شماری از مقالات مجله مطالعات (ضد) ایرانی که جنبش مهسا را که در آن تمام مردم در ۳۱ استان برای نخستینبار در تاریخ ایران در یک جنبش مشترک بر ضد حکومت مذهبی موجود شرکت کردند، قیامی از سوی مردمان تحت ستم «فارسها» میخواند. پیشتر گفتم، این مجلات خواننده ندارند و هدفشان صرفا مرجعسازی برای روز موعود است. و البته هدف نویسندگانشان شغل شریف فاندخواری.
تمام مقالات هم در یک روز رسیده و دقیقا در همان روز پذیرش گرفته! یعنی چی؟ یعنی مقالات سفارشی است. مقالات معمولی در زمانهای مختلف فرستاده میشوند و هر کدام به داورهای مختلف سپرده میشوند و نهایتا در زمانهایی مختلف پذیرش میگیرند. در مجلات دانشجویی داخل ایران که خودم هم دستی بر آتششان داشتم دیده بودم که این تاریخ دریافت و پذیرش را سرسری و راحت میزنند ولی ندیده بودم اینقدر بیمبالاتی کنند که همه را بزنند یکروز. توگویی داور همان مسئول کنترل ایمیل مجله است که همان روز اول مقاله را دیده و درجا تایید کرده (اینقدر ذوق کرده از رسیدن مقالاتی اینقدر مترقی که بگوید ملت ایران وجود ندارد و جنبش مهسا جنسیتی-قومی است ضد فارسهای پدرسالار).
فرانسویها قدیم یک کلاه bonnet d'âne یا کلاه خر داشتند که در کلاس سر دانشآموزان خنگ و تنبل میگذاشتند. اینها را البته خانم آزاده کیان نویسنده این مقاله مترقی میدانند. هدف ما از این نوشتهها این است که بگوییم این کلاه سر ما نمیرود و حواسمان هست.
فرانسویها قدیم یک کلاه bonnet d'âne یا کلاه خر داشتند که در کلاس سر دانشآموزان خنگ و تنبل میگذاشتند. اینها را البته خانم آزاده کیان نویسنده این مقاله مترقی میدانند. هدف ما از این نوشتهها این است که بگوییم این کلاه سر ما نمیرود و حواسمان هست.
عکس هوایی از اِدِسا (امروزه در اورفه در ترکیه). اِدِسا گهوارۀ فرهنگ سریانی و یکی از مهمترین مراکز آموزشی در مسیحیتِ شرقی بوده است. «مدرسۀ ایرانیان» سرشناسترین مدرسۀ مسیحی در اِدِسا و شاید حوزۀ رسمیِ مذهبی در این شهر بود. روایات میگویند که این مدرسه را قدیس اِفرِم (مهمترین چهرۀ سریانی) و یارانش که از ایران به بیزانس و اِدِسا پناهنده شدند ساختند. جالب آنکه تنها پس از یک قرن دولت بیزانس این مدرسه را بست و استادان و طلابِ مسیحی این حوزه به ایرانِ ساسانی پناهنده شدند و مدرسۀ نصیبین را ساختند. بر پایۀ این روایاتِ این مدرسه در جایی میانِ حوضِ حضرت ابراهیم (بالای عکس) و دژِ شهر (پایین عکس) در جایی که اکنون پارک است، قرار داشته است.
مقاله تازه چاپ شده بهرام روشن ضمیر: "سیمای دولتِ ایرانشهر در منابع بیزانس: ساختار سیاسی-اداری، دادگستری و ارتشِ ساسانیان از نگاهِ مسیحیان". گزارش مجموعه مقالات همایش آخرین یافته های ایران باستان در دانشگاه چمران (اهواز). به کوشش فرشید نادری.
https://shorturl.at/UWWUy
https://shorturl.at/UWWUy
www.academia.edu
The Image of the State of Ērānšahr in Byzantine sources: A Christian Perspective on the Sassanian Political-Administrative Structure".…
Given the increased accessibility to contemporary sources during the Sassanian period compared to several decades ago, it is time to transcend the paradigm of Islamic historiography (Arab-Persian) and understand how the Sassanids were perceived in
✅امکان ندارد که تا به حال نشنیده باشید که ساسانیان، تاریخ اشکانی را تحریف و آثار آنان را از صحنه روزگار پاک کردند. حتما شنیدید که آنان حتی به دورهبندیِ اشکانیان مظلوم هم رحم نکرده و به دستور اردشیر بابکان دورۀ اشکانی به نصف کاهش پیدا کرد و از 473 سال به 258 تنزل یافت. این روایت که توسط پژوهشگرانی چون ریچارد فرای "ایراندوست" و بسیاری از مولفانِ ایرانی اصلی خدشهناپذیر درنظر گرفته شده البته مبنایی کهن دارد که همانا روایتی از تاریخنگارِ عرب مسعودی در قرن چهارم هجری است که میگوید اردشیر بابکان (البته نه برای دشمنی با اشکانیان) که به جهت اعتقاد به تقدیرِ هزارهای (فروافتادن پادشاهی ایران در پایان هزاره بنا بر روایات آخرالزمانی) زمانِ میان زرتشت و خودش را نصف کرد تا هزاره به تاخیر بیافتد و عمر پادشاهیاش افزون شود.
در این مقاله نویسندگان بهرام روشنضمیر و کلثوم غضنفری نشان میدهند که شواهد کافی برای اثبات ادعای دستکاری عمدی سالشماری اشکانیان توسط ساسانیان وجود ندارد. در عوض سه پیشنهاد جایگزین برپایۀ تحلیلهای تاریخی، فرهنگی و متنی ارائه میشود.
https://shorturl.at/W3rn5
در این مقاله نویسندگان بهرام روشنضمیر و کلثوم غضنفری نشان میدهند که شواهد کافی برای اثبات ادعای دستکاری عمدی سالشماری اشکانیان توسط ساسانیان وجود ندارد. در عوض سه پیشنهاد جایگزین برپایۀ تحلیلهای تاریخی، فرهنگی و متنی ارائه میشود.
https://shorturl.at/W3rn5
www.academia.edu
Reasons for Chaotic Arsacid Year Reckoning in the National History of Iran
This paper suggests that there is insufficient evidence to support the claim of a deliberate falsification of the Arsacid era by the Sasanians. Instead, it offers alternative explanations that rely on historical, cultural, and textual analysis. This
مهر مسیحی ساسانی متعلق به موزه بریتانیا احتمالا از یکی از اهالی مسیحی بیشاپور که از نسل اسیران سوری این شهر بودند. نوشته پهلوی پیرامون آن بسیار جالب است و نشانده اهمیت زبان پهلوی در میان مسیحیان داخل فلات ایران.
عکس این جایمهر را از کتاب جودیت لرنر (مهرهای مسیحی دوره ساسانی) برداشتم و با کمک هوش مصنوعی به عکسی از مهر تبدیل کردم.
عکس این جایمهر را از کتاب جودیت لرنر (مهرهای مسیحی دوره ساسانی) برداشتم و با کمک هوش مصنوعی به عکسی از مهر تبدیل کردم.
انتقاد گمانشکن زردشتیان بر اسلام (فصول ۱۱ و ۱۲ از شکندگمانیک وزار اثر مردانفرخ پسر اهرمزدداد). کریستین ساهنر. ۲۰۲۳
این استاد آمریکایی دانشگاه آکسفورد و متخصص تاریخ اسلام که پیشتر کتابهایی با عناوین «شهیدان مسیحی در دوره اسلامی» و «در میان ویرانهها: گذشته و اکنون سوریه» نگاشته بود، در این کتاب بخش انتقاد بر اسلام در کتاب پهلوی گزارش گمانشکن اثری از سده نهم میلادی را با مقدمهای مفصلتر از اصل در مجموعه «متون برای مورخان» دانشگاه لیورپول منتشر کرده است.
او پیشتر مقالاتی هم درباره زردشتیان در دوره اسلامی و همچنین درباره دیگر رساله جدلی زردشتی یعنی گجستگ ابالیش نوشته بود.
#معرفی_کتاب
این استاد آمریکایی دانشگاه آکسفورد و متخصص تاریخ اسلام که پیشتر کتابهایی با عناوین «شهیدان مسیحی در دوره اسلامی» و «در میان ویرانهها: گذشته و اکنون سوریه» نگاشته بود، در این کتاب بخش انتقاد بر اسلام در کتاب پهلوی گزارش گمانشکن اثری از سده نهم میلادی را با مقدمهای مفصلتر از اصل در مجموعه «متون برای مورخان» دانشگاه لیورپول منتشر کرده است.
او پیشتر مقالاتی هم درباره زردشتیان در دوره اسلامی و همچنین درباره دیگر رساله جدلی زردشتی یعنی گجستگ ابالیش نوشته بود.
#معرفی_کتاب
در میان ویرانهها، سوریه، گذشته و اکنون. کریستین ساهنر.
پژوهشگر تاریخ اسلام در دانشگاه آکسفورد در این کتاب که برای مخاطب عمومی نگاشته شده، روایتی روان و شیوا و در همتنیده از گذشته و اکنون یکی از غنیترین سرزمینهای جهان به لحاظ فرهنگی ارائه میکند. کتاب ده سال پیش در اوج درگیری نگاشته شده با اینحال دستکم امروز که رژیم علوی دمشق سقوط کرده و کسی از فردای این کشور خبر ندارد، این کتاب تازگی خود را بازخواست یافت.
سوریهای که بعد از پالمیر و دورا و حران واجد ادسا بود، شهر مادر فرهنگ سریانی، و انتاکیه یکی از چهار کلیسای مادر در مسیحیت اولیه در کنار اورشلیم، اسکندریه و رم بود. کلیسای ایران زیرمجموعه همین انتاکیه سوریه بود. همچنین باید از نصیبین یاد کرد که مدرسه مسیحی آن نهایتا ایدئولوژی مسیحشناختی کلیسای ایران موسوم به نستوری را تعیین کرد.
لازم به تذکر است که هر سه این شهرهای اصالتا سوری یعنی نصیبین، ادسا و انتاکیه اکنون در قلمرو رسمی ترکیه قرار دارند، هرچند به شکل تاریخی جزو سوریه به شمار میروند.
#معرفی_کتاب
پژوهشگر تاریخ اسلام در دانشگاه آکسفورد در این کتاب که برای مخاطب عمومی نگاشته شده، روایتی روان و شیوا و در همتنیده از گذشته و اکنون یکی از غنیترین سرزمینهای جهان به لحاظ فرهنگی ارائه میکند. کتاب ده سال پیش در اوج درگیری نگاشته شده با اینحال دستکم امروز که رژیم علوی دمشق سقوط کرده و کسی از فردای این کشور خبر ندارد، این کتاب تازگی خود را بازخواست یافت.
سوریهای که بعد از پالمیر و دورا و حران واجد ادسا بود، شهر مادر فرهنگ سریانی، و انتاکیه یکی از چهار کلیسای مادر در مسیحیت اولیه در کنار اورشلیم، اسکندریه و رم بود. کلیسای ایران زیرمجموعه همین انتاکیه سوریه بود. همچنین باید از نصیبین یاد کرد که مدرسه مسیحی آن نهایتا ایدئولوژی مسیحشناختی کلیسای ایران موسوم به نستوری را تعیین کرد.
لازم به تذکر است که هر سه این شهرهای اصالتا سوری یعنی نصیبین، ادسا و انتاکیه اکنون در قلمرو رسمی ترکیه قرار دارند، هرچند به شکل تاریخی جزو سوریه به شمار میروند.
#معرفی_کتاب
عکس: نوشتاری از خانم پروانه پورشریعتی.
____
اصطلاح «خاورمیانه» امپریالیستی است. اما هم مفهوم دارد و هم کار میکند. اما اصطلاح «آسیای غربی» و کلا «آسیا» نه مفهوم دارد و نه کار میکند. دانشجویان تاریخ (و لابد خانم پورشریعتی) میدانند که آسیا هم خودش یک درک یونانی از بخش شرقی جهان بود، همچون اروپا و آفریقا و آنان درکی واقعی از ااین قاره ها نداشتند. اروپای فرهنگی هزار سال پیش با مسیحیت تشکیل شد و آفریقا در قرن بیستم پس از استقلال. اما «آسیا» هنوز هم به لحاظ فرهنگی وجود ندارد که در مطالعات علوم انسانی از اصطلاح «آسیای غربی» بهره بگیریم. و اصلا کاربردش چیست؟ خانم پورشریعتی از بهرهگیری ما از «خاورمیانه» تعجب میکند و ما از خانم پورشریعتی که چطور میخواهد تاریخ یهودیان در «آسیای غربی» بنویسد؟ یهودیان بدون مصر و شمال آفریقا؟ جلالخالق والمخلوق!
____
اصطلاح «خاورمیانه» امپریالیستی است. اما هم مفهوم دارد و هم کار میکند. اما اصطلاح «آسیای غربی» و کلا «آسیا» نه مفهوم دارد و نه کار میکند. دانشجویان تاریخ (و لابد خانم پورشریعتی) میدانند که آسیا هم خودش یک درک یونانی از بخش شرقی جهان بود، همچون اروپا و آفریقا و آنان درکی واقعی از ااین قاره ها نداشتند. اروپای فرهنگی هزار سال پیش با مسیحیت تشکیل شد و آفریقا در قرن بیستم پس از استقلال. اما «آسیا» هنوز هم به لحاظ فرهنگی وجود ندارد که در مطالعات علوم انسانی از اصطلاح «آسیای غربی» بهره بگیریم. و اصلا کاربردش چیست؟ خانم پورشریعتی از بهرهگیری ما از «خاورمیانه» تعجب میکند و ما از خانم پورشریعتی که چطور میخواهد تاریخ یهودیان در «آسیای غربی» بنویسد؟ یهودیان بدون مصر و شمال آفریقا؟ جلالخالق والمخلوق!
اسقف اعظم جامع نوتردام پاریس در حال ریختن روغن تقدیس بر محراب کلیسا.
در این محراب قطعاتی از صلیب اصلی مسیح نیز قرار گرفته است. صلیب مسیح سرنوشت جذابی داشته است. در جریان فتح اورشلیم به دست ساسانیان به سال ۶۱۴ خسرو پرویز دستور داد تا این صلیب به ایران منتقل شود. این اقدام باعث شد تبلیغات بیزانس چهرهای ضد مسیحی از شاهنشاه ایران بسازد. در واقعیت اما خسرو پرویز هدفی جز اثبات سرپرستی خودش بر جهان مسیحیت و رعایای مسیحی منطقه نداشت. او که همسرانش نیز مسیحی بودند دستور داده بود صلیب با احترامات کامل به ایران منتقل شود و حتی دست غیرمسیحی به آن نرسد و در اختیار مقامات کلیسایی ایران باشد.
بعدا در زمان ملکه بوران این صلیب پس از ۱۶ سال به پاس صلح میان دو قدرت به هراکلیوس پس داده شد و امپراتور شخصا در روز ۲۱ مارس سال ۶۳۰ (نوروز) این صلیب را در جایگاه خود در کلیسای رستاخیز (مقبره مسیح) نصب کرد.
بعدا و با حمله اعراب مسلمان صلیب به قسطنطنیه منتقل شد و در جریان جنگهای صلیبی چهارم صلیبیون هر یک تکههایی از آنرا به اروپا بردند.
در این محراب قطعاتی از صلیب اصلی مسیح نیز قرار گرفته است. صلیب مسیح سرنوشت جذابی داشته است. در جریان فتح اورشلیم به دست ساسانیان به سال ۶۱۴ خسرو پرویز دستور داد تا این صلیب به ایران منتقل شود. این اقدام باعث شد تبلیغات بیزانس چهرهای ضد مسیحی از شاهنشاه ایران بسازد. در واقعیت اما خسرو پرویز هدفی جز اثبات سرپرستی خودش بر جهان مسیحیت و رعایای مسیحی منطقه نداشت. او که همسرانش نیز مسیحی بودند دستور داده بود صلیب با احترامات کامل به ایران منتقل شود و حتی دست غیرمسیحی به آن نرسد و در اختیار مقامات کلیسایی ایران باشد.
بعدا در زمان ملکه بوران این صلیب پس از ۱۶ سال به پاس صلح میان دو قدرت به هراکلیوس پس داده شد و امپراتور شخصا در روز ۲۱ مارس سال ۶۳۰ (نوروز) این صلیب را در جایگاه خود در کلیسای رستاخیز (مقبره مسیح) نصب کرد.
بعدا و با حمله اعراب مسلمان صلیب به قسطنطنیه منتقل شد و در جریان جنگهای صلیبی چهارم صلیبیون هر یک تکههایی از آنرا به اروپا بردند.
اسکندر کبیر در متون سریانی: سالار مکانها، آگاهیها و زمانها، موریل دُبیه. 2024.
اگر اسکندر با رویای یکپارچگیِ شرق و غرب به جنگ با هخامنشیان رفت و در عمل جز پارهپاره کردنِ جهانِ کهن در عرض چند سال چیزی بر جای نگذاشت، رُمانِ اسکندر، یا به بیانِ بهتر افسانۀ اسکندر، شرق و غرب را به هم پیوست.
از مورخِ یونانی کالیستِنس تا رماننویسِ اهلِ مصرِ دورۀ بطلمیوسی تا متون سریانی و نهایتا داستانِ ذوالقرنین در قرآن و آثارِ فارسی - شاهنامۀ فردوسی، دارابنامۀ طرسوسی و اسکندرنامۀ نظامی گنجوی - رمانِ اسکندر به شکلی مرموز، همچون سرگذشتِ خود اسکندر، در مدتی نه چندان طولانی به سراسر جهانِ کهن سفر کرد، و باز همچون خودِ اسکندر قلمرو به قلمرو را فتح کرد و کشورها گشود و در این سفرهای ماجراجویانه در زمان و مکان تغییر و تحولاتی را پذیرفت و به رنگِ زبان و زمان و مکان و فرهنگ و دین و آیینِ مخاطبان درآمد. رُمانِ اسکندر اگر از خودِ اسکندر "کبیر"تر نباشد، کوچکتر نبود و میتوان آن را نمادی از همدستیِ فرهنگیِ آنچه شرق و غرب خوانده میشود دانست.
#معرفی_کتاب
اگر اسکندر با رویای یکپارچگیِ شرق و غرب به جنگ با هخامنشیان رفت و در عمل جز پارهپاره کردنِ جهانِ کهن در عرض چند سال چیزی بر جای نگذاشت، رُمانِ اسکندر، یا به بیانِ بهتر افسانۀ اسکندر، شرق و غرب را به هم پیوست.
از مورخِ یونانی کالیستِنس تا رماننویسِ اهلِ مصرِ دورۀ بطلمیوسی تا متون سریانی و نهایتا داستانِ ذوالقرنین در قرآن و آثارِ فارسی - شاهنامۀ فردوسی، دارابنامۀ طرسوسی و اسکندرنامۀ نظامی گنجوی - رمانِ اسکندر به شکلی مرموز، همچون سرگذشتِ خود اسکندر، در مدتی نه چندان طولانی به سراسر جهانِ کهن سفر کرد، و باز همچون خودِ اسکندر قلمرو به قلمرو را فتح کرد و کشورها گشود و در این سفرهای ماجراجویانه در زمان و مکان تغییر و تحولاتی را پذیرفت و به رنگِ زبان و زمان و مکان و فرهنگ و دین و آیینِ مخاطبان درآمد. رُمانِ اسکندر اگر از خودِ اسکندر "کبیر"تر نباشد، کوچکتر نبود و میتوان آن را نمادی از همدستیِ فرهنگیِ آنچه شرق و غرب خوانده میشود دانست.
#معرفی_کتاب
پسینباستان _ بهرام روشنضمیر
اسکندر کبیر در متون سریانی: سالار مکانها، آگاهیها و زمانها، موریل دُبیه. 2024. اگر اسکندر با رویای یکپارچگیِ شرق و غرب به جنگ با هخامنشیان رفت و در عمل جز پارهپاره کردنِ جهانِ کهن در عرض چند سال چیزی بر جای نگذاشت، رُمانِ اسکندر، یا به بیانِ بهتر افسانۀ…
... همه چیز از تلاشِ کالیستِنس تاریخنگارِ اسکندر برای نوشتن کارنامۀ این قهرمانِ جوان مقدونی آغاز شد. اما از این کتاب جز نام چیزی نماند تا مدتها بعد فردی با عنوانِ کالیستِنس در مصر بطلمیوسی که به «کالیستِنس دروغین» معروف شد اثری حماسی و نیمهافسانهای دربارۀ اسکندر نوشت که به رُمانِ اسکندر شناخته میشود. البته حتی نسخۀ اصلیِ یونانی همین اثر نیز به درستی و کمال به دست ما نرسیده، با اینحال نسخههای پرشماری از آن در زبانهای گوناگون در فاصلۀ سدۀ پنجم میلادی تا پانزدهم در زبانهای گوناگون چرخید که واپسینِ آنها مالای و اتیوپیایی بود.
رُمان اسکندر، به ویژه نسخههای سریانی، که شاید مهمترین نسخههای آن باشند، همواره موردِ توجه متخصصان پژوهشهای مدرن حوزه فیلولوژی و تاریخ و اسطوره بوده است، با اینحال تا پیش این پژوهشِ گرانسنگِ خانم پروفسور موریِل دُبیه (استادِ مطالعاتِ سریانی و مسیحیتِ شرقی در مدرسه مطالعاتِ عالیِ پاریس) جای یک اثر کاملا جامع و عمیق دربارۀ تاریخچه و ابعاد گوناگون درونی-محتوایی-گفتمانی و برونیِ این اثر، یا به بیانِ بهتر این سنت، خالی بود.
کتاب 600 صفحهایِ خانمِ دُبیه که چندین سال را به پژوهش بر متن و زیرمتنهای مرتبط با روایتهای گوناگون اسکندر، با محوریتِ نسخههای سریانی، گذاشته در سه بخش تنظیم شده است که با عنوانِ فرعیِ کتاب (سالارِ مکانها، آگاهیها، و زمانها) ارتباط دارد. بخش نخست کتاب پس از مقدمهای نه چندان طولانی، روایتی از داستانِ سریانیِ اسکندر ارائه میدهد و سپس داستانِ خودِ "رُمانِ اسکندر" (سفرهای روایتِ اسکندر در جهان) را بررسی میکند، یعنی آنچه قهرمانِ اصلی و موضوعِ اصلی کتاب است. این فصل نهایتا نشان میدهد که این رُمان اگرچه برآمده از روایتی یونانی از اسکندرِ کبیر است، در عمل پیوندی عمیقتر با جوامعِ میزبانِ این روابط بهویژه شرقِ نزدیکِ آرامیزبانِ سریانینویس و جوامعِ همسایه چون ارمنیها، مصریان، عربها و ایرانیان دارد. این رمان در ادامه در طولِ جادۀ موسوم به ابریشم سفر میکند و به آسیای مرکزی و هند و حتی بعدا به آسیای دور میرسد.
پیشتر هم تا اندازۀ زیادی مشخص شده بود که ذوالقرنینِ قرآن که در آن اسکندر با اقوامی در لبۀ پایانیِ جهان در طلوعگاه و غروبگاهِ خورشید و یاجوج و ماجوج روبرو میشود - چنانکه روایتهای سنتی اسلامی هم گفته بودند - اسکندر است و نه کورش (بر خلافِ ادعاهای بیاهمیت اما بسیار پربسامدی که از دو سه شخصیتِ صاحبنام مانند ابوالکلامِ آزاد و علامه طباطبایی تکرار میشود). این کتاب تردیدی باقی نمیگذارد که قرآن متاثر از روایتِ سریانی رُمانِ اسکندر بوده است.
همچنین این پژوهش - باز هم اگرچه پیشتر گفته و دانسته میشد - بهتر نشان میدهد که رُمان اسکندر نمیتوانسته اصالتا پهلوی باشد و حتی به سختی میتوان احتمال داد که اصلا نسخهای پهلوی از آن وجود داشته و در نتیجه نسخههای فارسی دورۀ اسلامی متاثر از نسخههای عربی و سریانی و یونانی است که در همان دورۀ اسلامی ساخته و پرداخته و بازتدوین شده است. این بر خلاف رویکردی است که از زمان ذبیح بهروز و نهایتا محمود امیدسالار (البته با دو ایدۀ کاملا متفاوت) تلاش داشتهاند جایی برای نوعی ایرانیشده از اسکندر در ادبیاتِ ایران باستان باز کنند.
#معرفی_کتاب
رُمان اسکندر، به ویژه نسخههای سریانی، که شاید مهمترین نسخههای آن باشند، همواره موردِ توجه متخصصان پژوهشهای مدرن حوزه فیلولوژی و تاریخ و اسطوره بوده است، با اینحال تا پیش این پژوهشِ گرانسنگِ خانم پروفسور موریِل دُبیه (استادِ مطالعاتِ سریانی و مسیحیتِ شرقی در مدرسه مطالعاتِ عالیِ پاریس) جای یک اثر کاملا جامع و عمیق دربارۀ تاریخچه و ابعاد گوناگون درونی-محتوایی-گفتمانی و برونیِ این اثر، یا به بیانِ بهتر این سنت، خالی بود.
کتاب 600 صفحهایِ خانمِ دُبیه که چندین سال را به پژوهش بر متن و زیرمتنهای مرتبط با روایتهای گوناگون اسکندر، با محوریتِ نسخههای سریانی، گذاشته در سه بخش تنظیم شده است که با عنوانِ فرعیِ کتاب (سالارِ مکانها، آگاهیها، و زمانها) ارتباط دارد. بخش نخست کتاب پس از مقدمهای نه چندان طولانی، روایتی از داستانِ سریانیِ اسکندر ارائه میدهد و سپس داستانِ خودِ "رُمانِ اسکندر" (سفرهای روایتِ اسکندر در جهان) را بررسی میکند، یعنی آنچه قهرمانِ اصلی و موضوعِ اصلی کتاب است. این فصل نهایتا نشان میدهد که این رُمان اگرچه برآمده از روایتی یونانی از اسکندرِ کبیر است، در عمل پیوندی عمیقتر با جوامعِ میزبانِ این روابط بهویژه شرقِ نزدیکِ آرامیزبانِ سریانینویس و جوامعِ همسایه چون ارمنیها، مصریان، عربها و ایرانیان دارد. این رمان در ادامه در طولِ جادۀ موسوم به ابریشم سفر میکند و به آسیای مرکزی و هند و حتی بعدا به آسیای دور میرسد.
پیشتر هم تا اندازۀ زیادی مشخص شده بود که ذوالقرنینِ قرآن که در آن اسکندر با اقوامی در لبۀ پایانیِ جهان در طلوعگاه و غروبگاهِ خورشید و یاجوج و ماجوج روبرو میشود - چنانکه روایتهای سنتی اسلامی هم گفته بودند - اسکندر است و نه کورش (بر خلافِ ادعاهای بیاهمیت اما بسیار پربسامدی که از دو سه شخصیتِ صاحبنام مانند ابوالکلامِ آزاد و علامه طباطبایی تکرار میشود). این کتاب تردیدی باقی نمیگذارد که قرآن متاثر از روایتِ سریانی رُمانِ اسکندر بوده است.
همچنین این پژوهش - باز هم اگرچه پیشتر گفته و دانسته میشد - بهتر نشان میدهد که رُمان اسکندر نمیتوانسته اصالتا پهلوی باشد و حتی به سختی میتوان احتمال داد که اصلا نسخهای پهلوی از آن وجود داشته و در نتیجه نسخههای فارسی دورۀ اسلامی متاثر از نسخههای عربی و سریانی و یونانی است که در همان دورۀ اسلامی ساخته و پرداخته و بازتدوین شده است. این بر خلاف رویکردی است که از زمان ذبیح بهروز و نهایتا محمود امیدسالار (البته با دو ایدۀ کاملا متفاوت) تلاش داشتهاند جایی برای نوعی ایرانیشده از اسکندر در ادبیاتِ ایران باستان باز کنند.
#معرفی_کتاب
پسینباستان _ بهرام روشنضمیر
... همه چیز از تلاشِ کالیستِنس تاریخنگارِ اسکندر برای نوشتن کارنامۀ این قهرمانِ جوان مقدونی آغاز شد. اما از این کتاب جز نام چیزی نماند تا مدتها بعد فردی با عنوانِ کالیستِنس در مصر بطلمیوسی که به «کالیستِنس دروغین» معروف شد اثری حماسی و نیمهافسانهای دربارۀ…
فصلِ دومِ کتاب - که کوتاهتر است - به بخشِ دومِ عنوانِ فرعی (آگاهیها) میپردازد و تلاش میکند روایتهای فلسفی و علمیِ موجود در رُمانِ سریانیِ اسکندر را تبارشناسی کند. یکی از مهمترین این موضوعات، موضوعِ ارتباطِ اسکندر و ارسطو فیلسوفِ بنام، است. این مساله بسیار موردِ توجۀ جوامع هلنیستی و سپس اسلامی در شرقِ نزدیک بوده و مشخصا در ادبیاتِ ایران نیز دستمایۀ نوعی از اندرزنامهنویسی بوده است. (اینجانب سالها پیش مقالهای در این باره با عنوان "همنشینیِ اسکندر و ارسطو در روایاتِ ایرانی" نوشته بودم که در اینجا نیز پیوند آن را قرار میدهم).
نهایتا بخشِ سوم از کتاب خانم پروفسور دُبیه - که به نظر من بهتر بود در قالبِ جلد دوم و حتی شاید اصلا یک کتابِ دیگر چاپ میشد تا جلد یکم را سبکتر و برای مخاطب راحت تر کند - تلاشی برای بازسازیِ ذهنیتِ تاریخنگاران و خطیبان و مولفانِ مسیحیِ سریانی در دورۀ پسین باستان و قرون وسطا است و روایتهای تاریخیِ سریانیِ پراکنده و اشعارِ و ستایشنامهها را مرور و بررسی میکند. در مجموع باید گفت این استاد فرانسوی و نشرِ وزین و خوشنامِ فرانسوی (Belles-Lettres) نه فقط کتابی ماندگار در زمینۀ یکی از گنجینههای ادبی-فرهنگیِ کهن یعنی روایتِ سریانیِ رُمانِ اسکندر به دست دادهاند، بلکه با کاری به این حجم و کیفیت دربارۀ روایتی "شرقی" از شخصیتی "غربی" تاکید مهمی بر اهمیتِ کلیدیِ زبان و ادبیاتِ سریانی در اتصالِ دو جهانِ موسوم به "شرق" و "غرب" کردهاند.
#معرفی_کتاب
https://www.cgie.org.ir/fa/news/215509/%D9%87%D9%85-%D9%86%D8%B4%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%DA%A9%D9%86%D8%AF%D8%B1-%D9%88-%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%B7%D9%88-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C---%D8%A8%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86-%D8%B6%D9%85%DB%8C%D8%B1
نهایتا بخشِ سوم از کتاب خانم پروفسور دُبیه - که به نظر من بهتر بود در قالبِ جلد دوم و حتی شاید اصلا یک کتابِ دیگر چاپ میشد تا جلد یکم را سبکتر و برای مخاطب راحت تر کند - تلاشی برای بازسازیِ ذهنیتِ تاریخنگاران و خطیبان و مولفانِ مسیحیِ سریانی در دورۀ پسین باستان و قرون وسطا است و روایتهای تاریخیِ سریانیِ پراکنده و اشعارِ و ستایشنامهها را مرور و بررسی میکند. در مجموع باید گفت این استاد فرانسوی و نشرِ وزین و خوشنامِ فرانسوی (Belles-Lettres) نه فقط کتابی ماندگار در زمینۀ یکی از گنجینههای ادبی-فرهنگیِ کهن یعنی روایتِ سریانیِ رُمانِ اسکندر به دست دادهاند، بلکه با کاری به این حجم و کیفیت دربارۀ روایتی "شرقی" از شخصیتی "غربی" تاکید مهمی بر اهمیتِ کلیدیِ زبان و ادبیاتِ سریانی در اتصالِ دو جهانِ موسوم به "شرق" و "غرب" کردهاند.
#معرفی_کتاب
https://www.cgie.org.ir/fa/news/215509/%D9%87%D9%85-%D9%86%D8%B4%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%DA%A9%D9%86%D8%AF%D8%B1-%D9%88-%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%B7%D9%88-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C---%D8%A8%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86-%D8%B6%D9%85%DB%8C%D8%B1
www.cgie.org.ir
هم نشینی اسکندر و ارسطو در روایات ایرانی / بهرام روشن ضمیر
پسینباستان _ بهرام روشنضمیر
Yalda.pdf
یادداشت 11 سال پیش نویسندۀ این کانال دربارۀ یلدا - جشنِ زمستانه
جهانِ سریانی - به کوششِ دانیل کینگ - 2018
اگر به دنبال کتابی کاملا جامع اما ساده و نه چندان تخصصی برای آشنایی با آنچه فرهنگ و ادبیاتِ سریانی خوانده میشود میگردید، هیچ کتابی جامعتر از این وجود ندارد. دانیل کینگ استاد مطالعاتِ سامی و کتاب مقدس در دانشگاه کاردیف در این مجموعه (که خودش در آن جز مقدمه، فصلی ننوشته است)، تلاش کرده تا تقریبا همۀ پژوهشگران فعالِ مطالعات سریانی را گرد هم آورد.
حاصل کار 39 فصل است که در 5 بخش در بیش از 800 صفحه گردآوری شده و کتاب را به ماخذی جامع برای استفاده عمومی و نیمهتخصصی تبدیل کرده است.
در بخش یکم موریِل دُبیه (که پیش از این معرفی شد) و تورج دریایی به معرفیِ دو ساختارِ سیاسی جهانِ پسینباستان یعنی ایرانِ ساسانی و رومِ شرقی میپردازند.
بخشِ دوم به مطالعۀ دین و فرهنگِ دینیِ جوامعِ سریانی-آرامیزبان در آن دوره اختصاص دارد و چهرههای مطرحی چون وینکلر و فلورانس ژولین و مایکل پِن روابط و معادلاتِ دینی را بررسی میکنند. بهویژه جِفری هرمان فصلی بسیار مختصر و مفید دربارۀ ادبیاتِ سریانیِ ساسانی و رویکردِ آن به دینِ زردشتی در ایران دارد.
#معرفی_کتاب
اگر به دنبال کتابی کاملا جامع اما ساده و نه چندان تخصصی برای آشنایی با آنچه فرهنگ و ادبیاتِ سریانی خوانده میشود میگردید، هیچ کتابی جامعتر از این وجود ندارد. دانیل کینگ استاد مطالعاتِ سامی و کتاب مقدس در دانشگاه کاردیف در این مجموعه (که خودش در آن جز مقدمه، فصلی ننوشته است)، تلاش کرده تا تقریبا همۀ پژوهشگران فعالِ مطالعات سریانی را گرد هم آورد.
حاصل کار 39 فصل است که در 5 بخش در بیش از 800 صفحه گردآوری شده و کتاب را به ماخذی جامع برای استفاده عمومی و نیمهتخصصی تبدیل کرده است.
در بخش یکم موریِل دُبیه (که پیش از این معرفی شد) و تورج دریایی به معرفیِ دو ساختارِ سیاسی جهانِ پسینباستان یعنی ایرانِ ساسانی و رومِ شرقی میپردازند.
بخشِ دوم به مطالعۀ دین و فرهنگِ دینیِ جوامعِ سریانی-آرامیزبان در آن دوره اختصاص دارد و چهرههای مطرحی چون وینکلر و فلورانس ژولین و مایکل پِن روابط و معادلاتِ دینی را بررسی میکنند. بهویژه جِفری هرمان فصلی بسیار مختصر و مفید دربارۀ ادبیاتِ سریانیِ ساسانی و رویکردِ آن به دینِ زردشتی در ایران دارد.
#معرفی_کتاب
پسینباستان _ بهرام روشنضمیر
جهانِ سریانی - به کوششِ دانیل کینگ - 2018 اگر به دنبال کتابی کاملا جامع اما ساده و نه چندان تخصصی برای آشنایی با آنچه فرهنگ و ادبیاتِ سریانی خوانده میشود میگردید، هیچ کتابی جامعتر از این وجود ندارد. دانیل کینگ استاد مطالعاتِ سامی و کتاب مقدس در دانشگاه…
بخشهای سوم و چهارم به زبان و ادبیاتِ سریانی میپردازد. اگرچه جایِ چهرۀ مطرحِ این حوزه جورج کیراز مولفِ فرهنگِ دانشنامۀ میراثِ سریانی و موسس انتشاراتِ گُرگیاس و بنیادِ بیت مردوثا خالی است، از سباستین برُک چهرۀ برجستۀ مطالعات سریانی و دیگران چون آرون مایکل باتس و فیلیپ وود درباره زبان، شعر و ژانرهای ادبی و تاریخنگاریِ سریانی بهره گرفته شده است. همچنین سوزان اشبروک هاروی فصلی دربارۀ زنان و کودکان در ادبیاتِ مسیحیِ سریانی نوشته است. بخشِ پنجم نیز به ادبیاتِ سریانی در فراتر از منطقۀ آرامیزبان در بخشهای شرقیتر آسیا، در آسیای مرکزی، هند و چین پرداخته است و فصولی نیز در این بخش ادبیاتِ سریانی را پس از دورۀ کلاسیک (از دورۀ مغول تا کلیسای مارونی لبنان) بررسی میکند. فصلی نیز دربارۀ مطالعاتِ نخستینِ اروپایی دربارۀ ادبیاتِ سریانی نوشته است و دو فصلِ پایانی به هویتِ مدرنِ سریانی (آشوری) و وضعیتِ جغرافیای انسانیِ آنان در منطقه نگاه میکند.
#معرفی_کتاب
#معرفی_کتاب