Telegram Web
Forwarded from التحريف
التحريف (١)

«٢٠٠٤٢ - حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ، أَخْبَرَنَا بَهْزُ بْنُ حَكِيمٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ، أَنَّ أَخَاهُ، أَوْ عَمَّهُ قَامَ إِلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: جِيرَانِي بِمَ أُخِذُوا؟ فَأَعْرَضَ عَنْهُ. قَالَ: جِيرَانِي بِمَ أُخِذُوا؟ فَأَعْرَضَ عَنْهُ، ثُمَّ قَالَ: ‌جِيرَانِي ‌بِمَا ‌أُخِذُوا؟ فَأَعْرَضَ عَنْهُ. فَقَالَ: لَئِنْ قُلْتُ ذَلِكَ لَقَدْ زَعَمَ النَّاسُ أَنَّ مُحَمَّدًا يَنْهَى عَنِ الْغَيِّ وَيَسْتَخْلِي بِهِ. فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " مَا قَالَ؟ " فَقَامَ أَخُوهُ أَوْ ابْنُ أَخِيهِ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللهِ إِنَّهُ. إِنَّهُ. فَقَالَ: " أَمَا لَقَدْ قُلْتُمُوهَا، أَوْ قَالَ قَائِلُكُمْ: وَلَئِنْ كُنْتُ أَفْعَلُ ذَلِكَ إِنَّهُ لَعَلَيَّ، وَمَا هُوَ عَلَيْكُمْ خَلُّوا لَهُ عَنْ جِيرَانِهِ"»

📘مسند أحمد ط الرسالة، ٣٣/ ٢٤١

وقد ورد هذا الحديث في سنن أبي داود مع حذف المقطع الذي يكشف عن سوء أدب الصحابي وجرأته على النبي صلى الله عليه وآله وسلم:

«٣٦٣١ - حدَّثنا محمدُ بنُ قُدامة، ومُؤمَّلُ بنُ هشام -قال ابنُ قُدامة:- حدَّثني إسماعيلُ، عن بَهزِ بن حَكيم، عن أبيه عن جده، -قال ابنُ قدامة: إن أخاه أو عَمَّه، وقال مُؤمَّل: إنه - قام إلى النبيِّ - صلَّى الله عليه وسلم - وهو يَخطُبُ، فقال: ‌جيراني ‌بما ‌أُخِذُوا، فأعْرَضَ عنه -مرَّتين- ثم ذكر شيئاً، فقال النبيَّ -صلَّى الله عليه وسلم-: "خَلُّوا له عن جيرانه" - لم يذكر مُؤمَّلٌ: وهو يخطُبُ»

📗سنن أبي داود ت الأرنؤوط، ٥/ ٤٧٤

@AlTahrif
مطالبی که سابقا درباره تحریف در حدیث اهل سنت منتشر کرده بودیم در این کانال گرد آمد تا به صورت متمرکز ادامه یابد:

https://www.tgoop.com/AlTahrif

#تحریف
#اهل_سنت
#چهل_حدیث

🔆 حدیث بیست و نهم: سلاح رسول خدا (ص)

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ ع قَالَ: السِّلَاحُ مَوْضُوعٌ عِنْدَنَا مَدْفُوعٌ عَنْهُ لَوْ وُضِعَ عِنْدَ شَرِّ خَلْقِ اللَّهِ كَانَ خَيْرَهُمْ لَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي أَنَّهُ حَيْثُ بَنَى بِالثَّقَفِيَّةِ وَ كَانَ قَدْ شُقَّ لَهُ فِي الْجِدَارِ فَنُجِّدَ الْبَيْتُ‏ فَلَمَّا كَانَتْ صَبِيحَةُ عُرْسِهِ رَمَى بِبَصَرِهِ فَرَأَى حَذْوَهُ خَمْسَةَ عَشَرَ مِسْمَاراً فَفَزِعَ لِذَلِكَ وَ قَالَ لَهَا تَحَوَّلِي فَإِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَدْعُوَ مَوَالِيَّ فِي حَاجَةٍ فَكَشَطَهُ فَمَا مِنْهَا مِسْمَارٌ إِلَّا وَجَدَهُ مُصْرِفاً طَرَفَهُ عَنِ السَّيْفِ وَ مَا وَصَلَ إِلَيْهِ مِنْهَا شَيْ‏ءٌ.

📗الكافي، ج‏۱، ص۲۴۵
📙بصائر الدرجات، ج‏۱، ص۱۸۱ (با سند دیگر)

از امام کاظم (ع) روایت شده است که فرمود: سلاح [رسول خدا (ص)] نزد ما نهاده شده و از آسيب محفوظ است. اگر نزد بدترين مخلوق خدا نهاده شود، بهترين آن‌ها باشد. پدرم به من خبر داد كه داخل دیوار را برای پنهان کردن سلاح شکافته بودند؛ پس هنگامی که همسر ثقفی خویش را به خانه برد، اتاق را تزیین کردند. بامدادِ زفاف، چشم پدرم به دیوار افتاد و پانزده میخ در طرف سلاح دید. برای همین نگران و ترسان شد و به همسرش گفت از این اتاق جابه‌جا شو زیرا می‌خواهم موالی خود را برای کاری صدا بزنم. پس دیوار را باز کرد و دید که هیچ میخی نیست مگر این که سرش از جانب شمشیر کج شده و هیچ یک به شمشیر نرسیده است.

[برای روایت پیوسته ماجرا ترجمه برخی جملات و کلمات پس و پیش شد.]


روشن است که امام (ع) ترسیدند از میخ‌ها آسیبی به شمشیر رسیده باشد (الوافي، ج‏۳، ص۵۷۲؛ بحار الأنوار، ج‏۲۶، ص۲۱۷) و پس از شکافتن دیوار مطمئن شدند که گزندی به شمشیر نرسیده است؛ بنابراین این گزارش دیدگاه غلات و مفوضه را درباره احاطه مطلق امام به همه جزئیاتِ امور، رد می‌کند.

علامه مجلسی ذیل این حدیث در مرآة العقول توضیحی دارد که در بحار الأنوار نیاورده است:

«فإن قيل: كيف فزع عليه السلام مع علمه بأنه مدفوع عنه؟ قلت: يمكن أن يكون الفزع ظاهرا، و الكشط ليعلم الناس ذلك، أو يكون العلم بكونه مدفوعا عنه حصل بعد ذلك، أو يكون معلوما أنه لا يتكسر و كان يجوز عليه السلام أن يحدث فيه نقص، أو كان الدفع معلوما و كشف ليعلم كيف دفع» (مرآة العقول، ج‏۳، ص۴۷).

مجلسی ۴ احتمال مطرح می‌کند:

۱. نگرانی امام ظاهری و باز کردن دیوار برای آگاه کردن مردم بود.
۲. علم امام به محفوظ بودن سلاح محفوظ پس از این ماجرا حاصل شد.
۳. امام می‌دانست شمشیر نمی‌شکند اما از این که نقصی در آن به وجود آید مطمئن نبود.
۴. امام می‌دانست که شمشیر محفوظ است ولی می‌خواست بداند که این حفظ چگونه صورت می‌گیرد؟

واضح است که احتمالات ۲ تا ۴ همگی احاطه مطلق امام را رد می‌کند و نشان می‌دهد که بر خلاف ادعای مفوضه، علامه مجلسی معتقد به علم مطلق امام نبوده؛ و گر نه طرح این احتمالات وجهی نداشت.

اما درباره احتمال نخست باید گفت:

اولاً علامه مجلسی این احتمال را نه از بابِ اعتقاد به علم مطلق امام، بلکه از بابِ گزاره جزئی موجود در همین روایت مطرح کرده است. چون در این حدیث آمده که سلاح از آسیب محفوظ است، این سؤال مطرح شده که در این صورت چرا امام نگران شد که به سلاح آسیبی برسد؟ روشن است که این هیچ ربطی به مطلق‌انگاری علم امام ندارد. (شواهد دیگر درباره دیدگاه واقعی علامه مجلسی)

ثانیاً این احتمالِ علامه مجلسی قابل قبول نیست؛ زیرا تعبیر روایت چنین است: «ففزع لذلک» (برای همین ترسان و نگران شد) که نمی‌توان بر تظاهر حمل کرد و راوی نیز خود امام صادق (ع) است که آن را برای امام کاظم (ع) روایت کرده است و گوینده و شنونده هر دو معصومند، بنابراین چنین وجهی بی‌محل است و جز زن امام -که به کلی از ماجرا بی‌خبر بوده- شخص دیگری در آن اتاق حضور نداشته است که فزعِ امام را بر تظاهر به قصد تعلیم حمل کنیم! بلکه از روایت برنمی‌آید که شخص دیگری سلاح را دیده باشد تا امام این سناریو را برای آگاهی دادن به دیگران چیده باشد. زیرا جمله «أُرِيدُ أَنْ أَدْعُوَ مَوَالِيَّ فِي حَاجَةٍ» برای مخفی کردن ماجرا بوده و نشان نمی‌دهد که حضرت واقعا افرادی را آورده‌اند یا اگر برای کندن دیوار آورده باشند، دلیلی در روایت نیست که سلاح را دیده باشند؛ خصوصاً که بنا بر پنهان نگه داشتن مکانِ شمشیر بوده است. ادامه جملات نیز همگی درباره خود امام است و سخنی از حضور و دیدن و آگاه شدن شخص دیگری نیست. بنابراین از جهات مختلف این احتمال قابل قبول نیست.


#علم_غیب

@Alasar_1
Forwarded from وبلاگ آثار
کسی را برگزیدی که خدا برگزیده است.

حَدَّثَنَا ‌مُطَّلِبُ ‌بْنُ ‌زِيَادٍ عَنْ جَابِرٍ قَالَ: كُنَّا مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ فِي الْمَسْجِدِ وَغُلَامٌ يَنْظُرُ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ وَيَبْكِي فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ: «مَا يُبْكِيكَ؟ قَالَ: مِنْ حُبِّكُمْ. قَالَ: «نَظَرْت حَيْثُ نَظَرَ اللَّهُ وَاخْتَرْت مَنْ خَيَّرَهُ اللَّهُ»

ابن ابی شیبة از مطلب بن زیاد از جابر جعفی روایت کرد که گفت: همراه ابو جعفر (امام باقر ع) در مسجد بودیم که جوانی به ابوجعفر نگاه می‌کرد و می‌گریست. ابوجعفر ع به او فرمود: چرا گریه می‌کنی. گفت: از محبّت شما! فرمود: اندیشیدی آن چه خدا اندیشید و برگزیدی کسی را که خدا برگزید.

📚مصنف ابن أبي شیبة، ت الحوت، ج6، ص375

————————————
1. این روایت را قاضی نعمان به دو طریق روایت کرده است. (شرح الأخبار، ج2، ص489؛ ج3، ص456).
2. در روایات اهل بیت ع تعبیر «نظرتم حيث نظر الله، و اخترتم حيث اختار الله» و مشابهِ آن بارها درباره شیعیان به کار رفته و از تعابیر و اصطلاحات کلیدی در تبیین امامت است. (نمونه: المحاسن، ج1، ص148؛ الأصول الستة عشر، ص245، 246؛ الکافي، ج3، ص537؛ فضائل الشیعة، ص21؛ شرح الأخبار، ج3، ص488؛ المسترشد، ص400).
3. مقصود از «نظر» در این جا رأی و تدبیر و اندیشه است. یعنی رأی شیعه در امر امامت مطابق دستور و خواست خداوند و به نور هدایت او است. چنان که در روایتی آمده است: «اخترتم من اختار اللّه، و نظرتم بنور اللّه‏» (شرح الأخبار، ج3، ص488)
این مفهوم را می‌توان در سخن ابن عباس نیز یافت؛ آن جا که عمر بن خطاب درباره خلافت به ابن عباس می‌گوید: «... كرهت قريش أن تجتمع لكم النبوة و الخلافة... فنظرت قريش لنفسها فاختارت و وفقت فأصابت‏.» و ابن عباس پاسخ می‌دهد: «و أما قولك فإن قريشا اختارت فإن الله تعالى يقول‏ وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ و قد علمت يا أمير المؤمنين أن الله اختار من خلقه لذلك من اختار فلو نظرت قريش من حيث‏ نظر الله لها لوفقت و أصابت قريش.» (شرح نهج البلاغة، ج‏12، ص53)

#جابر #اهل_سنت
#امامت
@Alasar_1
#چهل_حدیث

🔆 حدیث سی‌ام: توفیق

عن محمد بن هارون عن أبي عبد الله ع قال‏ ما علم رسول الله أن جبرئيل من عند الله إلا بالتوفيق‏.

📙تفسير العياشي، ج‏۲، ص۲۰۱

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَبَانٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْفَرَّاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا عَلِمَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنَّ جَبْرَئِيلَ‏ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا بِالتَّوْفِيقِ.

📗التوحيد، ص۲۴۲

از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: رسول خدا (ص) جز به توفیق ندانست که جبرئیل از جانب خدا است.


واضح است که اگر طبق ادعای مفوضه اولا رسول اکرم (ص) از قبل به جزئیات وحی آگاهی داشت و ثانیا خودش به جبرئیل وحی کرده بود (!) و ثالثا به همه امور اشراف و احاطه داشت، این حدیث بی‌معنا می‌بود زیرا این حدیث در پاسخ به این سؤال است که پیامبر (ص) چگونه دانست جبرئیل از جانب خدا است؟ در حدیث بعد توضیحات بیشتری درباره معنای این حدیث ارائه می‌شود.

وَمَا كُنْتَ تَرْجُوٓ أَنْ يُلْقَىٰٓ إِلَيْكَ الْكِتَابُ إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ ظَهِيرًا لِلْكَافِرِينَ (القصص : ۸۶)

وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَآ إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا ۚ مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَٰكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَآءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِيٓ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ (الشوری: ۵۲)

#علم_غیب

@Alasar_1
#چهل_حدیث

🔆 حدیث سی و یکم: وقار

عن زرارة قال‏ قلت لأبي عبد الله ع كيف لم يخف رسول الله ص فيما يأتيه من قبل الله أن يكون ذلك مما ينزغ به الشيطان قال: فقال: إن الله إذا اتخذ عبدا رسولا أنزل عليه السكينة و الوقار، فكان [الذي‏] يأتيه من قبل الله مثل الذي يراه بعينه‏.

📘تفسير العياشي، ج‏۲، ص۲۰۱

از زراره روایت شده است که گفت به امام صادق (ع) عرض کردم: چگونه رسول خدا (ص) نترسید که آن چه از جانب خدا برای او می‌آید از القائات شیطان باشد؟ فرمود: هر گاه خداوند بنده‌ای را به رسالت برگزیند، آرامش و وقار بر او نازل می‌کند، پس آن چه از جانب خداوند برایش می‌آید مانند چیزی است که با چشمش می‌بیند.


این حدیث، حدیث قبل را توضیح می‌دهد و نشان می‌دهد که هنگام وحی، بر رسول خدا (ص) آرامشی نازل شد که وحی بودن آن را دریافت. واضح است که اگر پیامبر (ص) از قبل یا در زمان وحی، بر همه چیز اشراف و احاطه داشت این سؤال و جواب بی‌معنا بود.

#علم_غیب
@Alasar_1
#چهل_حدیث

🔆 حدیث سی و دوم: آرامش الهام

وَ رَوَى زُرَارَةُ مِثْلَ ذَلِكَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ كَيْفَ يَعْلَمُ أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمَلَكِ وَ لَا يَخَافُ أَنْ يَكُونَ مِنَ الشَّيْطَانِ إِذَا كَانَ لَا يَرَى الشَّخْصَ قَالَ إِنَّهُ يُلْقَى عَلَيْهِ‏ السَّكِينَةُ فَيَعْلَمُ أَنَّهُ مِنَ‏ الْمَلَكِ وَ لَوْ كَانَ مِنَ الشَّيْطَانِ لَاعْتَرَاهُ فَزَعٌ وَ إِنْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَا زُرَارَةُ لَا يَتَعَرَّضُ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ.

📘بصائر الدرجات، ج‏۱، ص۳۱۸

از زراره روایت شده است که به امام صادق ع عرض کرد: چگونه می‌داند که از جانب مَلَک است و نمی‌ترسد که از جانب شیطان باشد، هر گاه شخص را نبیند؟ فرمود: آرامش بر او می‌افتد پس می‌داند که از جانب ملک است و اگر از جانب شیطان بود دچار ترس می‌شد. ای زراره شیطان به سراغ صاحب این امر (ولایت) نمی‌آید.


این حدیث نیز دلالتش مثل حدیث قبل است اما ظاهرا درباره امام محدّث است نه رسول، زیرا سخن از سماع بدون دیدار است که طبق روایات دیگر ویژگی محدث است و تعبیر «صاحب هذا الأمر» در پایان حدیث هم نشان می‌دهد که موضوع حدیث، «محدّث» و امام است.

#علم_غیب
@Alasar_1
#چهل_حدیث

🔆 حدیث سی و سوم: محدَّث

حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنْ يَحْيَى بْنِ أَبِي عِمْرَانَ عَنْ يُونُسَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: ذَكَرْتُ الْمُحَدَّثَ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ فَقَالَ إِنَّهُ يَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ لَا يَرَى فَقُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ كَيْفَ يَعْلَمُ أَنَّهُ كَلَامُ الْمَلَكِ قَالَ إِنَّهُ يُعْطَى السَّكِينَةَ وَ الْوَقَارَ حَتَّى يَعْلَمَ أَنَّهُ مَلَكٌ.

📗بصائر الدرجات، ج‏۱، ص۳۲۳

از محمد بن مسلم روایت شده است که گفت: نزد امام صادق (ع) «محدَّث» را یاد کردم؛ فرمود: او صدا را می‌شنود ولی نمی‌بیند. عرض کردم: خدا تو را موفق بدارد، چگونه می‌داند که کلام مَلَک است؟ فرمود: به او آرامش و وقار داده می‌شود تا بداند که مَلَک است.


این حدیث نیز دلالتش مثل سه حدیث قبل است. طبق روایات متعدد، امامان «محدَّث»اند و اگر عقیده مفوضه درباره علم امام درست می‌بود، سؤال محمد بن مسلم و جواب امام معنی نداشت‌. علاوه بر این تصریح شده که محدّث، ملک را در حال تحدیث نمی‌بیند و این هم عقیده مفوضه را درباره احاطه مطلق امام رد می‌کند.

#علم_غیب
@Alasar_1
در این کانال مجموعه احادیثی را که بر عدم اطلاق علم پیامبر (ص) و امامان (ع) دلالت دارد به عنوان «احتجاج» بر گروهی از غلات و مفوضه که داعیه حدیث‌‌محوری و دفاع حداکثری از هر حدیثی دارند و معمولاً با هر نوع نقد حدیث مخالفت می‌کنند، قرار خواهیم داد. ممکن است برخی از این احادیث مورد قبول ما نباشد ولی از آن جا که عموما مورد قبول طیف مقابل است به عنوان احتجاج و طلب پاسخ قرار داده می‌شود.

#احتجاج
#علم_غیب

@MafatehAlqayb
#چهل_حدیث

🔆حدیث سی و چهارم: تربت

حدثنی أبی رحمه الله عن سعد بن عبد الله عن محمد بن الولید الخزاز عن حماد بن عثمان عن عبدالملک بن أعین قال سمعت أبا عبد الله ع یقول إن رسول الله ص کان فی بیت أم سلمة وعنده جبرئیل ع فدخل علیه الحسین ع فقال له جبرئیل إن أمتک تقتل ابنک هذا ألا أریک من تربة الأرض التی یقتل فیها فقال رسول الله ص نعم فأهوی جبرئیل ع بیده وقبض قبضة منها فأراها النبی ص.

📗کامل الزیارات، باب ۱۷، ح۴

از امام صادق ع روایت شده است که فرمود: رسول خدا ص در خانه ام سلمه بود و جبرئیل نزد او بود؛ پس حسین ع وارد شد. جبرئیل گفت: امت تو این پسرت را خواهد کشت. آیا از تربت زمینی که در آن کشته می‌شود نشانت ندهم؟ رسول خدا ص فرمود: آری! پس جبرئیل دستش را دراز کرد و مشتی از آن برگرفت و به رسول خدا ص نشان داد.


با این مضمون روایات متعددی به اسناد مختلف در کتب شیعه و سنی وارد شده است که برای نمونه می‌توانید به کامل الزیارات مراجعه کنید. بررسی دلالت الفاظ آن‌ها در این پیام نمی‌گنجد ولی هر یک از این روایات از چند جهت، پرده پندار اهل تفویض را می‌درد. گذشته از اخبار جبرئیل درباره شهادت که به الفاظ مختلف نقل شده و برخی تصریح و‌ برخی اشاره دارد که پیامبر ص یا حضرت زهرا س پیشتر از برخی امور آگاه نبودند، نشان دادن تربت هم به الفاظ و جزئیات مختلف نقل شده که ادعای مفوضه درباره احاطه مطلق پیامبر ص را رد می‌کند. ان شاء الله در مباحث آتی، تحریرهای مختلف این حدیث و چگونگی دلالت هر یک بر رد مفوضه‌ را به تفصیل بررسی خواهیم کرد.

#علم_غیب
@Alasar_1
#چهل_حدیث

🔆حدیث سی و پنجم: اوقات نماز

الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ ذَرِيحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَتَى جَبْرَئِيلُ ع رَسُولَ اللَّهِ ص فَأَعْلَمَهُ‏ مَوَاقِيتَ‏ الصَّلَاةِ فقال صلّ الفجرَ حینَ ...

📗تهذيب الأحكام، ج‏۲، ص۲۵۳

از امام صادق ع روایت شده است که فرمود: جبرئیل نزد رسول خدا (ص) آمد و او را از اوقات نماز آگاه کرد و گفت نماز صبح را زمانی بخوان که ...

#علم_غیب
@Alasar_1
#چهل_حدیث

🔆حدیث سی و ششم: اشاره جبرئیل

علِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: كُنْتُ قَاعِداً عِنْدَ أَبِي‏ عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَا وَ حُمْرَانُ بْنُ أَعْيَنَ فَقَالَ لَهُ حُمْرَانُ مَا تَقُولُ فِيمَا يَقُولُ زُرَارَةُ وَ قَدْ خَالَفْتُهُ فِيهِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا هُوَ قَالَ يَزْعُمُ أَنَّ مَوَاقِيتَ الصَّلَاةِ كَانَتْ مُفَوَّضَةً إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص هُوَ الَّذِي وَضَعَهَا فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَمَا تَقُولُ أَنْتَ قُلْتُ إِنَّ جَبْرَئِيلَ ع أَتَاهُ فِي الْيَوْمِ الْأَوَّلِ بِالْوَقْتِ الْأَوَّلِ وَ فِي الْيَوْمِ الْأَخِيرِ بِالْوَقْتِ الْأَخِيرِ ثُمَّ قَالَ جَبْرَئِيلُ ع مَا بَيْنَهُمَا وَقْتٌ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا حُمْرَانُ إِنَّ زُرَارَةَ يَقُولُ إِنَّ جَبْرَئِيلَ ع إِنَّمَا جَاءَ مُشِيراً عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ صَدَقَ زُرَارَةُ إِنَّمَا جَعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَى مُحَمَّدٍ ص فَوَضَعَهُ وَ أَشَارَ جَبْرَئِيلُ ع بِهِ عَلَيْهِ.

📗الكافي، ج‏۳، ص۲۷۳

از زراره روایت شده است که گفت: من و حمران نزد ابی عبد الله (ع) نشسته بودیم. حمران گفت: درباره آن چه زراره می‌گوید و من با او مخالفم چه می‎‌فرمایید؟ امام فرمود: چه می‌گوید؟ عرض کرد: ادعا می‌کند که اوقات نماز به رسول خدا (ص) تفویض شده و او است که این اوقات را قرار داده است. امام فرمود: تو چه می‌گویی؟ گفت: می‌گویم جبرئیل در روز اول، اول وقت را آورد و در روز دیگر، آخر وقت را. سپس جبرئیل گفت: بین آن دو وقت است. امام فرمود: ای حمران! زراره می‌گوید جبرئیل تنها به عنوان مشورت نزد رسول خدا (ص) آمد و زراره راست می‌گوید. خداوند آن را به اختیار پیامبر (ص) گذاشت و خودش آن را تعیین کرد و جبرئیل (ع) در آن به او مشورت داد.

از این روایت برمی‌آید نه تنها در فرائض -که به اختیار پیامبر (ص) نیست- بلکه در سننی که به پیامبر (ص) تفویض شده و آن چه پیامبر (ص) واجب و معین کرده هم، وساطت جبرئیل به عنوان اشاره و اعلام متصور است‌. گذشته از این که تفویض تشریع بنابر روایات دیگر به خاطر تربیت پیامبر (ص) بود و طبق روایات دیگر مَلَک در تربیت پیامبر (ص) مدخلیت داشته است.

#علم_غیب
@Alasar_1
#چهل_حدیث

🔆حدیث سی و هفتم: دنبال این چوب می‌گردید؟

رَوَى أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى رَفَعَهُ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ مَتَى وَقْتُ الصَّلَاةِ فَأَقْبَلَ يَلْتَفِتُ يَمِيناً وَ شِمَالًا كَأَنَّهُ يَطْلُبُ شَيْئاً فَلَمَّا رَأَيْتُ ذَلِكَ تَنَاوَلْتُ عُوداً فَقُلْتُ هَذَا تَطْلُبُ‏ قَالَ نَعَمْ فَأَخَذَ الْعُودَ فَنَصَبَ بِحِيَالِ الشَّمْسِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَتْ كَانَ الْفَيْ‏ءُ طَوِيلًا ثُمَّ لَا يَزَالُ يَنْقُصُ حَتَّى تَزُولَ الشَّمْسُ فَإِذَا زَالَتْ زَادَتْ فَإِذَا اسْتَبَنْتَ الزِّيَادَةَ فَصَلِّ الظُّهْرَ ثُمَّ تَمَهَّلْ قَدْرَ ذِرَاعٍ وَ صَلِّ الْعَصْرَ.

📗تهذيب الأحكام، ج‏۲، ص۲۷

از سماعه روایت شده است که گفت: به امام صادق (ع) عرض کردم: فدایت شوم؛ وقت نماز کی است؟ رویش را به سمت راست و چپ برگرداند گویی دنبال چیزی می‌گردد. وقتی چنین دیدم، چوبی را برداشتم و عرض کردم: دنبال این می‌گردید؟ فرمود: آری. پس چوب را گرفت و در برابر آفتاب قرار داد و سپس فرمود: وقتی آفتاب بزند سایه بلند است سپس پیوسته کم می‌شود تا خورشید زوال یابد. پس وقتی زوال یابد، سایه زیاد می‌شود. پس هر گاه زیاد شدن سایه برایت روشن شد، نماز ظهر را بخوان. سپس قدر یک ذراع درنگ کن و نماز عصر را بخوان.

#علم_غیب
@Alasar_1
Audio
گفتگویی قدیمی درباره میرلوحی سبزواری و کتاب حدیقة الشیعة (دوشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۸)
@Alasar_1
#چهل_حدیث

🔆حدیث سی و هشتم: يا دهر أف لك من خليل

قَالَ أَبُو مخنف: حَدَّثَنِي الْحَارِثُ بن كعب وابو الضحاك، عن على ابن الْحُسَيْن بن علي قَالَ: إني جالس فِي تِلَكَ العشية الَّتِي قتل أبي صبيحتها، وعمتي زينب عندي تمرضني، إذ اعتزل أبي بأَصْحَابه فِي خباء لَهُ، وعنده حوي، مولى أبي ذر الْغِفَارِيّ، وَهُوَ يعالج سيفه ويصلحه وأبي يقول:
يَا دهر أف لك من خليل … كم لك بالإشراق والأصيل
من صاحب أو طالب قتيل … والدهر لا يقنع بالبديل
وإنما الأمر إِلَى الجليل … وكل حي سالك السبيل
قال: فأعادها مرتين او ثلاثا ‌حَتَّى ‌فهمتها، فعرفت مَا أراد، فخنقتني عبرتي، فرددت دمعي ولزمت السكون، فعلمت أن البلاء قَدْ نزل فأما عمتي فإنها سمعت مَا سمعت، وَهِيَ امرأة، وفي النساء الرقة والجزع، فلم تملك نفسها ...

📘تاريخ الطبري، ۵/ ۴۲۰
📗الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد ؛ ج۲، ص۹۳

از امام سجاد (ع) روایت شده است که فرمود: در آن شبی که پدرم فردایش شهید شد، نشسته بودم و عمه‌ام زینب از من پرستاری می‌کرد که پدرم با اصحابش فاصله گرفتند و به چادرش رفتند. حوی (جون) آزادشده ابوذر غفاری با او بود و با شمشیرش ور می‌رفت و تعمیرش می‌کرد. پدرم می‌گفت:

يَا دهر أف لك من خليل
كم لك بالإشراق والأصيل
من صاحب أو طالب قتيل
والدهر لا يقنع بالبديل
وإنما الأمر إِلَى الجليل
وكل حي سالك السبيل

پس دو یا سه بار این را تکرار کرد تا آن را فهمیدم و دانستم که مقصودش چیست پس بغض گلویم را گرفت ولی اشکم را نگه داشتم و سعی کردم آرامش خود را حفظ کنم پس دانستم که بلا نازل شده است. عمه‌ام زینب نیز آن چه من شنیدم، شنید؛ اما او چون زن بود و در زنان نازک‌دلی و بی‌تابی است؛ نتوانست خودش را نگه دارد ...


#علم_غیب

@Alasar_1
#چهل_حدیث

🔆حدیث سی و نهم: خائفا یترقّب

قَالَ: فلما سار ‌الْحُسَيْن نحو مكة، قال: «فَخَرَجَ مِنْها ‌خائِفاً ‌يَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» فلما دخل مكة قَالَ: «وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْيَنَ قالَ عَسى رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَواءَ السَّبِيلِ.»

📗تاريخ الطبري، ۵/ ۳۴۳ و نک‍: الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏۲، ص۳۵

هنگامی حسین (ع) به سوی مکه راه افتاد این آیه را خواند: «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً يَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّني‏ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمين‏» (القصص : ۲۱).
و هنگامی که به مکه وارد شد این آیه را خواند: «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْيَنَ قالَ عَسى‏ رَبِّي أَنْ يَهْدِيَني‏ سَواءَ السَّبيل‏» (القصص : ۲۲).


روشن است که امام حسین (ع) این آیات را از آن رو خواندند که بیانگر حال ایشان بود. به سیاق این آیات در داستان حضرت موسی (ع) مراجعه کنید تا دلالت آن را بهتر دریابید. اساساً با علم و قدرت مطلقی که مفوضه برای امام ترسیم می‌کنند «خوف» کاملاً بی‌معنا است؛ همان طور که برای خداوند متعال بی‌معنا است‌.

#علم_غیب
@Alasar_1
#چهل_حدیث

🔆 حدیث چهلم: خوف پیامبر (ص)

حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع‏ مَا أَجَابَ رَسُولَ اللَّهِ ص أَحَدٌ قَبْلَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ خَدِيجَةَ ع وَ لَقَدْ مَكَثَ رَسُولُ اللَّهِ ص بِمَكَّةَ ثَلَاثَ سِنِينَ مُخْتَفِياً خائِفاً يَتَرَقَّبُ‏ وَ يَخَافُ قَوْمَهُ وَ النَّاسَ‏.

📔كمال الدين، ج‏۱، ص۳۲۸

از امام باقر (ع) روایت شده است که فرمود: هیچ کس قبل از علی بن ابی طالب و خدیجه (س) دعوت پیامبر (ص) را اجابت نکرد و رسول خدا (ص) سه سال در مکه مخفی و در حال ترس و انتظار ماند و از قومش و از مردم می‌‎ترسید.


رجال سند همگی توثیق شده‌اند. در متن حدیث از داستان حضرت موسی (ع) اقتباس شده است که وجه دلالتش مخفی نیست. گفتیم اساسا «ترس» با علم مطلق قابل جمع نیست. بلی علم اجمالی با ترس قابل جمع است ولی مدعای مفوضه این است که تمام جزئیات حال و آینده برای امام و رسول بدون هر گونه خفایی، روشن است. طبعا در این صورت خوف بی‌معنا خواهد بود.

#علم_غیب
@Alasar_1
#چهل_حدیث

در چهل حدیثی که ارائه شد، تنوع موضوع را در نظر گرفتیم. سعی کردیم بیشتر، احادیثی را بیاوریم که موضوع اصلی آن‌ها علمِ امام نباشد؛ بلکه غالباً در ضمنِ یک بحث فقهی، اخلاقی، اعتقادی و تاریخی دیگر، به صورت غیر مستقیم بر عدمِ اطلاق علم امام دلالت داشته باشد. بدین ترتیب به ابعادی از بحث که قدری مغفول مانده بود، توجه داده شد. همچنین سعی شد مواردی که در زندگی امامان (ع)، نمود عینی داشته است، بازتاب داده شود.

ضمناً چهل حدیث دیگری با شرط صحت سند گردآورده‌ایم که برخی از احادیث آن با این مجموعه مشترک است و ان شاء الله به زودی در کانال غلوپژوهی منتشر خواهد شد.

در جستجویی که داشتیم، صدها شاهد دیگر یافتیم که هر یک به نوعی بر بطلانِ اعتقادِ مفوضه درباره اطلاق علم امام دلالت دارد. با توجه به اهمیت بحث بنا داریم که ان شاء الله این شواهد را نیز در قالب مجموعه‌های بعدی منتشر کنیم. از این رو چهل حدیث دوم را آغاز می‌کنیم.

#علم_غیب
@Alasar_1
Forwarded from مقتطفات تراثیة (H. M.M)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
2025/07/01 03:34:59
Back to Top
HTML Embed Code: