Forwarded from کانون ایرانشناسی دانشگاه تهران
🔹کانونهای ایرانشناسی دانشگاه تهران با همکاری گروه علوم سیاسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار میکنند:
نشست «نقد و بررسی آراء و اندیشهی سیاسی دکتر داود فیرحی»
🔸سخنرانان:
دکتر معینی علمداری جهانگیری
عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه تهران
دکتر احمد بستانی
عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی
دکتر مهدی فدایی مهربانی
عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه تهران
دکتر محسن برهانی
عضو هیئت علمی حقوق دانشگاه تهران
دبیر نشست:
دکتر علی آردم
◾زمان: چهارشنبه ۲۳ آبانماه، ساعت ۱۷
◽مکان: خیابان استاد نجاتالهی، بوستان ورشو، خانه اندیشمندان علوم انسانی، سالن فردوسی
@iranshenasi_ut
@iranshenasi_lawpol_ut
@iranianhht
نشست «نقد و بررسی آراء و اندیشهی سیاسی دکتر داود فیرحی»
🔸سخنرانان:
دکتر معینی علمداری جهانگیری
عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه تهران
دکتر احمد بستانی
عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی
دکتر مهدی فدایی مهربانی
عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه تهران
دکتر محسن برهانی
عضو هیئت علمی حقوق دانشگاه تهران
دبیر نشست:
دکتر علی آردم
◾زمان: چهارشنبه ۲۳ آبانماه، ساعت ۱۷
◽مکان: خیابان استاد نجاتالهی، بوستان ورشو، خانه اندیشمندان علوم انسانی، سالن فردوسی
@iranshenasi_ut
@iranshenasi_lawpol_ut
@iranianhht
Forwarded from مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
#یادداشت_اختصاصی
(به مناسبت چهارمین سالگرد درگذشت استاد فقید دکتر داود فیرحی )
🔰"حكم شناسي" در انديشه سياسي استاد فقید حجه الاسلام دكتر فيرحي
✍#محمود_شفیعی
🔻اکنون در ایام چهارمین سالگرد پرواز ملکوتی روح استاد والا مقام جناب حجه الاسلام دکتر فیرحی به سوگ از دست دادن آن فقیه و انديشمند دورانديش حوزه فقه و سیاست نشستهایم. اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من دل من داند و من دانم و دل داند و من * خاک من گل شود و گل شکفد از گل من ** تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من. توصيف، شرح و تحلیل محاسن اخلاقی استاد مالال از مهر و کرامت، صفا و صداقت، صلح و سلامت، عشق به خداوند و انسانیت، و در یک کلام دلبستگی و همنشینی با تک تک آیات اخلاق و فضیلت، خارج از توان این قلم است. حلوای تن تنانی تا نخوری ندانی یا شنیدن کی بود مانند دیدن. بنابراین ورود به این حوزه از مقامات اخلاقي-معنوي استاد سفركرده را باید به اهلش واگذاشت و دل بر سوی دیگر داشت.
🔻آنچه در یادداشت کنونی به اختصار خواهم پرداخت بعضی از عناصر قابل توجه در روش شناسی خاص استاد فقید است که آن مولفهها را در حوزه مطالعات اندیشه سیاسی اسلام، به ویژه در قلمرو فقه و سیاست بکار گرفت و تحولی شگرف هم در روششناسی رایج در آن حوزه رقم زد و هم پيامدهاي بسندهاي در پاسخ مناسب به مسائل و نيازهاي كنوني جوامع اسلامي بهبار آورد. همچنان استفاده مسلمانان داخل و خارج ايران از يافته هاي معرفتي اين استاد آگاه بر مسائل تاريخي-اجتماعي امروز جهان اسلام در راستاي حل حوزههاي مساله خيز و بحرانهاي سياسي چيره گشته بر جوامع اسلامي، ميتواند مفيد و موثر واقع گردد. از جمله مولفههاي مهم روششناختي استاد در حوزه مطالعات فقه و سياست حکمشناسی عقلانی-تاریخی است که در ذیل بدان اشاره میکنیم.
🔻- بازنگری در ماهيت حکمهاي سياسي: در یک نگاه کلی، همه گزارههای فقهی از دو عنصر اساسی "حکم "و "موضوع" تشکیل شدهاند. منظور از حکم در ادبیات فقهی، مجموعه حقها و تکلیفهایی است که خداوند متعال برای تنظیم همهجانبه زندگی انسان در شکل فردی و اجتماعی، خصوصی و عمومی، دنیوی و اخروی، در مقام اعتبار، قانونگذاری کرده است. همانطور که خداوند متعال در عرصه تکوین، جهان هستی را از نیستی آفرید، در عرصه اعتبار نیز مجموعهای از قوانین را از زندان عدم خارج ساخته و همچون یک قانونگذار در راستای برترین مصالح بندگان آنها را تشریع فرمودهاند. آنچه در قرآن کریم و روایات معتبر از پیامبر گرامی اسلام صلوات علیه و آله، و اهل بیت علیهم السلام بازتاب یافته، مانند ظرفهایی مناسباند که اراده تشریعی خداوند را در خود جاي داده، آن پيامهاي الهي را به جهانِ زبان انساني تبديل كرده و به مناسبترین شکل ممکن در اختیار انسانها در روی زمین قرار دادهاند.
🌐پیوند به متن کامل یادداشت در سایت مجمع مدرسین و محققین
https://www.tgoop.com/majmaqomh
(به مناسبت چهارمین سالگرد درگذشت استاد فقید دکتر داود فیرحی )
🔰"حكم شناسي" در انديشه سياسي استاد فقید حجه الاسلام دكتر فيرحي
✍#محمود_شفیعی
🔻اکنون در ایام چهارمین سالگرد پرواز ملکوتی روح استاد والا مقام جناب حجه الاسلام دکتر فیرحی به سوگ از دست دادن آن فقیه و انديشمند دورانديش حوزه فقه و سیاست نشستهایم. اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من دل من داند و من دانم و دل داند و من * خاک من گل شود و گل شکفد از گل من ** تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من. توصيف، شرح و تحلیل محاسن اخلاقی استاد مالال از مهر و کرامت، صفا و صداقت، صلح و سلامت، عشق به خداوند و انسانیت، و در یک کلام دلبستگی و همنشینی با تک تک آیات اخلاق و فضیلت، خارج از توان این قلم است. حلوای تن تنانی تا نخوری ندانی یا شنیدن کی بود مانند دیدن. بنابراین ورود به این حوزه از مقامات اخلاقي-معنوي استاد سفركرده را باید به اهلش واگذاشت و دل بر سوی دیگر داشت.
🔻آنچه در یادداشت کنونی به اختصار خواهم پرداخت بعضی از عناصر قابل توجه در روش شناسی خاص استاد فقید است که آن مولفهها را در حوزه مطالعات اندیشه سیاسی اسلام، به ویژه در قلمرو فقه و سیاست بکار گرفت و تحولی شگرف هم در روششناسی رایج در آن حوزه رقم زد و هم پيامدهاي بسندهاي در پاسخ مناسب به مسائل و نيازهاي كنوني جوامع اسلامي بهبار آورد. همچنان استفاده مسلمانان داخل و خارج ايران از يافته هاي معرفتي اين استاد آگاه بر مسائل تاريخي-اجتماعي امروز جهان اسلام در راستاي حل حوزههاي مساله خيز و بحرانهاي سياسي چيره گشته بر جوامع اسلامي، ميتواند مفيد و موثر واقع گردد. از جمله مولفههاي مهم روششناختي استاد در حوزه مطالعات فقه و سياست حکمشناسی عقلانی-تاریخی است که در ذیل بدان اشاره میکنیم.
🔻- بازنگری در ماهيت حکمهاي سياسي: در یک نگاه کلی، همه گزارههای فقهی از دو عنصر اساسی "حکم "و "موضوع" تشکیل شدهاند. منظور از حکم در ادبیات فقهی، مجموعه حقها و تکلیفهایی است که خداوند متعال برای تنظیم همهجانبه زندگی انسان در شکل فردی و اجتماعی، خصوصی و عمومی، دنیوی و اخروی، در مقام اعتبار، قانونگذاری کرده است. همانطور که خداوند متعال در عرصه تکوین، جهان هستی را از نیستی آفرید، در عرصه اعتبار نیز مجموعهای از قوانین را از زندان عدم خارج ساخته و همچون یک قانونگذار در راستای برترین مصالح بندگان آنها را تشریع فرمودهاند. آنچه در قرآن کریم و روایات معتبر از پیامبر گرامی اسلام صلوات علیه و آله، و اهل بیت علیهم السلام بازتاب یافته، مانند ظرفهایی مناسباند که اراده تشریعی خداوند را در خود جاي داده، آن پيامهاي الهي را به جهانِ زبان انساني تبديل كرده و به مناسبترین شکل ممکن در اختیار انسانها در روی زمین قرار دادهاند.
🌐پیوند به متن کامل یادداشت در سایت مجمع مدرسین و محققین
https://www.tgoop.com/majmaqomh
Telegram
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
کانال رسمی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
Forwarded from مرضیه حاجی هاشمی
🔴 پایان خشونت و فساد دینی؟
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 روزهای پایانی آبان ماه مرا بار دیگر عمیقاً به فکر درباره استادم، زنده یاد «داود فیرحی» فرو میبرد، کسی که کلاسهای درسش، یکی از پربارترین کلاسهای درس دوره دکترا بود، آنجایی که اندیشه های «جان لاک» و «میرزای نایینی» را در زمینه تطبیق الهیات سیاسی بر دموکراسی برابری می دادیم یا اشکال مختلف الگوهای دولت - تمدن را بررسی میکردیم و کم کم زاویه فکری خود را از اندیشههای استاد، صیقل یافتهتر میدیدم؛ گرچه به واقع اندیشههای وی و حوزه مطالعاتی هیچ استادی را به این اندازه نزدیک به دغدغههای فکری خویش نمی یافتم.
⬅️ داود فیرحی آنگاه که قربانی تعلل در واکسینه کردن جامعه در برابر «ویروس کرونا» شد، گرچه عمر علمی پرباری داشت؛ ولی هنوز میوه اصلی تکاپوهای علمی خویش را نچیده بود؛ چرا که چنین برمیآمد، وی در حال تلاش برای رسیدن به یک الهیات سیاسی جدید بود، یک الهیات سیاسی، واجد عناصر بالای دموکراتیک. البته به واقع روشن نیست، اگر داود فیرحی، رویدادهای تلخ و در عین حال تأمل برانگیز و تحول ساز ۱۴۰۱ و سپس جنگ خونبار و ویرانگر غزه را به نظاره مینشست، هنوز بر این باور بود که میتوان الهیات سیاسی را اصلاح کرد یا تمام قد از الهیات سیاسی عبور میکرد.
⬅️ به نظر میرسد، فیرحی در نسبت با نظم سیاسی با یا بدون ارجاع به اقتدار الهی که از اوایل قرن نوزدهم، دو شیوه متفاوت پرداختن بدان در غرب رشد کرده بود و زمینه ایجاد دو مکتب فلسفه سیاسی را فراهم ساخته بود؛ گرچه متأثر از «روسو» و نحله فکری وی بود؛ ولی به وصف روحانی بودنش نمیتوانست، با آنها بر سر این باور از دین هم داستان باشد که «دین در عمیقترین سطح خود جلوهای از ذات خود ذهن است» و انسان برای اینکه به لحاظ روانشناختی و اجتماعی با خودش آشتی کند، باید به فهم عقلانی و اخلاقی از آن دست پیدا کند؛ نه برای چیزی مانند «رستگاری» در الهیات سنتی. فیرحی چه آگاه به این باور از دین یا ناآگاه از آن، کارش در ارائه یک الهیات سیاسی مدرن در الگوگیری از مکتب فلسفه سیاسی که به نظر متأثر از آن میبود، دشوار می نمود.
⬅️ میتوانیم دو مکتب فلسفه سیاسی را که در زمینه نسبت دین و سیاست در غرب مدرن رشد کرد، «فرزندان «هابز» و فرزندان روسو بنامیم». به زبان ساده میتوان گفت، در نظر فرزندان هابز تنها در صورتی میتوان از خشونت و فساد الهیات سیاسی، رهایی یافت که در سرچشمههای ایمان مردم تشکیک ایجاد کرد و آنها را به این باور رساند که باورهای دینیشان به سبب نادانی، ترس و شهوت است و وقتی به روحانیان بی اعتماد شدند، «شاید طلسم الهیات سیاسی شکسته می شد و در نتیجه و تنها در همین صورت، ممکن بود، اندیشه هوشیارانه در باب زندگی سیاسی شروع شود».
⬅️ فرزندان روسو، متأثر از وی بر این باور بودند که «دین اصیل، هیچ ربطی به نادانی، ترس یا شهوت نداشت. این نهادهای دینی و سیاسی فاسد بودند که با وارونه کردن ایمان اخلاقی، آب به آسیاب خرافه ریخته، احساس اخلاقی را تنزل داده و مومنان را نسبت به یکدیگر، نامتساهل و خشن کرده بودند». آنها بر این عقیده بودند که «هر تمدن شناخته شدهای بر دین استوار شده؛ نه فلسفه. در جوامع سالم، دین به برقراری تعهد اجتماعی و تشویق فداکاری در راه خیر عمومی کمک کرده است».«کانت» و «هگل» از این مکتب فلسفه سیاسی بودند؛ اما الهیات سیاسی آنها کاملاً جدید بود؛ نه آن الهیات مسیحی سنتی، الهیاتی که خدا را آن «خدای قادر متعال» نمیدید که بیرون از ماست و احکام و دستوراتی را به نام دین بر ما ملزم ساخته است؛ بلکه چنانچه گفته شد از نظر آنها «دین در عمیقترین سطح خود، جلوهای از ذات خود ذهن است».
⬅️ حال سوال اینجاست: اگر مانند فیرحی، مکتب دوم را بپذیریم؛ بدون اینکه باور ما نسبت به خدا تغییر کند، میتوانیم همچنان امید به تاسیس الهیات سیاسی مدرن داشته باشیم؟ وقتی فیرحی هنوز از «فقه سیاسی» سخن میگفت، بیانگر این بود که از الهیات سنتی عبور نکرده است، آیا او دچار پارادوکس بود یا این مسئله را نزد خود حل کرده بود؟ به واقع به زعم وی با کدامین خدا پایان خشونت و فساد دینی رقم خواهد خورد؟
https://www.tgoop.com/M_Hajihashemi_iran1
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 روزهای پایانی آبان ماه مرا بار دیگر عمیقاً به فکر درباره استادم، زنده یاد «داود فیرحی» فرو میبرد، کسی که کلاسهای درسش، یکی از پربارترین کلاسهای درس دوره دکترا بود، آنجایی که اندیشه های «جان لاک» و «میرزای نایینی» را در زمینه تطبیق الهیات سیاسی بر دموکراسی برابری می دادیم یا اشکال مختلف الگوهای دولت - تمدن را بررسی میکردیم و کم کم زاویه فکری خود را از اندیشههای استاد، صیقل یافتهتر میدیدم؛ گرچه به واقع اندیشههای وی و حوزه مطالعاتی هیچ استادی را به این اندازه نزدیک به دغدغههای فکری خویش نمی یافتم.
⬅️ داود فیرحی آنگاه که قربانی تعلل در واکسینه کردن جامعه در برابر «ویروس کرونا» شد، گرچه عمر علمی پرباری داشت؛ ولی هنوز میوه اصلی تکاپوهای علمی خویش را نچیده بود؛ چرا که چنین برمیآمد، وی در حال تلاش برای رسیدن به یک الهیات سیاسی جدید بود، یک الهیات سیاسی، واجد عناصر بالای دموکراتیک. البته به واقع روشن نیست، اگر داود فیرحی، رویدادهای تلخ و در عین حال تأمل برانگیز و تحول ساز ۱۴۰۱ و سپس جنگ خونبار و ویرانگر غزه را به نظاره مینشست، هنوز بر این باور بود که میتوان الهیات سیاسی را اصلاح کرد یا تمام قد از الهیات سیاسی عبور میکرد.
⬅️ به نظر میرسد، فیرحی در نسبت با نظم سیاسی با یا بدون ارجاع به اقتدار الهی که از اوایل قرن نوزدهم، دو شیوه متفاوت پرداختن بدان در غرب رشد کرده بود و زمینه ایجاد دو مکتب فلسفه سیاسی را فراهم ساخته بود؛ گرچه متأثر از «روسو» و نحله فکری وی بود؛ ولی به وصف روحانی بودنش نمیتوانست، با آنها بر سر این باور از دین هم داستان باشد که «دین در عمیقترین سطح خود جلوهای از ذات خود ذهن است» و انسان برای اینکه به لحاظ روانشناختی و اجتماعی با خودش آشتی کند، باید به فهم عقلانی و اخلاقی از آن دست پیدا کند؛ نه برای چیزی مانند «رستگاری» در الهیات سنتی. فیرحی چه آگاه به این باور از دین یا ناآگاه از آن، کارش در ارائه یک الهیات سیاسی مدرن در الگوگیری از مکتب فلسفه سیاسی که به نظر متأثر از آن میبود، دشوار می نمود.
⬅️ میتوانیم دو مکتب فلسفه سیاسی را که در زمینه نسبت دین و سیاست در غرب مدرن رشد کرد، «فرزندان «هابز» و فرزندان روسو بنامیم». به زبان ساده میتوان گفت، در نظر فرزندان هابز تنها در صورتی میتوان از خشونت و فساد الهیات سیاسی، رهایی یافت که در سرچشمههای ایمان مردم تشکیک ایجاد کرد و آنها را به این باور رساند که باورهای دینیشان به سبب نادانی، ترس و شهوت است و وقتی به روحانیان بی اعتماد شدند، «شاید طلسم الهیات سیاسی شکسته می شد و در نتیجه و تنها در همین صورت، ممکن بود، اندیشه هوشیارانه در باب زندگی سیاسی شروع شود».
⬅️ فرزندان روسو، متأثر از وی بر این باور بودند که «دین اصیل، هیچ ربطی به نادانی، ترس یا شهوت نداشت. این نهادهای دینی و سیاسی فاسد بودند که با وارونه کردن ایمان اخلاقی، آب به آسیاب خرافه ریخته، احساس اخلاقی را تنزل داده و مومنان را نسبت به یکدیگر، نامتساهل و خشن کرده بودند». آنها بر این عقیده بودند که «هر تمدن شناخته شدهای بر دین استوار شده؛ نه فلسفه. در جوامع سالم، دین به برقراری تعهد اجتماعی و تشویق فداکاری در راه خیر عمومی کمک کرده است».«کانت» و «هگل» از این مکتب فلسفه سیاسی بودند؛ اما الهیات سیاسی آنها کاملاً جدید بود؛ نه آن الهیات مسیحی سنتی، الهیاتی که خدا را آن «خدای قادر متعال» نمیدید که بیرون از ماست و احکام و دستوراتی را به نام دین بر ما ملزم ساخته است؛ بلکه چنانچه گفته شد از نظر آنها «دین در عمیقترین سطح خود، جلوهای از ذات خود ذهن است».
⬅️ حال سوال اینجاست: اگر مانند فیرحی، مکتب دوم را بپذیریم؛ بدون اینکه باور ما نسبت به خدا تغییر کند، میتوانیم همچنان امید به تاسیس الهیات سیاسی مدرن داشته باشیم؟ وقتی فیرحی هنوز از «فقه سیاسی» سخن میگفت، بیانگر این بود که از الهیات سنتی عبور نکرده است، آیا او دچار پارادوکس بود یا این مسئله را نزد خود حل کرده بود؟ به واقع به زعم وی با کدامین خدا پایان خشونت و فساد دینی رقم خواهد خورد؟
https://www.tgoop.com/M_Hajihashemi_iran1
Telegram
مرضیه حاجی هاشمی
جامعه شناسی انقلاب، جامعه شناسی سیاسی، جامعه شناسی تاریخی، تاریخ عقاید سیاسی، اندیشه سیاسی و اندیشه های الهیاتی
Forwarded from سید صادق حقیقت
در ستایش مؤلف نواندیش حوزوی
گفتاری از دکتر سید صادق حقیقت در سالگرد درگذشت زنده یاد استاد داود فیرحی
(روزنامه ایران، 23 آبان 1403)
☑️«شکاف نسلی» در جامعه امروز ما به یک مسأله بدل شده، و متعاقب آن بین نسل جدید با نسل قدیم تفاوتهای اساسی بوجود آمده است؛ چنانکه شاهد هستیم که زبان مشترک چندانی با هم ندارند. به بیان دیگر، نسل جدید که شامل نسل دهههای 70 و 80 به بعد میشود دغدغهها و مسايلی دارد که برای نسل پدران و مادرانشان ناشناخته و گاه حتی غیر قابل درک است.
علت شکاف نسلی به لحاظ هویتی و فرهنگی این است که در بین جوانان ما چند عنصر تقویت شده است:
☑️نخست عنصر «تعقل» است به این معنا که هرکسی بدون دلیل مطلبی را نمیپذیرد. اگر شما به یک جوانان امروزه بگویید که «الف، ب است» به این دلیل که باید تعبدا بپذیرید؛ معمولا استنکاف میکنند و قبول نمیکنند و علت آن را میپرسند که چرا «الف، ب است؟». بنابراین ویژگی نخست نسل Z تعقل در مقابل تعبد است. اما میدانیم که بخشی از مسائل دینی- حتی بخشی از مسايل سنتی- تعبدی است؛ در حالی که نسل جدید از چرایی این تعبد میپرسد و برای او سؤال است که چرا باید اساساً تعبد داشته باشد.
☑️مسأله دوم بحث «آزادی» است. گویا برای نسل قبل به شکل پیشینی راه حق مشخص است و مطابق همان از جوانان هم توقع دارند که در همین راه قدم بردارند. در حالی که نسل جدید میخواهد با «آزادی» خود راهش را انتخاب کند. بنابراین خود را از هر نوع اجبار به دور نگاه میدارد و هرگاه ببیند اجباری برایش وجود دارد، حتی مطلب حق را هم پس میزند. نمونه بارز آن در جامعه امروز ما بحث حجاب است. ممکن است حجاب برای یک فرد امری پسندیده باشد و آن را کاری خوب و منطقی و دینی بداند، اما چون بر او اجبار میشود آن را پس بزند و به مقابله با آن بپردازد. متأسفانه حجاب که امری فرهنگی است امروزه به مسئله ای سیاسی، و شاید امنیتی، درآمده است. مسائل فرهنگی اساساً اجبارناپذیرند.
☑️مسأله سوم نسبت نسل جدید با دین است. نسل قبل بویژه قبل از دهه 60 عمدتاً دینمدار بودند و امروزه در واکنش به وضع موجود در سطوحی از نسل جدید نوعی دینگزیزی را شاهد هستیم، بطوری که میتوان گفت در نسل دهه 80 به بعد تعلقات دینی رنگ کمتری دارد. البته، این حرف به هیچ وجه به این معنا نیست که نسل z ضرورتاً از خدا و دین بریده است. مسئله این است که نسبت به دین رسمی موجود تعلقات کمتری از خود نشان میدهد. شاید بحث آنان این باشد که دین نباید شکل رسمی پیدا کند و نباید حکومتی شود که نتیجهاش اجبار و اکراه در دین میشود؛ و واکنش آنان را ما ذیل عنوان دینگریزی درک و فهم میکنیم.
☑️حال در مقابل این شکاف نسلی و ویژگیهایی که نسل جدید اعم از نسل z دارد چند قرائت از اسلام و فرهنگ به چشم میخورد:
☑️قرائت نخست «قرائت سنتی» است که عمدتا در علمای سنتی ما دیده میشود. بسیاری از علمای سنتی ما اساساً دغدغه ارتباط با مدرنیته را ندارند. نه اینکه تجددستیز باشند، بلکه تجددگریز هستند. در حالی که یکی از ویژگیهای نسل جدید این است که روی خوش به تجدد و مدرنیته نشان میدهد؛ بنابراین پاسخ سنتی به نسل جدید کفایت نمیکند.
☑️قرائت دوم «قرائت اسلام رادیکال» است؛ اسلامی که افراطی و تندرو است و معتقد به بکاربردن خشونت برای تحمیل دین است. این قرائت از قرائت سنتی ناموفقتر است؛ چرا که جوان امروزی نه خشونت را میپذیرد و نه تحمیل دین یا تحمیل هر عقیدهای را تاب میآورد.
☑️اما در مقابل این دو قرائت، یک قرائت دیگری هم وجود دارد که مرحوم دکتر فیرحی به آن گفتمان تعلق دارد و آن «قرائت نواندیشی دینی» یا «گفتمان نواندیشی حوزوی» است. این گفتمان در عین اینکه به اصل دین رجوع میکند قرائتی عقلانی، رحمانی، حقوق بشری و دموکراتیک است. یکی از ویژگیهای برجسته این گفتمان این است که بر عنصر «تعقل» بجای «تعبد» تأکید میکند؛ بر حقوق بشر و حقوق انسان به ما هو انسان تأکید میکند؛ اسلام او، اسلام رحمانی است؛ اسلامی دموکراتیک است که بر اراده آزاد انسانها در حوزه عمومی مبتنی است. گفتمان نو اندیشی دینی یا نواندیشی حوزوی همان راهی که مرحوم دکتر داود فیرحی در اندیشه و عمل خود پیگیری کرد. به همین دلیل موفقتر از دو گفتمان «سنتی» و «اسلام رادیکال» ظاهر شد.
☑️به نظر میرسد این روایت که هنگامی که یک فرد عالِم فوت میکند جای او با هیچ چیزی پر نمیشود در اینجا صادق باشد؛ بعد از چند سال ما شاهد جاگزینی اشخاصی مانند دکتر فیرحی در جذب جوانان و معرفی اسلام همراه با قرائت تعقلی، حقوق بشری، دموکراتیک و رحمانی نیستیم.
گفتاری از دکتر سید صادق حقیقت در سالگرد درگذشت زنده یاد استاد داود فیرحی
(روزنامه ایران، 23 آبان 1403)
☑️«شکاف نسلی» در جامعه امروز ما به یک مسأله بدل شده، و متعاقب آن بین نسل جدید با نسل قدیم تفاوتهای اساسی بوجود آمده است؛ چنانکه شاهد هستیم که زبان مشترک چندانی با هم ندارند. به بیان دیگر، نسل جدید که شامل نسل دهههای 70 و 80 به بعد میشود دغدغهها و مسايلی دارد که برای نسل پدران و مادرانشان ناشناخته و گاه حتی غیر قابل درک است.
علت شکاف نسلی به لحاظ هویتی و فرهنگی این است که در بین جوانان ما چند عنصر تقویت شده است:
☑️نخست عنصر «تعقل» است به این معنا که هرکسی بدون دلیل مطلبی را نمیپذیرد. اگر شما به یک جوانان امروزه بگویید که «الف، ب است» به این دلیل که باید تعبدا بپذیرید؛ معمولا استنکاف میکنند و قبول نمیکنند و علت آن را میپرسند که چرا «الف، ب است؟». بنابراین ویژگی نخست نسل Z تعقل در مقابل تعبد است. اما میدانیم که بخشی از مسائل دینی- حتی بخشی از مسايل سنتی- تعبدی است؛ در حالی که نسل جدید از چرایی این تعبد میپرسد و برای او سؤال است که چرا باید اساساً تعبد داشته باشد.
☑️مسأله دوم بحث «آزادی» است. گویا برای نسل قبل به شکل پیشینی راه حق مشخص است و مطابق همان از جوانان هم توقع دارند که در همین راه قدم بردارند. در حالی که نسل جدید میخواهد با «آزادی» خود راهش را انتخاب کند. بنابراین خود را از هر نوع اجبار به دور نگاه میدارد و هرگاه ببیند اجباری برایش وجود دارد، حتی مطلب حق را هم پس میزند. نمونه بارز آن در جامعه امروز ما بحث حجاب است. ممکن است حجاب برای یک فرد امری پسندیده باشد و آن را کاری خوب و منطقی و دینی بداند، اما چون بر او اجبار میشود آن را پس بزند و به مقابله با آن بپردازد. متأسفانه حجاب که امری فرهنگی است امروزه به مسئله ای سیاسی، و شاید امنیتی، درآمده است. مسائل فرهنگی اساساً اجبارناپذیرند.
☑️مسأله سوم نسبت نسل جدید با دین است. نسل قبل بویژه قبل از دهه 60 عمدتاً دینمدار بودند و امروزه در واکنش به وضع موجود در سطوحی از نسل جدید نوعی دینگزیزی را شاهد هستیم، بطوری که میتوان گفت در نسل دهه 80 به بعد تعلقات دینی رنگ کمتری دارد. البته، این حرف به هیچ وجه به این معنا نیست که نسل z ضرورتاً از خدا و دین بریده است. مسئله این است که نسبت به دین رسمی موجود تعلقات کمتری از خود نشان میدهد. شاید بحث آنان این باشد که دین نباید شکل رسمی پیدا کند و نباید حکومتی شود که نتیجهاش اجبار و اکراه در دین میشود؛ و واکنش آنان را ما ذیل عنوان دینگریزی درک و فهم میکنیم.
☑️حال در مقابل این شکاف نسلی و ویژگیهایی که نسل جدید اعم از نسل z دارد چند قرائت از اسلام و فرهنگ به چشم میخورد:
☑️قرائت نخست «قرائت سنتی» است که عمدتا در علمای سنتی ما دیده میشود. بسیاری از علمای سنتی ما اساساً دغدغه ارتباط با مدرنیته را ندارند. نه اینکه تجددستیز باشند، بلکه تجددگریز هستند. در حالی که یکی از ویژگیهای نسل جدید این است که روی خوش به تجدد و مدرنیته نشان میدهد؛ بنابراین پاسخ سنتی به نسل جدید کفایت نمیکند.
☑️قرائت دوم «قرائت اسلام رادیکال» است؛ اسلامی که افراطی و تندرو است و معتقد به بکاربردن خشونت برای تحمیل دین است. این قرائت از قرائت سنتی ناموفقتر است؛ چرا که جوان امروزی نه خشونت را میپذیرد و نه تحمیل دین یا تحمیل هر عقیدهای را تاب میآورد.
☑️اما در مقابل این دو قرائت، یک قرائت دیگری هم وجود دارد که مرحوم دکتر فیرحی به آن گفتمان تعلق دارد و آن «قرائت نواندیشی دینی» یا «گفتمان نواندیشی حوزوی» است. این گفتمان در عین اینکه به اصل دین رجوع میکند قرائتی عقلانی، رحمانی، حقوق بشری و دموکراتیک است. یکی از ویژگیهای برجسته این گفتمان این است که بر عنصر «تعقل» بجای «تعبد» تأکید میکند؛ بر حقوق بشر و حقوق انسان به ما هو انسان تأکید میکند؛ اسلام او، اسلام رحمانی است؛ اسلامی دموکراتیک است که بر اراده آزاد انسانها در حوزه عمومی مبتنی است. گفتمان نو اندیشی دینی یا نواندیشی حوزوی همان راهی که مرحوم دکتر داود فیرحی در اندیشه و عمل خود پیگیری کرد. به همین دلیل موفقتر از دو گفتمان «سنتی» و «اسلام رادیکال» ظاهر شد.
☑️به نظر میرسد این روایت که هنگامی که یک فرد عالِم فوت میکند جای او با هیچ چیزی پر نمیشود در اینجا صادق باشد؛ بعد از چند سال ما شاهد جاگزینی اشخاصی مانند دکتر فیرحی در جذب جوانان و معرفی اسلام همراه با قرائت تعقلی، حقوق بشری، دموکراتیک و رحمانی نیستیم.
Forwarded from سید صادق حقیقت
فیرحی هم در آثار و هم در عمل خود مأمن و محل آرامش جوانان بود و جوانان احساس میکردند که با نزدیک شدن به شخصیت او که شخصیت بسیار متواضعی بود و همچنین با نزدیک شدن به فکر او در قالب کتب و مقالات میتوانند هم قرائت دینی از اسلام را درک کنند و هم به قرائت عقلانی، رحمانی، حقوق بشری و دموکراتیک اسلام نزدیک شوند.
راه او پر نور و پر رهرو باد
راه او پر نور و پر رهرو باد
◾️▪️به مناسبت چهارمین سالگرد درگذشت حجتالاسلام و المسلمین دکتر داود فیرحی▪️◾️
رونمایی از آثار تازه منتشر شده با حضور:
▫️محمد اسفندیاری
▫️علی مهجور
▫️سیدصادق حقیقت
▫️اکبر محمدی
زمان: پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳
ساعت: ۱۸
مکان: قم، خیابان معلم شرقی، خیابان شهیدان عابدی، کوچه ۴، پلاک ۱۶
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
@feirahi
رونمایی از آثار تازه منتشر شده با حضور:
▫️محمد اسفندیاری
▫️علی مهجور
▫️سیدصادق حقیقت
▫️اکبر محمدی
زمان: پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳
ساعت: ۱۸
مکان: قم، خیابان معلم شرقی، خیابان شهیدان عابدی، کوچه ۴، پلاک ۱۶
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
@feirahi
Forwarded from انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده حقوق و علومسیاسی
◽️ انجمن اسلامی دانشجویان دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار میکند:
گرامیداشت دکتر داود فیرحی
به مناسبت چهارمین سالروز درگذشت
◽️ با سخنرانی:
● دکتر عباس آخوندی
هیئت علمی دانشگاه تهران
● دکتر فیروز محمودی جانکی
هیئت علمی دانشگاه تهران
● دکتر سیدعلی میرموسوی
هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع)
مدرس دانشگاه مفید
● دکتر رضا تاران
پژوهشگر فقه و سیاست
🔹شنبه ۲۶ آبانماه ساعت ۱۶
🔹تالار شیخ انصاری دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
انجمن اسلامی دانشجویان دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
گرامیداشت دکتر داود فیرحی
به مناسبت چهارمین سالروز درگذشت
◽️ با سخنرانی:
● دکتر عباس آخوندی
هیئت علمی دانشگاه تهران
● دکتر فیروز محمودی جانکی
هیئت علمی دانشگاه تهران
● دکتر سیدعلی میرموسوی
هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع)
مدرس دانشگاه مفید
● دکتر رضا تاران
پژوهشگر فقه و سیاست
🔹شنبه ۲۶ آبانماه ساعت ۱۶
🔹تالار شیخ انصاری دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
انجمن اسلامی دانشجویان دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
Forwarded from 📚✏️ندای سیاست
انجمن علمی علوم سیاسی با همکاری انجمن علمی روابط بینالملل دانشگاه تهران برگزار می کند:
🔶 نشست
بزرگداشت و بررسی اندیشهٔ
دکتر داود فیرحی
🗣️سخنرانان:
▫️جناب دکتر قدیر نصری
-عضو هیأت علمی دانشگاه خوارزمی و رئیس پژوهشکده مطالعات پیشرفته خاورمیانه
🔸ارزیابی سخن مرکزی دکتر فیرحی برای زمانهٔ ما
▫️جناب دکتر سعید طاووسی مسرور
-عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
🔸عاشورا در بیان و بنان دکتر فیرحی
▫️جناب دکتر عبدالمجید مبلغی
- عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
🔸 اندیشه اسلامی در زمان معاصر و رویکرد دکتر فیرحی نسبت به فقه سیاسی
دبیر نشست:
▫️جناب آقای نوید شیدایی
🔸زمان:
یکشنبه ۲۷ آبان ماه
ساعت ۱۵
🔸مکان:
دانشکده حقوق و علوم سیاسی ، طبقه اول، سالن دکتر درودیان
♦️ورود برای عموم علاقهمندان همراه با کارت شناسایی امکانپذیر است.
-------------------------
@utpsaa
@IRSAUT
@Nedaye_siyasat
🔶 نشست
بزرگداشت و بررسی اندیشهٔ
دکتر داود فیرحی
🗣️سخنرانان:
▫️جناب دکتر قدیر نصری
-عضو هیأت علمی دانشگاه خوارزمی و رئیس پژوهشکده مطالعات پیشرفته خاورمیانه
🔸ارزیابی سخن مرکزی دکتر فیرحی برای زمانهٔ ما
▫️جناب دکتر سعید طاووسی مسرور
-عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
🔸عاشورا در بیان و بنان دکتر فیرحی
▫️جناب دکتر عبدالمجید مبلغی
- عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
🔸 اندیشه اسلامی در زمان معاصر و رویکرد دکتر فیرحی نسبت به فقه سیاسی
دبیر نشست:
▫️جناب آقای نوید شیدایی
🔸زمان:
یکشنبه ۲۷ آبان ماه
ساعت ۱۵
🔸مکان:
دانشکده حقوق و علوم سیاسی ، طبقه اول، سالن دکتر درودیان
♦️ورود برای عموم علاقهمندان همراه با کارت شناسایی امکانپذیر است.
-------------------------
@utpsaa
@IRSAUT
@Nedaye_siyasat
Forwarded from مدرسه علوم انسانی
Ⓜ️ به ياد استاد داوود فيرحي در چهارمين سال فقدانش
🔻 استاد داوود فيرحي، پژوهشگر حوزه و انديشمند علوم سياسي بيش از چهار سال است که دنيا را واگذار کرده است. فقدان او موجي از گفتگو و بحث را در جامعه انديشه اي ايران برانگيخت، برخي در نقد او و بسياري در ستايش انديشه هاي او بسط سخن دادند، اما فيرحي چه مي گفت و چه مي خواست و بدنبال کدام غايت رهسپار بود؟ بسياري به درستي مي گويند که فيرحي بدنبال نسبت سنجي فقه و دنياي مدرن بود؛ آنگونه که در "قدرت، دانش و مشروعيت " کوشيده بود تا ريشه هاي تاثير گذاري قدرت بر نص و سنت را واکاوي نمايد و نشان دهد چگونه قدرت مي تواند برمنابع تاثير بگذارد. فيرحي در قدرت، دانش و مشروعيت بدنبال آن بود که ميزان تاثير شمشير يا به تعبير امروزي قدرت و عوامل ديگر را بر دانش واکاوي نمايد، او سپس کوشيد اين تجربه را به دنياي معاصر تسري دهد، به اين خاطر بنيان پژوهش هاي خود در انقلاب مشروطه را بر شناخت دقيق عناصر توليد دانش و قدرت گذاشت.
🔻علت آن نيز آشکار بود زيرا مشروطه از دوره هاي درس آموز تاريخي ملت ايران است که مي تواند درسهاي بسياري براي جامعه ي ايراني داشته باشد، اما با اين همه، هم چنان زواياي بسياري از آن پنهان مانده است.
🔻فيرحي کوشيد، با مطالعه دقيق تاريخ معاصر و کنکاش پيرامون اصطلاحات نو آمده راهي در اين ميانه بگشايد، به اين خاطر به شرح تنبيه الامه ميرزا حسين ناييني همت گماشت. پيش از او آيه اله محمود طالقاني نيز شرح مختصري بر اين کتاب با عنوان حکومت در اسلام نوشته بود. داوود فيرحي از پس سالها با بازگشت به ناييني کوشيد نشان دهد اسلام به مثابه آيين مي تواند با حدف و اصلاح خوانش هاي غيرحقوق بشري و با تاکيد بر خردمندي انسان، بسان درختي پر شکوه ريشه در سنت داشته باشد و در همان حال شاخ و برگ هايش در هواي مدرنيته رشد و نمو کند.
🔻بنابراين در شناخت ريشه هاي فکري فيرحي بايد او را استمرار مراجع نجف در عصر مشروطه، ادامه محقق ارجمند ميرزا حسين ناييني و آيه اله سيد محمود طالقاني در دوران معاصرناميد. او بسان اسلاف خود مي کوشيد نسبتي از مفاهيم مدرن را با لايه هايي از فقه شيعه پيوند بزند. فيرحي مي انديشيد که تجربه هاي فقهي و ديني ما داراي اين ظرفيت هست که مفاهيم مدرن را درخود بازنمايي نمايد و بر اساس شناختي که از جامعه ايراني داشت گمان مي کرد چنانچه اين نسبت به درستي تبيين شود، ميتوان اميدوار بود که جامعه ايراني در تلاقي سنت و مدرنيسم با حفظ لايه هايي از سنت به ديدار مدرنيسم برود و باور داشت با نگهداري هويتهاي ديني و فرهنگي جامعه ايراني آينده روشنتري را در برخورد با مدرنيسم خواهد داشت.
🔻به همين خاطر مفاهيمي مانند مساوات، آزادي، استبداد و حکومت مشروطه را در ترازوي فقه سنجه مي کرد. فيرحي بسان ناييني و طالقاني مي کوشيد نشان دهد فقه شيعه توان روز آمد شدن را دارد و مي تواند پاسخگوي مشکلات جامعه باشد، به اين جهت آنگونه که ناييني در تنبيه الامه مي خواست نسبتي از فقه را با نسبتي از دنياي مدرن پيوند دهد و از اين رهگذر بين سنت و مدرنيسم آشتي بر قرار نمايد، فيرحي نيز در اين مسير گام بر ميداشت. استاد داوود فيرحي در کتابهايش(فقه و حکمراني حزبي، فقه و سياست و تاريخ تحول دولت و ...)مدام در پي راهي بود تا از تصادم سنت و مدرنيسم در ذهن جامعه ايراني بکاهد، و در پي آن بود که جامعه ايراني به گونه اي منطقي با حفظ داشته هاي خود به ديدار مهمانان نو آمده برود؛ توجه به ادبيات فيرحي نشانگر آن است که او در سالهاي پايان زندگي کوتاهش به قرارداد در زندگي اجتماعي مي انديشيد؛ ديدگاهها و انديشه هايش درباره نوع حکمراني پيامبر (ص) و ماهيت حکمراني ايشان و تاکيد بر اينکه پيامبر(ص) در طول زمامداري دهها قرارداد با قبايل مختلف منعقد کرده است،نشان مي دهد که فيرحي در طول سالها ممارست و تلاش فکري در حوزه سنت و پژوهش در دنياي جديد به حکمراني مبتني بر قراردادي که مورد توافق همه شهروندان باشد رسيده بود و معتقد بود، قرارداد مي تواند منجر به حکمراني مورد تاييد شرع و عرف شود و در نهايت قانوني که مورد توافق همگان باشد را در اين مسير راهگشا ميدانست.
🔻به اين خاطر به نظر مي آيد فيرحي در پي آن بود تا نشان دهد که قرارداد مي تواند نوعي حجت شرعي براي متدينين و در همان حال نوعي الزام اجتماعي براي شهروندان مدرن باشد و به اينگونه ضمن پاسداشت شرع، ملاکي براي التزام در دنياي مدرن را به دست دهد تا دغدغه ي صد و بيست ساله جامعه ايراني را بر طرف نمايد(براي تفضيل اين مطلب مي توانيد به کتاب پيامبري و قرارداد که به تازگي از درس گفتارهاي استاد منتشر شده است نگاه کنيد)شايد تصور کنيد اين انديشه ها را ممکن است دهها انديشمند ديگر نيز نشر...
📝 دکتر احسان مکتبي
▪️ادامه اینجا
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
🔻 استاد داوود فيرحي، پژوهشگر حوزه و انديشمند علوم سياسي بيش از چهار سال است که دنيا را واگذار کرده است. فقدان او موجي از گفتگو و بحث را در جامعه انديشه اي ايران برانگيخت، برخي در نقد او و بسياري در ستايش انديشه هاي او بسط سخن دادند، اما فيرحي چه مي گفت و چه مي خواست و بدنبال کدام غايت رهسپار بود؟ بسياري به درستي مي گويند که فيرحي بدنبال نسبت سنجي فقه و دنياي مدرن بود؛ آنگونه که در "قدرت، دانش و مشروعيت " کوشيده بود تا ريشه هاي تاثير گذاري قدرت بر نص و سنت را واکاوي نمايد و نشان دهد چگونه قدرت مي تواند برمنابع تاثير بگذارد. فيرحي در قدرت، دانش و مشروعيت بدنبال آن بود که ميزان تاثير شمشير يا به تعبير امروزي قدرت و عوامل ديگر را بر دانش واکاوي نمايد، او سپس کوشيد اين تجربه را به دنياي معاصر تسري دهد، به اين خاطر بنيان پژوهش هاي خود در انقلاب مشروطه را بر شناخت دقيق عناصر توليد دانش و قدرت گذاشت.
🔻علت آن نيز آشکار بود زيرا مشروطه از دوره هاي درس آموز تاريخي ملت ايران است که مي تواند درسهاي بسياري براي جامعه ي ايراني داشته باشد، اما با اين همه، هم چنان زواياي بسياري از آن پنهان مانده است.
🔻فيرحي کوشيد، با مطالعه دقيق تاريخ معاصر و کنکاش پيرامون اصطلاحات نو آمده راهي در اين ميانه بگشايد، به اين خاطر به شرح تنبيه الامه ميرزا حسين ناييني همت گماشت. پيش از او آيه اله محمود طالقاني نيز شرح مختصري بر اين کتاب با عنوان حکومت در اسلام نوشته بود. داوود فيرحي از پس سالها با بازگشت به ناييني کوشيد نشان دهد اسلام به مثابه آيين مي تواند با حدف و اصلاح خوانش هاي غيرحقوق بشري و با تاکيد بر خردمندي انسان، بسان درختي پر شکوه ريشه در سنت داشته باشد و در همان حال شاخ و برگ هايش در هواي مدرنيته رشد و نمو کند.
🔻بنابراين در شناخت ريشه هاي فکري فيرحي بايد او را استمرار مراجع نجف در عصر مشروطه، ادامه محقق ارجمند ميرزا حسين ناييني و آيه اله سيد محمود طالقاني در دوران معاصرناميد. او بسان اسلاف خود مي کوشيد نسبتي از مفاهيم مدرن را با لايه هايي از فقه شيعه پيوند بزند. فيرحي مي انديشيد که تجربه هاي فقهي و ديني ما داراي اين ظرفيت هست که مفاهيم مدرن را درخود بازنمايي نمايد و بر اساس شناختي که از جامعه ايراني داشت گمان مي کرد چنانچه اين نسبت به درستي تبيين شود، ميتوان اميدوار بود که جامعه ايراني در تلاقي سنت و مدرنيسم با حفظ لايه هايي از سنت به ديدار مدرنيسم برود و باور داشت با نگهداري هويتهاي ديني و فرهنگي جامعه ايراني آينده روشنتري را در برخورد با مدرنيسم خواهد داشت.
🔻به همين خاطر مفاهيمي مانند مساوات، آزادي، استبداد و حکومت مشروطه را در ترازوي فقه سنجه مي کرد. فيرحي بسان ناييني و طالقاني مي کوشيد نشان دهد فقه شيعه توان روز آمد شدن را دارد و مي تواند پاسخگوي مشکلات جامعه باشد، به اين جهت آنگونه که ناييني در تنبيه الامه مي خواست نسبتي از فقه را با نسبتي از دنياي مدرن پيوند دهد و از اين رهگذر بين سنت و مدرنيسم آشتي بر قرار نمايد، فيرحي نيز در اين مسير گام بر ميداشت. استاد داوود فيرحي در کتابهايش(فقه و حکمراني حزبي، فقه و سياست و تاريخ تحول دولت و ...)مدام در پي راهي بود تا از تصادم سنت و مدرنيسم در ذهن جامعه ايراني بکاهد، و در پي آن بود که جامعه ايراني به گونه اي منطقي با حفظ داشته هاي خود به ديدار مهمانان نو آمده برود؛ توجه به ادبيات فيرحي نشانگر آن است که او در سالهاي پايان زندگي کوتاهش به قرارداد در زندگي اجتماعي مي انديشيد؛ ديدگاهها و انديشه هايش درباره نوع حکمراني پيامبر (ص) و ماهيت حکمراني ايشان و تاکيد بر اينکه پيامبر(ص) در طول زمامداري دهها قرارداد با قبايل مختلف منعقد کرده است،نشان مي دهد که فيرحي در طول سالها ممارست و تلاش فکري در حوزه سنت و پژوهش در دنياي جديد به حکمراني مبتني بر قراردادي که مورد توافق همه شهروندان باشد رسيده بود و معتقد بود، قرارداد مي تواند منجر به حکمراني مورد تاييد شرع و عرف شود و در نهايت قانوني که مورد توافق همگان باشد را در اين مسير راهگشا ميدانست.
🔻به اين خاطر به نظر مي آيد فيرحي در پي آن بود تا نشان دهد که قرارداد مي تواند نوعي حجت شرعي براي متدينين و در همان حال نوعي الزام اجتماعي براي شهروندان مدرن باشد و به اينگونه ضمن پاسداشت شرع، ملاکي براي التزام در دنياي مدرن را به دست دهد تا دغدغه ي صد و بيست ساله جامعه ايراني را بر طرف نمايد(براي تفضيل اين مطلب مي توانيد به کتاب پيامبري و قرارداد که به تازگي از درس گفتارهاي استاد منتشر شده است نگاه کنيد)شايد تصور کنيد اين انديشه ها را ممکن است دهها انديشمند ديگر نيز نشر...
📝 دکتر احسان مکتبي
▪️ادامه اینجا
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Forwarded from کانون ایرانشناسی دانشگاه تهران
🔹گزارش تصویری نشست علمی «نقد و بررسی آراء و اندیشهی سیاسی دکتر داود فیرحی»
🔸چهارشنبه ۲۳ آبانماه ۱۴۰۳، سالن فردوسی
💢کانونهای ایرانشناسی دانشگاه تهران
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی
@iranshenasi_ut
@iranianhht
🔸چهارشنبه ۲۳ آبانماه ۱۴۰۳، سالن فردوسی
💢کانونهای ایرانشناسی دانشگاه تهران
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی
@iranshenasi_ut
@iranianhht
Audio
🔸پوشهی شنیداری نشست علمی «نقد و بررسی آراء و اندیشهی سیاسی دکتر داود فیرحی»
سخنرانان:
دکتر جهانگیر معینی علمداری
دکتر مهدی فدایی مهربانی
دکتر احمد بستانی
دکتر محسن برهانی
دبیر نشست:
دکتر علی آردم
دور اول سخنرانی
04:35 دکتر محسن برهانی
22:36 دکتر احمد بستانی
42:03 دکتر مهدی فدایی مهربانی
01:03:45 دکتر جهانگیر معینی علمداری
دور دوم سخنرانی 01:21:59
دور سوم سخنرانی 02:13:55
چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳، خانه اندیشمندان علوم انسانی
@iranshenasi_ut
سخنرانان:
دکتر جهانگیر معینی علمداری
دکتر مهدی فدایی مهربانی
دکتر احمد بستانی
دکتر محسن برهانی
دبیر نشست:
دکتر علی آردم
دور اول سخنرانی
04:35 دکتر محسن برهانی
22:36 دکتر احمد بستانی
42:03 دکتر مهدی فدایی مهربانی
01:03:45 دکتر جهانگیر معینی علمداری
دور دوم سخنرانی 01:21:59
دور سوم سخنرانی 02:13:55
چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳، خانه اندیشمندان علوم انسانی
@iranshenasi_ut
Forwarded from مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
🔰مروری کوتاه بر آثار دکتر داود فیرحی
📝#سینا_احمدی
🏷دکتر داود فیرحی (۱۳۴۳ – ۲۱ آبان ۱۳۹۹) نظریهپرداز و پژوهشگر علوم سیاسی و اندیشه سیاسی اسلام بود. وی دارای دکترای علوم سیاسی از دانشگاه تهران و تحصیلات حوزوی تا سطح عالی بوده و استاد تمام گروه علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و استاد مدعو دانشگاه مفید در قم نیز بود. فیرحی کار پژوهشی خود را با نگاه انتقادی و تحلیلی، به بررسی تعامل دین و سیاست در ایران و جهان اسلام آغاز کرد. نخستین اثر وی «اندیشه سیاسی شیعه در دوره قاجاریه» بود که در آن به اندیشه سیاسی فقیهان مشهور شیعه دوره قاجار و مکاتب مهم فقهی-سیاسی ای که در دوره قاجاریه بسط یافته و در تحولاتی چون نهضت مشروطه و انقلاب اسلامی تأثیرگذار بودند پرداخته است.
🏷فیرحی در اثر تالیفی خود در کتاب "قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام" کوشش کرد تا نسبت بین نصوص دینی و سنت سیاسی مسلمانان و چگونگی تحمیل این سنت بر نص را شرح دهد . او در این اثر، سازِکار به حاشیه رانده شدن وجوه دموکراتیک نص بوسیله سنت را برملا میسازد و نتیجه میگیرد که نصوص دینی با سنت فکری-سیاسی مسلمانان انطباق چندانی ندارد و بین این دو ناهمپوشانی دیده می شود و نصوص چیزی بزرگتر از سنت مسلمانان است. فیرحی در آثر بعدی خود پیدایی و تکوین دولتهای بزرگ اسلامی از خلافت راشدین، امویان و عباسیان تا عثمانی و صفوی را پی میگیرد و مسیر تحول آنها را دنبال میکند تا نشان دهد چه سبکی از دولتهای اسلامی به سلطنت ختم شدهاند و چه نسبتی با سنت حکمرانی ایرانی دارند. او در کتاب "نظام سیاسی و دولت در اسلام" سعی میکند نشان دهد مسلمانان به تدریج تلاش میکنند از اندیشههای اقتداری فاصله بگیرند اما گویا توان چندانی برای فاصله گیری معنادار پیدا نمیکنند و عبور از نظم سلطانی به نظم جدید با تردید و تردد زیادی همراه است.
🏷 فیرحی در کتاب دوجلدی "فقه و سیاست در ایران معاصر" توضیح میدهد که چگونه فقه شیعه درگیر دولت مدرن میشود و مسیری نو برای واقعیتی به نام حکومت مشروطه باز میکند. در جلد دوم همین اثر توضیح میدهد چگونه با بحران و شکست در مشروطه، دوباره گرایش اقتدارگرایی تاریخی و مکنون در فقه حکومت اسلامی، مجال ظهور مییابد. او در اثر دیگر خود به نام "آستانهی تجدد " کوشش میکند متن تنبیه الامه و تنزیه المله نائینی را تبارشناسی کند و مشخص کند نائینی چگونه توانسته است مفردات یک فقه دموکراتیک را فراهم آورد.
🏷فیرحی با الهام از سنت اجتهادی فقه دموکراتیک در "کتاب فقه و حکمرانی حزبی" پس از موضوع شناسی و حکم شناسی فقهی حزب ، به مسئله قانونگذاری در حوزه حزب و مشکلات آن در حوزه حکمرانی حزبی میپردازد. به باور او طرح "مسئله حزب" در فقه سیاسی امتداد منطقی مواجههی فقه با دولت مدرن است و با اصل دموکراسی ملازمه دارد نه با پسوند دینی یا سکولار. فیرحی معتقد است تقلیل حزب به یکی از خصایص دموکراسی سکولار خطای فاحشی است که خسارت جبران ناپذیری به حیات سیاسی و سرنوشت جامعه ایران وارد کرده است. او در آثار متاخر خویش به ملازمه حزب و قانون در دولت مدرن میاندیشد و در کتاب "مفهوم قانون در ایران معاصر" به سرشت و سرنوشت قانون از بحران تا فروپاشی نظم سنتی در ایران پیشا مشروطه و سرگذشت طولانی و پرفراز و نشیباش از صفویه تا جنبش مشروطه خواهی و آغاز دولت مدرن در ایران می پردازد. فیرحی پس از سالها پژوهش به دو پارادوکس اصلی جامعه ایران، نخست پارادوکس دین و دولت و دوم پارادوکس ملیت و تجدد تاکید میکند. فیرحی در کتاب "دولت مدرن و بحران قانون" ، چگونگی شکل گیری این دو را به لحاظ تاریخی و عرفی مورد مطالعه قرار میدهد و سعی میکند راه نوینی برای فرار از این پاردوکسها بیابد.
🏷فیرحی در سالهای آخر حیات علمی خود با الهام از سیره سیاسی پیامبر اسلام ، الگویی از حکمرانیهای مبتنی بر رضایت و قرارداد را ارائه می دهد. او در "کتاب پیامبری و قرارداد" که حاصل سه ترم تدریس در دانشگاه تهران است، ایده پیشنهادی خود برای برون رفت از بحرانهای پیچیده و متراکم مطرح میکند. او با مقاسیه سیره سیاسی پیامبر اسلام در مدینه به پیریزی الهیات سیاسی تجدد میپردازد و شکلی از حکومت قراردادی را پیشنهاد میدهد. به طور خلاصه میتوان گفت فیرحی در طول حیات علمی خویش با نگاهی انتقادی به رویههای موجود در حوزه دین و سیاست و نقد خوانشهای اقتدارگرا به بازفهمی دوباره و احیای فهم دموکراتیک از دین و سیاست کمک کرد و با ارائه ادبیات جدیدی در مطالعه دین و تجدد، قصد داشت راه سومی برای حل مسائل و مشکلات واقعی ایران ارائه دهد. او تلاش کرد با فراهم آوردن بینشی نو از تجدد و دین، امکان اصلاحات بنیادین را پیش روی سیاستگذاران ایرانی قرار دهد.
@feirahi
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
📝#سینا_احمدی
🏷دکتر داود فیرحی (۱۳۴۳ – ۲۱ آبان ۱۳۹۹) نظریهپرداز و پژوهشگر علوم سیاسی و اندیشه سیاسی اسلام بود. وی دارای دکترای علوم سیاسی از دانشگاه تهران و تحصیلات حوزوی تا سطح عالی بوده و استاد تمام گروه علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و استاد مدعو دانشگاه مفید در قم نیز بود. فیرحی کار پژوهشی خود را با نگاه انتقادی و تحلیلی، به بررسی تعامل دین و سیاست در ایران و جهان اسلام آغاز کرد. نخستین اثر وی «اندیشه سیاسی شیعه در دوره قاجاریه» بود که در آن به اندیشه سیاسی فقیهان مشهور شیعه دوره قاجار و مکاتب مهم فقهی-سیاسی ای که در دوره قاجاریه بسط یافته و در تحولاتی چون نهضت مشروطه و انقلاب اسلامی تأثیرگذار بودند پرداخته است.
🏷فیرحی در اثر تالیفی خود در کتاب "قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام" کوشش کرد تا نسبت بین نصوص دینی و سنت سیاسی مسلمانان و چگونگی تحمیل این سنت بر نص را شرح دهد . او در این اثر، سازِکار به حاشیه رانده شدن وجوه دموکراتیک نص بوسیله سنت را برملا میسازد و نتیجه میگیرد که نصوص دینی با سنت فکری-سیاسی مسلمانان انطباق چندانی ندارد و بین این دو ناهمپوشانی دیده می شود و نصوص چیزی بزرگتر از سنت مسلمانان است. فیرحی در آثر بعدی خود پیدایی و تکوین دولتهای بزرگ اسلامی از خلافت راشدین، امویان و عباسیان تا عثمانی و صفوی را پی میگیرد و مسیر تحول آنها را دنبال میکند تا نشان دهد چه سبکی از دولتهای اسلامی به سلطنت ختم شدهاند و چه نسبتی با سنت حکمرانی ایرانی دارند. او در کتاب "نظام سیاسی و دولت در اسلام" سعی میکند نشان دهد مسلمانان به تدریج تلاش میکنند از اندیشههای اقتداری فاصله بگیرند اما گویا توان چندانی برای فاصله گیری معنادار پیدا نمیکنند و عبور از نظم سلطانی به نظم جدید با تردید و تردد زیادی همراه است.
🏷 فیرحی در کتاب دوجلدی "فقه و سیاست در ایران معاصر" توضیح میدهد که چگونه فقه شیعه درگیر دولت مدرن میشود و مسیری نو برای واقعیتی به نام حکومت مشروطه باز میکند. در جلد دوم همین اثر توضیح میدهد چگونه با بحران و شکست در مشروطه، دوباره گرایش اقتدارگرایی تاریخی و مکنون در فقه حکومت اسلامی، مجال ظهور مییابد. او در اثر دیگر خود به نام "آستانهی تجدد " کوشش میکند متن تنبیه الامه و تنزیه المله نائینی را تبارشناسی کند و مشخص کند نائینی چگونه توانسته است مفردات یک فقه دموکراتیک را فراهم آورد.
🏷فیرحی با الهام از سنت اجتهادی فقه دموکراتیک در "کتاب فقه و حکمرانی حزبی" پس از موضوع شناسی و حکم شناسی فقهی حزب ، به مسئله قانونگذاری در حوزه حزب و مشکلات آن در حوزه حکمرانی حزبی میپردازد. به باور او طرح "مسئله حزب" در فقه سیاسی امتداد منطقی مواجههی فقه با دولت مدرن است و با اصل دموکراسی ملازمه دارد نه با پسوند دینی یا سکولار. فیرحی معتقد است تقلیل حزب به یکی از خصایص دموکراسی سکولار خطای فاحشی است که خسارت جبران ناپذیری به حیات سیاسی و سرنوشت جامعه ایران وارد کرده است. او در آثار متاخر خویش به ملازمه حزب و قانون در دولت مدرن میاندیشد و در کتاب "مفهوم قانون در ایران معاصر" به سرشت و سرنوشت قانون از بحران تا فروپاشی نظم سنتی در ایران پیشا مشروطه و سرگذشت طولانی و پرفراز و نشیباش از صفویه تا جنبش مشروطه خواهی و آغاز دولت مدرن در ایران می پردازد. فیرحی پس از سالها پژوهش به دو پارادوکس اصلی جامعه ایران، نخست پارادوکس دین و دولت و دوم پارادوکس ملیت و تجدد تاکید میکند. فیرحی در کتاب "دولت مدرن و بحران قانون" ، چگونگی شکل گیری این دو را به لحاظ تاریخی و عرفی مورد مطالعه قرار میدهد و سعی میکند راه نوینی برای فرار از این پاردوکسها بیابد.
🏷فیرحی در سالهای آخر حیات علمی خود با الهام از سیره سیاسی پیامبر اسلام ، الگویی از حکمرانیهای مبتنی بر رضایت و قرارداد را ارائه می دهد. او در "کتاب پیامبری و قرارداد" که حاصل سه ترم تدریس در دانشگاه تهران است، ایده پیشنهادی خود برای برون رفت از بحرانهای پیچیده و متراکم مطرح میکند. او با مقاسیه سیره سیاسی پیامبر اسلام در مدینه به پیریزی الهیات سیاسی تجدد میپردازد و شکلی از حکومت قراردادی را پیشنهاد میدهد. به طور خلاصه میتوان گفت فیرحی در طول حیات علمی خویش با نگاهی انتقادی به رویههای موجود در حوزه دین و سیاست و نقد خوانشهای اقتدارگرا به بازفهمی دوباره و احیای فهم دموکراتیک از دین و سیاست کمک کرد و با ارائه ادبیات جدیدی در مطالعه دین و تجدد، قصد داشت راه سومی برای حل مسائل و مشکلات واقعی ایران ارائه دهد. او تلاش کرد با فراهم آوردن بینشی نو از تجدد و دین، امکان اصلاحات بنیادین را پیش روی سیاستگذاران ایرانی قرار دهد.
@feirahi
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
Telegram
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
کانال رسمی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
Forwarded from مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
🟣فیرحی و خوانش دموکراتیک از اسلام
📝#علی_میرموسوی
🏷انسان ها را از نظر نسبت حیات آنها با عمر طبیعیشان میتوان به سه دسته تقسیم کرد:۱. با حیاتی کوتاه تر از عمر طبیعی ۲. با حیاتی همسان با عمر طبیعی ۳. با حیاتی ماندگار تر از عمر طبیعی. زنده یاد دکتر داود فیرحی از دسته اخیر بود و رمز ماندگاری او افزون بر اخلاق و سیره والای وی، خدماتی است که در زندگی نسبتاً کوتاهش به ایران و پیشرفت آگاهی و دانش ایرانیان کرد.
🏷فیرحی از اندک اندیشمندانی بود که در زندگی علمی و سیاسی خویش پروژه مشخصی را دنبال میکرد. پروژه فکری او در مجموع ارائه خوانشی دموکراتیک از اسلام با تمرکز بر فقه بود. دغدغه او بیش از آن که دینی باشد، ملی بود و او نجات و توسعه ایران را در گرو تقویت چنین برداشتی میدانست. باور فیرحی به این خوانش به طور خلاصه بر مقدمات و پیش فرض های زیر استوار بود:
✔️۱. گذار به تجدد و دموکراسی در ایران از مسیر خوانشی دموکراتیک از اسلام و فقه میگذرد، همان گونه که تجدد غربی نیز ریشه های الهیاتی داشت.
✔️۲. نصوص و آموزههای دینی و شریعت اسلام ظرفیت چنین خوانشی را دارد.
✔️۳.اسلام تاریخی و سنت اسلامی در سایه ساختار اقتدار گرایانه قدرت و تعامل با آن، بیشتر به خوانش اقتدارگرایانه و غیر دموکراتیک از این نصوص مجال و فرصت ظهور دادهاند، ولی این تنها خوانش ممکن نیست.
✔️۴. خوانش دموکراتیک از اسلام نیز سنتی نوپا دارد که از عصر مشروطه و در پرتو تلاش مجتهدان مشروطه خواه همچون آخوند خراسانی و نایینی شکل گرفته و در این راستا باید آن را بازخوانی و تقویت کرد.
۵. این خوانش در ایدئولوژی انقلاب اسلامی نیز جایگاهی با اهمیت داشت و اندیشه رهبر فقید آن را نیز میتوان بر این اساس تفسیر کرد.
🏷فیرحی بر این اساس با دیدگاه ها و جریانهای دیگر مرز بندی میکرد. او نخست در برابر جریانی قرار داشت که خوانشی اقتدارگرایانه از دین ارائه می کردند و به تعبیر وی جریان قدرت را یک سویه و از بالا به پایین میدانستند. او استبداد دینی را محصول این جریان می دانست و تمام تلاش خود را برای رد و مبارزه با آن به کار گرفت. دومین جریان مقابل وی مخالفان سازگاری اسلام و دموکراسی بودند؛ کسانی که به تنش ذاتی بین دین و دموکراسی باور داشتند و تلاش برای جمع و سازگار کردن آن ها را بیهوده و پوچ میپنداشتند. در نهایت او با جریانی که چنین خوانشی را برای گذار به دموکراسی در ایران لازم نمی دانست، نیز مخالف بود.
🏷موضوع رابطه و نسبت اسلام و دموکراسی از مسائل محوری اندیشه سیاسی معاصر ایران است. این مسئله از هنگام رویارویی و آشنایی با تجدد و شناسایی استبداد به عنوان یکی از عوامل اصلی انحطاط و عقب ماندگی ایران، همواره مورد توجه و بحث بوده است. در این مدت ایده سازگاری اسلام با دموکراسی از سوی بسیاری اندیشمندان با دیدگاه های گوناگون طرح و تقویت شده است. اما این تلاش ها کمتر در چارچوب فقه و نگرش فقهی بود. ویژگی ممتاز فیرحی این بود که کوشید بیشتر از این دیدگاه به بررسی موضوع بپردازد.
🏷بی تردید برخی از پیش فرض ها و مقدماتی که اندیشه استاد فیرحی بر آن استوار بود، جای نقد و تشکیک دارد. برای مثال در سومین سالگرد درگذشت وی، پیش فرض اول را مورد نقد قرار دادم و بر خلاف وی استدلال کردم که گذار به دموکراسی در ایران از مسیر فقه عبور نمیکند و دموکراتیک شدن فقه بیش از آن که علت این گذار باشد، معلول آن خواهد بود. با وجود این نمی توان اهمیت خوانش دموکراتیک از اسلام را برای گذار از وضعیت کنونی انکار کرد. به ویژه به این دلیل که اقتدار گرایی دینی عامل اصلی این وضعیت است و چنین خوانشی بی تردید می تواند در تضعیف و به حاشیه راندن آن موثر باشد.
@feirahi
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
📝#علی_میرموسوی
🏷انسان ها را از نظر نسبت حیات آنها با عمر طبیعیشان میتوان به سه دسته تقسیم کرد:۱. با حیاتی کوتاه تر از عمر طبیعی ۲. با حیاتی همسان با عمر طبیعی ۳. با حیاتی ماندگار تر از عمر طبیعی. زنده یاد دکتر داود فیرحی از دسته اخیر بود و رمز ماندگاری او افزون بر اخلاق و سیره والای وی، خدماتی است که در زندگی نسبتاً کوتاهش به ایران و پیشرفت آگاهی و دانش ایرانیان کرد.
🏷فیرحی از اندک اندیشمندانی بود که در زندگی علمی و سیاسی خویش پروژه مشخصی را دنبال میکرد. پروژه فکری او در مجموع ارائه خوانشی دموکراتیک از اسلام با تمرکز بر فقه بود. دغدغه او بیش از آن که دینی باشد، ملی بود و او نجات و توسعه ایران را در گرو تقویت چنین برداشتی میدانست. باور فیرحی به این خوانش به طور خلاصه بر مقدمات و پیش فرض های زیر استوار بود:
✔️۱. گذار به تجدد و دموکراسی در ایران از مسیر خوانشی دموکراتیک از اسلام و فقه میگذرد، همان گونه که تجدد غربی نیز ریشه های الهیاتی داشت.
✔️۲. نصوص و آموزههای دینی و شریعت اسلام ظرفیت چنین خوانشی را دارد.
✔️۳.اسلام تاریخی و سنت اسلامی در سایه ساختار اقتدار گرایانه قدرت و تعامل با آن، بیشتر به خوانش اقتدارگرایانه و غیر دموکراتیک از این نصوص مجال و فرصت ظهور دادهاند، ولی این تنها خوانش ممکن نیست.
✔️۴. خوانش دموکراتیک از اسلام نیز سنتی نوپا دارد که از عصر مشروطه و در پرتو تلاش مجتهدان مشروطه خواه همچون آخوند خراسانی و نایینی شکل گرفته و در این راستا باید آن را بازخوانی و تقویت کرد.
۵. این خوانش در ایدئولوژی انقلاب اسلامی نیز جایگاهی با اهمیت داشت و اندیشه رهبر فقید آن را نیز میتوان بر این اساس تفسیر کرد.
🏷فیرحی بر این اساس با دیدگاه ها و جریانهای دیگر مرز بندی میکرد. او نخست در برابر جریانی قرار داشت که خوانشی اقتدارگرایانه از دین ارائه می کردند و به تعبیر وی جریان قدرت را یک سویه و از بالا به پایین میدانستند. او استبداد دینی را محصول این جریان می دانست و تمام تلاش خود را برای رد و مبارزه با آن به کار گرفت. دومین جریان مقابل وی مخالفان سازگاری اسلام و دموکراسی بودند؛ کسانی که به تنش ذاتی بین دین و دموکراسی باور داشتند و تلاش برای جمع و سازگار کردن آن ها را بیهوده و پوچ میپنداشتند. در نهایت او با جریانی که چنین خوانشی را برای گذار به دموکراسی در ایران لازم نمی دانست، نیز مخالف بود.
🏷موضوع رابطه و نسبت اسلام و دموکراسی از مسائل محوری اندیشه سیاسی معاصر ایران است. این مسئله از هنگام رویارویی و آشنایی با تجدد و شناسایی استبداد به عنوان یکی از عوامل اصلی انحطاط و عقب ماندگی ایران، همواره مورد توجه و بحث بوده است. در این مدت ایده سازگاری اسلام با دموکراسی از سوی بسیاری اندیشمندان با دیدگاه های گوناگون طرح و تقویت شده است. اما این تلاش ها کمتر در چارچوب فقه و نگرش فقهی بود. ویژگی ممتاز فیرحی این بود که کوشید بیشتر از این دیدگاه به بررسی موضوع بپردازد.
🏷بی تردید برخی از پیش فرض ها و مقدماتی که اندیشه استاد فیرحی بر آن استوار بود، جای نقد و تشکیک دارد. برای مثال در سومین سالگرد درگذشت وی، پیش فرض اول را مورد نقد قرار دادم و بر خلاف وی استدلال کردم که گذار به دموکراسی در ایران از مسیر فقه عبور نمیکند و دموکراتیک شدن فقه بیش از آن که علت این گذار باشد، معلول آن خواهد بود. با وجود این نمی توان اهمیت خوانش دموکراتیک از اسلام را برای گذار از وضعیت کنونی انکار کرد. به ویژه به این دلیل که اقتدار گرایی دینی عامل اصلی این وضعیت است و چنین خوانشی بی تردید می تواند در تضعیف و به حاشیه راندن آن موثر باشد.
@feirahi
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
Telegram
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
کانال رسمی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh