Telegram Web
الا ای آهوی وحشی کجایی ؟
فرامرز اصلانی
اَلا اِی آهویِ وَحشی، کجایی ؟
مرا با توست چندین آشنایی ...
دو تنها و دو سرگردان، دو بی‌کس
دَد و دامت، کمین از پیش و از پس
بیا تا حال یکدیگر بِدانیم
مُراد هم بجوییم اَر توانیم !


شعر : #حضرت_حافظ
صدا : فرامرز اصلانی

@Doopaamin : ) ❤️🍀
دیروز یکی از شما برام یه شعر فرستاد که وقتی می‌خونیش، سخت میشه گریه نکرد.
گریه‌ی دلتنگی غریبی دور از وطن خودش ...
بخونید :

[ باقی شعرهایی که فرستادین رو هم کم‌کم می‌ذارم تو کانال ] ❤️
همیشه هراسم آن بود
که صبح از خواب بیدار شوم،
با هراس به من بگویند :
فقط تو خواب بودی ! بهار آمد و رفت ...
از خواب بیدار می‌شوم می‌پرسم بهار کجا رفت ؟
کسی جواب مرا نمی‌دهد.
سکوت می‌کنند !
در پشت اتاقم باران می‌بارد.
می‌پرسم شاید این بارانِ بهار است
کسی جواب مرا نمی‌دهد
سکوت می‌کنند !
پنجره را که باز می‌کنم باران تمام می‌شود ...
در آینه چهره‌ام را نگاه می‌کنم
آرام‌آرام چهره‌ام پیر می‌شود
از پنجره زمین را نگاه می‌کنم
خیس است و ساکت ...
بر تن لباس می‌کنم ، به کوچه می‌آیم
از نخستین عابر که در باران
بدون چتر می‌دود، می‌پرسم
شما عبورِ بهار را در این کوچه ندیدید ؟
عجله دارد ، فقط می گوید نه !
از همسایه‌ها دلگیر هستم
می‌گویم آیا این ستمگری نیست
که هنگام عبورِ بهار از پشت پنجره‌ام
مرا خبر نکردید ؟
سکوت می‌کنند ...
سکوتِ همسایه‌ها برای من دشنام است !
به خانه می‌آیم !
در فرهنگ لغت به دنبال کلمه‌ی بهار هستم.
در غیبتِ بهار همه‌ی کلماتِ فرهنگ
بی‌معنی و پوچ است ...

در غیبتِ بهار ، رنج ، هراس ، بیم ، تردید ، حـِرمان
و وحشت را از یاد نبرده‌ام
به دنبالِ تسلی هستم !
چه کسی باید در غیبت بهار مرا تسلی دهد ؟
می‌خواهم بخوابم.
پرنده‌ای به پنجره‌ی من نوک می‌زند
از پنجره با حرمان جهان را نگاه می‌کنم
جهان ، ناگهان غرق در شکوفه‌ها ،
گل‌های شقایق و بنفشه است
پنجره را باز می‌گذارم
باران می‌بارد
در باران می‌گویم
بهار را یافتم
بهار آمد ...


#احمدرضا_احمدی | @Doopaamin : ) ❤️🍀
بهار آمد و رفت
احمدرضا احمدی
شما عبور بهار را در این کوچه ندیدید؟

@Doopaamin : ) ❤️🍀
فقط تو در کوچه راه می‌روی،
وقتی راه می‌روی.
فقط تو روی صندلی می‌نشینی،
وقتی می‌نشینی.
آب
فقط در لیوان تو زیاد است.
فقط
دست های تو دست‌بند دارند.
فقط دهان تو لب دارد و گرم است.
فقط تو ظریف و زیبایی.
دیگران وقتی رفتند
دیگر نیستند.
فقط تو نزدیکی، وقتی دوری ...

#اوکتای_رفعت | ترجمه‌ی رسول یونان

@Doopaamin : ) ❤️🍀
Rolling In The Deep X Gol Vazhe (Mashup By REZA R)
R E Z A R X Adele & Hayedeh
مشاپ ادل و هایده.
کاری از : @rezarbeats

@Doopaamin : ) ❤️🍀
لاله دیدم رویِ زیبایِ تواَم آمد به یاد !
شعله دیدم سرکشی‌هایِ تواَم آمد به یاد
بود لرزان شعله‌یِ شمعی در آغوشِ نسیم
لرزشِ زلفِ سمن‌سایِ تواَم آمد به یاد ...

از بَرِ صیداَفکنی آهویِ سَرمستی رَمید
اِجتنابِ رِغبت‌اَفزایِ تواَم آمد به یاد
پایِ سَروی، جویباری زاری از حد برده بود !
های‌هایِ گریه در پایِ تواَم آمد به یاد ...

#رهی_معیری | @Doopaamin : ) ❤️🍀
با تواَم جیکِ درنیامده‌ام !
چند وقت است از تو بیدارم ؟
صبحِ زودی که دیر آمده‌ای !
از تو گنجشک‌ها طلبکارم ...

عرشه دریا شد از گرفتاران
لنگر انداختند بسیاران
گفتم ای کشتیان غرق‌شده !
من در اعماق خود گرفتارم ...

عشقِ بی‌وقفه دوستم را کشت
کرگدن‌های پوستم را کشت
از کجای دلم بیاویزم
قاتلی را که دوستش دارم ؟


در گلویم صدای پایی نیست
در سرم گوش آشنایی نیست
می‌نشینم کنار پنجره، تا
متوسل شوم به سیگارم ...

#حسین_صفا | مجموعه شعر منجنیق

@Doopaamin : ) ❤️🍀
گاهی خوابت را می‌بینم
بی‌صدا، بی‌تصویر !
مثلِ ماهی در آب‌های تاریک
که لب می‌زند و معلوم نیست
حباب‌ها کلمه‌اند،
یا بوسه‌هایی از دل‌تنگی ...


#توماس_ترانسترومر
ترجمه خلیل پاک نیا

The dream of the fish
by Walter Gramatté

@Doopaamin : ) ❤️🍀
بی‌اثر
آرش صانعی
صدا : آرش صانعی
تنظیم : محسن حیدری‌فروز
شعر : #حضرت_سعدی

بلای عشق تو بر من چنان اثر کرده‌ست
که پند عالِم و عابد نمی‌کند اثرم ...
قیامتم که به دیوان حشر پیش آرند
میان آن همه تشویش در تو می‌نگرم ...


@Doopaamin : ) ❤️🍀
ملال پنجره را، آسمان به باران شست
چهار چشم غبارینش، از غباران شست
از این دو پنجره اما، از این دو دیده‌ی من،
مگر ملال تو را می‌شود به باران شست ؟


امان نداد زمان تا منت نشان بدهم
که دست می‌شود از جان، به جای یاران شست
گذشتی از من و هرگز گمان نمی‌بردم
که دست می‌شود این‌سان، ز دوست‌داران شست


#حسین_منزوی | @Doopaamin : ) ❤️🍀
بی تو ای آرام جانم زندگانی چون کنم ؟
چون تو پیش من نباشی، شادمانی چون کنم ؟
هر زمان گویند دل در مهر دیگر یار بَند
پادشاهی کرده باشم، پاسبانی چون کنم ؟

گر بخوانی ور برانی بر مَنَت فرمان رواست
گر بخوانی بنده باشم ... ور برانی چون کنم ؟
بودم اندر وصل تو صاحبقران روزگار
چون فراق آمد کنون صاحبقرانی چون کنم ؟

هست آب زندگانی در لب شیرین تو
بی لب شیرین تو من زندگانی چون کنم ؟
من چو موسی مانده‌ام اندر غم دیدار تو
هیچ دانی تا علاج لن ترانی چون کنم ؟

#سنایی | @Doopaamin : ) ❤️🍀
می‌دانمت که سنگِ کِه بر سینه می‌زنی
حیف از تو نیست ؟ سنگ بر آیینه می‌زنی ؟

#منوچهر_نیستانی | @Doopaamin : ) ❤️🍀
خنجری را که در پهلویم نشانده‌ای بیرون آر !
بگذار زندگی کنم. عطرت را از تنم دور کن.
بگذار زندگی کنم ...
فرصتی به من بَخش تا زنی دیگر را بشناسم
که نام‌ات را از خاطرم بزداید
و کمند گیسوانت را از دور گردنم بَرچیند !
فرصتی به من بخش تا را‌ه‌هایی را بجویم،
که با تو در آن‌ها قدم نزده‌ام ...
جایی را که در کنارت ننشسته‌ام
و قهوه‌خانه‌هایی را که صندلی‌هایشان
تو را نمی‌شناسند ...
مجالی تا جایی را بجویم
که تو را به خاطر ندارد ...
می‌خواهم زندگی کنم !

#نزار_قبانی | رسائل حب - رساله ۵۷

@Doopaamin : ) ❤️🍀
اندک‌اندک خیلی شود و قطره‌قطره سِیلی گردد.
یعنی آنان که دست قوّت ندارند، سنگ خرده
نگه دارند تا به وقت فرصت، دَمار از دماغ ظالم برآرند.

وَ قَطرٌ عَلیٰ قَطرٍ اِذَا اتَّفَقَت نَهرٌ
وَ نَهرٌ عَلیٰ نَهرٍ اِذَا اجتَمَعَت بَحرٌ¹

اندک اندک به هم شود بسیار
دانه دانه است غله در انبار

¹ : قطره قطره رود شود و رود رود دریا

#حضرت_سعدی | گلستان / باب هشتم ( در آداب صحبت )
یک اردی‌بهشت بزرگ‌داشت سعدی بزرگ

@Doopaamin : ) ❤️🍀
2024/12/22 07:32:15
Back to Top
HTML Embed Code: