Telegram Web
«عقل که نباشد جان در عذاب است»

افغانستان جزو ده کشوری است که بالاترین میزان مرگ‌و‌میر مادران و نوزادان را دارد. و اکنون هم با کمبود قابله مواجه است. طالبان آموزش دختران را حتی در آموزشگاه‌های طبی هم ممنوع کرده است.

مصداق بارز ضرب‌المثل: «عقل که نباشد جان در عذاب است.»

@EveDaughters
🔻ستاد ملی جمعیت: ۶۲ درصد زنان سالمند زیر خط فقر شدید غذایی هستند

مهدی مالمیر، معاون راهبری، هماهنگی و امور استان‌های ستاد ملی جمعیت:

بر اساس شاخص‌های جمعیتی، از حدود سال ۱۴۲۰ یا ۱۴۲۵ ایران وارد فاز سالمندی خواهد شد و ساختار سنی جمعیت به سمت سالخوردگی پیش می‌رود.

۶۲ درصد زنان سالمند زیر خط فقر شدید غذایی هستند، در حالی که این رقم برای مردان ۳۹ درصد است. این نابرابری نشان‌دهنده نیاز به سیاست‌گذاری‌های هدفمند برای حمایت از زنان سالمند به‌ویژه در مناطق روستایی است./ایسنا

@swnews
@EveDaughters
قصه تلخ کودکان کار

موسوی چلک، معاون سلامت اجتماعی سازمان بهزیستی:


🔹سال گذشته ۱۲ هزار و ۶۶۳ نفر از کودکان کار از خدمات بهزیستی بهره‌مند شدند و ممکن است در برخی استان‌ها تعداد کودکان اتباع بیشتر باشد اما در مجموع کشوری، تعداد کودکان کار ایرانی بیشتر است.

🔹هر کودک کار سال گذشته حداقل سه خدمت از بهزیستی دریافت کرده است.

🔹نگران هستیم که یک چهارم کودکان کار، #دختر هستند چون میزان آسیب پذیری این کودکان بیشتر است.

🔹۷۸ درصد کودکان کار در حال تحصیل هستند و ۲۲ درصد آنها از تحصیل بازمانده‌اند همچنین ۷۳ درصد کودکان کار با پدر و مادر خود زندگی می‌کنند و ۲۱ درصد با مادر و ۲ درصد با پدر زندگی می‌کنند.

🔹سه هزار و ۶۲۸ نفر از کودکان کار در مدرسه ثبت‌نام شدند و هزینه ثبت نام ۲ هزا رو ۵۲۸ کودک کار در مدرسه پرداخت شد و با توجه به سوءتغذیه در کودکان کار، ۱۹ هزار وعده غذای گرم نیز به آنها داده شد.

🔹در دوره‌های گذشته، بیش از ۶۰ درصد کودکان بعد از نگهداری در مراکز دوباره به خیابان برگشتند که یکی از علل آن این است که حمایت‌های بهزیستی با نیازهای آنها مطابقت ندارد./ ایرنا

@EveDaughters
فرهنگ تجاوز

خیلی سال قبل در حال تماشای فیلم روزی روزگاری در آمریکا (سرجو لئونه) بودیم که رسید به صحنه تجاوز. شخصیت اصلی فیلم زنی که از کودکی می‌شناخت و دوست داشت را به قراری عاشقانه دعوت کرد و در مسیر بازگشت، در ماشین با خشونت به زن تجاوز کرد. دوستی در میان ما با صدای بلند خندید. من که به‌نحو عجیبی نسبت به هرگونه شوخی با مسئله تجاوز حساس هستم، تا مدت‌ها از آن بنده خدا بیزار شده بودم.

(کجا خنده‌دار بود که مردی اینطور وحشیانه به اعتماد زنی که از کودکی او را می‌شناخت خیانت کند؟)

بعدها که بیشتر آشنا شدم با سازوکارهای اروتیک کردن خشونت و تجاوز در سینما آن بنده خدا را هم بخشیدم.

صحنه‌های مشابه در سینمای خود ما کم نیست. محدودیت‌ها اجازه نمی‌دهد تجاوز را نشان بدهند، ولی از قبل انقلاب تا امروز کلی فیلم وجود دارد که در آن زن‌ها از مردهایشان سیلی می‌خورند و موهایشان افشان می‌شود! بعد از انقلاب هم چون انواع لمس و نوازش محدودیت یافت سیلی زدن و خشونت شد ابزار ابراز عشق. هامون(مهرجویی) را به یاد دارید؟ کاغذ بی‌خط (تقوایی) را چی؟

عرضم این است که فرهنگ خشونت و تجاوز ساخته می‌شود و ماجرای تجاوز تماما مربوط به فرد متجاوز یا اختلال روان او نیست. چه همان «مردانی که زن و فرزندشان را دائماً  کتک می‌زنند، ندرتا ممکن است روی مادرشان دست بلند کنند» چون می‌دانند که اشتباه است.

فقط سینما نیست از آن پرطرفدارتر و پربیننده‌تر تولیدات وقاحت‌نگارانه(پورنوگرافیک) است که مخاطبان زیادی درمیان مردان ایرانی دارد و یکی از پرزورترین بازوهای شهوانی (اروتیک) کردن خشونت علیه زنان و تجاوز است.

چندماه بیشتر نگذشته از تجاوز گروهی به مرحوم #اسما_غضنفری در یاسوج و انتشار فیلم توسط #متجاوزان مغرور و مفتخر. درمورد سرنوشت متجاوزان چیزی نمی‌دانیم، ولی می‌دانيم  اسما به زندگی خود پایان داد.
این بار خبر #تجاوز_گروهی ورزشکاران ملی‌پوش به زنی در کره جنوبی خبرساز شده است و ورزشکاری هم‌وطن هم آن را «طبیعی» دانسته که «ممکن است برای هرکدام از ما (طبعا مردها) پیش بیاید».  زن کره‌ای مجبور نیست خودش را بکشد. متجاوزان، که ظاهراً مربی‌شان در این زمینه سابقه‌دار بوده و مشمول عفو و گذشت مالوف در کشور شده، باید محاکمه و مجازات شوند.

خشونت و تجاوز صرفا مسئله‌ای حقوقی و قانونی نیست. درباره « #فرهنگ_تجاوز » باید حرف زد. فرهنگی که از خشونت و تجاوز مانند ابزاری برای ترساندن و کنترل زنان استفاده می‌کند و فهمی کاملا مردسالارانه و مالکانه از بدن زن، میل جنسی زن، مقاومت زن، اکراه زن و رضایت زن دارد.  اینهمه سال ایستادن در مقابل اصلاح قوانین برای تامین امنیت زنان  برامده از باورهایی است  که به همین فرهنگ خشونت و تجاوز شکل داده است.

@neocritic
@EveDaughters
انگیزه‌های اقتصادی جرم و جنایت چیست؟

🔹 محمد طاهری/ سردبیر تجارت فردا؛اقتصاددانان می‌گوید: اغلب قتل‌های هولناک این روزها، ریشه در تاروپود پیچیده شرایط اقتصادی و اجتماعی دارند، جایی که وضعیت بد اقتصاد و تنگنای مالی،‌ افراد را سرخورده و آنها را به سوی جرم و جنایت سوق می‌دهند.

🔹داستان #بنیتا را یادتان هست؟ دختربچه‌ای هشت‌ماهه که در سال ۱۳۹۶ قربانی سرقت خودرو شد، از ناراحت‌کننده‌ترین جنایت‌ها در سال‌های گذشته است. سارقان، بعد از سرقت خودرو پدرش، کودک بی‌گناه را در گرمای طاقت‌فرسا رها کردند تا اینکه جانش را از دست داد. عاملان این جنایت که شغل و درآمد مناسب نداشتند، در جست‌وجوی راهی برای فرار از تنگنای اقتصادی، مرتکب فاجعه‌ای شدند که یادآوری‌اش هنوز هم قلب‌ها را به درد می‌آورد.

🔹همین اواخر، الهه حسین‌نژاد به دلیل مقاومت در برابر سرقت گوشی موبایلش، با ضربات چاقو جان باخت. گوشی آیفون که در اقتصاد بحران‌زده ما به نمادی از کلاس و تشخص اجتماعی تبدیل شده، برای سارق، ارزشی بیش از یک زندگی داشت.

🔹قاتل خانم #الهه_حسین‌نژاد مردی ۲۷ساله بود که در زمان جنایت در تهران با خودرو برادرش مسافرکشی می‌کرد. او در آستانه طلاق از همسرش قرار دارد و زندگی شخصی‌اش به‌شدت آشفته است. همسر سابقش مدعی شده از شوهرش تا سرحد مرگ کتک خورده و اجازه دیدار با خانواده‌اش را نداشته است.

🔹قاتل پس از جدایی از همسرش به تهران می‌آید و شب‌ها را در قهوه‌خانه‌ای در حوالی بزرگراه نواب یا داخل خودرو می‌خوابد. این شواهد نشان می‌دهد بهمن فرزانه نه کار درستی داشته و نه سرپناهی و از داشتن خانواده هم محروم بوده است.

🔹 به همین ترتیب، قاتل #امیرمحمد_خالقی، نیز از داشتن کار و زندگی خوب محروم بود و اقدام او برای سرقت لپ‌تاپ دست دوم، نشان‌دهنده همان الگویی است که درباره بهمن فرزانه و دیگران هم مصداق دارد. مرحوم خالقی دانشجوی ۱۹ساله رشته مدیریت کسب‌وکار دانشگاه تهران، هنگام بازگشت به خوابگاه کوی دانشگاه تهران، هدف حمله دو سارق موتورسوار قرار گرفت.

🔹سارقان قصد سرقت کیف و لپ‌تاپ او را داشتند، اما به دلیل مقاومت امیرمحمد، متهم اصلی با چاقو دو یا سه ضربه به قفسه سینه و مجرای تنفسی او وارد کرد. شدت جراحات به حدی بود که امیرمحمد پس از تعقیب کوتاه موتور سارقان، روی زمین افتاد و صبح روز بعد در بیمارستان شریعتی جان باخت. این قتل، که در اولین روز کاری امیرمحمد خالقی رخ داد، موجی از خشم عمومی و اعتراض‌های دانشجویی را برانگیخت.

🔹قتل الهه حسین‌نژاد و امیرمحمد خالقی که هر دو در بستر تنگناهای اقتصادی رخ دادند، گواهی بر این گزاره هستند که شوک‌های قیمتی و تشدید تورم و فقیرتر شدن جامعه، موجب افزایش بزهکاری و ناهنجاری‌های اجتماعی ازجمله سرقت و قتل می‌شود.

🔹 داستان غلامرضا خوش‌رو، معروف به " #خفاش_شب "، در دهه ۱۳۷۰، لایه‌های عمیق‌تری از این ارتباط را نشان می‌دهد. او که زنان را برای سرقت طلا و اموالشان و همچنین تجاوز و آزار جنسی به قتل می‌رساند و اجسادشان را مثله می‌کرد یا می‌سوزاند، در جهانی از فقر و زوال اخلاقی گرفتار بود. جواهرات و اشیای قیمتی خانم‌ها که در آن زمان به دلیل شوک‌های اقتصادی و افزایش تورم، ارزشی دوچندان یافته بودند، برای او هدفی وسوسه‌انگیز بودند. جنایات او که جامعه ایران را در بهت فروبرد، نه‌تنها از طمع شخصی، بلکه از شکاف عمیق طبقاتی و فقدان فرصت‌های اقتصادی برای طبقات پایین‌تر نشأت می‌گرفت.

🔹جامعه ایران امروز در میان انبوهی از چالش‌های اجتماعی و اقتصادی، با موجی از قتل‌ها و جرائم خشونت‌بار دست‌وپنجه نرم می‌کند. این قتل‌ها عمدتاً ریشه در فشارهای اقتصادی، فقر فراگیر، بیکاری و نابرابری دارند. تورم مزمن و کاهش قدرت خرید، خانواده‌ها را به مرز استیصال کشانده و تنش‌های اجتماعی را به خشونت‌هایی مرگبار بدل کرده است.

🔹 در شرایطی که از هر ۱۰۰ ایرانی، ۳۱ نفر زیر خط فقر زندگی می‌کنند، عجیب نیست که ارزش یک گوشی یا لپ‌تاپ دست دوم، از جان یک انسان قیمت بیشتری پیدا می‌کند و نتیجه‌اش تشدید جرم و خشونت در جامعه است.

🔹جامعه ایران، با همه زخم‌های عمیقی که بر پیکرش نشسته، هنوز ظرفیت بازسازی را دارد، اما این بازسازی و اصلاح، نیازمند اراده، آگاهی و اقدام فوری برای خاموش کردن موتور تولید فقر و نابرابری است. تنها در این صورت است که می‌توان امید داشت مردمان این سرزمین در امنیت زندگی کنند و قتل‌های هولناک به خاطراتی تلخ در گذشته بدل شوند./حوادث فوری

@EveDaughters
🔸تصویر موهای روی تشک صورتی، متعلق به پرنیا است

✍️الناز محمدی

💢۱۰ روز دیگر اگر می‌گذشت، تولد ۲۴ سالگی پرنیا عباسی از راه می‌رسید؛ او شاعر، معلم زبان انگلیسی و کارمند بانک ملی شعبه مرکزی بود؛ فارغ‌التحصیل مترجمی زبان و به تازگی در آزمون کارشناسی ارشد رشته مدیریت پذیرفته شده بود

📌مریم، در گفتگو با هم‌میهن می‌گوید، تصویری که امروز خبرگزاری فارس منتشر کرد و در آن گوشه‌ای از موهای زنی از زیر آوار و روی یک تشک صورتی پیداست، متعلق به پرنیا عباسی است.

📌مریم می‌گوید پیروز عباسی، پدر پرنیا بازنشسته آموزش و پرورش و مادرش، معصومه بازنشسته بانک ملی بوده است.

📌مریم از نزدیک دیده است که ابتدا پیکر پرنیا از زیر آوارهای خانه شان خارج می شود و بعد برادرش: «پدر و مادرش را نتوانستند همزمان نجات دهند و نیروهای امداد گفتند باید لودرها بیایند برای آواربرداری تا بشود پیکرهای آنها را از زیر اوار بیرون کشید. پرهام، برادر پرنیا دانش اموز و متولد ۱۳۸۸ بود.»

📌پرنیا در تکه‌شعری که بعدها در مجله وزن دنیا منتشر شد، نوشته بود:
«در هزارجا
من به پایان می‌رسم
می‌سوزم
می‌شوم ستاره‌ای خاموش
که در آسمانت
دود می‌شود»

@EveDaughters
📌بازنمایی نقش زنان در متون خبری و ادبی اخیر

▪️در دو روز اخیر که ایران مورد حمله ددمنشانه رژیم غاصب اسرائیل قرار گرفته است، یکی از موضوعات مهمی که به چشم نگارنده پژوهش آمد، نحوه مخابره اخبار مربوط به این اتفاق و نیز متون ادبی منثور و منظوم منتشر شده در فضای مجازی با محوریت زنان بود.

▪️خلاصه‌ای از نتیجه پژوهش تا بدینجا، تطبیق نسبتا کامل بازنمایی زنان با کلیشه‌های جنسیتی است، به اینصورت که در متون خبری، خبرگزاری‌های هدف، برای نمایش عمق فجایع این چند روز، تاکید ویژه‌ای بر آمار کشته شدگان زنان در کنار کودکان داشتند و در سایر متون ادبی در کانالهای هدف نیز غالبا به آسیب‌پذیری صرف زنان پرداختند و کودکان و زنان را قربانیان اصلی منازعات سیاسی و مناقشات جنگی نشان داده‌اند.

▪️در این بین دسته دیگری از متون ادبی بودند که ابراز همدردی و همدلی را با جنس مونث هدف اصلی خود قرار دادند.
نگارندگان این دست از متون در انتخاب عکس مرتبط نیز بعضاً از تصاویری استفاده کردند که نقش‌های جنسیتی را شدیدتر از محتوای متون بازنمایی می‌کنند.
برای مثال از تصاویری زنانی گریان، زنانی با پوشش خاکی و موهای پریشان، زنانی وحشت زده و...استفاده کرده‌اند.
نکته مهم اینکه بسیاری از تصاویر منتخب برای روزهای اخیر نیست و حتی برخی از آنها برای کشورهای جنگ‌زده در شرایط متفاوت و زمان‌های خاص است.

▪️در کنار این نحوه از بازنمایی، متون ادبی دیگری نیز بودند که برای مخالفت با مواضع سیاسی مسئولین و رساندن اعتراض خود به شرایط ایجاد شده، زنان را از قالب ابژگی در متون قبلی خود خارج کرده و در ادبیاتشان از زنان بعنوان معترضان اصلی و محق این غائله یاد کردند.

▪️همچنین در معدود متون ادبی، عاملیت زنان در پایان دادن به جنگ، موثر توصیف شده و حتی با ادبیات متفاوت این مهارت را به مخاطبین مونث خود آموزش داده‌اند.
برای مثال، «در خانه برهنه برقص تا عطر بدنت، شوهرت را گیج کند و از فکر جنگیدن بیرون آید.»

▪️تحقیق فوق براساس روش تحلیل محتوای کیفی صورت گرفته است. جامعه آماری آن متون خبری و ادبی مرتبط با اتفاقات اخیر بوده و نمونه‌گیری هم بصورت هدفمند انجام شده است.

ادامه دارد...
صالحه خدادادی
دکتری مطالعات زنان

@EveDaughters
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهدی نصیری، تحصیلکرده حوزه علمیه قم که روزگاری در کیهان در دوقطبی‌سازی جامعه ید طولایی داشت؛ کتاب و مقاله می‌نوشت و در سختگیری به زنان علاوه بر دست‌نوشته‌هایش، نزد دوستانش هم زبانزد بود.
مردی که به گفته همکارش، سلیمی‌نمین معتقد بود،
زن برای لذت مرد آفریده شده است.
سخنان مخملباف در یک جلسه خصوصی درباره مادرش را در روزنامه منتشر کرد و حجاب سر طرح مادام‌کوری کرد.
مطابق کتبش از طرفداران حجاب اجباری و از مخالفین شرکت زنان در انتخابات بود.

فرد نون به نرخ روز خوری که چهاردهه بعد، وقتی نان‌دانی را جای دیگر دید، تغییر موضع کامل داد و از آن طرف بوم افتاد و حالا تشت رسوایی خیانتش به وطن، توسط کارشناس BBC، غلط گیری می‌شود.

مردی که از اسرائیل حمایت می‌کند و در وانفسای جنگ، وحدت را قی می‌کند و یقه مدافعین وطنش را می‌گیرد. این مرد همچنان نون را در خون دوقطبی‌سازی می‌زند و زنان و کودکان وطن را آلت دست تفکرات تفرقه‌انگیز خود می‌کند.

▪️بعلت مشکل اینترنت روزهای اخیر از کلیپ کم حجم و منقطع این گفتگو استفاده شد.
لینک کامل گفتگو:
https://www.tgoop.com/abdimedianet/14580

@EveDaughters
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این صدای دختر ایران زمین است. دختری که صدای حملات دشمن را در نزدیکی خود می‌شنود، اما به جای لرزش صدا و ترک استودیو، لحن خود را محکم‌تر از پیش کرده و با صلابت تمام حملات رژیم صهیونسیتی را محکوم می‌کند.

#شیرزن_ایران
#سحر_امامی
#من_سمت_ایرانم

@EveDaughters
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نزدیک به دو هفته، رژیم اسرائیل به ایران حمله نظامی کرد.
تا زمان آتش‌بس، مطابق برخی آمار منتشره از خبرگزاری‌های رسمی، قریب به هفتصد نفر از هم‌وطنان‌ عزبزمان جان باخته‌اند.
(تعداد زخمی‌ها به بیش از پنج هزار نفر رسیده: زن، مرد، کودک، پیر، مادر باردار، دانشجو، راننده تاکسی، امدادگر، آتش‌نشان، دانشمند، سرباز، پزشک، کارمند…هیچ‌کس در امان نماند.)

فقط در شهرک چمران تهران، در یک حمله بیست کودک جان‌شان را از دست دادند. و فقط روز قبل از آتش‌بس، حداقل صد نفر دیگر به قربانیان در کل کشور اضافه شدند.

حالا که آتش بس اعلام شده وقت آن است که بشینیم و بشماریم.
بشماریم چه عزیزانی کشته شدند و جای خالی‌شان روح و جسم مان را در هم می‌فشارد و چشممان را تر نگه می‌دارد.
بشماریم چه کسانی این روزها در کنار هم‌وطنانشان ماندند و برای حفظ #امید و امنیت مردم با حداقل امکانات جنگیدند.
و حتما بشماریم پرده ریا از چهره چه کسانی افتاد و این زمان پشت ایران را خالی کردند. در کنار تمام شمارشها، آژیر خطر این گروه آخر را خاموش نکنیم. اینجا خاورمیانه است، سرزمین اشک و خون. آمار آنهاکه پشت به هم‌وطنشان می‌کنند خطرناک‌تر است.

@EveDaughters
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 صدای میهن‌دوستی از جامعه‌ی کلیمیان

«من به پشتوانه اجدادم که ۲۷۰۰ سال است در این کشور زندگی کرده‌اند، می‌گویم؛ حیف است که ایران ویران شود».

مرجان یشایائی، روزنامه‌نگار و از بنیان‌گذار جامعه فارغ‌التحصیلان یهودی ایران، اولین مهمان برنامه #به_نام‌_ایران بود.

