Telegram Web
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
استاد #رضا_بابایی بیش از هرچیز، نگران انسان بود. قلم پُرنغز او دل را می‌ربود و عقل را می‌فزود. دردمندانه سخن می‌گفت و در کلام دُر می‌سفت. بدترین ظلم را ظلم به واژه‌ها می‌دانست و در مبارزه با آن چو شیر می‌مانست. زندگی را شکنجه‌گاه می‌پنداشت؛ گویی عزم جَستن از آن را داشت. امروز از این شکنجه‌‌گاه به ناکجا شتافت. یادش گرامی باد- #دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی @DoingPhilosophy
✍️ آزادی بیان یعنی آزادی بیان مخالفان/ #دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی

🔻در یونان باستان و در دولت‌شهر آتن از دو واژه برای رساندن مفهوم #آزادی_بیان استفاده می‌شد: آیسِگوریا (Isegoria) و پارهسیا (parhesia). آیسگوریا به برابری در اظهارنظر برای همگان در عرصۀ عمومی دلالت داشت و پارهسیا بر آزادی در بیانِ صریحِ هرآنچه پارهسیاستِس (شخصی که مبتنی بر اصل پارهسیا سخن می‌گفت) در ذهن داشت، اطلاق می‌شد که حتی در بسیاری موارد با رنجش و آزار ذهنی دیگران همراه بود. مثلاً، آریستوفانِسِ نمایشنامه‌نویس با سخنان نیش‌دار خود علیه شهروندان آتنی، همه و از جمله سقراط را می‌نواخت.
💥آنچه امروزه از حق #آزادی_بیان فهم می شود، جمع هر دو معنا را در بر دارد؛ #آزادی_بیان، یعنی آزادی همه در بیان آنچه در ذهن دارند. در بستر رابطۀ ملت‌ها با دولت‌ها (حکومت‌ها)، موافقان دولت‌ها خودبه‌خود مانعی برای بیان آراء، نظرات، عقاید و باورهای خود ندارند و به این ترتیب، به رسمیت شمردن #آزادی_بیان برای آنان موضوعاً از محل بحث خارج است. حق #آزادی_بیان زمانی بر مسند واقعی خود تکیه می‌زند که حاکمان این حق را اولاً، برای مخالفان خود و ثانیاً، در بیان هر آنچه مخالف عقاید، باورها و ایدئولوژی حاکم است، به رسمیت بشمارند.
🔍 یکی از نشانه‌های هر حاکم دیکتاتور و مستبدی نقض حق #آزادی_بیان برای شهروندان است. با توجه به توضیح بالا، نقض حق #آزادی_بیان برای شهروندان و در نتیجه، اثبات دیکتاتوری‌بودن حکومت، به‌معنای سرکوب‌کردن مخالفان برای بیان عقاید و باورهایی است که آشکارا با عقاید و باورهای ایدئولوژی حاکم زاویه دارد. با این معیار، تشخیص دیکتاتوربودن هر حاکم و حکومتی برای شهروندان بسیار آسان است.
⚙️ توجه به معنای «سرکوب‌کردن» در این بحث مهم است. سرکوب‌کردنِ مخالف، فقط منحصر در کشتن یا زندانی‌کردنِ وی نیست. این‌ دو صرفاً مصداق‌های بارز سرکوب‌کردن هستند و نه تمام مصادیق آن. اگر حکومتی به‌دلیل ابراز نظر زاویه‌دار یک شهروند، او را چه آشکارا و چه مخفیانه و پشت‌پرده از شغلی که دارد محروم کند، یا به او مجوز شروع کار ندهد، برای او پاپوش درست کند، امنیت روانی و جسمی خانوادۀ او را تهدید کند، و یا به هر شکل دیگری باعث آزار و اذیت او بشود، به این معناست که آن شهروند را سرکوب کرده است.
@DoingPhilosophy
✍️ از منظر فلسفی، گفتار غیراخلاقی دلیل کافی برای سلب حق آزادی بیان نیست/ #دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی/ قسمت اول

🔻امیرحسین مقصودلو با نام هنری #تتلو در اینستاگرام خود سخنی غیراخلاقی و زننده بر زبان جاری می‌کند که به‌نوعی رنجش خاطر عدۀ زیادی از مدافعان حقوق زنان و کودکان را به همراه دارد. جمعیتی از آنان از اینستاگرام می‌خواهند تا صفحۀ او را ببندد. اینستاگرام نیز ضمن بستن صفحۀ #تتلو اعلام می‌کند که برای همیشه به او اجازۀ بازگشت به اینستاگرام و فعالیت در آن را نخواهد داد.

