...
به این برش از کتاب فاصله دو نقطه ایران درودی دقت کنید: «هدف اصلی من چه در نقاشی و چه در زندگی رسیدن به نور است. نور در همهجا حضور دارد. مهم این است که ما آن را در کجا جستوجو میکنیم یا در کجا مییابیم؟ برای نمونه جایی، ما صداها و همهمهها را با هم میشنویم اما میباید یاد صدای اصلی را تشخیص داده و آن را بشنویم یعنی صدا را در قلبمان بشنویم. جای دیگر مینویسم ما همه چیزها را با هم میبینیم و حال آنکه میباید آنچه مهم است انتخاب کرده و آن را بنگریم. این نوع نگاه برخاسته از عرفان ماست. آفرینش این جهان هستی، بیانتها و از حد شعور و درک انسانها بالاتر است اما آنچه لازمه دیدن یا حسکردن است، همانا عطش کشف و تلاش برای درک ارزشها و مفاهیم است. من به مرحلهای از زندگیام رسیدهام که میدانم هیچ نمیدانم. در باور من، نقاشی هنری است که هویت هنرمند را هویدا میکند. من به ملیتی که از نقاشیهایم پدیدار است، افتخار میکنم. شاید شما باور کنید که من یکی از خوشبختترین آدمها هستم زیرا از هر لحظهی زندگیام آگاه بوده و راضی هستم. زیباییها را میبینم و زشتیها را انکار میکنم. اینگونه حسها قابل انتقال نیستند اما برای درک زیبایی یا زشتی میباید هوشیار و صادق بود. من، توان دوست داشتن و ظرفیت دوست داشتهشدن دارم.»
.
.
متن: #ایران_درودی
کتاب #فاصله_دو_نقطه
@Existentialistt
به این برش از کتاب فاصله دو نقطه ایران درودی دقت کنید: «هدف اصلی من چه در نقاشی و چه در زندگی رسیدن به نور است. نور در همهجا حضور دارد. مهم این است که ما آن را در کجا جستوجو میکنیم یا در کجا مییابیم؟ برای نمونه جایی، ما صداها و همهمهها را با هم میشنویم اما میباید یاد صدای اصلی را تشخیص داده و آن را بشنویم یعنی صدا را در قلبمان بشنویم. جای دیگر مینویسم ما همه چیزها را با هم میبینیم و حال آنکه میباید آنچه مهم است انتخاب کرده و آن را بنگریم. این نوع نگاه برخاسته از عرفان ماست. آفرینش این جهان هستی، بیانتها و از حد شعور و درک انسانها بالاتر است اما آنچه لازمه دیدن یا حسکردن است، همانا عطش کشف و تلاش برای درک ارزشها و مفاهیم است. من به مرحلهای از زندگیام رسیدهام که میدانم هیچ نمیدانم. در باور من، نقاشی هنری است که هویت هنرمند را هویدا میکند. من به ملیتی که از نقاشیهایم پدیدار است، افتخار میکنم. شاید شما باور کنید که من یکی از خوشبختترین آدمها هستم زیرا از هر لحظهی زندگیام آگاه بوده و راضی هستم. زیباییها را میبینم و زشتیها را انکار میکنم. اینگونه حسها قابل انتقال نیستند اما برای درک زیبایی یا زشتی میباید هوشیار و صادق بود. من، توان دوست داشتن و ظرفیت دوست داشتهشدن دارم.»
.
.
متن: #ایران_درودی
کتاب #فاصله_دو_نقطه
@Existentialistt
❤1
And I Love You So
Perry Como
مارسل پروست: «آرزویم نه تنها دستیابی به تن او، بلکه همچنین به انسانی بود که در درون او میزیست.»
پن: غرقه شوید در موسیقی بینظیر Perry Como
@Existentialistt
پن: غرقه شوید در موسیقی بینظیر Perry Como
@Existentialistt
Existentialist
Perry Como – And I Love You So
به قول افلاطون "موسیقی" یک ناموس اخلاقی است که روح به جهانیان و بال به تفکر و جهش به تصور و ربایش به غم و شادی و حیات به همه چیز میبخشد.
@Existentialistt
@Existentialistt
خوانش درست تو را اندیشمند یا به معنای لغوی متفکر میکند، بطوریکه کمتر صحبت میکنی اما هر جملهی تو، بار معنایی بیشتری مییابد، جملات و کلمات برگزیدهی ذهنت متفاوتتر از سایر آدمها میشود؛ راستی هرگز به جملات برگزیدهی ذهنت توجه کردهای! همان جملاتی که شب و روز با خویش تکرار میکنی! هرچه جملات برگزیدهی ذهن مثبتتر و هدفمندتر میشود، شانس بهره بردنت از زندگی افزایش مییابد؛ این چهار واژه برگزیدهی ذهن من است: «عشق، استمرار، نظم، رهایی.» کاری را که عاشقش هستی انجام بده، در انجام آن استمرار داشته باش، استمرار داشتن یعنی پرداختن به یک کار بهطور مداوم، در انجام هر روزهی آن منظم باش، یعنی هر روز برای ثمربخش شدنش تلاش کن و در انتها رها کردن را بیاموز، رها کن هرآنچه که تو را از رسیدن به رویاهایت بازمیدارد...
متن: #عباس_ناظری
@Existentialistt
متن: #عباس_ناظری
@Existentialistt
این خصوصیات، درد و رنج انسان را افزایش میدهند:
۱_ اهمیت دادن به قضاوت دیگران
۲_ گیر کردن در گذشته یا پیشخور کردن آینده
۳_ حواسپرت بودن
۴_ بی اخلاقی
۵_ گریز از مسئولیت یا پاسخگویی
۶_ عجول بودن یا شتاب زده رفتار کردن
۷_ وراجی یا پرگویی
۸_ کتاب نخواندن
۹_ نداشتن اوقات فراغت
۱۰_ پُر کاری یا بی کاری
۱۱_ ناتمام گذاشتن کارها
۱۲_ داشتن منبع کنترل بیرونی
۱۳_ زیاده از حد اهمیت دادن
۱۴_ برهم خوردن ریتم خواب
۱۵_ و موارد دیگر...
متن: #عباس_ناظری
@Existentialistt
۱_ اهمیت دادن به قضاوت دیگران
۲_ گیر کردن در گذشته یا پیشخور کردن آینده
۳_ حواسپرت بودن
۴_ بی اخلاقی
۵_ گریز از مسئولیت یا پاسخگویی
۶_ عجول بودن یا شتاب زده رفتار کردن
۷_ وراجی یا پرگویی
۸_ کتاب نخواندن
۹_ نداشتن اوقات فراغت
۱۰_ پُر کاری یا بی کاری
۱۱_ ناتمام گذاشتن کارها
۱۲_ داشتن منبع کنترل بیرونی
۱۳_ زیاده از حد اهمیت دادن
۱۴_ برهم خوردن ریتم خواب
۱۵_ و موارد دیگر...
متن: #عباس_ناظری
@Existentialistt
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به جای سرزنش، با لحنی حمایتگرانه از خویش استقبال کن و بدین امر آگاه باش که جراحتهای روان خویش را، شورِ مهربانانه مرهم خواهد بود؛ دوستِ من، دلآزردگیها بسی ابلهانه است، برای التیام خویش، فروتنانه به امری عاشقانه بیاویز و هرگز از خاطر مبر، آنکه فروتنانه عشق میورزد، التیامِ بخشهایِ جریحهدار شدهاش را خواستار است، پس با شوقی مضاعف روانِ آزردهات را به آغوش بکش تا از خویش، انسانی التیام یافته بیافرینی، تا منِ تحقیرگرِ درونت را به منِ نوزاشگر تبدیل کرده باشی، تا احساسات بیشعورت را به احساسات با شعور مبدل کرده باشی، تا از خیانت به خویش دست برداشته باشی، تا اصیل زندگی کردن را آموخته باشی. از خویش، انسانی ستایش برانگیز بیافرین.
.
.
متن: #عباس_ناظری
@existentialist_t
.
.
متن: #عباس_ناظری
@existentialist_t
یک جایی در زندگی هست که به تو درک عمیقی، از معنایی میدهد که در زندگی گم کردهای؛ دلواپسی برای مرگ را میگویم، وقتی مرگ را به درستی معنا کنی، میتوانی به ارزشِ باهم بودن پی ببری، به ارزش زندگی و وجود داشتن در آن، آگاه شوی و عشق ورزیدن را آرمان خویش کنی؛ اپیکتتوس فیلسوف رواقیِ یونان، میگوید: «این وقایع نیستند که آدمها را ناراحت میکنند، بلکه قضاوت آدمها دربارهی وقایع است که آنها را ناراحت میکند.» او میخواست بگوید اگر بیاموزیم نگرش متفاوتی برای خود ایجاد کنیم آنگاه خردمندانه زندگی خواهیم کرد؛ این وظیفه بر دوش انسان نهاده شده که برای خود نگرشی ایجاد کند و از آن نگرش فراتر رود تا بتواند اصیل زندگی کند. اصالت، یعنی زیستن بر مبنای نگرشی که به رهایی از اضطراب مرگ منجر شود. ای کاش نوشتهام در تو، احتیاجها و کنجکاویهایی را برانگیزاند که بتوانی به جستجوی آن نگرشهای نوین بروی و آفرینندهی خویش باشی.
.
.
متن: #عباس_ناظری
.
@existentialist_t
.
.
متن: #عباس_ناظری
.
@existentialist_t
«این بود زندگی؟ باشد، پس یک بار دیگر!» ابَرانسانِ نیچه، همان کسی است که اگر فرصت زندگانی بارها و به یک شکل به او پیشکش شود، با اشتیاقی مضاعف میگوید: «آری، آری! به من دهیدش؛ این زندگی را خواهم گرفت و درست به همان شکل خواهم زیست.» اَبَرانسانِ نیچه، شاد و خوشبخت است زیرا توانسته است از مسیرِ خلاقیت، خودش و استعدادهایش را شکوفا کند؛ به تعبیرِ رولو می: «خلاقیت عبارت است از رویارویی انسانِ بسیار هشیار، با جهان خویش.» این جمله بدین معناست که انسانِ هشیار با جهانی که در آن زندگی میکند بیگانه نیست و آموخته است پیوندی درست با دنیایی که در آن زندگی میکند برقرار نماید. میدانی عزیز، برای آنکه به اَبَر انسانی شاد، مبدل شوی باید بیاموزی که ابتدا ناظر بر احساسات و سپس حامیِ استعدادهایت باشی، ناظر بدان معنا که احساسات خویش را احساس کنی، پیش از آنکه با احساسات خویش هم هویت شده باشی و حامی بدین تعبیر که برای استعدادهایت مُجِدانه، با عشق و استمرار و نظم گام برداری و برای به ثمر رساندنشان از هیچ کوششی دریغ نکنی.
.
.
متن: #عباس_ناظری
.
@existentialist_t
.
.
متن: #عباس_ناظری
.
@existentialist_t
مالارمه میگفت: ما امروز از خورشیدی صحبت میکنیم که یقینا میدانیم امشب غروب و فردا طلوع میکند. اما آنها، انسانهای اولیه، با چنین یقینی از غروب و طلوع خورشید صحبت نمیکردند؛ وقتی که شب فرا میرسید میگفتند: «آیا دوستمان خورشید مرده است؟ آیا فردا بازمیگردد؟» بگذارید از خودمان بپرسیم کدامیک بیشتر در اشتباهیم؟ ما یا انسانهای اولیه؟ اکنون که خورشید پنهان است چه کسی یقین دارد که فردا دوباره دوستمان خورشید را خواهد دید؟ هستیمان با خیال و سرسام به خواب رفته است، بیآنکه بدانیم معنای زندگی در خود زندگیست نه به تعابیر و تفاسیری که از آن میشود، نیک که مینگری میفهمی زندگی دارد، آرام آرام از لابلای انگشتانمان فرو میریزد بیآنکه به معرفت حقیقیاش دست یافته باشیم؛ باور قلبی من چنین میگوید: «آنانکه احترام قلبی خود را به مرگ ابراز میدارند، گستردهترین نگرش به زندگی را به دست میآورند، یعنی میفهمند که زندگی بهخاطر خود زندگی است.» این خطوط باقی مانده را از فروغ وام میگیرم:
و آن بهار، و آن وهم سبز رنگ، که بر دریچه گذر داشت، با دلم میگفت: «نگاه کن، تو هیچگاه پیش نرفتی، تو فرو رفتی»
.
.
متن: #عباس_ناظری
.
@existentialist_t
و آن بهار، و آن وهم سبز رنگ، که بر دریچه گذر داشت، با دلم میگفت: «نگاه کن، تو هیچگاه پیش نرفتی، تو فرو رفتی»
.
.
متن: #عباس_ناظری
.
@existentialist_t
عشق دهانکجی به زندگیِ مملو از رنج است، عشق عصیان است، عصیانی علیه اندوه؛ و آنکه عشق ورزیدن را آرمان خویش میکند، با حربهی عشق بر اندوه پیروز میشود. هیچ یاریرسانی بزرگتر و با شکوهتر از عشق نیست و میدانی اگر در پی اعتلای خویش باشی تلألوی عشق، به شکوهمندی بر تو ظاهر خواهد شد؛ پس
آنکه با صراحت عشق میورزد، وجودش از یأسهایش وسیعتر میشود و سرانجام خوشبختی بر وی ظاهر خواهد شد.
متن: #عباس_ناظری
@existentialist_t
آنکه با صراحت عشق میورزد، وجودش از یأسهایش وسیعتر میشود و سرانجام خوشبختی بر وی ظاهر خواهد شد.
متن: #عباس_ناظری
@existentialist_t
...
پیششرط رسیدن به احساس رضایت یا خوشبختی، دوست داشتنِ نفس زندگی است، همانی که نیچه آن را «آریگویی» به زندگی مینامید، در واقع آنکه زندگی را برای زندگی دوست دارد، خوشبختی را بسیار زودتر از دیگران خواهد یافت؛ ما با تمام رنجها، دردها و شادیهایی که داریم، ناچاریم به درون خود بنگریم و آرام از خویش بپرسیم، هرگز اقبالی یافته تا این زندگی را با همهی زشتیها و زیباییهایش «آری» گفته باشیم؟ میدانی، بدون دوست داشتن زندگی هرگز نخواهیم توانست از رنجشهای خویش فراتر رویم؛ «آریگویی» به زندگی، به دوست داشتنِ زندگی، آغاز خوشبختی و معنای زندگیست و اگر تا به امروز برآن بودهای که نباید به تو آسیبی میرسید، پیداست آنگونه که باید زندگی را نشناختهای و آنکه زندگی را نشناخته، خودش را نیز نخواهد شناخت؛ زندگیشناسی مقدم بر خودشناسی و دوست داشتن خویش است چرا که وقتی هستیمان به مخاطره میافتد، شفقتی بیکران نسبت به خویش مییابیم و مجبور میشویم خود را در آغوش بگیریم؛ اما تنها مشکل این امر در این است که شفقت با خود را بسیار زود به فراموشی میسپاریم، پس باید راهی بیابیم که شفقت با خویش را فراموش نکنیم، آن راه، «تداوم» نامیده میشود، آنچه به یک احساس، اعتبار میبخشد، تداومِ آن احساس است، اگر در شفقت ورزیدن به خویش، «تداوم» را برگزینیم، به تبار خوشبختان رسیدهایم و اگر در احساسات منفی «تداوم» داشته باشیم، شکافی عظیم میان جسم و روان خویش ایجاد خواهیم کرد.
.
.
متن: #عباس_ناظری
.
.
@Existentialistt
پیششرط رسیدن به احساس رضایت یا خوشبختی، دوست داشتنِ نفس زندگی است، همانی که نیچه آن را «آریگویی» به زندگی مینامید، در واقع آنکه زندگی را برای زندگی دوست دارد، خوشبختی را بسیار زودتر از دیگران خواهد یافت؛ ما با تمام رنجها، دردها و شادیهایی که داریم، ناچاریم به درون خود بنگریم و آرام از خویش بپرسیم، هرگز اقبالی یافته تا این زندگی را با همهی زشتیها و زیباییهایش «آری» گفته باشیم؟ میدانی، بدون دوست داشتن زندگی هرگز نخواهیم توانست از رنجشهای خویش فراتر رویم؛ «آریگویی» به زندگی، به دوست داشتنِ زندگی، آغاز خوشبختی و معنای زندگیست و اگر تا به امروز برآن بودهای که نباید به تو آسیبی میرسید، پیداست آنگونه که باید زندگی را نشناختهای و آنکه زندگی را نشناخته، خودش را نیز نخواهد شناخت؛ زندگیشناسی مقدم بر خودشناسی و دوست داشتن خویش است چرا که وقتی هستیمان به مخاطره میافتد، شفقتی بیکران نسبت به خویش مییابیم و مجبور میشویم خود را در آغوش بگیریم؛ اما تنها مشکل این امر در این است که شفقت با خود را بسیار زود به فراموشی میسپاریم، پس باید راهی بیابیم که شفقت با خویش را فراموش نکنیم، آن راه، «تداوم» نامیده میشود، آنچه به یک احساس، اعتبار میبخشد، تداومِ آن احساس است، اگر در شفقت ورزیدن به خویش، «تداوم» را برگزینیم، به تبار خوشبختان رسیدهایم و اگر در احساسات منفی «تداوم» داشته باشیم، شکافی عظیم میان جسم و روان خویش ایجاد خواهیم کرد.
.
.
متن: #عباس_ناظری
.
.
@Existentialistt
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تداوم احساسات متعالی، مانند عشق، شفقت و مهربانی با خود در سالهای متمادی، از ایران درودی، انسانی شایستهی خوشبختی ساخته است.
متن: عباس ناظری
@Existentialistt
متن: عباس ناظری
@Existentialistt
ما انسانهای مستقلی هستیم که اغلب نیروهای خود را زیاد جدی میگیریم، مدام در حالِ کنش و واکنشیم و غافلیم که بیشتر ارزشهای زندگی فقط زمانی بهدست میآیند که سماجت نکنیم، در سکوت از راه میرسند، آن هم وقتی که اصرار و نیازی در کار نباشد، نه رانشی پشت آنهاست و نه کششی از جلو در کار است، بلکه خموشانه و از با هم بودن محض سر برمیآورند.
📙 #عشق_و_اراده
👤 #رولو_می
@Existentialistt
📙 #عشق_و_اراده
👤 #رولو_می
@Existentialistt
❤1
هرشب یک جمله
غمانگیزترین ویژگی برخی از آدمها در این است که: «وقتی هستیشان به مخاطره میافتد، شفقتی بیکران نسبت به خویش مییابند و مجبور میشوند خود را در آغوش بگیرند.»
غمانگیز است که برای در آغوش گرفتنِ خویش، باید مجبور شوند.
متن: #عباس_ناظری
@Existentialistt
غمانگیزترین ویژگی برخی از آدمها در این است که: «وقتی هستیشان به مخاطره میافتد، شفقتی بیکران نسبت به خویش مییابند و مجبور میشوند خود را در آغوش بگیرند.»
غمانگیز است که برای در آغوش گرفتنِ خویش، باید مجبور شوند.
متن: #عباس_ناظری
@Existentialistt
❤1
ترجمه ترانه زیبای نسینی الدنیا از راغب علامه:
كاري كن كه دنيا و تمام جهان را فراموش كنم
من را در آتش عشقت بسوزان
بگذار قشنگترین جملات را برایت بخوانم
اگر تمام دنیا و جهان را بگردم
امکان ندارد عشقی همچون عشق تو پیدا کنم
هر چه قدر به تو بگویم دوستت دارم
بازهم برای تو کم است
اگر یک ثانیه از تو دور بشوم
با شور و اشتیاق به سوی چشمانت برمیگردم
من را در آغوشت پنهان کن
من را در عشقت بسوزان و در عشق من بسوز
بیا قشنگترین روزها را با هم زندگی کنیم
بهترین روز زندگی من بود
روزی که تو را دیدم ای هستی من
نتوانستم حتی لحظهای را بدون یادت زندگی کنم
من را یافتی که در آتش عشقت ذوب شدم
من را از تمام مردم جدا کردی
و همراه تو با زیباترین عشق، زندگی کردم
و دنیا را در کنار تو فراموش کردم عزیزم
اگر به تو بگویم دوستت دارم بازهم برای تو کم است
اگر یک ثانیه از تو دور بشوم با شور و اشتیاق به سوی چشمانت برمیگردم
من را در آغوشت پنهان کن و در عشقت بسوزان و در عشق من بسوز
بیا قشنگترین روزها را با هم زندگی کنیم
اگر به تو بگویم
من تو را در چشمانم قرار دادم
و این دنیا شاهد عشق من است
من در کنار توام و دوستت دارم
نمیتوانم روزی تو را فراموش کنم عزيزم
آرزو دارم که عمرم طولانی باشد
تا بتوانم تا ابد دوستت داشته باشم
زیرا من سالهاست که خواب در کنار تو بودن را میبینم
@Existentialistt
كاري كن كه دنيا و تمام جهان را فراموش كنم
من را در آتش عشقت بسوزان
بگذار قشنگترین جملات را برایت بخوانم
اگر تمام دنیا و جهان را بگردم
امکان ندارد عشقی همچون عشق تو پیدا کنم
هر چه قدر به تو بگویم دوستت دارم
بازهم برای تو کم است
اگر یک ثانیه از تو دور بشوم
با شور و اشتیاق به سوی چشمانت برمیگردم
من را در آغوشت پنهان کن
من را در عشقت بسوزان و در عشق من بسوز
بیا قشنگترین روزها را با هم زندگی کنیم
بهترین روز زندگی من بود
روزی که تو را دیدم ای هستی من
نتوانستم حتی لحظهای را بدون یادت زندگی کنم
من را یافتی که در آتش عشقت ذوب شدم
من را از تمام مردم جدا کردی
و همراه تو با زیباترین عشق، زندگی کردم
و دنیا را در کنار تو فراموش کردم عزیزم
اگر به تو بگویم دوستت دارم بازهم برای تو کم است
اگر یک ثانیه از تو دور بشوم با شور و اشتیاق به سوی چشمانت برمیگردم
من را در آغوشت پنهان کن و در عشقت بسوزان و در عشق من بسوز
بیا قشنگترین روزها را با هم زندگی کنیم
اگر به تو بگویم
من تو را در چشمانم قرار دادم
و این دنیا شاهد عشق من است
من در کنار توام و دوستت دارم
نمیتوانم روزی تو را فراموش کنم عزيزم
آرزو دارم که عمرم طولانی باشد
تا بتوانم تا ابد دوستت داشته باشم
زیرا من سالهاست که خواب در کنار تو بودن را میبینم
@Existentialistt
👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
...
این ترانه به تنهایی بار احساساتِ یک عاشقِ بسیار تنها را به دوش میکشد؛ میخواهد بگوید در قلمروی عشق، من که عاشقت هستم، گسترهای از شادیها و دردها و دگردیسیهای متوالی را تجربه میکنم، درحالیکه تو، مادامی که معشوقهی منی، ثابت و بدونِ تغییر خواهی ماند.
.
.
متن: #عباس_ناظری
.
.
مترجم: #فرشته_م
.
Instagram.com/english_._art
.
خواننده: Lynn adib
@Existentialistt
این ترانه به تنهایی بار احساساتِ یک عاشقِ بسیار تنها را به دوش میکشد؛ میخواهد بگوید در قلمروی عشق، من که عاشقت هستم، گسترهای از شادیها و دردها و دگردیسیهای متوالی را تجربه میکنم، درحالیکه تو، مادامی که معشوقهی منی، ثابت و بدونِ تغییر خواهی ماند.
.
.
متن: #عباس_ناظری
.
.
مترجم: #فرشته_م
.
Instagram.com/english_._art
.
خواننده: Lynn adib
@Existentialistt
شمس لنگرودي، شاملو را شاعر دو چيز ميداند؛ معصوميت و اقتدار.
.
.
شمس لنگرودی میگويد: بهنظر من شعر شاملو بهقول خودش، يک تعرض است به وهنی كه به ساحت آدمی رفته و معصوميت بشر را در طول تاريخ قربانی كرده است. خود او گفته است "آه، من حرام شدهام". اين "من"، من فردی و شخصی نيست. من اين حرف را به اعتبار مجموعه شعرهايش میگويم. تمام شعر شاملو در واقع اعتراض معصومانهی يک آدم به وهنی است كه به ساحت او رفته است و میخواهد اقتدار انسانی به او برگردد. برای همين در شعر او يک دوگانگی وجود دارد از تغزل و حماسه. بهنظر من تغزل شعر شاملو بازتاب و نتيجهی پايمال شدن معصوميتهای بشری است و حماسهاش بهخاطر گرايش و كششی است كه به بازگشت اقتدار بشری به او دارد.
@Existentialistt
.
.
شمس لنگرودی میگويد: بهنظر من شعر شاملو بهقول خودش، يک تعرض است به وهنی كه به ساحت آدمی رفته و معصوميت بشر را در طول تاريخ قربانی كرده است. خود او گفته است "آه، من حرام شدهام". اين "من"، من فردی و شخصی نيست. من اين حرف را به اعتبار مجموعه شعرهايش میگويم. تمام شعر شاملو در واقع اعتراض معصومانهی يک آدم به وهنی است كه به ساحت او رفته است و میخواهد اقتدار انسانی به او برگردد. برای همين در شعر او يک دوگانگی وجود دارد از تغزل و حماسه. بهنظر من تغزل شعر شاملو بازتاب و نتيجهی پايمال شدن معصوميتهای بشری است و حماسهاش بهخاطر گرايش و كششی است كه به بازگشت اقتدار بشری به او دارد.
@Existentialistt
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
...
مهم نیست اگر در قلبت گورستانی از عشق داشته باشی، اما مهم است که درون آن گورها کسی را زندهبهگور نکرده باشی...
متن: #عباس_ناظری
@Existentialistt
مهم نیست اگر در قلبت گورستانی از عشق داشته باشی، اما مهم است که درون آن گورها کسی را زندهبهگور نکرده باشی...
متن: #عباس_ناظری
@Existentialistt