Telegram Web
Forwarded from توییتر فارسی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
طوطی دندونپزشک دیده بودید؟😂

•Mehrdad •

@OfficialPersianTwitter
Forwarded from بیستوری
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
☘️ اپیزود هفدهم پادکست بیستوری| گفتگو با دکتر یلدا صادقی

مهمان اپیزود #هفدهم پادکست بیستوری دکتر #یلدا_صادقی متخصص جراحی لثه و فلوشیپ ایمپلنت است. آن چیزی که این دندان‌پزشک را در میان هم‌صنفان خود متمایز می‌کند و باعث شد به عنوان اولین بانوی دندان‌پزشک از او برای حضور در پادکست بیستوری دعوت کنیم نگاه متفاوتش به جهان دندان‌پزشکی و دنیای پیرامون است که در قالب نوشته‌های جذاب و شنیدنی در فضای فیسبوک و تلگرام نمود داشته است.
یلدا سال‌هاست که می‌نویسد و منتخبی از آنها را در قالب دو کتاب به نام «یادداشت‌های یک جراح لثه» منتشر کرده که برخی از آنها در فضای مجازی بازخورد زیادی داشتند و خیلی به چشم آمده‌اند.

در جریان این گفتگو شما در برابر سوال‌های بعضا تکراری من پاسخ‌های بسیار متفاوتی را از او می‌شنوید که نشانگر بینش و جهان‌بینی متفاوت این دندان‌پزشک است؛ نگاهی که این سال‌ها در اتمسفر دندان‌پزشکی بسیار کمیاب است. 

پادکست بیستوری را می‌توانید در سایت بیستوری و اپ‌های پادگیر بشنوید

🔹 وب‌سایت بیستوری
🔹کست‌باکس
🔹گوگل‌پادکست
🔹اسپاتیفای
🔸اپل پادکست

@bistoori | پادکست بیستوری
Forwarded from نشر دندانه
☘️ نشر دندانه با افتخار منتشر کرد:


🔺 اخبار و اعلانات دندان‌پزشکی در مطبوعات عصر قاجار

دکتر سعید میرسعیدی
دندانپزشک و پژوهشگر تاریخ

از میان منابع مختلفی که به یافتن زوایای تاریخ علم دندانپزشکی کمک می کنند، مطبوعات قدیم  نقش برجسته ای دارند. در روزنامه ها، هفته نامه ها و مجلات نیمه دوم عصر قاجار که با نزدیک شدن به دوره مشروطه و سال‌های ابتدایی قرن گذشته تعداد و تیراژشان افزایش می یابد، آگهی ها، خبرها و یادداشت هایی مرتبط با دندانپزشکی و دندانسازی وجود دارد. این مطالب با گذر زمان ارزش تاریخی زیادی یافته اند و هم اکنون از مهمترین اسناد تاریخ دندانپزشکی هستند. گزیده ای از مهمترین این مطالب با تصاویر و توضیحاتی در این مجموعه گردآوری شده اند. در این‌ جلد نشریات دوره قاجار مورد بررسی قرار گرفته اند و تعدادی از آگهی ها و اعلانات و اخبار یافت شده در این نشریات، برای اولین بار است که دیده و منتشر می شوند.

🔺 لینک سفارش کتاب

@dandanepub | نشر دندانه
Forwarded from بیستوری
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
☘️اپیزود تازه پادکست بیستوری #منتشر_شد

🔺پادکست هجدهم| بیستوری پلاس دهم| یاد استاد| بخش اول

بار به بهانه رسیدن اردیبهشت و فرا رسیدن روز استاد، از جمعی از دوستان دندان‌پزشک دعوت کردیم تا از تاثیرگذارترین و دوست‌داشتنی‌ترین استاد دوران تحصیلشان بگویند، از کسانی که برای آنها چیزی بیشتر از معلم یک کلاس درس یا استاد یک بخش درمانی بودند و به آنها چیزی بیشتر از علم دندان‌پزشکی آموختند، به دانشجویان خود درس اخلاق و زندگی دادند و بر منش و شخصیت‌شان تاثیر گذاشتند.

🔹همراهان ما در این اپیزود:
-دکتر علی کاظمیان
-دکتر وحید آخشته
-دکر یلدا صادقی
-دکتر مسعود زیرکی
-دکتر کاوه کاظمیان
-دکتر هدیه توتونی
-دکتر شیلان صلاح
-دکتر افشین قناد
-دکتر الهام افراز
-دکتر امین همایونی
-مریم پیرمرادیان
-دکتر شهاب دانشور

🔹پادکست بیستوری را در سایت بیستوری و اپ‌های پادگیر بشنوید

🔹 وب‌سایت بیستوری
🔹کست‌باکس
🔹گوگل‌پادکست
🔹اسپاتیفای
🔸اپل پادکست

@bistoori |پادکست بیستوری
تبلیغ خمیردندان سنسوداین در سال ۱۳۴۷

@dentalhistory👈
Forwarded from بیستوری
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
☘️اپیزود تازه پادکست بیستوری #منتشر_شد

🔺پادکست نوزدهم| بیستوری پلاس یازدهم| یاد استاد| بخش دوم

بار به بهانه رسیدن اردیبهشت و فرا رسیدن روز استاد، از جمعی از دوستان دندان‌پزشک دعوت کردیم تا از تاثیرگذارترین و دوست‌داشتنی‌ترین استاد دوران تحصیلشان بگویند، از کسانی که برای آنها چیزی بیشتر از معلم یک کلاس درس یا استاد یک بخش درمانی بودند و به آنها چیزی بیشتر از علم دندان‌پزشکی آموختند، به دانشجویان خود درس اخلاق و زندگی دادند و بر منش و شخصیت‌شان تاثیر گذاشتند.

🔹همراهان ما در این اپیزود:
-دکتر فواد شهابیان
-دکتر گیتی شهریان
-دکتر مهتاب ابراهیمی‌نژاد
-دکتر محمدرضا خامی
-دکتر آرش زاهدی
-دکتر بهاره طحانی
-دکتر علی‌رضا آشوری
-دکتر کیانا شکفته
-دکتر یاسمن منصوری
-دکتر سیاوش جعفری
-دکتر شهلا ایزدیان
-دکتر مجید میری
-دکتر مریم

🔹پادکست بیستوری را در سایت بیستوری و اپ‌های پادگیر بشنوید

🔹 وب‌سایت بیستوری
🔹کست‌باکس
🔹گوگل‌پادکست
🔹اسپاتیفای
🔸اپل پادکست

@bistoori |پادکست بیستوری
تبلیغ دستگاه رادیوگرافی ریتر در سال ۱۳۴۷

@dentalhistory👈
Forwarded from بیستوری
☘️ پادکست بیستم| بیستوری‌پلاس دوازدهم| قصه کتاب‌ها

🔺به زودی منتشر می‌شود

اردیبهشت، ماه کتاب است، ماهی که در آن بیشتر از همیشه درباره کتاب و کتاب‌خوانی حرف می‌زنیم و جنب و جوش آشکاری در میان ناشران و کتاب‌فروش‌ها و کتاب‌دوستان و کتاب‌خوان‌ها برقرار است، بهانه این جوش و خروش برگزاری نمایشگاه کتاب تهران است؛ هرچند در این سال‌ها به بهانه‌های گوناگون اجتماعی و فرهنگی، نمایشگاه کتاب شور و حال سابق را ندارد. ما هم به همین بهانه و برای همراهی با همین جریان فرهنگی، تصمیم گرفتیم در این اپیزود از کتاب بگوییم و قصه انس و الفت و ارتباط دندان‌پزشکان با کتاب‌های محبوب‌شان را روایت کنیم.
در این اپیزود از جمعی از دوستان دندان‌پزشک دعوت کردیم که از یک کتاب تاثیرگذار و دوست‌داشتنی بگویند، کتابی که برای آنها الهام‌بخش بوده یا دریچه تازه‌ای برایشان به سوی جهان گشوده یا به هر دلیلی علاقه‌دارند درباره آن بگویند و آن را به شنوندگان بیستوری معرفی کنند.

@bistoori | پادکست بیستوری
Forwarded from نشر دندانه
🔺نشر دندانه با افتخار منتشر کرد

☘️هیچ وقت میمونت را گاز نگیر

🔹مجموعه داستان‌های کوتاه
🔹دندان‌پزشکی در داستان‌های کوتاه از نویسندگان بزرگ جلد دوم

🔹ترجمه اشکان نعمت‌پور
و سیامک شایان


🔹این کتاب گلچینی از داستان‌های کوتاه مجله نیویورکر است که در فضای دندان‌پزشکی می‌گذرد یا یک دندان‌پزشک در آن نقش محوری دارد.
هدف ما از فراهم آوردن این مجموعه این بوده‌است که دندان‌پزشکی را از زاویه دید برخی از چهره‌های شاخص ادبیات داستانی برای شما تصویر کنیم. اگرچه به نظر می‌رسد نگاه آنها تفاوت چندانی با نگاه بیشتر مردم به این محیط درمانی ندارد و اینجا هم استرس و ترس از فضای سرد و رعب‌آور دندان‌پزشکی بر دیگر حس‌ها غالب است.
نیویورکر یک هفته‌‌نامه ادبی آمریکایی است که نزدیک به صد سال از شروع انتشار آن می‌گذرد. این نشریه به انتشار داستان‌های مدرن، داستان‌های کوتاه و نقدهای ادبی گرایش دارد و در دوران فعالیت خود، بسیاری از نویسندگان مطرح امروزی چون جی. دی سلینجر، جان آپدایک، ریموند کارور، شرلی جکسن و دیگران را معرفی کرده‌است.

🔹لینک سفارش کتاب

@dandanepub |نشر دندانه
Forwarded from بیستوری
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
☘️ اپیزود بیستم پادکست بیستوری منتشر شد

🔺 قصه کتاب‌ها
به بهانه برگزاری نمایشگاه کتاب تهران


این بار به بهانه رسیدن اردیبهشت و برگزاری نمایشگاه کتاب تهران تصمیم گرفتیم از کتاب بگوییم و قصه انس و الفت و ارتباط دندان‌پزشکان با کتاب‌های محبوب‌شان را روایت کنیم.
در این اپیزود از جمعی از دوستان دندان‌پزشک دعوت کردیم که از یک کتاب تاثیرگذار و دوست‌داشتنی بگویند، کتابی که برای آنها الهام‌بخش بوده یا دریچه تازه‌ای برایشان به سوی جهان گشوده یا به هر دلیلی علاقه‌دارند درباره آن بگویند و آن را به شنوندگان بیستوری معرفی کنند.

🔹مهمانان و همراهان اپیزود بیستم بیستوری
-مسعود زیرکی
-کیانا شکفته
-افشین قناد
-فیروزه گلسرخی
-مریم پیرمرادیان
-محمود وطن‌پور
-یلدا صادقی
-ستوده دوایی
-شیرین سخدری
-بهزاد لطیفیان 
-زهرا هاشم‌زاده
-رفیع کافیه
-هدیه توتونی
-فرناز فرازمند
-ریحانه فروزان
-علی‌رضا آشوری

🔹پادکست بیستوری را در سایت بیستوری و اپ‌های پادگیر بشنوید

🔹 وب‌سایت بیستوری
🔹کست‌باکس
🔹گوگل‌پادکست
🔹اسپاتیفای
🔸اپل پادکست

@bistoori |پادکست بیستوری
به یاد داروگر
تبلیغ خمیردندان درامادنت
محصول کارخانه صابونسازی غلامرضا داروگر
مجله تهران مصور، سال ۱۳۳۳، چهار سال پیش از ثبت رسمی داروگر
@dentalhistory👈
Forwarded from بیستوری
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
☘️ اپیزود بیست و یکم پادکست بیستوری منتشر شد

🔺 مهمان اپیزود ۲۱ پادکست بیستوری جوان‌ترین دندان‌پزشکی ست که تا امروز برای گفتگو‌ به این پادکست دعوت شده است.
او دوران دانشجویی پر فراز و نشیبی داشته و فعالیت‌های فرهنگی و خیریه زیادی در کارنامه دوران تحصیل خود ثبت کرده است و اینک در ابتدای مسیر شغلی به عنوان یک دندان‌پزشک است. 
اما آنچه باعث شد او را به عنوان مهمان ویژه به بیستوری دعوت کنیم تجربه ناب، عجیبی و البته هولناکی ست که احتمالا نود و نه درصد دندانپزشکان آن را تجربه نکرده‌اند و آن رفتن به زندان است!
این دندان‌پزشک حاضر شده برای اولین بار درباره این اتفاق حرف بزند و تجربه زیسته‌اش را از دوران سی و یک روزه حبس با ما در میان بگذارد.
او در ابن اپیزود بیستوری برای ما خواهد گفت این تجربه سخت را چطور از سر گذرانده و چه سرانجامی داشته و چه تاثیری در ادامه مسیر زندگی شخصی و حرفه ایش گذاشته است؛
خانم‌ها و آقایان، #سینا_جمالیان!



🔹پادکست بیستوری را در سایت بیستوری و اپ‌های پادگیر بشنوید

🔹 وب‌سایت بیستوری
🔹کست‌باکس
🔹گوگل‌پادکست
🔹اسپاتیفای
🔸اپل پادکست

@bistoori |پادکست بیستوری
🔲 #درگذشت_دندانپزشک

دکتر #محمدعلی_افتخاری سال‌دارترین دندانپزشک ایران درگذشت

متاسفانه دکتر محمدعلی افتخاری، سال‌دارترین دندانپزشک ایرانی در سن نود و نه سالگی درگذشت.
دکتر افتخاری تنها بازمانده از جمع ده نفره بنیان‌گذاران تشکل جامعه دندانپزشکی ایران بود که خدمات زیادی را به جامعه پزشکی و دندانپزشکی ایران انجام داد.
نکته بارز در شخصیت این دندانپزشک حضور در برنامه‌های صنفی و علمی و پیگیری رخدادهای صنفی دندانپزشکی تا آخرین روزهای عمرش بود

روحش شاد و یادش گرامی

@dandanechannel
Forwarded from بیستوری
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
☘️ اپیزود ۲۲ پادکست بیستوری| گفتگو با دکتر علی حسن‌پور (دنتاریست)

مهمان اپیزود بیست و دوم پادکست بیستوری دندانپزشک جوانی است که بر خلاف اکثر هم‌صنفانش، نه تنها از شرایط دوران طرح ناراضی نیست که با حضور خود خواسته و انتخابی در یک منطقه محروم در جنوب ایران و ارايه گزارش‌های تصویری کوتاه و ساده اما جذاب از روزمرگی‌هایش، در مدتی کوتاه توجه و تحسین نزدیک به دویست هزار مخاطب را در اینستاگرام به دست آورده است.

#علی_حسن_پور دندان‌پزشک بیست و شش ساله‌ایست که اگرچه خود را یک یوتیوبر می‌داد اما این روزها به یکی از شناخته‌شده ترین دندان‌پزشکان در اینستاگرام بدل شده است.

با علی از تجربه حضورش در آبادان گفتیم، از چالش‌ها و محدودیت‌ها در مواجهه با فقر و محرومیت و البته فعالیت‌های جانبی به عنوان یک گیتاریست حرفه‌ای و غدغه‌هایش در ارائه مشاوره و خدمات آموزشی رایگان به داوطلبان کنکور.

🔹پادکست بیستوری را در سایت بیستوری و اپ‌های پادگیر بشنوید

🔹 وب‌سایت بیستوری
🔹کست‌باکس
🔹گوگل‌پادکست
🔹اسپاتیفای
🔸اپل پادکست

@bistoori |پادکست بیستوری
از کتاب اخبار و اعلانات دندانپزشکی در مطبوعات عصر قاجار:

گرد پاک کردن دندان
گردی است که بتازه گی از انگلیس وارد شده و بهترین گردها است برای پاک شدن دندان و بدون اینکه ضرری متوجه لسه های دندان شود در دو سه مرتبه شستن دندانها پاک میشود.
محل فروش دواخانه انگلیس خیابان شاه آباد چهارراه آقا وجیه
روزنامه عصر جدید، شماره ۱۲، اول صفر ۱۳۳۳ قمری

لینک تهیه کتاب: https://dandane.org

@dentalhistory👈
Forwarded from Sheymo | محمد شیخی (Mohammad Sheykhi)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
غریبه است…
#محمدشیخی
#sheymo
شاعر : اصغر عظیمی مهر
آهنگساز : محمد شیخی
@sheymo1
🔺 دندان‌پزشک گوجه‌فروش

خاطره‌ای از اولین روزهای کاری دکتر مجید میری

سال‌ها پیش در حومه شهر مشهد در جایی مطب داشتم که عملا قطب کشاورزی و گوجه‌کاری بود. صبح اونجا بودم و عصر توی یک کلینیک درست و درمون خرجم رو در می‌اوردم. اس و پاس مطلق بودم و مطب فقط برای امتیاز بود. یک تویوتا وانت زیر پام داشتم که باهاش رفت و آمد می‌کردم.

یک روز یک دختر خانم اومد برای استخدام به‌عنوان نرس. مادرش سرکارگر بود و سی چهل نفر آدم داشت که مزارع و صیفی‌کاری‌ها رو برای بذر پاشی و علف‌کشی و جمع کردن گوجه به کنترات بر می‌داشتند. دختر هم زیر دست مادرش بود! منتهی هوس کرده بود که بره دنبال کار باکلاسی مثل آمپول‌زنی و دستیاری که شوهر خوبی گیرش بیاد.
چند روز اول دو نفری می‌نشستیم خیره به هم و از آرزوهامون می‌گفتیم.
یک روز برگشت رو به من و گفت: دکتر تو که خیلی بدبخت و بی‌پولی! یک هفته ست اینجام فقط ده تا دندون کشیدی شده هزار تومن. این که نشد رسم زندگی.
گفتم: خب میگی چیکار کنم؟ خندید: تو همچین وانت‌باری زیر پاته اونوقت میگی چیکار کنم؟ بیا صبح زود ماشین رو بذار سر زمین گوجه‌کاری. مادرم با دختراش پونصد کیلو برات بار کنن وقتی بر می‌گردی شهر بفروش به مغازه دارا.
هر چی سبک سنگین کردم دیدم فکر بدی نیس! از فردا صبح دستیارم می‌نشست کنارم و صبح زود میرفتیم سر صیفی کاری. ماشین رو میذاشتم همونجا و پیاده از تو مزارع برمیگشتیم مطب. یک چایی میخوردیم و دو سه نفر رو معاینه میکردم و ظهر دوباره برمیگشتیم ماشین رو می‌بردم باسکول و عصر هواخنکا قبل از رفتن به کلینیک بارو میرسوندم دست مشتری.

هرچی زمان میگذشت محصول زیادتر و قیمت میامد پایین. مجبور بودم ماشین رو بیشتر بار بزنم. یک روز صبح عجله ای روی مانتو سفیدش سریع یک چادر نماز گل‌منگلی کشید تخت سرش و گفت دکی جان بریم که تا شب این ماشین بار نمیشه. ظهر رفتیم باسکول هزار و دویست کیلو وزن بار بود. کف ماشین خوابیده بود. توی مسیری که برمیگشتیم بذارمش خونه یک‌هو گشت پلیس راه ماشینو نگه داشت. افسر اومد پایین و برگه ی باسکول رو خواست. گفت اضافه بار داری ماشین باید بره پارکینگ. توی فاز التماس بودم که یکهو دستیارم بدون چادر با مانتوی سفید و سرخاب مالیده پرید پایین و داد زد: چی خبره جناب سروان ایشون دکتر مجید دندانپزشک شهرک هستن و منم دستیارشون. الان داریم میریم مطب.
سروان خندید و گفت: اگه دکتر هستن پس این بار گوجه چیه؟
دستیارم جواب داد: شما مثل اینکه مجردی خانوم نداری که وادارت کنه برا رب گیری.
جناب سروان هم بدش نمیامد به چخ‌چخ کردن. خلاصه گیر داد من دندون درد دارم باید الان بریم یک کاری برام انجام بده.
چاره ای نداشتم نشستم پشت فرمون گفتم: بفرمایید سوار بشین تا بریم مطب. تا آقاهه اومد سوار بشه دستیاره فریاد زد:کجا؟! نکنه میخوای کنار زن نامحرم بشینی؟ یا با ماشین گشت بیا یا بپر عقب وانت....

خلاصه اون روز گذشت و چند ماه بعد یک روز جناب سروان با یک پیرزن ریزه میزه اومدن مطب و خیلی مودب نشستن تو انتظار. معاینه کردم و برای هفته بعد وقت گذاشتم. اما هیچ‌وقت اون خانوم برای درمان نیامد مطبم. همونجور که دستیارم دیگه نیومد. البته تازمانی که توی اون منطقه بودم گهگاه با جناب سروان میومد دیدنم تا ایتکه باردار شد و بعد به اصرار منتقل شدن تهران تا شناسنامه بچه اولشون از پایتخت صادر بشه...

@DandanNegasr‌ | شعر، داستان، عکس و خاطرات دندانپزشکی
🔺 عاقبت دندان‌پزشکی که سر قبر پدرش درباره صیغه نظر داد!

خاطره‌ای قدیمی از دکتر مجید میری

آقام که عمرش رو داد به شما همه غمگین شدیم، ولی گریه نکردیم. چند سال بستری و زمین‌گیر بود و مرگ براش شده بود آرزو.
برای مجلس شب هفتم قرار شد یک مداح خوش‌صدا و مسلط گیر بیاریم که نخواد رو بندازیم به غریبه. یک مراجعه‌کننده داشتم که صدای باحالی داشت و خانمش رو برای درمان می‌آورد مطب. مراسم که شروع شد این اقا چند بیت خوند و مردم اشکشون در اومد. یک‌هو نمیدونم چرا زد توی فاز تبلیغات و شروع کرد:
- اقای دکتر مجید جراح دندانپزشک گرامی الان میدونی هفت روزه سرت رو نذاشتی رو شونه‌های بابات های‌های گریه کنی از دست روزگار؟ (آقام ده سال آخر عمرش الزایمر داشت. هر وقت می‌رفتم دیدنش فریاد میزد که مادرم از من حجاب بگیره و میگفت این مرتیکه نامحرم اینجا چه غلطی میکنه؟ توی سه سال آخرش که بیماریش عود کرد هر وقت می‌رفتم با چوب می‌افتاد دنبالم که اومدی ناموس منو بدزدی؟ روزای آخر که خیلی دلتنگ محبتش بودم یک آمپول‌زن اوردیم دو تا آرام‌بخش بهش تزریق کرد و شوهرخواهرام جفت دستاشو محکم گرفتند تا من نازش کنم بگم بابا… بابا…)
و همین‌جور ادامه داد: دکتر مجید فقط به من بگو چی حالی داشتی توی مطب، وقت دندون کشیدن در این هفت روز؟ (هر کسی اومده مطبم یک تابلوی بزرگ رو دیده که کوبیدم رو دیفال: از کشیدن دندان معذوریم)
و هی خوند وخوند...
شش هفت تا جنازه دیگه هم دور و بر بودن. همه مهموناشون به واسطه صدای خوش مداح ما و تبلیغ دکتر مجید، میت خودشون رو رها کرده و دور قبر ما حلقه زده بودن. منم نگران که خرما و حلوا کم نیاد. توی حال و هوای خودم میوه‌های روی قبر رو با تعداد آدما محاسبه میکردم که اول از کدوم زاویه پذیرایی بشن. وسط این هاگیر واگیر یک‌هو میکروفن بی‌سبم رو از یقه خودش باز کرد و چسبوند زیر گردن من و گفت: آقای دکتر میخوان چند کلمه صحبت کنن برا عرض تشکر از میهمانان عزیز...
اونایی که منو میشناسن میدونن در طی عمرم فقط یک بار رفتم پشت تریبون، اونم توی جشن فارغ التحصیلی، همون بالای سن از فرط اضطراب دو نفر زیر بغلم رو گرفتن یک کلله بردن توی سرویس بهداشتی!
خلاصه چی گفتم، چی نگفتم اصلا یادم نیست. فقط شش دونگ حواسم به شمارش خرما و بخش کردن حلوا بود و نمی‌دونستم که باید میکروفن رو خاموش کنم! بعد از صحبتم همین‌جور ساکت و مغموم، با سر کج خیره بودم به آدما و منتظر ختم ماجرا. یکهو آقای مداح اومد در گوشم گفت: ببخشید جناب دکتر اگه اجازه بدین آخر هفته خانم رو برای معاینه بیارم خدمت شما، البته خانم همیشگی نیستن. ایشون چند ماهیه صیغه بنده شدن برای امر خیر.
منم گیج و منگ غافل از میکروفن روشن روی یقه لباسم، گفتم: این چی حرفیه؟ از نظر ما دندانپزشکا صیغه و غیر صیغه نداره. همه بانوان برای ما یکسان هستن. قداست طبابت ایجاب میکنه که..‌.
یکهو دیدم نزدیک به چند صد نفر میهمان ساکت و سراپا گوش خیره شدن به ما دو نفر.

اینکه چه اتفاقی افتاد بی خیال، نشون به این نشون که مادرم تا پارسال منو توی خونه اش راه نداد. ‌از ارث آقام فقط یک دوچرخه هرکولس بهم رسید که با پیک فرستادند دم مطب و یک پیغام: همین هم از سرت زیاده کصافط! (حامل پیام کلمه آخر رو خیلی غلیظ گفت فکر نکنم مادرم به اون غلیظی گفته باشه). عیالم یک سره رفت خونه باباش کلید رو هم با خودش برد و شبا توی مطب می‌خوابیدم. بعد از سه ماه و ده روز پدر زنم اومد دیدنم. اول رفتیم محضر و سند مطب رو به نام خانمم زدم و یک تعهد بلند بالا همون جا ازم گرفت که هیچ غلطی تا آخر عمر نکنم، حتی اگه عیالم زودتر رفت اون دنیا.
دم رفتن سرش رو کرد توی گوشم و گفت: مردم هزار تا غلط و کصافط کاری می‌کنن صداش در نمیاد! ولی خدا وکیلی کجا دیدی یک نفر بیاد پشت بلندگو خلافش رو شرح بده اونم توی روز روشن و وسط قبرستون، جلوی چند صد تا آدم؟

@DandanNegaar |دندان‌نگار؛ مجموعه شعر، عکس و خاطرات دندانپزشکی
Forwarded from بیستوری
☘️دندان‌پزشکان از تجربه شکست و ناکامی در جریان زندگی حرفه‌ای خود می‌گویند

اپیزودهای بیست و سوم و بیست و چهارم بیستوری به زودی منتشر می‌شوند

🔹پادکست بیستوری را در سایت بیستوری و اپ‌های پادگیر بشنوید

🔹 وب‌سایت بیستوری
🔹کست‌باکس
🔹گوگل‌پادکست
🔹اسپاتیفای
🔸اپل پادکست

@bistoori |پادکست بیستوری
🔺دکتر مجد، تنها بازیکن میدان

خاطره‌ای از دکتر مجید میری

دوران سربازی در یک کلینیک معروف مشغول بودم. بچه‌پزشکها به هر فلاکتی بود شیفت شب آنجا را از مدیریت اجاره کردند بلکه یک پولی دستشون رو بگیره و اموراتشون بگذره. همه جوره هم از سر و ته مخارج اجاره میزدن. یک شب یک آقای فوتبالیست دل درد شد، اومد اونجا. نوبت دکتر مجدی هم بود (ایشون پزشک عمومی بود) پسره آمد داخل و خود دکتر مجدی اونو پذیرش کرد و ویزیت گرفت، بعد بهش گفت: برو داخل اتاق تا آقای دکتر بیان معاینه‌تون کنن و سریع روپوش سفید پوشید و رفت توی اتاق.
بیمار رو معاینه و براش داروی تزریقی تجویز کرد و نشونی داد: همین اتاق روبرو داروخانه است، برو نسخه رو از اونجا بگیر ...
دوید و کلید انداخت درب داروخانه رو باز کرد و نسخه رو هم پیچید و با بیمار حساب کرد و تو دخل گذاشت. باز دوباره رفت پشت میز پذیرش حق تزریق رو از پسره دریافت کرد و راهنمایی‌اش کرد داخل اتاق تزریقات پانسمان و آمپول پسره رو هم براش تزریق کرد.
بیمار بنده خدا چشمهاش از حدقه زده بود بیرون و همونجا از شدت تعجب و دل‌درد سرگیجه گرفت. با التماس گفت: من حالم خیلی بده نمیشه برام یک آژانس بگیرین؟
دکتر روپوش خودشو رو درآورد و سوییچ پیکانش رو برداشت و گفت: مجید چند دقیقه مواظب کلینیک باش تا مریض نپره!! من یک سرویس این بیمار رو ببرم خونه‌ش زودی برمی‌گردم ...
پسره با همون حال خراب رو به من کرد و گفت: ببخشید آقا من حالم خیلی خرابه یا این میدون فقط همین یک بازیکن رو داره.....؟

@DandanNegaar
2024/12/02 12:00:28
Back to Top
HTML Embed Code: