Forwarded from Vahid Bahman وحید بهمن
📜🕯🖋 یکی دیگر از اقدامات مهم رضاشاه پهلوی که در دوران سپه سالاری انجام داد و کمتر بدان پرداخته شده، اخراج افسران انگلیسی از نیرویهای قزاق و انحلال پلیس جنوب، بازوی امنیتی و سرکوب انگلیس در ایران، بود.
✅وحید بهمن/ ۱۰۱ سال پیش و در زمستان سال ۱۳۰۰ خورشیدی، پلیس جنوب منحل شد.
🔸 پلیس جنوب در دوران اشغال و بیسامانی کشور بین سالهای ۱۹۱۶ تا ۱۹۲۱ میلادی، توسط انگلیس در مناطق جنوبی ایران ایجاد شده بود.
🔸 بدنه پلیس جنوب را افسران انگلیسی و سربازان هندی و حتی ایرانی تشیکل میدادند.
🔸 این تشکیلات، بازوی امنیتی و سرکوب انگلیس در جنوب ایران بود و وحشیگریهایی بمانند سرکوب قیام مردم کازرون را در کارنامه داشت.
🆔 @vahidbahman1
✅وحید بهمن/ ۱۰۱ سال پیش و در زمستان سال ۱۳۰۰ خورشیدی، پلیس جنوب منحل شد.
🔸 پلیس جنوب در دوران اشغال و بیسامانی کشور بین سالهای ۱۹۱۶ تا ۱۹۲۱ میلادی، توسط انگلیس در مناطق جنوبی ایران ایجاد شده بود.
🔸 بدنه پلیس جنوب را افسران انگلیسی و سربازان هندی و حتی ایرانی تشیکل میدادند.
🔸 این تشکیلات، بازوی امنیتی و سرکوب انگلیس در جنوب ایران بود و وحشیگریهایی بمانند سرکوب قیام مردم کازرون را در کارنامه داشت.
🆔 @vahidbahman1
Forwarded from Vahid Bahman وحید بهمن
📜🕯🖋 مسمومیتهای عمدی اخیر در مدارس کشور، بویژه مدارس و هنرستانهای دخترانه ناخوداگاه مرا یاد زندهیاد حسن تبریزی رشدیه، پدر آموزش نوین ایران میاندازد
✅ وحید بهمن/ زندهیاد رشدیه، در ۱۲۶۶ خورشیدی یکی از اولین مدرسههای ایران به سبک نوین را در تبریز ساخت.
🔸 ۱۰ بار دیگر در تبریز، تهران، مشهد و قم مدارس نوین ساخت و هر بار با حملهی وحشیانه و تخریب آخوندهای محلی و مکتبداران مرتجع روبرو شد.
🔸 بارها به مدارسش حمله کردند، تهدید کردند، فحاشی کردند، کتکش زدند، دستش را شکستند، به پایش گلوله زدند، در مدرسهاش دینامیت انداختند، اما هرگز ناامید نشد و تا آخرین لحظه برای آگاهی و دانش آموختن فرزندان ایران زحمت کشید.
🔸 یاد و نام این بزرگمرد ایرانزمین گرامی باد.
🆔 @vahidbahman1
✅ وحید بهمن/ زندهیاد رشدیه، در ۱۲۶۶ خورشیدی یکی از اولین مدرسههای ایران به سبک نوین را در تبریز ساخت.
🔸 ۱۰ بار دیگر در تبریز، تهران، مشهد و قم مدارس نوین ساخت و هر بار با حملهی وحشیانه و تخریب آخوندهای محلی و مکتبداران مرتجع روبرو شد.
🔸 بارها به مدارسش حمله کردند، تهدید کردند، فحاشی کردند، کتکش زدند، دستش را شکستند، به پایش گلوله زدند، در مدرسهاش دینامیت انداختند، اما هرگز ناامید نشد و تا آخرین لحظه برای آگاهی و دانش آموختن فرزندان ایران زحمت کشید.
🔸 یاد و نام این بزرگمرد ایرانزمین گرامی باد.
🆔 @vahidbahman1
مطالب ویژه را از طریق این هشتگها پیدا کنید👇🏻
#ایران_کهن
#پاینده_ایران ♨️
#فرهنگ_ایرانی
#زبان_پارسی
#آذربایجان
#خوزستان
#بزرگان_ایران
#احمد_کسروی ♨️
#رضاشاه
#شاهنشاه_آریامهر ♨️
#حجت_کلاشی
#آریا_فرپوری ♨️
#مستند ♨️
#مهاجرت_آریاییها ♨️
#مردمان_ایرانی
#نماد_های_ایرانی ♨️
#ایرانستیزان_خرفستر ♨️
#حزب_توده
#یهود
#گلوبالیسم ♨️
#جنایات_عثمانی
#افسانه_ازدواج_با_محارم
#نبرد_من ...
#ایران_کهن
#پاینده_ایران ♨️
#فرهنگ_ایرانی
#زبان_پارسی
#آذربایجان
#خوزستان
#بزرگان_ایران
#احمد_کسروی ♨️
#رضاشاه
#شاهنشاه_آریامهر ♨️
#حجت_کلاشی
#آریا_فرپوری ♨️
#مستند ♨️
#مهاجرت_آریاییها ♨️
#مردمان_ایرانی
#نماد_های_ایرانی ♨️
#ایرانستیزان_خرفستر ♨️
#حزب_توده
#یهود
#گلوبالیسم ♨️
#جنایات_عثمانی
#افسانه_ازدواج_با_محارم
#نبرد_من ...
.
🔰چگونه میتوان ایرانی بود؟
من وقتی در باب گذشتۀ ایران تأمل میکنم، از اینکه ایرانیها دنیا را به نام دین یا به نام آزادی به آتش و خون نکشیدهاند، از اینکه مردم سرزمینهای فتحشده را قتل عام نکردهاند و دشمنان خود را گروهگروه به اسارت نبردهاند، از اینکه در روزگار قدیم یونانیهای مطرود را پناه دادهاند، ارامنه را در داخل خانۀ خویش پذیرفتهاند، جهودان و پیغمبرانشان را از اسارت بابل نجات دادهاند، از اینکه در قرنهای گذشته جنگ صلیبی بر ضد دنیا راه نینداختهاند و محکمۀ تفتیش عقاید درست نکردهاند... و از اینکه رویهمرفته ایرانیها به اندازۀ سایر اقوام کهنسال دنیا نقطهضعف اخلاقی نشان ندادهاند، احساس آرامش و غرور میکنم و در این احوال اگر سؤال سمج و تأملبرانگیز منتسکیو و پاریسیهای کنجکاوش یقهام را بگیرد و باز از من بپرسد «چگونه میتوان ایرانی بود؟»، جواب روشنی برای آن آماده دارم. جوابی که خود سؤالی دیگر است: «چگونه میتوان ایرانی نبود؟»
گمان دارم نسل تازهای که حالا دارد به عرصه میآید و حتّی نسلهایی که میبایست شاهد استمرار تاریخ و فرهنگ ایران باشند نیز میخواهند همین جواب غرورانگیز را در برابر سؤال منتسکیو داشته باشند. در این صورت میبایست نه فقط خودشان این عنصر اخلاقی و انسانی را که در فرهنگ ایران هست حفظ کنند بلکه از طرف ما نیز باید این اندازه سعی شود امیدِ آنکه در آینده هم ایرانی مثل گذشته ملامتناپذیر بماند از بین نرود.
با اینهمه هرگاه روزی بیاید که زبان ما از دخالتهای هوسناکانۀ امروزینگان لطمه ببیند و محدود شود، هرگاه ظرافت و ادب سنتی ما به خشونت و وقاحت عاری از گذشته بگراید، هرگاه روح عدالتجویی در نزد ما به درندهخویی انتقامجویانه منتهی شود، هرگاه به جای تسامح فرخندۀ کورشی سانسور عقاید در فرهنگ ما رواج پیدا کند و علاقه به خیر مزدیسنایی در بین ما جای خود را به خودپرستیها بدهد در آینده بسا که دنیای انسانیت با کنجکاوی پاریسیهای عهد منتسکیو اما با خرسندی و نفرتی که درخور روح تهذیبیافتۀ انسان کامل خواهد بود از روی تلخکامی و انکار خواهد پرسید: «ایرانی؟ چگونه میتوان ایرانی بود؟»
امید من آن است که در آینده نیز لحن این سؤال هرگز از شور و شوق ستایشگرانۀ دوستداران ایران خالی نباشد.
[«چگونه میتوان ایرانی بود؟ چگونه میتوان ایرانی نبود؟»، دکتر عبدالحسین زرّینکوب، کاوه، مونیخ، زمستان ۱۳۵۴، ص ۴-۸]
متن کامل این نوشته را در گنجینۀ ۱ بخوانید.
عکس از گنجینۀ پژوهشی ایرج افشار
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
از درگاه تلگرامی : @tahlilvarasad
⚜️ @IRAN_PATARMIC ⚜️
🔰چگونه میتوان ایرانی بود؟
من وقتی در باب گذشتۀ ایران تأمل میکنم، از اینکه ایرانیها دنیا را به نام دین یا به نام آزادی به آتش و خون نکشیدهاند، از اینکه مردم سرزمینهای فتحشده را قتل عام نکردهاند و دشمنان خود را گروهگروه به اسارت نبردهاند، از اینکه در روزگار قدیم یونانیهای مطرود را پناه دادهاند، ارامنه را در داخل خانۀ خویش پذیرفتهاند، جهودان و پیغمبرانشان را از اسارت بابل نجات دادهاند، از اینکه در قرنهای گذشته جنگ صلیبی بر ضد دنیا راه نینداختهاند و محکمۀ تفتیش عقاید درست نکردهاند... و از اینکه رویهمرفته ایرانیها به اندازۀ سایر اقوام کهنسال دنیا نقطهضعف اخلاقی نشان ندادهاند، احساس آرامش و غرور میکنم و در این احوال اگر سؤال سمج و تأملبرانگیز منتسکیو و پاریسیهای کنجکاوش یقهام را بگیرد و باز از من بپرسد «چگونه میتوان ایرانی بود؟»، جواب روشنی برای آن آماده دارم. جوابی که خود سؤالی دیگر است: «چگونه میتوان ایرانی نبود؟»
گمان دارم نسل تازهای که حالا دارد به عرصه میآید و حتّی نسلهایی که میبایست شاهد استمرار تاریخ و فرهنگ ایران باشند نیز میخواهند همین جواب غرورانگیز را در برابر سؤال منتسکیو داشته باشند. در این صورت میبایست نه فقط خودشان این عنصر اخلاقی و انسانی را که در فرهنگ ایران هست حفظ کنند بلکه از طرف ما نیز باید این اندازه سعی شود امیدِ آنکه در آینده هم ایرانی مثل گذشته ملامتناپذیر بماند از بین نرود.
با اینهمه هرگاه روزی بیاید که زبان ما از دخالتهای هوسناکانۀ امروزینگان لطمه ببیند و محدود شود، هرگاه ظرافت و ادب سنتی ما به خشونت و وقاحت عاری از گذشته بگراید، هرگاه روح عدالتجویی در نزد ما به درندهخویی انتقامجویانه منتهی شود، هرگاه به جای تسامح فرخندۀ کورشی سانسور عقاید در فرهنگ ما رواج پیدا کند و علاقه به خیر مزدیسنایی در بین ما جای خود را به خودپرستیها بدهد در آینده بسا که دنیای انسانیت با کنجکاوی پاریسیهای عهد منتسکیو اما با خرسندی و نفرتی که درخور روح تهذیبیافتۀ انسان کامل خواهد بود از روی تلخکامی و انکار خواهد پرسید: «ایرانی؟ چگونه میتوان ایرانی بود؟»
امید من آن است که در آینده نیز لحن این سؤال هرگز از شور و شوق ستایشگرانۀ دوستداران ایران خالی نباشد.
[«چگونه میتوان ایرانی بود؟ چگونه میتوان ایرانی نبود؟»، دکتر عبدالحسین زرّینکوب، کاوه، مونیخ، زمستان ۱۳۵۴، ص ۴-۸]
متن کامل این نوشته را در گنجینۀ ۱ بخوانید.
عکس از گنجینۀ پژوهشی ایرج افشار
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
از درگاه تلگرامی : @tahlilvarasad
⚜️ @IRAN_PATARMIC ⚜️
Telegram
attach 📎
با درود
این رسانه در قالب گروه پژوهشی کار خود را از سر می گیرد .
جز نوشته هایی که از سوی گردانندگان این درگاه به نگارش در آمده ، محتوای دیگری که فرستاده می شود ( بازنشرِ درونمایه ی دیگر درگاه ها یا پیوند ها ) الزاماً نمایانگر دیدگاه و اندیشه ی گردانندگان این درگاه نسبت به درونمایه ای که به آن پرداخته شده ، نمی باشد .
ایده ها و سخنان خود را از این راه با ما در میان بگذارید : @IRAN_PATARMIC_BOT
⚜️ @IRAN_PATARMIC ⚜️
این رسانه در قالب گروه پژوهشی کار خود را از سر می گیرد .
جز نوشته هایی که از سوی گردانندگان این درگاه به نگارش در آمده ، محتوای دیگری که فرستاده می شود ( بازنشرِ درونمایه ی دیگر درگاه ها یا پیوند ها ) الزاماً نمایانگر دیدگاه و اندیشه ی گردانندگان این درگاه نسبت به درونمایه ای که به آن پرداخته شده ، نمی باشد .
ایده ها و سخنان خود را از این راه با ما در میان بگذارید : @IRAN_PATARMIC_BOT
⚜️ @IRAN_PATARMIC ⚜️
▪️پارس یا ایران ؟
▫️پارس یا ایران؟ به یک مفهوم، از آنجا که هر دو به موجودیتی یگانه اشاره دارند صحیح است: نوعی امپراتوری واسط که میان تمدن های بزرگ چین و هند در شرق و دنیای یونانی رومی غرب قرار داشت. یونانیان اولین امپراتوری ایرانی هخامنشی را با عنوان «پرسیا» شناختند، گرچه ایرانیان سرزمین خود را «اثر_آن» یا «ایر_آن» مینامیدند (یعنی سرزمین آریاییها) ایرانیان اولیه خانواده ای متشکل از مادها، پارسها، و نژاد عمدتا نابودشده ایرانیان شمالی (سکاها یا اسکیتها و سرمتها) بودند.
▫️ایران یا پارس از بدو پیدایش کشوری چندزبانه، چندقومی و کثیر آیین بود. ایران امروز نه تنها زبان فارسی نو بلکه تعداد زیادی از دیگر زبانهای ایرانی مانند کردی، بلوچی، لری، و مازندرانی را نیز در خود جای داده است. ترک زبانان آذربایجان در شمال غرب ایران، و اعراب ساکن در امتداد ساحل خلیج فارس و خوزستان در جنوب غرب از اکثریت برخوردارند. ایران همچنین کشوری با آب و هوای بسیار متنوع است: این کشور را فقط صحرا در بر نگرفته.
▫️قسمت عمدهای از میراث ایران برآمده از نواحی شمال و شمال غرب آن، در همسایگی قفقاز و آناتولی است و با آسیای مرکزی، منطقهای که پارسیان اولیه و مادها از آنجا آمدند نیز در ارتباط است. خلیج فارس تا همین امروز نشان تمام و کمال ایرانی بر خود دارد. اصطلاح پارس وقتی صحیح است که شامل تمام جماعات ایرانی شود، به ویژه کردها و آذری ها که علی الاصول اخلاف مادهای باستان هستند.
▪️بنیانگذاران واقعی ایران مادها بودند، و به واسطه آنها بود که شالوده امپراتوری کوروش و داریوش پی افکنده شد. ایرانیان شمالی نه تنها نقش عمدهای در به وجود آوردن شاهنشاهی هخامنشی داشتند بلکه حلقه ای حیاتی در انتقال میراث فرهنگی فلات ایران، مدتها پس از زوال هخامنشیان به دست اسکندر بودند.
▪️پارتها نه تنها پارس را پس از فتوحات اسکندر احیا کردند، بلکه زمینه به قدرت رسیدن امپراتوری ساسانی را نیز فراهم آوردند که میراث فرهنگیاش تا به امروز زنده مانده است. پارتیان و ساسانیان بارها پیروزیهای چشمگیر بر رومیان داشتند و ثابت کردند وارثانی شایسته برای شاهنشاهی قدرتمند هخامنشی هستند.
▪️با وجود سقوط ساسانیان به دست اعراب در قرن هفتم میلادی، میراث فرهنگی آنان بر قفقاز، اعراب،اسلام، اروپا، چین، ژاپن، هند و شرق دور تأثیر گذاشت. پارس، چه غالب و چه مغلوب، تأثیر عمیقی در تمدن دنیا داشته است، به ویژه در زمینه الهیات، فناوری، علم و دانش، تجارت، قوانین، ارتباطات، امور نظامی، سوارکاری، هنر، معماری، و موسیقی.
📚بنمایه: فرخ، کاوه. سایههای صحرا(1390)، ترجمه شهربانو صارمی، ققنوس ص11-12
⚜️ @IRAN_PATARMIC ⚜️
▫️پارس یا ایران؟ به یک مفهوم، از آنجا که هر دو به موجودیتی یگانه اشاره دارند صحیح است: نوعی امپراتوری واسط که میان تمدن های بزرگ چین و هند در شرق و دنیای یونانی رومی غرب قرار داشت. یونانیان اولین امپراتوری ایرانی هخامنشی را با عنوان «پرسیا» شناختند، گرچه ایرانیان سرزمین خود را «اثر_آن» یا «ایر_آن» مینامیدند (یعنی سرزمین آریاییها) ایرانیان اولیه خانواده ای متشکل از مادها، پارسها، و نژاد عمدتا نابودشده ایرانیان شمالی (سکاها یا اسکیتها و سرمتها) بودند.
▫️ایران یا پارس از بدو پیدایش کشوری چندزبانه، چندقومی و کثیر آیین بود. ایران امروز نه تنها زبان فارسی نو بلکه تعداد زیادی از دیگر زبانهای ایرانی مانند کردی، بلوچی، لری، و مازندرانی را نیز در خود جای داده است. ترک زبانان آذربایجان در شمال غرب ایران، و اعراب ساکن در امتداد ساحل خلیج فارس و خوزستان در جنوب غرب از اکثریت برخوردارند. ایران همچنین کشوری با آب و هوای بسیار متنوع است: این کشور را فقط صحرا در بر نگرفته.
▫️قسمت عمدهای از میراث ایران برآمده از نواحی شمال و شمال غرب آن، در همسایگی قفقاز و آناتولی است و با آسیای مرکزی، منطقهای که پارسیان اولیه و مادها از آنجا آمدند نیز در ارتباط است. خلیج فارس تا همین امروز نشان تمام و کمال ایرانی بر خود دارد. اصطلاح پارس وقتی صحیح است که شامل تمام جماعات ایرانی شود، به ویژه کردها و آذری ها که علی الاصول اخلاف مادهای باستان هستند.
▪️بنیانگذاران واقعی ایران مادها بودند، و به واسطه آنها بود که شالوده امپراتوری کوروش و داریوش پی افکنده شد. ایرانیان شمالی نه تنها نقش عمدهای در به وجود آوردن شاهنشاهی هخامنشی داشتند بلکه حلقه ای حیاتی در انتقال میراث فرهنگی فلات ایران، مدتها پس از زوال هخامنشیان به دست اسکندر بودند.
▪️پارتها نه تنها پارس را پس از فتوحات اسکندر احیا کردند، بلکه زمینه به قدرت رسیدن امپراتوری ساسانی را نیز فراهم آوردند که میراث فرهنگیاش تا به امروز زنده مانده است. پارتیان و ساسانیان بارها پیروزیهای چشمگیر بر رومیان داشتند و ثابت کردند وارثانی شایسته برای شاهنشاهی قدرتمند هخامنشی هستند.
▪️با وجود سقوط ساسانیان به دست اعراب در قرن هفتم میلادی، میراث فرهنگی آنان بر قفقاز، اعراب،اسلام، اروپا، چین، ژاپن، هند و شرق دور تأثیر گذاشت. پارس، چه غالب و چه مغلوب، تأثیر عمیقی در تمدن دنیا داشته است، به ویژه در زمینه الهیات، فناوری، علم و دانش، تجارت، قوانین، ارتباطات، امور نظامی، سوارکاری، هنر، معماری، و موسیقی.
📚بنمایه: فرخ، کاوه. سایههای صحرا(1390)، ترجمه شهربانو صارمی، ققنوس ص11-12
⚜️ @IRAN_PATARMIC ⚜️
🔻بازتاب ایده ایرانشهری در تاریخ نگاری و جهان بینی عصر نادرشاه افشار (شماره 1)
#ایده_ایرانشهری
#افشار_شناسی
🔹مقدمه و طرح مساله
◽️مهمترین ویژگی و وجه ممیزه تاریخ و فرهنگ ایران زمین، استمرار تاریخی آن در ادوار مختلف است تمدنهای باستانی مختلفی از آغاز تاریخ تا به امروز وجود داشتهاند؛ اما کمتر تمدنی را میتوان سراغ داشت که به زندگی و پویایی خود از هزاران سال پیش تاکنون ادامه داده باشد تمدن یونان با تمام عظمت و اهمیت تنها محدود به یک دوره باستانی شد و سپس از بین رفت و در نهایت به بخشی از امپراتوریهای دیگر تبدیل شد؛ اما تمدن ایرانی با «ماهیت آریایی» خود در هر دوره به نحوی زندگی خود را ادامه داده است و به رغم این که دستخوش تغییراتی شده اما همچنان هسته سخت خود را حفظ کرده است.
◽️یکی از دلایل این استمرار تاریخی، سنت دیوانی و دولتمداری در ایران بود که همواره از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و بخش مهمی از «ایده ایرانشهری» را تشکیل میداد در این نوشتار به چگونگی استمرار ایده ایرانشهر در دوره نادری و با تمرکز بر تاریخنگاری درباری خواهیم پرداخت. بررسی تاریخ درباری با این فرض مورد تأکید است که به نظر میرسد این دست از نوشتهها، به اراده و سلیقه پادشاه و جریان اصلی قدرت نزدیک تر بودهاند. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی با استفاده از منابع دسته اول در پی یافتن پاسخی بر این پرسش است که تصور نادرشاه از هویت ایرانی با توجه به تاریخ های درباری آن دوره چگونه بود و فرضیه استمرار تاریخی ایران در این دوره تا چه اندازه مشهود است؟
▫️بررسی عناصر معنوی و مادی مستمر و منتقل شونده سیاست ایرانی از دورانی که دولت ساسانی به دست مسلمانان سقوط کرد، دارای اهمیت بسزایی است که اگر این گفته هگل را که ایرانیان نخستین «دولت/ کشور تاریخی را تأسیس کردند و نظام سیاسی آنها بیش از امپراتوری با مفهوم دولت امروزی مطابقت دارد [1] مدنظر قرار دهیم این پرسش مطرح میشود که عناصر اصلی این حکومت داری چه بود؟
◽️با مطالعه این آثار (=دست اول یا متون متاخر زرتشتی و پهلوی) با عنایت به این که اندیشه کشور (یا به اصطلاح آئین شهریاری) چه جایگاهی در قرون گذشته و در سنت تاریخنویسی داشته، به ما نشان میدهد که دولتمردان سنتی در باب بنیانهای اداره و دولت چه تصوری داشتند. مهمترین نظریه ارائه شده در این خصوص، اندیشه ایرانشهری است که جهانبینی حاکم بر ایران باستان و دوره اسلامی را بر پایه یک سلسله عناصر کلان تشریح میکند. از همین رو بازخوانی متون این دوره (=نادری) بر شناخت میانی هویت نهفته در شیوه تاریخنگاری آن برای ما حائز اهمیت است.
📚منابع:
1. هگل، گئورگ ویلهلم فریدریش. عقل در تاریخ(۱۳۸۵)، ترجمه حمید عنایت، شفیعی ص۳۰۴.
⚜️ @IRAN_PATARMIC ⚜️
#ایده_ایرانشهری
#افشار_شناسی
🔹مقدمه و طرح مساله
◽️مهمترین ویژگی و وجه ممیزه تاریخ و فرهنگ ایران زمین، استمرار تاریخی آن در ادوار مختلف است تمدنهای باستانی مختلفی از آغاز تاریخ تا به امروز وجود داشتهاند؛ اما کمتر تمدنی را میتوان سراغ داشت که به زندگی و پویایی خود از هزاران سال پیش تاکنون ادامه داده باشد تمدن یونان با تمام عظمت و اهمیت تنها محدود به یک دوره باستانی شد و سپس از بین رفت و در نهایت به بخشی از امپراتوریهای دیگر تبدیل شد؛ اما تمدن ایرانی با «ماهیت آریایی» خود در هر دوره به نحوی زندگی خود را ادامه داده است و به رغم این که دستخوش تغییراتی شده اما همچنان هسته سخت خود را حفظ کرده است.
◽️یکی از دلایل این استمرار تاریخی، سنت دیوانی و دولتمداری در ایران بود که همواره از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و بخش مهمی از «ایده ایرانشهری» را تشکیل میداد در این نوشتار به چگونگی استمرار ایده ایرانشهر در دوره نادری و با تمرکز بر تاریخنگاری درباری خواهیم پرداخت. بررسی تاریخ درباری با این فرض مورد تأکید است که به نظر میرسد این دست از نوشتهها، به اراده و سلیقه پادشاه و جریان اصلی قدرت نزدیک تر بودهاند. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی با استفاده از منابع دسته اول در پی یافتن پاسخی بر این پرسش است که تصور نادرشاه از هویت ایرانی با توجه به تاریخ های درباری آن دوره چگونه بود و فرضیه استمرار تاریخی ایران در این دوره تا چه اندازه مشهود است؟
▫️بررسی عناصر معنوی و مادی مستمر و منتقل شونده سیاست ایرانی از دورانی که دولت ساسانی به دست مسلمانان سقوط کرد، دارای اهمیت بسزایی است که اگر این گفته هگل را که ایرانیان نخستین «دولت/ کشور تاریخی را تأسیس کردند و نظام سیاسی آنها بیش از امپراتوری با مفهوم دولت امروزی مطابقت دارد [1] مدنظر قرار دهیم این پرسش مطرح میشود که عناصر اصلی این حکومت داری چه بود؟
◽️با مطالعه این آثار (=دست اول یا متون متاخر زرتشتی و پهلوی) با عنایت به این که اندیشه کشور (یا به اصطلاح آئین شهریاری) چه جایگاهی در قرون گذشته و در سنت تاریخنویسی داشته، به ما نشان میدهد که دولتمردان سنتی در باب بنیانهای اداره و دولت چه تصوری داشتند. مهمترین نظریه ارائه شده در این خصوص، اندیشه ایرانشهری است که جهانبینی حاکم بر ایران باستان و دوره اسلامی را بر پایه یک سلسله عناصر کلان تشریح میکند. از همین رو بازخوانی متون این دوره (=نادری) بر شناخت میانی هویت نهفته در شیوه تاریخنگاری آن برای ما حائز اهمیت است.
📚منابع:
1. هگل، گئورگ ویلهلم فریدریش. عقل در تاریخ(۱۳۸۵)، ترجمه حمید عنایت، شفیعی ص۳۰۴.
⚜️ @IRAN_PATARMIC ⚜️
پاترم ایرانشَهری
🔻بازتاب ایده ایرانشهری در تاریخ نگاری و جهان بینی عصر نادرشاه افشار (شماره 1) #ایده_ایرانشهری #افشار_شناسی 🔹مقدمه و طرح مساله ◽️مهمترین ویژگی و وجه ممیزه تاریخ و فرهنگ ایران زمین، استمرار تاریخی آن در ادوار مختلف است تمدنهای باستانی مختلفی از آغاز تاریخ…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
پاترم ایرانشَهری
🔻بازتاب ایده ایرانشهری در تاریخ نگاری و جهان بینی عصر نادرشاه افشار (شماره 4)
#ایده_ایرانشهری
#افشار_شناسی
🔹درآمدی بر دیوان عصر نادری (بخش دوم/پایانی)
▪️«دیوان سالاری» نیز در عصر نادر به اغماء رفت. به طوری که به جز دفترداران مالیاتی سایر دیوانیان مرخص شدند. منزلت نهاد دیوان که در عصر صفویه به خوبی تقویت شده بود در عصر نادری فروریخت و همان دفترداران مالیاتی نیز از گزند خشم نادر در امان نبودند. نکته مهم اینکه پیش از عصر نادری دربار و دیوان از یکدیگر متمایز بودند.
▪️تصمیمات سیاسی با «دربار» و امور اداری با «دیوان» بود؛ اما در این دوره «سپاه، دربار و دیوان» یکی شدند و دفترداران نیز همراه با سپاه نادر از دیاری به دیاری دیگر در حرکت بودند به طوری که در زمان حرکت سپاه روحانیون دفترداران و کارگزاران کشوری مانند فرماندهان سپاه، ملازم شاه بودند. علاوه بر نهاد وزارت و دیوان سالاری یکی دیگر از مؤلفههای مهم اندیشه سیاسی ایرانشهری در عصر نادر نادیده گرفته شد که عبارت از «عدالت و دادگری²» بود.
▪️نادر در اوج محبوبیت و به نام امنیت و بیرون راندن افغانان از ایران به قدرت رسید؛ اما حکومت مطلقه و سیاست جهانگشایی شهرها را از رونق انداخت و هزینههای بسیاری را به مردم تحمیل کرد. نادر به کشورگشایی اهمیت میداد اما از کشورداری غافل بود. طول مرزهای ایران در زمان نادر به ۱۸ هزار و ۲۵۰ کیلومتر می رسید که هند و خوارزم تا فرات و قفقاز و بحرین را در میگرفت. [4]
🔸یادداشتها:
۱. دوران جنگها و گرفتاریهای بعدی، خواه ناخواه سازمانهای مربوط را دگرگون ساخت و از اعتبار اولیه دور کرد و یا تحتالشعاع مسائل مهمی چون جنگآفرینی و نظامیگری قرار داد. [شعبانی، مختصر تاریخ ایران در دورههای افشاریه و زندیه ص۲۳۸.]
لایه دینی نیز در این نوشتار در مقایسه با «اندیشه دولت ایرانشهری» مورد بررسی واقع نشد، زیرا که آن دوران به دلایل مسائل سیاسی که بین دولت صفوی - عثمانی پابرجا بود، در دولت افشاریه به کل تغییر شکل یافت و نادر «مسئله دین» را به نفع خود و جامعه پیش برد که پیامدهای آن باعث «امنیت، شان و منزلت» دوباره مردم در جامعه اسلامی شد. [برای مطالعه بیشتر، مدخل پیتر اوری نادرشاه و میراث افشاری؛ تاریخ ایران کمبریج(۱۳۹۷). ترجمه تیمور قادری، مهتاب ج۷ «قسمت اول» ص۶۱-۶۲.]
۲. درباره مسئله «دادگری» گفتن این نکته هم خالی از لطف نیست که به دلیل محبوبیت وی پس از آزاد سازی ایران به دست اِشغالگران، مردم درباره نادر آغاز به داستانسرایی کردند. نمونه آن میتوان به «نجات بز ماده پیرزنی» از دست ترکمنان راهزن نام برد. [برای مطالعه بیشتر: قدوسی، محمدحسین. نادرنامه(۱۳۳۹)، انجمن آثار ملی خراسان ص۵۸۳-۸۴.]
📚منابع:
۱. شعبانی، رضا. مختصر تاریخ ایران در دورههای افشاریه و زندیه(۱۳۷۸)، سخن ص۲۴۲-۴۳.
۲. طباطبایی، جواد. خواجه نظام الملک(۱۳۸۵)، ستوده ص۲۹.
۳. درستی، احمد. دگرگونی ساخت دولت در ایران پیش مدرن(۱۳۹۱)، میزان ص۲۲۳.
۴. حافظ نیا، محمدرضا. جغرافیای سیاسی ایران(۱۳۹۰)، سمت ص۳۱۵.
⚜️ @IRAN_PATARMIC ⚜️
#ایده_ایرانشهری
#افشار_شناسی
🔹درآمدی بر دیوان عصر نادری (بخش دوم/پایانی)
▪️«دیوان سالاری» نیز در عصر نادر به اغماء رفت. به طوری که به جز دفترداران مالیاتی سایر دیوانیان مرخص شدند. منزلت نهاد دیوان که در عصر صفویه به خوبی تقویت شده بود در عصر نادری فروریخت و همان دفترداران مالیاتی نیز از گزند خشم نادر در امان نبودند. نکته مهم اینکه پیش از عصر نادری دربار و دیوان از یکدیگر متمایز بودند.
▪️تصمیمات سیاسی با «دربار» و امور اداری با «دیوان» بود؛ اما در این دوره «سپاه، دربار و دیوان» یکی شدند و دفترداران نیز همراه با سپاه نادر از دیاری به دیاری دیگر در حرکت بودند به طوری که در زمان حرکت سپاه روحانیون دفترداران و کارگزاران کشوری مانند فرماندهان سپاه، ملازم شاه بودند. علاوه بر نهاد وزارت و دیوان سالاری یکی دیگر از مؤلفههای مهم اندیشه سیاسی ایرانشهری در عصر نادر نادیده گرفته شد که عبارت از «عدالت و دادگری²» بود.
▪️نادر در اوج محبوبیت و به نام امنیت و بیرون راندن افغانان از ایران به قدرت رسید؛ اما حکومت مطلقه و سیاست جهانگشایی شهرها را از رونق انداخت و هزینههای بسیاری را به مردم تحمیل کرد. نادر به کشورگشایی اهمیت میداد اما از کشورداری غافل بود. طول مرزهای ایران در زمان نادر به ۱۸ هزار و ۲۵۰ کیلومتر می رسید که هند و خوارزم تا فرات و قفقاز و بحرین را در میگرفت. [4]
🔸یادداشتها:
۱. دوران جنگها و گرفتاریهای بعدی، خواه ناخواه سازمانهای مربوط را دگرگون ساخت و از اعتبار اولیه دور کرد و یا تحتالشعاع مسائل مهمی چون جنگآفرینی و نظامیگری قرار داد. [شعبانی، مختصر تاریخ ایران در دورههای افشاریه و زندیه ص۲۳۸.]
لایه دینی نیز در این نوشتار در مقایسه با «اندیشه دولت ایرانشهری» مورد بررسی واقع نشد، زیرا که آن دوران به دلایل مسائل سیاسی که بین دولت صفوی - عثمانی پابرجا بود، در دولت افشاریه به کل تغییر شکل یافت و نادر «مسئله دین» را به نفع خود و جامعه پیش برد که پیامدهای آن باعث «امنیت، شان و منزلت» دوباره مردم در جامعه اسلامی شد. [برای مطالعه بیشتر، مدخل پیتر اوری نادرشاه و میراث افشاری؛ تاریخ ایران کمبریج(۱۳۹۷). ترجمه تیمور قادری، مهتاب ج۷ «قسمت اول» ص۶۱-۶۲.]
۲. درباره مسئله «دادگری» گفتن این نکته هم خالی از لطف نیست که به دلیل محبوبیت وی پس از آزاد سازی ایران به دست اِشغالگران، مردم درباره نادر آغاز به داستانسرایی کردند. نمونه آن میتوان به «نجات بز ماده پیرزنی» از دست ترکمنان راهزن نام برد. [برای مطالعه بیشتر: قدوسی، محمدحسین. نادرنامه(۱۳۳۹)، انجمن آثار ملی خراسان ص۵۸۳-۸۴.]
📚منابع:
۱. شعبانی، رضا. مختصر تاریخ ایران در دورههای افشاریه و زندیه(۱۳۷۸)، سخن ص۲۴۲-۴۳.
۲. طباطبایی، جواد. خواجه نظام الملک(۱۳۸۵)، ستوده ص۲۹.
۳. درستی، احمد. دگرگونی ساخت دولت در ایران پیش مدرن(۱۳۹۱)، میزان ص۲۲۳.
۴. حافظ نیا، محمدرضا. جغرافیای سیاسی ایران(۱۳۹۰)، سمت ص۳۱۵.
⚜️ @IRAN_PATARMIC ⚜️
پاترم ایرانشَهری
🔻بازتاب ایده ایرانشهری در تاریخ نگاری و جهان بینی عصر نادرشاه افشار (شماره 4) #ایده_ایرانشهری #افشار_شناسی 🔹درآمدی بر دیوان عصر نادری (بخش دوم/پایانی) ▪️«دیوان سالاری» نیز در عصر نادر به اغماء رفت. به طوری که به جز دفترداران مالیاتی سایر دیوانیان مرخص…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
پاترم ایرانشَهری
🔻بازتاب ایده ایرانشهری در تاریخ نگاری و جهان بینی عصر نادرشاه افشار (شماره 9)
#ایده_ایرانشهری
#افشار_شناسی
🔹ایده ایران در فرهنگ عصر نادری (بخش اول)
-۱- القاب
▪️القاب نادر آنگونه که از آثار و منابع تاریخی دست اول مانند جهانگشای نادری و عالم آرای نادری بر میآید بیرون از دایره فرهنگ ایران و سنت دولت مداری ایرانی نیست. برای نمونه القابی که برای نادرشاه در این دو اثر عنوان میشوند بیشتر یادآور پادشاهان ایران باستان است احتمالاً نادر بیش از هر چیز علاقه داشت با داریوش هخامنشی یا «دارا» مقایسه شود.
▪️ساير القاب عمده مانند: «خديو جهان خسرو»، «خسرو نامدار»، «خسرو فريدون اقبال»، «سلطان فریدون حشمت»، «خسرو فریدون فر» نیز در این منابع به وفور ذکر شدهاند. با توجه به دو منبع اخیر عمدهترین لقب نادر، «دارای زمان» بود، عنوانی که دهها بار در این آثار قید شده و نشان دهنده آن است که نادر علاقه دارد عموماً با داریوش هخامنشی مقایسه شود. برای مثال در جلد دوم عالم آرای نادری در روایت مقدمات تاج گذاری نادر آمده است: «این سخن دارای زمان را بسیار خوش آمد.» [1]
▪️در جلد سوم نیز یکبار دیگر نادرشاه را «دارای دوران» مینامد: «چون دارای دوران دانست که دست اجل بر قفای سر عسکر زده است...» [2] در بخشی دیگر از همین جلد آمده است: «و دارای دوران و خدیو جهان از شدت و قوت بازوی قضا استفسار آن معنی را هرگاه میکرد.» [3] در باب فتح هندوستان نیز این صفت یکبار دیگر در عنوان فصل به کار رفته است: «امان یافتن پادشاه هندوستان از دارای زمان و مشرف شدن به آستان مروت نشان.» [4]
📚منابع:
۱. مروی، محمدکاظم. عالم آرای نادری(۱۳۶۴)، به تصحیح محمدامین ریاحی، زوار ج۲ ص۴۴۷.
۲. همان، ج۳ ص۱۰۵۷.
۳. همان، ص۱۱۹۶.
۴. همان، ج۲ ص۷۲۹.
⚜️ @IRAN_PATARMIC ⚜️
#ایده_ایرانشهری
#افشار_شناسی
🔹ایده ایران در فرهنگ عصر نادری (بخش اول)
-۱- القاب
▪️القاب نادر آنگونه که از آثار و منابع تاریخی دست اول مانند جهانگشای نادری و عالم آرای نادری بر میآید بیرون از دایره فرهنگ ایران و سنت دولت مداری ایرانی نیست. برای نمونه القابی که برای نادرشاه در این دو اثر عنوان میشوند بیشتر یادآور پادشاهان ایران باستان است احتمالاً نادر بیش از هر چیز علاقه داشت با داریوش هخامنشی یا «دارا» مقایسه شود.
▪️ساير القاب عمده مانند: «خديو جهان خسرو»، «خسرو نامدار»، «خسرو فريدون اقبال»، «سلطان فریدون حشمت»، «خسرو فریدون فر» نیز در این منابع به وفور ذکر شدهاند. با توجه به دو منبع اخیر عمدهترین لقب نادر، «دارای زمان» بود، عنوانی که دهها بار در این آثار قید شده و نشان دهنده آن است که نادر علاقه دارد عموماً با داریوش هخامنشی مقایسه شود. برای مثال در جلد دوم عالم آرای نادری در روایت مقدمات تاج گذاری نادر آمده است: «این سخن دارای زمان را بسیار خوش آمد.» [1]
▪️در جلد سوم نیز یکبار دیگر نادرشاه را «دارای دوران» مینامد: «چون دارای دوران دانست که دست اجل بر قفای سر عسکر زده است...» [2] در بخشی دیگر از همین جلد آمده است: «و دارای دوران و خدیو جهان از شدت و قوت بازوی قضا استفسار آن معنی را هرگاه میکرد.» [3] در باب فتح هندوستان نیز این صفت یکبار دیگر در عنوان فصل به کار رفته است: «امان یافتن پادشاه هندوستان از دارای زمان و مشرف شدن به آستان مروت نشان.» [4]
📚منابع:
۱. مروی، محمدکاظم. عالم آرای نادری(۱۳۶۴)، به تصحیح محمدامین ریاحی، زوار ج۲ ص۴۴۷.
۲. همان، ج۳ ص۱۰۵۷.
۳. همان، ص۱۱۹۶.
۴. همان، ج۲ ص۷۲۹.
⚜️ @IRAN_PATARMIC ⚜️
پاترم ایرانشَهری
🔻بازتاب ایده ایرانشهری در تاریخ نگاری و جهان بینی عصر نادرشاه افشار (شماره 9) #ایده_ایرانشهری #افشار_شناسی 🔹ایده ایران در فرهنگ عصر نادری (بخش اول) -۱- القاب ▪️القاب نادر آنگونه که از آثار و منابع تاریخی دست اول مانند جهانگشای نادری و عالم آرای نادری…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
پاترم ایرانشَهری
🔻بازتاب ایده ایرانشهری در تاریخ نگاری و جهان بینی عصر نادرشاه افشار (شماره 11)
#ایده_ایرانشهری
#افشار_شناسی
🔹ایده ایران در فرهنگ عصر نادری (بخش سوم/ پایانی)
-3- الگوبرداری از شاهنامه فردوسی
🟢تقلید از شاهنامه همچون دوره صفویه در دوره افشاریه نیز رواج دارد. شاید یکی از دلایل آن کوشش صفویان برای همهگیری و گسترش شاهنامه چه در حوزه هنری خطاطی، چه در حوزه هنر نگارگری و چه در بطن اجتماعی یعنی قهوه خانهها بود. مؤلف عالم آرای در وصف پیروزی نادر بر ترکان عثمانی در تبریز، یک مثنوی حماسی در توصیف این پیروزی میسراید و چنین میگوید:
ز بس خون که از تیغ شد آشکار
زمین گشت چون لاله کوهسار
روان شد در آن دشت و صحرا و کوه
ز خون یلان موجها کوه کوه
از آن رستخیز و از آن گیرودار
در آن روز محشر شده آشکار
هر آنکس که این چرخ را ساخته
بسی شعبده دور او باخته
ز ایران زمین نادر آرد پدید
کند صد هزاران چون آن ناپدید
دلیران ایران همه جنگجوی
پی قتل رومی نهادند روی
جهانآفرین تا جهان آفرید
چو نادر ز مادر نیامد پدید [1]
🟣عالم آرای در ذکر «انعطاف مرکب جهانگشا به عزم تسخیر قلعه موصل»، لشکر نادر را ضمن درآمدی حماسی در نظم آورده:
چون نادرشه آن خسرو سرفراز
ز کوکوت و ارول چو پرداخت کار
برافروخت کیخسروی بارگاه
به روی دلیران ایران سپاه [2]
🟢تاریخ عالم آرای نیز قطعات متعددی منظوم به صورت مثنوی و اغلب حماسی دارد که اکثر اوقات در شرح جنگهای نادر به نظم درآمده است. تقلید از شاهنامه و اسلوب شعری فردوسی در این مثنویها که بر وزن عروضی آن نیز هست موج میزند. برای نمونه محمدکاظم مروی در وصف شکست نادر از توپال پاشای عثمانی در جنگ کرکوک، مثنوی حماسی میسراید که به نظر میرسد با الگوگیری از شاهنامه فردوسی سروده شده است:
دو روی سپه مرکب انگیختند
دلیران به یکدیگر آویختند
ز خون، دشت و صحرا درآمد به موج
سپه اندر آن کشتی فوج فوج
از آن قیر گون شد رخ آفتاب
ستاره به موج اندرون شد حباب
سپهدار ایران شده مضطرب
چو دید بخت فیروز را منقلب
تو گویی قضا دست وی بسته بود
و یا اختر از وی برآشفته بود
سپه جملگی بود از قحط آب
چو ماهی به دریای خون پر زتاب
به یکباره آن لشکر پر شکوه
زجا آندر آمد، مانند کوه
جلو ریز یکسر به ایران سپاه
نهادند رو، با دل کینه خواه
وزین سو، دلیران ایرانزمین
که هر یک به مانند شیر عرین
زهر سو به دشمن در آویختند
همان خاک با خون در آمیختند
چون شد بخت فیروز اسکندری
نگونساز شد رایت نادری
عنان پیچ شد، شاه ایران سپاه
قضا را جز این نیست آیین و راه [3]
🟣نادر در نبرد دوم با توپال پاشا چیره شده و انتقام شکست قبلی را میستاند. در اینجا نیز محمدکاظم مروی صحنه نبرد را با توصیفات شاعرانه و حماسی روایت میکند:
ز غریدن توپ اژدر تفنگ
صدا رفت بر گند نیل رنگ
ز آواز توپ قیامت شکوه
بدرید دشت و بلرزید کوه
ز تیر دلیران آهن کمان
مشبک شده صفحه آسمان
ز تیغ دلیران سندان شکاف
بلرزید دل در بر کوه قاف
سکندر صفت، شاه جمشیدفر
بجنبید از قلب چون شیر نر
به پیش اندرون رایت نادری
به دست یلان طبل اسکندری
دلیران ایران به مانند کوه
به همپشتی هم همه همگروه
به قلب صف رومیان تاختند
از ایشان فراوان بینداختند [4]
🟢مناجات نادر با خداوند پیش از آغاز نبرد با عبدالله پاشای کوپورلو عثمانی نیز هم یادآور سنت پهلوانان شاهنامه است که پیش از نبرد به مناجات میپرداختند و هم اهمیت پیروزی در نبرد با ترکان عثمانی میرساند. روایت این مناجات چنین است:
الهی تویی رهبر و رهنما
تویی جرم بخشای هر بینوا
تویی پادشاه زمین و زمان
تویی دادرس، هر کس بیکسان
تو کردی مرا در جهان برقرار
تو کردی مرا نادر روزگار
به ایرانزمینم چو کردی بلند
به فضلت به دو پای من رونق ببند [5]
📚منابع:
۱. مروی، محمدکاظم. عالم آرای نادری(۱۳۶۴)، به تصحیح محمدامین ریاحی، زوار ج۱ ص۱۴۶.
۲. همان، ج۳ ص۹۰۷.
۳. همان، ج۱ ص۲۹۱.
۴. همان، ص۳۲۸.
۵. همان، ص۳۹۷.
⚜️ @IRAN_PATARMIC ⚜️
#ایده_ایرانشهری
#افشار_شناسی
🔹ایده ایران در فرهنگ عصر نادری (بخش سوم/ پایانی)
-3- الگوبرداری از شاهنامه فردوسی
🟢تقلید از شاهنامه همچون دوره صفویه در دوره افشاریه نیز رواج دارد. شاید یکی از دلایل آن کوشش صفویان برای همهگیری و گسترش شاهنامه چه در حوزه هنری خطاطی، چه در حوزه هنر نگارگری و چه در بطن اجتماعی یعنی قهوه خانهها بود. مؤلف عالم آرای در وصف پیروزی نادر بر ترکان عثمانی در تبریز، یک مثنوی حماسی در توصیف این پیروزی میسراید و چنین میگوید:
ز بس خون که از تیغ شد آشکار
زمین گشت چون لاله کوهسار
روان شد در آن دشت و صحرا و کوه
ز خون یلان موجها کوه کوه
از آن رستخیز و از آن گیرودار
در آن روز محشر شده آشکار
هر آنکس که این چرخ را ساخته
بسی شعبده دور او باخته
ز ایران زمین نادر آرد پدید
کند صد هزاران چون آن ناپدید
دلیران ایران همه جنگجوی
پی قتل رومی نهادند روی
جهانآفرین تا جهان آفرید
چو نادر ز مادر نیامد پدید [1]
🟣عالم آرای در ذکر «انعطاف مرکب جهانگشا به عزم تسخیر قلعه موصل»، لشکر نادر را ضمن درآمدی حماسی در نظم آورده:
چون نادرشه آن خسرو سرفراز
ز کوکوت و ارول چو پرداخت کار
برافروخت کیخسروی بارگاه
به روی دلیران ایران سپاه [2]
🟢تاریخ عالم آرای نیز قطعات متعددی منظوم به صورت مثنوی و اغلب حماسی دارد که اکثر اوقات در شرح جنگهای نادر به نظم درآمده است. تقلید از شاهنامه و اسلوب شعری فردوسی در این مثنویها که بر وزن عروضی آن نیز هست موج میزند. برای نمونه محمدکاظم مروی در وصف شکست نادر از توپال پاشای عثمانی در جنگ کرکوک، مثنوی حماسی میسراید که به نظر میرسد با الگوگیری از شاهنامه فردوسی سروده شده است:
دو روی سپه مرکب انگیختند
دلیران به یکدیگر آویختند
ز خون، دشت و صحرا درآمد به موج
سپه اندر آن کشتی فوج فوج
از آن قیر گون شد رخ آفتاب
ستاره به موج اندرون شد حباب
سپهدار ایران شده مضطرب
چو دید بخت فیروز را منقلب
تو گویی قضا دست وی بسته بود
و یا اختر از وی برآشفته بود
سپه جملگی بود از قحط آب
چو ماهی به دریای خون پر زتاب
به یکباره آن لشکر پر شکوه
زجا آندر آمد، مانند کوه
جلو ریز یکسر به ایران سپاه
نهادند رو، با دل کینه خواه
وزین سو، دلیران ایرانزمین
که هر یک به مانند شیر عرین
زهر سو به دشمن در آویختند
همان خاک با خون در آمیختند
چون شد بخت فیروز اسکندری
نگونساز شد رایت نادری
عنان پیچ شد، شاه ایران سپاه
قضا را جز این نیست آیین و راه [3]
🟣نادر در نبرد دوم با توپال پاشا چیره شده و انتقام شکست قبلی را میستاند. در اینجا نیز محمدکاظم مروی صحنه نبرد را با توصیفات شاعرانه و حماسی روایت میکند:
ز غریدن توپ اژدر تفنگ
صدا رفت بر گند نیل رنگ
ز آواز توپ قیامت شکوه
بدرید دشت و بلرزید کوه
ز تیر دلیران آهن کمان
مشبک شده صفحه آسمان
ز تیغ دلیران سندان شکاف
بلرزید دل در بر کوه قاف
سکندر صفت، شاه جمشیدفر
بجنبید از قلب چون شیر نر
به پیش اندرون رایت نادری
به دست یلان طبل اسکندری
دلیران ایران به مانند کوه
به همپشتی هم همه همگروه
به قلب صف رومیان تاختند
از ایشان فراوان بینداختند [4]
🟢مناجات نادر با خداوند پیش از آغاز نبرد با عبدالله پاشای کوپورلو عثمانی نیز هم یادآور سنت پهلوانان شاهنامه است که پیش از نبرد به مناجات میپرداختند و هم اهمیت پیروزی در نبرد با ترکان عثمانی میرساند. روایت این مناجات چنین است:
الهی تویی رهبر و رهنما
تویی جرم بخشای هر بینوا
تویی پادشاه زمین و زمان
تویی دادرس، هر کس بیکسان
تو کردی مرا در جهان برقرار
تو کردی مرا نادر روزگار
به ایرانزمینم چو کردی بلند
به فضلت به دو پای من رونق ببند [5]
📚منابع:
۱. مروی، محمدکاظم. عالم آرای نادری(۱۳۶۴)، به تصحیح محمدامین ریاحی، زوار ج۱ ص۱۴۶.
۲. همان، ج۳ ص۹۰۷.
۳. همان، ج۱ ص۲۹۱.
۴. همان، ص۳۲۸.
۵. همان، ص۳۹۷.
⚜️ @IRAN_PATARMIC ⚜️
پاترم ایرانشَهری
🔻بازتاب ایده ایرانشهری در تاریخ نگاری و جهان بینی عصر نادرشاه افشار (شماره 11) #ایده_ایرانشهری #افشار_شناسی 🔹ایده ایران در فرهنگ عصر نادری (بخش سوم/ پایانی) -3- الگوبرداری از شاهنامه فردوسی 🟢تقلید از شاهنامه همچون دوره صفویه در دوره افشاریه نیز رواج…
🔻بازتاب ایده ایرانشهری در تاریخ نگاری و جهان بینی عصر نادرشاه افشار (شماره 12)
#ایده_ایرانشهری
#افشار_شناسی
🔹نبرد بخارا و دوگانه ایران - توران
🟢نادرشاه و دستگاه حکومتیاش هر چند دارای خاستگاه ایلی ترکمانی و قزلباشی هم بودند، اما در مقام حکومتداری و مسند دولت چیزی جز ایران در تصورشان نمیگنجید، چنان که خواهیم آورد این جادوی فرهنگ ایران بود که در کنار یک هسته سخت نژادی، زبانی و تمدنی تازه واردان را مانند معجونی در «دیگ جوشان» ادغام کرده و فرهنگی جدید و نوین به نام «ایرانیت» به آنها میداد. تصویرگری که مورخ عالم آراء از نبرد نادرشاه با ازبکان بخارا به سرکردگی ابوالفیضخان دارد، نشان میدهد که چگونه سپاه نادر خود را در خدمت ایران میدیدند و در مواجهه با ازبکان خاطره دوگانه تاریخی ایران - توران در ذهن لشکر نادر زنده میشد در حالی که بخشی از همین سپاه به لحاظ تاریخی و زبان و احتمالاً نژادی به همان تورانیان نزدیکتر بودند اما به لحاظ «سرزمینی» ایرانی شده و خود را در خدمت ایران میدیدند. بخش منظوم روایت نبرد بخارا در عالم آراء چنین روایتی به دست میدهد که سپاه نادر در مصاف با ازبکان خاطره تاریخی جنگهای ایران و توران را مجسم میکند و در مقام سردارانی چون «رستم» درصدد دفاع از ایران هستند:
دگرباره آن خسرو تاجدار
چو خورشید به چرخ برین شد سوار
به آهنگ تسخیر تورانیان
چو رعدی که شور افکند در جهان
همه نامداران ایران زمین
همه پردلان و همه خشمگین
به آیین رستم همه جنگجوی
همه نامدار و همه تندخوی
نهادند رو اندر آن کارزار
که آرند از جان ترکان دمار [1]
🟣و در توصیف جنگ دیگر با ازبکان یکبار دیگر همین تعبیرات با الهام از حافظه تاریخی و دوگانه ایران - توران به کار میرود:
دلیران ایران و تورانیان
به هم ریختند همچو باد خزان
تن و تارک ترکها بیدریغ
شده چاک چاک از چکاچاک تیغ [2]
📚منابع:
۱. مروی، محمدکاظم. عالم آرای نادری(۱۳۶۴)، به تصحیح محمدامین ریاحی، زوار ج۲ ص۷۸۹-۹۰.
۲. همان، ۷۹۱-۹۲.
⚜️ @IRAN_PATARMIC ⚜️
#ایده_ایرانشهری
#افشار_شناسی
🔹نبرد بخارا و دوگانه ایران - توران
🟢نادرشاه و دستگاه حکومتیاش هر چند دارای خاستگاه ایلی ترکمانی و قزلباشی هم بودند، اما در مقام حکومتداری و مسند دولت چیزی جز ایران در تصورشان نمیگنجید، چنان که خواهیم آورد این جادوی فرهنگ ایران بود که در کنار یک هسته سخت نژادی، زبانی و تمدنی تازه واردان را مانند معجونی در «دیگ جوشان» ادغام کرده و فرهنگی جدید و نوین به نام «ایرانیت» به آنها میداد. تصویرگری که مورخ عالم آراء از نبرد نادرشاه با ازبکان بخارا به سرکردگی ابوالفیضخان دارد، نشان میدهد که چگونه سپاه نادر خود را در خدمت ایران میدیدند و در مواجهه با ازبکان خاطره دوگانه تاریخی ایران - توران در ذهن لشکر نادر زنده میشد در حالی که بخشی از همین سپاه به لحاظ تاریخی و زبان و احتمالاً نژادی به همان تورانیان نزدیکتر بودند اما به لحاظ «سرزمینی» ایرانی شده و خود را در خدمت ایران میدیدند. بخش منظوم روایت نبرد بخارا در عالم آراء چنین روایتی به دست میدهد که سپاه نادر در مصاف با ازبکان خاطره تاریخی جنگهای ایران و توران را مجسم میکند و در مقام سردارانی چون «رستم» درصدد دفاع از ایران هستند:
دگرباره آن خسرو تاجدار
چو خورشید به چرخ برین شد سوار
به آهنگ تسخیر تورانیان
چو رعدی که شور افکند در جهان
همه نامداران ایران زمین
همه پردلان و همه خشمگین
به آیین رستم همه جنگجوی
همه نامدار و همه تندخوی
نهادند رو اندر آن کارزار
که آرند از جان ترکان دمار [1]
🟣و در توصیف جنگ دیگر با ازبکان یکبار دیگر همین تعبیرات با الهام از حافظه تاریخی و دوگانه ایران - توران به کار میرود:
دلیران ایران و تورانیان
به هم ریختند همچو باد خزان
تن و تارک ترکها بیدریغ
شده چاک چاک از چکاچاک تیغ [2]
📚منابع:
۱. مروی، محمدکاظم. عالم آرای نادری(۱۳۶۴)، به تصحیح محمدامین ریاحی، زوار ج۲ ص۷۸۹-۹۰.
۲. همان، ۷۹۱-۹۲.
⚜️ @IRAN_PATARMIC ⚜️
پاترم ایرانشَهری
🔻بازتاب ایده ایرانشهری در تاریخ نگاری و جهان بینی عصر نادرشاه افشار (شماره 12) #ایده_ایرانشهری #افشار_شناسی 🔹نبرد بخارا و دوگانه ایران - توران 🟢نادرشاه و دستگاه حکومتیاش هر چند دارای خاستگاه ایلی ترکمانی و قزلباشی هم بودند، اما در مقام حکومتداری و مسند…
🔻بازتاب ایده ایرانشهری در تاریخ نگاری و جهان بینی عصر نادرشاه افشار (شماره 13/پایانی)
#ایده_ایرانشهری
#افشار_شناسی
🔹نتیجه گیری
🟣هدف نهایی این نوشتار بررسی چگونگی «استمرار تاریخی اندیشه سیاسی و تمدن ایران» از دوره ای به دوره دیگر بود. این استمرار و تداوم در هر دوره ای به شکل خاص انجام یافته و در نهایت موفق شده است بقای سرزمینی ایران را تضمین کند. بررسی «ایده ایرانشهر» در عصر نادری با تفکیک دو مقوله و خط سیر اصلی مقرون به نتیجه است. از نظر عناصر بر سازنده اندیشه سیاسی ایرانشهری در حکومت داری افشاریه، باید گفت نبود مشروعیت مهم بدلیل پیشینه نادر و «اوضاع سیاسی-اجتماعی» آن روزگار و نبود دادههای کافی درباره سیستم حکومتداری و مهمتر از آن استبداد نادری در اواخر مانع از درک کامل تبلور اندیشه سیاسی ایرانشهری میشنود، که آن وزارت، دیانت، عدالت و فر ایزدی جایگاه مهمی داشتند.
🟢اما ذهنیت حاكم بر تاریخنگاری زمانه و بقایای دیوان و منشیان در استمرار نظام معنایی ایرانشهری مؤثر بوده است. جنگ سالاری و ناآگاهی نادر و «ایلات» غیرآریایی حاضر در طبقه قدرت، احتمالاً از دلایل دیگر این ضعف بودند. این ایلات به لحاظ «سرزمینی ایرانی» شده بودند به لحاظ «آگاهی تمدنی» نسبت به سنت «دیوان و دولت» در درجه ضعیفی قرار داشتند. ولی این پیوند سرزمینی بود که باعث علاقه افشارها به تاریخ باستانی ایران و بخصوص دولتهای کیانی و ساسانی میشد. یکی از مشخصه های بارز تمدن ایرانی نقش حیاتی عنصر جغرافیایی «سرزمین» در شکل دهی به هویت ملی بود به این معنا که سازندگان اولیه تمدن و سرزمین ایران (آریاییها) چنان غنائی از راه فرهنگ به سرزمین تزریق کردند که هم تازه واردان را می پذیرفت و هم به واسطه زیست بلندمدت در این جغرافیا آنها را به سمت «ایرانی شدن» سوق میداد.
🟢بدین ترتیب هر چند که نیاکان نادر از خاستگاه دیگری وارد ایران شدند اما به واسطه زندگی در «سرزمین مشترک» از سوی جامعه پذیرفته شده و نسل آینده آنها زیست خود را به عنوان ایرانی آغاز کردند. با این همه نمیتوان انتظار داشت که آگاهی تمدنی این ایلات با دهقان زاده و نجبای ایرانی یکسان بوده باشد ولی از نظر جاری بودن «ایده ایران» در تاریخ نگاری دوره افشار علائم زیادی از بار «هویتی ایران خواهانه» قابل مشاهده است که فرضیه «استمرار تاریخی ایران» را اثبات می کند. دوره نادری از از نظر وجوه کلان به ویژه وجوه نظامی و ژئوپلیتیک استمرار دوره صفوی بود. ترکان ازبک و عثمانی، همچون دوره صفوی یک تهدید دائمی برای بقای دولت محسوب شدند و نادر بخش بزرگی از زندگی جنگی خود را صرف مقابله با این تهدیدات کرد. در این دوره تهدیدی جدی به نام روس، به مرزهای ایران رسید و نادرشاه توانست موقتاً فشار آنها را دفع کند که با فروپاشی دولت مستعجلش، این تلاشها ناکام ماند.
⚜️ @IRAN_PATARMIC ⚜️
#ایده_ایرانشهری
#افشار_شناسی
🔹نتیجه گیری
🟣هدف نهایی این نوشتار بررسی چگونگی «استمرار تاریخی اندیشه سیاسی و تمدن ایران» از دوره ای به دوره دیگر بود. این استمرار و تداوم در هر دوره ای به شکل خاص انجام یافته و در نهایت موفق شده است بقای سرزمینی ایران را تضمین کند. بررسی «ایده ایرانشهر» در عصر نادری با تفکیک دو مقوله و خط سیر اصلی مقرون به نتیجه است. از نظر عناصر بر سازنده اندیشه سیاسی ایرانشهری در حکومت داری افشاریه، باید گفت نبود مشروعیت مهم بدلیل پیشینه نادر و «اوضاع سیاسی-اجتماعی» آن روزگار و نبود دادههای کافی درباره سیستم حکومتداری و مهمتر از آن استبداد نادری در اواخر مانع از درک کامل تبلور اندیشه سیاسی ایرانشهری میشنود، که آن وزارت، دیانت، عدالت و فر ایزدی جایگاه مهمی داشتند.
🟢اما ذهنیت حاكم بر تاریخنگاری زمانه و بقایای دیوان و منشیان در استمرار نظام معنایی ایرانشهری مؤثر بوده است. جنگ سالاری و ناآگاهی نادر و «ایلات» غیرآریایی حاضر در طبقه قدرت، احتمالاً از دلایل دیگر این ضعف بودند. این ایلات به لحاظ «سرزمینی ایرانی» شده بودند به لحاظ «آگاهی تمدنی» نسبت به سنت «دیوان و دولت» در درجه ضعیفی قرار داشتند. ولی این پیوند سرزمینی بود که باعث علاقه افشارها به تاریخ باستانی ایران و بخصوص دولتهای کیانی و ساسانی میشد. یکی از مشخصه های بارز تمدن ایرانی نقش حیاتی عنصر جغرافیایی «سرزمین» در شکل دهی به هویت ملی بود به این معنا که سازندگان اولیه تمدن و سرزمین ایران (آریاییها) چنان غنائی از راه فرهنگ به سرزمین تزریق کردند که هم تازه واردان را می پذیرفت و هم به واسطه زیست بلندمدت در این جغرافیا آنها را به سمت «ایرانی شدن» سوق میداد.
🟢بدین ترتیب هر چند که نیاکان نادر از خاستگاه دیگری وارد ایران شدند اما به واسطه زندگی در «سرزمین مشترک» از سوی جامعه پذیرفته شده و نسل آینده آنها زیست خود را به عنوان ایرانی آغاز کردند. با این همه نمیتوان انتظار داشت که آگاهی تمدنی این ایلات با دهقان زاده و نجبای ایرانی یکسان بوده باشد ولی از نظر جاری بودن «ایده ایران» در تاریخ نگاری دوره افشار علائم زیادی از بار «هویتی ایران خواهانه» قابل مشاهده است که فرضیه «استمرار تاریخی ایران» را اثبات می کند. دوره نادری از از نظر وجوه کلان به ویژه وجوه نظامی و ژئوپلیتیک استمرار دوره صفوی بود. ترکان ازبک و عثمانی، همچون دوره صفوی یک تهدید دائمی برای بقای دولت محسوب شدند و نادر بخش بزرگی از زندگی جنگی خود را صرف مقابله با این تهدیدات کرد. در این دوره تهدیدی جدی به نام روس، به مرزهای ایران رسید و نادرشاه توانست موقتاً فشار آنها را دفع کند که با فروپاشی دولت مستعجلش، این تلاشها ناکام ماند.
⚜️ @IRAN_PATARMIC ⚜️