🔸در هنگام جنگ هدف مشخص است. یعنی کشور شروع کننده هدف معینی از جنگ دارد که درصدد پیگیری و رسیدن به آن است که این هدف معمولا یک هدف ملی می باشد. در اصل کشور مهاجم معتقد است جنگی که آغاز کرده براساس منافع و مصالح ملی است.
🔹فریدریش ویلهلم نیچه(شاعر، فیلسوف و جامعه شناس آلمانی) نیز نظراتی را در مورد جنگ بیان کرده است. در تفکر نیچه جنگ بر سه رکن استوار است:
الف) نیرویی که میخواهد گسترش پیدا کند.
ب) مانع یا آنچه برای گسترش نیرو و قدرت باید بر آن چیره شد.
ج) حرکت معطوف به چیرگی مانع. منظور از چیرگی این است که مانع به خدمت فاتح درآمده و از این طریق گستره فرمانروایی وی را توسعه دهد.
🔸نیچه به جنگ رویکردی دو قطبی دارد. او جنگ را به جنگ نیک یا درست و جنگ بد یا غلط تقسیم میکند. از نظر او جنگ نیک جنگی است که در آن نیروهای قدرتمند میخواهند از موانع پیش روی خود عبور کنند. معیار اصلی در تشخیص جنگ نیک و بد این است که دریابیم چه نوع فردی میخواهد قدرت خود را توسعه دهد و بر دیگران چیره شود.
🔹یکی از مثال های نیچه برای جنگ بد یا نادرست، جنگ اروپاییان با مسلمانان است. او میگوید که در جنگ های صلیبی، یهودیت بنی اسرائیلی و مسیحیت در شرایط بحرانی انحطاط و بیماری قرار داشتند که با اسلام که نمایانگر دینی برجسته بود در افتادند. بنابراین جنگ ها با وجود ویرانی هایشان، همواره بخشی از تاریخ بشر بوده اند و در شکل دهی به جهان امروز نقش زیادی داشته اند. با این حال تلاش برای کاهش جنگ ها و ارتقای صلح جهانی همچنان ادامه دارد.
🔸 برای مثال :
معاهدات بین المللی :تلاش برای جلوگیری از جنگ های آینده از طریق معاهدات و سازمان های بین المللی مانند سازمان ملل.
دیپلماسی :استفاده از مذاکرات و دیپلماسی برای حل اختلافات به جای درگیری نظامی.
🖋️به قلم: خانم زهرا پیری/ دانشجوی کارشناسی تاریخ دانشگاه شهید بهشتی
🆔️ @Derafsh_magazine
🔹فریدریش ویلهلم نیچه(شاعر، فیلسوف و جامعه شناس آلمانی) نیز نظراتی را در مورد جنگ بیان کرده است. در تفکر نیچه جنگ بر سه رکن استوار است:
الف) نیرویی که میخواهد گسترش پیدا کند.
ب) مانع یا آنچه برای گسترش نیرو و قدرت باید بر آن چیره شد.
ج) حرکت معطوف به چیرگی مانع. منظور از چیرگی این است که مانع به خدمت فاتح درآمده و از این طریق گستره فرمانروایی وی را توسعه دهد.
🔸نیچه به جنگ رویکردی دو قطبی دارد. او جنگ را به جنگ نیک یا درست و جنگ بد یا غلط تقسیم میکند. از نظر او جنگ نیک جنگی است که در آن نیروهای قدرتمند میخواهند از موانع پیش روی خود عبور کنند. معیار اصلی در تشخیص جنگ نیک و بد این است که دریابیم چه نوع فردی میخواهد قدرت خود را توسعه دهد و بر دیگران چیره شود.
🔹یکی از مثال های نیچه برای جنگ بد یا نادرست، جنگ اروپاییان با مسلمانان است. او میگوید که در جنگ های صلیبی، یهودیت بنی اسرائیلی و مسیحیت در شرایط بحرانی انحطاط و بیماری قرار داشتند که با اسلام که نمایانگر دینی برجسته بود در افتادند. بنابراین جنگ ها با وجود ویرانی هایشان، همواره بخشی از تاریخ بشر بوده اند و در شکل دهی به جهان امروز نقش زیادی داشته اند. با این حال تلاش برای کاهش جنگ ها و ارتقای صلح جهانی همچنان ادامه دارد.
🔸 برای مثال :
معاهدات بین المللی :تلاش برای جلوگیری از جنگ های آینده از طریق معاهدات و سازمان های بین المللی مانند سازمان ملل.
دیپلماسی :استفاده از مذاکرات و دیپلماسی برای حل اختلافات به جای درگیری نظامی.
🖋️به قلم: خانم زهرا پیری/ دانشجوی کارشناسی تاریخ دانشگاه شهید بهشتی
🆔️ @Derafsh_magazine
🔸جایگاه سکاها:
بر اساس کتیبه های فارسی و منابع یونانی سکاها در گستره ای وسیع از آسیای میانه تا سواحل دریای سیاه در همسایگی مرزهای شاهنشاهی هخامنشی می زیستند. سرزمین سکاها به صراحت جز ایالات شاهنشاهی هخامنشی بوده است.
🔹در میان کتیبه هایی که باقی مانده دو عدد از آنها به طور قطع از منابع مهم حضور سکاها است:
۱_ فهرست نام سرزمین هایی که شاهنشاه برآنها حکومت میکرد که در کتیبه های شاهی آمده است.
۲_الواح ایلامی با روی تخت جمشید اشاره متعددی به سکاهای دوره داریوش داده است.
با آغاز کار هخامنشیان گروهی از سکاها به جنوب شرقی ایران کوچانده شدند و این سرزمین را بنام خود سکستان یا سیستان نامیدند و دسته ای دیگر به شاهنشاهی هخامنشی به عنوان سرباز پیوستند و سکاهای تیزخود را تشکیل دادند.
🔸سکاها در آسیا پیش از هخامنشیان:
بر اساس کتاب هرودوت و دیودور سیسیلی درپی خشک شدن استپ ها و فشار همسایگان وحشی چون ماساگت ها، سکاها به سمت دریای سیاه و در نهایت در سده هشتم پیش از میلاد به آسیا رسیدند. در پایان قرن هفتم پس از میلاد همزمان با سقوط سلطنت آشور و سپس اورارتو در قرن ششم ق.م سکاها با رشد ماد ها مواجه شدند. آنها در دوره هوخشتره به غرب ماد کوچانده شدند و سقز کنونی را تشکیل دادند و سرانجام آنها مادها را شکست دادند و حکمرانی خود را در آسیا ایجاد کردند .
🔹ارزیابی حضور سکاها در دوران شاهنشاهی کوروش دوم و داریوش یکم:
در اوایل دوران هخامنشیان درگیری های مرزی با سکاها ادامه داشت.
در یکی از همین درگیری های مرزی کوروش در نبردی با گروهی از سکاها که ماساگت ها نام داشتند در منطقه خیوه به سال ۵۲۹ پ.م شکست خورد و جان خود را از دست داد.
کریستن سن و هرودوت محل اسکان ماساگت ها را حوالی آمودریا و حدود بلخ نامیدند.
دوره داریوش یکم دربررسی حضور سکاها اهمیت دارد. دراین زمان شاهد دو لشکرکشی در برابر سکاها هستیم.
🔸اولین لشکرکشی در برابر سکاهای تیزخود و دومین لشکرکشی به سوی سکاهای آن سوی دریا بود. اولین لشکرکشی داریوش درسال سوم سلطنت وی به شورش اسکونخه رهبر سکاهای تیرخود مربوط است. داریوش شخصا به سمت سکاها لشکر کشید. ستون پنجم نقش برجسته بیستون به درگیری و اسارت رهبرهای اسکونخه اشاره دارد. اما در نبرد دیگری در یونان آن زمان طبق گفته هرودوت داریوش از ایدانتییسیوس شکست خورده و تقاضای آب و زمین میکند که در پاسخ پادشاه سکاها تحفه ای شامل پرنده، موش، قورباغه و تیر برای داریوش می فرستد و این میتوان به این تعبیر باشد که آنها قلمرو خود را به داریوش تقدیم کردند؛ چنانچه پس از پیروزی داریوش در هند و آسیای صغیر، نام هند و ایونی ها و سکاها در کتیبه آمده است.
🔹سکاها در زمان اشکانیان:
در زمان اشکانیان و در حدود اواخر قرن دوم پ.م سکاهای کوچ نشین در مرزهای شرقی اشکانیان پیشروی کردند. نواحی قندهار و سیستان را تسخیر کردند؛ تسخیر سیستان دائمی بود و نام سیستان درواقع بنام این اقوام برمیگردد.
سکاها در این زمان مشکلات فراوانی ایجاد کردند و اشکانیان را تا مرحله سقوط پیش بردند. چنانچه فرهاد دوم و اردلان دوم در نبرد با سکاها کشته شدند. تا اینکه سر انجام در زمان مهرداد دوم اشکانیان توانستند بر سکاها غلبه کنند و مهرداد دوم توانست سکاهای سیستان را تحت سلطه خود دراورد.
🔸سکاها در دوره ساسانیان:
سیستان پس از ناپدید گشتن سکاها، جز امپراتوری ساسانیان شد. در زمان شاپور یکم این منطفه با نام کاملش سکستان تورستان (ناحیه شمالی بلوچستان کنونی) نامیده شد و تا ناحیه هند و دریا جز امپراتوری بود.
🔹نتیجه:
وجود گروه های مختلفی از سکاها در نواحی شمالی آسیا و همچنبن خوی جنگوی آنها سبب درگیری های آنها با حکومت های نواحی شد.
درگیری آنها با ماد ها، آشوری ها و هخامنشیان و حتی اشکانیان ادامه داشت.
سر انجام در دوره مهرداد دوم موجبات شکست آنها فراهم آمد و سیستان جز امپراتوری ساسانی قرار گرفت.
🖋️به قلم: خانم نغمه قربانی / دانش آموخته تاریخ دانشگاه با هنر کرمان
🆔 @Derafsh_magazine
بر اساس کتیبه های فارسی و منابع یونانی سکاها در گستره ای وسیع از آسیای میانه تا سواحل دریای سیاه در همسایگی مرزهای شاهنشاهی هخامنشی می زیستند. سرزمین سکاها به صراحت جز ایالات شاهنشاهی هخامنشی بوده است.
🔹در میان کتیبه هایی که باقی مانده دو عدد از آنها به طور قطع از منابع مهم حضور سکاها است:
۱_ فهرست نام سرزمین هایی که شاهنشاه برآنها حکومت میکرد که در کتیبه های شاهی آمده است.
۲_الواح ایلامی با روی تخت جمشید اشاره متعددی به سکاهای دوره داریوش داده است.
با آغاز کار هخامنشیان گروهی از سکاها به جنوب شرقی ایران کوچانده شدند و این سرزمین را بنام خود سکستان یا سیستان نامیدند و دسته ای دیگر به شاهنشاهی هخامنشی به عنوان سرباز پیوستند و سکاهای تیزخود را تشکیل دادند.
🔸سکاها در آسیا پیش از هخامنشیان:
بر اساس کتاب هرودوت و دیودور سیسیلی درپی خشک شدن استپ ها و فشار همسایگان وحشی چون ماساگت ها، سکاها به سمت دریای سیاه و در نهایت در سده هشتم پیش از میلاد به آسیا رسیدند. در پایان قرن هفتم پس از میلاد همزمان با سقوط سلطنت آشور و سپس اورارتو در قرن ششم ق.م سکاها با رشد ماد ها مواجه شدند. آنها در دوره هوخشتره به غرب ماد کوچانده شدند و سقز کنونی را تشکیل دادند و سرانجام آنها مادها را شکست دادند و حکمرانی خود را در آسیا ایجاد کردند .
🔹ارزیابی حضور سکاها در دوران شاهنشاهی کوروش دوم و داریوش یکم:
در اوایل دوران هخامنشیان درگیری های مرزی با سکاها ادامه داشت.
در یکی از همین درگیری های مرزی کوروش در نبردی با گروهی از سکاها که ماساگت ها نام داشتند در منطقه خیوه به سال ۵۲۹ پ.م شکست خورد و جان خود را از دست داد.
کریستن سن و هرودوت محل اسکان ماساگت ها را حوالی آمودریا و حدود بلخ نامیدند.
دوره داریوش یکم دربررسی حضور سکاها اهمیت دارد. دراین زمان شاهد دو لشکرکشی در برابر سکاها هستیم.
🔸اولین لشکرکشی در برابر سکاهای تیزخود و دومین لشکرکشی به سوی سکاهای آن سوی دریا بود. اولین لشکرکشی داریوش درسال سوم سلطنت وی به شورش اسکونخه رهبر سکاهای تیرخود مربوط است. داریوش شخصا به سمت سکاها لشکر کشید. ستون پنجم نقش برجسته بیستون به درگیری و اسارت رهبرهای اسکونخه اشاره دارد. اما در نبرد دیگری در یونان آن زمان طبق گفته هرودوت داریوش از ایدانتییسیوس شکست خورده و تقاضای آب و زمین میکند که در پاسخ پادشاه سکاها تحفه ای شامل پرنده، موش، قورباغه و تیر برای داریوش می فرستد و این میتوان به این تعبیر باشد که آنها قلمرو خود را به داریوش تقدیم کردند؛ چنانچه پس از پیروزی داریوش در هند و آسیای صغیر، نام هند و ایونی ها و سکاها در کتیبه آمده است.
🔹سکاها در زمان اشکانیان:
در زمان اشکانیان و در حدود اواخر قرن دوم پ.م سکاهای کوچ نشین در مرزهای شرقی اشکانیان پیشروی کردند. نواحی قندهار و سیستان را تسخیر کردند؛ تسخیر سیستان دائمی بود و نام سیستان درواقع بنام این اقوام برمیگردد.
سکاها در این زمان مشکلات فراوانی ایجاد کردند و اشکانیان را تا مرحله سقوط پیش بردند. چنانچه فرهاد دوم و اردلان دوم در نبرد با سکاها کشته شدند. تا اینکه سر انجام در زمان مهرداد دوم اشکانیان توانستند بر سکاها غلبه کنند و مهرداد دوم توانست سکاهای سیستان را تحت سلطه خود دراورد.
🔸سکاها در دوره ساسانیان:
سیستان پس از ناپدید گشتن سکاها، جز امپراتوری ساسانیان شد. در زمان شاپور یکم این منطفه با نام کاملش سکستان تورستان (ناحیه شمالی بلوچستان کنونی) نامیده شد و تا ناحیه هند و دریا جز امپراتوری بود.
🔹نتیجه:
وجود گروه های مختلفی از سکاها در نواحی شمالی آسیا و همچنبن خوی جنگوی آنها سبب درگیری های آنها با حکومت های نواحی شد.
درگیری آنها با ماد ها، آشوری ها و هخامنشیان و حتی اشکانیان ادامه داشت.
سر انجام در دوره مهرداد دوم موجبات شکست آنها فراهم آمد و سیستان جز امپراتوری ساسانی قرار گرفت.
🖋️به قلم: خانم نغمه قربانی / دانش آموخته تاریخ دانشگاه با هنر کرمان
🆔 @Derafsh_magazine