آیه قرآنی
قال تعالی: ﴿وَلَنَبۡلُوَنَّكُمۡ حَتَّىٰ نَعۡلَمَ ٱلۡمُجَٰهِدِينَ مِنكُمۡ وَٱلصَّٰبِرِينَ وَنَبۡلُوَاْ أَخۡبَارَكُمۡ٣١﴾ [محمد: 31].
: «هر آئینه شما را آزمایش میکنیم تا مجاهدین و صابرین شما را بدانیم.
قال تعالی: ﴿وَلَنَبۡلُوَنَّكُمۡ حَتَّىٰ نَعۡلَمَ ٱلۡمُجَٰهِدِينَ مِنكُمۡ وَٱلصَّٰبِرِينَ وَنَبۡلُوَاْ أَخۡبَارَكُمۡ٣١﴾ [محمد: 31].
: «هر آئینه شما را آزمایش میکنیم تا مجاهدین و صابرین شما را بدانیم.
🌸#حدیث_شریف🍃
📝طلب علم 📖
✨عَن أَنَس بْن مَالِك قَالَ:قَالَ رَسُولُ اللّه صَلَي اللّهُ عَلَيْهَ وَسَلَمَ:«مَنْ خَرَجَ فِي طَلَبِ الْعِلْمِ كَانَ فِي سَبِيلِ اللَهِ حَتَي يَرْجِعَ». ✨
📚ترمذی(۲۹/۵،ش۲۶۴۷)
✍️ انس بن مالک روایت می کند که رسول اللّه فرمودند:(هرکسی برای طلب و یادگیری علم برود تا برگردد،در راه اللّه است.)
💖 ✾ «اﻟﻟَّﻫُﻣَّ ﺻﻟﯽ ﻭﺳَﻟَّﻢ ﻋﻟَﯽ نـَبـِیـنـَا ﻣُﺣﻣﺩﷺ» ✾ 💖
╭─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╮
❤ @Dastanhayiziba ❤
╰─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╯
📝طلب علم 📖
✨عَن أَنَس بْن مَالِك قَالَ:قَالَ رَسُولُ اللّه صَلَي اللّهُ عَلَيْهَ وَسَلَمَ:«مَنْ خَرَجَ فِي طَلَبِ الْعِلْمِ كَانَ فِي سَبِيلِ اللَهِ حَتَي يَرْجِعَ». ✨
📚ترمذی(۲۹/۵،ش۲۶۴۷)
✍️ انس بن مالک روایت می کند که رسول اللّه فرمودند:(هرکسی برای طلب و یادگیری علم برود تا برگردد،در راه اللّه است.)
💖 ✾ «اﻟﻟَّﻫُﻣَّ ﺻﻟﯽ ﻭﺳَﻟَّﻢ ﻋﻟَﯽ نـَبـِیـنـَا ﻣُﺣﻣﺩﷺ» ✾ 💖
╭─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╮
❤ @Dastanhayiziba ❤
╰─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╯
✍️درود فرستادن بر پیامبر ﷺ خصوصاً در شب و روز جمعه 💓
خداوند متعال میفرماید:💌
✨ ﴿إِنَّ ٱللَّهَ وَمَلَٰٓئِكَتَهُۥ يُصَلُّونَ عَلَى ٱلنَّبِيِّۚ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ عَلَيۡهِ وَسَلِّمُواْ تَسۡلِيمًا٥٦﴾✨
📖 [الأحزاب: ٥٦].
📝 «همانا الله و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید بر وی درود فرستید و چنانکه باید سلام گویید» 🍃
❤️ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد، كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيْمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيد❤️
خداوند متعال میفرماید:💌
✨ ﴿إِنَّ ٱللَّهَ وَمَلَٰٓئِكَتَهُۥ يُصَلُّونَ عَلَى ٱلنَّبِيِّۚ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ عَلَيۡهِ وَسَلِّمُواْ تَسۡلِيمًا٥٦﴾✨
📖 [الأحزاب: ٥٦].
📝 «همانا الله و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید بر وی درود فرستید و چنانکه باید سلام گویید» 🍃
❤️ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد، كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيْمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيد❤️
#داستان_آموزنده
روزی شیخ الرئیس ابوعلی سینا وقتی از سفرش به جایی رسید اسب را بر درختی بست و برایش کاه ریخت و سفره پیش خود نهاد تا چیزی بخورد . روستایی سوار بر الاغ آنجا رسید .از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خود را به شیخ نهاد تا بر سفره نشیند.
شیخ گفت: خر را پهلوی اسب من مبند که همین دم لگد زند و پایش بشکند. روستایی آن سخن را نشنیده گرفت، با شیخ به نان خوردن مشغول گشت. ناگاه اسب لگدی زد. روستایی گفت: اسب تو خر مرا لنگ کرد.
شیخ ساکت شد و خود را لال ظاهر نمود. روستایی او را کشان کشان نزد قاضی برد. قاضی از حال سوال کرد. شیخ هم چنان خاموش بود. قاضی به روستایی گفت: این مرد لال استروستایی گفت: این لال نیست بلکه خود را لال ظاهر ساخته تا اینکه تاوان خر مرا ندهد. پیش از این با من سخن گفته. قاضی پرسید : با تو سخن گفت؟چه گفت؟
او جواب داد که: گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد بزند و پایش بشکند. قاضی خندید و بر دانش شیخ آفرین گفت. شیخ پاسخی گفت که زان پس درزبان پارسی مثل گشت:
《جواب ابلهان خاموشی ست.》
╭─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╮
❤ @Dastanhayiziba ❤
╰─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╯
روزی شیخ الرئیس ابوعلی سینا وقتی از سفرش به جایی رسید اسب را بر درختی بست و برایش کاه ریخت و سفره پیش خود نهاد تا چیزی بخورد . روستایی سوار بر الاغ آنجا رسید .از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خود را به شیخ نهاد تا بر سفره نشیند.
شیخ گفت: خر را پهلوی اسب من مبند که همین دم لگد زند و پایش بشکند. روستایی آن سخن را نشنیده گرفت، با شیخ به نان خوردن مشغول گشت. ناگاه اسب لگدی زد. روستایی گفت: اسب تو خر مرا لنگ کرد.
شیخ ساکت شد و خود را لال ظاهر نمود. روستایی او را کشان کشان نزد قاضی برد. قاضی از حال سوال کرد. شیخ هم چنان خاموش بود. قاضی به روستایی گفت: این مرد لال استروستایی گفت: این لال نیست بلکه خود را لال ظاهر ساخته تا اینکه تاوان خر مرا ندهد. پیش از این با من سخن گفته. قاضی پرسید : با تو سخن گفت؟چه گفت؟
او جواب داد که: گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد بزند و پایش بشکند. قاضی خندید و بر دانش شیخ آفرین گفت. شیخ پاسخی گفت که زان پس درزبان پارسی مثل گشت:
《جواب ابلهان خاموشی ست.》
╭─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╮
❤ @Dastanhayiziba ❤
╰─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╯
دعای یونس ع
هنگامی که یونس علیه السلام از هدایت قومش نا امید شد و آنها را رها کرد و در دریا سوار کشتی شد، خدای متعال وی را امتحان نمود؛ دریا طوفانی شد و کشتی بانان تصمیم گرفتند برای نجات جان سرنشینان قرعه کشی کنند تا یکی از افراد سوار بر کشتی را به دریا بیاندازند تا کشتی سبک تر شود، آنها سه بار قرعه کشی کردند و هر سه بار نام یونس علیه السلام درآمد، بناچار تصمیم گرفتند یونس علیه السلام را به دریا بیاندازند، یونس را به دریا انداختند اما به امر الله متعال یک نهنگ بزرگ یونس را بلعید و او را در شکم خود جایی داد، آنگاه یونس در شکم آن نهنگ توبه کرد و دعای زیر را خواند:
«لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» (انبیاء 87).
خدای متعال نیز توبه اش را پذیرفت و به نهنگ دستور داد که یونس را به سلامت به ساحل ببرد.
«لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»
هنگامی که یونس علیه السلام از هدایت قومش نا امید شد و آنها را رها کرد و در دریا سوار کشتی شد، خدای متعال وی را امتحان نمود؛ دریا طوفانی شد و کشتی بانان تصمیم گرفتند برای نجات جان سرنشینان قرعه کشی کنند تا یکی از افراد سوار بر کشتی را به دریا بیاندازند تا کشتی سبک تر شود، آنها سه بار قرعه کشی کردند و هر سه بار نام یونس علیه السلام درآمد، بناچار تصمیم گرفتند یونس علیه السلام را به دریا بیاندازند، یونس را به دریا انداختند اما به امر الله متعال یک نهنگ بزرگ یونس را بلعید و او را در شکم خود جایی داد، آنگاه یونس در شکم آن نهنگ توبه کرد و دعای زیر را خواند:
«لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» (انبیاء 87).
خدای متعال نیز توبه اش را پذیرفت و به نهنگ دستور داد که یونس را به سلامت به ساحل ببرد.
«لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from بنرررررر
کتابفروشی آنلاین | دنیایی از کتابهای متنوع.
کتاب بخرید، کتاب بخوانید، لذت ببرید.
انتخاب کتاب با شما، ارسال با ما.
کتابهای جدید و پرفروش در راه است.
بهترین کتابها با بهترین قیمت.
https://www.tgoop.com/Selmas_Book_Store
کتاب بخرید، کتاب بخوانید، لذت ببرید.
انتخاب کتاب با شما، ارسال با ما.
کتابهای جدید و پرفروش در راه است.
بهترین کتابها با بهترین قیمت.
https://www.tgoop.com/Selmas_Book_Store
🌸🌺🦋دَاسْتَانْهَایِزِیْبَا وَبَاحَالَ🦋🌺🌸
کتابفروشی آنلاین | دنیایی از کتابهای متنوع. کتاب بخرید، کتاب بخوانید، لذت ببرید. انتخاب کتاب با شما، ارسال با ما. کتابهای جدید و پرفروش در راه است. بهترین کتابها با بهترین قیمت. https://www.tgoop.com/Selmas_Book_Store
وجودتون برکت کانال ماست باحضورتون ازممون حمایت کنین عضو بشین
#کاناله_ادمین
#کاناله_ادمین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Dawah Path | راه دعوت
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Tools | ابزارک
قرآن کریم چند سوره دارد؟
حدیث شریف
ترجمه
«از حضرت عمر بن الخطاب رضی الله عنه روایت شده که گفت:
از رسول خدا صلی الله علیه وسلم شنیدم که فرمود: همانا ثواب اعمال به نیت بستگی دارد و هر کس نتیجهء نیت خود را درمیابد، پس کسی که هجرت او بسوی خدا و رسول او است ثواب هجرت بسوی خدا ورسولش را در مییابد و کسی که هجرتش بسوی دنیا باشد بآن میرسد یا هجرت او برای ازدواج با زنی باشد، پس هجرت او بسوی چیزیست که برای رسیدن به آن هجرت نموده است».
شرح: این حدیث معنا و مفهوم وسیعی دارد و میرساند که مسلمان باید در همهء اعمال و اقوال خویش رضای خداوند را منظور نظر خویش قرار دهد زیرا بدون اخلاص نیت خداوند ثوابی و مکافاتی نیکو در برابر عمل انسان نمیدهد. و هم باید گفت که هجرت لفظی آنست که انسان خانه و کاشانهاش را برای خدا رها کند، ولی هجرت حقیقی آنست که انسان از گناهان و منهیات خداوندی دوری جوید چنانچه در حدیث دیگر آمده: و المهاجر من هجر ما نهی الله عنه. (مترجم)
╭─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╮
❤ @Dastanhayiziba ❤
╰─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╯
ترجمه
«از حضرت عمر بن الخطاب رضی الله عنه روایت شده که گفت:
از رسول خدا صلی الله علیه وسلم شنیدم که فرمود: همانا ثواب اعمال به نیت بستگی دارد و هر کس نتیجهء نیت خود را درمیابد، پس کسی که هجرت او بسوی خدا و رسول او است ثواب هجرت بسوی خدا ورسولش را در مییابد و کسی که هجرتش بسوی دنیا باشد بآن میرسد یا هجرت او برای ازدواج با زنی باشد، پس هجرت او بسوی چیزیست که برای رسیدن به آن هجرت نموده است».
شرح: این حدیث معنا و مفهوم وسیعی دارد و میرساند که مسلمان باید در همهء اعمال و اقوال خویش رضای خداوند را منظور نظر خویش قرار دهد زیرا بدون اخلاص نیت خداوند ثوابی و مکافاتی نیکو در برابر عمل انسان نمیدهد. و هم باید گفت که هجرت لفظی آنست که انسان خانه و کاشانهاش را برای خدا رها کند، ولی هجرت حقیقی آنست که انسان از گناهان و منهیات خداوندی دوری جوید چنانچه در حدیث دیگر آمده: و المهاجر من هجر ما نهی الله عنه. (مترجم)
╭─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╮
❤ @Dastanhayiziba ❤
╰─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╯
داستان آموزنـده
پسربچه ای پرنده زيبايی داشت و به آن پرنده بسيار دل بسته بود.
حتی شبها هنگام خواب، قفس آن پرنده را كنار رختخوابش میگذاشت و میخوابید.
اطرافيانش كه از اين همه عشق و وابستگی او به پرنده باخبر شدند، از پسرڪ حسابی كار میكشیدند.
هر وقت پسرڪ از كار خسته میشد و نمیخواست كاری را انجام دهد، او را تهديد میڪردند كه الان پرندهاش را از قفس آزاد خواهند كرد و پسرڪ با التماس میگفت: نه؛ كاری به پرندهام نداشته باشيد... هر كاری که بگویید انجام میدهم.
تا اينڪه یڪ روز صبح، برادرش او را صدا زد كه برود از چشمه آب بياورد و او با سختی و كسالت گفت: خستهام و خوابم مياد.
برادرش گفت: الان پرندهات را از قفس رها میڪنم، كه پسرڪ آرام و محكم گفت: خودم ديشب آزادش كردم رفت... حالا برو و بذار راحت بخوابم، كه با آزادی او خودم هم آزاد شدم.
اين حكايت همه ماست...
تنها فرق ما، در نوع پرنده ای است كه به آن دل بستهایم.
پرنده بسياری پولشان، بعضی قدرتشان، برخی موقعيتشان، پارهای زيبایی و جمالشان، عدهای مدرڪ و عنوان آكادمیڪ و...
هر كسی را به چيزی بستهاند و ترس از رها شدن از آن، سبب شده تا ديگران و گاهی نفس خودمان از ما بيگاری كشيده و ما را رها نكنند.
پرندهات را آزاد ڪن...
╭─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╮
❤ @Dastanhayiziba ❤
╰─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╯
پسربچه ای پرنده زيبايی داشت و به آن پرنده بسيار دل بسته بود.
حتی شبها هنگام خواب، قفس آن پرنده را كنار رختخوابش میگذاشت و میخوابید.
اطرافيانش كه از اين همه عشق و وابستگی او به پرنده باخبر شدند، از پسرڪ حسابی كار میكشیدند.
هر وقت پسرڪ از كار خسته میشد و نمیخواست كاری را انجام دهد، او را تهديد میڪردند كه الان پرندهاش را از قفس آزاد خواهند كرد و پسرڪ با التماس میگفت: نه؛ كاری به پرندهام نداشته باشيد... هر كاری که بگویید انجام میدهم.
تا اينڪه یڪ روز صبح، برادرش او را صدا زد كه برود از چشمه آب بياورد و او با سختی و كسالت گفت: خستهام و خوابم مياد.
برادرش گفت: الان پرندهات را از قفس رها میڪنم، كه پسرڪ آرام و محكم گفت: خودم ديشب آزادش كردم رفت... حالا برو و بذار راحت بخوابم، كه با آزادی او خودم هم آزاد شدم.
اين حكايت همه ماست...
تنها فرق ما، در نوع پرنده ای است كه به آن دل بستهایم.
پرنده بسياری پولشان، بعضی قدرتشان، برخی موقعيتشان، پارهای زيبایی و جمالشان، عدهای مدرڪ و عنوان آكادمیڪ و...
هر كسی را به چيزی بستهاند و ترس از رها شدن از آن، سبب شده تا ديگران و گاهی نفس خودمان از ما بيگاری كشيده و ما را رها نكنند.
پرندهات را آزاد ڪن...
╭─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╮
❤ @Dastanhayiziba ❤
╰─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╯
حدیث شریف
«وعَنْ أبي هُرَيْرَةَ رضی الله عنه قال: سمِعتُ رسول الله صلی الله علیه وسلم يَقُول: «واللَّه إِنِّي لأَسْتَغْفرُ الله، وَأَتُوبُ إِليْه، في اليَوْم، أَكثر مِنْ سَبْعِين مرَّةً»» رواه البخاری.
13- «از ابو هریره رضی الله عنه روایت است که گفت:
از رسول خدا صلی الله علیه وسلم شنیدم که فرمود: سوگند به خدا، که هر روز بیش از هفتاد بار از خدا آمرزش طلبیده و به درگاه او توبه میکنم»
ش: در این حدیث مبارک امت محمدی صلی الله علیه وسلم به توبه و استغفار ترغیب شدهاند، زیرا پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم با اینکه معصوم و از بهترین خلائق بودهاند با اینحال روزانه هفتاد مرتبه استغفار و توبه مینمودند. چنانچه این استغفار در واقع از گناه نبوده بلکه اعتقاد راسخ آنحضرت است که خود را در عبودیت در برابر خداوند متعال قاصر میداند،
╭─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╮
❤ @Dastanhayiziba ❤
╰─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╯
«وعَنْ أبي هُرَيْرَةَ رضی الله عنه قال: سمِعتُ رسول الله صلی الله علیه وسلم يَقُول: «واللَّه إِنِّي لأَسْتَغْفرُ الله، وَأَتُوبُ إِليْه، في اليَوْم، أَكثر مِنْ سَبْعِين مرَّةً»» رواه البخاری.
13- «از ابو هریره رضی الله عنه روایت است که گفت:
از رسول خدا صلی الله علیه وسلم شنیدم که فرمود: سوگند به خدا، که هر روز بیش از هفتاد بار از خدا آمرزش طلبیده و به درگاه او توبه میکنم»
ش: در این حدیث مبارک امت محمدی صلی الله علیه وسلم به توبه و استغفار ترغیب شدهاند، زیرا پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم با اینکه معصوم و از بهترین خلائق بودهاند با اینحال روزانه هفتاد مرتبه استغفار و توبه مینمودند. چنانچه این استغفار در واقع از گناه نبوده بلکه اعتقاد راسخ آنحضرت است که خود را در عبودیت در برابر خداوند متعال قاصر میداند،
╭─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╮
❤ @Dastanhayiziba ❤
╰─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╯
داستان آموزنـده
مردی خلافی کرد و حاکم او را به زندان انداخت. زنش پیش یکی از دوستانش رفت و گفت چه نشسته ای که دوستت پنج سال به محبس افتاد، برخیز و مرامی به خرج بده.مرد هم بخاطر دوستش یک شب از دیوار قلعه بالا رفت و از بین نگهبانان گذشت و خودش را به سلول رفیقش رساند.
مرد زندانی خوشحال شد و گفت:" زود باش زنجیرها را باز کن که الآن نگهبان ها می رسند." دوستش گفت :"می دانی چه خطرها کرده ام، از دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم."سپس زنجیرها را باز کرد.
به طرف در که رفتند، مرد گفت:" می دانی چه خطری کرده ام، از دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم."رفتند پای دیوار قلعه که با طناب خودشان را بالا بکشند.مرد گفت:" می دانی چه خطری کرده ام، از دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم."با دردسر خودشان را بالا کشیدند.
همین که خواستند از دیوار به پایین بپرند، مرد گفت :"می دانی چه خطری کرده ام، از دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم." در این حال ناگهان مرد زندانی فریاد زد:" نگهبان ها، نگهبان ها، بیایید این مرد می خواهد من را فراری بدهد!تا نگهبان ها آمدند، مرد فرار کرده بود.
از زندانی پرسیدند :"چرا سر و صدا کردی و با او فرار نکردی؟"مرد زندانی گفت:" پنج سال در حبس شما باشم، بهتر است که یک عمر زندانی منت او باشم...
╭─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╮
❤ @Dastanhayiziba ❤
╰─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╯
مردی خلافی کرد و حاکم او را به زندان انداخت. زنش پیش یکی از دوستانش رفت و گفت چه نشسته ای که دوستت پنج سال به محبس افتاد، برخیز و مرامی به خرج بده.مرد هم بخاطر دوستش یک شب از دیوار قلعه بالا رفت و از بین نگهبانان گذشت و خودش را به سلول رفیقش رساند.
مرد زندانی خوشحال شد و گفت:" زود باش زنجیرها را باز کن که الآن نگهبان ها می رسند." دوستش گفت :"می دانی چه خطرها کرده ام، از دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم."سپس زنجیرها را باز کرد.
به طرف در که رفتند، مرد گفت:" می دانی چه خطری کرده ام، از دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم."رفتند پای دیوار قلعه که با طناب خودشان را بالا بکشند.مرد گفت:" می دانی چه خطری کرده ام، از دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم."با دردسر خودشان را بالا کشیدند.
همین که خواستند از دیوار به پایین بپرند، مرد گفت :"می دانی چه خطری کرده ام، از دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم." در این حال ناگهان مرد زندانی فریاد زد:" نگهبان ها، نگهبان ها، بیایید این مرد می خواهد من را فراری بدهد!تا نگهبان ها آمدند، مرد فرار کرده بود.
از زندانی پرسیدند :"چرا سر و صدا کردی و با او فرار نکردی؟"مرد زندانی گفت:" پنج سال در حبس شما باشم، بهتر است که یک عمر زندانی منت او باشم...
╭─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╮
❤ @Dastanhayiziba ❤
╰─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╯
دعای بعد از وضو
پیامبر ﷺ میفرماید.
هیچکدام شما نیست که وضوء بگیرد و آن را کامل نماید سپس بگوید:
أَشْهدُ أَنْ لا إِله إِلاَّ اللَّه وحْدَه لا شَریکَ لهُ، وأَشْهدُ أَنَّ مُحمَّدًا عبْدُهُ وَرسُولُه،
مگر اینکه تمام هشت دروازهء بهشت باز می گردد، تا از هر کدام که بخواهد داخل گردد.
╭─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╮
❤ @Dastanhayiziba ❤
╰─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╯
پیامبر ﷺ میفرماید.
هیچکدام شما نیست که وضوء بگیرد و آن را کامل نماید سپس بگوید:
أَشْهدُ أَنْ لا إِله إِلاَّ اللَّه وحْدَه لا شَریکَ لهُ، وأَشْهدُ أَنَّ مُحمَّدًا عبْدُهُ وَرسُولُه،
مگر اینکه تمام هشت دروازهء بهشت باز می گردد، تا از هر کدام که بخواهد داخل گردد.
╭─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╮
❤ @Dastanhayiziba ❤
╰─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╯
آیه قرآنی
قال الله تعالی: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱصۡبِرُواْ وَصَابِرُواْ﴾📖 [آلعمران: 200].
✍🏻خداوند میفرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید صبر کنید و همدیگر را به صبر دعوت نمائید».
╭─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╮
❤ @Dastanhayiziba ❤
╰─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╯
قال الله تعالی: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱصۡبِرُواْ وَصَابِرُواْ﴾📖 [آلعمران: 200].
✍🏻خداوند میفرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید صبر کنید و همدیگر را به صبر دعوت نمائید».
╭─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╮
❤ @Dastanhayiziba ❤
╰─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╯
حدیث شریف
وَعَنْ أبي يَحْيَى صُهَيْبِ بْنِ سِنَانٍ رضی الله عنه قال: قَالَ رَسُولُ الله صلی الله علیه وسلم : «عَجَباً لأمْرِ الْمُؤْمِنِ إِنَّ أَمْرَهُ كُلَّهُ لَهُ خَيْر، وَلَيْسَ ذَلِكَ لأِحَدٍ إِلاَّ للْمُؤْمِن: إِنْ أَصَابَتْهُ سَرَّاءُ شَكَرَ فَكَانَ خَيْراً لَه، وَإِنْ أَصَابَتْهُ ضَرَّاءُ صَبَرَ فَكَانَ خيْراً لَهُ»» رواه مسلم.
27- «از ابو یحیی صهیب بن سنان رضی الله عنه روایت است که:
آنحضرت صلی الله علیه وسلم فرمود: کار مسلمان انسان را به شگفتی و تعجب وا میدارد. زیرا همهء کارش برای او خیر است، و این امر برای هیچکس جز مسلمان ممکن نیست. اگر به وی فراخی و آسانی روی دهد شکر کند، برایش خیر است، و اگر به او سختی برسد هم صبر کند برایش خیر است».
╭─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╮
❤ @Dastanhayiziba ❤
╰─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╯
وَعَنْ أبي يَحْيَى صُهَيْبِ بْنِ سِنَانٍ رضی الله عنه قال: قَالَ رَسُولُ الله صلی الله علیه وسلم : «عَجَباً لأمْرِ الْمُؤْمِنِ إِنَّ أَمْرَهُ كُلَّهُ لَهُ خَيْر، وَلَيْسَ ذَلِكَ لأِحَدٍ إِلاَّ للْمُؤْمِن: إِنْ أَصَابَتْهُ سَرَّاءُ شَكَرَ فَكَانَ خَيْراً لَه، وَإِنْ أَصَابَتْهُ ضَرَّاءُ صَبَرَ فَكَانَ خيْراً لَهُ»» رواه مسلم.
27- «از ابو یحیی صهیب بن سنان رضی الله عنه روایت است که:
آنحضرت صلی الله علیه وسلم فرمود: کار مسلمان انسان را به شگفتی و تعجب وا میدارد. زیرا همهء کارش برای او خیر است، و این امر برای هیچکس جز مسلمان ممکن نیست. اگر به وی فراخی و آسانی روی دهد شکر کند، برایش خیر است، و اگر به او سختی برسد هم صبر کند برایش خیر است».
╭─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╮
❤ @Dastanhayiziba ❤
╰─┅──═ঊঈ🦋ঊঈ═──┅─╯
چهارم – مهربانی، ارث ماست
من همیشه فکر میکردم مهربانی فقط یک ویژگی است، یک خصلت شخصی.
اما حالا که به عقب نگاه میکنم، میفهمم که مهربانی در رگهای ماست.
مهربانی ارث من است.
یادگار پدری که نه فقط ابرمرد زندگیام بود، بلکه کوهی از نجابت و عطوفت.
مردی که وقتی حرف میزد، انگار دلها را نوازش میداد.
مردی که به من یاد داد:
«اگر دنیا خشن شد، تو مهربانتر باش. مهربانی ضعف نیست، قدرت بیصداست.»
من با همین پیام بزرگ شدم.
دختری از جنس عشق، زنی از جنس صبر، مادری از جنس آغوش.
و بعد، خداوند مردی را به زندگیام فرستاد…
همسرم.
نه فقط همسفرم، بلکه آینهای از همان مهربانی پدرم.
مردی آرام، فهمیده، اهل دل، که در چشمهایش صداقت میدرخشد و در رفتارش احترام موج میزند.
مهربانی من با او کامل شد.
و این مهربانی، بدون صدا، به نسل بعد رفت…
دخترم وصال، همانقدر شیرین و پرمحبت است که روزی من بودم.
در نگاهش نجابت هست، در آغوشش گرما، در صدایش ذوق زندگی.
و ایمان، پسر کوچکم، با آن دستهای کوچک و دل بزرگش، گاهی بیدلیل دست و پایم را میبوسد.
زبانش هنوز کامل نیست، اما عشقش کاملترین جمله دنیاست.
من حالا میدانم:
مهربانی در ما چرخیده،
نسل به نسل منتقل شده،
از پدرم به من،
از من به همسرم،
و از دل ما، به قلبهای کوچک وصال و ایمان.
این مهربانی فقط یک صفت نیست —
میراث خانوادگی ماست.
و من، با افتخار، آن را به نسل بعد میسپارم.
نویسنده پروین سعیدی
من همیشه فکر میکردم مهربانی فقط یک ویژگی است، یک خصلت شخصی.
اما حالا که به عقب نگاه میکنم، میفهمم که مهربانی در رگهای ماست.
مهربانی ارث من است.
یادگار پدری که نه فقط ابرمرد زندگیام بود، بلکه کوهی از نجابت و عطوفت.
مردی که وقتی حرف میزد، انگار دلها را نوازش میداد.
مردی که به من یاد داد:
«اگر دنیا خشن شد، تو مهربانتر باش. مهربانی ضعف نیست، قدرت بیصداست.»
من با همین پیام بزرگ شدم.
دختری از جنس عشق، زنی از جنس صبر، مادری از جنس آغوش.
و بعد، خداوند مردی را به زندگیام فرستاد…
همسرم.
نه فقط همسفرم، بلکه آینهای از همان مهربانی پدرم.
مردی آرام، فهمیده، اهل دل، که در چشمهایش صداقت میدرخشد و در رفتارش احترام موج میزند.
مهربانی من با او کامل شد.
و این مهربانی، بدون صدا، به نسل بعد رفت…
دخترم وصال، همانقدر شیرین و پرمحبت است که روزی من بودم.
در نگاهش نجابت هست، در آغوشش گرما، در صدایش ذوق زندگی.
و ایمان، پسر کوچکم، با آن دستهای کوچک و دل بزرگش، گاهی بیدلیل دست و پایم را میبوسد.
زبانش هنوز کامل نیست، اما عشقش کاملترین جمله دنیاست.
من حالا میدانم:
مهربانی در ما چرخیده،
نسل به نسل منتقل شده،
از پدرم به من،
از من به همسرم،
و از دل ما، به قلبهای کوچک وصال و ایمان.
این مهربانی فقط یک صفت نیست —
میراث خانوادگی ماست.
و من، با افتخار، آن را به نسل بعد میسپارم.
نویسنده پروین سعیدی