«سلاما على قلبُ يتألمَ قبلُ المنامِ ويبكيُ بكاءَ العالمُ ولمِ يشعرَ بهِ احدُ.»
سلام بر قلبی که قبل از خواب درد میکشد و به وسعت دنیا میگرید و هیچکس آن را احساس نمیکند.
💘
سلام بر قلبی که قبل از خواب درد میکشد و به وسعت دنیا میگرید و هیچکس آن را احساس نمیکند.
💘
❣
دوام بیاور…
حتی اگر طنابِ طاقتت به باریک ترین رشته اش رسید
حتی اگر از زمین و زمانه بریدی
حتی اگر به بدترین شکلِ ممکن، کم آوردی.
در ذهنت مرور کن؛
تمامِ آرزوهایِ محال دیروز را که امروز، زیرِ دست و پایِ روزمرگی ات ، جولان می دهند
تمامِ آن ثانیه هایی که مطمئن بودی نمی شود ، اما شد !
تمامِ آن لحظه هایی که فکر می کردی پایانِ راه است، اما نبود!
می بینی؟! خدا حواسش به همه چیز هست؛
دوام بیاور...
💞
دوام بیاور…
حتی اگر طنابِ طاقتت به باریک ترین رشته اش رسید
حتی اگر از زمین و زمانه بریدی
حتی اگر به بدترین شکلِ ممکن، کم آوردی.
در ذهنت مرور کن؛
تمامِ آرزوهایِ محال دیروز را که امروز، زیرِ دست و پایِ روزمرگی ات ، جولان می دهند
تمامِ آن ثانیه هایی که مطمئن بودی نمی شود ، اما شد !
تمامِ آن لحظه هایی که فکر می کردی پایانِ راه است، اما نبود!
می بینی؟! خدا حواسش به همه چیز هست؛
دوام بیاور...
💞
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شب را دوست دارم
وقتی ست که زندگی سکوت می کند
و رویا سخن می گوید...
؛))
وقتی ست که زندگی سکوت می کند
و رویا سخن می گوید...
؛))
پاییز را من شروع کردم،
زمستان را تو...
عشق و جدایی،
دو فصلِ بههم پیوستهاند
غمگین نیستم از ناملایمات زمین
از این آبیِ مدوّر
که ما را دور خودمان چرخاند
روزی دوران تبعید سر میرسد
نگهبان وسایل شخصیمان را تحویل میدهد
بالهایمان را
از فرشتگانِ روی شانه پس میگیریم
و به آسمان بازمیگردیم...
🍅🍏🍎
#جواد_گنجعلی
زمستان را تو...
عشق و جدایی،
دو فصلِ بههم پیوستهاند
غمگین نیستم از ناملایمات زمین
از این آبیِ مدوّر
که ما را دور خودمان چرخاند
روزی دوران تبعید سر میرسد
نگهبان وسایل شخصیمان را تحویل میدهد
بالهایمان را
از فرشتگانِ روی شانه پس میگیریم
و به آسمان بازمیگردیم...
🍅🍏🍎
#جواد_گنجعلی
#سعیکناینجوریبهزبونبیاری
تو همونی هستی که اولش به عنوان یه غریبه شناختمش، ولی الان یه قسمتی از قلب منی، تو خوشبختی منی، هر موقع که به یکی احتیاج دارم که احساساتتمو باهاش درمیون بذارم آنکس فقط تویی.
میدونم که عصبیت میکنم، اذیتت میکنم، از دستت عصبی میشم ولی رفاقتمون هيچوقت بهخاطر این چیزا از هم نمیپاشه،
تو تنها کسی هستی که وقتی کنارمه باهاش راحتم، من دوستای زیادی نمیخوام، من فقط تو رو به عنوان بهترین یارم تا ابد میخوام چون من خیلی خوششانسم که تو رو دارم
♥️
#الگو_بگیرید👍😊
تو همونی هستی که اولش به عنوان یه غریبه شناختمش، ولی الان یه قسمتی از قلب منی، تو خوشبختی منی، هر موقع که به یکی احتیاج دارم که احساساتتمو باهاش درمیون بذارم آنکس فقط تویی.
میدونم که عصبیت میکنم، اذیتت میکنم، از دستت عصبی میشم ولی رفاقتمون هيچوقت بهخاطر این چیزا از هم نمیپاشه،
تو تنها کسی هستی که وقتی کنارمه باهاش راحتم، من دوستای زیادی نمیخوام، من فقط تو رو به عنوان بهترین یارم تا ابد میخوام چون من خیلی خوششانسم که تو رو دارم
♥️
#الگو_بگیرید👍😊
دستانم بوی عشق میدهند
بوی انار و خرمالو...🍅
آنقدر که کوچههای #پاییز را،
دست در دست خیالت
قدم زدم....!!!🍂
بوی انار و خرمالو...🍅
آنقدر که کوچههای #پاییز را،
دست در دست خیالت
قدم زدم....!!!🍂
میدانستی...
موفقیتهایی که نصیب افراد صبور میشود،
همانهایی هستند که توسط افراد عجول رها شده اند!
موفقیتهایی که نصیب افراد صبور میشود،
همانهایی هستند که توسط افراد عجول رها شده اند!
🌱🦜
#دل_مینویسد...💕
- صبر کن آرام کم کم آشنا هم می شویم
عده ای قبلا شدند و ما دو تا هم می شویم ..
مثل هر کاری از اول سخت می گیریم و بعد
ساده در آغوش یکدیگر رها هم می شویم..
شرم چیزی دست و پاگیر است و وقت ما کم است
پس به مقدار ضرورت بی حیا هم می شویم..
گرچه عمری سربزیری خصلت ما بوده است
هرکجا لازم شود سر به هوا هم می شویم..
دیر یا زود آتش هر عشق می خوابد ؛ کمی
صبر کن نسبت به هم بی اعتنا هم میشویم!
از همان راهی که می آییم برخواهیم گشت
بعد از آن با سادگی از هم جدا هم می شویم!!
#اصغر_عظیمی_مهر
🍃🌸
#دل_مینویسد...💕
- صبر کن آرام کم کم آشنا هم می شویم
عده ای قبلا شدند و ما دو تا هم می شویم ..
مثل هر کاری از اول سخت می گیریم و بعد
ساده در آغوش یکدیگر رها هم می شویم..
شرم چیزی دست و پاگیر است و وقت ما کم است
پس به مقدار ضرورت بی حیا هم می شویم..
گرچه عمری سربزیری خصلت ما بوده است
هرکجا لازم شود سر به هوا هم می شویم..
دیر یا زود آتش هر عشق می خوابد ؛ کمی
صبر کن نسبت به هم بی اعتنا هم میشویم!
از همان راهی که می آییم برخواهیم گشت
بعد از آن با سادگی از هم جدا هم می شویم!!
#اصغر_عظیمی_مهر
🍃🌸
#شهید_یعنی...🌸
از تاکسی پیاده شدیم،
علی من را کشید یک گوشه و گفت:
«میدونم خیلی به من علاقه داری.میدونم خوشبختی من رو میخوای.شنیدم دعای عروس سرسفره ی عقد رد نمیشه. اگه میخوای ثابت کنی چقدر دوستم داری...»
میدانستم چه میخواهد...
شناخته بودمش...
توی دلم گفتم کاش به زبون نیاورد....
کاش از من این را نخواهد...
آنقدر دوستش داشتم که میدانستم اگر بخواهد کاری برایش ،حتما میکنم...
آن چند لحظه خیلی سخت گذشت...
مطمئن و آرام گفت:
«میخوام برام دعا کنی شهید شم»
نمیتوانم بگویم آن لحظه چه حالی داشتم...
با گریه خواستم این را نخواهد...
گفت:
«نه از روی خودخواهی نیست، نمیگم امروز،امسال، اما از خدا بخواه عمر من رو به شهادت ختم کنه. میدونم دعات قبول میشه.اگه واقعا بهم علاقه داری، این خوشبختی رو برای من بخواه.»
چیزی نگفتم...
یعنی نمیدانستم چه بگویم...
آسان نبود این دعا
❤️🩹🦜
از تاکسی پیاده شدیم،
علی من را کشید یک گوشه و گفت:
«میدونم خیلی به من علاقه داری.میدونم خوشبختی من رو میخوای.شنیدم دعای عروس سرسفره ی عقد رد نمیشه. اگه میخوای ثابت کنی چقدر دوستم داری...»
میدانستم چه میخواهد...
شناخته بودمش...
توی دلم گفتم کاش به زبون نیاورد....
کاش از من این را نخواهد...
آنقدر دوستش داشتم که میدانستم اگر بخواهد کاری برایش ،حتما میکنم...
آن چند لحظه خیلی سخت گذشت...
مطمئن و آرام گفت:
«میخوام برام دعا کنی شهید شم»
نمیتوانم بگویم آن لحظه چه حالی داشتم...
با گریه خواستم این را نخواهد...
گفت:
«نه از روی خودخواهی نیست، نمیگم امروز،امسال، اما از خدا بخواه عمر من رو به شهادت ختم کنه. میدونم دعات قبول میشه.اگه واقعا بهم علاقه داری، این خوشبختی رو برای من بخواه.»
چیزی نگفتم...
یعنی نمیدانستم چه بگویم...
آسان نبود این دعا
❤️🩹🦜