Telegram Web
وقتی قلب خوبی دارید؛
شما مردم را از دست نمی‌دهید،
مردم شما را از دست می‌دهند!
انسان‌های بزرگ هنگام جدایی
فقط وداع می‌کنند
اما انسان‌های کوچک
اهانت می‌کنند و می‌روند!

#لائوتسه
دورترین فاصله در دنیا؛
فاصله‌ی من است با تو
وقتی رو به رویت ایستاده‌ام
و دوستت دارم،
بی‌آنکه تو بدانی...

#رابیندرانات‌_تاگور
صبح‌بخیر اولین‌فکر‌هر‌صبح‌من🌞

#توییت
محتاط باشیم
در سرزنش و قضاوت کردن دیگران،
وقتی نه از دیروز او خبر داریم؛
و نه از فردای خودمان!

#فئودور_داستایفسکی
گاه گاهی که دلم می‌گیرد
به خودم می‌گویم:
در دیاری که پُر از دیوار است
به کجا باید رفت؟
به که باید پیوست؟
به که باید دل بست؟
حس تنهای درونم می‌گوید:
بشکن دیواری که درونت داری
چه سوالی داری؟
تو خدا را داری
و خدا...
اول و آخر با توست‌!

#سهراب_سپهری
گره بُگشای زِ رُخ...🌱
#نزار_قبانی میگه:

لا تعشقني بعينك،
ربما تجد أجمل مني...
إعشقني بقلبك،
فالقلوب لا تتشابه أبداً!


با چشمانت عاشقم نشو،
ممکن است زیباتر از من پیدا کنی
با قلبت عاشقم شو،
چون قلب‌ها مشابهی ندارند!
به او فکر می‌کرد،
نه با ذهن، بلکه با جانش؛
انگار که حضورش،
از یاد رفتنی نبود،
حتی اگر رفته باشد!

#لئو_تولستوی
وقتی کسی را دور انداختیم
دیگر نباید اشتباهاتش را تشریح کنیم
و وقتی دنبال چراهای اشتباهات او می‌رویم
که هنوز او را کاملا دور نینداخته باشیم!

#اوریانا_فالاچی
📚زندگی، مرگ و دیگر هیچ
رمز و راز تاسوعا:🏴

«پیدا کردن یکصد دوست معجزه نیست
معجزه پیدا کردن تنها یک دوست است
که در کنار شما بایستد حتی زمانی که
صدها نفر علیه شما صف کشیده‌اند...»
دشنه | حسین فخری
www.tgoop.com/BOYETEKRAR
غم و آرامش توأمان...🖤
عشق را بر تنِ مجروح به تصویر کشید
از پِی تیر، دَمادم جگرش تیر کشید
تیرها در خطِ پرواز، پَر و بالش بود
دیده سوی حرَم و دل سوی گودالش بود
حق ندا داد که ای مقتلِ تو دامانم
مانده تا لحظۀ آخر به سرِ پیمانم
دوست داری ز عدو دادِ تو را بِستانم
همه یارانِ تو را خود به تو برگردانم
تا صف حَشر فراموش، قیامت نشود
ذره‌ای بر درِ ما کم ز مقامت نشود
گفت ای وقفِ تو از روز ولادت سرِ من
ربِّ من، صاحبِ من، خالقِ من، داورِ من
این تو این قاسم و این اکبر و این اصغرِ من
گو دو صد مرتبه صدپاره شَود پیکر من
خوش‌ترین لحظۀ من لحظۀ سَر باختن است
پیش دشمن سپر من، سپر انداختن است
دوست دارم نبُوَد نقطۀ سالم به تنم
زخم پیوسته شود مرهمِ زخمِ بدنم
پیرهن پاره، تنم پاره‌تر از پیرهنم
سر گرفتم به کَف و ذبحِ عظیم تو منم
سینۀ خویش به شمشیر بلا کردم باز
تو مرا خواسته‌ای کُشته ببینی زآغاز
بود بر سجدۀ تسلیم رُخِ چون قمرش
نیزه‌ها بود که می‌رفت فرو در جگرش
در همان حال که لب‌تشنه جدا گشت سرش
اشک می‌ریخت به رخسارِ خود از چشم‌ ترَش
سَر جدا شد ز تن و ذکر حقش بر لب بود
چشمش از دامن قاتل به سوی زینب بود...

#غلامرضا_سازگار

«عاشورای حسینی تسلیت باد»🏴
و بوی سیب گرفته تمامِ دفتر من
چرا که از تو نوشتم دوباره سَرور من
تویی که کشتی اسرع شدی میان همه
شبیه شهر گناهم، بیا به بندر من
سَرم اگر که شکسته میانِ مرثیه‌ها
فدای حضرت زینب تمام پیکر من
من اقتدا به پدر می‌کنم که نوکرتم
همیشه خادمی‌ات بوده کارِ مادر من
خدا کند که بمیرم به وقت روضهٔ تو
سلامِ ناحیه باشد کلام آخر من!

#امیرحسین_حسین‌زاده
وقتی سرگذشت کسی را دانستی،
دیگر نمیتوانی مثل سابق
از او متنفر باشی!

#فردریک_بکمن
مبادا زندگی را دست نخورده
برای مرگ بُگذاری!

#سیمین_بهبهانی
ما آن شقایقیم
که با داغ زاده‌ایم...

#حافظ
محبت و احترام اگر با هم باشند
حس قوی و عمیقی ایجاد می‌کنند
درست مثل عشق...

#گلنن_دویل‌_ملتن
📚جنگجوی عشق
اگر بدانید چه ذوقی به آدم دست می‌دهد
که ببیند بدون اینکه تلاشی کرده باشد،
حرفش را به خوبی می‌فهمند.

#فرانتس_کافکا
📚وصف یک بیکار
تهش می‌رسیم به حرف #عباس_معروفی:

«آدمی که همیشه هست،
دیگر دیده نمی‌شود!»
2025/07/08 00:15:45
Back to Top
HTML Embed Code: