Forwarded from حدیث، فهرست، رجال
حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله) در شهادت أبي عبدالله الحسین (علیه السلام)
سلمی البکریة نقل میکند:
بر امّ سلمة وارد شدم در حالی که گریان بود. گفتم: چه چیز تو را گریانده است؟ گفت: پیامبر را [در خواب] دیدم در حالی که بر سر و محاسنش، خاک بود. عرض کردم: شما را چه شده است ای رسول خدا؟ فرمود:
اندکی پیش شاهد کشتهشدن حسین بودم.
عمار بن أبی عمار نقل کرده است:
ابن عباس، در نیمهی روز در خواب، پیامبر (ص) را دید که ژولیده و غبارآلود است و در دست او ظرفی است که در آن خون است.
گفتم: ای رسول خدا، این خون چیست؟ فرمود:
خون حسین است، امروز آن را جمع کردهام.
پس آن روز را حساب کردند [و چون خبر شهادت امام حسین (ع) رسید] دیدند که در همان روز به قتل رسیده است.
-------------------------
حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْعَبَّاسِ الْبَجَلِيُّ، ثنا أَبُو سَعِيدٍ الْأَشَجُّ، ثنا أَبُو خَالِدٍ الْأَحْمَرُ، حَدَّثَنِي رَزِينٌ، حَدَّثَتْنِي سَلْمَى، قَالَتْ:
دَخَلْتُ عَلَى أُمِّ سَلَمَةَ وَهِيَ تَبْكِي، فَقُلْتُ: مَا يُبْكِيكِ؟ فَقَالَتْ:
رَأَيْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ -يَعْنِي فِي الْمَنَامِ- وَعَلَى رَأْسِهِ وَلِحْيَتِهِ التُّرَابُ، فَقُلْتُ: مَا لَكَ يَا رَسُولَ اللهِ؟ فَقَالَ:
«شَهِدْتُ قَتْلَ الْحُسَيْنِ آنِفًا».
المعجم الکبير، ج٢٣، ص٣٧٣، ح٨٨٢ (سنن الترمذي، ج۶، ص١١۶، ٣٧٧١)
حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ، نا سُلَيْمَانُ بْنُ حَرْبٍ، عَنْ حَمَّادٍ، عَنْ عَمَّارِ بْنِ أَبِي عَمَّارٍ
أنَّ ابْنَ عَبَّاسٍ رَأَى النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي مَنَامِهِ يَوْمًا بِنِصْفِ النَّهَارِ وَهُوَ أَشْعَثُ أَغْبَرُ فِي يَدِهِ قَارُورَةٌ فِيهَا دَمٌ، فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا هَذَا الدَّمُ؟ فَقَالَ:
«دَمُ الْحُسَيْنِ لَمْ أَزَلْ أَلْتَقِطُهُ مُنْذُ الْيَوْمَ».
فَأُحْصِيَ ذَلِكَ الْيَوْمَ، فَوَجَدُوهُ قُتِلَ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ.
فضائل الصحابة، ج ٢ ص٧٨٣، ح١٣٩٦
@HadithFehrestRejal
سلمی البکریة نقل میکند:
بر امّ سلمة وارد شدم در حالی که گریان بود. گفتم: چه چیز تو را گریانده است؟ گفت: پیامبر را [در خواب] دیدم در حالی که بر سر و محاسنش، خاک بود. عرض کردم: شما را چه شده است ای رسول خدا؟ فرمود:
اندکی پیش شاهد کشتهشدن حسین بودم.
عمار بن أبی عمار نقل کرده است:
ابن عباس، در نیمهی روز در خواب، پیامبر (ص) را دید که ژولیده و غبارآلود است و در دست او ظرفی است که در آن خون است.
گفتم: ای رسول خدا، این خون چیست؟ فرمود:
خون حسین است، امروز آن را جمع کردهام.
پس آن روز را حساب کردند [و چون خبر شهادت امام حسین (ع) رسید] دیدند که در همان روز به قتل رسیده است.
-------------------------
حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْعَبَّاسِ الْبَجَلِيُّ، ثنا أَبُو سَعِيدٍ الْأَشَجُّ، ثنا أَبُو خَالِدٍ الْأَحْمَرُ، حَدَّثَنِي رَزِينٌ، حَدَّثَتْنِي سَلْمَى، قَالَتْ:
دَخَلْتُ عَلَى أُمِّ سَلَمَةَ وَهِيَ تَبْكِي، فَقُلْتُ: مَا يُبْكِيكِ؟ فَقَالَتْ:
رَأَيْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ -يَعْنِي فِي الْمَنَامِ- وَعَلَى رَأْسِهِ وَلِحْيَتِهِ التُّرَابُ، فَقُلْتُ: مَا لَكَ يَا رَسُولَ اللهِ؟ فَقَالَ:
«شَهِدْتُ قَتْلَ الْحُسَيْنِ آنِفًا».
المعجم الکبير، ج٢٣، ص٣٧٣، ح٨٨٢ (سنن الترمذي، ج۶، ص١١۶، ٣٧٧١)
حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ، نا سُلَيْمَانُ بْنُ حَرْبٍ، عَنْ حَمَّادٍ، عَنْ عَمَّارِ بْنِ أَبِي عَمَّارٍ
أنَّ ابْنَ عَبَّاسٍ رَأَى النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي مَنَامِهِ يَوْمًا بِنِصْفِ النَّهَارِ وَهُوَ أَشْعَثُ أَغْبَرُ فِي يَدِهِ قَارُورَةٌ فِيهَا دَمٌ، فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا هَذَا الدَّمُ؟ فَقَالَ:
«دَمُ الْحُسَيْنِ لَمْ أَزَلْ أَلْتَقِطُهُ مُنْذُ الْيَوْمَ».
فَأُحْصِيَ ذَلِكَ الْيَوْمَ، فَوَجَدُوهُ قُتِلَ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ.
فضائل الصحابة، ج ٢ ص٧٨٣، ح١٣٩٦
@HadithFehrestRejal
Forwarded from حدیث، فهرست، رجال
ریحانة رسول الله (صلی الله علیه و آله)
ابن أبي نُعم گوید: نزد عبدالله بن عمر بودم که کسی در مورد خون پشه [در لباس احرام] پرسید.
ابن عمر پرسید: اهل کجایی؟
گفت: اهل کوفه.
ابن عمر [به اطرافیانش] گفت: به این شخص [کوفی] بنگرید، دربارهی خون پشه میپرسد در حالی که [همین کوفیان] فرزند دختر رسول خدا را کشتهاند، خودم از رسول خدا شنیدم که [دربارهی حسنین] فرمود: این دو، دو ریحانهی من از دنیایند.
البته عبدالله بن عمر خود از کسانی است که ابی عبدالله علیه السلام را همراهی نکرد.
-------------------------
حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ إِسْمَاعِيلَ: حَدَّثَنَا مَهْدِيٌّ: حَدَّثَنَا ابْنُ أَبِي يَعْقُوبَ، عَنِ ابْنِ أَبِي نُعْمٍ قَالَ:
كُنْتُ شَاهِدًا لِابْنِ عُمَرَ، وَسَأَلَهُ رَجُلٌ عَنْ دَمِ الْبَعُوضِ، فَقَالَ: مِمَّنْ أَنْتَ؟ فَقَالَ: مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ، قَالَ:
انْظُرُوا إِلَى هَذَا، يَسْأَلُنِي عَنْ دَمِ البَعوضِ وَقَدْ قَتَلُوا ابْنَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَسَمِعْتُ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: (هُمَا رَيْحَانَتَايَ من الدنيا).
صحيح البخاري، ج۵، ص٢٢٣٣، ح٥٦٤٨
@HadithFehrestRejal
ابن أبي نُعم گوید: نزد عبدالله بن عمر بودم که کسی در مورد خون پشه [در لباس احرام] پرسید.
ابن عمر پرسید: اهل کجایی؟
گفت: اهل کوفه.
ابن عمر [به اطرافیانش] گفت: به این شخص [کوفی] بنگرید، دربارهی خون پشه میپرسد در حالی که [همین کوفیان] فرزند دختر رسول خدا را کشتهاند، خودم از رسول خدا شنیدم که [دربارهی حسنین] فرمود: این دو، دو ریحانهی من از دنیایند.
البته عبدالله بن عمر خود از کسانی است که ابی عبدالله علیه السلام را همراهی نکرد.
-------------------------
حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ إِسْمَاعِيلَ: حَدَّثَنَا مَهْدِيٌّ: حَدَّثَنَا ابْنُ أَبِي يَعْقُوبَ، عَنِ ابْنِ أَبِي نُعْمٍ قَالَ:
كُنْتُ شَاهِدًا لِابْنِ عُمَرَ، وَسَأَلَهُ رَجُلٌ عَنْ دَمِ الْبَعُوضِ، فَقَالَ: مِمَّنْ أَنْتَ؟ فَقَالَ: مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ، قَالَ:
انْظُرُوا إِلَى هَذَا، يَسْأَلُنِي عَنْ دَمِ البَعوضِ وَقَدْ قَتَلُوا ابْنَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَسَمِعْتُ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: (هُمَا رَيْحَانَتَايَ من الدنيا).
صحيح البخاري، ج۵، ص٢٢٣٣، ح٥٦٤٨
@HadithFehrestRejal