Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
1885 - Telegram Web
Telegram Web
Forwarded from مختصر فقه
يک أذان و دو إقامه برگزار کرد و بين آن دو، نمازي نخواند. سپس خوابيد تا طلوع فجر، پس از آن نماز صبح را با يک اذان و يک اقامه برگزار کرد.

سپس بر قصواء سوار شد تا به مشعرالحرام رسيد. آنگاه رو به قبله به دعا، تکبير، تهليل و بيان يگانگي خدا مشغول شد، همچنان تا روشنايي کامل در آنجا ماند، قبل از طلوع خورشيد در حاليکه فضل بن عباس را که مردي زيباموي، سفيد و خوش‌رو بود، با خود سوار کرده بود از آنجا حرکت کرد. وقتي پيامبرr حرکت کرد، چند زن از کنار آنها عبور کردند، فضل پيوسته به آنان نگاه مي‌کرد. پيامبرr دستش را روي صورت فضل گذاشت ليکن فضل رويش را به طرف ديگر برمي‌گرداند و باز هم به آنها نگاه مي‌کرد. پيامبرr دوباره دستش را روي صورت فضل قرار مي‌داد و صورت فضل را به طرف ديگر مي‌چرخاند، (حرکت کردند) تا به دره‌اي بزرگ به نام محسر (محلي که اصحاب فيل در آنجا از بين رفتند) رسيدند، پيامبرr شترش را کمي حرکت داد و راه ميانه‌اي را که به جمره کبري (عقبه) ختم مي‌شد در پيش گرفت، تا اينکه به جمره که کنار درختي بود، رسيد و هفت سنگ – که هر کدام به اندازة يک دانه باقلا بود که با انگشت پرتاب مي‌شود – را از بطن وادي پرتاب کرد، و با هر پرتابي الله اکبر مي‌گفت، آنگاه به محل قرباني رفت و با دست خودش شصت و سه حيوان را قرباني کرد. سپس علي را مسئول قرباني کردن بقيه هدي‌ها نمود، و او را در هدي خود شريک کرد. سپس دستور داد تا از هر حيواني، تکه‌اي را جدا کرده و در ديگي بپزند، سپس از گوشت و آبگوشت آن خوردند.

پس از آن پيامبرr از مني به سوي مکه حرکت کرد و طواف إفاضه را انجام داد. ونماز ظهر را در مکه خواند ونزد بني عبدالمطلب رفت در حالي که از چاه زمزم آب بالا مي‌کشيدند، فرمود : (انزعوا بني عبدالمطلب، فلولا أن يغلبکم الناس علي سقايتکم لنزعت معکم) «اي پسران بني عبدالمطلب آب بکشيد، اگر نمي‌ترسيدم از اينکه مردم در کشيدن آب به شمار فشار بياورند (به گمان اينکه بالا کشيدن آب زمزم جزو مناسک حج است) من هم با شما آب مي‌کشيدم». پس سطلي از آب زمزم را براي آوردند و از آن نوشيد.

امام نووي(ره) در شرح مسلم (170/8) گويد :

«اين حديث، حديث بزرگي است که مشتمل بر فوايد عديده و قواعدي نفيسه است. قاضي (عياض) گويد : مردم درباره احکام فقهي اين حديث صحبت و احکام زيادي را از آن استخراج کرده‌اند. ابوبکر بن منذر کتاب بزرگي را درشرح آن نوشته و بيش از يکصد و پنجاه مسألة فقهي را از آن استنباط کرده است و اگر اين حديث بيشتر مورد بررسي قرار گيرد مسائل فقهي بيشتري از آن استخراج مي‌شود».




--------------------------------------------------------------------------------

[1]) صحيح : [مختصر م 707]ف م (1218/886/2).

*) استثفار عبارت است از اينکه چيزي روي شرمگاه زن گذاشته شود سپس با پارچه‌اي پهن از جلو و عقب بسته شود (ص مسلم، النووي ج 8، ص 239، ط قرطبة).

[2]) جبل المشاة يعني : محل اجتماع پياده‌روان.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from مختصر فقه
حج يکي از عبادات است که ارکان و واجبات و سنتهايي دارد

اولاً – سنت‌هاي حج

أ- سنت‌هاي احرام:


1- غسل هنگام احرام :

به دليل حديث زيد بن ثابت : (أنه رأي النبيr تجرد لإهلاله و اغتسل)[1] «پيامبرr را ديدم که غسل کرد و احرام بست».

2- استعمال بوي خوش قبل از احرام :

به دليل حديث عايشه : (کنت أطيب رسول اللهr لإحرامه حين يحرم، و لحله قبل أن يطوف بالبيت)[2] «من پيامبرr را قبل از احرامش و نيز هنگام خارج شدن از آن، قبل از آنکه بيت‌الله را طواف کند بوي خوش مي‌زدم».

3- احرام بستن با ازار و رداي سفيد :

به دليل حديث ابن عباس : (إنطلق النبي من المدينه بعد ما ترجل و ادهن و لبس إزاره ورداءه هو و أصحابه)[3] «پيامبرr بعد از آنکه سرش را شانه و روغن زد و إزار و ردايش را پوشيد با اصحابش از مدينه خارج شد».

اما دليل استحباب سفيدي ازار و رداء حديث ابن عباس از پيامبرr است که فرمود : (إلبسوا من ثيابکم البياض، فإنها من خير ثيابکم، و کفنوا فيها موتاکم)[4] «از لباس‌هايتان سفيد را بپوشيد زيرا که آن از بهترين لباس‌هايتان است و در آن مرده‌هايتان را کفن کنيد».

4- نماز خواندن در «دره عقيق»(*) براي کسي که از آنجا عبور مي‌کند :

به دليل حديث عمر که گفت : در (دره عقيق) از پيامبرr شنيدم که مي‌فرمود : (أتاني الليلة آت من ربي فقال : صل في هذا الوادي المبارک و قل عمرة في حجة)[5] «ديشب فرستاده‌اي از طرف پروردگارم نزد من آمد و گفت در اين دره مبارک نماز بخوان و بگو عمره همراه حج است».

5- تلبيه گفتن با صداي بلند :

به دليل حديث سائب بن خلاد که پيامبرr فرمود :

(أتاني جبريل فأمرني أن آمر أصحابي أن يرفعوا أصواتهم بالإهلال أو التلبية)[6] «جبرئيل نزد من آمد و به من دستور داد تا به اصحابم بگويم : با صداي بلند تهليل وتلبيه بگويند». و به همين دليل اصحاب پيامبرr صدايشان را هنگام تهليل و تلبيه بسيار بلند مي‌کردند :

ابوحازم مي‌گويد : اصحاب پيامبرr وقتي احرام مي‌بستند تا صدايشان را بلند نمي‌کردند، به آرامش خاطر نمي‌رسيدند».[7]

6- تحميد و تسبيح و تکبير قبل از تلبيه :

به دليل حديث أنس : (صلي رسول اللهr و نحن معه بالمدينة الظهر أربعا و العصر بذي الحليفة رکعتين، ثم بات بها حتي أصبح، ثم رکب حتي استوت به علي البيداء حمدالله و سبح وکبر، ثم أهل بحج و عمرة)[8] «در حالي که با پيامبرr بوديم، نماز ظهر را در مدينه چهار رکعت و نماز عصر را در ذوالحليفه دو رکعت خواند و تا صبح در آنجا باقي ماند سپس سوار (شترش) شد تا به بيداء رسيد، و بعد از تحميد و تسبيح و تکبير به حج و عمره تلبيه گفت».

7- رو به قبله تلبيه گفتن :

به دليل حديث نافع : (کان ابن عمر إذا صلي بالغدادة بذي الحليفة أمر براحلته، فرحلت ثم رکب، فإذا استوت به استقبل القبلة قائما ثم يلبي ... و زعم أن رسول اللهr فعل ذلک)[9] «وقتي ابن عمر نماز صبح را در ذوالحليفه مي‌خواند، دستور مي‌داد تا شترش را آماده کنند، پس شتر برايش آماده مي‌شد. سپس سوار مي‌شد، وقتي شتر بلند مي‌شد رو به قبله تلبيه مي‌گفت و معتقد بود که پيامبرr اين کار را انجام داده است».



ب- سنت‌هاي ورود به مکه:
8 و 9 و 10- بيتوته کردن در (ذو طوي)، غسل ورود به مکه، وارد شدن به مکه در روز :

از نافع روايت است : (کان ابن عمرt إذا دخل أدني الحرم أمسک عن التلبية، ثم يبيت بذي طوي ثم يصلي به اصبح و يغتسل، و يحدث أن النبيr کان يفعل ذلک)[10] «ابن عمرt وقتي به نزديک‌ترين مکان حرم مي‌رسيد، از تلبيه خودداري مي‌کرد. سپس در ذو طوي بيتوته مي‌نمودو نماز صبح را همانجا مي‌خواند و غسل مي‌کرد و مي‌گفت : پيامبرr اين کار را کرده است».

11- ورود به مکه از «ثنيه عليا» :

به دليل حديث ابن عمر : (کان رسول اللهr يدخل من الثنية العليا، و يخرج من الثنية السفلي)[11] «پيامبرr از ثنيه عليا وارد و از ثنيه سفلي خارج مي‌شد».

12- هنگام ورود به مکه پاي راستش را مقدم کند و بگويد :

(أعوذ بالله العظيم، و بوجهه الکريم، و سلطانه القديم من الشيطان الرجيم، بسم الله، اللهم صل علي محمد و سلم، اللهم افتح لي أبواب رحمتک)[12] «پناه مي‌برم به خداوند بزرگ و به وجه کريم و سلطان قديم او از شيطان رانده شده (ازرحمت خدا)، به نام خدا، پروردگارا! بر محمد صلوات و سلام بفرست، پروردگارا! درهاي رحمتت را بر من بگشاي».

13- وقتي بيت‌الله را ديد در صورت تمايل دستهايش را بلند و در حد امکان دعا کند:

چون اين کار از ابن عباس ثابت شده است[13]. و اگر دعاي زير را که از عمر ثابت است، بخواند نيز خوب است : (اللهم أنت السلام، و منک السلام، فحينا ربنا بالسلام)[14] «خداوندا! تو سلام (پاک از هر عيب و نقصي) هستي و سلامتي از توست، پس اي پروردگارمان! ما را با سلامتي زنده نگه دار».



ج‍- سنت‌هاي طواف:
14- اضطباع :

اضطباع حالتي است که طواف‌کننده إزارش را از زير بغل راست رد ک
👍1
Forwarded from مختصر فقه
رده و طرف ديگر آن را بر شانه چپش قرار دهد به طوري که شانه راستش نمايان بماند :

به دليل حديث يعلي بن أميه : (أن النبيr طاف مضطبعا)[15] «پيامبرr به حالت اضطباع طواف کرد».

15- لمس کردن حجر الأسود :

به دليل حديث ابن عمر : (رأيت رسول اللهr حين يقدم مکة إذا استلم الرکن الأسود أول مايطوف يخب ثلاثة أطواف من السبع)[16] «پيامبرr را ديدم وقتي که به مکه آمد، بعد از استلام (دست زدن) حجر الأسود، اولين کاري که کرد اين بود که، سه طواف از هفت طواف را بصورت شتابان انجام داد».

16- بوسيدن حجرالأسود :

به دليل حديث زيد بن أسلم از پدرش : (رأيت عمر بن الخطابt قبل الحجر و قال : لو لا أني رأيت رسول الله قبلک ما قبلتک)[17] «عمر بن خطابt را ديدم که حجرالأسود را بوسيد و گفت : اگر پيامبرr رانديده بودم که تو را مي‌بوسد، تو را نمي‌بوسيدم».

17- گذاشتن پيشاني بر حجرالأسود :

به دليل حديث ابن عمر : (رأيت عمر بن الخطاب قبل الحجر، و سجد عليه، ثم عاد فقبله و سجد عليه ثم قال : هکذا رأيت رسول اللهr)[18] «عمر بن خطاب را ديدم که حجرالأسود را بوسيدو پيشاني‌اش را بر آن گذاشت. سپس برگشت و آن را بوسيد و پيشاني‌اش را بر آن گذاشت. سپس گفت پيامبرr را ديدم که اين کار را انجام مي‌داد».

18- تکبير در کنار حجرالأسود :

به دليل حديث ابن عباسt : (طاف النبيr بالبيت علي بعيره کلما أتي الرکن أشار إليه بشيي کان عنده و کبر)[19] «پيامبرr سوار بر شتر بيت‌الله را طواف مي‌کرد. هر وقت به رکن (حجرالأسود) مي‌رسيد با چيزي که به همراه داشت به آن اشاره مي‌کرد و تکبير مي‌گفت».

19- دويدن آرام (هروله کردن) در سه دور اول از اولين طواف :

به دليل حديث ابن عمر : (أن رسول اللهr کان إذا طاف بالبيت الطواف الأول، رمل ثلاثة، و مشي أربعة، من الحجر إلي الحجر)[20] «پيامبرr وقتي که طواف اول را به دور بيت‌الله انجام مي‌داد سه دور را به صورت هروله و چهار دور ديگر را با حرکت عادي انجام مي‌داد. از حجرالأسود شروع مي‌کرد و به آن پايان مي‌داد».

20- لمس کردن رکن يماني :

به دليل حديث ابن عمر : (لم أر النبيr يستلم من البيت إلا الرکنين اليمانيين)[21] «پيامبرr را نديدم که چيزي از بيت‌الله را لمس کند مگر دو رکن يماني».

21- بين دو رکن اين دعا را بخواند :

(ربنا آتنا في الدنيا حسنة و في الآخرة حسنة و قنا عذاب النار)[22] «پروردگارا در دنيا و آخرت خوبي (حسنه) به ما عطا کن و ما را از عذاب آتش محفوظ بفرما».

22- دو رکعت نماز بعد از طواف، پشت مقام :

به دليل حديث ابن عمر : (قدم رسول اللهr فطاف بالبيت سبعا، ثم صلي خلف المقام رکعتين، و طاف بين الصفا و المروة و قال ) لَقَد کَانَ لَکُم فِي رَسُولِ اللهِ أسوَةٌ حَسَنَةٌ ([23]. «پيامبرr آمد و هفت بار بيت‌الله را طواف کرد سپس پشت مقام دو رکعت نماز خواند و بين صفا و مروه طواف کرد و فرمود به راستي پيامبرr الگوي خوبي براي شما است».

23- قبل از خواندن نماز، در کنار مقام، آيه ) وَاتَّخِذُوا مِن مَقامِ إِبرَاهِيمَ مُصَلَّي ( را تلاوت کند، و در دو رکعت سوره‌هاي «الکافرون» و «الإخلاص» را بخواند :

به دليل حديث جابر : (أن رسول اللهr لما انتهي إلي مقام إبراهيمu قرأ ) وَاتَّخِذُوا مِن مَقامِ إِبرَاهِيمَ مُصَلَّي ( ثم صلي رکعتين و کان يقرأ فيهما ) قل هو الله أحد ( و ) قل يا أيها الکافرون ( «وقتي پيامبرr به مقام ابراهيم رسيد آيه )وَاتَّخِذُوا مِن مَقامِ إِبرَاهِيمَ مُصَلَّي ( را تلاوت کرد سپس دو رکعت نماز خواند و در آنها ) قل هو الله أحد ( و ) قل يا أيها الکافرون ( را خواند».

24- قرار گرفتن بين حجر الأسود و درب (ورودي) به طوري که سينه و صورت و ساعدهايش را روي حجرالأسود قرار دهد :

به دليل حديث عمرو بن شعيب از پدرش از جدش : (طفت مع عبدالله بن عمرو، فلما فرغنا من السبع رکعنا في دبر الکعبة، فقلت ألاتتعوذ بالله من النار؟ قال أعوذ بالله من النار، قال : ثم مضي فاستلم الرکن، ثم قام بين الحجر و الباب، فألصق صدره و يديه و خده إليه، ثم قال : هکذا رأيت رسول اللهr يفعل)[24] «با عبدالله بن عمرو طواف کردم. وقتي هفت (دور طواف) را تمام کرديم، پشت کعبه نماز خوانديم. به او گفتم آيا به خدا پناه نمي‌بري از آتش؟ گفت پناه مي‌برم به خدا از آتش، (عمرو) گويد : سپس رفت و حجرالأسود را لمس کردف سپس بين حجرالأسود و درب ايستاد و سينه و صورت و دستهايش را به آن چسباند. سپس گفت : پيامبرr را ديدم که اين طور مي‌کرد».

25- نوشيدن از آب زمز و شستن سر با آن :

به دليل حديث جابر : پيامبرr اين کار را انجام داده است.



د- سنت‌هاي سعي (صفا و مروه):
26- لمس کردن رکن به شيوه‌اي که گفته شد.

27- خواندن آية.

) إِنَّ الصَّفَا وَ المَروَةَ مِن شَعَائِرِ اللهِ فَمَن حَجَّ البَيتَ أوِ اعتَمَرَ فَلاَجُنَاحَ عَلَيهِ أن يَّطَّوَفَ بِهِمَا وَ مَن تَطَوَّعَ خَيراً فَإنَّ ال
Forwarded from مختصر فقه
لهَ شَاکرٌ عَلِيمٌ ([25]

«بي‌گمان (دو کوه) صفا و مروه از نشانه‌هاي (دين) خدا وعبادت الله است. پس هر کس حج بيت‌الله يا عمره را به جاي آورد بر او گناهي نخواهد بود که آن دو (کوه) را بارها طواف کند، هر که به دلخواه کار نيکي انجام دهد بي‌گمان خدا سپاسگزار و آگاه است».

سپس وقتي که براي سعي به صفا نزديک شد بگويد (نبدأ بما بدأ الله به) «به آنچه خداوند شروع کرده (صفا) شروع مي‌کنيم».

28- روي کوه صفا، رو به قبله ايستادن و گفتن : (الله أکبر، الله أکبر، الله أکبر، لا إله إلا الله وحده لاشريک له، له الملک و له الحمد و هو علي کل شي قدير. لا إله إلا الله وحده أنجز وعده ونصر عبده و هزم الأحزاب وحده) سپس هر دعايي که خواست بخواند، و اين اذکار را سه بار تکرار کند.

29- بين دو علامت سبز با سرعت زياد حرکت کردن.

30- اعمالي را که روي صفا انجام داده مانند رو کردن به قبله و ذکر و دعا، روي مروه هم انجام دهد.



ه‍- سنت‌هاي خروج به طرف مني:
31- بستن احرام حجر از منزل در روز هشتم ذي‌الحجه.(*) [26]

32- روز هشتم ذي‌الحجه نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را در مني بخواند و تا اداي نماز صبح و طلوع خورشيد در آنجا بماند.

33- روز عرفه نماز ظهر و عر را در نمره (به شکل) قصر و جمع بخواند.

34- قبل از غروب خورشيد از عرفه خارج نشود.




--------------------------------------------------------------------------------

[1]) صحيح : [ص. ت 664]، ت (831/163/2).

[2]) متفق عليه : خ (1539/396/3)، م (1189-33/846/2)، ـ (920/199/1)، بزيادة فيه، د (1729/169/5)، نس (137/5)، جه (2926/976/2).

[3]) صحيح : خ (1545/405/3).

[4]) صحيح : [ص. ج 3236]، [الجنائز 62]، ت (999232/2)، د (3860/362/10).

*) دره‌اي است نزديک عقيق که با مدينه چهار مايل فاصله دارد. «مترجم».

[5]) صحيح : [ص. جه 2410]، خ (534/392/3)، د (1783/232/5)، جه (2976/991/2).

[6]) صحيح : [صو ت 663]، ت (830/163/2)، د (1197/260/5)، جه (2922/975/2)، نس (162/5).

[7]) سند آن صحيح است : اين روايت مرسل را سعيد بن منصور «المحلي» (94/7) با سند جيد، و همچنين ابن أبي شيبه (فتح الباري 324/3) با سند صحيح از مطلب بن عبدالله نقل کرده است. (مناسک الألباني 17).

[8]) صحيح : [صو د 1558]، خ (1551/411/3)، د (1779/224/5) بنحوه.

[9]) صحيح : خ (1553/412/3).

[10]) متفق عليه : خ (1573/435/3)، اين لفظ بخاري است، و نحوه : م (1259/919/2)، د (1848/318/5).

[11]) متفق عليه : خ (1575/436/3)، اين لفظ بخاري است، م (1257/918/2)، نس (200/5)، جه (2940/981/2).

[12]) صحيح : [الکلم الطيب 65].

[13]) سند آن صحيح است : [مناسک الحج 20]، ش (96/3).

[14]) سند آن حسن است : [مناسک الحج 20]، هق (72/5).

[15]) حسن : [ص. جه 2391]، د (1866/336/5)، ت (161/175/2)، جه (984/2954/2).

[16]) متفق عليه : خ (1603/470/3)، م (1261 – 232/920/2)، نس (229/5).

[17]) متفق عليه : خ (1597/462/3)، م (1270/925/2)، د (1856/325/5)، جه (2943/981/2)، ت (862/175/2)، نس (227/5).

[18]) حسن : [الإرواء 312/4]، البزار (1114/23/2).

[19]) صحيح : [الإرواء 1114]، خ (1613/476/3).

[20]) صحيح : [ص. جه 2387]، جه (2950/983/2)، اين لفظ ابن ماجه است، و بنحوه : خ (1603/470/3)، م (1261/920/2)، د (1876/344/5)، نس (229/5).

[21]) متفق عليه : خ (1609/473/3)، م (1267/924/2)، د (1757/326/5)، نس (231/5).

[22]) حسن : [ص. د 1666]، د (1875/344/5).

[23]) صحيح : [ص. جه 2394]، خ (1627/487/3)، جه (2559/986/2).

[24]) در حديث جابر (در مبحث حج رسول الله -صلى الله عليه وسلم-) گذشت.

[25]) همه اينها در حديث جابر آمده.

26) همراه با انجام سنت‌هاي احرام که قبلاً بحث شد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from مختصر فقه
ارکان حج


1- نيت:

به دليل فرموده خداوند متعال :

) وَمَا أمِرُوا إلاَّ لِيَعبُدُوا اللهَ مُخلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ ( (بينه : 5)

«در حالي که جز اين بديشان دستور داده نشده است که مخلصانه و حق‌گرايانه خداي را عبادت کنند و تنها شريعت او را آيين (خود) بدانند».

و پيامبرr فرمود : (إنما الأعمال بالنيات)[1] «قبول و صحت اعمال به نيت بستگي دارد».

2- وقوف در عرفه:

به دليل فرموده پيامبرr : (الحج عرفة)[2] «حج، عرفه است». و به دليل حديث عروه طايي که گويد : در مزدلفه هنگامي که پيامبرr براي اداي نماز خارج شد نزد ايشان آمدم، گفتم اي رسول خدا من از دو کوه طي (سلمي و إجا) آمده‌ام شترم را ناتوان و خودم ارا خسته کرده‌ام. به خدا قسم هيچ کوهي را پشت سر نگذاشته‌ام مگر اينکه بر آن توقف کرده‌ام، آيا حج من صحيح است؟ پيامبرr فرمود : (من شهد صلاتنا هذه، ووقف معنا حتي ندفع، و قد وقف قبل ذلک بعرفة ليلا أو نهارا فقد تم حجه و قضي تفثه)[3] «کسي که با ما در اين نماز (صبح در مزدلفه) حاضر شود و تا وقتي که حرکت کنيم توقف کند و قبل از آن در عرفه چه شب يا روز توقف کرده باشد، حجش کامل و مناسکش را انجام داده است».

3- بيتوته کردن در مزدلفه تا طلوع فجر و خواندن نماز صبح در آنجا:

به دليل فرموده پيامبرr به عروه در حديث قبل : (من شهد صلاتنا هذه، و وقف معنا حتي ندفع، و قدوقف قبل ذلک بعرفة ليلا أو نهارا، فقد تم حجه و قضي تفثه).[4]

4- طواف إفاضه:

به دليل فرموده خداوند متعال :

) وَلِيَطَّوَفُوا بِالبَيتِ العَتِيقِ ( (حج : 29)

«و خانه قديمي (بيت‌الله) را طواف کنند».

و عايشه(رض) روايت است : (حاضت صفية بنت حيي بعد ما أفاضت، قالت : فذکرت ذلک لرسول اللهr، فقال : أحابستنا هي؟ قلت : يا رسول الله، إنها قد أفاضت، و طافت بالبيت. ثم حاضت بعد الإفاضة. قال : فلتنفر إذن)[5] «صفيه بنت حيي بعد از طواف افاضه عادت ماهيانه شد، (عائشه) گويد : پيامبرr را در جريان گذاشتم، فرمود : آيا او نگهدارنده‌ي ما (از برگشتن به مدينه) است؟ گفتم اي رسول خدا او (طواف) افاضه را انجام داده و بعد از آن قاعده شده است، پيامبرr فرمود : در اين صورت (از مني به طرف مدينه) خارج شود».

بنابراين، فرموده پيامبرr «آيا او نگهدارنده ي ما است» دلالت مي‌کند بر اينکه اين طواف واجب است، و آن (طوال افاضه) نگهدارنده و حبس کننده کسي است که آن را انجام نداده تا آن را انجام دهد.

5- سعي بين صفا و مروه:

به دليل سعي پيامبرr و نيز فرموده او : (اسعوا فإن الله کتب عليکم السعي)[6] «سعي (بين صفا و مروه) کنيد چون خداوند سعي را بر شما واجب کرده است».




--------------------------------------------------------------------------------

[1]) متفق عليه: البخاري (1/9/1)، مسلم (1907/1515/3)، د (2186/284/6)، ت (1698/100/3)، جه (4227/1413/2)، نس (59/1).

[2]) صحيح : [ص. جه 2441]، ت (890/188/2)، نس (264/5)، جه (3015/1003/2)، د (1933/425/5).

[3]) صحيح : [ص. جه 2442]، ت (892/188/2)، د (1934/427/5)، جه (3016/1004/2)، نس (263/5).

[4]) منابع قبلي.

[5]) متفق عليه : خ (1733/567/3)، م (1211/964/2)، د (1987/486/5)، نس (194/1)، ت (949/210/2)، جه (3072/1021/2).

[6]) صحيح : [الإرواء 1072]، أ (277/76/12)، کم (70/4).
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from مختصر فقه
واجبات حج


1- بستن احرام از مقيات :

به طوري که لباس‌هايش را درآورد و لباس احرام بپوشد آنگاه نيت کند و بگويد : (لبيک اللهم بعمرة أو لبيک اللهم حجة و عمرة) «خداوندا فرمان تو را براي انجام عمره لبيک مي‌گويم يا بگويد : خداوندا فرمان تو را براي انجام حج و عمره لبيک مي‌گويم».

2- بيتوته کردن و ماندن در مني شب‌هاي تشريق :

چون پيامبرr در آنجا بيتوته کرد : (رخص لرعاء الإبل في البيتوته، يرمون يوم النحر، ثم يرمون الغد و من بعد الغد بيومين و يرمون يوم النفر)[1] «(پيامبر) به شتربانان اجازه داد که مي‌توانند شب در مني نمانند، و روز قرباني و دو روز بعد از آن و روز رفتن از مني به جمرات سنگ پرتاب کنند».

بنابراين اجازه دادن پيامبرr به شتربانان دليلي بر وجوب ماندن ديگران در مني است.

3- پرتاب سنگ به طور مرتب :

به اين صورت که روز عيد قربان (قبل از زوال)، جمره عقبه را با هفت سنگ کوچک بزند و در ايام تشريق (سه روز بعد از قرباني) به طرف هر سه جمره سنگ پرتاب کند، هر روز بعد از زوال آفتاب (مايل شدن آب به طرف مغرب)، هر جمره را با هفت سنگ کوچک هدف قرار دهد، از جمره اول شروع کند، سپس جمره وسطي و در نهايت جمره عقبه را بزند.

4- طواف وداع :

به دليل حديث ابن عباس : (أمر الناس أن يکون آخر عهدهم بالبيت، إلا أنه خفف عن المرأة الخائض)[2] «به مردم امر شده که پايان مناسک‌شان طواف بيت‌الله باشد، ولي از زن حائض تخفيف داده شد، (مي‌تواند طواف وداع را انجام ندهد)».

5- تراشيدن يا کوتاه کردن موي سر :

تراشيدن و کوتاه کردن موي سر از کتاب و سنت و اجماع ثابت شده است : خداوند متعال مي‌فرمايد :

) لَقَد صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّؤيَا بِالحَقِّ لَتَدخُلُنَّ المَسجِدَ الحَرَامَ إن شَاءَ اللهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رَؤُوسَکُم وَ مُقَصِّرِينَ لاَتَخَافُونَ ( (فتح : 27)

«خداوند خواب را راست و درست به پيامبر خود نشان داده است. به خواست خدا همه شما در امن و امان و سر تراشيده و مو کوتاه کرده و بدون ترس داخل مسجدالحرام خواهيد شد».

از عبدالله بن عمر روايت است که پيامبرr فرمود : (اللهم ارحم المحلقين، قالوا : والمقصرين يا رسول الله؟ قال : اللهم ارحم المحلقين، قالوا : والمقصرين يا رسول الله؟ قال : اللهم ارحم المحلقين، قالوا : والمقصرين يا رسول الله؟ قال : والمقصرين) «خداوندا به کساني که سرشان را مي‌تراشند رحم کن، گفتند اي رسول خدا کساني که موي سرشان را کوتاه مي‌کنند چي؟ فرمود : خداوندا به کساني که سرشان را مي‌تراشند رحم کن، گفتند أي رسول خدا کساني که موي رشان را کوتاه مي‌کنند چي؟ فرمود : خداوندا به کساني که سرشان را مي‌تراشند رحم کن، گفتند أي رسول خدا کساني که موي سرشان را کوتاه مي‌کنند چي؟ فرمود : خداوندا به کساني که موي سرشان را کوتاه مي‌کنند رحم کن».

جمهور فقهاء در حکم تراشيدن يا کوتاه کردن موي سر اختلاف نظر دارند. اکثرشان بر اين عقيده‌اند که تراشيدن يا کوتاه کردن موي سر واجب است و انجام ندادن آن با ذبح حيوان (دم) جبران مي‌شود ولي پيروان مذهب شافعي بر اين عقيده‌اند که آن رکني از ارکان حج است. سبب اختلاف آنها نبودن دليل بر يکي از اين دو حکم است همانطوريکه شيخ الباني – خدا حفظش کند*- (به من) گفته است.




--------------------------------------------------------------------------------

[1]) صحيح : [ص. جه 2463]، د (1959/451/5)، ت (962/215/2)، جه (3037/1010/2)، نس (573/5).

[2]) متفق عليه : خ (1755/585/3)، م (1328/963/2).

*) رحمت خدا بر او باد.
👍1
Forwarded from مختصر فقه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from مختصر فقه
شروط طواف(**)


از ابن عباس روايت است که پيامبرr فرمود : (الطواف حول البيت مثل الصلاة إلا أنکم تتکلمون فيه، فمن تکلم فيه فلايتکلم إلا بخير)[1] «طواف به دور بيت‌الله مانند نماز است با اين تفاوت که مي‌توانيد در طواف صحبت کنيد پس هر کس هنگام طواف صحبت کرد، به جز خير، چيزي نگويد».

لذا از آن جائيکه طواف به منزله نماز است، بايد داراي شروط زير باشد :

1- پاکي از دو حدث اکبر و اصغر به دليل فرموده پيامبرr : (لايقبل الله صلاة بغير طهور)[2] «خداوند هيچ نمازي را بدون وضو قبول نمي‌کند».

و به دليل فرموده پيامبرr به عايشه هنگامي که در ايام حج، قاعده شده بود : (افعلي ما يفعل الحاج، غير أن لاتطوفي بالبيت حتي تغتسلي)[3] «هر کاري که حاجي انجام مي‌دهد تو هم انجام بده با اين تفاوت که تا غسل (حيض) نکرده‌اي بيت‌الله را طواف نکن».

2- پوشاندن عورت :

به دليل فرموده خداوند متعال :

) يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَکُم عِندَ کُلِّ مَسجِدٍ ( (أعراف : 31)

«اي بني‌آدم هنگام نماز خود را (با لباس مادي که عورت شما را بپوشاند و با لباس معنوي که تقوي نام دارد) بپوشانيد».

و به دليل حديث ابوهريره : قبل از حجة الوداع در حجي که پيامبرr ابوبکر را به عنوان سرپرست حجاج تعيين کرده بود، در روز عيد قربان (ابوبکر) مرا با گروهي فرستاد تا در ميان مردم اعلام کنيم که : (ألا يحج بعد العام مشرک، و لايطوف بالبيت عريان)[4] «از امسال به بعد هيچ مشرکي حج نگذارد و هيچ عرياني بيت‌الله را طواف نکند».

3- هفت دور کامل باشد:

چون پيامبرr هفت دور طواف کرده است، همانطور که ابن عمر(رض) گويد : (قدم رسول اللهr فطاف بالبيت سبعا و صلي خلف المقام رکعتين، و بين الصفا و المروة سبعا، و لقد کان لکم في رسول الله أسوة حسنة) «پيامبرr آمد و هفت دور بيت‌الله را طواف کرد و پشت مقام دو رکعت نماز خواند و هفت بار سعي بين صفا و مروه را انجام داد. به راستي رسول اللهr الگوي خوبي براي شما است». لذا انجام اين اعمال توسط پيامبرr مراد اين فرموده خداوند را روشن مي‌کند : ) وَلِيَطَّوَفُوا بِالبَيتِ العَتِيقِ ( «و خانه قديمي (بيت‌الله) را طواف کند». پس اگر چيزي از هفت دور طواف را ترک کرد ولو اينکه اندک باشد طوافش جايز نيست، و اگر در تعداد دفعات طواف دچار شک شد، بايد حداقل را مبني قرار دهد تا يقين پيدا کند.

4 و 5- طواف را از حجرالأسود شروع، و به آن پايان دهد و بيت‌الله را در سمت چپ خود قرار دهد:

به دليل گفته جابرt : (لما قدم رسول اللهr مکة أتي الحجر الأسود فاستلمه ثم مشي عن يمينه، فرمل ثلاثا و مشي أربعا) «وقتي پيامبرr به مکه وارد شد به طرف حجرالأسود آمد و آن را لمس کرد. سپس از سمت راست آن حرکت کرد، سه دور را با سرعت و چهار دور را آهسته طي کرد».

اگر کسي در حالي طواف کرد که بيت‌الله را در سمت راستش قرار داد، طوافش صحيح نيست.

6- طواف بايد در قسمت خارجي بيت‌الله باشد:

به دليل فرموده خداوند متعال : ) وَلِيَطَّوَّفُوا بِالبَيتِ العَتِيقِ ( «و خانه قديمي (بيت‌الله) را طواف کنيد» واين ايجاب مي‌کند که تمام خانه طواف شود واگر کسي در حجر (اسماعيل) طواف کند، طوافش صحيح نيست؛ چون پيامبرr فرموده است : (الحجر من البيت) «حجر جزو بيت است».

7- موالات (انجام دورهاي طواف پشت سر هم):

چون پيامبرr به اين صورت (موالات) طواف کرده و فرموده است : (خذوا عني مناسککم) «مناسکتان را از من ياد بگيريد».

اگ کسي طوافش را قطع کرد تا وضو بگيرد يا نمازي را که برگزار شده بخواند و يا کمي استراحت کند، طوافي را که انجام داده بحساب آورد و بقيه طواف را انجام دهد. ولي اگر قطع طواف، زياد طول بکشد، بايد ان را از اول شروع کند.



شروط سعي
صحت سعي مشروط به موارد زير است :

1- بعد از طواف باشد.

2- هفت بار مسير را طي کند.

3- از صفا شروع و به مروه پايان دهد.

4- سعي را در محل سعي (که راه ممتد بين صفا و مروه است) انجام دهد.

به دليل اين که پيامبرr اين طور سعي کرده و فرموده است : (خذوا عني مناسککم) «مناسکتان را از من (ياد) بگيريد».




--------------------------------------------------------------------------------
**) فقه السنة (588/1)، منار السبيل (263/1).

[1]) صحيح : (الإرواء 121]، ت (967/217/2)، خز (2739/222/4)، حب (998/247)، مي (1854/374/1)، کم (459/1)، هق (85/5).

[2]) صحيح [مختصر م 104]، م (224/204/1)، ت (1/3/1).

[3]) متفق عليه : م (1211 – 119 – 873/2)، خ (1650/504/3).

[4]) متفق عليه : خ (369/477/1)، م (1347/982/2)، د (1930/421/5)، نس (234/5).
اللهّم صلِ وسلم على نبينا محمد🌸
🍃🌻
🥰1
Forwarded from مختصر فقه
شروط طواف(**)


از ابن عباس روايت است که پيامبرr فرمود : (الطواف حول البيت مثل الصلاة إلا أنکم تتکلمون فيه، فمن تکلم فيه فلايتکلم إلا بخير)[1] «طواف به دور بيت‌الله مانند نماز است با اين تفاوت که مي‌توانيد در طواف صحبت کنيد پس هر کس هنگام طواف صحبت کرد، به جز خير، چيزي نگويد».

لذا از آن جائيکه طواف به منزله نماز است، بايد داراي شروط زير باشد :

1- پاکي از دو حدث اکبر و اصغر به دليل فرموده پيامبرr : (لايقبل الله صلاة بغير طهور)[2] «خداوند هيچ نمازي را بدون وضو قبول نمي‌کند».

و به دليل فرموده پيامبرr به عايشه هنگامي که در ايام حج، قاعده شده بود : (افعلي ما يفعل الحاج، غير أن لاتطوفي بالبيت حتي تغتسلي)[3] «هر کاري که حاجي انجام مي‌دهد تو هم انجام بده با اين تفاوت که تا غسل (حيض) نکرده‌اي بيت‌الله را طواف نکن».

2- پوشاندن عورت :

به دليل فرموده خداوند متعال :

) يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَکُم عِندَ کُلِّ مَسجِدٍ ( (أعراف : 31)

«اي بني‌آدم هنگام نماز خود را (با لباس مادي که عورت شما را بپوشاند و با لباس معنوي که تقوي نام دارد) بپوشانيد».

و به دليل حديث ابوهريره : قبل از حجة الوداع در حجي که پيامبرr ابوبکر را به عنوان سرپرست حجاج تعيين کرده بود، در روز عيد قربان (ابوبکر) مرا با گروهي فرستاد تا در ميان مردم اعلام کنيم که : (ألا يحج بعد العام مشرک، و لايطوف بالبيت عريان)[4] «از امسال به بعد هيچ مشرکي حج نگذارد و هيچ عرياني بيت‌الله را طواف نکند».

3- هفت دور کامل باشد:

چون پيامبرr هفت دور طواف کرده است، همانطور که ابن عمر(رض) گويد : (قدم رسول اللهr فطاف بالبيت سبعا و صلي خلف المقام رکعتين، و بين الصفا و المروة سبعا، و لقد کان لکم في رسول الله أسوة حسنة) «پيامبرr آمد و هفت دور بيت‌الله را طواف کرد و پشت مقام دو رکعت نماز خواند و هفت بار سعي بين صفا و مروه را انجام داد. به راستي رسول اللهr الگوي خوبي براي شما است». لذا انجام اين اعمال توسط پيامبرr مراد اين فرموده خداوند را روشن مي‌کند : ) وَلِيَطَّوَفُوا بِالبَيتِ العَتِيقِ ( «و خانه قديمي (بيت‌الله) را طواف کند». پس اگر چيزي از هفت دور طواف را ترک کرد ولو اينکه اندک باشد طوافش جايز نيست، و اگر در تعداد دفعات طواف دچار شک شد، بايد حداقل را مبني قرار دهد تا يقين پيدا کند.

4 و 5- طواف را از حجرالأسود شروع، و به آن پايان دهد و بيت‌الله را در سمت چپ خود قرار دهد:

به دليل گفته جابرt : (لما قدم رسول اللهr مکة أتي الحجر الأسود فاستلمه ثم مشي عن يمينه، فرمل ثلاثا و مشي أربعا) «وقتي پيامبرr به مکه وارد شد به طرف حجرالأسود آمد و آن را لمس کرد. سپس از سمت راست آن حرکت کرد، سه دور را با سرعت و چهار دور را آهسته طي کرد».

اگر کسي در حالي طواف کرد که بيت‌الله را در سمت راستش قرار داد، طوافش صحيح نيست.

6- طواف بايد در قسمت خارجي بيت‌الله باشد:

به دليل فرموده خداوند متعال : ) وَلِيَطَّوَّفُوا بِالبَيتِ العَتِيقِ ( «و خانه قديمي (بيت‌الله) را طواف کنيد» واين ايجاب مي‌کند که تمام خانه طواف شود واگر کسي در حجر (اسماعيل) طواف کند، طوافش صحيح نيست؛ چون پيامبرr فرموده است : (الحجر من البيت) «حجر جزو بيت است».

7- موالات (انجام دورهاي طواف پشت سر هم):

چون پيامبرr به اين صورت (موالات) طواف کرده و فرموده است : (خذوا عني مناسککم) «مناسکتان را از من ياد بگيريد».

اگ کسي طوافش را قطع کرد تا وضو بگيرد يا نمازي را که برگزار شده بخواند و يا کمي استراحت کند، طوافي را که انجام داده بحساب آورد و بقيه طواف را انجام دهد. ولي اگر قطع طواف، زياد طول بکشد، بايد ان را از اول شروع کند.



شروط سعي
صحت سعي مشروط به موارد زير است :

1- بعد از طواف باشد.

2- هفت بار مسير را طي کند.

3- از صفا شروع و به مروه پايان دهد.

4- سعي را در محل سعي (که راه ممتد بين صفا و مروه است) انجام دهد.

به دليل اين که پيامبرr اين طور سعي کرده و فرموده است : (خذوا عني مناسککم) «مناسکتان را از من (ياد) بگيريد».




--------------------------------------------------------------------------------
**) فقه السنة (588/1)، منار السبيل (263/1).

[1]) صحيح : (الإرواء 121]، ت (967/217/2)، خز (2739/222/4)، حب (998/247)، مي (1854/374/1)، کم (459/1)، هق (85/5).

[2]) صحيح [مختصر م 104]، م (224/204/1)، ت (1/3/1).

[3]) متفق عليه : م (1211 – 119 – 873/2)، خ (1650/504/3).

[4]) متفق عليه : خ (369/477/1)، م (1347/982/2)، د (1930/421/5)، نس (234/5).
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from مختصر فقه
محرمات احرام


1- پوشيدن لباس دوخته شده :

به دليل حديث ابن عمر : (أن رجلا قال : يا رسول الله،ما يلبس المحرم من الثياب؟ قال رسول اللهr : لايلبس القمص و لا العمائم و لا السراويلات و لا البرانس و لا الخفاف، إلا أحد لايجد تعلين فليلبس خفين و ليقطعهما أسفل من الکعبين و لاتلبسوا من الثياب شيئا مسه زعفران أو ورس)[1] «مردي از پيامبرr سؤال کرد و گفت : شخص محرم بايد چه لباسي را بپوشد؟ پيامبرr فرمود : نبايد پيراهن، عمامه، شلوار، کلاه و خف را بپوشد، مگر کسي که دمپايي در دسترس ندارد که مي‌تواند خف بپوشد و بايد دو طرف آنها را تا پايين‌تر از قوزکها ببرد(*). همچنين نبايد لباسي که به زعفران و ورس (گياهي زردرنگ و خوشبو) آغشته است، بپوشد».

به شخصي که مي‌خواهد احرام بپوشد و غير از شلوار و خف در دسترس نداشته باشد، اجازه داده شده که بدون بريدن، آنها را بپوشد : به دليل حديث ابن عباس که گفت : (سمعت النبيr يخطب بعرفات؛ من لم يجد النعلين فليبلس الخفين، ومن لم يجد إزارا فليلبس سراويل للمحرم)[2] «پيامبرr در عرفات خطبه ايرادکرد. شنيدم که فرمود : شخص محرم اگر دمپايي نداشته باشد مي‌تواند خف به پا کند و اگر إزار نداشته باشد مي‌تواند شلوار بپوشد».

2- پوشاندن صورت و دست‌ها براي زن :

به دليل حديث ابن عمر که گفت : پيامبرr فرمود : (لاتنقب المرأة المحرمة ولاتلبس القفازين)[3] «زني که در احرام است نه نقاب بزند و نه دستکش به دست کند».

ولي در حالت عبور مردان نامحرم از کنار او، مي‌تواند صورتش را بپوشاند : به دليل حديث هشام بن عروه از فاطمه بنت منذر که گفت : (کنا نخمر وجوهنا، و نحن محرمات، و نحن مع أسماء بنت أبي بکر الصديق)[4] «در حلي که با اسماء دختر ابوبکر صديق در احرام بوديم، صورت‌هايمان را مي‌پوشانديم».

3- پوشاندن مرد سرش را با عمامه يا مانند آن :

به دليل فرموده پيامبرr در حديث ابن عمر : (لايلبس القمص و لا العمائم)[5] «نه پيراهن بپوشد و نه عمامه».

جايز است که با چادر و مانند آن سايباني براي خود تهيه کند : به دليل حديثي که از جابر نقل شد : (أن النبيr أمر بقبة من شعر فضربت له بنمرة فنزل بها) «پيامبرr دستور داد تا خيمه‌اي از مو برايش برپا کنند، خيمه را در نمره برايش زدند و در آنجا مستقر شد».

4- استعمال بوي خوش :

به دليل فرموده پيامبرr در حديث ابن عمر : (ولاتلبسوا من الثياب شيئا مسه زعفران أو ورس)[6] «و لباس آغشته به زعفران و ورس را نبايد بپوشد».

و به دليل فرموده پيامبرr درباره شخصي که در حال احرام، از شترش افتاد و گردنش شکست و مرد : (لاتحنطوه، و لاتخمروا رأسه، فإنه يبعث يوم القيامة ملبيا)[7] «بوي خوش به او نزنيد و سرش را نپوشانيد چوناو در روز قيامت لبيک‌گويان مبعوث مي‌شود».

5 و 6- گرفتن ناخن، کندن يا تراشيدن يا کوتاه کردن مو :

به دليل فرموده خداوند متعال :

) وَلاَتَحلِقُوا رُؤُوسَکُم حَتَّي يَبلُغَ الهَديُ مَحِلَّهُ ( (بقره : 196)

«و سرهاي خود را نتراشيدتا هدي به قربانگاه خود برسد».

علماء بر حرمت کوتاه کردن ناخن براي محرم اجماع کرده‌اند.[8]

کسي که مو او را اذيت مي‌کند، مي‌تواند مويش را کوتاه کند ولي بايد فديه بدهد :

به دليل فرموده خداوند متعال :

) فَمَن کَانَ مِنکُم مَرِيضاً أو بِهِ أذيً مِن رَأسِهِ فَفِديَةٌ مِن صِيَامٍ أو صَدَقَةٍ أو نُسُکٍ ( (بقره : 196)

«و اگر کسي از شما بيمار شد يا ناراحتي در سر داشت (به سبب زخم يا سردرد و بيماري‌هاي ديگر و ناچار شد موي سرش را بتراشد بايد که) فديه بدهد از قبيل (سه روز) روزه يا صدقه و يا حيوان (که بايدذبح شود و در ميان فقراء تقسيم شود)».

از کعب بن عجره روايت است : (أن النبيr مر به و هو بالحديبية قبل أن يدخل مکة و هو محرم، و هو يوقد تحت قدر، والقمل يتهافت علي وجهه، فقال : أيوذيک هوامک هذه؟ قال نعم. قال : فاحلق رأسک، و أطعم فرقا بين ستة مساکين و الفرق ثلاثة آصع، أو صم ثلاثة أيام، أو انسک نسيکة)[9] «درحالي که قبل از ورود به مکه، به صورت محرم در حديبيه، مشغول افروختن آتش زير ديگ بودم، شپش‌ها روي سر و صورتم جمع شده بودند، پيامبرr از کنار من رد شد و فرمود : ايا اين حشره‌ها أذيتت مي‌کنند؟ گفتم : بله، پيامبرr فرمود : پس سرت را بتراش و غذايي به اندازه سه صاع را بين شش مسکين تقسيم کن يا سه روز روزه بگير يا حيواين راذبح کن».

7- جماع و مقدمات آن.

8- ارتکاب معاصي.

9- درگيري و جدال.

دليل بر حرمت اين سه مورد فرموده خداوند متعال است که مي‌فرمايد :

) الحَجُّ أشهُرٌ مَعلُومَاتٌ، فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ الحَجَّ فَلاَ رَفَثَ وَلاَفُسُوقَ وَلاَجِدَالَ فِي الحَجِّ ( (بقره : 197)

«حج در ماههاي معيني انجام مي‌پذيرد. پس هر کسي که (در اين ماهها با احرام يا تلبيه يا سوق دادن هدي و شروع مناسک ديگر حج) حج را بر خود واجب کرده باشد (و حج را آغاز نمود
1👍1
Forwarded from مختصر فقه
ه باشد بايد آداب آن را مراعات کند و توجه داشته باشد که) در حج نزديکي با زنان و گناه و جدالي نيست».

10 و 11- خواستگاري و عقد نکاح :

به دليل حديث عثمان از پيامبرr که فرمود : (لاينکح المحرم ولاينکح و لايخطب)[10] «شخص محرم نکاح نمي‌کند و نکاح نمي‌شود و خواستگاري نمي‌کند.

12- مبادرت ورزيدن به شکار در خشکي با کشتن يا سربريدن يا اشاره و راهنمايي کردن (کسي که قصد صيد دارد) :

به دليل فرموده خداوند متعال :

) وَ حُرِّمَ عَلَيکُم صَيدُ البَرِّ مَا دُمتُم حُرُماً ( (مائده : 96)

«و مادامي که در حال احرام هستيد شکار حيوانات خشکي (يعني حيواني که در بيابان‌ها و دشت‌ها و کوهها زندگي مي‌کند و معمولاً اهلي نمي‌گردد) براي شما حرام است».

و به دليل اينکه وقتي تعدادي از اصحاب که در احرام بودند، دربارة گور خر ماده‌اي که ابوقتاده در حال احلال (غيرمحرم) صيد کرده بود، از پيامبرr سؤال کردند، به آنان فرمود : (أمنکم أحد أمره أن يحمل عليها، أو أشار إليها؟ قالوا : لا، قال : فکلوا)[11] «آيا از ميان شما کسي او را دستور حمله به آن داده و يا به آن اشاره‌اي کرده است؟ گفتند خير، فرمود پس (از گوشت آن) بخوريد».

13- خوردن از گوشت شکاري که براي شخص محرم يا به اشاره و يا به کمک او، صيد شده باشد :

به دليل فرموده پيامبرr : (أمنکم أحد أمره أن يحمل عليها، أو أشار إليها؟ قالوا : لا، قال : فکلوا)[12]. «آيا از ميان شما کسي او را دستور حمله به آن داده و يا به آن اشاره‌اي کرده است؟ گفتند : خير، فرمود پس (از گوشت آن) بخوريد».




--------------------------------------------------------------------------------

[1]) متفق عليه : خ (1542/401/3)، م (1177/834/2)، د (1806/269/5)، نس (129/5).

*)تا مانند نعل باشد «مترجم».

[2]) متفق عليه : خ (1841/57/4)، نس (132/5)، م (1178/835/2)، ت (835/165/2)، د (1812/275/5).

[3]) صحيح : [الإرواء 1022]، خ (1838/52/4)، د (1808/271/5)، نس (133/5)، ت (834/164/2).

[4]) صحيح : [الإرواء 1023]، ما (724/224)، کم (454/1).

[5]) صحيح : [الإرواء 1013].

[6]) متفق عليه : خ (1542/401/3)، م (117/834/2)، د (1806/269/5)، نس (129/5).

[7]) متفق عليه : خ (1265/135/3)، م (1206/865/2)، د (3222/3223/63/9)، نس (196/5).

[8]) الإجماع ابن المنذر (57).

[9]) متفق عليه : م (1201 – 83/861/2)، اين لفظ مسلم است، خ (1814/12/4)، د (1739/309/5)، نس (194/5)، ت (960/214/2)، جه (3079/1028/2).

[10]) صحيح : [مختصر م 814]، م (1409/1030/2)، د (1825/295/5)، ت (842/167/2)، نس (192/5).

[11]) متفق عليه : خ (1824/28/5)، م (1196 – 60/853/2)، نس (186/5) بنحوه.

[12]) متفق عليه : خ (1824/28/5)، م (1196 – 60/853/2)، نس (186/5) بنحوه.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from مختصر فقه
مبطلات حج (* )


حج با انجام يکي از دو عمل زير باطل مي‌شود :

1- جماع، قبل از رمي جمره عقبه. اما اگر بعد از آن و قبل از طواف إفاضه باشد، حج باطل نمي‌گردد اگرچه گناهکار مي‌شود.

بعضي از علماء بر اين عقيده‌اند که حج با جماع باطل نمي‌شود؛ چون دليل صريحي دراين باره وجود ندارد.

2- ترک کردن يکي از ارکان حج :

چنانچه با انجام يکي از اين دو مورد حج شخص باطل شد، در اينصورت بر او واجب است که در سال آينده، در صورت داشتن استطاعتي که قبلاً آن را بيان کرديم مناسک حج را انجام دهد. در غير اين صورت تا وقتي که توانايي نداشته باشد حج بر او واجب نيست، چون حج وقتي واجب مي‌شود که توانايي حاصل شود.




--------------------------------------------------------------------------------

* به نقل از «إرشاد الساري» نوشته الشيخ محمد ابراهيم شقره -حفظه الله -.
👍1
2025/10/19 08:22:11
Back to Top
HTML Embed Code: