🔵توسعه نفت محور: نقش «سوکار» در اقتصاد جمهوری آذربایجان
#اکوتهران
🔸اقتصاد جمهوری آذربایجان در دو دهه گذشته رشد قابلتوجهی را تجربه کرده است و صنایع نفت و گاز این کشور در آن نقش محوری داشته اند. در این میان، شرکت سوکار به عنوان تنها بازوی دولت جمهوری آذربایجان در حوزه نفت و گاز، پیشبرنده اصلی این توسعه بوده است. سوکار همچنین تامین مالی صندوق دولتی نفت آذربایجان (سوفاز) را بر عهده دارد که پیشبرنده اقدامات زیرساختی و توسعهای بسیاری همچون شبکه آبیاری آبشرون-سامور و خط ریلی باکو-تفلیس-قارص بود و ارزش تقریبی داراییهای آن به بیش از ۶۱ میلیارد دلار میرسد.
🔹براساس برآوردها، درآمد سوکار در سال ۲۰۲۲ بالغ بر ۴۰ میلیارد دلار بوده است. فعالیتهای سوکار دربرگیرنده صنایعی است که قریب به ۳۰ الی ۳۵ درصد تولید ناخالص داخلی جمهوری آذربایجان و حدود ۹۰ درصد درآمد صادراتی این کشور را شامل میشوند. نفت آذربایجان که با پیروزی بلشوئیکها در ابتدای قرن بیستم ملی شد، پس از فروپاشی شوروی و تشکیل جمهوری آذربایجان نیز ملی مانده است و شرکت نفت دولتی جمهوری آذربایجان که با مخفف انگلیسی نام خود یعنی سوکار در مجامع بینالمللی شناخته میشود، در سالهای ابتدایی استقلال از ادغام دو شرکت دولتی آذرینفت و آذرنفتکیمیا تاسیس گردید.
🔹نحوه همکاری سوکار با شرکتهای بینالمللی مبتنی بر قراردادهای مشارکت در تولید (PSAs) است و از این منظر، با الگوی مرسوم در روسیه و قزاقستان متفاوت محسوب میشود. انعقاد قرارداد میدان «آذری-چیراغ-گونشلی» در سال ۱۹۹۴ را باید نقطه عطفی در حیات سوکار دانست که با مشارکت ۱۳ شرکت خارجی از جمله بیپی و ۸ کشور مختلف انجام پذیرفت.
🔹حیدر علیاف از این قرارداد با عنوان «قرارداد قرن» یاد کرده است و رئیسجمهور کنونی جمهوری آذربایجان، الهام علیاف، نیز در زمان انعقاد آن نائب رئیس سوکار بود. از آنجا که عزل و نصب هیئت مدیره این شرکت در اختیار رئیسجمهور بوده، خاندان علیاف از همان زمان بر سوکار سلطه کامل دارند. مشارکت در تولید با شرکتهای بینالمللی را باید یکی از کلیدیترین اقدامات برای توسعه نفتمحور در آذربایجان دانست. در زمان انعقاد قرارداد پیشگفته، تولید ناخالص داخلی جمهوری آذربایجان ۱.۲ میلیارد دلار برآورد میشد و این رقم پس از سی سال به ۷۲.۳ میلیارد دلار رسیده است.
🔹سوکار و سوفاز را باید نهادهای اصلی و محوری در توسعه شبکه وسیعی از خطوط لوله با هدف صادرات دانست که عبارتند از:
(۱) خط لوله نفت باکو-تفلیس-جیهان (BTC) با ظرفیت یک میلیون بشکه؛
(۲) کریدور گاز جنوبی (SGC) متشکل از دو خط لوله TANAP و TAP با صادرات سالانه ۱۶ میلیارد متر مکعب گاز به اروپا و برنامه توسعه به ۳۱ میلیارد متر مکعب؛
(۳) خط لوله نفت باکو-سوپسا با ظرفیت ۱۴۵ هزار بشکه در روز؛
(۴) خط لوله نفت باکو-نووروسیسک با ظرفیت ۱۰۰ هزار بشکه در روز.
🔹سوکار مالک تنها پالایشگاه جمهوری آذربایجان، با ظرفیت پالایش روزانه ۱۲۰ هزار بشکه است و با سرمایهگذاری ۷ میلیارد دلاری خود در ازمیر ترکیه، پالایشگاهی با ظرفیت ۲۰۰ هزار بشکه تاسیس نموده و اکنون علاوه بر تامین نیازهای داخلی فرآورده، بازیگری موفق در صادرات آن است و مراکز عرضه اختصاصی سوخت خود را در رومانی و گرجستان برپا ساخته است. با پشتیبانی شرکت سوکار، دو مجموعه سوکار پلیمر در آذربایجان و شرکت پتکیم ترکیه نیز وارد رقابتهای منطقهای محصولات پتروشیمی شده اند.
🔹فعالیتهای سوکار به حوزه نفت و گاز محدود نمانده و این شرکت در سالهای اخیر دست به تاسیس شرکت «سوکار گرین» با تمرکز بر حوزه انرژی تجدیدپذیر زده است و به تازگی برای احداث سه نیروگاه تجدیدپذیر با شرکت «مصدر» امارات به توافق رسیده است. در مجموع، میتوان مدعی شد که نقشآفرینی سوکار در اقتصاد آذربایجان اکنون بر سه هدف راهبردی استوار است: (۱) افزایش ظرفیت صادرات گاز؛ (۲) متنوعسازی درآمدها و تکمیل زنجیره صادراتی در صنایع نفتی و (۳) توسعه انرژیهای تجدیدپذیر. هر چند که مخالفان برگزاری COP29 در آذربایجان، راهبرد سوم را تاکتیکی برای تحقق راهبرد اول دانستهاند.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/140
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#اکوتهران
🔸اقتصاد جمهوری آذربایجان در دو دهه گذشته رشد قابلتوجهی را تجربه کرده است و صنایع نفت و گاز این کشور در آن نقش محوری داشته اند. در این میان، شرکت سوکار به عنوان تنها بازوی دولت جمهوری آذربایجان در حوزه نفت و گاز، پیشبرنده اصلی این توسعه بوده است. سوکار همچنین تامین مالی صندوق دولتی نفت آذربایجان (سوفاز) را بر عهده دارد که پیشبرنده اقدامات زیرساختی و توسعهای بسیاری همچون شبکه آبیاری آبشرون-سامور و خط ریلی باکو-تفلیس-قارص بود و ارزش تقریبی داراییهای آن به بیش از ۶۱ میلیارد دلار میرسد.
🔹براساس برآوردها، درآمد سوکار در سال ۲۰۲۲ بالغ بر ۴۰ میلیارد دلار بوده است. فعالیتهای سوکار دربرگیرنده صنایعی است که قریب به ۳۰ الی ۳۵ درصد تولید ناخالص داخلی جمهوری آذربایجان و حدود ۹۰ درصد درآمد صادراتی این کشور را شامل میشوند. نفت آذربایجان که با پیروزی بلشوئیکها در ابتدای قرن بیستم ملی شد، پس از فروپاشی شوروی و تشکیل جمهوری آذربایجان نیز ملی مانده است و شرکت نفت دولتی جمهوری آذربایجان که با مخفف انگلیسی نام خود یعنی سوکار در مجامع بینالمللی شناخته میشود، در سالهای ابتدایی استقلال از ادغام دو شرکت دولتی آذرینفت و آذرنفتکیمیا تاسیس گردید.
🔹نحوه همکاری سوکار با شرکتهای بینالمللی مبتنی بر قراردادهای مشارکت در تولید (PSAs) است و از این منظر، با الگوی مرسوم در روسیه و قزاقستان متفاوت محسوب میشود. انعقاد قرارداد میدان «آذری-چیراغ-گونشلی» در سال ۱۹۹۴ را باید نقطه عطفی در حیات سوکار دانست که با مشارکت ۱۳ شرکت خارجی از جمله بیپی و ۸ کشور مختلف انجام پذیرفت.
🔹حیدر علیاف از این قرارداد با عنوان «قرارداد قرن» یاد کرده است و رئیسجمهور کنونی جمهوری آذربایجان، الهام علیاف، نیز در زمان انعقاد آن نائب رئیس سوکار بود. از آنجا که عزل و نصب هیئت مدیره این شرکت در اختیار رئیسجمهور بوده، خاندان علیاف از همان زمان بر سوکار سلطه کامل دارند. مشارکت در تولید با شرکتهای بینالمللی را باید یکی از کلیدیترین اقدامات برای توسعه نفتمحور در آذربایجان دانست. در زمان انعقاد قرارداد پیشگفته، تولید ناخالص داخلی جمهوری آذربایجان ۱.۲ میلیارد دلار برآورد میشد و این رقم پس از سی سال به ۷۲.۳ میلیارد دلار رسیده است.
🔹سوکار و سوفاز را باید نهادهای اصلی و محوری در توسعه شبکه وسیعی از خطوط لوله با هدف صادرات دانست که عبارتند از:
(۱) خط لوله نفت باکو-تفلیس-جیهان (BTC) با ظرفیت یک میلیون بشکه؛
(۲) کریدور گاز جنوبی (SGC) متشکل از دو خط لوله TANAP و TAP با صادرات سالانه ۱۶ میلیارد متر مکعب گاز به اروپا و برنامه توسعه به ۳۱ میلیارد متر مکعب؛
(۳) خط لوله نفت باکو-سوپسا با ظرفیت ۱۴۵ هزار بشکه در روز؛
(۴) خط لوله نفت باکو-نووروسیسک با ظرفیت ۱۰۰ هزار بشکه در روز.
🔹سوکار مالک تنها پالایشگاه جمهوری آذربایجان، با ظرفیت پالایش روزانه ۱۲۰ هزار بشکه است و با سرمایهگذاری ۷ میلیارد دلاری خود در ازمیر ترکیه، پالایشگاهی با ظرفیت ۲۰۰ هزار بشکه تاسیس نموده و اکنون علاوه بر تامین نیازهای داخلی فرآورده، بازیگری موفق در صادرات آن است و مراکز عرضه اختصاصی سوخت خود را در رومانی و گرجستان برپا ساخته است. با پشتیبانی شرکت سوکار، دو مجموعه سوکار پلیمر در آذربایجان و شرکت پتکیم ترکیه نیز وارد رقابتهای منطقهای محصولات پتروشیمی شده اند.
🔹فعالیتهای سوکار به حوزه نفت و گاز محدود نمانده و این شرکت در سالهای اخیر دست به تاسیس شرکت «سوکار گرین» با تمرکز بر حوزه انرژی تجدیدپذیر زده است و به تازگی برای احداث سه نیروگاه تجدیدپذیر با شرکت «مصدر» امارات به توافق رسیده است. در مجموع، میتوان مدعی شد که نقشآفرینی سوکار در اقتصاد آذربایجان اکنون بر سه هدف راهبردی استوار است: (۱) افزایش ظرفیت صادرات گاز؛ (۲) متنوعسازی درآمدها و تکمیل زنجیره صادراتی در صنایع نفتی و (۳) توسعه انرژیهای تجدیدپذیر. هر چند که مخالفان برگزاری COP29 در آذربایجان، راهبرد سوم را تاکتیکی برای تحقق راهبرد اول دانستهاند.
🌐https://institutetehran.com/art/140
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹با بازگشت تیم مذاکرهکننده اسرائیلی از قطر، مذاکرات مثبت و پیشرفتهای ملموس میان اسرائیل و حماس، با موانع جدیدی روبهرو شده است. در روزهای گذشته، رسانهها از پیشرفت ۹۰درصدی مذاکرات خبر داده بودند، اما همچنان برخی مسائل حساس و کلیدی میان دو طرف وجود دارد. این مسائل شامل فرآیند آزادی اسیران اسرائیلی و وضعیت حضور نظامی اسرائیل در منطقه استراتژیک کریدور فیلادلفیا میشود. یکی دیگر از موضوعات مورد اختلاف، طرح ایجاد یک منطقه حائل به عرض چند کیلومتر در امتداد مرز غزه و اسرائیل است.
💢مسئله فهرست اسرای اسرائیلی
🔸علیرغم روند مثبت اولیه، نتانیاهو روز گذشته دستور داد تیم مذاکرهکننده اسرائیلی به اراضی اشغالی بازگردد تا مشورتهای داخلی صورت گیرد. رسانههای عبری دلیل این تصمیم را «عدم همکاری حماس» در ارائه فهرست اسیران زنده و مرده که حماس قرار بود در مرحله نخست توافق و پس از اجرایی شدن آن، ارائه دهد عنوان کردهاند.
🔸تلویزیون اسرائیل در گزارشهایی اعلام کرده که حماس در تلاش است تا از مذاکرات به عنوان ابزاری برای دستیابی به «دستاوردهای بزرگ» استفاده کند و پس از آن فهرست اسیران را ارائه دهد. همچنین، روزنامه اسرائیل هیوم به نقل از یک مقام ارشد اسرائیلی، مدعی شده که حماس پس از نرمشهای مقطعی در مذاکرات، اکنون به مواضع قبلی خود برگشته و بار دیگر خواسته است که پایان جنگ به عنوان پیششرط آغاز مرحله اول توافق قرار گیرد.
🔸اگر این ادعا درست باشد، تغییر موضع حماس میتواند تلاشی برای جلوگیری از تحمیل شروط جدید اسرائیل در مذاکرات تلقی شود، چرا که اسرائیل در ماههای اخیر از تاکتیک افزایش شروط بهعنوان راهی برای کسب امتیازات بیشتر استفاده کرده است. در این میان، نتانیاهو نیز در نشست اخیر کنست اعلام کرده بود که مذاکرات به پیشرفتهایی دست یافتهاند، اما تأکید کرد که مشخص نیست به چه زمانی برای رسیدن به نتیجه نهایی نیاز خواهد بود.
💢مفاد توافق اولیه
🔸در حال حاضر، توافق اولیه بر سر مبادله ۲۰زندانی فلسطینی به ازای هر نظامی زن اسرائیلی صورت گرفته است. اسامی این زندانیان هنوز مشخص نیست، اما گفته میشود که این افراد از میان حدود ۴۰۰زندانی دارای بیش از ۲۵سال محکومیت حبس انتخاب خواهند شد. در ابتدا نامهایی چون مروان برغوثی و احمد سعدا نیز در فهرست فلسطینیانی که قرار است آزاد شوند، آمده بود، ولی این خبر تکذیب شد. بهنظر میرسد که در صورت اجرایی شدن توافق، برخی از این زندانیان نیز آزاد خواهند شد.
🔸اسرای اسرائیلی نیز در سه مرحله تدریجی آزاد خواهند شد، اما حماس با آزادی فوری آنها مخالفت کرده است. از مجموع ۹۶اسیر اسرائیلی، گمان میرود ۶۲نفر زنده باشند و ۳۴نفر دیگر در جریان حملات اسرائیل و دیگر تحولات کشته شدهاند. به این ترتیب، آزادسازی تدریجی این اسیران در مرحلههای مختلف انجام خواهد شد.
🔸بخش دیگری از مذاکرات به وضعیت غزه و حضور نظامی اسرائیل در این منطقه مربوط میشود. قرار است با توافقهای جدید، ساکنان شمال غزه بتوانند به خانههای خود بازگردند و روند ورود کمکهای بشردوستانه به غزه با نظارت مصر و قطر از سر گرفته شود. در این راستا، تعداد کامیونهای حامل کمکهای بشردوستانه به ۵۰۰کامیون در روز افزایش خواهد یافت.
🔸اما اعلام پایان رسمی جنگ ۱۴ماهه به تأخیر خواهد افتاد تا مرحله سوم توافق اجرایی شود. در این مرحله، کمیتهای از نیروهای تکنوکرات فلسطینی که وابستگی به حماس یا دیگر گروههای فلسطینی ندارند، با حمایت گروههای مختلف سیاسی، مسئولیت اداره امور را بر عهده خواهند گرفت.
💢چشمانداز توافق نهایی
🔸در هفتههای اخیر، ایالات متحده، قطر و مصر تلاشهای خود را برای میانجیگری از سر گرفتهاند و گزارشهایی از تمایل بیشتر هر دو طرف برای رسیدن به توافق منتشر شده است. در ماه اکتبر(مهرماه) پیشنهاد آتش بس کوتاهمدت داده شده بود که از سوی حماس رد شد.
🔸حماس و دیگر گروههای فلسطینی بر این باورند که دستیابی به آتشبس در غزه «از هر زمان دیگری نزدیکتر است»، به شرطی که اسرائیل شروط جدیدی تحمیل نکند. این گروهها در بیانیهای، اشاره کردهاند که در روز جمعه جلسهای در قاهره برگزار شده است که در آن نمایندگانی از حماس، جهاد و جبهه خلق حضور داشتهاند.
🌐https://institutetehran.com/art/141
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️درسهایی که چین از جنگ اوکراین فرا گرفت
◾️دیفنس وان
📝تای گراهام – پیتر سینگر
#تهران_ریویو
🔸جنگ اوکراین برای ارتش آزادیبخش خلق چین تنها یک نبرد نیست که باید از دور نظارهگرش بود؛ بلکه همچون یک آزمایشگاه واقعی است تا چین الزامات راهبردی مورد نظر خود را بیاموزد. ارتش چین در حال تحلیل و تطبیق درسهای این جنگ، از ازدحام پهپادها تا جنگافزارهای الکترونیک است تا رویکرد خود به منازعات را اصلاح نموده و یا تغییر دهد؛ تفاوتی هم نمیکند این منازعه تایوان باشد یا هیمالیا و یا فراتر از آن.
🔹منازعه اوکراین، نقش پهپادها را در تغییر بازی جنگ مدرن، مخصوصاً در جمعآوری اطلاعات، هدفگیری دقیق و اشباع توان مقابله سامانههای دفاعی دشمن برجسته کرده است. ارتش چین به دنبال توسعه و ارتقای انواع مختلفی از پهپادها، از جمله:
1️⃣پهپادهای مقرون بهصرفه و قابل گسترش برای حملات با تعداد بالا؛
2️⃣پهپادهایی که تولید آنها از موفقیتهای روسیه و اوکراین در شکستدادن دفاع هوایی دشمن از طریق ضربات هماهنگ و دقیق الهام میگیرند؛
3️⃣پهپادهایی با دید اول شخص که مزیت تاکتیکی خود را در اوکراین برای حملات کوتاهبرد و شناسایی نشان دادند.
🔹نیروی هوایی ارتش چین اخیراً اعلام کرد که در سراسر این کشور رقابت برای طراحی پهپادهایی وجود دارد که قادر به هوانوردی خودکار، هدفگیری دقیق، جنگ الکترونیک، شناسایی گسترده، حمله با تعداد بالای هماهنگ و حمایت لجستیک هستند. این راهبرد، در راستای هدف بزرگتر چین برای کسب برتری فناورانه و آمادگی عملیاتی هنگام درگیریهای پرمخاطره است. راهبرد پهپادی ارتش آزادیبخش چین بر ایجاد سامانههای هماهنگ مبتنی بر هوش مصنوعی استوار است که پهپادها را قادر میسازند هماهنگی بالایی در هدفگیری دقیق و کاهش قدرت مانوردهی دشمن داشته باشند، آن هم بدون دخالت مستقیم انسانی.
🔹جنگ اوکراین با نشان دادن نقش تعیینکننده شبکههای یکپارچه در مدیریت عملیات هواپیماهای بدون سرنشین، جنگ الکترونیک و هدفگیری دقیق، باعث شد ارتش چین در آوریل گذشته به سازماندهی مجدد نیروی پشتیبانی استراتژیک خود به سه واحد هممرتبه دست بزند. نیروی هوافضا، نیروی فضای مجازی و نیروی پشتیبانی اطلاعاتی. در واقع هدف ارتش چین ایجاد یک اکوسیستم اطلاعاتی منسجم برای افزایش چابکی عملیاتی و اثربخشی نیروهای مشترک است.
🔹ارتش آزادیبخش خلق چین با الهام از استفاده اوکراین از خودروهای زمینی بدون سرنشین (UGV) برای لجستیک و شناسایی و نبرد، خودروهای لجستیکی UGV خود با قابلیتهای ماژولار (امکان نصب قطعات غیرثابت) را معرفی کرده است که میتوانند علاوه بر حمل تجهیزات و مجروحان، در نبردهای نزدیک نیز برای پشتیبانی مورد استفاده قرار بگیرند. این ارتش همچنین در حال آزمایش خودروهای زمینی بدون سرنشین مسلح با سیستمهای هدفگیری مبتنی بر هوش مصنوعی برای جنگ شهری و دفاع محیطی است. گزارشها بر تجهیز این خودروها به حسگرهای پیشرفته و تجهیزات ارتباطی تأکید دارند تا بتوان آنها را در عملیات گستردهتر همراه با پهپادها و تجهیزات دارای سرنشین ادغام کرد.
🔹وقتی روسیه برای مقابله با حملات پهپادی اوکراین به استفاده از زرههای استند-آف (Stand-off Armor) معروف به "زره مشبک" روی آورد، استراتژیستهای ارتش چین به این موضوع توجه و برخی از تانکهای سبک Type 15 چین به تجهیزات مشابه مجهز نمودند.
✅ تغییر استراتژیها و تلاشهای چین برای تطبیق خود با شرایط روزآمد جنگ، از توسعه سیستمهای بدون سرنشین و دفاعهای ضدپهپادی گرفته تا جنگ الکترونیک (EW)، حکایت از استراتژی حسابشده این کشور برای استفاده از درسهای میدان نبرد و ادغام آنها در یک دکترین نظامی در حال تحول دارد. با این حال، توانایی ارتش چین در عملیاتیکردن مؤثر این نوآوریها هنوز محل ابهام است بهویژه که هنوز در دنیای واقعی آزمایش نشدهاند. با این وجود، این تلاشها نشاندهنده قصد جدی چینیها برای درس گرفتن از جنگهای دیگران است، موضوعی که همواره از ویژگیهای تاریخی برنامههای موفق تغییر در دکترین نظامی بوده است.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/142
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◾️دیفنس وان
📝تای گراهام – پیتر سینگر
#تهران_ریویو
🔸جنگ اوکراین برای ارتش آزادیبخش خلق چین تنها یک نبرد نیست که باید از دور نظارهگرش بود؛ بلکه همچون یک آزمایشگاه واقعی است تا چین الزامات راهبردی مورد نظر خود را بیاموزد. ارتش چین در حال تحلیل و تطبیق درسهای این جنگ، از ازدحام پهپادها تا جنگافزارهای الکترونیک است تا رویکرد خود به منازعات را اصلاح نموده و یا تغییر دهد؛ تفاوتی هم نمیکند این منازعه تایوان باشد یا هیمالیا و یا فراتر از آن.
🔹منازعه اوکراین، نقش پهپادها را در تغییر بازی جنگ مدرن، مخصوصاً در جمعآوری اطلاعات، هدفگیری دقیق و اشباع توان مقابله سامانههای دفاعی دشمن برجسته کرده است. ارتش چین به دنبال توسعه و ارتقای انواع مختلفی از پهپادها، از جمله:
1️⃣پهپادهای مقرون بهصرفه و قابل گسترش برای حملات با تعداد بالا؛
2️⃣پهپادهایی که تولید آنها از موفقیتهای روسیه و اوکراین در شکستدادن دفاع هوایی دشمن از طریق ضربات هماهنگ و دقیق الهام میگیرند؛
3️⃣پهپادهایی با دید اول شخص که مزیت تاکتیکی خود را در اوکراین برای حملات کوتاهبرد و شناسایی نشان دادند.
🔹نیروی هوایی ارتش چین اخیراً اعلام کرد که در سراسر این کشور رقابت برای طراحی پهپادهایی وجود دارد که قادر به هوانوردی خودکار، هدفگیری دقیق، جنگ الکترونیک، شناسایی گسترده، حمله با تعداد بالای هماهنگ و حمایت لجستیک هستند. این راهبرد، در راستای هدف بزرگتر چین برای کسب برتری فناورانه و آمادگی عملیاتی هنگام درگیریهای پرمخاطره است. راهبرد پهپادی ارتش آزادیبخش چین بر ایجاد سامانههای هماهنگ مبتنی بر هوش مصنوعی استوار است که پهپادها را قادر میسازند هماهنگی بالایی در هدفگیری دقیق و کاهش قدرت مانوردهی دشمن داشته باشند، آن هم بدون دخالت مستقیم انسانی.
🔹جنگ اوکراین با نشان دادن نقش تعیینکننده شبکههای یکپارچه در مدیریت عملیات هواپیماهای بدون سرنشین، جنگ الکترونیک و هدفگیری دقیق، باعث شد ارتش چین در آوریل گذشته به سازماندهی مجدد نیروی پشتیبانی استراتژیک خود به سه واحد هممرتبه دست بزند. نیروی هوافضا، نیروی فضای مجازی و نیروی پشتیبانی اطلاعاتی. در واقع هدف ارتش چین ایجاد یک اکوسیستم اطلاعاتی منسجم برای افزایش چابکی عملیاتی و اثربخشی نیروهای مشترک است.
🔹ارتش آزادیبخش خلق چین با الهام از استفاده اوکراین از خودروهای زمینی بدون سرنشین (UGV) برای لجستیک و شناسایی و نبرد، خودروهای لجستیکی UGV خود با قابلیتهای ماژولار (امکان نصب قطعات غیرثابت) را معرفی کرده است که میتوانند علاوه بر حمل تجهیزات و مجروحان، در نبردهای نزدیک نیز برای پشتیبانی مورد استفاده قرار بگیرند. این ارتش همچنین در حال آزمایش خودروهای زمینی بدون سرنشین مسلح با سیستمهای هدفگیری مبتنی بر هوش مصنوعی برای جنگ شهری و دفاع محیطی است. گزارشها بر تجهیز این خودروها به حسگرهای پیشرفته و تجهیزات ارتباطی تأکید دارند تا بتوان آنها را در عملیات گستردهتر همراه با پهپادها و تجهیزات دارای سرنشین ادغام کرد.
🔹وقتی روسیه برای مقابله با حملات پهپادی اوکراین به استفاده از زرههای استند-آف (Stand-off Armor) معروف به "زره مشبک" روی آورد، استراتژیستهای ارتش چین به این موضوع توجه و برخی از تانکهای سبک Type 15 چین به تجهیزات مشابه مجهز نمودند.
🌐https://institutetehran.com/art/142
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹رژیم صهیونیستی در آخرین اقدام علیه یمن ساعاتی قبل برخی زیرساختها در صنعا را هدف حمله هوایی قرار داده است. در روزهای اخیر دولت صنعا به بزرگترین چالش امنیتی اسرائیل بدل گشته و اقدامات اظهارات سران این رژیم نشاندهنده این است که راهکار اساسی برای این چالش وجود ندارد.
🔸کارزاری که یمن از ابتدای طوفان الاقصی آغاز نموده به پانزدهمین ماه خود رسیده و در این فاصله محاصره دریایی صهیونیستها ولو موقت نیز متوقف نشده و از بُرههای حملات مستقیم موشکی و پهپادی یمنیها به طور مستقیم اراضی اشغالی و به ویژه تل آویو را هدف قرار میدهد.
🔸دولت صنعا علیرغم مشکلات فراوان مانند تحریم، محاصره و اوضاع بد اقتصادی در کنار تهدیدات امنیتی چون امکان فعال شدن جبهه داخلی با حمایت و تحریک خارجی و همچنین حملات پیاپی هوایی علیه اهداف نظامی و زیر ساخت های مدنی توسط آمریکا-انگلیس و رژیم صهیونیستی همچنان از حرف ابتدایی خود یعنی ایستادن در کنار مردم غزه عدول ننموده و تا امروز تحت همه فشارها عقبنشینی نکرده است. این در حالی است که رژیم صهیونیستی با همراهی و هدایت آمریکا عملاً توانسته با شیوههای مختلف همه دیگر جبهههای فعال علیه خود را ولو موقت مسدود نماید.
🔸همین ایستادگی موجب شده طی روزهای اخیر به تکرار اظهارانی از سوی مقامات رژیم مبنی بر عدم وجود راهحل موثر برای توقف حملات یمنیها بشنویم. اینکه «دیوید بارنیا» پیشنهاد میدهد برای مهار یمنیها باید به ایران حمله کرد یا اینکه مطبوعات رژیم به نقل کارشناسان نظامی و امنیتی بُعد مسافت و عدم شناخت کافی از یمن را به عنوان موانع جدی برای مقابله با یمن بیان میکنند، مواردی است که نشان از استیصال جدی رژیم در مواجهه با یمن دارد. در همین راستا «عیران اورتال» ژنرال نیروهای ذخیره ارتش رژیم صهیونیستی میگوید: «یمنیها را با حملات هوایی نمیتوان شکست داد و این امر مستلزم عملیات زمینی است که اسرائیل قادر به آن نیست».
🔸حقیقت این است که عواملی مانند بُعد مسافت، فقر اطلاعاتی، فقدان بانک اهداف در دسترس و تعیین کننده، عدم شناخت از ساختار انصارالله، پیچیدگی جغرافیای مناطق تحت کنترل دولت صنعا، سبب سردرگمی رژیم و حامیان آن شده است و این مسئله موجب شده که صهیونیستها به این واقعیت اعتراف کنند که بازدارندگی در برابر یمنیها بیمعناست.
🔸مسئله قابل توجه بعدی، ایستادگی شجاعانه و بینظیر یمنیها در مقابل آمریکاست. یمنیها قبلاً دو ناو هواپیمابر آمریکایی (جرالد فورد و آیزنهاور) را که برای هدایت عملیات هوایی علیه یمن وارد آبهای منطقه کرده بودند را به واسطه حملات موشکی و پهپادی شجاعانه خود از منطقه اخراج نمودند و طی روزهای اخیر علیه ناو سوم یعنی «هری ترومن» نیز که به تازگی وارد دریای سرخ شده بود با دهها موشک و پهپاد عملیات انجام دادند که منجر به سرنگونی یک جنگنده F18 هورنت و فرار ناو به سمت شمال دریای سرخ شد.
🔸ناتوانی در مهار یمن در نهایت مقامات رژیم صهیونیستی را به این نتیجه رسانده که سیاست همیشگی خود یعنی «ترور» را در قبال یمن نیز در پیش بگیرند و آن را به صورت علنی اعلام کنند. در این ارتباط ممکن است رژیم مانند موارد مشابه به سراغ ترورهای نمادین برود و شخصیتی مانند «یحیی سریع» که به نماد عملیاتهای نظامی دولت صنعا تبدیل شده جز گزینههای اصلی باشد. همچنین ممکن است برخی مستشاران سرشناس ایرانی در پرونده یمن جز اهداف ترور باشند و در نهایت ممکن است حذف رهبر انصارالله در دستور کار رژیم صهیونیستی قرار گیرد!
🔸ذکر این نکته ضروری است که چالش رژیم در این مسیر عدم شناخت کامل از ساختار انصارالله و ردههای فرماندهی و چهرههای کلیدی آن (بر خلاف حزب الله) است که این امر موجب خواهد شد در صورت اجرای سیاست ترور اثر خاصی در نحوه عملکرد انصارالله ایجاد نشود و بلکه برعکس ترورها موجب توجیه اقدامات جدیتر یمن شود.
🔸آن چه روشن است اسرائیل در مواجهه با یمن به زمین سخت برخورد کرده و به دلایل متعدد از جمله پیشدستی مقاومت یمن در حملات، رعایت اصول توسط انصارالله، روحیه ایستادگی یمنیها و عدم امکان عملیات زمینی، عملاً حملات هوایی اثر چندانی بر روند اقدامات انصارالله ندارد.
🌐https://institutetehran.com/art/143
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️پیامدهای اقتصادی خروج کشورهای ساحل از اتحادیه اقتصادی غرب آفریقا- اکواس
◼️قراءات الافریقیة -لندن
📝جيهان عبد السلام
#رویة_العربیة
🔹کشورهای مالی، نیجر و بورکینافاسو که پیشتر در ۲۸ ژانویه ۲۰۲۴ تصمیم خود برای خروج از اتحادیه اقتصادی غرب آفریقا-اکواس را اعلام کرده بودند، در ۲۳ دسامبر ۲۰۲۴ با مهلت ششماههای که اکواس برای خروج نهایی از این بلوک به آنها داده بود، مخالفت کرده و اعلام نمودند برای خروج از این اتحادیه یک سال زمان نیاز دارند.
💢انگیزههای خروج کشورهای ساحل
🔹کودتاهای نظامی که در مالی، نیجر و بورکینافاسو منجر به سرنگونی دولتهای مستقر در این کشورها شد، موجب شد که اکواس دولتهای جدید را به رسمیت نشناسد و آنها را هدف تحریمهای سیاسی و اقتصادی خود قرار دهد که شامل تعلیق عضویت و بسته شدن مرزها بود. اکواس از این کشورها خواست تا جدول زمانی برای بازگشت دولت به حکومت مدنی تعیین کنند اما دولتهای نظامی تازه استقرار یافته، این درخواست را دخالت در حاکمیت خود تلقی و آن را رد کردند.
🔹تحریمهای اقتصادی علیه بورکینافاسو، مالی و نیجر تبعات منفی برای اقتصاد و مردم این کشورها داشته است، به همین دلیل، کشورهای ساحل ضمن تصمیم به خروج از گروه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا، یک اتحاد جدید میان خود به نام اتحادیه کشورهای ساحل (AES) تشکیل دادند.
💢پیامدهای احتمالی خروج کشورهای ساحل
🔹احتمال رشد تروریسم و تهدید ثبات اقتصادی و اجتماعی: بر اساس گزارشهای شاخص جهانی تروریسم در سال ۲۰۲۴، مرکزیت عملیاتهای تروریستی از خاورمیانه به ساحل منتقل شده چنانکه با بیش از ۶۷۳ عملیات تروریستی مسلحانه در حدود ۴۳٪ از تلفات تروریسم را به خود اختصاص داده است. در میان کشورهای ساحل نیز بورکینافاسو ب افزایش ۶۸٪ تلفات و ۱۷٪ حملات اسفناکترین جایگاه را در اختیار دارد. این آمارها نشاندهنده وخامت وضعیت امنیتی در این منطقه و تأثیر منفی آن بر شرایط اجتماعی و اقتصادی کشورهای اطراف است.
🔹محدودیتهای تجاری و انزوای اقتصادی: با توجه به عدم توسعه صنعتی کشورهای بورکینافاسو، مالی و نیجر وابستگی آنها به تجارت منطقهای بسیار شدید است. تجارت دام بین کشورهای ساحل و خلیج گینه، به آزادی رفتوآمد بین کشورهای غرب آفریقا بستگی دارد. همچنین با توجه به ضعف تولید ملی، این کشورها بیشتر نیازهای خود را از غرب آفریقا و بازارهای جهانی، بهویژه چین وارد میکنند. به همین دلیل، آنها به بنادر خلیج گینه وابستهاند و بدون دسترسی آزاد به بنادر، واردات بسیار گرانتر خواهد بود.
💢چالشهای اقتصادی منطقهای در سطح اکواس
1️⃣تجارت داخلی اکواس:
🔹خروج این سه کشور از اکواس تأثیر زیادی بر جریان کالاها و خدمات در مرزهای منطقه دارد چنان که طبق پیشبینیها تاثیر این خروج کاهش ۱۲-۱۵٪ تجارت خارجی اکواس و کاهش ۲۵٪ تجارت منطقهای در قاره آفریقا خواهد بود. با توجه به این که کشورهای ساحل، کریدورهای اصلی تجارت میان کشورهای ساحلی و کشورهای محصور در خشکی هستند، احتمالاً با اعمال عوارض یا محدودیتهای بیشتر برای ترانزیت کالا، منجر به افزایش هزینههای حملونقل و به تبع آن، افزایش قیمتها خواهد شد.
2️⃣تأثیر بر روند یکپارچهسازی اقتصادی
🔹خروج از اکواس ممکن است اعتماد به توانایی این سازمان برای دستیابی به یکپارچگی اقتصادی بیشتر را کاهش دهد و بر سرمایهگذاریهای خصوصی تأثیر بگذارد. پروژههای زیربنایی مهم مانند جادهها و راهآهنهای منطقهای ممکن است با توقف یا کاهش پیشرفت روبهرو شوند، بهویژه که بر پروژههای مربوط به ارتباط کشورهای عضو محصور در خشکی و کشورهای داری ساحل تأثیر منفی خواهد گذاشت
3️⃣محدودیت تردد افراد و کارگران
🔹از دیگر تبعات خروج از اکواس دشوار شدن دسترسی کارگران به بازارهای منطقهای است و از آنجا که کشورهایی مانند مالی و نیجر به صادرات نیروی کار به کشورهای همسایه وابستهاند، کارگران مهاجر در کشورهای ساحل ممکن است به دلیل نرخ بالای بیکاری و کاهش فرصتهای شغلی تحت تأثیر قرار گیرند.
💢نتیجهگیری
✅ خروج اخیر ائتلاف ساحل از اتحادیه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا (اکواس) تحول مهمی در سیاستگذاری منطقه غرب آفریقا به حساب میآید. این تغییرات میتواند تأثیرات زیادی بر استراتژیهای تجاری و توسعه اقتصادی منطقه داشته باشد. از سوی دیگر کشورهای ساحل برای بهرهبرداری از فرصتهای موجود در منطقه تجارت آزاد قاره آفریقا ممکن است نیاز به تغییرات اساسی در توافقها و سیاستهای اقتصادی خود داشته باشند تا از مزایای عضویت در این ابتکار تجاری پان آفریقایی بهرهمند شوند.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/144
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◼️قراءات الافریقیة -لندن
📝جيهان عبد السلام
#رویة_العربیة
🔹کشورهای مالی، نیجر و بورکینافاسو که پیشتر در ۲۸ ژانویه ۲۰۲۴ تصمیم خود برای خروج از اتحادیه اقتصادی غرب آفریقا-اکواس را اعلام کرده بودند، در ۲۳ دسامبر ۲۰۲۴ با مهلت ششماههای که اکواس برای خروج نهایی از این بلوک به آنها داده بود، مخالفت کرده و اعلام نمودند برای خروج از این اتحادیه یک سال زمان نیاز دارند.
💢انگیزههای خروج کشورهای ساحل
🔹کودتاهای نظامی که در مالی، نیجر و بورکینافاسو منجر به سرنگونی دولتهای مستقر در این کشورها شد، موجب شد که اکواس دولتهای جدید را به رسمیت نشناسد و آنها را هدف تحریمهای سیاسی و اقتصادی خود قرار دهد که شامل تعلیق عضویت و بسته شدن مرزها بود. اکواس از این کشورها خواست تا جدول زمانی برای بازگشت دولت به حکومت مدنی تعیین کنند اما دولتهای نظامی تازه استقرار یافته، این درخواست را دخالت در حاکمیت خود تلقی و آن را رد کردند.
🔹تحریمهای اقتصادی علیه بورکینافاسو، مالی و نیجر تبعات منفی برای اقتصاد و مردم این کشورها داشته است، به همین دلیل، کشورهای ساحل ضمن تصمیم به خروج از گروه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا، یک اتحاد جدید میان خود به نام اتحادیه کشورهای ساحل (AES) تشکیل دادند.
💢پیامدهای احتمالی خروج کشورهای ساحل
🔹احتمال رشد تروریسم و تهدید ثبات اقتصادی و اجتماعی: بر اساس گزارشهای شاخص جهانی تروریسم در سال ۲۰۲۴، مرکزیت عملیاتهای تروریستی از خاورمیانه به ساحل منتقل شده چنانکه با بیش از ۶۷۳ عملیات تروریستی مسلحانه در حدود ۴۳٪ از تلفات تروریسم را به خود اختصاص داده است. در میان کشورهای ساحل نیز بورکینافاسو ب افزایش ۶۸٪ تلفات و ۱۷٪ حملات اسفناکترین جایگاه را در اختیار دارد. این آمارها نشاندهنده وخامت وضعیت امنیتی در این منطقه و تأثیر منفی آن بر شرایط اجتماعی و اقتصادی کشورهای اطراف است.
🔹محدودیتهای تجاری و انزوای اقتصادی: با توجه به عدم توسعه صنعتی کشورهای بورکینافاسو، مالی و نیجر وابستگی آنها به تجارت منطقهای بسیار شدید است. تجارت دام بین کشورهای ساحل و خلیج گینه، به آزادی رفتوآمد بین کشورهای غرب آفریقا بستگی دارد. همچنین با توجه به ضعف تولید ملی، این کشورها بیشتر نیازهای خود را از غرب آفریقا و بازارهای جهانی، بهویژه چین وارد میکنند. به همین دلیل، آنها به بنادر خلیج گینه وابستهاند و بدون دسترسی آزاد به بنادر، واردات بسیار گرانتر خواهد بود.
💢چالشهای اقتصادی منطقهای در سطح اکواس
1️⃣تجارت داخلی اکواس:
🔹خروج این سه کشور از اکواس تأثیر زیادی بر جریان کالاها و خدمات در مرزهای منطقه دارد چنان که طبق پیشبینیها تاثیر این خروج کاهش ۱۲-۱۵٪ تجارت خارجی اکواس و کاهش ۲۵٪ تجارت منطقهای در قاره آفریقا خواهد بود. با توجه به این که کشورهای ساحل، کریدورهای اصلی تجارت میان کشورهای ساحلی و کشورهای محصور در خشکی هستند، احتمالاً با اعمال عوارض یا محدودیتهای بیشتر برای ترانزیت کالا، منجر به افزایش هزینههای حملونقل و به تبع آن، افزایش قیمتها خواهد شد.
2️⃣تأثیر بر روند یکپارچهسازی اقتصادی
🔹خروج از اکواس ممکن است اعتماد به توانایی این سازمان برای دستیابی به یکپارچگی اقتصادی بیشتر را کاهش دهد و بر سرمایهگذاریهای خصوصی تأثیر بگذارد. پروژههای زیربنایی مهم مانند جادهها و راهآهنهای منطقهای ممکن است با توقف یا کاهش پیشرفت روبهرو شوند، بهویژه که بر پروژههای مربوط به ارتباط کشورهای عضو محصور در خشکی و کشورهای داری ساحل تأثیر منفی خواهد گذاشت
3️⃣محدودیت تردد افراد و کارگران
🔹از دیگر تبعات خروج از اکواس دشوار شدن دسترسی کارگران به بازارهای منطقهای است و از آنجا که کشورهایی مانند مالی و نیجر به صادرات نیروی کار به کشورهای همسایه وابستهاند، کارگران مهاجر در کشورهای ساحل ممکن است به دلیل نرخ بالای بیکاری و کاهش فرصتهای شغلی تحت تأثیر قرار گیرند.
💢نتیجهگیری
🌐https://institutetehran.com/art/144
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹پس از رای عدم اعتماد پارلمان آلمان به اولاف شولز صدراعظم (۱۶ دسامبر)، اشتاینمایر رئیسجمهو این کشور دیروز جمعه پس از مشورت با رهبران احزاب و مشخص شدن اینکه امکان توافق برای تشکیل یک دولت جدید در پارلمان فعلی وجود ندارد دستور انحلال پارلمان را صادر و روز ۲۳ فوریه ۲۰۲۵ را زمان برگزاری انتخابات زودهنگام اعلام کرد. یکی از دلایل عمده فروپاشی دولت آلمان اختلافنظر احزاب ائتلاف بر سر بودجه از جمله در موضوع کمک به اوکراین بود. از زمان حمله روسیه به اوکراین، وضعیت سیاسی-اجتماعی در کشورهای اروپایی دچار تغییرات قابل توجهی از جمله افزایش محبوبیت احزاب دارای گرایشهای افراطی شده است. بر همین اساس این تحلیل نگاهی به موقعیت داخلی و مواضع این احزاب نسبت به روسیه دارد.
💢آلترناتیو برای آلمان (AfD) و اتحاد زهرا واگنکنشت (BSW)
🔸حزب آلترناتیو برای آلمان، معروف به رویکردهای افراطی و فاشیستی، نسبت به سه سال گذشته بیش از ۱۰۰ درصد رشد محبوبیت داشته و تعداد طرفدارانش از ۷.۵ میلیون به بیش از ۱۵ میلیون نفر در سال ۲۰۲۴ رسیده است. همچنین، اتحاد تازه تاسیس واگنکنشت، توانسته محبوبیت ۷ درصدی کسب کند. هر دو حزب مخالف شدید کمک به اوکراین بوده و به «سیاست شرقی» (Ostpolitik) اعتقاد دارند که بر لزوم ارتباط با روسیه تأکید میکند.
💢اجتماع ملی فرانسه (NR)
🔸این حزب در انتخابات ۲۰۲۴ توانست با کسب ۲۶ درصد کرسیها بزرگترین حزب پارلمان فرانسه شود. اجتماع ملی که به گرایشهای راست افراطی و اتهاماتی نظیر دریافت کمک مالی از روسیه معروف است، تحت رهبری مارین لوپن از متحدین اصلی روسیه در فرانسه بود که پس از جنگ اوکراین حمایت و تعامل خود با روسیه را کاهش داد اما همچنان مخالف مداخله در جنگ و حمایت از اوکراین است. ژردن باردلا، رهبر کنونی این حزب، تمایلی به روسیه ندارد و موافق حمایت از اوکراین است. محبوبیت این حزب از سال ۲۰۲۱ تاکنون حدود ۱۷ درصد رشد داشته است.
💢برادران ایتالیا (FdI)
🔸حزب راست افراطی برادران ایتالیا به رهبری جورجیا ملونی که اکنون در ائتلاف حاکم حضور دارد، محبوبیت روزافزونی نسبت به گذشته کسب کرده است. این حزب تا پیش از جنگ اوکراین تعاملات زیادی با روسیه داشت اما پس از جنگ، موضع خود را تغییر داده و به شدت مخالف روسیه و حامی اوکراین شده است. محبوبیت کنونی این حزب به حدود ۳۰ درصد رسیده که نسبت به سال ۲۰۲۱ حدود ۱۳ درصد افزایش یافته است.
💢حزب آزادی هلند (PVV)
🔸حزب آزادی هلند که گرایشهای راست افراطی، عملگرایانه و مهاجرستیز را دنبال میکند از یک سو جنگ اوکراین را محکوم کرده و از سوی دیگر خواستار رویکرد عملگرایانه اتحادیه اروپا در قبال این جنگ است. محبوبیت کنونی این حزب به ۲۶ درصد رسیده که آن را به محبوبترین حزب هلند تبدیل کرده و نسبت به سه سال گذشته ۱۴ درصد رشد داشته است.
💢حزب آنو جمهوری چک (ANO)
🔸حزب آنو که از سال ۲۰۱۱ فعالیت خود را آغاز کرده، دارای گرایشهای راست پوپولیستی است. این حزب علیرغم عدم حمایت از روسیه و محکوم کردن تجاوز به اوکراین، مخالف عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا بوده و وعدههایی برای میانجیگری بین روسیه و اوکراین داده است. حزب آنو به عنوان بزرگترین حزب جمهوری چک دارای محبوبیت ۳۴ درصدی است که نسبت به سه سال گذشته ۷ درصد افزایش یافته است.
💢جبهه متحد برای رومانی (AUR)
🔸در رومانی، حزب جبهه متحد برای رومانی با محبوبیت ۲۰ درصد دومین حزب بزرگ است و به شدت همسوی روسیه و مخالف هرگونه کمک به اوکراین است؛ تا جایی که رهبر آن به اوکراین ممنوعالورود شده است. وضعیت پیشبینیناپذیر رومانی از اینجا ناشی میشود که در دور اول انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴، کالین جورجسکو، نامزدی بدون هیچ وابستگی حزبی، بیشتر رأی را کسب کرد. این نامزد دارای گرایشهای پوپولیستی، ضدناتو و ستایشگر روسیه است. اگرچه احتمال انتخاب وی به عنوان رئیسجمهور پایین است، اما افزایش محبوبیت او نشاندهنده تمایل فزاینده مردم رومانی به جریانهای مخالف ناتو است.
💢جمعبندی
🌐https://institutetehran.com/art/145
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️ردپای اطلاعاتی چین در کوبا
📝متیو فویانوبله و دیگران
◾️مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی
#تهران_ریویو
🔸جاهطلبی چین برای بسط تواناییهایش در جمعآوری جهانی اطلاعات، آن را به نزدیکی ایالات متحده کشانده است. در ژوئن ۲۰۲۳، مقامات دولت بایدن در افشاگری مهمی، گزارشهایی را مبنی بر دسترسی چین به تأسیسات جاسوسی در کوبا تأیید کردند. افشاگریهای بعدی وال استریت ژورنال نیز نشان داد که چهار تأسیسات مهم شناسایی و ورود و خروج تکنسینهای چینی ردیابی شدهاند.
🔹مجاورت کوبا با جنوب ایالات متحده و حوزۀ کارائیب، آن را به بهترین مکان برای جمعآوری سیگنالهای اطلاعاتی (SIGINT) یا شنود الکترونیک در منطقه تبدیل میکند. کوبا در کمتر از ۱۰۰ مایلی جنوب فلوریدا موقعیت مناسبی برای رصد فعالیتها و ارتباطات حساس آمریکا از جمله در حوزه نظامی دارد.
💢مکانهای احتمالی جمعآوری سیگنال اطلاعاتی در کوبا
🔹مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی با استفاده از تصاویر ماهوارهای و دیگر ابزارهای دادهکاوی، نزدیک به ده تأسیسات در اطراف کوبا را بررسی کرده است که گفته میشود با چین مرتبط هستند. از میان آنها، چهار تأسیسات (در شهرهای بژوکال، ال ساآلو، وجی و کالابازار) ابزارهای دقیق و قابل رؤیت شنود الکترونیک، زیرساختهای فیزیکی واضح امنیتی و دیگر نشانههایی را دارند که نشان میدهد مجموعه اطلاعاتی هستند.
💢آغوش باز چین برای کوبا
🔹فروپاشی شوروی فرصتی را برای رقبا مخصوصاً چین فراهم آورد [تا در کوبا نفوذ اطلاعاتی کنند] و چین بیدرنگ از آن استفاده کرد. دهه ۹۰ میلادی شاهد چندین تبادل در سطح بالا میان رهبران چین و کوبا بود، همچون یک هیئت نظامی به ریاست وزیر دفاع ملی چین، چی هائوتاین در ۱۹۹۹. از روزهای ابتدایی تعامل تاکنون پیوندهای چین در کوبا تقویت شده است. مقامات نظامی آنها مشغول جلسات همیشگی سطح بالا در سطح رهبری دولت، حزب و ارتش بودهاند. کوبا در میان اولین کشورهای آمریکا لاتین و حوزۀ کارائیب بود که شی جین پینگ در نطق آغاز به کار خود در ۲۰۱۳ به آنها اشاره کرد.
🔹شرکت ملی نفت چین همچنین با شرکت نفت دولتی کوبا وارد همکاری شده است تا چاههای نفت در خشکی و دریا را توسعه دهد. اگرچه ذخایر اثباتشده نفت کوبا ناچیز است، افزایش تولید داخلی نفت به یکی از اولویتهای دولت کوبا تبدیل شده است، زیرا فروپاشی بخش نفت ونزوئلا منجر به کمبود سوخت ارزان در کوبا شده است. همزمان، چین نقش بزرگی در کمک به کوبا برای تنوعبخشی به شبکه انرژی عمدتاً متکی بر سوختهای فسیلی این کشور ایفا کرده و تعهد داده است که ۹۲ مزرعه خورشیدی در این جزیره بسازد.
💢بحران و فرصت
🔹کوبا در حال حاضر درگیر بدترین بحران اقتصادی خود از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی است؛ بحرانی که حتی از دوره از دست دادن حمایت شوروی در چارچوب جنگ سرد (موسوم به «دوره ویژه») بدتر است. همهگیری کووید-۱۹ صنعت گردشگری کوبا را نابود کرد و یکی از منابع اصلی درآمد و ارز خارجی این کشور را مسدود کرد. منبع دیگر، یعنی حوالههای ارسالی کوباییهای مقیم خارج، به شدت تحت تأثیر سیاستهای دوران ترامپ قرار گرفت که انتقال پول را محدود کرد.
🔹با در نظرگرفتن همه این موارد، نفوذ اقتصادی و سیاسی فزاینده چین در کوبا ممکن است راه را برای حضور نظامی و اطلاعاتی این کشور باز کند. پکن منافع راهبردی روشنی در ایجاد پایگاهی در این جزیره با توجه به نزدیکی آن به ایالات متحده و موقعیت استراتژیکش در قلب دریای کارائیب دارد. حتی بدون حضور قابلتوجه نیروهای جمهوری خلق چین در این جزیره، سازمان اطلاعاتی کوبا میتواند بهراحتی اطلاعاتی را که جمعآوری میکند با پکن به اشتراک بگذارد.
💢فراتر از شنود الکترونیک
🔹در همکاری میان کوبا و چین، شنود الکترونیک میتواند تنها نوک کوه یخ باشد. چین انگیزههای سیاسی و ایدئولوژیک قوی برای حفط یکی از معدود دولتهای کمونیستی باقیمانده در جهان را دارد. نفوذ فزاینده چین در اقتصاد در حال دیجیتالیشدن کوبا، دولت کوبا را در سرکوب مخالفان و حفظ کنترل بر جامعه توانمندتر کرده است.
✅ تلاشهای زیر گامهای اولیه مهمی را برای تقویت زیرساختهای ایالات متحده و شرکای آن و بازداشتن قدرتهای رقیب از تشدید بیشتر تنشها در این جزیره نمایان میکند:
1️⃣ تلاش برای شفافیت و ایجاد کانالهای ارتباطی باز به منظور کاهش سوءتفاهمها
2️⃣تقویت زیرساختهای غیرنظامی برای مقابله با شنود الکترونیک
3️⃣مقابله با استبداد دیجیتال چین و کوبا با حمایت از دسترسی بیشتر مردم کوبا به اینترنت و فناوریهای ارتباطی خارج از کنترل دولت.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/146
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
📝متیو فویانوبله و دیگران
◾️مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی
#تهران_ریویو
🔸جاهطلبی چین برای بسط تواناییهایش در جمعآوری جهانی اطلاعات، آن را به نزدیکی ایالات متحده کشانده است. در ژوئن ۲۰۲۳، مقامات دولت بایدن در افشاگری مهمی، گزارشهایی را مبنی بر دسترسی چین به تأسیسات جاسوسی در کوبا تأیید کردند. افشاگریهای بعدی وال استریت ژورنال نیز نشان داد که چهار تأسیسات مهم شناسایی و ورود و خروج تکنسینهای چینی ردیابی شدهاند.
🔹مجاورت کوبا با جنوب ایالات متحده و حوزۀ کارائیب، آن را به بهترین مکان برای جمعآوری سیگنالهای اطلاعاتی (SIGINT) یا شنود الکترونیک در منطقه تبدیل میکند. کوبا در کمتر از ۱۰۰ مایلی جنوب فلوریدا موقعیت مناسبی برای رصد فعالیتها و ارتباطات حساس آمریکا از جمله در حوزه نظامی دارد.
💢مکانهای احتمالی جمعآوری سیگنال اطلاعاتی در کوبا
🔹مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی با استفاده از تصاویر ماهوارهای و دیگر ابزارهای دادهکاوی، نزدیک به ده تأسیسات در اطراف کوبا را بررسی کرده است که گفته میشود با چین مرتبط هستند. از میان آنها، چهار تأسیسات (در شهرهای بژوکال، ال ساآلو، وجی و کالابازار) ابزارهای دقیق و قابل رؤیت شنود الکترونیک، زیرساختهای فیزیکی واضح امنیتی و دیگر نشانههایی را دارند که نشان میدهد مجموعه اطلاعاتی هستند.
💢آغوش باز چین برای کوبا
🔹فروپاشی شوروی فرصتی را برای رقبا مخصوصاً چین فراهم آورد [تا در کوبا نفوذ اطلاعاتی کنند] و چین بیدرنگ از آن استفاده کرد. دهه ۹۰ میلادی شاهد چندین تبادل در سطح بالا میان رهبران چین و کوبا بود، همچون یک هیئت نظامی به ریاست وزیر دفاع ملی چین، چی هائوتاین در ۱۹۹۹. از روزهای ابتدایی تعامل تاکنون پیوندهای چین در کوبا تقویت شده است. مقامات نظامی آنها مشغول جلسات همیشگی سطح بالا در سطح رهبری دولت، حزب و ارتش بودهاند. کوبا در میان اولین کشورهای آمریکا لاتین و حوزۀ کارائیب بود که شی جین پینگ در نطق آغاز به کار خود در ۲۰۱۳ به آنها اشاره کرد.
🔹شرکت ملی نفت چین همچنین با شرکت نفت دولتی کوبا وارد همکاری شده است تا چاههای نفت در خشکی و دریا را توسعه دهد. اگرچه ذخایر اثباتشده نفت کوبا ناچیز است، افزایش تولید داخلی نفت به یکی از اولویتهای دولت کوبا تبدیل شده است، زیرا فروپاشی بخش نفت ونزوئلا منجر به کمبود سوخت ارزان در کوبا شده است. همزمان، چین نقش بزرگی در کمک به کوبا برای تنوعبخشی به شبکه انرژی عمدتاً متکی بر سوختهای فسیلی این کشور ایفا کرده و تعهد داده است که ۹۲ مزرعه خورشیدی در این جزیره بسازد.
💢بحران و فرصت
🔹کوبا در حال حاضر درگیر بدترین بحران اقتصادی خود از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی است؛ بحرانی که حتی از دوره از دست دادن حمایت شوروی در چارچوب جنگ سرد (موسوم به «دوره ویژه») بدتر است. همهگیری کووید-۱۹ صنعت گردشگری کوبا را نابود کرد و یکی از منابع اصلی درآمد و ارز خارجی این کشور را مسدود کرد. منبع دیگر، یعنی حوالههای ارسالی کوباییهای مقیم خارج، به شدت تحت تأثیر سیاستهای دوران ترامپ قرار گرفت که انتقال پول را محدود کرد.
🔹با در نظرگرفتن همه این موارد، نفوذ اقتصادی و سیاسی فزاینده چین در کوبا ممکن است راه را برای حضور نظامی و اطلاعاتی این کشور باز کند. پکن منافع راهبردی روشنی در ایجاد پایگاهی در این جزیره با توجه به نزدیکی آن به ایالات متحده و موقعیت استراتژیکش در قلب دریای کارائیب دارد. حتی بدون حضور قابلتوجه نیروهای جمهوری خلق چین در این جزیره، سازمان اطلاعاتی کوبا میتواند بهراحتی اطلاعاتی را که جمعآوری میکند با پکن به اشتراک بگذارد.
💢فراتر از شنود الکترونیک
🔹در همکاری میان کوبا و چین، شنود الکترونیک میتواند تنها نوک کوه یخ باشد. چین انگیزههای سیاسی و ایدئولوژیک قوی برای حفط یکی از معدود دولتهای کمونیستی باقیمانده در جهان را دارد. نفوذ فزاینده چین در اقتصاد در حال دیجیتالیشدن کوبا، دولت کوبا را در سرکوب مخالفان و حفظ کنترل بر جامعه توانمندتر کرده است.
1️⃣ تلاش برای شفافیت و ایجاد کانالهای ارتباطی باز به منظور کاهش سوءتفاهمها
2️⃣تقویت زیرساختهای غیرنظامی برای مقابله با شنود الکترونیک
3️⃣مقابله با استبداد دیجیتال چین و کوبا با حمایت از دسترسی بیشتر مردم کوبا به اینترنت و فناوریهای ارتباطی خارج از کنترل دولت.
🌐https://institutetehran.com/art/146
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹پایگاه خبری بلومبرگ در اواسط دسامبر ۲۰۲۴ در گزارشی مدعی شد که ایران و روسیه در ازای حمایت [ادعایی] از دولت و ارتش سودان در جنگ با گروه پشتیبانی سریع، خواهان ایجاد پایگاه نظامی دریایی در پورت سودان هستند.
🔸با وجود عدم پاسخ ایران و سودان به این ادعاها، آنچه مشخص است این است که پس از شروع جنگ داخلی در سال ۲۰۲۳ و حمایت برخی کشورهای عربی از نیروهای واکنش سریع به رهبری حمیدتی، دولت سودان با هدایت عبدالفتاح برهان رئیس ارتش این کشور با بازنگری در رویکردهای گذشته خود در قبال ایران، در بهبود روابط با ایران پیشقدم شده است و دو کشور هم اکنون در مرحله بازگشت و تحکیم روابط هستند. همچنین جمهوری اسلامی ایران بر اساس موضع اصولی خود مبنی بر حمایت از ثبات و استقرار در منطقه و مخالفت با نیروهای تجزیه طلب و شورشی، از تلاشهای دولت و ارتش سودان برای بازگشت ثبات به این کشور حمایت معنوی میکند.
🔸روسیه اما رویکرد دوگانه ای را در قبال سودان اتخاذ کرده است. این کشور از یک سو به طور رسمی از موضع دولت سودان در مقابله با نیروهای پشتیبانی سریع حمایت میکند و از سویی دیگر با استفاده از نیروهای موسوم به لشکر آفریقا (یا همان واگنر سابق) ارتباطاتی قوی با حمیدتی برقرار کرده و متهم است در عملیات قاچاق طلای سودان به خارج (به ویژه به امارات) دست دارد.
🔸جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۹۸۹ تا ۲۰۱۵ همکاری های مهمی در حوزه نظامی با سودان داشته است. همچنین دو کشور به دلیل حمایت از مقاومت در قبال رژیم صهیونیستی هدف فشار و تحریمهای آمریکا بودهاند و سودان دستکم دو بار مورد حمله نظامی رژیم صهیونیستی قرار گرفت. از اینرو پیشبینی میگردد با تغییر رویکرد دوباره دولت سودان به سمت محور مقاومت پس از عادیسازی سال ۲۰۲۰، دو کشور به سمت همکاریهای عمیقتر در همه زمینهها از جمله نظامی پیش بروند.
🔸از جانب دیگر روسیه دستکم از سال ۲۰۱۹ به دنبال ایجاد پایگاهی دریایی در سودان برای پشتیبانی از نیروی دریایی خود بوده است و به رغم امضای تفاهمنامههای مختلف، به دلیل کارشکنی آمریکا، مسکو موفق به تأسیس چنین پایگاهی در سودان نشده است. حمایت روسیه از سودان در نهادهای بینالمللی به ویژه در شورای امنیت سازمان ملل، نیاز خارطوم به مسکو را در سایه انتقاد نهادهای حقوق بشری و همچنین فشار به دولت سودان برای برقرار آتشبس افزایش داده است. نمود بارز حمایت مسکو از دولت سودان وتوی پیشنویس قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در زمینه سودان در نوامبر ۲۰۲۴ بود. این مسئله احتمال اعطای پایگاه نظامی به روسیه در سودان را افزایش داده است.
🔸به دلیل اهمیت دریای سرخ در تجارت بینالمللی، اهمیت این دریا برای منافع و امنیت ملی ایران و همچنین حضور جمهوری اسلامی در این آبراه بینالمللی، حضور نظامی جمهوری اسلامی ایران در سودان میتواند در حفاظت از منافع ملی ایران و همچنین ارتقای آن مؤثر باشد. حضور در سودان همچنین میتوان به ایران این امکان را بدهد که از طریق سودان حضور اقتصادی و سیاسی خود را در قاره آفریقا افزایش دهد.
🔸روسیه نیز با سقوط دولت بشار اسد در سوریه، خطوط تدارکاتی خود برای نیروهایش در آفریقا را در معرض خطر میبیند. همچنین باوجود حضور مسکو در شرق لیبی، عدم برخورداری دولت حفتر از شناسایی بینالمللی مانعی بر سر راه تثبیت جایگاه روسیه در این منطقه است؛ بنابراین روسیه به پایگاه سودان برای تقویت خطوط تدارکاتی خود به آفریقا و حمایت از نیروهای خود نیاز مبرم دارد. چرا که سودان میتواند مسیری مناسب برای ارتباط با نیروهای لشکر آفریقا در منطقه ساحل باشد. علاوه بر این پورت سودان نیز پایگاهی برخوردار از حمایت دولت رسمی و قانونی محسوب خواهد شد و محدودیتهای لیبی را نخواهد داشت.
🌐https://institutetehran.com/art/147
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹رسانههای ترکیه اخیراً از دیدار دو تن از نمایندگان پارلمان این کشور با عبدالله اوجالان رهبر پیکارجویان کُرد خبر دادهاند. این ابتکار اوایل پائیز امسال توسط «دولت باغچهلی» رهبر حزب حرکت ملی MHP متحد اصلی اردوغان مطرح شده بود. باغچهلی پیشنهاد داده است که در صورت اعلام انحلال پ.ک.ک توسط عبدالله اوجالان «حق امید» [برخورداری از امتیاز ارتباط مجدد با جامعه پس از مدتی معین برای محکومین به حبس ابد] در مورد او به رسمیت شناخته شود. در همین چارچوب پس از حدود ۴۳ ماه بیخبری از سرنوشت عبدالله اوجالان دو تن از نمایندگان «حزب برابری و دموکراسی خلقها» (موسوم به DEM پارتی) از طریق مسیر آبی به جزیره امرالی رفته و با عبدالله اوجالان دیدار کردند. حال جای سئوال است که چه ارتباطی میان سیاست کردی ترکیه در داخل و خارج از این کشور پس از سقوط بشار اسد وجود دارد؟
🔸به نظر میرسد که پس از برکناری بشار اسد از قدرت، احساس تهدید آنکار در مورد کردهای شمال سوریه یعنی نیروهای دمکراتیک سوریه SDF به شدت افزایش یافته است. لذا ترکیه خواهان ایجاد حکومتی یکپارچه در سرتاسر سوریه است. از اینرو حمایت آنکارا از نیروهای تحریرالشام برای گسترش دامنه سرزمینی تحت کنترل آنها در نواحی شرق فرات قطعی به نظر میرسد. در این زمینه رایزنیهای ترکیه با آمریکا به منظور جلوگیری از افزایش تنش بسیار حائز اهمیت است. اما بعید است که آمریکا به راحتی قصد واگذار کردن نواحی تحت پوشش متحدان خود را داشته باشد. به ویژه این که چاههای نفتِ تحت کنترل نیروهای SDF اهمیت مناطق شرق سوریه را برای ترامپ دو چندان خواهد کرد.
🔸بنابراین نمیتوان چشم انداز روشنی در مورد مذاکرات میان آنکار و واشنگتن در مورد نواحی شمالی و شرق سوریه ترسیم نمود. حتی در صورت توافق در مورد ایجاد منطقه حائل، امکان واکنش سخت افزاری نیروهای تحت کنترل ترکیه در شمال و شرق سوریه منتفی نخواهد شد. اما با توجه به پیوندهای میان کردها در دو سوی مرز هرگونه واکنش سخت افزاری ترکیه در قبال سرزمینهای تحت کنترل SDF امکان گسترش ناامنی در درون ترکیه را افزایش خواهد داد. انفجار یک انبار تولید مواد منفجره در شرق ترکیه در روزهای ابتدایی زمستان شاهدی بر صحت نگرانیهای ترکیه در این زمینه است. همچنین دیدار محرمانه مظلوم کوبانی (فرمانده کل SDF) و مسعود بارزانی (رئیس اقلیم کردستان) نشان از هماهنگیهای لازم در مورد آینده سیاسی مناطق تحت کنترل کردها در سوریه است. با عنایت به آنچه گفته شد امتداد سیاست کردی ترکیه در خارج از مرزها به درون مرزهای ترکیه کشیده خواهد شد. اما آنکارا ترجیح میدهد که در گام اول پ.ک.ک را به طرق صلح آمیز خلع سلاح نموده و یا حداقل در قالب یک توافق صوری مشروعیت لازم را برای اعمال سیاست مشت آهنین در داخل کسب نماید.
🔸بنابراین گزافه نخواهد بود اگر دیدار نمایندگان کرد پارلمان ترکیه را در راستای احراز اطمینان از مهار نیروهای پ.ک.ک در داخل ترکیه تحلیل و ارزیابی نمود. جالب توجه این که باغچهلی به عنوان یک سیاستمدار تندرو راست افراطی تا پیش از طرح ابتکار فوق الذکر «حزب برابری و دموکراسی خلقها DEM» و «حزب جمهوری خواه خلق CHP» را یکی از احزاب کردی اقمار پ.ک.ک تلقی کرده و مشروعیتی چندانی برای آنان قائل در ساختاری سیاسی ترکیه قائل نبوده است. تا کنون اطلاعات دقیقی از نتایج نشست «پروین بولدان» و «سری ثریا اوندر» نمایندگان DEM پارتی با اوجالان منتشر نشده است. اما این حزب در قالب یک بیانیه کلی اعلام داشته است که رهبر PKK در این دیدار، تقویت برادری ترکها و کردها را یک اولویت تاریخی و حیاتی دانسته است. اوجالان همچنین تأکید کرده که آماده است با حمایت از پارادایم جدیدی که توسط «دولت باغچهلی» و رجب طیب اردوغان رئیس جمهور و رهبر «حزب عدالت و توسعهAKP» ارائه شده، گامهای مثبت برداشته و فراخوانهای لازم را ارائه کند.
🌐https://institutetehran.com/art/148
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️ پسلرزههای آتی خاورمیانه
📝 رافائل اِس. کوهن
◾️ فارن پالیسی
#تهران_ریویو
🔸بیش از یک سال پس از هفتم اکتبر، چهره خاورمیانه دستخوش تغییرات عمدهای شده است. سازمان نظامی حماس تا حد زیادی نابود شده، بسیاری از رهبران ارشد حزبالله ترور و دولت اسد در سوریه سقوط کرده است. به واقع، چشمانداز ژئوپلتیک خاورمیانه به دلیل پسلرزههای ناشی از هفت اکتبر دچار تحولات جدی شده است.
💢 تلاش آمریکا برای خروج از خاورمیانه
🔹با وجود وعده ترامپ مبنی بر خروج سریع از جنگها و تمرکز بر اقیانوسیه در زمان تصدی قدرت، واقعیت این است که عدم مداخله در خاورمیانه ممکن است دشوارتر از آن چیزی باشد که پیشبینی میکند. در سال ۲۰۲۵ نیز قطعاً پسلرزههای پس از ۷ اکتبر ادامه خواهد داشت و منافع ایالات متحده در معرض خطر قرار خواهد گرفت.
💢 یمن
🔹اولین پسلرزه بعدی در یمن خواهد بود. یمنیها تاکنون بیش از ۳۷۰ پهپاد و موشک بالستیک به سمت اسرائیل پرتاب کردهاند و با وجود حملات ایالات متحده، بیش از یک سال است که کشتیرانی در دریای سرخ هدف یمنیها است. اسرائیل در پاسخ به این حملات، زیرساختهای یمن را هدف قرار داده و انصارالله نیز به این اقدامات پاسخ میدهد؛ به نظر نمیرسد هیچیک از طرفین قصد عقبنشینی داشته باشند. اسرائیل که پیشتر به مسئله یمن به عنوان یک مشکل قریبالوقوع نگاه نمیکرد، اکنون به دلیل پیچیدگیهای حملات هوایی و نداشتن برنامه عملیاتی از پیش تعیین شده همانند عملیات پیجری علیه حزبالله، تاکتیک خاصی برای مقابله با یمن ندارد. البته این بهمعنای آن نیست که اسرائیل اقدامی نخواهد کرد.
💢 ایران
🔹دومین پسلرزه محتمل به ایران مربوط میشود. ایران پس از حملات علیه تأسیسات نظامیاش و تضعیف نیروهای نیابتی خود دچار ضعف شده است، اما این ضعف به معنای کاهش خطر ایران نیست؛ چرا که ممکن است منجر به هستهای شدن آن شود. ایران با افزایش دو برابری برنامه هستهای خود میتواند تهدیدی جدی نه تنها برای اسرائیل بلکه برای ایالات متحده و کشورهای غربی نیز باشد. اگرچه احتمال دارد ترامپ سیاست فشار حداکثری را دوباره اعمال کند، اما این تحریمها ممکن است به اندازه کافی سریع نباشند و نتوانند مانع هستهای شدن ایران شوند.
💢صحنه سیاسی سوریه
🔹وضعیت سوریه هنوز به ثبات نرسیده و خطر بازگشت جنگ داخلی و فرقهای و همچنین ظهور مجدد داعش وجود دارد. اگر جنگ ترکیه با متحد کردی ایالات متحده دلیل کافی برای مداخله آمریکا فراهم نکند، احتمال فرار هزاران نیروی داعشی در زندانهای تحت کنترل کردها و شعلهور شدن دوباره آتش داعش در منطقه و درگیر کردن کشورهایی نظیر عراق و اردن، دلیل خوبی برای ورود آمریکا است.
✅ اگرچه ترامپ قصد دارد مانند دوران اوباما و بایدن از خاورمیانه خارج شود، اما این خروج هزینههایی را به همراه خواهد داشت. بیتوجهی به یمن ممکن است ریسک و هزینه مسیرهای تجاری بینالمللی را افزایش دهد، حملات متعدد به تلآویو را رقم بزند و احتمال سرریز شدن خشونت به عربستان را بالا ببرد. بیتوجهی به ایران نیز خطر هستهای شدن این کشور را به دنبال خواهد داشت و خروج کامل از سوریه میتواند منجر به ظهور مجدد داعش شود. اگرچه ترامپ میتواند تصمیم بگیرد چگونه و با چه میزان اثرگذاری به بحرانهای مداوم خاورمیانه پاسخ دهد، اما نخواهد توانست وقوع این پسلرزهها را با فرمان رئیسجمهور متوقف کند.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/149
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
📝 رافائل اِس. کوهن
◾️ فارن پالیسی
#تهران_ریویو
🔸بیش از یک سال پس از هفتم اکتبر، چهره خاورمیانه دستخوش تغییرات عمدهای شده است. سازمان نظامی حماس تا حد زیادی نابود شده، بسیاری از رهبران ارشد حزبالله ترور و دولت اسد در سوریه سقوط کرده است. به واقع، چشمانداز ژئوپلتیک خاورمیانه به دلیل پسلرزههای ناشی از هفت اکتبر دچار تحولات جدی شده است.
💢 تلاش آمریکا برای خروج از خاورمیانه
🔹با وجود وعده ترامپ مبنی بر خروج سریع از جنگها و تمرکز بر اقیانوسیه در زمان تصدی قدرت، واقعیت این است که عدم مداخله در خاورمیانه ممکن است دشوارتر از آن چیزی باشد که پیشبینی میکند. در سال ۲۰۲۵ نیز قطعاً پسلرزههای پس از ۷ اکتبر ادامه خواهد داشت و منافع ایالات متحده در معرض خطر قرار خواهد گرفت.
💢 یمن
🔹اولین پسلرزه بعدی در یمن خواهد بود. یمنیها تاکنون بیش از ۳۷۰ پهپاد و موشک بالستیک به سمت اسرائیل پرتاب کردهاند و با وجود حملات ایالات متحده، بیش از یک سال است که کشتیرانی در دریای سرخ هدف یمنیها است. اسرائیل در پاسخ به این حملات، زیرساختهای یمن را هدف قرار داده و انصارالله نیز به این اقدامات پاسخ میدهد؛ به نظر نمیرسد هیچیک از طرفین قصد عقبنشینی داشته باشند. اسرائیل که پیشتر به مسئله یمن به عنوان یک مشکل قریبالوقوع نگاه نمیکرد، اکنون به دلیل پیچیدگیهای حملات هوایی و نداشتن برنامه عملیاتی از پیش تعیین شده همانند عملیات پیجری علیه حزبالله، تاکتیک خاصی برای مقابله با یمن ندارد. البته این بهمعنای آن نیست که اسرائیل اقدامی نخواهد کرد.
💢 ایران
🔹دومین پسلرزه محتمل به ایران مربوط میشود. ایران پس از حملات علیه تأسیسات نظامیاش و تضعیف نیروهای نیابتی خود دچار ضعف شده است، اما این ضعف به معنای کاهش خطر ایران نیست؛ چرا که ممکن است منجر به هستهای شدن آن شود. ایران با افزایش دو برابری برنامه هستهای خود میتواند تهدیدی جدی نه تنها برای اسرائیل بلکه برای ایالات متحده و کشورهای غربی نیز باشد. اگرچه احتمال دارد ترامپ سیاست فشار حداکثری را دوباره اعمال کند، اما این تحریمها ممکن است به اندازه کافی سریع نباشند و نتوانند مانع هستهای شدن ایران شوند.
💢صحنه سیاسی سوریه
🔹وضعیت سوریه هنوز به ثبات نرسیده و خطر بازگشت جنگ داخلی و فرقهای و همچنین ظهور مجدد داعش وجود دارد. اگر جنگ ترکیه با متحد کردی ایالات متحده دلیل کافی برای مداخله آمریکا فراهم نکند، احتمال فرار هزاران نیروی داعشی در زندانهای تحت کنترل کردها و شعلهور شدن دوباره آتش داعش در منطقه و درگیر کردن کشورهایی نظیر عراق و اردن، دلیل خوبی برای ورود آمریکا است.
🌐https://institutetehran.com/art/149
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹عملیات نظامی پاکستان در ولایت پکتیکا افغانستان در پاسخ به حمله گروه مسلح تحریک طالبان پاکستان (TTP) به یک ایست بازرسی در شمال این کشور، تنشهای میان دو کشور را تشدید کرده است. وزیر دفاع پاکستان اعلام کرده است که حملات نظامی به عنوان بخشی از عملیات نظامی جدید با هدف مقابله با تروریسم ادامه خواهد داشت. در مقابل دولت افغانستان این حملات را نقض حاکمیت خود دانسته و نسبت به عواقب ادامه این حملات هشدار داده است.
🔸پس از قدرتیابی طالبان در افغانستان، پاکستان امیدوار بود که از ارتباط تاریخی خود برای مهار فعالیتهای گروه شبه نظامی تحریک طالبان استفاده کند؛ با این حال، گزارش مرکز تحقیقات و مطالعات امنیتی در اسلامآباد نشان میدهد تعداد تلفات حملات تروریستی در پاکستان در سال ۲۰۲۳ در مقایسه با سال ۲۰۲۲ بیش از ۵۶ درصد افزایش یافته است.
💢علل و عوامل رشد تنشها
🔸 علل و عوامل متعددی در افزایش تنشها و درگیریهای در خطوط مرزی دو کشور دخیل میباشند. یکی از مهمترین علل شکلگیری تنشهای اخیر، خط مرزی دیورند است که در دوران استعمار توسط بریتانیا ترسیم شده است. این خط مرزی با جدا سازی مردم پشتون ساکن در کشور افغانستان و هند و سپس افغانستان و پاکستان (از سال ۱۹۴۸)، بستر شکلگیری تنشها در دو سوی مرز را فراهم کرده است. این موضوع پس از قدرتیابی طالبان در افغانستان (به دلیل حضور پشتونها در این منطقه به عنوان پایگاه اصلی طالبان) تقویت شده است.
🔸از دیگر بسترهای توسعه تنش، فشار جامعه پاکستان به ویژه در مناطق خیبر پختونخوا و بلوچستان، برای انجام اقدامات قاطع علیه گروههای تروریستی در این منطقه است. به نحوی که حملات هوایی علیه گروه تحریک طالبان به عنوان یک سیگنال برای مخاطبان داخلی مبنی بر تعهد دولت پاکستان به حفاظت از حاکمیت و امنیت مرزهای خود است. همچنین برخی معتقدند که این درگیری به دلیل دخالت و فشار احتمالی چین بر ارتش برای افزایش تدابیر امنیتی به منظور پیشبرد پروژههای زیربنایی و اقتصادی از جمله طرح «کمربند و یک جاده» است.
🔸علاوه بر موارد فوق، عملیات متقابل از دو منظر داخلی و بینالمللی برای دولت افغانستان نیز حائز اهمیت است. از منظر داخلی، اقدام متقابل در دفاع از قلمرو ملی منجر به افزایش حمایت داخلی (به ویژه پشتونها به عنوان پایگاه اصلی اجتماعی) از دولت طالبان و تثبیت رهبران خواهد شد. از منظر بینالمللی نیز نمایش قدرت در برابر پاکستان، جایگاه دولت افغانستان را از یک گروه جنگجو به یک دولت ملی ارتقا داده و عدم وابستگی به پاکستان و استقلال راهبردی این کشور را پر رنگتر خواهد کرد.
💢چشمانداز آینده
🔸پیشبینی چشماندازهای آینده تنشهای موجود میان دو کشور مشکل است؛ با اینحال بسترهای موجود به ویژه در منطقه پشتوننشین دیورند، امکان تداوم تنشها را تقویت میکند. ادامه تنشها میتواند تبعات متعددی برای دو طرف، کشورهای همسایه و حتی فراتر از منطقه به همراه داشته باشد. نخست اینکه موقعیت پاکستان در میان طالبان و جمعیت افغانستان به شدت در حال تضعیف است. این امر میتواند علاوه بر چالشهای بزرگ در درون سرزمین پاکستان و افزایش عملیاتهای تروریستی، زمینهساز تقویت گرایش افغانستان به سمت هند را فراهم آورد. گزارشها حاکی از آن است که کابل ممکن است به دنبال تقویت روابط با هند باشد. همچنین این امر میتواند منجر به تضعیف جایگاه دیپلماتیک پاکستان در صحنه جهانی شده و روابط این کشور را با متحدان کلیدی بینالمللی از جمله آمریکا و چین را تحت تاثیر قرار دهد.
🔸پیامد دیگر ادامه تنشها، تبعات این وضعیت برای افغانستان است. این کشور برای مسیرهای تجاری و تدارکاتی به شدت به پاکستان وابسته است. اکثریت قریب به اتفاق کالاهای اساسی و کمکهای بشردوستانه از جمله مواد غذایی، سوخت و کمکهای خارجی از طریق پاکستان ارسال میشوند. تنش با پاکستان میتواند این خطوط عرضه را مختل کرده و پیامدهای اقتصادی شدیدی را برای افغانستان به همراه داشته باشد. هر گونه اختلال قابل توجه در این مسیرهای تدارکاتی، افغانستان را وارد یک بحران اقتصادی وخیم میکند که تبعات فراوانی برای امارت اسلامی افغانستان به همراه خواهد داشت.
🌐https://institutetehran.com/art/150
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹ایران و روسیه به زودی سند موافقتنامه مشارکت راهبردی همه جانبه را امضا خواهند کرد که از این پس مبنا و اساس روابط دو کشور در نظر گرفته خواهد شد. امضای این سند بین تهران و مسکو نمایانگر رویکردی مهم در روابط دوجانبه است که چشمانداز مشترکی را برای همکاریهای در حوزههای مختلف ترسیم میکند.
🔸پیشتر نیز دو کشور همزمان با تحولات مرتبط با رویداد یازدهم سپتامبر، توافق مشابهی را امضا کرده بودند. «معاهده اساس روابط متقابل و اصول همکاری بین جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه» که در سفر محمد خاتمی، رئیسجمهور وقت ایران به مسکو در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۳۷۹ (دوازدهم مارس ۲۰۰۱) به امضا رسید، سنگ بنای مناسبات جدید دو کشور در بیش از دو دهه گذشته بود.
🔸تصویب آن معاهده در مجلس در شرایطی صورت گرفت که چندماه از واقعه یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ گذشته بود و ایالات متحده اقدام به لشکرکشی به افغانستان کرده بود. این وضعیت از سوی بسیاری از تحلیلگران غربی به عنوان پیامی مستقیم و معنادار از سوی ایران و روسیه به آمریکا تعبیر شد. در آن زمان، بسیاری بر این باور بودند که تهران و مسکو قصد دارند برای کاهش نفوذ ایالات متحده در خاورمیانه از طریق راههای دیپلماتیک و حتی نظامی همکاری کنند.
🔸جدا از واکنشهای منفی در غرب، این معاهده دارای مفاد نسبتاً مهمی در آن زمان بود. بااینحال آن معاهده بر مبنای مسائل اساسی دو کشور در همان زمان تنظیم شده بود. طی سالهای اخیر، هم تحولات بیشماری در سطح منطقه و نظام بینالملل رخ داده و هم ماهیت روابط ایران و روسیه دگرگون شده است. بنابراین دو کشور ناگزیر به بازنگری در این معاهده، به روز کردن و گنجاندن مفاد جدیدی در آن هستند.
🔸بر این اساس، توجه به چند نکته درباره موافقتنامه جدید حائز اهمیت است:
1️⃣موافقتنامه مشارکت راهبردی همه جانبه ایران و روسیه که در میان تغییرات مهم ژئوپولیتیک امضا خواهد شد، به دنبال تقویت شراکت دو کشور در حوزههای مختلف است. برخلاف فضاسازیهای رسانههای غربی و تعبیرهای ضدغربی، محتوای آن صرفاً مبتنی بر توسعه روابط دوجانبه و همکاریهای منطقهای و بینالمللی است و علیه هیچ طرف سومی تنظیم نشده است. حتی تمایل طرفین برای همکاری نزدیکتر در زمینه دفاعی، بیانگر تعامل در راستای برقراری صلح و امنیت در سطوح منطقهای و جهانی است.
2️⃣در دنیای امروز که با سرعتی بیسابقه دستخوش دگرگونی است، کشورهایی موفق خواهند بود که بتوانند همکاریهای خود را ساختارمند کنند تا از آسیبهای تحولات ناگهانی در امان بمانند. این ساختارمندی نهتنها شامل توافقات اقتصادی و تجاری میشود، بلکه باید به حوزههای فرهنگی، علمی و فناوری نیز گسترش یابد. از اینرو، علاقه دو کشور به انعقاد سندی بلندمدت و راهبردی، ناشی از ضرورتهای سیاست خارجی تهران و مسکو است. تمایل به ایجاد یک چارچوب قانونی و عملی برای همکاریهای آتی، نشاندهنده درک عمیق هر دو کشور از شرایط پیچیده و متغیر جهانی است.
3️⃣هر دو کشور دارای منافع همسو و تهدیدهای مشترک در سطوح منطقهای و بینالمللی هستند. این منافع مشترک در شرایط کنونی، بهویژه در برابر چالشهایی نظیر تروریسم، تحریمهای اقتصادی و فشارهای سیاسی از سوی قدرتهای غربی، اهمیت بیشتری پیدا کرده است. موافقتنامه مشارکت راهبردی همه جانبه میتواند مبنایی مؤثر برای توسعه و تقویت روابط دو کشور در زمینههای مختلف باشد. به عنوان مثال، ایران و روسیه با تحریمهای اقتصادی قابل توجهی از سوی کشورهای غربی مواجه هستند. این سند میتواند با ایجاد یک چارچوب اقتصادی جایگزین، تابآوری اقتصادی طرفین را تقویت کند و به آنها اجازه دهد تا از سیستمهای مالی سنتی دوری کنند و تأثیرات تحریمها را کاهش دهند.
4️⃣روسیه در سالهای اخیر نگاهی کاملاً مثبت نسبت به توسعه همکاری با ایران داشته است. تلاش مسکو برای عضویت ایران در بریکس و سازمان همکاری شانگهای و همچنین حضور ناظر ایران در اتحادیه اقتصادی اوراسیا، از مصادیق رویکرد راهبردی مسکو به تهران به شمار میآیند. ایران نیز در سیاست خارجی خود بهدقت مراقب است که ضمن برقراری روابط مستحکم با تمامی کشورهای دوست، استقلال و اهداف منطقهای و بینالمللی خود را حفظ کند.
🌐https://institutetehran.com/art/151
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️نقش ترکیه در بازسازی سوریه و احیای پروژه خط لوله گاز قطر
◼️مرکز المصری للفکر و الدراسات الاستراتیجیة
📝احمد سلطان
#رویة_العربیة
🔹ترکیه در تلاش است به قطب اصلی انرژی منطقه تبدیل شود و در نوامبر ۲۰۲۴ برای تحقق این منظور در رویدادی مهم در استانبول، میزبان وزرای کشورهای تولیدکننده گاز مانند آذربایجان و لیبی و نمایندگان کشورهای ترانزیتی نظیر گرجستان و مصرفکنندگان اروپای شرقی بود. هدف اصلی ترکیه ایجاد یک نقطه ترانزیت بین تولیدکنندگان گاز شرق و جنوب و بازارهای غرب است. این کشور با زیرساختهای قوی شامل خط لوله ترانس آناتولی، ۷خط لوله گاز، ۵ پایانه LNG، سه واحد ذخیرهسازی شناور، دو تأسیسات ذخیرهسازی زیرزمینی و ظرفیت واردات مازاد، موقعیت خود را برای تحقق این چشمانداز تقویت میکند و نقشی کلیدی در تجارت گاز منطقهای ایفا میکند.
💢ژئوپلیتیک سوریه و نظریه خط لوله
🔹دمشق برخلاف بسیاری از کشورهای خاورمیانه، تولیدکننده بزرگ نفت و گاز طبیعی نیست و ذخایر انرژی محدودی دارد. اما موقعیت جغرافیایی ویژه سوریه آن را در نقشه ترانزیت و توزیع انرژی متمایز میکند، چنانکه میتواند بهعنوان یک گذرگاه استراتژیک، هزینههای انتقال انرژی از کشورهای منطقه به مدیترانه که دروازه آسیایی به غرب محسوب میشود را کاهش دهد.
🔹ترکیه در سالهای اخیر تلاش کرده موقعیت استراتژیک خود بهعنوان قطب ترانزیت انرژی از آسیا و خاورمیانه به اروپا را تقویت کند و میزبانی از خط لوله ترکاستریم و ارائه پیشنهاد خط لوله بین دوحه و آنکارا نیز در این چارچوب است. این پروژهها باعث تقویت جایگاه ترکیه بهعنوان یک بازیگر مهم در بازار جهانی انرژی شدهاند. پس از سقوط دولت بشار اسد، ترکیه به دنبال احیای پروژههای انرژی خود، بهویژه خط انتقال گاز از دوحه است. باوجود خطرات در مسیرهای جایگزین مانند عراق، مسیر سوریه برای آنکارا گزینهای آسانتر و جذابتر به نظر میرسد.
💢احیای پروژه خط لوله ایستمید
🔹پروژه خط لوله گاز ایستمید که قرار بود اسرائیل را از طریق خط لولهای ۱۹۰۰ کیلومتری به قبرس و یونان متصل کند، به دلیل عقبنشینی آمریکا از حمایت از این پروژه در سال ۲۰۲۲ متوقف شد. از سوی دیگر، ایجاد مسیری زمینی از سوریه به ترکیه، گزینهای مقرونبهصرفهتر است و برقراری ثبات در این کشور میتواند به احیای پروژه خط لوله قطر-ترکیه از طریق عربستان، اردن و سوریه کمک کند. پروژهای که پیشتر به دلیل نگرانیهای سوریه درباره تحت تأثیر قرار گرفتن صادرات گاز روسیه به اروپا متوقفشده بود.
💢احیای پروژه خط لوله گاز قطر-ترکیه
🔹خط لوله گاز قطر-ترکیه یک پروژه انرژی مهم است که در اوایل دهه ۲۰۰۰ توسط کنسرسیومی از شرکتهای انرژی اروپایی و ترکیهای پیشنهاد شد. این خط لوله با طول ۱۵۰۰ کیلومتر و هزینه پیشبینی شده بیش از ۱۰ میلیارد دلاری، در صورت اجرا، تأثیرات ژئوپلیتیک و اقتصادی زیادی بر منطقه خاورمیانه خواهد داشت و میتواند اتحادها و تغییرات قدرت در کشورهای منطقه را دستخوش تغییر نماید. این خط لوله گاز طبیعی از میدان گازی شمالی قطر به کشورهای مانند اسپانیا، ایتالیا و لهستان منتقل میشود.
🔹اسد در ۲۰۰۹ بهمنظور حفظ منافع روسیه از عبور خط لوله گاز از سوریه امتناع کرد، زیرا مسکو نگران از دست دادن بخش زیادی از صادرات گاز به اروپا و تهدید سلطه خود بر بازار گاز طبیعی بود. سهم گاز روسیه در واردات اتحادیه اروپا از بیش از ۴۰ درصد در ۲۰۲۱ به کمتر از ۱۵ درصد در ۲۰۲۳ کاهش یافت. گاز قطر تنها ۵ درصد واردات اتحادیه را تشکیل میدهد. ترکیه امیدوار است با سقوط دولت بشار اسد رویای خود در احداث خط لوله گاز قطر- ترکیه را به سرانجام برساند اما تحقق این امر به دلیل وجود چالشهای متعدد در کوتاه مدت دور از انتظار است.
🔹چالشهای زیادی در اجرای پروژه خط لوله وجود دارد که عبارتاند از:
1️⃣ نیاز به بازسازی زیرساختها
2️⃣حل مناقشات داخلی و خارجی که بیش از ۵۴ سال گریبانگیر سوریه بوده است
3️⃣فقدان وحدت سرزمینی بهویژه با حضور گروههای کردی
4️⃣جلب رضایت کشورهایی که خط لوله باید از آنها عبور کند و همچنین پروژههای رقیب.
💢نقش ترکیه در بازسازی سوریه
✅ ترکیه با ارائه راهحلهای عملی در زمینه تأمین برق و نفت، به تقویت موقعیت خود به عنوان یک بازیگر کلیدی در بازسازی سوریه میپردازد. همکاری ترکیه و سوریه ممکن است به پروژههای بلند مدت مانند ساخت خطوط لوله جدید برای انتقال نفت و گاز از سوریه به بنادر ترکیه در سواحل دریای سیاه نیز گسترش یابد. با این حال مهمترین چالش ترکیه در سوریه، ایجاد یک دولت با ثبات است که توسط بازیگران بینالمللی شناسایی شود. موضوعی که باعث تضعیف جایگاه رقبایی نظیر ایران و روسیه خواهد شد.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/152
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◼️مرکز المصری للفکر و الدراسات الاستراتیجیة
📝احمد سلطان
#رویة_العربیة
🔹ترکیه در تلاش است به قطب اصلی انرژی منطقه تبدیل شود و در نوامبر ۲۰۲۴ برای تحقق این منظور در رویدادی مهم در استانبول، میزبان وزرای کشورهای تولیدکننده گاز مانند آذربایجان و لیبی و نمایندگان کشورهای ترانزیتی نظیر گرجستان و مصرفکنندگان اروپای شرقی بود. هدف اصلی ترکیه ایجاد یک نقطه ترانزیت بین تولیدکنندگان گاز شرق و جنوب و بازارهای غرب است. این کشور با زیرساختهای قوی شامل خط لوله ترانس آناتولی، ۷خط لوله گاز، ۵ پایانه LNG، سه واحد ذخیرهسازی شناور، دو تأسیسات ذخیرهسازی زیرزمینی و ظرفیت واردات مازاد، موقعیت خود را برای تحقق این چشمانداز تقویت میکند و نقشی کلیدی در تجارت گاز منطقهای ایفا میکند.
💢ژئوپلیتیک سوریه و نظریه خط لوله
🔹دمشق برخلاف بسیاری از کشورهای خاورمیانه، تولیدکننده بزرگ نفت و گاز طبیعی نیست و ذخایر انرژی محدودی دارد. اما موقعیت جغرافیایی ویژه سوریه آن را در نقشه ترانزیت و توزیع انرژی متمایز میکند، چنانکه میتواند بهعنوان یک گذرگاه استراتژیک، هزینههای انتقال انرژی از کشورهای منطقه به مدیترانه که دروازه آسیایی به غرب محسوب میشود را کاهش دهد.
🔹ترکیه در سالهای اخیر تلاش کرده موقعیت استراتژیک خود بهعنوان قطب ترانزیت انرژی از آسیا و خاورمیانه به اروپا را تقویت کند و میزبانی از خط لوله ترکاستریم و ارائه پیشنهاد خط لوله بین دوحه و آنکارا نیز در این چارچوب است. این پروژهها باعث تقویت جایگاه ترکیه بهعنوان یک بازیگر مهم در بازار جهانی انرژی شدهاند. پس از سقوط دولت بشار اسد، ترکیه به دنبال احیای پروژههای انرژی خود، بهویژه خط انتقال گاز از دوحه است. باوجود خطرات در مسیرهای جایگزین مانند عراق، مسیر سوریه برای آنکارا گزینهای آسانتر و جذابتر به نظر میرسد.
💢احیای پروژه خط لوله ایستمید
🔹پروژه خط لوله گاز ایستمید که قرار بود اسرائیل را از طریق خط لولهای ۱۹۰۰ کیلومتری به قبرس و یونان متصل کند، به دلیل عقبنشینی آمریکا از حمایت از این پروژه در سال ۲۰۲۲ متوقف شد. از سوی دیگر، ایجاد مسیری زمینی از سوریه به ترکیه، گزینهای مقرونبهصرفهتر است و برقراری ثبات در این کشور میتواند به احیای پروژه خط لوله قطر-ترکیه از طریق عربستان، اردن و سوریه کمک کند. پروژهای که پیشتر به دلیل نگرانیهای سوریه درباره تحت تأثیر قرار گرفتن صادرات گاز روسیه به اروپا متوقفشده بود.
💢احیای پروژه خط لوله گاز قطر-ترکیه
🔹خط لوله گاز قطر-ترکیه یک پروژه انرژی مهم است که در اوایل دهه ۲۰۰۰ توسط کنسرسیومی از شرکتهای انرژی اروپایی و ترکیهای پیشنهاد شد. این خط لوله با طول ۱۵۰۰ کیلومتر و هزینه پیشبینی شده بیش از ۱۰ میلیارد دلاری، در صورت اجرا، تأثیرات ژئوپلیتیک و اقتصادی زیادی بر منطقه خاورمیانه خواهد داشت و میتواند اتحادها و تغییرات قدرت در کشورهای منطقه را دستخوش تغییر نماید. این خط لوله گاز طبیعی از میدان گازی شمالی قطر به کشورهای مانند اسپانیا، ایتالیا و لهستان منتقل میشود.
🔹اسد در ۲۰۰۹ بهمنظور حفظ منافع روسیه از عبور خط لوله گاز از سوریه امتناع کرد، زیرا مسکو نگران از دست دادن بخش زیادی از صادرات گاز به اروپا و تهدید سلطه خود بر بازار گاز طبیعی بود. سهم گاز روسیه در واردات اتحادیه اروپا از بیش از ۴۰ درصد در ۲۰۲۱ به کمتر از ۱۵ درصد در ۲۰۲۳ کاهش یافت. گاز قطر تنها ۵ درصد واردات اتحادیه را تشکیل میدهد. ترکیه امیدوار است با سقوط دولت بشار اسد رویای خود در احداث خط لوله گاز قطر- ترکیه را به سرانجام برساند اما تحقق این امر به دلیل وجود چالشهای متعدد در کوتاه مدت دور از انتظار است.
🔹چالشهای زیادی در اجرای پروژه خط لوله وجود دارد که عبارتاند از:
1️⃣ نیاز به بازسازی زیرساختها
2️⃣حل مناقشات داخلی و خارجی که بیش از ۵۴ سال گریبانگیر سوریه بوده است
3️⃣فقدان وحدت سرزمینی بهویژه با حضور گروههای کردی
4️⃣جلب رضایت کشورهایی که خط لوله باید از آنها عبور کند و همچنین پروژههای رقیب.
💢نقش ترکیه در بازسازی سوریه
🌐https://institutetehran.com/art/152
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️درسهای لیبی ۲۰۱۱ برای امروز سوریه
📝 چتمهاوس
◾️تیم ایستون
#تهران_ریویو
🔹دامنه چالشهایی که سوریه اکنون با آن مواجه است، به مراتب بیشتر از مسائلی است که لیبی در سال ۲۰۱۱ با آن روبهرو بود. در زمان مرگ معمر قذافی، رهبر سابق لیبی، بیشتر زیرساختهای این کشور بدون آسیب باقیمانده بود. شورشیان لیبیایی حتی قبل از سقوط قذافی، نفت صادر میکردند. در مقابل، پیروزی انقلاب سوریه بیش از یک دهه بهطول انجامید، و کشور شاهد جنگ داخلی، مرگ صدها هزار انسان، پناهندگی میلیونها نفر و ویرانی زیرساختها بود. شکاف و چنددستگی در سوریه به شدت عمیقتر از لیبی است. زیرساختهای نفتی سوریه عمدتاً در مناطق تحت اختیار کردها قرار دارد، در حالی که این کشور به جز نفت، هیچ منبع ملی دیگری برای صادرات ندارد؛ وضعیتی که برعکس آن در لیبی وجود داشت.
💢چشمانداز امنیتی متزلزل
🔸 دولت انتقالی سوریه اکنون با چالش انحلال مجموعهای از گروههای مسلح مختلف، از کردها تا نیروهای ارتش آزاد وابسته به ترکیه، روبهرو است. در لیبی تلاشها برای قرار دادن گروههای مسلح تحت نظر وزارت دفاع ناموفق بوده است. آنچه در لیبی اتفاق افتاد برعکس بود؛ یعنی به جای این که گروههای مسلح تحت کنترل نهادهای دولتی قرار داشته باشند، بر آنها نفوذ و تسلط پیدا کردند. به این ترتیب، رقبای سیاسی تلاش کردند تا با ارائه منابع و ایجاد اتحادهای غیررسمی، گروههای مسلح را به سمت خود جذب کنند. هرچند رئیس دولت انتقالی سوریه وعده داده است که گروههای مسلح را تحت نظارت دولت ادغام کند، اما تجربه لیبی نشان میدهد که چنین اقدامی بسیار چالشبرانگیز و مستعد بروز درگیریهای بیشتر خواهد بود.
💢مداخلات خارجی
🔸 دولت انتقالی سوریه با چالشهای ناشی از مداخلات خارجی نیز مواجه است. در لیبی، بازیگران خارجی از طریق شراکت با طرفهای داخلی توانستند قوانین سازمان ملل برای برگزاری انتخابات را نادیده بگیرند و این امر منجر به شکلگیری کانونهای قدرت رقیب شد. درس مهمی که میتوان از لیبی آموخت این است که بدون اجماع میان بازیگران خارجی، توافقهای شکننده بین گروههای مختلف سوری بیاثر شده و حکومت را تضعیف خواهد کرد.
💢ارتباط سیاست و امنیت
🔸 آخرین درس از وضعیت لیبی پیامدهای قطع ارتباط میان رهبری سیاسی و گروههای مسلح است. رهبری سیاسی پسا ۲۰۱۱ در لیبی، با جناحهای مختلف مسلح که قذافی را سرنگون کردند و یا در دوره پسا قذافی شکل گرفتند، ارتباط نداشت و این موضوع باعث شد که این گروهها بر عرصه سیاسی تسلط یابند. در سالهای اخیر، خلیفه حفتر در لیبی به صورت مستقیم بر نهادهای دولتی مناطق تحت کنترل خود تسلط پیدا کرده و فرماندهان در دیگر نقاط کشور نیز به تدریج به سمت اعمال قدرت مستقیم پیش رفتهاند. «ائتلاف ملی سوریه» بهعنوان یک جنبش سیاسی فراگیر، برای مخالفت با بشار اسد در طول جنگ داخلی تشکیل شد؛ اما مدتهاست که از گروههای مسلح فاصله گرفته و رئیس دولت انتقالی نیز تحت فرمان آن عمل نمیکند. باید دید آیا یک رهبری سیاسی مدنی میتواند دوباره کنترل امور را به دست گیرد یا خیر.
💢 نتیجهگیری
✅ سوریه ۲۰۲۴ و لیبی ۲۰۱۱ با چالشهای مشترکی روبرو هستند، اما سوریه از چنددستگی عمیقتر، مداخلات خارجی بیشتر، دولت و زیرساختهای ورشکستهتر و بیارتباطی بیشتری میان گروههای مسلح و سیاست رنج میبرد. به طور کلی، سوریه چالشهای بزرگتری نسبت به لیبی دارد تا بتواند به کشوری با ثبات و دموکراتیک تبدیل شود و باید دید آیا رهبران سوری میتوانند بر این چالشهای فائق آیند یا خیر.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/153
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
📝 چتمهاوس
◾️تیم ایستون
#تهران_ریویو
🔹دامنه چالشهایی که سوریه اکنون با آن مواجه است، به مراتب بیشتر از مسائلی است که لیبی در سال ۲۰۱۱ با آن روبهرو بود. در زمان مرگ معمر قذافی، رهبر سابق لیبی، بیشتر زیرساختهای این کشور بدون آسیب باقیمانده بود. شورشیان لیبیایی حتی قبل از سقوط قذافی، نفت صادر میکردند. در مقابل، پیروزی انقلاب سوریه بیش از یک دهه بهطول انجامید، و کشور شاهد جنگ داخلی، مرگ صدها هزار انسان، پناهندگی میلیونها نفر و ویرانی زیرساختها بود. شکاف و چنددستگی در سوریه به شدت عمیقتر از لیبی است. زیرساختهای نفتی سوریه عمدتاً در مناطق تحت اختیار کردها قرار دارد، در حالی که این کشور به جز نفت، هیچ منبع ملی دیگری برای صادرات ندارد؛ وضعیتی که برعکس آن در لیبی وجود داشت.
💢چشمانداز امنیتی متزلزل
🔸 دولت انتقالی سوریه اکنون با چالش انحلال مجموعهای از گروههای مسلح مختلف، از کردها تا نیروهای ارتش آزاد وابسته به ترکیه، روبهرو است. در لیبی تلاشها برای قرار دادن گروههای مسلح تحت نظر وزارت دفاع ناموفق بوده است. آنچه در لیبی اتفاق افتاد برعکس بود؛ یعنی به جای این که گروههای مسلح تحت کنترل نهادهای دولتی قرار داشته باشند، بر آنها نفوذ و تسلط پیدا کردند. به این ترتیب، رقبای سیاسی تلاش کردند تا با ارائه منابع و ایجاد اتحادهای غیررسمی، گروههای مسلح را به سمت خود جذب کنند. هرچند رئیس دولت انتقالی سوریه وعده داده است که گروههای مسلح را تحت نظارت دولت ادغام کند، اما تجربه لیبی نشان میدهد که چنین اقدامی بسیار چالشبرانگیز و مستعد بروز درگیریهای بیشتر خواهد بود.
💢مداخلات خارجی
🔸 دولت انتقالی سوریه با چالشهای ناشی از مداخلات خارجی نیز مواجه است. در لیبی، بازیگران خارجی از طریق شراکت با طرفهای داخلی توانستند قوانین سازمان ملل برای برگزاری انتخابات را نادیده بگیرند و این امر منجر به شکلگیری کانونهای قدرت رقیب شد. درس مهمی که میتوان از لیبی آموخت این است که بدون اجماع میان بازیگران خارجی، توافقهای شکننده بین گروههای مختلف سوری بیاثر شده و حکومت را تضعیف خواهد کرد.
💢ارتباط سیاست و امنیت
🔸 آخرین درس از وضعیت لیبی پیامدهای قطع ارتباط میان رهبری سیاسی و گروههای مسلح است. رهبری سیاسی پسا ۲۰۱۱ در لیبی، با جناحهای مختلف مسلح که قذافی را سرنگون کردند و یا در دوره پسا قذافی شکل گرفتند، ارتباط نداشت و این موضوع باعث شد که این گروهها بر عرصه سیاسی تسلط یابند. در سالهای اخیر، خلیفه حفتر در لیبی به صورت مستقیم بر نهادهای دولتی مناطق تحت کنترل خود تسلط پیدا کرده و فرماندهان در دیگر نقاط کشور نیز به تدریج به سمت اعمال قدرت مستقیم پیش رفتهاند. «ائتلاف ملی سوریه» بهعنوان یک جنبش سیاسی فراگیر، برای مخالفت با بشار اسد در طول جنگ داخلی تشکیل شد؛ اما مدتهاست که از گروههای مسلح فاصله گرفته و رئیس دولت انتقالی نیز تحت فرمان آن عمل نمیکند. باید دید آیا یک رهبری سیاسی مدنی میتواند دوباره کنترل امور را به دست گیرد یا خیر.
💢 نتیجهگیری
🌐https://institutetehran.com/art/153
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹 در روز یکشنبه ۹ دی/۲۹ دسامبر، انتخابات ریاستجمهوری کرواسی برگزار شد. در این انتخابات، هشت نامزد به رقابت پرداختند که رئیسجمهور فعلی، زوران میلانوویچ، با نمایندگی از حزب سوسیال دموکرات، موفق به کسب ۴۹ درصد آراء شد. با این حال، از آنجا که او نتوانست اکثریت مطلق را به دست آورد، انتخابات به دور دوم کشیده است. با توجه به محبوبیت بالای میلانوویچ و وجود اختلافات میان احزاب میانهرو و راست، احتمال پیروزی او در دور دوم بسیار زیاد است و پیروزی او یعنی ثبات بیشتر در تمایل کرواسی به شرق به جای غرب.
💢 سابقه میلانویچ
🔸 زوران میلانوویچ، سیاستمداری با سابقه نخستوزیری، دارای گرایشهای ضد اتحادیه اروپا و مخالف هرگونه حمایت از اوکراین است. او با سبک سیاستورزی پوپولیستی، ترامپ را یکی از الگوهای خود میداند و به شدت با سیاستمداران اوکراینی مشکل دارد؛ به گونهای که انقلاب رنگی ۲۰۱۴ اوکراین را کودتا خوانده بود. در سال ۲۰۲۲، به دلیل سقوط یک پهپاد ناتو در زاگرب، پایتخت کرواسی، میلانویچ فرمان ممنوعیت پرواز هواپیماهای ناتو در حریم هوایی کرواسی را امضاء کرد و اختلافات بین کرواسی و ناتو را بیش از پیش کرد. میلانوویچ در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۲۰ موفق به کسب ۲۹ درصد آراء شد و کسب آراء ۴۹ درصدی کنونی میتواند نمادی از موفقیتهای دوره اول ریاستجمهوری او و همراهی مردم با اظهارات ضدغربیاش باشد.
💢 حزب سوسیال دموکرات؛ناکام در پارلمان اما در حال صعود
🔸 حزب سوسیال دموکرات با گرایش چپ و شرقگرا و همچنین اتحاد دموکراتیک کرواسی با گرایش محافظهکار و غربگرا، دو حزب بزرگ کشور هستند که رقابتی شدید با یکدیگر دارند. هرچند میلانوویچ در سال ۲۰۲۰ نیز پیروز انتخابات شد، اما حزب او نتوانسته است در پارلمان کرواسی اکثریت را به دست آورد. در انتخابات آوریل ۲۰۲۴ و جولای ۲۰۲۰، حزب اتحاد دموکراتیک پیروز این دو انتخابات بود. درحالی که حزب دموکراتیک کرواسی نتوانسته محبوبیت خود را در طول چهار سال اخیر ازدیاد بخشد اما محبوبیت حزب سوسیال دموکرات به بالاترین حد خود از سال ۲۰۲۰ رسیده است.
💢 جایگاه مقام ریاستجمهوری در کرواسی
🔸 با وجود آنکه مقام ریاستجمهوری در کرواسی عمدتاً تشریفاتی است و تصمیمات اصلی همراه با موافقت پارلمان و نخستوزیر اتخاذ میشود، اما رئیسجمهور همچنان دارای آمریت سیاسی و فرماندهی کل قوا است. برخی تحلیلگران بر این باورند که این انتخابات در واقع انتخابی میان گرایش به غرب (پریموراک) یا شرق (میلانوویچ) بوده است. صحنه سیاسی کرواسی اکنون بسیار چالشبرانگیزتر شده است، زیرا اکثریت نسبی پارلمان متمایل به اتحادیه اروپا است، در حالی که اکثریت نسبی مردم و رئيسجمهور تمایل بیشتری به روسیه دارند. این وضعیت میتواند منجر به چالشها و تقابلهایی در تعیین مسیر سیاست خارجی کرواسی شود.
💢 تأثیر ترامپ بر کرواسی
🔸 نکته قابل توجه دیگر تأثیر ترامپ بر کرواسی است. ترامپ با شیوههای پوپولیستیاش الهامبخش بسیاری از رهبران جهانی، از جمله میلانوویچ، بوده است. میلانوویچ با تقلید از تاکتیکهای او، توانسته است پیروزی قویتری را کسب کند. همچنین انتخاب ترامپ به عنوان رئیسجمهور آمریکا موجب افزایش تمایل مردم اروپا به نامزدهای مخالف ایده اتحادیه اروپا شده است چرا که راه رسیدن به صلح در اوکراین را اکنون هموارتر از هر زمان دیگری میبینند.
💢جمعبندی
🌐https://institutetehran.com/art/154
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️برد و باخت آمریکا، چین و قدرت های متوسط در مسابقه هوش مصنوعی
📝 فارن افرز
◾️ریوا گوجون
#روندهای_استراتژیک
🔹رقابت جهانی در فناوری، به ویژه در حوزه هوش مصنوعی، به طور فزایندهای به عنوان عرصه بازی با حاصل جمع صفر بدل شده به این معنا که تفوق یک قدرت لاجرم زیان رقبا را در پی خواهد داشت. رقابت قدرتها در صنعت هوش مصنوعی نه صرفا برای تفوقیابی در فناوری بلکه با هدف بازتعریف نظم جهانی مطلوب صورت میگیرد. آمریکا استراتژی هوش مصنوعی خود را بر تقویت نوآوریها و اعمال محدودیتهای سختگیرانه بر صنایع چین مبتنی ساخته تا از این رهگذر برتری جهانی خود را حفظ نماید. این راهبرد شامل اجرای کنترلهای صادراتی و تشدید محدودیتهای سرمایهگذاری در صنایع فناوری محور چین استوار است.
🔸در پسینه ذهن آمریکاییها این خوشبینی وجود دارد که اقتصاد چین به دلیل رویکرد دولت محور با معضل کاهش نوآوری همراه بوده و در آینده نزدیک توان رقابت خود را از دست خواهد داد لذا محدود ساختن دسترسی شرکتهای چینی به ابتکارات روز راهگشا خواهد بود. واشنگتن بر این باور است که برتری آمریکا در فناوری، متحدان و مدافعان نظم کنونی را وادار خواهد نمود ضمن اولویت بخشی به منافع این کشور، همکاریهای خود با چینیها را کاهش دهند. ضمنا آمریکا سرمایهگذاریهای قابل توجهی را به منظور توسعه صنعت هوش مصنوعی انجام داده تا موقعیت خود در هرم قدرت و رقابت را تقویت نماید. در مقابل، چین علیرغم محدودیتها، در توسعه صنایع مرتبط با هوش مصنوعی پیشرفتهای چشمگیری داشته است و شرکتهای چینی به واسطه حمایتهای مالی دولتی نوآوریهای قابل توجهی در این عرصه کسب کردهاند با این حال بیم آن را دارند که در صورت توسعه بیشتر، با تحریمهای سختگیرانه تر غربیها روبهرو شوند.
💢رقابت چین و ایالات متحده در توسعه هوش مصنوعی
🔸 چین در یک نظم جهانی خود را در موقعیت ژئوپلیتیکی برابر با ایالات متحده فرض میکند و توسعه هوش مصنوعی را به عنوان راهی برای حفظ برابری و حتی پیشی گرفتن بر آمریکا میداند. این کشور از جمعیت بزرگ و صنایع عظیم بهرهمند است و امکان کاربست ابتکاری هوش مصنوعی در صنایع را دارد. شرکتهای چینی به منظور توسعه هوش مصنوعی از سرمایهگذاریهای قابل توجه دولتی بهره میبرند. با این حال، چین به واسطه تحریم ها و محدودیت های صادراتی آمریکا با چالشهایی روبهرو است و این موضوع شرکتهای چینی پایبند به حزب کمونیست را با مشکلاتی در عرصه سرمایهگذاری و نوآوری روبهرو ساخته است. اگر ایالات متحده سیاست های کنترلی و محدود کننده خود علیه شرکت های چینی را تشدید نماید احتمالا چین از ائتلافهای فناوری تحت رهبری ایالات متحده خارج خواهد شد.
💢موضع قدرتهای متوسط در رقابت جهانی هوش مصنوعی
🔸 سایر قدرتها دیدگاه متفاوتی نسبت به رقابت جهانی در حوزه هوش مصنوعی دارند. بسیاری از قدرت ها توسعه این صنعت را راهی برای ورود به عصر چندقطبی میدانند. در حالی که ایالات متحده و چین در رقابت برای برتری در عرصه هوش مصنوعی هستند، سایر قدرت ها مانند فرانسه، عربستان سعودی، سنگاپور و امارات شروع به ساخت سیستمهای هوش مصنوعی مستقل و ملی کردهاند تا قدرت درونی خود را افزایش دهند. برای نمونه کشور کوچک امارات در نظر دارد برای تبدیل شدن به یک کشور پیشرو در زمینه هوش مصنوعی، تا سال ۲۰۳۱، بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار در این صنعت سرمایهگذاری کند. این هدف بلندپروازانه نشاندهنده نگرانی دیگر قدرتها از وضعیت خود در هرم قدرت و همچنین بهره برداری از فرصتها برای ایجاد تثبیت جایگاه خود در میانه رقابت ایالات متحده و چین هستند.
💢هوش مصنوعی بستری برای افزایش تنشهای سیاسی
🔸 رقابت بین ایالاتمتحده و چین در زمینه فناوری هوش مصنوعی در حال تشدید است و این موضوع تأثیرات قابل توجهی بر پویاییهای قدرت جهانی دارد .اگر ایالاتمتحده احساس کند که فاصله فناوری هوش مصنوعی بین دو کشور در حال کاهش است، ممکن است به اقدامات تنبیهیتر علیه چین از جمله علیه شرکتهای فناوری محور چینی مانند هوآوی روی آورد.
✅ این سیاست، چینی ها را به واکنشهای تهاجمی در سایر حوزهها وادار می کند و تنشها در مناطقی پیرامونی تایوان را تشدید مینماید. در حالی که مهندسان و دانشمندان نسبت به ظرفیتهای تحولآفرین هوش مصنوعی خوشبین هستند اما سیاستمداران به طور فزایندهای بر روی ریسکهای ژئوپلیتیکی آن تمرکز کردهاند و نمیخواهند از رقبای خود عقب بمانند لذا ناآرامیهای ژئوپلیتیکی ناشی از این رقابت احتمالا بر پیشرفتهای مثبت ناشی از هوش مصنوعی سایه افکند.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/155
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
📝 فارن افرز
◾️ریوا گوجون
#روندهای_استراتژیک
🔹رقابت جهانی در فناوری، به ویژه در حوزه هوش مصنوعی، به طور فزایندهای به عنوان عرصه بازی با حاصل جمع صفر بدل شده به این معنا که تفوق یک قدرت لاجرم زیان رقبا را در پی خواهد داشت. رقابت قدرتها در صنعت هوش مصنوعی نه صرفا برای تفوقیابی در فناوری بلکه با هدف بازتعریف نظم جهانی مطلوب صورت میگیرد. آمریکا استراتژی هوش مصنوعی خود را بر تقویت نوآوریها و اعمال محدودیتهای سختگیرانه بر صنایع چین مبتنی ساخته تا از این رهگذر برتری جهانی خود را حفظ نماید. این راهبرد شامل اجرای کنترلهای صادراتی و تشدید محدودیتهای سرمایهگذاری در صنایع فناوری محور چین استوار است.
🔸در پسینه ذهن آمریکاییها این خوشبینی وجود دارد که اقتصاد چین به دلیل رویکرد دولت محور با معضل کاهش نوآوری همراه بوده و در آینده نزدیک توان رقابت خود را از دست خواهد داد لذا محدود ساختن دسترسی شرکتهای چینی به ابتکارات روز راهگشا خواهد بود. واشنگتن بر این باور است که برتری آمریکا در فناوری، متحدان و مدافعان نظم کنونی را وادار خواهد نمود ضمن اولویت بخشی به منافع این کشور، همکاریهای خود با چینیها را کاهش دهند. ضمنا آمریکا سرمایهگذاریهای قابل توجهی را به منظور توسعه صنعت هوش مصنوعی انجام داده تا موقعیت خود در هرم قدرت و رقابت را تقویت نماید. در مقابل، چین علیرغم محدودیتها، در توسعه صنایع مرتبط با هوش مصنوعی پیشرفتهای چشمگیری داشته است و شرکتهای چینی به واسطه حمایتهای مالی دولتی نوآوریهای قابل توجهی در این عرصه کسب کردهاند با این حال بیم آن را دارند که در صورت توسعه بیشتر، با تحریمهای سختگیرانه تر غربیها روبهرو شوند.
💢رقابت چین و ایالات متحده در توسعه هوش مصنوعی
🔸 چین در یک نظم جهانی خود را در موقعیت ژئوپلیتیکی برابر با ایالات متحده فرض میکند و توسعه هوش مصنوعی را به عنوان راهی برای حفظ برابری و حتی پیشی گرفتن بر آمریکا میداند. این کشور از جمعیت بزرگ و صنایع عظیم بهرهمند است و امکان کاربست ابتکاری هوش مصنوعی در صنایع را دارد. شرکتهای چینی به منظور توسعه هوش مصنوعی از سرمایهگذاریهای قابل توجه دولتی بهره میبرند. با این حال، چین به واسطه تحریم ها و محدودیت های صادراتی آمریکا با چالشهایی روبهرو است و این موضوع شرکتهای چینی پایبند به حزب کمونیست را با مشکلاتی در عرصه سرمایهگذاری و نوآوری روبهرو ساخته است. اگر ایالات متحده سیاست های کنترلی و محدود کننده خود علیه شرکت های چینی را تشدید نماید احتمالا چین از ائتلافهای فناوری تحت رهبری ایالات متحده خارج خواهد شد.
💢موضع قدرتهای متوسط در رقابت جهانی هوش مصنوعی
🔸 سایر قدرتها دیدگاه متفاوتی نسبت به رقابت جهانی در حوزه هوش مصنوعی دارند. بسیاری از قدرت ها توسعه این صنعت را راهی برای ورود به عصر چندقطبی میدانند. در حالی که ایالات متحده و چین در رقابت برای برتری در عرصه هوش مصنوعی هستند، سایر قدرت ها مانند فرانسه، عربستان سعودی، سنگاپور و امارات شروع به ساخت سیستمهای هوش مصنوعی مستقل و ملی کردهاند تا قدرت درونی خود را افزایش دهند. برای نمونه کشور کوچک امارات در نظر دارد برای تبدیل شدن به یک کشور پیشرو در زمینه هوش مصنوعی، تا سال ۲۰۳۱، بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار در این صنعت سرمایهگذاری کند. این هدف بلندپروازانه نشاندهنده نگرانی دیگر قدرتها از وضعیت خود در هرم قدرت و همچنین بهره برداری از فرصتها برای ایجاد تثبیت جایگاه خود در میانه رقابت ایالات متحده و چین هستند.
💢هوش مصنوعی بستری برای افزایش تنشهای سیاسی
🔸 رقابت بین ایالاتمتحده و چین در زمینه فناوری هوش مصنوعی در حال تشدید است و این موضوع تأثیرات قابل توجهی بر پویاییهای قدرت جهانی دارد .اگر ایالاتمتحده احساس کند که فاصله فناوری هوش مصنوعی بین دو کشور در حال کاهش است، ممکن است به اقدامات تنبیهیتر علیه چین از جمله علیه شرکتهای فناوری محور چینی مانند هوآوی روی آورد.
🌐https://institutetehran.com/art/155
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️معماهای اسرائیل در رابطه با کردها
◾️مؤسسه مطالعات امنیت ملی
📝گالیا لینداشتراوس
#تهران_ریویو
🔹سقوط بشار اسد توسط نیروهای شورشی در سوریه، این کشور را تکان داده و باعث شده است دولت خودمختار در شمال و شرق سوریه که تحت کنترل کردها (حزب اتحاد دموکراتیک (PYD)، شاخه سوری حزب کارگران کردستان یا همان پ.ک.ک) است وضعیت اضطراری اعلام کند. از زمان سقوط اسد، درگیریهایی در شمال سوریه و مخصوصاً غرب فرات بین ارتش ملی سوریه که مورد حمایت ترکیه هستند و نیروهای دموکراتیک سوریه که مورد حمایت آمریکا هستند رخ داده است.
🔸سیاست ترکیه در قبال سوریه پیچیده است؛ زیرا رویکرد این کشور در قبال کردها که یکپنجم جمعیت ترکیه هستند را نیز در بر میگیرد. پیش از شکست اسد، تلاشها برای تجدید گفتگوها با رهبر پ.ک.ک، عبدالله اوجالان، آغاز شده بود. دولت ترکیه باور دارد که تضعیف حزب اتحاد دموکراتیک در سوریه، قدرت چانهزنی پ.ک.ک را از بین میبرد. به نظر میرسد ترکیه برای از بین بردن دستاوردهای کردها از زمان جنگ داخلی سوریه، به ویژه سرزمینهایی که در نتیجه مشارکت نیروهای دموکراتیک سوریه در شکست داعش بهدست آمده است، چه از طریق عملیات مستقیم نظامی توسط ارتش ترکیه و یا عملیات غیرمستقیم از طریق ارتش ملی سوریه، اقدام جدی خواهد نمود.
💢سه معمای اسرائیل در نتیجه تحولات شمال شرق سوریه
🔸اولین معما، نگرانی نسبت به لزوم تداوم حضور تقریباً ۲۰۰۰ سرباز آمریکایی در سوریه است. منافع اسرائیل حکم میکند نیروهای آمریکایی در سوریه باقی بمانند. بخشی از آن بخاطر این است که این نیروها به قطع مسیر زمینی ایران از عراق و سوریه به حزبالله در لبنان کمک کردهاند. علیرغم تعداد کم آنها، این نیروها در حفظ ثبات آن مناطق مؤثر بودهاند. همچنین ایالات متحده منافع مهمی در این منطقه دارد که شامل جلوگیری از تجدید حیات دولت اسلامی [داعش] و احترام به تعهد اخلاقی به نیروهای دموکراتیک سوریه میشود که علیه دولت اسلامی جنگیدند. همچنین در کنگره، هر دو حزب از حفظ استقلال کردها در مقابل برنامههای ترکیه در منطقه حمایت میکنند. با این حال، دونالد ترامپ در دوره نخست خود نزدیک بود که تمامی نیروها را از سوریه خارج کند اما با تلاشهای دقیقه نودی پنتاگون از آن جلوگیری شد.
🔸معمای دوم، نگرانی در مورد روابط میان اسرائیل و ترکیه با توجه به تحولات سوریه است. با وجود اینکه روابط به دلیل وضعیت نوار غزه و حمایت بیچونوچرای ترکیه از حماس تحتالشعاع قرار گرفته است، تحولات سوریه اسرائیل را وا میدارد که به موضع ترکیه توجه بیشتری کند. در طول جنگ داخلی سوریه، اسرائیل بر جنوب سوریه تمرکز داشت و منافعش با منافع ترکیه در شمال سوریه در تضاد نبود. افزایش نفوذ ترکیه در سرتاسر سوریه این پویایی را تغییر میدهد. از آنجا که نیروهای دموکراتیک سوریه احتمالاً در آینده نزدیک به حمایت بیشتری نیاز پیدا خواهند کرد، کمک اسرائیل به این نیروها ممکن است از دید ترکیه چرخش بزرگی در سیاست اسرائیل محسوب شود.
🔸معمای سوم، شکافهای درونی کردها (به عنوان اقلیتی که در ترکیه، عراق، ایران و سوریه پراکنده هستند) و پیامدهای آن برای سیاستهای اسرائیل است. اسرائیل حامی دیرین حزب دموکراتیک کردستان در شمال عراق بوده که بهصورت سنتی روابط پرتنشی با پ.ک.ک و حزب اتحاد دموکراتیک در سوریه داشته است. ترکیه بر حزب دموکراتیک کردستان فشار آورده است تا از پشتیبانی حزب اتحاد دموکراتیک خودداری و به جای آن از شورای ملی کردی (که ائتلافی از گروههای کرد است که با حزب اتحاد دموکراتیک ارتباطی ندارد) حمایت کند. پشتیبانی اسرائیل از حزب اتحاد دموکراتیک سوریه احتمالا منجر به افزایش فشارها به حزب دموکراتیک کردستان عراق خواهد شد و اسرائیل باید با در نظر گرفتن منافع خود در رابطه با حزب دموکراتیک کردستان، نسبت به این تحولات حساس باشد.
✅ صرفنظر از سیاست اسرائیل، ترکیه قبلاً اسرائیل را به حمایت از حزب اتحاد دموکراتیک و پ.ک.ک برای آسیب رساندن به ترکیه متهم کرده است. به نظر میرسد اظهارات اخیر اسرائیل در حمایت از کردها در سوریه، بهویژه از سوی گیدئون سعر، وزیر امور خارجه، با هدف تحت فشار قرار دادن ایالات متحده برای حفظ حضورش در شمال شرق سوریه بیان شده باشد. با این حال، اگر ایالات متحده در نهایت تصمیم به خروج نیروهایش از آن منطقه بگیرد، این اظهارات احتمالاً چیزی بیش از شعار نخواهد بود و بنابراین اسرائیل باید در ادامه چنین اظهاراتی احتیاط کند. اگر اسرائیل قصد حمایت از کردها در شمال شرقی سوریه را دارد، میتواند به روند دیپلماتیک میان غرب، ترکیه و PYD کمک کند که شامل گفتوگوهایی در مورد سطح خودمختاری کردها در سوریه در دوران پس از اسد خواهد بود.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/156
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◾️مؤسسه مطالعات امنیت ملی
📝گالیا لینداشتراوس
#تهران_ریویو
🔹سقوط بشار اسد توسط نیروهای شورشی در سوریه، این کشور را تکان داده و باعث شده است دولت خودمختار در شمال و شرق سوریه که تحت کنترل کردها (حزب اتحاد دموکراتیک (PYD)، شاخه سوری حزب کارگران کردستان یا همان پ.ک.ک) است وضعیت اضطراری اعلام کند. از زمان سقوط اسد، درگیریهایی در شمال سوریه و مخصوصاً غرب فرات بین ارتش ملی سوریه که مورد حمایت ترکیه هستند و نیروهای دموکراتیک سوریه که مورد حمایت آمریکا هستند رخ داده است.
🔸سیاست ترکیه در قبال سوریه پیچیده است؛ زیرا رویکرد این کشور در قبال کردها که یکپنجم جمعیت ترکیه هستند را نیز در بر میگیرد. پیش از شکست اسد، تلاشها برای تجدید گفتگوها با رهبر پ.ک.ک، عبدالله اوجالان، آغاز شده بود. دولت ترکیه باور دارد که تضعیف حزب اتحاد دموکراتیک در سوریه، قدرت چانهزنی پ.ک.ک را از بین میبرد. به نظر میرسد ترکیه برای از بین بردن دستاوردهای کردها از زمان جنگ داخلی سوریه، به ویژه سرزمینهایی که در نتیجه مشارکت نیروهای دموکراتیک سوریه در شکست داعش بهدست آمده است، چه از طریق عملیات مستقیم نظامی توسط ارتش ترکیه و یا عملیات غیرمستقیم از طریق ارتش ملی سوریه، اقدام جدی خواهد نمود.
💢سه معمای اسرائیل در نتیجه تحولات شمال شرق سوریه
🔸اولین معما، نگرانی نسبت به لزوم تداوم حضور تقریباً ۲۰۰۰ سرباز آمریکایی در سوریه است. منافع اسرائیل حکم میکند نیروهای آمریکایی در سوریه باقی بمانند. بخشی از آن بخاطر این است که این نیروها به قطع مسیر زمینی ایران از عراق و سوریه به حزبالله در لبنان کمک کردهاند. علیرغم تعداد کم آنها، این نیروها در حفظ ثبات آن مناطق مؤثر بودهاند. همچنین ایالات متحده منافع مهمی در این منطقه دارد که شامل جلوگیری از تجدید حیات دولت اسلامی [داعش] و احترام به تعهد اخلاقی به نیروهای دموکراتیک سوریه میشود که علیه دولت اسلامی جنگیدند. همچنین در کنگره، هر دو حزب از حفظ استقلال کردها در مقابل برنامههای ترکیه در منطقه حمایت میکنند. با این حال، دونالد ترامپ در دوره نخست خود نزدیک بود که تمامی نیروها را از سوریه خارج کند اما با تلاشهای دقیقه نودی پنتاگون از آن جلوگیری شد.
🔸معمای دوم، نگرانی در مورد روابط میان اسرائیل و ترکیه با توجه به تحولات سوریه است. با وجود اینکه روابط به دلیل وضعیت نوار غزه و حمایت بیچونوچرای ترکیه از حماس تحتالشعاع قرار گرفته است، تحولات سوریه اسرائیل را وا میدارد که به موضع ترکیه توجه بیشتری کند. در طول جنگ داخلی سوریه، اسرائیل بر جنوب سوریه تمرکز داشت و منافعش با منافع ترکیه در شمال سوریه در تضاد نبود. افزایش نفوذ ترکیه در سرتاسر سوریه این پویایی را تغییر میدهد. از آنجا که نیروهای دموکراتیک سوریه احتمالاً در آینده نزدیک به حمایت بیشتری نیاز پیدا خواهند کرد، کمک اسرائیل به این نیروها ممکن است از دید ترکیه چرخش بزرگی در سیاست اسرائیل محسوب شود.
🔸معمای سوم، شکافهای درونی کردها (به عنوان اقلیتی که در ترکیه، عراق، ایران و سوریه پراکنده هستند) و پیامدهای آن برای سیاستهای اسرائیل است. اسرائیل حامی دیرین حزب دموکراتیک کردستان در شمال عراق بوده که بهصورت سنتی روابط پرتنشی با پ.ک.ک و حزب اتحاد دموکراتیک در سوریه داشته است. ترکیه بر حزب دموکراتیک کردستان فشار آورده است تا از پشتیبانی حزب اتحاد دموکراتیک خودداری و به جای آن از شورای ملی کردی (که ائتلافی از گروههای کرد است که با حزب اتحاد دموکراتیک ارتباطی ندارد) حمایت کند. پشتیبانی اسرائیل از حزب اتحاد دموکراتیک سوریه احتمالا منجر به افزایش فشارها به حزب دموکراتیک کردستان عراق خواهد شد و اسرائیل باید با در نظر گرفتن منافع خود در رابطه با حزب دموکراتیک کردستان، نسبت به این تحولات حساس باشد.
🌐https://institutetehran.com/art/156
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔵 دیپلماسی سبز: جایگاه «مصدر» در نقشآفرینی بینالمللی امارات
#اکوتهران
🔸انرژیهای تجدیدپذیر و توسعه سازگار با محیط زیست در سالهای اخیر اهمیتی ویژه یافته اند و به موازات آن، دیپلماسی سبز مبدل به یکی از حوزههای پرمراجعه در پیوند روابط خارجی و فناوری گردیده است. در این میان، امارات متحده عربی به خوبی نقش خود را در بازار انرژیهای تجدیدپذیر گسترش داده و بازیگری شناخته شده و مشهور در این عرصه به شمار میرود. شهرتی که بیش از هر چیز، مولود فعالیتهای گسترده شرکت «مصدر» در داخل و خارج امارات متحده عربی با درآمد نزدیک به یک میلیارد دلاری در سال ۲۰۲۳ بوده و پیوندی ناگسستنی نیز با سرمایهگذاری بیش از ۳۰ میلیارد دلاری «مصدر» در نزدیک به ۲۰ گیگاوات نیروگاههای سبز دارد.
💢 بنیانگذاری و مالکیت مصدر
🔹شرکت «مصدر» در سال ۲۰۰۶ به عنوان زیرمجموعه شرکت سرمایهگذاری مبادله با تمرکز بر گذار سبز تاسیس شد و یکی از اولین ماموریتهای آن، طراحی و توسعه «مصدرسیتی» در ابوظبی به مثابه شهری نمونه برای زندگی شهری پایدار و مبتنی بر منابع سبز و تجدیدپذیر بود. مصدرسیتی در سال ۲۰۰۸ با ارائه مشوقها و پیشنهادهای متعددی همچون بورسیه در «انستیتو علوم و فناوری مصدر» و اجاره بهای رایگان برای دفاتر، موفق شد مقر اصلی «سازمان جهانی انرژی تجدیدپذیر» (ایرِنا) را در مصدرسیتی مستقر کند. به مرور شرکتهایی چون زیمنس نیز دفاتر منطقهای خود را به مصدرسیتی منتقل کردند.
🔹در حال حاضر، مالکیت «مصدر» در اختیار سه غول اقتصادی اماراتی یعنی «مبادله» (صندوق ثروت ملی امارات)، «آدنوک» (شرکت ملی نفت ابوظبی) و «طاقه» (شرکت ملی انرژی ابوظبی) است. این شرکت، باتکای این پشتوانه مالی قابلتوجه اقدام به سرمایهگذاریهای گسترده در طراحی و اجرای پروژههای بینالمللی مختلف در چهارگوشه جهان نموده است که در حال حاضر در 40 کشور مختلف در جریان است و مجموع ظرفیت آنها به ۳۱.۵ گیگاوات میرسد.
💢 سرمایهگذاریهای بینالمللی
🔹کشورهای شورای همکاری خلیج فارس یکی از مقاصد مهم فعالیت «مصدر» هستند و این شرکت بیش از ۷۵۰ مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر در عربستان و عمان احداث نموده است. فعالیتهای این شرکت در اردن نیز قابلتوجه بوده و دو نیروگاه ۲۰۰ مگاوات خورشیدی و ۱۱۷ مگاوات بادی توسط «مصدر» در اردن ساخته شده است. یکی از ویژگیهای شاخص این شرکت فعالیتهای گستردهای است که در مناطق توسعهیافته جهان دارد. به عنوان مثال «مصدر» در اروپا بیش از ۱۰ پروژه، در آمریکای شمالی بیش از ۸ پروژه و در اقیانوسیه دستکم ۵ پروژه دارد و شراکت در ساخت نیروگاه بادی فراساحلی ۶۳۰ مگاواتی در بریتانیا یکی از نمونههای موفق در این خصوص است. گفتنی است این شرکت اخیرا پروژه بلندپروازانه مشابهی را با ظرفیت ۳ گیگاوات با نام دوگربنک در انگلستان کلید زده است. با اینهمه، تجلی نقشآفرینی دیپلماتیک «مصدر» را باید در سایر نقاط جهان جستجو کرد.
💢 فناوری در خدمت توسعه نفوذ
🔹«مصدر» از ظرفیتهای خود در آفریقا، برای تعمیق همکاریهای دوجانبه امارات و کشورهای مختلف استفاده نموده و پروژههای متعددی را در این قاره راهبری کرده که مطرحترین آنها نیروگاه خورشیدی ۸۰۰ مگاواتی «نور» در مراکش است. همین مسئله در خصوص آسیای میانه نیز صدق میکند و «مصدر» در سالهای اخیر چندین پروژه در این منطقه آغاز کرده است که بزرگترین و شاخصترین آنها نیروگاه خورشیدی ۱۰۰ مگاواتی «نور ناوای» در ازبکستان است. از نیروگاه خورشیدی قره باغ در آذربایجان تا پنلهای شناور اندونزی، «مصدر» ردپای خود را در بازار انرژی تجدیدپذیر دیگر نقاط قاره پهناور آسیا گسترده است.
🔹نمود آشکار کارکرد دیپلماتیک «مصدر» را میتوان در صندوقهای شراکت امارات و سایر مناطق جهان مانند اقیانوس آرام (UAE-PPF) و کارائیب (UAE-CREF) مشاهده نمود. این صندوقها در ارقام کوچک به تامین مالی پروژههای تجدیدپذیر میپردازند و تیم خدمات «مصدر» با توانمندیهای فنی خود بازیگر اصلی در تحقق این سرمایهگذاریهاست.
💢چشمانداز مصدر
✅ در مجموع، منصفانه است که ادعا شود امارات یکی از پیشگامان انرژی تجدیدپذیر و دیپلماسی سبز در منطقه است و این پیشگامی بعلاوه پشتوانه مالی سه غول اقتصادی از ابوظبی، «مصدر» را به بازیگری قابل اتکا در بازار تامین مالی و خدمات فنی-مهندسی تبدیل کرده است. همین جایگاه، این خوشبینی و بلندپروازی را به «مصدر» داده که برنامه خود را نصب ۱۰۰ گیگاوات ظرفیت تجدیدپذیر در سراسر جهان تا پایان سال ۲۰۳۰ اعلام نماید و برای دستیابی به آن بکوشد.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/157
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#اکوتهران
🔸انرژیهای تجدیدپذیر و توسعه سازگار با محیط زیست در سالهای اخیر اهمیتی ویژه یافته اند و به موازات آن، دیپلماسی سبز مبدل به یکی از حوزههای پرمراجعه در پیوند روابط خارجی و فناوری گردیده است. در این میان، امارات متحده عربی به خوبی نقش خود را در بازار انرژیهای تجدیدپذیر گسترش داده و بازیگری شناخته شده و مشهور در این عرصه به شمار میرود. شهرتی که بیش از هر چیز، مولود فعالیتهای گسترده شرکت «مصدر» در داخل و خارج امارات متحده عربی با درآمد نزدیک به یک میلیارد دلاری در سال ۲۰۲۳ بوده و پیوندی ناگسستنی نیز با سرمایهگذاری بیش از ۳۰ میلیارد دلاری «مصدر» در نزدیک به ۲۰ گیگاوات نیروگاههای سبز دارد.
💢 بنیانگذاری و مالکیت مصدر
🔹شرکت «مصدر» در سال ۲۰۰۶ به عنوان زیرمجموعه شرکت سرمایهگذاری مبادله با تمرکز بر گذار سبز تاسیس شد و یکی از اولین ماموریتهای آن، طراحی و توسعه «مصدرسیتی» در ابوظبی به مثابه شهری نمونه برای زندگی شهری پایدار و مبتنی بر منابع سبز و تجدیدپذیر بود. مصدرسیتی در سال ۲۰۰۸ با ارائه مشوقها و پیشنهادهای متعددی همچون بورسیه در «انستیتو علوم و فناوری مصدر» و اجاره بهای رایگان برای دفاتر، موفق شد مقر اصلی «سازمان جهانی انرژی تجدیدپذیر» (ایرِنا) را در مصدرسیتی مستقر کند. به مرور شرکتهایی چون زیمنس نیز دفاتر منطقهای خود را به مصدرسیتی منتقل کردند.
🔹در حال حاضر، مالکیت «مصدر» در اختیار سه غول اقتصادی اماراتی یعنی «مبادله» (صندوق ثروت ملی امارات)، «آدنوک» (شرکت ملی نفت ابوظبی) و «طاقه» (شرکت ملی انرژی ابوظبی) است. این شرکت، باتکای این پشتوانه مالی قابلتوجه اقدام به سرمایهگذاریهای گسترده در طراحی و اجرای پروژههای بینالمللی مختلف در چهارگوشه جهان نموده است که در حال حاضر در 40 کشور مختلف در جریان است و مجموع ظرفیت آنها به ۳۱.۵ گیگاوات میرسد.
💢 سرمایهگذاریهای بینالمللی
🔹کشورهای شورای همکاری خلیج فارس یکی از مقاصد مهم فعالیت «مصدر» هستند و این شرکت بیش از ۷۵۰ مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر در عربستان و عمان احداث نموده است. فعالیتهای این شرکت در اردن نیز قابلتوجه بوده و دو نیروگاه ۲۰۰ مگاوات خورشیدی و ۱۱۷ مگاوات بادی توسط «مصدر» در اردن ساخته شده است. یکی از ویژگیهای شاخص این شرکت فعالیتهای گستردهای است که در مناطق توسعهیافته جهان دارد. به عنوان مثال «مصدر» در اروپا بیش از ۱۰ پروژه، در آمریکای شمالی بیش از ۸ پروژه و در اقیانوسیه دستکم ۵ پروژه دارد و شراکت در ساخت نیروگاه بادی فراساحلی ۶۳۰ مگاواتی در بریتانیا یکی از نمونههای موفق در این خصوص است. گفتنی است این شرکت اخیرا پروژه بلندپروازانه مشابهی را با ظرفیت ۳ گیگاوات با نام دوگربنک در انگلستان کلید زده است. با اینهمه، تجلی نقشآفرینی دیپلماتیک «مصدر» را باید در سایر نقاط جهان جستجو کرد.
💢 فناوری در خدمت توسعه نفوذ
🔹«مصدر» از ظرفیتهای خود در آفریقا، برای تعمیق همکاریهای دوجانبه امارات و کشورهای مختلف استفاده نموده و پروژههای متعددی را در این قاره راهبری کرده که مطرحترین آنها نیروگاه خورشیدی ۸۰۰ مگاواتی «نور» در مراکش است. همین مسئله در خصوص آسیای میانه نیز صدق میکند و «مصدر» در سالهای اخیر چندین پروژه در این منطقه آغاز کرده است که بزرگترین و شاخصترین آنها نیروگاه خورشیدی ۱۰۰ مگاواتی «نور ناوای» در ازبکستان است. از نیروگاه خورشیدی قره باغ در آذربایجان تا پنلهای شناور اندونزی، «مصدر» ردپای خود را در بازار انرژی تجدیدپذیر دیگر نقاط قاره پهناور آسیا گسترده است.
🔹نمود آشکار کارکرد دیپلماتیک «مصدر» را میتوان در صندوقهای شراکت امارات و سایر مناطق جهان مانند اقیانوس آرام (UAE-PPF) و کارائیب (UAE-CREF) مشاهده نمود. این صندوقها در ارقام کوچک به تامین مالی پروژههای تجدیدپذیر میپردازند و تیم خدمات «مصدر» با توانمندیهای فنی خود بازیگر اصلی در تحقق این سرمایهگذاریهاست.
💢چشمانداز مصدر
🌐https://institutetehran.com/art/157
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹از زمانی که ترامپ در ۲۰۱۶ قدرت را در کاخ سفید بدست آورد، آغاز جنگ تجاری و تعرفهای با چین یکی از برجستهترین اقدامات سیاست خارجی او دیده میشد. حال که ترامپ پس از چهار سال دوباره به کاخ سفید بازگشته است، زمزمههایی برای تشدید جنگ تجاری با چین شنیده میشود. ترامپ نیز چین را به اعمال تعرفههای ۶۰٪ تهدید کرده است. با این حال اگر جنگ تجاری صرف نظر کنیم، ترامپ برای مهار چین چه گزینهها و چالشهای دیگری دارد؟
💢تداوم حمایت نظامی از تایوان
🔸یکی از گزینههای روی میز ترامپ، افزایش حمایت تسلیحاتی از تایوان است. از آنجا که تسلط چین بر این جزیره میتواند شکستی هژمونیک برای آمریکا تلقی شود، ایالات متحده میتواند به دنبال ارتقای توانمندیهای دفاعی تایوان باشد تا از این طریق چین را از حمله به تایوان منصرف کند. مارکو روبیو و مایک والتز بشدت از چنین گزینهای حمایت میکنند. از آنجا که چین دارای سلاح هستهای است و نمیتوان به طور مستقیم با آن وارد درگیری نظامی شد، این گزینه مطلوبیت بالایی برای سیاستمداران آمریکایی دارد. همچنین آمریکا میتواند حضور نظامی را در دریای چین جنوبی افزایش دهد (که از ۲۰۲۱ کاهش یافته بود).
🔸با این حال، حمایت تسلیحاتی از تایوان، محدودیتهای خاص خود را نیز دارد. ممکن است افزایش چنین کمکهایی حساسیت چین را برانگیزد. از منظر چین، ناممکنشدن حمله به تایوان یا تبدیلشدن آن به باتلاق (همچون اوکراین برای روسیه) به دلیل توانمندی دفاعیاش بشدت نامطلوب است. ناممکنشدن حمله به تایوان تفاوتی با اعلام استقلال تایوان ندارد؛ چراکه در هر دو حالت چین این جزیره را از دست خواهد داد. تبدیلشدن تایوان به باتلاق نیز ممکن است منجر به شکست چین در رقابت هژمونیک با آمریکا شود. بنابراین حمایت تسلیحاتی ممکن است چین را وادار به اقدام نظامی پیشدستانه بکند و آمریکا نیز برای حفظ تایوان وارد نبرد نظامی مستقیم با چین شود.
🔸ورود آمریکا به نبرد نظامی مستقیم با چین لزوماً به معنای جنگ هستهای نیست؛ اما خطر آن را افزایش میدهد و نگهداشتن آن زیر آستانه هستهای بشدت سخت خواهد بود. به همین دلیل، راهکاری که برخی تحلیلگران برای رفع این محدودیت ارائه میدهند، توانمندکردن تایوان برای ساخت تسلیحات خود است. این راهکار خطر افزایش تنش را کاهش میدهد، اما باز هم میتواند وضعیت تایوان را به سطحی برساند که برای چین غیرقابل قبول باشد. علاوه بر این، برای ترامپ این محدودیت وجود دارد که برخی از جمهوریخواهان با چنین راهکاری (بعضاً به دلایل انزواطلبانه) مخالف کنند.
💢حمایت از اویغورها و تبتیها
🔸مزیت اقدامات امنیتی، در انکارپذیری آنهاست که از تشدید تنش جلوگیری میکند. گزینه پیشنهادشده دیگر به ترامپ، حمایت از اویغورها و تبتیهاست تا آنها به دلیل وضعیت نامساعد زندگی خود، جنبشها یا فعالیتهای جداییطلبانه در چین ایجاد کنند و از این طریق، تمرکز حزب کمونیست چین معطوف به سرکوب آنها شود. چنین راهکاری خطرات گزینه نخست را ندارد؛ اما محدودیتهای دیگری دارد.
🔸تجربه نبرد اطلاعاتی آمریکا با شوروی نشان میدهد که ایالات متحده ضعفهای جدی در اقدام اطلاعاتی درون خاک برخی از دشمنانش دارد. کشورهای کمونیستی (همچون شوروی، چین، کوبا و ...) به دلیل ساختارهای کاملاً بستهای که دارند، به سختی قابل نفوذ هستند و امکان فعالیت اطلاعاتی درونشان دشوار است. تاریخ جنگ سرد مملو از شکستهای اطلاعاتی از آمریکا در ضربه به شوروی یا آگاهنبودن از جزئیات تحولات سیاسی درون آن بوده است و این نکته میتواند مجدداً تکرار شود.
💢ائتلافهای منطقهای
🔸یکی دیگر از گزینهای ترامپ، تقویت ائتلاف آمریکا با متحدان خود در حوزۀ هند-اقیانوسیه (همچون فیلیپین، هند، نیوزلند و...) یا شرق آسیا (همچون ژاپن) است تا بتواند هژمونی منطقهای چین را مهار کند. چنین گزینهای میتواند مواردی همچون همکاریهای امنیتی (مانند آکوس یا کواد)، پیمانهای دفاعی دوجانبه –هرچند که هنوز چنین اتفاقی نیافتاده است- و فعالیت در حوزۀ توسعه باشد. این گزینه که ایالات متحده تاکنون اقداماتی را در چارچوب آن انجام داده است خطرات دو گزینه بالا را ندارد؛ اما مشخص نیست تا چه حد میتواند هژمونی چین را مهار کند.
💢جمعبندی
🌐https://institutetehran.com/art/158
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️تحولات سوریه و آینده اسلام سیاسی در جهان عرب
◼️ايجبشن اينتربرايز للسياسات و الدراسات الاستراتيجية -مصر
📝ياسمين محمود حامد البوني
#رویة_العربیة
🔹سقوط اسد در سال 2024، همزمان با تحولات گسترده در منطقه عربی، دگرگونیهای پیچیدهای را به همراه داشت که فراتر از مرزهای سوریه تأثیر گذاشت. در این میان، اسلام سیاسی با سابقه حضور و نفوذ طولانی در جهان عرب و علیرغم انحطاط سالهای اخیر، بهعنوان بازیگری بالقوه مطرح میشود.
💢اسلام سیاسی در سوریه: گذشته پیچیده و حال متلاطم
🔹اخوان المسلمین؛ از مخالفت تا مقاومت: در دهه 1970، روابط میان و اخوان و حکومت وقت با تنشآلود بود که با شدت گرفتن تنشها، حافظ اسد اقدام به سرکوب مخالفان کرد. در 1982، اخوان انقلاب مسلحانهای در حماه به راه انداخت که با سرکوب خونین حکومت و کشته شدن هزاران نفر همراه بود. این رویداد نقطه عطفی در روابط اخوان و حکومت اسد بود. با وجود این شکست، اخوان از فعالیت زیرزمینی دست نکشید و شبکهای از روابط با قدرتهای منطقهای و بینالمللی را بهویژه با قطر و ترکیه حفظ کرد.
🔹انقلاب سوریه 2011؛ بازگشت به صحنه سیاسی: با آغاز انقلاب سوریه در ۲۰۱۱، صحنه سوریه برای ظهور اخوانالمسلمین بهعنوان یک نیروی میانهرو آماده بود و رقابت بین نیروهای اسلامی نا همگون باعث شد تا این گروه در موقعیت ویژهای قرار بگیرد. اخوان تلاش کرد تا نیروهای مختلف اسلامی را متحد کرده و امید داشت با ایجاد «شورای ملی سوری»، رهبری سیاسی مخالفین را در اختیار بگیرد. در نهایت، اعمال فشارها گروههای جهادی برای افزایش نفوذ خود، بروز اختلافات بر سر اولویتهای رهبری و اقدامات سیاسی میان افراد و جنبشهای مختلف درون گروه، نشان داد چالشهای سیاسی فراتر از تصورات اخوانالمسلمین است.
🔹نقش اخوان در آینده سوریه؛ بین مقاومت سیاسی و اقدام مدنی: علیرغم تمام این اتفاقات، اخوانالمسلمین سوریه همچنان نفوذ سیاسی خود را در برخی مناطق بهویژه شمال غرب سوریه با حضور در ائتلاف مخالفان از طریق «هیئت تحریر الشام» حفظ کرده است. این گروه با تلاش برای حرکت فراتر از ایدئولوژی جهادی خود، همچنان بخشی از معادله سیاسی سوریه باقی مانده است و در تلاش است از یک جنبش اسلامگرای معارض به جنبش اجتماعی تبدیل شود که در سوریه پسا اسد، به دنبال راه حل مشکلات مردم است.
💢فرصتهای بازگشت اسلام سیاسی
🔹علیرغم چالشهایی که جنبشهای اسلام سیاسی در سوریه و جهان عرب با آن روبرو هستند، فضای منطقهای کنونی فرصتهایی را برای بازآرایی صفوف آنها فراهم میکند. این فرصتها را میتوان از سه محور اصلی نخست خلاء سیاسی و امنیتی، دوم بحران های اقتصادی و اجتماعی و سوم، فقدان دموکراسی و کثرت گرایی سیاسی تحلیل کرد.
💢سناریوهای احتمالی
1️⃣ادامه زوال اسلام سیاسی: جنبشهای اسلام سیاسی به دلیل کاهش محبوبیت و تجربههای ناکام در مصر و تونس، با بحران مشروعیت سیاسی مواجهاند. رژیمهای حاکم در منطقه با حمایتهای منطقهای و بینالمللی موفق به اعمال سیاستهای طرد سیاسی و محدود کردن فضای این جنبشها شدهاند. هرچند مهمترین چالش پیش روی این سیاستها آن است که نتیجه معکوس داده و برای ابراز وجود ناگزیر به واکنشهای زیرزمینی یا اقدامات خشونتآمیز روی آورند.
2️⃣اسلام سیاسی بهعنوان جایگزین عملی: جنبشهای اسلام سیاسی در تلاشند تا از طریق بسط گفتمان حکمرانی خوب و توسعه اقتصادی، و رها کردن شعارهای شکست خورده، خود را بهعنوان جایگزینی قابل قبول معرفی کنند. این جنبشها برای نشان دادن توانمندی حل بحرانها نیاز به تغییر ایدئولوژیک و همکاری با نیروهای مختلف سیاسی دارند. با این وجود چالشهای زیادی مانند میراث منفی تجربیات قبلی و توانایی اندک آنها در ایجاد اتحاد و ائتلاف با سایر نیروها همچنان پابرجاست.
3️⃣لغزش به سمت افراط گرایی: در محیطهایی مانند سوریه و لیبی که دولتها شکنندهاند، برخی جنبشهای اسلامی ممکن است برای بازپسگیری نفوذ خود به خشونت روی آورند. خلاء سیاسی و امنیتی فرصت ظهور گروههای افراطی را ایجاد میکند که تهدیدی برای ثبات منطقهاند. با این حال، از دست دادن حمایت مردمی و بینالمللی و افزایش مداخلات خارجی، مانع گسترش این جنبشها میشود.
4️⃣ادغام با جنبش های مدنی: جنبشهای اسلامی میتوانند به سمت ادغام به عنوان بخشی از جنبشهای ملی مدنی حرکت کنند. برای این کار نیاز است گفتمان سنتی بهنفع ارزشهای دموکراتیک، شهروندی و پلورالیزم کنار گذاشته شود. هرچند این تغییرات فرصتی برای اصلاح نقش اسلام سیاسی فراهم میکند، اما نیازمند یک تغییر هویتی در ذات اسلام سیاسی و نیز پذیرش داخلی و خارجی در میان جنبشهای اسلامگرا است که با توجه به شکافهای موجود، چالش بزرگی محسوب میشود.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/159
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◼️ايجبشن اينتربرايز للسياسات و الدراسات الاستراتيجية -مصر
📝ياسمين محمود حامد البوني
#رویة_العربیة
🔹سقوط اسد در سال 2024، همزمان با تحولات گسترده در منطقه عربی، دگرگونیهای پیچیدهای را به همراه داشت که فراتر از مرزهای سوریه تأثیر گذاشت. در این میان، اسلام سیاسی با سابقه حضور و نفوذ طولانی در جهان عرب و علیرغم انحطاط سالهای اخیر، بهعنوان بازیگری بالقوه مطرح میشود.
💢اسلام سیاسی در سوریه: گذشته پیچیده و حال متلاطم
🔹اخوان المسلمین؛ از مخالفت تا مقاومت: در دهه 1970، روابط میان و اخوان و حکومت وقت با تنشآلود بود که با شدت گرفتن تنشها، حافظ اسد اقدام به سرکوب مخالفان کرد. در 1982، اخوان انقلاب مسلحانهای در حماه به راه انداخت که با سرکوب خونین حکومت و کشته شدن هزاران نفر همراه بود. این رویداد نقطه عطفی در روابط اخوان و حکومت اسد بود. با وجود این شکست، اخوان از فعالیت زیرزمینی دست نکشید و شبکهای از روابط با قدرتهای منطقهای و بینالمللی را بهویژه با قطر و ترکیه حفظ کرد.
🔹انقلاب سوریه 2011؛ بازگشت به صحنه سیاسی: با آغاز انقلاب سوریه در ۲۰۱۱، صحنه سوریه برای ظهور اخوانالمسلمین بهعنوان یک نیروی میانهرو آماده بود و رقابت بین نیروهای اسلامی نا همگون باعث شد تا این گروه در موقعیت ویژهای قرار بگیرد. اخوان تلاش کرد تا نیروهای مختلف اسلامی را متحد کرده و امید داشت با ایجاد «شورای ملی سوری»، رهبری سیاسی مخالفین را در اختیار بگیرد. در نهایت، اعمال فشارها گروههای جهادی برای افزایش نفوذ خود، بروز اختلافات بر سر اولویتهای رهبری و اقدامات سیاسی میان افراد و جنبشهای مختلف درون گروه، نشان داد چالشهای سیاسی فراتر از تصورات اخوانالمسلمین است.
🔹نقش اخوان در آینده سوریه؛ بین مقاومت سیاسی و اقدام مدنی: علیرغم تمام این اتفاقات، اخوانالمسلمین سوریه همچنان نفوذ سیاسی خود را در برخی مناطق بهویژه شمال غرب سوریه با حضور در ائتلاف مخالفان از طریق «هیئت تحریر الشام» حفظ کرده است. این گروه با تلاش برای حرکت فراتر از ایدئولوژی جهادی خود، همچنان بخشی از معادله سیاسی سوریه باقی مانده است و در تلاش است از یک جنبش اسلامگرای معارض به جنبش اجتماعی تبدیل شود که در سوریه پسا اسد، به دنبال راه حل مشکلات مردم است.
💢فرصتهای بازگشت اسلام سیاسی
🔹علیرغم چالشهایی که جنبشهای اسلام سیاسی در سوریه و جهان عرب با آن روبرو هستند، فضای منطقهای کنونی فرصتهایی را برای بازآرایی صفوف آنها فراهم میکند. این فرصتها را میتوان از سه محور اصلی نخست خلاء سیاسی و امنیتی، دوم بحران های اقتصادی و اجتماعی و سوم، فقدان دموکراسی و کثرت گرایی سیاسی تحلیل کرد.
💢سناریوهای احتمالی
1️⃣ادامه زوال اسلام سیاسی: جنبشهای اسلام سیاسی به دلیل کاهش محبوبیت و تجربههای ناکام در مصر و تونس، با بحران مشروعیت سیاسی مواجهاند. رژیمهای حاکم در منطقه با حمایتهای منطقهای و بینالمللی موفق به اعمال سیاستهای طرد سیاسی و محدود کردن فضای این جنبشها شدهاند. هرچند مهمترین چالش پیش روی این سیاستها آن است که نتیجه معکوس داده و برای ابراز وجود ناگزیر به واکنشهای زیرزمینی یا اقدامات خشونتآمیز روی آورند.
2️⃣اسلام سیاسی بهعنوان جایگزین عملی: جنبشهای اسلام سیاسی در تلاشند تا از طریق بسط گفتمان حکمرانی خوب و توسعه اقتصادی، و رها کردن شعارهای شکست خورده، خود را بهعنوان جایگزینی قابل قبول معرفی کنند. این جنبشها برای نشان دادن توانمندی حل بحرانها نیاز به تغییر ایدئولوژیک و همکاری با نیروهای مختلف سیاسی دارند. با این وجود چالشهای زیادی مانند میراث منفی تجربیات قبلی و توانایی اندک آنها در ایجاد اتحاد و ائتلاف با سایر نیروها همچنان پابرجاست.
3️⃣لغزش به سمت افراط گرایی: در محیطهایی مانند سوریه و لیبی که دولتها شکنندهاند، برخی جنبشهای اسلامی ممکن است برای بازپسگیری نفوذ خود به خشونت روی آورند. خلاء سیاسی و امنیتی فرصت ظهور گروههای افراطی را ایجاد میکند که تهدیدی برای ثبات منطقهاند. با این حال، از دست دادن حمایت مردمی و بینالمللی و افزایش مداخلات خارجی، مانع گسترش این جنبشها میشود.
4️⃣ادغام با جنبش های مدنی: جنبشهای اسلامی میتوانند به سمت ادغام به عنوان بخشی از جنبشهای ملی مدنی حرکت کنند. برای این کار نیاز است گفتمان سنتی بهنفع ارزشهای دموکراتیک، شهروندی و پلورالیزم کنار گذاشته شود. هرچند این تغییرات فرصتی برای اصلاح نقش اسلام سیاسی فراهم میکند، اما نیازمند یک تغییر هویتی در ذات اسلام سیاسی و نیز پذیرش داخلی و خارجی در میان جنبشهای اسلامگرا است که با توجه به شکافهای موجود، چالش بزرگی محسوب میشود.
🌐https://institutetehran.com/art/159
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM