Azadism
هفت پل یوکیو میشیما 👇👇👇 @ForAzadism
هفت پل
یوکیو میشیما
وقتی خواندن این کتاب را تمام کردم در پایان آخرین جمله نوشتم: تنها افسوسی که پس از خواندن این کتاب خوردم این است که چرا اجازه دادم یک سال تمام در قفسههای کتابخانه باقی بماند.
صحبت در مورد این مجموعه داستان دشوار است و باید خیلی به آن بپردازم اما از آنجا که به تجربه میدانم نوشتار بیشتر از سه خط خواننده کمی دارد، حال آنکه معرفی هر کتاب حداقل به یک صفحه صحبت نیاز دارد از هر فاکتوری برای کوتاه کردن سخن استفاده میکنم.
این کتاب در سال ۱۳۶۴ در ایران ترجمه و در تیراژ ۳۰۰۰نسخه منتشر شد. جمعیت آن زمان ایران احتمالا حدود ۴۰ میلیون نفر بود که بخش بزرگی از ایشان نوزادان و کودکان دوره انفجار جمعیت بودند. سیستم چاپ غالبا هنوز از روش حروف چینی سربی استفاده میکرد که سرعت و هزینه چاپ را بالا میبرد. اما در عین ناباوری تیراژ کتاب در یک مملکت در حال جنگ آن هم از یک نویسنده احتمالا ناشناخته برای ایرانیان چندین ده برابر از جمعیت حدود ۹۰ میلیونی و با این امکانات جدید چاپ است. و این یک تراژدی است.
بگذریم
هفت پل چه کتابی است؟!
این کتاب یک مجموعه با پنج داستان مستقل است که هر یک زیبایی منحصر بفردی همانگونه که از یوکیو میشیما سراغ داریم را به ما ارائه میدهند. داستان اول روایت یک خرافه محفلی گیشاها است که پیشتر پستی هم از آن در کانال سامورایی کار شد. داستان دوم بسیار ریز بینانه به شکاف و اختلاف طبقاتی و رسوم کهنهی جامعه رو به مدرنیته ژاپن میپردازد و در داستان سوم سالهای رکود اقتصادی و دشواریهای آغاز یک زندگی مشترک برای جوانان. داستان چهارم یک داستان کاملا آسیایی در مورد چند زن خاله زنک است که هریک در ذهن خویش تئوریهای توطئه را نسبت به دیگری طراحی میکند و در پایان داستان نهایی یک شاهکار واقعی، یک تراژدی، یک عاشقانه و یک روایت بسیار دراماتیک بر اساس یکی از وقایع تاریخ ژاپن است.
بعید میدانم یافتن این کتاب برای همه راحت باشد اما اگر آن را یافتید چون من وقت را برای خواندنش هدر ندهید و صفحه به صفحه آن را با لذت مطالعه کنید.
این کتاب توسط خانم اختر عمادی بر اساس مجموعهای تحت عنوان مرگ در میانه تابستان Death in midsummer منتشر شده و شخصا وفاداری مترجم به متن را بسیار دوست داشتم.
در نهایت گرچه پوچ است، امیدوارم روزی مملکت ما در صدر کشورهایی با بیشترین میزان مطالعه قرار گیرد.
کسی که یوکیو میشیما نخواند هیچ قرابتی با لذت ادبیات ندارد.
#مهدی_آزاد
#یوکیو_میشیما #هفت_پل
@ForAzadism
یوکیو میشیما
وقتی خواندن این کتاب را تمام کردم در پایان آخرین جمله نوشتم: تنها افسوسی که پس از خواندن این کتاب خوردم این است که چرا اجازه دادم یک سال تمام در قفسههای کتابخانه باقی بماند.
صحبت در مورد این مجموعه داستان دشوار است و باید خیلی به آن بپردازم اما از آنجا که به تجربه میدانم نوشتار بیشتر از سه خط خواننده کمی دارد، حال آنکه معرفی هر کتاب حداقل به یک صفحه صحبت نیاز دارد از هر فاکتوری برای کوتاه کردن سخن استفاده میکنم.
این کتاب در سال ۱۳۶۴ در ایران ترجمه و در تیراژ ۳۰۰۰نسخه منتشر شد. جمعیت آن زمان ایران احتمالا حدود ۴۰ میلیون نفر بود که بخش بزرگی از ایشان نوزادان و کودکان دوره انفجار جمعیت بودند. سیستم چاپ غالبا هنوز از روش حروف چینی سربی استفاده میکرد که سرعت و هزینه چاپ را بالا میبرد. اما در عین ناباوری تیراژ کتاب در یک مملکت در حال جنگ آن هم از یک نویسنده احتمالا ناشناخته برای ایرانیان چندین ده برابر از جمعیت حدود ۹۰ میلیونی و با این امکانات جدید چاپ است. و این یک تراژدی است.
بگذریم
هفت پل چه کتابی است؟!
این کتاب یک مجموعه با پنج داستان مستقل است که هر یک زیبایی منحصر بفردی همانگونه که از یوکیو میشیما سراغ داریم را به ما ارائه میدهند. داستان اول روایت یک خرافه محفلی گیشاها است که پیشتر پستی هم از آن در کانال سامورایی کار شد. داستان دوم بسیار ریز بینانه به شکاف و اختلاف طبقاتی و رسوم کهنهی جامعه رو به مدرنیته ژاپن میپردازد و در داستان سوم سالهای رکود اقتصادی و دشواریهای آغاز یک زندگی مشترک برای جوانان. داستان چهارم یک داستان کاملا آسیایی در مورد چند زن خاله زنک است که هریک در ذهن خویش تئوریهای توطئه را نسبت به دیگری طراحی میکند و در پایان داستان نهایی یک شاهکار واقعی، یک تراژدی، یک عاشقانه و یک روایت بسیار دراماتیک بر اساس یکی از وقایع تاریخ ژاپن است.
بعید میدانم یافتن این کتاب برای همه راحت باشد اما اگر آن را یافتید چون من وقت را برای خواندنش هدر ندهید و صفحه به صفحه آن را با لذت مطالعه کنید.
این کتاب توسط خانم اختر عمادی بر اساس مجموعهای تحت عنوان مرگ در میانه تابستان Death in midsummer منتشر شده و شخصا وفاداری مترجم به متن را بسیار دوست داشتم.
در نهایت گرچه پوچ است، امیدوارم روزی مملکت ما در صدر کشورهایی با بیشترین میزان مطالعه قرار گیرد.
کسی که یوکیو میشیما نخواند هیچ قرابتی با لذت ادبیات ندارد.
#مهدی_آزاد
#یوکیو_میشیما #هفت_پل
@ForAzadism
یکبار اریک کوتس (موسیقی دان انگلیسی) گفت: جهنم چیزی است که خودت خلقش میکنی.
خوب این گفته برای همه ابتدا جذاب است، و بعد مسخره. اما با قدری تعمق میبینیم دقیقا میان یک جهنمیم و مشغول محاکمه خویش.
البته بنده غرابت خاصی با جهنم خویش دارم چراکه لااقل یک تنهایی عبس و پوچ برایم ارمغان آورده و دیگر لازم نیست چندان برای دلیل آتشی که بر وجودم میریزد پاسخگو باشم. جهنمی است که دارد تنها خودم را به آتش میکشد.
شاید برای همین است که پای برخی نوشتههایم مینویسم مهدی آزاد و پای برخی دیگر هیچ.
چه جهنم واقعیای.
@ForAzadism
خوب این گفته برای همه ابتدا جذاب است، و بعد مسخره. اما با قدری تعمق میبینیم دقیقا میان یک جهنمیم و مشغول محاکمه خویش.
البته بنده غرابت خاصی با جهنم خویش دارم چراکه لااقل یک تنهایی عبس و پوچ برایم ارمغان آورده و دیگر لازم نیست چندان برای دلیل آتشی که بر وجودم میریزد پاسخگو باشم. جهنمی است که دارد تنها خودم را به آتش میکشد.
شاید برای همین است که پای برخی نوشتههایم مینویسم مهدی آزاد و پای برخی دیگر هیچ.
چه جهنم واقعیای.
@ForAzadism
طبق قانون در صورت مرگ رئیس جمهور باید ظرف ۵۰روز انتخابات جدید برای ریاست جمهوری برگزار بشه.
@ForAzadism
@ForAzadism
جدا از بحث مورد علاقه ایرونیها پیرو تئوری توطئه باید دانست جنگ قدرت بر سر جانشینی در صدر قدرت طی ماههای اخیر به نهایت خود رسیده.
تلاش برای ایجاد یک شورش اجتماعی.
فیلتر شدید انتخابات.
تسویه حسابهای گسترده سیاسی.
و حتی برخی اقدامات بی سابقه مثل حمله مستقیم به اسرائیل همه از شدت گیری جنگ قدرت است.
این حدس اکنون کاملا رنگی نو میگیرد که گروههای تا دیروز همسو در حال حاضر رقبای جدی یکدیگر برای کسب قدرت پس از رهبری فعلیاند.
پس میتوان گرچه دور، حدس زد جنگ قدرت هم جایگاهی میتواند در این سقوط داشته باشد.
البته همچنان برای طرح چنین مسائلی خیلی زود است.
@ForAzadism
تلاش برای ایجاد یک شورش اجتماعی.
فیلتر شدید انتخابات.
تسویه حسابهای گسترده سیاسی.
و حتی برخی اقدامات بی سابقه مثل حمله مستقیم به اسرائیل همه از شدت گیری جنگ قدرت است.
این حدس اکنون کاملا رنگی نو میگیرد که گروههای تا دیروز همسو در حال حاضر رقبای جدی یکدیگر برای کسب قدرت پس از رهبری فعلیاند.
پس میتوان گرچه دور، حدس زد جنگ قدرت هم جایگاهی میتواند در این سقوط داشته باشد.
البته همچنان برای طرح چنین مسائلی خیلی زود است.
@ForAzadism
استرلا۲
موشک شانه پرتاب ضد اهداف پرنده
سبک
قابلیت حمل و استفاده فقط توسط یک نفر
ساخت شوروی
اکثر کشورهای منطقه و گروههای جهادی اعم از خودی و غیرخودی دارند.
در ایران هم تولید میشود.
اگر هدف از سیستمهای جدید امنیتی پرواز مثل اخطار قفل لیزری، فلر و... استفاده نکند به راحتی قابل هدفگیری است.
در هر نوع شرایط جوی هم تقریبا قابل استفاده است.
ویدئوهای زیادی از استفاده حماس علیه هلیکوپترهای اسرائیلی با این سلاح وجود دارد که بخاطر فناوری جدید هلیکوپترهای اسرائیل ناموفق بودند.
در اوکراین هم این سلاح علیه هلیکوپترهای روسی استفاده میشود.
صرفا معرفی یک سلاح قدیمی اما موثر
@ForAzadism
موشک شانه پرتاب ضد اهداف پرنده
سبک
قابلیت حمل و استفاده فقط توسط یک نفر
ساخت شوروی
اکثر کشورهای منطقه و گروههای جهادی اعم از خودی و غیرخودی دارند.
در ایران هم تولید میشود.
اگر هدف از سیستمهای جدید امنیتی پرواز مثل اخطار قفل لیزری، فلر و... استفاده نکند به راحتی قابل هدفگیری است.
در هر نوع شرایط جوی هم تقریبا قابل استفاده است.
ویدئوهای زیادی از استفاده حماس علیه هلیکوپترهای اسرائیلی با این سلاح وجود دارد که بخاطر فناوری جدید هلیکوپترهای اسرائیل ناموفق بودند.
در اوکراین هم این سلاح علیه هلیکوپترهای روسی استفاده میشود.
صرفا معرفی یک سلاح قدیمی اما موثر
@ForAzadism
Azadism
طبق قانون در صورت مرگ رئیس جمهور باید ظرف ۵۰روز انتخابات جدید برای ریاست جمهوری برگزار بشه. @ForAzadism
به جز محسن رضایی که پایه ثابت انتخاباته، مهمترین کاندیدهای طیف حاکم قالیباف و جلیلی هستند که البته قالیباف با توجه به توان بهتر مدیریتی و فاصلهای که از احمدینژاد گرفته شانس بیشتری داره.
البته باید دید رویکرد نظام و جامعه به انتخابات چه خواهد بود.
@ForAzadism
البته باید دید رویکرد نظام و جامعه به انتخابات چه خواهد بود.
@ForAzadism
مرگ رئیس جمهور رییسی قطعا تأثیر بسیاری در رویکرد ایران نسبت به جهان خواهد داشت.
درخواست کمک ایران از ترکیه برای رسد منطقه و یافتن بقایای هلیکوپتر حامل رئیس جمهور یک تحقیر بزرگ برای کشوری بود که مدعی داشتن پیشرفته ترین سامانههای نظارتی و نظامی است.
از طرفی پهپاد ترکی قطعا با ورود به مرز ایران و با توجه به قابلیت های اعلام شده آن دست به نقشه برداری دقیق از برخی دیگر از مناطق حساس ما هم زده و در نهایت هم یک تبلیغ مجانی عالی برای پهپادهای ترکیه انجام شد.
از اینها اما بگذریم در این شکی نیست که مرگ رئیسی و امیر عبداللهیان در میان مدت و حتی کوتاه مدت نیز به نفع منافع ملی است.
@ForAzadism
درخواست کمک ایران از ترکیه برای رسد منطقه و یافتن بقایای هلیکوپتر حامل رئیس جمهور یک تحقیر بزرگ برای کشوری بود که مدعی داشتن پیشرفته ترین سامانههای نظارتی و نظامی است.
از طرفی پهپاد ترکی قطعا با ورود به مرز ایران و با توجه به قابلیت های اعلام شده آن دست به نقشه برداری دقیق از برخی دیگر از مناطق حساس ما هم زده و در نهایت هم یک تبلیغ مجانی عالی برای پهپادهای ترکیه انجام شد.
از اینها اما بگذریم در این شکی نیست که مرگ رئیسی و امیر عبداللهیان در میان مدت و حتی کوتاه مدت نیز به نفع منافع ملی است.
@ForAzadism
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در این ویدئو یک سرباز مجروح روس متوجه یک پهپاد اوکراینی میشود و برایش دست تکان میدهد.
شاید به این امید که برایش تیم امداد بفرستند یا طبق معاهدههای بینالمللی اسیرش کنند.
اما آنها او را با پهپاد انتحاری میکشند.
این کار یک آدمکشی محض است.
یک سرباز از دیرباز برای غرور و افتخار میجنگد، برای کشورش یا مردمش.
هیچ غروری در آدمکشی نیست، هیچ افتخاری در اسیر نگرفتن یک مجروح نیست.
و متأسفانه اوکراینی ها با لذت و شادی اینکار را میکنند. بارها دیدم وقتی سربازی را ولو در حال التماس میکشند، اپراتورهای پهپاد خنده شادی میکنند.
کشتن برای لذت کاری است که قاتلها میکنند نه جنگجویان.
خواه روس، اسرائیلی، آمریکایی یا اوکراینی باشد.
و این قابل تحمل نیست.
و بازهم بدتر کسانی که میخواهند به نحوی این جنایات را توجیه کنند.
این حجم از نفرت، شقاوت و بیرحمی را به چه موجودی جز انسان میتوان نسبت داد.
@ForAzadism
شاید به این امید که برایش تیم امداد بفرستند یا طبق معاهدههای بینالمللی اسیرش کنند.
اما آنها او را با پهپاد انتحاری میکشند.
این کار یک آدمکشی محض است.
یک سرباز از دیرباز برای غرور و افتخار میجنگد، برای کشورش یا مردمش.
هیچ غروری در آدمکشی نیست، هیچ افتخاری در اسیر نگرفتن یک مجروح نیست.
و متأسفانه اوکراینی ها با لذت و شادی اینکار را میکنند. بارها دیدم وقتی سربازی را ولو در حال التماس میکشند، اپراتورهای پهپاد خنده شادی میکنند.
کشتن برای لذت کاری است که قاتلها میکنند نه جنگجویان.
خواه روس، اسرائیلی، آمریکایی یا اوکراینی باشد.
و این قابل تحمل نیست.
و بازهم بدتر کسانی که میخواهند به نحوی این جنایات را توجیه کنند.
این حجم از نفرت، شقاوت و بیرحمی را به چه موجودی جز انسان میتوان نسبت داد.
@ForAzadism
حقیقت دردی است که هیچ وقت انسان را رها نمیکند و حقیقت این دنیا مرگ است. باید انتخاب کنی؛ مرگ یا دروغ. راستش را بخواهید شخصاً هیچوقت جرأت خودکشی را نداشتهام.
لویی فردینان سلین
@ForAzadism
لویی فردینان سلین
@ForAzadism
هایکوهای اردیبهشت ۰۳
نشسته بود بودا
زیر گلبرگهای پژمرده
پشت به آن پنجره
درختان لرزان
میرقصند در این شب
باد بهاری
از سه کنج دیوار
چه سود بالا میرود
با این تلاش عبس
بچه سوسک کوچک.
قرص روی قرص
صبحت چطور بود؟
به حماقتمان
خندیدم
#مهدی_آزاد
@ForAzadism
نشسته بود بودا
زیر گلبرگهای پژمرده
پشت به آن پنجره
درختان لرزان
میرقصند در این شب
باد بهاری
از سه کنج دیوار
چه سود بالا میرود
با این تلاش عبس
بچه سوسک کوچک.
قرص روی قرص
صبحت چطور بود؟
به حماقتمان
خندیدم
#مهدی_آزاد
@ForAzadism
#نیچه در نامهای خطاب به رود در ژوئیه ۱۸۸۲ به او میگوید در حال پایان بردن کتاب حکمت شادان است.
او در ادامه میگوید این کتاب تصویری از خود اوست (نیچه) که میتواند برای بقیه حکم زنگ خطری را داشته باشد.
نیچه در آن دوران بسیار بیمار بود و نوشتن را تنها دلیلی میدید که او را بهتر میکند. نیچه در این نامه اشتیاقی داشت که بسیار پیچیده بود. اشتیاقش بیشتر یک اشتیاق گوتهای بود تا اشتیاق چنین فیلسوفی.
چیزی که در آن نامه میخواندم اشتیاقی شاعرانه بود.
و کسانی که نیچه خواندهاند خوب میدانند او در مورد شاعران چه دیدگاهی داشت.
در پایان نامهاش نیز این چنین مینویسد 《آزاد باش یا بمیر.》
#مهدی_آزاد
@ForAzadism
او در ادامه میگوید این کتاب تصویری از خود اوست (نیچه) که میتواند برای بقیه حکم زنگ خطری را داشته باشد.
نیچه در آن دوران بسیار بیمار بود و نوشتن را تنها دلیلی میدید که او را بهتر میکند. نیچه در این نامه اشتیاقی داشت که بسیار پیچیده بود. اشتیاقش بیشتر یک اشتیاق گوتهای بود تا اشتیاق چنین فیلسوفی.
چیزی که در آن نامه میخواندم اشتیاقی شاعرانه بود.
و کسانی که نیچه خواندهاند خوب میدانند او در مورد شاعران چه دیدگاهی داشت.
در پایان نامهاش نیز این چنین مینویسد 《آزاد باش یا بمیر.》
#مهدی_آزاد
@ForAzadism
Azadism
عامه پسند چارلز بوکفسکی 👇👇 @ForAzadism
عامه پسند
چارلز بوکفسکی
بوکفسکی چندماه پس از انتشار این اثر چشم از جهان فرو میبندد، پس بگذارید اینگونه نوشتار خویش را آغاز کنم. با مرگ.
وقتی داشتم کتاب را میخواندم نمیتوانستم چشمم را بر این حس یا فکر ببندم که بوکفسکی در تمام طول کار مدام داشته به مرگ غریبالوقوع خویش فکر میکرده. نه بخاطر شخصیت بانو مرگ (از شخصیتهای اصلی کتاب) بلکه تمام کتاب بویی از مرگ میداد. یک مرگ آرام، ذره ذره و اذیت کننده. دوست داشتم بگویم عذاب آور اما مطمئنم عبارت درست اذیت کننده است.
یکبار گفتم بوکفسکی واقعگراترین فردی است که تا به حال دیدم و خواندن این اثر بازهم مرا نسبت به این نظر راسختر کرد. او (بوکفسکی) به دنبال یک شوالیه یا یک مرگ تراژدیک در اثرش نیست، او نمیخواهد یک جاودانگی یا جملات و معانی پیچیده را به ریسمان بکشد. در واقع کاری که میکند دقیقا بیان ابتذالی است که ما آنقدر با آن عجین شده و برخورد داریم که به کل برایمان نامرعی گشته.
قهرمان این کتاب یک کارگاه خصوصی است که یک آدم کاملا معمولی است. یک فرد میانسال پررو، بی ادب و الکلی که اخلاقیات برایش در دایره زندگی اجتماعی نمی گنجد اما گه گداری ناگهان همانگونه که فیلسوفان میگویند احمقترین افراد هم گاه ما را با حرفهایی خردمندانه غافلگیر میکنند.
بوکفسکی در این کتاب هم به شکل بی رحمانهای مشغول سلاخی خودش است. سلاخیای که از ترسهای وِی نشأت میگیرد و میتوان در تمام آثارش آنها را دید. البته بنده برای نظر دادن در مورد بوکفسکی هنوز ناپختهام و صرفا بخاطر توان درکی که از وی دارم چیزهایی به خط میکنم.
در جایی از کتاب بانوی مرگ به بلان (کارآگاه خصوصی) میگوید، من به یک اندازه اطراف همه هستم فقط تو بیشتر به آن اهمیت میدهی که همین نشان دهنده آن است که نویسنده چقدر در پذیرش مرگی نزدیک؛ در اندیشه است.
در نهایت میخواهم بگویم خواندن بوکفسکی برای همگان ممکن است و روش پرداخت و نگارش او آنقدر سر راست است که شما نیاز نیست چندان تلاش کنید مفاهیم را درک کنید. همینکه بدانید شخصیت سلین در داستان همان لویی فردینان سلین نویسنده مورد علاقه بوکوفسکی است نه سلین دیون خواننده فرانسوی و اسم چند مشروب الکلی هم بدانید کفایت میکند.
بقیهاش میشود آدم فضاییها، گوریلها، گنجشک قرمز، بارها، مشروب، ابتذال و ابتذال و ابتذال که بوکفسکی هیچ موضعی در مقابلش نمیگیرد و همه چیز را همانطور که هست بیان میکند.
ترجمه اثر از آقای پیمان خاکسار و توسط نشر چشمه منتشر شده که باید از ایشان بابت وفاداری به متن تشکر بسیار داشت.
#مهدی_آزاد
#چارلز_بوکوفسکی #عامهپسند
@ForAzadism
چارلز بوکفسکی
بوکفسکی چندماه پس از انتشار این اثر چشم از جهان فرو میبندد، پس بگذارید اینگونه نوشتار خویش را آغاز کنم. با مرگ.
وقتی داشتم کتاب را میخواندم نمیتوانستم چشمم را بر این حس یا فکر ببندم که بوکفسکی در تمام طول کار مدام داشته به مرگ غریبالوقوع خویش فکر میکرده. نه بخاطر شخصیت بانو مرگ (از شخصیتهای اصلی کتاب) بلکه تمام کتاب بویی از مرگ میداد. یک مرگ آرام، ذره ذره و اذیت کننده. دوست داشتم بگویم عذاب آور اما مطمئنم عبارت درست اذیت کننده است.
یکبار گفتم بوکفسکی واقعگراترین فردی است که تا به حال دیدم و خواندن این اثر بازهم مرا نسبت به این نظر راسختر کرد. او (بوکفسکی) به دنبال یک شوالیه یا یک مرگ تراژدیک در اثرش نیست، او نمیخواهد یک جاودانگی یا جملات و معانی پیچیده را به ریسمان بکشد. در واقع کاری که میکند دقیقا بیان ابتذالی است که ما آنقدر با آن عجین شده و برخورد داریم که به کل برایمان نامرعی گشته.
قهرمان این کتاب یک کارگاه خصوصی است که یک آدم کاملا معمولی است. یک فرد میانسال پررو، بی ادب و الکلی که اخلاقیات برایش در دایره زندگی اجتماعی نمی گنجد اما گه گداری ناگهان همانگونه که فیلسوفان میگویند احمقترین افراد هم گاه ما را با حرفهایی خردمندانه غافلگیر میکنند.
بوکفسکی در این کتاب هم به شکل بی رحمانهای مشغول سلاخی خودش است. سلاخیای که از ترسهای وِی نشأت میگیرد و میتوان در تمام آثارش آنها را دید. البته بنده برای نظر دادن در مورد بوکفسکی هنوز ناپختهام و صرفا بخاطر توان درکی که از وی دارم چیزهایی به خط میکنم.
در جایی از کتاب بانوی مرگ به بلان (کارآگاه خصوصی) میگوید، من به یک اندازه اطراف همه هستم فقط تو بیشتر به آن اهمیت میدهی که همین نشان دهنده آن است که نویسنده چقدر در پذیرش مرگی نزدیک؛ در اندیشه است.
در نهایت میخواهم بگویم خواندن بوکفسکی برای همگان ممکن است و روش پرداخت و نگارش او آنقدر سر راست است که شما نیاز نیست چندان تلاش کنید مفاهیم را درک کنید. همینکه بدانید شخصیت سلین در داستان همان لویی فردینان سلین نویسنده مورد علاقه بوکوفسکی است نه سلین دیون خواننده فرانسوی و اسم چند مشروب الکلی هم بدانید کفایت میکند.
بقیهاش میشود آدم فضاییها، گوریلها، گنجشک قرمز، بارها، مشروب، ابتذال و ابتذال و ابتذال که بوکفسکی هیچ موضعی در مقابلش نمیگیرد و همه چیز را همانطور که هست بیان میکند.
ترجمه اثر از آقای پیمان خاکسار و توسط نشر چشمه منتشر شده که باید از ایشان بابت وفاداری به متن تشکر بسیار داشت.
#مهدی_آزاد
#چارلز_بوکوفسکی #عامهپسند
@ForAzadism