ﷺْﷺْ ﷺﷺْ
ﷺ ْﷺْﷺ♥️ﷺْﷺ ْﷺْ
ﷺْ صلوا على رسول الله ﷺْ
ﷺ اللهم صََل وسلم وََبََارَِك ﷺ
ﷺ على محمد وُعٌلُى أّلَه ِﷺْ
ﷺ وصحبه أجِمَعيِن ﷺْ
ﷺ ﷺْﷺﷺ ْﷺ
ﷺْ❤🩹ْﷺْ
❤️الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ❤️🧡
ﷺْﷺْ ﷺﷺْ
ﷺ ْﷺْﷺ♥️ﷺْﷺ ْﷺْ
ﷺْ صلوا على رسول الله ﷺْ
ﷺ اللهم صََل وسلم وََبََارَِك ﷺ
ﷺ على محمد وُعٌلُى أّلَه ِﷺْ
ﷺ وصحبه أجِمَعيِن ﷺْ
ﷺ ﷺْﷺﷺ ْﷺ
ﷺْ❤🩹ْﷺْ
❤️الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ❤️🧡
عقد ازدواج
عقد ازدواج دو رکن دارد : ايجاب و قبول، و صحت آن مشروط به موارد زير است:
1- اجازه ولي:
از عايشه روايت است که پيامبرr فرمود : (أيما امرأة لم ينکحها الولي فنکاحها باطل، فنکاحها باطل، فنکاحها باطل، فإن أصابها فلها مهرها بما أصاب منها، فإن اشتجروا فالسلطان ولي من لا ولي له)[1] «هر زني که ولي او را ازدواج ندهد ازدواجش باطل است، ازدواجش باطل است، ازدواجش باطل است، پس اگر شوهرش با او نزديکي کرد بايد مهريهاش را به سبب نزديکي با او پرداخت کند، و اگر با هم مشاجره کردند حاکم سرپرست کسي است که سرپرست ندارد».
2- حضور شاهدان:
از عائشه روايت است که پيامبرr فرمود : (لانکاح إلا بولي و شاهدي عدل)[2] «ازدواج بدون ولي و دو شاهد عادل صحيح نيست».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) صحيح : [ص. جه 1524]، جه (1879/60/1)، اين لفظ ابن ماجه است، د (2069/98/6)، ت (1108/280/2)، در روايت ابوداود وترمذي عبارت (فإن دخل بها ... فإن تشاجروا) بکار رفته است.
[2]) صحيح : [ص. ج 7557]، هق (125/7)، حب (1247/305).
عقد ازدواج دو رکن دارد : ايجاب و قبول، و صحت آن مشروط به موارد زير است:
1- اجازه ولي:
از عايشه روايت است که پيامبرr فرمود : (أيما امرأة لم ينکحها الولي فنکاحها باطل، فنکاحها باطل، فنکاحها باطل، فإن أصابها فلها مهرها بما أصاب منها، فإن اشتجروا فالسلطان ولي من لا ولي له)[1] «هر زني که ولي او را ازدواج ندهد ازدواجش باطل است، ازدواجش باطل است، ازدواجش باطل است، پس اگر شوهرش با او نزديکي کرد بايد مهريهاش را به سبب نزديکي با او پرداخت کند، و اگر با هم مشاجره کردند حاکم سرپرست کسي است که سرپرست ندارد».
2- حضور شاهدان:
از عائشه روايت است که پيامبرr فرمود : (لانکاح إلا بولي و شاهدي عدل)[2] «ازدواج بدون ولي و دو شاهد عادل صحيح نيست».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) صحيح : [ص. جه 1524]، جه (1879/60/1)، اين لفظ ابن ماجه است، د (2069/98/6)، ت (1108/280/2)، در روايت ابوداود وترمذي عبارت (فإن دخل بها ... فإن تشاجروا) بکار رفته است.
[2]) صحيح : [ص. ج 7557]، هق (125/7)، حب (1247/305).
خطبه ازدواج
مستحب است قبل از عقد خطبهاي خوانده شود، اين خطبه خطبه حاجت نام دارد، لفظ خطبه اين است :
(إن الحمدلله، نحمده، و نستعينه، و نستغفره، و نعوذ بالله من شرور أنفسنا و سيئات أعمالنا، من يهده الله فلامضل له، و من يضلل فلا هادي له، و أشهد أن لا إلا الله وحده لاشريک له و أشهد أن محمدا عبده و رسوله) «براستي حمد و سپاس تنها لايق خدا است او را شکر ميگوييم و از او درخواست کمک و آمرزش ميکنيم، و پناه ميبريم به خدا از شرور نفسهايمان واز بديهاي اعمالمان، هر کس که خدا او را هدايت کند هيچ کس نميتواند او را گمراه کند و هر کس که خداوند او را گمراه نمايد هيچ کس نميتواند او را هدايت دهد و شهادت ميدهم که هيچ معبود بر حقي بجز الله نيست که تنها و بيشريک است، و شهادت ميدهم که محمد بنده و فرستاده او است».
) يَأْ أيُّهَاْ الَّذِيْنَ آمَنُوْاْ اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقَاْتِهِ وَلاَتَمُوْتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون ( (آل عمران : 102)
«اي کساني که ايمان آوردهايد آنچنانکه بايد از خدا بترسيد و نميريد مگر آنکه مسلمان باشيد».
) يَأْ أيُّهَا النَّاْسُ، اتَّقُوْاْ رَبَّکُمُ الَّذِيْ خَلَقَکُم مِنْ نَّفْسٍ وَّاحِدَةٍ وَّ خَلَقَ مِنْهَاْ زَوْجَهَاْ وَ بَثَّ مِِنْهُمَاْ رِجَالاً کَثِيراً وَّ نِسَاءً وَّاتَّقُوْاْ اللهَ الَّذِيْ تَسَاءَلُوْنَ بِهِ وَالأرْحَاْمَ إِنّ اللهَ کَاْنَ عَلَيْکُمْ رَقِيْبَاً ( (نساء : 1)
«اي مردمان از (خشم) پروردگارتان بپرهيزيد، پروردگاري که شما رااز يک انسان بيافريد و (سپس) همسرش را از نوع او آفريد و از آن دو نفر مردان و زنان فراواني منتشر ساخت. و از (خشم) خدايي بپرهيزيد که همديگر را بدو سوگند ميدهيد، و بپرهيزيد از اينکه پيوند خويشاوندي را گسيخته داريد (وصله رحم را هم ناديده گيرد)، زيرا بيگمان خداوند مراقب شما است».
) يَأْ أَيُّهَا الَّذِيْنَ آمَنُوْاْ اتَّقُوا اللهَ وَ قُوْلُوْاْ قَوْلاً سَدِيْداً يُصْلِح لَکُمْ أَعْمَاْلَکُمْ وَ يَغْفِرْلَکُمْ ذُنُوبَکُم وَمَن يُّطِعَ اللهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فَاْزَ فَوْزاً عَظِيْماً( (احزاب : 70)
«اي مؤمنان از خدا بترسيد و سخن حق و درست بگوييد. در نتيجه خدا (توفيق خيرتان ميدهد و) اعمالتان را بايسته ميکند و گناهانتان را ميبخشايد. اصلاً هر کس از خدا و پيامبرش فرمانبرداري کند، قطعاً به پيروزي و کاميابي بزرگي دست مييابد».
أما بعد : فإن أصدق الحديث کتاب الله، و خير الهدي، هدي محمدr و شر الأمور محدثاتها، و کل محدثة بدعة، و کل بدعة ضلالة و کل ضلالة في النار)[1] «اما بعد : راستترين سخن کتاب خدا، و بهترين روش، روش محمدr است، و بدترين امور نوآوري در دين است، و هر تازه پيدا شدهاي در دين بدعت و هر بدعتي گمراهي، و هر گمراهي در آتش است».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) در خطبه جمعه بيان شد.
مستحب است قبل از عقد خطبهاي خوانده شود، اين خطبه خطبه حاجت نام دارد، لفظ خطبه اين است :
(إن الحمدلله، نحمده، و نستعينه، و نستغفره، و نعوذ بالله من شرور أنفسنا و سيئات أعمالنا، من يهده الله فلامضل له، و من يضلل فلا هادي له، و أشهد أن لا إلا الله وحده لاشريک له و أشهد أن محمدا عبده و رسوله) «براستي حمد و سپاس تنها لايق خدا است او را شکر ميگوييم و از او درخواست کمک و آمرزش ميکنيم، و پناه ميبريم به خدا از شرور نفسهايمان واز بديهاي اعمالمان، هر کس که خدا او را هدايت کند هيچ کس نميتواند او را گمراه کند و هر کس که خداوند او را گمراه نمايد هيچ کس نميتواند او را هدايت دهد و شهادت ميدهم که هيچ معبود بر حقي بجز الله نيست که تنها و بيشريک است، و شهادت ميدهم که محمد بنده و فرستاده او است».
) يَأْ أيُّهَاْ الَّذِيْنَ آمَنُوْاْ اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقَاْتِهِ وَلاَتَمُوْتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون ( (آل عمران : 102)
«اي کساني که ايمان آوردهايد آنچنانکه بايد از خدا بترسيد و نميريد مگر آنکه مسلمان باشيد».
) يَأْ أيُّهَا النَّاْسُ، اتَّقُوْاْ رَبَّکُمُ الَّذِيْ خَلَقَکُم مِنْ نَّفْسٍ وَّاحِدَةٍ وَّ خَلَقَ مِنْهَاْ زَوْجَهَاْ وَ بَثَّ مِِنْهُمَاْ رِجَالاً کَثِيراً وَّ نِسَاءً وَّاتَّقُوْاْ اللهَ الَّذِيْ تَسَاءَلُوْنَ بِهِ وَالأرْحَاْمَ إِنّ اللهَ کَاْنَ عَلَيْکُمْ رَقِيْبَاً ( (نساء : 1)
«اي مردمان از (خشم) پروردگارتان بپرهيزيد، پروردگاري که شما رااز يک انسان بيافريد و (سپس) همسرش را از نوع او آفريد و از آن دو نفر مردان و زنان فراواني منتشر ساخت. و از (خشم) خدايي بپرهيزيد که همديگر را بدو سوگند ميدهيد، و بپرهيزيد از اينکه پيوند خويشاوندي را گسيخته داريد (وصله رحم را هم ناديده گيرد)، زيرا بيگمان خداوند مراقب شما است».
) يَأْ أَيُّهَا الَّذِيْنَ آمَنُوْاْ اتَّقُوا اللهَ وَ قُوْلُوْاْ قَوْلاً سَدِيْداً يُصْلِح لَکُمْ أَعْمَاْلَکُمْ وَ يَغْفِرْلَکُمْ ذُنُوبَکُم وَمَن يُّطِعَ اللهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فَاْزَ فَوْزاً عَظِيْماً( (احزاب : 70)
«اي مؤمنان از خدا بترسيد و سخن حق و درست بگوييد. در نتيجه خدا (توفيق خيرتان ميدهد و) اعمالتان را بايسته ميکند و گناهانتان را ميبخشايد. اصلاً هر کس از خدا و پيامبرش فرمانبرداري کند، قطعاً به پيروزي و کاميابي بزرگي دست مييابد».
أما بعد : فإن أصدق الحديث کتاب الله، و خير الهدي، هدي محمدr و شر الأمور محدثاتها، و کل محدثة بدعة، و کل بدعة ضلالة و کل ضلالة في النار)[1] «اما بعد : راستترين سخن کتاب خدا، و بهترين روش، روش محمدr است، و بدترين امور نوآوري در دين است، و هر تازه پيدا شدهاي در دين بدعت و هر بدعتي گمراهي، و هر گمراهي در آتش است».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) در خطبه جمعه بيان شد.
تبريک گفتن ازدواج مستحب است
از ابوهريره روايت است که پيامبرr وقتي تبريک ميگفت ميفرمود : (بارک الله لکم و بارک عليکم، و جمع بينکما في خير)[1] «خداوند خودتان و ازدواجتان را پربرکت و اجتماعتان را پرخير کند».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) صحيح : [ص. جه 1546]، جه (1905/614/1)، اين لفظ ابن ماجه است، د (2116/166/6)، ت (1097/276/2)، در روايت ابوداود و ترمذي خطاب براي مفرد بکار رفته است.
از ابوهريره روايت است که پيامبرr وقتي تبريک ميگفت ميفرمود : (بارک الله لکم و بارک عليکم، و جمع بينکما في خير)[1] «خداوند خودتان و ازدواجتان را پربرکت و اجتماعتان را پرخير کند».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) صحيح : [ص. جه 1546]، جه (1905/614/1)، اين لفظ ابن ماجه است، د (2116/166/6)، ت (1097/276/2)، در روايت ابوداود و ترمذي خطاب براي مفرد بکار رفته است.
مهريه
خداوند متعال ميفرمايد :
) وَ آتُو النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحلَةً، فَإن طِبنَ لَکُم عَن شَيٍ مِنهُ نَفساً فَکُلُوهُ هَنِيئاً مَرِيئاً ( (نساء : 4)
«و مهريههاي زنان را به عنوان هديهاي خالصانه و فريضهاي خدايانه بپردازيد. پس اگر با رضايت خاطر چيزي از مهريه خود را به شما بخشيدند، آن را (دريافت داريد و) حلال و گوارا مصرف کنيد».
پس مهريه حقي است که زن بر مرد دارد، و (زن) مالک آن است و براي هيچ کسي حلال نيست، - پدر باشد يا غير پدر – چيزي از آنرا براي خود بردارد مگر اينکه زن بر اينکار راضي باشد.
در شريعت حداقل و حداکثري براي مهريه در نظر گرفته نشده ولي کم بودن و زيادهروي نکردن در آن مورد تشويق قرار گرفته است تا ازدواج به آساني امکانپذير باشد وجوانان به خاطر مهريه و مخارج زياد آن از ازدواج روي نگردانند :
خداوند متعال ميفرمايد :
) وَ إن أرَدتُمُ استِبدَالَ زَوجٍ مَکَانَ زَوجٍ وَ آتَيتُم إحدَاهُنَّ قِنطَاراً فَلاَتَأخُذُوا مِنهُ شَيئاً ( (نساء : 20)
«و اگر خواستيد همسري را به جاي همسري برگزينيد هر چند مال فراواني هم مهريه يکي از آنها کرده باشيد، براي شما درست نيست که چيزي از آن مال را دريافت داريد».
از انس بن مالکt روايت است : (أن عبدالرحمن بن عوف جاء إلي رسول اللهr و به أثر صفرة فسأله رسول اللهr فأخبره أنه تزوج امرأة من الأنصار، قال: کم سقت لها؟ قال : زنة نواة من ذهب، قال رسول اللهr أولم ولو بشاة)[1] «عبدالرحمن بن عوف نزد پيامبرr آمد در حاليکه آثار زردي (زعفران يا حنا) بر او ديده ميشد، پيامبرr از حال او پرسيد، (عبدالرحمن بن عوف) در پاسخ گفت که با زني از انصار ازدواج کرده است. پيامبرr فرمود : چقدر مهريه برايش قرار دادهاي؟ گفت به اندازه وزن يک هسته خرما طلا، پيامبرr فرمود : وليمه بده اگرچه گوسفندي باشد».
از سهل بن سعد روايت است : (إني لفي القوم عند رسول اللهr إذ قامت امرأة فقالت : يا رسول الله إنها قد وهبت نفسا لک، فر فيها رأيک، فلم يجبها شيئا، ثم قامت فقالت : يا رسول الله إنها قد وهبت نفسها لک فر فيها رأيک، فلم يجبها شيئا، ثم قامت الثالثة فقالت : يا رسول الله إنها قد وهبت نفسها لکف فر فيها رأيک، فقام رجل فقال يا رسول الله، أنکحنيها، قال : هل عندک من شي؟ قال : لا، قال : اذهب فاطلب ولو خاتما من حديد، فذهب وطلب، ثم جاء فقال : ما وجدت شيئا ولاخاتما من حديد، قال : هل معک من القرآن شيء؟ قال معي سورة کذا و سورة کذا، قال : اذهب أنکحتکها بما معک من القرآن)[2] «بهمراه جماعتي در خدمت پيامبرr بودم که ناگهان زني بلند شد و گفت : اي رسول خدا! خودم را به شما بخشيدم، نظرت را در اين باره بگو، پيامبرr جوابي به او نداد، بار ديگر آن زن بلند شد و گفت : اي رسول خدا! خودم رابه شما بخشيدم، نظر شما چيست؟ پيامبرr جوابي به اونداد. سپس آن زن براي بار سوم بلند شد و گفت : اي رسول خدا! خودم را به شما بخشيدم، نظر خود را در اين باره بگو، در اين هنگام مردي بلند شد و گفت : اي رسول خدا او را به ازدواج من درآور، پيامبرr به آن مرد فرمود : آيا چيزي داري (که به عنوان مهريه به او بدهي)؟ گفت : نه، پيامبرr فرمود : برو و چيزي پيدا کن اگرچه انگشتري از آهن باشد، آن مرد رفت و به جستجو پرداخت سپس برگشت و گفت : هيچ چيزي نيافتم حتي أنگشتري آهني، پيامبرr فرمود : آيا از قرآن چيزي حفظ داري؟ آن مرد گفت : سورة فلان و فلان را حفظ دارم، پيامبرr فرمود : برو با (مهريه) قرآني که از حفظ داري او را به ازدواج تو درآوردم».
ميتوان مهريه را بطور نقد يا نقد و قسط يا تمام قسط عند المطالبه پرداخت کرد، براي مرد جايز است قبل از آنکه مهريهاي پرداخت کند با همسرش آميزش نمايد، اگر مقدار مهريه معين نشده، مهرالمثل و اگر معين شده باشد پرداخت مقدار تعيين شده بر مرد واجب است، و از عدم وفا به شروط عقد جداً خودداري نمايد، چون پيامبرr فرموده است : (أحق ما أوفيتم من الشروط، أن توفوا به ما استحللتم به الفروج)[3] «سزاوارترين شروطي که بايد به آن وفا کنيد شروط نکاح است».
اگر بعد از عقد نکاح و قبل از رابطه زناشويي مرد بميرد تمام مهريه براي زن محفوظ ميماند :
از علقمه روايت است : (أتي عبدالله في أمرأة تزوجها رجل ثم مات عنها، و لم يفرض لها صداقا، و لم يکن دخل بها، قال : فاختلفوا إليه، فقال : أري لها مثل مهر نسائها و لها الميراث و عليها العدة فشهد معقل بن سنان أشجعي أن النبيr قضي فيبروع بنت واشق بمثل ما قضي)[4]. «از عبدالله درباره زني که مردي با او بدون تعيين مهريه ازدواج کرده و قبل از آنکه با او رابطه زناشويي برقرار کند فوت کرده، سؤال شد، (علقمه) گفت: درباره او اختلاف کردند، عبدالله گفت : به نظر من مهرالمثل به او تعلق ميگيرد، ارث ميبرد و بايد عده را بگذارند، معقل بن سنان اشجعي در همانجا گواهي داد که پيامبرr درباره بروع بنت واشق مانند عبدالله حکم کرده
خداوند متعال ميفرمايد :
) وَ آتُو النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحلَةً، فَإن طِبنَ لَکُم عَن شَيٍ مِنهُ نَفساً فَکُلُوهُ هَنِيئاً مَرِيئاً ( (نساء : 4)
«و مهريههاي زنان را به عنوان هديهاي خالصانه و فريضهاي خدايانه بپردازيد. پس اگر با رضايت خاطر چيزي از مهريه خود را به شما بخشيدند، آن را (دريافت داريد و) حلال و گوارا مصرف کنيد».
پس مهريه حقي است که زن بر مرد دارد، و (زن) مالک آن است و براي هيچ کسي حلال نيست، - پدر باشد يا غير پدر – چيزي از آنرا براي خود بردارد مگر اينکه زن بر اينکار راضي باشد.
در شريعت حداقل و حداکثري براي مهريه در نظر گرفته نشده ولي کم بودن و زيادهروي نکردن در آن مورد تشويق قرار گرفته است تا ازدواج به آساني امکانپذير باشد وجوانان به خاطر مهريه و مخارج زياد آن از ازدواج روي نگردانند :
خداوند متعال ميفرمايد :
) وَ إن أرَدتُمُ استِبدَالَ زَوجٍ مَکَانَ زَوجٍ وَ آتَيتُم إحدَاهُنَّ قِنطَاراً فَلاَتَأخُذُوا مِنهُ شَيئاً ( (نساء : 20)
«و اگر خواستيد همسري را به جاي همسري برگزينيد هر چند مال فراواني هم مهريه يکي از آنها کرده باشيد، براي شما درست نيست که چيزي از آن مال را دريافت داريد».
از انس بن مالکt روايت است : (أن عبدالرحمن بن عوف جاء إلي رسول اللهr و به أثر صفرة فسأله رسول اللهr فأخبره أنه تزوج امرأة من الأنصار، قال: کم سقت لها؟ قال : زنة نواة من ذهب، قال رسول اللهr أولم ولو بشاة)[1] «عبدالرحمن بن عوف نزد پيامبرr آمد در حاليکه آثار زردي (زعفران يا حنا) بر او ديده ميشد، پيامبرr از حال او پرسيد، (عبدالرحمن بن عوف) در پاسخ گفت که با زني از انصار ازدواج کرده است. پيامبرr فرمود : چقدر مهريه برايش قرار دادهاي؟ گفت به اندازه وزن يک هسته خرما طلا، پيامبرr فرمود : وليمه بده اگرچه گوسفندي باشد».
از سهل بن سعد روايت است : (إني لفي القوم عند رسول اللهr إذ قامت امرأة فقالت : يا رسول الله إنها قد وهبت نفسا لک، فر فيها رأيک، فلم يجبها شيئا، ثم قامت فقالت : يا رسول الله إنها قد وهبت نفسها لک فر فيها رأيک، فلم يجبها شيئا، ثم قامت الثالثة فقالت : يا رسول الله إنها قد وهبت نفسها لکف فر فيها رأيک، فقام رجل فقال يا رسول الله، أنکحنيها، قال : هل عندک من شي؟ قال : لا، قال : اذهب فاطلب ولو خاتما من حديد، فذهب وطلب، ثم جاء فقال : ما وجدت شيئا ولاخاتما من حديد، قال : هل معک من القرآن شيء؟ قال معي سورة کذا و سورة کذا، قال : اذهب أنکحتکها بما معک من القرآن)[2] «بهمراه جماعتي در خدمت پيامبرr بودم که ناگهان زني بلند شد و گفت : اي رسول خدا! خودم را به شما بخشيدم، نظرت را در اين باره بگو، پيامبرr جوابي به او نداد، بار ديگر آن زن بلند شد و گفت : اي رسول خدا! خودم رابه شما بخشيدم، نظر شما چيست؟ پيامبرr جوابي به اونداد. سپس آن زن براي بار سوم بلند شد و گفت : اي رسول خدا! خودم را به شما بخشيدم، نظر خود را در اين باره بگو، در اين هنگام مردي بلند شد و گفت : اي رسول خدا او را به ازدواج من درآور، پيامبرr به آن مرد فرمود : آيا چيزي داري (که به عنوان مهريه به او بدهي)؟ گفت : نه، پيامبرr فرمود : برو و چيزي پيدا کن اگرچه انگشتري از آهن باشد، آن مرد رفت و به جستجو پرداخت سپس برگشت و گفت : هيچ چيزي نيافتم حتي أنگشتري آهني، پيامبرr فرمود : آيا از قرآن چيزي حفظ داري؟ آن مرد گفت : سورة فلان و فلان را حفظ دارم، پيامبرr فرمود : برو با (مهريه) قرآني که از حفظ داري او را به ازدواج تو درآوردم».
ميتوان مهريه را بطور نقد يا نقد و قسط يا تمام قسط عند المطالبه پرداخت کرد، براي مرد جايز است قبل از آنکه مهريهاي پرداخت کند با همسرش آميزش نمايد، اگر مقدار مهريه معين نشده، مهرالمثل و اگر معين شده باشد پرداخت مقدار تعيين شده بر مرد واجب است، و از عدم وفا به شروط عقد جداً خودداري نمايد، چون پيامبرr فرموده است : (أحق ما أوفيتم من الشروط، أن توفوا به ما استحللتم به الفروج)[3] «سزاوارترين شروطي که بايد به آن وفا کنيد شروط نکاح است».
اگر بعد از عقد نکاح و قبل از رابطه زناشويي مرد بميرد تمام مهريه براي زن محفوظ ميماند :
از علقمه روايت است : (أتي عبدالله في أمرأة تزوجها رجل ثم مات عنها، و لم يفرض لها صداقا، و لم يکن دخل بها، قال : فاختلفوا إليه، فقال : أري لها مثل مهر نسائها و لها الميراث و عليها العدة فشهد معقل بن سنان أشجعي أن النبيr قضي فيبروع بنت واشق بمثل ما قضي)[4]. «از عبدالله درباره زني که مردي با او بدون تعيين مهريه ازدواج کرده و قبل از آنکه با او رابطه زناشويي برقرار کند فوت کرده، سؤال شد، (علقمه) گفت: درباره او اختلاف کردند، عبدالله گفت : به نظر من مهرالمثل به او تعلق ميگيرد، ارث ميبرد و بايد عده را بگذارند، معقل بن سنان اشجعي در همانجا گواهي داد که پيامبرr درباره بروع بنت واشق مانند عبدالله حکم کرده
است».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (5153/221/9)، م (1427/1042/2)، د )2095/139/6)، ت (1100/277/2)، جه (1907/615/1)، نس (119/6).
[2]) متفق عليه : خ (5149/205/9)، لفظ حديث روايت بخاري است، م (1425/1040/2)، د (2097/143/6)، ت (1121/290/2)، جه (1889/608/1)، ابن ماجه بصورت مختصر اين حديث را روايت کرده است، نس (123/6).
[3]) متفق عليه : خ (5151/217/9)، م (1418/1035/2)، د (2125/176/6)، جه (1954/628/1)، ت (1137/298/2)، نس (92/6).
[4]) صحيح : [الإرواء 1939]، ت (1154/306/2)، د (2100/147/6)، جه (1891/609/1)، ش (121/6).
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (5153/221/9)، م (1427/1042/2)، د )2095/139/6)، ت (1100/277/2)، جه (1907/615/1)، نس (119/6).
[2]) متفق عليه : خ (5149/205/9)، لفظ حديث روايت بخاري است، م (1425/1040/2)، د (2097/143/6)، ت (1121/290/2)، جه (1889/608/1)، ابن ماجه بصورت مختصر اين حديث را روايت کرده است، نس (123/6).
[3]) متفق عليه : خ (5151/217/9)، م (1418/1035/2)، د (2125/176/6)، جه (1954/628/1)، ت (1137/298/2)، نس (92/6).
[4]) صحيح : [الإرواء 1939]، ت (1154/306/2)، د (2100/147/6)، جه (1891/609/1)، ش (121/6).
چه وقت مستحب است عروس به خانه شوهر برود؟
از عايشه روايت است : (تزوجني رسول اللهr في شوال، و بني بي في شوال، فأي نساء رسول اللهr کان أحظي عنده مني؟! و کانت تسحب أن يدخل نساؤها في شوال)[1] «پيامبرr مرا در ماه شوال عقد کرد و در شوال به خانهاش برده شدم، کداميک از زنان پيامبرr از من نزد او بهرهمندتر (از لحاظ محبت پيامبرr) بودند؟». و عايشه دوست داشت که زنان فاميلش در ماه شوال به خانه بخت برده شوند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) صحيح : [ص. جه 1619]، م (1423/1039/2)، ت (1099/277/2) بدون جمله وسطي، ش (130/6) بدون جمله آخر جه (1990/641/1).
از عايشه روايت است : (تزوجني رسول اللهr في شوال، و بني بي في شوال، فأي نساء رسول اللهr کان أحظي عنده مني؟! و کانت تسحب أن يدخل نساؤها في شوال)[1] «پيامبرr مرا در ماه شوال عقد کرد و در شوال به خانهاش برده شدم، کداميک از زنان پيامبرr از من نزد او بهرهمندتر (از لحاظ محبت پيامبرr) بودند؟». و عايشه دوست داشت که زنان فاميلش در ماه شوال به خانه بخت برده شوند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) صحيح : [ص. جه 1619]، م (1423/1039/2)، ت (1099/277/2) بدون جمله وسطي، ش (130/6) بدون جمله آخر جه (1990/641/1).
✨مختصر فقه ✨ pinned «کسي که نذر کرد و نتوانست به نذرش وفا کند هر کس نذر کرد عبادتي انجام دهد و سپس نتوانست به آن وفا کند بايد کفاره سوگندش را بدهد : از عقبه بن عامر روايت است که پيامبرr فرمود : (کفارة النذر کفارة اليمين)[1] «کفاره نذر همان کفاره سوگند است». کسي…»
Forwarded from Tools | ابزارک
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
السلام علیکم ورحمته و بر کاته
احکام دل خواه خود را کلیک کنید
و بخوانید و ب دیگران یاد دهید
کپی از هر احکام حلال
پایان
التماس دعا 🌸
احکام دل خواه خود را کلیک کنید
و بخوانید و ب دیگران یاد دهید
کپی از هر احکام حلال
پایان
التماس دعا 🌸
Forwarded from توجه توجه