Forwarded from أخٌفيالله
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نتانیابو:
حماس در غزه نخواهد ماند. ما در حال از بین بردن قابلیتهای نظامی آن به شکلی بسیار چشمگیر هستیم. ما به سمت قابلیتهای حکومتی آن حرکت میکنیم، و هدف دیگر این است که بگوییم حماس در غزه نخواهد بود.
ما اقداماتی انجام میدهیم، و باید اطمینان حاصل کنیم که حماس بعدازجنگ در اینجا باقی نمیماند.
🤣🤣🤣
حماس در غزه نخواهد ماند. ما در حال از بین بردن قابلیتهای نظامی آن به شکلی بسیار چشمگیر هستیم. ما به سمت قابلیتهای حکومتی آن حرکت میکنیم، و هدف دیگر این است که بگوییم حماس در غزه نخواهد بود.
ما اقداماتی انجام میدهیم، و باید اطمینان حاصل کنیم که حماس بعدازجنگ در اینجا باقی نمیماند.
🤣🤣🤣
Forwarded from اخبار سوریه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انا شعب محمد الضیف... این فریادها و این هیاهوهای مردم غزه بعد از تحمل این همه رنج و محنت و سختی نشان میدهد که همه آنها پای آرمان بلند مقاومت ایستادهاند. حضور رزمندگان مقاومت در در خودروهای ولتی که مردم آنها را احاطه کردهاند اگر پیام پیروزی و صبوری نیست پس چه پیامی دارد؟! حقیقت آن است که رگترین پیروز این نبرد ملت مقاوم و زجر کشیده غزه هستند که در برابر ماشین جنگی یهودیها و صلیبیها در میانه سکوت و وادادگی سران بیعرضه مردان مقاومت کردند هزینه دادند تا امروز این گونه شاهد پیروزی را در آغوش بگیرند.... آنا حق دارند امروز این گونه فریاد شده و دشمن را با فریادهای خود به چالش بکشند... شما در یکی از کوچه و خیابانهای شهرهای فلسطین اشغالی که یهودیان اشغالگر نها را آلوده کردهاند شاهد تصویری از پیروزی هستید؟! آن را هم فهمیدند که پشت این همه کشتار و ویرانی و نابودی یک شکست چند جانب و غیر قابل ترمیم وجود دارد....
@SyrianKhabar
@SyrianKhabar
Forwarded from موسسه حامی علوم انسانی
پادکست: گفتوگو با دکتر صالح فرازی | استادیار مدیریت استراتژیک در دانشگاه شفیلد انگلستان
✅ دکتر صالح فرازی، مهمان پادکست «آدمهای معمولی»، از مشاوران موسسه حامی علوم انسانی و از بنیانگذاران «شبکه اساتید ایرانی مدیریت و اقتصاد در اروپا» (IAME) است.
او در این پادکست از مسیر شغلی و دیدگاههای منحصربهفردش درباره علوم انسانی و مدیریت میگوید.
🔍 موضوعات اصلی این گفتگو:
☑️علوم انسانی و مدیریت:
دکتر فرازی تأکید میکند که مدیریت تنها یک دانش فنی نیست؛ بلکه حوزهای میانرشتهای است که عمیقاً به تحلیلهای انسانی و اجتماعی وابسته است. او تجربههای شخصیاش را در تلفیق روشهای کمی (Quantitative) و کیفی (Qualitative) برای تحلیل رفتارها و تعاملات انسانی به اشتراک میگذارد.
☑️اهمیت علوم انسانی:
علوم انسانی به گفته او، به ما کمک میکند تا خارج از چارچوبهای معمول فکر کنیم، تعاملات انسانی را بهتر درک کنیم و در مدیریت استراتژیک تصمیمهای مؤثرتری بگیریم.
☑️تجربه تدریس و پژوهش در انگلستان:
او از فضای دانشگاهی شفیلد و تمرکز آن بر مباحث میانرشتهای میگوید و به اهمیت سیستمهای حمایتی برای اساتید و دانشجویان در انگلستان اشاره میکند.
🎧 لینک پادکست: اینجا کلیک کنید.
✅ دکتر صالح فرازی، مهمان پادکست «آدمهای معمولی»، از مشاوران موسسه حامی علوم انسانی و از بنیانگذاران «شبکه اساتید ایرانی مدیریت و اقتصاد در اروپا» (IAME) است.
او در این پادکست از مسیر شغلی و دیدگاههای منحصربهفردش درباره علوم انسانی و مدیریت میگوید.
🔍 موضوعات اصلی این گفتگو:
☑️علوم انسانی و مدیریت:
دکتر فرازی تأکید میکند که مدیریت تنها یک دانش فنی نیست؛ بلکه حوزهای میانرشتهای است که عمیقاً به تحلیلهای انسانی و اجتماعی وابسته است. او تجربههای شخصیاش را در تلفیق روشهای کمی (Quantitative) و کیفی (Qualitative) برای تحلیل رفتارها و تعاملات انسانی به اشتراک میگذارد.
☑️اهمیت علوم انسانی:
علوم انسانی به گفته او، به ما کمک میکند تا خارج از چارچوبهای معمول فکر کنیم، تعاملات انسانی را بهتر درک کنیم و در مدیریت استراتژیک تصمیمهای مؤثرتری بگیریم.
☑️تجربه تدریس و پژوهش در انگلستان:
او از فضای دانشگاهی شفیلد و تمرکز آن بر مباحث میانرشتهای میگوید و به اهمیت سیستمهای حمایتی برای اساتید و دانشجویان در انگلستان اشاره میکند.
🎧 لینک پادکست: اینجا کلیک کنید.
YouTube
پادکست | صالح فرازی، استادیار دانشگاه شفیلد انگلستان | مسیر شغلی مدیریت استراتژیک
مسیر شغلی در حوزه مدیریت و به ویژه مدیریت استراتژیک، ترکیب جذابی از تفکر بلندمدت و تصمیمگیریهای کلیدیه. در این حوزه، افراد باید توانایی شناسایی فرصتها و تهدیدها، تحلیل رقبا و طراحی استراتژیهایی برای پیشبرد اهداف سازمانها رو داشته باشن. در زمینه تدریس…
چرا در همایش وفاق شرکت نکردم؟🔴
✳️یادم می آید وقتی به مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری رفتم سه جلد کتاب دیدم در مورد همایش تبیین مفهوم اعتدال که به همت (به نظرم) آقای خانیکی منتشر شده بود. احتمالا از این سه جلد صدها نسخه چاپ شده بود ولی یک بار هم کسی را ندیدم رغبت داشته باشد یک بار هم نیم نگاهی به آن بیندازد و بدتر آنکه کسی حاضر نبود این سه جلد را به عنوان زیرمانیتوری استفاده کند که ارتفاع مانیتور بالا بیاید! بله احتمالا هزینه میلیاردی برای برگزاری همایش و پرداخت پول به نویسندگان مقاله و سخنرانان و هزینه انتشار مقالات پرداخت شده بود اما اثر آن در عمل «صفر مطلق» بود! باورم این است که فرجام همایش «وفاق» نیز غیر از این نخواهد بود!
✳️من اصولا از اینکه دانشگاهیان و روشنفکران در خدمت توجیه تمایلات، تصورات، تخیلات و توهمات سیاستمداران باشند خوشم نمی آید و نباید دانش خود را در جهت توجیه نظری آنها قرار دهند بلکه باید در خدمت اصلاح و هدایت تمایلات، تصورات، تخیلات و توهمات سیاستمداران قرار دهند. این از بدبختی مالی دانشگاهیان و روشنفکران است که اینگونه دانش خود را در پای سیاستمداران ذلیل می کنند. البته امر جدیدی نیست در گذشته ها نیز شاعران اشعار مدح می گفتند تا صله ای بگیرند، برخی فقیهان احکام خاصی می دادند که ظلم ها و حرام کاریهای پادشاهان را توجیه کنند و پولی بگیرند.... عمر ابن سعد را که از یاد نبردیم!
✳️از دید من وفاق یعنی زد و بند و بده بستان. برخلاف تصور غلطی که آقای خاتمی داشت و فکر می کرد سیاست عرصه گفتگوست باید گفت سیاست عرصه چانه زنی و بده بستان است. افراد در سیاست گفتگو نمی کنند که به حقیقتی برسند بلکه چانه می زنند که منافعی را کسب کنند. وقتی منافع شما در امری باشد هزار استدلال منطقی هم که برای شما آورده شود زیر بار نخواهید رفت! آقای خاتمی اساسا درک درستی از سیاست نداشت. وفاق یعنی اینکه وقتی با اقلیت اصولگرای قدرتمندی روبرو هستی که نمی توانند مملکت را اداره کنند و آن را سامان دهند اما آنقدر قدرت دارند که کار هر اصلاح گری را مختل کنند معامله کنی! منافعی را به او دهی که دست از اختلال و چوب لای چرخ گذاشتن بردارد تا بتوانی کار مملکت را به سامان کنی. این دو خط نه همایش لازم دارد و نه چندین مجلد مقالات! فهم آن و اجرای آن امر سختی است که یک سیاستمدار بدردبخور و مشکل گشا باید بتواند از پس آن برآید. خلاص
https://www.tgoop.com/ali_sarzaeem
✳️یادم می آید وقتی به مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری رفتم سه جلد کتاب دیدم در مورد همایش تبیین مفهوم اعتدال که به همت (به نظرم) آقای خانیکی منتشر شده بود. احتمالا از این سه جلد صدها نسخه چاپ شده بود ولی یک بار هم کسی را ندیدم رغبت داشته باشد یک بار هم نیم نگاهی به آن بیندازد و بدتر آنکه کسی حاضر نبود این سه جلد را به عنوان زیرمانیتوری استفاده کند که ارتفاع مانیتور بالا بیاید! بله احتمالا هزینه میلیاردی برای برگزاری همایش و پرداخت پول به نویسندگان مقاله و سخنرانان و هزینه انتشار مقالات پرداخت شده بود اما اثر آن در عمل «صفر مطلق» بود! باورم این است که فرجام همایش «وفاق» نیز غیر از این نخواهد بود!
✳️من اصولا از اینکه دانشگاهیان و روشنفکران در خدمت توجیه تمایلات، تصورات، تخیلات و توهمات سیاستمداران باشند خوشم نمی آید و نباید دانش خود را در جهت توجیه نظری آنها قرار دهند بلکه باید در خدمت اصلاح و هدایت تمایلات، تصورات، تخیلات و توهمات سیاستمداران قرار دهند. این از بدبختی مالی دانشگاهیان و روشنفکران است که اینگونه دانش خود را در پای سیاستمداران ذلیل می کنند. البته امر جدیدی نیست در گذشته ها نیز شاعران اشعار مدح می گفتند تا صله ای بگیرند، برخی فقیهان احکام خاصی می دادند که ظلم ها و حرام کاریهای پادشاهان را توجیه کنند و پولی بگیرند.... عمر ابن سعد را که از یاد نبردیم!
✳️از دید من وفاق یعنی زد و بند و بده بستان. برخلاف تصور غلطی که آقای خاتمی داشت و فکر می کرد سیاست عرصه گفتگوست باید گفت سیاست عرصه چانه زنی و بده بستان است. افراد در سیاست گفتگو نمی کنند که به حقیقتی برسند بلکه چانه می زنند که منافعی را کسب کنند. وقتی منافع شما در امری باشد هزار استدلال منطقی هم که برای شما آورده شود زیر بار نخواهید رفت! آقای خاتمی اساسا درک درستی از سیاست نداشت. وفاق یعنی اینکه وقتی با اقلیت اصولگرای قدرتمندی روبرو هستی که نمی توانند مملکت را اداره کنند و آن را سامان دهند اما آنقدر قدرت دارند که کار هر اصلاح گری را مختل کنند معامله کنی! منافعی را به او دهی که دست از اختلال و چوب لای چرخ گذاشتن بردارد تا بتوانی کار مملکت را به سامان کنی. این دو خط نه همایش لازم دارد و نه چندین مجلد مقالات! فهم آن و اجرای آن امر سختی است که یک سیاستمدار بدردبخور و مشکل گشا باید بتواند از پس آن برآید. خلاص
https://www.tgoop.com/ali_sarzaeem
Telegram
PhiloSocrate (دوستدار سقراط)
یادداشت های علی سرزعیم در حوزه اقتصاد و غیراقتصاد
تماس مستقیم با من alisarzaeem@
www.sarzaeem.irسایت شخصی من/@sarzaeembotربات تعریف شده روی سایت شخصی
تماس مستقیم با من alisarzaeem@
www.sarzaeem.irسایت شخصی من/@sarzaeembotربات تعریف شده روی سایت شخصی
سلام و ارادت آقای دکتر
در ارتباط با یادداشت اخیرتون؛
به نظرم کتاب همایش اعتدال زیر نظر دکتر صالحی امیری و دکتر قانعی راد منتشر شده بود و دکتر خانیکی نقشی در تدوین کتاب نداشتند.
باقی بقایتان
در ارتباط با یادداشت اخیرتون؛
به نظرم کتاب همایش اعتدال زیر نظر دکتر صالحی امیری و دکتر قانعی راد منتشر شده بود و دکتر خانیکی نقشی در تدوین کتاب نداشتند.
باقی بقایتان
Forwarded from Abolfazl Delavari
وفاق ملی : از ابهامات مفهومی تا الزامات راهبردی
سخنرانی در همایش ملی وفاق (پنل مفهوم سنجی وفاق ملی) ۲۰ دیماه ۱۴۰۳
در این سخنرانی پس از اشاره به بیهودگی مباحث انتزاعی لغوی و مفهومی برای فهم مفهوم وفاق، بر ضرورت توجه به بستر و فضا و مساله ای که این مفهوم در آن مطرح شد پرداختم و بر این اساس، وفاق را به عنوان رویکرد و الگویی از سیاست و سیاست ورزی مطرح کردم که در مقابل رویکرد و الگوی تنازعی و تخاصمی حاکم بر عرصه سیاست ایران در دهه های اخیر مطرح شده است. بر این اساس، سیاست وفاق را به عنوان یک استراتژی مرتبط با :حل منازعه" مفهوم سازی کردم. تاکید کردم که آنچه در چند ماه اخیر عملا رخ داده هنوز در ابتدایی ترین مراحل حل منازعه یعنی " مدیریت منازعه" و تلاش برای "کاهش سطح منازعه" آن هم فقط در سطح بخشی از هیات حاکمه و بلوک قدرت و تا حدود اندکی هم در سطح سیاست منطقه ای محدود مانده است که بسیار هم شکننده است. سپس اشاره کردم که برای تعمیق و تحکیم این الگوی سیاست، لازم است نظام سیاسی مستقر اولا همین مرحله کاهش سطح منازعه را به دیگر سطوح و عرصه ها و به روابطش با همه نیروهای سیاسی و اجتماعی داخلی و همچنین کلیت روابط خارجی تسری دهد. ثانیا و به علت انباشت خطرناک بحران های داخلی و خارجی، هر چه سریعتر از مرحله مدیریت منازعه به مراحل بعدی یعنی تحول منازعه و سپس حل منازعه گذر کند. در پایان هم به راهبردی برای گذر از وضع موجود، با عنوان راهبرد "گذارهای همزمان" (رفرم های بنیادی موازی ) اشاره کردم.....
سخنرانی در همایش ملی وفاق (پنل مفهوم سنجی وفاق ملی) ۲۰ دیماه ۱۴۰۳
در این سخنرانی پس از اشاره به بیهودگی مباحث انتزاعی لغوی و مفهومی برای فهم مفهوم وفاق، بر ضرورت توجه به بستر و فضا و مساله ای که این مفهوم در آن مطرح شد پرداختم و بر این اساس، وفاق را به عنوان رویکرد و الگویی از سیاست و سیاست ورزی مطرح کردم که در مقابل رویکرد و الگوی تنازعی و تخاصمی حاکم بر عرصه سیاست ایران در دهه های اخیر مطرح شده است. بر این اساس، سیاست وفاق را به عنوان یک استراتژی مرتبط با :حل منازعه" مفهوم سازی کردم. تاکید کردم که آنچه در چند ماه اخیر عملا رخ داده هنوز در ابتدایی ترین مراحل حل منازعه یعنی " مدیریت منازعه" و تلاش برای "کاهش سطح منازعه" آن هم فقط در سطح بخشی از هیات حاکمه و بلوک قدرت و تا حدود اندکی هم در سطح سیاست منطقه ای محدود مانده است که بسیار هم شکننده است. سپس اشاره کردم که برای تعمیق و تحکیم این الگوی سیاست، لازم است نظام سیاسی مستقر اولا همین مرحله کاهش سطح منازعه را به دیگر سطوح و عرصه ها و به روابطش با همه نیروهای سیاسی و اجتماعی داخلی و همچنین کلیت روابط خارجی تسری دهد. ثانیا و به علت انباشت خطرناک بحران های داخلی و خارجی، هر چه سریعتر از مرحله مدیریت منازعه به مراحل بعدی یعنی تحول منازعه و سپس حل منازعه گذر کند. در پایان هم به راهبردی برای گذر از وضع موجود، با عنوان راهبرد "گذارهای همزمان" (رفرم های بنیادی موازی ) اشاره کردم.....
Forwarded from Abolfazl Delavari
متن_ویرایش_شده_سخنرانی_دکتر_دلاوری_.docx
47.5 KB
Forwarded from محمدرضا جلائیپور🍀Jalaeipour
⭕️ آیا دو خط توضیح دربارهٔ وفاق و توافق کافی است؟
✍🏻 محمدرضا جلائیپور
دوست و برادر عزیز و فاضلم، دکتر علی سرزعیم، در یادداشتی توضیح داده که چرا در همایش وفاق ملی شرکت نکردهاست. ضمن همراهی با دغدغهٔ ایشان، دو پیشفرض و مبنای نقدشان را در گفتگویی با ایشان نقد کردم که در اجابت دعوتشان اینجا به اختصار مکتوب میکنم.
فرض خطای اول ایشان این است که رویداد «گفتوگوی ملی دربارهٔ وفاق ملی» را به اشتباه پرهزینه و از همایشهای معمول حکومتی با خروجیهای آرشیوی محسوب کردهاند. اگر در خود این رویداد شرکت میکردند برایشان واضح میشد که از قضا این رویداد برای تکرار نکردن خطای همایشهای پرهزینه و خشک، هم بسیار کمهزینه بودهاست و هم قالب و محتوایی نو داشته است.
در این رویداد، حتی یک ریال به سخنرانان پرداخت نشد، حتی یک ریال صرف تبلیغات نشد و صرفا به اطلاعرسانی رایگان آنلاین اکتفا شد، حتی یک برگه کاغذ یا بسته هدیه یا هر چیز هزینهبر دیگر به شرکتکنندگان داده نشد، قالب رویداد یازده پنل گفتوگوی زنده و غیرخشک و مسالهمحورِ هفتاد صاحبنظر متنوع بود، حتی اعضای کابینه صرفا شنوندهٔ پنلهای گفتوگوی صاحبنظران بودند و کل برنامه از همایشهای خشک دانشگاهی و حاکمیتی فاصله داشت. هر پنل هم حاوی چند بحث چالشی بود و به همین دلیل شرکتکنندگان را برای ۱۲ ساعت متوالی مخاطب خود نگاه داشت و محتوایش تیتر یک ده روزنامهٔ کشور شد. محتوای سخنان پنلیستها هم صرفا در قالبهای ویدیویی و صوتی و مکتوب، به شکل دیجیتال و رایگان منتشر شده و خواهد شد و حتی یک ریال صرف چاپ کتابهای آرشیوی بیخواننده نخواهد شد.
فرض خطای دوم ایشان این است که وفاق ملی و توافقگرایی نیازی به تبیین نظری و استفاده از تجارب قبلی ایران و سایر کشورها ندارد. به نظرم از قضا وفاق ملی و توافقگرایی در سیاست داخلی ایران از جوانههای نورستهای است که پشتوانههای غنی نظری و تجربیاش برای بسیاری از شهروندان و حتی سیاستمداران روشن نیست. ماجرا فراتر از بدهوبستان است و به ویژه در دو دههٔ گذشته، در ادبیات مطالعات توسعه و مردمسالاری، اقتصاد سیاسیِ توسعه و جامعهشناسیِ تکوین دولت باظرفیت و در تجارب گشایشهای تدریجی توسعهآفرین، بسیار بیش از گذشته، وفاق و توافقگرایی و ذینفعسازی برای گشایش و ترتیبات نهادی عادلانه و فراگیرتر به عنوان یکی از لوازم توسعه و اصلاحاتِ مردمسالارانه مورد توجه قرار گرفته است، به ویژه در استقرارهای سیاسیِ مشابه ما و نظمهای دسترسی محدود و نظامهای هیبریدی.
متاسفانه این ادبیات و تجارب هنوز به قدر کافی در ایران و زبان فارسی معرفی نشده است. اساسا یکی از مهمترین معضلات قواعد بازی و فرهنگ سیاسی در ایران معاصر، غلبهٔ سیاست ستیز و برد-باختی بوده است و تقویت سیاست توافقگرا و گشایشگر و برد-بردی به تمهیدات نظری و نهادی بسیار نیرومندتری نیازمند است. مبانی نظریِ غنی و ضرورتهای عملیِ مهم وفاق، چه در معنای توافقگراییِ مورد نظر پریچت و همکاران در کتابِ ارزشمند Deals and development، چه در معنای اجماع مورد نظر درکون در Gambling on development، چه در معنای مشارکتِ هممسالهها در کشف و حل مساله، چه در معنای عدالتبنیاد و اجماع همپوشانِ رالزی، چه در معنای همبستگیِ نودورکیمی و کاهش شکافها، چه در معنای ذینفعسازی برای گشایش در معنای نو نورثی، و چه در معنای تبدیل سیاست همفرسا و منازعه و حذف و ستیز و حاصلجمعصفر به سیاستِ همافزا و بهرسمیتشناسی و توافق و همیاری و «دعوا نکنیم» (به تعبیر مسعود پزشکیان)، همه هنوز در فضای عمومی و حتی دانشگاهی و روشنفکری و سیاسی ایران به قدر کافی کاویده و تبیین و شناخته نشده است.
توافقگرایی در سیاست خارجی لااقل سه دهه است که در ایران بالیده است، اما نهال نوپای توافقگرایی در سیاست داخلی هنوز نحیف است و به هیچ عنوان با دو خط توضیح پا نمیگیرد و پا گرفتنش سالها گفتوگو و تولید و نشر محتوا و ساختن دستاورد و نهاد میطلبد. واقعیت این است که در این زمینه هم ضعف نظری داریم و هم ضعف عملی.
@jalaeipour
✍🏻 محمدرضا جلائیپور
دوست و برادر عزیز و فاضلم، دکتر علی سرزعیم، در یادداشتی توضیح داده که چرا در همایش وفاق ملی شرکت نکردهاست. ضمن همراهی با دغدغهٔ ایشان، دو پیشفرض و مبنای نقدشان را در گفتگویی با ایشان نقد کردم که در اجابت دعوتشان اینجا به اختصار مکتوب میکنم.
فرض خطای اول ایشان این است که رویداد «گفتوگوی ملی دربارهٔ وفاق ملی» را به اشتباه پرهزینه و از همایشهای معمول حکومتی با خروجیهای آرشیوی محسوب کردهاند. اگر در خود این رویداد شرکت میکردند برایشان واضح میشد که از قضا این رویداد برای تکرار نکردن خطای همایشهای پرهزینه و خشک، هم بسیار کمهزینه بودهاست و هم قالب و محتوایی نو داشته است.
در این رویداد، حتی یک ریال به سخنرانان پرداخت نشد، حتی یک ریال صرف تبلیغات نشد و صرفا به اطلاعرسانی رایگان آنلاین اکتفا شد، حتی یک برگه کاغذ یا بسته هدیه یا هر چیز هزینهبر دیگر به شرکتکنندگان داده نشد، قالب رویداد یازده پنل گفتوگوی زنده و غیرخشک و مسالهمحورِ هفتاد صاحبنظر متنوع بود، حتی اعضای کابینه صرفا شنوندهٔ پنلهای گفتوگوی صاحبنظران بودند و کل برنامه از همایشهای خشک دانشگاهی و حاکمیتی فاصله داشت. هر پنل هم حاوی چند بحث چالشی بود و به همین دلیل شرکتکنندگان را برای ۱۲ ساعت متوالی مخاطب خود نگاه داشت و محتوایش تیتر یک ده روزنامهٔ کشور شد. محتوای سخنان پنلیستها هم صرفا در قالبهای ویدیویی و صوتی و مکتوب، به شکل دیجیتال و رایگان منتشر شده و خواهد شد و حتی یک ریال صرف چاپ کتابهای آرشیوی بیخواننده نخواهد شد.
فرض خطای دوم ایشان این است که وفاق ملی و توافقگرایی نیازی به تبیین نظری و استفاده از تجارب قبلی ایران و سایر کشورها ندارد. به نظرم از قضا وفاق ملی و توافقگرایی در سیاست داخلی ایران از جوانههای نورستهای است که پشتوانههای غنی نظری و تجربیاش برای بسیاری از شهروندان و حتی سیاستمداران روشن نیست. ماجرا فراتر از بدهوبستان است و به ویژه در دو دههٔ گذشته، در ادبیات مطالعات توسعه و مردمسالاری، اقتصاد سیاسیِ توسعه و جامعهشناسیِ تکوین دولت باظرفیت و در تجارب گشایشهای تدریجی توسعهآفرین، بسیار بیش از گذشته، وفاق و توافقگرایی و ذینفعسازی برای گشایش و ترتیبات نهادی عادلانه و فراگیرتر به عنوان یکی از لوازم توسعه و اصلاحاتِ مردمسالارانه مورد توجه قرار گرفته است، به ویژه در استقرارهای سیاسیِ مشابه ما و نظمهای دسترسی محدود و نظامهای هیبریدی.
متاسفانه این ادبیات و تجارب هنوز به قدر کافی در ایران و زبان فارسی معرفی نشده است. اساسا یکی از مهمترین معضلات قواعد بازی و فرهنگ سیاسی در ایران معاصر، غلبهٔ سیاست ستیز و برد-باختی بوده است و تقویت سیاست توافقگرا و گشایشگر و برد-بردی به تمهیدات نظری و نهادی بسیار نیرومندتری نیازمند است. مبانی نظریِ غنی و ضرورتهای عملیِ مهم وفاق، چه در معنای توافقگراییِ مورد نظر پریچت و همکاران در کتابِ ارزشمند Deals and development، چه در معنای اجماع مورد نظر درکون در Gambling on development، چه در معنای مشارکتِ هممسالهها در کشف و حل مساله، چه در معنای عدالتبنیاد و اجماع همپوشانِ رالزی، چه در معنای همبستگیِ نودورکیمی و کاهش شکافها، چه در معنای ذینفعسازی برای گشایش در معنای نو نورثی، و چه در معنای تبدیل سیاست همفرسا و منازعه و حذف و ستیز و حاصلجمعصفر به سیاستِ همافزا و بهرسمیتشناسی و توافق و همیاری و «دعوا نکنیم» (به تعبیر مسعود پزشکیان)، همه هنوز در فضای عمومی و حتی دانشگاهی و روشنفکری و سیاسی ایران به قدر کافی کاویده و تبیین و شناخته نشده است.
توافقگرایی در سیاست خارجی لااقل سه دهه است که در ایران بالیده است، اما نهال نوپای توافقگرایی در سیاست داخلی هنوز نحیف است و به هیچ عنوان با دو خط توضیح پا نمیگیرد و پا گرفتنش سالها گفتوگو و تولید و نشر محتوا و ساختن دستاورد و نهاد میطلبد. واقعیت این است که در این زمینه هم ضعف نظری داریم و هم ضعف عملی.
@jalaeipour
Forwarded from معرفی اساتید اخلاق و عرفان در قید حیات شیعه
🔹کسی که هر روز به حساب اعمال خود نرسد ، از ما نیست...
🔻محاسبه نفس در روایتی از امام کاظم علیه السلام
💠امام موسی کاظم(علیهالسلام) فرمودند:
«لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی كُلِّ یَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ خَیْراً اسْتَزَادَ اللَّهَ مِنْهُ وَ حَمِدَ اللَّهَ عَلَیْهِ وَ إِنْ عَمِلَ شَرّاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَیْه»
از ما نیست کسی که هـــر روز به حساب نفس خود نرسد؛
پس اگر کار خوبی انجام داده بود، خدا را شکر کند و از خدا بخواهد که آن کار را بیشتر و بهتر بتواند انجام دهد،
و اگر کار بدی انجام داده بود استغفار و توبه نماید.
📚وسائل الشیعه ج 16 ص 95
@shia12t
🔻محاسبه نفس در روایتی از امام کاظم علیه السلام
💠امام موسی کاظم(علیهالسلام) فرمودند:
«لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی كُلِّ یَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ خَیْراً اسْتَزَادَ اللَّهَ مِنْهُ وَ حَمِدَ اللَّهَ عَلَیْهِ وَ إِنْ عَمِلَ شَرّاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَیْه»
از ما نیست کسی که هـــر روز به حساب نفس خود نرسد؛
پس اگر کار خوبی انجام داده بود، خدا را شکر کند و از خدا بخواهد که آن کار را بیشتر و بهتر بتواند انجام دهد،
و اگر کار بدی انجام داده بود استغفار و توبه نماید.
📚وسائل الشیعه ج 16 ص 95
@shia12t
Forwarded from معرفی اساتید اخلاق و عرفان در قید حیات شیعه
🔰حدیثی قابل تامل...
🔹معیار شیعه ی حقیقی در نظر امام کاظم علیه السلام
💠حضرت فرمودند :
لَوْ مَيَّزتُ شِيعَتِی لَمْ أَجِدهُمْ إلَّا وَاصِفَةٌ وَ لَوْ اِمْتَحَنتُهُمْ لَما وَجَدتُهُمْ إِلَّا مُرْتَدِّين وَ لَوْ تَمَحَّصْتُهُمْ لَما خَلَصَ مِنَ الْاَلفِ وَاحِدٍ وَ لَوْ غَرْبَلتُهُمْ غَرْبَلَةً لَمْ يَبْقَ مِنهُمْ إلَّا مَا كَانَ لِی، إنَّهُمْ طَالَ مَا اتَّكَوا عَلَى الْأرَائِِک، فَقَالُوا نَحْنُ شِيعَةُ عَلِيٍّ عَلَیْهِ السِّلَام، إنَّمَا شِيعَةُ عَلِيٍّ عَلَیْهِ السَّلَام مَنْ صَدَّقَ قَوْلَهُ فِعْلُه.
◆ اگر شيعيان خود را جدا و مشخص کنم در میان آنان جز حراف نیابم .
◆ اگر آنان را امتحان کنم ، همگی مرتد از کار در آیند.
◆ اگر آنان را در بوته آزمایش گذارم از هزار نفر يک نفر خالص پیدا نشود .
◆ اگر آنان را غربال كنم ، جز آنچه نزد من است در غربال نماند،آنان مدتهاست بر اریکهها لمیدهاند و میگویند ؛ ما شيعه على علیه السلام هستيم درصورتی که شيعه على علیه السلام فقط كسى ست كه اعمال او گفتارش را تصديق كند .
📚کشکول بحرانی، ج ۲، ص ۳۳۲.
📚مرآة العقول، ج ۲۶، ص ١٦١.
📚تنبیه الخواطر، ج ۲، ص ۱۵۲.
@shia12t
🔹معیار شیعه ی حقیقی در نظر امام کاظم علیه السلام
💠حضرت فرمودند :
لَوْ مَيَّزتُ شِيعَتِی لَمْ أَجِدهُمْ إلَّا وَاصِفَةٌ وَ لَوْ اِمْتَحَنتُهُمْ لَما وَجَدتُهُمْ إِلَّا مُرْتَدِّين وَ لَوْ تَمَحَّصْتُهُمْ لَما خَلَصَ مِنَ الْاَلفِ وَاحِدٍ وَ لَوْ غَرْبَلتُهُمْ غَرْبَلَةً لَمْ يَبْقَ مِنهُمْ إلَّا مَا كَانَ لِی، إنَّهُمْ طَالَ مَا اتَّكَوا عَلَى الْأرَائِِک، فَقَالُوا نَحْنُ شِيعَةُ عَلِيٍّ عَلَیْهِ السِّلَام، إنَّمَا شِيعَةُ عَلِيٍّ عَلَیْهِ السَّلَام مَنْ صَدَّقَ قَوْلَهُ فِعْلُه.
◆ اگر شيعيان خود را جدا و مشخص کنم در میان آنان جز حراف نیابم .
◆ اگر آنان را امتحان کنم ، همگی مرتد از کار در آیند.
◆ اگر آنان را در بوته آزمایش گذارم از هزار نفر يک نفر خالص پیدا نشود .
◆ اگر آنان را غربال كنم ، جز آنچه نزد من است در غربال نماند،آنان مدتهاست بر اریکهها لمیدهاند و میگویند ؛ ما شيعه على علیه السلام هستيم درصورتی که شيعه على علیه السلام فقط كسى ست كه اعمال او گفتارش را تصديق كند .
📚کشکول بحرانی، ج ۲، ص ۳۳۲.
📚مرآة العقول، ج ۲۶، ص ١٦١.
📚تنبیه الخواطر، ج ۲، ص ۱۵۲.
@shia12t
شب مبعث به روایت ابن بطوطه✳️
ابن بطوطه که گردشگری از شمال آفریقا بوده بعد از 27 رجب به نجف می رسد و می شنود هر ساله انبوهی از کسانی که بیماریهای لاعلاج دارند خود را برای شب 27 رجب به نجف می رسانند و آن شب شفا می گیرند! کسانی که دیرتر می رسند یک سال می مانند که سال بعد در همان موقع شفا بگیرند. ابن بطوطه می گوید آنقدر در این مورد حکایتها شنیدم که به درستی آن باور آوردم (قریب به مضمون). در مفاتیح هم این حکایت آمده است.
https://www.tgoop.com/ali_sarzaeem
ابن بطوطه که گردشگری از شمال آفریقا بوده بعد از 27 رجب به نجف می رسد و می شنود هر ساله انبوهی از کسانی که بیماریهای لاعلاج دارند خود را برای شب 27 رجب به نجف می رسانند و آن شب شفا می گیرند! کسانی که دیرتر می رسند یک سال می مانند که سال بعد در همان موقع شفا بگیرند. ابن بطوطه می گوید آنقدر در این مورد حکایتها شنیدم که به درستی آن باور آوردم (قریب به مضمون). در مفاتیح هم این حکایت آمده است.
https://www.tgoop.com/ali_sarzaeem
به بهانه سخنان اخیر زیباکلام🔴
✳️آقای زیباکلام در دوحه گفته که مردم ایران از فلسطینیان متنفر و عاشق نتانیاهو هستند (قریب به مضمون). به خاطر دارم که سالها قبل (حوالی سال 1380) کتابی در حوزه نظریه ارتباطات می خواندم که در مقدمه گفته بود وقتی می گویم فلان چیز سیاه است در واقع باید گفت من فلان چیز را سیاه می بینم. این حرف در حوزه امور اجتماعی بسیار مهم است. اگر کسی می گوید ایرانیان فلان طور هستند باید گفت که من ایرانیان را فلان طور می بینم. آن وقت هزاران عامل شناختی، احساسی و منفعتی در کار می آید که بر نوع نگاه آدمی و به تبع آن بر قضاوت انسان تاثیر می گذارند و نگاه انسان و قضاوت انسان را سوگیرانه می کند.
✳️بگذارید مثال بزنم. بعد از فروکش کردن اعتراضات سال 1401 دانشگاه علامه نشستی آنلاین در تحلیل این پدیده برگزار کرد. یکی از استادان جوان می گفت دانشجویان وقتی دیدند که اصلاحات از سال 1376 به این سو پیوسته شکست خورده است و راه های مسالمت آمیز بسته شده است رادیکال شده اند... من دیدم او احساس و تفکر خود را به زبان دانشجویان جوان می گذارد چون خیلی از این دانشجویان معترض در همان حوالی متولد شده بودند! او معترضان جوان را موجوداتی با تحلیلهای سیاسی عمیق می دید که به بسته بودن فضای سیاسی اعتراض دارند اما من نسل z را اصولا غیر سیاسی می دیدم و اعتراضات را پدیده ای هویتی تحلیل می کردم. ما از دو منظر روایت یا نگاه خود را از این پدیده عرضه می کردیم اما آیا واقعا انگیزه معترضان اینها بود که من و آن استاد روایت می کردیم؟
✳️اینکه بخشی از جامعه ایران از سیاست خارجی ایران در حمایت از فلسطین، سوریه و لبنان خسته هستند حرف درستی است اما اینها چند درصد از جامعه ایران هستند؟ اگر آقای زیباکلام از سیاست خارجی ایران دلزده و منزجر است تمایل دارد این بخش از جامعه را اکثریت بداند و در دوحه به راحتی چنین قضاوتی را مطرح کند. اما اگر فرد دیدگاه مخالفی داشته باشد تمایل دارد این بخش از جامعه را ناچیز بداند. هر کس اطرافیان خود را از شبکه کسانی تشکیل می دهد که با عقایدش همسو است و همین توهمهای اجتماعی را دامن می زند.
✳️ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که وقتی بخشی از سیاستمداران اصلاح طلب و روشنفکران پیوسته در گوش جامعه می خوانند که ریشه توسعه نیافتگی ایران در سیاست خارجی است و تا ایران دست از ایدئولوژی انقلابی خود در حمایت از مستضعفان و مقابله با آمریکا و اسرائیل (و دنباله روان آنها مثل انگلیس) بر ندارد توسعه ممکن نیست آن وقت عجیب نیست که بخشی از جامعه علل بدبختی خود را فلسطینیان بدانند. در نقد این دیدگاه بعدها به تفصیل خواهم نوشت اما همین قدر بگویم که این هم مصداقی از پیش بینی های خودکامرواساز (self-fulfilling prophecy) است یعنی کاری کنی که عملا پیش بینی هایت را محقق کند!
✳️آقای زیباکلام من جامعه ایران را مثل شما نمی بینم. بماند که اگرهمه جامعه ایران نیز مخالف فلسطین می شدند که نیستند. دلیلی برای باطل دانستن آرمان حمایت از مظلومان عالم نبود. باقی بقایتان
https://www.tgoop.com/ali_sarzaeem
✳️آقای زیباکلام در دوحه گفته که مردم ایران از فلسطینیان متنفر و عاشق نتانیاهو هستند (قریب به مضمون). به خاطر دارم که سالها قبل (حوالی سال 1380) کتابی در حوزه نظریه ارتباطات می خواندم که در مقدمه گفته بود وقتی می گویم فلان چیز سیاه است در واقع باید گفت من فلان چیز را سیاه می بینم. این حرف در حوزه امور اجتماعی بسیار مهم است. اگر کسی می گوید ایرانیان فلان طور هستند باید گفت که من ایرانیان را فلان طور می بینم. آن وقت هزاران عامل شناختی، احساسی و منفعتی در کار می آید که بر نوع نگاه آدمی و به تبع آن بر قضاوت انسان تاثیر می گذارند و نگاه انسان و قضاوت انسان را سوگیرانه می کند.
✳️بگذارید مثال بزنم. بعد از فروکش کردن اعتراضات سال 1401 دانشگاه علامه نشستی آنلاین در تحلیل این پدیده برگزار کرد. یکی از استادان جوان می گفت دانشجویان وقتی دیدند که اصلاحات از سال 1376 به این سو پیوسته شکست خورده است و راه های مسالمت آمیز بسته شده است رادیکال شده اند... من دیدم او احساس و تفکر خود را به زبان دانشجویان جوان می گذارد چون خیلی از این دانشجویان معترض در همان حوالی متولد شده بودند! او معترضان جوان را موجوداتی با تحلیلهای سیاسی عمیق می دید که به بسته بودن فضای سیاسی اعتراض دارند اما من نسل z را اصولا غیر سیاسی می دیدم و اعتراضات را پدیده ای هویتی تحلیل می کردم. ما از دو منظر روایت یا نگاه خود را از این پدیده عرضه می کردیم اما آیا واقعا انگیزه معترضان اینها بود که من و آن استاد روایت می کردیم؟
✳️اینکه بخشی از جامعه ایران از سیاست خارجی ایران در حمایت از فلسطین، سوریه و لبنان خسته هستند حرف درستی است اما اینها چند درصد از جامعه ایران هستند؟ اگر آقای زیباکلام از سیاست خارجی ایران دلزده و منزجر است تمایل دارد این بخش از جامعه را اکثریت بداند و در دوحه به راحتی چنین قضاوتی را مطرح کند. اما اگر فرد دیدگاه مخالفی داشته باشد تمایل دارد این بخش از جامعه را ناچیز بداند. هر کس اطرافیان خود را از شبکه کسانی تشکیل می دهد که با عقایدش همسو است و همین توهمهای اجتماعی را دامن می زند.
✳️ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که وقتی بخشی از سیاستمداران اصلاح طلب و روشنفکران پیوسته در گوش جامعه می خوانند که ریشه توسعه نیافتگی ایران در سیاست خارجی است و تا ایران دست از ایدئولوژی انقلابی خود در حمایت از مستضعفان و مقابله با آمریکا و اسرائیل (و دنباله روان آنها مثل انگلیس) بر ندارد توسعه ممکن نیست آن وقت عجیب نیست که بخشی از جامعه علل بدبختی خود را فلسطینیان بدانند. در نقد این دیدگاه بعدها به تفصیل خواهم نوشت اما همین قدر بگویم که این هم مصداقی از پیش بینی های خودکامرواساز (self-fulfilling prophecy) است یعنی کاری کنی که عملا پیش بینی هایت را محقق کند!
✳️آقای زیباکلام من جامعه ایران را مثل شما نمی بینم. بماند که اگرهمه جامعه ایران نیز مخالف فلسطین می شدند که نیستند. دلیلی برای باطل دانستن آرمان حمایت از مظلومان عالم نبود. باقی بقایتان
https://www.tgoop.com/ali_sarzaeem
Forwarded from Instagram Downloader Toolbox Bot
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM