Forwarded from ️ شبکه جامعه شناسی ️
🔰 درباره حماقت*
هر خیزش بزرگ عمومی، چه خصلتی سیاسی یا مذهبی داشته باشد، انبوه گستردهای از آدمیان را با حماقت مسموم میسازد.
حماقت بیش از بداندیشی با نیکی به ستیز میایستد. با یک بداندیش پلید میتوان به مخالفت پرداخت، او را رسوا کرد، و در صورت لزوم به زور متوسل شد. یک نیروی اهریمنی همواره هسته واژگونی خود را در درون حمل میکند زیرا دست کم در آدمیان رگهای از خود نارضایی به جای میگذارد. اما در برابر حماقت، همه ما بیدفاع میمانیم. نه اعتراض و نه زور، هیچکدام در مقابله با حماقت کارساز نیستند. منطق به گوش احمق نمینشیند. واقعیت، اگر با پیشداوریهای فرد تضاد داشته باشد، باور نمیشود. در مقطعی از این دست، فرد احمق مقاوم میشود و هنگامی که حقایق انکارناپذیر میشوند، آنها را تصادفی و بیپیامد میخواند. در این شرایط است که فرد احمق، بر خلاف یک فرد خبیث، که در کل خودشیفته است، تحریک شده و موضع تهاجمی میگیرد. به این دلیل، مواجهه با یک احمق محتاج احتیاط بیشتر از رویارویی با یک فرد خبیث است. کوشش در ترغیب افراد احمق به پذیرش منطق بیهوده است، زیرا تلاشی بیمعنا و خطرناک است.
برای درک بهتر حماقت، باید به شناخت طبیعت آن دست یافت. یک نکته قطعیت دارد، آن که حماقت نه یک نارسایی ذهنی، بلکه یک نقص انسانی است. بسیارند انسانهایی که ذکاوت فراوان دارند، اما احمق هستند، و چه بسا کسان که از دیدگاه ذهنی کند، اما گرفتار حماقت نیستند. در شرایط گوناگون این اصل را کشف کردهایم که حماقت یک نارسایی مادرزادی نیست، بلکه بعضی مردم یا «احمق میشوند»، یا مجاز میدارند تا حماقت بر آنان جاری شود. همچنین از مجرای تجربه در مییابیم آدم هایی که خود را از دیگران منزوی ساخته و در خلوت تنهایی زندگی میکنند، کمتر از افراد و گروههایی که مایل یا محکوم به زندگی و معاشرت اجتماعی هستد، ویژگیهای این نارسایی را بروز میدهند.
بدین ترتیب، چنین به نظر میرسد که حماقت بیشتر یک مشکل اجتماعی باشد تا روانشناختی. حماقت نماد خاصی از تأثیر شرایط تاریخی بر انسانها است؛ یک همگنی روانشناختی با شرایط ویژه خارجی. در یک بررسی دقیقتر، روشن میشود که هر خیزش بزرگ عمومی، چه خصلتی سیاسی یا مذهبی داشته باشد، انبوه گستردهای از آدمیان را با حماقت مسموم میسازد. حتی چنین به نظر میرسد که این ویژگی به صورت یک قانون اجتماعی – روانی در آمده. تمرکز قدرت در یک فرد، محتاج حماقت انبوه دیگران است. فراگرد بروز این ویژگی آن نیست که تواناییهای انسانی، برای مثال ذهن فرد به یکباره از کار باز ایستند. در عوض، گویی انسانها متأثر از اقتدار فزاینده یک فرد، استقلال درونی خویش را از کف داده و کم و بیش آگاهانه خود را در اختیار قدرت نورسیده میگذارند. سرسختی یک احمق نباید چشمان ما را به این واقعیت ببندد که چنین فردی دارای استقلال نیست. در گفتگو با او احساس میکنید که نه با او به عنوان یک شخص، که با تکیه کلام و شعارهایی که بر وجود او مستولی شدهاند، محاوره دارید. او چشمبسته، خوار و خفیف به بند یک افسون گرفتار آمده. به ابزاری بیاعتنا تبدیل شده. فرد احمق بدین ترتیب قادر به انجام هر کردار پلیدی میشود، بدون آن که توانای درک این پلیدی باشد. در این مقطع است که خطر اهریمنی یک احمق در خفا توان نابودی تمامی بشریت را در خود متمرکز میسازد.
ادامه یادداشت را میتوانید در انتهای یادداشت InstantView یا در انگاره🔻 بخوانید؛
engare.net/stupidity
بازنشر از همسایگان
💡 #رسانه شمایید. اگر دوست داشتید به اشتراک بگذارید.
✅ شبکه جامعهشناسی
@SocioNet | اینستاگرام
@EngareNet | اینستاگرام
هر خیزش بزرگ عمومی، چه خصلتی سیاسی یا مذهبی داشته باشد، انبوه گستردهای از آدمیان را با حماقت مسموم میسازد.
حماقت بیش از بداندیشی با نیکی به ستیز میایستد. با یک بداندیش پلید میتوان به مخالفت پرداخت، او را رسوا کرد، و در صورت لزوم به زور متوسل شد. یک نیروی اهریمنی همواره هسته واژگونی خود را در درون حمل میکند زیرا دست کم در آدمیان رگهای از خود نارضایی به جای میگذارد. اما در برابر حماقت، همه ما بیدفاع میمانیم. نه اعتراض و نه زور، هیچکدام در مقابله با حماقت کارساز نیستند. منطق به گوش احمق نمینشیند. واقعیت، اگر با پیشداوریهای فرد تضاد داشته باشد، باور نمیشود. در مقطعی از این دست، فرد احمق مقاوم میشود و هنگامی که حقایق انکارناپذیر میشوند، آنها را تصادفی و بیپیامد میخواند. در این شرایط است که فرد احمق، بر خلاف یک فرد خبیث، که در کل خودشیفته است، تحریک شده و موضع تهاجمی میگیرد. به این دلیل، مواجهه با یک احمق محتاج احتیاط بیشتر از رویارویی با یک فرد خبیث است. کوشش در ترغیب افراد احمق به پذیرش منطق بیهوده است، زیرا تلاشی بیمعنا و خطرناک است.
برای درک بهتر حماقت، باید به شناخت طبیعت آن دست یافت. یک نکته قطعیت دارد، آن که حماقت نه یک نارسایی ذهنی، بلکه یک نقص انسانی است. بسیارند انسانهایی که ذکاوت فراوان دارند، اما احمق هستند، و چه بسا کسان که از دیدگاه ذهنی کند، اما گرفتار حماقت نیستند. در شرایط گوناگون این اصل را کشف کردهایم که حماقت یک نارسایی مادرزادی نیست، بلکه بعضی مردم یا «احمق میشوند»، یا مجاز میدارند تا حماقت بر آنان جاری شود. همچنین از مجرای تجربه در مییابیم آدم هایی که خود را از دیگران منزوی ساخته و در خلوت تنهایی زندگی میکنند، کمتر از افراد و گروههایی که مایل یا محکوم به زندگی و معاشرت اجتماعی هستد، ویژگیهای این نارسایی را بروز میدهند.
بدین ترتیب، چنین به نظر میرسد که حماقت بیشتر یک مشکل اجتماعی باشد تا روانشناختی. حماقت نماد خاصی از تأثیر شرایط تاریخی بر انسانها است؛ یک همگنی روانشناختی با شرایط ویژه خارجی. در یک بررسی دقیقتر، روشن میشود که هر خیزش بزرگ عمومی، چه خصلتی سیاسی یا مذهبی داشته باشد، انبوه گستردهای از آدمیان را با حماقت مسموم میسازد. حتی چنین به نظر میرسد که این ویژگی به صورت یک قانون اجتماعی – روانی در آمده. تمرکز قدرت در یک فرد، محتاج حماقت انبوه دیگران است. فراگرد بروز این ویژگی آن نیست که تواناییهای انسانی، برای مثال ذهن فرد به یکباره از کار باز ایستند. در عوض، گویی انسانها متأثر از اقتدار فزاینده یک فرد، استقلال درونی خویش را از کف داده و کم و بیش آگاهانه خود را در اختیار قدرت نورسیده میگذارند. سرسختی یک احمق نباید چشمان ما را به این واقعیت ببندد که چنین فردی دارای استقلال نیست. در گفتگو با او احساس میکنید که نه با او به عنوان یک شخص، که با تکیه کلام و شعارهایی که بر وجود او مستولی شدهاند، محاوره دارید. او چشمبسته، خوار و خفیف به بند یک افسون گرفتار آمده. به ابزاری بیاعتنا تبدیل شده. فرد احمق بدین ترتیب قادر به انجام هر کردار پلیدی میشود، بدون آن که توانای درک این پلیدی باشد. در این مقطع است که خطر اهریمنی یک احمق در خفا توان نابودی تمامی بشریت را در خود متمرکز میسازد.
ادامه یادداشت را میتوانید در انتهای یادداشت InstantView یا در انگاره🔻 بخوانید؛
engare.net/stupidity
بازنشر از همسایگان
💡 #رسانه شمایید. اگر دوست داشتید به اشتراک بگذارید.
✅ شبکه جامعهشناسی
@SocioNet | اینستاگرام
@EngareNet | اینستاگرام
Telegraph
حماقت
حماقت بیش از بداندیشی با نیکی به ستیز میایستد. با یک بداندیش پلید میتوان به مخالفت پرداخت، او را رسوا کرد، و در صورت لزوم به زور متوسل شد. یک نیروی اهریمنی همواره هسته واژگونی خود را در درون حمل میکند زیرا دست کم در آدمیان رگهای از خود نارضایی به جای…
👍1
✅ چرا میخواهیم علامه دهر باشیم؟
🖋 جبار رحمانی (انسانشناس و عضو مؤسسه انسانشناسی و فرهنگ)
📍بهنظر میرسد دو دسته تجربه برای اکثریت ماهایی که در ایران زندگی میکنیم، وجود دارد: دسته اول تجربههای مشترک این است که در برخی محیطها، با افرادی مواجه میشویم که درباره همه چیز نظر میدهند. در واقع این گونه افراد به هر سؤالی پاسخ میدهند و مدعی هستند که نظرشان خیلی هم درست و دقیق است. هرچند معمولاً استدلالهایی قوی برای نظراتشان ندارند، اما نوعی اعتماد به نفس و اصرار روحی در صحت و اعتبار نظراتشان نسبت به همه چیز دارند. دسته دوم تجربههای مشترک آناست که همه ما در موقعیتی که پاسخ پرسشی را نمیدانیم، برای ما خیلی سخت و گاه کلافه کننده است که به ندانستن اعتراف و اعلام کنیم پاسخی نداریم. گویی اعتراف به ندانستن مایه شرمندگی ما میشود. این دو تجربه مشترک را باید در رابطه با هم فهمید.
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 Engare.net/why-know-the-whole
در این موضوع بیشتر بخوانید:
بیایید درباره همهچیز حرف بزنیم نوشته محمدرضا کلاهی
📺 رسانه شمایید. لطفا به اشتراک بگذارید.
🔶 انگاره
@EngareNet
@SocioNet
🖋 جبار رحمانی (انسانشناس و عضو مؤسسه انسانشناسی و فرهنگ)
📍بهنظر میرسد دو دسته تجربه برای اکثریت ماهایی که در ایران زندگی میکنیم، وجود دارد: دسته اول تجربههای مشترک این است که در برخی محیطها، با افرادی مواجه میشویم که درباره همه چیز نظر میدهند. در واقع این گونه افراد به هر سؤالی پاسخ میدهند و مدعی هستند که نظرشان خیلی هم درست و دقیق است. هرچند معمولاً استدلالهایی قوی برای نظراتشان ندارند، اما نوعی اعتماد به نفس و اصرار روحی در صحت و اعتبار نظراتشان نسبت به همه چیز دارند. دسته دوم تجربههای مشترک آناست که همه ما در موقعیتی که پاسخ پرسشی را نمیدانیم، برای ما خیلی سخت و گاه کلافه کننده است که به ندانستن اعتراف و اعلام کنیم پاسخی نداریم. گویی اعتراف به ندانستن مایه شرمندگی ما میشود. این دو تجربه مشترک را باید در رابطه با هم فهمید.
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 Engare.net/why-know-the-whole
در این موضوع بیشتر بخوانید:
بیایید درباره همهچیز حرف بزنیم نوشته محمدرضا کلاهی
📺 رسانه شمایید. لطفا به اشتراک بگذارید.
🔶 انگاره
@EngareNet
@SocioNet
👍1
✅ کتاب «سالمندانِ کار»؛ روایتهایی از زیست شغلی سالمندان تهیدست
🖋 به قلم شیوا پروایی، نویسنده کتاب
📍 کتاب «سالمندانِ کار»، محصول یک پژوهش کیفی است که روایتهای عینی و ملموس از زیست شغلی گروهی از تهیدستان شهری یعنی «سالمندانِ کار» ارائه می دهد و پیچیدگیهای زندگی سالمندی را در زمانه امروز رویتپذیر میکند.
ایده اصلی در مطالعات سالمندی این است که تجربه سالمندی در جامعه ایرانی یک تجربه یکشکل و همگون نیست بلکه باید از تجربه سالمندی ناهمگون، سیال و متکثر در جامعه ایرانی صحبت کرد. سالمندان با توجه به ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی، تجربه متفاوتی از سالمندی دارند؛ گاه سالمندان در جامعه به عنوان قشر آسیبپذیر، تهیدست و منزوی دیده میشوند و گاه گروههای صاحبِ منابعی هستند که زندگی فعال و موفقی را در دوره زندگی سالمندی تجربه میکنند...
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 Engare.net/work-elderys
📺 رسانه شمایید. لطفا به اشتراک بگذارید.
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
@EngareNet
@SocioNet
🖋 به قلم شیوا پروایی، نویسنده کتاب
📍 کتاب «سالمندانِ کار»، محصول یک پژوهش کیفی است که روایتهای عینی و ملموس از زیست شغلی گروهی از تهیدستان شهری یعنی «سالمندانِ کار» ارائه می دهد و پیچیدگیهای زندگی سالمندی را در زمانه امروز رویتپذیر میکند.
ایده اصلی در مطالعات سالمندی این است که تجربه سالمندی در جامعه ایرانی یک تجربه یکشکل و همگون نیست بلکه باید از تجربه سالمندی ناهمگون، سیال و متکثر در جامعه ایرانی صحبت کرد. سالمندان با توجه به ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی، تجربه متفاوتی از سالمندی دارند؛ گاه سالمندان در جامعه به عنوان قشر آسیبپذیر، تهیدست و منزوی دیده میشوند و گاه گروههای صاحبِ منابعی هستند که زندگی فعال و موفقی را در دوره زندگی سالمندی تجربه میکنند...
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 Engare.net/work-elderys
📺 رسانه شمایید. لطفا به اشتراک بگذارید.
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
@EngareNet
@SocioNet
👍1
📰 دانلود نشریه سیاستگذاری اجتماعی شماره ۴
🔅 پرونده ویژه شهروندی
🗓 خرداد ۱۴۰۰
📍 نشریه سیاستگذاری اجتماعی که زیر نظر انجمن علمی دانشجویی سیاستگذاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی منتشر میشود در شماره چهارم خود به مبحث شهروندی پرداختهاست.
📍عناوین یادداشتهای این شماره:
شهروندی گمشده: علیرضا چمنزار
شهروندی چه ساده؛ چه دشوار: زینب بیلکی
شهروندی در زمانه عسرت: علی خانمحمدی
حقوق شهروندی و عدالت آموزشی با تأکید بر عدالت جنسیتی در آموزش: سجاد مرادی
زنان و انفعال در مطالبهی حقوق شهروندی: مهسا صفی صمغآبادی
زنان در فضای شهر؛ تجاربزیسته زنان به عنوان فرودستان شهری: سارا نوری
لطفا مرا به شهروندی بپذیر: لیلا عراقی
نبود مشارکت و عدم تحقق شهروندی در سایه غفلت مدنی: افرا حامدزاده و میلاد صفایی
حقوق اجتماعی و شهروندی در اتحادیه اروپا: رکسانا محمدزاده هدایتی
📎 مطالعه آنلاین و دریافت نشریه در انگاره
📎 Engare.net/social-policy4
📺 رسانه شمایید. لطفا به اشتراک بگذارید.
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
@EngareNet
@SocioNet
🔅 پرونده ویژه شهروندی
🗓 خرداد ۱۴۰۰
📍 نشریه سیاستگذاری اجتماعی که زیر نظر انجمن علمی دانشجویی سیاستگذاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی منتشر میشود در شماره چهارم خود به مبحث شهروندی پرداختهاست.
📍عناوین یادداشتهای این شماره:
شهروندی گمشده: علیرضا چمنزار
شهروندی چه ساده؛ چه دشوار: زینب بیلکی
شهروندی در زمانه عسرت: علی خانمحمدی
حقوق شهروندی و عدالت آموزشی با تأکید بر عدالت جنسیتی در آموزش: سجاد مرادی
زنان و انفعال در مطالبهی حقوق شهروندی: مهسا صفی صمغآبادی
زنان در فضای شهر؛ تجاربزیسته زنان به عنوان فرودستان شهری: سارا نوری
لطفا مرا به شهروندی بپذیر: لیلا عراقی
نبود مشارکت و عدم تحقق شهروندی در سایه غفلت مدنی: افرا حامدزاده و میلاد صفایی
حقوق اجتماعی و شهروندی در اتحادیه اروپا: رکسانا محمدزاده هدایتی
📎 مطالعه آنلاین و دریافت نشریه در انگاره
📎 Engare.net/social-policy4
📺 رسانه شمایید. لطفا به اشتراک بگذارید.
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
@EngareNet
@SocioNet
👍1
Forwarded from ️ شبکه جامعه شناسی ️
🔰 تابستان شد و باز هم "فرهنگ مصرف آب"!
🖋 محمدرضا تهمک
آدرس غلط دادن و فرافکنی مسائل کشور و جابجایی واقعیت ها (تبدیل کردن مسأله حداقلی به مسأله حداکثری و برعکس) از وظایف دستگاه فرهنگی و رسانه ای سیستم های ایدئولوژیک است. چندسالی است رویکرد فرهنگ گرا/زده که در آکادمی و میان برخی روشنفکران و رسانه های عمومی جا باز کرده و غالباً با سیستم سیاسی کشور همدست و هم منفعت است تلاش می کند از دولت (state) سلب مسئولیت کند. نگرش فرهنگ گرا/زده – و نه نگرش فرهنگی که یکی از عوامل را فرهنگ می داند – ریشه همه مسائل جامعه را به فرهنگ یا تاریخ فرهنگی جامعه ربط می دهد، کلاف سر درگمی می سازد که نهایتاً مردم و فرهنگ شان مقصرند.
یکی از این تبلیغات مربوط به بحران آب و فرهنگ مصرف آب توسط شهروندان است. این موضوعی ساده است که بیش از 90 درصد مصرف آب ایران در بخش کشاورزی و دامداری و تنها کمتر از 10 درصد آن مربوط به بخش مصارف خانگی (اعم از شهری و روستایی) و صنعتی است. حدود 30 درصد از آب بخش کشاورزی (نزدیک به 3 برابر کل مصارف خانگی) به دلیل روشهای نادرست انتقال آب تا زمین و نگهداری و آبیاری اراضی هدر می رود. و اینها همه به خاطر مدیریت نادرست منابع آبی کشور است. گرمایش جهانی و پیامدهای آن چون به هم خوردن چرخه بارش ها و ... درست است و غیرقابل چشم پوشی، اما نباید فراموش کرد که میزان آب و بارش که در طبیعت ثابت است. آنچه مسأله ساز می شود نوع مواجهه با منابع آبی و مدیریت آب است؛ سیستم مدیریتی بی کفایتی که در معنای تخصصی کلمه، عزمی برای اداره سرزمین ندارد.
هر روز اخبار متفاوتی راجع به بهره برداری نامناسب از منابع آب سطحی و زیرزمینی و پیامدهای آن همچون خشکیدن یا کم آبی قناتها و رودهایی چون زاینده رود و دشت های کشور منتشر می شود. اکنون از ميان 612 دشت وسیع کشور حدود 65 درصد آنها با مشکل کم آبي مواجه اند. در همین سال هایی که تمدن کاریزی و پارادایسی ایران این باغچه خاورمیانه درحال خشکیدن بوده است، بیخ گوشمان کشور خشک امارات با مدیریت درست نه تنها کمبود آب کشورش را جبران کرده بلکه اکنون صادرکننده آب شیرین شده است.
در مورد ایران، شاید حیاتی ترین مولفه اثرگذار بهم خوردن شدید نسبت و توزیع جغرافیایی نادرست جمعیت کشور (متمرکز کردن آنها در چند کلانشهر بویژه تهران) و مدیریت نادرست این مسأله و منابع آبی مورد نیاز آنها است...
🔸 ادامه نوشته را در Instant View یا در انگاره بخوانید🔻
📎 Engare.net/mismanagement-of-waterless
💡 #رسانه شمایید. اگر میپسندید، برای دوستانتان بفرستید.
🌐 شبکه جامعهشناسی
@SocioNet
@EngareNet
🖋 محمدرضا تهمک
آدرس غلط دادن و فرافکنی مسائل کشور و جابجایی واقعیت ها (تبدیل کردن مسأله حداقلی به مسأله حداکثری و برعکس) از وظایف دستگاه فرهنگی و رسانه ای سیستم های ایدئولوژیک است. چندسالی است رویکرد فرهنگ گرا/زده که در آکادمی و میان برخی روشنفکران و رسانه های عمومی جا باز کرده و غالباً با سیستم سیاسی کشور همدست و هم منفعت است تلاش می کند از دولت (state) سلب مسئولیت کند. نگرش فرهنگ گرا/زده – و نه نگرش فرهنگی که یکی از عوامل را فرهنگ می داند – ریشه همه مسائل جامعه را به فرهنگ یا تاریخ فرهنگی جامعه ربط می دهد، کلاف سر درگمی می سازد که نهایتاً مردم و فرهنگ شان مقصرند.
یکی از این تبلیغات مربوط به بحران آب و فرهنگ مصرف آب توسط شهروندان است. این موضوعی ساده است که بیش از 90 درصد مصرف آب ایران در بخش کشاورزی و دامداری و تنها کمتر از 10 درصد آن مربوط به بخش مصارف خانگی (اعم از شهری و روستایی) و صنعتی است. حدود 30 درصد از آب بخش کشاورزی (نزدیک به 3 برابر کل مصارف خانگی) به دلیل روشهای نادرست انتقال آب تا زمین و نگهداری و آبیاری اراضی هدر می رود. و اینها همه به خاطر مدیریت نادرست منابع آبی کشور است. گرمایش جهانی و پیامدهای آن چون به هم خوردن چرخه بارش ها و ... درست است و غیرقابل چشم پوشی، اما نباید فراموش کرد که میزان آب و بارش که در طبیعت ثابت است. آنچه مسأله ساز می شود نوع مواجهه با منابع آبی و مدیریت آب است؛ سیستم مدیریتی بی کفایتی که در معنای تخصصی کلمه، عزمی برای اداره سرزمین ندارد.
هر روز اخبار متفاوتی راجع به بهره برداری نامناسب از منابع آب سطحی و زیرزمینی و پیامدهای آن همچون خشکیدن یا کم آبی قناتها و رودهایی چون زاینده رود و دشت های کشور منتشر می شود. اکنون از ميان 612 دشت وسیع کشور حدود 65 درصد آنها با مشکل کم آبي مواجه اند. در همین سال هایی که تمدن کاریزی و پارادایسی ایران این باغچه خاورمیانه درحال خشکیدن بوده است، بیخ گوشمان کشور خشک امارات با مدیریت درست نه تنها کمبود آب کشورش را جبران کرده بلکه اکنون صادرکننده آب شیرین شده است.
در مورد ایران، شاید حیاتی ترین مولفه اثرگذار بهم خوردن شدید نسبت و توزیع جغرافیایی نادرست جمعیت کشور (متمرکز کردن آنها در چند کلانشهر بویژه تهران) و مدیریت نادرست این مسأله و منابع آبی مورد نیاز آنها است...
🔸 ادامه نوشته را در Instant View یا در انگاره بخوانید🔻
📎 Engare.net/mismanagement-of-waterless
💡 #رسانه شمایید. اگر میپسندید، برای دوستانتان بفرستید.
🌐 شبکه جامعهشناسی
@SocioNet
@EngareNet
Telegraph
تابستان شد و باز هم "فرهنگ مصرف آب"!
به قلم محمدرضا تهمک آدرس غلط دادن و فرافکنی مسائل کشور و جابجایی واقعیت ها (تبدیل کردن مسأله حداقلی به مسأله حداکثری و برعکس) از وظایف دستگاه فرهنگی و رسانه ای سیستم های ایدئولوژیک است. چندسالی است رویکرد فرهنگ گرا/زده که در آکادمی و میان برخی روشنفکران و…
👍1
✅ نتایج انتخابات و شواهدی در تایید فرضیه محلی شدن کنشورزی سیاسی و اجتماعی
🖋 علی جنادله
📍انتخابات با تمام حاشیههایش تمام شد. جریان پیروز، نتایج انتخابات را شاهدی بر اقبال جامعه به سوی خود تعبیر خواهد کرد. بخشی از اصلاحطلبان که با حمایت از نامزد حداقلی دیگران را به رای دادن دعوت کردند، رای به دست آمده را دستاوردی برای خود تفسیر خواهند کرد و پیش از اعلام نتایج نهایی شروع به پیدا کردن مقصر برای شکست راهبرد خود کردهاند. تحریمیها که از جریانها و سلایق و علایق گوناگون تشکیل شدهاند نیز، مشارکت زیر پنجاه درصد را به عنوان نشانه پیروزی راهبرد خود معرفی خواهند کرد.
فارغ از هیاهوهای سیاسی، نتیجه انتخابات، حامل دلالتهای مهمی است. دلالتهایی که بیش از آنکه ناظر به این یا آن جریان سیاسی باشند، بیانگر تغییر مهمی در آرایش نیروهای اجتماعی و تغییری بنیادین در الگوی کنش ورزی اجتماعی و سیاسی در جامعه دارد. الگویی که از آن تحت عنوان «محلی شدن کنش سیاسی» نام بردهام.
🔸 نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 Engare.net/iran-election
📺 رسانه شمایید. لطفا به اشتراک بگذارید.
🔶 انگاره
@EngareNet
@SocioNet
🖋 علی جنادله
📍انتخابات با تمام حاشیههایش تمام شد. جریان پیروز، نتایج انتخابات را شاهدی بر اقبال جامعه به سوی خود تعبیر خواهد کرد. بخشی از اصلاحطلبان که با حمایت از نامزد حداقلی دیگران را به رای دادن دعوت کردند، رای به دست آمده را دستاوردی برای خود تفسیر خواهند کرد و پیش از اعلام نتایج نهایی شروع به پیدا کردن مقصر برای شکست راهبرد خود کردهاند. تحریمیها که از جریانها و سلایق و علایق گوناگون تشکیل شدهاند نیز، مشارکت زیر پنجاه درصد را به عنوان نشانه پیروزی راهبرد خود معرفی خواهند کرد.
فارغ از هیاهوهای سیاسی، نتیجه انتخابات، حامل دلالتهای مهمی است. دلالتهایی که بیش از آنکه ناظر به این یا آن جریان سیاسی باشند، بیانگر تغییر مهمی در آرایش نیروهای اجتماعی و تغییری بنیادین در الگوی کنش ورزی اجتماعی و سیاسی در جامعه دارد. الگویی که از آن تحت عنوان «محلی شدن کنش سیاسی» نام بردهام.
🔸 نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 Engare.net/iran-election
📺 رسانه شمایید. لطفا به اشتراک بگذارید.
🔶 انگاره
@EngareNet
@SocioNet
انگاره | رسانه علوم اجتماعی و سیاستگذاری اجتماعی
🔰 آدرسها بهروز شد. 🔅 بهروزرسانی آدرسها در تاریخ ۱۳ اسفند ۹۹ آدرسهای جدید Sci-hub ، Genlib و Zlib در آدرس زیر بهروز شد. http://Engare.net/scihub توضیحات بیشتر در: https://www.tgoop.com/Atu_Sociology/9515
🔰 آدرسها بهروز شد.
🔅بهروزرسانی 30 خرداد ۱۴۰۰ | UPDATED 06/20/2021
* آدرسهای جدید Sci-hub اضافه شد. تمامی لینکها در دسترس هستند.
*آدرسهای جدید Genesis Library اضافه شد و آدرسهای قدیمی از کار افتاد.
* آدرسهای جدید Zlib اضافه شدند. بسیاری از لینکهای سابق این سایت حذف شدهاند.
🔗 دسترسی به سایتها:
http://Engare.net/scihub
همچنین:
دسترسی رایگان به سایتهای مشهور علمی – خبری (اکونومیست، مدیوم، گاردین، وایرد و ...)
📺 رسانه شمایید. لطفا به اشتراک بگذارید.
🔶 انگاره
@EngareNet
@SocioNet
🔅بهروزرسانی 30 خرداد ۱۴۰۰ | UPDATED 06/20/2021
* آدرسهای جدید Sci-hub اضافه شد. تمامی لینکها در دسترس هستند.
*آدرسهای جدید Genesis Library اضافه شد و آدرسهای قدیمی از کار افتاد.
* آدرسهای جدید Zlib اضافه شدند. بسیاری از لینکهای سابق این سایت حذف شدهاند.
🔗 دسترسی به سایتها:
http://Engare.net/scihub
همچنین:
دسترسی رایگان به سایتهای مشهور علمی – خبری (اکونومیست، مدیوم، گاردین، وایرد و ...)
📺 رسانه شمایید. لطفا به اشتراک بگذارید.
🔶 انگاره
@EngareNet
@SocioNet
انگاره؛ رسانه علوم اجتماعی
آدرسهای جدید دسترسی به Sci-hub ، Libgen، Zlib و Anna's Archive | بهروزرسانی ۱ اسفند ۱۴۰۳ | UPDATED 02/19/2025 | Engare.net
این صفحه به صورت مداوم به روز میشود. دسترسی به لینکهای باز سایت Sci-hub و GenLib برای دانلود مقاله و کتاب رایگان
👍1
🔰 تأملی بر مسئله کنش
🖋 ایمان نمدیانپور
۱. مرادم از کنش نوعی مواجهه با جهان از جنس پراتیک و درگیری و همکنشی با ابژه قدرت، چه در سطح خرد و چه در سطح ساختاری است. البته مرادم از قدرت تصوری از نیرو است که تلاش میکند در میدان نزاعهای رخ داده شده، گفتار و کردار خود را در یک گفتمان تاریخی به وساطت نیروهای موجود در جهان و میدان اجتماعی سامان دهد و اراده خود را به یک اراده غالب تبدیل کند. کنش یا کنش فرد در یک میدان و فضاهای مشخص و تاریخمند خود را آشکار میکند و بهطور مشخص کرانههای یک کنش محدود به جهان و موقعیتهای خاص جهان خود است. سوژه در چنین فضای برساخته میشود و در این مناسبات (اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی) به یک سوژه تکین یا منحصربهفرد تبدیل میشود. هر چند بهطور طبیعی سوژه اساساً ناب نیست و در یک باهم بودگی تاریخی موجودیت خود را سامان میدهد و بهطور مشخص «سوژگی» میکند. میتوانم بگویم کنش با این پیشفرضها اساساً نمیتواند پراکسیس نسبتی نداشته باشد، اساساً کنش معطوف به پراکسیس است که انسان و هستی او را سامان میدهد و مناسبات او کرانههای تفکر او را محدود یا نامحدود میکند. شاید مهمترین و اساسیترین امر انضمامی و آنجا که یکچیز خود را به وساطت آن نشان میدهد، عینیت و پدیدار بیرونیِ محقق شده در تاریخ است. امری که در بیرون از کرانههای تاریخ زیسته قرار دارد را نمیتوان بهمثابه یک امر مسئلهمند مورد تأمل قرار داد، زیرا حتی انتزاعیترین مفاهیم همچون مفهوم متافیزیک، امر استعلایی دقیقاً به خاطر مسئلهمندی برای سوژه انسانی واجد اهمیت شدهاند و متفکران تلاش کردهاند با پیشفرضهای خود پاسخی به این مفاهیم بدهند.
۲. متفکران از چه چیز سخن میگویند؟ این پرسش مشخصاً در ظاهر امر یک پرسش ابتدایی و پاسخی مشخص دارد، ولی به گمان من به هر امر بدیهی باید شک کرد و امر بدیهی را باید مورد تأمل واکاوی و بازخوانی دوباره قرار داد. تا آنجا که به ذهن من میرسد، تمام اندیشمندان به پرسش و پرسشهای میاندیشیدند که به انسان یا ارتباط مستقیم دارد و یا با یک واسطه انسان در مقام پرسش قرار میگیرد. افلاطون تمام تلاشش پرداختن و ساختن ایدهای بود که انسان بتواند زندگی نیک و ایده نیک را پرورش دهد. تمام تلاش مارکس رهایی سوژهای به نام کارگر از بند استثمار و بیان ایدهای که کارگر بهواسطه آن از بند مناسبات یکطرفه رهایی یابد. مارکس در فصل اول سرمایه به مفهوم کالا میپردازد و قرار است در خلال این مفهوم دقیقاً راه رهایی انسان را در نقد بتوارگی کالا نشان دهد. برای مارکس کالا یک مفهوم انتزاعی نبود، کالا دقیقاً از دل مفهومی برساخته شده بود که انسان کنشگر در مواجهه با آن دچار استیصال شده بود و کالا بهمثابه یک بت کلیت پراکسیسهای انسان و طرحاندازهای انسان را مورد تهاجم قرار داده بود...
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید🔻
📎 Engare.net/issue-of-praxis
💡 #رسانه شمایید. اگر میپسندید، برای دوستانتان بفرستید.
🌐 شبکه جامعهشناسی
@SocioNet
@EngareNet
🖋 ایمان نمدیانپور
۱. مرادم از کنش نوعی مواجهه با جهان از جنس پراتیک و درگیری و همکنشی با ابژه قدرت، چه در سطح خرد و چه در سطح ساختاری است. البته مرادم از قدرت تصوری از نیرو است که تلاش میکند در میدان نزاعهای رخ داده شده، گفتار و کردار خود را در یک گفتمان تاریخی به وساطت نیروهای موجود در جهان و میدان اجتماعی سامان دهد و اراده خود را به یک اراده غالب تبدیل کند. کنش یا کنش فرد در یک میدان و فضاهای مشخص و تاریخمند خود را آشکار میکند و بهطور مشخص کرانههای یک کنش محدود به جهان و موقعیتهای خاص جهان خود است. سوژه در چنین فضای برساخته میشود و در این مناسبات (اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی) به یک سوژه تکین یا منحصربهفرد تبدیل میشود. هر چند بهطور طبیعی سوژه اساساً ناب نیست و در یک باهم بودگی تاریخی موجودیت خود را سامان میدهد و بهطور مشخص «سوژگی» میکند. میتوانم بگویم کنش با این پیشفرضها اساساً نمیتواند پراکسیس نسبتی نداشته باشد، اساساً کنش معطوف به پراکسیس است که انسان و هستی او را سامان میدهد و مناسبات او کرانههای تفکر او را محدود یا نامحدود میکند. شاید مهمترین و اساسیترین امر انضمامی و آنجا که یکچیز خود را به وساطت آن نشان میدهد، عینیت و پدیدار بیرونیِ محقق شده در تاریخ است. امری که در بیرون از کرانههای تاریخ زیسته قرار دارد را نمیتوان بهمثابه یک امر مسئلهمند مورد تأمل قرار داد، زیرا حتی انتزاعیترین مفاهیم همچون مفهوم متافیزیک، امر استعلایی دقیقاً به خاطر مسئلهمندی برای سوژه انسانی واجد اهمیت شدهاند و متفکران تلاش کردهاند با پیشفرضهای خود پاسخی به این مفاهیم بدهند.
۲. متفکران از چه چیز سخن میگویند؟ این پرسش مشخصاً در ظاهر امر یک پرسش ابتدایی و پاسخی مشخص دارد، ولی به گمان من به هر امر بدیهی باید شک کرد و امر بدیهی را باید مورد تأمل واکاوی و بازخوانی دوباره قرار داد. تا آنجا که به ذهن من میرسد، تمام اندیشمندان به پرسش و پرسشهای میاندیشیدند که به انسان یا ارتباط مستقیم دارد و یا با یک واسطه انسان در مقام پرسش قرار میگیرد. افلاطون تمام تلاشش پرداختن و ساختن ایدهای بود که انسان بتواند زندگی نیک و ایده نیک را پرورش دهد. تمام تلاش مارکس رهایی سوژهای به نام کارگر از بند استثمار و بیان ایدهای که کارگر بهواسطه آن از بند مناسبات یکطرفه رهایی یابد. مارکس در فصل اول سرمایه به مفهوم کالا میپردازد و قرار است در خلال این مفهوم دقیقاً راه رهایی انسان را در نقد بتوارگی کالا نشان دهد. برای مارکس کالا یک مفهوم انتزاعی نبود، کالا دقیقاً از دل مفهومی برساخته شده بود که انسان کنشگر در مواجهه با آن دچار استیصال شده بود و کالا بهمثابه یک بت کلیت پراکسیسهای انسان و طرحاندازهای انسان را مورد تهاجم قرار داده بود...
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید🔻
📎 Engare.net/issue-of-praxis
💡 #رسانه شمایید. اگر میپسندید، برای دوستانتان بفرستید.
🌐 شبکه جامعهشناسی
@SocioNet
@EngareNet
انگاره؛ رسانه علوم اجتماعی
تأملی بر مسئله کنش | ایمان نمدیانپور | انگاره ؛رسانه علوم اجتماعی
مرادم از کنش نوعی مواجهه با جهان از جنس پراتیک و درگیری و همکنشی با ابژه قدرت، چه در سطح خرد و چه در سطح ساختاری است. البته مرادم از قدرت تصوری از نیرو است که
👍2
🎥 فیلم کوتاه «مانیا» (۱۳۹۶)
🖋 نویسنده و کارگردان: محمد خیابانی
⏱ مدت زمان: ۲۲ دقیقه
«فاجعه بزرگ عادی شدن فاجعه است و این فقط در حوزه مسائل اجتماعی یا امثال آن رخ نمیدهد؛ در زندگی سیاسی هم هست.
گاه در نظام های کنترلی و توتالیتر ترجمان روانی تداوم سلطه بر روان آدمیان، به اشکال مختلف پارانویا، اقتدارگرایی، خودسانسوری، شیزوفرنی یا ترکیبی از این عوامل در افراد جامعه بروز میکند. حتی گاه، روشنفکرانی که در خط مقدم مبارزه با چنین نظام هایی اند خود مخاطب و درگیر چنین بحرانی هایی می شوند.
مانیا بلندگوی محمد خیابانی برای روایت چنین وضعیتی و هشداری از هوشیاری است که مبادا چنین شرایط غیرعادی تحمیلی بر حیات اجتماعی-سیاسی آدمی، برایمان عادی سازی شده و مسأله مندی اش را از دست بدهد.»
🔅 برگزیدهی جشنوارهی فیلم کوتاه بلاروس (Short Movie Club)
🔅 تقدیرشده در جشنوارهی فصلی فیلم کوتاه لندن (London X4 Seasonal Short Film Festival)
خلاصهی داستان:
میم، نویسندهی جوانی که در کشوری خیالی به نام مانیا تحت رهبری یک دیکتاتور زندگی میکند، پس از مرگ مشکوک نزدیکترین دوستش و دستگیری چند نویسندهی دیگر، شرایطی کابوسوار را پشت سر میگذارد.
🔸فیلم و توضیحات آن را می توانید در انگاره ببینید🔻
📎 Engare.net/mania
یا مستقیم در آپارات مشاهده کنید.
📺 رسانه شمایید. لطفا به اشتراک بگذارید.
🔶 انگاره
@EngareNet
@SocioNet
🖋 نویسنده و کارگردان: محمد خیابانی
⏱ مدت زمان: ۲۲ دقیقه
«فاجعه بزرگ عادی شدن فاجعه است و این فقط در حوزه مسائل اجتماعی یا امثال آن رخ نمیدهد؛ در زندگی سیاسی هم هست.
گاه در نظام های کنترلی و توتالیتر ترجمان روانی تداوم سلطه بر روان آدمیان، به اشکال مختلف پارانویا، اقتدارگرایی، خودسانسوری، شیزوفرنی یا ترکیبی از این عوامل در افراد جامعه بروز میکند. حتی گاه، روشنفکرانی که در خط مقدم مبارزه با چنین نظام هایی اند خود مخاطب و درگیر چنین بحرانی هایی می شوند.
مانیا بلندگوی محمد خیابانی برای روایت چنین وضعیتی و هشداری از هوشیاری است که مبادا چنین شرایط غیرعادی تحمیلی بر حیات اجتماعی-سیاسی آدمی، برایمان عادی سازی شده و مسأله مندی اش را از دست بدهد.»
🔅 برگزیدهی جشنوارهی فیلم کوتاه بلاروس (Short Movie Club)
🔅 تقدیرشده در جشنوارهی فصلی فیلم کوتاه لندن (London X4 Seasonal Short Film Festival)
خلاصهی داستان:
میم، نویسندهی جوانی که در کشوری خیالی به نام مانیا تحت رهبری یک دیکتاتور زندگی میکند، پس از مرگ مشکوک نزدیکترین دوستش و دستگیری چند نویسندهی دیگر، شرایطی کابوسوار را پشت سر میگذارد.
🔸فیلم و توضیحات آن را می توانید در انگاره ببینید🔻
📎 Engare.net/mania
یا مستقیم در آپارات مشاهده کنید.
📺 رسانه شمایید. لطفا به اشتراک بگذارید.
🔶 انگاره
@EngareNet
@SocioNet
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
فیلم کوتاه «مانیا» | نویسنده و کارگردان: محمد خیابانی
فیلم کوتاه "مانیا"برگزیدهی جشنوارهی فیلم کوتاه بلاروس (Short Movie Club) و تقدیرشده در جشنوارهی فصلی فیلم کوتاه لندن (London X4 Seasonal Short Film Festival) | نویسنده و کارگردان: محمد خیابانی | اطلاعات بیشتر در انگاره: https://engare.net/mania
👍1
✅ سیاستگذاران نابالغ و فقر یادگیری
🖋 معصومه قاراخانی (پژوهشگر سیاست اجتماعی و عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی)
جوامعی که به بلوغ در سیاستگذاری رسیدهاند یا تلاش میکنند به آن دست یابند، هدف خود را کاهش هزینههای سیاستگذاری بهمنظور حل واقعی مسائل و حل مسائل واقعی میگذارند. سیاستگذاران در این جوامع نه دنبال پاککردن صورتمسئله هستند و نه تراشیدن مسائل جدید و نه پیگیر مسائل مجازی. اما آنچه در نظام سیاستگذاری در ایران میبینیم، عمدتا نابالغی در سیاستگذاری است. نشانههای این نابالغی را در اشاره به دو ویژگی در نظام سیاستگذاری میتوان نشان داد. یکی، استفاده از عناوین پرطمطراق اما تهی از معنای واقعی برای سیاستها و برنامههاست. سوءاستفاده از واژگان و مفاهیم با هدف پیشبردن منویات گروهی، حزبی و مسلکی که نتیجهاش سیاستهای خام و شعاری و گاه تخریبگر است، تا سیاستهایی که مبتنی بر دانایی و مصلحت ملت و با هدف حل واقعی مسائل باشد. سیاستهایی گمراهکننده با عناوینی مانند صیانت و اعتلا که نهتنها هیچ اعتلایی را به دنبال ندارد بلکه خود منجر به استیصال و نگرانی شده و البته گاه مردم را واداشته تا برای احقاق حقوقشان به تکاپو و تقلا بیفتند. ویژگی دیگر، بیتوجهی نظام سیاستگذاری به یادگیری است. آنچه تحت عنوان یادگیری از سیاستگذاری در نظامهای سیاستگذاری بالغ و بالنده وجود دارد، ارزیابی اثرات و پیامدهای انسانی، اجتماعی، محیطزیستی، سیاسی و اقتصادی سیاستهاست. یادگیری به دو شکل درونزا و برونزا اتفاق میافتد. شکل درونزای آن از طریق ارزیابی سیاستهایی که در حال اجراست یا از زمان اجرای آن گذشته است و آثار و شواهد آن بر جا مانده، صورت میگیرد. شکل برونزای آن نیز از طریق فشار از بیرون و با نقد و اعتراض به سیاستگذاریها انجام میشود. در شکل برونزا، یادگیری بر سیاستگذاری تحمیل میشود. اما نیمنگاهی به نظام سیاستگذاری در ایران نشان میدهد، همواره با ویرانگری فقر یادگیری از سیاستگذاری روبهرو هستیم و سیاستگذاران اساسا نه اهل یادگیری سیاستگذاری هستند و نه اعتنایی به آن دارند که اگر خلاف این بود، شاهد سیاستگذاریهای اشتباه، بیراهه، هزینهبر، ناکارآمد و شکستخورده نبودیم. کمرنگ و بیاثربودن و حتی فقدان ارزیابیهای سیاستی از سیاستگذاریهای موجود در وجه درونزای یادگیری سیاستگذاری و نیز بیتوجهی به خواستههای گروههای هدف سیاستگذاری، مردم که گاه با طرح مطالبات خود قصد دارند راه را بر سیاستگذاری ببندند، نشاندهنده مقاومت سیاستگذاران نابالغ در برابر یادگیری است. البته وقتی این سیاستگذاران مورد نقد قرار میگیرند اساسا یا خود را پاسخگو نمیدانند و بیاعتنا هستند، یا میگویند «منظور ما درست درک نشده»، «فعلا طرح آزمایشی است» یا اینکه «ساعتها کار کارشناسی پشت طرح بوده» و بهاینترتیب با بزک علمیبودن طرح، سعی در درست و منطقی جلوهدادن آن میکنند. اما هیچگاه اعلام نمیکنند این کارشناسان چه کسانی هستند و مطالعات کارشناسی را کجا و کی انجام دادهاند و سیاست قرار است کدام مسئله حاد و با اولویت کشور را حل کند. البته برخی نیز با انقلابیبودن پارهای از همین سیاستها و طرحها، هر مخالف و هر نوع مخالفتی را با برچسب ضدانقلاب از میدان میرانند. اینجا کافی است تنها به دو مقایسه کوچک از این نابالغی، نااندیشگی و ناهمسویی در سیاستگذاری اشاره کنم. یکی با عنوان «جوانی جمعیت و تعالی خانواده» و دیگری «صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی» که هر دو را بهارستاننشینان جوان انقلابی ارائه کردهاند ...
🔸 ادامه نوشته را در انگاره یا در InstantView بخوانید🔻
📎 Engare.net/?p=9802
📺 رسانه شمایید. لطفا به اشتراک بگذارید.
🔶 انگاره
@EngareNet
@SocioNet
🖋 معصومه قاراخانی (پژوهشگر سیاست اجتماعی و عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی)
جوامعی که به بلوغ در سیاستگذاری رسیدهاند یا تلاش میکنند به آن دست یابند، هدف خود را کاهش هزینههای سیاستگذاری بهمنظور حل واقعی مسائل و حل مسائل واقعی میگذارند. سیاستگذاران در این جوامع نه دنبال پاککردن صورتمسئله هستند و نه تراشیدن مسائل جدید و نه پیگیر مسائل مجازی. اما آنچه در نظام سیاستگذاری در ایران میبینیم، عمدتا نابالغی در سیاستگذاری است. نشانههای این نابالغی را در اشاره به دو ویژگی در نظام سیاستگذاری میتوان نشان داد. یکی، استفاده از عناوین پرطمطراق اما تهی از معنای واقعی برای سیاستها و برنامههاست. سوءاستفاده از واژگان و مفاهیم با هدف پیشبردن منویات گروهی، حزبی و مسلکی که نتیجهاش سیاستهای خام و شعاری و گاه تخریبگر است، تا سیاستهایی که مبتنی بر دانایی و مصلحت ملت و با هدف حل واقعی مسائل باشد. سیاستهایی گمراهکننده با عناوینی مانند صیانت و اعتلا که نهتنها هیچ اعتلایی را به دنبال ندارد بلکه خود منجر به استیصال و نگرانی شده و البته گاه مردم را واداشته تا برای احقاق حقوقشان به تکاپو و تقلا بیفتند. ویژگی دیگر، بیتوجهی نظام سیاستگذاری به یادگیری است. آنچه تحت عنوان یادگیری از سیاستگذاری در نظامهای سیاستگذاری بالغ و بالنده وجود دارد، ارزیابی اثرات و پیامدهای انسانی، اجتماعی، محیطزیستی، سیاسی و اقتصادی سیاستهاست. یادگیری به دو شکل درونزا و برونزا اتفاق میافتد. شکل درونزای آن از طریق ارزیابی سیاستهایی که در حال اجراست یا از زمان اجرای آن گذشته است و آثار و شواهد آن بر جا مانده، صورت میگیرد. شکل برونزای آن نیز از طریق فشار از بیرون و با نقد و اعتراض به سیاستگذاریها انجام میشود. در شکل برونزا، یادگیری بر سیاستگذاری تحمیل میشود. اما نیمنگاهی به نظام سیاستگذاری در ایران نشان میدهد، همواره با ویرانگری فقر یادگیری از سیاستگذاری روبهرو هستیم و سیاستگذاران اساسا نه اهل یادگیری سیاستگذاری هستند و نه اعتنایی به آن دارند که اگر خلاف این بود، شاهد سیاستگذاریهای اشتباه، بیراهه، هزینهبر، ناکارآمد و شکستخورده نبودیم. کمرنگ و بیاثربودن و حتی فقدان ارزیابیهای سیاستی از سیاستگذاریهای موجود در وجه درونزای یادگیری سیاستگذاری و نیز بیتوجهی به خواستههای گروههای هدف سیاستگذاری، مردم که گاه با طرح مطالبات خود قصد دارند راه را بر سیاستگذاری ببندند، نشاندهنده مقاومت سیاستگذاران نابالغ در برابر یادگیری است. البته وقتی این سیاستگذاران مورد نقد قرار میگیرند اساسا یا خود را پاسخگو نمیدانند و بیاعتنا هستند، یا میگویند «منظور ما درست درک نشده»، «فعلا طرح آزمایشی است» یا اینکه «ساعتها کار کارشناسی پشت طرح بوده» و بهاینترتیب با بزک علمیبودن طرح، سعی در درست و منطقی جلوهدادن آن میکنند. اما هیچگاه اعلام نمیکنند این کارشناسان چه کسانی هستند و مطالعات کارشناسی را کجا و کی انجام دادهاند و سیاست قرار است کدام مسئله حاد و با اولویت کشور را حل کند. البته برخی نیز با انقلابیبودن پارهای از همین سیاستها و طرحها، هر مخالف و هر نوع مخالفتی را با برچسب ضدانقلاب از میدان میرانند. اینجا کافی است تنها به دو مقایسه کوچک از این نابالغی، نااندیشگی و ناهمسویی در سیاستگذاری اشاره کنم. یکی با عنوان «جوانی جمعیت و تعالی خانواده» و دیگری «صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی» که هر دو را بهارستاننشینان جوان انقلابی ارائه کردهاند ...
🔸 ادامه نوشته را در انگاره یا در InstantView بخوانید🔻
📎 Engare.net/?p=9802
📺 رسانه شمایید. لطفا به اشتراک بگذارید.
🔶 انگاره
@EngareNet
@SocioNet
Telegraph
سیاستگذاران نابالغ و فقر یادگیری
به قلمِ معصومه قاراخانی (پژوهشگر سیاست اجتماعی و عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی) جوامعی که به بلوغ در سیاستگذاری رسیدهاند یا تلاش میکنند به آن دست یابند، هدف خود را کاهش هزینههای سیاستگذاری بهمنظور حل واقعی مسائل و حل مسائل واقعی میگذارند. سیاستگذاران…
👍1
Forwarded from ️ شبکه جامعه شناسی ️
◾️برای خواهران و برادرانمان در افغانستان که #امارت_اسلامی، وحشیانه جان و تن و مالشان را نشانه گرفته؛ بیا تا در آغوش هم بگرییم...
طراح: آیدین ارجمندی
@SocioNet
@EngareNet
طراح: آیدین ارجمندی
@SocioNet
@EngareNet
🔥1
Forwarded from انگاره | رسانه علوم اجتماعی و سیاستگذاری اجتماعی
✅ کودتا با کودتاچی چه کرد؟
🖋 مهدی غنی
📍 غروب ٢٨ مرداد ١٣٣٢ روز غمانگيزي براي ايرانياني بود كه ميخواستند در كشور خودشان آزاد و مستقل از حاكميت خارجي زندگي كنند. خانه نخستوزير گلولهباران و غارت شده بود. دكتر مصدق از طريق ديوار خانه همسايه به منزل دكتر معظمي رفته بود. فضلالله زاهدي اعلام پيروزي كرد. آنتوني ايدن وزير خارجه انگليس در يادداشتهايش نوشت كه آن شب بعد از مدتها تشويش و نگراني، راحت خوابيد. محمدرضا شاه كه سه روز پيش از رامسر با هواپيماي شخصي يكسره به عراق فرار كرده بود و از آنجا به ايتاليا رفته و در هتلي در رم بهسر ميبرد، با شنيدن پيروزي كودتا...
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=3163
📍 در صورتی که نوشته را قابل توجه دانستید، برای دوستان و گروههای خود ارسال کنید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 مهدی غنی
📍 غروب ٢٨ مرداد ١٣٣٢ روز غمانگيزي براي ايرانياني بود كه ميخواستند در كشور خودشان آزاد و مستقل از حاكميت خارجي زندگي كنند. خانه نخستوزير گلولهباران و غارت شده بود. دكتر مصدق از طريق ديوار خانه همسايه به منزل دكتر معظمي رفته بود. فضلالله زاهدي اعلام پيروزي كرد. آنتوني ايدن وزير خارجه انگليس در يادداشتهايش نوشت كه آن شب بعد از مدتها تشويش و نگراني، راحت خوابيد. محمدرضا شاه كه سه روز پيش از رامسر با هواپيماي شخصي يكسره به عراق فرار كرده بود و از آنجا به ايتاليا رفته و در هتلي در رم بهسر ميبرد، با شنيدن پيروزي كودتا...
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=3163
📍 در صورتی که نوشته را قابل توجه دانستید، برای دوستان و گروههای خود ارسال کنید
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
👍1
Forwarded from انگاره | رسانه علوم اجتماعی و سیاستگذاری اجتماعی
✅ کودتای ۲۸ مرداد؛ بهروایت روزولت، جاسوس سیا C.I.A
🖋 ناصر پاکدامن
📍 با روی کار آمدن مصدق، اختلاف نظری میان مقامات عالیرتبه آمریکا پیش میآید. گروهی چون دالس و روزولت حکومت مصدق را مقدمهٔ روی کار آمدن کمونیستها میدانند و گروه دیگری چون آچسن وزیرخارجه وقت، این خطر را واهی میشمرند و روزولت با تعجب و با استناد به خاطرات آچسن مینویسد که او حتی در تابستان ۱۳۳۲، «خطر کودتای کمونیستی» را نمیپذیرد.
در هر حال جناح مخالف مصدق میکوشد که از هیچ فرصتی برای بزرگ جلوه دادن خطر کمونیسم در ایران غافل نماند. در این میان، ترومن میپذیرد که هریمن را به تهران بفرستد تا بلکه راهحلی پیدا شود. آمدن هریمن با تظاهرات ۲۳ تیر ۱۳۳۰، حزب توده همراه است. تظاهراتی که آچسن در خاطراتش از «چند صد» کشتهٔ آن صحبت میکند و نتیجهٔ مستقیم آن تأئید نظر طرفداران «خطر کمونیسم در ایران» است و به انزوا کِشاندن هر چه بیشتر دکتر مصدق و نهضت ملی کردن نفت در صحنهٔ بینالمللی…
🔸 روایت روزولت را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=8030
📺 رسانه شمایید. لطفا به اشتراک بگذارید.
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 ناصر پاکدامن
📍 با روی کار آمدن مصدق، اختلاف نظری میان مقامات عالیرتبه آمریکا پیش میآید. گروهی چون دالس و روزولت حکومت مصدق را مقدمهٔ روی کار آمدن کمونیستها میدانند و گروه دیگری چون آچسن وزیرخارجه وقت، این خطر را واهی میشمرند و روزولت با تعجب و با استناد به خاطرات آچسن مینویسد که او حتی در تابستان ۱۳۳۲، «خطر کودتای کمونیستی» را نمیپذیرد.
در هر حال جناح مخالف مصدق میکوشد که از هیچ فرصتی برای بزرگ جلوه دادن خطر کمونیسم در ایران غافل نماند. در این میان، ترومن میپذیرد که هریمن را به تهران بفرستد تا بلکه راهحلی پیدا شود. آمدن هریمن با تظاهرات ۲۳ تیر ۱۳۳۰، حزب توده همراه است. تظاهراتی که آچسن در خاطراتش از «چند صد» کشتهٔ آن صحبت میکند و نتیجهٔ مستقیم آن تأئید نظر طرفداران «خطر کمونیسم در ایران» است و به انزوا کِشاندن هر چه بیشتر دکتر مصدق و نهضت ملی کردن نفت در صحنهٔ بینالمللی…
🔸 روایت روزولت را در انگاره بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=8030
📺 رسانه شمایید. لطفا به اشتراک بگذارید.
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
👍1
Forwarded from انگاره | رسانه علوم اجتماعی و سیاستگذاری اجتماعی
✅ دوستان و دشمنان مصدق
🖋 رضا بابایی
📍 مصدق، آخرین سیاستمدار ایرانی است که قانون را بالاترین جایگاه سیاسی کشور میدانست. پایبندی مصدق به قانون، تا آنجا بود که برخلاف آیة الله کاشانی که در مجلس مؤسسان به انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی رأی داد، او با این استدلال که آمادگی احمدشاه برای اجرای قانون مشروطه بیشتر از رضاخان است، با تغییر سلطنت مخالفت کرد. سخن او به شاه جوان هم همیشه این بود که مطابق قانون اساسی مشروطه، شما باید سلطنت کنید، نه حکومت.
قانون مشروطه برای مصدق مقدس بود؛ اما نه به دلیل محتوا و بندهای آن؛ بلکه برای نظم امور و مقابله با زیادهخواهی دربار و گروههایی که قطار آمال و امیالشان تنها بر ریل قدرت مطلقه پیش میرفت. مصدق، قانون را مقدس میشمرد؛ اما همو کوشید که قانون را از راههای قانونی، به نفع مردم تغییر دهد. چند روز پیش از قیام سی تیر در یکی از مهمترین سخنرانیهای دوران نخستوزیریاش گفت: «فقط ملت ایران و نه هیچ کس دیگر حق تصمیمگیری دربارۀ این موضوع را دارد. زیرا این ملت بود که قانون اساسی، مشروطه، مجلس و نظام کابینهای ما را به وجود آورد. نباید فراموش کرد که قوانین برای مردم به وجود آمدهاند، نه مردم برای قانون. ملت حق دارد نظرات خود را بیان کند و اگر تمایل داشت قوانین را تغییر دهد. در یک مملکت دموکراتیک و مشروطه، ملت حاکم و مقام برتر است.»
اما دشمنان مصدق،
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2995
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
🖋 رضا بابایی
📍 مصدق، آخرین سیاستمدار ایرانی است که قانون را بالاترین جایگاه سیاسی کشور میدانست. پایبندی مصدق به قانون، تا آنجا بود که برخلاف آیة الله کاشانی که در مجلس مؤسسان به انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی رأی داد، او با این استدلال که آمادگی احمدشاه برای اجرای قانون مشروطه بیشتر از رضاخان است، با تغییر سلطنت مخالفت کرد. سخن او به شاه جوان هم همیشه این بود که مطابق قانون اساسی مشروطه، شما باید سلطنت کنید، نه حکومت.
قانون مشروطه برای مصدق مقدس بود؛ اما نه به دلیل محتوا و بندهای آن؛ بلکه برای نظم امور و مقابله با زیادهخواهی دربار و گروههایی که قطار آمال و امیالشان تنها بر ریل قدرت مطلقه پیش میرفت. مصدق، قانون را مقدس میشمرد؛ اما همو کوشید که قانون را از راههای قانونی، به نفع مردم تغییر دهد. چند روز پیش از قیام سی تیر در یکی از مهمترین سخنرانیهای دوران نخستوزیریاش گفت: «فقط ملت ایران و نه هیچ کس دیگر حق تصمیمگیری دربارۀ این موضوع را دارد. زیرا این ملت بود که قانون اساسی، مشروطه، مجلس و نظام کابینهای ما را به وجود آورد. نباید فراموش کرد که قوانین برای مردم به وجود آمدهاند، نه مردم برای قانون. ملت حق دارد نظرات خود را بیان کند و اگر تمایل داشت قوانین را تغییر دهد. در یک مملکت دموکراتیک و مشروطه، ملت حاکم و مقام برتر است.»
اما دشمنان مصدق،
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2995
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet
👍1
✅ افغانستان و توسعه در سایه خشونت
🖋 محمد امیرپناهی (عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی)
📍مسئله توسعه و خشونت ورزی ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند. خشونت گاه آشکار است و گاه نهان و هر دم بیم آن میرود که گروه ها و سازمان هایی که پتانسیل خشونت ورزی دارند دست به اسلحه ببرند و با بر هم زدن نظم اجتماعی منافع گروهی خود را تامین کند. افغانستان دهه هاست که گرفتار خشونت آشکار و سایه شوم خشونت است. آن هنگام نیز که دولت بر سرکار و امنیت نسبی برقرار بود باز سایه خشونت و احتمال فروپاشی نظم سیاسی همواره وجود داشت. افغانستان از زمان اشغال توسط نیروهای آمریکایی و عقب راندن نیروهای طالبان اولین فرصت برای گام نهادن در مسیر دولت سازی و توسعه را پیدا کرد اما امروزه شاهد آن هستیم که این فرصت به دلایل مختلف داخلی و خارجی از دست رفت و گروه طالبان مجددا بر تمامیت ارضی افغانستان سلطه پیدا کرد.در روزهای اخیر و همزمان با پیروزی طالبان، تحلیل ها و یادداشت های مختلفی ارائه شده است...
🔸 نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 Engare.net/?p=9834
📺 رسانه شمایید. لطفا به اشتراک بگذارید.
🔶 انگاره
@EngareNet
@SocioNet
🖋 محمد امیرپناهی (عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی)
📍مسئله توسعه و خشونت ورزی ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند. خشونت گاه آشکار است و گاه نهان و هر دم بیم آن میرود که گروه ها و سازمان هایی که پتانسیل خشونت ورزی دارند دست به اسلحه ببرند و با بر هم زدن نظم اجتماعی منافع گروهی خود را تامین کند. افغانستان دهه هاست که گرفتار خشونت آشکار و سایه شوم خشونت است. آن هنگام نیز که دولت بر سرکار و امنیت نسبی برقرار بود باز سایه خشونت و احتمال فروپاشی نظم سیاسی همواره وجود داشت. افغانستان از زمان اشغال توسط نیروهای آمریکایی و عقب راندن نیروهای طالبان اولین فرصت برای گام نهادن در مسیر دولت سازی و توسعه را پیدا کرد اما امروزه شاهد آن هستیم که این فرصت به دلایل مختلف داخلی و خارجی از دست رفت و گروه طالبان مجددا بر تمامیت ارضی افغانستان سلطه پیدا کرد.در روزهای اخیر و همزمان با پیروزی طالبان، تحلیل ها و یادداشت های مختلفی ارائه شده است...
🔸 نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 Engare.net/?p=9834
📺 رسانه شمایید. لطفا به اشتراک بگذارید.
🔶 انگاره
@EngareNet
@SocioNet
👍1
✅ “طالبان بخشی از واقعیت افغانستان” (؟)
🖋 محمدرضا تهمک
📍اسفناک است که خانه ات را بمباران کنند، زیر آوار باشی و بگویند مقصر صاحبخانه است که خانه اش تحمل بمب را نداشت! بسیاری از تحلیل هایی که این روزها در مورد وضعیت افغانستان می بینیم مستقیم یا غیرمستقیم در حال تحقیر مردم افغانستان و تطهیر طالبان اند؛ طالبانی که، چه ظاهر و چه افکارشان، گویی آنها را قرن ها قبل در تیرکمان گذاشته و به عصر ما پرتاب کرده اند. درد است که برخی دل خوش کرده اند به شعار عدالت طالبان به عنوان جایگزین فساد دولت پیشین، در حالی که عدالت نزد طالبان و امثال آنان با معنای متداول مدرن آن، رفاه و تساوی در فرصت ها و برخورداری ها، متفاوت است و جز تفسیر قرون وسطایی ارعاب، تحدید و مجازات برای تبدیل جامعه به قبرستانی آرام نیست.
برخی شروع کرده اند به صدور گزاره های پوچی که برای هر پدیده ای در هر لحظه ای از تاریخ می توان گفت: «افغانستان را خوب نمی شناسید»، «این گونه نیست، باید شرایط داخلی افغانستان را هم دید»، «شرایط اجتماعی و سیاسی افغانستان متفاوت است»، و بیش از همه، از مقامات سیاسی و ژورنالیست ها تا آکادمیسین ها، می گویند «طالبان بخشی از واقعیت افغانستان است»؛ گویی تا کنون نبوده اند! سپس به گونه ای شرح می دهند که گویی فرهنگ اکثریت افغانستانی ها طالبانیسم است. به اینها که یا ساده اندیشند یا مغرض، یا ترکیبی از هر دو، باید گفت شما که دم از واقعیت می زنید چرا واقعیت را تغییر می دهید؟ اول، طالبان بخشی "حداقلی" از واقعیت افغانستان است. دوم، طالبان با کودتا و تفنگ دولت را سرنگون کرده است.
طالبان نه تنها در کشور افغانستان، بلکه در میان خود قوم افغان (پشتون)ها نیز اکثریتی نیستند. در تخمین های بالا از قوم پشتون در افغانستان 38 میلیون نفری، حدود 35 درصد (5 / 13 میلیون نفر) پشتون (افغان) هستند. بگذریم از اینکه جمعیت اصلی پشتون ها (حدود 32 میلیون نفر) در پاکستان (حامیان طالبان و مؤسسین مدارس حقانی و مکاتب دیوبندی) ساکنند و بسیاری از نیروهای طالبان از آنجا و اندکی نیز از دیگر اقوام سنی مذهب افغانستان، کشورهای آسیای میانه و چچن و داعشی هستند. از طرف دیگر تعداد نیروهای طالبان 75 هزار نفر اعلام شده است. حتی اگر دست بالا بگیریم و نیروهای طالبان را 100 هزار نفر در نظر بگیریم و جمعیت 5 /2 برابری پشتون ها در پاکستان نسبت به افغانستان و نیز نیروهای دیگر پیوسته به آنها را هم در نظر نگیریم باز می بینیم که هنوز 1 درصد (135 هزار نفر) از پشتون های افغانستان نیز طالبان را همراهی نکرده اند! طالبان که ارتش و سلاح های سنگین مدرن و ساز و برگ نظامی و حتی یونیفرم هم ندارند که تصور شود در گردآوری و سازماندهی چنین نیروی مدرن و جنگ افزارهایی دچار مشکل بوده اند. همچنین، خود شهرهای بزرگ پشتون نشینی چون قندهار، قندوز، جلال آباد و زرنج نیز با حمله نظامی توسط طالبان فتح شد. مهمتر، دیگر بر کمتر کسی پوشیده است که افغانستان برنامه ریزی شده و طی توافقی با طالبان به آنها واگذار شد؛ از معاملات سال های اخیر دوحه میان امریکا و طالبان و مشروعیت دادن به آنها گرفته تا خبرهایی که این روزها هرچه بیشتر توسط مقامات سیاسی و نظامی افغانستان درباره دستورهای دولت مبنی بر تسلیم ولایات و شهرها به طالبان منتشر می شود.
به هر روی، آنچه مسلم است اینکه، حتی اگر تمامی پشتون ها نیز طالبان را همراهی می کردند (35 درصد) نسبت به اکثریت کشور (65 درصد دیگر تاجیک، هزاره، ازبک، ترکمن، بلوچ و ... ) در اقلیت قرار داشتند، تا چه رسد به وضعیت کنونی و به قدرت رسیدن طالبان. طالبان نیک می دانسته اند که با هیچ ساز و کار دموکراتیک و انتخابی ای نمی توانسته اند حتی در میان هم قومی های خود به نمایندگی انتخاب شوند.
به نظر می رسد اندک کرنش موقتی که در رفتار طالبان نسبت به دو دهه قبل دیده می شود و اینکه این اقلیتی که با زور اسلحه قدرت را به دست گرفته اند زیرکانه تطمیع را در کنار تهدید به کار گرفته اند بخاطر چنین دلایلی باشد:
🔸 نوشته را در انگاره یا InstantView بخوانید 🔻
📎 Engare.net/taliban_in_afg
📺 رسانه شمایید. لطفا به اشتراک بگذارید.
🔶 انگاره
@EngareNet
@SocioNet
🖋 محمدرضا تهمک
📍اسفناک است که خانه ات را بمباران کنند، زیر آوار باشی و بگویند مقصر صاحبخانه است که خانه اش تحمل بمب را نداشت! بسیاری از تحلیل هایی که این روزها در مورد وضعیت افغانستان می بینیم مستقیم یا غیرمستقیم در حال تحقیر مردم افغانستان و تطهیر طالبان اند؛ طالبانی که، چه ظاهر و چه افکارشان، گویی آنها را قرن ها قبل در تیرکمان گذاشته و به عصر ما پرتاب کرده اند. درد است که برخی دل خوش کرده اند به شعار عدالت طالبان به عنوان جایگزین فساد دولت پیشین، در حالی که عدالت نزد طالبان و امثال آنان با معنای متداول مدرن آن، رفاه و تساوی در فرصت ها و برخورداری ها، متفاوت است و جز تفسیر قرون وسطایی ارعاب، تحدید و مجازات برای تبدیل جامعه به قبرستانی آرام نیست.
برخی شروع کرده اند به صدور گزاره های پوچی که برای هر پدیده ای در هر لحظه ای از تاریخ می توان گفت: «افغانستان را خوب نمی شناسید»، «این گونه نیست، باید شرایط داخلی افغانستان را هم دید»، «شرایط اجتماعی و سیاسی افغانستان متفاوت است»، و بیش از همه، از مقامات سیاسی و ژورنالیست ها تا آکادمیسین ها، می گویند «طالبان بخشی از واقعیت افغانستان است»؛ گویی تا کنون نبوده اند! سپس به گونه ای شرح می دهند که گویی فرهنگ اکثریت افغانستانی ها طالبانیسم است. به اینها که یا ساده اندیشند یا مغرض، یا ترکیبی از هر دو، باید گفت شما که دم از واقعیت می زنید چرا واقعیت را تغییر می دهید؟ اول، طالبان بخشی "حداقلی" از واقعیت افغانستان است. دوم، طالبان با کودتا و تفنگ دولت را سرنگون کرده است.
طالبان نه تنها در کشور افغانستان، بلکه در میان خود قوم افغان (پشتون)ها نیز اکثریتی نیستند. در تخمین های بالا از قوم پشتون در افغانستان 38 میلیون نفری، حدود 35 درصد (5 / 13 میلیون نفر) پشتون (افغان) هستند. بگذریم از اینکه جمعیت اصلی پشتون ها (حدود 32 میلیون نفر) در پاکستان (حامیان طالبان و مؤسسین مدارس حقانی و مکاتب دیوبندی) ساکنند و بسیاری از نیروهای طالبان از آنجا و اندکی نیز از دیگر اقوام سنی مذهب افغانستان، کشورهای آسیای میانه و چچن و داعشی هستند. از طرف دیگر تعداد نیروهای طالبان 75 هزار نفر اعلام شده است. حتی اگر دست بالا بگیریم و نیروهای طالبان را 100 هزار نفر در نظر بگیریم و جمعیت 5 /2 برابری پشتون ها در پاکستان نسبت به افغانستان و نیز نیروهای دیگر پیوسته به آنها را هم در نظر نگیریم باز می بینیم که هنوز 1 درصد (135 هزار نفر) از پشتون های افغانستان نیز طالبان را همراهی نکرده اند! طالبان که ارتش و سلاح های سنگین مدرن و ساز و برگ نظامی و حتی یونیفرم هم ندارند که تصور شود در گردآوری و سازماندهی چنین نیروی مدرن و جنگ افزارهایی دچار مشکل بوده اند. همچنین، خود شهرهای بزرگ پشتون نشینی چون قندهار، قندوز، جلال آباد و زرنج نیز با حمله نظامی توسط طالبان فتح شد. مهمتر، دیگر بر کمتر کسی پوشیده است که افغانستان برنامه ریزی شده و طی توافقی با طالبان به آنها واگذار شد؛ از معاملات سال های اخیر دوحه میان امریکا و طالبان و مشروعیت دادن به آنها گرفته تا خبرهایی که این روزها هرچه بیشتر توسط مقامات سیاسی و نظامی افغانستان درباره دستورهای دولت مبنی بر تسلیم ولایات و شهرها به طالبان منتشر می شود.
به هر روی، آنچه مسلم است اینکه، حتی اگر تمامی پشتون ها نیز طالبان را همراهی می کردند (35 درصد) نسبت به اکثریت کشور (65 درصد دیگر تاجیک، هزاره، ازبک، ترکمن، بلوچ و ... ) در اقلیت قرار داشتند، تا چه رسد به وضعیت کنونی و به قدرت رسیدن طالبان. طالبان نیک می دانسته اند که با هیچ ساز و کار دموکراتیک و انتخابی ای نمی توانسته اند حتی در میان هم قومی های خود به نمایندگی انتخاب شوند.
به نظر می رسد اندک کرنش موقتی که در رفتار طالبان نسبت به دو دهه قبل دیده می شود و اینکه این اقلیتی که با زور اسلحه قدرت را به دست گرفته اند زیرکانه تطمیع را در کنار تهدید به کار گرفته اند بخاطر چنین دلایلی باشد:
🔸 نوشته را در انگاره یا InstantView بخوانید 🔻
📎 Engare.net/taliban_in_afg
📺 رسانه شمایید. لطفا به اشتراک بگذارید.
🔶 انگاره
@EngareNet
@SocioNet
Telegraph
“طالبان بخشی از واقعیت افغانستان” (؟)
به قلم محمدرضا تهمک اسفناک است که خانه ات را بمباران کنند، زیر آوار باشی و بگویند مقصر صاحبخانه است که خانه اش تحمل بمب را نداشت! بسیاری از تحلیل هایی که این روزها در مورد وضعیت افغانستان می بینیم مستقیم یا غیرمستقیم در حال تحقیر مردم افغانستان و تطهیر طالبان…
👍1
✅ نگاهی به مفهوم برساخته شدن طالبان
🖋 ایمان نمدیانپور
📍بررسی ریشههای بنیادگرایی به طرق گوناگون، امکانمند و قابلتأمل و بررسی است. میتوان با رجوع به ریشههای تاریخی و ریشههای بنیادین آن، این جریان را بررسی کرد. روش دیگر برای فهم ساختار بنیادگرایی اتکا به متن مقدس و خوانش کلاسیک از متن است. روش دیگر خوانش و بررسی مسئله بنیادگرایی پرداختن به مفهوم مداخله و بررسی نظام جهانی و حمایت از این جریان برای تبدیل آن به یک عنصر فشار در عرصه جهانی است؛ اما روش من برای بررسی مفهوم بنیادگرایی علاوه بر تمسک روشهای فوق، تکیه اصلی بر سبک زندگی یک انسان بنیادگراست.
تفکر و رویکرد بنیادگرایی علاوه بر نمای بیرونی آن که در ساحت گروههای بنیادگرا خود را آشکار میکند، مهمترین عناصر بنیادگرایی ریشه در عقاید و نظام زیستی انسان بنیادگرا دارد. بنیادگرایی را میتوان بهمثابه یک طیف زیستی در زندگی آدمیان نگریست. میتوان گفت طالبانیسم برساخت یک سبک زندگی و نگاه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به جهان است؛ زیرا....
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 Engare.net/concept-of-the-taliban
📺 رسانه شمایید.
🔶 انگاره
@EngareNet
@SocioNet
🖋 ایمان نمدیانپور
📍بررسی ریشههای بنیادگرایی به طرق گوناگون، امکانمند و قابلتأمل و بررسی است. میتوان با رجوع به ریشههای تاریخی و ریشههای بنیادین آن، این جریان را بررسی کرد. روش دیگر برای فهم ساختار بنیادگرایی اتکا به متن مقدس و خوانش کلاسیک از متن است. روش دیگر خوانش و بررسی مسئله بنیادگرایی پرداختن به مفهوم مداخله و بررسی نظام جهانی و حمایت از این جریان برای تبدیل آن به یک عنصر فشار در عرصه جهانی است؛ اما روش من برای بررسی مفهوم بنیادگرایی علاوه بر تمسک روشهای فوق، تکیه اصلی بر سبک زندگی یک انسان بنیادگراست.
تفکر و رویکرد بنیادگرایی علاوه بر نمای بیرونی آن که در ساحت گروههای بنیادگرا خود را آشکار میکند، مهمترین عناصر بنیادگرایی ریشه در عقاید و نظام زیستی انسان بنیادگرا دارد. بنیادگرایی را میتوان بهمثابه یک طیف زیستی در زندگی آدمیان نگریست. میتوان گفت طالبانیسم برساخت یک سبک زندگی و نگاه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به جهان است؛ زیرا....
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 Engare.net/concept-of-the-taliban
📺 رسانه شمایید.
🔶 انگاره
@EngareNet
@SocioNet
👍1
✅ راهی به رهایی
🖋 نرگس سوری
📍آنتونیو گرامشی از مارکسیستهای هگلی توجه عمدهای به جنبشهای فرودستان داشته است. همین امر او را به یکی از ارجاعات مهم مطالعات فرودستان که در دهه ۸۰ میلادی شکل گرفت، بدل کرده است. گرامشی مواجههای کاملاً انضمامی با مسئلهی جنبش فرودستان دارد و آنچه در این زمینه تئوریزه میکند به تجربه او از تاریخ ایتالیا برمیگردد.
مسئله برای او این بود که به چه دلیل شورشها فرودستان در ایتالیا بیفرجام ماند و علیرغم گستردگی به تغییر وضعیت موجود منجر نشد؟ او صراحتاً پاسخ میدهد به دلیل فقدانِ رهبریِ آگاهانهی شورشهای فرودستان. این پاسخ مبتنی بر فرضهایی است که گرامشی آنها را در یادداشت خودجوشی و رهبری آگاهانه توضیح میدهد. پرسش محوری برای او حول این امر شکل میگیرد که آیا فرودستان میتوانند به نحو خوداتکایی به رهایی دست یابند و به عبارتی از موقعیت فرودستی به موقعیت هژمونی گذر کنند؟
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 Engare.net/way-to-release
📺 رسانه شمایید.
🔶 انگاره
@EngareNet
@SocioNet
🖋 نرگس سوری
📍آنتونیو گرامشی از مارکسیستهای هگلی توجه عمدهای به جنبشهای فرودستان داشته است. همین امر او را به یکی از ارجاعات مهم مطالعات فرودستان که در دهه ۸۰ میلادی شکل گرفت، بدل کرده است. گرامشی مواجههای کاملاً انضمامی با مسئلهی جنبش فرودستان دارد و آنچه در این زمینه تئوریزه میکند به تجربه او از تاریخ ایتالیا برمیگردد.
مسئله برای او این بود که به چه دلیل شورشها فرودستان در ایتالیا بیفرجام ماند و علیرغم گستردگی به تغییر وضعیت موجود منجر نشد؟ او صراحتاً پاسخ میدهد به دلیل فقدانِ رهبریِ آگاهانهی شورشهای فرودستان. این پاسخ مبتنی بر فرضهایی است که گرامشی آنها را در یادداشت خودجوشی و رهبری آگاهانه توضیح میدهد. پرسش محوری برای او حول این امر شکل میگیرد که آیا فرودستان میتوانند به نحو خوداتکایی به رهایی دست یابند و به عبارتی از موقعیت فرودستی به موقعیت هژمونی گذر کنند؟
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 Engare.net/way-to-release
📺 رسانه شمایید.
🔶 انگاره
@EngareNet
@SocioNet
👍2
✅ سالمندی، پدیدهای اجتماعی و نابرابر در ایران
🖋 شیوا پروائی
📍سالمندی پدیدهای صرفاً بیولوژیکی و جسمی نیست بلکه پدیدهای اجتماعی است و در بین جوامع و افراد مختلف به شکل نابرابری تجربه میشود. سالمندان با توجه به سرمایههای انباشتی طی مسیر زندگی، تجربه متفاوتی از سالمندی خود دارند؛ برخی سالمندی جسمی و فیزیولوژیک را زودتر و حتی قبل از رسیدن به سن تقویمی سالمندی تجربه میکنند اما درمقابل افرادی نیز هستند که زندگی سالم، فعال و موفقی را در زندگی سالمندی تجربه میکنند.
تجربه دوران سالمندی برای همه سالمندان، تجربهای واحد و یک شکل نیست و برحسب کیفیت دسترسی به انواع سرمایهها تجربهای متفاوت و نابرابر است. افراد مبتنی بر سرمایههای انباشتی (اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی، اجتماعی و سلامت) طی مسیر زندگی (قبل از دوره زندگی سالمندی) سالمندی متفاوتی را تجربه میکنند به نحوی که میتوان گفت تجربه سالمندی تا حد زیادی تجربهای طبقاتی است.
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 Engare.net/eldery-in-iran
📺 رسانه شمایید.
🔶 انگاره
@EngareNet
@SocioNet
🖋 شیوا پروائی
📍سالمندی پدیدهای صرفاً بیولوژیکی و جسمی نیست بلکه پدیدهای اجتماعی است و در بین جوامع و افراد مختلف به شکل نابرابری تجربه میشود. سالمندان با توجه به سرمایههای انباشتی طی مسیر زندگی، تجربه متفاوتی از سالمندی خود دارند؛ برخی سالمندی جسمی و فیزیولوژیک را زودتر و حتی قبل از رسیدن به سن تقویمی سالمندی تجربه میکنند اما درمقابل افرادی نیز هستند که زندگی سالم، فعال و موفقی را در زندگی سالمندی تجربه میکنند.
تجربه دوران سالمندی برای همه سالمندان، تجربهای واحد و یک شکل نیست و برحسب کیفیت دسترسی به انواع سرمایهها تجربهای متفاوت و نابرابر است. افراد مبتنی بر سرمایههای انباشتی (اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی، اجتماعی و سلامت) طی مسیر زندگی (قبل از دوره زندگی سالمندی) سالمندی متفاوتی را تجربه میکنند به نحوی که میتوان گفت تجربه سالمندی تا حد زیادی تجربهای طبقاتی است.
🔸 ادامه نوشته را در انگاره بخوانید 🔻
📎 Engare.net/eldery-in-iran
📺 رسانه شمایید.
🔶 انگاره
@EngareNet
@SocioNet
👍1
📰 نشریه علمی تخصصی سرونامه شماره ۱
🔅 پرونده ویژه مهاجرت
🗓 پاییز ۱۴۰۰
📍 شماره نخست سرونامه، گاهنامهی علمی تخصصی علوم اجتماعی به سردبیری سورن مصطفائی در پاییز ۱۴۰۰ منتشر شد. این نشریه در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه خوارزمی منتشر میشود. این شماره به مهاجرت اختصاص دارد.
📍عناوین یادداشتهای این شماره:
علوم اجتماعی
نگاهی به فرآیند اجتماعی مهاجرت
بر اصول هستیشناسی و معرفتشناسی مهاجرت به فصل مشترک نرسیدیم
شهر
شبکههای اجتماعی مهاجرین
جنسیت
مهاجرت و فرار از کلیشههای جنسیتی
دانشگاه
خیال مهاجرت و دانشجویان علوم اجتماعی
زندگی روزمره
مهاجرت، غربت یا قربت
ادبیات
بُعد بیزوال کلمات: نگاهی به شاهرخ مسکوب در سالهای دور از وطن
سینما
نگاهی گذرا به مهاجرت با خوانشی از چند اثر سینمایی
آب، فرودستان و مهاجرت
🔻 دانلود و مطالعه آنلاین نشریه در #انگاره
📎 Engare.net/sarvname1
🗞 و یا در پست بعد از تلگرام دانلود کنید. 🔻
https://www.tgoop.com/EngareNet/1399
📺 رسانه شمایید. لطفا به اشتراک بگذارید.
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
@EngareNet
@SocioNet
🔅 پرونده ویژه مهاجرت
🗓 پاییز ۱۴۰۰
📍 شماره نخست سرونامه، گاهنامهی علمی تخصصی علوم اجتماعی به سردبیری سورن مصطفائی در پاییز ۱۴۰۰ منتشر شد. این نشریه در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه خوارزمی منتشر میشود. این شماره به مهاجرت اختصاص دارد.
📍عناوین یادداشتهای این شماره:
علوم اجتماعی
نگاهی به فرآیند اجتماعی مهاجرت
بر اصول هستیشناسی و معرفتشناسی مهاجرت به فصل مشترک نرسیدیم
شهر
شبکههای اجتماعی مهاجرین
جنسیت
مهاجرت و فرار از کلیشههای جنسیتی
دانشگاه
خیال مهاجرت و دانشجویان علوم اجتماعی
زندگی روزمره
مهاجرت، غربت یا قربت
ادبیات
بُعد بیزوال کلمات: نگاهی به شاهرخ مسکوب در سالهای دور از وطن
سینما
نگاهی گذرا به مهاجرت با خوانشی از چند اثر سینمایی
آب، فرودستان و مهاجرت
🔻 دانلود و مطالعه آنلاین نشریه در #انگاره
📎 Engare.net/sarvname1
🗞 و یا در پست بعد از تلگرام دانلود کنید. 🔻
https://www.tgoop.com/EngareNet/1399
📺 رسانه شمایید. لطفا به اشتراک بگذارید.
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
@EngareNet
@SocioNet
👍2❤1