Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
- Telegram Web
Telegram Web
دوباره یلدا رسید و دوباره بازار شبه‌علم به ویژه در زمینۀ میترا و میتراییسم در فضاهای فارسی زبان داغ شد.

1- ما تقریبا هیچ چیز از ارتباط یلدا یا چله با میترا نمی‌دانیم. بلکه چنانکه می‌دانیم، این جشن در اروپای پاگانی (پیروان دین هلنی یونانی و رومی) با خورشید پیوند داشت. نام لاتینی آن "ناتالیس سولیس اینویکتی" یا زایش خورشید شکست ناپذیر بود. عینا در سریانی هم واژه "یلدا" وجود دارد که به معنای زایش است که البته از نظر سریانیان منظور زایش مسیح است. از آنجا که مسیحیان مسیح را خورشید عدالت و حقیقت می‌خواندند، می‌توان حدس زد که کریسمس مسیحیان ادامۀ همین جشن زایش خورشید است. چه در غرب، و چه در شرق و ایران. در منابع ایرانی نیز از خور و خورشید برای این جشن یاد شده است. آن جشنی که مشخصا به میترا ارتباط داشته مهرگان بوده که نه فقط در دورۀ باستان که تا دوره مغول یکی از جشنهای بزرگ ایران و حتی جهان اسلام بود. سخن گفتن از میترا در یلدا یک تحریف بزرگ است که در چند سال اخیر باب شده است.

2- در اینجا شاید گفته شود که میترا همان خورشید یا برابر با خورشید است. حال آنکه نه در ایران، نه در غرب، میترا نه مترادف خورشید بود و نه برابر با خورشید. بلکه میترا یک ایزد و یک اسطورۀ بسیار مهم بود که البته با خورشید رابطه جدی داشت. این رابطۀ جدی در هنر میتراییستی در روم به خوبی نمایان است. با این‌حال این رابطه دوطرفه نبود. یعنی اگر خورشید برای میتراییست‌ها مهم و کلیدی بود، میترا برای همۀ ستایندگان خورشید لزوما مطرح نبود. در واقع اکثریت گروه‌هایی که خورشید را می‌پرستیدند یا می‌ستودند، میترا را نمی‌شناختند. نه میتراییست‌های روم، میترا را دقیقا خورشید می‌دانستند و نه زرتشتیان ایران. وجود دو نیایش جدا در متون مذهبی زرتشتی به نامهای خورشیدنیایش و مهرنیایش و سرایش یشتی مستقل برای میترا با نام مهریشت به خوبی نشان می‌دهد که این دو اصلا یکی نیستند. از این رو در گاهشمار ایرانی، یک روز برای میترا نامزد شده و روز دیگر برای خور(خورشید).

3- هنوز کسی نتوانسته حتی به اثبات وجود میتراییسم در ایران نزدیک شود، چه برسد که آنرا ثابت شده بدانیم. میتراییسم فرقه‌ای مخفی و رازآمیز و انجمنی برادرانه و زیرزمینی در روم بود که پژوهشگران دربارۀ منشاء و ریشۀ آن با هم اختلاف نظر دارند. گروهی که از فرانتس کومون پیروی می‌کنند بر این باورند که ریشه‌های میتراییسم رومی از دین زرتشتی ایرانی می‌آید. بدین معنی که این فرقه روایتی ناقص و تحریف‌شده از دین زرتشتی را دریافت کرده و بر پایۀ آن آیینی نو ساخته است. گروه دیگر که مخالفان کومون هستند ریشه‌های ایرانی میتراییسم را انکار کرده و معتقدند این آیین جز نام، ارتباط خاص دیگری با ایران نداشت، بلکه کاملا بر پایۀ همان اسطوره‌ها و آیینهای اروپایی بود (از جمله دیوید اولانسی). هیچکدام نمی‌گویند که میتراییسم در ایران وجود داشته و از ایران به روم رفته است. این پدیده یک فهم اشتباه است که ایرانیان در دورۀ معاصر به آن دچار شده‌اند. میتراییسم نه از ایران به روم رفت و نه هرگز از روم به ایران آمد. پرستش و نیایش به درگاه مهر خدای بزرگ عهد و پیمان، در میان اقوام آریایی (هندوایرانی) تقریبا همیشه وجود داشته، ولی هنوز خبری از اینکه یک فرقه و گروه و انجمن و دین و مذهب در ایران بر پایۀ پرستش مهر ایجاد شده باشد نداریم و با حلوا‌حلوا کردن خالی هم دهان شیرین نمی‌شود و با تکرار مداوم چیزی اثبات نخواهد شد.

بهترین مثالی که به ذهنم می‌رسد جایگاه حضرت علی در تشیع است. نیک می‌دانیم که این شخصیت در اسلام و به ویژه در میان مذاهب شیعه بسیار مهم و کلیدی است ولی اگر در آینده کسی با مراجعه به اسناد هرجا که نام علی را دید، حکم به علی‌اللهی بودن داد، چقدر به خطا رفته است؟ دراویش علی‌اللهی بر روی یکی از چهره‌های کلیدی اسلام و تشیع یک آیین و فرقۀ رازآمیز بنا کرده‌اند. ولی نمی‌توانند کل آن را مصادره کنند. میترا هم در دین زرتشتی (همچنین خورشید) همین جایگاه بلند را دارد و هرگونه اشاره‌ای به آن در ادب و هنر اتفاقا باید ما را به یاد دین زرتشتی بیاندازد و نه به یاد فرقۀ مهرپرستی که اصلا در ایران وجود نداشته است.

اینجانب در مقاله ای نشان داده ام که چیزی به نام پرستشِ مستقلِ میترا در ایران پیش از ساسانیان وجود نداشته که ساسانیان بخواهند آنرا سرکوب یا نابود کنند. اتفاقا مهر در دورۀ ساسانی بسیار اهمیت داشت و اساسا مهر شهرت و محبوبیتش در ایران را مدیون دین زرتشتی است.

از این رو، یلدا ربطی به میترا و میتراییسم ندارد. خورشید لزوما یادآور میترا نیست (هرچند میترا به خورشید پیوند دارد) و میتراییسم که اکنون حتی بر سر اهمیتش در اروپا هم شک و تردید به وجود آمده، در ایران به عنوان یک کیش مستقل وجود نداشته و یا اگر داشته، ما خبری از آن نداریم.
@HistoriographyOfIran
↩️ به فراخور شب چله: جایگاه خورشید در دین زرتشتی

💠 #خورشید از مهم‌ترین مظاهر طبیعت در فرهنگ زرتشتی‌ست؛ تا جایی که بخشی از اوستا به نام «خورشیدیشت» یکسره در ستایش آن است.

💠 در یزدان‌شناسی زرتشتی، ایزدی به نام «خور» برای خورشید در نظر گرفته شده است.

💠 در نمادشناسی زرتشتی هم از آن به عنوان «پیکر اهورامزدا» و نیز «چشم اهورامزدا» یاد شده که با تابشش بر زمین، زندگی روی آن جاری می‌شود.

💠 همچنین، بر پایه‌ی آیین‌های زرتشتی، هر زرتشتی برای به جا آوردن نماز روزانه‌اش باید سه بار در روز به خواندن «خورشیدنیایش» بپردازد.

💠 در سال‌نامه‌ی زرتشتی نیز که اساسا یک سال‌نامه‌ی خورشیدی‌ست، روز یازدهم هر ماه، «خور» نام دارد. به گفته‌ی ابوریحان بیرونی، نام دیگر ماه «دی» (اهورامزدا) هم در این سال‌نامه «خور» بوده که این می‌تواند با اشاره‌ی نمادین اوستا به خورشید در جایگاه «پیکر اهورامزدا» مرتبط باشد.

💠 گفتنی‌ست نام اوستایی ایران‌زمین نیز «خونیرث» به معنی «گردونه‌ی خورشید» است و اساسا در دینکرد، خورشید نماد «ایری» (ایرانیت) شناخته شده است.

🌀 #شب_چله، جشن بزرگداشت خور ایزد، شاد باد.

بهدین #تیرداد_نیک‌اندیش

🔥 @AshemVohu2581 🔥
Forwarded from رسانه‌ی زرتشتی «اَشِمْ وُهو» (تیرداد نیک‌اندیش)
↩️ شب چله چیست؟ 🍉🍷👨‍👩‍👧‍👦🌌

💠 شب چله به پیشواز نوروز رفتن است.

💠 شب چله نوید پیروزی اورمزد بر اهریمن است.

💠 شب چله یادآور زایش اَشو زرتشت است.

💠 شب چله گرد هم آمدن خانواده است.

💠 شب چله شادمانی و شاهنامه‌خوانی است.

💠 شب چله جشن بزرگداشت خور (خورشید) ایزد است.

💠 شب چله شکوه تاریخ و فرهنگ ایران‌زمین است.

🌞 پس شب چله بر همگی خجسته باد. 🌞

🔥 @AshemVohu2581 🔥
🍷 دمی با حافظ در بلندترین شب سال

#شب_چله #حافظ #می_مغانه

🔥 @AshemVohu2581 🔥
دبستان مازدیسنی.pdf
62.8 MB
#Library@AshemVohu2581

📚 «دبستان مازدیسنی»

💠 از درونمایه‌ی این نوشته‌ی ارزشمند و متاخر زرتشتی چنین برمی‌آید که در روزگار مظفرالدین‌سلطان قاجار و بر پایه‌ی بنمایه‌های کهن‌تر، در هندوستان به چاپ رسیده است.

💠 این بنمایه دربرگیرنده‌ی بخش‌های گوناگونی برگرفته از بنمایه‌های گوناگون است و از این رو، اعتبار درونمایه‌ی هر یک از این بخش‌ها می‌باید جداگانه سنجیده شود.

🔥 @AshemVohu2581 🔥
Forwarded from رسانه‌ی زرتشتی «اَشِمْ وُهو» (تیرداد نیک‌اندیش)
↩️ دیگان، جشنی برای شادی به پاس آفریدگار

«ای اهورامزدا! ما در نماز تو شادمانیم.»
📚 اوستا
«خدای بزرگ است اهورامزدا که شادی مردم را آفرید.»
📚 سنگ‌نبشته‌ای از داریوش بزرگ
«بدان روی برای او شادی را فراز آفرید که اکنون که آمیختگی است، آفریدگان به شادی درایستند.»
📚 بندهش

💠 چنان که پیداست، شادی و شادمانی پاره‌ای ناگسستنی از فرهنگ ایرانشهری‌ست. شادمانی در این فرهنگ، دارای پشتوانه‌ای فلسفی در یزدان‌شناسی زرتشتی است زیرا آرمان واپسین دین مزدایی همانا دستیابی جهانیان به نیکبختی و شادی همگانی می‌باشد. هم از این روست که ایرانیان باستان می‌کوشیدند از هر بهانه‌ای برای جشن و شادی بهره گیرند تا آنجا که گاهشمار خود را به کلکسیونی از جشن‌های گوناگون تبدیل کردند که یکی از آنها جشن‌های چهارگانه‌ی دیگان است که به پاس اهورامزدا -آفریدگار گیتی- برپا می‌شود.

💠 بر این پایه، یک ایرانی و زرتشتی راستین باید شادی را خویشکاری (وظیفه‌ی) اهورایی خود بداند و برای گسترش آن در جهان بکوشد‌ و بدین سان، بنیه‌ای بیابد تا در این روزگار گمیختگی (زمانه‌ی آمیختگی نیکی و بدی در جهان) به نبرد اهریمن رود.

بهدین تیرداد نیک اندیش

🔥 @AshemVohu2581 🔥
Forwarded from 𓄂تاریخ ایرانشهر ساسانی𓆃 (※ژوبین※ [ 𐬲𐬋𐬠𐬍𐬥 ])
↩️ پیوستن به دین بهی چه پیشنیازهایی می‌خواهد و چه دگرگونگی‌هایی با پیوستن به دیگر کیش‌ها دارد؟

💠 یکی از موضوعات بنیادینی که باید پیرامون زرتشتی بودن بدانیم، چیستی و چگونگی پیشنیازهای زرتشتی شدن است. نکته‌ای که اگر در آن ژرف‌نگری نشود، می‌تواند سبب برداشت‌های نادرست از فرایند زرتشتی شدن گردد. زیرا پیوستن به کیش زرتشتی، دست‌کم سه دگرگونگی (تفاوت) بنیادین با پیوستن به بسیاری از کیش‌های دیگر دارد که در این نوشتار می‌کوشم به آنها اشاره کنم.

💠 نخستین پیشنیاز زرتشتی بودن "آزادانگی گزینش" است. به سخنی دیگر، نخستین دگرگونگی‌ای که پیوستن به دین بهی با پیوستن به بسیاری از کیش‌های دیگر دارد، آنست که زرتشتی شدن و زرتشتی بودن نمی‌تواند کنشی اجباری باشد، بلکه باید سددرسد آزادانه بوده و بر آزادکامی (اختیار) استوار باشد. پس یک انسان هرگز نمی‌تواند به زور یا حتی پافشاری و اصرار دیگران زرتشتی شود یا حتی زرتشتی بماند! زیرا حتی اگر چنین رخدادی انجام گیرد، او تا زمانی که کاملا با آزادکامی خود به دین بهی نگرود، هیچگاه یک زرتشتی راستین به شمار نمی‌آید. همچنین کسی که دیگران را وادار به گرویدن به دین بهی نماید نیز، با پایمالی آموزه‌های اشوزرتشت، از کیش زرتشتی بیرون رفته است. چرا که زرتشت در چهارمین سروده‌ی خود آشکارا گفته است: «ای مزدا، هنگامی که به ما توانایی گفتار و کردار دادی، خواستی که ما باور خویش را به دلخواه خویش برگزینیم.»

💠 اکنون جدای از آزادانه بودن گزینش، پیشنیاز دیگری نیز برای شیوه‌ی گزینش کیش زرتشتی هست که آن "آگاهانگی گزینش" می‌باشد. بدین معنا که هیچکس نمی‌تواند بی‌آنکه آگاهی و دانش بسنده پیرامون جهانبینی زرتشتی داشته باشد، یک زرتشتی راستین برشمرده شود. پس، بیگمان روشن است که هیچکس از هنگام زایش، زرتشتی زاده نمی‌شود و تا هنگامی نیز که به بلوغ اندیشه‌ای (فکری) نرسیده باشد، نمی‌تواند یک زرتشتی باشد! چه، این در ستیز با هر دو پیشنیاز نخست زرتشتی بودن است. از یاد نباید برد که خود زرتشت نیز در سومین سروده‌ی گاتها، پافشاری می‌دارد که هر انسان، پیش از گزینش راه خویش، می‌باید با اندیشه‌ای روشن به بررسی بهترین سخنان بپردازد تا گزینشی درست در پیش داشته باشد. در دینکرد سوم نیز در اینباره آمده است: «تا کسی از بن جان در کار دین اندیشه نکند، حتی اگر خود را در گفتار و کردار به آن باورمند نمایش دهد، هرگز به ژرفای دین نرسد.»

💠 سومین و شاید واپسین پیشنیاز زرتشتی بودن نیز "شایستگی گزینش" است. این بدین معنی است که کسی که می‌خواهد زرتشتی شود، می‌باید شایستگیِ پیوستن به دین بهی را داشته باشد. این شایستگی را هیچکس مگر خود انسان روشن نمی‌کند. زیرا شایسته بودن یا نبودن یک تن برای زرتشتی بودن، تنها و تنها به اندیشه، گفتار و کردار خود او وابسته است. پس روشن است که باز هم به وارون بسیاری از کیش‌ها، خواندن گونه‌ای نیایش یا انجام یک آیین سنتی نمی‌تواند برای زرتشتی شدن یک انسان بس باشد. چرا که چنانچه همواره گفته ام، آن کسی به‌راستی یک زرتشتی است که آزادانه و آگاهانه با همه‌ی توان بکوشد تا در اندیشه، گفتار و کردار خویش به منش و بینش زرتشتی که شالوده‌های کلی‌شان در گاتها آمده است، باورمند و پایبند باشد. این موضوعی است که در دو بند نخست از واپسین سروده‌ی گاتها هم به گونه‌ای بر اهمیتش پافشاری شده و در دینکرد ششم نیز آمده است: «دین آنست که همواره انجام دهند.» که بر این پایه، باید دانست که برای زرتشتی بودن، این تنها زرتشتی شدن نیست که مهم است، بلکه زرتشتی ماندن از آن هم مهم‌تر است‌. به سخنی بهتر، همان سان که یک تن با به دست آوردن شایستگی می‌تواند به کیش زرتشتی بپیوندد، با از دست دادن آن نیز پیوندش با کیش زرتشتی گسسته می‌گردد.

💠 اینک، یادآور می‌شوم که تا زمانی که هر یک از سه پیشنیاز بالا در انسانی گنجانده نشده باشند، آن انسان هر اندازه هم که نمایش دهد یا ادعای آن را داشته باشد، نمی‌تواند به‌راستی زرتشتی باشد. اما اگر آن سه پیشنیاز را داشته باشد، به پروانه‌ی (اجازه‌ی) هیچکسی برای زرتشتی شدن و زرتشتی بودن و زرتشتی ماندن نیاز ندارد. افزون بر این، یک زرتشتی در هر اندیشه، گفتار و کردار خود، با گزینشی از میان بهدینی و دگرکیشی روبرو است. پس باشد که همواره هشیار بوده و تا جای توان بکوشیم یک زرتشتی راستین تمام‌عیار باشیم. ایدون باد.

بهدین تیرداد نیک اندیش

🔥 @AshemVohu2581 🔥
📜 «هر یک از مردم از بهر همزاد بودن یزدانی‌شان، باید آن دیگری را همچون خویشتن در نظر دارد و به اندازه‌ی مهربانی برادران، یکی به دیگری نیکی کند و زشت‌کرداری را از او بزداید.»

📚 دینکرد سوم؛ کرده‌ی 246

🔥 @AshemVohu2581 🔥
↩️ گوهر اهورایی گیتی در دین مزدایی: آیا اهریمن آفرینش مادی دارد؟

💠 ما همواره گفته ایم که اهریمن توانایی آفریدن در گیتی (جهان مادی) را ندارد. یگانه آفریدگار گیتی اهورامزدا است. اهریمن اما نه آفریدگار، بلکه تباه‌کننده‌ی گیتی‌ست. هر آن فعلی که اهریمن در گیتی انجام می‌دهد، فعل تباه کردن، نیست گرداندن و نابود ساختن است و از او در گیتی اصولا فعل آفریدن یا پدید آوردن سر نمی‌زند. آنچه او می‌تواند پدید آورد، تنها ماهیت مینویی (غیرمادی) دارد. [1] دیوان همان پدیدآوردگان مینویی اهریمن اند.

💠 در اینجا این پرسش پیش می‌آید که اگر چنین است، پس اهریمن چگونه بر گیتی تاثیر می‌گذارد؟ پاسخ روشن است: همان گونه که گفته شد، تاثیر اهریمن بر گیتی، نه به میانجی فعل "آفریدن"، بلکه به میانجی فعل "تباه کردن" است. برای نمونه، اهورامزدا را سازنده‌ای در نظر گیرید که ساختمانی را می‌سازد یا می‌آفریند. در این همانندسازی (تشبیه)، اهریمن مانند کسی‌ست که به درون این ساختمان رخنه می‌کند و با بیل و کلنگی که آن نیز ساخته‌ی سازنده‌ی ساختمان است و در ساختمان وجود دارد، به جان این ساختمان می‌افتد تا آن را ویران کند. او چیزی نمی‌سازد، بلکه تنها ویران می‌کند و به تباهی می‌کشاند.

💠 با این همه، نمونه‌ای معروف در بنمایه‌های کهن زرتشتی وجود دارد که برخی در نقد سخنان بالا پیش می‌آورند. آنها می‌گویند: اگر چنین است که اهریمن توانایی آفریدن در گیتی را ندارد، پس چرا از خرَفستَران در برخی نوشته‌های کهن زرتشتیان به عنوان موجوداتی اهریمنی یاد شده است؟

💠 پاسخ این پرسش در بخشی از بندهش درباره‌ی چگونگی خرفستران نهفته است. در این بنمایه‌ی کهن زرتشتی آمده است: «ایشان [= خرفستران] را هستی و روشنی چشم و باد جانی هرمزدی است و از همین روست که در جهان اند. ایشان را واخش بزه‌گری و بدکامگی از آن اهریمن است.» [2]

💠 برای آنکه معنای این بخش از بندهش را دریابیم، نخست باید بدانیم که خرفستران چه هستند. "خرفستر" در فرهنگ زرتشتی، به آن دسته از موجودات درنده و موذی گفته می‌شود که زیان‌آور اند؛ مانند آفت‌های کشاورزی، مار، کژدم (عقرب) و جانوران درنده‌ی جنگل‌ها چون گرگ‌ها و کفتارها. اکنون بازگردیم به همان بخش از بندهش. چنان که دیدید، در آنجا هستی و جان آنها از اهورامزدا دانسته شده است و نیز گفته شده است که به چرایی همان هستی و جان اهورایی‌ست که آنها در گیتی وجود دارند. با این همه، این نیز در آنجا گوشزد شده است که بدکامگی و بزه‌گری یا تبهخویی و زیان‌رسانی آنها از آن اهریمن است. پس، به‌روشنی آشکار است که اهریمنی دانسته شدن خرفستران در ادبیات زرتشتی نیز نه تنها نمی‌تواند ناقضِ این نکته باشد که اهریمن توانایی آفرینش در گیتی را ندارد، بلکه نشان‌دهنده‌ی اهریمنی بودن گونه‌ای خوی یا رفتار این موجودات است.

💠 در اینباره در کرده‌ی 105 از دینکرد سوم نیز قاعده‌ای کلی آمده است: «آنچه زیر نام مینوی تاریکی، در بستر هستی پدیدار می‌شود، این پدیداری را از گوهر خود ندارد؛ بلکه تن‌پوشی جدا از گوهر آن است.» [3] در ادامه‌ی این توضیح کلی نیز از قضا خرفستران به عنوان نمونه آورده می‌شوند و درباره‌یشان گفته می‌شود: «این پیکرمندی و نمایشگری از گوهر خود آنان نیست.» [4] به دیگر سخن، حتی اگر گوهر مینویی خرفستران را اهریمنی در نظر گیریم، باز نیز پیکر مادی آنها را نمی‌توان آفریده‌ی اهریمن دانست.

💠 چه، در اینجا هستی مادی و جان خرفستران مانند همان بیل و کلنگی‌ست که به سازنده‌ی ساختمان (اهورامزدا) تعلق دارد، اما فرد تبهکار (اهریمن) آن را بر می‌دارد و برای ویران کردن ساختمان (گیتی) استفاده می‌کند. اهریمن در این همانندسازی، ساختمان را با تبدیل کردنش به ویرانه، به تباهی می‌کشاند و بیل و کلنگ را با استفاده‌ی نابجااش؛ در حالی که هم ساختمان و هم بیل و کلنگ به سازنده‌ی ساختمان تعلق دارند. در اینجا باید نگرش داشت که ویرانه را نمی‌توان ساخته یا آفریده‌ی اهریمن دانست، بلکه باید تباه‌کرده‌ی او دانست.

💠 در پایان، گفتنی‌ست که هدف از نگارش این نوشتار، نه پرداختن به موضوع اهریمنی بودن خرفستران، بلکه پرداختن به یک باور بنیادین فلسفی در دین مزدایی پیرامون آفریننده بودن اهورامزدا و نابودکننده بودن اهریمن در گیتی بود. پس، این قاعده‌ی کلی در جهانبینی زرتشتی را باید پذیرفت که گیتی و هر آن چیز مادی در هستی، ذاتا دارای گوهری نیک و اهورایی است؛ حتی اگر به چرایی رخنه‌ی اهریمن، دیوان و انواع خوی‌های پلید، رفتارهای اهریمنی از آنها سر زند. چه، در دینکرد سوم به‌روشنی آمده است که مینوی بدی را «سزاوار نیست که به ساخت باشندگی گیتیانه تبدیل شود.» [5]

🗯 پی‌نوشت‌ها:
(1) «هر دو [= ایزدان و دیوان] دارای وجودی مینوی اند.» (دینکرد سوم؛ کرده‌ی 123)
(2) بندهش؛ بخش نهم
(3) (4) (5) دینکرد سوم؛ کرده‌ی 105

بهدین تیرداد نیک اندیش

🔥 @AshemVohu2581 🔥
↩️ چهارم دی، زادروز #رودکی، پدر شعر #پارسی، گرامی باد.

💠 از نگاه رودکی، گیتی همچون دریایی‌ست که تنها با «چشم خِرَد» می‌توان آن را شناخت و نیز تنها از راه «نکوکاری» می‌توان به ساخت ‌یک کِشتی برای گذشتن از آن پرداخت.

💠 گفتنی‌ست که این دیدگاه او، سازگاری کاملی با شالوده‌ی اصلی فرهنگ ایرانی یعنی جهانبینی زرتشتی دارد؛ چه، از نگاه دین زرتشتی، آنچه انسان را به ساحل رستگاری می‌رساند، چیزی جز «نیکی» نیست و نیکی را هم تنها به یاری «خرد» می‌توان شناخت. بر این پایه، در جهانبینی زرتشتی، مهم‌ترین امر از میان همه‌ی امور نیکی‌ست و معتبرترین ابزار برای شناختن آن خرد است.

💠 آنکه نیکی را در اندیشه، گفتار و کردار خود پاس ندارد، رستگار نتواند شد و آنکه از خردش به‌درستی بهره نگیرد، اساسا نیکی را نتواند شناخت؛ چه رسد به آنکه از راه نکوکاری به رستگاری دست یابد.

💠 به همین چرایی، پاس داشتن خردگرایانه‌ی اندیشه، گفتار و کردار نیک را باید چکیده‌ی اخلاق و رفتار زرتشتی دانست؛ اخلاق و رفتاری چنان جهانشمول که حتی شاعری چون رودکی که الزاما زرتشتی نیز نبوده است، آن را به پیکر شعر درآورده است.

بهدین #تیرداد_نیک‌اندیش

🔥 @AshemVohu2581 🔥
Forwarded from رسانه‌ی زرتشتی «اَشِمْ وُهو» (تیرداد نیک‌اندیش)
کریسمس را شادباش نمی‌گویید؟!
نه، سپاس‌گزارم! جشن سال نوی ما ایرانیان نوروز جمشیدی است، جشن آغاز زمستانمان شب چله است، جشن گرامیداشت خداوندمان اهورامزدا هم جشن‌های چهارگانه‌ی دیگان است و جشن زادروز پیام‌آورمان اَشو زرتشت نیز روز خرداد از ماه فروردین است.

💠 راستی، چهارم دی (25 دسامبر، هم‌زمان با کریسمس) برای ما ایرانیان زادروز رودکی -پدر شعر پارسی- است؛ زادروز او را به همه‌ی ایرانیان و پارسی‌زبانان جهان شادباش می‌گوییم.

💠 از دید شما، شادباش‌گویان کریسمس هم در این روز یادی از رودکی می‌کنند؟

🇷🇺 Собираетесь праздновать рождество?!
Не стоит! Празднование Нового года у арийцев - Навруз Джамшида, празднование начала нашей зимы - Шаб Челех , празднование почитания нашего Господа Ахура Мазды - это также четыре праздника Диган, а празднование Задруза (рождения) нашего Пророка Ашо Зартошта - это 26 марта.
Мы не празднуем и не советуем иранцам праздновать день рождения чужого пророка Иисуса. Говорят, 25 декабря родился поэт Рудаки. Лучше разднуйте рождение этого великого поэта.

🔥 @AshemVohu2581 🔥
Forwarded from واج نامه
🔹 همراهان گرامی، درود بر شما.

🔸 تیم فرهنگی واج‌نامه، برای ساخت و انتشار ششمین قسمت از مجموعه پویانمایی‌های سیمرغستان، نیازمند ایده‌های خلاقانه و پیشنهادهای سازنده‌ی شماست. این قسمت از سیمرغستان در نوروز پیش رو منتشر خواهد شد.

🔹 شما می‌توانید برای دستیابی به ایده‌ها و پیشنهادهای بهتر و متناسب‌تر با امکانات و سبک و سیاق سیمرغستان، از اینجا به تماشای قسمت‌های پیشین این مجموعه پویانمایی‌ها بپردازید.

🔸 سپس، می‌توانید از راه درمیان‌گذاری ایده‌ها و پیشنهادهای خود با ما، یاری‌گر واج‌نامه در ادامه‌ی انتشار مجموعه‌ی فرهنگی-هنری سیمرغستان باشید.

🔹 گفتنی‌ست تیم واج‌نامه در راستای آرمان همیشگی خود، به دنبال ایده‌ها و پیشنهادهایی‌ست که در راستای پالایش فرهنگ ایرانی و به‌ویژه گسترش آتش زرتشت، پیش‌برنده و سودمند باشند.

🔸 ایده‌ها و پیشنهادهای خود را می‌توانید در بخش کامنت‌ها با ما میان گذارید و یا به یکی از نشانی‌های زیر برای گردانندگان کانال واج‌نامه ارسال نمایید:
👤 @Ardavan_z
👤 @Tirdad_NikAndish



🆔 @vajname
Forwarded from رسانه‌ی زرتشتی «اَشِمْ وُهو» (تیرداد نیک‌اندیش)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from رسانه‌ی زرتشتی «اَشِمْ وُهو» (تیرداد نیک‌اندیش)
↩️ جان باختن اَشو زرتشت در راه میهن به گواه شاهنامه

💠 بر پایه‌ی شاهنامه‌ی فردوسی، که البته این بخش از آن سروده‌ی دقیقی‌ست، پس از آنکه گشتاسپ‌شاه به دین زرتشتی می‌گرود، اشو زرتشت او را از باج دادن به بیگانگان پرهیز می‌دهد.

💠 سپس، گشتاسپ این اندرز میهن‌پرستانه‌ی اشو زرتشت را می‌پذیرد و این خبر به گوش ارجاسپ‌شاه تورانی می‌رسد. ارجاسپ که درمی‌یابد دین تازه‌ی ایرانیان رواج‌دهنده‌ی میهن‌پرستی و استوارکننده‌ی استقلال ملی‌ست، به‌شدت خشمگین شده و ایرانیان را تهدید می‌کند که اگر از این کیش دست نکشند، به جنگ آنها خواهد شتافت.

💠 ایرانیان اما از دینداری، شاه‌دوستی و میهن‌پرستی خویش دست نمی‌کشند و فرمان شاه را که به پیروی از دین اهورایی، حکم به پاسداری و پرستاری از میهن می‌داد، فرمانبرداری می‌کنند.

💠 چنین می‌شود که ارجاسپ به ایران می‌تازد و در جریان این تازش، اشو زرتشت و شماری از یارانش نیز در روز خور از ماه دی (برابر با پنجم دی) و در راه میهنشان به دست تورانیان کُشته می‌شوند:

«همه پیش آتش بکشتندشان
ره بندگی بر نوشتندشان
ز خونشان بمرد آتش زردهشت
ندانم چرا هیربد را بکشت»

بهدین تیرداد نیک اندیش

🔥 @AshemVohu2581 🔥
2024/12/26 04:52:16
Back to Top
HTML Embed Code: