✍🏼 دکتر #آذرتاش_آذرنوش (۲۹ بهمن ۱۳۱۶ – ۱۵ مهر ۱۴۰۰)
در سهچهار کتیبهای که به عربی از پیش از اسلام بهدست آمده، تنها یک کلمهٔ فارسی (تاج) بهچشم میخورَد. بهعکس، تعداد کلمات فارسی در اشعار جاهلی زیاد است… البته اینها اسناد صددرصد معتبری نیستند و احتمال میرود گروهی از کلمات فارسی رایج نزد جاهلیان از این اشعار حذف شده باشد یا برخی کلمات عصر اسلام را به آنها اضافه کرده باشند… عیب بزرگ واژههای قرضیِ عصر جاهلی در آن است که در بسیاری از موارد، تاریخ معینی برای ورود آنها به عربی نمیتوان داد… برخی از نمونهها به این شرحاند: اِبریق (آبریز)، اَبزَن (آبزن)، اُرجوان (ارغوان)، اِوان یا اِیوان (تالار پذیرایی ساسانیان، قصر)، بند (پرچم، عَلَم)، جُل (گُل)، جُلّستان (گلستان)، خندق (از پهلوی کَندَک؛ حضور این کلمه در عصر جاهلی نظریهٔ کسانی را که آن را از ابداعات سلمان فارسی میدانند نفی میکند)، دهقان (دهگان)، زنجبیل، شهنشاه، فارسی (بهصورت صفت برای چیزهای مختلف)، فیل (پیل)، قیرَوان (کاروان)، کِسری (خسرو)، هَمیان (کیسهای که به کمر بندند)، هَنزَمَن (انجمن)، وَرد (از ریشهٔ پهلوی و اوستایی، بهمعنی گُل و نیز رنگ سرخ).
(برگرفته از: آذرتاش آذرنوش. راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی. تهران: انتشارات توس، ۱۳۷۴، ص ۱۲۲–۱۴۲)
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
در سهچهار کتیبهای که به عربی از پیش از اسلام بهدست آمده، تنها یک کلمهٔ فارسی (تاج) بهچشم میخورَد. بهعکس، تعداد کلمات فارسی در اشعار جاهلی زیاد است… البته اینها اسناد صددرصد معتبری نیستند و احتمال میرود گروهی از کلمات فارسی رایج نزد جاهلیان از این اشعار حذف شده باشد یا برخی کلمات عصر اسلام را به آنها اضافه کرده باشند… عیب بزرگ واژههای قرضیِ عصر جاهلی در آن است که در بسیاری از موارد، تاریخ معینی برای ورود آنها به عربی نمیتوان داد… برخی از نمونهها به این شرحاند: اِبریق (آبریز)، اَبزَن (آبزن)، اُرجوان (ارغوان)، اِوان یا اِیوان (تالار پذیرایی ساسانیان، قصر)، بند (پرچم، عَلَم)، جُل (گُل)، جُلّستان (گلستان)، خندق (از پهلوی کَندَک؛ حضور این کلمه در عصر جاهلی نظریهٔ کسانی را که آن را از ابداعات سلمان فارسی میدانند نفی میکند)، دهقان (دهگان)، زنجبیل، شهنشاه، فارسی (بهصورت صفت برای چیزهای مختلف)، فیل (پیل)، قیرَوان (کاروان)، کِسری (خسرو)، هَمیان (کیسهای که به کمر بندند)، هَنزَمَن (انجمن)، وَرد (از ریشهٔ پهلوی و اوستایی، بهمعنی گُل و نیز رنگ سرخ).
(برگرفته از: آذرتاش آذرنوش. راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی. تهران: انتشارات توس، ۱۳۷۴، ص ۱۲۲–۱۴۲)
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
Forwarded from دژنپشت (محمود فاضلی بیرجندی)
.
سخنی به فرخی جشن مهرگان
۱۶ مهر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
به ستایش ما گوش فرا ده ای مهر،
ستایش ما را بپذیر ای مهر،
خواسته ما را برآور ای مهر.
ـ مهر یشت.
روز شانزدهم ماه مهر به نام جشن مهرگان بزرگ نامیده شده.
جشن مهرگان، دوم جشن بزرگ ایرانیان پس از نوروز، و جشنی چندان بزرگ بود که استیلای عرب بر ایران هم آن را از میان نبرد. اما این بنیاد مینویی فرهنگ ایران از زمان چیرگی مغولان رفته رفته کمرنگ شد.
واژه مهر
مهر در اوستا و در کتیبههای هخامنشی Mithra و در سنسکریت Mitra آمده. از این واژه معناهای گوناگون برمیآید. مهر، نام هفتمین ماه در گاهشماری خورشیدی است. عهد و پیمان و محبت از معناهای مهر است. خورشید را در پارسی مهر گویند. برخی نامها با پیوند مهر است، چون مهرداد، مهران، مهری و ....
در تورات، نام خزانهدار کوروش میترادات آمده.
مهر در آیین زرتشتی یکی از فریشتگان است و بدین روی نام مهر را بر آتشکدهها گذاشتهاند، چون آذربرزین مهر.
مهر در پزشکی با نام میتریداتیسم آمده و آن به استعمال پارهای زهر گفته شود، چندان که پیوسته بر اندازه استعمال افزوده گردد. مهرداد بزرگ، شاهنشاه ایران، در گیرودار پیکار با روم پیوسته اندکی زهر میخورد تا بدنش به آن خوگیر شود و زهر دشمن بر او کار نکند.
برخی آیینهای جشن مهرگان
برخی از آیینهای جشن مهرگان چنین بوده:
- شاهنشاهان هخامنشی در این جشن رخت فاخر ارغوانی بر تن میکردند و با هممیهنان میرقصیدند.
- ساتراپ ارمنستان بیست هزار کره اسپ به دربار شاهنشاه ایران میفرستاد.
-اردشیر پاپکان و خسرو انوشه روان به همه رخت نو میبخشیدند.
- موبدان موبد ایران خونچهای به پیشگاه شاهنشاه میآورد که در آن لیمو و شکر و نیلوفر و به و سیب و انگور سفید و مورد چیده بود.
در اوستا
در اوستا مهر یشت به نام مهر است. این یشت در ۳۵ فرگرد و ۱۴۶ پاره است. مهر یشت یادآور روزگار آریاییان و نمایانگر اصلاحات زرتشت پیامبر است.
مهر پشت دو سخن بزرگ دارد: راستی و دلیری.
از آثار همین یشت در ایران باستان راستگویی و پهلوانی ریشه گرفت و بگسترد و از خوی ایرانیان شد.
در روم
چون شاهنشاهان ایران نگاهی ویژه به مهر داشتند و سپاهیان ایرانی پیروزی خود را از مهر میدانستند ستایش مهر با ایرانیان به هر کجای پراکنده شد. در جنگها به سربازان رومی سرایت کرد. در یونان که خدای خورشید (هلیوس) پرستیده میشد آیین مهر ایرانی با آن درپیوست و به کشورهای اروپایی رفت.
معبد مهر
معبد مهر را مهرائوم نامیدند و آن سردابی یا غاری در زیرزمین بود.
سخنی چند از مهر یشت
میستاییم مهرِ دارنده دشتهای فراخ را که به سرزمینهای آریایی خان و مان با آرامش و خوشی ببخشد.
اگر بزرگ خانواده، بزرگ ده، رییس ناحیه، یا شهریار مملکت دروغ گوید آنگاه مهر خشمناک شود و بزرگ خانواده، بزرگ ده، رییس ناحیه و شهریار مملکت را تباه سازد.
بادا که مهر و راستی و دلیری در سرزمینهای ایران بپراکند و پایدارتر شود.
جشن مهرگان فرخ باد. فرختر باد.
https://www.tgoop.com/dejnepesht4000
سخنی به فرخی جشن مهرگان
۱۶ مهر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
به ستایش ما گوش فرا ده ای مهر،
ستایش ما را بپذیر ای مهر،
خواسته ما را برآور ای مهر.
ـ مهر یشت.
روز شانزدهم ماه مهر به نام جشن مهرگان بزرگ نامیده شده.
جشن مهرگان، دوم جشن بزرگ ایرانیان پس از نوروز، و جشنی چندان بزرگ بود که استیلای عرب بر ایران هم آن را از میان نبرد. اما این بنیاد مینویی فرهنگ ایران از زمان چیرگی مغولان رفته رفته کمرنگ شد.
واژه مهر
مهر در اوستا و در کتیبههای هخامنشی Mithra و در سنسکریت Mitra آمده. از این واژه معناهای گوناگون برمیآید. مهر، نام هفتمین ماه در گاهشماری خورشیدی است. عهد و پیمان و محبت از معناهای مهر است. خورشید را در پارسی مهر گویند. برخی نامها با پیوند مهر است، چون مهرداد، مهران، مهری و ....
در تورات، نام خزانهدار کوروش میترادات آمده.
مهر در آیین زرتشتی یکی از فریشتگان است و بدین روی نام مهر را بر آتشکدهها گذاشتهاند، چون آذربرزین مهر.
مهر در پزشکی با نام میتریداتیسم آمده و آن به استعمال پارهای زهر گفته شود، چندان که پیوسته بر اندازه استعمال افزوده گردد. مهرداد بزرگ، شاهنشاه ایران، در گیرودار پیکار با روم پیوسته اندکی زهر میخورد تا بدنش به آن خوگیر شود و زهر دشمن بر او کار نکند.
برخی آیینهای جشن مهرگان
برخی از آیینهای جشن مهرگان چنین بوده:
- شاهنشاهان هخامنشی در این جشن رخت فاخر ارغوانی بر تن میکردند و با هممیهنان میرقصیدند.
- ساتراپ ارمنستان بیست هزار کره اسپ به دربار شاهنشاه ایران میفرستاد.
-اردشیر پاپکان و خسرو انوشه روان به همه رخت نو میبخشیدند.
- موبدان موبد ایران خونچهای به پیشگاه شاهنشاه میآورد که در آن لیمو و شکر و نیلوفر و به و سیب و انگور سفید و مورد چیده بود.
در اوستا
در اوستا مهر یشت به نام مهر است. این یشت در ۳۵ فرگرد و ۱۴۶ پاره است. مهر یشت یادآور روزگار آریاییان و نمایانگر اصلاحات زرتشت پیامبر است.
مهر پشت دو سخن بزرگ دارد: راستی و دلیری.
از آثار همین یشت در ایران باستان راستگویی و پهلوانی ریشه گرفت و بگسترد و از خوی ایرانیان شد.
در روم
چون شاهنشاهان ایران نگاهی ویژه به مهر داشتند و سپاهیان ایرانی پیروزی خود را از مهر میدانستند ستایش مهر با ایرانیان به هر کجای پراکنده شد. در جنگها به سربازان رومی سرایت کرد. در یونان که خدای خورشید (هلیوس) پرستیده میشد آیین مهر ایرانی با آن درپیوست و به کشورهای اروپایی رفت.
معبد مهر
معبد مهر را مهرائوم نامیدند و آن سردابی یا غاری در زیرزمین بود.
سخنی چند از مهر یشت
میستاییم مهرِ دارنده دشتهای فراخ را که به سرزمینهای آریایی خان و مان با آرامش و خوشی ببخشد.
اگر بزرگ خانواده، بزرگ ده، رییس ناحیه، یا شهریار مملکت دروغ گوید آنگاه مهر خشمناک شود و بزرگ خانواده، بزرگ ده، رییس ناحیه و شهریار مملکت را تباه سازد.
بادا که مهر و راستی و دلیری در سرزمینهای ایران بپراکند و پایدارتر شود.
جشن مهرگان فرخ باد. فرختر باد.
https://www.tgoop.com/dejnepesht4000
Telegram
دژنپشت
دژنپشت،
کتابخانه کهن سرزمین پارس
به روزگار پارتها
دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی
نشانی در اینستاگرام:
mahmudfazelibirjandi
کتابخانه کهن سرزمین پارس
به روزگار پارتها
دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی
نشانی در اینستاگرام:
mahmudfazelibirjandi
شانزدهم مهرماه زادروز ایرج افشار
تولّد
روز ۱۶ مهر ۱۳۰۴ زاده شدهام. نام ماماچۀ من مادام بالک بود. فرانسوی بوده است. دکتر یوسف میر او را به پدرم معرفی کرده بود. مادرم میگفت پروردن من در اختیار او و دایهاش رقیه نبود. هرچه دکتر میر میگفت بر آن آداب میبایست رفتار بشود. دکتر میر گفته بود ساعات معیّنی به بچه شیر بدهند، او را دائم بغل نکنند، بگذارند در جای خود گریه کند و از این قبیل رفتارها. پدرم در آن ایام تحت تأثیر تربیت فرنگیمآبی بود.
خانه و خانواده
خانهای که من آنجا زاده شدم و روزگار کودکیام در آن گذشت باغی بود پوشیده از درختان میوه (سیادرخت) و کاجهای بلند کهنسال. این باغ در ضلع شمال غربی چهارراهی بود که یک سوی آن راهی بود که به سردر سنگی میرسید و از سوی دیگر به چهارراه آقا شیخ هادی، یعنی در تقاطع خیابان پهلوی و خیابان معروف به قنات فرمانفرما بود. روبهروی باغ ما بخشی از تملّکات وسیع عبدالحسین میرزا فرمانفرما بود که عاقبت «کاخ مرمر» شد.
باغ ما پیش از اینکه به پدرم برسد از آنِ عموی او محمدتقی افشار بود و پیش از آن ملک میرزا عیسی وزیر و از وزیر به عموی پدرم منتقل شده بود؛ ظاهراً بدین مناسبت که آقا محمدتقی در یزد متصدی امور تیول وزیر مذکور بود. از تصادف روزگار مقداری از نامههای عموی پدرم میرزا عیسی و سید محمد انتظامالسلطنه به دستم رسید، از آن موقعی که آقا محمدتقی در یزد تیول آنها را اداره میکرده است. شاید این ملک ضمن محاسباتی که میانشان بوده است به ملکیت عمو قباله شده است. به هر تقدیر بعدها آقا محمدتقی آنجا را به برادر خود حاجی محمدصادق (پدر پدرم) میدهد یا میفروشد و از او به پدر من میرسد.
این دفتر بیمعنی: یادگارنمای فرهنگی از ایرج افشار، به کوشش بهرام، کوشیار و آرش افشار، تهران: انتشارات سخن، ۱۴۰۲، ص ۲۵
@AfsharFoundation
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
تولّد
روز ۱۶ مهر ۱۳۰۴ زاده شدهام. نام ماماچۀ من مادام بالک بود. فرانسوی بوده است. دکتر یوسف میر او را به پدرم معرفی کرده بود. مادرم میگفت پروردن من در اختیار او و دایهاش رقیه نبود. هرچه دکتر میر میگفت بر آن آداب میبایست رفتار بشود. دکتر میر گفته بود ساعات معیّنی به بچه شیر بدهند، او را دائم بغل نکنند، بگذارند در جای خود گریه کند و از این قبیل رفتارها. پدرم در آن ایام تحت تأثیر تربیت فرنگیمآبی بود.
خانه و خانواده
خانهای که من آنجا زاده شدم و روزگار کودکیام در آن گذشت باغی بود پوشیده از درختان میوه (سیادرخت) و کاجهای بلند کهنسال. این باغ در ضلع شمال غربی چهارراهی بود که یک سوی آن راهی بود که به سردر سنگی میرسید و از سوی دیگر به چهارراه آقا شیخ هادی، یعنی در تقاطع خیابان پهلوی و خیابان معروف به قنات فرمانفرما بود. روبهروی باغ ما بخشی از تملّکات وسیع عبدالحسین میرزا فرمانفرما بود که عاقبت «کاخ مرمر» شد.
باغ ما پیش از اینکه به پدرم برسد از آنِ عموی او محمدتقی افشار بود و پیش از آن ملک میرزا عیسی وزیر و از وزیر به عموی پدرم منتقل شده بود؛ ظاهراً بدین مناسبت که آقا محمدتقی در یزد متصدی امور تیول وزیر مذکور بود. از تصادف روزگار مقداری از نامههای عموی پدرم میرزا عیسی و سید محمد انتظامالسلطنه به دستم رسید، از آن موقعی که آقا محمدتقی در یزد تیول آنها را اداره میکرده است. شاید این ملک ضمن محاسباتی که میانشان بوده است به ملکیت عمو قباله شده است. به هر تقدیر بعدها آقا محمدتقی آنجا را به برادر خود حاجی محمدصادق (پدر پدرم) میدهد یا میفروشد و از او به پدر من میرسد.
این دفتر بیمعنی: یادگارنمای فرهنگی از ایرج افشار، به کوشش بهرام، کوشیار و آرش افشار، تهران: انتشارات سخن، ۱۴۰۲، ص ۲۵
@AfsharFoundation
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
▪️۱۶ مهر سالروز درگذشت دکتر سید محمد دبیر سیاقی می باشد
🔹استاد برجسته ادبیات ، پژوهشگر تاریخ ، شاعر، استاد عالیرتبه دانشگاه تهران ، آخرین بازمانده از حلقه شاگردان علامه #بدیع_الزمان_فروزانفر و علامه #علی_اکبر_دهخدا و یکی از برجسته ترین مصححین متون کهن پارسی می باشد.
🔹 او در سالهای ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۴ در گردآوری لغتنامه دهخدا با علیاکبر دهخدا همکاری داشت و از نخستین دستیاران دهخدا بود؛ مدت ۹ سال با علامه علیاکبر دهخدا در تنظیم مطالب حروف «ظ»، «ض»، «ل» و «پ» و ۱۱ سال با دکتر محمد معین در «لغتنامه دهخدا» و در انجمن ایرانشناسی همکاری داشت. پس از پایان تالیف لغتنامه دهخدا، بنا به وصیت علامه دهخدا در کنار دکتر معین و دکتر سیدجعفر شهیدی به بررسی و تالیف لغتنامه پرداخت.
استاد #دبیرسیاقی نزدیک به ۸۰ متن ادبی و تاریخی را تصحیح و منتشر کرده است، که از میان آنها میتوان به «شاهنامه فردوسی»، «دیوان منوچهری»، «نزهةالقلوب»، «فرهنگ سُروری و سلطان جلالالدین خوارزمشاه» و «تصحیح لغت فرس اسدی طوسی» اشاره کرد .
🔸 یادش گرامی
┏━━━🍁━━━┓
⠀ @foalborz
┗━━━🍁━━━┛
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
🔹استاد برجسته ادبیات ، پژوهشگر تاریخ ، شاعر، استاد عالیرتبه دانشگاه تهران ، آخرین بازمانده از حلقه شاگردان علامه #بدیع_الزمان_فروزانفر و علامه #علی_اکبر_دهخدا و یکی از برجسته ترین مصححین متون کهن پارسی می باشد.
🔹 او در سالهای ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۴ در گردآوری لغتنامه دهخدا با علیاکبر دهخدا همکاری داشت و از نخستین دستیاران دهخدا بود؛ مدت ۹ سال با علامه علیاکبر دهخدا در تنظیم مطالب حروف «ظ»، «ض»، «ل» و «پ» و ۱۱ سال با دکتر محمد معین در «لغتنامه دهخدا» و در انجمن ایرانشناسی همکاری داشت. پس از پایان تالیف لغتنامه دهخدا، بنا به وصیت علامه دهخدا در کنار دکتر معین و دکتر سیدجعفر شهیدی به بررسی و تالیف لغتنامه پرداخت.
استاد #دبیرسیاقی نزدیک به ۸۰ متن ادبی و تاریخی را تصحیح و منتشر کرده است، که از میان آنها میتوان به «شاهنامه فردوسی»، «دیوان منوچهری»، «نزهةالقلوب»، «فرهنگ سُروری و سلطان جلالالدین خوارزمشاه» و «تصحیح لغت فرس اسدی طوسی» اشاره کرد .
🔸 یادش گرامی
┏━━━🍁━━━┓
⠀ @foalborz
┗━━━🍁━━━┛
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
Forwarded from خردسرای فردوسی مازندران (علیاکبر قاسمی گلافشانی)
🔹۱۷ مهر سالروز درگذشت استاد محمدرضا شجریلن است. (تاریخ درگذشت: ۱۷ مهر ۱۳۹۹)
روانش شاد و مینوی باد.
آن یگانه خسرو آواز گقت:
"خاک پای مردم ایران" منم
این سخن نقشی کنون بر گور اوست
تا بگوید عشق جاویدان منم
هرکه بشنید این سخن گفت آفرین
همچنان عاشق بر این سامان منم
مرغ جانش چون ز تن پرواز کرد
بلبلی گفت از پریشانان منم
عندلیبی بر مزارش مویه کرد:
در غمت نالان شباروزان منم
🔹با احترام
علیاکبر قاسمی گلافشانی
🆔 @mazand_kheradsarayeferdowsi
روانش شاد و مینوی باد.
آن یگانه خسرو آواز گقت:
"خاک پای مردم ایران" منم
این سخن نقشی کنون بر گور اوست
تا بگوید عشق جاویدان منم
هرکه بشنید این سخن گفت آفرین
همچنان عاشق بر این سامان منم
مرغ جانش چون ز تن پرواز کرد
بلبلی گفت از پریشانان منم
عندلیبی بر مزارش مویه کرد:
در غمت نالان شباروزان منم
🔹با احترام
علیاکبر قاسمی گلافشانی
🆔 @mazand_kheradsarayeferdowsi
نگاهی به نامه رستم فرخزاد به برادر
✍️ #جلال_خالقی_مطلق:
سراسر نامه رستم به برادرش پر از احساسات گرم میهن دوستی است و مضمون مصرع دوم بیت ۸۰ (داستان یزدگرد شهریار) نقطه اوج آن . حافظ به خاطر «هوای مسکن مالوف و عهد یارقدیم» از سفر عذر میخواهد، رستم با دریغ از «باد نوشین ایران زمین» به سفر مرگ می رود. در بندهش سخن از «ایرانشهر آبادان خوشبوی» است و این صفت «خوشبوی» در واقع برابر همان «باد نوشین» است. در دینکرد در توصیف ستایش آمیز ایران آمده است : در بارۀ رنگ خودی و رنگ بیرونی ایرانشهر از دیدگاه دین بهی ، چنین است رنگ خودی ایرانشهر؛ نیکو آفرینش بر آیین دین مزدیسنا، و رنگ بیرونی آن، چند گونه است و ... آراسته و پاک و خوبچهر و خوببوی و پرشادمانی.
https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
✍️ #جلال_خالقی_مطلق:
سراسر نامه رستم به برادرش پر از احساسات گرم میهن دوستی است و مضمون مصرع دوم بیت ۸۰ (داستان یزدگرد شهریار) نقطه اوج آن . حافظ به خاطر «هوای مسکن مالوف و عهد یارقدیم» از سفر عذر میخواهد، رستم با دریغ از «باد نوشین ایران زمین» به سفر مرگ می رود. در بندهش سخن از «ایرانشهر آبادان خوشبوی» است و این صفت «خوشبوی» در واقع برابر همان «باد نوشین» است. در دینکرد در توصیف ستایش آمیز ایران آمده است : در بارۀ رنگ خودی و رنگ بیرونی ایرانشهر از دیدگاه دین بهی ، چنین است رنگ خودی ایرانشهر؛ نیکو آفرینش بر آیین دین مزدیسنا، و رنگ بیرونی آن، چند گونه است و ... آراسته و پاک و خوبچهر و خوببوی و پرشادمانی.
https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
تو این را دروغ و فسانه مدان
به یکسان رَوِشنِ زمانه مدان
از او هرچه اندرخورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی برد
این تالار بازتاب دهنده برداشتهای گرداننده از واکاوی رازهای نهفته در ژرفای داستانهای شاهنامه است.
گرداننده تالار : سیروس حامی
@Cyrus_Hami
به یکسان رَوِشنِ زمانه مدان
از او هرچه اندرخورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی برد
این تالار بازتاب دهنده برداشتهای گرداننده از واکاوی رازهای نهفته در ژرفای داستانهای شاهنامه است.
گرداننده تالار : سیروس حامی
@Cyrus_Hami
همای
پرسش یکی از دوستان است که همای چگونه هم نام پسران است هم نام دختران، یعنی چرا از قرنهای گذشته شواهدی به دست است که همای اسم پسران هم بوده. پاسخ ساده است و شاید سابقاً نیز به آن در این یادداشتها اشارهای شده باشد: همای به عنوان نام پسران بازمانده است از هُمایَه
hu-māya
و همای به عنوان نام دختران بازمانده است از هُمایا
hu-māyā
یعنی با نشانهٔ تأنیث در پایان آن. در اسناد هخامنشی آنچه به دست است، تا آن جا که نویسنده میداند، humāya است، یعنی نام مردان. در اوستا humāyā دختر گشتاسپ مشهور است. یک humāyaka هم در اوستا هست که نامش یک پسوند تصغیر دارد. از این نام همایک در ایرانی میانه نیز شواهدی به دست است. در هندی باستان هم از هر دو میتوان شواهدی یافت، هم از sumāyā که مؤنث است و هم از sumāya که مذکر است.
معنای نام صاحبقدرت و صاحب قدرت فوقالعاده و صاحب "مایا" و ورجاوند و مانند اينهاست.
تحول هر دو نام humāyā و humāya به یک سان بوده و آن تبدیل هر دو به همای است. از اینها معلوم میشود که چرا همای هم نام مردان بوده و هم نام زنان.
به جهت شواهد و توضیحات میتوان رجوع کرد به این کتاب:
Ulla Remmer, Frauennamen im Rigveda und im Avesta, Wien, 2006, 139ff.
🔹برگرفته از کانال تلگرامی:دکتر سید احمد رضا قائم مقامی
https://www.tgoop.com/eshtadan
پرسش یکی از دوستان است که همای چگونه هم نام پسران است هم نام دختران، یعنی چرا از قرنهای گذشته شواهدی به دست است که همای اسم پسران هم بوده. پاسخ ساده است و شاید سابقاً نیز به آن در این یادداشتها اشارهای شده باشد: همای به عنوان نام پسران بازمانده است از هُمایَه
hu-māya
و همای به عنوان نام دختران بازمانده است از هُمایا
hu-māyā
یعنی با نشانهٔ تأنیث در پایان آن. در اسناد هخامنشی آنچه به دست است، تا آن جا که نویسنده میداند، humāya است، یعنی نام مردان. در اوستا humāyā دختر گشتاسپ مشهور است. یک humāyaka هم در اوستا هست که نامش یک پسوند تصغیر دارد. از این نام همایک در ایرانی میانه نیز شواهدی به دست است. در هندی باستان هم از هر دو میتوان شواهدی یافت، هم از sumāyā که مؤنث است و هم از sumāya که مذکر است.
معنای نام صاحبقدرت و صاحب قدرت فوقالعاده و صاحب "مایا" و ورجاوند و مانند اينهاست.
تحول هر دو نام humāyā و humāya به یک سان بوده و آن تبدیل هر دو به همای است. از اینها معلوم میشود که چرا همای هم نام مردان بوده و هم نام زنان.
به جهت شواهد و توضیحات میتوان رجوع کرد به این کتاب:
Ulla Remmer, Frauennamen im Rigveda und im Avesta, Wien, 2006, 139ff.
🔹برگرفته از کانال تلگرامی:دکتر سید احمد رضا قائم مقامی
https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
💎نوزدهم مهر ماه، زادروز محقق بزرگ معاصر ، ادیب ، استاد بلند پایه دانشگاه تهران و شاعر برجسته دکتر #محمدرضا_شفیعی_کدکنی گرامی باد.
🔹محمدرضا شفیعی کدکنی نویسنده، شاعر و استاد ممتاز زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران است. او در کدکن از روستاهای قدیمی، بین نیشابور و تربتحیدریه زاده شد و از آغاز کودکی نزد پدرش و محمدتقی ادیب نیشابوری "ادیب نیشابوریدوم" به فراگیری زبان و ادبیات عرب پرداخت. "در هفتسالگی بخشهایی از الفیه ابنمالک را از حفظ بود و فقه، کلام و اصول را نزد شیخ هاشم قزوینی معروف به "فقیه آزادگان" و نزد محمدهادی میلانی فراگرفت.
🔹وی به پیشنهاد دکتر علیاکبر فیاض، در دانشگاه فردوسی مشهد نامنویسی کرد و در کنکور آن سال نفر اول شد و به دانشکده ادبیات رفت و مدرک کارشناسی در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی و مدرک دکتری را نیز در همین رشته از دانشگاه تهران گرفت.
او از سال ۱۳۴۸ استاد دانشگاه تهران است. بدیعالزمان فروزانفر زیر برگه پیشنهاد استخدام وی نوشته بود «احترامی است به فضیلت».
دیر زندگانی باد.
✍ محمدرضا شفیعی کدکنی
ای نگاهت خنده مهتاب ها
بر پرند رنگ رنگ خواب ها
ای صفای جاودان هرچه هست:
باغ ها، گل ها، سحر ها، آب ها
ای نگاهت جاودان افروخته
شمع ها ، خورشیدها ، مهتاب ها
ای طلوع بی زوال آرزو
در صفای روشنی محراب ها
ناز نوشینی تو و دیدار توست
خنده مهتاب در مرداب ها
در خرام نازنینت جلوه کرد
رقص ماهی ها و پیچ و تاب ها
https://www.tgoop.com/eshtadan
🔹محمدرضا شفیعی کدکنی نویسنده، شاعر و استاد ممتاز زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران است. او در کدکن از روستاهای قدیمی، بین نیشابور و تربتحیدریه زاده شد و از آغاز کودکی نزد پدرش و محمدتقی ادیب نیشابوری "ادیب نیشابوریدوم" به فراگیری زبان و ادبیات عرب پرداخت. "در هفتسالگی بخشهایی از الفیه ابنمالک را از حفظ بود و فقه، کلام و اصول را نزد شیخ هاشم قزوینی معروف به "فقیه آزادگان" و نزد محمدهادی میلانی فراگرفت.
🔹وی به پیشنهاد دکتر علیاکبر فیاض، در دانشگاه فردوسی مشهد نامنویسی کرد و در کنکور آن سال نفر اول شد و به دانشکده ادبیات رفت و مدرک کارشناسی در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی و مدرک دکتری را نیز در همین رشته از دانشگاه تهران گرفت.
او از سال ۱۳۴۸ استاد دانشگاه تهران است. بدیعالزمان فروزانفر زیر برگه پیشنهاد استخدام وی نوشته بود «احترامی است به فضیلت».
دیر زندگانی باد.
✍ محمدرضا شفیعی کدکنی
ای نگاهت خنده مهتاب ها
بر پرند رنگ رنگ خواب ها
ای صفای جاودان هرچه هست:
باغ ها، گل ها، سحر ها، آب ها
ای نگاهت جاودان افروخته
شمع ها ، خورشیدها ، مهتاب ها
ای طلوع بی زوال آرزو
در صفای روشنی محراب ها
ناز نوشینی تو و دیدار توست
خنده مهتاب در مرداب ها
در خرام نازنینت جلوه کرد
رقص ماهی ها و پیچ و تاب ها
https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
▪️نوزدهم مهرماه، سالروز درگذشت «محمدرضا راشدمحصل» استاد برجستۀ زبان و ادبیات فارسی
(زادهٔ خرداد ۱۳۱۵ در بیرجند–۱۹ مهر ۱۴۰۲)
▪️روانشاد دکتر محمدرضا راشد محصل ، درخردادماه سال ۱۳۱۵ متولد شد. پدر و پدربزرگش از علمای دین و مورد وثوق و احترام مردم بودند. وی پس از اتمام تحصیلات مقدماتی و دوره های عالی تحصیلی در سال ۱۳۵۳ مدرک دکترای زبان و ادبیات فارسی را گرفت.
آثار📚
واژههای گویشی در نوشتههای ابوریحان بیرونی
درآمدی بر دستور زبان اوستایی
گزیدههای زاداسپرم
نجاتبخشی در ادیان
زند بهمنیسن
کتیبههای ایران باستان
سروش یسن اوستا
وزیدگیهای زاداسپرم
دینکرد هفتم
راهنمای زبان سنسکریت.
https://www.tgoop.com/eshtadan
(زادهٔ خرداد ۱۳۱۵ در بیرجند–۱۹ مهر ۱۴۰۲)
▪️روانشاد دکتر محمدرضا راشد محصل ، درخردادماه سال ۱۳۱۵ متولد شد. پدر و پدربزرگش از علمای دین و مورد وثوق و احترام مردم بودند. وی پس از اتمام تحصیلات مقدماتی و دوره های عالی تحصیلی در سال ۱۳۵۳ مدرک دکترای زبان و ادبیات فارسی را گرفت.
آثار📚
واژههای گویشی در نوشتههای ابوریحان بیرونی
درآمدی بر دستور زبان اوستایی
گزیدههای زاداسپرم
نجاتبخشی در ادیان
زند بهمنیسن
کتیبههای ایران باستان
سروش یسن اوستا
وزیدگیهای زاداسپرم
دینکرد هفتم
راهنمای زبان سنسکریت.
https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
✅ حالی من اندر عاشقی داوِ تمامی میزنم
🔹 حافظ
🔹همنوازی: چهارمضراب سهتار در سهگاه، کاری از جلال ذالفنون
🔹عمریست تا من در طلب هر روز گامی میزنم
دستِ شفاعت هر زمان در نیک نامی میزنم
بیماه مهرافروزِ خود تا بگذرانَم روز خود؛
دامی به راهی مینهم مرغی به دامی میزنم
اورنگ کو؟ گلچهر کو؟ نقشِ وفا و مهر کو؟
حالی من اندر عاشقی داوِ تمامی میزنم
تا بو که یابم آگهی از سایهی سروِ سَهی
گلبانگِ عشق از هر طرف بر خوش خُرامی میزنم
هرچند کـآن آرامِ دل دانم نبخشد کامِ دل؛
نقشِ خیالی میکشم فالِ دوامی میزنم
دانم سر آرد غصِّه را رنگین برآرد قصِّه را
این آه خون افشان که من هر صبح و شامی میزنم
با آن که از وی غایبم وز می چو حافظ تایبم؛
در مجلسِ روحانیان گَه گاه جامی میزنم
🔹چامه خوان: منوچهر فریدونی
نهم اسفندماه ۱۴۰۲
🔹داو
۱. نوبت بازی (بهویژه در قمار).
۲. ادعا و دعوی کاری.
⟨ داو دادن: (مصدر متعدی) [قدیمی] در بازی یا در قمار حق تقدم برای حریف قائل شدن؛ نوبتدادن.
⟨ داو یافتن: (مصدر لازم) [قدیمی] نوبت یافتن؛ فرصت یافتن.
فرهنگ فارسی عمید
https://www.tgoop.com/Namvarnameh/6207
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
🔹بزرگداشت حافظ
🔹 حافظ
🔹همنوازی: چهارمضراب سهتار در سهگاه، کاری از جلال ذالفنون
🔹عمریست تا من در طلب هر روز گامی میزنم
دستِ شفاعت هر زمان در نیک نامی میزنم
بیماه مهرافروزِ خود تا بگذرانَم روز خود؛
دامی به راهی مینهم مرغی به دامی میزنم
اورنگ کو؟ گلچهر کو؟ نقشِ وفا و مهر کو؟
حالی من اندر عاشقی داوِ تمامی میزنم
تا بو که یابم آگهی از سایهی سروِ سَهی
گلبانگِ عشق از هر طرف بر خوش خُرامی میزنم
هرچند کـآن آرامِ دل دانم نبخشد کامِ دل؛
نقشِ خیالی میکشم فالِ دوامی میزنم
دانم سر آرد غصِّه را رنگین برآرد قصِّه را
این آه خون افشان که من هر صبح و شامی میزنم
با آن که از وی غایبم وز می چو حافظ تایبم؛
در مجلسِ روحانیان گَه گاه جامی میزنم
🔹چامه خوان: منوچهر فریدونی
نهم اسفندماه ۱۴۰۲
🔹داو
۱. نوبت بازی (بهویژه در قمار).
۲. ادعا و دعوی کاری.
⟨ داو دادن: (مصدر متعدی) [قدیمی] در بازی یا در قمار حق تقدم برای حریف قائل شدن؛ نوبتدادن.
⟨ داو یافتن: (مصدر لازم) [قدیمی] نوبت یافتن؛ فرصت یافتن.
فرهنگ فارسی عمید
https://www.tgoop.com/Namvarnameh/6207
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
🔹بزرگداشت حافظ
Telegram
نامورنامه
.✍دکتر محمد علی اسلامی ندوشن
..وقتی [حافظ] در اوّلین غزل میگوید:
«شبِ تاریک و بیمِ موج و گردابی چنین هائل
کجا دانند حال ما سبکبارانِ ساحلها؟»
آیا نه آنست که زبانِ حالِ ایرانی را میسراید که در یکی از ناامنترین نقطههای دنیا، ماجراهای شگرفی را از سر گذرانده؟ «لشکر سلم و تور در آن گم شده» و «جرس فریاد میدارد که بربَندید محملها؟»
رمز کار حافظ در چیست؟
تنها جوابی که دارم این است که ایران کشور عجایب است. در دورانی فریدون و گودرز و بیژن پروراند، و در دورانی «شمسِ پرنده» و «حافظِ پشمینهپوش»، و هنوز هم از غافلگیر کردن و متحیّر کردن باز نایستاده
.................................
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
@sarv_e_sokhangoo
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
..وقتی [حافظ] در اوّلین غزل میگوید:
«شبِ تاریک و بیمِ موج و گردابی چنین هائل
کجا دانند حال ما سبکبارانِ ساحلها؟»
آیا نه آنست که زبانِ حالِ ایرانی را میسراید که در یکی از ناامنترین نقطههای دنیا، ماجراهای شگرفی را از سر گذرانده؟ «لشکر سلم و تور در آن گم شده» و «جرس فریاد میدارد که بربَندید محملها؟»
رمز کار حافظ در چیست؟
تنها جوابی که دارم این است که ایران کشور عجایب است. در دورانی فریدون و گودرز و بیژن پروراند، و در دورانی «شمسِ پرنده» و «حافظِ پشمینهپوش»، و هنوز هم از غافلگیر کردن و متحیّر کردن باز نایستاده
.................................
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
@sarv_e_sokhangoo
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
◼️ بیست و یکم مهرماه سالروز درگذشت غلامحسین مصاحب، ریاضیدان و سرپرست دائرةالمعارف فارسی
مصاحب صاحب شمّ ابتکاری و تازهیابی بود. دو موردی را که مناسب است عرض کنم یکی ابداع حروف کج برای خط فارسی است به منظور آنکه در عرض حروف معروف به ایتالیک در خطهای لاتینی قرار بگیرد و همان نوع استعمال را داشته باشد. این حروف تا حدودی رواج یافته است و در کتب و مجلات کم و بیش استعمال پذیرفته است. دیگری استعمال عدد صفر است به شکل دایرهای بسیار کوچک و به شکلی که درونش سیاه نباشد (تقریباً به مانند صفر در عددهای اروپایی) و این استعمال اگرچه تازهیاب مینماید، بازیابی اوست از آنچه مرسوم قدمای ما بود و در نسخ خطی ریاضی معمولاً عدد صفر به همین اسلوب دیده شده است و طبیعی است که اگر صفر و نقطه به یک شکل باشد موجب خطا و اشتباه خواهد بود. مرجح آن است که وجه تمایزی میان آن دو گذاشته شود. مصاحب خود در صفحۀ ۱۳ مدخل دائرةالمعارف تفصیلی در این باب دارد.
مصاحب در زمینۀ لغت و پهنۀ بسیار وسیع آن آزمایشها کرد و مخصوصاً در مورد وضع لغات جدید در قبال لغتها و اصطلاحهای خارجی که به مناسبت احتیاج و ضرورت ناچار از وارد کردن آنها هستیم رویهای و اسلوبی داشت که بر روش و ترتیب فرهنگستانها امتیاز داشت و علیالاصول دارای زنندگی و ناچسبی نبود. سالها بود که با جمعی از دوستان خود هفتهای یک روز مینشست و به بحث و فحص در لغات از آن دست میپرداختند. احمد آرام و صفی اصفیا و حسین گلگلاب و مصطفی مقرّبی و ناصح ناطق از آن زمرهاند. یک جزوه از حاصل کارشان فرهنگ اصطلاحات جغرافیایی است که در سال ۱۳۳۸ به چاپ رسید. مقدمۀ آن کتاب گویای روشی روشن است که مصاحب بدان پایبندی داشت.
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۵۷۶-۵۷۷]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
مصاحب صاحب شمّ ابتکاری و تازهیابی بود. دو موردی را که مناسب است عرض کنم یکی ابداع حروف کج برای خط فارسی است به منظور آنکه در عرض حروف معروف به ایتالیک در خطهای لاتینی قرار بگیرد و همان نوع استعمال را داشته باشد. این حروف تا حدودی رواج یافته است و در کتب و مجلات کم و بیش استعمال پذیرفته است. دیگری استعمال عدد صفر است به شکل دایرهای بسیار کوچک و به شکلی که درونش سیاه نباشد (تقریباً به مانند صفر در عددهای اروپایی) و این استعمال اگرچه تازهیاب مینماید، بازیابی اوست از آنچه مرسوم قدمای ما بود و در نسخ خطی ریاضی معمولاً عدد صفر به همین اسلوب دیده شده است و طبیعی است که اگر صفر و نقطه به یک شکل باشد موجب خطا و اشتباه خواهد بود. مرجح آن است که وجه تمایزی میان آن دو گذاشته شود. مصاحب خود در صفحۀ ۱۳ مدخل دائرةالمعارف تفصیلی در این باب دارد.
مصاحب در زمینۀ لغت و پهنۀ بسیار وسیع آن آزمایشها کرد و مخصوصاً در مورد وضع لغات جدید در قبال لغتها و اصطلاحهای خارجی که به مناسبت احتیاج و ضرورت ناچار از وارد کردن آنها هستیم رویهای و اسلوبی داشت که بر روش و ترتیب فرهنگستانها امتیاز داشت و علیالاصول دارای زنندگی و ناچسبی نبود. سالها بود که با جمعی از دوستان خود هفتهای یک روز مینشست و به بحث و فحص در لغات از آن دست میپرداختند. احمد آرام و صفی اصفیا و حسین گلگلاب و مصطفی مقرّبی و ناصح ناطق از آن زمرهاند. یک جزوه از حاصل کارشان فرهنگ اصطلاحات جغرافیایی است که در سال ۱۳۳۸ به چاپ رسید. مقدمۀ آن کتاب گویای روشی روشن است که مصاحب بدان پایبندی داشت.
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۵۷۶-۵۷۷]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
غلامحسین مُصاحب (زادهٔ ۱۲۸۹ تهران - درگذشتهٔ ۲۱ مهر ۱۳۵۸) ریاضیدان و دانشنامهنویس ایرانی بود.
یادش گرامی.
ترانه مصاحب: هرگاه از من میخواهند مطلبی درباره پدرم (غلامحسین مصاحب) بنویسم دچار عذاب وجدان میشوم، زیرا احساس میکنم نمیتوانم حق مطلب را به درستی درباره ایشان ادا کنم. زمینههای تخصصی و جنبههای شخصیتی پدرم به قدری زیاد و متنوع است که نوشتن درباره آنها متخصصان مختلفی را طلب میکند. عشق و علاقه پدرم به خانواده، نقش او در سرپرستی اثر جاودانه «دایرةالمعارف فارسی»، عشق زیاد او به ریاضیات و ایجاد تغییرات بنیادی در نظام آموزشی ریاضیات کشور از طریق «تأسیس مؤسسه ریاضیات» در دانشسرای عالی (دانشگاه تربیت معلم فعلی)، تربیت ریاضیدانان جوان و آشنا کردن آنها با ریاضیات جدید، تألیف کتب برجسته ریاضی و شخصیت استثنایی و کمالطلب ایشان هر یک داستانهای جداگانه و زیادی دارد. وارد شدن به دنیای دکتر مصاحب کار بسیار دشواری است و نمیتوان به اختصار درباره او و دنیایش نوشت.
____
کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
یادش گرامی.
ترانه مصاحب: هرگاه از من میخواهند مطلبی درباره پدرم (غلامحسین مصاحب) بنویسم دچار عذاب وجدان میشوم، زیرا احساس میکنم نمیتوانم حق مطلب را به درستی درباره ایشان ادا کنم. زمینههای تخصصی و جنبههای شخصیتی پدرم به قدری زیاد و متنوع است که نوشتن درباره آنها متخصصان مختلفی را طلب میکند. عشق و علاقه پدرم به خانواده، نقش او در سرپرستی اثر جاودانه «دایرةالمعارف فارسی»، عشق زیاد او به ریاضیات و ایجاد تغییرات بنیادی در نظام آموزشی ریاضیات کشور از طریق «تأسیس مؤسسه ریاضیات» در دانشسرای عالی (دانشگاه تربیت معلم فعلی)، تربیت ریاضیدانان جوان و آشنا کردن آنها با ریاضیات جدید، تألیف کتب برجسته ریاضی و شخصیت استثنایی و کمالطلب ایشان هر یک داستانهای جداگانه و زیادی دارد. وارد شدن به دنیای دکتر مصاحب کار بسیار دشواری است و نمیتوان به اختصار درباره او و دنیایش نوشت.
____
کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
ایران بوم
نگرشی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین
www.iranboom.ir
www.iranboom.ir
🔹۲۱ مهر زادروز لوریس هایکازی چکناواریان (زاده ۲۱ مهر ۱۳۱۶ در بروجرد) آهنگساز، رهبر ارکستر و نقاش ایرانی است.
عمرشان دراز باد.
@iranboom_ir
🔸لوریس چکناواریان: اینقدر به ما نگویید اقلیت!
🔸لوریس چکناواریان در آیین بزرگداشت «گورگن موسسیان» گفت: اینقدر از کلمهی «اقلیت» استفاده نکنید و به ما نگویید شما اقلیت هستید؛ در ایران اقلیت وجود ندارد.
ارامنه، گناه نکردهاند که در زمان فتحعلیشاه قاجار، منطقهی ارمنستان از ایران جدا شد. ارامنه اقلیت نیستند، آنها فقط به مملکت خودشان بازگشتهاند. ما همه ایرانی هستیم و برای ایران زحمت کشیدهایم.
لوریس چکناواریان:
🔸هر کجا شاهنامه باشد، من هم هستم.
@iranboom_ir
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
عمرشان دراز باد.
@iranboom_ir
🔸لوریس چکناواریان: اینقدر به ما نگویید اقلیت!
🔸لوریس چکناواریان در آیین بزرگداشت «گورگن موسسیان» گفت: اینقدر از کلمهی «اقلیت» استفاده نکنید و به ما نگویید شما اقلیت هستید؛ در ایران اقلیت وجود ندارد.
ارامنه، گناه نکردهاند که در زمان فتحعلیشاه قاجار، منطقهی ارمنستان از ایران جدا شد. ارامنه اقلیت نیستند، آنها فقط به مملکت خودشان بازگشتهاند. ما همه ایرانی هستیم و برای ایران زحمت کشیدهایم.
لوریس چکناواریان:
🔸هر کجا شاهنامه باشد، من هم هستم.
@iranboom_ir
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Forwarded from آژفنداک هوخشَتَره (باستانشناسی، فرهنگ و زبانهایباستانی، تاریخایران،ادب پارسی) (کوروش👑)
پیرامون آریایی بودن واژه تومان!
میتوان گفت بیشتر فرهنگهای نامآور ایرانی، ریشهی واژه تومان را «مغولی/ترکی» دانستهاند. بنا بر گواهها و نوشتههای باستانی، این واژه ریشهی آریایی و هندواروپایی دارد که وام واژهوار درون زبانهای آلتایی مغولی - ترکی شده است. واژه تومان از واژه "من man" در زبان پارسی که یکای (=واحدی) سنجش سنگینیست گرفته شده است، این واژه نخستین بار در زبان تُخاری که زبان کوشانیان بوده، به کار رفته است. زبان تُخاری زبانیست هندواروپایی و خویشاوند زبانهای ایرانی که بسیار به زبان سلتی نزدیک است، و روزگاری از خاور(=شرق) ایران تا باختر(غرب) چین و دشتر(=جنوب) آسیای میانه گفتگو میشده است. تومان در زبان تخاری کهن به ریختار «تمان» و در تخاری نو به ریختار «تومانه» به چم(= معنی) دههزار به کار رفته است. از آنجا که زبان تُخاری با سرزمین آلتایی (ترکان و مغولان) نزدیک بوده، از این روی وام واژگان بسیاری به زبانهای مغولی و ترکی سپرده است. بنمایههای پژوهشی ترکیه نیز این واژه را از بُن ایرانی و تُخاری دانستهاند. همچون تارنمای شناخته شدهی واژهشناسی «اتیمولوژی ترکچه» که دربارهی ریشه شناختی واژگان ترکی است، واژهی تومان را ساخته شده از دو بخش tu و māna دانسته که« اندازهی بسیار» معنی میدهد.
Proto-İranca (Ana-İranca) yazılı örneği bulunmayan *tu-māna "'büyük ölçü', çok büyük sayı, onbin sayısı" sözcüğünden alıntıdır. İrani kaynak için bkz. Bailey 1985: 120. Toharca tmān/tumane bir İrani dilden alıntı olmalıdır. Cf. Douglas Adams, A Dictionary of Tocharian B 301.
https://www.etimolojiturkce.com/kelime/tümen
🔥 اندیشکده آژفنداک هوَخشَتَره 🔥
╔════ 💐 💎══╗
@azhfandakhovaxshatare
اینستاگرام👇👇
instagram.com/koros_koros
╚═💥💫═════╝
میتوان گفت بیشتر فرهنگهای نامآور ایرانی، ریشهی واژه تومان را «مغولی/ترکی» دانستهاند. بنا بر گواهها و نوشتههای باستانی، این واژه ریشهی آریایی و هندواروپایی دارد که وام واژهوار درون زبانهای آلتایی مغولی - ترکی شده است. واژه تومان از واژه "من man" در زبان پارسی که یکای (=واحدی) سنجش سنگینیست گرفته شده است، این واژه نخستین بار در زبان تُخاری که زبان کوشانیان بوده، به کار رفته است. زبان تُخاری زبانیست هندواروپایی و خویشاوند زبانهای ایرانی که بسیار به زبان سلتی نزدیک است، و روزگاری از خاور(=شرق) ایران تا باختر(غرب) چین و دشتر(=جنوب) آسیای میانه گفتگو میشده است. تومان در زبان تخاری کهن به ریختار «تمان» و در تخاری نو به ریختار «تومانه» به چم(= معنی) دههزار به کار رفته است. از آنجا که زبان تُخاری با سرزمین آلتایی (ترکان و مغولان) نزدیک بوده، از این روی وام واژگان بسیاری به زبانهای مغولی و ترکی سپرده است. بنمایههای پژوهشی ترکیه نیز این واژه را از بُن ایرانی و تُخاری دانستهاند. همچون تارنمای شناخته شدهی واژهشناسی «اتیمولوژی ترکچه» که دربارهی ریشه شناختی واژگان ترکی است، واژهی تومان را ساخته شده از دو بخش tu و māna دانسته که« اندازهی بسیار» معنی میدهد.
Proto-İranca (Ana-İranca) yazılı örneği bulunmayan *tu-māna "'büyük ölçü', çok büyük sayı, onbin sayısı" sözcüğünden alıntıdır. İrani kaynak için bkz. Bailey 1985: 120. Toharca tmān/tumane bir İrani dilden alıntı olmalıdır. Cf. Douglas Adams, A Dictionary of Tocharian B 301.
https://www.etimolojiturkce.com/kelime/tümen
🔥 اندیشکده آژفنداک هوَخشَتَره 🔥
╔════ 💐 💎══╗
@azhfandakhovaxshatare
اینستاگرام👇👇
instagram.com/koros_koros
╚═💥💫═════╝
Etimolojiturkce
Tümen Kelime Kökeni, Kelimesinin Anlamı - Etimoloji
Tümen kelimesinin anlamı, kökeni ve etimolojik incelemesi. Tümen kelimesinin geçtiği en eski kaynak ve kelime etimolojisi, Tümen ne demek?
.
🔶 شاهنامه فردوسی گرچه حماسه است، سرودههای فراوانی دربارهی آشتی (صلح) و اخلاق در جنگ دارد، زیرا بنمایه آن خرَد ایرانشهری است. درباره ستایش آشتی و نکوهش جنگ، حکیم خردمند توس چنین میفرماید؛
مـرا آشتی بهتـر آید ز جنگ،
نباید گرفتن چنین کار تنگ!
کسی نیست بی آز و بی نام و ننگ
همان آشتـی بهتــر آید ز جنـگ!
http://www.tgoop.com/shahnamehToosi
🔸 https://www.tgoop.com/eshtadan
🔶 شاهنامه فردوسی گرچه حماسه است، سرودههای فراوانی دربارهی آشتی (صلح) و اخلاق در جنگ دارد، زیرا بنمایه آن خرَد ایرانشهری است. درباره ستایش آشتی و نکوهش جنگ، حکیم خردمند توس چنین میفرماید؛
مـرا آشتی بهتـر آید ز جنگ،
نباید گرفتن چنین کار تنگ!
کسی نیست بی آز و بی نام و ننگ
همان آشتـی بهتــر آید ز جنـگ!
http://www.tgoop.com/shahnamehToosi
🔸 https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
تو این را دروغ و فسانه مدان
به یکسان رَوِشنِ زمانه مدان
از او هرچه اندرخورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی برد
این تالار بازتاب دهنده برداشتهای گرداننده از واکاوی رازهای نهفته در ژرفای داستانهای شاهنامه است.
گرداننده تالار : سیروس حامی
@Cyrus_Hami
به یکسان رَوِشنِ زمانه مدان
از او هرچه اندرخورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی برد
این تالار بازتاب دهنده برداشتهای گرداننده از واکاوی رازهای نهفته در ژرفای داستانهای شاهنامه است.
گرداننده تالار : سیروس حامی
@Cyrus_Hami
#جلال_خالقی_مطلق:
از شاهنامه، تاریخ و فرهنگ باستان را آموختهاند
اگر بپرسند از #شاهنامه چه میتوان آموخت، پاسخ من این است که بیاغراق از هر برگ شاهنامه میتوان نکتهای آموخت. از شاهنامه، تاریخ و فرهنگ باستان را آموختهاند؛ از شاهنامه، آداب و رسوم و آیینهای نیاکان ما را آموختهاند؛ از شاهنامه، ادبیات باستان ما را آموختهاند؛ از شاهنامه شاعری آموختهاند؛ از شاهنامه اخلاق نیکو آموختهاند؛ از شاهنامه، کشورداری آموختهاند؛ از شاهنامه، هویت تاریخی، فرهنگی و ملی ایرانیان را آموختهاند و از شاهنامه، زبان فارسی را آموختهاند .
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
از شاهنامه، تاریخ و فرهنگ باستان را آموختهاند
اگر بپرسند از #شاهنامه چه میتوان آموخت، پاسخ من این است که بیاغراق از هر برگ شاهنامه میتوان نکتهای آموخت. از شاهنامه، تاریخ و فرهنگ باستان را آموختهاند؛ از شاهنامه، آداب و رسوم و آیینهای نیاکان ما را آموختهاند؛ از شاهنامه، ادبیات باستان ما را آموختهاند؛ از شاهنامه شاعری آموختهاند؛ از شاهنامه اخلاق نیکو آموختهاند؛ از شاهنامه، کشورداری آموختهاند؛ از شاهنامه، هویت تاریخی، فرهنگی و ملی ایرانیان را آموختهاند و از شاهنامه، زبان فارسی را آموختهاند .
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
جهانبينی فردوسی با جهانبينی ايرانی برابر است.
هر انسان پويا و ژرفانديش و فراخنگر میكوشد كه جهان را به شيوهای كه خود میتواند و میپسندد بشناسد و اگر چنين نباشد او تنها پيرو است. فردوسی هم جهانبينی ويژه فردی خود را يافته، آن را در شاهنامه باز نموده و با ما در ميان نهاده است. شايسته میدانم بر اين نكته انگشت بر نهم كه از ديد من جهانبينی فردوسی برابر با جهانبينی ايرانی است، زيرا كه فردوسی ايرانیترين ايرانی است كه من میشناسم. فردوسی چونان فرزانه و انديشمندی، بیگمان گزارش و برداشت خود را از جهانبينی فراگير ايرانی داشته است اما اين جهانبينی فردوسی با جهانبينی ايرانی، در شالوده و بن مايهها، يكسان است. پس هنگامی كه از جهانبينی فردوسی سخن میگوييم از جهانبينی پايدار ايرانی سخن در ميان آوردهايم. آن جهانبينی در همه ما چونان ايرانی به گونهای نهفته است كه شايد ما آگاهانه به آن نينديشيم و اگر از ما بپرسند كه جهانبينی ايرانی چيست؟ پاسخ روشنی برای اين پرسش نداشته باشيم. اما اين جهانبينی به گونهای نهادی و نهادين ناخودآگاهانه در همه ما وجود دارد.
✍️#ميرجلالالدين_كزازی
🆔 http://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
هر انسان پويا و ژرفانديش و فراخنگر میكوشد كه جهان را به شيوهای كه خود میتواند و میپسندد بشناسد و اگر چنين نباشد او تنها پيرو است. فردوسی هم جهانبينی ويژه فردی خود را يافته، آن را در شاهنامه باز نموده و با ما در ميان نهاده است. شايسته میدانم بر اين نكته انگشت بر نهم كه از ديد من جهانبينی فردوسی برابر با جهانبينی ايرانی است، زيرا كه فردوسی ايرانیترين ايرانی است كه من میشناسم. فردوسی چونان فرزانه و انديشمندی، بیگمان گزارش و برداشت خود را از جهانبينی فراگير ايرانی داشته است اما اين جهانبينی فردوسی با جهانبينی ايرانی، در شالوده و بن مايهها، يكسان است. پس هنگامی كه از جهانبينی فردوسی سخن میگوييم از جهانبينی پايدار ايرانی سخن در ميان آوردهايم. آن جهانبينی در همه ما چونان ايرانی به گونهای نهفته است كه شايد ما آگاهانه به آن نينديشيم و اگر از ما بپرسند كه جهانبينی ايرانی چيست؟ پاسخ روشنی برای اين پرسش نداشته باشيم. اما اين جهانبينی به گونهای نهادی و نهادين ناخودآگاهانه در همه ما وجود دارد.
✍️#ميرجلالالدين_كزازی
🆔 http://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
❤️🔥 ❤️🔥 ❤️🔥
ذکری از حب وطن روانشاد استاد #دکترخانلری
خانلری چنان که می دانیم با آن همه خدماتش به فرهنگ ایران و زبان فارسی ، پس از انقلاب گرفتار زندان شد و پس از رهایی از زندان نیز تا دم مرگ هر چند گاه مأموران حکومتی به عنوانی به سراغش می رفتند و او را آسوده نمی گذاشتند. از سوی دیگر چنان که می دانید هنوز یکی دو سالی از برقراری حکومت اسلامی در ایران نگذشته بود که در خارج از کشور گروههای مختلف سیاسی به فعالیت علیه حکومت ایران پرداختند. هر یک از آنها برای نجات وطن طرحی ارائه میدادند و از جمله تاریخی را نیز برای براندازی حکومت و بازگشت به ایران اعلام می کردند. در آن هنگام یکی از همین گروههای فعال سیاسی که سالها کر و فری داشت و به حکومت مشروطه بر اساس قانون اساسی ۱۳۲٤ هـ.ق. (۱۹۰۶م) تاکید میکرد بی یک کلمه افزون یا کاست از نظر مآل اندیشی به این نتیجه رسیده بود که پس از براندازی حکومت فعلی، «شاه» مشروطه ای که قرار است در ایران سلطنت کند نه حکومت باید با ایران و فرهنگ و تاریخ ایران و زبان و ادب فارسی آشنایی داشته باشد زیرا جوانی که قسمت قابل توجهی از عمر خود را در خارج از وطنش گذرانیده است و گذشته ایران را مطلقاً نمی شناسد، نخواهد توانست بعنوان یک پادشاه ایده آل و آن چنان که سزاوار است بر ایران فردا سلطنت کند پس باید از هم اکنون ولو در کوتاه مدت - چاره ای اندیشید، و وی را با ایران و فرهنگ ایران آشنا ساخت حاصل این چاره اندیشیها به این جا رسیده بود که کسی بهتر از «دکتر خانلری نیست که به گونه ای ندیم و جلیس «شاه» فردای ایران باشد. آنان با خود گفته بودند دکتر خانلری که اینک از زندان آزاد شده است، به یقین در آرزوی خارج شدن از ایران است تا نفسی براحت بکشد. پس آن گروه سیاسی که در آن روزگار امکانات بسیار در اختیار داشت به وسیله ای با خانلری تماس گرفت با پیامی بدین مضمون که ما شما را براحتی از ایران به اروپا منتقل میکنیم، شما خواهید توانست همچنان در این جا به مطالعات و تحقیقات خود ادامه بدهید و در ضمن با «شاه» ایران فردا به صورتهای مختلف رفت و آمد داشته باشید. بدین مقصود که وی را در گفت وگوها و نشست و برخاستهای خود با ایران و گذشته ایران آشنا سازید. این پیشنهاد برای دانشمندی که پس از مدتی حبس آزاد شده و اموالش مصادره گردیده بود و آینده اش نیز کاملاً مبهم بود و معلوم نبود روز بعد چه بلایی بر سرش خواهد آمد، به عقیده بسیاری از افراد پیشنهادی جالب توجه بود. البته نویسنده این سطور نمی داند شخصی که در نظر داشتند استاد خانلری ساعاتی از اوقات خود را در خارج از ایران با او بگذراند اصولاً با این طرح موافق بوده است یا نه؟ ولی هنگامی که این پیام «کاملا عملی» به خانلری ابلاغ شد، پاسخ او به این دعوت کریمانه این بود که از ایران خارج نمی شوم.
وی همچنان در ایران ماند و در بحرانی ترین سالهای زندگانیش ثابت کرد که با پیمانی که سالها پیش با ایران و فرهنگ ایران بسته بود همچنان وفادار است:
.... اما من و تو از آن نهالها نیستیم که آسان بتوانیم ریشه از خاک خود بر کنیم.... جان و دل چنین مردمی با هزاران بند و پیوند به زمین و اهل زمین خود بسته است. از اینهمه تعلق گستن کار آسانی نیست....
یادش به خیر باد.
✍️ استاد #جلال_متینی
🚰 مجله ایران شناسی
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
ذکری از حب وطن روانشاد استاد #دکترخانلری
خانلری چنان که می دانیم با آن همه خدماتش به فرهنگ ایران و زبان فارسی ، پس از انقلاب گرفتار زندان شد و پس از رهایی از زندان نیز تا دم مرگ هر چند گاه مأموران حکومتی به عنوانی به سراغش می رفتند و او را آسوده نمی گذاشتند. از سوی دیگر چنان که می دانید هنوز یکی دو سالی از برقراری حکومت اسلامی در ایران نگذشته بود که در خارج از کشور گروههای مختلف سیاسی به فعالیت علیه حکومت ایران پرداختند. هر یک از آنها برای نجات وطن طرحی ارائه میدادند و از جمله تاریخی را نیز برای براندازی حکومت و بازگشت به ایران اعلام می کردند. در آن هنگام یکی از همین گروههای فعال سیاسی که سالها کر و فری داشت و به حکومت مشروطه بر اساس قانون اساسی ۱۳۲٤ هـ.ق. (۱۹۰۶م) تاکید میکرد بی یک کلمه افزون یا کاست از نظر مآل اندیشی به این نتیجه رسیده بود که پس از براندازی حکومت فعلی، «شاه» مشروطه ای که قرار است در ایران سلطنت کند نه حکومت باید با ایران و فرهنگ و تاریخ ایران و زبان و ادب فارسی آشنایی داشته باشد زیرا جوانی که قسمت قابل توجهی از عمر خود را در خارج از وطنش گذرانیده است و گذشته ایران را مطلقاً نمی شناسد، نخواهد توانست بعنوان یک پادشاه ایده آل و آن چنان که سزاوار است بر ایران فردا سلطنت کند پس باید از هم اکنون ولو در کوتاه مدت - چاره ای اندیشید، و وی را با ایران و فرهنگ ایران آشنا ساخت حاصل این چاره اندیشیها به این جا رسیده بود که کسی بهتر از «دکتر خانلری نیست که به گونه ای ندیم و جلیس «شاه» فردای ایران باشد. آنان با خود گفته بودند دکتر خانلری که اینک از زندان آزاد شده است، به یقین در آرزوی خارج شدن از ایران است تا نفسی براحت بکشد. پس آن گروه سیاسی که در آن روزگار امکانات بسیار در اختیار داشت به وسیله ای با خانلری تماس گرفت با پیامی بدین مضمون که ما شما را براحتی از ایران به اروپا منتقل میکنیم، شما خواهید توانست همچنان در این جا به مطالعات و تحقیقات خود ادامه بدهید و در ضمن با «شاه» ایران فردا به صورتهای مختلف رفت و آمد داشته باشید. بدین مقصود که وی را در گفت وگوها و نشست و برخاستهای خود با ایران و گذشته ایران آشنا سازید. این پیشنهاد برای دانشمندی که پس از مدتی حبس آزاد شده و اموالش مصادره گردیده بود و آینده اش نیز کاملاً مبهم بود و معلوم نبود روز بعد چه بلایی بر سرش خواهد آمد، به عقیده بسیاری از افراد پیشنهادی جالب توجه بود. البته نویسنده این سطور نمی داند شخصی که در نظر داشتند استاد خانلری ساعاتی از اوقات خود را در خارج از ایران با او بگذراند اصولاً با این طرح موافق بوده است یا نه؟ ولی هنگامی که این پیام «کاملا عملی» به خانلری ابلاغ شد، پاسخ او به این دعوت کریمانه این بود که از ایران خارج نمی شوم.
وی همچنان در ایران ماند و در بحرانی ترین سالهای زندگانیش ثابت کرد که با پیمانی که سالها پیش با ایران و فرهنگ ایران بسته بود همچنان وفادار است:
.... اما من و تو از آن نهالها نیستیم که آسان بتوانیم ریشه از خاک خود بر کنیم.... جان و دل چنین مردمی با هزاران بند و پیوند به زمین و اهل زمین خود بسته است. از اینهمه تعلق گستن کار آسانی نیست....
یادش به خیر باد.
✍️ استاد #جلال_متینی
🚰 مجله ایران شناسی
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24