همه چیزهای عظیم و مهمی که میشناسیم کار عصبیهاست. همهی مکتبها را آنها بنیان گذاشتهاند و همهی شاهکارها را آنها ساختهاند و نه کسان دیگر. بشریت هرگز نخواهد فهمید که چقدر به آنها مدیون است و بخصوص آنها برای ارائه این همهچیز به بشریت چقدر رنج کشیدهاند. ما از شنیدن موسیقی خوب، از دیدن نقاشی زیبا لذت میبریم، اما نمیدانیم که برای سازندگانشان به چه بهایی تمام شدهاند، به قیمت چه بیخوابیها، چه گریهها، چه خندههای عصبی، چه کهیرها، چه آسمها، چه صرعها، و چه مقدار اضطراب مرگ که از همه آنهای دیگر بدتر است.
📕 #درجستجویزمانازدسترفته
👤 #مارسل_پروست
@Existentialistt
📕 #درجستجویزمانازدسترفته
👤 #مارسل_پروست
@Existentialistt
#هرشب_یک_جمله
نصیحت مرشدی به یک درویش:
به جای اینکه هر روز پیش من بیایی
یک روز به خودت بیا پسرم...
@Existentialistt
نصیحت مرشدی به یک درویش:
به جای اینکه هر روز پیش من بیایی
یک روز به خودت بیا پسرم...
@Existentialistt
اعلان جنگ باید مثل جشنهای عمومی، بلیط ورودی و دستهٔ موزیک داشته باشد، درست مثل مراسم گاوبازی، منتها به جای گاو، ژنرالها و وزیران دو کشور با شلوار شنا و یکی یک چماق وسط صحنه بروند و به جان هم بیفتند تا کشور هر دستهای که طرف دیگر را مغلوب کرد، فاتح اعلام شود.
این خیلی آسانتر و صحیحتر از جنگی است که در آن مردم بیگناه و سادهدل را به جان هم بیندازند...
📕 #درجبههغربخبرینیست
👤 #اریش_مایا_رمارک
@Existentialistt
این خیلی آسانتر و صحیحتر از جنگی است که در آن مردم بیگناه و سادهدل را به جان هم بیندازند...
📕 #درجبههغربخبرینیست
👤 #اریش_مایا_رمارک
@Existentialistt
آفتابا چه خبر؟
اینهمه راه آمدهای
که به این خاکِ غریبی برسی؟
ارغوانم را دیدی سرِ راه؟
مثلِ من پیر شدهست؟
چه به او گفتی؟ او با تو چه گفت؟
نه، چرا میپرسم
ارغوان خاموش است
دیرگاهیست که او خاموش است
آشنایانِ زبانش رفتند
ارغوان ویران است
هردومان ویرانیم...
👤 #هوشنگ_ابتهاج
@Existentialistt
اینهمه راه آمدهای
که به این خاکِ غریبی برسی؟
ارغوانم را دیدی سرِ راه؟
مثلِ من پیر شدهست؟
چه به او گفتی؟ او با تو چه گفت؟
نه، چرا میپرسم
ارغوان خاموش است
دیرگاهیست که او خاموش است
آشنایانِ زبانش رفتند
ارغوان ویران است
هردومان ویرانیم...
👤 #هوشنگ_ابتهاج
@Existentialistt
عشق و فرزانگی
در هر "نه " یک "آری " وجود دارد !
گفتگوی ژاک دریدا با مجله دانشگاه کالیفرنیا
پرسش: سالها چندینبار از این نظر که ساختارشکنی عبارتی ذاتا منفی نیست و نباید به عنوان عبارتی انتقادی یا تخریبی فهم شود دفاع کردهاید. در مصاحبهای که در سال 1982 با «لوموند» داشتید، حتی گفتید ساختارشکنی همیشه با عشق همراه است. آیا نظری در مورد این «عشق» دارید؟ آیا این عشق همانی است که در «فیلیا» است؟
دریدا : این عشق یک میلِ مثبت به دیگری است، به احترام گذاشتن به دیگری، به توجه کردن به دیگری، نه به تخریب دیگربودگی دیگری. در ساختشکنی مقداری منفینگری هست. من آن را انکار نخواهم کرد. شما مجبورید برای سوال كردن، برای به چالش کشیدن و گاهی برای مخالفتکردن نقد کنید.
حرف من این است که در نهایت، ساختشکنی منفی نیست، اگرچه بیشک حدی از منفینگری در کار است. اکنون، برای نقد کردن، برای نفی کردن، برای انکار کردن، شما باید اول «آری» بگویید. به عبارتی در ساختشکنی هم اصول اخلاقی وجود دارد. نه به معنای معمول، اما بالاخره تاییدی در آن وجود دارد. میدانید که من معمولا از روزنویگ یا حتی لویناس نقلقول میکنم که «آری» کلمهای مانند دیگر کلمات نیست. حتی اگر این کلمه را تلفظ نکنید یک «آری» ضمنی وجود دارد، حتی اگر «نه» را تکثیر کنید باز هم «آری» وجود دارد. این مسئله در مورد هایدگر هم هست. هایدگر برای مدت طولانی، برای سالهای سال تکرار میکرد که اندیشیدن با پرسیدن آغاز شد، که پرسیدن شأن اندیشیدن است. سپس یک روز، بدون نقض این عبارت گفت: «آری، اما چیزی اصیلتر از پرسیدن وجود دارد، اصیلتر از این پرهیزگاری اندیشیدن» و این چیزی است که به معنای تن دادن، پذیرفتن، «آری» گفتن و تایید است. بنابراین zusage نه تنها بر پرسیدن اولویت دارد، بلکه فرض اولیه هر پرسیدنی است. برای سوال كردن، شما باید اول به دیگری بگویید که من دارم با تو صحبت میکنم. حتی برای مخالفت یا به چالش کشیدن دیگری، شما باید بگویید که «دستکم من با تو صحبت میکنم». این چیزی است که من از عشق مد نظر داشتم.
پرسش: برای بسیاری از خوانندگان، یکی از پیامدهای خواندن آثارتان این بوده که دیگر نقد از یک موضع «بیرونی» ممکن نیست، به دلیل اینکه فرد زبان را به ارث میبرد، به ناچار درون یک چارچوب مشترک کار میکند. اکنون، اگر فرد به دنبال پرسش یا جابهجایی بدون توسل به یک موضع بیرونی باشد، آیا با خطر محافظهکاری مواجه نیست؟
دریدا: نگاه کنید، همهچیز به این مفهوم موروثی بستگی دارد. زمانی که شما زبانی را به ارث میبرید به این معنا نیست که شما کاملا در آن هستید یا به طور منفعلی توسط آن برنامهریزی شدهاید. به ارث بردن به این معنا است که شما قادرید، این زبان را برای خود مناسب کنید، تحول دهید، چیزی را برگزینید. میراث چیزی نیست که به مثابه یک کل به شما داده شود. میراث مستلزم تفسیر، گزینش، واکنش، پاسخ و مسئولیت است. زمانی که شما به عنوان یک وارث مسئولیت میپذیرید، به سادگی مطیع میراث نمیشوید. شما برای اینکه به سادگی میراث را به همان وضعی که بوده، دستنخورده، حفظ کنید، فراخوانده نشدهاید. شما باید آن را زنده و باقی نگه دارید و این یک فرآیند است، یک فرآیند گزینشی و تفسیری. پس بیشک، وسوسهای برای تکرار و ادامه مواضع محافظهکارانه هست. ولی این مطلقا ضروری نیست. من حتی میگویم برای اینکه چیز جدیدی اتفاق بیفتد، شما باید به ارث ببرید، شما باید درون زبان باشید، درون سنت. شما قادر به ایجاد دگرگونی یا جابهجایی چیزی نخواهید بود مگر آنکه به طریقی درون آن سنت باشید، بدون درک زبان این ممکن نخواهد بود.
مصاحبه نیکهیل پادگوانکار با ژاک دریدا
برگردان: محمد حسین واقف
@Existentialistt
در هر "نه " یک "آری " وجود دارد !
گفتگوی ژاک دریدا با مجله دانشگاه کالیفرنیا
پرسش: سالها چندینبار از این نظر که ساختارشکنی عبارتی ذاتا منفی نیست و نباید به عنوان عبارتی انتقادی یا تخریبی فهم شود دفاع کردهاید. در مصاحبهای که در سال 1982 با «لوموند» داشتید، حتی گفتید ساختارشکنی همیشه با عشق همراه است. آیا نظری در مورد این «عشق» دارید؟ آیا این عشق همانی است که در «فیلیا» است؟
دریدا : این عشق یک میلِ مثبت به دیگری است، به احترام گذاشتن به دیگری، به توجه کردن به دیگری، نه به تخریب دیگربودگی دیگری. در ساختشکنی مقداری منفینگری هست. من آن را انکار نخواهم کرد. شما مجبورید برای سوال كردن، برای به چالش کشیدن و گاهی برای مخالفتکردن نقد کنید.
حرف من این است که در نهایت، ساختشکنی منفی نیست، اگرچه بیشک حدی از منفینگری در کار است. اکنون، برای نقد کردن، برای نفی کردن، برای انکار کردن، شما باید اول «آری» بگویید. به عبارتی در ساختشکنی هم اصول اخلاقی وجود دارد. نه به معنای معمول، اما بالاخره تاییدی در آن وجود دارد. میدانید که من معمولا از روزنویگ یا حتی لویناس نقلقول میکنم که «آری» کلمهای مانند دیگر کلمات نیست. حتی اگر این کلمه را تلفظ نکنید یک «آری» ضمنی وجود دارد، حتی اگر «نه» را تکثیر کنید باز هم «آری» وجود دارد. این مسئله در مورد هایدگر هم هست. هایدگر برای مدت طولانی، برای سالهای سال تکرار میکرد که اندیشیدن با پرسیدن آغاز شد، که پرسیدن شأن اندیشیدن است. سپس یک روز، بدون نقض این عبارت گفت: «آری، اما چیزی اصیلتر از پرسیدن وجود دارد، اصیلتر از این پرهیزگاری اندیشیدن» و این چیزی است که به معنای تن دادن، پذیرفتن، «آری» گفتن و تایید است. بنابراین zusage نه تنها بر پرسیدن اولویت دارد، بلکه فرض اولیه هر پرسیدنی است. برای سوال كردن، شما باید اول به دیگری بگویید که من دارم با تو صحبت میکنم. حتی برای مخالفت یا به چالش کشیدن دیگری، شما باید بگویید که «دستکم من با تو صحبت میکنم». این چیزی است که من از عشق مد نظر داشتم.
پرسش: برای بسیاری از خوانندگان، یکی از پیامدهای خواندن آثارتان این بوده که دیگر نقد از یک موضع «بیرونی» ممکن نیست، به دلیل اینکه فرد زبان را به ارث میبرد، به ناچار درون یک چارچوب مشترک کار میکند. اکنون، اگر فرد به دنبال پرسش یا جابهجایی بدون توسل به یک موضع بیرونی باشد، آیا با خطر محافظهکاری مواجه نیست؟
دریدا: نگاه کنید، همهچیز به این مفهوم موروثی بستگی دارد. زمانی که شما زبانی را به ارث میبرید به این معنا نیست که شما کاملا در آن هستید یا به طور منفعلی توسط آن برنامهریزی شدهاید. به ارث بردن به این معنا است که شما قادرید، این زبان را برای خود مناسب کنید، تحول دهید، چیزی را برگزینید. میراث چیزی نیست که به مثابه یک کل به شما داده شود. میراث مستلزم تفسیر، گزینش، واکنش، پاسخ و مسئولیت است. زمانی که شما به عنوان یک وارث مسئولیت میپذیرید، به سادگی مطیع میراث نمیشوید. شما برای اینکه به سادگی میراث را به همان وضعی که بوده، دستنخورده، حفظ کنید، فراخوانده نشدهاید. شما باید آن را زنده و باقی نگه دارید و این یک فرآیند است، یک فرآیند گزینشی و تفسیری. پس بیشک، وسوسهای برای تکرار و ادامه مواضع محافظهکارانه هست. ولی این مطلقا ضروری نیست. من حتی میگویم برای اینکه چیز جدیدی اتفاق بیفتد، شما باید به ارث ببرید، شما باید درون زبان باشید، درون سنت. شما قادر به ایجاد دگرگونی یا جابهجایی چیزی نخواهید بود مگر آنکه به طریقی درون آن سنت باشید، بدون درک زبان این ممکن نخواهد بود.
مصاحبه نیکهیل پادگوانکار با ژاک دریدا
برگردان: محمد حسین واقف
@Existentialistt
بشر با مقداری سوالات دشوار روبروست که برای آنها جواب قانع کنندهای ندارد
خب، دو کار میتوان کرد: یا میتوانیم خودمان و بقیه جهان را گول بزنیم و وانمود کنیم که آنچه را باید بدانیم میدانیم، یا میتوان تا ابد چشم بر مسائل مهم بست و از پیشرفت باز ایستاد. بشریت از این بابت به دو دسته تقسیم شده است.
مردم بهطور کلی یا صددرصد مطمئناند یا صددرصد بیتفاوت.
مثل آن است که یک دست ورق بازی را دو قسمت کنی. خالهای سیاه را یک سو و خالهای قرمز را سوی دیگری روی هم گذاری. ولی ناگهان در این میان ژوکری سر بر میآورد که نه خشت و نه دل است نه خاج و پیک. سقراط در آتن همین ژوکر بود. نه مطمئن بود نه بیتفاوت. تنها میدانست که هیچ نمیداند و این آزارش میداد.
پس فیلسوف شد...!
📕 #دنیای_سوفی
👤 #یوستین_گردر
@Existentialistt
خب، دو کار میتوان کرد: یا میتوانیم خودمان و بقیه جهان را گول بزنیم و وانمود کنیم که آنچه را باید بدانیم میدانیم، یا میتوان تا ابد چشم بر مسائل مهم بست و از پیشرفت باز ایستاد. بشریت از این بابت به دو دسته تقسیم شده است.
مردم بهطور کلی یا صددرصد مطمئناند یا صددرصد بیتفاوت.
مثل آن است که یک دست ورق بازی را دو قسمت کنی. خالهای سیاه را یک سو و خالهای قرمز را سوی دیگری روی هم گذاری. ولی ناگهان در این میان ژوکری سر بر میآورد که نه خشت و نه دل است نه خاج و پیک. سقراط در آتن همین ژوکر بود. نه مطمئن بود نه بیتفاوت. تنها میدانست که هیچ نمیداند و این آزارش میداد.
پس فیلسوف شد...!
📕 #دنیای_سوفی
👤 #یوستین_گردر
@Existentialistt
پیش از آغاز هر کاری از خودت بپرس:
آیا درست است؟
آیا از روی مهر است؟
آیا ضرورت دارد؟
@Existentialistt
آیا درست است؟
آیا از روی مهر است؟
آیا ضرورت دارد؟
@Existentialistt
من با بسیاری صحبت کردهام و از عقایدشان شنیدهام و اکثراً میگفتند: "این قطعی و حتمی است". اما باز عقیده خود را عوض میکردند و درمورد عقیدهٔ نو باز میگفتند: "این قطعی و حتمی است".
آنوقت پیش خود گفتم: میان همهٔ چیزهای قطعی، قطعیترینشان "ترديد" است.
📕 #آدم_آدم_است
👤 #برتولت_برشت
@Existentialistt
آنوقت پیش خود گفتم: میان همهٔ چیزهای قطعی، قطعیترینشان "ترديد" است.
📕 #آدم_آدم_است
👤 #برتولت_برشت
@Existentialistt
بوی پیراهن یوسف
مجید انتظامی
#هرشب_یک_جمله
گفتند نامش زندگیست، اما آنچه دریافتم چیزی جز "رنج" نبود..!
انسان، با خواستههایش معنا میشود و "رنج" یار دیرین خواهشهای اوست...!
👤 #عباس_ناظری
@Existentialistt
گفتند نامش زندگیست، اما آنچه دریافتم چیزی جز "رنج" نبود..!
انسان، با خواستههایش معنا میشود و "رنج" یار دیرین خواهشهای اوست...!
👤 #عباس_ناظری
@Existentialistt
Existentialist
مجید انتظامی – بوی پیراهن یوسف
#هرشب_یک_جمله
اصولا اگر انسان به هر امر نامعلومی، بیش از آنچه که ضرورت دارد، بپردازد دیری نمیپاید که دچار ملال یا خستگی شود.
متن: #عباس_ناظری
@Existentialistt
اصولا اگر انسان به هر امر نامعلومی، بیش از آنچه که ضرورت دارد، بپردازد دیری نمیپاید که دچار ملال یا خستگی شود.
متن: #عباس_ناظری
@Existentialistt
من دربارهٔ ریشهٔ لغت شادی (Happiness)، پژوهش کردم و دریافتم که این کلمه، از فعل اتفاق افتادن (Happening)، گرفته شده است.
به عبارت دیگر، شادی، در مشاهدهٔ هرآنچه که روی میدهد، یافت میشود. اگر نتوانی از آنچه برای صبحانهٔ امروزت، تدارک دیده شده، شاد شوی، احتمالا شادی را در جای دیگری نمییابی...
👤 #رابرت_جانسون
📕 #تکامل_آگاهی
@Existentialistt
به عبارت دیگر، شادی، در مشاهدهٔ هرآنچه که روی میدهد، یافت میشود. اگر نتوانی از آنچه برای صبحانهٔ امروزت، تدارک دیده شده، شاد شوی، احتمالا شادی را در جای دیگری نمییابی...
👤 #رابرت_جانسون
📕 #تکامل_آگاهی
@Existentialistt
سیمین دانشور نخستین زنِ داستاننویسِ حرفهای ایران است؛ امّا چه کسی به او جرات و جسارتِ داستاننویسی داد و به شروع و ادامهی این راه تشویقش کرد؟
فاطمه سیاح، استاد راهنمایِ دانشگاهش که چخوف را به او شناساند و بعد صادقِ هدایت!
البته سیمین در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در محضر اساتیدی چون فروزانفر، بهار و خانلری حضور داشت؛ همچنین او در همسایگیِ نیما بود و نیما را خوب میشناخت.
«همنشینی با بزرگان اجازه نمیدهد شما کوچک بمانید!»
@Existentialistt
فاطمه سیاح، استاد راهنمایِ دانشگاهش که چخوف را به او شناساند و بعد صادقِ هدایت!
البته سیمین در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در محضر اساتیدی چون فروزانفر، بهار و خانلری حضور داشت؛ همچنین او در همسایگیِ نیما بود و نیما را خوب میشناخت.
«همنشینی با بزرگان اجازه نمیدهد شما کوچک بمانید!»
@Existentialistt
...
تفاوتهای دو انسان و ناسازگاری آنها با یکدیگر، میتواند به تعارضِ بینفردی ختم شود، تعارضِ بینفردی گاهی نمایانگر صداقت طرفین است و گاهی نشانهای از اعمال قدرت یکی بر دیگری و گاهی مقاومت در برابر تغییراتی که ناخوشایند است، اما اگر این تعارض بدون آنکه حل و فصل شود در رابطه باقی بماند، تبدیل به رابطهٔ متعارضِ پایدار میشود؛ مفهومی که در خانوادهدرمانی به آن stable conflictual relationship میگوییم.
.
.
متعارضِ پایدار ویژگیِ رابطهایست که در آن هیچکدام احساس خوبی ندارند، اما نه از هم جدا میشوند و نه رابطه را به شکل درستی ادامه میدهند؛ فرض کن خرچنگی پای تو را گاز گرفته و رهایت نکرده، ترس تو از گرفتن و دور انداختن خرچنگ و ردی که روی پایت گذاشته (ترس از قضاوت، ترس از آزادی و...) تو را در حالت تعارض پایدار با خرچنگ نگاه میدارد... در این حالت، تو درد میکشی و غُر میزنی، ناراضی هستی، خشمگینی اما دمدستیترین راه ممکن، یعنی هیچ کاری نکردن را برگزیدهای؛ مانند زنی که با وجود اختلافات بسیار از همسرش جدا نمیشود، این اتفاق گاهی به دلیل استیصال مالی یا فرهنگ سنتی خانوادهها رخ میدهد و گاهی به علت وجود فرزند، یا عوامل شخصیتر مانند ترس و...
هنگام تشدید تعارض، تمایل شدید آن دیگری برای به زبان آوردن عباراتی مانند: «دوستت دارم»، «عاشقت هستم» و... به عنوان سپر محافظتی برای حفظ این رابطه به کار میرود، حنایی که البته مدتهاست رنگ خود را باخته است اما همچنان کاربرد خودش را دارد، این سپر محافظتی در واقع روشی است که آن دیگری برای ممانعت از تغییر و حل تعارض بهکار میبرد، سپری که با ایجاد احساس گناه در شریک عاطفی، مشکل را در همان سطح نگاه میدارد، حتی گاهی اینکه چه کسی باید مشکل را حل کند نیز یک مشکل است که نباید نادیده گرفته شود، یکی از علل اصلی تعارضِ پایدار: عدم تطبیق با تغییر از موضع مجردی به موضع متأهلی است.
.
برخی از افراد، در رابطهٔ مشترک نیز هنوز مجرد هستند.
.
.
متن: #عباس_ناظری
.
.
@Existentialistt
تفاوتهای دو انسان و ناسازگاری آنها با یکدیگر، میتواند به تعارضِ بینفردی ختم شود، تعارضِ بینفردی گاهی نمایانگر صداقت طرفین است و گاهی نشانهای از اعمال قدرت یکی بر دیگری و گاهی مقاومت در برابر تغییراتی که ناخوشایند است، اما اگر این تعارض بدون آنکه حل و فصل شود در رابطه باقی بماند، تبدیل به رابطهٔ متعارضِ پایدار میشود؛ مفهومی که در خانوادهدرمانی به آن stable conflictual relationship میگوییم.
.
.
متعارضِ پایدار ویژگیِ رابطهایست که در آن هیچکدام احساس خوبی ندارند، اما نه از هم جدا میشوند و نه رابطه را به شکل درستی ادامه میدهند؛ فرض کن خرچنگی پای تو را گاز گرفته و رهایت نکرده، ترس تو از گرفتن و دور انداختن خرچنگ و ردی که روی پایت گذاشته (ترس از قضاوت، ترس از آزادی و...) تو را در حالت تعارض پایدار با خرچنگ نگاه میدارد... در این حالت، تو درد میکشی و غُر میزنی، ناراضی هستی، خشمگینی اما دمدستیترین راه ممکن، یعنی هیچ کاری نکردن را برگزیدهای؛ مانند زنی که با وجود اختلافات بسیار از همسرش جدا نمیشود، این اتفاق گاهی به دلیل استیصال مالی یا فرهنگ سنتی خانوادهها رخ میدهد و گاهی به علت وجود فرزند، یا عوامل شخصیتر مانند ترس و...
هنگام تشدید تعارض، تمایل شدید آن دیگری برای به زبان آوردن عباراتی مانند: «دوستت دارم»، «عاشقت هستم» و... به عنوان سپر محافظتی برای حفظ این رابطه به کار میرود، حنایی که البته مدتهاست رنگ خود را باخته است اما همچنان کاربرد خودش را دارد، این سپر محافظتی در واقع روشی است که آن دیگری برای ممانعت از تغییر و حل تعارض بهکار میبرد، سپری که با ایجاد احساس گناه در شریک عاطفی، مشکل را در همان سطح نگاه میدارد، حتی گاهی اینکه چه کسی باید مشکل را حل کند نیز یک مشکل است که نباید نادیده گرفته شود، یکی از علل اصلی تعارضِ پایدار: عدم تطبیق با تغییر از موضع مجردی به موضع متأهلی است.
.
برخی از افراد، در رابطهٔ مشترک نیز هنوز مجرد هستند.
.
.
متن: #عباس_ناظری
.
.
@Existentialistt
تنهایی، چه از نظر منطقی چه از نظر تجربی، ربطی به تنها بودن ندارد. آنچه درباره تنهایی مهم است شمار افرادی نیست که دوروبر آدم هستند، بلکه احساسی است که فرد از رابطهاش با دیگران دارد...
👤 #لارس_اسونسن
📕 #فلسفه_تنهایی
@Existentialistt
👤 #لارس_اسونسن
📕 #فلسفه_تنهایی
@Existentialistt
👍1
Sarnevesht [MusiceSal.Com]
Homayoun Shajarian
۲۰٪ درصد مشکلات امروز را با شنیدن تصنیف زیبای «سرنوشت» همایون جان شجریان و موسیقی استاد انوشیروان روحانی تعدیل کنید...
@Existentialistt
@Existentialistt
من معتقدم که جهان از شهامت خالی است و برای همین است که ما رنج میکشیم.
👤 #اوژن_یونسکو
📕 #نمایش_شهامت
@Existentialistt
👤 #اوژن_یونسکو
📕 #نمایش_شهامت
@Existentialistt
#هرشب_یک_جمله
کسانی که مرگ را به درستی شناختهاند، نیک میدانند که مواجه درست با مرگ یعنی: خودت باشی، با خودت باشی، خودت را و استعدادهایت را شکوفا کرده باشی.
متن: #عباس_ناظری
@Existentialist_t
کسانی که مرگ را به درستی شناختهاند، نیک میدانند که مواجه درست با مرگ یعنی: خودت باشی، با خودت باشی، خودت را و استعدادهایت را شکوفا کرده باشی.
متن: #عباس_ناظری
@Existentialist_t