Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
61962 - Telegram Web
Telegram Web
چه خوش لحظه هایی كه دزدانه
از هم نگاهی ربوديم و رازی نهفتيم
چه خوش لحظه هايی كه
" می‌خواهمت " را
به شرم و خموشی نگفتيم و
گفتيم...

#فریدون مشیری




            
1
یڪ شاخہ گلِ سـرخ طوافِ بدنت ڪرد
خوشرنگ ترین آینہ را دوخت،تنت ڪرد

مے خواست تورا دستِ غزل ها بسپارد
آن لحظہ ڪہ بوسید تنت را، ڪفنت ڪرد

میخواست سفر، فرصت تڪرارِ تو باشد
یڪ جادہ ے از جنس ابد پیرهنت ڪرد

مادر ڪہ سرِ نذرِ خودش شمع ڪم آورد
نامرد دلش سنگ شد و نذر منَت ڪرد

تقصیر خدا نیست زمین ڪن فیڪون است
تقصیر خدا نیست زمین را وطنت ڪرد

انگار خدا عاشقِ پر پر شدنت بود
وقتے وسطِ این همہ نامرد زنت ڪرد

#صاحب_طاطیان

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
       
       
2
.
دل
به امید تو
بستم ...
در این صبح قشنگ
قدمی رنجه کن
ای عشق
که خیر است قدمت ...

#رضا_کریمی

.


سر برآور ای حریف ...
و روی من بین همچو زر ..!

جان سپر کردم ..
ولیکن تیر کم زن بر سپر ...


مولانا
شب ها
کوپه های قطار دلم
انتظار مسافری را می کشد که با بلیط عشق
لالایی خوان آرامشم باشد
در قصر
بلورین آغوشش
شبت ناز
بانوی طناز

شبتون عاشقانه


‌‌‎‌‌‎‌‌‎ ‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌


آسمان چشمانت که مهتابی می شود
شب آرام آرام از راه می رسد
آرامش می بارد از نگاهت
به وقت مهتاب ، ستاره ها
گل لبخند را روی لبانت
نقش می زنند نقره فام ،
و من آرامش را می نوشم
از زمزمه ی مهتابی چشمانت..


عرفان_یزدانی


‌‌
شبت آرام مهربونم
1
www.IRNM.org
Alireza Roozegar www.IRNM.org
مشـاعره‌ ے شیرینے ست
شب شعر
من و چشمهایت..

فرزانه_صیـاد

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
دلتنگ توام
و شب هایم
دور از تماشایت
درگیر با تاریکی مطلق است
تو نیستی
خبری از حضور ماه نیست
باران نمی بارد
و زمین احساس من
دور از حضورت
برهوتی است لم یزرع
که درونش هیچ گاه
نهال دوست داشتن نمی روید

امیر_عباس_خالق_وردی
1


‏اتاق را همه خورشید می‌کنی
هرصبح سلام آینه‌ی
روی رف نهاده‌ی من


حسین_منزوی
عشقون بولاغین قویما بولانسین کی دراولماز

عشقئن یولونی دوز گیده هر کیمسه یورولماز

هر کیمسه گلیب عاشیقه لایق اولا بولمز

بو مکتب عشق ایچینده یالان اولمیوب اولماز
💓
با "دوستَت دارم" مرا، دیوانه تر کن
دل را به دورِ شمعِ خود، پروانه تر کن

پرواز کن با من، در اوجِ آسمانها
با بال هایت باد را مستانه تر کن

ویرانه شد در زیرِ پایت، خانه ی غم
با خنده این ویرانه را ویرانه تر کن

دردانه ام با عشقِ تو، در جمع عشاق
با غمزه، این دردانه را دردانه تر کن

دیدارِ تو افسانه و خواب و خیال است
با بوسه این افسانه را افسانه تر کن
🍀
هـر ڪـوزه پـر از مــے ڪـه شبـے ساغر مـا بـود

نوشـیــدن آن بــا تـــو شـبـے بــاور مــا بــود

افسـوس ڪــه بعـد از تـو دگـر مسـت نگشـتـیم

هـر چنـد ڪـه صـد سـاقـے و مـے یـاور مـا بـود
‌‌

بتى دارم که گرد گل
ز سنبل سايه بان دارد
بهار عارضش خطى به خون ارغوان دارد

غبار خط بپوشانيد
خورشيد رخش يا رب
بقاى جاودانش ده که حسن جاودان دارد

‌‌
حالم دلم
همراه تو خوب است
تو سبزی
از جنس بهارانی
اردیبهشتی هستی و عاشق
اری تو انسانی
در قلب شیدا و پر از دردم
همواره می مانی
جانم به قربان تو ای زیبا
ای حضرت محبوب
ای خوب و شیرین همچنان رویا
با من بمان ای ماه روحانی
در قلب شیدایم تو می مانی


امیر_عباس_خالق-وردی
همه شب
در این امیــدم ڪه

نسیم صبحڪَاهی،به پیام آشــنائی بنـوازد آشـنا را
شهــــــــــــــــــــــــــــــــریار
امشب روحم را
بہ موسیقے آرام
صداے تومے سپارم
وجسمم را
بہ تجسم نوازش دستهاے تــو...
با  آغوش باز
تسلیم قانون شب مے شوم
شاید امشب دوبارہ بہ خوابم آمدی


دانیال_محمودی

شبتون مملو از عشق
Namaze Eshgh
omid
دوستت دارم...
فراتر از هر گمانی...



شبت بخیر دلبرم
1


گفتم که عشق چیست
تهی کرد جام و گفت:

*بر هر کسی به شیوه‌ای این داستان گذشت...*

نصرت_رحمانی
‌‌
« دوستت دارم » را
من دلاویزترین شعر جهان یافته ام

این گل سرخ من است...

فریدون_‌مشیری
باورت می شود؟؟
تووووو زیباترین ایت عشقی
که هر شب بر دیدگانم نازل می شوی
و چشم هایم را پر می کنی از
غزل نابی که سبز است و بوی عطر بهار می دهد

امیر_عباس_خالق-وردی
2025/07/12 15:59:20
Back to Top
HTML Embed Code: