✍ کنکاشی در روش
چارچوب نظری نباید ضرورتا سخن پژوهشگر باشد و گاه به طور منطقی از نتایج تحقیقات قبلی پیرامون مسأله نشأت می گیرد. در بسیاری موارد ادغام باورهای منطقی فرد پژوهشگر و تحقیقات مرتبط منتشر شده با مسأله تحقیق در ایجاد مبنایی برای بررسی موضوع تحقیق نقش محوری دارد.
@Exploring_the_method
چارچوب نظری نباید ضرورتا سخن پژوهشگر باشد و گاه به طور منطقی از نتایج تحقیقات قبلی پیرامون مسأله نشأت می گیرد. در بسیاری موارد ادغام باورهای منطقی فرد پژوهشگر و تحقیقات مرتبط منتشر شده با مسأله تحقیق در ایجاد مبنایی برای بررسی موضوع تحقیق نقش محوری دارد.
@Exploring_the_method
🍁 ویژگی های اساسی یک چارچوب نظری به شرح زیر است:
✍ کنکاشی در روش
- متغیرهای مرتبط با مسأله تحقیق باید شناسایی و تعیین شوند.
- حداقل باید چگونگی رابطه بین دو یا چند متغیر وابسته و مستقل را تعیین کند.
- اگر ماهیت و جهت روابط بر اساس یافته هاي حاصل از تحقیقات قبلی به صورت نظري بیان گردد، باید خطوط کلی - مثبت یا منفی بودن این روابط را نشان دهد.
- باید به روشنی با استفاده از یافته هاي تحقیقات قبلی به این سوال پاسخ داد که چرا ما انتظار داریم این روابط وجود داشته باشد.
- نموداري براي چارچوب نظري (مدل تحلیلی) ارائه شود تا بتوان روابط نظري را مجسم نمود.
@Exploring_the_method
✍ کنکاشی در روش
- متغیرهای مرتبط با مسأله تحقیق باید شناسایی و تعیین شوند.
- حداقل باید چگونگی رابطه بین دو یا چند متغیر وابسته و مستقل را تعیین کند.
- اگر ماهیت و جهت روابط بر اساس یافته هاي حاصل از تحقیقات قبلی به صورت نظري بیان گردد، باید خطوط کلی - مثبت یا منفی بودن این روابط را نشان دهد.
- باید به روشنی با استفاده از یافته هاي تحقیقات قبلی به این سوال پاسخ داد که چرا ما انتظار داریم این روابط وجود داشته باشد.
- نموداري براي چارچوب نظري (مدل تحلیلی) ارائه شود تا بتوان روابط نظري را مجسم نمود.
@Exploring_the_method
✍ کنکاشی در روش
چارچوب نظری (Theoretical Framework) یا چارچوب مفهومی (Conceptual Framework) – که کم و بیش مترادفند – همچون دریچه است که محقق از آن منظر به پدیدهء مورد بررسی نگاه می کند. وجود کلمهء چارچوب (Framework) در این ترکیب برگرفته از همین واقعیت است. گویی محقق در ابتدای مطالعهء خود، لنز مشخصی را انتخاب کرده و بر اساس آن به پدیدهء مورد نظر می نگرد و بر اساس آن داوری می کند. بر این اساس، به آن «چارچوب مرجع» (Frame of Reference) نیز می گویند. گاهی این لنز یک نظریه (Theory) مشخص و گاه مجموعه ای از نظریه های به هم مرتبط است که یک گفتمان علمی (Scientific Discourse) را می سازد.
@Exploring_the_method
چارچوب نظری (Theoretical Framework) یا چارچوب مفهومی (Conceptual Framework) – که کم و بیش مترادفند – همچون دریچه است که محقق از آن منظر به پدیدهء مورد بررسی نگاه می کند. وجود کلمهء چارچوب (Framework) در این ترکیب برگرفته از همین واقعیت است. گویی محقق در ابتدای مطالعهء خود، لنز مشخصی را انتخاب کرده و بر اساس آن به پدیدهء مورد نظر می نگرد و بر اساس آن داوری می کند. بر این اساس، به آن «چارچوب مرجع» (Frame of Reference) نیز می گویند. گاهی این لنز یک نظریه (Theory) مشخص و گاه مجموعه ای از نظریه های به هم مرتبط است که یک گفتمان علمی (Scientific Discourse) را می سازد.
@Exploring_the_method
🍃 تبیین چارچوب نظری (مفهومی) با ذکر یک مثال
✍ کنکاشی در روش
شاید بهتر باشد با ذکر یک مثال موضوع چارچوب نظری (مفهومی) را تبیین کنیم؛ تصور کنید دانشجویی می خواهد وجه یا وجوهی از مفهوم «سرمایه اجتماعی» را در جامعه ای بررسی کند. سرمایه اجتماعی موضوعی است که ابتدا در جامعه شناسی مطرح شد، اما به سرعت در مطالعات بسیاری از رشته ها – نظیر علم اطلاعات و دانش شناسی – مبنای مطالعات مستقلی قرار گرفت. (مثل، نوروزی، ۱۳۹۱). مثلاً محقق می خواهد عوامل موثر بر ساخت این سرمایه، یا عوامل بازدارندهء ایجاد آن، یا نگاه و نگرش جامعه را به آن بسنجد. نکتهء نخست این است که به محض آنکه او تصمیم می گیرد مفهومی به نام «سرمایه اجتماعی» را به عنوان محور کانونی تحقیق خود برگزیند، خواسته یا ناخواسته از چارچوبی نظری استفاده کرده است. زیرا سرمایهء اجتماعی مفهومی است که تعریفی مشخص دارد و در کنار سایر انواع سرمایه ها مطرح می شود. سرمایه ای نامرئی، ولی بسیار ارزشمند و پرقدرت، که طرح و تعریف آن در متون علمی به آثار محققانی مثل پیر بوردیو – جامعه شناس شهیر فرانسوی – باز می گردد. بوردیو معتقد است آنچه جوامع انسانی را می سازد، نه فرد است و نه گروه های افراد. بلکه نوع و ماهیت مناسبات و ارتباطات میان آنهاست که جامعه را شکل می دهد و به آن سامان می بخشد. اگر این مناسبات بر بنیاد اعتماد، احترام متقابل و همدلی استوار باشد، آنگاه سرمایه ای در جامعه پدیدار می شود که منشاء بسیاری از دستاوردهای ارزشمند از جمله افزایش امنیت اجتماعی و رفاه عمومی خواهد بود. اگر شوربختانه جای اعتماد را بی اعتمادی و جای همدلی را بی تفاوتی بگیرد، آنگاه سرمایه اجتماعی افول می کند و پیامدهای خود را – که متاسفانه معمولاً با افزایش خشونت همراه است – به دنبال خواهد داشت.
بنابراین، انتخاب یک مفهوم به عنوان مبانی تحقیق نخستین گام در این زمینه است. دلیلش هم روشن است. زیرا وقتی محقق تعریفی مثل سرمایه اجتماعی در ذهن دارد، زمانی که به مناسبات و تعاملات اجتماعی نگاه می کند، بخشی از تحلیل وی از آنچه رخ می دهد مبتنی بر همین تعریف است. مثلاً اگر در خیابان شاهد نزاع و درگیری خشونت بار دو راننده باشیم که پس از تصادفی جزئی با یکدیگر این روش را بر حل مسألهء به وجود آمده انتخاب کرده اند، بروز این رخداد را نشانه ای از کاستی در سرمایه اجتماعی تلقی خواهیم کرد. در مقابل اگر همین دو راننده ماشین های خود را از مسیر تردد مردم خارج کنند و در جستجوی راهکاری معقول و منطقی برای حل این مسأله باشند، آن را شاخصی از رشد سرمایه اجتماعی خواهیم دانست.
بر این اساس، تفسیر محقق از یک رخداد از منظر و دریچه ای مشخص شکل گرفته و این همان چارچوب نظری است.
@Exploring_the_method
✍ کنکاشی در روش
شاید بهتر باشد با ذکر یک مثال موضوع چارچوب نظری (مفهومی) را تبیین کنیم؛ تصور کنید دانشجویی می خواهد وجه یا وجوهی از مفهوم «سرمایه اجتماعی» را در جامعه ای بررسی کند. سرمایه اجتماعی موضوعی است که ابتدا در جامعه شناسی مطرح شد، اما به سرعت در مطالعات بسیاری از رشته ها – نظیر علم اطلاعات و دانش شناسی – مبنای مطالعات مستقلی قرار گرفت. (مثل، نوروزی، ۱۳۹۱). مثلاً محقق می خواهد عوامل موثر بر ساخت این سرمایه، یا عوامل بازدارندهء ایجاد آن، یا نگاه و نگرش جامعه را به آن بسنجد. نکتهء نخست این است که به محض آنکه او تصمیم می گیرد مفهومی به نام «سرمایه اجتماعی» را به عنوان محور کانونی تحقیق خود برگزیند، خواسته یا ناخواسته از چارچوبی نظری استفاده کرده است. زیرا سرمایهء اجتماعی مفهومی است که تعریفی مشخص دارد و در کنار سایر انواع سرمایه ها مطرح می شود. سرمایه ای نامرئی، ولی بسیار ارزشمند و پرقدرت، که طرح و تعریف آن در متون علمی به آثار محققانی مثل پیر بوردیو – جامعه شناس شهیر فرانسوی – باز می گردد. بوردیو معتقد است آنچه جوامع انسانی را می سازد، نه فرد است و نه گروه های افراد. بلکه نوع و ماهیت مناسبات و ارتباطات میان آنهاست که جامعه را شکل می دهد و به آن سامان می بخشد. اگر این مناسبات بر بنیاد اعتماد، احترام متقابل و همدلی استوار باشد، آنگاه سرمایه ای در جامعه پدیدار می شود که منشاء بسیاری از دستاوردهای ارزشمند از جمله افزایش امنیت اجتماعی و رفاه عمومی خواهد بود. اگر شوربختانه جای اعتماد را بی اعتمادی و جای همدلی را بی تفاوتی بگیرد، آنگاه سرمایه اجتماعی افول می کند و پیامدهای خود را – که متاسفانه معمولاً با افزایش خشونت همراه است – به دنبال خواهد داشت.
بنابراین، انتخاب یک مفهوم به عنوان مبانی تحقیق نخستین گام در این زمینه است. دلیلش هم روشن است. زیرا وقتی محقق تعریفی مثل سرمایه اجتماعی در ذهن دارد، زمانی که به مناسبات و تعاملات اجتماعی نگاه می کند، بخشی از تحلیل وی از آنچه رخ می دهد مبتنی بر همین تعریف است. مثلاً اگر در خیابان شاهد نزاع و درگیری خشونت بار دو راننده باشیم که پس از تصادفی جزئی با یکدیگر این روش را بر حل مسألهء به وجود آمده انتخاب کرده اند، بروز این رخداد را نشانه ای از کاستی در سرمایه اجتماعی تلقی خواهیم کرد. در مقابل اگر همین دو راننده ماشین های خود را از مسیر تردد مردم خارج کنند و در جستجوی راهکاری معقول و منطقی برای حل این مسأله باشند، آن را شاخصی از رشد سرمایه اجتماعی خواهیم دانست.
بر این اساس، تفسیر محقق از یک رخداد از منظر و دریچه ای مشخص شکل گرفته و این همان چارچوب نظری است.
@Exploring_the_method
✍ کنکاشی در روش
گاهی نیز چارچوب نظری مجموعه ای از نظریه هاست که مبنای تحلیل محقق قرار می گیرد. مثلاً همین که در علم اطلاعات و دانش شناسی ما رفتارهای کاربران را در خلال جستجو و بازیابی اطلاعات از منظر «نظریه های رفتار اطلاعاتی» بررسی می کنیم و به این باور رسیده ایم که می توان از مطالعهء مجموعه کنش ها و واکنش های افراد در تعامل با منابع اطلاعاتی به الگوهای مشخص رسید، نیز یک چارچوب نظری است که محصول آن تا امروز تدوین نزدیک به یکصد نظریهء ریز و درشت در این حوزه بوده که ۷۲ مورد از آنها در کتاب «نظریه های رفتار اطلاعاتی» به اختصار تشریح شده است (فیشر و دیگران، ۱۳۸۷).
@Exploring_the_method
گاهی نیز چارچوب نظری مجموعه ای از نظریه هاست که مبنای تحلیل محقق قرار می گیرد. مثلاً همین که در علم اطلاعات و دانش شناسی ما رفتارهای کاربران را در خلال جستجو و بازیابی اطلاعات از منظر «نظریه های رفتار اطلاعاتی» بررسی می کنیم و به این باور رسیده ایم که می توان از مطالعهء مجموعه کنش ها و واکنش های افراد در تعامل با منابع اطلاعاتی به الگوهای مشخص رسید، نیز یک چارچوب نظری است که محصول آن تا امروز تدوین نزدیک به یکصد نظریهء ریز و درشت در این حوزه بوده که ۷۲ مورد از آنها در کتاب «نظریه های رفتار اطلاعاتی» به اختصار تشریح شده است (فیشر و دیگران، ۱۳۸۷).
@Exploring_the_method
✍ کنکاشی در روش
وجود چارچوب نظری در تحقیق اجتناب ناپذیر است. حتی اگر محقق به روشنی در مقاله و گزارش تحقیق خود به آن اشاره نکند، خواسته یا ناخواسته چارچوبی نظری داشته است. اما بازتاب آن ممکن است در بخش ها یا مراحل مختلف تحقیق نمود پیدا کند. مثلاً چارچوب نظری ممکن است خود را در روش شناسی تحقیق نشان دهد. مثلاً محققانی که از رویکرد کیفی در پژوهش خود استفاده می کنند، مبانی گردآوری و تحلیل داده های این مطالعات را از پارادایم تفسیری گرفته اند که رابطه ای اعم و اخص با چارچوب نظری دارد. به همین دلیل در بعضی از منابع چارچوب نظری را به عنوان «چارچوب پارادایمی تحقیق» (Theoretical Paradigm of Research) نیز معرفی می کنند. البته فراموش نکنیم که پارادایم که مبنای هستی شناختی تحقیق را تعریف می کند چارچوب نظری را در بر می گیرد و از آن فراتر، یا به بیانی دیگر، وسیعتر و بنیادی تر است.
@Exploring_the_method
وجود چارچوب نظری در تحقیق اجتناب ناپذیر است. حتی اگر محقق به روشنی در مقاله و گزارش تحقیق خود به آن اشاره نکند، خواسته یا ناخواسته چارچوبی نظری داشته است. اما بازتاب آن ممکن است در بخش ها یا مراحل مختلف تحقیق نمود پیدا کند. مثلاً چارچوب نظری ممکن است خود را در روش شناسی تحقیق نشان دهد. مثلاً محققانی که از رویکرد کیفی در پژوهش خود استفاده می کنند، مبانی گردآوری و تحلیل داده های این مطالعات را از پارادایم تفسیری گرفته اند که رابطه ای اعم و اخص با چارچوب نظری دارد. به همین دلیل در بعضی از منابع چارچوب نظری را به عنوان «چارچوب پارادایمی تحقیق» (Theoretical Paradigm of Research) نیز معرفی می کنند. البته فراموش نکنیم که پارادایم که مبنای هستی شناختی تحقیق را تعریف می کند چارچوب نظری را در بر می گیرد و از آن فراتر، یا به بیانی دیگر، وسیعتر و بنیادی تر است.
@Exploring_the_method
✍ کنکاشی در روش
در مجموع مهمترین کارکرد چارچوب نظری این است که به تحقیق جهت می بخشد و ذهن محقق را نسبت به وجوه مشخصی از پدیدهء مورد مطالعه یا بافتی که آن را احاطه کرده است، حساس و هشیار می سازد. به این ترتیب او در همان مراحل اولیه تحقیق چند گام نخست را به سرعت طی می کند. در نتیجه ضمن آنکه در وقت و انرژی محقق صرفه جویی خواهد شد، و پژوهش مورد نظر سامان و انسجام بیشتری خواهد داشت.
@Exploring_the_method
در مجموع مهمترین کارکرد چارچوب نظری این است که به تحقیق جهت می بخشد و ذهن محقق را نسبت به وجوه مشخصی از پدیدهء مورد مطالعه یا بافتی که آن را احاطه کرده است، حساس و هشیار می سازد. به این ترتیب او در همان مراحل اولیه تحقیق چند گام نخست را به سرعت طی می کند. در نتیجه ضمن آنکه در وقت و انرژی محقق صرفه جویی خواهد شد، و پژوهش مورد نظر سامان و انسجام بیشتری خواهد داشت.
@Exploring_the_method
✍ کنکاشی در روش
انتخاب چارچوبی نظری مناسب برای هر پژوهش خود مهارتی است که باید محقق به آن مجهز باشد. به بیانی دیگر، باید پیوند مفهومی و معنایی مشخصی بین مسأله تحقیق، پرسش های محقق و چارچوب نظری برقرار باشد.
@Exploring_the_method
انتخاب چارچوبی نظری مناسب برای هر پژوهش خود مهارتی است که باید محقق به آن مجهز باشد. به بیانی دیگر، باید پیوند مفهومی و معنایی مشخصی بین مسأله تحقیق، پرسش های محقق و چارچوب نظری برقرار باشد.
@Exploring_the_method
✍ کنکاشی در روش
کارکرد دیگر چارچوب نظری پیوندی است که این مفهوم میان تحقیق ما با بدنه دانش موجود برقرار می سازد
@Exploring_the_method
کارکرد دیگر چارچوب نظری پیوندی است که این مفهوم میان تحقیق ما با بدنه دانش موجود برقرار می سازد
@Exploring_the_method
✍ کنکاشی در روش
چارچوب نظری در تحقیق حضوری پنهان یا آشکار دارد، اما چگونگی تبیین آن در یک مقاله بیشتر به سلیقهء سردبیر و هیئت تحریریهء مجله وابسته است. یعنی برخی از مجلات بخش مشخصی را با عنوان چارچوب نظری در دستورالعمل نگارش مقالات انتخاب کرده اند و نویسندگان موظفند به روشنی چارچوب نظری تحقیق شان را در این بخش تبیین کنند اما در بسیاری از مجلات بخش معین و مجزایی برای این منظور پیش بینی نشده و فقط انتظار می رود که نویسندگان در جایی از مقاله – که معمولاً در مقدمه یا مرور پیشینه است – به این موضوع اشاره کنند.
@Exploring_the_method
چارچوب نظری در تحقیق حضوری پنهان یا آشکار دارد، اما چگونگی تبیین آن در یک مقاله بیشتر به سلیقهء سردبیر و هیئت تحریریهء مجله وابسته است. یعنی برخی از مجلات بخش مشخصی را با عنوان چارچوب نظری در دستورالعمل نگارش مقالات انتخاب کرده اند و نویسندگان موظفند به روشنی چارچوب نظری تحقیق شان را در این بخش تبیین کنند اما در بسیاری از مجلات بخش معین و مجزایی برای این منظور پیش بینی نشده و فقط انتظار می رود که نویسندگان در جایی از مقاله – که معمولاً در مقدمه یا مرور پیشینه است – به این موضوع اشاره کنند.
@Exploring_the_method
✍ کنکاشی در روش
مطالعات مدیریت و علوم اجتماعی بیشتر با رویکرد قیاسی شروع میشوند. به این معنا که پژوهشگر ابتدا نظریههای موجود را مطالعه میکند و سپس براساس نظریهها اقدام به فرضیه سازی میکند. به دیگر سخن مطالعات پیشینه پژوهش و مبانی نظری موجود یک چارچوب نظری برای پژوهش فراهم میسازد. البته در این فرایند باید به هم افزایی نظری و سهم پژوهش در توسعه نظریههای موجود نیز توجه شود.
@Exploring_the_method
مطالعات مدیریت و علوم اجتماعی بیشتر با رویکرد قیاسی شروع میشوند. به این معنا که پژوهشگر ابتدا نظریههای موجود را مطالعه میکند و سپس براساس نظریهها اقدام به فرضیه سازی میکند. به دیگر سخن مطالعات پیشینه پژوهش و مبانی نظری موجود یک چارچوب نظری برای پژوهش فراهم میسازد. البته در این فرایند باید به هم افزایی نظری و سهم پژوهش در توسعه نظریههای موجود نیز توجه شود.
@Exploring_the_method
✍ کنکاشی در روش
مدل مفهومی دنباله طبیعی طرح نظری مساله پژوهش است که بصورت عملی نشانهها و خط سیرهایی را که در پایان برای اجرای مشاهده و تحلیل در نظر گرفته خواهند شد، به یکدیگر مرتبط میسازد. اما آنچه چارچوب نظری را از مدل مفهومی متمایز میکند عملی بودن یا عملیاتی بودن مدل مفهومی است که باید به عنوان راهنمای مشاهده بکار رود.
کارکرد مدل مفهومی پژوهش، فراهم آوردن زمینه و تسهیل در قالببندی فرضیهها است. در نتیجه میتوان گفت مدل مفهومی از مفاهیم و فرضیههایی تشکیل شده است که باهم ارتباط تنگاتنگی دارند و مجموعاً چارچوب تحلیلی منسجمی را تشکیل میدهند.
@Exploring_the_method
مدل مفهومی دنباله طبیعی طرح نظری مساله پژوهش است که بصورت عملی نشانهها و خط سیرهایی را که در پایان برای اجرای مشاهده و تحلیل در نظر گرفته خواهند شد، به یکدیگر مرتبط میسازد. اما آنچه چارچوب نظری را از مدل مفهومی متمایز میکند عملی بودن یا عملیاتی بودن مدل مفهومی است که باید به عنوان راهنمای مشاهده بکار رود.
کارکرد مدل مفهومی پژوهش، فراهم آوردن زمینه و تسهیل در قالببندی فرضیهها است. در نتیجه میتوان گفت مدل مفهومی از مفاهیم و فرضیههایی تشکیل شده است که باهم ارتباط تنگاتنگی دارند و مجموعاً چارچوب تحلیلی منسجمی را تشکیل میدهند.
@Exploring_the_method
✍ کنکاشی در روش
برخی تصور میکنند که میتوانند بدون نظریه [چارچوب نظری] نیز یک تحقیق را انجام دهند. این گونه پژوهشها گاهی در موارد استثنایی ممکن است به بخش هایی از واقعیتها بینجامد. با این وجود هر کس تئوریها را بهتر بشناسد، بهتر میتواند از پس مسئله مورد تحقیق برآید. تئوریها کمک میکنند که ما محیط بیرونی خود را به طور سیستماتیک تر ادراک کنیم و مسائل را به طور هدفمندتر کشف نماییم و این مسائل را در قالبهای وسیع تر، یعنی در یک شبکه وسیع تر از روابط علی تبیین کنیم.
@Exploring_the_method
برخی تصور میکنند که میتوانند بدون نظریه [چارچوب نظری] نیز یک تحقیق را انجام دهند. این گونه پژوهشها گاهی در موارد استثنایی ممکن است به بخش هایی از واقعیتها بینجامد. با این وجود هر کس تئوریها را بهتر بشناسد، بهتر میتواند از پس مسئله مورد تحقیق برآید. تئوریها کمک میکنند که ما محیط بیرونی خود را به طور سیستماتیک تر ادراک کنیم و مسائل را به طور هدفمندتر کشف نماییم و این مسائل را در قالبهای وسیع تر، یعنی در یک شبکه وسیع تر از روابط علی تبیین کنیم.
@Exploring_the_method
✍ کنکاشی در روش
اینکه چرا به نظریه نیاز داریم؟ و به عبارت دیگر، داشتن چارچوب نظری چه ضرورتی دارد؟ پاسخ این است که اگر قادر باشیم مشاهدهها را طبقه بندی و توصیف کنیم و هم چنین اگر بتوانیم جریان وقوع حوادث را توصیف کنیم، در این صورت آنچه باید بگوییم را گفتهایم. به نظر میرسد که نظریه فقط به این دلیل وجود دارد که توصیفها و طبقه بندیها کامل و کافی نیستند….، زیرا همیشه در مشاهدههای ما اشتباهاتی وجود دارند و غالباً حوادث و پدیده هایی رخ میدهند که به دلایلی قابل مشاهده نیستند. نظریه علی رغم محدودیتهای زمانی و لزوم حساسیت و دقّت در مشاهدات، همواره به عنوان وسیلهای برای جلوگیری از اشتباهات مورد نیاز است.
@Exploring_the_method
اینکه چرا به نظریه نیاز داریم؟ و به عبارت دیگر، داشتن چارچوب نظری چه ضرورتی دارد؟ پاسخ این است که اگر قادر باشیم مشاهدهها را طبقه بندی و توصیف کنیم و هم چنین اگر بتوانیم جریان وقوع حوادث را توصیف کنیم، در این صورت آنچه باید بگوییم را گفتهایم. به نظر میرسد که نظریه فقط به این دلیل وجود دارد که توصیفها و طبقه بندیها کامل و کافی نیستند….، زیرا همیشه در مشاهدههای ما اشتباهاتی وجود دارند و غالباً حوادث و پدیده هایی رخ میدهند که به دلایلی قابل مشاهده نیستند. نظریه علی رغم محدودیتهای زمانی و لزوم حساسیت و دقّت در مشاهدات، همواره به عنوان وسیلهای برای جلوگیری از اشتباهات مورد نیاز است.
@Exploring_the_method
✍ کنکاشی در روش
فرضیه حدس و گمان علمی و خردمندانهای است که محقق در مورد روابط یک یا چند متغیر پژوهش خود دارد. این گمانها، نشاندهندهی نتایج مورد انتظار از پژوهش است. در واقع پژوهشگری که قصد دارد رابطهی دو متغیر را در طرح خود مورد بررسی قرار دهد، قبل از شروع، نتایجی را که قرار است در مطالعهی خود به صورت علمی به بررسی آن بپردازد، پیشبینی میکند.
@Exploring_the_method
فرضیه حدس و گمان علمی و خردمندانهای است که محقق در مورد روابط یک یا چند متغیر پژوهش خود دارد. این گمانها، نشاندهندهی نتایج مورد انتظار از پژوهش است. در واقع پژوهشگری که قصد دارد رابطهی دو متغیر را در طرح خود مورد بررسی قرار دهد، قبل از شروع، نتایجی را که قرار است در مطالعهی خود به صورت علمی به بررسی آن بپردازد، پیشبینی میکند.
@Exploring_the_method
✍ کنکاشی در روش
مثال فرضیه: اگر هدف ویژهی یک پژوهش، تعیین رابطهی بین اعتیاد به گوشی همراه و کیفیت زندگی دانشجویان باشد، یعنی پژوهشگر قصد دارد این رابطه را بررسی کند و حدسهایی هم در مورد نتیجه این بررسی زده است. بنابراین این حدس را صورت فرضیه در پروپوزال خود به این صورت مینویسد: اعتیاد به گوشی همراه با کیفیت زندگی دانشجویان ارتباط معنیداری دارد یا اعتیاد به گوشی همراه بر کیفیت زندگی دانشجویان تأثیر منفی دارد.
@Exploring_the_method
مثال فرضیه: اگر هدف ویژهی یک پژوهش، تعیین رابطهی بین اعتیاد به گوشی همراه و کیفیت زندگی دانشجویان باشد، یعنی پژوهشگر قصد دارد این رابطه را بررسی کند و حدسهایی هم در مورد نتیجه این بررسی زده است. بنابراین این حدس را صورت فرضیه در پروپوزال خود به این صورت مینویسد: اعتیاد به گوشی همراه با کیفیت زندگی دانشجویان ارتباط معنیداری دارد یا اعتیاد به گوشی همراه بر کیفیت زندگی دانشجویان تأثیر منفی دارد.
@Exploring_the_method
✍ کنکاشی در روش
قرار است فرضیات پژوهش، طی آن طرح مورد بررسی قرار بگیرند، بنابراین فرضیات هیچگاه قطعی و صد در صد درست نیستند. فرضیات قرار نیست اثبات یا ابطال شوند، بلکه در یک پژوهش این فرضیات تأیید یا رد میشوند. تفاوت اثبات و تأیید و همچنین ابطال و رد، در میزان قطعیت آنها است. یعنی اثبات و ابطال قطعیت بیشتری نسبت به تأیید و رد دارند. زیرا ممکن است در یک پژوهش یک فرضیه تأیید شود اما در پژوهشی مشابه در زمان، مکان یا جمعیت متفاوت، همان فرضیه رد شود. پس هیچ فرضیهای صد در صدی نیست.
@Exploring_the_method
قرار است فرضیات پژوهش، طی آن طرح مورد بررسی قرار بگیرند، بنابراین فرضیات هیچگاه قطعی و صد در صد درست نیستند. فرضیات قرار نیست اثبات یا ابطال شوند، بلکه در یک پژوهش این فرضیات تأیید یا رد میشوند. تفاوت اثبات و تأیید و همچنین ابطال و رد، در میزان قطعیت آنها است. یعنی اثبات و ابطال قطعیت بیشتری نسبت به تأیید و رد دارند. زیرا ممکن است در یک پژوهش یک فرضیه تأیید شود اما در پژوهشی مشابه در زمان، مکان یا جمعیت متفاوت، همان فرضیه رد شود. پس هیچ فرضیهای صد در صدی نیست.
@Exploring_the_method
✍ کنکاشی در روش
حتی گاهی ممکن است در یک پژوهش، نتایجی کاملا خلاف فرضیات به دست بیاید. در این حالت باید رد فرضیه را به عنوان نتیجهی پژوهش پذیرفت. در واقع ارزش تأیید شدن یا رد شدن فرضیه، از نظر علمی یکسان است. بعضی اوقات برخی از پژوهشگران در این زمان، دست به ایجاد تغییر در دادهها و نتایج میزنند که این کار کاملا اشتباه است؛ زیرا همان قدر که تأیید یک فرضیه نتیجهای مهم است، رد آن هم اهمیت دارد و باید صادقانه به مخاطب گزارش شود. پس تغییر دادهها برای تأیید شدن یک فرضیه کاری کاملا غیر اخلاقی است.
@Exploring_the_method
حتی گاهی ممکن است در یک پژوهش، نتایجی کاملا خلاف فرضیات به دست بیاید. در این حالت باید رد فرضیه را به عنوان نتیجهی پژوهش پذیرفت. در واقع ارزش تأیید شدن یا رد شدن فرضیه، از نظر علمی یکسان است. بعضی اوقات برخی از پژوهشگران در این زمان، دست به ایجاد تغییر در دادهها و نتایج میزنند که این کار کاملا اشتباه است؛ زیرا همان قدر که تأیید یک فرضیه نتیجهای مهم است، رد آن هم اهمیت دارد و باید صادقانه به مخاطب گزارش شود. پس تغییر دادهها برای تأیید شدن یک فرضیه کاری کاملا غیر اخلاقی است.
@Exploring_the_method
دلیل نوشتن فرضیه چیست؟
فرضیات باعث میشوند؛ اهداف پژوهش عملیتر، دقیقتر و جزئیتر مورد بررسی قرار بگیرند. فرضیهها به پژوهش جهت میدهند و پژوهشگر را بر روی نتایج متمرکزتر میکنند. فرضيه به محقق ميگويد چه روشی را در پيش بگيرد و چه دادههايي را جمعآوري كند تا بتواند بهتر اهدافش را عملی کند. بنابراين ميتواند به مقدار زيادي از اتلاف وقت و تلاش محقق جلوگيري نماید. البته همانطور که گفته شد این نباید باعث شود محقق نگاه تعصبی و غرضورزانهای نسبت به فرضیات خود داشته باشد و مسیر پژوهش را فدای فرضیات کند. همچنین، فرضیات به مخاطب هم یک دید کلی در مورد ذهنیت محقق میدهد.
✍ کنکاشی در روش
@Exploring_the_method
فرضیات باعث میشوند؛ اهداف پژوهش عملیتر، دقیقتر و جزئیتر مورد بررسی قرار بگیرند. فرضیهها به پژوهش جهت میدهند و پژوهشگر را بر روی نتایج متمرکزتر میکنند. فرضيه به محقق ميگويد چه روشی را در پيش بگيرد و چه دادههايي را جمعآوري كند تا بتواند بهتر اهدافش را عملی کند. بنابراين ميتواند به مقدار زيادي از اتلاف وقت و تلاش محقق جلوگيري نماید. البته همانطور که گفته شد این نباید باعث شود محقق نگاه تعصبی و غرضورزانهای نسبت به فرضیات خود داشته باشد و مسیر پژوهش را فدای فرضیات کند. همچنین، فرضیات به مخاطب هم یک دید کلی در مورد ذهنیت محقق میدهد.
✍ کنکاشی در روش
@Exploring_the_method