Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
- Telegram Web
Telegram Web
... به این دلیل که وقتی مالکیت یک سرزمین به دست آورده می‌شود، یعنی وقتی بهره‌برداری از آن آغاز می‌شود، مراسمی اجرا می‌شود که به طور نمادین عمل خلقت را تکرار می‌کند: نواحی برهوت در ابتدا «کیهانی» می‌شوند؛ سپس در آن سکنا می‌گزینند. در نتیجه «سکنا گزیدن در کشور جدید، ناشناخته و توسعه‌نیافته، برابر با عمل خلقت است.»

تکرار چیزی شبیه به این ایده را در اروپای قرون‌وسطا می‌یابیم، وقتی فرقه‌های مذهبی به جنگل یا مكان باير نقل مکان کرده و آنها را به سرزمین زراعی تبدیل می‌کردند. صومعه‌ها در دوران کارولینگین چنین اظهار می‌کردند که آنها سبب چنین حرکتی شده‌اند و این اثر برخی اوقات به عنوان خلقت ارائه می‌شد؛ یعنی شرکت انسان در کار خدا.
گفتنی است، جنبش هزارگانی مسیحیت نیز به این معتقد بود، که مسیح پس هزار سال ظهور خواهد کرد و وقتی چنین نشد، سرکردگان کلیسا و اهل ایمان، آن را بدین‌گونه تفسیر کردند، که لابد علت عدم ظهور مسیح ویرانی سرزمین‌های مسیحی است و لذا ما باید در آبادی سرزمین‌های خود بکوشیم، تا آمادهٔ ظهور مسیح شود.‌ آبادسازی بیابان‌ها توسط راهبانِ صومعه‌ها را نیز، شاید بتوان طبق همین تصور مسیحی تفسیر کرد. بازسازی عمل خلقت توسط خدا، و همچنین آماده شدن برای ظهور مسیح.

این ایده که انسان‌ها در نظم بخشیدن به جهان همکار خداوند هستند، در دوران رنسانس هم طبیعتاً پرتوان بود. سِر متیو هِیل دربارۀ انسان می‌گوید: «او نایب خداوند بزرگ آسمان و زمین در این جهان سفلاست؛ خدمتکار، پیشکار، مباشر املاک و کشاورز مزرعۀ تحسین‌برانگیز او در جهان سفلا» که مسئولیت او این است که آن را ترویج دهد و مانع تبدیل شدن آن به صحرای برهوت شود. ...
... ارجاع پیشین به «گاهی بیابان هولناک و حیوان‌های وحشی» بُعد دیگری از بیابان از منظر کهن را نشان می‌دهد. این مکان فقط ناتمام نبود؛ بلکه مقرّ نیروهای خطرناک نیز بود، از جمله جانوران و نیز آن نوع وحشی‌گری که آنها تجلی آن بودند. بدین ترتیب جایگاه ابلیس بود و ارواح خبیث. برهوت بازتاب نه فقط نقصان، بلکه هبوط و نه فقط دور از برنامۀ خدا، بلکه در تضاد با آن بود. از این منظر، قدرت راهبان مقدس در بیابان نه با تغییر دادن آن، بلکه با رام کردن جانوران وحشی است که نشان داده می‌شود. زندگی قدیسان از جمله سَنت آنتونی و سَنت ژروم و البته سَنت فرانسیس مملو از داستان‌هایی است که تکیه بر رام کردن جانوران خطرناک دارد.
اما ایدۀ بیابان‌ها به عنوان مقرّ شیاطین فقط منحصر به مسیحیت نیست. ... فرهنگ عامه در بسیاری از اقوام، آنها را مملو از ارواح شریر، غول غار و مانند اینها می‌دیدند؛ اما برای مسیحیان معنای دوگانه‌ای وجود دارد: بیابان، یعنی فاصله‌ای از سرزمین فرهنگ و جامعه‌ای که بر آن حکومت می‌کند؛ جایی است که کسی می‌تواند خدا را بیابد. قوم اسرائیل به بیرون مصر فراخوانده شدند تا بتوانند خدا را در بیابان پرستش کنند. مسیح بعد از غسل تعمید، چهل روز را در بیابان گذراند.

این واقعۀ آخر مفهوم دوگانۀ آن را می‌رساند؛ زیرا مسیح در عُزلت خود توسط ابلیس وسوسه می‌شود. گسستن از محدودیت‌های نظمِ تماماً انسانی ممکن است شرط یافتن خدا باشد؛ اما عین همان عمل، شخص را در معرض تمامی نیروهای مخرب قرار می‌دهد که آن نظام محترم [یعنی نظام بیابان] می‌شمارد. کشمکش با شیاطین در اماکن، تنها در زندگی قدیسان بارها تکرار شده است. در چهارچوب ایدۀ کیهان از مسیحیت، بی‌قواره و شیطانی چیزی است که هم‌معنای بیابان است.

بنابراین تعجب‌انگیز نیست که واکنش‌های اولیه به گشودگی کیهان به سوی جهان نامتناهی، مشمول وحشت و ترس می‌شود. کپلر «وحشت پنهان و رمزآلود» خود را در برابر فضای نامتناهی برونو ابراز کرد؛ جایی‌ که «ما احساس سردرگمی» می‌کنیم. فریاد دل‌خراش پاسکال معروف است که می‌گوید: «سکوت ابدی فضاهای نامتناهی مرا به وحشت می‌اندازد».
در اینجا، شاهد سرآغاز معنازدایی از زندگی انسان غربی با کشفیات علمی جدید هستیم که حصار کهنه و تنگ کیهان‌شناسی قدیم و جهان متناهی آن را درید و او را در دل کیهانی بسیار عظیم و لایتناهی جای داد؛ و همچنین واکنش او به این تحولات...
امور به چه صورت تغییر کرد؟ امر «والا» چگونه یکی از دسته‌های مرکزی زیبایی‌شناسی قرن هجدهم شد؟

در این اینجا منظور آن نوع زیبایی‌شناسی است، که اغلب رومانتیک‌ها معرف و مروج آن بودند.

این تغییر مستقیماً صورت نگرفت. اول وحشت توسط افسون‌زدایی جهان و رشد خودِ حائل خنثی شد. فاعلِ خردِ پیوندگسیخته، دیگر «تحت تأثیر» سکوت ابدی گستردگی غریب نبود. اماکن وحشی تطهیر شده بودند و دانشمندان انسان‌گرا از داستان‌های ترسناک مربوط به اینها پرده‌برداری کرده بودند. کوه‌ها و دشت‌ها دارای همخوانی شده و در یک فضای منظم از نقشه و نظریۀ علمی، کنار هم قرار گرفته بودند.
🔘 کرزی ، مفسد فی الارض

بریده ای از متن

رییس‌جمهور کرزی به‌جای مبارزه‌ی جدی با فساد و مدیریت بهینه‌ی کمک‌ها یا فساد را توجیه کرد و یاهم با فرافکنی، خود و مدیرانش را کنار کشید. و به‌دلیل تیره شدن روابطش با امریکایی‌ها تمام فساد و ناکارایی‌های دولتش را به پای خارجی‌ها ثبت کرد و بدین‌سان مفسدین داخلی را یا تبرئه کرد و یا جری‌تر. حتما آن نطق آتشین کرزی را به یاد دارید که گفت «دزدی کنید دزدی! ولی در داخل بلند منزل بسازید!» صحبت با این لحن و ادبیات از سوی رییس دولتی‌که مقام اول فساد را در جهان داشت هیچ توجیهی نداشت جز دید خان‌منشانه به سیاست، حکومت و خزانه! دوره‌ی کرزی به‌تمام معنا دوره‌ی هرج‌ومرج مالی بود. او هیچ‌گونه عزم و اراده‌ی جدی برای مبارزه با فساد نداشت. نهادهایی که تحت فشار خارجی‌ها برای مبارزه با فساد ساخته شد خود به فساد آلوده گردید. دولت با این «استراتژی» که بازسازی و امنیت باهم رابطه‌ی مستقیم دارد، بخش اعظم کمک‌ها را به مناطق ناامن سوق داد اما این کمک‌ها سر از مکاتب خیالی و معاشات خیالی درآورد. فاروق وردک مباشر طرح‌های خیالی کرزی به‌خاطر این رسوایی‌های برآفتاب‌شده نه‌تنها خم به ابرو نیاورد بلکه از بدی روزگار و زمانه به‌صورت بسیار ناشیانه تمام جهان را به چلنج فراخواند. کرزی این ناقلای زمان با قُباحت‌زدایی از طالبان نه‌تنها باعث گستردگی و پیچیدگی ناامنی شد بلکه سبب شد تا روزبه‌روز بخش بیشتری از بودجه‌ی ملی صرف امور امنیتی گردد.
در واقع کرزی با سیاست خان‌مدارنه و ارباب‌منشانه‌اش خوان فساد را گسترانید و شبکه‌یی از مفسدین با ریشه‌های قوی و محکم را که فقط به معاش و مقال بیهوده می‌اندیشند در هر وزارت برای حکومت بعدی به میراث گذاشت و به بسیاری از دولت‌مردان آموخت که چگونه مفسده‌ی خویش را توجیه و ناکارایی خویش را به بیگانگان حوالت دهند.

اصل متن

پی نوشت:
معروفه که رییس جمهور اشرف غنی با توجه به تحصیلات و سوابق کاری ، تلاش گسترده و سیستماتیکی برای مبارزه با فساد انجام داد‌.
اما نتیجه‌ی ملموسی مشاهده نشد.
چرا ؟!
اگر با دقت نگاه کنیم تقریبا تمام کشورهایی که بعد از جنگ جهانی دوم به ( باصطلاح) استقلال رسیدن و از یک کشور و ملت بزرگتر ( هند ، ایران ، روسیه ، عثمانی ) جدا شدن ، آب خوش از گلوشون پایین نرفته.
اغلب مدتها دچار ناامنی و هرج و مرج بودند
و بعضی هنوز هستند
اغلب اسیر بدترین دیکتاتوری ها هستند .
دموکراسی هم که می‌شن خیری نمی بینن.
محل تصفیه حساب قدرت های بزرگ ند
و ...

عقلای آذری زبان همین احتمالات رو می بینن که هیچکدوم دنبال مسخره بازی های دلقکان پانترک نمی رن.

بصورت کلی
اگر قراره بعد حکومت آخوند یا بعد باصطلاح فدرالیسم و ...
باز همین وضع باشه که الان هست یا احتمال داشته باشه بدتر باشه و فقط مثل کرزی و بقیه افغانها ، فحش مون به آمریکا بیشتر بشه،
خب چه دردیه که هزینه بدیم و حکومت عوض کنیم ؟!



درد ما عقب ماندگان خاورمیانه ، دشمنان خیالی که بعضا معنی شم نمی دونیم ، مثل پانفارس و آمریکا و نئولیبرالسیم و گلوبالیسم نیست.
آب رو بریزیم اونجایی که باید ...

افکار دوران #قبیله_پرستی که در نخبگان مون از عوام هم بیشتر هست
( بخاطر نفوذ #فلسفه_آلمان )
رو اصلاح کنیم


@Anglosphere2 | گلوبالیسم و قبیله‌ پرستی
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@Rfekri | نخبگان معاصر ملت
@Nviolence2 | تحلیل ، قصه
@ZIRsigari_kohn | فلسفه‌های روانگردان

▪️کرزی و شکرخواری برای آمریکا:
www.tgoop.com/tnaghad/2111

▪️مطالب مرتبط با افغانستان :
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/6816
👏1
بحثی درباره کتاب ماشین روح: اختراع ذهن مدرن؛ بخش اول
🎈 بحثی درباره کتاب ماشین روح
اختراع ذهن مدرن ۱/۳

#دکتر_مکری

افسون زدگی و افسون زدایی
گذر از زندگی قبیله گی در جمع ۱۵۰ نفره به زندگی در جمعیت های هزاران نفری
#راز_ورزی ، حالت خلصه
فلسفه نحوست ، بلاکردان

#فلسفه_دین #فلسفه_ذهن
#علوم_اعصاب
#فرگشت_مغز #روانشناسی_تکاملی

@soogiri | فلسفه‌ی ذهن
@persian_organon | معرفت شناسی کاربردی
@JAAMEbaaz | فلسفه علوم اجتماعی
@Anglosphere2 | سنت و مدرنیته
@mghlte | عصر روشنگری

ادامه :
www.tgoop.com/soogiri/671

هم‌خونی کاذب :
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/5617
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/5617
در ایران گه خوری تا هست مفتی
به روز بدتر ازین هم بیفتی


🔰 یه زمانی آنگلوساکسون ها ( بطور خاص ویلیام اکامی ) جرات پیدا کردند به کسانی که #امتیازات_ویژه (شاه و ملا ) داشتند بگن :
شمام مثل مایید
چطور ما حق نداریم پول بی حساب بگیریم.
بی دلیل حرف بزنیم و ...
شمام مثه ما

و جهان با همین چندتا کلمه تغییر کرد .
خودشون قرن‌ها ست در همه چی قوی ترینن.
هرکشوری هم در جهان به پیشرفتی رسیده یا با استعمار انگلیس بود یا اردنگی آمریکا

قصه و اسطوره و رازورزی و افسون زدگی و سنت و فرهنگ و خرافات محلی ،خوبه ولی برای پای منقل ، تو جمع رفقا و قوم و قبیله
پای سیخ جوجه
تو حوزه های اجتماعی ، اصل هست ، اونم دلیلِ قابل راست آزمایی .
#put_up_or_shut_up

@Anglosphere2 | سنت و مدرنیته
@JAAMEbaaz | فلسفه علوم اجتماعی
@mghlte | عصر روشنگری
@persian_organon | معرفت شناسی
🔰جلال آل‌احمد؛ سنگ روضه‌خوانی مدرن بر گور سنت

اسد سیف

دانایی بیان کرد: همسر جلال در سال ۴۳ که او به سفر حج رفته بود درباره ‌اش می گوید وجه تمایز آل احمد با دیگر معاصرانش این بود که جلال خیلی شبیه نوشته هایش است یعنی سبک جلال خود او است، تیزبینی، افراطی بودن، صمیمیت و حادثه آفرینی از ویژگی های شخصیتی او است؛ اگر میان سیاست و ادب، ایمان و کفر، عدالت و بی عدالتی در جدال است در زندگی روزمره هم همینطور است نه اینکه فقط در نوشته هایش به دنبال برخی مفاهیم باشد.

مقاله در مشاهده فوری 👇

#جلال_آل_احمد
#تاریخ_معاصر
#شخصیت_مرزی


@Rfekri | نخبگان معاصر ملت
@Anglosphere2 | سنت و مدرنیته
@JAAMEbaaz | جامعه‌بازو‌دشمنان‌آن
🔰 سنگ روضه خوانی مدرن بر گور سنت

بریده ای از متن

آل‌احمد جوان در شرایطی به "غول" ادبیات و فرهنگ ایران تبدیل شد که جامعه در پی کودتای ۲۸ مرداد دوران سکوت و یأس را پشت سر می‌گذاشت. سانسور و خفقان راه آزادی اندیشه و بیان را مسدود کرده بود. آل‌احمد به علت انشعاب از حزب توده، در شمار همراهان خلیل ملکی، به دام‌چاله بازداشت و زندان گرفتار نیامد و در چنین موقعیتی بالید و یکه‌تاز شد. معترض بودنش از او "شخصیت‌"ی ویژه ساخت.

نگاهی کوتاه به آثار داستانی آل‌احمد مشخص می‌شود که بیشتر شخصیت‌های ادبی که او خلق کرده، مثل خود او افکار منسجم و مشخصی ندارند. بیشترشان مثل هم می‌اندیشند. آنجا هم که نویسنده عقاید خود را بر زبان آنها جاری می‌کند، در نهایت همان کلیشه تولید می‌شود. با توجه به نوشته‌های آل‌احمد، یک نکته را هم می‌توان دریافت و آن اینکه، او قلمش را برای تأثیر گذاشتن بر اجتماع به دست گرفته بود؛ قلمی که قرار است از نابسامانی‌‌ها و دردها بنویسد و آن چیزهایی را نشان دهد که همه نمی‌بینند.
آل‌احمد در داستان‌هایش هم بیش از دو خط نمی‌شناسد. به همین علت داستان‌های او بین مقاله و داستان در نوسانند. او مقاله‌هایش را روایی می‌نوشت که به قصه نزدیک هستند و قصه‌هایش را به میدانگه عقایدش بدل می‌کرد که به مقاله بیشتر از داستان شباهت دارند. "من" آل‌احمد را که از داستانهایش حذف کنیم، هیچ چیز باقی نمی‌ماند. این "من"، در خانه، در اجتماع و در محیط ادبی کشور، همیشه "من"ی است که باید برتر باشد و بهتر ببیند.

به قول سیمین دانشور: «جلال در نوشته‌هایش تلگرافی، حساس، دقیق، تیزبین، خشمگین، افراطی، خشن، صریح، صمیمی، منزه‌طلب و حادثه‌آفرین است.
اگر در نوشته‌هایش میان سیاست و ادب، ایمان و کفر، اعتقاد مطلق و بی‌‌اعتقادی در جدال است، در زندگی روزمره نیز همینطور است». آل‌احمد خود روشنفکری بود که می‌خواست "راه پیمبران" را دنبال کند

آل‌احمد و غرب‌زدگی
آل‌احمد کتاب جنجال‌برانگیز "غرب‌زدگی" را در سال ۱۳۴۱ منتشر کرده است. این را از این نظر می‌گویم که انتشار غرب‌زدگی تلنگری بود به دنیای ساده‌پندار انسان ایرانی. اعتراض‌های تند و بی‌منطق، بحث‌های سطحی و پیشنهادهای بی‌‌پشتوانه آل‌احمد خوش‌آیندِ روشنفکرانِ از دنیا بی‌‌خبری بود که می‌خواستند در برابر شاه و پشتیبان او یعنی آمریکا بایستند. در جو خفقان‌زده پس از کودتا، در فضای دگرگونی‌‌های اجتماعی‌−اقتصادی دهه چهل، غرب‌زدگی به کتاب مقدس روشنفکر ایرانی بدل شد و غوغا به پا کرد. "غرب‌زدگی" مرثیه سوزناکی شد در رثای سنت در حال احتضار.

مخالفت آل‌احمد با علم فقط در محدوده پزشکی نیست. او به طور کلی و در اساس با دانش و دستاوردهای علم مخالف است. کتاب "غرب‌زدگی" سراسر در همین مقوله است. برای نمونه، چون به‌زعم او "ماشین" بد است، هر آنچه را که در تقابل با ماشین باشد، ستودنی است: "دهاتی بی‌‌سواد" و "خیش و گاو"، "این است که عظمت دارد" و آنگاه، چون از علوم کیهانی چیزی نمی‌داند، فکر می‌کند که لازمه فضانورد شدن فقط اندکی شهامت است و مابقی تبلیغات: «نمونه دیگر این آدم‌سازی نوع جدید -‌یعنی از آدم عادی، قهرمانِ روی پرده ساختن‌سرنشینان موشک‌های فضاپیما هستند که تا دیروز زن‌هاشان هم جدی نمی‌گرفتندشان یا حتی شوهر هم نکرده بودند، اما امروز شهره‌ی آفاق‌اند و در چه حال؟... غافل از اینکه او هم آدمی‌‌ست مثل همه آدمها با اندکی شجاعت بیشتر یا شانس بیشتر».

متن کامل

#هویت #شخصیت_مرزی

@Rfekri | نخبگان معاصر ملت
@Anglosphere2 | سنت و مدرنیته
@JAAMEbaaz | جامعه‌بازو‌دشمنان‌آن
🔘سید حسین تقی زاده

تقی‌زاده در شمارۀ اول دورۀ جدید کاوه با خط نستعلیق نوشت:
« ایران باید ظاهراً و باطناً و جسماً و روحاً فرنگی‌مآب شود و بس». این سخن هیاهوها برانگیخت که هنوز ادامه دارد. او سال‌ها بعد نظر جنجالی خود را در نامه‌ای که به ابوالحسن ابتهاج نوشته و در سال ۱۳۲۸ منتشر شده، توضیح داده است. این نامه را استاد افشار بازنشر کرده است. حتما هنگام ارزیابی نسبت تقی‌زاده با تمدّن و فرهنگ غرب این توضیحات را هم باید مدّ نظر قرارداد:

«اگر من مردم را در ۲۷ سال قبل به اخذ «تمدّن فرنگی» از ظاهر و باطن و جسمانی و روحانی تشویق کرده‌ام هیچ‌وقت قصد این‌گونه تقلید مجنونانه و سفيهانه تجملّی نبوده بلکه قصد از «تمدّن ظاهری» فرنگ، پاکیزگی لباس و مسکن و امور صحّی [= بهداشت] و تمیزی معابر و آب توی لوله و آداب پسندیدۀ ظاهری و ترک فحش قبیح در معابر و تف‌انداختن به زمین و تقیّد به آمدن‌سروقت و اجتناب از پرحرفی بی‌معنی و بی‌قیمتی وقت و هزاران اصول و آداب که می‌توانم ده صفحه در شرح آنها بنویسم، بوده است و مراد از «تمدّن روحانی» میل به علوم و مطالعه و بنای دارالعلوم‌ها و طبع کتب و اصلاح حال زنان و احتراز از تعدّد زوجات و طلاق بی‌جهت و زناشویی ده‌ساله و پاکی زبان و قلم و احترام و درستکاری و دفع فساد و رشوه و مداخل و باز هزاران (به معنی حقیقی کلمه) امور معنوی و حقوقی و اخلاقی و آدابی دیگر بوده که تعداد آنها هم ده صفحه دیگر می‌شود.
و اگر جوانان ما مخيّر باشند در اخذ ظواهر بی‌معنی یا کم‌معنی «تمدّن فرنگی» و یا اخذ معنویات و ترک ظواهر، من بدون یک ثانیه تردید، ترجیح می‌دهم که وکلای مجلس قبای قدک و لباس گشاد هفتاد سال قبل را بپوشند و ریش داشته باشند ولی اگر جلسه ساعت سه‌ونیم اعلان می‌شود، ساعت پنج نیایند و شش‌ونیم رئیس به تالار جلسه نرود که نیم‌ساعت دیگر برای حصول اکثریت منتظر شود و بیست‌دقیقه پس از حصول اکثریت باز جمعی برای سیگار و چایی و صحبت بیرون بروند و باز جلسه از اکثریت بیفتد تا آنکه همه ریش و سبیل را بتراشند و یقه‌آهاری تازه‌زده، شیک و شنگول، بركلّ آداب اجتماعی پسندیدۀ فرنگی پشت پا بزنند.
بدبختانه ما نه تمدّن ظاهری فرنگستان را گرفتیم و نه تمدّن معنوی آن را. از تمدّن ظاهری جز فحشاء و قمار و لباس میمون‌صفت و خودآرایی با وسایل وارده از خارجه و از تمدّن باطنی آنها نیز هیچ نیاموختیم جز آنکه انکار ادیان را بدون ایمان به یک اصل و یک عقیدۀ معنوی دیگر، فرنگی‌مآبان ما آموختند. در این باب سخن آن‌قدر زیاد است که در پنجاه صفحه هم نگنجد» (زندگی طوفانی؛ خاطرات سیدحسن تقی‌زاده، صص۶۷۲-۶۷۳).

#مردان_ملی #لیبرالیسم_محافظه_کار
#تاریخ_معاصر
#بومی_زدگی #عرب_زدگی #سنت_گرایی #محافظه_کاری

@Rfekri | | نخبگان معاصر ملت
@JAAMEbaaz | | فلسفه‌‌ی علوم اجتماع
@Anglosphere2 || سنت و مدرنیته
@mghlte | | عصر روشنگری

▪️مطالب مربوط به تقی زاده:
www.tgoop.com/Rfekri/516
www.tgoop.com/Rfekri/376
www.tgoop.com/Rfekri/344
www.tgoop.com/Rfekri/310
www.tgoop.com/Rfekri/94
www.tgoop.com/Rfekri/1226
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/7154
www.tgoop.com/Rfekri/1225

▪️دیگر نخبگان:
www.tgoop.com/Rfekri/1273

▪️ مطالب مربوط به تاریخ معاصر:
www.tgoop.com/Nviolence2/1308
رضاشاه و ساختن هویت ایرانی با جشن بزرگ ادبی
رضاشاه و بازسازی هویت ایرانی با جشن بزرگ ادبی

#علی_بندری

#پهلوی
#تاریخ_معاصر
#هویت_ملی
#ایران_دوستی
#فرهنگ

@Rfekri || نخبگان معاصر ملت
@JAAMEbaaz || فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@Anglosphere2 || سنت و مدرنیته

▪️مطالب مربوط به رضاشاه :
https://www.tgoop.com/Rfekri/1261
https://www.tgoop.com/Rfekri/1144

▪️ مطالب مربوط به فردوسی:
www.tgoop.com/SHARRomid/1517

▪️ مطالب مربوط به تاریخ معاصر:
www.tgoop.com/Nviolence2/1308

▪️ مطالب مربوط به هویت ملی :
https://www.tgoop.com/JAAMEbaaz/5934
https://www.tgoop.com/JAAMEbaaz/4259
https://www.tgoop.com/mghlte/10852
https://www.tgoop.com/JAAMEbaaz/4801
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/1002
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/646
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/5391
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/7206
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/6640
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/434

▪️اهمیت زبان فارسی در هویت مردم منطقه:
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/661

www.tgoop.com/JAAMEbaaz/5942
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/7206


▪️چرا باید ایران را دوست بداریم :
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/4259

▪️دموکراسی بدون هویت ملی و وطن دوستی :
https://www.tgoop.com/JAAMEbaaz/734

▪️پان‌ترکیسم:
https://www.tgoop.com/JAAMEbaaz/2671

▪️لیبرالیسم محافظه کار:
https://www.tgoop.com/lEECHbrain/57
🔰 هستی و زمان هایدگر ، سرعت و جرم ذره در فیزیک کوانتوم

عرفان حلقوی آلمانی

ارتباط نظریات هایدگر در کتاب «هستی و زمان» با فیزیک کوانتوم یکی از بحث‌های جنجالی در فلسفهٔ علم معاصرست.
برخی افراد (عمدتاً در سنت‌های پدیدارشناسی و هرمنوتیک) تلاش می‌کنند ارتباطی عمیق بین این دو حوزه برقرار کنند
منتقدان (به‌ویژه در مکاتب تحلیلی و پوزیتیویستی) این مقایسه را «سوءتفاهم‌آمیز» یا حتی «علم‌ستیزانه» می‌دانند.

🔰 ادعای طرفداران:
کسانی مثل کارل فریدریش فون وایتسکر یا برخی شارحان پست مدرن ، معمولاً به این موارد استناد می‌کنند:
- ابهام و عدم قطعیت:
هایدگر در «هستی و زمان» از «ساختار ابهام‌آلود هستی» (Geworfenheit) سخن می‌گوید و فیزیک کوانتوم نیز با اصل عدم قطعیت هایزنبرگ، جهان را ذاتاً غیرقطعی توصیف می‌کند.

- نقش ناظر:
تفسیر کپنهاگی از کوانتوم بر نقش ناظر در تعیین واقعیت تأکید دارد و هایدگر نیز «دازاین» (انسان) را «محل آشکارگی هستی» می‌داند.
- نقد تکنولوژی:
هایدگر معتقد بود علم مدرن (از جمله فیزیک نیوتنی) هستی را به «منبعی برای بهره‌کشی» تقلیل داده است. برخی استدلال می‌کنند مکانیک کوانتوم، با شکستن دترمینیسم، این دیدگاه را تأیید می‌کند.

🔰 نقدها
افرادی مانند آلن سوکال ، دنیل دنت ، یا فیزیکدانانی مثل استیون واینبرگ، این ارتباط را به دلایل زیر رد می‌کنند:

الف) سوءبرداشت از علم
- عدم قطعیت هایزنبرگ ربطی به ابهام هستی‌شناختی ندارد.
اصل عدم قطعیت یک محدودیت ریاضی-آماری در اندازه‌گیری است ( همین و بس ) نه گزاره‌ای متافیزیکی دربارهٔ «ذاتِ ابهام‌آلودِ واقعیت».

- نقش ناظر در کوانتوم ≠ دازاین هایدگری:
  در فیزیک کوانتوم، «ناظر» لزوماً یک انسان نیست ، بلکه هر ابزار اندازه‌گیری است.
اما «دازاین» هایدگر به هستی‌آگاهی انسان اشاره دارد، نه یک سنسور آزمایشگاهی.

ب) هایدگر صراحتا با علم مدرن مخالف بود
- هایدگر در «پرسش از تکنولوژی» علم جدید (حتی کوانتوم) را بخشی از «چهارچوبِ تکنولوژیک» (Gestell) می‌دانست که هستی را مخدوش می‌کند. 
- او معتقد بود ریاضی‌سازی طبیعت (که پایهٔ فیزیک کوانتوم است) باعث «فراموشی هستی» شده است. پس چگونه می‌توان نظریه‌ای که او رد می‌کرد ، تأییدکنندهٔ فلسفه‌اش باشد؟

ج ) خطر «فلسفه‌زدگی در علم»
منتقدان استدلال می‌کنند این مقایسه‌ها اغلب:
- از اصطلاحات علمی (مثل «عدم قطعیت») به صورت استعاری استفاده می‌کنند، بی‌آنکه محتوای ریاضی آن را درک کنند. 
- تفاوت‌های روش‌شناختی بین فلسفه (پرسش‌های کیفی) و فیزیک (مدل‌های کمّی) را نادیده می‌گیرند. 


اساسا فلسفه‌ی آلمان ( خصوصا کسانی که تاثیر کمتری از فلسفه‌ی آنگلوساکسون گرفتند مثل هگل و هایدگر ، در مقابل کسانی که صراحتا گفتند تحت تاثیر هیوم انگلیسی زبان هستند مثل کانت و شوپنهاور ) آخرین تقلای مهم ارتجاع برای #ابراز_وجود در برابر مدرنیته است.

ربط دادن این ارتجاع ، به ریاضیات و فیزیک جدید ، ازون کارهاست.

- هایدگر نه فیزیک می‌دونست و نه علاقه‌ای به تایید علم داشت. 
هایدگر در فلسفه ش ( مثلا ) داشت به پرسش‌های پیشا-علمی (مثل «هستی چیست؟») پاسخ می‌داد ، درحالی که فیزیک کوانتوم به پرسش‌های تجربی و جزیی نگرانه ای (مثل «الکترون چگونه رفتار می‌کند؟») می‌پردازه .

⚠️ اساسا هر نوشته‌ی مبهم ( معنی نامشخص ) و یا دارای ایهامی ( دارای دو یا چند معنی) استعداد اینو داره که به هرچیزی ربط داده بشه.
حالا اون نوشته #سالاد_واژه ها باشه که یه بیمار اسکیزوفرنی نوشته
یا یه متن ادبی ارزشمند مثل شعر #حافظ که یه آدم تجربه گرا بود که مخالف اوباش زمان خودش بود و به هر طریقی می کوبیدشون.
برعکس هایدگر که به نازی ها کمک کرد و حتی بعد شکست نازی ها بصورت ضمنی ازشون دفاع می کرد.

#فلسفه_آلمان
#هایدگر
#چرندیات_پست_مدرن

@ZIRsigari_kohn || فلسفه‌های روانگردان
@persian_organon || معرفت شناسی کاربردی
@JAAMEbaaz || فلسفه علوم اجتماعی
@Anglosphere2 || سنت و مدرنیته
@Tnaghad | شیادان بی‌شرم (مثال زنده‌ مغالطات)
▪️ مستند اسرار کوانتوم:
www.tgoop.com/persian_organon/143
▪️سوء استفاده از اصطلاحات و پیچیدگی‌ های علمی:
www.tgoop.com/ZIRsigari_kohn/183
www.tgoop.com/persian_organon/204
https://www.tgoop.com/ZIRsigari_kohn/63
https://www.tgoop.com/ZIRsigari_kohn/32

▪️عاقبت فیلسوفان قاره ای
▪️ پیشگفتار کتاب چرندیات پست مدرن
▪️موخره
▪️مغالطه‌ی مغلق گویی
▪️مغالطات پست مدرن
▪️ مربوط به ابهام و ایهام
▪️مقام کشف
▪️تیغ اوکام
▪️سالاد واژه ها
👏1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎈 #تاریخ_معاصر ایران با دیدن عکس‌ها

مزین السلطنه
فتحعلی شاه
مشروطه و زرتشتیان

#علی_بندری

@Anglosphere2 || سنت و مدرنیته
@JAAMEbaaz || فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی

▪️ تاریخ معاصر :
www.tgoop.com/Nviolence2/1308
🔰کتاب «لیبرالیسم محافظه‌کار»

🔰 کتاب «لیبرالیسم محافظه‌کار» اثر دکتر مرتضی مردیها (منتشر شده در دهه ۱۳۸۰) از آثار تأثیرگذار در اندیشه سیاسی معاصر ایران است که به بررسی امکان تلفیق لیبرالیسم و محافظه‌کاری می‌پردازد.

🔰مردیها استدلال می‌کند لیبرالیسم (با محوریت آزادی فردی و حقوق بشر) و محافظه‌کاری (با تأکید بر سنت و ثبات اجتماعی) لزوماً متضاد نیستند. او از رویکردی دفاع می‌کند که هم از آزادی‌های اساسی حمایت کند و هم اصلاحات تدریجی را به تغییرات رادیکال ترجیح دهد.

🔰 نقد افراط‌گرایی:
مردیها هم لیبرالیسم رادیکال (که ممکن است به بی‌ثباتی بینجامد) و هم محافظه‌کاری سنتی (که ممکن است به جمود منجر شود) را نقد می‌کند. برای مثال، آزادی اقتصادی بی‌قید و شرط می‌تواند نابرابری ایجاد کند ، همانطور که مقاومت در برابر هرگونه تغییر می‌تواند مانع پیشرفت شود.

🔰تغییرات تدریجی:
مردیها با تأثیرپذیری از اندیشمندانی مانند ادموند برک و کارل پوپر ، استدلال می‌کند اصلاحات مبتنی بر عقلانیت و تجربه، از انقلاب‌های ایدئولوژیک بهتر عمل می‌کنند و ریسک فروپاشی اجتماعی را کاهش می‌دهند.

🔰نهادهای میانی:
این رویکرد نه از دولت متمرکز قوی حمایت می‌کند و نه از فردگرایی افراطی، بلکه بر نقش نهادهای مدنی، خانواده و اجتماعات محلی به عنوان واسطه بین فرد و دولت تأکید دارد.

🔰نسبت با دین و سنت:
لیبرالیسم محافظه‌کار می‌تواند با سنت‌های دینی و فرهنگی سازگار باشد، مشروط بر اینکه آزادی‌های فردی نقض نشود و سنت‌ها به صورت انتقادی حفظ شوند.

🔰کاربرد در سیاست ایران:
مردیها این ایده را در بستر ایران بررسی می‌کند و معتقدست نظام سیاسی پایدار باید هم از حقوق شهروندی دفاع کند و هم تغییرات شتابزده را مهار نماید. او دموکراسی مشورتی مبتنی بر گفت‌وگوی اجتماعی را مدلی مناسب برای ایران می‌داند.

این کتاب می‌تواند راه‌حلی برای جوامعی مانند ایران باشد که هم خواهان تغییرند و هم از فروپاشی می‌هراسند.

#دکتر_مردیها

پی‌نوشت:
لیبرالیسم محافظه کار/لیبرالیسم انگلیسی/ لیبرالیسم کلاسیک ، مغالطه میانه روی نیست.
مثل جمهوری اسلامی که معلوم نبود اصلش چیه و فرعش چیه.
مبلغان‌ش مانند مطهری و بهشتی و ‌...می‌گفتن :
هم ایرانیه ، هم اسلامی
هم فردیت گراست ، هم جماعت گرا
هم دنیا آباد میشه هم آخرت‌

در این کانال ها سعی کردیم خودش و رقبا ( سوسیالیسم راست و چپ ، بنیادگرایی) رو توضیح‌ بدیم.


@Anglosphere2 || سنت و مدرنیته
@masnavi_mardiha | آثار دکتر مردیها
@ZIRsigari_kohn || فلسفه‌های روانگردان
@JAAMEbaaz || فلسفه علوم اجتماعی

▪️ لیبرالیسم محافظه کار نه کلمه زیاد نه یک کلمه زیاد:
www.tgoop.com/Nviolence2/296
🔰علم الهدی :
انگلیسی زبان علم نیست ، بلکه زبان جهل و کلک است. / فلاسفه غرب عمدتا آلمانی هستند❗️

#علم_الخدا
اردیبهشت ۹۵

چه کسی گفته زبان انگلیسی زبان علم است؟ / از شیطنت های ناپاکانه انگلیس این بود که زبان انگلیسی را زبان علم معرفی کردند.
آیت الله علم الهدی گفت: زبان انگلیسی نه تنها زبان علم نیست بلکه زبان کلک است

به گزارش عصرایران، سید احمد علم الهدی امام جمعه مشهد در ادامه سلسله جلسات تفسیر هفتگی خود از اظهارات اخیر رییس جمهور درباره زبان انگلیسی انتقاد کرد.

- «ایستادگی سیاسی برابر ولایت» از جدی ترین خسارت های فرهنگی عصر غیبت است.

- رهبر معظم انقلاب، ولی امر مسلمین و حجت امام زمان(عج) هستند. ایشان بر اساس اعتقاد و مبنای نظام ما می فرمایند «ادبیات فارسی که سالم مانده به خاطر این است که با ادبیات اجنبی آمیخته نشده است.» عده ای بلافاصله (پس از سخنان ایشان) می گویند «انگلیسی زبان علم است و چرا نباید مردم با زبان علم حرف بزنند؟!

حجت امام زمان(عج) گفتند: «این مسأله که ما توانستیم اصالت ادبیات و فرهنگ خود را حفظ کنیم به این خاطر بود که آمیخته با زبان انگلیسی نشد و انگلیسی رواج پیدا نکرد.» این سخن را شخصی می زند که صرف نظر از مقام ولایت، یک مرجع تقلید و یک عنصر بصیر کم نظیر در عرصه سیاست جهانی بوده و به عنوان یک حکمت دان در بین همه شخصیت های دنیا شناخته شده اند.

- چون معصوم(ع) حضور ندارد، رسما مقابل حرف رهبری می ایستند. بدبختی ما این است که در همین نظام و همین مملکت یک فرد که ادعا دارد لیدر سیاسی است حرف خود را برابر حرف ایشان قرار می دهد.

- «زبان انگلیسی نه تنها زبان علم نیست، بلکه زبان جهل است»

- از شیطنت های ناپاکانه انگلیس این بود که زبان انگلیسی را زبان علم معرفی کردند. اتفاقا انگلیسی زبان جهل است. برای نمونه عرض می کنم؛ ترجمه انگلیسی کتاب های فلاسفه غرب که عمدتا آلمانی هستند، به مراتب بی اعتبار تر از ترجمه فارسی آن ها است و فیلسوف غربی هم حاضر نیست این ترجمه انگلیسی را به عنوان مرجع بشناسد.

- در حقوق، تمام منابع انگلیسی از اعتبار ساقط است. منابع علمی در «حقوق غرب» باید به زبان فرانسوی باشد.

- زبان انگلیسی، زبان علم نیست؛ زبان جهل و کلک است. زبان سیاست بازی و به هم زدن علم است. کتب علمی را به زبان انگلیسی ترجمه کرده اند. هیچ مجمع علمی ترجمه های انگلیسی را به عنوان مرجع علمی قبول ندارد. چه کسی گفته زبان انگلیسی زبان علم است؟

#فلسفه_آنگلوساکسون #فلسفه_آلمان
#فلسفه_تحلیلی #فلسفه_قاره_ای

@ZIRsigari_kohn || فلسفه‌های روانگردان
@Anglosphere2 || سنت و مدرنیته
@JAAMEbaaz || فلسفه علوم اجتماعی
@mghlte | عصر روشنگری


▪️مدرنیته انگلیسی ست :
www.tgoop.com/ZIRsigari_kohn/528

▪️ فلسفه آلمان و فرانسه :
www.tgoop.com/ZIRsigari_kohn/527

▪️ شخصیت و عاقبت فیلسوفان آلمانی و فرانسوی:
www.tgoop.com/ZIRsigari_kohn/450

▪️میمون های اروپا :
www.tgoop.com/ZIRsigari_kohn/94

▪️ شوپنهاور و فلسفه‌‌ی آلمان:

▪️ بصیرت هگل :
www.tgoop.com/ZIRsigari_kohn/521

▪️ مدرنیته آلمانی ست یا فرانسوی:

▪️ هایدگر و جمهوری اسلامی :

▪️ فوکو و حضرت امام :

▪️ ویروسهای فکری آلمان:

▪️هگل ، دلقک تاریخ ساز و نوزایش قبیله پرستی :
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/55

فلسفه هایدگر و فاشیسم :
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/1131

▪️فیلسوفان ضد فلسفه :
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/371

▪️سارتر ، فاجعه انسانی :
www.tgoop.com/ZIRsigari_kohn/346

▪️فلسفه های روان‌گردان :
www.tgoop.com/ZIRsigari_kohn/379
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/4863

▪️فروید و روشنگری:
www.tgoop.com/ZIRsigari_kohn/120
▪️من و کتابهای نیچه:
www.tgoop.com/ZIRsigari_kohn/278

▪️نیچه و فاشیسم :
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/5142

▪️وحدت روش:
www.tgoop.com/lEECHbrain/138

▪️چه کسی پوزه بند لازم دارد :
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/1186

▪️سرچشمه‌ی معرفت مدرن:
www.tgoop.com/lEECHbrain/465

▪️نیچه هیومی بود یا هگلی :
www.tgoop.com/persian_organon/1059

▪️ حماقت هایدگر و رهبر فیلسوف:
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/370
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔰 ماتریکس یا منقلِ تفکرات ارتجاعی؟
مسئله این‌ست

می‌گن :« پرسش صحیح نیمی از دانشه »

الان پرسش ما از دوستان اینه :
داستان ارتباط و اتحاد ترامپِ سرمایه دار با نتانیاهوی جهودِ راست افراطی چی می‌شه ؟!

ترامپ خودش تو ماتریکس نیفتاده ؟!

شما چی؟
تو منقلی مشابه منقل رائفی پور نیفتادید ؟

#تفکر_نقادانه
#تئوری_توطئه
#نسل_شیک_پاسارگادی

@Tnaghad | شیادان بی‌شرم ( فن جدل )
@persian_organon || معرفت شناسی کاربردی
@Anglosphere2 || سنت و مدرنیته
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@mghlte || عصر روشنگری
@Nviolence2 || نقل و منقل

▪️ گلوبالیسم و راست افراطی:
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/831
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در قالب جهان گذشته فکر می‌کنیم و #خودمان_انتخاب_کردیم ...

مثلا گفتیم:
درخت گردکان باین بزرگی
درخت خربزه الله اکبر

اسراییل با تف ما هم از بین می‌ره ...

#قبیله_پرستی

@Anglosphere2 || سنت و مدرنیته
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@mghlte || عصر روشنگری
🔰 اصلاحات بنیادین لیبرالیسم انگلیسی در مقایسه با محافظه کاری آلمانی و لیبرالیسم انقلابی فرانسه


تاریخ سیاسی اروپا، به‌ویژه از قرون وسطی تا قرن بیستم، شاهد دو مسیر کاملاً متفاوت برای تغییر و تحول اجتماعی و سیاسی بود: روند محافظه‌کارانه و تدریجی در انگلیس، و مسیر انقلابی، پرخشونت و جنگ‌زده در فرانسه و آلمان.

انگلیس: از منشور مگناکارتا تا انقلاب‌های آرام

در انگلیس، یکی از نخستین و مهم‌ترین گام‌ها برای محدود کردن قدرت پادشاه و ایجاد نظام قانون‌مدار، منشور مگناکارتا (1215) بود. این سند تاریخی به‌نوعی پایه‌گذار حقوق شهروندی و حقوق محدودکننده سلطنت شد و نشان داد که قدرت سیاسی نمی‌تواند نامحدود باشد. در سده‌های بعد، به‌خصوص در قرن هفدهم، انقلاب کبیر (1642-1651) به شکلی نسبتاً آرام، ضمن کشمکش میان پادشاه و پارلمان، نهایتاً به سلطنت مشروطه انجامید. تصویب «اعلامیه حقوق» (Bill of Rights) در سال 1689 نیز این روند را تثبیت کرد و نظام سیاسی انگلیس را به سمت دموکراسی پارلمانی هدایت نمود.

در انگلیس، تغییرات به صورت تدریجی و بنیادین ، بدون انقلاب‌های خونین رخ دادند.
اصلاحات سیاسی بیشتر با فشار نخبگان و گفتگوهای سیاسی به دست آمدند تا جنگ و خشونت گسترده. به همین دلیل، انگلستان توانست یک نظام سیاسی پایدار بسازد که مبنای حکومت های نوین شد.

فرانسه: انقلاب خونین و تغییرات بنیادین

اما فرانسه مسیر کاملاً متفاوتی را طی کرد. انقلاب فرانسه در سال 1789 آغازگر دوره‌ای بود که با خشونت‌های بسیار همراه بود: اعدام پادشاه، جنگ‌های داخلی، ترورهای سیاسی و نابودی کامل ساختارهای قدیمی.

این انقلاب نه تنها حکومت را تغییر داد، بلکه مفهوم حقوق بشر، ملی‌گرایی و آزادی را وارد ادبیات سیاسی اروپا کرد. اما این مسیر پرهزینه بود و سال‌ها فرانسه را درگیر هرج و مرج سیاسی و جنگ‌های ناپلئونی نمود. انقلاب‌های بعدی و تغییرات سیاسی فراوانی در فرانسه رخ داد که همه نشان‌دهنده یک مسیر انقلابی و پرخشونت برای رسیدن به اصلاحات مدرنیزاسیون بود.

آلمان: جنگ‌های مذهبی و مسیر پرتنش به مدرنیته

آلمان اما نمونه‌ای از پیچیدگی‌های بیشتر بود. از قرن شانزدهم، جنگ‌های مذهبی شدید میان پروتستان‌ها و کاتولیک‌ها به اوج رسیدند. مهم‌ترین آنها، جنگ سی‌ساله (1618-1648) بود که یکی از ویرانگرترین و خونین‌ترین جنگ‌های اروپایی به شمار می‌رود. این جنگ، میلیون‌ها نفر را به کام مرگ کشاند، مناطق گسترده‌ای از آلمان را ویران کرد و به فروپاشی سیاسی و اقتصادی منجر شد.

این جنگ‌های مذهبی، نمایانگر جدال قدرت سیاسی و دینی در اروپای مرکزی بودند که نه تنها بحران مذهبی بلکه بحران‌های ساختاری در امپراتوری مقدس روم و قلمروهای آلمان را عمیق‌تر کردند. این کشورها بعدها به‌تدریج به سمت وحدت سیاسی حرکت کردند اما این مسیر هم با جنگ‌های ناپلئونی و در نهایت جنگ‌های جهانی اول و دوم بسیار خونین و پرهزینه بود.

پس از شکست در این دو جنگ جهانی، آلمان ناچار به پذیرش تغییرات بنیادین سیاسی شد و به سمت دموکراسی و نظام‌های سیاسی لیبرال گرایش یافت. اما هزینه این تحولات بسیار سنگین بود و شامل فروپاشی، اشغال نظامی و تقسیم کشور به دو بخش شرقی و غربی در جنگ سرد شد.

انگلیس با مسیر محافظه‌کارانه، تدریجی و قانونی ( البته بنیادین و نه صوری ) توانست بدون انقلاب خونین، ساختار حکومت را تغییر دهد و نظام دموکراتیکی بسازد که الگویی برای بسیاری از کشورها شد.

#فرهنگ_آنگلوساکسون
#لیبرالیسم_محافظه_کار

@Anglosphere2 || سنت و مدرنیته
@Nviolence2 | اوضاع گردون
@ZIRsigari_kohn || فلسفه‌های روانگردان
@JAAMEbaaz | فلسفه علوم اجتماعی
@mghlte | عصر روشنگری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهدیه شادمانی دختر فرمانده‌ی شهیدِ قرارگاه خاتم‌الانبیا در واکنش به صحبت‌های رئیس پدافند غیرعامل ج.ا درباره استفاده اسرائیل از واتساپ:
«محل استقرار پدر هرچند ساعت تغییر می‌کرد. گوشی و وسایل هوشمند همراه نداشتند. پروتکلهای امنیتی رعایت شده بود ، اما در روزهای جنگ چندین بار مورد ترور هدفمند اسرائیل قرار گرفتند. ردیابی‌های دقیق اسرائیل فراتر از واتساپ یا جاسوسی سنتی و فردی است.
‌ای کاش مسئولین مرتبط اقدام به شناخت علت‌های دقیق و پیشرفته ردیابی به جای تکیه صرف به نرم افزار‌های خارجی کنند.»
ایشان لباس نظامی هم نمی‌پوشیدند ولی ردیابی و کشته شد.

شرکت متا با تکذیب ارتباط واتساپ با اسرائیل، این اخبار را بهانه‌ای برای مسدود کردن دسترسی شهروندان ایرانی به این پیام رسان توصیف کرد.

#حفاظت_اطلاعات_هیئتی

🎥 علی نصیری فرمانده وقت حفاظت سپاه ۲۹ خرداد ۱۳۹۷:
شما می‌بینید وقتی دانشمندان هسته‌ای زیر چتر حفاظت (سپاه) قرار می‌گیرند دیگر ترور آن‌ها را نداریم.

@Anglosphere2 || سنت و مدرنیته
@Nviolence2 | اوضاع گردون
@ZIRsigari_kohn || فلسفه‌های روانگردان
@JAAMEbaaz | فلسفه علوم اجتماعی
@mghlte | عصر روشنگری
🔰قرارداد اجتماعی (۱)

قرارداد اجتماعی به این معناست که مردم یک جامعه به‌طور نانوشته یا گاهی رسمی توافق می‌کنند تشکیل اجتماع داده و بخشی از آزادی‌های فردی خود را به حکومت یا قانون بسپارند تا زندگی‌ای منظم ، امن و قابل پیش‌بینی داشته باشند.
برای مثال ، افراد می‌پذیرند که قانون‌گذاری یا مجازات را به نهادی مانند دولت واگذار کنند ، به شرطی که آن نهاد از حقوق و منافع مردم دفاع کند. این قرارداد پایه‌ی شکل‌گیری حکومت‌هاست و مشروعیت قدرت آن‌ها را نه از زور ، بلکه از رضایت مردم می‌گیرد.

در فلسفه سیاسی ، نظریهٔ قرارداد اجتماعی مدلی است که ریشه در #عصر_روشنگری دارد و به دنبال تبیین خاستگاه اجتماع و مشروعیت حکومت است. این نظریه بر توافق افراد آزاد برای ایجاد اصول سیاسی، مدنی یا اخلاقی در جامعه استوارست و مشروعیت اقتدار را از پیمان افراد متعهد به آن می‌گیرد. فیلسوفانی مانند #هابز ، #جان_لاک و #ژان_ژاک_روسو نظریه‌های متفاوتی در این زمینه ارائه کرده‌اند، در حالی که اندیشمندانی مانند #هیوم ، #هگل و #مارکس نقدهای جدی به آن وارد کرده‌اند.

به بیان روسو ، انسان با قرارداد اجتماعی «آزادی طبیعی» خود را از دست می‌دهد، اما «آزادی اجتماعی» به دست می‌آورد. هربرت اسپنسر نیز قرارداد اجتماعی را صورت آرمانی تمام روابط اجتماعی می‌دانست./ ویکی پدیا

پی‌نوشت :
منشا نظریه‌ی قرارداد ، نام گرایی هست‌ش.
نام گرایی مفاهیم کلی مثل «جمعیت» ، جنگل رو موهومی و چیزی در ذهن و زبان می‌دونه و می‌گه تنها مفاهیم جزیی واقعی هستند:
جنگل واقعی نیست ، درخت ها واقعیه .جنگل چیزی جز تعدادی « درخت » نیست.
این تفکر ، وقتی به اجتماع انسان می‌رسه ، بنا رو بر فرد می‌گذاره و در پاسخ به این پرسش که « پس اجتماع چی میشه » پاسخ می‌ده :
« اجتماع ، محصول قرارداد افراد هست.»
این نگاه به اجتماع ، در مقابل نگاهی پیشامدرن و پیشامدنیت هست که اصل رو بر جماعت ، قبیله ، گله می‌گذاره : گروههایی که نه بر اساس قرارداد ، بلکه بر اساس یک مولفه‌ی وراثتی و غیر قراردادی مثل خون ، نژاد ، مذهب تشکیل شدند.
( فلسفه های قاره ایِ ضد مدرنیته متاثر از هگل ، مارکس و هایدگر هم نوزایش همان فلسفه‌ی بدوی هستند.)

#نام_گرایی

@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@mghlte | عصر روشنگری
@Anglosphere2 || سنت و مدرنیته
@Nviolence2 | اوضاع گردون
@ZIRsigari_kohn || فلسفه‌های روانگردان

▪️مطالب مربوط

▫️نام گرایی و فردیت گرایی لیبرال :

▫️ چرا سوسیالیسم لزوما به استبداد منجر میشه ؟:

▫️ انواع حکومت :

▫️ نتایج فاجعه بار استقلال قبایل با فشار چپ ها :
ملی‌گرایی؛ پیوند ارگانیک یا زنجیر سرکوب؟

ملی‌گرایی یا ناسیونالیسم به عنوان یک احساس سیاسی-اجتماعی که بر پایه اشتراکات فرهنگی، زبانی، تاریخی و مذهبی شکل می‌گیرد، اغلب به عنوان پیوندی ارگانیک میان ملت و دولت معرفی می‌شود. اما این تصویر ایده‌آل‌سازی شده، در واقع می‌تواند پوششی برای سرکوب فردیت و تنوع فرهنگی باشد. ملی‌گرایی نه تنها به معنای ایجاد همبستگی نیست، بلکه در بسیاری موارد به ابزاری برای تحکیم قدرت دولت‌های استبدادی تبدیل شده است که هرگونه نقد یا مخالفت با خود را به مثابه تهدیدی علیه هویت ملی و وحدت جمعی تلقی می‌کنند. این رویکرد باعث می‌شود که دولت ملی‌گرایانه، به جای آنکه نماینده اراده عمومی و قرارداد اجتماعی باشد، به نهادی تبدیل شود که بر برتری یک زبان، فرهنگ، نژاد یا مذهب خاص تأکید دارد و در نتیجه حقوق اقلیت‌ها و آزادی‌های فردی را به شدت محدود می‌کند.

ادعای پیوند «ارگانیک» میان ملت و دولت، در عمل به معنای انکار تنوع و تعدد هویت‌های فردی است و فردیت را در قالب یک جمع بزرگ‌تر حل می‌کند که این خود زمینه‌ساز سرکوب و تبعیض است. در چنین ساختاری، دولت نه بر اساس توافق و اراده آزاد شهروندان، بلکه بر اساس هژمونی فرهنگی و سیاسی یک گروه خاص شکل می‌گیرد و هرگونه مخالفت با آن به عنوان خیانت به ملت و کشور تلقی می‌شود. این وضعیت به ویژه در جوامعی که تنوع قومی و فرهنگی بالاست، مانند ایران، می‌تواند به بحران‌های عمیق اجتماعی و سیاسی منجر شود و مانع از شکل‌گیری دموکراسی واقعی شود.

دموکراسی، بر خلاف ملی‌گرایی، بر حقوق فردی، برابری و پذیرش تفاوت‌ها تأکید دارد و دولت را محصول قرارداد اجتماعی می‌داند، نه یک موجود طبیعی و ارگانیک. بنابراین، ملی‌گرایی نه تنها تضمینی برای دموکراسی نیست، بلکه در بسیاری موارد می‌تواند سد راه آن باشد و به تثبیت ساختارهای استبدادی کمک کند. این واقعیت نشان می‌دهد که باید با نگاهی انتقادی به ملی‌گرایی نگریست و آن را نه صرفاً به عنوان یک پیوند مثبت میان ملت و دولت، بلکه به عنوان یک پدیده سیاسی پیچیده و گاه خطرناک فهمید که می‌تواند آزادی‌ها و تنوع فرهنگی را قربانی کند و به جای ایجاد همبستگی، موجب تفرقه و سرکوب شود.


پاسخ ادمین:
( دکتر هلاکویی در مورد ختنه می‌گفت:
اینکه بگیم : « اون مقدار پوست باعث عفونت میشه و باید جدا بشه»
مثه اینه که بگی دست ممکنه بشکنه پس قطعش کنیم. )

اینکه « در مواردی ممکنه ملی گرایی باعث سرکوب بشه ، پس باید باهاش مبارزه کرد »
مثل استدلال موافقان ختنه ست.

پس باید چه کرد ؟

۱- برای نقد هرچیز ، تفاضل جمع فایده ها ( ضرورت و ... ) و جمع هزینه ها ( ریسک ها و ... ) مهمه .
اگر حاصل تفاضل ، مثبت بود می‌گیم خوبه و باید حفظ بشه و در صورت لزوم برای حفظش هزینه هم می‌دیم.

در مورد وطن دوستی این پست ها فایده و ضرورت حفظ این حس رو توضیح می ده .
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/734
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/4259
و
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/2671

۲-... ادامه

@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@mghlte | عصر روشنگری
@Anglosphere2 || سنت و مدرنیته
@Nviolence2 | اوضاع گردون
@ZIRsigari_kohn || فلسفه‌های روانگردان
2025/07/12 15:06:56
Back to Top
HTML Embed Code: