tgoop.com/Harf_siya/32665
Last Update:
از وکالت می ترسم…
مرحوم دکتر امیر ناصر کاتوزیان
✏️داستان یکی از آنها را برایتان نقل می کنم:
آقایی از اصفهان تلفن زد و با لهجه اصفهانی غلیظ گفت می خواهم به شما وکالت دهم. گفتم: من وکالت نمی کنم. گفت: شما حق ندارید وکالت نکنید من کارم گیر افتاده و شما می توانید حلش کنید. این شخص طوری با من صحبت کرد که تحت تاثیر قرار گفتم و گفتم شما به تهران بیایید تا با هم صحبت کنیم.
✏️مادر زن ایشان زمانی که شوهرش فوت می کند خانه ای داشت که به برادر شوهرش داده بود تا بسازد و بفروشد و به هرکس و با هر مبلغی که می خواهد منتقل کند. این طور که گفتند برادر شوهر قصد ازدواج با این خانم را داشته و چون این اتفاق نیفتاد به قصد لجبازی خانه را که ۴ میلیون ارزش داشت را به مبلغ ۴۰۰ هزار تومان به خودش منتقل می کند یعنی ۱۰ برابر به قیمت کمتر (لازم به ذکر است از این ماجرا حدود ۲۰ سال گذشته است). سپس درخواست تخلیه کرده بود تا خانم و فرزندان برادرش را از ملک بیرون کند. دادگاه هم حکم به تخلیه داده بود! قضات دو گروه اند: برخی فقط قانون را اجرا می کنند و می گویند اگر قانون ناعادلانه است قانونگذار مسئول است و ارتباطی به ما دارد. ولی گروه بزرگتر دیگری این دغدغه را در ذهن دارند که به عنوان یک انسان متفکر می بایست در این موارد نقشی داشته باشند و اینطور نیست که فقط اطاعت کنند و چراکه این روحیه ای است استبدادی که تاریخ به ما تحمیل کرده است؛ به ما فرمان می دهند و باید اطاعت کنیم و برای خودمان شأنی قائل نیستیم.
✏️خلاصه اجراییه صادر شده بود. من با یکی از دوستان وکیلم صحبت کردم که این پرونده را شما بپذیر من لوایحش را من می نویسم که ایشان قبول کرد. این زن و بچه هایش در حضور آقای وکیل به اندازه ای گریه کرده بودند که این آقا به منزل من آمد و گفت خانمم گوسفندی نذر کرده است تا این کار درست شود و گوسفند را قربانی کند. حتی پروانه اش را آورد و گفت حکم صادر شده حالا چه باید کرد؟
✏️دو عبارت به ذهنم آمد. یکی اینکه وکیل امین است و در صورتی که خارج از حدود امانت رفتار کند یدش به ید ضمانی تبدیل می شود. وقتی وکیل ملک را به یک دهم قیمت به خودش منتقل کرده یعنی از حدود امانت داری خارج شده است و بنابراین معامله اش فضولی است واین معامله را موکل تنفیذ نمی کند.
✏️دوم اینکه عبارت "به هرکس و با هر قیمتی منتقل کن" منصرف از این است که خود شخص طرف معامله قرار بگیرد. دادگاه استدلال کرده بود اطلاق مطلق منصرف به فرد اکمل است ولی این استدلال صحیح نیست چرا که اطلاق مطلق منصرف است به فرد شایع عرفی. وقتی می گوییم برنج، منظور برنجی است که در عرف مصرف می شود نه اینکه بهترین نوعش. پس این معامله فضولی است و حق نداشته خود طرف معامله قرار بگیرد.
✏️در دیوان پیش رفت و فضولی بودن عمل را پذیرفت ولی در آنجا که گفته بود "با هرکس می تواند معامله کند" را به دادگاه تجدیدنظر ارجاع داد. دادگاه نظری را که من دادم تایید کرد و گفت طرف نمی دانسته که خود شخص طرف معامله قرار می گیرد و هم معامله فضولی است و رأی اینگونه صادر شد که معامله فضولی است و موکل آن را تنفیذ نمی کند. من خوشحالم که این کار را انجام دادم بنابراین وکلا هم من را در رده خود بپذیرند.
BY • با سیاست حرف بزن •
Share with your friend now:
tgoop.com/Harf_siya/32665