Telegram Web
ز گرمیِ تَبِ ما تا شود طبیب آگه
کفی سپند فشاند به روی بستر ما

شاعر: کلیم کاشانی

#تک_بیت

@FUM_Poem
💔6👍31
گر فلک با من هم‌آغوشش نماید دور نیست
باغبان بر چوب بندد گلبنِ نوخیز را


شاعر: میرزا نظام دستغيب شیرازی

#تک_بیت

@FUM_Poem
9
بزرگداشت فردوسی هم‌اکنون در دانشکدهٔ روانشناسی

@FUM_Poem
👍5
🎭نمایش 《پدر》
اثر آگوست استریندبرگ
ترجمه: اصغر رستگار

کارگردان: زهرا صالحی
دستار کارگردان و بازیگردان: میلاد قیاسی فریز
منشی صحنه: فاطمه جهانی‌آرا
طراح گریم و لباس: پریسا ناظمی
مجریان گریم: یلدا فضلی، ریحانه میرصدرایی
روابط عمومی: علیرضا یزدیانی


بازیگران:
میلاد قیاسی فریز
حسین یحیائی
ساجده مسگرانی
آرمین مختاری
آتوسا پژوهش
فاضله فیض الهی
امیر باخدا


۲۷ الی ۲۹ اردیبهشت
ساعت ۱۶
آمفی‌تئاتر رودکی

《پایان دوره کارگاه کارگردانی دانشگاه فردوسی مشهد》

جهت تهیه بلیط کلیک کنید

#کانون_تئاتر

@fumtheatre
@kanoonnews
5
آغاز و ختم ماجرا لمس تماشای تو بود
دیگر فقط تصویر من در مردمک های تو بود

سراینده: زنده‌یاد افشین یداللهی

#تک_بیت

@FUM_Poem
16💔2👍1
روزِ بزرگداشتِ استادِ استادانِ سخن، حکیمِ یگانه ایران‌زمین، پشتوانۀ فرهنگِ ملی، حکیمِ جاودان‌یادِ طوس، ابوالقاسم فردوسی بر همگان همایون و خجسته باد.

#فردوسی

@FUM_Poem
16
Forwarded from شفیعی کدکنی
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
جاودانْ‌ خِرَد
درستایشِ حکیم فردوسی
[متنِ کامل]

بزرگا! جاود‌انْ‌مرد‌ا! هُشیواری و د‌انایی 
نه د‌یروزی که امروزی، نه امروزی که فرد‌ایی

همه د‌یروزِ ما از تو،‌ همه امروزِ ما با تو 
همه فرد‌ایِ ما د‌ر تو، که بالایی و والایی

چو زینجا بنگرم، زان‌سوی دَه قرنت همی‌بینم 
که می‌گویی و می‌رویی و می‌بالی و می‌آیی

به گِرد‌ت شاعرانْ انبوه و هر یک قُلّه‌ای بِشْکوه 
تو امّا د‌ر میان گویی د‌ماوند‌ی که تنهایی:

سر اند‌ر ابرِ اسطوره، به ژرفاژرفِ اند‌یشه 
به زیرِ پرتوِ خورشیدِ د‌انایی چه زیبایی!

هزاران ماه و کوکب از مد‌ارِ جانِ تو تابان 
که د‌ر منظومۀ ایران، تو خورشید‌ی و یکتایی

ز دیگرْ‌شاعران خواندم مَدیحِ مستی و دیدم
خرد مستی کند آن جا که در نظمش تو بستایی

اگر سرْ‌نامۀ کارِ هنرها د‌انش و د‌اد‌ است 
تویی رأسِ فضیلت‌ها که آغازِ هنرهایی

سخن‌ها را همه، زیبایی‌ِ لفظ است د‌ر معنی 
تو را زیبد‌ که معنی را به لفظِ خود‌ بیارایی

گهی د‌ر گونۀ ابر و گَهی د‌ر گونۀ باران 
همه از تو به تو پویند‌ جوباران که د‌ریایی

چو د‌ستِ حرب بگشایند‌ مرد‌ان د‌ر صفِ مید‌ان 
به سانِ تُندَ‌ر و تِنّیِن همه تن بانگ و هَرّایی

چو جایِ بزم بگزینند‌ خوبان د‌ر گلستان‌ها 
همه جان، چون نسیم، آرامشی وَ بْریشم‌آوایی

بد‌ان روشن‌روان، قانونِ اشراقی که د‌ر حکمت 
شفایِ پور سینایی و نورِ طورِ سینایی

پناهِ رستم و سیمرغ و افرید‌ون و کیخسرو 
د‌لیری، بخرد‌ی، راد‌ی، توانایی و د‌انایی

اگر سُهراب، اگر رستم، اگر اسفند‌یارِ یَل 
به هَیجا و هجومِ هر یکی‌شان صحنه‌آرایی

پناه آرند‌ سوی تو، همه، د‌ر تنگنایی‌ها 
تویی سیمرغ‌ فرزانه که د‌ر هر جایْ ملجایی

اگر آن جاود‌انان د‌ر غبارِ کوچِ تاریخ‌اند‌ 
توشان د‌ر کالبَد جانی که سُتواری و برجایی

ز بهرِ خیزشِ میهن د‌مید‌ی جانشان د‌ر تن 
همه چون عازَرند‌ آنان و تو همچون مسیحایی

اگر جاوید‌یِ ایران، به گیتی د‌ر، معمایی‌ست
مرا بگذار تا گویم که رمز این معمایی:

اگر خوزی، اگر رازی، وگر آتور‌ْپاتانیم 
تویی آن کیمیایِ جان که د‌ر ترکیبِ اجزایی

طخارستان و خوارزم و خراسان و ری و گیلان 
به یک پیکر همه عضویم و تو اند‌یشهٔ مایی

تو گویی قصه بهر کود‌کِ کُرد‌ و بلوچ و لُر 
گر از کاووس می‌گویی ور از سهراب فرمایی

خِرَد‌آموز و مهرآمیز و د‌اد‌آیین و د‌ین‌پرور 
هُشیوار و خِرَدمرد‌ی، به هر اند‌یشه بینایی

یکی کاخ از زمین افراشته د‌ر آسمان‌ها سر 
گزند‌ از باد‌ و از باران ند‌اری کوهِ خارایی

اگر د‌ر غارتِ غُزها، وگر د‌ر فتنۀ تاتار 
وگر د‌ر عصرِ تیمور و اگر د‌ر عهدِ این‌هایی،

هَماره از تو گرم و روشنیم، ای پیرِ فرزانه! 
اگر د‌ر صبحِ خرد‌اد‌ و اگر د‌ر شامِ یلد‌ایی

حکیمان گفته‌اند‌: «آنجا که زیبایی‌ست، بِشْکوهی‌ست»
چو د‌انستم تو را، د‌ید‌م که بِشْکوهی که زیبایی

چو از د‌انایی و د‌اد‌ و خِرَد،‌ د‌ادِ‌ سخن د‌اد‌ی 
مرنج اَر د‌ر چنین عهد‌ی، فراموشِ بِعَمد‌ایی

ند‌انیم و ند‌انستند‌ قَد‌رت را و می‌د‌انند،
هنرسنجانِ فرد‌اها، که تو فرد‌ی و فرد‌ایی

بزرگا! بخرد‌ا! راد‌ا! به د‌انایی که می‌شاید‌ 
اگر بر ناتوانی‌های این خُرد‌ان ببخشایی

محمدرضا شفیعی کدکنی
از دفترِ «مرثیه‌های سروِ کاشمر»
پی‌نوشت:
تِنّین: اژدها / هَرّا: بانگ و فریاد هراس‌آور و مهیب / عازَر: در انجیل به صورت «الیعازر» آمده است و نام مردی است که مسیح بر سرِ گور او آمد و او را، چهار روز پس از مرگِ وی، زنده کرد. حضرت مولانا فرموده است:
به جهانیان نماید تنِ مرده زنده کردن
چو مسیحِ خوبیِ تو سرِ گورِ عازَر آمد
خوزی: خوزستانی / آتورپات: آذربایجان
#حکیم_فردوسی
https://www.instagram.com/shafiei_kadkani
8👍1
کانون شعر و ادب دانشگاه فردوسی مشهد
روزِ بزرگداشتِ استادِ استادانِ سخن، حکیمِ یگانه ایران‌زمین، پشتوانۀ فرهنگِ ملی، حکیمِ جاودان‌یادِ طوس، ابوالقاسم فردوسی بر همگان همایون و خجسته باد. #فردوسی @FUM_Poem
شعر استاد شهریار در ستایش از حکیم فردوسی:

اکنون نه به تبریز و به ایران،‌ تنها
دنیا همه یک دهَن به پهنایِ فلک

بگشوده به اِعجاب و به تحسینِ تمام
با هرچه زبان و ترجمانِ دل و جان

در گوشِ تو با دهانِ پُر می‌گویند
فردوسی و شاهنامه جاویدانند


#فردوسی #شهریار


@FUM_Poem
👍5
Iran Zamin
Alireza Ghorbani
تصنیف: «ایران‌زمین»

شعر: #فردوسی
خواننده: #علیرضا_قربانی
برگرفته از آلبوم «از خشت و خاک»

که ایران‌ چو باغیست خرّم بهار
شکفته همیشه گل کامکار...


@FUM_Poem
5
بلرزم چون بیندیشم ز هجران
چو گنجشکی که تر گردد ز باران


شاعر: فخرالدّین گرگانی

#تک_بیت

@FUM_Poem
💔10
در بیابان فراقت ز مصیبت‌زدگی
گردبادی شوم و خاک کنم بر سر خویش

شاعر: کیفی نومسلمان


#تک_بیت

@FUM_Poem
💔10
Forwarded from Ferdowsi Astronomy Club (Kahi)
🔸 کانون نجوم آماتوری با همکاری کانون شعر و ادب برگزار می‌کند:

💫 سلسله نشست‌های ادبی-نجومی «خانه ناهید»


📚سیزدهمین نشست به مناسبت روز بزرگداشت حکیم عمر خیام با موضوع: در آسمان خیام با ارائه جناب میلاد نور محمدزاده🖌


نجوم رو در ادبیات فارسی بیابید 🌱

📆 دوشنبه ۲۹ اردیبهشت
🕰 ساعت ۱۶

🏠 مجتمع کانون‌های فرهنگی هنری، اتاق ۱۷

#کانون_نجوم_آماتوری
#خانه_ناهید

🆔️ @ferdowsi_astronomy_club
@kanoonnews
@FUM_Poem
👍4
قاصد آمد گفتمش: آن ماه سیمین‌بر چه گفت؟
گفت: با هجرم بساز و گفتمش: دیگر چه گفت؟

گفت: دیگر پا ز حد خویش مگذارد برون
گفتمش: جمع است از ما خاطرم، دیگر چه گفت؟

گفت: سر را بایدش از خاک ره کمتر شود
گفتمش: کمتر شمردم، زین تن لاغر چه گفت؟

گفت: جسم لاغرش را از غضب خواهیم سوخت
گفتمش: من سوختم، در باب خاکستر چه گفت؟

گفت: خاکستر چه گردد خواهمش بر باد داد
گفتمش: بر باد رفتم، در حق محشر چه گفت؟

گفت: در محشر به یک‌دم زنده‌اش خواهیم کرد
گفتمش: من زنده گردیدم، ز خیر و شر چه گفت؟

گفت: خیر و شر نباشد عاشقان را در حساب
گفتمش: این هم حسابی، از لب کوثر چه گفت؟

گفت: با ما بر لب کوثر نشیند عاقبت
گفتمش: گر عاقبت این است، از این بهتر چه گفت؟

گفت: دیگر بگذرد در خاطرش یاد عظیم
گفتمش: دیگر بگو، گفتا: مگو دیگر چه گفت؟


شاعر: عظیم نیشابوری

#غزل
@FUM_Poem
7😍5
روز بزرگداشت، حکیم، فیلسوف، ریاضی‌دان، منجم، شاعر، نابغه قرون و اعصار، خیام نیشابوری فرخنده باد.


#خیام

@FUM_Poem
12👍4
📚معرّفی کتاب
📗نام کتاب: رباعیات خیام‌ و خیامانه‌های پارسی (بخش اول)
◾️نویسنده: سیدعلی میرافضلی
◾️نوبت چاپ: اول
◾️محل چاپ: تهران
◾️ناشر: سخن
◾️سال چاپ: ۱۳۹۹
◾️تعداد صفحات: ۵۴۲
◾️معرفی‌کننده: محسن احمدوندی

بدون‌شک بهترین پژوهشی که در سال‌های اخیر دربارۀ خیام انجام شده است، کتاب «رباعیات خیام و خیامانه‌های پارسی» از سیدعلی میرافضلی است. خواندن این کتاب از دو جنبه حائز اهمیت است: یکی اطلاعات مستند و مستدلی که دربارۀ خیام و رباعیاتش در آن گرد آمده و دیگر به کارگیری روش علمی برای شناخت رباعیات اصیل این شاعر پرآوازۀ ایرانی؛ بنابراین خواندن این کتاب نه‌تنها برای کسانی که دل در گروِ عشق خیام دارند مفید است، بلکه برای کسانی هم که در قلمرو ادبیات فارسی پژوهش می‌کنند، یک کلاس درس تمام‌عیار برای آموختن شیوۀ دقیقِ پژوهشِ علمی است.

غیاث‌الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیامی نیشابوری مشهور به خیام (۴۳۹ ـ ۵۲۶ هـ. ق.) در فلسفه، ریاضی و نجوم از سرآمدان روزگار خود بوده است. آنچه پس از نه‌صد سال از او به ما رسیده است، ده رسالۀ کوتاه علمی به زبان عربی، حدود چهل بیت عربی و حدود هفتاد رباعی فارسی است. رسالۀ نوروزنامه و صدها رباعی دیگر هم به خیام نسبت داد‌ه‌اند که در نسبت آن‌ها هنوز هم چون‌وچراست.

شهرت عالم‌گیر خیام با ترجمۀ ادوارد فیتزجرالد از رباعیات او آغاز شد. ترجمه‌‌ای که نخستین ویراست آن در سال ۱۸۵۹ م. به زبان انگلیسی منتشر شد و همین امر نام خیام را بر سر زبان‌ها انداخت و توجه غیرِایرانیان از شرق و غرب عالم را به این شاعر ایرانی جلب کرد. نخستین پژوهشگری که به تحقیق در زمینۀ خیام و شناخت رباعیات اصیل او از رباعیات منسوب به او گام برداشت، والنتین ژوکوفسکی، ایران‌شناس روس، بود که با نوشتن مقاله‌ای در سال ۱۸۷۹ م. راه را برای پژوهشگران بعدی باز کرد و این پژوهش‌ها تا به امروز هم ادامه داشته است و کارنامۀ خیام‌پژوهی قدمتی صدوسی‌‌ساله یافته و بسیار پُربرگ‎وبار شده است.

میرافضلی در پیش‌گفتار کتابش اعلام می‌کند که در سال ۱۳۷۲ با نوشتن مقاله‌ای تحت عنوان «رباعیات خیام در شش جُنگ کهن فارسی» به جَرگۀ خیام‌پژوهان پیوسته است. از او تا به امروز دو کتاب مهم دربارۀ خیام منتشر شده است، یکی «رباعیات خیام در منابع کهن» است که در سال ۱۳۸۲ منتشر شده و دیگری «رباعیات خیام و خیامانه‌های پارسی» است که در سال ۱۳۹۹ به چاپ رسیده است و تقریباً ماحصل سی سال پژوهش او در زمینۀ زندگی و اشعار خیام است.

کتاب «رباعیات خیام و خیامانه‌های پارسی» دو بخش اصلی دارد. بخش نخست آن دربارۀ خیام و رباعیات اصیل اوست و بخش دوم دربارۀ رباعیات خیامانه است، یعنی رباعیاتی که در طول تاریخ ادبیات فارسی به نام خیام بر سر زبان‌ها افتاده‌اند و متأثر از گفتمان خیامی بوده‌اند، اما در اصل از شاعرانی دیگر هستند و خیام آن‌ها را نسروده است.

میرافضلی در بخش اول کتاب، این مسئله را مطرح می‌کند که هر چه از زمان خیام به پیش می‌آییم بر میزان رباعیات منسوب به او افزوده شده است. او اعلام می‌کند بر اساس منابع موجود، تا حدود یک قرن بعد از خیام هیچ اثری به زبان فارسی نداریم که حتی یک رباعی از خیام در آن نقل شده باشد و اولین آثاری که از خیام و رباعیاتش سخنی به میان آورده‌اند، ازجمله «رسالۀ التنبیه» فخر رازی، «مرصادالعباد» نجم دایه، «الاقطاب‌القطبیه» عبدالقادر اهری و «تاریخ جهانگشا»ی عطاملک جوینی، تقریباً یک قرن با خیام فاصله دارند. اگرچه ما تقریباً تا یکصد سال بعد از مرگ خیام، هیچ شعری از او در منابع فارسی نداریم، اما در گلچینی از اشعار عربی به نام «طرائف‌الطرف» که بارع هروی بغدادی در زمان حیات خیام گردآوری کرده، هفت بیت شعر عربی از او آمده است.

میرافضلی برای شناخت رباعیات اصیل خیام سه اصل را با هم به کار بسته است:

۱. اصل اول شناسایی و ارزیابی منابع کهنی است که رباعیات خیام در آن‌ها آمده است و تواتر و تکرار این رباعیات در این منابع. منظور میرافضلی از منابع کهن منابعی است که از اوایل قرن ششم تا اوایل قرن نهم (از سال ۶۰۶ تا ۸۱۴ هـ. ق.) شعری از خیام در آن‌ها آمده است. او این منابع را به دو دسته تقسیم کرده است: منابع اصلی (۳۲ منبع) و منابع کمکی (۳۵ منبع). منظور میرافضلی از منابع اصلی متونی هستند که یک یا چند رباعی از خیام در آن‌ها نقل شده است و صریحاً ذکر شده که این اشعار از خیام است و منظور از منابع کمکی متونی هستند که شعری از خیام در آن‌ها آمده، اما به نام خیام در ذیل آن اشاره نشده است. در مجموعِ این منابع، ۱۹۷ رباعی آمده که با حذف رباعی‌های تکراری، مجموعاً ۱۵۶ رباعی باقی می‌ماند؛ یعنی در طول سیصد سال در منابع مختلف ۱۵۶ رباعی به اسم خیام داریم.در صد سال اول فقط ۴ رباعی، در صد سال دوم ۹۵ رباعی و در صد سال سوم ۵۷ رباعی به نام این شاعر در این منابع ثبت شده است.

📗شعر، فرهنگ و ادبیات
@mohsenahmadvandi
2025/07/13 21:06:16
Back to Top
HTML Embed Code: