📜"Form & Film"🎥
📌- نقد فیلم « ماده / دارو » ✍️- نویسنده: #آریا_باقری ▪️نقد هشتاد و نهم ▪️#نقد_فیلم_ماده ▪️نمره: بیارزش 📄- خلاصه داستان: داستان در مورد یک سلبریتیِ زن در حال افول به نام «الیزابت اسپارکل» (دمی مور) است که در پنجاهمین سالگرد تولدش، با یک تصادف سنگین، رئیس…
▪️« مادگی و بردگی »
▪️نقد فیلم « ماده / دارو »
▪️نمرهارزشیابی: بیارزش
▪️نویسنده: آریاباقـری
«ماده/دارو» فیلمی مهوع، وقیح، پلید و مشمئزکننده است که گمان میکند اگر حال مخاطبش را با کثافت کاری خراب کند و حس تهوع به او دهد یعنی کار جدی، بزرگ و هنری انجام داده است. حال آنکه نمیداند کثافت را هرچه بیشتر هم زدن چیزی جز کثافتی دیگر حاصل نمیکند. راستی اگر اینقدر فیلمسازان معاصرِ ما معتقدند که در برهم زدن حال مخاطب توانمندند چرا رویۀ معکوس آن را امتحان نمیکنند؟ چرا اثری زیبا، انسانی، متین و باوقار، سرشار از حس احترام به خود و دیگری نمیآفرینند؟ با آگاهی از پلیدی و پلشتی باید از آن فرار کرد، نه آنکه در جهت تحقق آن گام برداشت. نکند قصدشان فرار از سانتیمانتالیسم و نوعی احساساتگراییِ قلابی است؟ یا آنقدر زندگی به لجن کشیدهای دارند که از لذت چیزی جز سکس، خماری و خشونت را ندیدهاند؟
فیلم دارو/ماده؛ اثری مثلا نقادانه(!) به سازوکار هالیوود، مدلینگ و مانکنیگ است اما به باطن، شیفته و شیدای ساز و کار هالیوود، مدلینگ و مانکنیگ است. اما نه مانکن و مدل به مثابه فرد و یک آدم، بلکه به مثابه تن و بدن. همین میشود که آدمیزاد و ارزشهایش را به تن - و امیال شهوانی - کاسته میکند و از آن تنها ظرافت بدن، تراشیدگی تن پرحرارت و شادابیاش را میخواهد تا انگلوار خونش را بمکد، کام بگیرد و مصرفش کند. وقتی هم که پیر شد از همو نسخه دیگری بسازد تا شهوت سیری ناپذیرش را ارضا کند.
این به ظاهر اسمش نقد است اما در حقیقت این رویۀ چند سالۀ هالیوود است که از زنی به زنی دیگری، از نسخهای به نسخهای دیگر، مثل زالو چنگ میاندازد و مصرفشان میکند. از مصرفِ «آنا د آرماس» به قیمت «مرلین مونرو» گرفته تا «آنجلینا جولی» به قیمت «جیا».
در این مدل فیلمها هرزگی آزادیست. فقط چند خرده داستان همسو با برههای تاریخی یا صنعت تجاری مد کافیست تا استارت فیلمهایی که همه چیز را میخرند و خود فروخته میشوند، بخورد. هرچندسال یکبار چنین چیزهایی ساخته میشود. از «استریپتیز» و «نئون دمون» گرفته تا «تیتان»، «بلوند» و «سوسپیریا». با بودجههایی ناچیز یا متوسط که بنای فروشش سوار بر جاذبههای جنسی زنان است. با جلوههایی بصری، گاه فیگوراتیو ولی اروتیک و گاه با رگههایی از زیرژانرِ اسلشر. و برای آنکه در جشنوارههای هنری هم راه پیدا کنند، یکسری شعارهای گلچین شدۀ نه به مصرفگرایی، نه به بردگی جنسی و ابژگیِ زنان میدهند - درحالیکه خطمشیشان جز کالایی کردن و مصرفی دیدن زنان نیست. زنانی به مثابه عروسک جنسی، تعویضی و ترخیصی، مطیع بعنوان یک جسم، و پر بهره بعنوان جنسی لطیف، فاقد روح، اراده و اختیار. اگر هم زنی نخواست و طغیان کرد به هیولایی دو سر تبدیل میشود. این است مادگی و بردگی !
لذا فیلم «ماده/دارو» از همان فیلمهایی است که در همان جریانی که بالا ذکر شد جای میگیرد. نه جایی در میان جریاناتِ بزرگ سینما. اینگونه فیلمها، مریض و موضعمندند و بیشتر پی ارضای نیات شخصی خود، دهنکجی به سینما میکنند، بیان سینماتیک ندارند و معمولا سوژههایشان از آن آماتورها میشود. چون سینمایی نیستند و آن را نمیفهمند. برای اینان چگونگی مهم نیست. چگونگیشان با افترافکت جواب است چون چیستیشان (کمبودهای جنسی و تنانیشان) در اولویت است.
فیلم نگاهی از بالا به انسانیت، وجدان، جوانی و پیری، صنایع خلاق و هرآن مدیومی که از زنان کار میکشد، سود میبرد و ستاره میسازد، دارد. اساسا فیلم ضدستاره است. ضد همه چیز است، ضدزندگی است و حتی مرگ هراس است - و زندگی هراس-. برای همین پیوسته در تشنج است. تشنج از پیری و مرگ - حتی زیبایی. آنقدر متشنج که میتوان در لابلای خطوط فیلمنامۀ حقیر و فقیرش هم که تازه منتشر شده (اینکه نامزد در بخش فیلمنامه شده پیشکش) به تشنج نهفته در موضعش پی برد.
تشنجی برخاسته از تنپروری، تنآرایی و بیسوادی. با دمی موری که هرچه میگذرد به اسم بازیگری، خودرا بیشتر آلت دستِ صنعتگران و ابژۀ جنسی مردان، مثل یک موش آزمایشگاهی، کرده است تا اینکه خودرا بعنوان بازیگر، حرفهای کند. هرچند که مسیر دمی مور از بازی در «Striptease»، با تمام سودی که در گیشه داشت، درخور حدس بود که بار دیگر آن سود را با «ماده/دارو» تکرار کند. تکراری به مثابه مصرف شدن، تست شدن، آزمایش شدن، کالایی شدن و در آخر بنجل شدن، به مثابه یک بَلا. منتهی بلایی نه آسمانی بلکه زمینی و از سن آدمی - پیری و سالمندی - که در این چرخه زنان به جنسیتشان کاسته و با متر جوانی و جاودانگی، به مرور هرچه چروک بیشتری روی پوستشان بیفتد سریعتر از ردۀ هستی [باید] خارج شوند. با این رویهای که خود فیلم با این تفکر به همه چیز دارد، همانطور که خود میداند، روزی میرسد که از تعفنش باید سراغش را در زبالهدان تاریخ بگیرند.
✍️| نویسنده: #آریا_باقری
📽| @FormandFilm
▪️نقد فیلم « ماده / دارو »
▪️نمرهارزشیابی: بیارزش
▪️نویسنده: آریاباقـری
«ماده/دارو» فیلمی مهوع، وقیح، پلید و مشمئزکننده است که گمان میکند اگر حال مخاطبش را با کثافت کاری خراب کند و حس تهوع به او دهد یعنی کار جدی، بزرگ و هنری انجام داده است. حال آنکه نمیداند کثافت را هرچه بیشتر هم زدن چیزی جز کثافتی دیگر حاصل نمیکند. راستی اگر اینقدر فیلمسازان معاصرِ ما معتقدند که در برهم زدن حال مخاطب توانمندند چرا رویۀ معکوس آن را امتحان نمیکنند؟ چرا اثری زیبا، انسانی، متین و باوقار، سرشار از حس احترام به خود و دیگری نمیآفرینند؟ با آگاهی از پلیدی و پلشتی باید از آن فرار کرد، نه آنکه در جهت تحقق آن گام برداشت. نکند قصدشان فرار از سانتیمانتالیسم و نوعی احساساتگراییِ قلابی است؟ یا آنقدر زندگی به لجن کشیدهای دارند که از لذت چیزی جز سکس، خماری و خشونت را ندیدهاند؟
فیلم دارو/ماده؛ اثری مثلا نقادانه(!) به سازوکار هالیوود، مدلینگ و مانکنیگ است اما به باطن، شیفته و شیدای ساز و کار هالیوود، مدلینگ و مانکنیگ است. اما نه مانکن و مدل به مثابه فرد و یک آدم، بلکه به مثابه تن و بدن. همین میشود که آدمیزاد و ارزشهایش را به تن - و امیال شهوانی - کاسته میکند و از آن تنها ظرافت بدن، تراشیدگی تن پرحرارت و شادابیاش را میخواهد تا انگلوار خونش را بمکد، کام بگیرد و مصرفش کند. وقتی هم که پیر شد از همو نسخه دیگری بسازد تا شهوت سیری ناپذیرش را ارضا کند.
این به ظاهر اسمش نقد است اما در حقیقت این رویۀ چند سالۀ هالیوود است که از زنی به زنی دیگری، از نسخهای به نسخهای دیگر، مثل زالو چنگ میاندازد و مصرفشان میکند. از مصرفِ «آنا د آرماس» به قیمت «مرلین مونرو» گرفته تا «آنجلینا جولی» به قیمت «جیا».
در این مدل فیلمها هرزگی آزادیست. فقط چند خرده داستان همسو با برههای تاریخی یا صنعت تجاری مد کافیست تا استارت فیلمهایی که همه چیز را میخرند و خود فروخته میشوند، بخورد. هرچندسال یکبار چنین چیزهایی ساخته میشود. از «استریپتیز» و «نئون دمون» گرفته تا «تیتان»، «بلوند» و «سوسپیریا». با بودجههایی ناچیز یا متوسط که بنای فروشش سوار بر جاذبههای جنسی زنان است. با جلوههایی بصری، گاه فیگوراتیو ولی اروتیک و گاه با رگههایی از زیرژانرِ اسلشر. و برای آنکه در جشنوارههای هنری هم راه پیدا کنند، یکسری شعارهای گلچین شدۀ نه به مصرفگرایی، نه به بردگی جنسی و ابژگیِ زنان میدهند - درحالیکه خطمشیشان جز کالایی کردن و مصرفی دیدن زنان نیست. زنانی به مثابه عروسک جنسی، تعویضی و ترخیصی، مطیع بعنوان یک جسم، و پر بهره بعنوان جنسی لطیف، فاقد روح، اراده و اختیار. اگر هم زنی نخواست و طغیان کرد به هیولایی دو سر تبدیل میشود. این است مادگی و بردگی !
لذا فیلم «ماده/دارو» از همان فیلمهایی است که در همان جریانی که بالا ذکر شد جای میگیرد. نه جایی در میان جریاناتِ بزرگ سینما. اینگونه فیلمها، مریض و موضعمندند و بیشتر پی ارضای نیات شخصی خود، دهنکجی به سینما میکنند، بیان سینماتیک ندارند و معمولا سوژههایشان از آن آماتورها میشود. چون سینمایی نیستند و آن را نمیفهمند. برای اینان چگونگی مهم نیست. چگونگیشان با افترافکت جواب است چون چیستیشان (کمبودهای جنسی و تنانیشان) در اولویت است.
فیلم نگاهی از بالا به انسانیت، وجدان، جوانی و پیری، صنایع خلاق و هرآن مدیومی که از زنان کار میکشد، سود میبرد و ستاره میسازد، دارد. اساسا فیلم ضدستاره است. ضد همه چیز است، ضدزندگی است و حتی مرگ هراس است - و زندگی هراس-. برای همین پیوسته در تشنج است. تشنج از پیری و مرگ - حتی زیبایی. آنقدر متشنج که میتوان در لابلای خطوط فیلمنامۀ حقیر و فقیرش هم که تازه منتشر شده (اینکه نامزد در بخش فیلمنامه شده پیشکش) به تشنج نهفته در موضعش پی برد.
تشنجی برخاسته از تنپروری، تنآرایی و بیسوادی. با دمی موری که هرچه میگذرد به اسم بازیگری، خودرا بیشتر آلت دستِ صنعتگران و ابژۀ جنسی مردان، مثل یک موش آزمایشگاهی، کرده است تا اینکه خودرا بعنوان بازیگر، حرفهای کند. هرچند که مسیر دمی مور از بازی در «Striptease»، با تمام سودی که در گیشه داشت، درخور حدس بود که بار دیگر آن سود را با «ماده/دارو» تکرار کند. تکراری به مثابه مصرف شدن، تست شدن، آزمایش شدن، کالایی شدن و در آخر بنجل شدن، به مثابه یک بَلا. منتهی بلایی نه آسمانی بلکه زمینی و از سن آدمی - پیری و سالمندی - که در این چرخه زنان به جنسیتشان کاسته و با متر جوانی و جاودانگی، به مرور هرچه چروک بیشتری روی پوستشان بیفتد سریعتر از ردۀ هستی [باید] خارج شوند. با این رویهای که خود فیلم با این تفکر به همه چیز دارد، همانطور که خود میداند، روزی میرسد که از تعفنش باید سراغش را در زبالهدان تاریخ بگیرند.
✍️| نویسنده: #آریا_باقری
📽| @FormandFilm
Forwarded from کانون سینمای دانشگاه صنعتی شریف
🎬✨ بلیط فروشی فیلم سینمایی The Man Who Knew Too Much 🎬🔍 آغاز شد! ✨🎬
📅 تاریخ نمایش: 10 دی
🕒 ساعت: 16:30
📍 مکان: آمفی تئاتر مرکزی دانشگاه صنعتی شریف🎭
خلاصه فیلم:
فیلم داستان یک خانواده آمریکایی را روایت میکند که در سفر به مراکش به طور تصادفی شاهد ترور یک مرد میشوند. پس از آن، آنها درگیر یک توطئه بینالمللی میشوند و برای نجات فرزندشان که توسط عاملان ناشناس ربوده شده است، مجبور به کشف حقیقت میشوند.
کارگردان: آلفرد هیچکاک
امتیازات :
IMDb: 7.5/10 ⭐️
Rotten Tomatoes: 93% 🍅
منتقدین:
آریا باقری
عرفان گرگین
💳 قیمت بلیط:
• بلیط زودهنگام: ۴۰ هزار تومان (تا جمعه ۷ دی)
• بلیط دیرهنگام: ۵۰ هزار تومان
پذیرایی و استراحت ۱۵ دقیقه ای بین اکران و نقد فیلم 🍩☕️
🔹 فروش بلیط برای دانشجویان و همچنین علاقهمندان خارج از دانشگاه امکانپذیر است.
⚠️ به جهت هماهنگی های لازم برای ورود برای خریداران خارج از دانشگاه، خرید بلیت برای این عزیزان حداکثر تا ساعت 12 ظهر روز یکشنبه ۹ دی ماه امکان پذیر خواهد بود.
🔗 لینک خرید بلیت
با دوستانتون بیاید تا در کنار هم از این فیلم سینمایی زیبا لذت ببریم! 🎥🍿
@Sharif_CinemaCenter
📅 تاریخ نمایش: 10 دی
🕒 ساعت: 16:30
📍 مکان: آمفی تئاتر مرکزی دانشگاه صنعتی شریف🎭
خلاصه فیلم:
فیلم داستان یک خانواده آمریکایی را روایت میکند که در سفر به مراکش به طور تصادفی شاهد ترور یک مرد میشوند. پس از آن، آنها درگیر یک توطئه بینالمللی میشوند و برای نجات فرزندشان که توسط عاملان ناشناس ربوده شده است، مجبور به کشف حقیقت میشوند.
کارگردان: آلفرد هیچکاک
امتیازات :
IMDb: 7.5/10 ⭐️
Rotten Tomatoes: 93% 🍅
منتقدین:
آریا باقری
عرفان گرگین
💳 قیمت بلیط:
• بلیط زودهنگام: ۴۰ هزار تومان (تا جمعه ۷ دی)
• بلیط دیرهنگام: ۵۰ هزار تومان
پذیرایی و استراحت ۱۵ دقیقه ای بین اکران و نقد فیلم 🍩☕️
🔹 فروش بلیط برای دانشجویان و همچنین علاقهمندان خارج از دانشگاه امکانپذیر است.
⚠️ به جهت هماهنگی های لازم برای ورود برای خریداران خارج از دانشگاه، خرید بلیت برای این عزیزان حداکثر تا ساعت 12 ظهر روز یکشنبه ۹ دی ماه امکان پذیر خواهد بود.
🔗 لینک خرید بلیت
با دوستانتون بیاید تا در کنار هم از این فیلم سینمایی زیبا لذت ببریم! 🎥🍿
@Sharif_CinemaCenter
Forwarded from Perspective | پرسپکتیو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فرانک کاپرا:
• آغاز سال جدید میلادی (۲۰۲۵) مبارک
« فیلم چه زندگی شگفتانگیزی اساسا باور فرد به خودش است. و من آن را برای مبارزه با گرایش مدرن به سوی الحاد ساختم. این فیلم تمام فلسفه فیلمسازی من را خلاصه میکند. اول؛ برای بالا بردن ارزش فرد. دوم؛ حمایت از انسان - دفاع از اهداف او، اعتراض به هرگونه تنزل حیثیت، روح یا الوهیت او. و سوم، دراماتیزه کردن زنده بودن یک فرد - مانند درونمایه خود فیلم. چرا که در تاریکی، درخشندگی و شکوهی وجود دارد، مگر میتوانیم نبینیم، فقط برای دیدن آن باید نگاه کنیم. خواهش میکنم نگاه کنید. »
● The Greatest Christmas Movie of all 🎶
● Wishing everyone a Merry Christmas ! 🎄🔔
• 𝑰𝒕'𝒔 𝑾𝒐𝒏𝒅𝒆𝒓𝒇𝒖𝒍 𝑳𝒊𝒇𝒆 (𝟏𝟗𝟒𝟔)
• 𝑫𝒊𝒓: 𝑭𝒓𝒂𝒏𝒌 𝑪𝒂𝒑𝒓𝒂
▫️ | #Basics
👤 | #Frank_Capra
🌀 | @Perspective_7
• آغاز سال جدید میلادی (۲۰۲۵) مبارک
« فیلم چه زندگی شگفتانگیزی اساسا باور فرد به خودش است. و من آن را برای مبارزه با گرایش مدرن به سوی الحاد ساختم. این فیلم تمام فلسفه فیلمسازی من را خلاصه میکند. اول؛ برای بالا بردن ارزش فرد. دوم؛ حمایت از انسان - دفاع از اهداف او، اعتراض به هرگونه تنزل حیثیت، روح یا الوهیت او. و سوم، دراماتیزه کردن زنده بودن یک فرد - مانند درونمایه خود فیلم. چرا که در تاریکی، درخشندگی و شکوهی وجود دارد، مگر میتوانیم نبینیم، فقط برای دیدن آن باید نگاه کنیم. خواهش میکنم نگاه کنید. »
● The Greatest Christmas Movie of all 🎶
● Wishing everyone a Merry Christmas ! 🎄🔔
• 𝑰𝒕'𝒔 𝑾𝒐𝒏𝒅𝒆𝒓𝒇𝒖𝒍 𝑳𝒊𝒇𝒆 (𝟏𝟗𝟒𝟔)
• 𝑫𝒊𝒓: 𝑭𝒓𝒂𝒏𝒌 𝑪𝒂𝒑𝒓𝒂
▫️ | #Basics
👤 | #Frank_Capra
🌀 | @Perspective_7
| در باب "منیت کاذب؛ منیت جعلی"
| نويسنده: آریاباقــری
بنا به تعاریف ناصحیحی، که فلسفه غرب هم ناخواسته به آن دامن زده؛ آدمی را «منیت» اش تعریف میکند. حال اگر در روزگارانی افرادی بودهاند که با صیقل منیت و هویت خود، غرورشان الک میشد و پخته میشدند، امروزه این غرورِ کاذب برخاسته از «منیت» است که آنان را تعریف میکند. تهیشدگانی پروار و پرمدعا که تنها دستاویزشان «منیت» شان است. هر حرفی و هر کاری بخواهند میکنند، چون منیتشان به آنان حق چنین کاری را داده است. چه امروزه در دنیای مجازی که گویی میخواهند با هر موضعگیری که دارند منیت خود را نشان دهند. و چه در دنیای واقعی که به شکل دیگری این ویروس زیاد شده است.
در دنیای مجازی؛ افراد شخصا از چیزی لذت نمیبرند و یا نقد و تحلیلی ندارند تا از دلِ مواجهه با جامعه آنرا تبیین کنند، بلکه خودرا پشت حجم سرطانیِ اطلاعاتی قایم میکنند تا بیشتر منیتشان را فاش و ذات خودرا مخفی در مساله کنند. یعنی یک موضوع را بررسی و تحلیل نمیکنند تا دست آخر به یک قضاوت تحلیلی برسند، بلکه خودرا درون یک موضوع ذوب میکنند تا با برچسب "قضاوت نکنید" از تحلیل و بررسیِ آن فرار کنند.
منیت کاذب به افراد اجازه تحلیل و قضاوت نمیدهد، چون منیت راستینِ مفقودهشان آنان را در دنیای مجازی به مواجههای صحیح هدایت نمیکند. تمام فضای مجازی همین است. پیروی باطلِ اهل بطلان. این بطلان از سطح جامعه مدنی انسان سرچشمه میگیرد. یک مهمانی را تصور کنید؛ اکثر اوقات در یک مهمانی آدمها جمع نمیشوند تا با یکدیگر گفتگو کنند بلکه جمع میشوند تا «من» شان را به رخ بکشند. زنان با زیبایی و زنانگی، و مردان با کلام و مردانگی. زنان در نخستین مرحله، با جذابیت زنانه خود سعی بر زیبا نشان دادن و تمایز «منِ» خود با دیگران دارند و مردان، پیروزی خود را جدای از داشتن همسر، در بحثها و موفقیتهای شغلیِ خود میدانند.
این رقابت مزورانه، یک جدال پر از فریبکاری و ریاکاری و خودنمایی است. تبادل افکاری صورت نمیگیرد تا برای حل یک مشکل دیالوگی شکل گیرد. این یک مونولوگ شخصی است که «منیت» را نمایش میدهد. با ظهور و بروز «منیت»، اخلاقیات از بین میرود. نمایش آن نیز هویت را نابود میکند و آدمی را مسلط بر همه چیز، جز خودش میبیند. درحالیکه منیت احتیاجی به نمایش ندارد. با سبک درستِ زندگیِ ما، نمایان میشود ولی منیت کاذب محتاج نمایش است و ابزاری برای بهتر دیده شدن و برتر بودن میخواهد. پس به شخص مقابل احتباج دارد تا از چشم طرف مقابل خود را ببیند. در نتیجه نسبت به خود بیاعتماد و نامطمئن میشود. گویی شخص مقابل آیینۀ روبروی اوست که باید حتما در آن موجه دیده شود. دیگر خودی ندارد تا برای خود زندگی کند. زیرا «منِ» واقعیاش سلب شده و منِ جعلیاش رشد پیدا کرده است. دیگر او خودرا همانطور تعریف میکند که شخص مقابل میخواهد ببیند: همیشه موفق، همیشه شاد. در نتیجه آینه دیگر او را نشان نمیدهد چون از او حقیقتی در کار نیست که راستین باشد. هرچه هست فخر است و تکبر.
منیت راستین تحلیل میآورد، اندرنگری میآورد و نقد - و نخست نقد خود. اما منیت کاذب تظاهر بدینهاست. پس این رویه، به دو رویی و ریاکاری ختم میشود. در این جدال افرادی هم هستند که در مسیر دیگری، از «منیت کاذب» پناه به «منیت جعلیِ» خود میبرند. بسیاری در فرار از این خودنماییِ دروغین منیت، به فضای مجازی پناه میبرند. فرارشان نوعی پیشگیری و پسزنیِ همرنگ جماعت شدن است. و این پسزنی، فرایند غلط دیگری از نیست کردن «منیت» حقیقی خود دارد و آن «منیت جعلی» است.
«منیت جعلی» شکل دیگر «منیت کاذب» است - و میتواند به آن منجر شود. کسی که تظاهر و نقاب مردم در دنیای واقعی را تاب نیاورده، به همین علت افسرده شده است. زیرا در چرخه رقابت مذبوحانه با منیت کاذب افراد، اینان یا توانایی رقابت ندارند، یا مغلوب میشوند و یا هویتشان لِه میشود. همانان که اهل شوآف نیستند و از سویی تاب سکوت کردن در برابر متظاهران را هم ندارند. در نتیجه در این تقابل، با هویت و «منِ» واقعی خود نمیتوانند کنار بیایند. پس به «منِ جعلیِ» روی میآورند.
اکانت فیک درست میکنند تا شخصی دیگری باشند غیر از آن کسی که هستند. غیر از آن منی که ناتوان، مملوک و مغلوبِ منیت کاذب دیگران است، تا طعم پیروزی را در دنیای پر از دروغ و تظاهر امروز به شکل باطل دیگری بچشند. این ویروس عصر پستمدرن و امروز است که گریبان یکایک مارا گرفته است. پیر و جوان هم ندارد. امروزه «منیت»؛ پوستین دروغینی است که ضخامتش، حجابی علیه ادراک، تحلیل و مواجهه راستین شخص با خودش است. از این روست که قابلیت تفکر، تحلیل، درنگ، نقد، خویشتنشناسی و خویشتنسازی را از آدمی میگیرد و اورا مغرضانه دانای کلی میکند که خود نمیداند نادانتر از همه است.
✍️| نويسنده: #آریا_باقری #یادداشت
📽| @FormandFilm
| نويسنده: آریاباقــری
بنا به تعاریف ناصحیحی، که فلسفه غرب هم ناخواسته به آن دامن زده؛ آدمی را «منیت» اش تعریف میکند. حال اگر در روزگارانی افرادی بودهاند که با صیقل منیت و هویت خود، غرورشان الک میشد و پخته میشدند، امروزه این غرورِ کاذب برخاسته از «منیت» است که آنان را تعریف میکند. تهیشدگانی پروار و پرمدعا که تنها دستاویزشان «منیت» شان است. هر حرفی و هر کاری بخواهند میکنند، چون منیتشان به آنان حق چنین کاری را داده است. چه امروزه در دنیای مجازی که گویی میخواهند با هر موضعگیری که دارند منیت خود را نشان دهند. و چه در دنیای واقعی که به شکل دیگری این ویروس زیاد شده است.
در دنیای مجازی؛ افراد شخصا از چیزی لذت نمیبرند و یا نقد و تحلیلی ندارند تا از دلِ مواجهه با جامعه آنرا تبیین کنند، بلکه خودرا پشت حجم سرطانیِ اطلاعاتی قایم میکنند تا بیشتر منیتشان را فاش و ذات خودرا مخفی در مساله کنند. یعنی یک موضوع را بررسی و تحلیل نمیکنند تا دست آخر به یک قضاوت تحلیلی برسند، بلکه خودرا درون یک موضوع ذوب میکنند تا با برچسب "قضاوت نکنید" از تحلیل و بررسیِ آن فرار کنند.
منیت کاذب به افراد اجازه تحلیل و قضاوت نمیدهد، چون منیت راستینِ مفقودهشان آنان را در دنیای مجازی به مواجههای صحیح هدایت نمیکند. تمام فضای مجازی همین است. پیروی باطلِ اهل بطلان. این بطلان از سطح جامعه مدنی انسان سرچشمه میگیرد. یک مهمانی را تصور کنید؛ اکثر اوقات در یک مهمانی آدمها جمع نمیشوند تا با یکدیگر گفتگو کنند بلکه جمع میشوند تا «من» شان را به رخ بکشند. زنان با زیبایی و زنانگی، و مردان با کلام و مردانگی. زنان در نخستین مرحله، با جذابیت زنانه خود سعی بر زیبا نشان دادن و تمایز «منِ» خود با دیگران دارند و مردان، پیروزی خود را جدای از داشتن همسر، در بحثها و موفقیتهای شغلیِ خود میدانند.
این رقابت مزورانه، یک جدال پر از فریبکاری و ریاکاری و خودنمایی است. تبادل افکاری صورت نمیگیرد تا برای حل یک مشکل دیالوگی شکل گیرد. این یک مونولوگ شخصی است که «منیت» را نمایش میدهد. با ظهور و بروز «منیت»، اخلاقیات از بین میرود. نمایش آن نیز هویت را نابود میکند و آدمی را مسلط بر همه چیز، جز خودش میبیند. درحالیکه منیت احتیاجی به نمایش ندارد. با سبک درستِ زندگیِ ما، نمایان میشود ولی منیت کاذب محتاج نمایش است و ابزاری برای بهتر دیده شدن و برتر بودن میخواهد. پس به شخص مقابل احتباج دارد تا از چشم طرف مقابل خود را ببیند. در نتیجه نسبت به خود بیاعتماد و نامطمئن میشود. گویی شخص مقابل آیینۀ روبروی اوست که باید حتما در آن موجه دیده شود. دیگر خودی ندارد تا برای خود زندگی کند. زیرا «منِ» واقعیاش سلب شده و منِ جعلیاش رشد پیدا کرده است. دیگر او خودرا همانطور تعریف میکند که شخص مقابل میخواهد ببیند: همیشه موفق، همیشه شاد. در نتیجه آینه دیگر او را نشان نمیدهد چون از او حقیقتی در کار نیست که راستین باشد. هرچه هست فخر است و تکبر.
منیت راستین تحلیل میآورد، اندرنگری میآورد و نقد - و نخست نقد خود. اما منیت کاذب تظاهر بدینهاست. پس این رویه، به دو رویی و ریاکاری ختم میشود. در این جدال افرادی هم هستند که در مسیر دیگری، از «منیت کاذب» پناه به «منیت جعلیِ» خود میبرند. بسیاری در فرار از این خودنماییِ دروغین منیت، به فضای مجازی پناه میبرند. فرارشان نوعی پیشگیری و پسزنیِ همرنگ جماعت شدن است. و این پسزنی، فرایند غلط دیگری از نیست کردن «منیت» حقیقی خود دارد و آن «منیت جعلی» است.
«منیت جعلی» شکل دیگر «منیت کاذب» است - و میتواند به آن منجر شود. کسی که تظاهر و نقاب مردم در دنیای واقعی را تاب نیاورده، به همین علت افسرده شده است. زیرا در چرخه رقابت مذبوحانه با منیت کاذب افراد، اینان یا توانایی رقابت ندارند، یا مغلوب میشوند و یا هویتشان لِه میشود. همانان که اهل شوآف نیستند و از سویی تاب سکوت کردن در برابر متظاهران را هم ندارند. در نتیجه در این تقابل، با هویت و «منِ» واقعی خود نمیتوانند کنار بیایند. پس به «منِ جعلیِ» روی میآورند.
اکانت فیک درست میکنند تا شخصی دیگری باشند غیر از آن کسی که هستند. غیر از آن منی که ناتوان، مملوک و مغلوبِ منیت کاذب دیگران است، تا طعم پیروزی را در دنیای پر از دروغ و تظاهر امروز به شکل باطل دیگری بچشند. این ویروس عصر پستمدرن و امروز است که گریبان یکایک مارا گرفته است. پیر و جوان هم ندارد. امروزه «منیت»؛ پوستین دروغینی است که ضخامتش، حجابی علیه ادراک، تحلیل و مواجهه راستین شخص با خودش است. از این روست که قابلیت تفکر، تحلیل، درنگ، نقد، خویشتنشناسی و خویشتنسازی را از آدمی میگیرد و اورا مغرضانه دانای کلی میکند که خود نمیداند نادانتر از همه است.
✍️| نويسنده: #آریا_باقری #یادداشت
📽| @FormandFilm
📌 - نقد فیلم « ۷۰ سی »
🔖 - « معامله دو سر باخت »
✍️ - نویسنده: #آریا_باقری
▪️¦ نقد نودم
▪️¦ #نقد_فیلم_۷۰_سی
▪️︎¦ کارگردان: بهرام افشاری
▪️¦ نمره: بیارزش
📄 خلاصه داستان: برات و پرویز سعی میکنند تا یعقوب را که برنده جایزه قرعه کشی شده است، زنده نگه دارند تا آن را دریافت کند و قصد دارند سهمی را از آن خود کنند. با این حال، یک پزشک میگوید یعقوب به زودی خواهد مرد و نقشه آنها برای بهرهمندی از بردهای او پیچیده میشود.
🔰- [ خواندن نـقد ] 👉
🔘¦ #نقد_فیلم #۷۰_سی #بهرام_افشاری #سینمای_کمدی
▪️¦ #Seventy_Thirty
▪️¦ #Review #Critic
📽¦ @FormandFilm
🔖 - « معامله دو سر باخت »
✍️ - نویسنده: #آریا_باقری
▪️¦ نقد نودم
▪️¦ #نقد_فیلم_۷۰_سی
▪️︎¦ کارگردان: بهرام افشاری
▪️¦ نمره: بیارزش
📄 خلاصه داستان: برات و پرویز سعی میکنند تا یعقوب را که برنده جایزه قرعه کشی شده است، زنده نگه دارند تا آن را دریافت کند و قصد دارند سهمی را از آن خود کنند. با این حال، یک پزشک میگوید یعقوب به زودی خواهد مرد و نقشه آنها برای بهرهمندی از بردهای او پیچیده میشود.
🔰- [ خواندن نـقد ] 👉
🔘¦ #نقد_فیلم #۷۰_سی #بهرام_افشاری #سینمای_کمدی
▪️¦ #Seventy_Thirty
▪️¦ #Review #Critic
📽¦ @FormandFilm
📌 - نقد و تحلیل فیلم « زنان »
🔖 - « عشق در میان ویرانهها »
✍️ - نویسنده: #آریا_باقری
▪️¦ نقد نود و یکم
▪️¦ #نقد_فیلم_زنان
▪️︎¦ کارگردان: جرج کیوکر
▪️¦ نمره ارزشیابی: ⭐️⭐️⭐️⭐️ (4 از 4)
📄 خلاصه داستان: فیلم «زنان» دربارۀ «مری هینز»، زن متاهلی است که از طریق دوستانِ فضولِ خبرچینش درمییابد که شوهرش با یک فروشندۀ عطر، رابطه عاشقانه دارد. او ابتدا خود را به نادانی میزند و سعی میکند با سکوت و خودخوری، چارچوبِ خانوادهاش را حفظ کند. تااینکه ناگزیر به رویارویی با خیانت همسرش میشود. از آنسو فیلم داستان روابط عاشقانۀ چندزن مرتبط با داستانِ اصلی را همزمان پیش میبرد.
🔰- [ خواندن نـقد ] 👉
🔘¦ #نقد_فیلم #زنان #جرج_کیوکر #فیلم_زنان
▪️¦ #The_Women (1939)
▪️¦ #Review #Critic
📽¦ @FormandFilm
🔖 - « عشق در میان ویرانهها »
✍️ - نویسنده: #آریا_باقری
▪️¦ نقد نود و یکم
▪️¦ #نقد_فیلم_زنان
▪️︎¦ کارگردان: جرج کیوکر
▪️¦ نمره ارزشیابی: ⭐️⭐️⭐️⭐️ (4 از 4)
📄 خلاصه داستان: فیلم «زنان» دربارۀ «مری هینز»، زن متاهلی است که از طریق دوستانِ فضولِ خبرچینش درمییابد که شوهرش با یک فروشندۀ عطر، رابطه عاشقانه دارد. او ابتدا خود را به نادانی میزند و سعی میکند با سکوت و خودخوری، چارچوبِ خانوادهاش را حفظ کند. تااینکه ناگزیر به رویارویی با خیانت همسرش میشود. از آنسو فیلم داستان روابط عاشقانۀ چندزن مرتبط با داستانِ اصلی را همزمان پیش میبرد.
🔰- [ خواندن نـقد ] 👉
🔘¦ #نقد_فیلم #زنان #جرج_کیوکر #فیلم_زنان
▪️¦ #The_Women (1939)
▪️¦ #Review #Critic
📽¦ @FormandFilm
Forwarded from سینما نوستالژیا
🎬 سینماتک نوستالژیا با همکاری «پرسپکتیو» برگزار میکند:
🎥اکران و نقد فیلم
Eraserhead 1977 / کله پاک کن
📽 کارگردان: دیوید لینچ
🎞 با هدایت: آریا باقری و یاشار یوسفی
📆 سه شنبه ۲۳ بهمن، ساعت ۵:۳۰ در سالن سینمای مکتب تهران ( خیابان نجات الهی )
📎 در این جلسه قصد داریم پس از چند هفته از درگذشت دیوید لینچ برای یادبود او، «کله پاک کن»، یکی از مهمترین فیلمهای وی را اکران و در مورد این فیلم و جهان فیلمسازی او و آثار دیگر این کارگردان به نقد و بررسی بنشینیم.
✅ برای خرید بلیت و اطلاعات بیشتر به آیدی زیر پیام دهید:👇👇
@Nostalgiaadmin👈
🏢 ادرس این جلسه: خیابان نجات الهی، خیابان ورشو، خیابان عضدی، کوچه کیوان ، مکتب تهران.
📎 ظرفیت محدود است، لطفا برای ثبت نام از یکی، دو روز قبل به ما اطلاع دهید.
@NostalgiaCinematheque
@Perspective_7
🎥اکران و نقد فیلم
Eraserhead 1977 / کله پاک کن
📽 کارگردان: دیوید لینچ
🎞 با هدایت: آریا باقری و یاشار یوسفی
📆 سه شنبه ۲۳ بهمن، ساعت ۵:۳۰ در سالن سینمای مکتب تهران ( خیابان نجات الهی )
📎 در این جلسه قصد داریم پس از چند هفته از درگذشت دیوید لینچ برای یادبود او، «کله پاک کن»، یکی از مهمترین فیلمهای وی را اکران و در مورد این فیلم و جهان فیلمسازی او و آثار دیگر این کارگردان به نقد و بررسی بنشینیم.
✅ برای خرید بلیت و اطلاعات بیشتر به آیدی زیر پیام دهید:👇👇
@Nostalgiaadmin👈
🏢 ادرس این جلسه: خیابان نجات الهی، خیابان ورشو، خیابان عضدی، کوچه کیوان ، مکتب تهران.
📎 ظرفیت محدود است، لطفا برای ثبت نام از یکی، دو روز قبل به ما اطلاع دهید.
@NostalgiaCinematheque
@Perspective_7
📌¦ نقد آثار چهلوسومین جشنواره فیلم فجر
✍️| نویسنده: آریاباقــری
📽¦ نقد نود و دوم
🔻¦ فیلم #اشک_هور
▪️¦ نمره: ١ از ۴ (⭐️)
👈¦ [خواندن نقد]
📽¦ نقد نود و سوم
🔻¦ فیلم #آنتیک
▪️¦ نمره: بیارزش
👈¦ [خواندن نقد]
📽¦ نقد نود و چهارم
🔻¦ فیلم #شمال_از_جنوب_غربی
▪️¦ نمره: ۲.۵ از ۴ (½⭐️⭐️)
👈¦ [خواندن نقد]
📽¦ نقد نود و پنجم
🔻¦ فیلم #زیبا_صدایم_کن
▪️¦ نمره: بیارزش
👈¦ [خواندن نقد]
📽¦ نقد نود و ششم
🔻¦ فیلم #سونسوز
▪️¦ نمره: بیارزش
👈¦ [خواندن نقد]
📽¦ نقد نود و هفتم
🔻¦ فیلم #فیلم_۱۹۶۸
▪️¦ نمره: ١ از ۴ (⭐️)
👈¦ [خواندن نقد]
▪️#چهل_و_سومین_جشنواره_فیلم_فجر
▪️#نقد_فیلم #ضدیادداشت #فیلم_فجر
▪️| #Critic #Review
🌀| @Perspective_7
📽| @FORMANDFILM
✍️| نویسنده: آریاباقــری
📽¦ نقد نود و دوم
🔻¦ فیلم #اشک_هور
▪️¦ نمره: ١ از ۴ (⭐️)
👈¦ [خواندن نقد]
📽¦ نقد نود و سوم
🔻¦ فیلم #آنتیک
▪️¦ نمره: بیارزش
👈¦ [خواندن نقد]
📽¦ نقد نود و چهارم
🔻¦ فیلم #شمال_از_جنوب_غربی
▪️¦ نمره: ۲.۵ از ۴ (½⭐️⭐️)
👈¦ [خواندن نقد]
📽¦ نقد نود و پنجم
🔻¦ فیلم #زیبا_صدایم_کن
▪️¦ نمره: بیارزش
👈¦ [خواندن نقد]
📽¦ نقد نود و ششم
🔻¦ فیلم #سونسوز
▪️¦ نمره: بیارزش
👈¦ [خواندن نقد]
📽¦ نقد نود و هفتم
🔻¦ فیلم #فیلم_۱۹۶۸
▪️¦ نمره: ١ از ۴ (⭐️)
👈¦ [خواندن نقد]
▪️#چهل_و_سومین_جشنواره_فیلم_فجر
▪️#نقد_فیلم #ضدیادداشت #فیلم_فجر
▪️| #Critic #Review
🌀| @Perspective_7
📽| @FORMANDFILM
▪️بیبیگرل (Babygirl)
▪️بیارزش
▪️آریاباقری
بیبیگرل؛ استثمارگر است. با توجیه احساسات و توجه به نیازهای زنان مسن، از آنان سوءاستفاده میکند. آنان را در حد لذایذ جنسی کاسته و با تمرکز روی اندام جاافتاده آنان به ارزشهای سنی-شخصیتی آنان توهین میکند. عنوان فیلم هم به همین مقصود زنان مسن را "دختربچه" خطاب میکند. جوانگرایی پشتش انسانی نیست بلکه شهوانی، کثیف و کالایی است. نگاه فیلم به زنان منحط، افراطی و از بالاست. جنس زن را نه برای زندگی بلکه ابژهای مصرفی میبیند. فیلم بیش از آنکه از احساسات زنان مسن حمایت کند، آنها را عروسک جنسی برای نسلهای بعد میکند. بیبیگرل؛ کثیف است و ارزشهای انسانی را با تمایلات نفسانی تاخت میزند. وقاحتی که بیبیگرل میسازد سبب هبوط ستارهها میشود؛ این بار هبوط نیکول کیدمن. تا از "ساعتها" به اینجا برسد که مثل سگ از کاسه شیر لیس بزند و برده جنسی نخالهها شود. با تاثیری نامرئی از نماهای داخلی "Eyes Wide Shut" - که هرچه در آنجا سعی میشد با شهوانیت شیطانی در جنگ باشد، در اینجا سوار بر زشتیِ خیانت و شهوت، فساد را بدیهی و توجیهی روانشناسانه میکند.
▪️ | #Babygirl
📽 | @FormandFilm
▪️بیارزش
▪️آریاباقری
بیبیگرل؛ استثمارگر است. با توجیه احساسات و توجه به نیازهای زنان مسن، از آنان سوءاستفاده میکند. آنان را در حد لذایذ جنسی کاسته و با تمرکز روی اندام جاافتاده آنان به ارزشهای سنی-شخصیتی آنان توهین میکند. عنوان فیلم هم به همین مقصود زنان مسن را "دختربچه" خطاب میکند. جوانگرایی پشتش انسانی نیست بلکه شهوانی، کثیف و کالایی است. نگاه فیلم به زنان منحط، افراطی و از بالاست. جنس زن را نه برای زندگی بلکه ابژهای مصرفی میبیند. فیلم بیش از آنکه از احساسات زنان مسن حمایت کند، آنها را عروسک جنسی برای نسلهای بعد میکند. بیبیگرل؛ کثیف است و ارزشهای انسانی را با تمایلات نفسانی تاخت میزند. وقاحتی که بیبیگرل میسازد سبب هبوط ستارهها میشود؛ این بار هبوط نیکول کیدمن. تا از "ساعتها" به اینجا برسد که مثل سگ از کاسه شیر لیس بزند و برده جنسی نخالهها شود. با تاثیری نامرئی از نماهای داخلی "Eyes Wide Shut" - که هرچه در آنجا سعی میشد با شهوانیت شیطانی در جنگ باشد، در اینجا سوار بر زشتیِ خیانت و شهوت، فساد را بدیهی و توجیهی روانشناسانه میکند.
▪️ | #Babygirl
📽 | @FormandFilm
Forwarded from سینما نوستالژیا
🎬 سینماتک نوستالژیا با همکاری «پرسپکتیو» برگزار میکند:
🎥اکران و نقد فیلم
Hard truths 2024 / حقایق سخت
📽 کارگردان: مایک لی
🎞 با هدایت: آریا باقری و یاشار یوسفی
📆 چهارشنبه ۱ اسفند ، ساعت ۵:۳۰ در سالن سینمای مکتب تهران ( خیابان نجات الهی )
📎 در این جلسه قصد داریم یکی مهم ترین فیلم های سال را با هم روی پرده ببینیم و بعد به نقد و بررسی آن بپردازیم.
✅ برای خرید بلیت و اطلاعات بیشتر به آیدی زیر پیام دهید:👇👇
@Nostalgiaadmin👈
بلیت این جلسه نیم بها ( ۵۰ تومان) می باشد.
🏢 ادرس این جلسه: خیابان نجات الهی، خیابان ورشو، خیابان عضدی، کوچه کیوان ، مکتب تهران.
📎 ظرفیت محدود است، لطفا برای ثبت نام از یکی، دو روز قبل به ما اطلاع دهید.
@NostalgiaCinematheque
@Perspective_7
🎥اکران و نقد فیلم
Hard truths 2024 / حقایق سخت
📽 کارگردان: مایک لی
🎞 با هدایت: آریا باقری و یاشار یوسفی
📆 چهارشنبه ۱ اسفند ، ساعت ۵:۳۰ در سالن سینمای مکتب تهران ( خیابان نجات الهی )
📎 در این جلسه قصد داریم یکی مهم ترین فیلم های سال را با هم روی پرده ببینیم و بعد به نقد و بررسی آن بپردازیم.
✅ برای خرید بلیت و اطلاعات بیشتر به آیدی زیر پیام دهید:👇👇
@Nostalgiaadmin👈
بلیت این جلسه نیم بها ( ۵۰ تومان) می باشد.
🏢 ادرس این جلسه: خیابان نجات الهی، خیابان ورشو، خیابان عضدی، کوچه کیوان ، مکتب تهران.
📎 ظرفیت محدود است، لطفا برای ثبت نام از یکی، دو روز قبل به ما اطلاع دهید.
@NostalgiaCinematheque
@Perspective_7
Forwarded from کانون سینمای دانشگاه صنعتی شریف
🎬✨ رزرو بلیط رایگان فیلم سینمایی The Invisible Guest 🎬 آغاز شد! ✨🎬
📅 تاریخ نمایش: 19 اسفند
🕒 ساعت: 15:00
📍 مکان: آمفی تئاتر مرکزی دانشگاه صنعتی شریف🎭
خلاصه فیلم:
داستان "آدریان دوریا" یک تاجر موفق، را روایت میکند که متهم به قتل معشوقهاش شده است. او که ادعا میکند بیگناه است، برای دفاع از خود از یک وکیل برجسته کمک میگیرد. در حالی که آنها شب را به بازسازی وقایع میگذرانند حقیقتهای شوکهکنندهای یکی پس از دیگری آشکار میشود.
کارگردان: اوریول پائولو📽
امتیازات 🏆:
IMDb: 8.0/10 ⭐️
Rotten Tomatoes: 87% 🍅
منتقدین:
آریا باقری
عرفان گرگین
💳 قیمت بلیط:
فیلم به صورت رایگان اکران می شود.
پذیرایی و استراحت به همراه پذیرایی پس از اکران و نقد فیلم 🍩☕️
🔹 رزرو بلیط برای دانشجویان و همچنین علاقهمندان خارج از دانشگاه امکانپذیر است.
⚠️ به جهت هماهنگی های لازم برای ورود برای افراد خارج از دانشگاه، رزرو بلیت برای این عزیزان حداکثر تا ساعت ۲۴ روز جمعه ۱۷ اسفند ماه امکان پذیر خواهد بود.
🔗 لینک رزرو بلیت
با دوستان خود بیاید تا در کنار هم از این فیلم سینمایی زیبا لذت ببریم! 🎥🍿
@Sharif_CinemaCenter
📅 تاریخ نمایش: 19 اسفند
🕒 ساعت: 15:00
📍 مکان: آمفی تئاتر مرکزی دانشگاه صنعتی شریف🎭
خلاصه فیلم:
داستان "آدریان دوریا" یک تاجر موفق، را روایت میکند که متهم به قتل معشوقهاش شده است. او که ادعا میکند بیگناه است، برای دفاع از خود از یک وکیل برجسته کمک میگیرد. در حالی که آنها شب را به بازسازی وقایع میگذرانند حقیقتهای شوکهکنندهای یکی پس از دیگری آشکار میشود.
کارگردان: اوریول پائولو📽
امتیازات 🏆:
IMDb: 8.0/10 ⭐️
Rotten Tomatoes: 87% 🍅
منتقدین:
آریا باقری
عرفان گرگین
💳 قیمت بلیط:
فیلم به صورت رایگان اکران می شود.
پذیرایی و استراحت به همراه پذیرایی پس از اکران و نقد فیلم 🍩☕️
🔹 رزرو بلیط برای دانشجویان و همچنین علاقهمندان خارج از دانشگاه امکانپذیر است.
⚠️ به جهت هماهنگی های لازم برای ورود برای افراد خارج از دانشگاه، رزرو بلیت برای این عزیزان حداکثر تا ساعت ۲۴ روز جمعه ۱۷ اسفند ماه امکان پذیر خواهد بود.
🔗 لینک رزرو بلیت
با دوستان خود بیاید تا در کنار هم از این فیلم سینمایی زیبا لذت ببریم! 🎥🍿
@Sharif_CinemaCenter
📌 - نقد و تحلیل تئاتر « در انتظار گودو »
🔖 - « معرکه در معرکه »
✍️ - نویسنده: #آریا_باقری
▪️¦ نقد نود و نهم
▪️¦ #نقد_تئاتر_در_انتظار_گودو
▪️︎¦ کارگردان: امیرحسین جوانی
▪️¦ نمره: ۲.۵ از ۴ (½⭐️⭐️)
📄- خلاصه داستان: جادهای بیرون شهر، با یک تک درخت، حوالی غروب. دو نفر به انتظار نشستهاند. دو انسانی به ظاهر ولگرد و فقیر به نامهای استراگون (گوگو) و ولادیمیر (دیدی) با کسی به نام گودو که نمیدانند کیست، قرار ملاقات دارند، و چشمبهراه او نشستهاند. انتظار آنها امیدی برای زیستن است...
🔰- [ مطالعه نقد ] 👉
🔘¦ #نقد_تئاتر #سجاد_افشاریان #در_انتظار_گودو
▪️¦ #Waiting_for_Godot
▪️¦ #Review #Critic
📽¦ @FormandFilm
🔖 - « معرکه در معرکه »
✍️ - نویسنده: #آریا_باقری
▪️¦ نقد نود و نهم
▪️¦ #نقد_تئاتر_در_انتظار_گودو
▪️︎¦ کارگردان: امیرحسین جوانی
▪️¦ نمره: ۲.۵ از ۴ (½⭐️⭐️)
📄- خلاصه داستان: جادهای بیرون شهر، با یک تک درخت، حوالی غروب. دو نفر به انتظار نشستهاند. دو انسانی به ظاهر ولگرد و فقیر به نامهای استراگون (گوگو) و ولادیمیر (دیدی) با کسی به نام گودو که نمیدانند کیست، قرار ملاقات دارند، و چشمبهراه او نشستهاند. انتظار آنها امیدی برای زیستن است...
🔰- [ مطالعه نقد ] 👉
🔘¦ #نقد_تئاتر #سجاد_افشاریان #در_انتظار_گودو
▪️¦ #Waiting_for_Godot
▪️¦ #Review #Critic
📽¦ @FormandFilm
Forwarded from 📜"Form & Film"🎥
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎊 سال ۱۴۰۴ مبارک
امیدوارم سال جدید، زیبا و باشکوه، سرشار از مهرِ میهنی، صلحِ جهانی، ایمانِ خدایی، امید به آینده، آرامش کافی و شادی وافی باشد. سالی بسان آثار «وینست مینهلی»، ریتمیک، انسانی و دلچسب. رها از اندوه جهان. که با همهٔ تیرهایی که قرار است در بکگراند [زندگی] زده شوند؛ این شوقِ آزادگی، ذوقِ عاشقی و سبکبالْ زیستن باشد که روح انسانها را به یکدیگر وصال دهد.
🗒 - 𝚃𝙷𝙴 𝙱𝙰𝙽𝙳 𝚆𝙰𝙶𝙾𝙽 (1953)
🎬 - 𝑫𝒊𝒓 : 𝑽𝒊𝒏𝒄𝒆𝒏𝒕𝒆 𝑴𝒊𝒏𝒏𝒆𝒍𝒍𝒊
👥 - Cast: Fred Astaire, Cyd Charisse, Oscar Levant, Nanette Fabray, Jack Buchanan,...
▪️¦ #The_Band_Wagon
📽| @FormandFilm
امیدوارم سال جدید، زیبا و باشکوه، سرشار از مهرِ میهنی، صلحِ جهانی، ایمانِ خدایی، امید به آینده، آرامش کافی و شادی وافی باشد. سالی بسان آثار «وینست مینهلی»، ریتمیک، انسانی و دلچسب. رها از اندوه جهان. که با همهٔ تیرهایی که قرار است در بکگراند [زندگی] زده شوند؛ این شوقِ آزادگی، ذوقِ عاشقی و سبکبالْ زیستن باشد که روح انسانها را به یکدیگر وصال دهد.
🗒 - 𝚃𝙷𝙴 𝙱𝙰𝙽𝙳 𝚆𝙰𝙶𝙾𝙽 (1953)
🎬 - 𝑫𝒊𝒓 : 𝑽𝒊𝒏𝒄𝒆𝒏𝒕𝒆 𝑴𝒊𝒏𝒏𝒆𝒍𝒍𝒊
👥 - Cast: Fred Astaire, Cyd Charisse, Oscar Levant, Nanette Fabray, Jack Buchanan,...
▪️¦ #The_Band_Wagon
📽| @FormandFilm
📜"Form & Film"🎥
▪️ ١٢ فیلم پیشنهادی برای نوروز ١۴٠٣ ▪️ ۵ فیلم کلاسیک، ۵ فیلم معاصر، ٢ انیمیشن 01) Seven Chances (1925) Dir: Buster Keaton 02) The Philadelphia Story (1940) Dir: George Cukor 03) Design for Living (1934) Dir: Ernest Lubitsch 04) Angel (1937) Dir:…
▪️ ١٢ فیلم پیشنهادی برای نوروز ١۴٠۴
▪️ ۵ فیلم کلاسیک، ۵ فیلم معاصر، ٢ انیمیشن
01) The Love Parade (1929)
Dir: Ernest Lubitsch
02) It Happened One Night (1934)
Dir: Frank Capra
03) The Women (1939)
Dir: George Cukor
04) Woman of the Year (1942)
Dir: George Stevens
05) Love Among the Ruins (1975)
Dir: George Cukor
06) The Odyssey (1997)
Dir: Andrei Konchalovsky
07) Poirot: Five Little Pigs (2003)
Dir: Paul Unwin
08) Radiograph of a Family (2020)
Dir: Firouzeh Khosrovani
09) Hard Truths (2024)
Dir: Mike Leigh
10) Carry-On (2024)
Dir: Jaume Collet-Serra
11) Flow (2024)
Dir: Gints Zilbalodis
12) Inside Out 2 (2024)
Dir: Kelsey Mann
🎉 به مناسبت نوروز سال ١۴٠۴
🎊 نـوروز بر همـگی شـما مبـارک
📽| @FormandFilm
▪️ ۵ فیلم کلاسیک، ۵ فیلم معاصر، ٢ انیمیشن
01) The Love Parade (1929)
Dir: Ernest Lubitsch
02) It Happened One Night (1934)
Dir: Frank Capra
03) The Women (1939)
Dir: George Cukor
04) Woman of the Year (1942)
Dir: George Stevens
05) Love Among the Ruins (1975)
Dir: George Cukor
06) The Odyssey (1997)
Dir: Andrei Konchalovsky
07) Poirot: Five Little Pigs (2003)
Dir: Paul Unwin
08) Radiograph of a Family (2020)
Dir: Firouzeh Khosrovani
09) Hard Truths (2024)
Dir: Mike Leigh
10) Carry-On (2024)
Dir: Jaume Collet-Serra
11) Flow (2024)
Dir: Gints Zilbalodis
12) Inside Out 2 (2024)
Dir: Kelsey Mann
🎉 به مناسبت نوروز سال ١۴٠۴
🎊 نـوروز بر همـگی شـما مبـارک
📽| @FormandFilm
📌 - نقد و تحلیل فیلم « آنورا »
🔖 - « شـرارت مُـلوّن »
✍️ - نویسنده: #آریا_باقری
▪️¦ نقد یکصدم
▪️¦ نقد فیلم آنورا
▪️︎¦ کارگردان: شان بیکر
▪️¦ نمره: 0 از 4
📄- خلاصه داستان: آنورا قصه زن تنفروش ازبکی-آمریکاییتبار از ساحل برایتون، یک منطقه روسوفونی (روسیزبان) در شهر نیویورک، به اسم «آنی» است. رئیس او که تا حدودی به زبان روسی مسلط است، او را با مشتریان روسیزبان آشنا میکند. او پس از ملاقات با «وانیا»، پسر یک الیگارشی روسی، درگیر عشقی شده که منجر به اتفاقاتی میشود.
🔰- [ مطالعه نقد ] 👉
🔘¦ #نقد_تطبیقی #نقد_فیلم #شان_بیکر
▪️¦ #Anora (2024)
▪️¦ #Review #Critic
📽¦ @FormandFilm
🌀| https://Perspective.ir
🔖 - « شـرارت مُـلوّن »
✍️ - نویسنده: #آریا_باقری
▪️¦ نقد یکصدم
▪️¦ نقد فیلم آنورا
▪️︎¦ کارگردان: شان بیکر
▪️¦ نمره: 0 از 4
📄- خلاصه داستان: آنورا قصه زن تنفروش ازبکی-آمریکاییتبار از ساحل برایتون، یک منطقه روسوفونی (روسیزبان) در شهر نیویورک، به اسم «آنی» است. رئیس او که تا حدودی به زبان روسی مسلط است، او را با مشتریان روسیزبان آشنا میکند. او پس از ملاقات با «وانیا»، پسر یک الیگارشی روسی، درگیر عشقی شده که منجر به اتفاقاتی میشود.
🔰- [ مطالعه نقد ] 👉
🔘¦ #نقد_تطبیقی #نقد_فیلم #شان_بیکر
▪️¦ #Anora (2024)
▪️¦ #Review #Critic
📽¦ @FormandFilm
🌀| https://Perspective.ir
📌 - نقد فیلم « بروتالیست »
🔖 - « غرقۀ اغراق و انحطاط »
✍️ - نویسنده: #آریا_باقری
▪️¦ نقد یکصد و یکم
▪️¦ نقد فیلم بروتالیست
▪️︎¦ کارگردان: بردی کوربت
▪️¦ نمره: 0 از 4
📄- خلاصه داستان: درباره لازلو توث، بازمانده مجارستانی-یهودی هولوکاست است. او معمار آموزش دیده باهاوس، پس از جدا شدن اجباری از همسرش، Erzsébet، و خواهرزاده یتیم، Zsófia، از شهر بندری آلمان برمرهاون به ایالات متحده مهاجرت می کند.
🔰- [ مطالعه نقد ] 👉
🔘¦ #نقد_تطبیقی #نقد_فیلم #بردی_کوربت
▪️¦ #The_Brutalist (2024)
▪️¦ #Review #Critic
📽¦ @FormandFilm
🌀| https://Perspective.ir
🔖 - « غرقۀ اغراق و انحطاط »
✍️ - نویسنده: #آریا_باقری
▪️¦ نقد یکصد و یکم
▪️¦ نقد فیلم بروتالیست
▪️︎¦ کارگردان: بردی کوربت
▪️¦ نمره: 0 از 4
📄- خلاصه داستان: درباره لازلو توث، بازمانده مجارستانی-یهودی هولوکاست است. او معمار آموزش دیده باهاوس، پس از جدا شدن اجباری از همسرش، Erzsébet، و خواهرزاده یتیم، Zsófia، از شهر بندری آلمان برمرهاون به ایالات متحده مهاجرت می کند.
🔰- [ مطالعه نقد ] 👉
🔘¦ #نقد_تطبیقی #نقد_فیلم #بردی_کوربت
▪️¦ #The_Brutalist (2024)
▪️¦ #Review #Critic
📽¦ @FormandFilm
🌀| https://Perspective.ir
🎬 «مرکز علمی کاربردی فرهنگ و هنر» با همکاری «پرسپکتیو» برگزار میکند:
🎥 نشست اکران و نقد و بررسی ۴ فیلم کوتاه خارجی و ایرانی
۱. حشره / کریستوفر نولان
۲. مهاجرت / آندری لوکوویچ
۳. مسافر / محمدرضا خردمندان
۴. همه وسایل من جابجا شده / هومن سیدی
📆 چهارشنبه ۲۷ فروردین ساعت ۱۳
🏢 در مرکز علمی کاربردی فرهنگ و هنر
▪️مجری: آقای وحید جهانشاهی
▪️منتقد: آریاباقـری
●آدرس : خیابان کلهری، کوی ۲۳، کانون علمی کاربردی فرهنگ و هنر
✅ حضور در این جلسه رایگان است اما به دلیل ظرفیت محدود نیاز به ثبت نام و رزرو از قبل دارد.
🌀| @Perspective_7
🎥 نشست اکران و نقد و بررسی ۴ فیلم کوتاه خارجی و ایرانی
۱. حشره / کریستوفر نولان
۲. مهاجرت / آندری لوکوویچ
۳. مسافر / محمدرضا خردمندان
۴. همه وسایل من جابجا شده / هومن سیدی
📆 چهارشنبه ۲۷ فروردین ساعت ۱۳
🏢 در مرکز علمی کاربردی فرهنگ و هنر
▪️مجری: آقای وحید جهانشاهی
▪️منتقد: آریاباقـری
●آدرس : خیابان کلهری، کوی ۲۳، کانون علمی کاربردی فرهنگ و هنر
✅ حضور در این جلسه رایگان است اما به دلیل ظرفیت محدود نیاز به ثبت نام و رزرو از قبل دارد.
🌀| @Perspective_7
🎬 «مرکز علمی-کاربردی فرهنگ و هنر» با همکاری «پرسپکتیو» برگزار میکند:
🎥 اکران و نقد و بررسی فیلم کوتاه ایرانی « حیوان »
➖ بررسی جنبه های کارگردانی
➖ (دکوپاژ، میزانسن، روایت)
● به کارگردانی:
● برادران ارک
📆 چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ساعت ۱۳
🏢 در مرکز علمی کاربردی فرهنگ و هنر
▪️مجری: آقای وحید جهانشاهی
▪️منتقد: آریاباقـری
▫️ آدرس: خیابان کلهری، کوی۲۳، کانون علمی کاربردی فرهنگ و هنر
▫️ شرکت برای عموم مردم آزاد است
▫️ با رعایت و حفظ موازین اسلامی
🌀| @Perspective_7
🎥 اکران و نقد و بررسی فیلم کوتاه ایرانی « حیوان »
➖ بررسی جنبه های کارگردانی
➖ (دکوپاژ، میزانسن، روایت)
● به کارگردانی:
● برادران ارک
📆 چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ساعت ۱۳
🏢 در مرکز علمی کاربردی فرهنگ و هنر
▪️مجری: آقای وحید جهانشاهی
▪️منتقد: آریاباقـری
▫️ آدرس: خیابان کلهری، کوی۲۳، کانون علمی کاربردی فرهنگ و هنر
▫️ شرکت برای عموم مردم آزاد است
▫️ با رعایت و حفظ موازین اسلامی
🌀| @Perspective_7
📌 - نقد فیلم « نینوچیکا »
🔖 - « فریبای فریبنده »
✍️ - نویسنده: آریا باقری
▪️¦ نقد یکصد و دوم
▪️¦ نقد فیلم نینوچیکا
▪️︎¦ کارگردان: ارنست لوبیچ
▪️¦ نمره ارزشیابی: ۱ از ۴ (⭐️)
📄- خلاصه داستان: سه نماینده اتحاد جماهیر شوروی، ایرانوف (زیگ رومان)، بولژانف (فلیکس برسارت) و کوپالسکی (الکساندر گراناخ) به پاریس میآیند تا جواهرات مصادره شده از اشراف در دوران انقلاب روسیه ۱۹۱۷ را بفروشند. اما کمی بعد یک دیپلمات سرد و بیروح دیگر از اتحاد جماهیر شوروی، نینوچیکا (گرتا گاربو)، برای اطمینان از فروش جواهرات مصادره شده به پاریس فرستاده میشود. با وجود اختلافات شدید بین آنها، نینوچیکای بیروح، خیلی زود مجذوب جذابیتهای مردی پاریسی به نام لئون میشود و....
🔰- [ مطالعه نقد ] 👉
🔘¦ #ارنست_لوبیچ #نقد_فیلم #بیلی_وایلدر
▪️¦ #Ninotchika (1939)
▪️¦ #Review #Critic
📽¦ @FormandFilm
🌀| https://Perspective.ir
🔖 - « فریبای فریبنده »
✍️ - نویسنده: آریا باقری
▪️¦ نقد یکصد و دوم
▪️¦ نقد فیلم نینوچیکا
▪️︎¦ کارگردان: ارنست لوبیچ
▪️¦ نمره ارزشیابی: ۱ از ۴ (⭐️)
📄- خلاصه داستان: سه نماینده اتحاد جماهیر شوروی، ایرانوف (زیگ رومان)، بولژانف (فلیکس برسارت) و کوپالسکی (الکساندر گراناخ) به پاریس میآیند تا جواهرات مصادره شده از اشراف در دوران انقلاب روسیه ۱۹۱۷ را بفروشند. اما کمی بعد یک دیپلمات سرد و بیروح دیگر از اتحاد جماهیر شوروی، نینوچیکا (گرتا گاربو)، برای اطمینان از فروش جواهرات مصادره شده به پاریس فرستاده میشود. با وجود اختلافات شدید بین آنها، نینوچیکای بیروح، خیلی زود مجذوب جذابیتهای مردی پاریسی به نام لئون میشود و....
🔰- [ مطالعه نقد ] 👉
🔘¦ #ارنست_لوبیچ #نقد_فیلم #بیلی_وایلدر
▪️¦ #Ninotchika (1939)
▪️¦ #Review #Critic
📽¦ @FormandFilm
🌀| https://Perspective.ir
▪️میکی ۱۷
▪️نمره: 0 از 4
▪️آریاباقری
"میکی ۱۷" فیلمی تخت، تهی و پستمدرن است. عقبگردی برای بونگ جون-هوست؛ نه از انگل، بلکه از خاطرات یک قتل. با مضمونی در مدح مصرفی شدن. با پرداختی که همچنان میتواند مخاطبان خاص خودرا دلگرم درام سطحی خود کند، اما در تکرار و تکاپوی چندگانگیها با خود و مخاطب بیگانه است. با زیرمتنی استثماری، نه آمریکایی است نه کرهای. سعی دارد کرهای باشد ولی چون استقلال ندارد، التقاطی میشود. به همه چیز ناخنک میزند ولی ابدا به ژرفا نمیرسد. اکشن غیرانسانی و غیر عُرفیاش از حرفش مهمتر است. و با بلاهت، با زبان گیم خودرا توصیف میکند، تا با زبان سینما. محو تفنن است بااینکه آنرا نمیداند و بااینکه پشت میکی است عملا ضدشخصیت است و تابع موقعیتهای لحظهایست. برای همین از سردرگمی نفع میبرد. فیلمساز با خلق این روایات و درامها و کلیشهها خوش است و چون دغدغه درامش الکی و دروغین است؛ از تکثیر آدم، جهانهای موازی، و جنگ آدمها و ارزشهایشان در یک سیستم شبیهساز، ناخودآگاه نگاه سلبی و یکبارمصرفیاش به انسان و انسانیت را لو میدهد تا نقد این نگاه فاسد و استثماری را.
▪️ | #Mickey_17
📽 | @FormandFilm
▪️نمره: 0 از 4
▪️آریاباقری
"میکی ۱۷" فیلمی تخت، تهی و پستمدرن است. عقبگردی برای بونگ جون-هوست؛ نه از انگل، بلکه از خاطرات یک قتل. با مضمونی در مدح مصرفی شدن. با پرداختی که همچنان میتواند مخاطبان خاص خودرا دلگرم درام سطحی خود کند، اما در تکرار و تکاپوی چندگانگیها با خود و مخاطب بیگانه است. با زیرمتنی استثماری، نه آمریکایی است نه کرهای. سعی دارد کرهای باشد ولی چون استقلال ندارد، التقاطی میشود. به همه چیز ناخنک میزند ولی ابدا به ژرفا نمیرسد. اکشن غیرانسانی و غیر عُرفیاش از حرفش مهمتر است. و با بلاهت، با زبان گیم خودرا توصیف میکند، تا با زبان سینما. محو تفنن است بااینکه آنرا نمیداند و بااینکه پشت میکی است عملا ضدشخصیت است و تابع موقعیتهای لحظهایست. برای همین از سردرگمی نفع میبرد. فیلمساز با خلق این روایات و درامها و کلیشهها خوش است و چون دغدغه درامش الکی و دروغین است؛ از تکثیر آدم، جهانهای موازی، و جنگ آدمها و ارزشهایشان در یک سیستم شبیهساز، ناخودآگاه نگاه سلبی و یکبارمصرفیاش به انسان و انسانیت را لو میدهد تا نقد این نگاه فاسد و استثماری را.
▪️ | #Mickey_17
📽 | @FormandFilm