This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رنسانس دینی!
روح دیکتاتوری در یک حکومت دینی فقط در زدوبندهای سیاسی و حفظ قدرت خود را نشان نمیدهد!
وقتی در استبداد دینی جزئیات زندگی افراد جامعه از بالا به پائین و با زور و اجبار دخالت و تعیین تکلیف میشود!
از سبک زندگی و حریم خصوصی آنها گرفته تا گرایش سیاسی یا امور خانوادگی یا تفکر اجتماعی، از تقلید مناسک دینی گرفته تا تضمین بهشت و جهنم، و بدون اجازه تفکر و انتخاب آزادانه و آگاهانه!
آنگاه انسانها به فطرت حقگرائی و آزادگی خود بازگشته و رنسانس و اصلاح دین و فرهنگ رخ میدهد، یعنی ایمان قلبی و پاک وصداقت جایگزین آفاتی چون شرک و ریا، نفاق و ظاهرگرائی میشود!
مصطفی معین
#فرهیختگان راهی به رهایی
روح دیکتاتوری در یک حکومت دینی فقط در زدوبندهای سیاسی و حفظ قدرت خود را نشان نمیدهد!
وقتی در استبداد دینی جزئیات زندگی افراد جامعه از بالا به پائین و با زور و اجبار دخالت و تعیین تکلیف میشود!
از سبک زندگی و حریم خصوصی آنها گرفته تا گرایش سیاسی یا امور خانوادگی یا تفکر اجتماعی، از تقلید مناسک دینی گرفته تا تضمین بهشت و جهنم، و بدون اجازه تفکر و انتخاب آزادانه و آگاهانه!
آنگاه انسانها به فطرت حقگرائی و آزادگی خود بازگشته و رنسانس و اصلاح دین و فرهنگ رخ میدهد، یعنی ایمان قلبی و پاک وصداقت جایگزین آفاتی چون شرک و ریا، نفاق و ظاهرگرائی میشود!
مصطفی معین
#فرهیختگان راهی به رهایی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ما درگیر سانسور نیستیم..ما درگیر جنگ با تفکریم/صحبت های مسعود کیمیایی در مراسم بزرگداشتش: دلتنگ بهروز وثوقی هستم
عصر امروز مراسم بزرگداشت مسعود کیمیایی همزمان با پنجاه و پنجمین سالگرد اکرم فیلم «قیصر» توسط کانون کارگردانان سینمای ایران در فرهنگسری نیاوران برگزار شد. مسعود کیمیایی در صحبتهایش در این مراسم ضمن اب از دلتنگی برای بهروز وثوقی درباره وضعیت این روزهای سینمای ایران گفت:«ما درگیر سانسور نیستیم..ما درگیر جنگ با تفکریم .من با تمام فیلمهایم در مقابل حس و موجی که بین مردم هست هیچ کاری نکردم.»
#فرهیختگان راهی به رهایی
عصر امروز مراسم بزرگداشت مسعود کیمیایی همزمان با پنجاه و پنجمین سالگرد اکرم فیلم «قیصر» توسط کانون کارگردانان سینمای ایران در فرهنگسری نیاوران برگزار شد. مسعود کیمیایی در صحبتهایش در این مراسم ضمن اب از دلتنگی برای بهروز وثوقی درباره وضعیت این روزهای سینمای ایران گفت:«ما درگیر سانسور نیستیم..ما درگیر جنگ با تفکریم .من با تمام فیلمهایم در مقابل حس و موجی که بین مردم هست هیچ کاری نکردم.»
#فرهیختگان راهی به رهایی
مجید تفرشی:
روزنامه ایران از من خواست تا یادداشت کوتاهی درباره سیاست خارجی ایران در سال جدید، برای شماره ویژه سال ۲۰۲۵ آن روزنامه بنویسم.
چون مطلب من بدون دلیل و بدون اجازه دچار سانسور و تغییر شده، متن اصلی را اینجا به اشتراک میگذارم.
لینک مطلب چاپ شده در شماره امروز را هم میگذارم.
ایران و چالشهای بینالمللی پیش رو در سال ۲۰۲۵
ایران در سال ۲۰۲۵ میلادی در چند وجه با چالشهای مبرم و مختلفی در موضوعات سیاست منطقهای و بینالمللی خود مواجه است.
پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا، بنبست جنگ اوکراین، ضربات سهمگین تروریستی اسراییل به حماس و محور مقاومت سقوط حکومت بعثی بشار اسد در سوریه، بیمها و امیدهای پیش روی پیمان صلح ابراهیم و قدرت گرفتن کامل و قطعی محمد بن سلمان در پادشاهی سعودی، از عناصر بسیار موثر بر روندهای پیش روی ایران در سیاست خارجی خود در سال 2025 است.
از زمان آغاز مبارزات انتخاباتی در آمریکا و پس از انتخاب ترامپ، او و اطرافیانش مدام با دو چهره متفاوت با مساله ایران مواجه شدهاند. از یک سو، اصرار بر اعمال فشار بیشتر، از تحریمهای بیشتر تا حمله موردی و جنگ تمام عیار و یا حمایت از اغتشاشهای داخلی در جهت تعطیلی یا محدودیت همه جانبه گرفته تا رسیدن به یک تفاهم فراگیر با ایران، در اظهارات ترامپ و یارانش وجود دارد.
واقعیت این است که برای ترامپ در موارد بسیاری و به خصوص ایران، دستیابی به دستاوردهای نافرجام باراک اوباما همچنان یک دغدغه جدی است. ولی ترکیب یاران کنونی او و حذف مربع ضدایرانی (جان بولتون، مایک پنس، مایک پومپئو و نیکی هیلی) از کنار ترامپ و افزودن عناصر بعضا متعادل و بعضا تندروتر، راه را برای هر دو وجهتندروی و مصالحه با ایران برای دولت ترامپ باز نگاه داشته. البته در این مسیر، عناصری چون اروپا، اوکراین، چین، روسیه و سعودی نیز در کنار مصالح آمریکا تاثیرگذار خواهد بود.
در موضوع اوکراین و روسیه، اگرچه دو طرف مدعی پیشروی و پیروزیهایی بوده و هستند، ولی این جنگ اکنون بیش از هر زمانی با بنبست و انسداد مواج بوده و بدون تاثیرگذاری متفاوت عناصر منطقهای و خارجی، دورنمایی برای پایان آن با پیروزی یکی از طرفین وجود ندارد. هر آن چه که در این معرکه رخ دهد، در ابعاد مختلفی، آینده روابط ایران با اروپا، آمریکا و مچنین کشورهای منطقهه، به خصوص در آسیای مرکزی و جنوب قفقاز با چگونگی، تداوم و یا تغییر روابط تهران و مسکو و آینده آن جنگ گره خوردهه است. در یک سال اخیر ایران تلاش کرده منافع خود را جدای از سرنوشت جنگ اوکراین نشان بدهد، ولی روسیه تعمدا ایران را شریک و همکار خود در جنگ معرفی میکند.
ایران همچنان در سیاست تعاملی راهبردی و ناگسستنی خود با چین تاکید دارد، ولی به تدریج و کم و بیش دریافته که اولا، کاهش مناسبات راهبردی با چین به مصلحت ایران نیست، ثانیا، انتخاب چین به عنوان تنها گزینه و انتخاب یگانه ناگزیر در اقتصاد و دیپلماسی صحیح نبوده و هرگز نباید چه در تعاملات مختلف راهبردی اقتصادی و دیپلماتیک منطقهای دوجانبه و چه در چارچوب بریکس و شانگهای، از چین توقع مقدم دانستن منافع ایران بر منافع خود را نداشته باشد. اگرچه چین نیز هرگز چنین توقعی را در ایران نکرده، ولی هنوز در ایران بسیاری چنین نقشی را برای چین تصور دارند. با این همه چین، همانند ابتکار صلح تهران و ریاض نشان داده که در موقعیت منافع مشترک متقابل، میتوان پکن را دلال و میانجی قابل اعتمادی برای حل برخی از مشکلات ایران دانست.
در مورد سعودی، اگر مواضع کنونی سعودی در قبال ایران را با مواضع ریاض در جریان مذاکرات و تصویب برجام مقایسه کنیم، درمییابیم که به دلایل مختلف، از جمله بازنگریها و تجدیدنظرهای هر دو کشور در سیاست منطقهای خود، برخلاف گذشته، ریاض مانع و دشمن صلح ایران با غرب نیست. به نظر می رسد که در این شرایط جدید، ایجاد یک ازدواج مصلحتی و وشمندانه و رویکرد متفاوت بین دو کشور برای افزایش بختهای محدود ایران در منطقه و میان اعراب و همچنین تعامل با اروپا و آمریکا، ریاض و حکومت کنونی آن میتواند نقش مثبتی نسبت به گذشته بازی کند. ایران و سعودی میتوانند با این موقعیت جدید به شماری از چالشهای منطقه ای و بینالمللی خود واکنش سازنده و مثبت نشان دهند. چنین موقعیتی اکنون دشوار به نظر میرسد، ولی ضمنا پالسهای مثبت و امیدوار کنندهای از هر دو سو مشاهده میشود.
در موقعیت کنونی تجدیدنظرهای جدی در سیاست منطقهای و بینالمللی ایران بیش از پیش ضروری به نظر میرسد. به نظر میرسد که گروههای ایدئولوژیک و سیاسی ایرانی تاثیرگذار بر تحولات خارجی در خارج از دولت، برخلاف دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی و حسن روحانی، از مخالفت آشکار با راهکارهای جدید دست کشیدهاند.
#فرهیختگان راهی به رهایی
روزنامه ایران از من خواست تا یادداشت کوتاهی درباره سیاست خارجی ایران در سال جدید، برای شماره ویژه سال ۲۰۲۵ آن روزنامه بنویسم.
چون مطلب من بدون دلیل و بدون اجازه دچار سانسور و تغییر شده، متن اصلی را اینجا به اشتراک میگذارم.
لینک مطلب چاپ شده در شماره امروز را هم میگذارم.
ایران و چالشهای بینالمللی پیش رو در سال ۲۰۲۵
ایران در سال ۲۰۲۵ میلادی در چند وجه با چالشهای مبرم و مختلفی در موضوعات سیاست منطقهای و بینالمللی خود مواجه است.
پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا، بنبست جنگ اوکراین، ضربات سهمگین تروریستی اسراییل به حماس و محور مقاومت سقوط حکومت بعثی بشار اسد در سوریه، بیمها و امیدهای پیش روی پیمان صلح ابراهیم و قدرت گرفتن کامل و قطعی محمد بن سلمان در پادشاهی سعودی، از عناصر بسیار موثر بر روندهای پیش روی ایران در سیاست خارجی خود در سال 2025 است.
از زمان آغاز مبارزات انتخاباتی در آمریکا و پس از انتخاب ترامپ، او و اطرافیانش مدام با دو چهره متفاوت با مساله ایران مواجه شدهاند. از یک سو، اصرار بر اعمال فشار بیشتر، از تحریمهای بیشتر تا حمله موردی و جنگ تمام عیار و یا حمایت از اغتشاشهای داخلی در جهت تعطیلی یا محدودیت همه جانبه گرفته تا رسیدن به یک تفاهم فراگیر با ایران، در اظهارات ترامپ و یارانش وجود دارد.
واقعیت این است که برای ترامپ در موارد بسیاری و به خصوص ایران، دستیابی به دستاوردهای نافرجام باراک اوباما همچنان یک دغدغه جدی است. ولی ترکیب یاران کنونی او و حذف مربع ضدایرانی (جان بولتون، مایک پنس، مایک پومپئو و نیکی هیلی) از کنار ترامپ و افزودن عناصر بعضا متعادل و بعضا تندروتر، راه را برای هر دو وجهتندروی و مصالحه با ایران برای دولت ترامپ باز نگاه داشته. البته در این مسیر، عناصری چون اروپا، اوکراین، چین، روسیه و سعودی نیز در کنار مصالح آمریکا تاثیرگذار خواهد بود.
در موضوع اوکراین و روسیه، اگرچه دو طرف مدعی پیشروی و پیروزیهایی بوده و هستند، ولی این جنگ اکنون بیش از هر زمانی با بنبست و انسداد مواج بوده و بدون تاثیرگذاری متفاوت عناصر منطقهای و خارجی، دورنمایی برای پایان آن با پیروزی یکی از طرفین وجود ندارد. هر آن چه که در این معرکه رخ دهد، در ابعاد مختلفی، آینده روابط ایران با اروپا، آمریکا و مچنین کشورهای منطقهه، به خصوص در آسیای مرکزی و جنوب قفقاز با چگونگی، تداوم و یا تغییر روابط تهران و مسکو و آینده آن جنگ گره خوردهه است. در یک سال اخیر ایران تلاش کرده منافع خود را جدای از سرنوشت جنگ اوکراین نشان بدهد، ولی روسیه تعمدا ایران را شریک و همکار خود در جنگ معرفی میکند.
ایران همچنان در سیاست تعاملی راهبردی و ناگسستنی خود با چین تاکید دارد، ولی به تدریج و کم و بیش دریافته که اولا، کاهش مناسبات راهبردی با چین به مصلحت ایران نیست، ثانیا، انتخاب چین به عنوان تنها گزینه و انتخاب یگانه ناگزیر در اقتصاد و دیپلماسی صحیح نبوده و هرگز نباید چه در تعاملات مختلف راهبردی اقتصادی و دیپلماتیک منطقهای دوجانبه و چه در چارچوب بریکس و شانگهای، از چین توقع مقدم دانستن منافع ایران بر منافع خود را نداشته باشد. اگرچه چین نیز هرگز چنین توقعی را در ایران نکرده، ولی هنوز در ایران بسیاری چنین نقشی را برای چین تصور دارند. با این همه چین، همانند ابتکار صلح تهران و ریاض نشان داده که در موقعیت منافع مشترک متقابل، میتوان پکن را دلال و میانجی قابل اعتمادی برای حل برخی از مشکلات ایران دانست.
در مورد سعودی، اگر مواضع کنونی سعودی در قبال ایران را با مواضع ریاض در جریان مذاکرات و تصویب برجام مقایسه کنیم، درمییابیم که به دلایل مختلف، از جمله بازنگریها و تجدیدنظرهای هر دو کشور در سیاست منطقهای خود، برخلاف گذشته، ریاض مانع و دشمن صلح ایران با غرب نیست. به نظر می رسد که در این شرایط جدید، ایجاد یک ازدواج مصلحتی و وشمندانه و رویکرد متفاوت بین دو کشور برای افزایش بختهای محدود ایران در منطقه و میان اعراب و همچنین تعامل با اروپا و آمریکا، ریاض و حکومت کنونی آن میتواند نقش مثبتی نسبت به گذشته بازی کند. ایران و سعودی میتوانند با این موقعیت جدید به شماری از چالشهای منطقه ای و بینالمللی خود واکنش سازنده و مثبت نشان دهند. چنین موقعیتی اکنون دشوار به نظر میرسد، ولی ضمنا پالسهای مثبت و امیدوار کنندهای از هر دو سو مشاهده میشود.
در موقعیت کنونی تجدیدنظرهای جدی در سیاست منطقهای و بینالمللی ایران بیش از پیش ضروری به نظر میرسد. به نظر میرسد که گروههای ایدئولوژیک و سیاسی ایرانی تاثیرگذار بر تحولات خارجی در خارج از دولت، برخلاف دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی و حسن روحانی، از مخالفت آشکار با راهکارهای جدید دست کشیدهاند.
#فرهیختگان راهی به رهایی
Telegram
فرهیختگان
آسمانِ فکرِ آزاد رنگ و لباس نمیشناسد
از زمینِ سنت تا آسمانِ تجدد با اراده پرواز
فرهیختگی پایی در زمین و فکری آسمانی میخواهد
ارتباط با ادمین
@farhikhtehgan_bot
امام علی(ع):
شجاعتر از خردمند، وجود ندارد...
گروه تبادل نظر:
@iranintellectualsgroup
از زمینِ سنت تا آسمانِ تجدد با اراده پرواز
فرهیختگی پایی در زمین و فکری آسمانی میخواهد
ارتباط با ادمین
@farhikhtehgan_bot
امام علی(ع):
شجاعتر از خردمند، وجود ندارد...
گروه تبادل نظر:
@iranintellectualsgroup
ولی عناصر و جریانهای اقتصادی بهرهمند از تحریمهای ضدایرانی، همچنان مانع و دشمن بهبود وضع ایران و پایان انسداد توافق ایران و غرب هستند.
این گروهها اکنون در رفتاری متناقض، ضمن تایید ظاهری سیاست خارجی دولت پزشکیان، اصرار دارند که دولت با روشهای آزموده شده و شکست خورده پیشین به موفقیت جدید دست یابد.
در شرایط کنونی که معیشت و اقتصاد حرف اصلی مطالبات مردمی در ایران است، حتی با وجود همه فسادها و ناکارآمدیها، هر دولتی و هر نهادی در ایران ندای توفیق و بهبود جدی بدون رفع موانع پولی (اف.ای.تی.اف) و لغو تحریمها (حداقل تحریمهای ثانویه) اوضاع اقتصادی را بدهد، حتما هم جاهل است و هم به مردم دروغ گفته است.
https://irannewspaper.ir/8643/4/110182
#فرهیختگان راهی به رهایی
این گروهها اکنون در رفتاری متناقض، ضمن تایید ظاهری سیاست خارجی دولت پزشکیان، اصرار دارند که دولت با روشهای آزموده شده و شکست خورده پیشین به موفقیت جدید دست یابد.
در شرایط کنونی که معیشت و اقتصاد حرف اصلی مطالبات مردمی در ایران است، حتی با وجود همه فسادها و ناکارآمدیها، هر دولتی و هر نهادی در ایران ندای توفیق و بهبود جدی بدون رفع موانع پولی (اف.ای.تی.اف) و لغو تحریمها (حداقل تحریمهای ثانویه) اوضاع اقتصادی را بدهد، حتما هم جاهل است و هم به مردم دروغ گفته است.
https://irannewspaper.ir/8643/4/110182
#فرهیختگان راهی به رهایی
روزنامه ایران
2025 هم فرصت هم تهدید
پیشبینی فایننشال تایمز از ۲۰۲۵
۰ احتمالا ترامپ یک جنگ تعرفهای تمام عیار را آغاز خواهد کرد.
۰ اسرائیل و آمریکا به تاسیسات هسته ای ایران حمله نخواهند کرد.
۰ بیت کوین به ۲۰۰هزار دلار میرسد.
۰ اوکراین و روسیه صلح میکنند.
#فرهیختگان راهی به رهایی
۰ احتمالا ترامپ یک جنگ تعرفهای تمام عیار را آغاز خواهد کرد.
۰ اسرائیل و آمریکا به تاسیسات هسته ای ایران حمله نخواهند کرد.
۰ بیت کوین به ۲۰۰هزار دلار میرسد.
۰ اوکراین و روسیه صلح میکنند.
#فرهیختگان راهی به رهایی
فرهیختگان
برماست که گام آخر گذار را نیز با درایت برداریم بخش دوم: چه باید کرد؟ ناصر دانشفر در سه نوشتهٔ پیشین دلایل خود برای عدم امکان گذار از طریق مداخلهٔ خارجی، ساقط کردن نظام بدست گروههای مسلح و تسخیر خیابان را بیان نمودم. البته همچنان که گفته شد، به شرط فراهم…
برماست که گام آخر گذار را نیز با درایت برداریم
بخش دوم: چه باید کرد
✍️ ناصر دانشفر
در چهار مقالهای که با این عنوان در روزهای گذشته منتشر کردم، توضیح دادم که از نگاه من اسقاط رژیم از طریق مداخلهٔ نظامی ممکن نیست. گروههای مسلحی که مقبول مردم ایران باشند و بخواهند با کمک بیگانگان رژیم را به پایین بکشند، وجود خارجی ندارند. از طریق تسخیر خیابان نیز به دلیل عدم وجود لوازم مورد نیاز، چنین امکانی وجود ندارد، اما ممکن است که بدلیل شرایط انفجاری کنونی با یک جرقه همه چیز از دست کنشگران سیاسی خارج شود و سرزمین مادری ما دوباره به ورطهٔ انقلاب بیفتد که این نیز با توجه به سرنوشت قریب به اتفاق خیزشهای اینچنینی مطلوب نگارنده نمیباشد.
اما به گمان من راهی وجود دارد که مقصود ما برآورده میشود و در این نوشتار بنای شرح آن را دارم و در بخش سوم که پس از این به رشتهٔ تحریر درخواهد آمد،به این مسئله میپردازم که چگونه به این هدف میتوان رسید.
ث) بنده به عنوان فردی از جمعیت کنشگران این مرز و بوم به مانند برخی دیگر از هموطنان بر این باورم که بهترین شیوهٔ گذار از هستهٔ سخت حاکمیتِ، یعنی غلبه بر قدرت متکی بر سلاح، همان است که در حوزهٔ نمادها رخ داده و مردم با مبارزهٔ مدنی خشونتپرهیز از آن عبور کردهاند. مگر نه اینکه مردم ما بدون خشونت و تنها از از طریق مبارزهٔ مدنی
۱- به دلایل ذیل از دین فقاهتی عبور کردهاند.
- اکنون مراجع دینی در میان اکثریت نسل نو هیچ جایگاهی ندارند و مسئلهٔ تقلید به کل از حیز انتفاع ساقط شده است.
- تغییر یا مسکوت گذاشتن برخی از فتاوا و قوانین مبتنی بر شریعت اما مغایر حقوق بشر
- ترک فرائض از جمله اقامهٔ نماز مستند به گفتهٔ امام جمعهٔ موقت شیراز که گفتهاند تنها ۴۲ درصد جوانان نماز میخوانند و البته که معلوم است این نیز شاید عین واقعیت نباشد و عمق این قصه فراتر از اینها باشد.
- فاصله گرفتن از نماز جمعه و جماعت، به فرمودهٔ آیتالله ایازی تنها دو دهم درصد مردمان شهرها در این مراسم مشارکت دارند و به گفتهٔ حجت الاسلام ابوالقاسم دولابی نماینده مجلس خبرگان رهبری از ۷۵۰۰۰ مسجد موجود در کشور، تعداد ۵۰۰۰۰۰ آن عملاً تعطیل است.
- عدم باور به پوشش مد نظر مراجع دینی، بر اساس نظرسنجی مؤسسهٔ گمان در سال ۲۰۲۰ بیش از ۷۲ درصد افرادی که مورد پرسش قرار گرفتهاند، با حجاب اجباری مخالفند.
۲- با توجه به شواهد زیر هنجارها و ارزشهای مطلوب نظام حاکم را پس زدهاند.
- نوع برگزاری مراسم ازدواج، جشن تولد، کنسرتها، تئاتر، پارتیها، حضور در ورزشگاهها، بزرگداشت صاحبان اندیشه و به ویژه سلبریتیها
- گزینش نام برای فرزندان، مکانهای تجاری، شرکتها و امثال اینها
- روابط از نگاه فقیهان نامشروع بین بخش بزرگی از دختران و پسران مجرد و حتی افراد متأهل
- حضور بانوان در عرصههایی که ملازم با رفتارهای مخالف نگرش متشرعین و دارندگان نگاه متعصبانه به مذهب است، از جمله ورزش و ساحت هنر
۳- با عنایت به واقعیتهای ذیل با راهبردهای سیاسی اتخاذ شده توسط مقام عظمای ولایت به مقابله برخاستهاند.
- عدم حمایت از عملیات طوفانالاقصی که به دلیل نفرت مفرط برخی از آنان، گاه به حمایت از جنایات رژیم صهیونسیتی انجامید.
- مخالفت صریح بخش بزرگی از جامعه با دخالتهای نظام در امور کشورهای همسایه، به ویژه تسلیح و تجهیز گروههای تحتامر حضرتآقا
- اعلام برائت اکثریت جامعه با آمریکا و اسرائیل ستیزی و اتحاد استراتژیک با روسیه و چین
- با علم به اینکه تغییرات روبنایی به جایی نمیانجامد،بارها و بارها زیر میز زدهاند و مانع یکدست نمودن حاکمیت و خالصسازی آن شدهاند.
اینها و دهها فکت دیگر، نشان از گذار مردم ایران از حاکمیت در عرصهٔ نمادها دارد. این پدیده در طی چند دهه با آگاهی بخشی کنشگرانی که رنجهای فراوان محتمل شدهاند،بدون کمترین خشونت از ناحیه آنان نهادینه گردیدهاست. اینک جز اقلیتی محدود، مردم قصهٔ دیگر و سبک زندگی متفاوتی از حکایت مطلوب حاکمیت را برگزیده و بیاعتنا به خواست آن به رتق و فتق امور خود میپردازند.
ما مردم و حاکمانی جدا از هم داریم که امکان ادامهٔ کار با هم را ندارند، بدیهی است که یکی از این دو باید تغییرات ماهوی کند و معلوم است که آن یکی مردم نیستند. به گمان من تنها راه عبور از وضعیت فعلی،مبارزات مدنی خشونتپرهیز برای نیل به این مقصود است. ما باید با باور به قدرت تودهها گام به گام نظاممقدس را به عقب برانیم و آن را از درون استحاله کنیم.
باید باور کنیم که همانگونه که بر اثر فشار ملت از اجرای قانون حجاب و عفاف دست کشیدند،در موضوع فیلترینگ عقبنشینی توأم با حفظ آبرو کردند و به احتمال قوی در برابر قصهٔ پر غصهٔ fatf کوتاه خواهند آمد، اگر با درایت عمل کنیم چیزی نخواهد گذاشت که تنها نامی از جمهوریاسلامی خواهد ماند. اما چگونه؟ خواهم گفت
قسمت قبل
#فرهیختگان راهی به رهایی
بخش دوم: چه باید کرد
✍️ ناصر دانشفر
در چهار مقالهای که با این عنوان در روزهای گذشته منتشر کردم، توضیح دادم که از نگاه من اسقاط رژیم از طریق مداخلهٔ نظامی ممکن نیست. گروههای مسلحی که مقبول مردم ایران باشند و بخواهند با کمک بیگانگان رژیم را به پایین بکشند، وجود خارجی ندارند. از طریق تسخیر خیابان نیز به دلیل عدم وجود لوازم مورد نیاز، چنین امکانی وجود ندارد، اما ممکن است که بدلیل شرایط انفجاری کنونی با یک جرقه همه چیز از دست کنشگران سیاسی خارج شود و سرزمین مادری ما دوباره به ورطهٔ انقلاب بیفتد که این نیز با توجه به سرنوشت قریب به اتفاق خیزشهای اینچنینی مطلوب نگارنده نمیباشد.
اما به گمان من راهی وجود دارد که مقصود ما برآورده میشود و در این نوشتار بنای شرح آن را دارم و در بخش سوم که پس از این به رشتهٔ تحریر درخواهد آمد،به این مسئله میپردازم که چگونه به این هدف میتوان رسید.
ث) بنده به عنوان فردی از جمعیت کنشگران این مرز و بوم به مانند برخی دیگر از هموطنان بر این باورم که بهترین شیوهٔ گذار از هستهٔ سخت حاکمیتِ، یعنی غلبه بر قدرت متکی بر سلاح، همان است که در حوزهٔ نمادها رخ داده و مردم با مبارزهٔ مدنی خشونتپرهیز از آن عبور کردهاند. مگر نه اینکه مردم ما بدون خشونت و تنها از از طریق مبارزهٔ مدنی
۱- به دلایل ذیل از دین فقاهتی عبور کردهاند.
- اکنون مراجع دینی در میان اکثریت نسل نو هیچ جایگاهی ندارند و مسئلهٔ تقلید به کل از حیز انتفاع ساقط شده است.
- تغییر یا مسکوت گذاشتن برخی از فتاوا و قوانین مبتنی بر شریعت اما مغایر حقوق بشر
- ترک فرائض از جمله اقامهٔ نماز مستند به گفتهٔ امام جمعهٔ موقت شیراز که گفتهاند تنها ۴۲ درصد جوانان نماز میخوانند و البته که معلوم است این نیز شاید عین واقعیت نباشد و عمق این قصه فراتر از اینها باشد.
- فاصله گرفتن از نماز جمعه و جماعت، به فرمودهٔ آیتالله ایازی تنها دو دهم درصد مردمان شهرها در این مراسم مشارکت دارند و به گفتهٔ حجت الاسلام ابوالقاسم دولابی نماینده مجلس خبرگان رهبری از ۷۵۰۰۰ مسجد موجود در کشور، تعداد ۵۰۰۰۰۰ آن عملاً تعطیل است.
- عدم باور به پوشش مد نظر مراجع دینی، بر اساس نظرسنجی مؤسسهٔ گمان در سال ۲۰۲۰ بیش از ۷۲ درصد افرادی که مورد پرسش قرار گرفتهاند، با حجاب اجباری مخالفند.
۲- با توجه به شواهد زیر هنجارها و ارزشهای مطلوب نظام حاکم را پس زدهاند.
- نوع برگزاری مراسم ازدواج، جشن تولد، کنسرتها، تئاتر، پارتیها، حضور در ورزشگاهها، بزرگداشت صاحبان اندیشه و به ویژه سلبریتیها
- گزینش نام برای فرزندان، مکانهای تجاری، شرکتها و امثال اینها
- روابط از نگاه فقیهان نامشروع بین بخش بزرگی از دختران و پسران مجرد و حتی افراد متأهل
- حضور بانوان در عرصههایی که ملازم با رفتارهای مخالف نگرش متشرعین و دارندگان نگاه متعصبانه به مذهب است، از جمله ورزش و ساحت هنر
۳- با عنایت به واقعیتهای ذیل با راهبردهای سیاسی اتخاذ شده توسط مقام عظمای ولایت به مقابله برخاستهاند.
- عدم حمایت از عملیات طوفانالاقصی که به دلیل نفرت مفرط برخی از آنان، گاه به حمایت از جنایات رژیم صهیونسیتی انجامید.
- مخالفت صریح بخش بزرگی از جامعه با دخالتهای نظام در امور کشورهای همسایه، به ویژه تسلیح و تجهیز گروههای تحتامر حضرتآقا
- اعلام برائت اکثریت جامعه با آمریکا و اسرائیل ستیزی و اتحاد استراتژیک با روسیه و چین
- با علم به اینکه تغییرات روبنایی به جایی نمیانجامد،بارها و بارها زیر میز زدهاند و مانع یکدست نمودن حاکمیت و خالصسازی آن شدهاند.
اینها و دهها فکت دیگر، نشان از گذار مردم ایران از حاکمیت در عرصهٔ نمادها دارد. این پدیده در طی چند دهه با آگاهی بخشی کنشگرانی که رنجهای فراوان محتمل شدهاند،بدون کمترین خشونت از ناحیه آنان نهادینه گردیدهاست. اینک جز اقلیتی محدود، مردم قصهٔ دیگر و سبک زندگی متفاوتی از حکایت مطلوب حاکمیت را برگزیده و بیاعتنا به خواست آن به رتق و فتق امور خود میپردازند.
ما مردم و حاکمانی جدا از هم داریم که امکان ادامهٔ کار با هم را ندارند، بدیهی است که یکی از این دو باید تغییرات ماهوی کند و معلوم است که آن یکی مردم نیستند. به گمان من تنها راه عبور از وضعیت فعلی،مبارزات مدنی خشونتپرهیز برای نیل به این مقصود است. ما باید با باور به قدرت تودهها گام به گام نظاممقدس را به عقب برانیم و آن را از درون استحاله کنیم.
باید باور کنیم که همانگونه که بر اثر فشار ملت از اجرای قانون حجاب و عفاف دست کشیدند،در موضوع فیلترینگ عقبنشینی توأم با حفظ آبرو کردند و به احتمال قوی در برابر قصهٔ پر غصهٔ fatf کوتاه خواهند آمد، اگر با درایت عمل کنیم چیزی نخواهد گذاشت که تنها نامی از جمهوریاسلامی خواهد ماند. اما چگونه؟ خواهم گفت
قسمت قبل
#فرهیختگان راهی به رهایی
Telegram
فرهیختگان
برماست که گام آخر گذار را نیز با درایت برداریم
بخش دوم: چه باید کرد؟
ناصر دانشفر
در سه نوشتهٔ پیشین دلایل خود برای عدم امکان گذار از طریق مداخلهٔ خارجی، ساقط کردن نظام بدست گروههای مسلح و تسخیر خیابان را بیان نمودم. البته همچنان که گفته شد، به شرط فراهم…
بخش دوم: چه باید کرد؟
ناصر دانشفر
در سه نوشتهٔ پیشین دلایل خود برای عدم امکان گذار از طریق مداخلهٔ خارجی، ساقط کردن نظام بدست گروههای مسلح و تسخیر خیابان را بیان نمودم. البته همچنان که گفته شد، به شرط فراهم…
محمدجواد ظریف، معاون راهبردی رئیسجمهور به مناسبت ایام ولادت حضرت عیسی(ع) و سال نو میلادی، از دو کلیسا در تهران بازدید کرد./ ایرنا
#فرهیختگان راهی به رهایی
#فرهیختگان راهی به رهایی
.
مکارم شیرازی: منشا نارضایتی مردم کمبودها و فقر نیست بلکه توقعات بی حد و حساب و بیجای آنان است.
مردم ایران خواستار حسابرسی شفاف و مستقل از دخل و خرج مراجع و هزینههای دفاتر، بیوت و وابستگان ایشان هستند تا تکلیف قناعت را روشن کنند.
فانوس
#فرهیختگان روزن آگاهی
مکارم شیرازی: منشا نارضایتی مردم کمبودها و فقر نیست بلکه توقعات بی حد و حساب و بیجای آنان است.
مردم ایران خواستار حسابرسی شفاف و مستقل از دخل و خرج مراجع و هزینههای دفاتر، بیوت و وابستگان ایشان هستند تا تکلیف قناعت را روشن کنند.
فانوس
#فرهیختگان روزن آگاهی
گزینههای مرجعیت شیعه، پس از آیتالله سیستانی(حفظه الله)
یادداشت علی المومن در سایت اندیشکده شهید خامس
بخش اول
دوران پس از وفات حضرت آیتالله علی سیستانی، که 94 سال عمر دارد (متولد سال 1930)، مرحلهای دشوار و پیچیده به نظر میرسد؛ شاید دشوارترین مرحله در مقایسه با مراحل تاریخی مشابه دیگر که در آن موارد، گزینهها با پراکندگی روبرو بودند. به عنوان مثال، دوران پس از درگذشت شیخ الشریعه اصفهانی در سال 1920، که چهار مرجع بزرگ را به جا گذاشت: شیخ میرزای محمد حسین نائینی، شیخ ضیاءالدین عراقی، شیخ عبدکریم حائری و سید أبو الحسن اصفهانی.
در آن دوران، سید ابوالحسن اصفهانی تنها پس از درگذشت عراقی، نائینی و حائری به مرجعیت عالی رسید. این وضعیت مشابه به مرحله پس از فوت سید أبو الحسن اصفهانی در سال 1946 است، که او نیز سه مرجع دیگر را به جا گذاشت: سید حسین بروجردی، سید عبد الهادی شیرازی و سید محسن حکیم، و مرجعیت عالی سید حکیم تنها پس از درگذشت بروجردی در سال 1961 تثبیت شد. همچنین، مرحله پس از رحلت امام خمینی در سال 1989 که در آن زمان، سید أبو القاسم خویي، سید محمد رضا گلپایگانی و شیخ محمد علی اراکی در صحنه بودند. سپس مرحله پس از درگذشت سید خویي در سال 1992 به وقوع پیوست که مرجعیت سید محمد رضا گلپایگانی، به همراه سید عبد الاعلى سبزواری و شیخ محمد علی اراکی، جزو این مراحل بودند. بعد از آن، دوران مرجعیت سید علی سیستانی، سید علی خامنهای، سید محمد صدر، سید محمد سعید حکیم، شیخ حسین وحید خراسانی و شیخ ناصر مکارم شیرازی آغاز شد که این نامها پس از درگذشت سید گلپایگانی و سید سبزواری همچنان در صدر بودند.
به نظر میرسد که گزینهها در نجف اشرف بعد از درگذشت مرجع عالیقدر سید علی سیستانی، بر اساس ظاهر، آسان و مشخص باشد؛ زیرا تقریباً محدود به دو مرجع شناختهشده در حوزه، یعنی شیخ محمد اسحاق فیاض، که 94 سال دارد (متولد 1930) و شیخ بشیر حسین نجفی، که 82 ساله است (متولد 1942) میشود. با این حال، این دو انتخاب نه نهایی هستند و نه بهواقع خلأ را پر میکنند، چرا که آنها نیز به سن بالا رسیدهاند.
دشواری دوران پس از آیتالله سیستانی به سه علت عمده زیر بر میگردد:
کمبود گزینهها: بهویژه گزینههایی که قادر به درک و مدیریت جامعهی پویای شیعه عراقی باشند و بتوانند بهطور عمومی نظام اجتماعی و حرکت دولت را راهبری کنند. این موضوع بهخصوص با توجه به مسئولیتهایی که مرجعیت نجف از سال 2003 به عهده دارد، حائز اهمیت است؛ زیرا عراق پیش از 2003 با عراق بعد از آن تفاوت دارد و این تفاوت بر وظایف و نحوه عملکرد مرجعیت تأثیر میگذارد و بهطور خودکار دامنه تأثیر مرجعیت در امور عمومی و نظام اجتماعی را بهطور گستردهای فعال میکند..
ظهور خطوط خاص در حوزه علمیه: این خطوط در حال حاضر قادر نیستند نسبت به مرجعیت آیتالله سیستانی در زمان حیاتش ایجاد چالش کنند، اما منتظر رحلت او هستند تا در امور عمومی حضوری قوی و مؤثر داشته باشند. این وضعیت به معنای بروز محورهای جدی از اختلافات و تعارضات در سطوح خصوصی و عمومی است. در اینجا خطر کمبود گزینهها در خط مرجعیت عمومی دو چندان میشود، بهویژه اگر این محورها به محل جدال یا تسویهحسابهای سیاسی و برنامههای سیاسی و مذهبی تبدیل شوند.
همزمانی مراحل دشوار در نجف، قم و تهران: میتوان پنداشت که مرحله پس از سیستانی و مراجع صف اول در نجف با دوران پس از آیتالله خامنهای، مکارم شیرازی، و وحید خراسانی و مراجع صف اول در قم همزمان خواهد بود، که همگی به سن بالا رسیدهاند. این شرایط دشواری را برای وضعیت عموم شیعیان، و بهویژه وضعیت مرجعیت نجفی فراهم میآورد؛ زیرا وجود مراجع بزرگ و تأثیرگذار در سطح جهانی شیعه در نجف و ایران نقشی در حمایت متقابل و همکاری ایفا میکند؛ اما غیبت مرجعیت مؤثر قم، از نظر معنوی مشکل را در نجف و در بسیاری از کشورهای شیعهنشین عمیقتر میکند.
مرجع عالیقدر نجف بعد از آیتالله سیستانی باید از درون نجف باشد؛ دلایل زیادی برای این امر وجود دارد، برخی به تاریخچه نظام مرجعیت شیعه و مرکزیت سنتی نجف در این نظام مرتبط است، و برخی دیگر به وضعیت اجتماعی و سیاسی شیعه عراق پس از سال 2003 مربوط میشود، و سومین دلیل به وجود گزینههای مرجعیتی برمیگردد که شاید در نجف مقبولیت داشته باشد، حتی اگر همراه با محدودیت و دشواری باشد. بنابراین، احتمال بازگشت حوزه نجف به مرجعیتی از خارج از آن بسیار بعید است.
#فرهیختگان راهی به رهایی
یادداشت علی المومن در سایت اندیشکده شهید خامس
بخش اول
دوران پس از وفات حضرت آیتالله علی سیستانی، که 94 سال عمر دارد (متولد سال 1930)، مرحلهای دشوار و پیچیده به نظر میرسد؛ شاید دشوارترین مرحله در مقایسه با مراحل تاریخی مشابه دیگر که در آن موارد، گزینهها با پراکندگی روبرو بودند. به عنوان مثال، دوران پس از درگذشت شیخ الشریعه اصفهانی در سال 1920، که چهار مرجع بزرگ را به جا گذاشت: شیخ میرزای محمد حسین نائینی، شیخ ضیاءالدین عراقی، شیخ عبدکریم حائری و سید أبو الحسن اصفهانی.
در آن دوران، سید ابوالحسن اصفهانی تنها پس از درگذشت عراقی، نائینی و حائری به مرجعیت عالی رسید. این وضعیت مشابه به مرحله پس از فوت سید أبو الحسن اصفهانی در سال 1946 است، که او نیز سه مرجع دیگر را به جا گذاشت: سید حسین بروجردی، سید عبد الهادی شیرازی و سید محسن حکیم، و مرجعیت عالی سید حکیم تنها پس از درگذشت بروجردی در سال 1961 تثبیت شد. همچنین، مرحله پس از رحلت امام خمینی در سال 1989 که در آن زمان، سید أبو القاسم خویي، سید محمد رضا گلپایگانی و شیخ محمد علی اراکی در صحنه بودند. سپس مرحله پس از درگذشت سید خویي در سال 1992 به وقوع پیوست که مرجعیت سید محمد رضا گلپایگانی، به همراه سید عبد الاعلى سبزواری و شیخ محمد علی اراکی، جزو این مراحل بودند. بعد از آن، دوران مرجعیت سید علی سیستانی، سید علی خامنهای، سید محمد صدر، سید محمد سعید حکیم، شیخ حسین وحید خراسانی و شیخ ناصر مکارم شیرازی آغاز شد که این نامها پس از درگذشت سید گلپایگانی و سید سبزواری همچنان در صدر بودند.
به نظر میرسد که گزینهها در نجف اشرف بعد از درگذشت مرجع عالیقدر سید علی سیستانی، بر اساس ظاهر، آسان و مشخص باشد؛ زیرا تقریباً محدود به دو مرجع شناختهشده در حوزه، یعنی شیخ محمد اسحاق فیاض، که 94 سال دارد (متولد 1930) و شیخ بشیر حسین نجفی، که 82 ساله است (متولد 1942) میشود. با این حال، این دو انتخاب نه نهایی هستند و نه بهواقع خلأ را پر میکنند، چرا که آنها نیز به سن بالا رسیدهاند.
دشواری دوران پس از آیتالله سیستانی به سه علت عمده زیر بر میگردد:
کمبود گزینهها: بهویژه گزینههایی که قادر به درک و مدیریت جامعهی پویای شیعه عراقی باشند و بتوانند بهطور عمومی نظام اجتماعی و حرکت دولت را راهبری کنند. این موضوع بهخصوص با توجه به مسئولیتهایی که مرجعیت نجف از سال 2003 به عهده دارد، حائز اهمیت است؛ زیرا عراق پیش از 2003 با عراق بعد از آن تفاوت دارد و این تفاوت بر وظایف و نحوه عملکرد مرجعیت تأثیر میگذارد و بهطور خودکار دامنه تأثیر مرجعیت در امور عمومی و نظام اجتماعی را بهطور گستردهای فعال میکند..
ظهور خطوط خاص در حوزه علمیه: این خطوط در حال حاضر قادر نیستند نسبت به مرجعیت آیتالله سیستانی در زمان حیاتش ایجاد چالش کنند، اما منتظر رحلت او هستند تا در امور عمومی حضوری قوی و مؤثر داشته باشند. این وضعیت به معنای بروز محورهای جدی از اختلافات و تعارضات در سطوح خصوصی و عمومی است. در اینجا خطر کمبود گزینهها در خط مرجعیت عمومی دو چندان میشود، بهویژه اگر این محورها به محل جدال یا تسویهحسابهای سیاسی و برنامههای سیاسی و مذهبی تبدیل شوند.
همزمانی مراحل دشوار در نجف، قم و تهران: میتوان پنداشت که مرحله پس از سیستانی و مراجع صف اول در نجف با دوران پس از آیتالله خامنهای، مکارم شیرازی، و وحید خراسانی و مراجع صف اول در قم همزمان خواهد بود، که همگی به سن بالا رسیدهاند. این شرایط دشواری را برای وضعیت عموم شیعیان، و بهویژه وضعیت مرجعیت نجفی فراهم میآورد؛ زیرا وجود مراجع بزرگ و تأثیرگذار در سطح جهانی شیعه در نجف و ایران نقشی در حمایت متقابل و همکاری ایفا میکند؛ اما غیبت مرجعیت مؤثر قم، از نظر معنوی مشکل را در نجف و در بسیاری از کشورهای شیعهنشین عمیقتر میکند.
مرجع عالیقدر نجف بعد از آیتالله سیستانی باید از درون نجف باشد؛ دلایل زیادی برای این امر وجود دارد، برخی به تاریخچه نظام مرجعیت شیعه و مرکزیت سنتی نجف در این نظام مرتبط است، و برخی دیگر به وضعیت اجتماعی و سیاسی شیعه عراق پس از سال 2003 مربوط میشود، و سومین دلیل به وجود گزینههای مرجعیتی برمیگردد که شاید در نجف مقبولیت داشته باشد، حتی اگر همراه با محدودیت و دشواری باشد. بنابراین، احتمال بازگشت حوزه نجف به مرجعیتی از خارج از آن بسیار بعید است.
#فرهیختگان راهی به رهایی
فرهیختگان
گزینههای مرجعیت شیعه، پس از آیتالله سیستانی(حفظه الله) یادداشت علی المومن در سایت اندیشکده شهید خامس بخش اول دوران پس از وفات حضرت آیتالله علی سیستانی، که 94 سال عمر دارد (متولد سال 1930)، مرحلهای دشوار و پیچیده به نظر میرسد؛ شاید دشوارترین مرحله در…
چهار تصویر فرضی از وضعیت نجف در مرحله پس از سیستانی
یادداشت علی المومن در سایت اندیشکده شهید خامس
بخش دوم
چهار تصویر فرضی از وضعیت نجف در مرحله پس از سیستانی وجود دارد که این تصاویر در دایره احتمالات قرار میگیرند و در اینجا بدون در نظر گرفتن درصد تحقق آنها، مطرح میشوند:
سناریوی اول: پذیرش مسئولیت از سوی یکی از دو مرجع بزرگ نجف، یعنی شیخ محمد اسحاق فیاض یا شیخ بشیر نجفی. این سناریو با مشکل پیری آنها و بیماریهای معمول سن مواجه است و بنابراین، منطقی به نظر میرسد که این گزینه را کنار بگذاریم و به مرحله بعد از آنها بپردازیم.
سناریوی دوم: عهدهگیری مرجعیت عالی توسط یکی از مراجع صف دوم در نجف، همچون سید علاء الدين الغريفي یا شیخ محمد اليعقوبي. این گزینه به دلیل مشکلات مربوط به پذیرش عمومی در میان حوزه علمیه، نمیتواند به عنوان یک گزینه معتبر مطرح شود و لذا باید این سناریو را نیز کنار گذاشت.
سناریوی سوم: تعیین یکی از مراجع مقیم قم که مدرک خود را از حوزه نجف گرفتهاند و هنوز هم به روشهای آن متصل هستند، مانند شیخ حسین وحید خراسانی یا سید کاظم حائری از سوی حوزه علمیه نجف. این گزینه نیز امکانپذیر نیست زیرا مراجع مقیم در قم سن بالایی دارند و بیمار هستند، و توانایی برگشت به نجف را ندارند. همچنین برخی از علمای عراقی و ایرانی در قم مانند سید کمال حیدری در این سناریو قرار میگیرند که آنها نیز مقبولیت عمومی حوزه نجف را ندارند، بنابراین باید این گزینه را نیز کنار گذاشت.
سناریوی چهارم: بروز یکی از فقهاء برجستهای که در سطح خارج از بحث تدریس میکند، که گزینهای به مراتب واقعیتر به نظر میرسد. از جمله این فقهاء میتوان به: شیخ محمد باقر ايرواني، شیخ محمد هادی آل راضی، شیخ حسن جوهری، سید علی سبزواری، شیخ محمد سند، سید محمد رضا سیستانی و سید علی اکبر حائری اشاره کرد.
فقهاء پیشنهادی برای مرجعیت نجف
گزینه پیشروی یکی از فقهاء بزرگ نجف، غیر از مراجع کنونی، برای تصدی مقام مرجعیت بعد از آیتالله سیستانی، گزینهای بسیار قابل قبول و واقعگرایانه از نظر جامعه حوزه نجف به شمار میرود. از جمله این فقهاء:
1. شیخ محمد باقر ايرواني: او از یک خانواده علمی و دینی اهل نجف است که نسبش به شیخ فاضل ايرواني میرسد و از منطقه آذربایجان آمده است. وی در سال 1949 در نجف اشرف به دنیا آمد و در مدارس منتدى النشر که تحت نظارت علامه شیخ محمد رضا مظفر بود، تحصیل کرد. او در دوران دبیرستان به تحصیلات دینی در حوزه علمیه پیوست و به مرحله درس خارج رسید و در کلاسهای آیتالله محمد باقر صدر، آیتالله أبو القاسم خویي، آیتالله علی سیستانی و آیتالله محمد سعید حکیم شرکت کرد. او تدریس سطوح عالی را آغاز کرد و بعد از مهاجرت به ایران، تدریس در سطوح بالا و سپس بحث خارج را از سال 1991 ادامه داد. او پس از سقوط رژیم بعث به نجف برگشت و دروس بحث خارج را از سر گرفت و درس او هماکنون بزرگترین درس در نجف است.
2. شیخ محمد هادی آل راضیاو از نوادگان شیخ راضی نجفی، جد خانواده علمی و دینی مشهور آل راضی است که از فرع عشیره آل علی، یکی از عشایر بنی مالک میباشد. وی در سال 1949 در نجف اشرف متولد شد و در مدارس منتدی نشر که تحت نظارت فقیه مجدد شیخ محمد رضا مظفر بود، تحصیل کرد. او به تحصیلات دینی پرداخت و در مراحل مختلف درسی پیشرفت کرد تا به مرحله بحث خارج رسید. در این مسیر، از جمله از آیات عظام همچون سید محمد باقر صدر، سید ابو القاسم خویی و دیگران بهره برد. در سال 1980 و پس از اعدام استادش سید محمد باقر صدر و تحت تعقیب قرار گرفتن شاگردان او، به ایران مهاجرت کرد. بعد از بیش از ده سال تدریس در مرحله سطوح عالی در حوزه علمیه قم، در سال 1992 تدریس بحث خارج را آغاز کرد. پس از سقوط رژیم بعث، او به نجف برگشت و به تدریس و انجام وظایف دینی و علمی خود ادامه داد.
#فرهیختگان راهی به رهایی
یادداشت علی المومن در سایت اندیشکده شهید خامس
بخش دوم
چهار تصویر فرضی از وضعیت نجف در مرحله پس از سیستانی وجود دارد که این تصاویر در دایره احتمالات قرار میگیرند و در اینجا بدون در نظر گرفتن درصد تحقق آنها، مطرح میشوند:
سناریوی اول: پذیرش مسئولیت از سوی یکی از دو مرجع بزرگ نجف، یعنی شیخ محمد اسحاق فیاض یا شیخ بشیر نجفی. این سناریو با مشکل پیری آنها و بیماریهای معمول سن مواجه است و بنابراین، منطقی به نظر میرسد که این گزینه را کنار بگذاریم و به مرحله بعد از آنها بپردازیم.
سناریوی دوم: عهدهگیری مرجعیت عالی توسط یکی از مراجع صف دوم در نجف، همچون سید علاء الدين الغريفي یا شیخ محمد اليعقوبي. این گزینه به دلیل مشکلات مربوط به پذیرش عمومی در میان حوزه علمیه، نمیتواند به عنوان یک گزینه معتبر مطرح شود و لذا باید این سناریو را نیز کنار گذاشت.
سناریوی سوم: تعیین یکی از مراجع مقیم قم که مدرک خود را از حوزه نجف گرفتهاند و هنوز هم به روشهای آن متصل هستند، مانند شیخ حسین وحید خراسانی یا سید کاظم حائری از سوی حوزه علمیه نجف. این گزینه نیز امکانپذیر نیست زیرا مراجع مقیم در قم سن بالایی دارند و بیمار هستند، و توانایی برگشت به نجف را ندارند. همچنین برخی از علمای عراقی و ایرانی در قم مانند سید کمال حیدری در این سناریو قرار میگیرند که آنها نیز مقبولیت عمومی حوزه نجف را ندارند، بنابراین باید این گزینه را نیز کنار گذاشت.
سناریوی چهارم: بروز یکی از فقهاء برجستهای که در سطح خارج از بحث تدریس میکند، که گزینهای به مراتب واقعیتر به نظر میرسد. از جمله این فقهاء میتوان به: شیخ محمد باقر ايرواني، شیخ محمد هادی آل راضی، شیخ حسن جوهری، سید علی سبزواری، شیخ محمد سند، سید محمد رضا سیستانی و سید علی اکبر حائری اشاره کرد.
فقهاء پیشنهادی برای مرجعیت نجف
گزینه پیشروی یکی از فقهاء بزرگ نجف، غیر از مراجع کنونی، برای تصدی مقام مرجعیت بعد از آیتالله سیستانی، گزینهای بسیار قابل قبول و واقعگرایانه از نظر جامعه حوزه نجف به شمار میرود. از جمله این فقهاء:
1. شیخ محمد باقر ايرواني: او از یک خانواده علمی و دینی اهل نجف است که نسبش به شیخ فاضل ايرواني میرسد و از منطقه آذربایجان آمده است. وی در سال 1949 در نجف اشرف به دنیا آمد و در مدارس منتدى النشر که تحت نظارت علامه شیخ محمد رضا مظفر بود، تحصیل کرد. او در دوران دبیرستان به تحصیلات دینی در حوزه علمیه پیوست و به مرحله درس خارج رسید و در کلاسهای آیتالله محمد باقر صدر، آیتالله أبو القاسم خویي، آیتالله علی سیستانی و آیتالله محمد سعید حکیم شرکت کرد. او تدریس سطوح عالی را آغاز کرد و بعد از مهاجرت به ایران، تدریس در سطوح بالا و سپس بحث خارج را از سال 1991 ادامه داد. او پس از سقوط رژیم بعث به نجف برگشت و دروس بحث خارج را از سر گرفت و درس او هماکنون بزرگترین درس در نجف است.
2. شیخ محمد هادی آل راضیاو از نوادگان شیخ راضی نجفی، جد خانواده علمی و دینی مشهور آل راضی است که از فرع عشیره آل علی، یکی از عشایر بنی مالک میباشد. وی در سال 1949 در نجف اشرف متولد شد و در مدارس منتدی نشر که تحت نظارت فقیه مجدد شیخ محمد رضا مظفر بود، تحصیل کرد. او به تحصیلات دینی پرداخت و در مراحل مختلف درسی پیشرفت کرد تا به مرحله بحث خارج رسید. در این مسیر، از جمله از آیات عظام همچون سید محمد باقر صدر، سید ابو القاسم خویی و دیگران بهره برد. در سال 1980 و پس از اعدام استادش سید محمد باقر صدر و تحت تعقیب قرار گرفتن شاگردان او، به ایران مهاجرت کرد. بعد از بیش از ده سال تدریس در مرحله سطوح عالی در حوزه علمیه قم، در سال 1992 تدریس بحث خارج را آغاز کرد. پس از سقوط رژیم بعث، او به نجف برگشت و به تدریس و انجام وظایف دینی و علمی خود ادامه داد.
#فرهیختگان راهی به رهایی
فرهیختگان
چهار تصویر فرضی از وضعیت نجف در مرحله پس از سیستانی یادداشت علی المومن در سایت اندیشکده شهید خامس بخش دوم چهار تصویر فرضی از وضعیت نجف در مرحله پس از سیستانی وجود دارد که این تصاویر در دایره احتمالات قرار میگیرند و در اینجا بدون در نظر گرفتن درصد تحقق آنها،…
برخی از گزینههای مرجعیت در حوزه علمیه نجف
یادداشت علی المومن در سایت اندیشکده شهید خامس
بخش سوم
۳. شیخ حسن جواهری: او از یک خانواده علمی و دینی مشهور در نجف است که به مهمترین مرجع شیعه در زمان خود، یعنی شیخ محمد حسن نجفی، برمیگردد (که به دلیل کتاب فقهیاش «جواهر الكلام» به «جواهری» معروف شده است). او در سال 1949 در نجف اشرف متولد شد و همزمان به تحصیلات دانشگاهی و دینی پرداخت. در سال 1971 از دانشکده فقه فارغالتحصیل شد و به مرحله بحث خارج رسید و در این دوران نیز در دروس پدرش شیخ محمد تقی جواهری و همچنین سید ابو القاسم خویی و سید محمد باقر صدر شرکت کرد. در سال 1979 به اتهام فعالیتهای سیاسی اسلامی دستگیر شد و به ایران تبعید گردید. در آنجا دوباره به تحصیل و تدریس و فعالیتهای علمی و اندیشهورزی در حوزه علمیه قم پرداخت و در دروس آیات عظام مانند میرزای شیخ جواد تبریزی و شیخ حسین وحید خراسانی حاضر شد. او تدریس بحث خارج را در سال 1988 آغاز کرد و در مجمع فقه اسلامی در جده و همچنین در مجمع جهانی اهل بیت عضویت داشت. پس از سقوط رژیم بعث در سال 2003 به نجف برگشت و فعالیتهای علمی و دینی خود را در حوزه علمیه ادامه داد.
۴. سید علی الموسوی السبزواری: سید علی، پسر مرجع دینی سید عبد الاعلی الموسوی السبزواری، در سال 1945 در نجف اشرف متولد شده است. وی تحصیلات بحث خارج را تحت نظر پدرش و سید ابو القاسم خویی گذرانده است. منابع معتبری ذکر کردهاند که پدرش پیش از وفات به او توصیه کرده بود که به مرجعیت نپردازد و بیشتر بر موضوعات علمی و کمک به نیازمندان تمرکز کند؛ بنابراین، او از اعلام خود بهعنوان مرجع تقلید نیز جلوگیری میکند.
۵. شیخ محمد سند: او در سال 1961 در پایتخت بحرین، منامه، متولد شد. در بحرین هم به تحصیلات دانشگاهی و هم به تحصیلات دینی پرداخت، سپس تحصیلات خود را در لندن ادامه داد. در سال 1980 به حوزه علمیه قم رفت و تا مرحله بحث خارج تحصیل کرد.. او در سال 2010 به نجف اشرف نقل مکان کرد و به تدریس در حوزه علمیه آنجا ادامه داد.
۶. سید محمد رضا الحسینی سیستانی: او فرزند بزرگ مرجع عالیقدر نجف، سید علی سیستانی، است. در سال 1962 در نجف اشرف متولد شد و در حوزه علمیه آنجا تحصیلات خود را تا مرحله بحث خارج ادامه داد و در دروس پدرش و همچنین سید ابو القاسم خویی و سید علی بهشتی شرکت کرد. او نقش مهمی در کنترل امور پدرش و دفاتر مرجعیت بعد از سقوط نظام بعث ایفا کرد و به واسطهای میان پدرش و دولت عراق، گروههای سیاسی و نهادهای اجتماعی تبدیل شد.
۷. سید علیاکبر حسینی حائری: او برادر مرجع سید کاظم حائری است و از خانوادهای علمی و دینی است که ریشه آن به شهر شیراز ایران برمیگردد. او در سال 1948 در نجف اشرف متولد شد و در حوزه علمیه آنجا به تحصیل پرداخت و در دروس بحث خارج نزد سید محمد باقر صدر و دیگر علمای نجف شرکت کرد. او از جوانی مجاهد و مخالف رژیم بعث بوده و در انتفاضه رجب در سال 1979 نقش مؤثری ایفا کرده است. بعد از دستگیری و زندانی شدن به حبس ابد، به سال 1980 به ایران تبعید شد و از آنجا به کار علمی و جهادی ادامه داد و به تدریس رسید. او بعد از بازگشت به نجف، تدریس بحث خارج را دوباره از سر گرفت.
سرانجام، بسیاری از این فقهاء—شیخ محمد باقر ايرواني، شیخ هادی آل راضی و شیخ حسن جوهری—به عنوان گزینههای قابل قبول برای مرجعیت بعد از آیتالله سیستانی شناخته میشوند. این احتمال وجود دارد که بعد از رحلت آیتالله سیستانی، گروه قابل توجهی از شیعیان به این افراد مراجعه کنند. این اولین بار در تاریخ مرجعیت شیعه است که همه نامزدهای برگزیده برای تصدی مقام مرجعیت از نجف اشرف متولد شدهاند و اکثر آنها از خانوادههای دینی و علمی معروف عراقی هستند.
اگرچه این سناریو واقعی و قابل قبول به نظر میرسد، اما احتمالاً نمیتواند مرجعیت نجف را یکپارچه کند و یک مرجع عالیقدر در تراز آیتالله سیستانی معرفی کند، بلکه در واقع یک نظام چندمرجعی شکل میگیرد که ممکن است برای حدود یک دهه پس از رحلت سیستانی باقی بماند. این وضعیت به دلیل موضوعات و مشکلات خاص و شخصی که ممکن است وجود داشته باشد، رویداد «اجماع» را غیرممکن میکند. نظر مرجعیت خود آیتالله سیستانی میتواند نقش کلیدی در تعیین مرجعیت در دوران پس از خود ایفا کند.
#فرهیختگان راهی به رهایی
یادداشت علی المومن در سایت اندیشکده شهید خامس
بخش سوم
۳. شیخ حسن جواهری: او از یک خانواده علمی و دینی مشهور در نجف است که به مهمترین مرجع شیعه در زمان خود، یعنی شیخ محمد حسن نجفی، برمیگردد (که به دلیل کتاب فقهیاش «جواهر الكلام» به «جواهری» معروف شده است). او در سال 1949 در نجف اشرف متولد شد و همزمان به تحصیلات دانشگاهی و دینی پرداخت. در سال 1971 از دانشکده فقه فارغالتحصیل شد و به مرحله بحث خارج رسید و در این دوران نیز در دروس پدرش شیخ محمد تقی جواهری و همچنین سید ابو القاسم خویی و سید محمد باقر صدر شرکت کرد. در سال 1979 به اتهام فعالیتهای سیاسی اسلامی دستگیر شد و به ایران تبعید گردید. در آنجا دوباره به تحصیل و تدریس و فعالیتهای علمی و اندیشهورزی در حوزه علمیه قم پرداخت و در دروس آیات عظام مانند میرزای شیخ جواد تبریزی و شیخ حسین وحید خراسانی حاضر شد. او تدریس بحث خارج را در سال 1988 آغاز کرد و در مجمع فقه اسلامی در جده و همچنین در مجمع جهانی اهل بیت عضویت داشت. پس از سقوط رژیم بعث در سال 2003 به نجف برگشت و فعالیتهای علمی و دینی خود را در حوزه علمیه ادامه داد.
۴. سید علی الموسوی السبزواری: سید علی، پسر مرجع دینی سید عبد الاعلی الموسوی السبزواری، در سال 1945 در نجف اشرف متولد شده است. وی تحصیلات بحث خارج را تحت نظر پدرش و سید ابو القاسم خویی گذرانده است. منابع معتبری ذکر کردهاند که پدرش پیش از وفات به او توصیه کرده بود که به مرجعیت نپردازد و بیشتر بر موضوعات علمی و کمک به نیازمندان تمرکز کند؛ بنابراین، او از اعلام خود بهعنوان مرجع تقلید نیز جلوگیری میکند.
۵. شیخ محمد سند: او در سال 1961 در پایتخت بحرین، منامه، متولد شد. در بحرین هم به تحصیلات دانشگاهی و هم به تحصیلات دینی پرداخت، سپس تحصیلات خود را در لندن ادامه داد. در سال 1980 به حوزه علمیه قم رفت و تا مرحله بحث خارج تحصیل کرد.. او در سال 2010 به نجف اشرف نقل مکان کرد و به تدریس در حوزه علمیه آنجا ادامه داد.
۶. سید محمد رضا الحسینی سیستانی: او فرزند بزرگ مرجع عالیقدر نجف، سید علی سیستانی، است. در سال 1962 در نجف اشرف متولد شد و در حوزه علمیه آنجا تحصیلات خود را تا مرحله بحث خارج ادامه داد و در دروس پدرش و همچنین سید ابو القاسم خویی و سید علی بهشتی شرکت کرد. او نقش مهمی در کنترل امور پدرش و دفاتر مرجعیت بعد از سقوط نظام بعث ایفا کرد و به واسطهای میان پدرش و دولت عراق، گروههای سیاسی و نهادهای اجتماعی تبدیل شد.
۷. سید علیاکبر حسینی حائری: او برادر مرجع سید کاظم حائری است و از خانوادهای علمی و دینی است که ریشه آن به شهر شیراز ایران برمیگردد. او در سال 1948 در نجف اشرف متولد شد و در حوزه علمیه آنجا به تحصیل پرداخت و در دروس بحث خارج نزد سید محمد باقر صدر و دیگر علمای نجف شرکت کرد. او از جوانی مجاهد و مخالف رژیم بعث بوده و در انتفاضه رجب در سال 1979 نقش مؤثری ایفا کرده است. بعد از دستگیری و زندانی شدن به حبس ابد، به سال 1980 به ایران تبعید شد و از آنجا به کار علمی و جهادی ادامه داد و به تدریس رسید. او بعد از بازگشت به نجف، تدریس بحث خارج را دوباره از سر گرفت.
سرانجام، بسیاری از این فقهاء—شیخ محمد باقر ايرواني، شیخ هادی آل راضی و شیخ حسن جوهری—به عنوان گزینههای قابل قبول برای مرجعیت بعد از آیتالله سیستانی شناخته میشوند. این احتمال وجود دارد که بعد از رحلت آیتالله سیستانی، گروه قابل توجهی از شیعیان به این افراد مراجعه کنند. این اولین بار در تاریخ مرجعیت شیعه است که همه نامزدهای برگزیده برای تصدی مقام مرجعیت از نجف اشرف متولد شدهاند و اکثر آنها از خانوادههای دینی و علمی معروف عراقی هستند.
اگرچه این سناریو واقعی و قابل قبول به نظر میرسد، اما احتمالاً نمیتواند مرجعیت نجف را یکپارچه کند و یک مرجع عالیقدر در تراز آیتالله سیستانی معرفی کند، بلکه در واقع یک نظام چندمرجعی شکل میگیرد که ممکن است برای حدود یک دهه پس از رحلت سیستانی باقی بماند. این وضعیت به دلیل موضوعات و مشکلات خاص و شخصی که ممکن است وجود داشته باشد، رویداد «اجماع» را غیرممکن میکند. نظر مرجعیت خود آیتالله سیستانی میتواند نقش کلیدی در تعیین مرجعیت در دوران پس از خود ایفا کند.
#فرهیختگان راهی به رهایی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تحلیل ولی نصر، مشاور سابق اوباما، از تاثیرات پایان اسد برای ایران :
« اکنون وارد دوران مسابقه تسلیحاتی بین پدافند موشکی اسرائیل و موشکهای ایران میشویم
آمریکا در منطقه ضعیف ظاهر شده..!!
شاید اکنون زمان آن باشد که ایالات متحده به طور جدی با ایران وارد مذاکره شود..!!
باید به ایران انگیزه کافی داد تا از روسیه و چین فاصله بگیرد..!
ایران برای معامله آماده است..!!
کشورهای عرب نمیخواهند دوباره وارد بازی اتحاد با اسرائیل علیه توافق ایران و امریکا شوند..
استراتژی عربستان نسبت یه ایران تغییر کرده؛ آنها در خلیج فارس درست روبه روی عربستان هستند و گنبد آهنینی وجود ندارد..!!..»
( پخش در الجزیره؛ ترجمه و زیرنویس شده...)
#فرهیختگان راهی به رهایی
« اکنون وارد دوران مسابقه تسلیحاتی بین پدافند موشکی اسرائیل و موشکهای ایران میشویم
آمریکا در منطقه ضعیف ظاهر شده..!!
شاید اکنون زمان آن باشد که ایالات متحده به طور جدی با ایران وارد مذاکره شود..!!
باید به ایران انگیزه کافی داد تا از روسیه و چین فاصله بگیرد..!
ایران برای معامله آماده است..!!
کشورهای عرب نمیخواهند دوباره وارد بازی اتحاد با اسرائیل علیه توافق ایران و امریکا شوند..
استراتژی عربستان نسبت یه ایران تغییر کرده؛ آنها در خلیج فارس درست روبه روی عربستان هستند و گنبد آهنینی وجود ندارد..!!..»
( پخش در الجزیره؛ ترجمه و زیرنویس شده...)
#فرهیختگان راهی به رهایی
مبارک باش؛
سال نو دیگران بر شما هم مبارک
عرفان نظرآهاری
تقویم های جهان را ورق بزن، در هر صفحه ای اگر سالی نو می شود تو نیز تازه شو.
در هر صفحه ای اگر جشنی بر پاست تو هم جشنی به پا کن.
در هر جایی اگر عید است تو هم عیدی بگیر.
در هر نقطه ای اگر کسی شادمان است تو هم شادمان باش.
زمستان یا بهار، همه فصل ها، فصل شروعی دوباره است.
با هر روزی باید آغاز شد زیرا آغازیدن همان شادمانی است.
با هر شروع خجسته ای ما نیز مبارک می شویم.
سال نو دیگران بر شما هم مبارک.
سال نو دیگران بر شما هم مبارک
عرفان نظرآهاری
تقویم های جهان را ورق بزن، در هر صفحه ای اگر سالی نو می شود تو نیز تازه شو.
در هر صفحه ای اگر جشنی بر پاست تو هم جشنی به پا کن.
در هر جایی اگر عید است تو هم عیدی بگیر.
در هر نقطه ای اگر کسی شادمان است تو هم شادمان باش.
زمستان یا بهار، همه فصل ها، فصل شروعی دوباره است.
با هر روزی باید آغاز شد زیرا آغازیدن همان شادمانی است.
با هر شروع خجسته ای ما نیز مبارک می شویم.
سال نو دیگران بر شما هم مبارک.
🏆كانت: ممکن است کسانی با من موافق یا مخالف باشند؛ اما نمیتوانند از کنار من عبور کنند.
🟥از کانت میشود فراتر رفت و چارهای هم جز آن نداریم که فراتر رویم، اما با مطالعه و فهم فلسفه كانت، دیگر نمیتوان به خانهی امن سابق بازگشت!
کسانی که میگویند از کانت مچگیری کرده و وی را به زمین میزنیم هم دیگر نمیتوانند به خانه امن سابق باز گردند و اگر اهل فکر و اندیشه باشند، فلسفهی کانت تا آخرین لحظهی حیات، رهایشان نخواهد کرد!
بسیاری سفرها و تجارب هم اینگونهاند که پس از آنها رنگ و بوی زندگی عوض شده و دیگر نمیتوان به زندگی قبل بازگشت و دیگر آن آدم سابق نخواهيد بود!
آثار و فلسفهی کانت به همراه هگل و هایدگر سختترین و مهمترین آثار فلسفی بشر تا امروز هستند. متافیزیک ارسطو و برخی آثار اسپینوزا را هم شاید بتوان به آثار نامبرده افزود.
البته باید بگویم که فهم کاملِ فقط مهمترین اثر این بزرگان یعنی نقد عقل محض (كانت)، فنومنولوژی روح (#هگل) و هستی و زمان (#هایدگر) سالها زمان میبَرد!
قبل از اینها هم باید ارسطو و مخصوصا #اسپینوزا را خوب خواند و فهمید. و در ادامه هم نمیتوان #نیچه و شوپنهاور را نادیده گرفت! و اگر دوستدار حکمت اسلامی و شرقی هستید، نگاه صرفا غربی هم کارتان را راه نخواهد انداخت و از کنار آثار #فارابی، ابن سینا، #سهروردی، #غزالی، محیالدین، رسائل اخوان الصفا، خواجه نصیرالدین طوسی و صدرا هم نمیتوان به راحتی گذشت و قبل اینها هم باید افلاطون را فهمید!!!
اوپانیشادها و مکاتب فلسفی و عرفانی هند و حتی ایران باستان هم قابل تأملاند. (هایلایت اوپانیشادها را در صفحهی اینستاگرام بنده ببینید)
و در پایان، ذهنمان نباید حمال تفکرات این بزرگان باشد و از جایی به بعد دیگر نباید فقط خواند و باید فکر هم کرد!
به قول #شوپنهاور: غوطه خوردنِ مداوم در جریانِ اندیشهی دیگران موجب محدودیت و ضعف اندیشهی شخص میشود و زیادهروی در این کار ذهن را فلج میسازد. ... مطالعهی بیشترِ اهل فضل، شبیه به تلمبهای است که ذهن را خالی میکند تا از فکر دیگران پر سازد. مطالعه درباره موضوعی، پیش از اندیشه دربارهی آن خطرناک است. ... در حال مطالعه، شخصِ دیگری به جای ما فکر میکند و ما فقط تابع ذهن دیگری هستیم. ... بدین ترتیب اگر کسی تمام وقت خود را صرف مطالعه کند قدرت تفکر را از دست میدهد. تجربهی جهان باید به منزلهی متن باشد و اندیشه و علم به منزلهی شرح آن. تجربهی كمنظير، کتابهایی است که در هر صفحه دو سطر متن و چهل سطر شرح دارند.
📝مسعود سلطانی
@hekmatvaandishe
🟥از کانت میشود فراتر رفت و چارهای هم جز آن نداریم که فراتر رویم، اما با مطالعه و فهم فلسفه كانت، دیگر نمیتوان به خانهی امن سابق بازگشت!
کسانی که میگویند از کانت مچگیری کرده و وی را به زمین میزنیم هم دیگر نمیتوانند به خانه امن سابق باز گردند و اگر اهل فکر و اندیشه باشند، فلسفهی کانت تا آخرین لحظهی حیات، رهایشان نخواهد کرد!
بسیاری سفرها و تجارب هم اینگونهاند که پس از آنها رنگ و بوی زندگی عوض شده و دیگر نمیتوان به زندگی قبل بازگشت و دیگر آن آدم سابق نخواهيد بود!
آثار و فلسفهی کانت به همراه هگل و هایدگر سختترین و مهمترین آثار فلسفی بشر تا امروز هستند. متافیزیک ارسطو و برخی آثار اسپینوزا را هم شاید بتوان به آثار نامبرده افزود.
البته باید بگویم که فهم کاملِ فقط مهمترین اثر این بزرگان یعنی نقد عقل محض (كانت)، فنومنولوژی روح (#هگل) و هستی و زمان (#هایدگر) سالها زمان میبَرد!
قبل از اینها هم باید ارسطو و مخصوصا #اسپینوزا را خوب خواند و فهمید. و در ادامه هم نمیتوان #نیچه و شوپنهاور را نادیده گرفت! و اگر دوستدار حکمت اسلامی و شرقی هستید، نگاه صرفا غربی هم کارتان را راه نخواهد انداخت و از کنار آثار #فارابی، ابن سینا، #سهروردی، #غزالی، محیالدین، رسائل اخوان الصفا، خواجه نصیرالدین طوسی و صدرا هم نمیتوان به راحتی گذشت و قبل اینها هم باید افلاطون را فهمید!!!
اوپانیشادها و مکاتب فلسفی و عرفانی هند و حتی ایران باستان هم قابل تأملاند. (هایلایت اوپانیشادها را در صفحهی اینستاگرام بنده ببینید)
و در پایان، ذهنمان نباید حمال تفکرات این بزرگان باشد و از جایی به بعد دیگر نباید فقط خواند و باید فکر هم کرد!
به قول #شوپنهاور: غوطه خوردنِ مداوم در جریانِ اندیشهی دیگران موجب محدودیت و ضعف اندیشهی شخص میشود و زیادهروی در این کار ذهن را فلج میسازد. ... مطالعهی بیشترِ اهل فضل، شبیه به تلمبهای است که ذهن را خالی میکند تا از فکر دیگران پر سازد. مطالعه درباره موضوعی، پیش از اندیشه دربارهی آن خطرناک است. ... در حال مطالعه، شخصِ دیگری به جای ما فکر میکند و ما فقط تابع ذهن دیگری هستیم. ... بدین ترتیب اگر کسی تمام وقت خود را صرف مطالعه کند قدرت تفکر را از دست میدهد. تجربهی جهان باید به منزلهی متن باشد و اندیشه و علم به منزلهی شرح آن. تجربهی كمنظير، کتابهایی است که در هر صفحه دو سطر متن و چهل سطر شرح دارند.
📝مسعود سلطانی
@hekmatvaandishe