Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
3747 - Telegram Web
Telegram Web
آن درد ندارم که طبیبان دانند
دردیست محبت که حبیبان دانند
ما را غم روی آشنایی کشتست
این حال نباید که غریبان دانند

- سعدی
🌱.
می‌خواهی برو، می‌خواهی بمان
رفتنِ تو دل انگیزتر از آمدنِ دیگریست!

- محمدابراهیم جعفری
مغرور،‌ولی دست به دامان رقیبان
رسوا شدم و طعنه شنیدم،‌تو چه کردی؟
«تنهایی و رسوایی» ، «بی مهری و آزار»
ای عشق،‌ببین من چه کشیدم تو چه کردی

- فاضل نظری
من آن ابرم که می‌خواهد ببارد
دل تنگم هوای گریه دارد
دل تنگم غریب این در و دشت
نمی‌داند کجا سر می‌گذارد!

- هوشنگ ابتهاج
هرچه می‌خواهمت از یاد برم، ممکن نیست
من تو را دوست نمی‌دارم اگر بگذاری!

- فاضل نظری
🌱.
ديوانه و دلبسته اقبال خودت باش،
سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش!

يک لحظه نخور حسرت آن را که نداری،
راضی به همين چند قلم مال خودت باش!

دنبال کسی باش که دنبال تو باشد،
اين گونه اگر نيست به دنبال خودت باش!

پرواز قشنگ است ولی بی غم و منت،
منت نکش از غير و پر و بال خودت باش!
 
صد سال اگر زنده بمانی گذرانی،
پس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش!
 
- اقبال‌ لاهوری
گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو
آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست

- مولانا
اونجا که علیرضا بدیع میگه:

تا زنده باشم چون کبوتر دانه می‌خواهم
امروز محتاج توام؛ فردا نمی‌خواهم!

آشفته‌ام...زیبایی‌ات باشد برای بعد
من درد دارم، شانه‌ای مردانه می‌خواهم

از گوشه‌ی محراب عمری دلبری جستم
اکنون خدا را از دل میخانه می‌خواهم

می‌خندم و آیینه می‌گرید به حال من
دیوانه‌ام، هم‌صحبتی دیوانه می‌خواهم

در را به رویم باز کن! اندوه آوردم
امشب برای گریه کردن شانه می‌خواهم
راه کج بود نشد تا به ديارم برسم
فال من خوب نيامد که به يارم برسم

بي‌قراریِ رسيدن رمق از پایم برد
نشد آخر سر ساعت به قرارم برسم

شهرياری پر از اندوه ثریا هستم
شايد آخر سر پيری به نگارم برسم

استخوان سوز سياهی زمستان شده‌ام
بلکه نوروز بیاید به بهارم برسم

عشق هرروز دلم را به کناری می برد
عشق نگذاشت سرانجام به کارم برسم

مرگ، دل‌بستگی آخرِ دنيای من است
می روم شايد روزی به مزارم برسم

- شهریار
🌱.
قصه ی تقسیم عشق اینگونه تعبیر می شود
یا جنون قسمت شود یاسهم مجنون می شوی

- سعید طالقانی
شعر تک خطی واسه بیو:

-شب هلاکم می‌کند اندیشهٔ غم های روز

-در نگاهم اگر نيستی در خيالم سرشاری

-شبی از میان اینهمه دَرد ، اُمید میروید

-بگذر زِ آفریده،بنگر در آفریدن

-از همان جا که رسد درد همان‌جاست دوا

-می‌خَندید وَ دَر نِگاهَش غَمی میرَقصید
گرچه دانم که به وصلت نرسم بازنگردم
تا در این راه بمیرم که طلبکار تو باشم

- سعدی
وحشی از رهزنِ ايام چه انديشه کنيم
ما چه داريم که از ما نبرد يا ببرد

- وحشی بافقی
🌱.
کوشش بیهوده کردم تا فراموشش کنم
کارِ غم در خاطرِ دیوانگان یادآوری‌ست

- هادی محمدحسنی
گر تو گرفتارم کنی من با گرفتاری خوشم
داروی دردم گر تویی در اوج بیماری خوشم

- مولانا
خوشم به دولت خواری و مُلکِ تنهایی
که التفاتِ کسی را به روزگارم نیست

- اميرخسرو دهلوى
2025/02/17 21:52:40
Back to Top
HTML Embed Code: