Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
- Telegram Web
Telegram Web
🌹اندکی تفکر...!!؟؟🤔
🌹🌹🌹🌹🌹 📽روایت‌های ناشنیده و یا بسیارکم شنیده شده از آیندهء افغانستان(خراسان)‼️ 🔹خراسان بزرگ و یاران #مهدی موعود عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف! 🔹آیا می‌دانستید تعدادی از یاران امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف از دیار #افغانستان خواهند بود؟ 🔹اهل خراسان…
🌹🌹🌹🌹🌹

روایت‌های ناشنیده و یا بسیارکم شنیده شده از آیندهء افغانستان(خراسان)‼️


🔹خراسان بزرگ و یاران #مهدی موعود عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف!

🔹آیا می‌دانستید تعدادی از یاران امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف از دیار #افغانستان خواهند بود؟

🔹اهل خراسان بزرگ بار دیگر افتخار خواهند آفرید، همان‌طور که حکومت تاریک بنی‌امیّه را در گذشته دو بار ساقط نمودند.

📌تماشای این ویدئو را از دست ندهید تا از حقیقت‌های شگفت‌انگیز #پرده بردارید!

💠امیرالمؤمنین(ع) فرمودند:
«زمانی‌که سپاه سفیانی به طرف کوفه حرکت می‌کند، دنبال اهل خراسان برای جنگ می‌فرستد و اهل خراسان برای یاری "مهدی" علیه‌السّلام با پرچم‌های سیاه قیام کرده و به فرماندهی «شعیب بن صالح» با سپاه سفیانی در محلّ استخر(مسجد سلیمان) روبه‌رو شده و جنگ بزرگی رخ می‌دهد که خراسانی‌ها فاتحانه سپاه سفیانی را شکست می‌دهند، در آن هنگام است که مردم آرزوی ظهور حضرت مهدی(عجّ) را کنند و او را می‌طلبند.»
هم‌چنین فرمودند:
«پرچم‌های سیاه برای جنگ با سفیانی قیام می‌کنند و در میان آن‌ها جوانی از بنی‌هاشم است که در کتف چپ او خالی دیده می‌شود. پیش‌رو آن پرچم‌ها مردی از بنی‌تمیم بوده که «شعیب بن صالح» نامیده می‌شود و سپاه سفیانی را فراری می‌دهد.»

📚سیمای جهان در عصر امام زمان(عجّ)، ص ۳۸۸ به نقل از عقد الدّرر، ص ۱۲۷

#اخراج_افغانی_مطالبهء_عبری👿

«وقتی قرآن، روایات و تاریخ اسلام را می‌خوانیم، وضعیت فعلی مهاجرین از دو حال خارج نیست:
یا مهاجرین اصلاً مسلمان حساب نمی‌شوند،
یا حکومت‌های اسلامی، اسلامی نیستند.
اگر هم حالت سوّمی هست شما بگویید‼️»


«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج!»
آمین!
#محتاج_دعا...



🌿اندکی تفکّر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
🌹اندکی تفکر...!!؟؟🤔
🌹🌹🌹🌹🌹 📽روایت‌های ناشنیده و یا بسیارکم شنیده شده از آیندهء افغانستان(خراسان)‼️ 🔹خراسان بزرگ و یاران #مهدی موعود عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف! 🔹آیا می‌دانستید تعدادی از یاران امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف از دیار #افغانستان خواهند بود؟ 🔹اهل خراسان…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌼🌼🌼🌼🌼

📽ایرانی و افغانستانی حقیقی...
🎤استاد حمیدرضا بوالی، استاد دانشگاه و خبرنگار

💠«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ.
جز این نیست که همهء مؤمنان با هم برادرند؛ بنابراین(در همهء نزاع‌ها و اختلافات) میان برادرانتان صلح و آشتی برقرار کنید، و از خدا پروا نمایید که مورد رحمت قرار گیرید.»

📖سورهء مبارکهء حجرات، آیهء شریفهء ۱۰

⚠️غیر از این باشی، نه ایرانی هستی، نه افغانستانی، نه مسلمان و نه شیعه و نه حتّی انسان‼️
در این صورت حتماً فکری به حال خودت بکن تا لااقل با عاقبت بخیری ازین دنیا بروی...

🤲یا حجّت ابن الحسن!
«درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود!/
تا نیایی گره از کار بشر وا نشود...»💔


«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج!»
آمین!
#محتاج_دعا...



🌹اندکی تفکّر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌷🌷🌷🌷🌷

📽پدر مصری این‌گونه بر سر سفرهء عقد دخترش را بدرقه کرد...😍
💞چقدر با احساس! چقدر پدرانه! چقدر زیبا...🥹

تشويق به زود شوهردادن دختران

💠امام رضا عليه‌السّلام فرمودند:
«جبرئيل بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرود آمد و گفت: اى محمّد! پروردگارت تو را سلام مى‌رساند و مى‌فرمايد: دوشيزگان هم‌چون ميوهء روى درخت هستند. ميوه چون برسد براى آن دارويى جز چيدن نباشد، وگرنه بر اثر آفتاب و باد خراب مى‌شود. دوشيزگان نيز هرگاه به مرحلهء زنان برسند آنان را دارويى جز شوهردادن نباشد، وگرنه از گم‌راهى و فساد ايمن نخواهند بود. پس، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بر منبر رفت و مردم را جمع كرد و فرمان خداوند عزّ و جلّ را به آگاهى آنان رساند.»

📚بحار الأنوار، ۱۶، ۲۲۳، ۲۲


«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج!»
آمین!
#محتاج_دعا...



🍃اندکی تفکّر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍀🍀🍀🍀🍀

📽«پدرم نوکر و من نوکر و فرزند منم نوکر تو/
چقدر لطف شما شامل حال من و اجداد من است...»🥹
«شب جمعه هست هوایت نکنم می‌میرم!/
یادی از صحن و سرایت نکنم می‌میرم...»💔
#بیاد تمامی پدران و مادرانی که ما را مرید اهل‌بیت علیهم‌السّلام پرورش دادند...


✍️«از تمام هیاهوی این دنیا،
تنها پنجره‌ای می‌خواهم،
که سال‌ها
در انتظار تو،
بر شیشه‌های مه‌گرفته‌اش،
آه بکشم...»😔💔

🖊 #راحله_ترکمن🌸


مادران و پدران چه باشند، چه نباشند،
در هر حال چشم به انتظار فرزندان هستند.
اگر بودند که حتماً به آن‌ها سر بزنیم و جویای احوالشان باشیم و با لبخندی دلشان را لبریز از شادی و محبّت کنیم و احتیاجاتشان را برآورده کنیم.
اگر هم نبودند و مهمان آسمان بودند، یادشان و خاطرشان مبادا از ذهن‌مان برود و هر زمان برای شادی‌شان، عملی انجام دهیم.

و امروز که پنج‌شنبه هست و شب جمعه، برای شادی تمامی پدران و مادران آسمانی و تمامی عزیزان سفرکرده به دیار باقی، هدایایی بفرستیم،
که زیباتر از #فاتحه و #صلوات، هدیه‌ای سراغ ندارم.
روحشان شاد و یادشان گرامی!❤️🌹


«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج!»
آمین!
#محتاج_دعا...



🌷اندکی تفکّر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍀🍀🍀🍀🍀

📽اگر زمان زیادی را در اینستاگرام می‌گذرانی، این مصاحبه از دکتر «اندرو هوبرمن» عصب‌شناس معروف امریکایی را حتماً ببین‼️

⚠️تکنولوژی بر علیه بشریّت‼️
سحر و جنون که شاخ و دم ندارد، موبایل همه را دیوانه(مجنون، جن‌زده، مسحور، تسخیر، مسخ) خواهد کرد...😱

موبایل و فضای مجازی حکم یک شمشیر دولبه را دارد.
اگر مراقب نباشید، استفاده‌ء بیش از حدّ از آن
آسیبهایی جدّی به شما بالأخص کودکان شما واردخواهدکرد.
آسیبهایی مانند اختلال در یادگیری و خواب، چاقی، آسیب به چشم‌، آسیبهای عصبی و روحی، اثرات منفی روی مغز، افزایش استرس و پرخاشگری، افزایش اضطراب اجتماعی،
کاهش مهارت‌های ارتباطی، منزوی شدن،
کاهش خلّاقیت کودک، اختلال در تمرکز،
اعتیاد به موبایل، مواجه شدن با محتوای نامناسب و از همه مهمتر سحر...

💠امیرالمؤمنین علی(ع):
«کسی که خود را به مسائل بیهوده سرگرم کند، از خواسته‌های واقعی زندگی خود بازخواهدماند.»
📚غرر الحکم، حدیث۸۶۳۳

#تکنولوژی_برعلیه_بشریت
#جادوی_رسانه
#سحر
#جنون
#هیپنوتیزم
#کنترل_ذهن
#چاقوی_دولبه
#رسانهء_دجال
#آخرالزمان


«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج!»
آمین!
#محتاج_دعا...



🌷اندکی تفکّر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
@HeidariDarbefin-دعای کمیل با صدای شهید کافی
دعای کمیل -شهید کافی
🍀🍀🍀🍀🍀

🎵 #دعای_کمیل مخصوص شب‌های جمعه تقدیم شما مؤمنین می‌گردد!
🎤با نوای ملکوتی: شهید حاج شیخ احمد ضیافتی کافی(ره)

دلتان شکست ما را نیز از دعای خیرتان فراموش نکنید!🥹

💠«دعای کمیل از ادعیهء معروفه است و علاّمهء مجلسی قدّس سرّه فرموده که بهترین دعاهاست و آن دعای حضرت خضر علیه‌السّلام می‌باشد. حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام آن را تعلیم کمیل(ابن زیاد نخعی یمانی) فرمود. در شب‌های نیمهء شعبان و در هر شب جمعه خوانده می‌شود و برای کفایت از شرّ اعدا و فتح باب رزق و آمرزش گناهان، نافع است.»

📚مفاتیح الجنان، شیخ عبّاس قمی، ص ۹۶

«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج!»
آمین!
#محتاج_دعا...


🌷اندکی تفکّر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
دعاے ندبه
Channel: @yaaamaaahdi
💐💐💐💐💐

🎧دعای شریف: #ندبه
🎤با نوای: #استاد_محسن_فرهمند
#ویژهء صبح جمعه

😔با هم می‌شنویم این دعای شریف را و ندبه‌کنان، سلامتی و ظهور امام عزیزمان را از باری تعالی مسئلت می‌نماییم...🤲

💠امام مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف فرمودند:
«أَکْثِرُوا الدُّعآءَ بِتَعْجِیلِ الفَرَجِ فَإِنَّ ذلِکَ فَرَجُکُمْ؛
برای نزدیک شدن ظهور و فرج زیاد دعا کنید، به راستی همین دعا فرج شماست.»

📚کمال الدّین، ج ٢، ص ٢٣٩


«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج!»
آمین!
#محتاج_دعا...


🍀اندکی تفکر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💐💐💐💐💐

📽️ما بی‌کس نیستیم...🥹

دو بار دیدار علّامهء حلّی(ره) با امام مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف جزو داستان‌های مشهور دربارهء او است.

الف)تکمیل کتاب توسّط امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف:
داستان نخست مربوط به نیمه تمام ماندن کتابی است که علّامهء حلّی از یکی از علمای اهل‌سنّت امانت گرفته بود تا از آن نسخه‌برداری کند. ولی نیمه‌شب خواب مانع نوشتن می‌شد، در این هنگام امام مهدی(علیه‌السّلام) وارد شده و از علّامه می‌خواهد که ادامهء کار استنساخ را به او واگذار کند. علّامهء حلّی پس از بیداری می‌بیند که نسخه‌برداری کتاب تمام شده است.
قدیمی‌ترین منبع ماجرا کتاب مجالس المؤمنین نوشتهء قاضی نوراللّه شوشتری است. شوشتری برای این ماجرا منبع مکتوبی ذکر نکرده و می‌گوید این ماجرا در بین مؤمنین مشهور است.

📚شوشتری، مجالس المؤمنین، ۱۳۶۵ ش، ج ۱، ص ۵۷۱

ب)دیدار در مسیر کربلا:
ماجرای دوّم در کتاب قصص العلما نوشتهء تنکابنی نقل شده است.


«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج!»
آمین!
#محتاج_دعا...



🍀اندکی تفکّر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
🌹اندکی تفکر...!!؟؟🤔
💐💐💐💐💐 📽️ما بی‌کس نیستیم...🥹 دو بار دیدار علّامهء حلّی(ره) با امام مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف جزو داستان‌های مشهور دربارهء او است. الف)تکمیل کتاب توسّط امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف: داستان نخست مربوط به نیمه تمام ماندن کتابی است که علّامهء…
💐💐💐💐💐

دو بار دیدار علّامهء حلّی(ره) با امام مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف جزو داستان‌های مشهور دربارهء او است.

الف)تکمیل کتاب توسّط امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف:
داستان نخست مربوط به نیمه تمام ماندن کتابی است که علّامهء حلّی از یکی از علمای اهل‌سنّت امانت گرفته بود تا از آن نسخه‌برداری کند. ولی نیمه‌شب خواب مانع نوشتن می‌شد، در این هنگام امام مهدی(علیه‌السّلام) وارد شده و از علّامه می‌خواهد که ادامهء کار استنساخ را به او واگذار کند. علّامهء حلّی پس از بیداری می‌بیند که نسخه‌برداری کتاب تمام شده است.
قدیمی‌ترین منبع ماجرا کتاب مجالس المؤمنین نوشتهء قاضی نوراللّه شوشتری است. شوشتری برای این ماجرا منبع مکتوبی ذکر نکرده و می‌گوید این ماجرا در بین مؤمنین مشهور است.

📚شوشتری، مجالس المؤمنین، ۱۳۶۵ ش، ج ۱، ص ۵۷۱

ب)دیدار در مسیر کربلا:
ماجرای دوّم در کتاب قصص العلما نوشتهء تنکابنی نقل شده است. و بر اساس نقل او در یکی از سفرهای علّامهء حلّی به کربلا او در میان راه با سیّدی همراه می‌شود و پس از گفتگو با او متوجّه می‌شود که او شخص بسیار عالمی است و مسائل مشکل علمی خود را با او در میان می‌گذارد و جواب می‌گیرد و در این بین از او سؤال می‌کند که آیا در زمان غیبت کبری امکان ملاقات با امام عصر(علیه‌السّلام) وجود دارد؟ و هم‌زمان تازیانه(عصا) از دستش می‌افتد، آن شخص تازیانه را از زمین برداشته به علّامه می‌دهد و جواب می‌دهد که چگونه ممکن نباشد در حالی که دست او هم‌اکنون در دست توست. علّامهء حلّی متوجّه می‌شود که آن شخص خود امام مهدی(علیه‌السّلام) است و خود را به پای ایشان می‌اندازد و...

📚تنکابنی، قصص العلماء، ص۸۸۳


«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج!»
آمین!
#محتاج_دعا...



🍀اندکی تفکّر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💐💐💐💐💐

📽هر ندایی شنیدی که بوی تفرقه می‌دهد، بدان که از حلقوم دشمن(شیطان) خارج می‌شود...🔥

💣بمب تفرقه میان مسلمانان و لشکریان خدا!

💠«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا...
و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید.»

🔹در لشکر خدا عرب و عجم، ایرانی و افغانستانی و عراقی و یمنی و... دو دست یک پیکرند.

افشاگری و تکذیبیه‌ء روحانی افغانستانی حجّت‌الاسلام دکتر سیّد بصیر احسانی(در مورد سخنان جعلی نسبت داده شده به ایشان دربارهء مهاجرین افغانستانی و اقوام بلوچ و کرد و...)

🚨مراقب توطئهء دشمنان دو ملّت ایران و افغانستان باشیم‼️

✡️صهیونیست‌های گلوبالیست دشمنان اصلی تمام مردم دنیا هستند.
آن‌ها از کجا آمده‌اند؟
فقط فلسطین نیست که اسیر آن‌هاست، تمام دنیا بَردهء آنان هستند.

نظم نوین جهانی = کمونیسم و برده‌داری

💡بیدار شوید و آگاهی را نشر دهید!
💡برای مشکلات موقّت تصمیمات خطرناک دائمی نگیرید!
💡هر فردی که آگاه شود، آیندهء شما ایمن‌تر می‌شود.
💡بردهء شیطان و گلوبالیست‌ها نشوید!


«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج!»
آمین!
#محتاج_دعا...



🍀اندکی تفکّر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
🌹اندکی تفکر...!!؟؟🤔
💐💐💐💐💐 📽هر ندایی شنیدی که بوی تفرقه می‌دهد، بدان که از حلقوم دشمن(شیطان) خارج می‌شود...🔥 💣بمب تفرقه میان مسلمانان و لشکریان خدا! 💠«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا... و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید.» 🔹در لشکر خدا…
💐💐💐💐💐

هر ندایی شنیدی که بوی تفرقه می‌دهد، بدان که از حلقوم دشمن(شیطان) خارج می‌شود...🔥


💣بمب تفرقه میان مسلمانان و لشکریان خدا!

💠«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا...
و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید.»

🔹در لشکر خدا عرب و عجم، ایرانی و افغانستانی و عراقی و یمنی و... دو دست یک پیکرند.

افشاگری و تکذیبیه‌ء روحانی افغانستانی حجّت‌الاسلام دکتر سیّد بصیر احسانی(در مورد سخنان جعلی نسبت داده شده به ایشان دربارهء مهاجرین افغانستانی و اقوام بلوچ و کرد و...)

🚨مراقب توطئهء دشمنان دو ملّت ایران و افغانستان باشیم‼️

صهیونیست‌های گلوبالیست دشمنان اصلی تمام مردم دنیا هستند.
آن‌ها از کجا آمده‌اند؟
فقط فلسطین نیست که اسیر آن‌هاست، تمام دنیا بَردهء آنان هستند.

فیلیپ ساپرکین:
«من طرف‌دار مرزهای باز نیستم، امّا دلیل هم نمی‌شود که اصلاً اجازه ندهیم کسی وارد بشود...
انسان‌ها همیشه در حال مهاجرت بوده‌اند، اگر نه که دنیای امروزه بوجود نمی‌آمد...
امّا اینکه وای ایران دارد افغانستان می‌شود، هم کمی مسخره است...
جالب است که تماماً حرف‌های تکراری... افغان‌ها از سوبسید نان استفاده می‌کنند و...
بعد از خواندن کامنت‌ها متوجّه شدم که متأسّفانه اکثریّت فقط حرف‌های تکراری می‌زنند، یعنی حتّی یک جمله هم از آن‌چه در اینستاگرم خوانده‌اند یا در ماهواره شنیده‌اند را تغییر نمی‌دهند...
بدون هیچ تحقیقی...
هیتلر می‌گفت: یک دروغ بزرگ بگو و هی تکرارش کن، بالآخره کلّ جامعه باور می‌کنند و می‌شود واقعیت...»

🔴حکومت‌های مستقلّ دنیا به سدّی خوردند به نام گلوبالیسم و طبقهء حاکمی که نفعشان در نظام برده‌داری بود، برای همین علیه آن‌ها اختلاف و جنگ به راه انداختند...
طبقهء اقلیت حاکمی که ملّت‌ها را علیه هم می‌کند تا بر آن‌ها حکومت کرده و از آن‌ها با شیوه‌های حکومت‌داری کمونیستی برده‌کشی کنند.

نظم نوین جهانی = کمونیسم و برده‌داری

💡بیدار شوید و آگاهی را نشر دهید!
💡برای مشکلات موقّت تصمیمات خطرناک دائمی نگیرید!
💡هر فردی که آگاه شود، آیندهء شما ایمن‌تر می‌شود.
💡بردهء شیطان و گلوبالیست‌ها نشوید!

#مسلمان #شیعه #اهل_سنت #اتحاد #مردم #مسلمانان #جهاد_تبیین
#فتنهء_دشمن
#اتباع_افغانستان #اختلاف_ممنوع #دروغ_پراکنی
#هوشیار_باشید! #اخراج_افغانی_مطالبهء_عبری
#نظم_نوین_جهانی
#سند_شیطانی۲۰۳۰
#ایلومیناتی
#فراماسونری
#صهیونیزم_جهانی
#رسانهء_دجال
#آخرالزمان


«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج!»
آمین!
#محتاج_دعا...



🍀اندکی تفکّر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
💐💐💐💐💐

📢باقی‌ماندهء ماه شعبان را دریابید‼️


طبق روایات، ماه شعبان افضل از ماه رجب است. در این ماه، ارزاق بندگان زیاد شده، و ارزاق برای ماه مبارک رمضان تقسیم می‌شود.
روزهٔ این ماه بسیار تأکید شده است.

در روایات آمده که رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله تمام این ماه را روزه می‌گرفتند.

روزهء این ماه مِنَّتی بر بندگان است برای بخشایش گناهان؛ هم‌چنین سبب استحکام ایمان و عدم لغزش است.
اعمال صالح در این ماه هفتاد برابر می‌شود، و گناهان بخشیده می‌گردد.
خداوند متعال در این ماه، بر روزه‌داران نظر خاص می‌کند.

👈🏻روزهٔ این ماه ذخیرهء قیامت می‌شود، و وسعت رزق و اصلاح در معیشت و دفع شرِّ دشمنان را در پی دارد.
روزی هفتاد بار استغفار، و صدقه(و لو به نیمهء خرمایی) در این ماه، آثار و برکات فراوانی در پی دارد.

📚زاد المعاد، ط_أعلمی، ص ۴۳


«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج!»
آمین!
#محتاج_دعا...




🍀اندکی تفکّر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽باز غروب جمعه رسید و گاهِ دلتنگی و بی‌قراری...
کجایی ای تنهاترینم⁉️😭

"باز هم جمعه‌ای دیگر گذشت،
ولی، تو نیامدی مولای من...
شعرِ من باز بی قافیه ماند...
واژه‌هایش معلّق،
جملاتش ناتکمیل،
بندهایش از هم گسسته...
کی می‌آیی مولای خوبم؟!
تا شعرِ من کامل شود..."😭💔

🖊 #بانو_مزاری🌸


💠امام حسین علیه‌السّلام:
«دوران غیبت مهدی(عجّ) آن‌قدر طول خواهد کشید که بسیاری از شیعیان ما شک خواهند کرد و می‌گویند اگر واقعاً آمدن منجی حقیقت داشت تاکنون باید ظهور می‌کرد.»

📚کمال الدّین تمام النّعمه ج ۱، ح ۳۱

💠امام_حسن_عسکری(ع) فرمودند:
«به خدا سوگند فرزندم مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه، قطعاً غيبتى می‌گزیند كه در اين غيبت، هیچ‌کس از هلاكت نجات نمی‌یابد؛
مگر كسى كه خداى تعالی او را بر امامت ايشان(امام_زمان علیه السّلام)، ثابت بدارد و به دعای بر تعجيل فرج حضرتش موفّق بدارد.»

📚كمال الدّين، ص۳۸۴
إعلام الورى، ج۲، ص۲۴۸

تعجــــیل در فــرج امــــام زمان(عجّ) سهم شما تنها چهارده صلوات‼️


#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_لولیک_الفرج
#بحق_زهرای_مرضیه_سلام_الله_علیها
#و_بحق_دماء_الشهداء
#آمین_یا_رب_العالمین!
#محتاج_دعا...

@Andaki_tafakkor
@ahlebeit1433
استاد فرهمند(دعای سمات)
💐💐💐💐💐

🎵 #دعای_سمات ویژهء ساعات پایانی روز جمعه
🎤با نوای: " #استاد_فرهمند" تقدیم می‌گردد!

عزیزانم، دلتان شکست و اشکتان جاری شد، ما را هم فراموش نکنید!😔

«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج بحقّ پنج تن آل عبا علیهم السّلام و بحقّ دماء الشّهداء!»
#آمین_یا_رب_العالمین!🤲
محتاج دعا...


🍀اندکی تفکر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
Forwarded from 🌹اندکی تفکر...!!؟؟🤔 (۱ + ۱ = ۵...)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌿🌿🌿🌿🌿

📽«بسم اللّه الرّحـــــــــــــــــمن الرّحیم»

🔹چرا گلاب بر صورتمان بریزیم⁉️

💠امام صادق صلوات اللّه علیه فرمودند:

🌱🌸«هر كس(در روز اوّل ماه رمضان) با كف دست خود، گلاب بر روى خود بزند، در آن روز از خوارى و فقر ايمن مى‌ماند و هر كس گلاب بر سر خود بزند، در آن سال از برسام ايمن مى‌ماند. پس هرگز اين سفارش ما را ترك نكنيد.»🌸🌱

🌿🌺«أَنَّ مَنْ ضَرَبَ وَجْهَهُ بِکَفِّ مَاءِ وَرْدٍ أَمِنَ ذَلِکَ الْیَوْمَ مِنَ الْمَذَلَّهِ وَ الْفَقْرِ وَ مَنْ وَضَعَ عَلَى رَأْسِهِ مِنْ مَاءِ وَرْدٍ أَمِنَ تِلْکَ السَّنَهَ مِنَ الْبِرْسَامِ وَ لَا تَدَعُوا مَا نُوصِیکُمْ بِهِ‏.»🌺🌿

📚اقبال الاعمال، جزء ۱، ص ۸۶، أبواب احکام رمضان
وسائل الشّیعة، ج ۳، ص ۳۲۶
بحار الأنوار، ج ۷۳، ص ۱۴۴

🌸فرارسیدن ماه مبارک مبارک رمضان، ماه ضیافت الهی، بر تمامی شما عزیزان مبارک باد!🌸

#طب_اسلامی
#روزه_داری
#ماه_رمضان
#ماه_نزول_قرآن
#امام_صادق(ع)
#گلاب
#دوری_از_فقر_و_برسام
#روزه
#آخرالزمان

«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج!»
آمین!
#محتاج_دعا...



💐اندکی تفکّر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌿🌿🌿🌿🌿

📽شوق رمضان در جهان...😍
تبریک ماه مبارک رمضان از طرف مردم جهان...😍
قرن‌هاست که سیاست‌مداران جهان سعی کردند تا در دل مردم دنیا نسبت به اسلام نفرت ایجاد کنند، امّا خداوند رحمان مردم جهان را عاشق اسلام کرد...😍
آن‌ها مکر کردند و خداوند جواب مکّاران را به بهترین شکل و با بهترین تدبیر داد.
مردم جهان عاشق اسلام و فرهنگ و اخلاق اسلامی شده‌اند🥺
طلوع خورشید اسلام در غرب...

💠رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند:
«لَوْ یَعْلَمُ الْعَبْدُ مَا فِی رَمَضَانَ لَوَدَّ أَنْ یَکُونَ رَمَضَانُ السَّنَة.
اگر بندهء خدا می‏دانست که در ماه رمضان چیست(چه برکتی وجود دارد)، دوست می‏داشت که تمام سال، رمضان باشد.»

📚بحار الانوار، ج ۹۳، ص ۳۴۶

🌙ماه مبارک رمضان بر شما و خانوادهء محترم و تمامی مردم آزاده و مسلمان جهان مبارک باد.😍
ما را هم در دعای خیرتان فراموش نکنید!🤲


«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج!»
آمین!
#محتاج_دعا...



💐اندکی تفکّر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
1_1486826421
<unknown>
🌿🌿🌿🌿🌿

🎵نکاتی پیرامون روزه و ماه مبارک رمضان

🎤استاد نظری زاده

⁉️طبع روزه چیست؟

چرا بهترین سحری، سویق و خرماست؟

😴اهمّیّت خواب قیلوله برای روزه‌دار

خواصّ بی‌نظیر افطار با آب جوش

افطار و شام نباید جدا باشد!

👈👈روزه برای بیماران قندی و قلبی و کلیوی بسیار مفید است‼️👉👉

#طب_اسلامی
#ماه_مبارک_رمضان
#ماه_نزول_قرآن
#روزه
#تدابیر_روزه_داری
#افطار
#سحر
#آخرالزمان

«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج!»
آمبن!
#محتاج_دعا...



💐اندکی تفکّر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
🌼🌼🌼🌼🌼

دوره‌گرد
#بخش_اول


از روزگاران گذشته و از آن سال‌هاي دوري كه از يادها رفته است حكايت مي‌كنند كه مرد دوره‌گردي با شاگردش از اين شهر به آن شهر مي‌رفت و اجناسي را كه خريده بود مي‌فروخت و گذران زندگي مي‌كرد.
او از مال دنيا فقط يك الاغ داشت و مقداري جنس كه روي الاغ بار مي‌كرد. كار او مسافرت به شهرهاي مختلف بود. او در هر شهري جنس‌هايي كه از شهر قبلي خريده بود مي‌فروخت و به جاي آن اجناس جديدي مي‌خريد و دوباره راهي مسافرت مي‌شد.
او مرد بسيار فعّال و سخت‌كوشي بود و از تنبلي و خمودگي بدش مي‌آمد، ولي شاگرد او تنها كاري كه بلد بود خوردن و خوابيدن بود و تا آن‌جا كه از دستش ساخته بود از زير كار در مي‌رفت و تن به كار نمي‌داد. هر چه مرد دوره‌گرد او را نصيحت مي‌كرد، فايده اي نداشت. و شاگرد به هر شهري كه مي‌رسيد، اوّلين جايي را كه سراغ مي‌گرفت غذاخوري آن شهر بود. او ابتدا در غذاخوري غذاي سيري مي‌خورد و سپس با كمال آرامش مي‌خوابيد. تمام كارهاي خريد و فروش هم مي‌افتاد به گردن مرد دوره‌گرد.

آن‌ها روزي گذرشان به يك شهر غريبه افتاد كه تاكنون به آن‌جا مسافرت نكرده بودند و اوّلين بار بود كه آن شهر را مي‌ديدند. شاگرد مطابق معمول مرد دوره‌گرد را تنها گذاشت و به دنبال پر كردن شكمش رفت. مرد دوره‌گرد كه به تنها ماندن عادت داشت، ابتدا بار خر را برداشت تا حيوان خدا دمي استراحت كند و سپس آب و علف او را داد و خودش در گوشه‌اي غذاي مختصري خورد و به استراحت پرداخت.
شاگرد او اين‌بار برخلاف هميشه تا صبح در بيرون ماند و نيامد و مرد دوره‌گرد وقتي از خواب بيدار شد شاگردش را نديد و نگرانش شد.

اين اوّلين بار بود كه شاگرد او در شهر غريبه به تنهايي به سر مي‌برد و اين او را نگران كرد. نكند براي شاگردش اتّفاقي افتاده باشد؟
در همين هنگام سر و كلّهء شاگرد در حالي كه سيني‌ای پر از غذا به دست داشت پيدا شد. داخل سيني پر از غذاهاي مختلف و متنوّع بود. مرد دوره‌گرد متعجّب شد.
يعني شاگرد او پول اين همه غذا را از كجا آورده است؟ او كه پول زيادي به همراه نداشت.
شاگرد سيني را وسط سفره گذاشت و به مردم هم تعارف كرد و خودش بدون اين‌كه منتظر بماند، شروع به خوردن نمود.

مرد متعجّب و حيران از شاگردش پرسيد: ديشب تا حالا كجا بودي؟ پول اين همه خوردني را از كجا آورده‌اي؟
شاگرد خنديد: حالا صبحانه را بخور بعداً مي‌گويم.
مرد دوره‌گرد بدون اين‌كه دست به صبحانه بزند گفت: اگر نگويي پول اين همه غذا را از كجا آورده‌اي، من دست به صبحانه نمي‌زنم.
شاگرد دوباره خنديد: استاد، داستانش طولاني است و اگر بگويم مدّت زيادي طول مي‌كشد. شما بخوريد من تمام ماجرا را مي‌گويم.
مرد دوره‌گرد گفت: اگر تمام ماجرا را نگويي، من حتّي لقمه‌اي نمي‌خورم.

شاگرد كه اصرار مرد را ديد به ناچار خودش هم دست از غذا كشيد و گفت: من ديشب كه به غذاخوري رسيدم، مطابق معمول خواستم از ارزان‌ترين غذاها بخورم تا پولم كفاف دهد. بنابراين قيمت انواع غذاها را پرسيدم و با كمال تعجّب ديدم قيمت تمام اغذيه و اشربه در اين شهر يكسان است. يعني شما هر غذايي كه بخوريد، وقتي كه سير شديد، پول يكسان مي‌دهيد، حال ممكن است كه از ارزان‌ترين غذاها باشد يا گران‌ترين. اين‌جا نوع غذا مهم نيست. من هم از خداخواسته تا صبح نشستم و خوردم، هر چه آوردند خوردم و بالآخره وقتي كه خوب سير شدم، اين سيني غذا را هم گرفتم و آوردم تا با هم بخوريم.

مرد دوره‌گرد با تعجّب گفت: يعني تو از سر شب در حال خوردن هستي؟
شاگرد قاه‌قاه خنديد: كوفت باشد مفت باشد. من در برابر تمام اين خوردني‌ها فقط چند پاپاسي داده‌ام.
مرد دوره‌گرد به فكر فرو رفت و بعد از تفكّر زياد گفت: بهتر است هر چه زودتر از اين شهر برويم، من بوي خوشي از اين قضيه به مشامم نمي‌خورد.
شاگرد لقمهء كلّه گربه‌اي بزرگي برداشت: تو مي‌تواني بروي، ولي من به اين زودي خيال رفتن ندارم و مي‌خواهم مدّت زيادي بخورم و بخوابم.

مرد دوره‌گرد آن روز بدون اين‌كه بار و بنديل خود را باز كند، در شهر غريب شروع به سير و سياحت كرد. او هر چه با آداب و رسوم شهر آشناتر مي‌شد، متعجّب‌تر مي‌شد. قيمت تمام اجناس كاملاً يكسان بود. هر متر از هر پارچه‌اي كه مي‌خواستي، قيمت يكساني داشت. حال اگر پارچه ابريشم خالص بود و يا متقال، فرقي نمي‌كرد. قيمت تمام خوردني‌ها يكسان بود. حال چه نان و پنير بود يا چلوكباب درجه يك. مزد كارگر و معلّم يكسان بود و هيچ تفاوتي نمي‌كرد، هر دو به يكسان حقوق مي‌گرفتند.

مرد دوره‌گرد از رهگذري اسم شهر را پرسيد. مرد رهگذر گفت: اين‌جا شهر بلخ است.

#ادامه_دارد...


«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج!»
آمین!
#محتاج_دعا...




🌹اندکی تفکّر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
🌹اندکی تفکر...!!؟؟🤔
🌼🌼🌼🌼🌼 دوره‌گرد #بخش_اول از روزگاران گذشته و از آن سال‌هاي دوري كه از يادها رفته است حكايت مي‌كنند كه مرد دوره‌گردي با شاگردش از اين شهر به آن شهر مي‌رفت و اجناسي را كه خريده بود مي‌فروخت و گذران زندگي مي‌كرد. او از مال دنيا فقط يك الاغ داشت و مقداري جنس…
🌼🌼🌼🌼🌼

دوره‌گرد
#بخش_دوم


مرد دوره‌گرد سر ظهر به سر بار خود رفت و شاگرد را ديد كه بعد از خوردن زياد به خواب خوشي فرو رفته است. او با عجله شاگرد خود را بيدار كرد و گفت: بهتر است هر چه سريع‌تر از اين شهر فرار كنيم، من از اين شهر مي‌ترسم.
شاگرد با شگفتي گفت: فرار كنيم؟ براي چه؟ من تازه معني زندگي را فهميده‌ام و مي‌خواهم تمام عمرم را اينجا بمانم.
مرد دوره‌گرد گفت: تو جواني نمي‌فهمي. در شهري كه بين عالم و نادان هيچ فرقي نباشد و مزد هر دو يكسان باشد آن شهر جاي زندگي كردن نيست. بلند شو فرار كنيم.
شاگرد سرش را روي زمين گذاشت و دوباره آمادهء خوابيدن شد و گفت: تو هر جا مي‌خواهي برو، ولي من اين‌جا ماندني شدم و به هيچ كجا نمي‌روم.
مرد ديگر اصراري نكرد و بدون اين‌كه بار و بنه خود را باز كند، سريعاً آن‌ها را بار الاغش كرد و از شهر بلخ خارج شد. او بدون اين‌كه پشت سر خود را نگاه كند، از آن شهر فرار كرد. او در آن شهر حتّي يك پاپاسي جنس نفروخت و تمام اجناسي را كه از شهر قبلي خريده بود، همان‌طور سربسته از شهر خارج كرد. ماندن در شهر بلخ برايش به صورت كابوس درآمده بود.
ماه‌هاي زيادي گذشت و مرد دوره‌گرد كلّ ماجرا را از خاطر برده بود و چون به كار كردن به تنهايي عادت كرده بود، ديگر براي خود شاگردي هم نگرفت. او هم‌چنان به شهرهاي مختلف مي‌رفت و جنس مي‌خريد و مي‌فروخت. تا اينكه يك شب در بيابان گم شد. هوا بسيار تاريك بود و او راهش را گم كرده بود. او با وجودي كه مرد بسيار شجاع و بي‌باكي بود، ولي احساس ترس مي‌كرد. بيابان كاملاً بي‌انتها مي‌نمود و او در زير نور مهتاب همراه الاغ خود به سوي مقصد نامعلوم رهسپار بود. سرماي ملايمي پوستش را نوازش مي‌كرد و ماه با قيافهء عبوس و غمگين، حركات او را نظاره مي‌كرد.

در دل شب بي‌پايان، ناگهان به ياد شاگرد نگون‌بخت خود افتاد. يعني بر سر شاگردش چه آمده بود؟ او همان‌طور كه به شاگرد خود فكر مي‌كرد، با راه رفتن گاهواره‌وار الاغ به خواب رفت. او در خواب شاگرد خود را ديد كه در ميان مرداب افتاده است و هر چه دست و پا مي‌زند بيشتر فرو مي‌رود و هيچ كسي هم نيست كه به او كمك كند.
مرد از ديدن شاگرد خود در آن وضعيت، بسيار ناراحت و غمگين شد. او دستش را دراز كرد تا شاگرد دست او را بگيرد و از مرداب نجات يابد، امّا دست او به شاگردش نمي‌رسيد و شاگرد بيشتر و بيشتر در مرداب فرو مي‌رفت. او با عجله به اطراف نگاه كرد. چوب بلندي روي زمين بود. او چوب را برداشت و آن را به طرف شاگردش گرفت تا يك سر چوب را بگيرد و از داخل لجن‌ها بيرون بيايد. شاگرد با وحشت تمام چوب را گرفت، امّا چوب نازك‌تر از آن بود كه وزن شاگرد را تحمّل كند. چوب شكست و شاگرد يك‌سره در داخل لجن‌ها ناپديد شد.
مرد دوره‌گرد از وحشت كابوسي كه ديده بود، از خواب پريد. او در وسط يك شهر غريبه بود. الاغ او را در هنگام خواب به اين شهر آورده بود. شهر به طرز عجيبي براي او آشنا بود. او هر چه بيش‌تر خيابان‌ها را نگاه مي‌كرد، بيش‌تر به نظرش آشنا مي‌رسيد. ناگهان به ازدحام جمعيّت برخورد. درست در وسط ميدان شهر ايستاده بود و شاهد ازدحام جمعيّت زيادي بود. آن جماعت براي چه تجمّع كرده بودند؟
 
ناگهان در دل جماعت مرد بسيار چاق و چلّه‌اي را ديد كه كشان‌كشان مي‌آوردندش و او گريه مي‌كرد. مرد دوره‌گرد مدّتي چشمان خود را ماليد. اين احتمالاً دنبالهء كابوس ديشبش بود. ولي نه، چشمانش كاملاً باز بودند و او اصلاً خواب نمي‌ديد. مرد چاق را بر بالاي صندلي بردند و طنابي را بر گردنش بستند. مرد دوره‌گرد ناگهان متوجّه شد كه مرد چاق را مي‌خواهند اعدام كنند، آه از نهادش برآمد.
قيافهء مرد چاق كاملاً به نظرش آشنا بود و او احساس مي‌كرد كه قبلاً او را در جايي ديده است، ولي در كجا، اصلاً يادش نمي‌آمد.

مردي بر روي چهارپايه رفت و با دست به مردم اشاره كرد تا ساكت شوند. با حركت دست مرد، جماعت ساكت شدند و او شروع به خواندن نوشته‌اي كرد: اي مردم مي‌دانيد گناه اين مرد چيست و براي چه اعدام مي‌شود؟ ماجرا از اين قرار است كه ديشب دزد محترمي مي‌خواست از ديوار زرگر بالا رود تا طلاهايش را بدزدد، ولي ديوار مرد زرگر بسيار بلند بود و دزد نگون‌بخت از روي ديوار افتاد و جابجا دار فاني را وداع كرد. امروز برادران دزد به پيش حاكم شهر رفتند و خواستار اعدام مرد زرگر به جرم ساختن ديوار بلند شدند.
حاكم نيز دستور داد تا مرد زرگر را اعدام كنند، ولي مرد زرگر گفت كه او ديوار را بلند نساخته است، بلكه ديوار توسّط بنّا بلند ساخته شده است.

#ادامه_دارد...


«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج!»
آمین!
#محتاج_دعا...




🌹اندکی تفکّر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
🌹اندکی تفکر...!!؟؟🤔
🌼🌼🌼🌼🌼 دوره‌گرد #بخش_دوم مرد دوره‌گرد سر ظهر به سر بار خود رفت و شاگرد را ديد كه بعد از خوردن زياد به خواب خوشي فرو رفته است. او با عجله شاگرد خود را بيدار كرد و گفت: بهتر است هر چه سريع‌تر از اين شهر فرار كنيم، من از اين شهر مي‌ترسم. شاگرد با شگفتي گفت:…
🌼🌼🌼🌼🌼

دوره‌گرد
#بخش_پایانی


حاكم دستور داد تا بنّا را اعدام كنند، ولي بنّا هم ملتمسانه گفت كه او ديوار را بلند نساخته است، بلكه اين خشت‌ساز بوده است كه خشت‌ها را بسيار بزرگ‌تر درست كرده است و سبب بلندتر شدن ديوار شده است. حاكم عادل شهر بلخ هم كه حكايات عدلش تمام دنيا را پر كرده بود و در دوران حكومتش برّه و گرگ از يك چشمه آب مي‌خوردند، دستور اعدام مرد خشت‌ساز را داد.
ولي وقتي مرد خشت‌ساز را آوردند، حاكم عدالت‌پرور متوجّه شد كه مرد خشت‌ساز بسيار كوچك اندام است و اعدام او به هيچ عنوان نمي‌تواند موجب عبرت ديگران شود. بنابراين دستور داد تا در شهر بگردند و مرد بسيار چاق و چلّه‌اي را بيابند و اعدام كنند تا سبب عبرت ديگران شود و مردم پي به عدل و داد حاكم شهر ببرند و بدانند كه دزد هم در اين شهر حقّ زندگي دارد و مردم نبايد ديوار خانه‌شان را بسيار بلند بسازند.
و ما از صبح به دنبال مرد مورد نظر مي‌گشتيم تا اين‌كه اين مرد كه از همهء مردم شهر چاق‌تر بود يافتيم و اكنون به حكم حاكم عادل كه فرموده‌اند: چشم در برابر چشم. اين مرد چاق را در مقابل خون آن دزد بي‌گناه اعدام مي‌كنيم تا مايهء عبرت ديگران شود.

دوره‌گرد با تعجّب به حرف‌هاي مرد گوش مي‌كرد. دزدي هنگام بالا رفتن از ديوار افتاده و مرده است و اكنون اين مرد چاق را مي‌خواستند اعدام كنند. مرد چاق چه گناهي كرده بود؟
ناگهان همه چيز را به ياد آورد، اين شهر، شهر بلخ بود و اين مرد چاق، شاگرد سابق او بود. شهر عجيب و غريبي كه در آن‌جا فرقي بين بي‌سواد و باسواد نبود و اكنون مشخّص بود كه در اين‌جا فرقي بين بي‌گناه و گناه‌كار هم نيست. او بايد به داد شاگرد خود مي‌رسيد و الّا بي‌گناه اعدام مي‌شد.
او افسار خر خود را به دست گرفت و به طرف مأمور اعدام به راه افتاد. شاگردش چشمان خود را از ترس بسته و خود را براي اعدام آماده كرده بود. مرد دوره‌گرد در حالي كه سر خود را به نشانهء تأسّف تكان مي‌داد، به مأمور اعدام نزديك شد. شاگرد لحظه‌اي چشمش را گشود و مرد دوره‌گرد با اشارهء دست او را دعوت به سكوت كرد و به مأمور اعدام گفت: اي مرد آيا راهي هست تا من اين مرد چاق را نجات دهم و نگذارم اعدام شود؟
مأمور اعدام نگاهي به مرد دوره‌گرد كرد و گفت: اصلاً راهي نيست مگر اين‌كه برادران آن دزد رضايت دهند.
او سپس با دست، اشاره به شش نفري نمود كه در كناري نشسته بودند. همهء آن‌ها آدم‌هاي تنبلي به نظر مي‌رسيدند كه غير از خوردن و خوابيدن كاري از دست‌شان ساخته نبود. مرد دوره‌گرد به آن‌ها نزديك شد و گفت: من پيشنهادي دارم تا شما از خون برادرتان بگذريد و اين مرد را آزاد كنيد.
يكي از آن‌ها كه معلوم بود از همه بزرگ‌تر است با تمسخر گفت: برو عمو، ما از خون برادر بي‌گناه خود نمي‌گذريم، اين مرد بايد اعدام شود تا مردم عبرت بگيرند و ديگر از اين پس ديوار خود را بلند نسازند تا ما هم به كاسبي خود برسيم.

مرد دوره‌گرد فهميد كه اين برادران هم دزد هستند و گفت: من پيشنهاد مي‌كنم كه شما از خون آن مرد بگذريد و در عوض يكي از ما سه نفر را به جاي او برداريد. ما قول مي‌دهيم تا آخر عمر به شما صادقانه خدمت كنيم.
برادر دزد ناباورانه خنديد: شما سه نفر؟ كو سه نفر؟
مرد دوره‌گرد به خود و به شاگرد خود و به الاغش اشاره كرد و گفت: اين هم سه نفر.
برادر بزرگ‌تر به مرد دوره‌گرد نزديك شد و گفت: مثل اين‌كه تو هم بد نمي‌گويي، بگذار از نزديك شما را برانداز كنم ببينم به درد ما مي‌خوريد يا نه!
او مرد را معاينه كرد و گفت: يك مرد پير و مردني. سپس شاگرد را وارسي كرد و گفت: يك مرد چاق و به درد نخور...
معلوم بود كه از هر دوي آن‌ها ناراضي است و سپس به طرف الاغ به راه افتاد. الاغ هنوز زير بار اجناسي بود كه مرد دوره‌گرد از شهر مجاور خريده بود. برادر دزد به محض اين‌كه الاغ را ديد، بلافاصله گفت: ما از خون برادرمان مي‌گذريم و به جاي آن اين الاغ را برمي‌داريم.
غريو شادي جماعت در ميدان پيچيد. برادران دزد بلافاصله بار الاغ را خالي كردند و الاغ را كشان‌كشان بردند. مرد دوره‌گرد نيز بلافاصله تمام بارها را بر شانهء چاق و گوشت‌آلود شاگرد خود گذاشت. شاگرد كه در شهر بلخ به خوردن و خوابيدن عادت كرده بود و بسيار چاق و چلّه شده بود و همين چاقي او را تا يك قدمي مرگ برده بود، خواست اعتراض كند كه مرد دوره‌گرد گفت: مي‌خواهي برادران دزد را صدا كنم تا الاغ مرا بدهند و به عوض آن تو را ببرند؟! شاگرد ديگر اعتراضي نكرد و آن‌ها بلافاصله از شهر بلخ رفتند. رفتني كه هنوز برگشتني در كار نيست و هيچ‌كس نمي‌داند كه آيا آن‌ها دوباره به شهر بلخ برگشتند و يا هنوز هم كه هنوز است در حال فرار از آن‌جا هستند.

📚جوانان امروز، ش ۲۰۸۵

🖊پ،ن: و این است حکایت تلخ دنیای امروز ما.

#پایان!


«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج!»
آمین!
#محتاج_دعا...




🌹اندکی تفکّر...!!؟؟🤔🤔🤔
@Andaki_tafakkor
2025/03/04 00:32:52
Back to Top
HTML Embed Code: