Audio
🎵 پوشه شنیداری نشست بررسی کارنامه تاریخ نگاری دکتر هادی عالم زاده
🗓 شنبه 28 مهرماه 1403
💢انجمن ایرانی تاریخ💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
🗓 شنبه 28 مهرماه 1403
💢انجمن ایرانی تاریخ💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
❤3👍1
🟢 گزارش نشست «بررسی کارنامه تاریخنگاری دکتر هادی عالمزاده» در خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا).
https://www.tgoop.com/HistoryandMemory
https://www.tgoop.com/HistoryandMemory
ایبنا
هادی عالمزاده یکی از آخرین بازماندگان «مکتب دقت» است
معصومعلی پنجه، استادیار گروه تاریخ و باستانشناسی گفت: عالمزاده یکی از آخرین بازماندگان «مکتب دقت» است. او پیرو قزوینی، مینوی و یزدگردی است. سرلوحه کار پژوهشی هادی عالمزاده، این جمله استادش امیرحسن یزدگردی بوده است: «عطر یک مقاله خوب، عالم را میگیرد»!
❤10
📚 در نشانی زیر میتوان با کلیدواژه، عنوان پایاننامههای کارشناسی ارشد و رسالههای دکتری دفاع شده در واحد علوم و تحقیقات را جستجو کرد و صفحههای آغازین و فهرست مطالب و چکیده آنها را دید و خواند.
http://digitalthesis.srbiau.ac.ir/diglib/WebUI/Index.aspx
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
http://digitalthesis.srbiau.ac.ir/diglib/WebUI/Index.aspx
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍5
«وی [ ابوالفضل بیهقی] مردی بود بیغرض، باانصاف و حقشناس. جلوههای این صفات را در نوشتههای او میتوان سراغ گرفت. او دربارۀ بوسهل ـ که از وی دل خوشی هم نداشت ـ مینویسد: «وی رفت و آن قوم که محضر ساختند [دشمنان بوسهل که به مخالفت با او استشهاد تهیه کردند] رفتند و ما را نیز میبباید رفت... و من در اعتقادِ این مرد سخن جز نیکویی نگویم که قریب سیزده و چهارده سال او را میدیدم در مستی و هشیاری و به هیچوقت سخنی نشنودم و چیزی نگفت که از آن دلیل توانستی کرد بر بدی اعتقاد وی» (ص ۲۷ - ۲۸)؛ همچنین در یک جا، خود را در سختیهایی که کشیده بود، گناهکار میداند و مینویسد: «در بعضی مرا گناه بود و... خطاها رفت تا افتادم و برخاستم» (ص ۸۰۱)».
📗 احمد سمیعی، «بیهقی، ابوالفضل»، دبا.
#روز_بیهقی #یکم_آبان
#تاریخ_بیهقی
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍3❤2
🟢 اسلام سنی و احیای زبان پارسی: نمونهٔ ترجمهٔ تفسیر طبری
«و اين كتاب تفسير بزرگست از روايت محمد بن جرير الطّبرى رحمة اللَّه عليه ترجمه كرده بزبان پارسى و درى راه راست، و اين كتاب را بياوردند از بغداد چهل مصحف بود. اين كتاب نبشته بزبان تازى و باسنادهاى دراز بود، و بياوردند سوى امير سيد مظفّر ابوصالح منصور بن نوح بن نصر بن احمد بن اسمعيل رحمة اللَّه عليهم اجمعين. پس دشخوار آمد بروى خواندن اين كتاب و عمارتكردن آن بزبان تازى و چنان خواست كه مرين را ترجمه كند بزبان پارسى. پس علماء ماوراءالنهر را گرد كرد و اين ازيشان فتوى كرد كه روا باشد كه ما اين كتاب را بزبان پارسى گردانيم. گفتند روا باشد خواندن و نبشتن تفسير قرآن بپارسى مر آن كس را كه او تازى نداند از قول خداى عزّ و جل كه گفت: وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ. گفت من هيچ پيغامبرى را نفرستادم مگر بزبان قوم او و آن زبانى كايشان دانستند. و ديگر آن بود كاين زبان پارسى از قديم باز دانستند از روزگار آدم تا روزگار اسمعيل پيغامبر (عليه السلام)، همه پيغامبران و ملوكان زمين بپارسى سخن گفتندى، و اول كس كه سخن گفت بزبان تازى اسمعيل پيغامبر بود (عليه السلام)، و پيغامبر ما (صلّى الله عليه وآله وسلّم) از عرب بيرون آمد و اين قرآن بزبان عرب بر او فرستادند، و اينجا بدين ناحيت زبان پارسى است و ملوكان اين جانب ملوك عجماند. پس بفرمود ملك مظفّر ابو صالح تا علماى ماوراءالنهر را گرد کردند، از شهر بخارا چون فقيه ابوبكر بن احمد بن حامد و چون خليل بن احمد السجستانى، و از شهر بلخ ابو جعفر بن محمد بن على، [و] از باب الهندو فقيه الحسن بن على مندوس را و ابو الجهم خالد بن هانى المتفقّه را، و [هم ازين گونه] از شهر سمرقند و از شهر سپيجاب و فرغانه و از هر شهرى كه بود در ماوراءالنّهر و همه خطها بدادند بر ترجمه اين كتاب كه اين راه راست است. پس بفرمود امير سيّد ملك مظفر ابو صالح اين جماعت علما را تا ايشان از ميان خويش هر كدام فاضلتر و عالمتر اختيار كنند تا اين كتاب را ترجمه كنند. پس ترجمه كردند ...».
📙 ترجمه تفسیر طبری، به کوشش حبیب یغمایی، ج ۱، صص ۵ - ۶.
🔗 متن را از اینجا برداشتهام.
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
«و اين كتاب تفسير بزرگست از روايت محمد بن جرير الطّبرى رحمة اللَّه عليه ترجمه كرده بزبان پارسى و درى راه راست، و اين كتاب را بياوردند از بغداد چهل مصحف بود. اين كتاب نبشته بزبان تازى و باسنادهاى دراز بود، و بياوردند سوى امير سيد مظفّر ابوصالح منصور بن نوح بن نصر بن احمد بن اسمعيل رحمة اللَّه عليهم اجمعين. پس دشخوار آمد بروى خواندن اين كتاب و عمارتكردن آن بزبان تازى و چنان خواست كه مرين را ترجمه كند بزبان پارسى. پس علماء ماوراءالنهر را گرد كرد و اين ازيشان فتوى كرد كه روا باشد كه ما اين كتاب را بزبان پارسى گردانيم. گفتند روا باشد خواندن و نبشتن تفسير قرآن بپارسى مر آن كس را كه او تازى نداند از قول خداى عزّ و جل كه گفت: وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ. گفت من هيچ پيغامبرى را نفرستادم مگر بزبان قوم او و آن زبانى كايشان دانستند. و ديگر آن بود كاين زبان پارسى از قديم باز دانستند از روزگار آدم تا روزگار اسمعيل پيغامبر (عليه السلام)، همه پيغامبران و ملوكان زمين بپارسى سخن گفتندى، و اول كس كه سخن گفت بزبان تازى اسمعيل پيغامبر بود (عليه السلام)، و پيغامبر ما (صلّى الله عليه وآله وسلّم) از عرب بيرون آمد و اين قرآن بزبان عرب بر او فرستادند، و اينجا بدين ناحيت زبان پارسى است و ملوكان اين جانب ملوك عجماند. پس بفرمود ملك مظفّر ابو صالح تا علماى ماوراءالنهر را گرد کردند، از شهر بخارا چون فقيه ابوبكر بن احمد بن حامد و چون خليل بن احمد السجستانى، و از شهر بلخ ابو جعفر بن محمد بن على، [و] از باب الهندو فقيه الحسن بن على مندوس را و ابو الجهم خالد بن هانى المتفقّه را، و [هم ازين گونه] از شهر سمرقند و از شهر سپيجاب و فرغانه و از هر شهرى كه بود در ماوراءالنّهر و همه خطها بدادند بر ترجمه اين كتاب كه اين راه راست است. پس بفرمود امير سيّد ملك مظفر ابو صالح اين جماعت علما را تا ايشان از ميان خويش هر كدام فاضلتر و عالمتر اختيار كنند تا اين كتاب را ترجمه كنند. پس ترجمه كردند ...».
📙 ترجمه تفسیر طبری، به کوشش حبیب یغمایی، ج ۱، صص ۵ - ۶.
🔗 متن را از اینجا برداشتهام.
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍5❤2
Forwarded from بزمآورد| تاریخ و فرهنگ ایران
فتوحات صفویه در ایالت فارس و جزایر بحرین، قشم و هرمز؛
خداوند را سپاسگزارم که توانستم، پژوهشی مهم در حوزه خلیج فارس در مهمترین روزها - که این شاخاب کهن با تهدیدهای گوناگون روبرو است - به مردم ایران و نیز اهل تحقیق به ویژه صفویهپژوهان تقدیم کنم.
این کتاب بر پایه سه رساله منظوم از روزگار صفوی از دوران شاه عباس اول صفوی است.
نخستین رساله، فتحنامه شیراز، لار، بنارو، میناب و بحرین است که درباره فتوحات اللهوردی خان در تسخیر این مناطق در ۱۷۱۷ بیت است. شاعر این منظومه ابنحسین شیرازی است و اصل این نسخه در کتابخانه عارف حکمت شهر مدینه منوره نگهداری میشود.
رساله دوم فتحنامه کشم و هرمز از سرایندهای ناشناس در ۴۸۲ بیت است. رخدادنگاری این منظومه با گزارشهای دو آندردا سردار پرتغالی درباره شیوه نبرد ایرانیها بسیار شبیه است؛ اصل این نسخه در ایتالیا نگهداری میشود.
رساله سوم جنگنامه کشم از شاعری ناشناخته در ۲۶۳ بیت و درباره بازپسگیری قشم است. نسخه این منظومه در کتابخانه واتیکان است. رساله دوم و سوم، همان سرودههایی است که دلاواله آن را از شاعران آثار خریده و با خود به رم برده است.
https://www.tgoop.com/bazmavard
خداوند را سپاسگزارم که توانستم، پژوهشی مهم در حوزه خلیج فارس در مهمترین روزها - که این شاخاب کهن با تهدیدهای گوناگون روبرو است - به مردم ایران و نیز اهل تحقیق به ویژه صفویهپژوهان تقدیم کنم.
این کتاب بر پایه سه رساله منظوم از روزگار صفوی از دوران شاه عباس اول صفوی است.
نخستین رساله، فتحنامه شیراز، لار، بنارو، میناب و بحرین است که درباره فتوحات اللهوردی خان در تسخیر این مناطق در ۱۷۱۷ بیت است. شاعر این منظومه ابنحسین شیرازی است و اصل این نسخه در کتابخانه عارف حکمت شهر مدینه منوره نگهداری میشود.
رساله دوم فتحنامه کشم و هرمز از سرایندهای ناشناس در ۴۸۲ بیت است. رخدادنگاری این منظومه با گزارشهای دو آندردا سردار پرتغالی درباره شیوه نبرد ایرانیها بسیار شبیه است؛ اصل این نسخه در ایتالیا نگهداری میشود.
رساله سوم جنگنامه کشم از شاعری ناشناخته در ۲۶۳ بیت و درباره بازپسگیری قشم است. نسخه این منظومه در کتابخانه واتیکان است. رساله دوم و سوم، همان سرودههایی است که دلاواله آن را از شاعران آثار خریده و با خود به رم برده است.
https://www.tgoop.com/bazmavard
❤5👍1
📚 فردا اگر عمری باشد، در این نشست چند دقیقهای درباره مطالعات تاریخ سامانیان در ایران و جهان سخن خواهم راند.
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍10❤4🔥1
📚 بیشتر کتابهای موجود دربارهٔ تاریخ جنگهای صلیبی، در کتابخانه فارسی، کتابهای ترجمهای از انگلیسی، فرانسه و عربی است. استاد دکتر عبدالله ناصری طاهری- دیر زیاد آن بزرگوار خداوند- تنها پژوهشگر ایرانی است که افزون بر ترجمه آثار پرشمار درباره جنگهای صلیبی، چند تالیف خواندنی و سودمند هم در این زمینه به رشتهٔ تحریر درآورده است. چهار کتاب بالا از جملهٔ تالیفات ایشان در این زمینه است.
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍10❤2👏1
📚 پیشینۀ سامانیپژوهی در ایران و جهان: گزارشی فشرده با تاکید بر مطالعات دکتر جواد هروی
✍ معصومعلی پنجه
گروه تاریخ و باستانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات
🎤 سخنرانی ارائه شده در نشست معرفی و رونمایی کتاب تاریخ سامانیان دکتر جواد هروی، شنبه ۵ آبان ۱۴۰۳
▫️▪️▫️
🔹[فرستهٔ یکم]
به وقت دولت سامانیان و بلعمیان
چنین نبود جهان با نهاد و سامان بود
کسایی مروزی
صد و هشتاد سال پیش، در ۱۸۴۵ میلادی، شارل دِفرِمری (Charles Defrémery)، خاورشناس فرانسوی، بخش سامانیان کتاب روضةالصفای میرخواند را به فرانسه ترجمه و به همراه یادداشتهایی مفصل با عنوان <تاریخ سامانیان> (Histoire des Samanides) منتشر ساخت؛ تا جایی که نگارنده اطلاع دارد این نخستین تکنگاری دربارۀ سامانیان است. در قرن بیستم میلادی/ چهاردهم خورشیدی، خاورشناسانی مانند ولادیمیر بارتولد، وی. اف. بوخنر، برتولد اشپولر، ریچارد فرای، کلیفورد ادموند باسورث و پژوهشگران ایرانی مانند عباس اقبال آشتیانی، سعید نفیسی، عباس پرویز و دیگران در آثار ارزشمند خود در ضمن بررسی تاریخ و فرهنگ ایران و فرارود (آسیای میانه) به دوران سامانی نیز پرداختند.
از سی و اندی سال پیش، کموبیش همزمان، تاریخپژوهان ایرانی و انیرانی به پژوهش در تاریخ سامانیان روی آوردند و تکنگاشتهایی دربارۀ دورۀ سامانی را در قالب پایان نامه/ رساله به انجام رساندند. درست زمانی که جواد هروی در ایران مشغول تدوین و نگارش پایاننامۀ کارشناسی ارشد خود با عنوان «ایران در زمان سامانیان» در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی بود (این پایاننامه در ۱۳۷۱در قالب کتاب منتشر شد)، در همان زمان لوک ترِدِول (Luke Treadwell) در انگلستان و در دانشگاه آکسفورد از رسالۀ دکتری خود با عنوان <تاریخ سیاسی دولت سامانی> The political history of the Samanid state دفاع کرد (۱۹۹۱م. ؛ این رساله چاپ نشده)، و در سوریه سمیحة ابوالفضل از رسالۀ دکتری خود با عنوان «السامانيون ودولتهم فيماوراءالنهر» در دانشگاه دمشق دفاع کرد ( ۱۹۹۲م.؛ این رساله نیز چاپ نشده). گفتنی است این رساله و دیگر کتابهای عربی که درباره سامانیان نگاشته شدهاند، دستکم یک ضعف اساسی دارند آنهم عدم بهرهگیری از منابع تاریخی و ادبی فارسی است! بدون مراجعه به منابع فارسی نگارش تاریخ سامانیان کاری است ابتر و ناقص.
دکتر جواد هروی پژوهش و نگارش در تاریخ سامانیان را رها نکرد و بیشتر مطالعات خود در سه دهه آینده تا اکنون را هم به این دوران مهم از تاریخ ایران و اسلام اختصاص داد. او در ۱۳۷۹ از رسالۀ دکتری خود با عنوان « تاريخ سياسی - نظامی دولت سامانيان در قرن چهارم هجر ی» در واحد علوم و تحقیقات دفاع کرد و یک سال بعد کتاب تاریخ سامانیان: عصر طلایی ایران بعد از اسلام را منتشر ساخت (انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۰) که اصلیترین پژوهش او در تاریخ سامانیان است. درخور یادآوری است که در همین سالها دکتر محمدرضا ناجی، دیگر سامانیپژوه ایرانی، کتاب تاریخ و تمدن اسلامی در قلمرو سامانیانرا منتشر ساخت (۱۳۷۸) که در واقع رسالۀ دکتری او بود در گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشکدۀ الهیات دانشگاه تهران (پسانتر با عنوان فرهنگ و تمدن اسلام ی در قلمرو سامانیان (انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۶ تجددچاپ گردید).
جلد اول تاریخ سامانیان مطالعهای است در تاریخ سیاسی و نظامی سامانیان که در جای جای آن به تاریخ فرهنگی و اجتماعی آن روزگار نیز اشاراتی شده است. گفتنی است که به وارونۀ بسیاری دیگر از دورههای تاریخی، گزارشها و دادهها دربارۀ رویدادها و دگرگونیهای سیاسی دورۀ سامانیان به نسبت گزارش ها و دادههای ادبی و فکری و علمی کمتر است، یعنی نگارش تاریخ سیاسی دورۀ سامانی سختتر از نگارش تاریخ فرهنگی و علمی آن روزگار است و این بر ارزش پژوهش آقای دکتر هروی میافزاید. قلم روان و بیان شیوای جواد هروی همراه با ذکر و بهرهگیری درست و بجا از چامهها و چکامههای پارسی رودکی و دقیقی و فردوسی و دیگر شاعران آن روزگار و پس از آن، لذت خواندن کتاب را دوچندان کرده است.
جلد دوم تاریخ سامانیان دکتر هروی مجموعه ای است از ۲۵ مقالۀ علمی، پژوهشی و همایشی است که در هر یک از آنها به گوشههایی از تاریخ سیاسی و روابط خارجی سامانیان و تاریخ فرهنگی و ادبی و علمی آن دوران پرداخته شده است. کموبیش همۀ مقالههای این جلد خواندنی و سودمند هستند، به ویژه آن چند مقالهای که در آنها به روابط خارجی سامانیان با خلافت عباسی و امارتهای مسلمان هم روزگار سامانیان پرداخته شده، حاوی تبیین و تحلیلهایی ارزشمند، روشنگر و راهگشایی هستند. در مجموع و در ارزیابی کلان توان گفت که مطالعات دکتر جواد هروی، بر جنبههای ناروشنی از تاریخ عصر سامانی پرتو افکنده و هر پژوهشی که در آینده دربارۀ سامانیان انجام شود، نیازمند مراجعه و بهرهگیری از آنهاست.
↓
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
✍ معصومعلی پنجه
گروه تاریخ و باستانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات
🎤 سخنرانی ارائه شده در نشست معرفی و رونمایی کتاب تاریخ سامانیان دکتر جواد هروی، شنبه ۵ آبان ۱۴۰۳
▫️▪️▫️
🔹[فرستهٔ یکم]
به وقت دولت سامانیان و بلعمیان
چنین نبود جهان با نهاد و سامان بود
کسایی مروزی
صد و هشتاد سال پیش، در ۱۸۴۵ میلادی، شارل دِفرِمری (Charles Defrémery)، خاورشناس فرانسوی، بخش سامانیان کتاب روضةالصفای میرخواند را به فرانسه ترجمه و به همراه یادداشتهایی مفصل با عنوان <تاریخ سامانیان> (Histoire des Samanides) منتشر ساخت؛ تا جایی که نگارنده اطلاع دارد این نخستین تکنگاری دربارۀ سامانیان است. در قرن بیستم میلادی/ چهاردهم خورشیدی، خاورشناسانی مانند ولادیمیر بارتولد، وی. اف. بوخنر، برتولد اشپولر، ریچارد فرای، کلیفورد ادموند باسورث و پژوهشگران ایرانی مانند عباس اقبال آشتیانی، سعید نفیسی، عباس پرویز و دیگران در آثار ارزشمند خود در ضمن بررسی تاریخ و فرهنگ ایران و فرارود (آسیای میانه) به دوران سامانی نیز پرداختند.
از سی و اندی سال پیش، کموبیش همزمان، تاریخپژوهان ایرانی و انیرانی به پژوهش در تاریخ سامانیان روی آوردند و تکنگاشتهایی دربارۀ دورۀ سامانی را در قالب پایان نامه/ رساله به انجام رساندند. درست زمانی که جواد هروی در ایران مشغول تدوین و نگارش پایاننامۀ کارشناسی ارشد خود با عنوان «ایران در زمان سامانیان» در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی بود (این پایاننامه در ۱۳۷۱در قالب کتاب منتشر شد)، در همان زمان لوک ترِدِول (Luke Treadwell) در انگلستان و در دانشگاه آکسفورد از رسالۀ دکتری خود با عنوان <تاریخ سیاسی دولت سامانی> The political history of the Samanid state دفاع کرد (۱۹۹۱م. ؛ این رساله چاپ نشده)، و در سوریه سمیحة ابوالفضل از رسالۀ دکتری خود با عنوان «السامانيون ودولتهم فيماوراءالنهر» در دانشگاه دمشق دفاع کرد ( ۱۹۹۲م.؛ این رساله نیز چاپ نشده). گفتنی است این رساله و دیگر کتابهای عربی که درباره سامانیان نگاشته شدهاند، دستکم یک ضعف اساسی دارند آنهم عدم بهرهگیری از منابع تاریخی و ادبی فارسی است! بدون مراجعه به منابع فارسی نگارش تاریخ سامانیان کاری است ابتر و ناقص.
دکتر جواد هروی پژوهش و نگارش در تاریخ سامانیان را رها نکرد و بیشتر مطالعات خود در سه دهه آینده تا اکنون را هم به این دوران مهم از تاریخ ایران و اسلام اختصاص داد. او در ۱۳۷۹ از رسالۀ دکتری خود با عنوان « تاريخ سياسی - نظامی دولت سامانيان در قرن چهارم هجر ی» در واحد علوم و تحقیقات دفاع کرد و یک سال بعد کتاب تاریخ سامانیان: عصر طلایی ایران بعد از اسلام را منتشر ساخت (انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۰) که اصلیترین پژوهش او در تاریخ سامانیان است. درخور یادآوری است که در همین سالها دکتر محمدرضا ناجی، دیگر سامانیپژوه ایرانی، کتاب تاریخ و تمدن اسلامی در قلمرو سامانیانرا منتشر ساخت (۱۳۷۸) که در واقع رسالۀ دکتری او بود در گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشکدۀ الهیات دانشگاه تهران (پسانتر با عنوان فرهنگ و تمدن اسلام ی در قلمرو سامانیان (انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۶ تجددچاپ گردید).
جلد اول تاریخ سامانیان مطالعهای است در تاریخ سیاسی و نظامی سامانیان که در جای جای آن به تاریخ فرهنگی و اجتماعی آن روزگار نیز اشاراتی شده است. گفتنی است که به وارونۀ بسیاری دیگر از دورههای تاریخی، گزارشها و دادهها دربارۀ رویدادها و دگرگونیهای سیاسی دورۀ سامانیان به نسبت گزارش ها و دادههای ادبی و فکری و علمی کمتر است، یعنی نگارش تاریخ سیاسی دورۀ سامانی سختتر از نگارش تاریخ فرهنگی و علمی آن روزگار است و این بر ارزش پژوهش آقای دکتر هروی میافزاید. قلم روان و بیان شیوای جواد هروی همراه با ذکر و بهرهگیری درست و بجا از چامهها و چکامههای پارسی رودکی و دقیقی و فردوسی و دیگر شاعران آن روزگار و پس از آن، لذت خواندن کتاب را دوچندان کرده است.
جلد دوم تاریخ سامانیان دکتر هروی مجموعه ای است از ۲۵ مقالۀ علمی، پژوهشی و همایشی است که در هر یک از آنها به گوشههایی از تاریخ سیاسی و روابط خارجی سامانیان و تاریخ فرهنگی و ادبی و علمی آن دوران پرداخته شده است. کموبیش همۀ مقالههای این جلد خواندنی و سودمند هستند، به ویژه آن چند مقالهای که در آنها به روابط خارجی سامانیان با خلافت عباسی و امارتهای مسلمان هم روزگار سامانیان پرداخته شده، حاوی تبیین و تحلیلهایی ارزشمند، روشنگر و راهگشایی هستند. در مجموع و در ارزیابی کلان توان گفت که مطالعات دکتر جواد هروی، بر جنبههای ناروشنی از تاریخ عصر سامانی پرتو افکنده و هر پژوهشی که در آینده دربارۀ سامانیان انجام شود، نیازمند مراجعه و بهرهگیری از آنهاست.
↓
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍4❤2
↑
🔹[فرستهٔ دوم]
در این جستار به مطالعات تاجیکان دربارۀ سامانیان که این دولت را «دولت آرمانی» خود میدانند و هویت ملی تاجیکی را بر شالودۀ آن پایه گذاشتهاند، پرداخته نشد، چرا که جواد هروی در مقالۀ خواندنی و ارزشمند «واکاوی رویکرد تاریخ پژوهان معاصر تاجیکستان به سامانیان» ( ج ۲، صص ۱۱۱ – ۱۲۹) به این موضوع پرداخته است و پرده از مطالعات
عمدتاً ملیگرایانه و ستایشگرانه ایشان از تاریخ عصر سامانی برداشته است.
درست است که مورخ نباید ستایشگر شهریاران و فرمانرویان باشد، امّا اگر قرار بر ستایش باشد، برخی از امیران سامانی بیش از هر شهریار دیگری شایسته ستایشاند. روزگاری که شاعری همروزگار، دقیقی طوسی، آزادانه چنین میسروده: «دقیقی چار خصلت برگزیدهست/ به گیتی از همه خوبی و زشتی/ لب یاقوترنگ و ناله چنگ/ می چون زنگ و کیش زردهشتی»، شایسته آن است که شاعری دیگر، قطران تبریزی، از آن چنین یاد کند: «اگرچند آلسامان را نبود اندر هنر همتا / هم آخر بود سامانی پدیدار آل سامان را».
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
🔹[فرستهٔ دوم]
در این جستار به مطالعات تاجیکان دربارۀ سامانیان که این دولت را «دولت آرمانی» خود میدانند و هویت ملی تاجیکی را بر شالودۀ آن پایه گذاشتهاند، پرداخته نشد، چرا که جواد هروی در مقالۀ خواندنی و ارزشمند «واکاوی رویکرد تاریخ پژوهان معاصر تاجیکستان به سامانیان» ( ج ۲، صص ۱۱۱ – ۱۲۹) به این موضوع پرداخته است و پرده از مطالعات
عمدتاً ملیگرایانه و ستایشگرانه ایشان از تاریخ عصر سامانی برداشته است.
درست است که مورخ نباید ستایشگر شهریاران و فرمانرویان باشد، امّا اگر قرار بر ستایش باشد، برخی از امیران سامانی بیش از هر شهریار دیگری شایسته ستایشاند. روزگاری که شاعری همروزگار، دقیقی طوسی، آزادانه چنین میسروده: «دقیقی چار خصلت برگزیدهست/ به گیتی از همه خوبی و زشتی/ لب یاقوترنگ و ناله چنگ/ می چون زنگ و کیش زردهشتی»، شایسته آن است که شاعری دیگر، قطران تبریزی، از آن چنین یاد کند: «اگرچند آلسامان را نبود اندر هنر همتا / هم آخر بود سامانی پدیدار آل سامان را».
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍4❤3
Baghe Ahooraei
Alireza Ghorbani
ای باغ چه شد مدفنِ خونینکفنانت؟
کو خاکِ شهیدانِ کفنپیرهنانت؟
تا سربْ که پاشیده و تا لاله که چیده است
در سینه و سیمای بهارینبدنانت
آه ای وطن! ای خورده به بازارِ شقاوت
بس چوب حراج از طرفِ بیوطنانت
خونِ که شتک زد ز پدرها و پسرها
بر صبحِ یتیمان و شبِ بیوهزنانت
رودابهی من! رودگری کن که فتادند
در چاهِ شغادانِ زمان، تهمْتنانت
رگبار گرفت آنگه و بارید ز هر سو
بر سینه و سر، نیزه و شمشیر و سنانت
ای باغِ اهوراییام افسوس که کردند
بیفرّه و بیفرّ و شکوه، اهرمنانت
همخوانِ نسیمم من و همگریهی باران
در ماتمِ سرخِ سمن و یاسمنانت
#حسین_منزوی
آنچه میشنوید، باغ اهورایی نام دارد که قطعهای است از آلبوم با من بخوان، با صدای #علیرضا_قربانی و آهنگسازی #حسام_ناصری.
@be_ghole_ghazal
کو خاکِ شهیدانِ کفنپیرهنانت؟
تا سربْ که پاشیده و تا لاله که چیده است
در سینه و سیمای بهارینبدنانت
آه ای وطن! ای خورده به بازارِ شقاوت
بس چوب حراج از طرفِ بیوطنانت
خونِ که شتک زد ز پدرها و پسرها
بر صبحِ یتیمان و شبِ بیوهزنانت
رودابهی من! رودگری کن که فتادند
در چاهِ شغادانِ زمان، تهمْتنانت
رگبار گرفت آنگه و بارید ز هر سو
بر سینه و سر، نیزه و شمشیر و سنانت
ای باغِ اهوراییام افسوس که کردند
بیفرّه و بیفرّ و شکوه، اهرمنانت
همخوانِ نسیمم من و همگریهی باران
در ماتمِ سرخِ سمن و یاسمنانت
#حسین_منزوی
آنچه میشنوید، باغ اهورایی نام دارد که قطعهای است از آلبوم با من بخوان، با صدای #علیرضا_قربانی و آهنگسازی #حسام_ناصری.
@be_ghole_ghazal
👍3❤2
دنیای کودکی چه زیباست و چه زیباترند پیوندهای محبتی که بین عزیزان بسته میشود. اگر قرار بود دوباره به وجود آیم و صحنهای از کودکیم را دوباره زندگی کنم صحنهای که پدر جعبهٔ مداد رنگی را به دستم داد و مرا از زمین بلند کرد و در آغوشش فشرد انتخاب خواهم کرد. به نظرم آمد در آن لحظه تمام چراغهای خیابان کج مشهد و تمام چراغهای صحن باهم و یک جا روشن شدند.
📘ایران دَرّودی، در فاصلهٔ دو نقطه، ص ۴۷.
🍂 امروز سالروز درگذشت ایران درّودی نقاش نوگرای نامدار ایرانی است (۷ آبان ۱۴۰۰). خودزندگینامهٔ او، در فاصلهٔ دو نقطه، یکی از خواندنیترین شرححالهایی است که خواندهام.
🎨 نقاشی بالا با نام در بلندای معبر خاموش از آثار اوست.
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍7
Forwarded from مردمنامه (تاریخ مردم)
📌مردمنامه با همکاری مؤسسهٔ اکنون و مدرسهٔ نوروزگان برگزار میکند:
تاریخ معماری مردم
1⃣ نخستین نشست از نشستهای ماهانهٔ مردمنامه
گفتوگو با مهرداد قیومی بیدهندی
با حضور داریوش رحمانیان (سردبیر فصلنامهٔ مردمنامه)
مدیر نشست: محمدجواد محمدحسینی
🕗 سهشنبه ۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۰
🔗 برای ورود به این گفتوگو روی پیوند ضربه بزنید:
https://gap.nowruzgan.com/rooms/qlr-fst-hg9-vt4/join
🔍 در پنجرهٔ بازشده، ابتدا نام خود را بنویسید و سپس گزینهٔ join meeting را انتخاب کنید. نیازی به واردکردن رمزعبور نیست.
تاریخ معماری مردم
1⃣ نخستین نشست از نشستهای ماهانهٔ مردمنامه
گفتوگو با مهرداد قیومی بیدهندی
با حضور داریوش رحمانیان (سردبیر فصلنامهٔ مردمنامه)
مدیر نشست: محمدجواد محمدحسینی
🕗 سهشنبه ۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۰
🔗 برای ورود به این گفتوگو روی پیوند ضربه بزنید:
https://gap.nowruzgan.com/rooms/qlr-fst-hg9-vt4/join
🔍 در پنجرهٔ بازشده، ابتدا نام خود را بنویسید و سپس گزینهٔ join meeting را انتخاب کنید. نیازی به واردکردن رمزعبور نیست.
👍4
▪️سینما عصر جدید، آدم برفی و آدمفروشی
در خبرها آمده ساختمان سینمای خاطرهانگیز عصر جدید (تخت جمشید) به فروش گذاشته شده است. سه سالی است که در این سینمای هشتاد ساله دیگر هیچ فیلمی به نمایش درنیامده و احتمالاً بهزودی خریدارانی از راه خواهند رسید که آن را بخرند و بکوبند و بهجای آن «مالی» یا «سنتری» یا ... برپا سازند!
این سینما همسایهٔ پشتی ما دانشجویان دانشگاه تهران، ساکن خوابگاه سیزده آبان در کوچه ایران خیابان وصال شیرازی بود (از مهر ۱۳۷۶ تا تیر ۱۳۷۷). در آن سال یکی از دلخوشیها و سرگرمیهای ما دانشجویان شهرستانی تماشای فیلمهای روز سینمای ایران در این سینما بود. هر لحظه که هوس فیلمدیدن میکردیم، کافی بود پنجره اتاق یا راهرو را باز کنیم تا بر سردر این سینما، پوستر فیلمهایی که اکران میشد را ببینیم و چند دقیقه بعد جلو گیشه باشیم و بلیط بخریم و بپریم داخل یکی از سالنهای این سینما؛ گویی عصر جدید سینمای خانگی و اختصاصی ما بود.
در این سال یکی از فیلمهای جنجالبرانگیز تاریخ سینمای ایران، آدم برفی، پس از سه سال توقیف، در این سینما به نمایش درآمد. آدم برفی به کارگردانی داود میرباقری در زمان خودش فیلمی ساختارشکنانه بود. در آن سال من چند بار - سه بارش را مطمئنم- در همین سینما این فیلم را دیدم. فیلمی عامهپسند که در استانبولِ زیبا ساخته شده بود و در آن اکبر عبدی در نقش زنی آنهم بیحجاب ظاهر شده بود و پرویز پرستویی در آن ترانههای کوچهبازاری غیرمجاز میخواند و پر از صحنهها و تکیهکلامهای مشابه فیلمفارسیهای پیش از انقلاب بود.
آخرین باری که این فیلم را در این سینما دیدم، دلیلش آن بود که یکی از دانشجویان همورودی ما که دچار بیماری شدید روانی بود و از همین روی به بیمارستان روزبه منتقل شده بود، روزی از آنجا فرار کرده و به خوابگاه بازگشته بود. پرستاران بیمارستان با آمبولانس آمده بودند که او را ببرند، درحالی که او رفته بود سینما تا آدم برفی را ببیند. پرستاران خواهش کردند که یکی از ما به داخل سینما برود و او را با لطایف الحیل به جلوی ورودی سینما بیاورد تا او را گرفته و به بیمارستان بازگردانند. من که هم دلم میسوخت و هم نگران بودم که او به خودش یا دیگران آسیب بزند، داوطلب شدم و به داخل سینما رفتم و با اشارتی او را به جلوی در سینما آوردم. پرستاران او را گرفتند و با خود بردند و من هم برگشتم و برای بار چندم آدم برفی را تماشا کردم تا عذاب وجدان این اولین و آخرین آدمفروشی عمرم را به فراموشی بسپارم!
معصومعلی پنجه
۸ آبان ۱۴۰۳
▪️▫️▪️
➕ دانشجویی که ده سال پس از ما، ۱۳۸۶، همچون ما سالی را در خوابگاه ۱۳ آبان گذرانده، دوازده سال پیش در وبلاگش، روزگاران، ساختمان این خوابگاه را چنین توصیف کرده:
در خبرها آمده ساختمان سینمای خاطرهانگیز عصر جدید (تخت جمشید) به فروش گذاشته شده است. سه سالی است که در این سینمای هشتاد ساله دیگر هیچ فیلمی به نمایش درنیامده و احتمالاً بهزودی خریدارانی از راه خواهند رسید که آن را بخرند و بکوبند و بهجای آن «مالی» یا «سنتری» یا ... برپا سازند!
این سینما همسایهٔ پشتی ما دانشجویان دانشگاه تهران، ساکن خوابگاه سیزده آبان در کوچه ایران خیابان وصال شیرازی بود (از مهر ۱۳۷۶ تا تیر ۱۳۷۷). در آن سال یکی از دلخوشیها و سرگرمیهای ما دانشجویان شهرستانی تماشای فیلمهای روز سینمای ایران در این سینما بود. هر لحظه که هوس فیلمدیدن میکردیم، کافی بود پنجره اتاق یا راهرو را باز کنیم تا بر سردر این سینما، پوستر فیلمهایی که اکران میشد را ببینیم و چند دقیقه بعد جلو گیشه باشیم و بلیط بخریم و بپریم داخل یکی از سالنهای این سینما؛ گویی عصر جدید سینمای خانگی و اختصاصی ما بود.
در این سال یکی از فیلمهای جنجالبرانگیز تاریخ سینمای ایران، آدم برفی، پس از سه سال توقیف، در این سینما به نمایش درآمد. آدم برفی به کارگردانی داود میرباقری در زمان خودش فیلمی ساختارشکنانه بود. در آن سال من چند بار - سه بارش را مطمئنم- در همین سینما این فیلم را دیدم. فیلمی عامهپسند که در استانبولِ زیبا ساخته شده بود و در آن اکبر عبدی در نقش زنی آنهم بیحجاب ظاهر شده بود و پرویز پرستویی در آن ترانههای کوچهبازاری غیرمجاز میخواند و پر از صحنهها و تکیهکلامهای مشابه فیلمفارسیهای پیش از انقلاب بود.
آخرین باری که این فیلم را در این سینما دیدم، دلیلش آن بود که یکی از دانشجویان همورودی ما که دچار بیماری شدید روانی بود و از همین روی به بیمارستان روزبه منتقل شده بود، روزی از آنجا فرار کرده و به خوابگاه بازگشته بود. پرستاران بیمارستان با آمبولانس آمده بودند که او را ببرند، درحالی که او رفته بود سینما تا آدم برفی را ببیند. پرستاران خواهش کردند که یکی از ما به داخل سینما برود و او را با لطایف الحیل به جلوی ورودی سینما بیاورد تا او را گرفته و به بیمارستان بازگردانند. من که هم دلم میسوخت و هم نگران بودم که او به خودش یا دیگران آسیب بزند، داوطلب شدم و به داخل سینما رفتم و با اشارتی او را به جلوی در سینما آوردم. پرستاران او را گرفتند و با خود بردند و من هم برگشتم و برای بار چندم آدم برفی را تماشا کردم تا عذاب وجدان این اولین و آخرین آدمفروشی عمرم را به فراموشی بسپارم!
معصومعلی پنجه
۸ آبان ۱۴۰۳
▪️▫️▪️
➕ دانشجویی که ده سال پس از ما، ۱۳۸۶، همچون ما سالی را در خوابگاه ۱۳ آبان گذرانده، دوازده سال پیش در وبلاگش، روزگاران، ساختمان این خوابگاه را چنین توصیف کرده:
خیابان وصال شیرازی، کوچه ایران، خوابگاه ۱۳ آبان. یک ساختمان قدیمی ۵ طبقه. روز اولی که وارد حیاطش شدم ساختمانی کهنه و قدیمی توی ذوقم زد با پلههایی کوتاه به سبک پلههای قدیم و خبر از قدمت زیاد بنا میداد که جز اولین نسل چند طبقههای تهران محسوب میشد. از حیاط که وارد شدم ۴ طبقه بود اما نکتهی جالب این که اتاق ما در طبقهی پنجم قرار داشت! آسانسوری در کار نبود و تا طبقهی پنجم ۱۱۰ پله. یک سال تمام روزی چند بار این پلهها رو بالا و پایین میرفتم. در طبقه پنجم دو اتاق وجود داشت و یک تراس بزرگ در سمت حیاط. اتاق پنت هاوس عمارت بود ....🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍13
▪️ مناقشهٔ بیپایان تاریخ و نظریه
امروز فرصتی یافتم و گوش سپردم به سخنرانی دو استاد تاریخ دکتر هاشم آقاجری و دکتر حسن حضرتی در نشست «مورخ، نظریه و روش» (اینجا). گفتگویی پرشور درباره موضوعی مناقشهبرانگیز. بالا گرفتن بحث در این نشست پیشبینیپذیر بود، چرا که نزد مورخان، تا جایی که من دیده و خواندهام، هیچ بحثی به اندازهٔ نسبت تاریخ و نظریه چالشبرانگیز و مسئلهآفرین نبوده است.
برای دیدگاه آقای دکتر حضرتی نمونههای بسیاری میتوان برشمرد و ایشان هم در میانهٔ سخنان خود از چند نمونه از جمله جانشینی محمد مادلونگ یا آثار رودی مته و سهراب یزدانی یاد میکنند. بیشتر آثاری که اسلامشناسان و ایرانشناسان غربی درباره تاریخ اسلام و ایران نگاشتهاند و مینویسند از همین سنخ هستند. البته همانگونه که دکتر آقاجری اشاره میکنند پشت این پژوهشها هم ایدههایی هست که سخن درستی است، امّا خواننده در این آثار اثری از نظریه و چارچوب نظری نمیبیند، درحالی که این پژوهشها پر از توصیف و تبیینهای ژرف و گسترده و تحلیلهای نو و روشنگر هستند.
در جایی از سخنرانی، دکتر حضرتی از وضع جلسههای دفاع دکتری تاریخ در دهه هشتاد یاد کردند و اینکه در آن جلسات برخی از استادانِ هوادار بهکارگیری نظریه در تحقیقات تاریخی، چماق «نداشتن چارچوب نظری» را بر سر دانشجوی بینوا میکوفتند. من نیز چندباری این صحنه را دیدهام که استادانی غالباً خوشسخن و چیرهدست در ارائه نظریههای جامعهشناختی در جلسه دفاع دکتری دانشجو را برای نداشتن نظریه و چارچوب نظری به رگبار نظریهها و مفاهیم میبستند! همیشه در پایان جلسه پرسشی که برایم باقی میماند این بود که ای کاش این استادان دستکم یکیدو نمونه از این تحقیق تاریخی نظریهپردازانهٔ مدنظر خودشان را معرفی میکردند یا خود چنین کاری را منتشر میساختند تا راهنما و الگوی ما دانشجویان تاریخ میشد، اما هرچه گشتم چیزی نیافتم!
خود جناب استاد دکتر آقاجری که فرمودند آثار و نوشتههای مورخان ایرانی به زبان فارسی را نمیخوانند! در اینجا از همنظران و شاگردان ایشان، آن درخواستی که دکتر حضرتی هم در جایی از بحث -بخش پرسش و پاسخ- طرح میکنند، دوباره مطرح میکنم: عنوان چند پژوهش/ کتاب/ پایاننامه/ مقاله تاریخی در تاریخ ایران یا اسلام که مبتنی بر برداشت و دریافت ایشان از کارویژه علم تاریخ و تحقیق تاریخی استاندارد و روشمند نگاشته و منتشر شده باشد و مقبول صاحبنظران افتاده باشد معرفی کنند تا روشن شود آنچه ایشان از ما مورخان/ تاریخپژوهان انتظار دارند چیست؟ منظورم البته این رسالههای دکتریای که فصلی تزئینی با عنوان چارچوب نظری دارند و پر از اصطلاحات و نظریههایی هستند که خود نویسنده/ دانشجو هم فهم درستی از آنها ندارد و در متن رساله هم چندان اثری از آنها دیده نمیشود، نیست.
معصومعلی پنجه
۹ آبان ۱۴۰۳
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
امروز فرصتی یافتم و گوش سپردم به سخنرانی دو استاد تاریخ دکتر هاشم آقاجری و دکتر حسن حضرتی در نشست «مورخ، نظریه و روش» (اینجا). گفتگویی پرشور درباره موضوعی مناقشهبرانگیز. بالا گرفتن بحث در این نشست پیشبینیپذیر بود، چرا که نزد مورخان، تا جایی که من دیده و خواندهام، هیچ بحثی به اندازهٔ نسبت تاریخ و نظریه چالشبرانگیز و مسئلهآفرین نبوده است.
برای دیدگاه آقای دکتر حضرتی نمونههای بسیاری میتوان برشمرد و ایشان هم در میانهٔ سخنان خود از چند نمونه از جمله جانشینی محمد مادلونگ یا آثار رودی مته و سهراب یزدانی یاد میکنند. بیشتر آثاری که اسلامشناسان و ایرانشناسان غربی درباره تاریخ اسلام و ایران نگاشتهاند و مینویسند از همین سنخ هستند. البته همانگونه که دکتر آقاجری اشاره میکنند پشت این پژوهشها هم ایدههایی هست که سخن درستی است، امّا خواننده در این آثار اثری از نظریه و چارچوب نظری نمیبیند، درحالی که این پژوهشها پر از توصیف و تبیینهای ژرف و گسترده و تحلیلهای نو و روشنگر هستند.
در جایی از سخنرانی، دکتر حضرتی از وضع جلسههای دفاع دکتری تاریخ در دهه هشتاد یاد کردند و اینکه در آن جلسات برخی از استادانِ هوادار بهکارگیری نظریه در تحقیقات تاریخی، چماق «نداشتن چارچوب نظری» را بر سر دانشجوی بینوا میکوفتند. من نیز چندباری این صحنه را دیدهام که استادانی غالباً خوشسخن و چیرهدست در ارائه نظریههای جامعهشناختی در جلسه دفاع دکتری دانشجو را برای نداشتن نظریه و چارچوب نظری به رگبار نظریهها و مفاهیم میبستند! همیشه در پایان جلسه پرسشی که برایم باقی میماند این بود که ای کاش این استادان دستکم یکیدو نمونه از این تحقیق تاریخی نظریهپردازانهٔ مدنظر خودشان را معرفی میکردند یا خود چنین کاری را منتشر میساختند تا راهنما و الگوی ما دانشجویان تاریخ میشد، اما هرچه گشتم چیزی نیافتم!
خود جناب استاد دکتر آقاجری که فرمودند آثار و نوشتههای مورخان ایرانی به زبان فارسی را نمیخوانند! در اینجا از همنظران و شاگردان ایشان، آن درخواستی که دکتر حضرتی هم در جایی از بحث -بخش پرسش و پاسخ- طرح میکنند، دوباره مطرح میکنم: عنوان چند پژوهش/ کتاب/ پایاننامه/ مقاله تاریخی در تاریخ ایران یا اسلام که مبتنی بر برداشت و دریافت ایشان از کارویژه علم تاریخ و تحقیق تاریخی استاندارد و روشمند نگاشته و منتشر شده باشد و مقبول صاحبنظران افتاده باشد معرفی کنند تا روشن شود آنچه ایشان از ما مورخان/ تاریخپژوهان انتظار دارند چیست؟ منظورم البته این رسالههای دکتریای که فصلی تزئینی با عنوان چارچوب نظری دارند و پر از اصطلاحات و نظریههایی هستند که خود نویسنده/ دانشجو هم فهم درستی از آنها ندارد و در متن رساله هم چندان اثری از آنها دیده نمیشود، نیست.
معصومعلی پنجه
۹ آبان ۱۴۰۳
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👏8👍6❤2