او در زمانی که تهران در خلوت‌ترین وضعیت خود بود در استودیو حاضر شد تا از ایران‌دوستی و خاطرات زمان جنگش بگوید؛ از فیلم‌های وطن‌پرستانه پدرش، از پرستار بودن خودش در قم و از دفاع از حقوق ملت ایران علیه تحریم‌هایی که موجب از‌دست‌رفتن بیماران سرطانی می شد.

کامل این برنامه را می‌توانید از اینجا مشاهده کنید:
https://www.aparat.com/v/lpc6a3f

@EveDaughters
📌ریشه‌های اختلاف‌نظر در خانواده‌ها؛ راه‌های عبور از تفرقه و حفظ همبستگی

🖋دکتر آزاده مدنی

در روزگاری که تحولات سیاسی و اجتماعی، همچون موج‌هایی سهمگین، ثبات ذهنی و عاطفی افراد را دستخوش تغییر می‌کند، خانواده نیز، علی‌رغم کارکرد سنتی‌اش به‌عنوان پناهگاه، به عرصه‌ی بروز تنش‌های نو بدل می‌شود. این تنش‌ها، برخلاف ظاهر سطحی‌شان، ریشه در لایه‌های عمیق‌تری از تجربه، اعتماد، احساس ناامنی و بحران معنا دارند. درک این ریشه‌ها، نه‌تنها مقدمه‌ای بر مدیریت اختلاف است، بلکه گامی برای بازتعریف پیوندهای خانوادگی در عصری است که حقیقت، چندپاره و اعتماد، کمیاب شده است.

تفاوت در منابع ادراک
جهان امروز، به لطف فناوری‌های اطلاعاتی، امکان دسترسی آزاد به اخبار و تحلیل‌ها را فراهم کرده است؛ اما این آزادی، به‌جای همگرایی، اغلب به شکاف منجر شده است. افراد خانواده با تکیه بر منابعی کاملاً متفاوت به تصویری متضاد از جهان دست می‌یابند. در چنین وضعیتی، بحث درباره‌ی هر مسئله‌ی ملی یا جهانی، به نبرد دو «جهان‌بینی» تبدیل می‌شود، نه گفت‌وگوی دو تجربه‌ی زیسته.

شکاف نسلی
نسل‌های مختلف، نه فقط تفاوت سنی دارند، بلکه در جهان‌های معنایی متفاوتی زیسته‌اند. والدینی که دوران جنگ، انقلاب، یا دوران سازندگی را از سر گذرانده‌اند، اغلب به سیاست از منظر ثبات و بقا نگاه می‌کنند؛ در حالی که نسل جوان، پرورش‌یافته در بستر اینترنت و جهانی‌شدن، دغدغه‌هایی چون آزادی، حقوق فردی و عدالت اجتماعی را در مرکز تحلیل‌های خود می‌نشاند. این تفاوت، اگر با درک متقابل همراه نباشد، به سوءتفاهم‌هایی دامن می‌زند که در ظاهر ساده‌اند، اما در واقع ناشی از تضاد در افق انتظار از زندگی‌ست.

بحران اقتصادی و سیاست‌های ملموس‌شده
وقتی سفره‌ها کوچک‌تر می‌شوند و اضطراب آینده بر شانه‌ی خانواده سنگینی می‌کند، تحلیل‌ها دیگر انتزاعی نیستند. تصمیمات سیاسی، دیگر صرفاً تیتر روزنامه نیستند، بلکه بخشی از رنج روزمره‌اند. در چنین شرایطی، هر عضو خانواده، با تکیه بر ذهنیتی که ساخته، در پی یافتن مقصر است: برخی دولت‌ها و نهادهای داخلی را مسئول می‌دانند، برخی دشمنان خارجی را، و برخی نیز مردم را. این نیاز به «تعیین مقصر»، بیش از آنکه راه‌حلی سیاسی باشد، یک مکانیسم روانی‌ست برای مهار اضطرابی که آینده را در ابهام فروبرده است.

تفاوت در سطح اعتماد به ساختار قدرت
در برخی خانواده‌ها، شکاف میان اعتماد و بی‌اعتمادی به نهادهای رسمی، خود به‌تنهایی منشأ درگیری‌های مکرر است. کسی که هنوز باور دارد نظام سیاسی، در نهایت، خیر عمومی را پی می‌گیرد، در مواجهه با عضوی از خانواده که به‌کلی این اعتماد را از دست داده، احساس می‌کند با یک «برانداز» روبه‌روست. در حالی که آن عضو، خود را صرفاً نگران، آگاه، یا حتی وطن‌دوست‌تر می‌داند. این دو زبان، اگر ترجمه نشوند، فقط صداهای بلندتری تولید می‌کنند، نه فهم عمیق‌تر.

فضای مجازی؛ تقویت خشم، کاهش همدلی
رسانه‌های اجتماعی، به واسطه‌ی الگوریتم‌هایشان، عموماً محتوای احساسی، افراطی و خشم‌برانگیز را برجسته می‌کنند. افراد، به‌ویژه در دوران فشارهای روانی، ناخودآگاه در این دایره‌ی بسته‌ی اطلاعاتی غرق می‌شوند. آنچه پیش‌تر فقط یک اختلاف نظر ساده بود، با چاشنی تصاویر تحریک‌کننده، روایت‌های انتخابی، و تعابیر آتشین، به منازعه‌ای شدید بدل می‌شود. خانواده، اگر در برابر این جنگ روانی رسانه‌ای آگاه و مقاوم نباشد، دیر یا زود در آن حل می‌شود.

ترس، بی‌پناهی و میل به دشمن‌سازی
یکی از واکنش‌های طبیعی روان انسان در وضعیت‌های ابهام و تهدید، «شخصی‌سازی بحران» است: ما برای کاهش اضطراب، تمایل داریم که برای هر درد، «مقصر» مشخصی بیابیم. اما در بستر خانواده، وقتی این نیاز روانی در جهت اتهام‌زنی به اعضای دیگر خانواده هدایت می‌شود – مثلاً «اگر شما مثل ما فکر می‌کردید، وضع این نبود» – فرآیند همبستگی فرو می‌پاشد. خانواده به‌جای «پناه»، به «میدان» بدل می‌شود.

چگونه از این شکاف‌ها عبور کنیم؟
گوش دادن بدون پیش‌داوری: پیش از آنکه بخواهید پاسخ دهید، سعی کنید منظومه‌ی فکری و عاطفی طرف مقابل را بفهمید. نه برای تأیید، بلکه برای شناخت.
پرهیز از برچسب‌زنی و تحقیر: از جملاتی چون «تو ساده‌ای» یا «تو فریب‌خورده‌ای» پرهیز کنید.
یادآوری دردهای مشترک: همگی در رنجِ تورم، استیصال، و ناامنی شریک‌اید. این اشتراک می‌تواند بذر همدلی باشد.
تعیین مرز برای بحث‌های داغ: وقتی گفت‌وگو به تکرار و عصبانیت می‌رسد، گفتن «بیایید بعداً درباره‌اش صحبت کنیم» نشانه‌ی ضعف نیست، بلکه نشانه‌ی بلوغ است.
پایبندی به مأموریت عاطفی خانواده: خانواده، پیش از آنکه نهاد گفت‌وگوی سیاسی باشد، نهاد مراقبت، همدلی، و پشتیبانی است.
در نهایت، خانواده جایی‌ست که در آن، حتی در میان طوفان‌های فکری، بتوان شنیده شد، فهمیده شد و ماند.

@MarpichChannel
@EveDaughters
اگر این روزها مثل من نتوانستید خوب سوگواری کنید، اجازه شکسته شدن بغضتان را بدهید.
روزهای حمله دشمن بارها اشک ریختم برای عذاب وجدانی که با دیدن دستهای خالی‌ام در برابر وطن غریبم گریبانم را می‌گرفت. برای خواندن و شنیدن برخی نمکها به زخمهایی که دشمن زده بود.
اما سوگواری برای رنج‌های دیده و شنیده هموطنانم باقیمانده بود.

برای سوگواری ناقصی که داشتم، دیشب فیلمی دیدم و پیشنهاد می‌کنم اگر به حال من مبتلا هستید فیلم درخت گردو، ۱۳۹۸ از مهدویان را ببینید. احتمالا حالا صدای پدافند ها در فیلم برای ما مفهوم دیگری دارد...
فیلم روایت تلخ سردشت عزیز است
روایت #خانواده ایرانی که توسط دشمن از هم می‌پاشد.
روایت مادران و پدران و فرزندانی یتیم از طعم شیرین خانواده.
روایتی از یک داستان حقیقی.

نمیدانم ولی احتمالا اگر فیلم را پیش از جنگ می‌دیدم این اندازه بهم نمیریختم و گریه نمی‌کردم
گریه گریه مسکن است برای دردی که پنهان شده است
برای سوگواری که به پرده آخر نرسیده است.
امروز تصادفا متوجه شدم که هفتم تیرماه سالروز حمله شیمیایی به سردشت هم است، برای همین بیش از پیش مجاب شدم تجربه‌ام را باشما به اشتراک بگذارم.

#ایران

@EveDaughters
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شاهد صدا و تصویر زهرا برزگر هستید.
دخترکی خردسال در حال خواندن شعر ای ایران، ای مرز پرگهر

دخترکی سه ساله که بهمراه مادرش، دکترمرضیه عسکری، فوق تخصص کودکان، جمعه ۲۳ خردادماه در حمله اسرائیل به تهران کشته شد.

#ایران

@EveDaughters
🔴  آوار جنگ بر سر مادران/گزارشی درباره وضعیت مراقبت‌های بهداشتی برای زنان باردار و شیرده در میانه جنگ

✍🏻نسیم سلطان‌‏بیگی

📌فرزندش بیشتر به او می‌چسبد و می‌خواهد همیشه در آغوشش باشد؛ تلاش می‌کند اضطراب نداشته باشد اما هر کاری می‌کند، ته دلش ترس وجود دارد. عذاب وجدان گریبانش را گرفته و فکر می‌کند در خاورمیانه‌ای که هر لحظه اتفاقی رخ می‌دهد تصمیم بارداری، جنایت در حق موجود دیگری است. او خودش را مقصر می‌داند. اینها بخشی از تجربه زیسته مادران شیرده و باردار در جنگی است که 12 روز ایرانی‌ها تجربه کردند. مادرانی که آوار و اضطراب جنگ را به دوش کشیدند و بی‌خانه شدند.

📌ناهید خداکرمی، رئیس انجمن علمی مامایی ایران به «هم‌میهن» می‌گوید، بارداری بیماری نیست اما نیازمند مراقبت‌های ویژه است: «کافی‌است مادران علائم خطر را بدانند و از استرس و اضطراب دور بمانند. آنها در هر شهری می‌توانند به ماما، پزشک و مرکز بهداشت دسترسی داشته باشند و مراجعه کنند.» این در حالی است که مادران باردار از تعطیلی مراکز سونوگرافی و آزمایشگاه‌ها در روزهای جنگ می‌گویند.

📌الهام، دوازدهمین هفته بارداری‌اش را پشت‌سر می‌گذاشت که جنگ شروع شد: «من باید غربالگری اول را انجام می‌دادم و از یک‌ماه پیش از جایی که مورد تایید پزشکم بود، وقت گرفته بودم. این سونوگرافی اهمیت زیادی دارد چون سلامت جنین را تشخیص می‌دهد و براساس آن می‌توان سقط را انجام داد.» او به «هم‌میهن» می‌گوید هیچ جایی در تهران، حتی جایی که از آن وقت گرفته بود، باز نبود: «نکته عجیب‌تر اینکه حتی بیمارستان‌ها هم سونوگرافی معمولی را انجام نمی‌دادند.» او این روزها به پزشک‌اش هم دسترسی ندارد: «تنها یک شماره موبایل از منشی او داشتم که با آن تماس گرفتم و گفت، دکتر تهران نیست و این روزها نمی‌تواند به او دسترسی داشته باشد.»

📌منشی پزشک در این تماس حرفی به الهام می‌زند که اضطراب به جانش می‌ریزد: «او به من گفت مانند زنان بارداری که سال‌ها قبل و در زمان جنگ پیشین باردار شدند و دسترسی به خدمات پزشکی نداشتند، من هم این سونوگرافی را انجام نمی‌دهم.» الهام به پیشرفت‌های پزشکی اشاره می‌کند؛ پیشرفت‌هایی که این روزها به هیچ کاری نمی‌آید: «سال‌هاست علم پیشرفت کرده که ما بتوانیم برخی کارها را راحت‌تر انجام دهیم. باید برای برخی موارد پیش‌بینی‌های لازم انجام شود، باید جاهایی به شکل اورژانسی باز باشند. اما چنین اتفاقی نیفتاده است.»

👈🏻  ادامه مطلب را در Instant View بخوانید.

@BashgaheZanan
@EveDaughters
2025/06/30 09:16:11
Back to Top
HTML Embed Code: