- مردم حق دارند از روشنفکران ۵۷ بیزار باشند.
روشنفکر چپ ایرانی، به غلط گمان میکرد و هنوز هم گمان میکند که ایدئولوژی همان تکفرمول نجاتبخشی است که با آن میتوان همهٔ مسائل جامعه را - از اقتصاد و سیاست گرفته تا اجتماع و فرهنگ - حل کرد. از نظر آنها دورهٔ انقلاب دورهای است که میتوان با اسلحه از تاریخ جلو زد.
نمونه میخواهید؟ به این مصاحبهٔ جناب مسعود کیمیایی (فیلمسازی که جایگاه هنریاش برایم محفوظ و محترم است اما برای عقاید سیاسیاش هیچ ارزشی قائل نیستم) توجه کنید که چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی با روزنامهٔ میزان انجام داده است. من با دقت این مصاحبه را خواندم و هیچ نشانی از دموکراسیخواهی و مدنیتخواهی در آن ندیدم. باز هم هدف اول روشنفکر آن زمانی ما صرفاً مبارزه با امپریالیسم و تقدیس خشونت چریکی بود. بعد جناب جواد مجابی در مصاحبهٔ امروزش با روزنامهٔ اعتماد از این شاکی است که چرا مردم ایران روشنفکرستیز شدهاند؟ خب اخوی، این ستیز به خاطر اشتباهات فاحش سیاسی روشنفکران آن زمان بوده. باری، به این فرازها از مصاحبهٔ جناب کیمیایی که میدانم امروز نظرات کاملا متفاوتی دارند، توجه کنید:
«فیلم اگر دستکم فرهنگساز نیست، نباید در نفی فرهنگ جهان سومی باشد، یا نباید گرایشهای امپریالیستی در حیطهٔ اندیشه فیلمساز باشد... کشورهایی مثل ما که همیشه زیر نفوذ چپاول سرمایه و امپریالیسم بودهاند، به هیچ کیفیتی نمیتوانند آرام باشند و آرام نبودن یعنی هنر ایدئولوژیکی داشتن.
سینمای هنر محض، سینمای هنر خاص، سینمایی از این دست، و فرهنگی از این دست، مال کشورهای استثمارگر است، کشورهایی که ترجیح میدهم به آن ها کشورهای مهاجم بگویم.»
چنین بود اندیشههای روشنفکرانی که در آن سالها، خواسته و ناخواسته، به الگوهای فکری و ذهنی ما بدل شده بودند. سالها باید میگذشت تا فاجعهٔ ایدئولوژیگرایی و ژدانفگرایی را با پوست و گوشت و استخوانمان بفهمیم.
بیژن اشتری
@BonyadVarahram
روشنفکر چپ ایرانی، به غلط گمان میکرد و هنوز هم گمان میکند که ایدئولوژی همان تکفرمول نجاتبخشی است که با آن میتوان همهٔ مسائل جامعه را - از اقتصاد و سیاست گرفته تا اجتماع و فرهنگ - حل کرد. از نظر آنها دورهٔ انقلاب دورهای است که میتوان با اسلحه از تاریخ جلو زد.
نمونه میخواهید؟ به این مصاحبهٔ جناب مسعود کیمیایی (فیلمسازی که جایگاه هنریاش برایم محفوظ و محترم است اما برای عقاید سیاسیاش هیچ ارزشی قائل نیستم) توجه کنید که چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی با روزنامهٔ میزان انجام داده است. من با دقت این مصاحبه را خواندم و هیچ نشانی از دموکراسیخواهی و مدنیتخواهی در آن ندیدم. باز هم هدف اول روشنفکر آن زمانی ما صرفاً مبارزه با امپریالیسم و تقدیس خشونت چریکی بود. بعد جناب جواد مجابی در مصاحبهٔ امروزش با روزنامهٔ اعتماد از این شاکی است که چرا مردم ایران روشنفکرستیز شدهاند؟ خب اخوی، این ستیز به خاطر اشتباهات فاحش سیاسی روشنفکران آن زمان بوده. باری، به این فرازها از مصاحبهٔ جناب کیمیایی که میدانم امروز نظرات کاملا متفاوتی دارند، توجه کنید:
«فیلم اگر دستکم فرهنگساز نیست، نباید در نفی فرهنگ جهان سومی باشد، یا نباید گرایشهای امپریالیستی در حیطهٔ اندیشه فیلمساز باشد... کشورهایی مثل ما که همیشه زیر نفوذ چپاول سرمایه و امپریالیسم بودهاند، به هیچ کیفیتی نمیتوانند آرام باشند و آرام نبودن یعنی هنر ایدئولوژیکی داشتن.
سینمای هنر محض، سینمای هنر خاص، سینمایی از این دست، و فرهنگی از این دست، مال کشورهای استثمارگر است، کشورهایی که ترجیح میدهم به آن ها کشورهای مهاجم بگویم.»
چنین بود اندیشههای روشنفکرانی که در آن سالها، خواسته و ناخواسته، به الگوهای فکری و ذهنی ما بدل شده بودند. سالها باید میگذشت تا فاجعهٔ ایدئولوژیگرایی و ژدانفگرایی را با پوست و گوشت و استخوانمان بفهمیم.
بیژن اشتری
@BonyadVarahram
اندیشۀ_ایرانشهری_به_محک_شواهد_تاریخ_ایران_باستان_ـ_امید_غیاثی.pdf
233.3 KB
اندیشۀ ایرانشهری به محک شواهد تاریخ ایران باستان / امید غیاثی
ورای همه بحثهای تفسیری در تاریخ ایران باستان، اندیشه ایرانشهری در نظام فکری جواد طباطبایی، هر دو مفهوم باستانی «ایران» و «شهر» و نسبتی که در سدههای بعد تا به امروز با آنها داشتیم را کلیدی نشان میدهد. به تعبیری که میتوان از متفکر آلمانی، راینهارت کوزلک وام گرفت، این دو مفهوم به یک معنا، مفاهیم پایهای و بنیادین برای تمدن ایرانی هستند و این دستاورد بزرگی است. در نهایت میتوان گفت اهمیت طباطبایی برای ما در افقی ست که به ما نشان داد و همواره باید نظام فکری او مورد بررسی علمی مخالفان و موافقان قرار گرفته تا زوایا و خبایای آن بیشتر مشخص گردد.
@BonyadVarahram
ورای همه بحثهای تفسیری در تاریخ ایران باستان، اندیشه ایرانشهری در نظام فکری جواد طباطبایی، هر دو مفهوم باستانی «ایران» و «شهر» و نسبتی که در سدههای بعد تا به امروز با آنها داشتیم را کلیدی نشان میدهد. به تعبیری که میتوان از متفکر آلمانی، راینهارت کوزلک وام گرفت، این دو مفهوم به یک معنا، مفاهیم پایهای و بنیادین برای تمدن ایرانی هستند و این دستاورد بزرگی است. در نهایت میتوان گفت اهمیت طباطبایی برای ما در افقی ست که به ما نشان داد و همواره باید نظام فکری او مورد بررسی علمی مخالفان و موافقان قرار گرفته تا زوایا و خبایای آن بیشتر مشخص گردد.
@BonyadVarahram
Forwarded from Reza Pahlavi - Official
در شرایطی که جمهوری اسلامی از همیشه ضعیفتر است و ملت ایران آماده بازپسگیری کشورشان هستند، برای دور تازهای از گفتگو با نمایندگان مردم آمریکا به ساختمان کنگره رفتم.
دیدار با عضو مجلس نمایندگان، آقای ریچ مککورمیک به چگونگی #حمایت_حداکثری ایالات متحده از مبارزه ملت ایران برای آزادی اختصاص داشت و اینکه چنین حمایتی در راستای منافع ملی آمریکا نیز است.
I was pleased to be back on Capitol Hill for a new round of meetings with Members of Congress. The Islamic Republic is weaker than ever and the people of Iran are ready to take their country back.
Representative Rich McCormick and I discussed how this benefits America and how Congress can help.
@OfficialRezaPahlavi
دیدار با عضو مجلس نمایندگان، آقای ریچ مککورمیک به چگونگی #حمایت_حداکثری ایالات متحده از مبارزه ملت ایران برای آزادی اختصاص داشت و اینکه چنین حمایتی در راستای منافع ملی آمریکا نیز است.
I was pleased to be back on Capitol Hill for a new round of meetings with Members of Congress. The Islamic Republic is weaker than ever and the people of Iran are ready to take their country back.
Representative Rich McCormick and I discussed how this benefits America and how Congress can help.
@OfficialRezaPahlavi
بنیاد وَرَهرام
<unknown> – پشت پرده ریاکاری- بنیاد ورهرام- با اجرای مانی کیوان
- چرا جامعهٔ ایران از اخلاق دور شده است؟
چرا مشکلات اخلاقی جامعه روزبهروز عمیقتر میشوند؟ پاسخ این سوال فقط یک عبارت است: «ابهام از آینده و اخلاقی زیستن».
در دهۀ ۱۹۶۰ تعدادی از روانشناسان اجتماعی فرانسوی با همكاری یك مؤسسۀ تحقیقاتی بزرگ، در اروپا یك مركز شبانه روزی تأسیس كردند.
در این مركز، نوجوانان ۱۲تا ۱۹سال آموزش میدیدند و زندگی میكردند. مدّت یك سال همه چیز به صورت عادی جریان داشت و آزمایشهای مختلف كمی و كیفی بر روی آنان انجام گرفت.
در طول این یك سال، هر نوجوان سه وعدۀ غذایی روزانه با احتساب میان وعدهها، ۸۰۰گرم غذا میخورد.
پس از یك سال به تدریج و آگاهانه شایعه كردند به علت وضعیت اقتصادی نابسامان شبانهروزی، ممكن است غذا به لحاظ كمی و كیفی جیرهبندی شود.
شش ماه بعد از این شایعه، میزان غذای مصرفی روزانه هر فرد از ۸۰۰گرم به ۱۲۰۰گرم افزایش یافت.
هنگامی كه عملاً جیرهبندی را آغاز كردند، مصرف غذا از ۱۲۰۰گرم به ۱۵۰۰گرم رسید و حتی در اواخر این دورۀ چهارساله، نوجوانانی بودند كه در شبانه روز بیش از ۵كیلوگرم غذا میخوردند!
دلیل افزایش مصرف این بود كه نوجوانان آیندۀ خود را مبهم میدیدند.
هنگامی كه مركز شبانهروزی در وضع عادی قرار داشت، افراد غذای خود را به یكدیگر تعارف میكردند و نسبت به یكدیگر رابطهای مبتنی بر نیكوكاری، شفقت و نوعی از خودگذشتگی داشتند. امّا هنگامی كه شایعۀ كمبود غذا مطرح شد، تعارفات، رعایت ادب و رفتارهای مهربانانه، نسبت به یكدیگر كمتر شد. در واقع به دلیل مبهم بودن آینده، اخلاقی زیستن بر پایۀ عدالت، احسان، رعایت ادب به مرور زمان كمرنگ گشت.
آیندهٔ مبهم و نامعلوم افراد از نظر مالی، شغلی و... آستانۀ اخلاق و تحمل را در هر جامعهای كاهش میدهد.
بهطورمثال، در جامعهای كه همۀ افراد با هر تخصصی میتوانند شغلی داشته باشند، كارشكنی، حسادت، تهمت، سخنچینی، چاپلوسی و... كمتر است.
به طور كلی در جامعهای كه نیازهای اساسی انسانها در آن تأمین میشود، افراد بر پایۀ موازین اخلاقی زندگی میكنند.
پس اخلاقی زیستن ارتباطی به نصیحتهای اخلاقی و ازدیاد مجالس دینی ندارد. اخلاقی زیستن نیاز به آرامش ذهنی و ثبات اقتصادی دارد.
به جای صرف هزینههای بسیار برای دعاهای مستحب کمیل و ندبه و سخنرانیهای خسته کننده و مداحیهای سوزناک و خرج برای برپایی مجالس و همایشهای بیاثر بهتر است این ثروت عمومی را به واجبات مردم مخصوصاً ازدواج و شغل منتقل کنید.
جوانی که شغل دارد و ازدواج کرده، با خوشبینی به آینده مینگرد و همین آرامش به او زندگی اخلاقی بهتری هدیه خواهد داد. پس، لطفاً مستحبات را کم کنید و به واجبات برسید.
مصطفی ملکیان
@BonyadVarahram
چرا مشکلات اخلاقی جامعه روزبهروز عمیقتر میشوند؟ پاسخ این سوال فقط یک عبارت است: «ابهام از آینده و اخلاقی زیستن».
در دهۀ ۱۹۶۰ تعدادی از روانشناسان اجتماعی فرانسوی با همكاری یك مؤسسۀ تحقیقاتی بزرگ، در اروپا یك مركز شبانه روزی تأسیس كردند.
در این مركز، نوجوانان ۱۲تا ۱۹سال آموزش میدیدند و زندگی میكردند. مدّت یك سال همه چیز به صورت عادی جریان داشت و آزمایشهای مختلف كمی و كیفی بر روی آنان انجام گرفت.
در طول این یك سال، هر نوجوان سه وعدۀ غذایی روزانه با احتساب میان وعدهها، ۸۰۰گرم غذا میخورد.
پس از یك سال به تدریج و آگاهانه شایعه كردند به علت وضعیت اقتصادی نابسامان شبانهروزی، ممكن است غذا به لحاظ كمی و كیفی جیرهبندی شود.
شش ماه بعد از این شایعه، میزان غذای مصرفی روزانه هر فرد از ۸۰۰گرم به ۱۲۰۰گرم افزایش یافت.
هنگامی كه عملاً جیرهبندی را آغاز كردند، مصرف غذا از ۱۲۰۰گرم به ۱۵۰۰گرم رسید و حتی در اواخر این دورۀ چهارساله، نوجوانانی بودند كه در شبانه روز بیش از ۵كیلوگرم غذا میخوردند!
دلیل افزایش مصرف این بود كه نوجوانان آیندۀ خود را مبهم میدیدند.
هنگامی كه مركز شبانهروزی در وضع عادی قرار داشت، افراد غذای خود را به یكدیگر تعارف میكردند و نسبت به یكدیگر رابطهای مبتنی بر نیكوكاری، شفقت و نوعی از خودگذشتگی داشتند. امّا هنگامی كه شایعۀ كمبود غذا مطرح شد، تعارفات، رعایت ادب و رفتارهای مهربانانه، نسبت به یكدیگر كمتر شد. در واقع به دلیل مبهم بودن آینده، اخلاقی زیستن بر پایۀ عدالت، احسان، رعایت ادب به مرور زمان كمرنگ گشت.
آیندهٔ مبهم و نامعلوم افراد از نظر مالی، شغلی و... آستانۀ اخلاق و تحمل را در هر جامعهای كاهش میدهد.
بهطورمثال، در جامعهای كه همۀ افراد با هر تخصصی میتوانند شغلی داشته باشند، كارشكنی، حسادت، تهمت، سخنچینی، چاپلوسی و... كمتر است.
به طور كلی در جامعهای كه نیازهای اساسی انسانها در آن تأمین میشود، افراد بر پایۀ موازین اخلاقی زندگی میكنند.
پس اخلاقی زیستن ارتباطی به نصیحتهای اخلاقی و ازدیاد مجالس دینی ندارد. اخلاقی زیستن نیاز به آرامش ذهنی و ثبات اقتصادی دارد.
به جای صرف هزینههای بسیار برای دعاهای مستحب کمیل و ندبه و سخنرانیهای خسته کننده و مداحیهای سوزناک و خرج برای برپایی مجالس و همایشهای بیاثر بهتر است این ثروت عمومی را به واجبات مردم مخصوصاً ازدواج و شغل منتقل کنید.
جوانی که شغل دارد و ازدواج کرده، با خوشبینی به آینده مینگرد و همین آرامش به او زندگی اخلاقی بهتری هدیه خواهد داد. پس، لطفاً مستحبات را کم کنید و به واجبات برسید.
مصطفی ملکیان
@BonyadVarahram
نقش_انقلاب_مشروطه_در_تحول_تعلیم_و_تربیت_ایران_ـ_دکتر_جلال_متینی.pdf
161.6 KB
نقش انقلاب مشروطه در تحول تعلیم و تربیت ایران / دکتر جلال متینی
بهمناسبت درگذشت دکتر جلال متینی مراتب تسلیت قلبی و سرشار از احترامات فائقه خود را خدمت اعضای خانواده ایشان اعلام داشته و نوشته زیر را که برگرفته از فصلنامۀ تلاش شماره ۲۶ سال ۱۳۸۵ ـ ویژهنامۀ صدمین سالگرد مشروطه است، بهیاد گرانقدرشان به خوانندگان علاقمند بهتلاشهای علمی و سرشار از ایراندوستی ایشان تقدیم میکنیم. یادشان ارجمند و نامشان جاودان باد!
@BonyadVarahram
بهمناسبت درگذشت دکتر جلال متینی مراتب تسلیت قلبی و سرشار از احترامات فائقه خود را خدمت اعضای خانواده ایشان اعلام داشته و نوشته زیر را که برگرفته از فصلنامۀ تلاش شماره ۲۶ سال ۱۳۸۵ ـ ویژهنامۀ صدمین سالگرد مشروطه است، بهیاد گرانقدرشان به خوانندگان علاقمند بهتلاشهای علمی و سرشار از ایراندوستی ایشان تقدیم میکنیم. یادشان ارجمند و نامشان جاودان باد!
@BonyadVarahram
- انقلاب سفید، انقلابی مترقی و راستین
ششم بهمن، سالروز انقلاب سفید بود. مواردی چون اصلاحات ارضی، تا حق رأی به زنان و ملیکردن مراتع و جنگلها و سپاه دانش و سهیمشدن کارکران در سود کارخانهها را اگر به شکل کارشناسانه و به دور از قصد و غرضهای سیاسی بررسی کنیم، خود بهتنهایی انقلابی اجتماعی و جداگانه محسوب میشوند.
اما ببینید کمونیست ایرانی و رسانههای ضدایرانی چه اتفاقات و کدام چهرهها را مدام در چشم مخاطب فرو میکنند؟ ببینید فمنیست ایرانی چگونه موجودی است که خوندل خوردن پهلویها در جنگ مداوم با نهادهای سنتی و مذهبی برای دادن حق رأی به زنان و تدوین قانون خانواده و جلوگیری از تعدد زوجات را نمیبیند و در مقابل، شیفتهٔ تروریستهای کوهی و خانههای تیمی هستند که هیچگاه از دل آنها زندگی و زن و آزادی بیرون نمیآید!
لغو نظام ارباب-رعیتی در سطح بسیار وسیع و ورود بخش عمدهای از جمعیت کشور به چرخهٔ اقتصاد و کسب هویت به عنوان فرد مستقل و نه رعیت فلان فئودال را چپ ایرانی نمیبیند و در مقابل، همچنان هویت خود را در وطنفروشی و اقتدا به گور استالین میجوید. حتی معلم چپ ما هم نه همگانیشدن آموزش عمومی تا دامنهٔ کوهها و میان عشایر را میبیند و نه سطح و کیفیت آموزش زمان شاه و نه تغذیهٔ رایگان و نه آن همه اردوگاه تفریحی و تعداد زیاد اردوهای دانشآموزی را. در مقابل، چند کمونیست مفتون حکومت شوروی را نماد فرهنگ و آموزش این مرز و بوم میداند!
خبر خوب اما اینکه همهٔ این مدعیان پرسروصدا را میتوان در یک اتوبوس جا داد! جامعهٔ ایران دهههاست که اینها را دور انداخته و تنها با دوپینگ رسانههای خارجی است که هنوز تکاپویی دارند، دروغهایی میگویند و خودی نشان میدهند. جامعهٔ ایران به شدت ملیگراست و در بزنگاه موردنظر زبالهها را با یک موج بلند از ساحل خویش پاک خواهد کرد.
نجات بهرامی
@BonyadVarahram
ششم بهمن، سالروز انقلاب سفید بود. مواردی چون اصلاحات ارضی، تا حق رأی به زنان و ملیکردن مراتع و جنگلها و سپاه دانش و سهیمشدن کارکران در سود کارخانهها را اگر به شکل کارشناسانه و به دور از قصد و غرضهای سیاسی بررسی کنیم، خود بهتنهایی انقلابی اجتماعی و جداگانه محسوب میشوند.
اما ببینید کمونیست ایرانی و رسانههای ضدایرانی چه اتفاقات و کدام چهرهها را مدام در چشم مخاطب فرو میکنند؟ ببینید فمنیست ایرانی چگونه موجودی است که خوندل خوردن پهلویها در جنگ مداوم با نهادهای سنتی و مذهبی برای دادن حق رأی به زنان و تدوین قانون خانواده و جلوگیری از تعدد زوجات را نمیبیند و در مقابل، شیفتهٔ تروریستهای کوهی و خانههای تیمی هستند که هیچگاه از دل آنها زندگی و زن و آزادی بیرون نمیآید!
لغو نظام ارباب-رعیتی در سطح بسیار وسیع و ورود بخش عمدهای از جمعیت کشور به چرخهٔ اقتصاد و کسب هویت به عنوان فرد مستقل و نه رعیت فلان فئودال را چپ ایرانی نمیبیند و در مقابل، همچنان هویت خود را در وطنفروشی و اقتدا به گور استالین میجوید. حتی معلم چپ ما هم نه همگانیشدن آموزش عمومی تا دامنهٔ کوهها و میان عشایر را میبیند و نه سطح و کیفیت آموزش زمان شاه و نه تغذیهٔ رایگان و نه آن همه اردوگاه تفریحی و تعداد زیاد اردوهای دانشآموزی را. در مقابل، چند کمونیست مفتون حکومت شوروی را نماد فرهنگ و آموزش این مرز و بوم میداند!
خبر خوب اما اینکه همهٔ این مدعیان پرسروصدا را میتوان در یک اتوبوس جا داد! جامعهٔ ایران دهههاست که اینها را دور انداخته و تنها با دوپینگ رسانههای خارجی است که هنوز تکاپویی دارند، دروغهایی میگویند و خودی نشان میدهند. جامعهٔ ایران به شدت ملیگراست و در بزنگاه موردنظر زبالهها را با یک موج بلند از ساحل خویش پاک خواهد کرد.
نجات بهرامی
@BonyadVarahram
- افسوس که طوفان پنجاهوهفت امان نداد!
شصت و سه سال از «انقلاب سفید شاه و ملت» سپری شد، انقلابی که باید آن را گرامی داشت. انقلاب سفید یک انقلاب واقعی بود که بدون خون و خونریزی رخ داد و ثمرات بسیار مثبتی داشت. ابتدا شش اصل داشت ولی به تدریج بر اصول آن اضافه شد: اصلاحات ارضی و تقسیم زمینهای ملاکین بین کشاورزان، حق شرکت زنان در انتخابات، سپاه دانش، سپاه بهداشت و....
به نظرم مهمترین اصل این انقلاب همان اصل اولش بود: اصلاحات ارضی. تا پیش از انقلاب سفید فقط بیست درصد زمینهای کشاورزی در دست روستاییان بود و مابقی در اختیار ملاکین و دولت و روحانیون بزرگ (زیر عنوان اوقاف). بگذارید از تجربهٔ شخصی خانوادگی خودم برایتان بگویم. پدر من در روستای خلج (که حالا شهر شده) زمینهای بسیاری داشت. مادرم همیشه میگفت «نصف زمینهای خلج مال بابات بود.» بابا به پشتوانهٔ این زمینها هیچ کاری نداشت جز شکار رفتن و خوشگذرانی با رفقا و ولخرجیهای آنچنانی. اما در اوایل دههٔ چهل که اصول «انقلاب سفید شاه و ملت» اعلام شد همهٔ زمینهایش را گرفتند و دادند به کشاورزان محل. البته قرار بود که کشاورزان هر سال یک بهرهٔ مالکانه به مالک سابق بدهند. اما «مش رضا» ( کدخدای ده یا نمایندهٔ کشاورزان) هر بار که به خانهمان میآمد که بهرهٔ آن سال را بدهد، در حالیکه چهارزانو دم در نشسته بود و سرش را پایین انداخته بود به پدرم میگفت: «ارباب کشت و کار امسال خیلی بد بود و ما همه ضرر کردیم و پولی برای عرضه به شما نداریم.»
خلاصه پدر من در سن حدودا پنجاه سالگی برای گذران زندگی خودش و خانوادهاش مجبور شد کارمند دولت شود. اینجوری ما کلاً از طبقهٔ فئودال پرتاب شدیم به بیرون طبقه، که البته حقمان بود. شاید قرار بود که در طبقهٔ بورژوا ادغام شویم که البته این توفیق نصیبمان نشد و به صف خردهبورژوازها پیوستیم (به قول چپها).
باری، همههٔ اینها را نوشتم که بگویم آن انقلاب واقعی بود و شاه فقید واقعاً موفق شد رژیم ارباب و رعیتی (فئودالبیسم) را به شیوهای آرام و متمدنانه الغا کند و این در حالی بود که مراجع دینی آن زمان با تمام قدرت در برابرش ایستاده بودند و کارشکنی میکردند و جالب اینکه حزب توده هم که مثل هر حزب کمونیستی قاعدتاً باید موافق تقسیم زمین بین کشاورزان باشد بدترین حملات را به شاه میکرد و انقلابش را قلابی و فریبکارانه مینامید.
انقلاب سفید به تدریج از شش اصل به چهارده اصل رسید (از جمله تغذیهٔ رایگان در مدارس، بیمهٔ درمانی همگانی و....). افسوس که طوفان انقلاب خونین ۵۷ از راه رسید و اجازه نداد که اصول مترقی انقلاب سفید شاه و ملت ثمرات بیشتری را نصیب ملت ایران کند.
بیژن اشتری
@BonyadVarahram
شصت و سه سال از «انقلاب سفید شاه و ملت» سپری شد، انقلابی که باید آن را گرامی داشت. انقلاب سفید یک انقلاب واقعی بود که بدون خون و خونریزی رخ داد و ثمرات بسیار مثبتی داشت. ابتدا شش اصل داشت ولی به تدریج بر اصول آن اضافه شد: اصلاحات ارضی و تقسیم زمینهای ملاکین بین کشاورزان، حق شرکت زنان در انتخابات، سپاه دانش، سپاه بهداشت و....
به نظرم مهمترین اصل این انقلاب همان اصل اولش بود: اصلاحات ارضی. تا پیش از انقلاب سفید فقط بیست درصد زمینهای کشاورزی در دست روستاییان بود و مابقی در اختیار ملاکین و دولت و روحانیون بزرگ (زیر عنوان اوقاف). بگذارید از تجربهٔ شخصی خانوادگی خودم برایتان بگویم. پدر من در روستای خلج (که حالا شهر شده) زمینهای بسیاری داشت. مادرم همیشه میگفت «نصف زمینهای خلج مال بابات بود.» بابا به پشتوانهٔ این زمینها هیچ کاری نداشت جز شکار رفتن و خوشگذرانی با رفقا و ولخرجیهای آنچنانی. اما در اوایل دههٔ چهل که اصول «انقلاب سفید شاه و ملت» اعلام شد همهٔ زمینهایش را گرفتند و دادند به کشاورزان محل. البته قرار بود که کشاورزان هر سال یک بهرهٔ مالکانه به مالک سابق بدهند. اما «مش رضا» ( کدخدای ده یا نمایندهٔ کشاورزان) هر بار که به خانهمان میآمد که بهرهٔ آن سال را بدهد، در حالیکه چهارزانو دم در نشسته بود و سرش را پایین انداخته بود به پدرم میگفت: «ارباب کشت و کار امسال خیلی بد بود و ما همه ضرر کردیم و پولی برای عرضه به شما نداریم.»
خلاصه پدر من در سن حدودا پنجاه سالگی برای گذران زندگی خودش و خانوادهاش مجبور شد کارمند دولت شود. اینجوری ما کلاً از طبقهٔ فئودال پرتاب شدیم به بیرون طبقه، که البته حقمان بود. شاید قرار بود که در طبقهٔ بورژوا ادغام شویم که البته این توفیق نصیبمان نشد و به صف خردهبورژوازها پیوستیم (به قول چپها).
باری، همههٔ اینها را نوشتم که بگویم آن انقلاب واقعی بود و شاه فقید واقعاً موفق شد رژیم ارباب و رعیتی (فئودالبیسم) را به شیوهای آرام و متمدنانه الغا کند و این در حالی بود که مراجع دینی آن زمان با تمام قدرت در برابرش ایستاده بودند و کارشکنی میکردند و جالب اینکه حزب توده هم که مثل هر حزب کمونیستی قاعدتاً باید موافق تقسیم زمین بین کشاورزان باشد بدترین حملات را به شاه میکرد و انقلابش را قلابی و فریبکارانه مینامید.
انقلاب سفید به تدریج از شش اصل به چهارده اصل رسید (از جمله تغذیهٔ رایگان در مدارس، بیمهٔ درمانی همگانی و....). افسوس که طوفان انقلاب خونین ۵۷ از راه رسید و اجازه نداد که اصول مترقی انقلاب سفید شاه و ملت ثمرات بیشتری را نصیب ملت ایران کند.
بیژن اشتری
@BonyadVarahram
جشن سده
روز دهم بهمن ماه، جشن سده است.
نیاکان ما این جشن را بهر گرامیداشت آتش بر پا کردهاند. گفتهاند و در شاهنامه هم آمده که اندرین روز هوشنگ شاه پیشدادی آتش را از برخورد دو پاره سنگ کشف کرد.
در این باره سخنان زیاد گفتهاند. استوارتر رایی که به دست داده شده از آن دکتر ژاله آموزگار، و چنین است:
به روزگاران کهن ایرانیان سال را دو فصل کرده بودند:
تابستان هفت ماهه که از فروردین آغاز میشد تا اول آبان. پنج ماه دیگر از سال میماند که آن پنج ماه زمستان بود.
هفت ماهه تابستان و پنج ماهه زمستان با ایزد رپیتوین، یکی از ایزدان باستانی ایرانی، پیوندی داشته که شنیدنی و خواندنی است.
اینجا بایستی سخنی در باره ایزد رپیتوین آورده شود:
رپیتوین، ایزد نیمروز است، و ایزد گرما و تابستان. نیاکان ما هر روز پنج نوبت نماز و نیایش میکردند. زمان نماز نیمروزی را رپیتوینگاه نامیده بودند.
خویشکاری ایزد رپیتوین این بوده که از آغاز آبان که آغاز زمستان است به زیر زمین برود تا آبهای زیرزمین و ریشههای گیاهان را در آغوش خود بگیرد و به آن گرما ببخشد تا از سرما نیفسرند.
ایرانیان چنین پنداشتهاند که چون یکسد روز از آغاز موسم زمستان برآید، ایزد رپیتوین دیگر نیرویی ندارد. گرمای او بسنده نیست که همه چیز را در زیر زمین گرم نگه بدارد. چنین بود که گرد هم میآمدند و آتش برمیافروختند تا به ایزد رپیتوین نیرو و گرما برسانند تا در نگهداری آبها و گیاهان کم نیاورد.
این آتشی که به نام جشن سده برمیافروزیم بهر یاری به این ایزد است تا دوباره نیرو بگیرد و از پس نگهداری ریشهها و آبهای زیرزمینی برآید. تا خشکی زمین و درختان به سر رسد. درختان از نو جوانه بزنند، شکوفه و گل و برگ بدهند و زندگانی از سر گیرند که زندگانی همه ماست.
اینها همه از دولت ایزد رپیتوین است.
رپیتوین که به زمین بازمیگردد شادی و جشن است و روزگار نو فرا میرسد که آن را نوروز نامیدهایم. روز نو به معنای گیتیانه آن که نوزایی طبیعت است، و هم به معنای آرمانی آن که زمان پیروزی نیکی بر بدی و شر است.
زیبا و شیوا گفته بود، آن که گفته بود اگر دنیای پر راز و رمز، رنگارنگ و دلکش ایزدان ایرانی نبود، دنیا زیبایی و درونمایهای نداشت و زندگانی بر روی زمین دشوار میشد.
م. فاضلی بیرجندی
@BonyadVarahram
روز دهم بهمن ماه، جشن سده است.
نیاکان ما این جشن را بهر گرامیداشت آتش بر پا کردهاند. گفتهاند و در شاهنامه هم آمده که اندرین روز هوشنگ شاه پیشدادی آتش را از برخورد دو پاره سنگ کشف کرد.
در این باره سخنان زیاد گفتهاند. استوارتر رایی که به دست داده شده از آن دکتر ژاله آموزگار، و چنین است:
به روزگاران کهن ایرانیان سال را دو فصل کرده بودند:
تابستان هفت ماهه که از فروردین آغاز میشد تا اول آبان. پنج ماه دیگر از سال میماند که آن پنج ماه زمستان بود.
هفت ماهه تابستان و پنج ماهه زمستان با ایزد رپیتوین، یکی از ایزدان باستانی ایرانی، پیوندی داشته که شنیدنی و خواندنی است.
اینجا بایستی سخنی در باره ایزد رپیتوین آورده شود:
رپیتوین، ایزد نیمروز است، و ایزد گرما و تابستان. نیاکان ما هر روز پنج نوبت نماز و نیایش میکردند. زمان نماز نیمروزی را رپیتوینگاه نامیده بودند.
خویشکاری ایزد رپیتوین این بوده که از آغاز آبان که آغاز زمستان است به زیر زمین برود تا آبهای زیرزمین و ریشههای گیاهان را در آغوش خود بگیرد و به آن گرما ببخشد تا از سرما نیفسرند.
ایرانیان چنین پنداشتهاند که چون یکسد روز از آغاز موسم زمستان برآید، ایزد رپیتوین دیگر نیرویی ندارد. گرمای او بسنده نیست که همه چیز را در زیر زمین گرم نگه بدارد. چنین بود که گرد هم میآمدند و آتش برمیافروختند تا به ایزد رپیتوین نیرو و گرما برسانند تا در نگهداری آبها و گیاهان کم نیاورد.
این آتشی که به نام جشن سده برمیافروزیم بهر یاری به این ایزد است تا دوباره نیرو بگیرد و از پس نگهداری ریشهها و آبهای زیرزمینی برآید. تا خشکی زمین و درختان به سر رسد. درختان از نو جوانه بزنند، شکوفه و گل و برگ بدهند و زندگانی از سر گیرند که زندگانی همه ماست.
اینها همه از دولت ایزد رپیتوین است.
رپیتوین که به زمین بازمیگردد شادی و جشن است و روزگار نو فرا میرسد که آن را نوروز نامیدهایم. روز نو به معنای گیتیانه آن که نوزایی طبیعت است، و هم به معنای آرمانی آن که زمان پیروزی نیکی بر بدی و شر است.
زیبا و شیوا گفته بود، آن که گفته بود اگر دنیای پر راز و رمز، رنگارنگ و دلکش ایزدان ایرانی نبود، دنیا زیبایی و درونمایهای نداشت و زندگانی بر روی زمین دشوار میشد.
م. فاضلی بیرجندی
@BonyadVarahram
فرهنگ یک ملت چگونه دگرگون می شود؟
نیرنگ
نیرنگ واژه پهلوی است به معنی نیایش دینی.
در آیین ایرانی بسیاری از نیایشها را نیرنگ گویند. نمونه آن نیرنگ دستشستن، نیرنگ رفع بیماری یا بلا، نیرنگ حاجت خواستن، نیرنگ دفع دزد و ... .
در دوره پس از افتادن ساسانیان در ایران واژه نیرنگ رفته رفته از معنی قدیم خود دور شد و به معنی سحر و طلسم و فریب درآمد تا فرهنگ باستانی ایران تا هر چه ممکن است از معنا و ژرفای خود دور شود. پس در برابر نیرنگ، دعا را گذاشتند. دعاهای گونهگونه و کتابهای دعا رونوشت نیرنگهای باستانی ایرانیان است.
یکی از فرگردهای خرده اوستا نیرنگستان نامیده شده و آن کتاب کهن دعاهای نیاکانی ماست.
در شاهنامه و دیوانهای شاعران ایرانی هم نیرنگ بارها به همان معنای باستانی آمده، به نشان از ادامه کاربرد قدیم آن.
نمونه را:
ناصرخسرو سرود:
پست منشین و چشم دار و بدانک
زود، زیر و زبر شود نیرنگ.
فردوسی فرمود:
پر از چاره و رنگ و نیرنگ و جنگ
همان از در مرد فرهنگ و سنگ.
و همو فرمود:
فسونها و نیرنگها زال ساخت
که اورند و بند جهان او شناخت.
- از دیباچه استاد پورداوود بر خرده اوستا.
م.فاضلی بیرجندی
@BonyadVarahram
نیرنگ
نیرنگ واژه پهلوی است به معنی نیایش دینی.
در آیین ایرانی بسیاری از نیایشها را نیرنگ گویند. نمونه آن نیرنگ دستشستن، نیرنگ رفع بیماری یا بلا، نیرنگ حاجت خواستن، نیرنگ دفع دزد و ... .
در دوره پس از افتادن ساسانیان در ایران واژه نیرنگ رفته رفته از معنی قدیم خود دور شد و به معنی سحر و طلسم و فریب درآمد تا فرهنگ باستانی ایران تا هر چه ممکن است از معنا و ژرفای خود دور شود. پس در برابر نیرنگ، دعا را گذاشتند. دعاهای گونهگونه و کتابهای دعا رونوشت نیرنگهای باستانی ایرانیان است.
یکی از فرگردهای خرده اوستا نیرنگستان نامیده شده و آن کتاب کهن دعاهای نیاکانی ماست.
در شاهنامه و دیوانهای شاعران ایرانی هم نیرنگ بارها به همان معنای باستانی آمده، به نشان از ادامه کاربرد قدیم آن.
نمونه را:
ناصرخسرو سرود:
پست منشین و چشم دار و بدانک
زود، زیر و زبر شود نیرنگ.
فردوسی فرمود:
پر از چاره و رنگ و نیرنگ و جنگ
همان از در مرد فرهنگ و سنگ.
و همو فرمود:
فسونها و نیرنگها زال ساخت
که اورند و بند جهان او شناخت.
- از دیباچه استاد پورداوود بر خرده اوستا.
م.فاضلی بیرجندی
@BonyadVarahram
Forwarded from بنیاد داریوش همایون ـ برای مطالعات مشروطهخواهی (Ali Kashgar)
دیدگاههای_دکتر_طباطبائی_و_پاسخ_های_وی.pdf
265.7 KB
دیدگاههای دکتر طباطبائی و پاسخ های وی به پرسشها و نقدها به کتاب«دیباچهای بر نظریة انحطاط ایران»…
http://bonyadhomayoun.com/?p=15442
در مورد کلیات بحث و جهت گیری اساسی آن پاسخ من همان است که مارتین لوتر در نشستی با حضور کارلوس پنجم امپراتور اسپانیا که برای محاکمه او تشکیل شده بود، در پایان جلسه، به عنوان فصلالمقال موضع خود، گفت. او که در واقع هر نوع مصالحهای را با کلسیای رسمی رد میکرد، خطاب به امپراتور و حاضران در جلسه، گفت من اینجا ایستادهام و جز این کاری از من ساخته نیست. اگرچه همان طور که اشاره کردم، بسیاری از ایرادها و ملاحظاتِ شما را میپذیرم، اما به هر حال من هم میخواهم بگویم اینجا ایستادهام. معنای این حرف آن نیست که به هر قیمتی از همه مطالبی که نوشتهام دفاع میکنم، بلکه میخواهم بگویم که باید در جایی ایستاد و بر آنام که تنها کسی میتواند از یک موضع نظری دفاع کند و بیشتر از آن ایرادی را بپذیرد که در جایی ایستاده باشد و گرنه دفاع از موضع نظری جزمیت و پذیرفتن ایراد وا دادنی بیش نخواهد بود.
http://bonyadhomayoun.com/?p=15442
در مورد کلیات بحث و جهت گیری اساسی آن پاسخ من همان است که مارتین لوتر در نشستی با حضور کارلوس پنجم امپراتور اسپانیا که برای محاکمه او تشکیل شده بود، در پایان جلسه، به عنوان فصلالمقال موضع خود، گفت. او که در واقع هر نوع مصالحهای را با کلسیای رسمی رد میکرد، خطاب به امپراتور و حاضران در جلسه، گفت من اینجا ایستادهام و جز این کاری از من ساخته نیست. اگرچه همان طور که اشاره کردم، بسیاری از ایرادها و ملاحظاتِ شما را میپذیرم، اما به هر حال من هم میخواهم بگویم اینجا ایستادهام. معنای این حرف آن نیست که به هر قیمتی از همه مطالبی که نوشتهام دفاع میکنم، بلکه میخواهم بگویم که باید در جایی ایستاد و بر آنام که تنها کسی میتواند از یک موضع نظری دفاع کند و بیشتر از آن ایرادی را بپذیرد که در جایی ایستاده باشد و گرنه دفاع از موضع نظری جزمیت و پذیرفتن ایراد وا دادنی بیش نخواهد بود.
"شل کن، سفت کن" سیاسی!
آلمان پادشاه ایران را برای شرکت در کنفرانس امنیتی مونیخ دعوت می کند. سپس دعوتش را پس می گیرد. اما دوباره ایشان را دعوت می نماید. و دوباره آن را پس می گیرد!
در نهایت اعلام شده است که این کشور جوان، از حضور پادشاه ایران در کنفرانس مونیخ به دلیل "فشار جمهوری اسلامی" خودداری کرده است.
اما همزمان افراد دیگری که خود را به عنوان اپوزیسیون جمهوری اسلامی معرفی می کنند، مانند مصی علینژاد و دیگر صادراتیهای باند اصلاح طلب فائزه هاشمی، بی هیچ حرف و سخنی در این "محفل" حضور پیدا می کنند.
علیرغم اینکه مردم پادشاهیخواه ایران، این رفتار را خارج از عرف سیاسی و توهین آمیز می دانند، اما این جریان حاوی یک نکته مثبت است:
اینکه اپوزیسیون واقعی فرقه تبهکار، تنها و تنها پادشاه ایران، رضاشاه دوم هستند.
این اتفاق شاید توهین آمیز باشد، اما آشکارا نشانگر نیروی سیاسی پادشاه، در برابر جمهوری اسلامی است.
نیروی پادشاه از پایگاهی مردمی برگرفته می شود. بدین معنی که تا مردم شاهگرا نباشند، شاه نمی تواند از نیروی سیاسی نیرومندی برخوردار باشد.
بنابراین رفتار کنونی دولت آلمان علاوه بر اینکه نشانگر ضعف دولت آلمان در برابر اهرمهای سیاسی-اقتصادی جمهوری اسلامی است، (که ترجمه ساده آن برابر است با باج دادن جمهوری اسلامی به آلمان)، "اعتراف جمهوری اسلامی به قدرت پادشاه است"، و برجسته شدن اپوزیسیون واقعی این رژیم است، که این یک پیروزی بزرگ برای مردم شاهدوست ایران می باشد.
شروین
@BonyadVarahram
آلمان پادشاه ایران را برای شرکت در کنفرانس امنیتی مونیخ دعوت می کند. سپس دعوتش را پس می گیرد. اما دوباره ایشان را دعوت می نماید. و دوباره آن را پس می گیرد!
در نهایت اعلام شده است که این کشور جوان، از حضور پادشاه ایران در کنفرانس مونیخ به دلیل "فشار جمهوری اسلامی" خودداری کرده است.
اما همزمان افراد دیگری که خود را به عنوان اپوزیسیون جمهوری اسلامی معرفی می کنند، مانند مصی علینژاد و دیگر صادراتیهای باند اصلاح طلب فائزه هاشمی، بی هیچ حرف و سخنی در این "محفل" حضور پیدا می کنند.
علیرغم اینکه مردم پادشاهیخواه ایران، این رفتار را خارج از عرف سیاسی و توهین آمیز می دانند، اما این جریان حاوی یک نکته مثبت است:
اینکه اپوزیسیون واقعی فرقه تبهکار، تنها و تنها پادشاه ایران، رضاشاه دوم هستند.
این اتفاق شاید توهین آمیز باشد، اما آشکارا نشانگر نیروی سیاسی پادشاه، در برابر جمهوری اسلامی است.
نیروی پادشاه از پایگاهی مردمی برگرفته می شود. بدین معنی که تا مردم شاهگرا نباشند، شاه نمی تواند از نیروی سیاسی نیرومندی برخوردار باشد.
بنابراین رفتار کنونی دولت آلمان علاوه بر اینکه نشانگر ضعف دولت آلمان در برابر اهرمهای سیاسی-اقتصادی جمهوری اسلامی است، (که ترجمه ساده آن برابر است با باج دادن جمهوری اسلامی به آلمان)، "اعتراف جمهوری اسلامی به قدرت پادشاه است"، و برجسته شدن اپوزیسیون واقعی این رژیم است، که این یک پیروزی بزرگ برای مردم شاهدوست ایران می باشد.
شروین
@BonyadVarahram
Forwarded from بنیاد داریوش همایون ـ برای مطالعات مشروطهخواهی (Ali Kashgar)
بر_مدارِ_تاریخِ_پیشرفت_در_آستانۀ_سالگردِ_آمدن_رضاشاه.pdf
223 KB
بر مدارِ تاریخِ پیشرفت در آستانۀ سالگردِ آمدن رضاشاه / فرخنده مدرّس
https://bonyadhomayoun.com/?p=23684
ایران اگر بخواهد بار دیگر به مدار تاریخِ پیشرفت بازگردد و در مسیر تداوم و تحکیم جامعۀ مدرن خود گام ب ردارد و در آن مسیر استوار بماند، نمیتواند بر حقوق برابرِ تک تک افراد این ملت، فارغ از قوم، دین و آئین و مذهب و جنسیت، چشم بپوشد. هیچ جامعهای بدون زنان خود به کمال نمیرسد و هیچ اجتماعِ مردمانی بدون، تکیه بر ارادۀ عمومی آنان و بدون آزادی و حقوق برابرِ آحاد آن به کمال ملتبودگی خود دست نمییابد. بنای چنین کشور، جامعه و ملتِ کاملی در کانون اصلاحات، اقدامات و آرمانها و آرزوهای رضاشاه قرار داشت. و این آن انطباق دیدگاه زنان، امروز، با دیدگاه رضاشاه، در آن روزگار ایران و حلقۀ پیوند میان این دو دیدگاه درآن دو روز و امروز است.
https://bonyadhomayoun.com/?p=23684
ایران اگر بخواهد بار دیگر به مدار تاریخِ پیشرفت بازگردد و در مسیر تداوم و تحکیم جامعۀ مدرن خود گام ب ردارد و در آن مسیر استوار بماند، نمیتواند بر حقوق برابرِ تک تک افراد این ملت، فارغ از قوم، دین و آئین و مذهب و جنسیت، چشم بپوشد. هیچ جامعهای بدون زنان خود به کمال نمیرسد و هیچ اجتماعِ مردمانی بدون، تکیه بر ارادۀ عمومی آنان و بدون آزادی و حقوق برابرِ آحاد آن به کمال ملتبودگی خود دست نمییابد. بنای چنین کشور، جامعه و ملتِ کاملی در کانون اصلاحات، اقدامات و آرمانها و آرزوهای رضاشاه قرار داشت. و این آن انطباق دیدگاه زنان، امروز، با دیدگاه رضاشاه، در آن روزگار ایران و حلقۀ پیوند میان این دو دیدگاه درآن دو روز و امروز است.
یک عمر خیانت!
تاریخ حزب توده را میتوان تاریخ یک عمر خیانت دانست. حزب توده از بقایای گروه ۵۳ نفر درتاریخ ۱۳۲۰ تشکیل شد. اسم اولیهای که برایش درنظر گرفته بودند حزب کمونیست ایران بود که به دلیل حساسیتهای مذهبی جامعه آن را به کنار نهاده و توده را برگزیدند. درجامعه عقب افتاده آن زمان باشعارهای فریبندهای چون عدالت در ابتدا توانستند اقبال عمومی را به خود جلب کنند ولی هر چه به پیش رفتند، ریزشها از این حزب بیشتر شد. درابتدا با پافشاری بر اعطا امتیاز نفت شمال به شوروی عیارخودشان را نشان دادند و بعد با حمایت از فرقه تجزیهطلب پیشهوری باعث استعفا شمار بسیاری از اعضا شدند، کسانی چون خلیل ملکی. یکی از سمپاتهای حزب در سال ۲۷ اقدام به ترور شاه کرد و پس از آن حزب غیرقانونی شد. حزب بنیان گذار ترور شخصیت درفضای سیاسی ایران بود. منتقدینشان و حتی دوستان سابقشان را چون ملکی آماج سخیف ترین حملات قرار میدادند و آنجا که ترور شخصیت کارساز نبود، دست به حذف فیزیکی آنها میزدند! خسرو روزبه در اعترافاتش به قتل محمد مسعود و چهارتن دیگر اعتراف کرد و این درحالی بود که سالها روزنامههای حزب چون روزنامه مردم این قتل را متوجه دربار میکرد. حزب سازمان نظامی داشت که پس از ۲۸ مرداد مشخص شد ۶۰۰ افسر درآن عضو هستند و هرلحظه مترصد فرصتی بودند برای کودتا و تقدیم ایران به شوروی. حسین فاطمی، وزیرخارجه فراری مصدق هم درخانه یکی ازهمین افسران تودهای بازداشت شد. حزب در انقلاب ۵۷ حمایت تام و تمامی ازاسلام گرایان کرد به طوری که نورالدین کیانوری دبیرکل حزب میگفت: تودهای هستم و همراه امام، ماندگارم که زمان است به کام! حزب در تهییج انقلابیون برای اعدام افسران ارتش و پاکسازی آنها نقش بسزایی ایفا نمود. پس از طرح حجاب اجباری مریم فیروز که همسرکیانوری بود و ازاعضا ارشد حزب و دیگراعضا از این طرح حمایت کرده و خواستار حفظ حجاب توسط تمام زنان شدند. حزب همچنین از حمله به سفارت آمریکا استقبال نمود. درانتخابات اولین دوره مجلس کاندیدای حزب صادق خلخالیِ قاضی شرع بود! بنابرگفتهها طرح کودتای نوژه را هوشنگ اسدی، یکی ازاعضا حزب و همسر نوشابه امیری به مقامات وقت لو داد. این حزب همینطور همکاری تام وتمامی با دولت انقلابی در سرکوب دیگر احزاب وگروههای چپ داشت. ولادیمیرکوزیچیکین، افسر فراری K.G.B درخاطراتش به فرمانبری کیانوری و حزب از شوروی اشاره میکند. بالاخره تاریخ مصرف حزب توده هم به سر آمد و نیروهای انقلابی در دو نوبت سران آنها را دستگیر و آنهارا مجبور به اعتراف در اوج حقارت کرد! نتیجه وطن فروشی چیزی جز حقارت وزبونی نیست...
بهروز حسینی
@BonyadVarahram
تاریخ حزب توده را میتوان تاریخ یک عمر خیانت دانست. حزب توده از بقایای گروه ۵۳ نفر درتاریخ ۱۳۲۰ تشکیل شد. اسم اولیهای که برایش درنظر گرفته بودند حزب کمونیست ایران بود که به دلیل حساسیتهای مذهبی جامعه آن را به کنار نهاده و توده را برگزیدند. درجامعه عقب افتاده آن زمان باشعارهای فریبندهای چون عدالت در ابتدا توانستند اقبال عمومی را به خود جلب کنند ولی هر چه به پیش رفتند، ریزشها از این حزب بیشتر شد. درابتدا با پافشاری بر اعطا امتیاز نفت شمال به شوروی عیارخودشان را نشان دادند و بعد با حمایت از فرقه تجزیهطلب پیشهوری باعث استعفا شمار بسیاری از اعضا شدند، کسانی چون خلیل ملکی. یکی از سمپاتهای حزب در سال ۲۷ اقدام به ترور شاه کرد و پس از آن حزب غیرقانونی شد. حزب بنیان گذار ترور شخصیت درفضای سیاسی ایران بود. منتقدینشان و حتی دوستان سابقشان را چون ملکی آماج سخیف ترین حملات قرار میدادند و آنجا که ترور شخصیت کارساز نبود، دست به حذف فیزیکی آنها میزدند! خسرو روزبه در اعترافاتش به قتل محمد مسعود و چهارتن دیگر اعتراف کرد و این درحالی بود که سالها روزنامههای حزب چون روزنامه مردم این قتل را متوجه دربار میکرد. حزب سازمان نظامی داشت که پس از ۲۸ مرداد مشخص شد ۶۰۰ افسر درآن عضو هستند و هرلحظه مترصد فرصتی بودند برای کودتا و تقدیم ایران به شوروی. حسین فاطمی، وزیرخارجه فراری مصدق هم درخانه یکی ازهمین افسران تودهای بازداشت شد. حزب در انقلاب ۵۷ حمایت تام و تمامی ازاسلام گرایان کرد به طوری که نورالدین کیانوری دبیرکل حزب میگفت: تودهای هستم و همراه امام، ماندگارم که زمان است به کام! حزب در تهییج انقلابیون برای اعدام افسران ارتش و پاکسازی آنها نقش بسزایی ایفا نمود. پس از طرح حجاب اجباری مریم فیروز که همسرکیانوری بود و ازاعضا ارشد حزب و دیگراعضا از این طرح حمایت کرده و خواستار حفظ حجاب توسط تمام زنان شدند. حزب همچنین از حمله به سفارت آمریکا استقبال نمود. درانتخابات اولین دوره مجلس کاندیدای حزب صادق خلخالیِ قاضی شرع بود! بنابرگفتهها طرح کودتای نوژه را هوشنگ اسدی، یکی ازاعضا حزب و همسر نوشابه امیری به مقامات وقت لو داد. این حزب همینطور همکاری تام وتمامی با دولت انقلابی در سرکوب دیگر احزاب وگروههای چپ داشت. ولادیمیرکوزیچیکین، افسر فراری K.G.B درخاطراتش به فرمانبری کیانوری و حزب از شوروی اشاره میکند. بالاخره تاریخ مصرف حزب توده هم به سر آمد و نیروهای انقلابی در دو نوبت سران آنها را دستگیر و آنهارا مجبور به اعتراف در اوج حقارت کرد! نتیجه وطن فروشی چیزی جز حقارت وزبونی نیست...
بهروز حسینی
@BonyadVarahram
Forwarded from بنیاد وَرَهرام (Shervin)
مفاهیم علوم سیاسی از بار ارزشی ذاتی برخوردار نیستند و تنها توسط اذهان مبتلا به ایدئولوژی باردار میشوند.
مفاهیمی چون کودتا، انقلاب، شورش نه ارزش مثبتی داشته و نه ضدارزش های طبیعی و اجتماعی یک سرزمین اند.
روزونری ها(سرخ و سیاه)هایی که سالهاست کوشیده اند تا کودتای سوم اسفند را با تف، به اینگیلیس! بچسبانند، از هوش زیادی برای پنهان کردن دلایل اصلی این کودتا برخوردارند!
اما نگاه به زیرلایه های تاریخی واقعه می گوید که کودتاهایی چون کودتای داریوش هخامنشی، طاهر، کریم خان هنوز مورد تقدیس عموم است.
رضاشاه در سال 1296 از ویلهلم پادشاه آلمان برای کودتا درخواست کمک کرد اما به علت سقوط رایش، کمک ها در ترکیه دزدیده شد! سپس از وثوق الدوله و مدرس درخواست کمک کرد که پاسخ هر دو منفی بود.
تا اینکه روزی اردشیر جی او را به آیرونساید معرفی می کند و آیرونساید به او مهمات می دهد.
در شرایطی که قحطی و شیوع بیماریهای مختلف یک سوم جمعیت کشور را از بین برده و هر کلثوم ننه ای در گوشه ای از کشور علم استقلال برافراشته بود، تنها یک کودتای وطن پرستانه کشور را می توانست نجات دهد، که زحمتش دست سردار سپه را بوسید.
مجتبی اسکندری
@Bonyadvarahram
مفاهیمی چون کودتا، انقلاب، شورش نه ارزش مثبتی داشته و نه ضدارزش های طبیعی و اجتماعی یک سرزمین اند.
روزونری ها(سرخ و سیاه)هایی که سالهاست کوشیده اند تا کودتای سوم اسفند را با تف، به اینگیلیس! بچسبانند، از هوش زیادی برای پنهان کردن دلایل اصلی این کودتا برخوردارند!
اما نگاه به زیرلایه های تاریخی واقعه می گوید که کودتاهایی چون کودتای داریوش هخامنشی، طاهر، کریم خان هنوز مورد تقدیس عموم است.
رضاشاه در سال 1296 از ویلهلم پادشاه آلمان برای کودتا درخواست کمک کرد اما به علت سقوط رایش، کمک ها در ترکیه دزدیده شد! سپس از وثوق الدوله و مدرس درخواست کمک کرد که پاسخ هر دو منفی بود.
تا اینکه روزی اردشیر جی او را به آیرونساید معرفی می کند و آیرونساید به او مهمات می دهد.
در شرایطی که قحطی و شیوع بیماریهای مختلف یک سوم جمعیت کشور را از بین برده و هر کلثوم ننه ای در گوشه ای از کشور علم استقلال برافراشته بود، تنها یک کودتای وطن پرستانه کشور را می توانست نجات دهد، که زحمتش دست سردار سپه را بوسید.
مجتبی اسکندری
@Bonyadvarahram
Forwarded from Reza Pahlavi - Official
نسخه کامل گفتگوی اخیر با رادیو تایمز لندن:
https://youtu.be/DsfcLky-hNw
نسخه با زیرنویس فارسی (از یونیکا):
https://www.tgoop.com/unikador/19665
@OfficialRezaPahlavi
https://youtu.be/DsfcLky-hNw
نسخه با زیرنویس فارسی (از یونیکا):
https://www.tgoop.com/unikador/19665
@OfficialRezaPahlavi
Forwarded from Reza Pahlavi - Official
نسخه کامل گفتگوی اخیر با پادکست مهیار توسی (Tousi TV)
https://youtu.be/dZlwCmeFgek
نسخه با زیرنویس فارسی (از یونیکا):
https://www.tgoop.com/unikador/19739
@OfficialRezaPahlavi
https://youtu.be/dZlwCmeFgek
نسخه با زیرنویس فارسی (از یونیکا):
https://www.tgoop.com/unikador/19739
@OfficialRezaPahlavi
Forwarded from Reza Pahlavi - Official
نسخه کامل گفتگوی اخیر با تلویزیون وِلت آلمان (Welt)
https://youtu.be/w8mliah8N3s
نسخه با زیرنویس فارسی (از یونیکا):
https://www.tgoop.com/unikador/19729
@OfficialRezaPahlavi
https://youtu.be/w8mliah8N3s
نسخه با زیرنویس فارسی (از یونیکا):
https://www.tgoop.com/unikador/19729
@OfficialRezaPahlavi