Telegram Web
Forwarded from Reza Pahlavi - Official
باعث خرسندی بود که بار دیگر به مجلس عوام بریتانیا بازگشتم و در میزگردی با نمایندگان از احزاب مختلف شرکت کردم.

من برای آن مبارزه می‌کنم که ملت ایران نیز به آن دموکراسی پارلمانی‌ که شایسته‌اش هستند، دست یابند.

از این گروه از نمایندگان مجلس به خاطر حمایت‌شان از هم‌میهنانم و ایران آزاد صمیمانه سپاسگزارم.

It was a pleasure to return to the House of Commons for a cross-party roundtable.

I’m fighting so that the people of Iran, too, can have the parliamentary democracy they deserve.

I’m thankful to these MPs for their support of my compatriots and a free Iran.

@OfficialRezaPahlavi
‏صدام حسین تلاش بسیار داشت که به بمب اتم دست پیدا کند. او‌ می‌دانست که وجود این بمب و استفاده از آن می‌تواند به پیروزی‌اش در جنگ علیه ایران منجر بشود و همینطور دشمنی‌اش با اسرائیل را وارد مرحله‌ای دیگر کند.
‏عراقی‌ها در همهٔ جهان به دنبال تهیه اورانیوم بودند و موفقیت‌های بسیاری هم کسب کردند.
‏تلاش ⁧ #صدام ⁩ برای رسیدن به بمب اتم اما به دست اسرائیل به بن‌بست رسید.
‏اسرائیل دست به حذف دانشمندان اتمی عراق زد.
‏برای مثال اسرائیلی‌ها متهم شدند که در ژوئن سال ۱۹۸۰،
‏“یحیی المشاد” دانشمند هسته‌ای صدام که ریشهٔ مصری داشت را در هتلی در پاریس به قتل رسانده‌اند.
‏مرگ المشاد ضربه فنی و روانی بزرگی به پروژهٔ هسته‌ای عراق وارد کرد.(مانند مرگ فخری‌زاده)

‏در آغاز کار، المشاد یکی از مقامات کلیدی برنامهٔ هسته‌ای صلح‌آمیز مصر بود. پس از قطع برنامهٔ مصر (در پی معاهده صلح با اسرائیل)، او‌ به عراق دعوت شد.
‏در دهه ۱۹۷۰، المشاد تبدیل شد به رئیس فنی پروژه هسته‌ای عراق، به‌ویژه در بخش مذاکرات با فرانسه دربارهٔ رآکتور اوسیراک (Osirak) شد.

‏اسرائیل در هفتم ژوئن ۱۹۸۱ و در میانهٔ جنگ عراق و ایران موفق شد که در عملیاتی با نام “عملیات بابل” یا Operation Opera، تاسیات اتمی “تموز” صدام را نابود کند.
‏عراق در سال‌های ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰ با کمک فرانسه پروژه‌ای به نام تموز (Tammuz) راه‌اندازی کرد. قرار بود این رآکتور، با نام اوسیراک، از نوع R-70 ساخت فرانسه باشد؛ سوخت آن نیز اورانیوم با غنای ۹۳٪ (نزدیک به تسلیحاتی) بود.فرانسه تحت قراردادهایی به عراق کمک فنی و سوخت می‌داد.
‏اسرائیل همواره نگران بود که صدام از این رآکتور برای ساخت بمب اتمی استفاده کند. نگرانی‌ای که کاملا درست بود.

‏حمله اسرائیل به تاسیسات اتمی عراق و صدمات بسیار آن موجب نشد که صدام بخواهد دست از بلندپروازی‌های اتمی خود بردارد.
‏صدام در سختانی که به مناسبت سالگرد پیروزی “انقلاب- کودتا” بعثی و پس از نابودی تاسیساتش ایراد می‌کرد گفت:
‏“ما تسلیم تعرض‌طلبی صهیونیسم نخواهیم شد و از جنگی که انتخاب کرده‌این منحرف نخواهیم شد.”

‏اما پایان نهایی داستان به آنجا رسید که صدام حسین مانند یک موش از یک گودال بیرون آورده شد و بعد به دار مجازات آویخته شد.

@behzadmehrani77
Forwarded from Reza Pahlavi - Official
جمهوری اسلامی در خاک بریتانیا دست به اقدامات تروریستی می‌زند و شبکه‌ای از خیریه‌های جعلی، مدارس و نهادهای مذهبی را برای ترویج افراط‌گرایی به کار می‌گیرد؛ همان ابزارهایی که با آن ایران را نیز گروگان گرفته است.

از نایجل فراژ برای افشای این جنایات و حمایت از مردم ایران سپاسگزارم.

The regime in Iran instigates terror on British soil and uses a network of fake charities, schools and religious institutions to promote the extremism it uses to hold my country hostage.

Thank you, Nigel Farage, for calling out these crimes and backing the Iranian people.

@OfficialRezaPahlavi
Forwarded from Reza Pahlavi - Official
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‏هم‌میهنان،

‏در کنفرانس مطبوعاتی اخیر در پاریس اعلام‌ کردم که در ادامه فعالیت‌ها و نشست‌های پیشین، من به زودی میزبان یک همایش همکاری ملی برای نجات ایران خواهم بود. این همایش در اروپا برگزار خواهد شد و دعوت‌نامه‌های آن هم‌اکنون در حال ارسال است.

‏در اینجا یک بار دیگر از نیروهایی که به اصول سه‌گانه‌ی تمامیت ارضی ایران، آزادی‌های فردی و برابری همه شهروندان، و جدایی دین از حکومت باور دارند و به حق ملت ایران برای انتخاب شکل دموکراسی آینده احترام می‌گذارند، دعوت می‌کنم که در‌ این همایش حضور یابند.

‏هدف ما، گسترش ⁧ #همکاری_ملی⁩، و ارائه نقشه‌ راه برای گذار دموکراتیک و بازسازی کشور است.

‏پاینده ایران،

@OfficialRezaPahlavi
نوید محمدزاده حتی برای اخراج افغانستانی‌ها که این روزها در جریان است هم اعتراض نکرد. او تنها زمانی لب به اعتراض و انتقاد گشود که نوبت اخراج و بازداشت به پدر همسرش که افغانستانی است رسید.
این نوشته فقط اعتراض به نوید محمدزاده نیست. بسیاری از شهروندان در سایهٔ یک رژیم توتالیتر، همین‌گونه رفتار می‌کنند. اساسا یکی از زشت‌ترین و پلشت‌ترین دستاوردهای توتالیتاریسم همین است که از شهروندان، موجوداتی فرصت‌طلب، غیر اخلاقی و شامورتی‌باز می‌سازد.

شما در یک نظام دموکراتیک و آزاد کمتر نیاز می‌بینید که این همه فرصت‌طلب باشید؛ چرا که بدون این نان‌به‌نرخ‌روزخوری ‌ها هم اموراتتان می‌گذرد و می‌توانید به موفقیت‌ برسید.

در رژیمی که قریب به اتفاق سرمایه‌های سینما را سپاه پاسداران تامین می‌کند و هنرش با پول رژیم سلطه‌گر می‌گذرد، معلوم است که هنرمندش همین اندازه چند چهره و شارلاتان می‌شود.
اساسا این موجودات در همین نوع سیستم‌ها می‌توانند ببالند و رشد کنند و از این‌جا است که این دو موجود یعنی هنرمند و رژیم توتالیتر با هم زد و بند می‌کنند که او سرمایه‌اش را بگذارد و “سلبریتی” بسازد و سلبریتی هم حافظ سرمایه و هست و نیست سرمایه‌گذار - بخوانید سپاه- باشد.
بازی دو سر برد!
میلان کوندرا در همدستی هنرمند با نظام سرکوبگر می‌گوید که مهم نیست چه کسی حقیقت را می‌گوید، مهم این است که هنرمند وقتی سکوت می‌کند که باید فریاد بزند، شریکِ دروغ شده است.اما هنرمند رژیم اسلامی کاش سکوت بلد بود. او به محض اینکه به آرمان فلسطین آسیب برسد سریع موضع می‌گیرد و در صف اهدا خون می‌ایستد. همین که رژیم با بحرانی مواجه بشود فوری صلح‌طلب و وطن‌دوست می‌شود؛ هم او‌ که در‌همهٔ سال ضد سرود “ای ایران” است و وطن یرایش شوخی است.می‌دانید چرا سکوت نمی‌کند! چون پول او با سکوت هم فراهم نمی‌شود. در اینجا اگر سکوت کند، سپاه پولش را نمی‌دهد و زندگی لاکچری‌اش که با پول کثیف تامین می‌شود بر زمین می‌ماند.

در چنین رژیم‌هایی سکوت، هم گناهی است نابخشودنی و ممکن است چون ایساک بابل، نویسنده روسی که به دلیل سکوتش مغضوب استالین شد، به خاطر سکوت جانت رو بگیرند چرا که سکوت، گناهی است نابخشودنی، اگر از سوی کسی سر بزند که صدایش قدرت دارد و شنیده می‌شود.
بنابراین سر و کلهٔ چنین افرادی سر بزنگاه‌های رژیم پیدا می‌شود تا از سرمایه‌گذارانش حمایت معنوی کند.
“قشر خاکستری” و قشر “من سیاسی نیستم” عمومشان همین ویژگی‌ها را دارند.
تا فشاری به خودشان نیاید درکی از موقعیت ندارند.

اخلاق یعنی اینکه بتوانی خود را جای دیگری بگذاری و درد و رنج او را احساس کنی و رژیم توتالیتر، اخلاق را پیش از این کشته است.

کامو در‌ جایی می‌گوید که انسان آزاد کسی است که در برابر ستم نه تنها وقتی خودش زیان می‌بیند، بلکه وقتی دیگران تحت ستم‌اند نیز، ایستادگی می‌کند.

سلبریتی ما آزاد نیست؛ در بند پول سپاه پاسداران است.
قشر “من سیاسی نیستم” هم همینطور.

@behzadmehrani77
«‏جمهوری‌اسلامی اگر قدرتمند بود، اگر جمهوری‌اسلامی دهه ۶۰ بود که به این «ایران!» گفتن‌ها نیازی نداشت. با «کربلا منتظر ماست» کارش راه می‌افتاد. پیداست که چیزی درست کار نمی‌کند که در محرم به یاد ایران افتادند و بجای آنکه خامنه‌ای را وارث حسین بخواند به شهریاران ایران منتسب‌اش می‌کند.»

- بامداد اعتماد

@behzadmehrani77
در باب اخراج مهاجران افغانستانی


مردم ایران نه در ورود مهاجران افغانستانی نقشی داشته‌اند، و نه در اخراج آنها. مانند سایر مسائل، در این مورد نیز نظر، سیاست یا میزان همّت حکومت منشأ اثر بوده است. اینکه امروز می‌بینیم چند صد هزار نفر در عرض چند روز و هفته اخراج می‌شوند، یعنی امروز «همّت» بلندی برای اخراج مهاجران غیرقانونی پیدا شده است. دلیل آن هم کاملاً روشن است: نگاه به مهاجران افغانستانی امنیتی شده است ــ البته این فقره را معترضان چند سالی بود که می‌گفتند و گوش شنوایی وجود نداشت.

اینکه در این میان گروهی نشسته‌اند و طبق معمول دربارۀ مسائلی که مردم نقشی در آن ندارند، دائم به مردم حمله می‌کنند، نشانۀ نوعی آفت روشنفکری و خودبرتربینی است که می‌خواهد برای نشان دادن متمایز بودن خود از دیگران جامعه را به خاطر مسائلی که نقشی در آن نداشته، شماتت کند. تظاهر به انسان‌دوستیِ فراملی همیشه خودپردازی برای خرید اعتبار روشنفکری بوده. اما بخواهیم یا نخواهیم مشکلات شهروندان همیشه در چارچوبی «ملی» شکل می‌گیرد. در مسائل شهروندی، گریختن به انساندوستی جهان‌وطنانه چیزی جز پاک کردن صورت مسئله و آرمانشهرگرایی توخالی در بر ندارد. ضمن اینکه در این مورد جفا در حق بخشی از خود مهاجران هم هست. مهاجران جماعتی یکدست نیستند و با هم تضاد منافع دارند.

اما چند مسئلۀ روشن وجود دارد که بارها گفته‌ایم و شگفتا که با همۀ روشنی، برخی نمی‌خواهند آن را درک کنند:

در ایران سنتی تحت عنوان «افغان‌ستیزی» هیچ‌گاه ظهور و بروز فاحشی نداشته. مهاجران افغانستانی که عموماً هم قشر کارگر و زحمتکش بودند، در ایران کار و زندگی می‌کردند. بخشی از این افغان‌های مهاجر به مرور زمان در ایران ازدواج کردند، بچه‌دار شدند و فرزندانشان در ایران بزرگ شدند.

اگر دربارۀ این افغانستانی‌تبارهای عزیز و محترم، در فرایند اعطای تابعیت سختگیری و جفایی وجود داشته، بسیار باعث تأسف است. کسی که در ایران به دنیا آمده و بزرگ شده، حق تابعیت دارد. اما اگر این قوانین مشکلی دارد، باز نشانۀ «افغان‌ستیزی اجتماعی» نیست؛ مگر سایر قوانین جمهوری اسلامی مورد تأیید همۀ مردم ایران است؟ این مردم بابت داشتن ویدئو، گیرندۀ ماهواره مجازات شده‌اند! بابت یک قانون چند دهه جنگیده‌اند و به جایی نرسیده‌اند! حالا چطور کسی می‌خواهد این قوانین را پای مردم بنویسد؟

مسئلۀ اعتراضات به مهاجران افغانستانی از تابستان ۱۴۰۰ شروع شد که سیل مهاجرت آغاز شد. آمار مهاجرت در این چند سال را با ارقام جهانی مقایسه کنید. رقم مهاجرت ده تا بیست برابر کشورهای مهاجرپذیر است! این مهاجرت نیست، «هجوم» است و حتی اگر بین دو استان رخ دهد، اعتراضاتی برمی‌انگیزد و ربطی به «افغان‌ستیزی» یا «نژادپرستی» ندارد.

یک مهاجر به هر کشور اروپایی برود، باید چند سال رنج کمپ و پذیرش را پشت سر بگذارد؛ ابتدا با او مانند مجرم و اسیر رفتار می‌شود، اما کسی متهم به نژادپرستی نمی‌شود. جدای از «سیل» مهاجرت، مهاجر «غیرقانونی» یعنی ورود سپاهی از سایه‌ها که هیچ نام و نشانی ندارند! این یک خطر و ایراد مضاعف است.

متأسفانه گروهی با استفادۀ نابخردانه از تعبیر «نژادپرستی» اجازۀ طرح این مسائل اجتماعی را گرفتند. تا پیش از ۱۴۰۰ توازنی اجتماعی میان مهاجران افغانستانی و جامعۀ ایران وجود داشت. همزیستی مسالمت‌آمیزی وجود داشت و دلیلی برای ستیز وجود نداشت. اما وقتی توازن بر هم خورد، زمینه برای پیدایش ستیزهای اجتماعی ایجاد شد. چیزی که برچسب‌زنندگان نمی‌فهمیدند این بود که اتفاقاً برای «جلوگیری از پیدایش افغان‌ستیزی» و همچنین برای محافظت از مهاجران قدیمی باید جلوی ورود سیل‌آسا را گرفت.

در نهایت بابت همۀ این مسائل حکومت مقصر است. مگر شهروند ایرانی راحت به دیگر کشورها مهاجرت می‌کند که دیگران راحت بیایند؟ اگر هم مهاجران افغانستانی گرامی ادعا می‌کنند در ایران به صلابه کشیده می‌شوند، پس دلیل این مهاجرت سیل‌آسا چیست؟ چه کسی را دیده‌اید که برای رفتن به جهنم شبانه به کوه بزند یا در صندوق عقب پنهان شود؟

در نهایت به برادران و خواهران افغانستانی پیشنهاد می‌کنم در کشورشان بمانند و به حد توان برای اصلاح امورشان تلاش کنند؛ شما نکنید، بچه‌‎هایتان باید بکنند، بچه‌هایتان نکنند، نوه‌هایتان باید بکنند. از این رنج گریزی نیست، چنان‌که ما گریزی نداشتیم. دوم اینکه از آنها می‌خواهم انصاف پیشه کنند و بگویند اگر ناگهان دو میلیون ایرانی بریزند در کابل چه خواهند کرد؟ بیست سال گفتید آمریکا ثروت افغانستان را می‌دزدد و در شعار ضد غرب با طالبان همصدا شدید! حالا شما ماندید و کسانی که نمایش تصویر جنبده را حرام می‌دانند.

آروزی قلبی من این است که افغانستان از دست بنیادگرایی رها شود. مهاجران قانونی افغان هم قدمشان بر چشم ما ــ ما ایرانیانی که چند دهه است از زمین و زمان سیلی می‌خوریم، اما افغان‌ستیز نشدیم.


@Garajetadayoni | گاراژ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امیر اعتمادی، مشاور سیاسی شاهزاده رضا پهلوی، در گفت‌وگویی ویژه با منوتو درباره برگزاری همایش همکاری ملی از سوی شاهزاده می‌گوید: «نجات ایران نیازمند همکاری و آشتی ملی بر پایه سه اصل مشخص است که شاهزاده بارها بر آن تأکید کرده‌اند؛ تمامیت ارضی کشور، حقوق فردی و برابر شهروندان در برابر قانون، و جدایی دین از سیاست.»
او همچنین تأکید می‌کند: «باید حق مردم ایران برای تعیین شکل دموکراسی آینده‌شان از طریق صندوق رأی و همه‌پرسی به رسمیت شناخته شود.»
اول ای جان دفع شرّ موش کن!

رژیم خامنه‌ای برجا مانده بود چرا که به جهانی جبون و زبون فهمانده بود که هر کاری جز مماشات با رژیمش، منطقه را به آتش می‌کشد و “محور مقاومت” روزگارشان را سیاه خواهد کرد.

پس از جنایت #هفتم_اکتبر اما اراده‌ای در‌ اسرائیل برآمد که هست و نیست نیروهای مقاومت و حماس و حزب‌الله و یکی دو‌ جین تروریست دیگر را بر خاک داد.
امروز وقتی نگاه می‌کنیم نه از محور مقامت نشانی می‌بینیم و نه از نیابتی؛ تازه ولی‌امرشان هم ده‌ها متر زیر زمین مدفون است.
همانطور که بارها نوشتم ما ملت ایران نه در‌ آغاز جنگ نقشی داشتیم و نه در‌ پایان موقتش؛ بعد از این هم همین است.
ما اما به این کار می‌آییم که در برابر پروپاگاندای رژیم اسلامی و دروغ‌ها و‌ روایت‌های باژگونه‌اش بایستیم یا با آن همراه شویم.
این کار از ما برمی‌آید و کار سترگی است.

آنها که نافشان با “آرمان فلسطین”، “مباززه با استعمار و امپریالیسم”، “اسرائیل‌ستیزی” و مانند اینها بریده شده است و در‌ گوش‌هاشان از بدو‌ تولد آیات غرب‌ستیزی خوانده‌اند، معلوم است که پشت رژیمی می‌ایستند که در همهٔ این چندین دهه، برپا نگه‌دارندهٔ این آمال و آرمان‌ها بوده‌ است؛ یعنی رژیم اسلامی.
بگذریم از این که از آنجا که شعارهای پنجاه‌و‌هفتی دیگر بین ملت خریداری ندارد این جماعت امروز رو به شعارهای ایرانگرایانه و ملی‌ آورده‌اند و در محرم‌شان نام “ایران” بیش از حسین و زین‌العابدین و زینب به گوش‌ها می‌رسد.

امروز، و پس از این جنگ ۱۲روزه جمهوری‌اسلامی‌ای مانده است که “پشم‌هایش ریخته است” و شیری شده است “بی یال و دم و اشکم”. شیری که از ابتدا هم موش بوده است؛ موشی که به انبار ملت زد و امروز هم چون موش در فاضلاب فرو رفته است.
همان موشی که به قول مولانا به انبار ما زده و زندگی ما را نابود کرده است:

ما درین انبار گندم می‌کنیم
گندم جمع آمده گم می‌کنیم

می‌نیندیشیم آخر ما به هوش
کین خلل در گندم است از مکر موش

موش تا انبار ما حفره زده است
وز فنش انبار ما ویران شده است

اول ای جان دفع شر موش کن
وانگهان در جمع گندم کوش کن
امروز اما وقت دفع شر موش است. موشی که در لانه خزیده و رژیمش امروز بیش از هر زمانی در تنگنا و منگنه است.
یقین دارم ملت ایران قدر این موقعیت را با همهٔ دشواری‌هایش خواهند دانست و تکلیف رژیم را یکسره خواهند کرد.

#همکاری_ملی

@behzadmehrani77
Forwarded from Reza Pahlavi - Official
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهدی عبایی و علیرضا کرباسی، دو جوان طبیعت‌گرد اهل همدان، چند شب پیش، بی‌گناه، به دست اوباش بسیجیِ رژیم به قتل رسیدند. این دو جوان، نه نخستین قربانیان این رژیمند و نه آخرین‌شان خواهند بود. تا زمانی که این رژیم پابرجاست، قتل جوانان و مردم بی‌گناه ادامه خواهد داشت.

دیروز در مراسم خاکسپاری آن‌ها، مردمِ خشمگین همدان با صدای بلند فریاد زدند: «دشمن ما همین‌جاست، دروغ می‌گن آمریکاست» و «ایرانی می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد». این شعارها که به‌ویژه از دی‌ماه ۹۶ به طور متداوم در گوشه‌‌وکنار ایران سر داده شده، واقعیتی‌ است که امروز باید بلندتر و گسترده‌تر از همیشه تکرار شود.

خشم مردم همدان از قتل این دو جوان، خشمی است ملی و باید در سراسر ایران فریاد زده شود. تا کی و کجا اکثریت ملت باید به دست اقلیتی فاسد، متوهم، و جنایتکار تحقیر شود؟! ضمن همدردی با خانواده‌ها و دوستان مهدی و علیرضا، به همه شما هم‌میهنانم می‌گویم که امروز دیگر، نشستن و سکوت جایز نیست. زمان برخاستن و اعتراض است. زمان فریاد خشم است.

@OfficialRezaPahlavi
‏قهرمانان ِ شما قاتلانِ فرزندان ما هستند. شما جانی‌ها به هر شکلی که نابود شوید پیروزی خون‌های‌ فرزندان ما است و شادی دل ما!
‏از قضا پیروزی ما همان جایی است که شما شکست می‌خورید و نابود می‌شوید؛ نزدیک است.

‏⁧ #نه_به_جمهوری_اسلامی
‏⁦ #MIGA

@behzadmehrani77
‏حمله به ⁧ #صدام ⁩ برای برانداختن رژیمش (جنگ دوم خلیج فارس) آغاز شده است.
‏کاخ صدام که گمان می‌رفت او، پسرانش و فرماندهان ارشدش در آنجا باشند، با بمب‌های سنگرشنکن ِ “ای‌جی‌بی‌یو-۱۷” آمریکا مورد حمله قرار می‌گیرد اما
‏صدام جان به در می‌برد.
‏روز بعد صدام حسین مقابل دوربین تلویزیون قرار می‌گیرد و برای آمریکا و غرب رجز می‌خواند که شکستشان حتمی است.
‏او در پایان از مردم می‌خواهذ که با نیروهای مهاجم بستیزند و می‌گوید:
‏“شمشیرهایتان را بیرون بکشید و نترسید.
‏زنده باد جهاد و زنده باد فلسطین!”

@behzadmehrani77
◽️🖌  اسرائیل که دشمنی با ایران نداشت. پیش از آن انقلاب نکبت‌بار شما در همین تهران سفارتخانه داشت. این شما بودید که از روز نخست بر طبل دشمنی با اسرائیل کوبیدید. روی موشک‌هایتان نوشتید «برای نابودی اسرائیل». از دهان این مردم زدید و خرج هر بی‌سر و پایی کردید که در ستیز با اسرائیل بود.

انتظار داشتید اسرائیل چه کار کند؟! بنشیند و دست‌یافتن شما به سلاح اتم را تماشا کند؟! بگذارد در برابر چشمانش، شمایی که در سه روز آبان ۹۸، ۱۵۰۰ نفر از مردم بیگناه خودتان را سلاخی کردید، هلوکاست دیگری را رقم بزنید؟! هیچ دولت مدرنی نمی‌تواند در برابر چنین تهدید بنیادینی سکوت کند.

ما این روزها را می‌دیدیم! می‌دیدیم که این نفرت کور شما در نهایت به جنگ کشیده خواهد شد. به همین خاطر هم در دی ۹۶، در آبان۹۸، در پاییز ۱۴۰۱، به خیابان آمدیم. تمام تلاش ما این بود که پیش از اینکه کار به اینجا بکشد حکومت نکبت‌بار شما را ساقط کنیم، و ایران را در مسیری نو قرار دهیم.

بله! این جنگ شکست ما هم بود. شکست مایی که نتوانستیم مساله جمهوری‌اسلامی را در داخل حل کنیم. ما نباید می‌گذاشتیم حکومت شما این میزان دوام بیاورد. باید بسیار زودتر از این به خیابان می‌آمدیم. باید بسیار متحدتر از این علیه شما می‌شوریدیم، و این سرزمین را لوث وجود شما پاک می‌کردیم.

ما می‌توانیم بگوییم که مخالف جنگ‌ایم، اما شما نه! شمایی که ۴۶ سال است در آتش این جنگ می‌دمید، هر صبح و ظهر و شام، شعار «مرگ بر اسرائیل» سر می‌دهید که نمی‌توانید به یکباره، پس از این شکستِ خفت‌بار، مخالف جنگ شوید. شما شیفته این جنگ بودید! شما این جنگ را به ایران تحمیل کردید!

@BamdadEtemaad
‏روزهای پایانی عمر رژیم ⁧#صدام ⁩است اما صدام همچنان سخن از مقاومت و نابودی آمریکا و صهیونیسم می‌گوید و از ⁧ #آرمان_فلسطین .

‏قبل از شروع جنگ پایانی، ماموران امنیتی آمریکا با مقامات بلند مرتبهٔ رژیم عراق و ارتش صدام تماس می‌گیرند و حتی به شماره‌های خانه‌های‌شان زنگ می‌زنند که بهتر است تسلیم بشوند.
‏مقامات رژیم اما به همهٔ این تماس‌ها شک داشتند که مبادا این فریب ماموران امنیتی صدام باشد تا میزان وفاداری آنها را در آستانهٔ جنگ بیازمایند و طناب دار صدام در انتظارشان باشد.
‏از این رو کمتر پاسخ مثبت می‌دادند اما این امر موجب شد که نظامیان و ارتشی‌های عالی‌رتبهٔ صدام به همهٔ تماس‌های خود مشکوک باشند و به شنود تلفن‌هایشان سوظن داشته باشند و این موضوع باعث شد که در بحرانی‌ترین شرایط، ارتباط فرماندهان صدام حسین دچار اختلال بشود.

@behzadmehrani77
Forwarded from Reza Pahlavi - Official
یک‌ هفته پس از رونمایی از پلتفرم #همکاری_ملی، به عنوان یک راه ارتباطی امن برای نیروهای نظامی، امنیتی، انتظامی و دولتی، نزدیک به ۲۰ هزار تن به این کارزار پیوسته‌اند. داده‌ها در حال بررسی، راستی‌آزمایی و پالایش است و فرایند ارتباط‌گیری، در حال اجرا است.

از کسانی که به کارزار همکاری ملی پیوسته‌اند، سپاسگزارم و از آنها که هنوز چنین نکرده‌اند، دعوت می‌کنم که هرچه سریع‌تر به آن بپیوندید. برای ریزش حداکثری، از این کارزار سخن بگویید و آن را بگسترانید.

یادآوری مهم: QR-Code پیوستن به کارزار همکاری ملی را تنها از صفحه تلویزیون در هنگام پخش از شبکه ایران‌اینترنشنال اسکن، و پس از آن، فُرم را با رعایت نکات امنیتی مندرج در بالای آن پر کنید. از انتشار، اسکن و پر کردن هر کُد و فُرم دیگر به صورت آنلاین یا از طریق شبکه‌های اجتماعی اکیدا خودداری کنید.

@OfficialRezaPahlavi
‏‌
جای اینکه ما فیلم ⁧ #تجربش⁩ را به دست بگیریم و آخوند و طرفدارنش و طرفداران آرمان فلسطین را به صلابه بکشیم که شما که از حفط جان شهروندان ناتوانید و عرضهٔ جنگیدن ندارید، چرا پنج‌دهه است شعار نابودی یک کشور دیگر را سر می‌دهید و به همهٔ دنیا مرگ می‌فرستید، طرفداران رژیم و حامیان خجالتی‌اش طلبکار شده‌اند و این یعنی پروپاگاندا! و برای رژیم جز این پروپاگاندا چیزی نمانده است.

@behzadmehrani77
شاید بپرسیم که چه شد که صدام حسین به چنان روزی افتاد که با آن وضعیت اسفبار از گودال بیرون کشیده شد؟ چرا او غرب و تهدید حملهٔ نظامی را جدی نگرفت؟ چه شد که پس از آغاز جنگ، تسلیم نشد و همچنان ادامه داد؟

صدام به بقای خود و رژیمش اهمیت بسیاری می‌داد آنچنان که حتی حاضر نشد در آن گودال با تپانچه‌ای که داشت خود را خلاص کند و به دست اشغالگران نیافتد.

ارزیابی صدام در ابتدا و پس از ۱۱ سپتامبر۲۰۰۱ این بود که نه جنگ می‌شود و نه صلح. (لا حربَ ولا سِلمَ)
او سازش بین خود و امپریالیسم و صهیونیسم را بی‌معنا می‌دانست و از طرفی بر این نظر بود که غرب فقط هارت و پورت می‌کند و جنگی در نمی‌گیرد.
این ارزیابی‌اش غلط از آب درآمد و آمریکا و نیروی متحدین در سال ۲۰۰۳ به عراق حمله کردند.

صدام تسلیم نشد چرا که همهٔ تخم مرغ‌های شانس خود را در سبد "تظاهرات ضد جنگ" در جهان گذاشته بود.
او یک بار پیش از این و در جنگ اول خلیج فارس آزموده بود که پروپاگاندای رژیمش چگونه توانست غرب را از حیث تبلیغاتی شکست بدهد.
صدام پیش از آغاز جنگ همهٔ کسانی که مورد سوءظن او بودند برکنار و یا اعدام کرد.او مقاماتی را برگمارد که به آنها اعتماد کامل داشت و از آنها خواست که مراقب تسلیم‌شدن نظامی‌ها باشند و همینطور خواست کاری کنند که با آغاز جنگ، تلفات غیرنظامی عراق بالا برود. از این رو شهروندان معمولی را در نزدیکی مراکز نظامی و ساختمان‌های حزب بعث اسکان داد.
صدام بر این نظر بود که هر چه تلفات غیرنظامی بیشتر بشود، بر تعداد تظاهرات‌کنندگان ضد جنگ در سراسر جهان افزوده خواهد شد.
در واقع صدام برای ماندگاری‌اش بر سریر قدرت، بر روی "جنبش جهانی ضد جنگ" حساب ویژه باز کرده بود.

پسر بزرگ صدام، عُدَی هم مسئولیت داشت که کارزاری بزرگ برای ارعاب شهروندان عراقی به راه بیاندازد که جرات نکنند به خیابان‌ها بیایند و یا شورش کنند.
جنبش ضد جنگ اما نتوانست جان صدام و رژیمش را نجات بدهد. هر دو پسرش کشته شدند و خودش نیز چون موشی از سوراخ بیرون کشیده و اعدام شد.

@behzadmehrani77
دیکتاتور مدتی است که در میان جمع حضور نیافته و از ترس سقوط و مرگ به پناهگاه رفته است.
صدام نیاز به روحیه‌بخشی به نیروهای کم‌توان و در آستانهٔ تلاشی خود دارد.

او و نیروهای امنیتی‌اش ابتدا عده‌ای از طرفداران و نوچه‌ها را جمع می‌کنند. کسانی از مقامات می‌دانند که صدام در میان جمع حظور خواهد یافت اما تعدادی که قرار است دچار شور و هیجان بشوند از احتمال حضور او کاملا بی‌خبر هستند.
همیشه شرایط بحرانی‌ای وجود دارد که دیکتاتور نیاز به "تئاتر شور" داشته باشد.

صدام حسین برای ایجاد شور، هیجان و وفاداری در جمع‌های مردمی، از مجموعه‌ای پیچیده از ترفندهای روان‌شناختی، تبلیغاتی و امنیتی استفاده می‌کرد.
این روش‌ها کاملاً مهندسی‌شده بودند و با همکاری نهادهای امنیتی (مانند مخابرات و جهاز الأمن الخاص)، رسانه‌های حکومتی و ساختار حزب بعث اجرا می‌شدند.
"سرویس امنیت ویژه" یا همان "جهاز الأمن الخاص"، برجسته‌ترین نهاد امنیتی در عراق در دوران حکومت صدام بود.

صدام برای پوشاندن شکست‌ها و ناتوانی‌هایش چگونه از پروپاگاندا استفاده می‌کرد؟

۱-
ایجاد "تئاتر شور":
افراد حاضر در سالن‌ها یا خیابان‌ها از پیش گزینش می‌شدند—از اعضای حزب بعث، دانشجویان بسیج‌شده، کارکنان امنیتی.
آنها مانند تئاتر، از قبل تمرین می‌کردند که چه موقع شعار بدهند، دست بزنند، فریاد بزنند یا گریه کنند.

۲-
"ورود ناگهانی": عنصر غافل‌گیری برای ایجاد هیجان!

صدام در شرایط بحرانی‌اش بدون اعلام رسمی یا با تأخیر نمایشی وارد مجلس می‌شد؛ تا با ورودش، جمعیت از جا برخیزد و فریاد بزند؛ این تکنیک احساس کاریزماتیک بودن او را تقویت می‌کرد.

برای مثال در ۹ آوریل ۲۰۰۳، همزمان با فروریختن ساختار حکومتی رژیم بعث در عراق، صدام حسین بدون اطلاع‌رسانی قبلی از پناهگاه خود خارج شد و به‌صورت غافلگیرانه در جمعی از شهروندان یکی از محله‌های بغداد ظاهر شد. این اقدام ناگهانی که واپسین حضور عمومی او پیش از ناپدید شدن تلقی می‌شود، در تحلیل بسیاری از ناظران تلاشی برای حفظ وجههٔ رهبری و نمایش پایداری در آستانهٔ سقوط کامل دولت بعثی بود. تصاویر این حضور از سوی رسانه‌های رسمی ضبط و پس از چند روز با هدف تقویت روحیهٔ عمومی و ایجاد تصور تداوم قدرت از تلویزیون عراق پخش شد

۳-
استفاده از موسیقی، شعار و مداحی حزبی
مداحان بعثی و عشیره‌ای با اشعاری حماسی یا قبیله‌ای، نام صدام را تمجید می‌کردند.
شعارها هماهنگ‌شده شده بود مانند "بالروح بالدم نفدیک یا صدام" (با جان و خون، فدای تو می‌شویم ای صدام)


۴-
استفاده از کودکان، زنان و عشایر

زنان با لباس سنتی شعارهای قبیله‌ای می‌دادند که نماد "حمایت مادرانه" از رهبر بود.
شخصیت‌های عشایری صدام را به عنوان "شیخ الشیوخ" تجلیل ووفاداری قبیله‌ای را تقویت می‌کردند.

۵-
بهره‌برداری از رسانه و دوربین

صحنه‌ها بارها از زوایای مختلف فیلم‌برداری می‌شدند و در "تلویزیون ملی" با تدوین هیجانی پخش می‌شد.
آنها با گرفتن نماهای بسته از چهره‌های گریان حالت احساسی خلق می‌کردند. سپس این تصاویر در تلویزیون دولتی بارها بازپخش می‌شدند تا تصویر "صدام محبوب" تثبیت بشود.

@behzadmehrani77
2025/07/07 22:24:52
Back to Top
HTML Embed Code: