tgoop.com/JAAMEbaaz/7185
Last Update:
🔰 نقد ها به هانا آرنت (۱)
✅ آیزایا برلین
نقدهای آیزایا برلین (Isaiah Berlin)، فیلسوف برجستهٔ بریتانیایی-روسی به اندیشه های هانا ارنت را میتوان در چند محور اصلی خلاصه کرد:
۱. اختلاف در تعریف آزادی
برلین در اثر مشهورش «دو مفهوم آزادی» میان آزادی منفی (عدم مداخلهٔ دیگران در انتخابهای فرد) و آزادی مثبت (توانایی تحقق بخشیدن به خویشتن) تمایز قائل شد.
از نظر او آرنت در تحلیل های سیاسی خود—به ویژه در کتاب «شرایط انسانی» (The Human Condition)—آزادی را بیش از حد به «عمل جمعی در عرصهٔ عمومی» (پولیس یونانی) گره زده و از ابعاد فردی و حقوقی آزادی غافل مانده است.
- برلین معتقد بود آرنت با تأکید افراطی بر عمل انقلابی و مشارکت سیاسی به عنوان جوهر آزادی، نقش حقوق فردی و محدودیتهای قدرت را در لیبرالیسم کلاسیک نادیده گرفته است.
۲. بی اعتنایی به لیبرالیسم
برلین به عنوان مدافع لیبرالیسم و پلورالیسم ارزشی آرنت را به دلیل عدم توجه به سنت لیبرال در اندیشهٔ سیاسی نقد میکرد.
او استدلال میکرد که آرنت در تحلیل پدیده هایی مانند توتالیتاریسم در کتاب «خاستگاه های توتالیتاریسم» ، نقش نهادهای لیبرال مانند حکومت قانون، تفکیک قوا، و حقوق اقلیتها را در مهار قدرت نادیده گرفته است.
- به عقیدهٔ برلین، آرنت بیش از حد بر «شکوه عمل انقلابی» (مثل انقلابهای آمریکا و فرانسه) تمرکز داشت و از واقعیت های کسالت بار اما ضروریِ حکومت داری روزمره و مذاکرهٔ سیاسی غافل بود.
۳. ابهام در مفاهیم کلیدی
برلین سبک نوشتاری آرنت را گاه غیرشفاف و مفاهیم او مانند «عمل» (Action)، «عرصهٔ عمومی» (Public Realm) و حتی «شر» را انتزاعی و فاقد دقت تحلیلی می دانست.
او معتقد بود آرنت در تعریف مفاهیم سیاسی، مرزهای روشنی با فلسفهٔ اخلاق یا متافیزیک ترسیم نمی کند، که این امر به سردرگمی در تفسیر اندیشه هایش میا نجامد.
۴. اختلاف در تحلیل توتالیتاریسم
- هر دو فیلسوف، توتالیتاریسم را محکوم میکردند، اما برلین با آرنت در علل و ماهیت آن اختلاف نظر داشت.
- برلین بر این باور بود که آرنت در تحلیل توتالیتاریسم (به ویژه نازیسم و استالینیسم)، ریشه های ایدئولوژیک و تکیه گاه های طبقاتی این نظامها را نادیده گرفته و بیش از حد بر «ابتذال شر» (در مورد آیشمن) یا «نوآوری های شیطانی» آنها تأکید کرده است.
- از نگاه برلین، آرنت به جای بررسی عوامل عینی مانند اقتصاد ، ملی گرایی افراطی، یا بحران های اجتماعی، به پدیدارشناسی شر پرداخته که این رویکرد را ناکافی می دانست.
۵. عدم توجه به پلورالیسم ارزشی
برلین، که از نظریه پردازان پلورالیسم ارزشی (تعدد ارزشهای ناسازگار) بود، آرنت را به دلیل ایده آلیزه کردن کنش سیاسی نقد می کرد.
- او استدلال می کرد که آرنت «عرصهٔ عمومی» را فضایی برای تحقق «حیات اصیل» انسانی میداند، اما واقعیت سیاست مدرن—با تنشها و مصالحه هایش—را نادیده می گیرد. به عقیدهٔ برلین، آرنت نمی تواند توضیح دهد چگونه در جامعه ای با ارزشه ای متضاد ، کنش سیاسیِ مبتنی بر اجماع ممکن است.
✅اگرچه برلین و آرنت هر دو از منتقدان سرسخت توتالیتاریسم بودند، اختلافات فلسفیشان ریشهای بود. برلین، به عنوان لیبرالی محافظه کار ، به ثبات نهادها و حقوق فردی باور داشت، در حالی که آرنت سیاست را عرصهٔ «معجزهٔ عمل» و نوآوری رادیکال میدانست. نقدهای برلین به آرنت، بیش از هر چیز ، بازتاب تقابل دو دیدگاه لیبرالیسم عملگرا و فلسفهٔ سیاسیِ مبتنی بر کنش انقلابی ست.
کتاب « آزادی، سیاست و انسانیت»
اثر کی هیروتا به بررسی تقابل فکری این دو اندیشمند بزرگ قرن بیستم میپردازد
۱. آزادی:
- آرنت: آزادی را در «عمل جمعی» در عرصهٔ عمومی (پولیس) و مشارکت در امور سیاسی تعریف میکند. به باور او، آزادی واقعی تنها در کنشهای انقلابی و نوآورانه محقق میشود.
- برلین: با طرح مفهوم «آزادی منفی» (عدم مداخلهٔ قدرت در زندگی فرد) و «آزادی مثبت» (توانایی تحقق خود)، بر حقوق فردی و محدودیت های نهادهای سیاسی تأکید دارد.
۳. سیاست و انسانیت:
- آرنت سیاست را عرصهٔ ظهور «معجزهٔ عمل» میداند که انسانها را از قید ضرورت رها میکند.
- برلین سیاست را بیشتر میدان مدیریت اختلافات و حفظ تعادل میان ارزشهای ناسازگار تعریف میکند.
✅لیبرالیسم در مقابل رادیکالیسم
برلین به عنوان مدافع لیبرالیسم و نهادهای دموکراتیک ، آرنت را به دلیل به بی توجهی به ثبات سیاسی و حقوق فردی نقد میکند.
- فردگرایی در برابر جمعگرایی : آرنت بر اهمیت کنش جمعی تأکید دارد ، در حالی که برلین حق انتخاب فردی را محور میداند.
#فلسفه_آلمان
#لیبرالیسم_محافظه_کار
#انقلابیگری
@JAAMEbaaz | فلسفهی علوم اجتماعی
@ZIRsigari_kohn | چرندیات پست مدرن
هانا آرنتیان به دنبال زیر بغل مار :
www.tgoop.com/lEECHbrain/750
BY جامعه باز و دشمنان آن ( فلسفهی علوم اجتماعی )
Share with your friend now:
tgoop.com/JAAMEbaaz/7185