🔴 خانوادهٔ اسد، حاکمان دیروز سوریه، از علویان و پیرو مذهب عَلَویه یا نُصَیریه هستند. این کتاب آقای دکتر عباس برومند اعلم برای آگاهی از تاریخ این فرقه سودمند و آموزنده است.
📗برومند اعلم، عباس، جامعه علویان سوریه: (از پیدایش تا قرن بیستم)، تهران: امیرکبیر، ۱۳۹۱.
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
📗برومند اعلم، عباس، جامعه علویان سوریه: (از پیدایش تا قرن بیستم)، تهران: امیرکبیر، ۱۳۹۱.
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍5🤣2
HIQ_Volume_9_Issue_شماره_3_و_4_پاییز_و_زمستان_87_مسلسل_35_و_36_Pages.pdf
531.4 KB
📗 مارینی، آرینگبرگ ولانناتز، «علویان ترکیه و علویان سوریه؛ (شباهتها و تفاوتها)»، ترجمه عباس برومند اعلم، تاریخ اسلام، سال ۹، شماره ۳ و ۴/ پیاپی ۳۵ و ۳۶، پاییز و زمستان ۱۳۸۷، صص ۲۰۱ - ۲۲۸.
* این مقاله دربارهٔ علویان سوریه (و ترکیه) هم خواندنی و سودمند است. چقدر خوب که مترجم بر چاپ مقاله بهطور کامل پافشاری کرده 😊، چرا که در بخش معاصر مقاله مطالب جالبتوجهی آمده است. گزیدههایی از این مقاله در فرستههای بعدی خواهد آمد.
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
* این مقاله دربارهٔ علویان سوریه (و ترکیه) هم خواندنی و سودمند است. چقدر خوب که مترجم بر چاپ مقاله بهطور کامل پافشاری کرده 😊، چرا که در بخش معاصر مقاله مطالب جالبتوجهی آمده است. گزیدههایی از این مقاله در فرستههای بعدی خواهد آمد.
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍5
علویان در سوریه معمولاً نصیریه نامیده میشوند که تا کنون فرقه خود را در خلال ده قرن در جبل انصاریه نزدیک لاذقیه تثبیت کردهاند. عقاید پنهانی آنها ترکیبی از عناصر اعتقادی باستانی سوریه یا بتپرستی (بهویژه عبادت عناصر سهگانه خورشید، ماه و ستاره یا آسمان) که احتمالاً از تثلیت مسیحی تأثیر گرفته، توصیف میشود؛ چنانکه که از مراسم و جشنهای مختلف مسیحی و نیز تا حدود زیادی عقاید تجلی یافته در آیین شیعه اسماعیلیه، که از امام علی(علیه السلام) پسرعمو و داماد پیامبر و سلمان فارسی یکی از اصحاب ایرانی پیامبر پیروی می کنند، متأثر است.
علویان قرنها بردگان بدون زمین و غلامان و کارگران کشاورز ملاکان و زمینداران مسیحی یا سنی شهری بودند. علویان به سبب گرایش مذهبی و ارتجاع فرهنگیشان مورد نفرت اکثریت سنی بودند. ابنتیمیه، فقیه برجسته سنی، فتوایی در قرن چهاردهم میلادی صادر کرد که بر اساس آن علویان، کافرتر از یهودیان، مسیحیان و بسیاری از بتپرستان هستند و همین فتوا جنگی را بر ضد آنها برای رضای خدا به راه انداخت.
علویان نه تنها در زمینههای مذهبی آزار دیدند، بلکه نژادی به حساب آمدند که مستحق هیچ لطف و ترحم و حمایتی نیستند. آنها به اسارت برده شده و فروخته میشدند. در خلال آخرین سالهای حاکمیت عثمانی، شرایط اقتصادی آنان به شدت زوال یافت، به گونهای که غالباً دختران خود را به مردم شهرنشین و بیشتر به خاندانهای مسلمان سنی میفروختند و یا اجاره می دادند.
📗 مارینی، آرینگبرگ ولانناتز، «علویان ترکیه و علویان سوریه؛ (شباهتها و تفاوتها)»، ترجمه عباس برومند اعلم، تاریخ اسلام، سال ۹، شماره ۳ و ۴/ پیاپی ۳۵ و ۳۶، پاییز و زمستان ۱۳۸۷، صص ۲۰۱ - ۲۲۸.
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
😢3👍1
علویان در سالهای تحتالحمایگی فرانسه و سال های پس از استقلال
سوریه در سال ۱۹۲۰ تحتالحمایه فرانسه قرار گرفت. چالش جدی برای فرانسه در سالهای نخست از ناحیه روستاییان بهویژه کوهنشینان علوی بود. آنها در جبال انصاریه در یک شرایط کامل بیقانونی بودند؛ جبالی که گروهی شورشی علوی آواره تصرف کرده بودند و کل منطقه را تحت اختیار خودشان گرفته بودند.
در دسامبر ۱۹۲۴ علویان که سهمی حدود دوازده تا چهارده درصد جمعیت سوریه را داشتند، دولت مستقل خود را ایجاد کردند. یک منطقه فدرال خودمختار که به قلمرو تحتالحمایه سوریه منضم شده بود. دولت مستقل علوی یک فرماندار فرانسوی داشت و تا اواخر سال ۱۹۳۶ زمانی که به قسمتی از دولت سوریه متحد تبدیل شد، باقی بود، تا معاهده استقلال از فرانسه فراهم شود. علویان به خصوص به دلایل فرقهای در مورد اتحاد ابراز تردید شدیدی میکردند؛ خطری که هرگز دولت فرانسه آن را تأیید نکرد. تحتالحمایگی تا سال ۱۹۴۳ ادامه داشت.
همزمان با اقدامات علویان جداییطلب یک رقابت تبلیغاتی با درگیری و تنشهای فرقهای که فرانسه حمایت میکرد آغاز شد. گروههای دیگر علوی بهویژه روشنفکران و تکنوکراتهای آنها گرد هم آمدند و انجمن جوانان مسلمان علوی را برای مبارزه با جداییطلبی و پیوستن به سوریه یکپارچه ایجاد کردند.
در طی نخستین سالهای پس از استقلال، دولت سوریه تلاش میکرد فرقهگرایی را از بین ببرد و ملت واحد فعّال و قوی را ایجاد کند. مقاومتها در مناطق سکونت علویها و دروزیها به شدت سرکوب شد.
📗 مارینی، آرینگبرگ ولانناتز، «علویان ترکیه و علویان سوریه؛ (شباهتها و تفاوتها)»، ترجمه عباس برومند اعلم، تاریخ اسلام، سال ۹، شماره ۳ و ۴/ پیاپی ۳۵ و ۳۶، پاییز و زمستان ۱۳۸۷، صص ۲۰۱ - ۲۲۸.
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍3
▪️ ادونیس و اسد
الغزو
یَحترقُ العُصفورْ
والخیلُ و النّساء و الأصفة
تُقسّمُ کالأرغفة
بَين يَديْ تيمورْ
یورش
میسوزد گنجشک
و اسبان و زنان و پیادهروها
قسمت میشوند مثل نان
میان دستان تیمور!
🔗 ادونیس | ترجمهٔ صالح بوعذار
***
ادونیس (علی احمد سعيد اِسبر) شاعر و روشنفکر بلندآوازه و نودوچهارسالهٔ سوری تبعیدی در فرانسه، احتمالاً یکی از سوریانی است که از ورود فاتحانهٔ ابومحمد جولانی و اسلامگرایان افراطی به دمشق اندوهناک و بیمناک شده باشد.
ادونیس خیلی زود در آغاز بحران (۱۳۹۰)، زمانی که هنوز روزگار سوریه و مردمش سیاه نشده بود به بشار نامهای محترمانه نوشت و به او بشارت داد که: «آقای رئیس جمهور ملت با شماست» (نک. اینجا).
او در این نامه خطاب به بشار اسد نوشت: «جناب رئیس جمهور، هیچ عقل و واقعیتی تایید نمیکند که بلافاصله پس از سرنگونی نظام در سوریه دموکراسی در کشور حکمفرما شود، ولی جناب رئیسجمهور هیچ عقل و واقعیتی نیز تایید نمیکند که نظام با خشونت امنیتی بتواند به بقای خود ادامه دهد». وی در آن زمان «بشار اسد را مرد تاریخساز سوریه توصیف میکند و میگوید وی در موقعیتی از تاریخ ایستاده که باید راه آینده سوریه را بنا کند و اجازه ندهد افرادی که خواستار انحراف تاریخ کشور با سوء استفاده از قدرت خود در حزب بعث هستند، کشور را به آیندهای مبهم بکشانند». آدونیس در پایان نامه نسبت به بروز جنگ داخلی در سوریه هشدار میدهد و مینویسد: «نباید اجازه داد یک سری افراد خودسر کشور را به جنگ داخلی بکشانند و تجربهای که در عراق شاهدش بودیم این بار برای سوریه تکرار شود. سوریه و ملت آن با شما هستند جناب رئیس جمهور، التماسهای صادقانه مرا بپذیرید».
شما بهتر از من میدانید که این «التماسهای صادقانه» تاثیری نداشت و دورهای دهشتناک در سوریه آغاز شد؛ سرزمینی زیبا و تاریخی ویران شد و سوریان بسیاری کشته و آواره شدند. کشتار و ویرانیای که سوریه در یک دههٔ گذشته به خود دید، کمتر از یورش هولناک سال ۸۰۳ تیمورلنگ به حلب و دمشق نبود که شاعر در شعر بالا آن را به تصویر کشیده است.
▫️ معصومعلی پنجه
۱۹ آذر ۱۴۰۳ | دانشگاه علوم و تحقیقات [ دو روز پس از رفتن بشار اسد از سوریه]
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
الغزو
یَحترقُ العُصفورْ
والخیلُ و النّساء و الأصفة
تُقسّمُ کالأرغفة
بَين يَديْ تيمورْ
یورش
میسوزد گنجشک
و اسبان و زنان و پیادهروها
قسمت میشوند مثل نان
میان دستان تیمور!
🔗 ادونیس | ترجمهٔ صالح بوعذار
***
ادونیس (علی احمد سعيد اِسبر) شاعر و روشنفکر بلندآوازه و نودوچهارسالهٔ سوری تبعیدی در فرانسه، احتمالاً یکی از سوریانی است که از ورود فاتحانهٔ ابومحمد جولانی و اسلامگرایان افراطی به دمشق اندوهناک و بیمناک شده باشد.
ادونیس خیلی زود در آغاز بحران (۱۳۹۰)، زمانی که هنوز روزگار سوریه و مردمش سیاه نشده بود به بشار نامهای محترمانه نوشت و به او بشارت داد که: «آقای رئیس جمهور ملت با شماست» (نک. اینجا).
او در این نامه خطاب به بشار اسد نوشت: «جناب رئیس جمهور، هیچ عقل و واقعیتی تایید نمیکند که بلافاصله پس از سرنگونی نظام در سوریه دموکراسی در کشور حکمفرما شود، ولی جناب رئیسجمهور هیچ عقل و واقعیتی نیز تایید نمیکند که نظام با خشونت امنیتی بتواند به بقای خود ادامه دهد». وی در آن زمان «بشار اسد را مرد تاریخساز سوریه توصیف میکند و میگوید وی در موقعیتی از تاریخ ایستاده که باید راه آینده سوریه را بنا کند و اجازه ندهد افرادی که خواستار انحراف تاریخ کشور با سوء استفاده از قدرت خود در حزب بعث هستند، کشور را به آیندهای مبهم بکشانند». آدونیس در پایان نامه نسبت به بروز جنگ داخلی در سوریه هشدار میدهد و مینویسد: «نباید اجازه داد یک سری افراد خودسر کشور را به جنگ داخلی بکشانند و تجربهای که در عراق شاهدش بودیم این بار برای سوریه تکرار شود. سوریه و ملت آن با شما هستند جناب رئیس جمهور، التماسهای صادقانه مرا بپذیرید».
شما بهتر از من میدانید که این «التماسهای صادقانه» تاثیری نداشت و دورهای دهشتناک در سوریه آغاز شد؛ سرزمینی زیبا و تاریخی ویران شد و سوریان بسیاری کشته و آواره شدند. کشتار و ویرانیای که سوریه در یک دههٔ گذشته به خود دید، کمتر از یورش هولناک سال ۸۰۳ تیمورلنگ به حلب و دمشق نبود که شاعر در شعر بالا آن را به تصویر کشیده است.
▫️ معصومعلی پنجه
۱۹ آذر ۱۴۰۳ | دانشگاه علوم و تحقیقات [ دو روز پس از رفتن بشار اسد از سوریه]
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍8👏4❤1
بورخس زمانی به من گفته بود که طی یکی از تظاهرات عوامفریبانهای که از سوی حکومت پرون در سال ۱۹۵۰ علیه روشنفکران برپاشده بود، تظاهرکنندگان شعار «کفش آری، کتاب نه» سر داده بودند و شعار طرف مقابل مبنی بر «هم کفش و هم کتاب» توجه چندانی جلب نکرده بود.
📙 آلبرتو مانگوئل، تاریخ کتابخوانی، ترجمهٔ رحیم قاسمیان، هرمس، ص ۳۲.
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍2
▪️دربارهٔ دکتر مهدی رفعتیپناه
پیمان اسحاقی در کانال وزین جامعه و فرهنگ خبر انتشار کتاب تاریخ محیطزیستی جی. دانلد هیوز ترجمهٔ مهدی رفعتیپناه مهرآبادی را بازتاب داده و ضمن آنکه ترجمه و نشر آن را «خدمتی ارزشمند به عرصهٔ فرهنگ کشور» دانسته و به مترجم «دستمریزاد» گفته، اشاره کرده که مترجم را نمیشناسد. این یادداشت کوتاه و شتابزده را نوشتم تا این دوست فاضل و دانشمند را معرفی کنم.
دکتر مهدی رفعتیپناه (ز. ۱۳۶۲) عضو هیئت علمی پژوهشکدهٔ تحقیق و توسعه علوم انسانی (سمت) است. او در کارشناسی در دانشگاه تهران، تاریخ و تمدن ملل اسلامی، خوانده (۱۳۸۵)؛ در کارشناسی ارشد و دکتری در دانشگاه شهید بهشتی، ایرانشناسی (۱۳۸۸) و تاریخ ایران دورهٔ اسلامی (۱۳۹۵) خوانده است.
دکتر رفعتیپناه اگرچه جوان است، امّا کارنامهٔ پربار و درخشانی دارد. او بدون اغراق یکی از چهرههای آیندهدار تاریخپژوهی ایرانی است. رفعتیپناه در زمینهٔ نوپای تاریخ محیطزیست، برنامهٔ پژوهشی و فکری منسجمی دارد که در دهه اخیر پیوسته آن را دنبال کرده و در این زمینه چندین اثر تالیف و ترجمه کرده است. او در مباحث نظری، مفهومی و روشی علم تاریخ و نقد متون و روایتهای تاریخی نیز صاحبنظر و صاحب اثر است (نک. رزومه ایشان).
▫️ معصومعلی پنجه
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
پیمان اسحاقی در کانال وزین جامعه و فرهنگ خبر انتشار کتاب تاریخ محیطزیستی جی. دانلد هیوز ترجمهٔ مهدی رفعتیپناه مهرآبادی را بازتاب داده و ضمن آنکه ترجمه و نشر آن را «خدمتی ارزشمند به عرصهٔ فرهنگ کشور» دانسته و به مترجم «دستمریزاد» گفته، اشاره کرده که مترجم را نمیشناسد. این یادداشت کوتاه و شتابزده را نوشتم تا این دوست فاضل و دانشمند را معرفی کنم.
دکتر مهدی رفعتیپناه (ز. ۱۳۶۲) عضو هیئت علمی پژوهشکدهٔ تحقیق و توسعه علوم انسانی (سمت) است. او در کارشناسی در دانشگاه تهران، تاریخ و تمدن ملل اسلامی، خوانده (۱۳۸۵)؛ در کارشناسی ارشد و دکتری در دانشگاه شهید بهشتی، ایرانشناسی (۱۳۸۸) و تاریخ ایران دورهٔ اسلامی (۱۳۹۵) خوانده است.
دکتر رفعتیپناه اگرچه جوان است، امّا کارنامهٔ پربار و درخشانی دارد. او بدون اغراق یکی از چهرههای آیندهدار تاریخپژوهی ایرانی است. رفعتیپناه در زمینهٔ نوپای تاریخ محیطزیست، برنامهٔ پژوهشی و فکری منسجمی دارد که در دهه اخیر پیوسته آن را دنبال کرده و در این زمینه چندین اثر تالیف و ترجمه کرده است. او در مباحث نظری، مفهومی و روشی علم تاریخ و نقد متون و روایتهای تاریخی نیز صاحبنظر و صاحب اثر است (نک. رزومه ایشان).
▫️ معصومعلی پنجه
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍5
🇸🇾 من و مخالفان اسد
من کار پژوهشیام را با مطالعه بر روی دو سیاستمدار سوری مخالف حافظ اسد آغاز کردم. در اواخر دههٔ هفتاد زمانی که دورهٔ کارشناسی را در دانشگاه تهران میخواندم، آرزومند بودم که چیزکی بنویسم و سری توی سرها درآورم. بهویژه مولع بودم که مدخلی برای دایرةالمعارف بزرگ اسلامی یا دانشنامهٔ جهان اسلام بنویسم. در آن زمان نوشتن برای این دو دانشنامه افتخاری بود که به این راحتیها نصیب هر کسی نمیشد، مخصوصاً دانشجوی کارشناسی. استادم علیرضا عسگری که معاون و در واقع همهکارهٔ گروه «اسلام معاصر» در دانشنامهٔ جهان اسلام بود- و اکنون هر کجا هست خدایا به سلامت دارش!-، پیشنهاد داد مدخل دو سیاستمدار سوری را بنویسم: امین الحافظ و اکرم الحورانی. این دو از حاکمان پیشین سوریه بودند که در دوران حکومت حافظ اسد در خارج از سوریه در تبعید به سر میبردند.
بسیار خوشحال شدم، امّا نوشتن زندگینامۀ دو شخصیت معاصر غیرایرانی که دادههای بسیار اندکی از آنها در ایران آن زمان در دسترس بود، کار بسیار مشکلی بود. بایستی دهها کتاب و مجله به زبانهای عربی و انگلیسی و فارسی را ورق میزدم تا شاید جملهای دربارهٔ این دو بهدست بیاورم. روزها و ماهها میان سه کتابخانهٔ بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، کتابخانهٔ مرکزی دانشگاه تهران و کتابخانهٔ تخصصی وزارت امورخارجه در آمدوشد بودم تا مطلبی دربارهٔ این دو بیایم که بدان استناد کنم و ارجاع دهم. آن زمان اینترنت تازه آمده بود و خبری از این کتابخانههای پرمایه و پرداده الکترونیکی و مجازی نبود.
هرچه بیشتر میخواندم، کمتر مییافتم؛ سرانجام، به هر سختی که بود این دو مقاله را نوشتم. در میانهٔ کار متوجه شدم امین الحافظ هنوز زنده است، درحالی که در دانشنامهها مدخل زندهها را نمینویسند! با استادم در میان گذاشتم، گفت تو بنویس تا زمان چاپ مقاله که برسد - ده دوازه سال بعد- خواهد مرد، امّا تا زمان چاپ حرف «ح» دانشنامه جهان اسلام (ج ۱۲) هم نمرد (۱۳۸۷)؛ یکسال بعد البته مرد (۲۰۰۹). مقاله هم احتمالاً در بایگانی دانشنامه جهان اسلام مانده باشد و امیدوارم در جلد تکمله چاپ شود. آن دیگری، اکرم حورانی پیشتر مرده بود (۱۳۹۶) و مدخلش هم چاپ شد (دانشنامه جهان اسلام، ج ۱۴).
▫️ معصومعلی پنجه
۲۰ آذر ۱۴۰۳ | بیدرکجای آلودهٔ تهران [شاخص ناسالم ۱۶۱]
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
من کار پژوهشیام را با مطالعه بر روی دو سیاستمدار سوری مخالف حافظ اسد آغاز کردم. در اواخر دههٔ هفتاد زمانی که دورهٔ کارشناسی را در دانشگاه تهران میخواندم، آرزومند بودم که چیزکی بنویسم و سری توی سرها درآورم. بهویژه مولع بودم که مدخلی برای دایرةالمعارف بزرگ اسلامی یا دانشنامهٔ جهان اسلام بنویسم. در آن زمان نوشتن برای این دو دانشنامه افتخاری بود که به این راحتیها نصیب هر کسی نمیشد، مخصوصاً دانشجوی کارشناسی. استادم علیرضا عسگری که معاون و در واقع همهکارهٔ گروه «اسلام معاصر» در دانشنامهٔ جهان اسلام بود- و اکنون هر کجا هست خدایا به سلامت دارش!-، پیشنهاد داد مدخل دو سیاستمدار سوری را بنویسم: امین الحافظ و اکرم الحورانی. این دو از حاکمان پیشین سوریه بودند که در دوران حکومت حافظ اسد در خارج از سوریه در تبعید به سر میبردند.
بسیار خوشحال شدم، امّا نوشتن زندگینامۀ دو شخصیت معاصر غیرایرانی که دادههای بسیار اندکی از آنها در ایران آن زمان در دسترس بود، کار بسیار مشکلی بود. بایستی دهها کتاب و مجله به زبانهای عربی و انگلیسی و فارسی را ورق میزدم تا شاید جملهای دربارهٔ این دو بهدست بیاورم. روزها و ماهها میان سه کتابخانهٔ بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، کتابخانهٔ مرکزی دانشگاه تهران و کتابخانهٔ تخصصی وزارت امورخارجه در آمدوشد بودم تا مطلبی دربارهٔ این دو بیایم که بدان استناد کنم و ارجاع دهم. آن زمان اینترنت تازه آمده بود و خبری از این کتابخانههای پرمایه و پرداده الکترونیکی و مجازی نبود.
هرچه بیشتر میخواندم، کمتر مییافتم؛ سرانجام، به هر سختی که بود این دو مقاله را نوشتم. در میانهٔ کار متوجه شدم امین الحافظ هنوز زنده است، درحالی که در دانشنامهها مدخل زندهها را نمینویسند! با استادم در میان گذاشتم، گفت تو بنویس تا زمان چاپ مقاله که برسد - ده دوازه سال بعد- خواهد مرد، امّا تا زمان چاپ حرف «ح» دانشنامه جهان اسلام (ج ۱۲) هم نمرد (۱۳۸۷)؛ یکسال بعد البته مرد (۲۰۰۹). مقاله هم احتمالاً در بایگانی دانشنامه جهان اسلام مانده باشد و امیدوارم در جلد تکمله چاپ شود. آن دیگری، اکرم حورانی پیشتر مرده بود (۱۳۹۶) و مدخلش هم چاپ شد (دانشنامه جهان اسلام، ج ۱۴).
▫️ معصومعلی پنجه
۲۰ آذر ۱۴۰۳ | بیدرکجای آلودهٔ تهران [شاخص ناسالم ۱۶۱]
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍10🔥3😁1
📕دربارهٔ معاویة بن ابیسفیان تکنگاریهای تحقیقی و عالمانه اندکی نگاشته شده است. این تکنگاری که در مجموعهٔ سازندگان جهان اسلام منتشر شده یکی از معدود آثار دانشگاهی دربارهٔ این خلیفه اموی است.
از کموکیف این ترجمه که خبر نشر آن را در کانال وزین نقشینه دیدهام، اطلاعی ندارم. در این سالها شمار ترجمههای ضعیف و بیکیفیت از مترجمان تازهکار آنقدر زیاد شده که دیگر تا کتابی را ورق نزنم و نخوانم، نمیتوانم توصیه به خرید آن کنم! یکی از اشکالهای خرید مجازی این است که نمیتوان کتاب را ورق زد. ناشر هم تازهکار است و برای من ناشناخته.
عجالتاً عرض شود که نام میانی نویسندهٔ کتاب R. Stephen Humphreys که خاورشناسی آمریکایی است در فارسی باید به صورت «استیون» برگردانده شود نه «استفان»!
▫️ معصومعلی پنجه
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
از کموکیف این ترجمه که خبر نشر آن را در کانال وزین نقشینه دیدهام، اطلاعی ندارم. در این سالها شمار ترجمههای ضعیف و بیکیفیت از مترجمان تازهکار آنقدر زیاد شده که دیگر تا کتابی را ورق نزنم و نخوانم، نمیتوانم توصیه به خرید آن کنم! یکی از اشکالهای خرید مجازی این است که نمیتوان کتاب را ورق زد. ناشر هم تازهکار است و برای من ناشناخته.
عجالتاً عرض شود که نام میانی نویسندهٔ کتاب R. Stephen Humphreys که خاورشناسی آمریکایی است در فارسی باید به صورت «استیون» برگردانده شود نه «استفان»!
▫️ معصومعلی پنجه
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍2❤1
| پنجهنامه: تاریخ و خاطره |
Photo
📕 برای تلفظ و ضبط درست نامهای خاص این کتاب بسیار سودمند و کارگشا است. آن صفحهای که در فرسته بالا تصویر آن را فرستادهام، از همین کتاب برداشتهام.
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍3
▪️ طاهر و حیلهٔ مأمون
«طاهر چون بغداد بگرفت، سر محمد امین [برادر مأمون و خلیفه پیش از او] در صندوقی نهاد و نزدیک مامون فرستاد. مامون چون سر محمد امین بدید پشیمان شد و بر طاهر متغیر گشت، فامّا پوشیده میداشت تا کار تمام شد و مامون به بغداد آمد و زبیده [مادر امین] را بر آن داشت تا به خون پسر دعوی کرد و طاهر از آن تعبیه خبر یافت. با پنج هزار سوار غلام خویش همه جوشنور به دارالخلافه رفت و گفت: هرگاه من دست به تیغ برم شما شمشیرها برکشید و هر کرا یابید از کسان مامون، بکشید.
چون زبیده دعوی بداشت مامون طاهر را گفت: تو چه میگویی؟ طاهر یک دست به ساق موزه برد و نبشته مامون برآورد و پیش او داشت و گفت: محمد امین را این نبشته کشتست نه من، و دست دیگر به تیغ برد و برکشیدن گرفت. مامون گفت: مَهلاً ، إنّها دُوَل تَنقل مِن قوم إلی قَومٍ و آن فتنه را تسکین داد. و معلوم شد که دولت شرکت نپذیرد و خلافت بر دو تن قرار نگیرد».
📘 اغراض السیاسه، ظهیرالدین سمرقندی، ص ۳۱۵.
▫️معنی برخی واژگان: تعبیه: تدارک و توطئه/ جوشنور: زرهپوش/ دعوی: ادعا و شکایت/ تسکین: آرام کردن و ساکت نمودن/ متغیر: خشمگین و عصبانی/ معنی آیه « دست نگه دارید، این [دولت] چرخشی است که از این قوم به دیگری منتقل میشود».
#مامون
#طاهر_ذوالیمینین
#امین
#زبیده
🔗 از کانال خواندنی نکتههای تاریخی
🆔 www.tgoop.com/Noktehaye_Tarikhi
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
«طاهر چون بغداد بگرفت، سر محمد امین [برادر مأمون و خلیفه پیش از او] در صندوقی نهاد و نزدیک مامون فرستاد. مامون چون سر محمد امین بدید پشیمان شد و بر طاهر متغیر گشت، فامّا پوشیده میداشت تا کار تمام شد و مامون به بغداد آمد و زبیده [مادر امین] را بر آن داشت تا به خون پسر دعوی کرد و طاهر از آن تعبیه خبر یافت. با پنج هزار سوار غلام خویش همه جوشنور به دارالخلافه رفت و گفت: هرگاه من دست به تیغ برم شما شمشیرها برکشید و هر کرا یابید از کسان مامون، بکشید.
چون زبیده دعوی بداشت مامون طاهر را گفت: تو چه میگویی؟ طاهر یک دست به ساق موزه برد و نبشته مامون برآورد و پیش او داشت و گفت: محمد امین را این نبشته کشتست نه من، و دست دیگر به تیغ برد و برکشیدن گرفت. مامون گفت: مَهلاً ، إنّها دُوَل تَنقل مِن قوم إلی قَومٍ و آن فتنه را تسکین داد. و معلوم شد که دولت شرکت نپذیرد و خلافت بر دو تن قرار نگیرد».
📘 اغراض السیاسه، ظهیرالدین سمرقندی، ص ۳۱۵.
▫️معنی برخی واژگان: تعبیه: تدارک و توطئه/ جوشنور: زرهپوش/ دعوی: ادعا و شکایت/ تسکین: آرام کردن و ساکت نمودن/ متغیر: خشمگین و عصبانی/ معنی آیه « دست نگه دارید، این [دولت] چرخشی است که از این قوم به دیگری منتقل میشود».
#مامون
#طاهر_ذوالیمینین
#امین
#زبیده
🔗 از کانال خواندنی نکتههای تاریخی
🆔 www.tgoop.com/Noktehaye_Tarikhi
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍4
🗞️ این آگهی در اولین شمارهٔ روزنامهٔ انقلاب اسلامی (سه شنبه، ۲۹خرداد ۱۳۵۸) منتشر شده است. این روزنامه از آن ابوالحسن بنیصدر بود.
#مالک_مسلمان #ازدواج_جوانان #تاریخ_اجارهنشینی_در_ایران
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
#مالک_مسلمان #ازدواج_جوانان #تاریخ_اجارهنشینی_در_ایران
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍4
▪️کینهکشی از مردگان: از عباسیان تا هیئة تحریر الشام
در خبرها آمده بود که حاکمان جدید سوریه آرامگاه حافظ اسد را ویران ساخته و نبش قبر کرده و تابوت رئیسجمهور پیشین سوریه را به آتش کشیدهاند (برای نمونه نک. اینجا و اینجا). ۱۳۰۰ سال پیش، در ۱۳۲ هجری، زمانیکه بنیعباس، خلافت بنیامیه را از میان برداشتند، با مقابر و اجساد امویان چنین رفتاری کردند. یعقوبی، مورخ قرن سومی، ماجرا را چنین روایت کرده است:
«عبدالله بن على [عباسی] به مسجد جامع [اموی در دمشق ] رفت و خطبهاى مشهور براى مردم ايراد كرد كه در آن از بنىاميه و بيداد و دشمنيشان و اينكه آنان دين خدا را مسخره و بازى گرفتهاند، سخن راند، و حرامهايى را كه حلال شمردهاند و ستمگريها و گناهان و رفتارى را كه در ميان امت محمد در تعطيل احكام، و جارى نكردن حدود و بخود اختصاصدادن خراج و غنيمت و ارتكاب (كارهاى) زشت، داشتهاند، و انتقام گرفتن خدا از ايشان و مسلط كردن شمشير حق بر آنان، اينها همه را توصيف كرد و سپس فرود آمد. و گفته مىشود كه ابوالعباس [سفّاح] باو نوشت: خونت را از بنىاميه بگير، پس با آنان كرد آنچه كرد و فرستاد تا گورهاى بنىاميه را شكافتند و آنان را بيرون آورد و به آتش سوزانيد و كسى از ايشان را رها نكرد و چون به رصافه رسيد، هشام بن عبدالملک [خلیفه اموی ۱۰۵ - ۱۲۵] را بيرون آورد و او را در غارى روى تختش ديد كه براى آنكه بماند آبى باو ماليدهاند، پس روى او را با گرز بزد و او را ميان عقابين بپاداشت و در حالى كه بدنش از هم فرو مىريخت، صد و بيست تازيانه بر وى زد و سپس او را جمعآورى كرد و به آتش سوزانيد و عبدالله در همان موقع گفت كه پدرم يعنى على بن عبدالله، روزى نماز مىخواند و شلوار و روپوشى بر تن داشت، پس روپوش او افتاد و در پشتش آثار تازيانهها را ديدم و چون از نماز خود فارغ شد، گفتم: اى پدر، خدا مرا فدايت قرار دهد، اين چيست؟ گفت: آن لوچ يعنى هشام، مرا بستم گرفت و شصت تازيانه زد. و همان روز با خدا عهد كردم كه اگر بر او ظفر يابم، بهر تازيانهاى دو تازيانه بر او زنم».
📗 تاریخ یعقوبی، ترجمهٔ محمدابراهیم آیتی، ج۲، صص ۳۳۹ - ۳۴۰.
*عُقابین: دو چوب که مقصر را بر آنها بدار میکشیدند، یا بر آنها بسته چوب میزدند، و ظاهراً سر آن دو چوب بشکل عقاب بوده است (فرهنگ فارسی معین).
▪️ معصومعلی پنجه
۲۲ آذر ۱۴۰۳ | اُمّالقُریٰ تهران [دیروز و امروز: آلودهترین جای جهان]
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
در خبرها آمده بود که حاکمان جدید سوریه آرامگاه حافظ اسد را ویران ساخته و نبش قبر کرده و تابوت رئیسجمهور پیشین سوریه را به آتش کشیدهاند (برای نمونه نک. اینجا و اینجا). ۱۳۰۰ سال پیش، در ۱۳۲ هجری، زمانیکه بنیعباس، خلافت بنیامیه را از میان برداشتند، با مقابر و اجساد امویان چنین رفتاری کردند. یعقوبی، مورخ قرن سومی، ماجرا را چنین روایت کرده است:
«عبدالله بن على [عباسی] به مسجد جامع [اموی در دمشق ] رفت و خطبهاى مشهور براى مردم ايراد كرد كه در آن از بنىاميه و بيداد و دشمنيشان و اينكه آنان دين خدا را مسخره و بازى گرفتهاند، سخن راند، و حرامهايى را كه حلال شمردهاند و ستمگريها و گناهان و رفتارى را كه در ميان امت محمد در تعطيل احكام، و جارى نكردن حدود و بخود اختصاصدادن خراج و غنيمت و ارتكاب (كارهاى) زشت، داشتهاند، و انتقام گرفتن خدا از ايشان و مسلط كردن شمشير حق بر آنان، اينها همه را توصيف كرد و سپس فرود آمد. و گفته مىشود كه ابوالعباس [سفّاح] باو نوشت: خونت را از بنىاميه بگير، پس با آنان كرد آنچه كرد و فرستاد تا گورهاى بنىاميه را شكافتند و آنان را بيرون آورد و به آتش سوزانيد و كسى از ايشان را رها نكرد و چون به رصافه رسيد، هشام بن عبدالملک [خلیفه اموی ۱۰۵ - ۱۲۵] را بيرون آورد و او را در غارى روى تختش ديد كه براى آنكه بماند آبى باو ماليدهاند، پس روى او را با گرز بزد و او را ميان عقابين بپاداشت و در حالى كه بدنش از هم فرو مىريخت، صد و بيست تازيانه بر وى زد و سپس او را جمعآورى كرد و به آتش سوزانيد و عبدالله در همان موقع گفت كه پدرم يعنى على بن عبدالله، روزى نماز مىخواند و شلوار و روپوشى بر تن داشت، پس روپوش او افتاد و در پشتش آثار تازيانهها را ديدم و چون از نماز خود فارغ شد، گفتم: اى پدر، خدا مرا فدايت قرار دهد، اين چيست؟ گفت: آن لوچ يعنى هشام، مرا بستم گرفت و شصت تازيانه زد. و همان روز با خدا عهد كردم كه اگر بر او ظفر يابم، بهر تازيانهاى دو تازيانه بر او زنم».
📗 تاریخ یعقوبی، ترجمهٔ محمدابراهیم آیتی، ج۲، صص ۳۳۹ - ۳۴۰.
*عُقابین: دو چوب که مقصر را بر آنها بدار میکشیدند، یا بر آنها بسته چوب میزدند، و ظاهراً سر آن دو چوب بشکل عقاب بوده است (فرهنگ فارسی معین).
▪️ معصومعلی پنجه
۲۲ آذر ۱۴۰۳ | اُمّالقُریٰ تهران [دیروز و امروز: آلودهترین جای جهان]
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👏5👍4❤1