🔍 اینستاگرام یک پلتفرم خصوصی است و می‌تواند دستورالعمل‌هایی را به‌مثابۀ مقررات خود برای جواز فعالیت تعیین کند. هرکسی هم که می‌خواهد در آن فعالیت کند، از همان آغاز باید با تیک‌زدن، رضایت و تعهد خود را نسبت به آن مقررات اعلام کند و در واقع، در قالب یک قرارداد مجوز فعالیت صادر می‌شود. بنابراین، اینستاگرام شاید بتواند #تتلو را به نقض قرارداد منسوب کند و اقدام خود را قانونی بخواند.
البته جای این پرسش فلسفی باقی است که وضع قوانین و مقررات تا کجا مشروعیت دارد (؟) آیا قوانین و مقرراتی که مفاد آنها در تقابل با حقوق و آزادی‌های بنیادین انسان است (مانند قانونی که حق انتخاب نوع پوشش را زیر پا می‌گذارد) به‌لحاظ فلسفی از مشروعیت و اعتبار برخوردار است؟

💥 صاحب‌نفوذان به فشار بر اینستاگرام و بسته‌شدن صفحۀ #تتلو در این فضا اکتفا نکردند و خواهان برخورد قضایی دولت ترکیه (کشور محل سکونت #تتلو) با وی هستند. اتفاقاً این عده بنابر ادعا، در کارنامۀ خود، کنشگری مدنی در راه حقوق بشر و مقابله با نفی آزادی‌های بنیادین را دارند. آیا اقدام آنان زیرپاگذاشتن حق #آزادی_بیان به شمار نمی‌آید؟

ادامه دارد...
@DoingPhilosophy
✍️ از منظر فلسفی، گفتار غیراخلاقی دلیل کافی برای سلب حق آزادی بیان نیست/ #دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی/ قسمت دوم

💎 به نظر می‌رسد فشار آن دسته از مدافعان حقوق زنان و کودکان به اینستاگرام برای بستن صفحۀ #تتلو و اقدام آنان در درخواست برخورد قضایی دولت ترکیه با وی، کنش‌هایی متضاد با رویکرد کلی خودِ آنها در حمایت از حقوق بنیادین انسان است؛ زیرا با نگاه فلسفی، سخن غیراخلاقی که رنجش خاطر و آزار ذهنی مخاطبان را در پی داشته باشد، نمی‌تواند دلیل کافی برای جرم‌انگاری باشد البته اسناد بین‌المللی در برخی مواردِ این‌چنینی، با تحدید #آزادی_بیان، برخی سخنان را مصداق عمل مجرمانه قلمداد می‌کنند؛ ولی احتمالاً ملاحظاتی در کار بوده است؛ زیرا اسناد بین‌المللی، لزوماً مطابق با نظریه‌های دقیق فلسفی تدوین نشده‌اند و ردّپای عرف زمانه و حتی برخی آموزه‌های متون مذهبی در آنها دیده می‌شود.

🗽از نگاه فیلسوفان آزادی همچون #جان_استوارت_میل، تنها زمانی یک کنش، عمل مجرمانه است که موجب آزار عینی دیگری شود؛ چراکه مقوله‌ای است بیناذهنی همراه با قابلیت پایش برای همگان، اما اگر صِرف آزار ذهنی ملاک جرم‌انگاری باشد، راه برای هر شخص، فرقه، نحله و گروهی باز خواهد شد تا با ابراز رنجش خاطر از سخن، نوشته‌ یا اثری هنری مانند یک کاریکاتور مدعی جریحه‌دارشدن احساسات خود شوند و در نتیجه، با اقدامی قضایی در راستای جرم‌انگاری، حق #آزادی_بیان را محدود کنند یا با دست‌زدن به اقداماتی خشونت‌آمیز نظیر ترور، آن عمل متوحشانه را از هر نظر موجّه جلوه دهند.

ادامه دارد...

قسمت اول

@DoingPhilosophy
✍️ از منظر فلسفی، گفتار غیراخلاقی دلیل کافی برای سلب حق آزادی بیان نیست/ #دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی/ قسمت سوم (پایانی)

🎙با توجه به آنچه گفته شد، باید میان اقدام مجرمانه و رفتار غیراخلاقی نسبت عموم و خصوص مِن وجه قائل باشیم، هر امر غیراخلاقی را محمل جرم‌انگاری تلقی نکنیم و با خلط میان آن دو، موجب نقض و سلب حق‌های بنیادینی همچون حق #آزادی_بیان نشویم، حتی اگر محتوای بیان مشمئزکننده و غیراخلاقی باشد؛ چراکه از زاویه‌ای دیگر #حق_بر_خطا_بودن (Right to be wrong) نیز در دورۀ مدرن به رسمیت شناخته شده است و افراد از این حق برخوردارند که در عقیده و باور یا گفتار خود بر خطا باشند. قطعاً هرگاه باور نادرست مانند باور گروه‌های تکفیری و بنیادگرای اسلامی یا گفتار غیراخلاقی مانند آنچه #تتلو گفته است، جامۀ عمل بپوشد، مصداق عمل مجرمانه خواهد بود که سزاوار کیفر عادلانه است.

عدم التزام عملی به سازِکارهای آزادی‌منشانه و دموکراتیک در بزنگاه‌هایی که باب میل‌مان نیست، بازی‌کردن در زمین دیکتاتورمآبی و استبدادخویی است که حتی فعالان مدنیِ پاسبان حقوق بشر را ناخودآگاهانه به کام خود می‌کشد. واکنش معقول این است که در چنین بزنگاه‌هایی خشم بحق خویش را در مسیری که با پایه‌های اندیشمانی پذیرفته‌شده‌مان سازگار است، کانالیزه کنیم.
اگر پذیرفته شود که بنابر مبانی فلسفی عرضه‌شده از سوی فیلسوفان آزادی، بیان سخنان غیراخلاقی و زننده شبیه آنچه #تتلو بر زبان جاری کرده است، مصداق عمل مجرمانه نیست، فلسفه چه راهکاری را برای پاسخ به هرزه‌گویی‌ها منطقی و موجّه می‌داند؟
به نظر می‌رسد راهکار اساسی برای مقابله، استفاده از رسانه‌های اجتماعی و پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام، فیسبوک، یوتیوب و... در عرصۀ عمومی (public sphere) برای روشنگری از راه ارائۀ استدلال‌های محکم باشد. مطمئناً این روش با توجه به احساسی‌بودن فضای ذهنی اغلب مخاطبان، نمی‌تواند در کوتاه‌مدت اثرگذار باشد؛ اما قطعاً در بلندمدت کارا خواهد بود.

💥در پایان اشاره به این نکته لازم است که ماجرای یک خواننده و نحوۀ برخورد با او موضوع اصلی این نوشتار نبوده است؛ زیرا نگاه فلسفی با رویدادهای جزئی سروکار ندارد؛ بلکه از چشم‌اندازی بنیادی به امور نظر می‌کند. بنابراین، صرفاً به‌عنوان بستر و مثالی برای طرح ملموس‌تر بحث مدنظر قرار گرفته است.

قسمت اول
قسمت دوم

@DoingPhilosophy
Evaluating_The_Redistribution_Policy_and_The_Right_to_Social_Welfare.pdf
66.9 KB
چاپ مقالۀ #دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی با عنوان
"Evaluating the Redistribution Policy and the Right to Social Welfare in Kant’s Philosophy"

«ارزیابی سیاستِ بازتوزیع و حق رفاه اجتماعی در فلسفۀ کانت»

در مجلۀ The Heythrop Journal انگلستان

📚✍️📝📖@DoingPhilosophy
✍️ استبداد اکثریت بزرگ‌ترین مانع آزادی/ #دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی/ قسمت اول

💥 شاید بسیاری با این ایده دَمساز باشند که بزرگ‌ترین مانع آزادی- آزادی مدنی و اجتماعی، نه آزادی در مقابل جبر- حکومت‌های استبدادی هستند. در عین حال، از سخنان برخی فیلسوفان، به‌ویژه فیلسوفان آزادی برمی‌آید ضمن پذیرش این ایده که نظام‌های سیاسیِ خودکامه سدّراه‌های تنومند آزادی به شمار می آیند؛ اما بزرگ‌ترین موانع نیستند. آنان به لایۀ بنیادی‌تر نظر دارند و چه بسا حاکمان مستبد را برآمده از دل آن می‌دانند.
🔍 نخستین بار، #الکسی_دو_توکویل (Alexis de Tocqueville) (1805- 1859)، از مهم‌ترین متفکران قرن نوزده فرانسه و از نوابغ علم سیاست در جهان مدرن متأخر، در کتاب سترگ خود، دموکراسی در آمریکا، از این لایۀ زیرین با عنوان استبداد اکثریت (tyranny of the majority) یاد کرده است. اندیشۀ او بیش از هر چیز متوجه استبدادی است که در درجۀ اول، قطع نظر از وجود حکومت خودکامه در رأس نظام سیاسی (political tyranny)، در نظام اجتماعی از سوی آداب‌ورسوم، ارزش‌ها و اعتقادات همگانی بر باورهای فرد اِعمال می‌شود (social tyranny). #جان_استوارت_میل در دربارۀ آزادی (On Liberty)، متأثر از #توکویل به منشأ آن اشاره می‌کند و می‌گوید: «راهنمای عملی این عده در انتخاب اصولی که رفتار بشر را تعیین می‌کند، نوعی تمایل استبدادی است که در ضمیر هر انسانی وجود دارد و به او تلقین می‌کند که رفتار دیگران باید مطابق میل و سلیقۀ وی انجام شود».
ادامه دارد...

@DoingPhilosophy
فلسفه‌‌ ورزی
✍️ استبداد اکثریت بزرگ‌ترین مانع آزادی/ #دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی/ قسمت اول 💥 شاید بسیاری با این ایده دَمساز باشند که بزرگ‌ترین مانع آزادی- آزادی مدنی و اجتماعی، نه آزادی در مقابل جبر- حکومت‌های استبدادی هستند. در عین حال، از سخنان برخی فیلسوفان، به‌ویژه…
✍️ استبداد اکثریت بزرگ‌ترین مانع آزادی/ #دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی/ قسمت دوم

🔻#میل دربارۀ مکانیسم تأثیر استبداد اکثریت (در اینجا به معنای استبداد افکار عمومی) می‌نویسد: «از این قبیل اموری که اکثریت اعضای جامعه می‌پسندیده یا نمی‌پسندیده‌اند، عملاً به‌صورت الگوهایی که باقی افراد همان جامعه محکوم به پیروی از آنها بوده‌اند در آمده است و سرپیچی از این سرمشق‌ها مستلزم... خردشدن زیر فشار افکار عمومی بوده است». او این نوع استبداد (استبداد اجتماعی) را به‌مراتب خطرناک‌تر از استبداد حکومت خودکامه (استبداد سیاسی) می‌داند.

☄️ خاستگاه افکار عمومی (public opinion) کجاست؟ بدون آنکه نقش ابزارهای قدرت و جهت‌دهنده‌های ذهنی، مانند رسانه‌ها را نادیده انگاریم، می‌توانیم بگوییم بنیادی‌ترین رکن برسازندۀ افکار عمومی در اینجا و اکنون، فرهنگ کمابیش مشترکی است که در بستر تاریخِ جمعی مردمان یک سرزمین شکل گرفته است و خود، فرآوردۀ عوامل بسیاری‌ست که برشمردن تمامی آنها احتمالاً ممکن نباشد. در عین حال، گرچه تأثیر فرهنگ بر ذهن افراد یک جامعه جای انکار ندارد؛ اما این تأثیر مطلق نیست و هستند کسانی که با تعهد به حقیقت که صدق آن را تنها و تنها از راه استدلال احراز کرده‌اند، اجازه نمی‌دهند بخش‌های غیرعقلانی و خرافی فرهنگ بر ذهن آنها مسلط شود و راهبری‌شان کند.
با این وصف، شاید سخن برخی اندیشمندان مبنی بر «اصالت فرهنگ» بی‌راه نباشد؛ به این معنا که تا استبداد اجتماعی ناشی از افکار عمومی رخت برنبندد، زدودنِ استبداد سیاسی نمی‌تواند «به‌صورت ریشه‌ای» سیطرۀ خودکامگی را از جامعه بزداید و با فرض از بین رفتن نظام سیاسی مستبد و ظالم، خودکامگی و استبداد از گوشه‌های دیگری سربرمی‌آورد.
راه نجات از یوغ استبداد در گام نخست، روشنگری افکار جامعه از راه استدلال‌ورزی و رساندن افراد به این نقطه است که تمامی سخنان، ایده‌ها، افکار، عادات و آداب‌ورسوم را با محک استدلال بسنجند و ملتزم به عقلانیت باشند.
اگر چنین اتفاقی روی ندهد، انقلابیون به‌ستوه‌آمده از دیکتاتوری و استبداد نظام سیاسی، به‌دلیل نداشتن درکی ژرف از آزادی، مستبدان و دیکتاتوران فردای بعد از انقلاب خواهند بود!



@DoingPhilosophy
ترجمه متون فلسفی.rar
429.4 MB
💥در سال 97، درس‌گفتار «ترجمۀ متون فلسفی» در 11 جلسه با محوریت متن A Letter Concerning Toleration اثر #جان_لاک، فیلسوف بزرگ قرن هفدهم، توسط #دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی به‌صورت مجازی در یک گروه تلگرامی برگزار شد. فایل فشردۀ صوتی آن جلسات اینجا در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است. @DoingPhilosophy
اگر از دکارت و کانت فاکتور بگیریم (البته نمی توانیم و به زودی به آنها باز خواهیم گشت)، بدون شک پدرخوانده‌ فلسفه غرب، متفکری که حتی صحبت از غولی مثل مارکس بدون او بی‌معنی است، کسی نیست جز هگل.

#طعم_بزرگان بعدی به هگل اختصاص خواهد داشت.

#تاریخ، #پدیدارشناسی_روح، #آوفهبونگ، #آگاهی و #خودآگاهی مفاهیمی هستند که به آنها سر خواهیم زد تا بعداً که به #مارکس و البته #لاکان و #ژیژک رسیدیم، بهتر متوجه اهمیت #هگل در اندیشه مدرن شویم. می‌توان خطر کرد و گفت که بدون فهم هگل، فهم #غرب و یک جای شناخت خود ما از ما بدجور می‌لنگد.

البته از کلیدی‌ترین مفهوم هگل، یعنی؛ #دیالکتیک و #دیالکتیک_ارباب_و_بنده نیز غافل نخواهیم بود و یکی از سه جلسه را به دیالکتیک اختصاص خواهیم داد.

قاعدتاََ این فرصت را نخواهیم داشت که از تاثیر هگل در ساخت نظام فکری ایران معاصر پرسش‌هایی طرح کنیم ولی قطعا با چشیدن طعم اندیشه هگل می‌خواهیم #ایران_معاصر را نیز مد نظر داشته باشیم.

هم‌چنین تلاش خواهیم کرد، البته نه باعجله و بزک‌کردن مفاهیم، بلکه با صبر و طمأنینه بیشتر در لابلای سوالات، بین مفاهیم هگل و علوم انسانی ربط برقرار کنیم. به‌سانِ کلاس هایدگر، در انتهای کلاس هگل این سوال را می‌کنیم که با مفاهیم هگلی کدام چالش‌ها را در علوم انسانی می توانیم به “مساله” تبدیل کنیم؟ این پرسش کلیدی ماست و بارها به این پرسش باز خواهیم گشت.

👨‍🏫بنابراین این شما و این کلاس دوم #طعم_بزرگان با تدریس دکتر حمیدرضا سعادت نیاکی. دکتر سعادت دانش‌آموخته رشته #فلسفه است. او به تازگی از فرصت مطالعاتی فلسفه، از دانشگاه کارلتون کانادا بازگشته و البته تجربه‌های زیادی در پیوندزدن مفاهیم فلسفی و واقعیت‌های اجتماعی دارد. طبق شنیده‌های موثق، او معلمی است باحوصله و باتجربه و از آموختن لذت می‌برد. کلاس او را از دست ندهید چرا که این تنها راهی است که می‌توانیم به سعادت دسترسی داشته باشیم.

مطمئن باشید بعد از هگل راحت‌تر می‌توانیم به کوچه پس کوچه‌های اندیشه معاصر سر بزنیم. نه تنها مارکس چه بسا فهمیدن شریعتی نیز بعد از هگل راحت‌تر باشد.

🗓جلسات، روزهای جمعه، شنبه و یکشنبه (۲ تا ۴ آبان) ساعت ۸ تا ۱۰ شب، از طریق لینک #مدرسه_علوم انسانی_جیوگی برگزار خواهند شد.

برای ثبت نام لینک لینک زیر را لمس کنید👇👇
https://formaloo.com/9lzcc

📍ثبت نام را به لحظه آخر نیندازید تا مثل کلاس هایدیگر به درِ بسته کمبود ظرفیت نخوریم.

با #مدرسه_علوم_انسانی_جیوگی و البته طعم اندیشه هگل همراه باشید.

سفر به‌زدوی هیجان‌انگیزتر خواهد شد.✌🏻
Audio
میلاد دخانچی
در این مصاحبه که در حسن ختام سری جلسات #طعم_بزرگان_هگل انجام شده، میلاد دخانچی با دکتر سعادت نیاکی درباره امکان‌های هگل برای مطالعات علوم انسانی به گفتگو نشسته است. در این مصاحبه سعادت نیاکی به اختصار به مقایسه آراء هگل و هایدگر نیز پرداخته و مخاطبان علوم انسانی را به ابداع در روش تحقیق دعوت نموده است. شنیدن این گفتگو به دانشجویان و علاقمندان به حوزه علوم انسانی پیشنهاد می‌شود.

#مدرسه_علوم_انسانی_جیوگی

برای اطلاعات بیشتر درباره چگونگی دریافت بسته هگل به صفحه زیر مراجعه نمایید:

https://instagram.com/instajivegi?igshid=12nb7klq01eih
[Forwarded from مدرسه علوم انسانی [جیوگی]]


🔸رواقی گری از دیدگاه هگلی

رواقیون یک جریان فلسفی در یونان باستان بودند؛ اما در زبان #هگل رواقی‌گری نوعی از ایدئولوژی است که کارکرد آن پنهان‌کردن مناسبات بردگی است. پس از تبیین دیالکتیک ارباب و بردۀ هگل در سه جلسه «طعم اندیشه بزرگان»، #دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی به بسط مفهوم رواقی‌گری پرداختند و بین رواقی‌گری از نگاه #هگل و آنچه ایشان ظهور نئورواقی‌گری در دوران جدید می‌خوانند ارتباط برقرار کردند.

از منظر #هگل زمانی که برده این جرأت را ندارد که جان خود را به خطر بیاندازد، یا به هر دلیلی امکان مبارزه علیه ارباب را ندارد، سلسه‌ای از ایدئولوژی‌ها را تصور می‌کند که به‌وسیلۀ آنها بتواند خود را توجیه کند و ایدۀ انتزاعی آزادی را با واقعیت بردگی خویش آشتی دهد. از منظر یک رواقی، بیرون (جایی که ارباب در آن حکمرانی می‌کند) جای خطرناکی است؛ پس باید بیرون را رها کرد و رو به آزادی درون داشت. از منظر یک رواقی این درون است که مهم است. #هگل معتقد است رواقی‌گری به‌مثابۀ یک طرز تفکر متولد می‌شود تا بتواند توجیه‌گر انفعال برده باشد. رواقی‌گر برده را از حرکت باز می‌دارد و او را به بسنده‌کردن به حرف‌زدن ترغیب می‌کند.

#هگل بر این باور است که مذهب (مسیحیت) نیز می‌تواند رواقی‌گری را تشدید کند؛ چراکه انسان معتقد به‌جای مبارزه با ارباب خود، به اسم باور با ارباب اصلی جهان یا همان خدا، جنگ با ارباب را به زمانی نامعلوم حواله می‌دهد و در موقعیت بردگی خود باقی می‌ماند. اینجاست که #هگل معتقد است مذهب امکان برده‌‌سازی دارد.

#دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی معتقد است ظهور عرفان‌گری شهری، روانشناسی‌های موفقیت و روانشناسی‌های رسانه‌ای و حتی مناسک‌گرایی افراطی را می‌توان با مفهوم نئورواقی‌گری توضیح داد. نئورواقی به انسان متروپول شهری ایرانی، چه عرفی چه مذهبی، این امکان را می‌دهد تا برای انفعال خود توجیهی ایدئولوژیک داشته باشد و با فرورفتن در خود، آزادی انتزاعی به ارمغان بیاورد. توضیح جریان‌های نوظهور عرفانی و مناسکی از لنز رواقی‌گری هگلی می‌تواند موضوعی مناسب برای یک پایان‌نامه در حوزۀ علوم انسانی باشد.

برای یادگرفتن بیشتر دربارۀ دیالکتیک ارباب و بنده و مفهوم رواقی‌گری می‌توانید بسته سه جلسه طعم بزرگان هگل را از مدرسه علوم انسانی جیوگی دریافت کنید.

🔶لینک تهیه بسته آموزشی هگل:
🌐https://formaloo.com/seob7
نقش_مشارکت_مردمی_و_ملی_در_اثربخشی_پژوهش‌ها.docx
26.7 KB
ضمن عرض تبریک به مناسبت هفتۀ پژوهش، فایل یادداشت #دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی با عنوان «نقش مشارکت مردمی و ملی در اثربخشی پژوهش‌ها» قابل دریافت است.
📚📖📙

@DoingPhilosophy
صفحۀ یوتیوب #دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی حاوی درس‌گفتارهای ایشان به آدرس زیر راه‌اندازی شده است. با سابسکرایب‌کردن (subscribe) و کلیک روی🛎، فردِ سابسکرایب‌کننده هر بار به‌محض بارگذاری ویدئوی جدید از آن مطلع می‌شود.

https://www.youtube.com/channel/UC7e8ZukHgSLUwCv43lgRBJQ?view_as=subscriber
📝 مغالطۀ تقلیل گرایی علّی، سکۀ رایج پروپاگاندای سیاسی/ #دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی

🔻 یکی از انواع مغالطه‌‌های منطقی مغالطۀ تقلیل‌گرایی علّی (causal reductionism fallacy) است که با نام‌های مغالطۀ علت واحد (The fallacy of the single cause)، مغالطۀ علت پیچیده (complex cause)، مغالطۀ بیش‌ساده‌سازی علّی (causal oversimplification) و مغالطۀ تقلیل (reduction fallacy) نیز شناخته می‌شود.
💥این مغالطه زمانی رخ می‌دهد که در واقع، علت‌های متعدد و گاه به‌نحو پیچیده‌ای در وقوع یک پدیده نقش دارند؛ اما مغالطه‌گر صرفاً یک علت را به‌مثابۀ تنها علت تحقق آن پدیده ذکر می‌کند؛ مثلاً، اگر کسی بگوید «بیکاری عامل سوق جوانان به بزهکاری است»، مرتکب مغالطۀ تقلیل‌گرایی علّی شده است؛ چراکه ممکن است عوامل متعدد و پیچیده‌ای همچون فرزند طلاق بودن، فقر، داشتن دوستان بزهکار و علل دیگر در سوق‌دادن یک جوان به بزهکاری نقش داشته باشند.

📡 تمرکز بر یک تأکید سیستماتیک که می‌کوشد نظرات، عملکرد، رفتار و احساسات مردم را به‌سوی ایدئولوژی سیاسی خاص یا اهداف سیاسی مشخص جهت‌دهی کند، پروپاگاندای سیاسی (political propaganda) نامیده می‌شود. مغالطۀ تقلیل‌گرایی علّی یکی از ابزارهای پروپاگاندای سیاسی است که به‌کارگیری آن گونه‌ای فریبکاری به شمار می‌آید؛
برای مثال، کسانی که تأکید می‌کنند مبارزات مسلحانۀ سازمان‌های چریکی چپگرا عامل انقلاب 1979 (1357) در ایران بوده است و عوامل دیگر نظیر نهادهای مذهبی، بسته‌بودن فضای سیاسی و غیره را در تحقق این پدیده لحاظ نمی‌کنند یا رسانه‌ها و دستگاه‌های تبلیغاتی سیاسی که اصرار دارند با نادیده‌گرفتن ائتلاف جهانی و اقدامات مؤثر کشورها همچون کشتن ابوبکر البغدادی، با انگیزۀ فریبکارانه برای اهداف سیاسی یا ایدئولوژی سیاسی خاص خود، صرفاً یک کشور یا حتی یک فرد را عامل تضعیف و عقب‌نشینی داعش (ISIS) از مناطق تحت تصرف و ایجاد ثبات و امنیت منطقه معرفی کنند، مرتکب مغالطۀ تقلیل‌گرایی علّی می‌شوند.

📡🎙📺💻

@DoingPhilosophy
📝 فوکو و انقلاب ایران
#دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی

🔻میشل فوکو، فیلسوف پُرآوازۀ پست‌مدرن فرانسوی، افزون بر اینکه در سال‌های پایانی دهۀ هفتاد میلادی؛ در جریان جنش انقلاب ایران و در ایام اقامت رهبری جنبش، روح‌الله خمینی، در دهکدۀ نوفل لوشاتو بارها با وی دیدار کرده و پای سخنان او نشسته بود، به‌منظور رصدِ نزدیک جریان انقلاب 2 بار به ایران سفر کرد: بار نخست از 25 شهریور تا 2 مهر 1357 و بار دوم از 18 تا 24 آبان آن سال.

💥در همان زمان اندیشمندان چپ‌گرایی همچون ماکسیم رودنسون و سیمون دوبوار
از حرکت انقلابی ایرانیان به‌دلیل حضور فعالانۀ عناصر چپ‌ حمایت می‌‌کردند؛ ولی با این وجود، نسبت به مذهبی‌بودن جنبش نگران بودند. به‌خلاف آنها فوکو ماهیت اسلامی جنبش را نقطۀ مثبت آن می‌دانست. برخی منتقدان از موضع فوکو با عنوان «خطای فوکو در ارتباط با انقلاب ایران» تعبیر می‌کردند و نوشته‌های او را در این زمینه «غیر فوکویی» می‌خواندند؛ این تعبیرها چیزی شبیهِ نسبت‌دادنِ «اشتباه گذرا و عارضی»، «جدای از هستۀ افکار» و «خطای در پیش‌‌بینی» به فوکو بود.

🔍بر خلاف این تلقی، به نظر می‌رسد سوای از اینکه محتوای موضع فوکو در حمایت از جنبش انقلابی ایران را درست بدانیم یا نادرست، نباید آن را یک رأی عارضی و گذرا به شمار آوریم؛ بلکه موضع او کاملاً ریشه‌ در سیستم فکری و فلسفۀ پست‌مدرن او دارد.

🔅همان‌گونه که ژانت آفاری در مصاحبه‌ای اشاره می‌کند، او (فوکو) که با وام‌گرفتن از اندیشه‌های ضدمدرن
ِ مارتین هایدگر موقعیت‌های اصیل زندگی را در دست‌وپنجه نرم‌کردن با مرگ می‌دید، مواجهۀ داوطلبانۀ انقلابیون با مرگ را به مثابۀ یکی از اَشکال ویرانگر مرزهای مدرنیته تلقی می‌کرد و از این بابت رضایت داشت.

🔸گاه منتقدان مذهبیِ مدرنیته برای کوبیدن آن، به آراء و نظرات اندیشمندان پست‌مدرن همچون فوکو متمسک می‌شوند. اگر آن‌گونه که لیوتار
در کتاب خود، وضعیت پست‌مدرن، می‌گوید، ویژگی ماهوی اندیشۀ پست‌مدرن فروریختن اعتبار ابَرروایت‌ها است، دین به‌مثابۀ یک کلان‌روایت نیز در بستر اندیشۀ پست‌مدرن پیشاپیش فروریخته قلمداد می‌شود. روی دیگر این اشکال به فوکو وارد است. اگر حکومتی به نام مذهب برپا شود، به‌دلیلِ روایت مطلق و تمامیت‌خواهانه‌ای که از عالم و آدم ارائه می‌دهد، جایی برای اندیشه‌های پست‌مدرنِ امثالِ فوکو باقی نمی‌‌گذارد و لبخند رضایت او را بر لبانش خواهد خشکاند.

📚🔍📖✏️

https://www.tgoop.com/DoingPhilosophy
2025/07/13 17:20:28
Back to Top
HTML Embed Code: