🚩 نسخهی کامل کتاب “بینالملل فمنیستی” اثر ورونیکا گاگو و با ترجمه گروهی زنان در ایران
منبع: کانال «برخی از هنرمندان»
@barkhi_az_honarmandaan
#فمینیسم_ضدسرمایهدارانه
#جنسیت
منبع: کانال «برخی از هنرمندان»
@barkhi_az_honarmandaan
#فمینیسم_ضدسرمایهدارانه
#جنسیت
Feminist International-3.pdf
1.8 MB
ترجمه فارسی «بینالملل فمینیستی»_ ورونیکا گاگو_ نسخه کامل
منبع: کانال «برخی از هنرمندان»
@barkhi_az_honarmandaan
منبع: کانال «برخی از هنرمندان»
@barkhi_az_honarmandaan
🚩معرفی کتاب
دخترک و اژدها
کتاب مصور La fille et le dragon «دخترک و اژدها» به قلم نیکل لاپی یر و تصویرگری کبری خادمی هنرمند هزاره تبار در فرانسه منتشر شده است. ناشر کتاب «د نوئل گرافیک» است و تاریخ چاپ اول آن سپتامبر ۲۰۲۴.
دخترک و اژدها شرح زندگی کبری خادمی از روزهای دور کودکی تا سال های نوجوانی و جوانی و ورود به دانشگاه کابل است. کبری خادمی هنرمند فمینیستی است که اول بار نامش را با اجرای پرفورمانس هشت دقیقه ای مشهورش «زره» به سال ۲۰۱۵ در خیابان های کابل شنیدیم و تصویرش را در حالی که مردان تهدید و دشنام نثارش می کردند دیدیم. او کمی بعد به فرانسه پناهنده شد و فعالیت هنری خود را در این کشور دنبال کرد.
برای تولید «دخترک و اژدها» به نظر می آید که کبری هر خاطره ای که بر ذهنش تاثیری عمیق داشته را برای نویسنده تعریف کرده و نیکل لاپی یر نیز با انتخاب زبان روایی مناسب برای مخاطبان عمدتا نوجوان و جوان غربی از آن یک قصه جذاب ساخته است. متن بی پیرایه و ساده نوشته شده و در لابلای آن مخاطب با بعضی وقایع تاریخی، گوشه هایی از باورها و ارزش ها و سنت ها در جغرافیای افغانستان و ایران و بلوچستان پاکستان، و نیز با ادبیات عامه و ضرب المثل های دری آشنا می شود.
تاثیر و کشش قصه در عریانی مناسبات اجتماعی خشنی است که مردمان را به زنجیر کشیده و به ویژه ستم و رنجی سنگین و دائمی را بر زنان از تولد تا مرگ تحمیل می کند. تحقیر، ضرب و شتم، تهدید و تجاوز زندگی همه این زنان را رقم می زند؛ آن هم زنانی که به اقلیت های ملی و مذهبی تعلق دارند و در فضای عمومی نژادپرستی، آوارگی، جنگ و درگیری های پایان ناپذیر منطقه ای زیر شلاق ستم پدر/مردسالارانه قرار دارند. قصه به اقتضای سن قهرمانش عمدتا در محیط خانواده پدرسالار با آشنایان دور و نزدیک و هم محله ای ها و هم تباران می گذرد و پدر و برادرانند که نقش از پیش تعیین شده خود را به عنوان عامل تحقیر و تبعیض بر زنان خانواده بازی می کنند و مادر نیز در این میان قربانی/توجیه گر/ مجری این ستم تکراری است. او شاهد صحنه هایی است که پیش از آن در مورد خودش و پیشتر در مورد مادرش اتفاق افتاده است.
آنچه مثل نخ تسبیح اتفاقات ریز و درشت «دخترک و اژدها» را به هم متصل می کند، مقاومت و سرکشی کبری است. گاه فکر نشده و اتفاقی، گاه حساب شده. گاه بی پشتوانه و در معرض سرکوب فوری، گاه متکی بر نقاط قوت و امتیازاتی که خود اندوخته است. تفاوت او با دیگران اینست که نمی خواهد به روال عادی امور تن بدهد و همان راهی را برود که زنان پیش از او در خانواده رفته اند. او دیده است که چگونه استعداد خواهر بزرگترش پر پر شده و هر آنچه با تلاش در آن شرایط دشوار بدست آورده بود را با گردن گذاشتن به تصمیم پدرسالاران و ارزش ها و منافع شان از دست داده است. در جای جای قصه رد پای سیاست به چشم می خورد؛ گاه پر رنگ و گاه در حاشیه. موانع شادی و آزادی و رهایی کبری گاه نظام سرکوبگر جمهوری اسلامی و ماموران فاسد و ملایان مرتجعند و گاه مقامات کهنه پرست در مدارس ویژه هزاره تباران در بلوچستان پاکستان. مجاهدان جنگ سالار، حاجی های متمول مقیم کشورهای حاشیه خلیج، مردان دندان تیز کرده برای بدست آوردن کنیز با قباله ازدواج، متجاوزان خانگی و تعرض گران کوچه و خیابان هر یک به نوبه خود از لابلای صفحات کتاب سر بلند می کنند و پیکر مهیب و همه جا گستر اژدها را می سازند.
پا به پای قصه گو، طرح های فوق العاده کبری خادمی تصویر و تاثیری گویاتر، عمیق تر و گاه فراتر از واقعیت روزمره را در برابر ما می گشاید. کبری خادمی در مسیر پر پیچ و خم و خودروی هنری به سبکی مختص خود دست یافته است که پیش از این در آثار به نمایش در آمده اش نیز بروز یافته بود. تصاویر کتاب یکایک آمیزه ای از خشونت و ظرافتند؛ آمیزه ای از کودکی و تجربه؛ واقعیت و خیال. با رنگ آمیزی مینیمالی که آگاهانه از رنگ و لعاب زدن به قصه ای که شنیدنش تحمل و دقت و تامل می خواهد پرهیز می کند و اجازه نمی دهد که مخاطب عمدتا نوجوان غربی غرق تماشای تصاویر «زیبا» شود و از گزندگی متن در امان بماند. شاید بتوان گفت که از نقطه نظر تصویرگری کتاب، همین مساله به یک نقطه ضعف تبدیل شده یعنی بخشی از تصاویر در کتابی به حجم ۳۸۰ صفحه یکنواخت و تکراری به نظر می رسد. احتمالا این نوع کتاب ها با توجه به توقع و حوصله مخاطبان نوجوانش ضرورتا باید با تصویری در هر صفحه همراه باشد که همین مساله کار را برای تصویرگر دشوار می سازد.
دخترک و اژدها
کتاب مصور La fille et le dragon «دخترک و اژدها» به قلم نیکل لاپی یر و تصویرگری کبری خادمی هنرمند هزاره تبار در فرانسه منتشر شده است. ناشر کتاب «د نوئل گرافیک» است و تاریخ چاپ اول آن سپتامبر ۲۰۲۴.
دخترک و اژدها شرح زندگی کبری خادمی از روزهای دور کودکی تا سال های نوجوانی و جوانی و ورود به دانشگاه کابل است. کبری خادمی هنرمند فمینیستی است که اول بار نامش را با اجرای پرفورمانس هشت دقیقه ای مشهورش «زره» به سال ۲۰۱۵ در خیابان های کابل شنیدیم و تصویرش را در حالی که مردان تهدید و دشنام نثارش می کردند دیدیم. او کمی بعد به فرانسه پناهنده شد و فعالیت هنری خود را در این کشور دنبال کرد.
برای تولید «دخترک و اژدها» به نظر می آید که کبری هر خاطره ای که بر ذهنش تاثیری عمیق داشته را برای نویسنده تعریف کرده و نیکل لاپی یر نیز با انتخاب زبان روایی مناسب برای مخاطبان عمدتا نوجوان و جوان غربی از آن یک قصه جذاب ساخته است. متن بی پیرایه و ساده نوشته شده و در لابلای آن مخاطب با بعضی وقایع تاریخی، گوشه هایی از باورها و ارزش ها و سنت ها در جغرافیای افغانستان و ایران و بلوچستان پاکستان، و نیز با ادبیات عامه و ضرب المثل های دری آشنا می شود.
تاثیر و کشش قصه در عریانی مناسبات اجتماعی خشنی است که مردمان را به زنجیر کشیده و به ویژه ستم و رنجی سنگین و دائمی را بر زنان از تولد تا مرگ تحمیل می کند. تحقیر، ضرب و شتم، تهدید و تجاوز زندگی همه این زنان را رقم می زند؛ آن هم زنانی که به اقلیت های ملی و مذهبی تعلق دارند و در فضای عمومی نژادپرستی، آوارگی، جنگ و درگیری های پایان ناپذیر منطقه ای زیر شلاق ستم پدر/مردسالارانه قرار دارند. قصه به اقتضای سن قهرمانش عمدتا در محیط خانواده پدرسالار با آشنایان دور و نزدیک و هم محله ای ها و هم تباران می گذرد و پدر و برادرانند که نقش از پیش تعیین شده خود را به عنوان عامل تحقیر و تبعیض بر زنان خانواده بازی می کنند و مادر نیز در این میان قربانی/توجیه گر/ مجری این ستم تکراری است. او شاهد صحنه هایی است که پیش از آن در مورد خودش و پیشتر در مورد مادرش اتفاق افتاده است.
آنچه مثل نخ تسبیح اتفاقات ریز و درشت «دخترک و اژدها» را به هم متصل می کند، مقاومت و سرکشی کبری است. گاه فکر نشده و اتفاقی، گاه حساب شده. گاه بی پشتوانه و در معرض سرکوب فوری، گاه متکی بر نقاط قوت و امتیازاتی که خود اندوخته است. تفاوت او با دیگران اینست که نمی خواهد به روال عادی امور تن بدهد و همان راهی را برود که زنان پیش از او در خانواده رفته اند. او دیده است که چگونه استعداد خواهر بزرگترش پر پر شده و هر آنچه با تلاش در آن شرایط دشوار بدست آورده بود را با گردن گذاشتن به تصمیم پدرسالاران و ارزش ها و منافع شان از دست داده است. در جای جای قصه رد پای سیاست به چشم می خورد؛ گاه پر رنگ و گاه در حاشیه. موانع شادی و آزادی و رهایی کبری گاه نظام سرکوبگر جمهوری اسلامی و ماموران فاسد و ملایان مرتجعند و گاه مقامات کهنه پرست در مدارس ویژه هزاره تباران در بلوچستان پاکستان. مجاهدان جنگ سالار، حاجی های متمول مقیم کشورهای حاشیه خلیج، مردان دندان تیز کرده برای بدست آوردن کنیز با قباله ازدواج، متجاوزان خانگی و تعرض گران کوچه و خیابان هر یک به نوبه خود از لابلای صفحات کتاب سر بلند می کنند و پیکر مهیب و همه جا گستر اژدها را می سازند.
پا به پای قصه گو، طرح های فوق العاده کبری خادمی تصویر و تاثیری گویاتر، عمیق تر و گاه فراتر از واقعیت روزمره را در برابر ما می گشاید. کبری خادمی در مسیر پر پیچ و خم و خودروی هنری به سبکی مختص خود دست یافته است که پیش از این در آثار به نمایش در آمده اش نیز بروز یافته بود. تصاویر کتاب یکایک آمیزه ای از خشونت و ظرافتند؛ آمیزه ای از کودکی و تجربه؛ واقعیت و خیال. با رنگ آمیزی مینیمالی که آگاهانه از رنگ و لعاب زدن به قصه ای که شنیدنش تحمل و دقت و تامل می خواهد پرهیز می کند و اجازه نمی دهد که مخاطب عمدتا نوجوان غربی غرق تماشای تصاویر «زیبا» شود و از گزندگی متن در امان بماند. شاید بتوان گفت که از نقطه نظر تصویرگری کتاب، همین مساله به یک نقطه ضعف تبدیل شده یعنی بخشی از تصاویر در کتابی به حجم ۳۸۰ صفحه یکنواخت و تکراری به نظر می رسد. احتمالا این نوع کتاب ها با توجه به توقع و حوصله مخاطبان نوجوانش ضرورتا باید با تصویری در هر صفحه همراه باشد که همین مساله کار را برای تصویرگر دشوار می سازد.
سرانجام اینکه، قصه زندگی کبری از فیلتر نگاه نیکل لا پی یر عبور کرده است. در سراسر کتاب، نشانه ای یا حرفی از استعمار و نقش قدرت های بزرگ جهانی (به جز شوروی) در سرنوشت مردم افغانستان نیست. خواننده کتاب هیچ حرفی از وضعیت افغانستان بعد از سقوط حکومت طالبان و اشغال کشور توسط ارتش آمریکا و متحدان غربی اش نمی شنود. قصه به ورود کبری به دانشگاه کابل ختم می شود. همه اینها اجازه نمی دهد که قصه از خاطرات شخصی و خصوصیات و تصمیمات فردی به افق عمومی مقاومت و رهایی ربط پیدا کند. نباید انتظار داشت که نویسنده وقایع و نکات عمومی را به شکل مصنوعی به خاطرات کبری بچسباند، اما خاطرات شخصی را می توان طوری به روی کاغذ آورد که تاثیر نهایی اش هر کس باید گلیم خودش را از آب بیرون بکشد نباشد.
@collective98
@collective98
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🚩 صدای یک انقلابی:
سرود مردمی معروف کوردی که #پخشان_عزیزی که در زیر خطر تیغ اعدام قرار دارد، بازخوانی میکند!
زن بودن، کورد بودن و چپ بودن جرمی است که او را به حبس کشانده و تا تیر اعدام برده است...
@collective98
سرود مردمی معروف کوردی که #پخشان_عزیزی که در زیر خطر تیغ اعدام قرار دارد، بازخوانی میکند!
زن بودن، کورد بودن و چپ بودن جرمی است که او را به حبس کشانده و تا تیر اعدام برده است...
@collective98
🚩پنجاه و پنجمین هفته از کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در ۳۵ زندان سراسر کشور
🔸 محکومیت زندانی سیاسی پژمان سلطانی به اعدام و هشدار کارزار نسبت به اجرای حکم اعدام پخشان عزیزی
در روزهایی که حکومت ولایت فقیه بیش از پیش در داخل و خارج منزوی شده است، برای بقای خود به سرکوب و اعدام متوسل شده و این روند را تشدید کرده است. بهگونهای که از ۲۲ بهمن ۱۴۰۲ تاکنون، قریب به ۱۰۲۱ تن را تنها با چوبه دار به قتل رسانده است.
در این میان، پژمان سلطانی، زندانی سیاسی کُرد که در اعتراضات ۱۴۰۳ بازداشت شده بود، در یک روند دادرسی ناعادلانه، به اتهام قتل یک "مامور بسیجی"، توسط شعبه یک بیدادگاه کیفری ارومیه به اعدام محکوم شده است. در اقدامی ضد انسانی دیگر، اعاده دادرسی پخشان عزیزی، زندانی سیاسی که چند هفته پیش حکم اعدامش توسط دیوان عالی کشور تأیید شده بود، رد شده و اکنون در معرض اجرای حکم اعدام قرار دارد.
در واکنش به این اقدام، عفو بینالملل و گزارشگر ویژه سازمان ملل، خانم مای ساتو، این حکم ضدبشری را محکوم کردهاند.
کارزار سهشنبههای نه به اعدام هشدار میدهد که در صورت خارج کردن خانم پخشان عزیزی از بند عمومی برای اجرای حکم، تدابیر و راهکارهای جدیدی را برای مقابله با این حکم غیرانسانی اتخاذ خواهد کرد و از هیچ تلاشی برای جلوگیری از این جنایت فروگذار نخواهد کرد.
ما از همه مردم و فعالان حقوق بشر میخواهیم که به هر شکل ممکن در مقابل اجرای این حکم بایستند. اینبار نباید سوگوار یکی دیگر از عزیزانمان باشیم؛ باید پیش از وقوع جنایت مقاومت کنیم. این یک آزمون جدی برای همه ماست.
از سوی دیگر، شماری از زندانیان سیاسی در بند زنان و بند ۸ زندان اوین، که نسبت به حکم اعدام و انتقال اجباری دو زندانی سیاسی، بهروز احسانی و مهدی حسنی، اعتراض کرده و شعار داده بودند، ممنوعالملاقات شدهاند.
نه به اعدام؛ ایستادگی در برابر ماشین کشتار حکومت
ما، اعضای کارزار سهشنبههای نه به اعدام، یکصدا و متحد در ۳۵ زندان سراسر کشور، تمامی احکام اعدام در ایران را قویاً محکوم کرده و با مقاومت و ایستادگی، فریاد "نه به اعدام" سر میدهیم.
ما همچنین به تمامی نهادهای بینالمللی، سازمانهای حقوق بشری و وجدانهای بیدار جهان هشدار میدهیم که در ایران، ماشین کشتار و اعدام نه برای اجرای عدالت، بلکه برای سرکوب جامعه و بقای حکومت به کار گرفته میشود.
هر اعدام، هزینهای است که مردم ایران برای سرپوش گذاشتن بر جنایات این حکومت پرداخت میکنند. از این رو، ما بار دیگر تمام نهادهای مدنی، داخلی و بینالمللی را به یاری میطلبیم و خواهان اقدامی جدی برای متوقف کردن این جنایات هستیم.
اعتصاب غذای زندانیان در ۳۵ زندان سراسر کشور
اعضای کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" روز سهشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳، در پنجاه و پنجمین هفته، در ۳۵ زندان زیر دست به اعتصاب غذا خواهند زد:
📍 زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)
📍 زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)
📍 زندان مرکزی کرج
📍 زندان تهران بزرگ
📍 زندان خورین ورامین
📍 زندان اراک
📍 زندان خرمآباد
📍 زندان اسدآباد اصفهان
📍 زندان دستگرد اصفهان
📍 زندان شیبان اهواز
📍 زندان سپیدار اهواز
📍 زندان نظام شیراز
📍 زندان عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)
📍 زندان برازجان
📍 زندان رامهرمز
📍 زندان بم
📍 زندان کهنوج
📍 زندان طبس
📍 زندان جوین
📍 زندان مشهد
📍 زندان گنبد کاووس
📍 زندان قائمشهر
📍 زندان رشت (بند مردان و زنان)
📍 زندان رودسر
📍 زندان حویق تالش
📍 زندان اردبیل
📍 زندان تبریز
📍 زندان ارومیه
📍 زندان سلماس
📍 زندان خوی
📍 زندان نقده
📍 زندان سقز
📍 زندان بانه
📍 زندان مریوان
📍 زندان کامیاران
هفته پنجاه و پنجم
📆 سهشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳
✊ #کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
@collective98
🔸 محکومیت زندانی سیاسی پژمان سلطانی به اعدام و هشدار کارزار نسبت به اجرای حکم اعدام پخشان عزیزی
در روزهایی که حکومت ولایت فقیه بیش از پیش در داخل و خارج منزوی شده است، برای بقای خود به سرکوب و اعدام متوسل شده و این روند را تشدید کرده است. بهگونهای که از ۲۲ بهمن ۱۴۰۲ تاکنون، قریب به ۱۰۲۱ تن را تنها با چوبه دار به قتل رسانده است.
در این میان، پژمان سلطانی، زندانی سیاسی کُرد که در اعتراضات ۱۴۰۳ بازداشت شده بود، در یک روند دادرسی ناعادلانه، به اتهام قتل یک "مامور بسیجی"، توسط شعبه یک بیدادگاه کیفری ارومیه به اعدام محکوم شده است. در اقدامی ضد انسانی دیگر، اعاده دادرسی پخشان عزیزی، زندانی سیاسی که چند هفته پیش حکم اعدامش توسط دیوان عالی کشور تأیید شده بود، رد شده و اکنون در معرض اجرای حکم اعدام قرار دارد.
در واکنش به این اقدام، عفو بینالملل و گزارشگر ویژه سازمان ملل، خانم مای ساتو، این حکم ضدبشری را محکوم کردهاند.
کارزار سهشنبههای نه به اعدام هشدار میدهد که در صورت خارج کردن خانم پخشان عزیزی از بند عمومی برای اجرای حکم، تدابیر و راهکارهای جدیدی را برای مقابله با این حکم غیرانسانی اتخاذ خواهد کرد و از هیچ تلاشی برای جلوگیری از این جنایت فروگذار نخواهد کرد.
ما از همه مردم و فعالان حقوق بشر میخواهیم که به هر شکل ممکن در مقابل اجرای این حکم بایستند. اینبار نباید سوگوار یکی دیگر از عزیزانمان باشیم؛ باید پیش از وقوع جنایت مقاومت کنیم. این یک آزمون جدی برای همه ماست.
از سوی دیگر، شماری از زندانیان سیاسی در بند زنان و بند ۸ زندان اوین، که نسبت به حکم اعدام و انتقال اجباری دو زندانی سیاسی، بهروز احسانی و مهدی حسنی، اعتراض کرده و شعار داده بودند، ممنوعالملاقات شدهاند.
نه به اعدام؛ ایستادگی در برابر ماشین کشتار حکومت
ما، اعضای کارزار سهشنبههای نه به اعدام، یکصدا و متحد در ۳۵ زندان سراسر کشور، تمامی احکام اعدام در ایران را قویاً محکوم کرده و با مقاومت و ایستادگی، فریاد "نه به اعدام" سر میدهیم.
ما همچنین به تمامی نهادهای بینالمللی، سازمانهای حقوق بشری و وجدانهای بیدار جهان هشدار میدهیم که در ایران، ماشین کشتار و اعدام نه برای اجرای عدالت، بلکه برای سرکوب جامعه و بقای حکومت به کار گرفته میشود.
هر اعدام، هزینهای است که مردم ایران برای سرپوش گذاشتن بر جنایات این حکومت پرداخت میکنند. از این رو، ما بار دیگر تمام نهادهای مدنی، داخلی و بینالمللی را به یاری میطلبیم و خواهان اقدامی جدی برای متوقف کردن این جنایات هستیم.
اعتصاب غذای زندانیان در ۳۵ زندان سراسر کشور
اعضای کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" روز سهشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳، در پنجاه و پنجمین هفته، در ۳۵ زندان زیر دست به اعتصاب غذا خواهند زد:
📍 زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)
📍 زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)
📍 زندان مرکزی کرج
📍 زندان تهران بزرگ
📍 زندان خورین ورامین
📍 زندان اراک
📍 زندان خرمآباد
📍 زندان اسدآباد اصفهان
📍 زندان دستگرد اصفهان
📍 زندان شیبان اهواز
📍 زندان سپیدار اهواز
📍 زندان نظام شیراز
📍 زندان عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)
📍 زندان برازجان
📍 زندان رامهرمز
📍 زندان بم
📍 زندان کهنوج
📍 زندان طبس
📍 زندان جوین
📍 زندان مشهد
📍 زندان گنبد کاووس
📍 زندان قائمشهر
📍 زندان رشت (بند مردان و زنان)
📍 زندان رودسر
📍 زندان حویق تالش
📍 زندان اردبیل
📍 زندان تبریز
📍 زندان ارومیه
📍 زندان سلماس
📍 زندان خوی
📍 زندان نقده
📍 زندان سقز
📍 زندان بانه
📍 زندان مریوان
📍 زندان کامیاران
هفته پنجاه و پنجم
📆 سهشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳
✊ #کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
@collective98
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🚩 مقاومت در #سقز ادامه دارد:
علیه اعدام !
اعلام همبستگی با #کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام در سرمای شدید در مقابل زندان مرکزی شهر سقز در کردستان
#بەرخۆدان_ژیانە
#سقز
@collective98
علیه اعدام !
اعلام همبستگی با #کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام در سرمای شدید در مقابل زندان مرکزی شهر سقز در کردستان
#بەرخۆدان_ژیانە
#سقز
@collective98
سرمایهداری همواره مترصد است تا به دانشگاهیان، پژوهندگان و ناشرانی که توجیهات موجهی برای بحرانها، شکستها و جنایات آن ارائه میدهند، پاداش دهد. اغلب موثرترینِ این توجیهات، آنهایی هستند که روی پیشداوریها و خرافاتِ پیشاعلمی علم شدهاند گرچه با سیمایی مدرن و علمی ارائه میشوند. جایگزینهای مورد علاقه برای علوم اجتماعی تاریخی-ماتریالیستی، نظریههایی هستند که فرآیندهای جهانی-تاریخی را به عنوان نتایجِ "تمدنها" و "فرهنگهای" بسته و جداگانه تفسیر میکنند. این "تمدنها" و "فرهنگها" توسط تاریخ توضیح داده نمیشوند، بلکه به جای آن، تاریخ را توضیح میدهند. یک نسخه از این نظریه، متعلق به ساموئل هانتینگتون است که جنایاتِ امپریالیسم را به عنوان محصول "ناسازگاری فرهنگی" توجیه میکند. این تنها نسخهای رسمی از صدایی است که امروزه با ریتمهای متفاوت شنیده میشود، که اغلب ریشههای آن در شبهعلمِ نژادی، پنهان شده است. نسخههای دیگر، که به طور متفاوتی پالایش شده و تکهتکه هستند، گاهی به عنوان "سیاست هویت" یا "اجتماعگرایی" ارائه میشوند. در این متن، سمیر امین، دیدگاه خود را در مورد نظریه "برخورد تمدنها" هانتینگتون بیان میکند. او توضیح میدهد که چرا فرهنگگرایی و امپریالیسم یکدیگر را تقویت میکنند، و چگونه قربانیان میتوانند به پذیرش "تفاوت" به جای برابری و آزادی هدایت شوند.
https://blackfishvoice.com/?p=928
#سمیر_امین #ساموئل_هانتینگتون #امپریالیسم #شرق_شناسی #پسا_استعماری #سیاست_هویت
@Blackfishvoice1
https://blackfishvoice.com/?p=928
#سمیر_امین #ساموئل_هانتینگتون #امپریالیسم #شرق_شناسی #پسا_استعماری #سیاست_هویت
@Blackfishvoice1
صدای ماهی سیاه
امپریالیسم و فرهنگگرایی، مکملِ هماند - صدای ماهی سیاه
سرمایهداری همواره مترصد است تا به دانشگاهیان، پژوهندگان و ناشرانی که توجیهات موجهی برای بحرانها، شکستها و جنایات آن ارائه میدهند، پاداش دهد. اغلب موثرترینِ این توجیهات، آنهایی هستند که روی پیشداوریها و خرافاتِ پیشاعلمی علم شدهاند گرچه با سیمایی مدرن…
🚩 پیوستن زندان دیزلآباد کرمانشاه به کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" و همراهی جمعی از زندانیان جرایم عادی زندان لاکان در هفته پنجاه و ششم
📍 دفاع از "حق حیات"، از محکومان به اعدام تا کودکان مبتلا به سرطان را وظیفهی خود میدانیم
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در حالی وارد پنجاه و ششمین هفتهی خود میشود که جمعی از زندانیان زندان دیزلآباد کرمانشاه، بهعنوان سیوششمین زندان، در نامهای اعلام کردند که از ۳۰ بهمن به این کارزار میپیوندند و علیه حکم قرونوسطایی اعدام، دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
اعضای کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"، جانباختن دانشجوی دانشگاه تهران، امیرمحمد خالقی، که مظلومانه و به شکلی بسیار مشکوک به قتل رسید، را به خانواده او، دانشجویان و مردم ایران تسلیت میگویند. این کارزار حکومت را مسئول این حادثه میداند و ضمن حمایت از اعتراضات بهحق دانشجویان این دانشگاه، سایر دانشگاهها را به همراهی و همبستگی با دانشجویان تهران دعوت میکند.
حکومت اعدامی، با ماشین کشتار و سرکوب خود، بیوقفه در حال ادامهی جنایت است. تنها در بهمنماه، دستکم ۶۲ تن را اعدام کرده که دو تن از آنان زن بودهاند. در هفتهی گذشته، حکم اعدام زندانی سیاسی، شریفه محمدی، که پیشتر توسط دیوان عالی کشور نقض شده بود، مجدداً توسط بیدادگاه همعرض انقلاب رشت تأیید شد.
در اعتراض به این حکم و سایر احکام اعدام، زندانیانِ جرایم عادی در زندان لاکان اعلام کردهاند که به همراه بند زنان و مردان سیاسی این زندان، در همراهی با کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" این هفته دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
از سوی دیگر، شاهد سرکوب خونین اعتراضات مردمی در شهر دهدشت بودیم. حاکمیت، علاوه بر بازداشت گستردهی جوانان قیام، از سلاح گرم برای سلب حیات و کشتار مردم استفاده میکند تا جامعه را مرعوب کند؛ اما جامعه آبستن خیزشی دیگر علیه استبداد است.
مرور اخبار نشان میدهد که جنایتهای حاکمیت ولایت فقیه تنها به سرکوب، زندان، اعدام و کشتار مردم معترض و بیدفاع در خیابان خلاصه نمیشود. این کشتار و "سلب حیات"، حتی شامل کودکان مبتلا به سرطان و بیماریهای خاص نیز شده است. خانوادههای این کودکان، به دلیل فقر و ناتوانی مالی، از درمان عزیزانشان انصراف میدهند و ناچار به تماشای مرگ تدریجی فرزندان خود مینشینند.(روزنامه اطلاعات ۲۵ بهمن)
حتی حکومت حاضر نیست حداقلهای مورد نیاز کودکان معلول را تأمین کند. از نظر کارزار، تعرض به معیشت و سلامت مردم، بهویژه کودکان، مصداق بارز جنایت است.
کارزار، ضمن محکوم کردن این جنایات و اقدامات غیرانسانی، دفاع از حق حیات را، از محکومان به اعدام تا کودکان مبتلا به بیماریهای خاص و کودکان معلول و ... وظیفهی خود میداند.
در هفتهی گذشته، شاهد تجمع خانوادههای زندانیان محکوم به اعدام، در مقابل زندانهای اوین و سقز و حمایتهای مردمی از آنها بودیم. همچنین، کانون نویسندگان ایران نیز، در ادامهی حمایتهای تشکلهای مدنی و صنفی، با صدور بیانیهای از کارزار حمایت و خواستار توقف اعدامهای وحشیانه شد.
ما از این حمایتها استقبال و قدردانی میکنیم و خواستار گسترش تجمعات در مقابل زندانها هستیم.
📍 کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" سهشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳، برای پنجاه و ششمین هفتهی پیاپی، در ۳۶ زندان زیر، اعتصاب غذا خواهد داشت:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)
زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)
زندان مرکزی کرج
زندان تهران بزرگ
زندان خورین ورامین
زندان اراک
زندان خرمآباد
زندان اسدآباد اصفهان
زندان دستگرد اصفهان
زندان شیبان اهواز
زندان سپیدار اهواز
زندان نظام شیراز
زندان عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)
زندان برازجان
زندان رامهرمز
زندان بم
زندان کهنوج
زندان طبس
زندان جوین
زندان مشهد
زندان گنبدکاووس
زندان قائمشهر
زندان رشت (بند مردان و زنان)
زندان رودسر
زندان حویق تالش
زندان اردبیل
زندان تبریز
زندان ارومیه
زندان سلماس
زندان خوی
زندان نقده
زندان سقز
زندان بانه
زندان مریوان
زندان کامیاران
زندان دیزلآباد کرمانشاه
هفته پنجاه و ششم
📆 سهشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
@collective98
📍 دفاع از "حق حیات"، از محکومان به اعدام تا کودکان مبتلا به سرطان را وظیفهی خود میدانیم
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در حالی وارد پنجاه و ششمین هفتهی خود میشود که جمعی از زندانیان زندان دیزلآباد کرمانشاه، بهعنوان سیوششمین زندان، در نامهای اعلام کردند که از ۳۰ بهمن به این کارزار میپیوندند و علیه حکم قرونوسطایی اعدام، دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
اعضای کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"، جانباختن دانشجوی دانشگاه تهران، امیرمحمد خالقی، که مظلومانه و به شکلی بسیار مشکوک به قتل رسید، را به خانواده او، دانشجویان و مردم ایران تسلیت میگویند. این کارزار حکومت را مسئول این حادثه میداند و ضمن حمایت از اعتراضات بهحق دانشجویان این دانشگاه، سایر دانشگاهها را به همراهی و همبستگی با دانشجویان تهران دعوت میکند.
حکومت اعدامی، با ماشین کشتار و سرکوب خود، بیوقفه در حال ادامهی جنایت است. تنها در بهمنماه، دستکم ۶۲ تن را اعدام کرده که دو تن از آنان زن بودهاند. در هفتهی گذشته، حکم اعدام زندانی سیاسی، شریفه محمدی، که پیشتر توسط دیوان عالی کشور نقض شده بود، مجدداً توسط بیدادگاه همعرض انقلاب رشت تأیید شد.
در اعتراض به این حکم و سایر احکام اعدام، زندانیانِ جرایم عادی در زندان لاکان اعلام کردهاند که به همراه بند زنان و مردان سیاسی این زندان، در همراهی با کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" این هفته دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
از سوی دیگر، شاهد سرکوب خونین اعتراضات مردمی در شهر دهدشت بودیم. حاکمیت، علاوه بر بازداشت گستردهی جوانان قیام، از سلاح گرم برای سلب حیات و کشتار مردم استفاده میکند تا جامعه را مرعوب کند؛ اما جامعه آبستن خیزشی دیگر علیه استبداد است.
مرور اخبار نشان میدهد که جنایتهای حاکمیت ولایت فقیه تنها به سرکوب، زندان، اعدام و کشتار مردم معترض و بیدفاع در خیابان خلاصه نمیشود. این کشتار و "سلب حیات"، حتی شامل کودکان مبتلا به سرطان و بیماریهای خاص نیز شده است. خانوادههای این کودکان، به دلیل فقر و ناتوانی مالی، از درمان عزیزانشان انصراف میدهند و ناچار به تماشای مرگ تدریجی فرزندان خود مینشینند.(روزنامه اطلاعات ۲۵ بهمن)
حتی حکومت حاضر نیست حداقلهای مورد نیاز کودکان معلول را تأمین کند. از نظر کارزار، تعرض به معیشت و سلامت مردم، بهویژه کودکان، مصداق بارز جنایت است.
کارزار، ضمن محکوم کردن این جنایات و اقدامات غیرانسانی، دفاع از حق حیات را، از محکومان به اعدام تا کودکان مبتلا به بیماریهای خاص و کودکان معلول و ... وظیفهی خود میداند.
در هفتهی گذشته، شاهد تجمع خانوادههای زندانیان محکوم به اعدام، در مقابل زندانهای اوین و سقز و حمایتهای مردمی از آنها بودیم. همچنین، کانون نویسندگان ایران نیز، در ادامهی حمایتهای تشکلهای مدنی و صنفی، با صدور بیانیهای از کارزار حمایت و خواستار توقف اعدامهای وحشیانه شد.
ما از این حمایتها استقبال و قدردانی میکنیم و خواستار گسترش تجمعات در مقابل زندانها هستیم.
📍 کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" سهشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳، برای پنجاه و ششمین هفتهی پیاپی، در ۳۶ زندان زیر، اعتصاب غذا خواهد داشت:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)
زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)
زندان مرکزی کرج
زندان تهران بزرگ
زندان خورین ورامین
زندان اراک
زندان خرمآباد
زندان اسدآباد اصفهان
زندان دستگرد اصفهان
زندان شیبان اهواز
زندان سپیدار اهواز
زندان نظام شیراز
زندان عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)
زندان برازجان
زندان رامهرمز
زندان بم
زندان کهنوج
زندان طبس
زندان جوین
زندان مشهد
زندان گنبدکاووس
زندان قائمشهر
زندان رشت (بند مردان و زنان)
زندان رودسر
زندان حویق تالش
زندان اردبیل
زندان تبریز
زندان ارومیه
زندان سلماس
زندان خوی
زندان نقده
زندان سقز
زندان بانه
زندان مریوان
زندان کامیاران
زندان دیزلآباد کرمانشاه
هفته پنجاه و ششم
📆 سهشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
@collective98
🚩 حمله #نئونازیهای فاشیست به برنامه پخش فیلم کردها-انترناسیونالیستها در فرانسه با شعار «#پاریس_نازی_است !»:
چاقوکشی به یک فعال اتحادیهای و هدف قرار دادن جنبش انترناسیونالیستی
در شامگاه یکشنبه، ۱۶ فوریه ۲۰۲۵، حدود ۳۰ نئونازی به یک برنامه نمایش فیلم در #انجمن_چپ_فرهنگی_کارگران_مهاجر_ترکیه (ACTIT) در منطقه دهم پاریس حمله کردند. این رویداد توسط گروه «یانگ استراگل» (Young Struggle)، سازمانی از جوانان انترناسیونالیست، متشکل از #کوردها و #تورکهای چپ دیاسپورا و #انترناسیونالیستهای ضدفاشیست، ترتیب داده شده بود. فیلم مورد نظر «Z» ساخته #کوستا_گاوراس بود که در سال ۱۹۶۹ منتشر شده و به نقد ترور فاشیستی و جریان نئونازی در یونان میپردازد.
در جریان این حمله، مهاجمان با فریاد «پاریس نازی است!» به شرکتکنندگان یورش برده و یک فعال اتحادیهای از CGT را با چاقو مجروح کردند؛ وضعیت وی وخیم گزارش شده و دو نفر دیگر نیز به بیمارستان منتقل شدهاند.
مهاجمان پس از حمله، برچسبی با عنوان «KOB مراقب است» و تصویر یک بولداگ را در محل باقی گذاشتند که به گروهی از هواداران #راست_افراطی در پاریس اشاره دارد. این حادثه در حالی رخ داد که اخیراً پروندهای علیه یک گروه نئونازی که قصد حمله به هواداران مراکشی در سال ۲۰۲۲ را داشتند، به دلیل نقص در روند قضایی مختومه اعلام شد.
گروه «یانگ استراگل» این حمله را تلاشی برای سرکوب سازماندهی کارگران مهاجر و مبارزه جوانان ضد سرمایهداری و ضد فاشیسم دانسته است. پس از این واقعه، تظاهراتی خودجوش در خیابانهای پاریس برگزار شد. دادستانی پاریس تحقیقات خود را با عنوان «تلاش برای قتل عمد» آغاز کرده ولی همچنان در اخبار از بکار بردن گروه «#نئونازی» برای نامیدن آنها امتناع می کند با اینکه آنها علنا خود را چنین معرفی کردهاند.
این حمله یادآور حادثهای مشابه در ۲۳ دسامبر ۲۰۲۲ است که در همان منطقه علیه #جنبش_کردستان در پاریس رخ داد؛ در آن زمان، یک فرد نژادپرست به مرکز فرهنگی کردها و فروشگاههای نزدیک آن حمله کرده و سه نفر از مبارزان کورد دیاسپورا از جمله یک زن فعال را به قتل رساند. پیشتر نیز در سال ۲۰۱۳ سه تن از چهرههای فعال جنبش زنان کورد در همین محله به قتل رسیدند.
#فاشیسم پشت در اروپا نیست؛ فاشیسم مدتهاست به اروپا رسیده و در حال رژه رفتن در خیابانهای اروپا، عموما با حمایت ضمنی پلیس، است.
جنبش کردستان و مبارزات انترناسیونالیستی علیه فاشیسم بار دیگر هدف حملات قرار گرفته و #همبستگی علیه اشکال محلی و جهانی فاشیسم با مطالباتی رهاییبخش تنها پاسخ قاطع ضروری در شرایط کنونی است.
#همبستگی_انترناسیونالیستی_علیه_فاشیسم
@collective98
چاقوکشی به یک فعال اتحادیهای و هدف قرار دادن جنبش انترناسیونالیستی
در شامگاه یکشنبه، ۱۶ فوریه ۲۰۲۵، حدود ۳۰ نئونازی به یک برنامه نمایش فیلم در #انجمن_چپ_فرهنگی_کارگران_مهاجر_ترکیه (ACTIT) در منطقه دهم پاریس حمله کردند. این رویداد توسط گروه «یانگ استراگل» (Young Struggle)، سازمانی از جوانان انترناسیونالیست، متشکل از #کوردها و #تورکهای چپ دیاسپورا و #انترناسیونالیستهای ضدفاشیست، ترتیب داده شده بود. فیلم مورد نظر «Z» ساخته #کوستا_گاوراس بود که در سال ۱۹۶۹ منتشر شده و به نقد ترور فاشیستی و جریان نئونازی در یونان میپردازد.
در جریان این حمله، مهاجمان با فریاد «پاریس نازی است!» به شرکتکنندگان یورش برده و یک فعال اتحادیهای از CGT را با چاقو مجروح کردند؛ وضعیت وی وخیم گزارش شده و دو نفر دیگر نیز به بیمارستان منتقل شدهاند.
مهاجمان پس از حمله، برچسبی با عنوان «KOB مراقب است» و تصویر یک بولداگ را در محل باقی گذاشتند که به گروهی از هواداران #راست_افراطی در پاریس اشاره دارد. این حادثه در حالی رخ داد که اخیراً پروندهای علیه یک گروه نئونازی که قصد حمله به هواداران مراکشی در سال ۲۰۲۲ را داشتند، به دلیل نقص در روند قضایی مختومه اعلام شد.
گروه «یانگ استراگل» این حمله را تلاشی برای سرکوب سازماندهی کارگران مهاجر و مبارزه جوانان ضد سرمایهداری و ضد فاشیسم دانسته است. پس از این واقعه، تظاهراتی خودجوش در خیابانهای پاریس برگزار شد. دادستانی پاریس تحقیقات خود را با عنوان «تلاش برای قتل عمد» آغاز کرده ولی همچنان در اخبار از بکار بردن گروه «#نئونازی» برای نامیدن آنها امتناع می کند با اینکه آنها علنا خود را چنین معرفی کردهاند.
این حمله یادآور حادثهای مشابه در ۲۳ دسامبر ۲۰۲۲ است که در همان منطقه علیه #جنبش_کردستان در پاریس رخ داد؛ در آن زمان، یک فرد نژادپرست به مرکز فرهنگی کردها و فروشگاههای نزدیک آن حمله کرده و سه نفر از مبارزان کورد دیاسپورا از جمله یک زن فعال را به قتل رساند. پیشتر نیز در سال ۲۰۱۳ سه تن از چهرههای فعال جنبش زنان کورد در همین محله به قتل رسیدند.
#فاشیسم پشت در اروپا نیست؛ فاشیسم مدتهاست به اروپا رسیده و در حال رژه رفتن در خیابانهای اروپا، عموما با حمایت ضمنی پلیس، است.
جنبش کردستان و مبارزات انترناسیونالیستی علیه فاشیسم بار دیگر هدف حملات قرار گرفته و #همبستگی علیه اشکال محلی و جهانی فاشیسم با مطالباتی رهاییبخش تنها پاسخ قاطع ضروری در شرایط کنونی است.
#همبستگی_انترناسیونالیستی_علیه_فاشیسم
@collective98
Burning Country, final.pdf
2.5 MB
🚩 «کشور سوزان، سوریه در انقلاب و جنگ»
نویسندگان: رابین یاسین-قصاب، لیلا الشامی
ترجمه: فاطمه کریمخان
نسخهی فعلی بر مبنای ویرایش سال ۲۰۱۸ کتاب است، زمانی که هنوز سقوط اسد و تسلیم کشور به جبهه تحریر شام در تصور نبود. با نگاهی به وقایع امروز سوریه، کتاب به بررسی مسیری که سوریه را به اینجا کشانده است کمک میکند.
مترجم در توضیح کتاب نوشته:
این کتاب هم مانند باقی کتابهای مترجم خارج از سیستم نظارت و اخذ مجوز وزارت ارشاد و رایگان منتشر شده است. کتاب به طور کلی موضع تندی نسبت به تمام مخالفان انقلاب سوریه و از آن جمله نسبت به ایران دارد که مورد تایید مترجم نیست، برخی از جملات نویسندگان که میتوانست اتهامات گزافی مانند تبلیغ علیه نظام به همراه داشته باشد پوشاندهام. از مخاطبان آگاه بابت این احتیاط لازم عذرخواهی میکنم. مسئولیت تمام اشکالات نگارشی و سجاوندی به عهده مترجم است. برای حمایت از مترجم میتوانید مبلغ دلخواهی را به شماره کارت 5022291044101713 واریز کنید.
@colelctive98
نویسندگان: رابین یاسین-قصاب، لیلا الشامی
ترجمه: فاطمه کریمخان
نسخهی فعلی بر مبنای ویرایش سال ۲۰۱۸ کتاب است، زمانی که هنوز سقوط اسد و تسلیم کشور به جبهه تحریر شام در تصور نبود. با نگاهی به وقایع امروز سوریه، کتاب به بررسی مسیری که سوریه را به اینجا کشانده است کمک میکند.
مترجم در توضیح کتاب نوشته:
این کتاب هم مانند باقی کتابهای مترجم خارج از سیستم نظارت و اخذ مجوز وزارت ارشاد و رایگان منتشر شده است. کتاب به طور کلی موضع تندی نسبت به تمام مخالفان انقلاب سوریه و از آن جمله نسبت به ایران دارد که مورد تایید مترجم نیست، برخی از جملات نویسندگان که میتوانست اتهامات گزافی مانند تبلیغ علیه نظام به همراه داشته باشد پوشاندهام. از مخاطبان آگاه بابت این احتیاط لازم عذرخواهی میکنم. مسئولیت تمام اشکالات نگارشی و سجاوندی به عهده مترجم است. برای حمایت از مترجم میتوانید مبلغ دلخواهی را به شماره کارت 5022291044101713 واریز کنید.
@colelctive98
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🚩 باور کردن دروغ های بزرگ #سلطنتطلبان توهین به شعور سیاسی خود ماست!
اگر سال ۵۷ آخوندها با وعدههای های دروغ قدرت را در دست گرفتند و تثبیت کردند، امروز پسر دیکتاتوری سابق (که عنوانی بالاتر از این ندارد) دارد با همان روش، با تحریف تاریخی توسط رسانه های حامی او و با وعدههای های دروغين، در پی در دست گرفتن قدرت و ساختن دیکتاتوری جدیدی بعد از رفتن جمهوری اسلامی است.
#نه_سلطنت_نه_رهبری_آزادی_و_برابری
#نه_به_رتجاع_شیخ_و_شاه
@collective98
اگر سال ۵۷ آخوندها با وعدههای های دروغ قدرت را در دست گرفتند و تثبیت کردند، امروز پسر دیکتاتوری سابق (که عنوانی بالاتر از این ندارد) دارد با همان روش، با تحریف تاریخی توسط رسانه های حامی او و با وعدههای های دروغين، در پی در دست گرفتن قدرت و ساختن دیکتاتوری جدیدی بعد از رفتن جمهوری اسلامی است.
#نه_سلطنت_نه_رهبری_آزادی_و_برابری
#نه_به_رتجاع_شیخ_و_شاه
@collective98
🚩 از آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی»، صدای زنان پرقدرتتر از همیشه در فضای عمومی طنینانداز شده است. این جنبش که محور آن اعتراض به مداخله حکومت در حریم شخصی و مطالبه آزادی است، بر پایه سالها مبارزه زنان در کنار سایر اقشار جامعه علیه سرکوب و تبعیض بنا شده است. «زن، زندگی، آزادی» توانست مرزهای سرکوب حکومتی را با فریاد مقاومتی به گستردگی پهنای ایران به چالش بکشد و با نیروی زندگی در مقابل خشونت آن بایستد.
«زن، زندگی، آزادی» شاهدی بر پختگی مطالبات سیاسی و قدرت جمعی مردم ایران است که جلودار آن زنان بودهاند؛ جنبشی که در جهان شنیده و الگویی برای مبارزه و برابریخواهی شد.
ترس حکومت از چنین شجاعت و شور به زندگی را میتوان در افزایش سرکوب خیابانی، تشدید قوانین ضدزن، فشار بر زندانیان سیاسی زن و تلاش برای کنترل بیشتر بدن و پوشش زنان مشاهده کرد.
جمهوری اسلامی برای خاموش کردن این جنبش، علاوه بر سرکوب فیزیکی، جنگی روانی و تبلیغاتی برای تخریب زنان مبارز به راه انداخته است. حمله به بند زنان زندان اوین که همواره یکی از کانونها و نمادهای مقاومت بوده، نمونهای بارز از شیوه نظاممند سرکوب حاکمیت است. زنان زندانی، علیرغم سالهای طولانی در بند و اعمال فشارهای امنیتی، همچنان پژواک صدای مردم ایراناند و به همین دلیل حکومت با اعمال محدودیتهای مضاعف، پروندهسازی، احکام سنگین، تبعید و حتی تهاجم مستقیم تلاش دارد این صداها را خاموش کند.
آنچه شاخصه سرکوب کنونی است، تلاش برای پایمال کردن مطالباتی است که اساس «زن، زندگی، آزادی» و عامل اتحاد مردم بوده است.
در ماههای اخیر، حکومت بارها از برخی زندانیان سابق یا دربند برای اجرای دسیسههای تحریف واقعیت و تخریب زنان مبارز سوءاستفاده کرده است. این نمایشها و روایتهای دروغین که تلاش دارند زندگی و حریم شخصی فعالان سیاسی را وسیلهای برای سرکوب و تخریب آنها کنند، ادامه همان سیاستهای کهنه جمهوری اسلامی در کنترل آزادیهای شهروندان و ایجاد بیاعتمادی میان آنها است. این شیوه سرکوبی است که حال، به پشتوانه سالها مبارزه و هزینه سیاسی، بر همگان روشن است.
هر شهروندی حق دارد باور، زبان، عقیده، جنسیت و پوشش خود را، با حفظ احترام به دیگری، انتخاب کند و این آگاهی و مطالبه جمعی، دستاوردِ از بیننرفتنیِ جنبشهای آزادیخواهانه مردم ایران و «زن، زندگی، آزادی» است.
ما در چشمان سرکوب نگاه کردیم و رقصیدیم، و مادران ما در عزای فرزندانشان، زندگی آنها را با تمام مردم ایران جشن گرفتند.
ما قدرتِ سیاسیِ بیگناهیِ خون سیاوش را در خودمان بازیافتیم و وعده حقیقت، دلهایمان را در تاریکی این روزها روشن نگه میدارد. نه، ما را هراسی نیست، چراکه صدای نیکاها را شنیدهایم.
آنچه جای نگرانی دارد، همکاریِ برخی زندانیان سیاسی با حاکمیت، که همیشه ابزاری برای تفرقه و سلطه بوده، نیست؛ بلکه همراهی برخی رسانهها و جریانهای سیاسی با این استراتژی سرکوب است.
ما در عین حفظ اتحاد، به خطرات بسیار جدی چنین امری واقفیم و لازم میدانیم، در کنار خواهران و رفیقانِ در بندمان، هشدار دهیم که تخریب دیگری بهواسطه دخالت در حریم شخصی و حمله به بدن زن مبارز، بازتولید ایدئولوژی جمهوری اسلامی در پوششی جدید است. ما بر روی تاریخ و تجربهای از مبارزه سیاسی ایستادهایم که به ما آموخته است انحراف از مسیر آزادی، چه پیامدهایی دارد.
مقاومت زنان، چه در داخل زندان، چه در فضای عمومی، همچنان ادامه دارد و ما در برابر دسیسهها و سیاستهای امنیتی رژیم و جریانهای تشنه قدرت، خواهیم ایستاد.
ما از همه وجدانهای آگاه و نیروهای سیاسی میخواهیم که هوشیار باشند و بهجای افتادن در دام جنگ روانی و تفرقهپراکنی، بسترهای حقخواهی، گوناگونی و برابری را تقویت کنند. ما باید با آگاهی، استقامت و ارادهای روشن، در کنار زنانی بایستیم که جان خود را برای آزادی گذاشتهاند.
زن، زندگی، آزادی.
اسامی امضا کنندگان:
یاسمن آریانی
بهار کاظمی
بهار سلیمانی
زهرا صادقی
رضوانه محمدی
نازی اسکویی
دینا قالیباف
ناهید تقوی
عالیه مطلبزاده
ناهید فتحعلیان
منیره عربشاهی
صبا شعردوست
نازنین زاغری
فرزانه ناظرانپور
شهلا رحمتی
شقایق مرادی
مریم طالبی
پروانه قاسمیان
فرزانه راجی
سحر احمدی
سارا صدیقی
فریده حمیدی
شکوفه سلیمیان
آتنا دائمی
ارس امیری
ارسالی به کلکتیو۹۸
@collective98
«زن، زندگی، آزادی» شاهدی بر پختگی مطالبات سیاسی و قدرت جمعی مردم ایران است که جلودار آن زنان بودهاند؛ جنبشی که در جهان شنیده و الگویی برای مبارزه و برابریخواهی شد.
ترس حکومت از چنین شجاعت و شور به زندگی را میتوان در افزایش سرکوب خیابانی، تشدید قوانین ضدزن، فشار بر زندانیان سیاسی زن و تلاش برای کنترل بیشتر بدن و پوشش زنان مشاهده کرد.
جمهوری اسلامی برای خاموش کردن این جنبش، علاوه بر سرکوب فیزیکی، جنگی روانی و تبلیغاتی برای تخریب زنان مبارز به راه انداخته است. حمله به بند زنان زندان اوین که همواره یکی از کانونها و نمادهای مقاومت بوده، نمونهای بارز از شیوه نظاممند سرکوب حاکمیت است. زنان زندانی، علیرغم سالهای طولانی در بند و اعمال فشارهای امنیتی، همچنان پژواک صدای مردم ایراناند و به همین دلیل حکومت با اعمال محدودیتهای مضاعف، پروندهسازی، احکام سنگین، تبعید و حتی تهاجم مستقیم تلاش دارد این صداها را خاموش کند.
آنچه شاخصه سرکوب کنونی است، تلاش برای پایمال کردن مطالباتی است که اساس «زن، زندگی، آزادی» و عامل اتحاد مردم بوده است.
در ماههای اخیر، حکومت بارها از برخی زندانیان سابق یا دربند برای اجرای دسیسههای تحریف واقعیت و تخریب زنان مبارز سوءاستفاده کرده است. این نمایشها و روایتهای دروغین که تلاش دارند زندگی و حریم شخصی فعالان سیاسی را وسیلهای برای سرکوب و تخریب آنها کنند، ادامه همان سیاستهای کهنه جمهوری اسلامی در کنترل آزادیهای شهروندان و ایجاد بیاعتمادی میان آنها است. این شیوه سرکوبی است که حال، به پشتوانه سالها مبارزه و هزینه سیاسی، بر همگان روشن است.
هر شهروندی حق دارد باور، زبان، عقیده، جنسیت و پوشش خود را، با حفظ احترام به دیگری، انتخاب کند و این آگاهی و مطالبه جمعی، دستاوردِ از بیننرفتنیِ جنبشهای آزادیخواهانه مردم ایران و «زن، زندگی، آزادی» است.
ما در چشمان سرکوب نگاه کردیم و رقصیدیم، و مادران ما در عزای فرزندانشان، زندگی آنها را با تمام مردم ایران جشن گرفتند.
ما قدرتِ سیاسیِ بیگناهیِ خون سیاوش را در خودمان بازیافتیم و وعده حقیقت، دلهایمان را در تاریکی این روزها روشن نگه میدارد. نه، ما را هراسی نیست، چراکه صدای نیکاها را شنیدهایم.
آنچه جای نگرانی دارد، همکاریِ برخی زندانیان سیاسی با حاکمیت، که همیشه ابزاری برای تفرقه و سلطه بوده، نیست؛ بلکه همراهی برخی رسانهها و جریانهای سیاسی با این استراتژی سرکوب است.
ما در عین حفظ اتحاد، به خطرات بسیار جدی چنین امری واقفیم و لازم میدانیم، در کنار خواهران و رفیقانِ در بندمان، هشدار دهیم که تخریب دیگری بهواسطه دخالت در حریم شخصی و حمله به بدن زن مبارز، بازتولید ایدئولوژی جمهوری اسلامی در پوششی جدید است. ما بر روی تاریخ و تجربهای از مبارزه سیاسی ایستادهایم که به ما آموخته است انحراف از مسیر آزادی، چه پیامدهایی دارد.
مقاومت زنان، چه در داخل زندان، چه در فضای عمومی، همچنان ادامه دارد و ما در برابر دسیسهها و سیاستهای امنیتی رژیم و جریانهای تشنه قدرت، خواهیم ایستاد.
ما از همه وجدانهای آگاه و نیروهای سیاسی میخواهیم که هوشیار باشند و بهجای افتادن در دام جنگ روانی و تفرقهپراکنی، بسترهای حقخواهی، گوناگونی و برابری را تقویت کنند. ما باید با آگاهی، استقامت و ارادهای روشن، در کنار زنانی بایستیم که جان خود را برای آزادی گذاشتهاند.
زن، زندگی، آزادی.
اسامی امضا کنندگان:
یاسمن آریانی
بهار کاظمی
بهار سلیمانی
زهرا صادقی
رضوانه محمدی
نازی اسکویی
دینا قالیباف
ناهید تقوی
عالیه مطلبزاده
ناهید فتحعلیان
منیره عربشاهی
صبا شعردوست
نازنین زاغری
فرزانه ناظرانپور
شهلا رحمتی
شقایق مرادی
مریم طالبی
پروانه قاسمیان
فرزانه راجی
سحر احمدی
سارا صدیقی
فریده حمیدی
شکوفه سلیمیان
آتنا دائمی
ارس امیری
ارسالی به کلکتیو۹۸
@collective98