tgoop.com/JAAMEbaaz/1053
Last Update:
⚠️عواقب حکومتی شدن دین
مولوی اياد جمال الدين
روحانی شيعهی عراقی
➖ در مدينه بود که؛ منافق به وجود آمد .
➖ دو رويي در ميان مردم؛ واکنشي در برابر حکومت ديني بود.
➖ قانون (حکومتي) را بايد شهروندان بنويسند نه خدا!
➖ در اسلام؛ « #حقوق_بشر » نيست!
➖ پليدي هايي که امروز به نام "الله" انجام ميشود؛ در سابق هم ميشد!
➖ آيا پيامبر اسلام آمده بود که مردم را اسير و برده کنند و در بازار هاي دمش و قاهره و بغداد... بفروشند؟!
ما بايد نهاد دين و دولت را از هم سوا کنيم و دولت نبايد ديني باشد.
ما بايد ميان دين و دولت ديوار بکشيم تا دين ابزاري به دست دولتمردان نشود.
بيائيد نگذاريم که دين همچون يک چماقِ سرکوب توسط حکومت گران به کار گرفته شود. دين براي پيوند معنوي بين انسانهاست!
متأسفانه روشي که محمد (ص) در مدينه پيش گرفت؛ دو رنگي (نفاق) را پديد آورد.
رياکاري و دو رنگي در ميان عرب هاي پيش از اسلام وجود نداشت؛ آنها آزاد و يگرنگ بودند و مانند دال ها (عقاب ها)؛ داراي ارج و وقار زيادي بودند. در مدينه بود که ريا و دو رنگي پديدار شد؛ حزب منافقون به وجود آمد.
سوره منافقون و بسياري از آيه هاي قرآن به دو روي ها( منافقان) در مدينه مي پردازد.
دولت؛ يک نهاد قانونيست که بايد از هر رنگ و بو و مزه دور باشد. وظيفه دولت؛ تنها دادن سرويس و خدمات به شهروندانست. مثل اينکه دولت بايد خدمات آب و برق را براي مسجد و کليسا و کاباره ... همسان فراهم نمايد.
حضرت محمد 13 سال در مکه براي راهنمايي مردم بسر برد و هيچ پول و شمشير و ارتشي نداشت؛ او نبي بود و بشير و نذير.
درين وقت هيچ دو رو و رياکار (منافق) در مکه نبود. مردم مسلمان بودند يا نبودند. همين!
سپس 10 سال در مدينه به پيامبري و رهنمايي پرداخت که با نيروي نظامي و سياسي و اداري همراه بود.
نخستين ظواهر فساد و تباهي در حکومت حضرت محمد پديدار شد؛ از آن زمان بود که دو رويي و دو رنگي ميان مردم گسترش يافت. دو رويي در ميان مردم؛ واکنشي در برابر حکومت ديني بود. يعني حتي حکومتي که پيامبر اسلام آنرا اداره مي کرد؛ حالا چه رسد به ديگران؛ (که حکومت ديني برپا و اداره نمايند!؟)
هدف از آمدن دين ها پرورش انسان هاي بهتر بوده.
زماني که حاکمان خواستند بر مردم سوار شده فرمانروايي کنند؛ دين و بهشت و دوزخ را (در عرصه سياست) آوردند تا مردم را بترسانند و مانند بردگان و چارپايان بر ايشان فرمان برانند.
سخن من اين است که قانون (حکومتي) را بايد شهروندان بنويسند نه کدام خدا!
محمد و همه پيامبران براي پرورش اخلاق در انسانها آمدند و نه براي حکومت و حکمراني.
جناب شيخ (اشاره به خطيبي که پيشتر سخنراني کرده است) فرمودند که قانونِ خدا بايد حکم کند. من مي پرسم کدام خدا؟
خداي اسلام؟ خداي مسيحيت؟ خداي يهود؟. عام؛ عام؛ عام خدا ها بسيار اند.
همه (که خدايان شان باهم شديداً تفاوت و تضاد دارد) ميگويند که ميخواهند "قانون خدا" را اجرا کنند!؟
بگذاريد روشن کنم که حکومت شرعي چيست؟ من از حکومت شرعي بيزارم.
شرع؛ به زندگي شخصي آدميان بر ميگردد. اينکه شما مسلمان سني يا شيعه، مسيحي يا يهودي ... باشيد؛ به حکومت ربطي ندارد. کشور بايد يکسان با عدالت و قانون شهروندي اداره شود که آنرا مردم و نمايندگان بشر بايد نوشته (تدوين و تصويب کرده) باشند نه کدام خدا.
#فلسفه_دین
#فلسفه_سیاسی
#تاریخ
#جامعه_باز_و_دشمنان_آن
@mghlte | عصر روشنگری
@JAAMEbaaz | فلسفهی علوم اجتماعی
تفتیش عقاید :
BY جامعه باز و دشمنان آن ( فلسفهی علوم اجتماعی )
Share with your friend now:
tgoop.com/JAAMEbaaz/1053