Telegram Web
امروز در دپارتمان شرق شناسی دانشگاه هلسینکی رویت شد.

تندیس حکیم ابوالقاسم فردوسی
اهدایی سفارت ایران در فنلاند

از این دست کارها بیش باد!

@BeKhodnotes
1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«و شنیدنی را زمانی باید تا او را اندر هوا اندک اندک حرکت کند، و به گوش رسد چنانکه سپس تر این حال پیدا کنیم.
و از این قبل را [و به همین خاطر] چون گازری [رختشوری] از دور جامه بر سنگ زند، زخم جامه بینی [نخست ضربه زدن به لباس را ببینی] و تا ساعتی آواز شنوی [لحظاتی بعد صدایش را میشنوی].»

ابن‌سینا، طبیعیاتِ دانشنامه علایی، صفحه ۷۳

@BeKhodnotes
هیچگاه موافق تحریم انتخابات نبوده‌ام، به این دلیل ساده که تحریم همان چیزی است که جناح اقلیت به دنبال آن است، چه اینکه همین تحریم هم عامل تثبیت قدرت همین جناح اقلیت است. در انتخابات قبلی رای ندادم، اما نه به خاطر تحریم، بلکه به علت فاصله زیاد مکانی از شهر محل اقامتم تا سفارت ایران.

تحریم انتخابات به نظرم پیش‌فرضهای باطل بسیاری دارد که هیچکدام را نمیتوانم بپذیرم: یکی نوعی بی‌تفاوتی به اینکه کشور به کدام راه برود که به نظرم هر که غم این کشور را داشته باشد، و دلش #برای_ایران بتپد، نمی‌تواند با این فرض موافق باشد؛ دیگر اینکه تحریم می‌کنند که کشور به آنچنان بی‌راهه‌ای برود که توده علیه نظام سیاسی بشورد تا شاید زلزله‌ای سیاسی، در هیبت انقلابی دیگر، رخ دهد، و متاسفانه باید بگویم که این خود در دام انقلابی دیگر افتادن است، ومگر نه اینکه وضع فعلی حاصل انقلاب است! اگر بپذیریم که انقلاب راه‌حل نیست و باید راه اصلاح را در پیش گرفت، باید این نکته مهم را نیز بپذیریم که اصلاح فرایندی فرسایشی و بلندمدت است و نباید انتظار تغییرات معجزه‌وار از کسی داشته باشیم.

@BeKhodnotes
👎8👍3
Audio
AudioLab
سلسله موی دوست، تکنوازی سه‌تار و آواز از استاد زنده‌یاد محمدرضا لطفی

@BeKhodnotes
از بیکینی تا برقع
نوشتاری درباره حق آزادی پوشش

بهنام خداپناه

یکی از مسائلی که این روزها بحث بر سر آن داغ است مسئله مربوط به حجاب اجباری است. و چیزی که عموما از آن طرفداری می شود و به عنوان یک اصل بدیهی و مدرن انگاشته می شود حق انتخاب پوشش است، اینکه زنان باید آزاد گذاشته شوند در اینکه چه نوع پوششی را برگزینند. صرفنظر از دعواهای سیاسی که بر سر این مسئله وجود دارد، که در اینجا محل بحث من هم نیست، راستش را بخواهید، من در فهم این ادعا مشکل دارم و نمیتوانم آن را به درستی بفهمم و مبنای آن را درک کنم. مسئله به نظر من اینجاست که وقتی گفته می شود زنان یا حتی مردان در انتخاب پوشش باید آزاد گذاشته شوند، مشخص نیست که مرز این ادعا در کجا قرار میگیرد. به عنوان مثال، اگر کسی بخواهد تنها با دو تکه برگ عورت خود را بپوشاند و در محیط عمومی حاضر شود، آنگونه که در مغرب زمین مرسوم است، آیا باید به او اجازه داد که این نوع پوشش را انتخاب کند. چون به هر حال این هم میتواند نوعی از پوشش باشد، چنان که این روزها هم هست، بیکینی‌های زنانه چیزی بیش از دو تکه برگ نیستند! اگر نه، به چه دلیل؟ به نظر من، ادعای اینکه هرکس باید آزاد گذاشته شود تا نوع پوشش خود را، خودش برگزیند تنها در صورتی می تواند معنا داشته باشد که طیف انتخاب پوشش از پوشش بسیار ضعیف برگ-مانند و نزدیک به برهنگی تا پوشش مطلق و حجاب کامل با روبنده و برقع به عنوان پیش فرض پذیرفته شود، آنگونه که در ممالک غربی مرسوم است. در غیر این صورت یا این ادعا ادعای غلطی است و یا اینکه نوع کلمات به کار رفته در آن باید مورد بازبینی و اصلاح قرار گیرد! باید اقرار کنم که تاکنون جایی ندیده‌ام که مدعیان این ادعا از آزاد گذاشتن این نوع از پوششهای نزدیک به برهنگی دفاع کرده باشند!

اما شاید کسی بخواهد این ادعا را مطرح کند که مگر ایراد پوشش نزدیک به برهنگی برگ-وار چه میتواند باشد؟ مگر در جوامعی که به عنوان مثال زنان میتوانند با بیکینی در ملاعام ظاهر شوند، یا مردان میتوانند بدون بالاپوش و با شورت های اندامین در خیابان ها پرسه بزنند چه مشکلی پیش آمده است؟ بالاخره مردم بعد از یک مدت به این نحو از پوشش نیز عادت خواهند کرد.‌ اولاً باید بگویم که من در این ادعا شک دارم که افراد جامعه پس از یک مدت به این نحو از پوشش بتوانند عادت کنند. چرا که پوشش ها و نوع لباس هایی که افراد می پوشند گرانبار از ارزش ها (value-laden) هستند، به این معنا که نوع طراحی یک پوشش تابع ارزش ها و مولفه های بسیاری است. چیزی تحت عنوان پوشش خنثی وجود ندارد. اگر توسط طراحان انگیزه جذابیتهای جنسی در پوششها مورد توجه قرار گیرد، که حتماً قرار می گیرد، این طراحان هربار با طراحی جدیدی وارد میدان شده و ترجیحات جنسی افراد جامعه و مخاطبان خود را مورد دستکاری قرار می دهند. (فقط کافیست به نوع لباس شنای زنانه و مردانه، یا حتی به نوع پوشش زنان در مسابقات ورزشی، توجه کنید تا متوجه شوید که انگیزه طراحان در نوع متفاوت طراحی این لباسها صرفاً مولفه های مربوط به راحت بودن لباس و مناسب بودن برای آن ورزش خاص نیست. در پس طراحی این لباس ها به مسائلی همچون جذابیت جنسی لباسها و اندامین بودن آنها، خصوصاً در مورد پوشش های زنانه، توجه ویژه‌ای می شود. همین چند وقت پیش بود که خبر عدم شرکت چند ورزشکار زن ژیمناستیک کار از کشور آلمان در این باره خبرساز شد. در واقع اعتراض این زنان به نوع پوشش رسمی زنان در مسابقات ژیمناستیک بود که پوشش ها را بسیار جنسیتی میدانستند. همین امر باعث شد که فدراسیون ژیمناستیک آلمان نوع جدیدی از لباس‌های تمام قد پوشیده را نیز به رسمیت بشناسد. نگاه کنید به: https://www.bbc.com/news/world-europe-56858863).

دوم اینکه، به فرض اینکه افراد جامعه به این نحو از پوششها عادت کنند، عادت نمیتواند درست یا غلط بودن چیزی را توجیه کند. همچنان که بیشتر جمعیت جهان به خوردن گوشت عادت کرده اند، این دلیل خوبی برای این نیست که گوشت خوردن کار درستی است، همچنان که دلایل اخلاقی و زیست محیطی بسیاری در منع گوشت خواری وجود دارد!

در اینجا باید این مسئله را خاطرنشان کنم که رویکرد من درباره پوشش رویکرد دینی و مذهبی نیست، یعنی دلایل مبتنی بر دلایلی مذهبی نیستند که مرا به اخذ این رویکرد سوق داده، بلکه من به این مسئله از منظر اخلاقی نگاه می کنم. بر همین اساس منظور من از پوشش، پوشش در معنای حجاب دینی آن هم نیست. (فکر می‌کنم زنی میتواند بدون چادر-چارقد و روسری و با لباسهای به مراتب راحت در اجتماع ظاهر شود و همچنان از پوشش مناسب برخوردار باشد. این البته مسئله دیگری است که قصد پرداختن به آن را ندارم.) همچون بیشتر کردار و افعال آدمی که می تواند موصوف به اخلاقی یا غیر اخلاقی گردد، پوشش نیز از این قاعده مستثنا نیست. در واقع، ما می‌توانیم پوشش درست و غلط داشته باشیم به شرط آنکه فلسفه پوشش را بدانیم.
👏3🤔1
ادامه یادداشت از بیکینی تا برقع
بخش ۲

به باور من، پوشش همچون بیشتر قوانین و قواعد اجتماعی تابع اصل عدم آسیب و ضرر (harm principle) باید مورد توجه قرار گیرد. چنانکه اگر سیگار کشیدن در محیط بسته امری نادرست تلقی میشود و قواعد و قوانینی بسیار سخت و محکم درباره آن وضع می‌شود، از تبلیغ آن جلوگیری به عمل می‌آید، و بسته‌های سیگار در فروشگاه‌ها در معرض دید قرار نمیگیرد (آنچنانکه در اروپا مرسوم است)، چرا که سیگار کشیدن امری زیانمند برای افراد تلقی می شود، یا همچنانکه رانندگی تابع قواعد و قوانین مختص به خود است و نمی توان با هر سرعت دلبخواهی رانندگی کرد، چرا که رانندگی با سرعتی بالاتر از سرعت خاصی میتواند برای دیگران زیانمند تلقی شود، بر همین اساس نیز پوشش میتواند دارای قواعد مختص به خود باشد به نحوی که پوششی کمتر یا بیشتر از حد مشخصی می تواند برای افراد موجود در اجتماع زیانمند تلقی شود. البته این منوط به آن است که اصل ضرر را صرفا محدود به ضررها و آسیبهای جسمانی ندانیم و آسیب ها و ضررهای روانی را نیز مورد توجه قرار دهیم.

همچنان که فعالین حقوق حیوانات پوشیدن چرم و خز حیوانات را امری غیر اخلاقی قلمداد میکنند، که غیر اخلاقی نیز هست، و این ادعا بر اساس زیانمندی و آسیب این نوع پوشش برای گونه های دیگر جانوری مطرح می شود، بر همین اساس نیز، میتوان از پوششهای جنسیتی به عنوان پوشش های زیانمند برای دیگر افراد جامعه سخن گفت. به عنوان مثال ، زنان بیکینی-پوش (که من آنرا صرفاً به عنوان نمادی از پوشش غیراخلاقی در محیط اجتماع در نظر میگیرم، که این روزها در جوامع زیادی تقریبن مرسوم شده است)، نه تنها تلقی شی‌وار و ابژه‌گونه را از بدن زنانه ترویج میکنند، در عین حال محیط اجتماع را نیز به محیطی جنسیتی تبدیل میکنند، که خود این امر آسیب های جدی‌یی را برای افراد حاضر در اجتماع در پی خواهد داشت، خواه در خصوص زنان دیگر، یا در خصوص مردانی که در چنین اجتماعی زندگی میکنند. اگر رفتار اخلاقی و درست رفتاری است که منافع دیگر افراد اجتماع را مدنظر قرار می دهد، خواه این دیگری انسان یا حیوان باشد، یا زن و مرد و کودک، بر همین اساس، افعال و کردار انسان در اجتماع امری محدود و مقید به حضور دیگری خواهد بود. سخن گفتن از اینکه زنان یا مردان باید در انتخاب پوشش خود آزاد باشند، به نظر من همان قدر ادعایی گزاف و فاقد مبنایی درست است که سخن گفتن درباره حق انتخاب آزاد افراد در میزان سرعت در رانندگی! اصولن درکی از این ادعای لیبرال ندارم و مبنای آنرا در جوامع مدرن نمیتوانم درک کنم که چطور در جامعه‌ای که سخت‌ترین قوانین و قواعد را درخصوص رانندگی و سیگار کشیدن و مصرف الکل بکار میبندد، در حوزه پوشش فاقد هیچگونه اصول و قواعدی نیست و نوعی لاقیدی مطلق در این‌باره بر این جوامع حاکم است. زندگی در جامعه و با دیگری اصولاً زندگی در قید و بند است. در واقع حضور دیگری ما را در اکثر انتخاب هایمان در اجتماع محدود و مقید می سازد. اگر بخواهیم بدون در نظر گرفتن دیگری و منافع او در اجتماع زندگی کنیم، در واقع اجتماع را به مجموعه ناهمگنی از اتم ها و ذره های مجزای از هم فروکاسته‌ایم که میانشان هیچگونه برهم‌کنشی و فعل و انفعالی برقرار نیست، که این فرض از اساس فرض نادرست و غلطی است. فرضی که مبنای فردگرایی افراطی معاصر هم هست.

به قول ژان پل سارتر, هر عمل و کنش ما در واقع نشان دادن نوعی چراغ سبز یا حتی چراغ قرمز به دیگریست. به عبارت دیگر، با هر عملی که برمی گزینیم، در واقع، ارزش های مرتبط با آن عمل را ترویج می کنیم. بر همین اساس، هیچ یک از افعال ما صرفا محدود به خود ما نیست و محدود هم نمی‌ماند. از اینرو، یک ادعای غلط دیگر در حوزه مربوط به پوشش نیز این ادعاست که من حق دارم پوشش مورد انتخاب خود را برگزینم، و این وظیفه دیگریست که از نوع پوشش من متاثر نگردد. در واقع در اینجا، فرد از خود سلب مسئولیت کرده و بار مسئولیت را  بر دوش دیگری می‌اندازند. از نظر من، این ادعا همانقدر نادرست است که ادعا کنیم من در محیط بسته سیگار خودم را میکشم و این وظیفه شماست که از ماسک مخصوص استفاده کنید تا از بوی سیگار من آسیب نبینید، یا این ادعا که من با سرعت مورد انتخاب خود رانندگی می کنم، و این وظیفه شماست که در سر راه من قرار نگیرید تا مبادا با شما تصادف کنم! تمامی افعال ما گرانبار از ارزش ها هستند و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم مادامی که در اجتماع زندگی میکنیم افعال ما دیگری را متاثر خود میسازد. این انتظار که من به شیوه مورد علاقه خود به پیش می روم و شما نیز به شیوه مورد علاقه خود، بدون آنکه بخواهیم بر یکدیگر تاثیرات منفی یا مثبت بگذاریم، انتظارات خطا و نادرستی است.
👏2🤔1
اخیرن مستند ۶ قسمتی surviving death را می‌دیدم که مجموعه‌ای از تجربیات گوناگون و عجیب درباره مرگ و احتمالن زندگی پس از مرگ است.

قسمت نخست درباره تجربیات دم‌مرگ است:

https://m.aparat.com/v/f728oha

قسمت‌های دوم و سوم درباره مدیوم‌ها و ارتباط با جهان مردگان:

https://m.aparat.com/v/a86r777

https://m.aparat.com/v/s85Qj

قسمت‌های چهارم و پنجم درباره نشانه‌هایی از جهان مردگان:

https://m.aparat.com/v/m83n7cf

https://m.aparat.com/v/2jxGz

و قسمت ششم درباره تناسخ:

https://m.aparat.com/v/OP46e

فکر می‌کنم عجیب‌ترین قسمت، قسمت ۶ مربوط به تناسخ است و بعد قسمت ۱ و قسمت‌های ۲ و ۳.

به قول خیام:

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معما نه تو خوانی و نه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من

@BeKhodnotes
از حکیمان نقل شده است که:

با حقیقت به صداقت
با مردم به انصاف
با نفس به قهر
با بزرگ به خدمت و احترام
با کوچک به شفقت و مهربانی
با دوست به نصیحت و نیکخواهی
با دشمن به مدارا
و با عالِم به احترام
و با نادان به سکوت

رفتار کن. تمام!

به قول حافظ:

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا

@BeKhodnotes
وحدت ملّی به معنای این است که مردم استان‌های یک کشور دارای هر زبان، هر نژاد، هر مذهب و هر مسلک باشند باید همیشه و در هر حال در امور اساسی، خصوصاً سیاست خارجی در برابر بیگانه، متحد بوده و وطن را حفظ نمایند. در اختلافات بزرگ یا کوچکی که دارند بیگانه را دخالت ندهند و حل و فصل آن‌ها را به خردمندان ملّت خود واگذار نمایند.
تمامیت ارضی به معنای این است که هیچ‌گاه نباید پاره‌ای از کشور از وطن جدا شود. پس باید موجباتی که ممکن است این وحدت و این تمامیت را به مخاطره اندازد از میان برداشت و موجبات دیگری را که باعث تکمیل وحدت می‌شود فراهم ساخت.
حفظ وطن و آبادی و استقلال آن و آزادی و ترقی ملّت ایران باید هدف و ایده‌آل همۀ ایرانیان باشد. دانشمندان مبانی مختلفی را برای ملّیت و تحکیم وحدت ملّی در نظر گرفته‌اند که اهم آنها مذهب، زبان، نژاد، اشتراک تاریخ و غیر آنها می‌باشد.
ما ایرانیان که از خراسان و بلوچستان تا خوزستان و کردستان و آذربایجان قرن‌ها با هم زندگانی کرده و می‌خواهیم با هم باشیم راضی نمی‌شویم که یک جزء بزرگ یا کوچک کشورمان تجزیه شود یا دیگران ببرند. حفظ تمامیت کشور را باید نخستین وظیفۀ خود بدانیم.

[افغان‌نامه، تألیف دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۴۰۰، ج ۳، ص ۲۴۳-۲۴۵]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
👍1
امروز درحال دوچرخه سواری از جاده‌ای جنگلی بودم، که اتفاقی هم ناراحت‌کننده و هم عجیب در جلوی چشمانم افتاد. همینطور که در حال عبور از این جاده خلوت و ساکت بودم، پرنده‌ای کوچک و زیبا را دیدم که انگار با تمامی غم‌های عالم در دلش، کز کرده بود و درست در میان جاده نشسته بود. پرنده‌ای دیگر که از گونه دیگری بود نیز در آنسوی جاده، اما در حاشیه نشسته بود و به این یکی خیره. همینکه دوچرخه را نگه داشتم، تا پرنده نشسته در میان جاده را از آنجا پر دهم، در یک لحظه دو ماشین از هر دو طرف جاده عبور کرده و راننده بی‌توجه به من پرنده را زیر گرفت و جلوی چشمانم پرپر کرد!
انگار پرنده کوچولو از زندگی سیر شده بود و عامدانه خود را به دل جاده سپرده بود تا اینچنین فرشته مرگ با هیبتی نخراشیده و آهنین او را از خودش رها کند! و انگار آن پرنده دیگر هم میخواست از این کار بر حذرش دارد، اما نشد که نشد! 🕊🕊🕊

@BeKhodnotes
4😢1
دلمشغولیهای فلسفی-اخلاقی
وضعیت محیط زیستی ایران متاسفانه در مرحله خوبی قرار ندارد و اتخاذ سیاست‌های نادرست آبی و همینطور قرار گرفتن در وضعیت خشکسالی وضعیت را به خصوص در سال‌های اخیر وخیم‌تر و نامساعدتر هم کرده است. این در حالیست که گذشتگان ما به خوبی با این وضعیت کنار آمده بودند و…
امسال اردیبهشت ماه فرصت دیدار از اصفهان زیبا را داشتم. فراموشم نمی‌شود قدم زدن در بازار قیصریه، خصوصن در شبانگاهان که بازار تعطیل میشد، خیابان خیال‌انگیز چهارباغ، نشستن در میدان زیبا و خاطره‌انگیز نقش جهان و شبستانهای آرامش بخش مسجد شاه‌عباسی که در روبروی خود تلاقی آسمان نیلگون و زمین آراسته به گچبری‌های فیروزه‌ای مسجد را مشاهده میکنی. حیف این شهر و تاریخ هزاران ساله‌اش که گرفتار بی‌تدبیری‌ها شده است.

چند ویدئو از برخی مکان‌های تاریخی این شهر زیبا و حقیقتن نصف جهان تهیه کردم و در یوتیوب به اشتراک گذاشتم. اگر فرصت دیدار از اصفهان زیبا را نداشته‌اید دیدن این ویدئوها شاید خالی از لطف نباشد!

سردر مسجد جامع جورجیر:
https://youtube.com/shorts/k_kElNXrUfI?si=Tm1pJzacKqM1uvb9

مسجد جامع عتیق یا مسجد کهنه:
https://youtu.be/k5knlU2DiFI?si=w5O7AYhiBlpHFnK5

کاخ عالی قاپو:
https://youtu.be/rkDYhUbfByA?si=cn7LRUyuebrTFTuH

منارجنبان یا مقبره عمو عبدالله کارلادانی، عارف قرن هفتم:

https://youtu.be/y4spzidk3rg?si=LHC-tlF4chmWh4e2

کاخ هشت بهشت:

https://youtu.be/9hh1wX11vX0?si=0RNdjnlCzSZ_MHih

کاخ چهل ستون:

https://youtu.be/syCdSd5ickI?si=1R_bgKkJgmKe0VVf

کلیسای وانک در دو بخش:

https://youtu.be/e27Yg20XyJo?si=p_qHMY9h7KuaAGwr

https://youtu.be/gPQbuozXql0?si=ubLjdewfB6mN3uR-

@BeKhodnotes
👍1
ماجرای مهریه و میزان آن ظاهرن از گذشته‌های دور یک مسئله جدی در بین ایرانیان بوده است، تا حدی که زمانیکه ابومسلم خراسانی قیام می‌کند، همزمان با او نیز در منطقه نیشاپور یک مغ زرتشتی، به نام بهافرید مغ، ادعای پیامبری کرده و آیینی نو می‌آورد. در بین اصول اعتقادی مختلفی که این مغ در آیین نوآورده خود وضع می‌کند یکی تعیین حدود برای مهریه (کابین) زنان به میزان ۴۰۰ درهم است! مسئله‌ای که هنوز پس از گذشت نزدیک به ۱۳۰۰ سال تقریبن در فرهنگ ایرانی خودنمایی می‌کند!

از کتاب زین‌الاخبار یا تاریخ گردیزی، نوشته ابوسعید گردیزی، متنی از قرن ۵ هجری، صص. ۶۷-۲۶۶، تصحیح عبدالحی حبیبی.

@BeKhodnotes
عنوان:
The moral status of animals in Islamic philosophy: a comparative and critical study

نویسنده:
Behnam Khodapanah

ناشر:
University of Jyväskylä (2024)

زبان اثر:
انگلیسی

(پایان نامه دکتری)

اثر جاری عنوان پایان نامه دکتری است که به مسئله جایگاه اخلاقی حیوانات در فلسفه اسلامی می‌پردازد. فصل نخست اثر به بررسی دیدگاه سه فیلسوف معاصر، پیتر سینگر، تام ریگان و مارتا نوسبام در زمینه اخلاق ارتباط با حیوانات می‌پردازد. فصل دوم و سوم اثر به ترتیب با پیمایش و بازسازی دیدگاه‌های ابن‌سینا و ملاصدرا درباره گونه‌های دیگر از منظر متافیزیکی، معرفت‌شناختی، روانشناختی و ...، و مقایسه آن با گرایشهای معاصر، درصدد پاسخ به پرسش جایگاه اخلاقی حیوانات از نظر ایشان برمی‌آید.

اثر به صورت رایگان و open access از طریق لینک زیر قابل دریافت است:
https://jyx.jyu.fi/handle/123456789/96439

#تالیفی
@philobooks
👍32
Forwarded from دژنپشت (محمود فاضلی بیرجندی)
.

کوچ نخبگان
 
۲۵ خرداد ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی


چنان افتاد که در عهد فخرالدوله دیلمی بریدان خبر آوردند که هر بامداد سی چهل کس بر [بلندایی] می­‌شوند و تا آفتاب زرد می­‌باشند. اگر کس از ایشان بپرسد که به چه کار بر بلندا می­‌شوید، گویند به تماشا.
فخرالدوله بفرمود تا ایشان را بیاوردند.

بپرسید که شما چه قوم‌اید و به چه کار هر روز بر این بلندی می­‌شوید؟
گفتند: به تماشا.
گفت: تماشا روزی، و دو روز، و ده روز باشد. مدت­‌هاست که شما هر روز بر این کار می­‌روید. راست بگویید.
گفتند: ملک ما را به جان زنهار دهد تا بگوییم.
فخرالدوله گفت: زنهارتان دادم، به جان و به تن و به مال.

پس بگفتند: ما قومی دبیرانیم، معطل و محروم مانده در فرمانروایی تو. و کسی ما را شغلی نمی­‌فرماید.
و می­‌شنویم که در خراسان پادشاهی آمده، محمود غزنوی نام، و اهل فضل است، و هر کس را در او هنری است و دانشی دارد خریداری می­‌کند و ضایع نمی­‌گذارد.
دل در او بسته­‌ایم و امید از این مملکت تو بریده.
هر روز بر اینجا می­‌شویم و به دوستان در خراسان نامه می­‌نویسیم و طلب یاری می­‌کنیم تا به خراسان رویم، که صاحب عیالیم و درویش گشته­‌ایم. به حکم ضرورت خان و مان می­‌گذاریم تا به طلب شغل رو به غربت ­نهیم.

صاحب ابن عباد، وزیر فخرالدوله، گفت: این قوم را به من سپارید.
پس آنان را به خانه خودش برد و چندی که گذشت به فخرالدوله خبر داد که آنان را هر یکی اسبی و دستی جامه و نفقه بدادم. و از هر کس که در دیوان دو شغل داشت، یکی بستدم، و بدیشان دادم. چنان شد که همه را با شغلی و عملی به خانه خودش فرستادم.

فخرالدوله را خوش آمد و بپسندید و گفت: کاشکی آنچه امسال کردی به ده سال پیش از این کرده بودی تا ایشان را به مخالفان ما رغبت نیفتادی. و دیگر مردی را دو عمل و سه عمل نفرمایی تا عیش بر فرزانگان تنگ شود و عیب­‌جویان گویند که در شهر و مملکت ما مرد بنمانده و حمل بر بی­‌کفایتی ما کنند.

- سیاست­‌نامه.
خواجه ­نظام­‌الملک توسی.
کوتاه شده از ص ۲۲۷ تا ۲۲۹.
 

https://www.tgoop.com/dejnepesht4000
.
1
📚 رسائل اِخْوانُ الصَّفا، ۴ جلد، ترجمهٔ محمدعلی عسگری، انتشارات مولی، ۱۴۰۳.

🔹 پیش از این گزیده‌هایی از رسائل اخوان‌‌ الصفا به فارسی برگردانده شده بود، اما این ترجمه شامل متن کامل این کتاب گران‌سنگ است.

🔸 محمدعلی عسگری، دانش‌آموخته دکتری تاریخ و تمدن ملل اسلامی است و آثار تاریخی و ادبی بسیاری را از عربی به فارسی ترجمه کرده‌ است. تقریظ دکتر سید حسین نصر و مقدمه مترجم را می‌توانید در کانال نکته‌های تاریخی بخوانید.

🔗 برای آشنایی با اخوان‌‌ الصفا و رسائل آنها بنگرید به مدخل «اخوان الصفا» در دبا نوشته مرحومان شرف‌الدین خراسانی و تقی بینش.

🆔www.tgoop.com/HistoryandMemory
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به گمانم جناب ملکیان در اینجا دو تلقی از آزادی را باهم خلط می‌کنند: آزادی در ادبیات عرفانی یا بگویید «آزادی از میل»، و آزادی در معنای مدرن لیبرال غربی آن که بالعکس مورد اخیر، بگویید «آزادیِ میل»، است. مگرنه اینکه دعوای روحانیون از قبل از انقلاب تاکنون با آزادی در سیاق ادبیات سیاسی، معطوف به همین آزادی در معنای غربی‌اش بوده!

درحالی‌که در اولی، آزادی نوعی معنای باطنی و رواقی دارد و میل نه تنها غایت نیست بلکه عاملیت خود را در فعل از دست می‌دهد (بیان سقراط که: «اکثر انسانها زنده‌اند تا بخورند، ولی انسان فضیلتمند میخورد تا زنده بماند» در همین راستاست)؛ در دومی، بالعکس میل غایت است و عامل و محرک اصلی در فعل. در این بستر، میل جنسی و آزادی‌های مرتبط با آن، البته از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است، که تابوشکنیهای جوامع غربی در امرجنسی خود گویای این مطلب است.

اینکه روحانیون فاقد نوع نخست از آزادی، یعنی آزادی از میل، هستند بحث دیگری است، اما آزادیِ غربی را عرفانی تلقی کردن به گمانم خلط بزرگی است!


@BeKhodnotes
👎7👍2
2025/07/13 02:16:00
Back to Top
HTML Embed Code: