♦️ردپای اطلاعاتی چین در کوبا
📝متیو فویانوبله و دیگران
◾️مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی
#تهران_ریویو
🔸جاهطلبی چین برای بسط تواناییهایش در جمعآوری جهانی اطلاعات، آن را به نزدیکی ایالات متحده کشانده است. در ژوئن ۲۰۲۳، مقامات دولت بایدن در افشاگری مهمی، گزارشهایی را مبنی بر دسترسی چین به تأسیسات جاسوسی در کوبا تأیید کردند. افشاگریهای بعدی وال استریت ژورنال نیز نشان داد که چهار تأسیسات مهم شناسایی و ورود و خروج تکنسینهای چینی ردیابی شدهاند.
🔹مجاورت کوبا با جنوب ایالات متحده و حوزۀ کارائیب، آن را به بهترین مکان برای جمعآوری سیگنالهای اطلاعاتی (SIGINT) یا شنود الکترونیک در منطقه تبدیل میکند. کوبا در کمتر از ۱۰۰ مایلی جنوب فلوریدا موقعیت مناسبی برای رصد فعالیتها و ارتباطات حساس آمریکا از جمله در حوزه نظامی دارد.
💢مکانهای احتمالی جمعآوری سیگنال اطلاعاتی در کوبا
🔹مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی با استفاده از تصاویر ماهوارهای و دیگر ابزارهای دادهکاوی، نزدیک به ده تأسیسات در اطراف کوبا را بررسی کرده است که گفته میشود با چین مرتبط هستند. از میان آنها، چهار تأسیسات (در شهرهای بژوکال، ال ساآلو، وجی و کالابازار) ابزارهای دقیق و قابل رؤیت شنود الکترونیک، زیرساختهای فیزیکی واضح امنیتی و دیگر نشانههایی را دارند که نشان میدهد مجموعه اطلاعاتی هستند.
💢آغوش باز چین برای کوبا
🔹فروپاشی شوروی فرصتی را برای رقبا مخصوصاً چین فراهم آورد [تا در کوبا نفوذ اطلاعاتی کنند] و چین بیدرنگ از آن استفاده کرد. دهه ۹۰ میلادی شاهد چندین تبادل در سطح بالا میان رهبران چین و کوبا بود، همچون یک هیئت نظامی به ریاست وزیر دفاع ملی چین، چی هائوتاین در ۱۹۹۹. از روزهای ابتدایی تعامل تاکنون پیوندهای چین در کوبا تقویت شده است. مقامات نظامی آنها مشغول جلسات همیشگی سطح بالا در سطح رهبری دولت، حزب و ارتش بودهاند. کوبا در میان اولین کشورهای آمریکا لاتین و حوزۀ کارائیب بود که شی جین پینگ در نطق آغاز به کار خود در ۲۰۱۳ به آنها اشاره کرد.
🔹شرکت ملی نفت چین همچنین با شرکت نفت دولتی کوبا وارد همکاری شده است تا چاههای نفت در خشکی و دریا را توسعه دهد. اگرچه ذخایر اثباتشده نفت کوبا ناچیز است، افزایش تولید داخلی نفت به یکی از اولویتهای دولت کوبا تبدیل شده است، زیرا فروپاشی بخش نفت ونزوئلا منجر به کمبود سوخت ارزان در کوبا شده است. همزمان، چین نقش بزرگی در کمک به کوبا برای تنوعبخشی به شبکه انرژی عمدتاً متکی بر سوختهای فسیلی این کشور ایفا کرده و تعهد داده است که ۹۲ مزرعه خورشیدی در این جزیره بسازد.
💢بحران و فرصت
🔹کوبا در حال حاضر درگیر بدترین بحران اقتصادی خود از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی است؛ بحرانی که حتی از دوره از دست دادن حمایت شوروی در چارچوب جنگ سرد (موسوم به «دوره ویژه») بدتر است. همهگیری کووید-۱۹ صنعت گردشگری کوبا را نابود کرد و یکی از منابع اصلی درآمد و ارز خارجی این کشور را مسدود کرد. منبع دیگر، یعنی حوالههای ارسالی کوباییهای مقیم خارج، به شدت تحت تأثیر سیاستهای دوران ترامپ قرار گرفت که انتقال پول را محدود کرد.
🔹با در نظرگرفتن همه این موارد، نفوذ اقتصادی و سیاسی فزاینده چین در کوبا ممکن است راه را برای حضور نظامی و اطلاعاتی این کشور باز کند. پکن منافع راهبردی روشنی در ایجاد پایگاهی در این جزیره با توجه به نزدیکی آن به ایالات متحده و موقعیت استراتژیکش در قلب دریای کارائیب دارد. حتی بدون حضور قابلتوجه نیروهای جمهوری خلق چین در این جزیره، سازمان اطلاعاتی کوبا میتواند بهراحتی اطلاعاتی را که جمعآوری میکند با پکن به اشتراک بگذارد.
💢فراتر از شنود الکترونیک
🔹در همکاری میان کوبا و چین، شنود الکترونیک میتواند تنها نوک کوه یخ باشد. چین انگیزههای سیاسی و ایدئولوژیک قوی برای حفط یکی از معدود دولتهای کمونیستی باقیمانده در جهان را دارد. نفوذ فزاینده چین در اقتصاد در حال دیجیتالیشدن کوبا، دولت کوبا را در سرکوب مخالفان و حفظ کنترل بر جامعه توانمندتر کرده است.
✅ تلاشهای زیر گامهای اولیه مهمی را برای تقویت زیرساختهای ایالات متحده و شرکای آن و بازداشتن قدرتهای رقیب از تشدید بیشتر تنشها در این جزیره نمایان میکند:
1️⃣ تلاش برای شفافیت و ایجاد کانالهای ارتباطی باز به منظور کاهش سوءتفاهمها
2️⃣تقویت زیرساختهای غیرنظامی برای مقابله با شنود الکترونیک
3️⃣مقابله با استبداد دیجیتال چین و کوبا با حمایت از دسترسی بیشتر مردم کوبا به اینترنت و فناوریهای ارتباطی خارج از کنترل دولت.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/146
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
📝متیو فویانوبله و دیگران
◾️مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی
#تهران_ریویو
🔸جاهطلبی چین برای بسط تواناییهایش در جمعآوری جهانی اطلاعات، آن را به نزدیکی ایالات متحده کشانده است. در ژوئن ۲۰۲۳، مقامات دولت بایدن در افشاگری مهمی، گزارشهایی را مبنی بر دسترسی چین به تأسیسات جاسوسی در کوبا تأیید کردند. افشاگریهای بعدی وال استریت ژورنال نیز نشان داد که چهار تأسیسات مهم شناسایی و ورود و خروج تکنسینهای چینی ردیابی شدهاند.
🔹مجاورت کوبا با جنوب ایالات متحده و حوزۀ کارائیب، آن را به بهترین مکان برای جمعآوری سیگنالهای اطلاعاتی (SIGINT) یا شنود الکترونیک در منطقه تبدیل میکند. کوبا در کمتر از ۱۰۰ مایلی جنوب فلوریدا موقعیت مناسبی برای رصد فعالیتها و ارتباطات حساس آمریکا از جمله در حوزه نظامی دارد.
💢مکانهای احتمالی جمعآوری سیگنال اطلاعاتی در کوبا
🔹مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی با استفاده از تصاویر ماهوارهای و دیگر ابزارهای دادهکاوی، نزدیک به ده تأسیسات در اطراف کوبا را بررسی کرده است که گفته میشود با چین مرتبط هستند. از میان آنها، چهار تأسیسات (در شهرهای بژوکال، ال ساآلو، وجی و کالابازار) ابزارهای دقیق و قابل رؤیت شنود الکترونیک، زیرساختهای فیزیکی واضح امنیتی و دیگر نشانههایی را دارند که نشان میدهد مجموعه اطلاعاتی هستند.
💢آغوش باز چین برای کوبا
🔹فروپاشی شوروی فرصتی را برای رقبا مخصوصاً چین فراهم آورد [تا در کوبا نفوذ اطلاعاتی کنند] و چین بیدرنگ از آن استفاده کرد. دهه ۹۰ میلادی شاهد چندین تبادل در سطح بالا میان رهبران چین و کوبا بود، همچون یک هیئت نظامی به ریاست وزیر دفاع ملی چین، چی هائوتاین در ۱۹۹۹. از روزهای ابتدایی تعامل تاکنون پیوندهای چین در کوبا تقویت شده است. مقامات نظامی آنها مشغول جلسات همیشگی سطح بالا در سطح رهبری دولت، حزب و ارتش بودهاند. کوبا در میان اولین کشورهای آمریکا لاتین و حوزۀ کارائیب بود که شی جین پینگ در نطق آغاز به کار خود در ۲۰۱۳ به آنها اشاره کرد.
🔹شرکت ملی نفت چین همچنین با شرکت نفت دولتی کوبا وارد همکاری شده است تا چاههای نفت در خشکی و دریا را توسعه دهد. اگرچه ذخایر اثباتشده نفت کوبا ناچیز است، افزایش تولید داخلی نفت به یکی از اولویتهای دولت کوبا تبدیل شده است، زیرا فروپاشی بخش نفت ونزوئلا منجر به کمبود سوخت ارزان در کوبا شده است. همزمان، چین نقش بزرگی در کمک به کوبا برای تنوعبخشی به شبکه انرژی عمدتاً متکی بر سوختهای فسیلی این کشور ایفا کرده و تعهد داده است که ۹۲ مزرعه خورشیدی در این جزیره بسازد.
💢بحران و فرصت
🔹کوبا در حال حاضر درگیر بدترین بحران اقتصادی خود از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی است؛ بحرانی که حتی از دوره از دست دادن حمایت شوروی در چارچوب جنگ سرد (موسوم به «دوره ویژه») بدتر است. همهگیری کووید-۱۹ صنعت گردشگری کوبا را نابود کرد و یکی از منابع اصلی درآمد و ارز خارجی این کشور را مسدود کرد. منبع دیگر، یعنی حوالههای ارسالی کوباییهای مقیم خارج، به شدت تحت تأثیر سیاستهای دوران ترامپ قرار گرفت که انتقال پول را محدود کرد.
🔹با در نظرگرفتن همه این موارد، نفوذ اقتصادی و سیاسی فزاینده چین در کوبا ممکن است راه را برای حضور نظامی و اطلاعاتی این کشور باز کند. پکن منافع راهبردی روشنی در ایجاد پایگاهی در این جزیره با توجه به نزدیکی آن به ایالات متحده و موقعیت استراتژیکش در قلب دریای کارائیب دارد. حتی بدون حضور قابلتوجه نیروهای جمهوری خلق چین در این جزیره، سازمان اطلاعاتی کوبا میتواند بهراحتی اطلاعاتی را که جمعآوری میکند با پکن به اشتراک بگذارد.
💢فراتر از شنود الکترونیک
🔹در همکاری میان کوبا و چین، شنود الکترونیک میتواند تنها نوک کوه یخ باشد. چین انگیزههای سیاسی و ایدئولوژیک قوی برای حفط یکی از معدود دولتهای کمونیستی باقیمانده در جهان را دارد. نفوذ فزاینده چین در اقتصاد در حال دیجیتالیشدن کوبا، دولت کوبا را در سرکوب مخالفان و حفظ کنترل بر جامعه توانمندتر کرده است.
1️⃣ تلاش برای شفافیت و ایجاد کانالهای ارتباطی باز به منظور کاهش سوءتفاهمها
2️⃣تقویت زیرساختهای غیرنظامی برای مقابله با شنود الکترونیک
3️⃣مقابله با استبداد دیجیتال چین و کوبا با حمایت از دسترسی بیشتر مردم کوبا به اینترنت و فناوریهای ارتباطی خارج از کنترل دولت.
🌐https://institutetehran.com/art/146
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹پایگاه خبری بلومبرگ در اواسط دسامبر ۲۰۲۴ در گزارشی مدعی شد که ایران و روسیه در ازای حمایت [ادعایی] از دولت و ارتش سودان در جنگ با گروه پشتیبانی سریع، خواهان ایجاد پایگاه نظامی دریایی در پورت سودان هستند.
🔸با وجود عدم پاسخ ایران و سودان به این ادعاها، آنچه مشخص است این است که پس از شروع جنگ داخلی در سال ۲۰۲۳ و حمایت برخی کشورهای عربی از نیروهای واکنش سریع به رهبری حمیدتی، دولت سودان با هدایت عبدالفتاح برهان رئیس ارتش این کشور با بازنگری در رویکردهای گذشته خود در قبال ایران، در بهبود روابط با ایران پیشقدم شده است و دو کشور هم اکنون در مرحله بازگشت و تحکیم روابط هستند. همچنین جمهوری اسلامی ایران بر اساس موضع اصولی خود مبنی بر حمایت از ثبات و استقرار در منطقه و مخالفت با نیروهای تجزیه طلب و شورشی، از تلاشهای دولت و ارتش سودان برای بازگشت ثبات به این کشور حمایت معنوی میکند.
🔸روسیه اما رویکرد دوگانه ای را در قبال سودان اتخاذ کرده است. این کشور از یک سو به طور رسمی از موضع دولت سودان در مقابله با نیروهای پشتیبانی سریع حمایت میکند و از سویی دیگر با استفاده از نیروهای موسوم به لشکر آفریقا (یا همان واگنر سابق) ارتباطاتی قوی با حمیدتی برقرار کرده و متهم است در عملیات قاچاق طلای سودان به خارج (به ویژه به امارات) دست دارد.
🔸جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۹۸۹ تا ۲۰۱۵ همکاری های مهمی در حوزه نظامی با سودان داشته است. همچنین دو کشور به دلیل حمایت از مقاومت در قبال رژیم صهیونیستی هدف فشار و تحریمهای آمریکا بودهاند و سودان دستکم دو بار مورد حمله نظامی رژیم صهیونیستی قرار گرفت. از اینرو پیشبینی میگردد با تغییر رویکرد دوباره دولت سودان به سمت محور مقاومت پس از عادیسازی سال ۲۰۲۰، دو کشور به سمت همکاریهای عمیقتر در همه زمینهها از جمله نظامی پیش بروند.
🔸از جانب دیگر روسیه دستکم از سال ۲۰۱۹ به دنبال ایجاد پایگاهی دریایی در سودان برای پشتیبانی از نیروی دریایی خود بوده است و به رغم امضای تفاهمنامههای مختلف، به دلیل کارشکنی آمریکا، مسکو موفق به تأسیس چنین پایگاهی در سودان نشده است. حمایت روسیه از سودان در نهادهای بینالمللی به ویژه در شورای امنیت سازمان ملل، نیاز خارطوم به مسکو را در سایه انتقاد نهادهای حقوق بشری و همچنین فشار به دولت سودان برای برقرار آتشبس افزایش داده است. نمود بارز حمایت مسکو از دولت سودان وتوی پیشنویس قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در زمینه سودان در نوامبر ۲۰۲۴ بود. این مسئله احتمال اعطای پایگاه نظامی به روسیه در سودان را افزایش داده است.
🔸به دلیل اهمیت دریای سرخ در تجارت بینالمللی، اهمیت این دریا برای منافع و امنیت ملی ایران و همچنین حضور جمهوری اسلامی در این آبراه بینالمللی، حضور نظامی جمهوری اسلامی ایران در سودان میتواند در حفاظت از منافع ملی ایران و همچنین ارتقای آن مؤثر باشد. حضور در سودان همچنین میتوان به ایران این امکان را بدهد که از طریق سودان حضور اقتصادی و سیاسی خود را در قاره آفریقا افزایش دهد.
🔸روسیه نیز با سقوط دولت بشار اسد در سوریه، خطوط تدارکاتی خود برای نیروهایش در آفریقا را در معرض خطر میبیند. همچنین باوجود حضور مسکو در شرق لیبی، عدم برخورداری دولت حفتر از شناسایی بینالمللی مانعی بر سر راه تثبیت جایگاه روسیه در این منطقه است؛ بنابراین روسیه به پایگاه سودان برای تقویت خطوط تدارکاتی خود به آفریقا و حمایت از نیروهای خود نیاز مبرم دارد. چرا که سودان میتواند مسیری مناسب برای ارتباط با نیروهای لشکر آفریقا در منطقه ساحل باشد. علاوه بر این پورت سودان نیز پایگاهی برخوردار از حمایت دولت رسمی و قانونی محسوب خواهد شد و محدودیتهای لیبی را نخواهد داشت.
🌐https://institutetehran.com/art/147
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹رسانههای ترکیه اخیراً از دیدار دو تن از نمایندگان پارلمان این کشور با عبدالله اوجالان رهبر پیکارجویان کُرد خبر دادهاند. این ابتکار اوایل پائیز امسال توسط «دولت باغچهلی» رهبر حزب حرکت ملی MHP متحد اصلی اردوغان مطرح شده بود. باغچهلی پیشنهاد داده است که در صورت اعلام انحلال پ.ک.ک توسط عبدالله اوجالان «حق امید» [برخورداری از امتیاز ارتباط مجدد با جامعه پس از مدتی معین برای محکومین به حبس ابد] در مورد او به رسمیت شناخته شود. در همین چارچوب پس از حدود ۴۳ ماه بیخبری از سرنوشت عبدالله اوجالان دو تن از نمایندگان «حزب برابری و دموکراسی خلقها» (موسوم به DEM پارتی) از طریق مسیر آبی به جزیره امرالی رفته و با عبدالله اوجالان دیدار کردند. حال جای سئوال است که چه ارتباطی میان سیاست کردی ترکیه در داخل و خارج از این کشور پس از سقوط بشار اسد وجود دارد؟
🔸به نظر میرسد که پس از برکناری بشار اسد از قدرت، احساس تهدید آنکار در مورد کردهای شمال سوریه یعنی نیروهای دمکراتیک سوریه SDF به شدت افزایش یافته است. لذا ترکیه خواهان ایجاد حکومتی یکپارچه در سرتاسر سوریه است. از اینرو حمایت آنکارا از نیروهای تحریرالشام برای گسترش دامنه سرزمینی تحت کنترل آنها در نواحی شرق فرات قطعی به نظر میرسد. در این زمینه رایزنیهای ترکیه با آمریکا به منظور جلوگیری از افزایش تنش بسیار حائز اهمیت است. اما بعید است که آمریکا به راحتی قصد واگذار کردن نواحی تحت پوشش متحدان خود را داشته باشد. به ویژه این که چاههای نفتِ تحت کنترل نیروهای SDF اهمیت مناطق شرق سوریه را برای ترامپ دو چندان خواهد کرد.
🔸بنابراین نمیتوان چشم انداز روشنی در مورد مذاکرات میان آنکار و واشنگتن در مورد نواحی شمالی و شرق سوریه ترسیم نمود. حتی در صورت توافق در مورد ایجاد منطقه حائل، امکان واکنش سخت افزاری نیروهای تحت کنترل ترکیه در شمال و شرق سوریه منتفی نخواهد شد. اما با توجه به پیوندهای میان کردها در دو سوی مرز هرگونه واکنش سخت افزاری ترکیه در قبال سرزمینهای تحت کنترل SDF امکان گسترش ناامنی در درون ترکیه را افزایش خواهد داد. انفجار یک انبار تولید مواد منفجره در شرق ترکیه در روزهای ابتدایی زمستان شاهدی بر صحت نگرانیهای ترکیه در این زمینه است. همچنین دیدار محرمانه مظلوم کوبانی (فرمانده کل SDF) و مسعود بارزانی (رئیس اقلیم کردستان) نشان از هماهنگیهای لازم در مورد آینده سیاسی مناطق تحت کنترل کردها در سوریه است. با عنایت به آنچه گفته شد امتداد سیاست کردی ترکیه در خارج از مرزها به درون مرزهای ترکیه کشیده خواهد شد. اما آنکارا ترجیح میدهد که در گام اول پ.ک.ک را به طرق صلح آمیز خلع سلاح نموده و یا حداقل در قالب یک توافق صوری مشروعیت لازم را برای اعمال سیاست مشت آهنین در داخل کسب نماید.
🔸بنابراین گزافه نخواهد بود اگر دیدار نمایندگان کرد پارلمان ترکیه را در راستای احراز اطمینان از مهار نیروهای پ.ک.ک در داخل ترکیه تحلیل و ارزیابی نمود. جالب توجه این که باغچهلی به عنوان یک سیاستمدار تندرو راست افراطی تا پیش از طرح ابتکار فوق الذکر «حزب برابری و دموکراسی خلقها DEM» و «حزب جمهوری خواه خلق CHP» را یکی از احزاب کردی اقمار پ.ک.ک تلقی کرده و مشروعیتی چندانی برای آنان قائل در ساختاری سیاسی ترکیه قائل نبوده است. تا کنون اطلاعات دقیقی از نتایج نشست «پروین بولدان» و «سری ثریا اوندر» نمایندگان DEM پارتی با اوجالان منتشر نشده است. اما این حزب در قالب یک بیانیه کلی اعلام داشته است که رهبر PKK در این دیدار، تقویت برادری ترکها و کردها را یک اولویت تاریخی و حیاتی دانسته است. اوجالان همچنین تأکید کرده که آماده است با حمایت از پارادایم جدیدی که توسط «دولت باغچهلی» و رجب طیب اردوغان رئیس جمهور و رهبر «حزب عدالت و توسعهAKP» ارائه شده، گامهای مثبت برداشته و فراخوانهای لازم را ارائه کند.
🌐https://institutetehran.com/art/148
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️ پسلرزههای آتی خاورمیانه
📝 رافائل اِس. کوهن
◾️ فارن پالیسی
#تهران_ریویو
🔸بیش از یک سال پس از هفتم اکتبر، چهره خاورمیانه دستخوش تغییرات عمدهای شده است. سازمان نظامی حماس تا حد زیادی نابود شده، بسیاری از رهبران ارشد حزبالله ترور و دولت اسد در سوریه سقوط کرده است. به واقع، چشمانداز ژئوپلتیک خاورمیانه به دلیل پسلرزههای ناشی از هفت اکتبر دچار تحولات جدی شده است.
💢 تلاش آمریکا برای خروج از خاورمیانه
🔹با وجود وعده ترامپ مبنی بر خروج سریع از جنگها و تمرکز بر اقیانوسیه در زمان تصدی قدرت، واقعیت این است که عدم مداخله در خاورمیانه ممکن است دشوارتر از آن چیزی باشد که پیشبینی میکند. در سال ۲۰۲۵ نیز قطعاً پسلرزههای پس از ۷ اکتبر ادامه خواهد داشت و منافع ایالات متحده در معرض خطر قرار خواهد گرفت.
💢 یمن
🔹اولین پسلرزه بعدی در یمن خواهد بود. یمنیها تاکنون بیش از ۳۷۰ پهپاد و موشک بالستیک به سمت اسرائیل پرتاب کردهاند و با وجود حملات ایالات متحده، بیش از یک سال است که کشتیرانی در دریای سرخ هدف یمنیها است. اسرائیل در پاسخ به این حملات، زیرساختهای یمن را هدف قرار داده و انصارالله نیز به این اقدامات پاسخ میدهد؛ به نظر نمیرسد هیچیک از طرفین قصد عقبنشینی داشته باشند. اسرائیل که پیشتر به مسئله یمن به عنوان یک مشکل قریبالوقوع نگاه نمیکرد، اکنون به دلیل پیچیدگیهای حملات هوایی و نداشتن برنامه عملیاتی از پیش تعیین شده همانند عملیات پیجری علیه حزبالله، تاکتیک خاصی برای مقابله با یمن ندارد. البته این بهمعنای آن نیست که اسرائیل اقدامی نخواهد کرد.
💢 ایران
🔹دومین پسلرزه محتمل به ایران مربوط میشود. ایران پس از حملات علیه تأسیسات نظامیاش و تضعیف نیروهای نیابتی خود دچار ضعف شده است، اما این ضعف به معنای کاهش خطر ایران نیست؛ چرا که ممکن است منجر به هستهای شدن آن شود. ایران با افزایش دو برابری برنامه هستهای خود میتواند تهدیدی جدی نه تنها برای اسرائیل بلکه برای ایالات متحده و کشورهای غربی نیز باشد. اگرچه احتمال دارد ترامپ سیاست فشار حداکثری را دوباره اعمال کند، اما این تحریمها ممکن است به اندازه کافی سریع نباشند و نتوانند مانع هستهای شدن ایران شوند.
💢صحنه سیاسی سوریه
🔹وضعیت سوریه هنوز به ثبات نرسیده و خطر بازگشت جنگ داخلی و فرقهای و همچنین ظهور مجدد داعش وجود دارد. اگر جنگ ترکیه با متحد کردی ایالات متحده دلیل کافی برای مداخله آمریکا فراهم نکند، احتمال فرار هزاران نیروی داعشی در زندانهای تحت کنترل کردها و شعلهور شدن دوباره آتش داعش در منطقه و درگیر کردن کشورهایی نظیر عراق و اردن، دلیل خوبی برای ورود آمریکا است.
✅ اگرچه ترامپ قصد دارد مانند دوران اوباما و بایدن از خاورمیانه خارج شود، اما این خروج هزینههایی را به همراه خواهد داشت. بیتوجهی به یمن ممکن است ریسک و هزینه مسیرهای تجاری بینالمللی را افزایش دهد، حملات متعدد به تلآویو را رقم بزند و احتمال سرریز شدن خشونت به عربستان را بالا ببرد. بیتوجهی به ایران نیز خطر هستهای شدن این کشور را به دنبال خواهد داشت و خروج کامل از سوریه میتواند منجر به ظهور مجدد داعش شود. اگرچه ترامپ میتواند تصمیم بگیرد چگونه و با چه میزان اثرگذاری به بحرانهای مداوم خاورمیانه پاسخ دهد، اما نخواهد توانست وقوع این پسلرزهها را با فرمان رئیسجمهور متوقف کند.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/149
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
📝 رافائل اِس. کوهن
◾️ فارن پالیسی
#تهران_ریویو
🔸بیش از یک سال پس از هفتم اکتبر، چهره خاورمیانه دستخوش تغییرات عمدهای شده است. سازمان نظامی حماس تا حد زیادی نابود شده، بسیاری از رهبران ارشد حزبالله ترور و دولت اسد در سوریه سقوط کرده است. به واقع، چشمانداز ژئوپلتیک خاورمیانه به دلیل پسلرزههای ناشی از هفت اکتبر دچار تحولات جدی شده است.
💢 تلاش آمریکا برای خروج از خاورمیانه
🔹با وجود وعده ترامپ مبنی بر خروج سریع از جنگها و تمرکز بر اقیانوسیه در زمان تصدی قدرت، واقعیت این است که عدم مداخله در خاورمیانه ممکن است دشوارتر از آن چیزی باشد که پیشبینی میکند. در سال ۲۰۲۵ نیز قطعاً پسلرزههای پس از ۷ اکتبر ادامه خواهد داشت و منافع ایالات متحده در معرض خطر قرار خواهد گرفت.
💢 یمن
🔹اولین پسلرزه بعدی در یمن خواهد بود. یمنیها تاکنون بیش از ۳۷۰ پهپاد و موشک بالستیک به سمت اسرائیل پرتاب کردهاند و با وجود حملات ایالات متحده، بیش از یک سال است که کشتیرانی در دریای سرخ هدف یمنیها است. اسرائیل در پاسخ به این حملات، زیرساختهای یمن را هدف قرار داده و انصارالله نیز به این اقدامات پاسخ میدهد؛ به نظر نمیرسد هیچیک از طرفین قصد عقبنشینی داشته باشند. اسرائیل که پیشتر به مسئله یمن به عنوان یک مشکل قریبالوقوع نگاه نمیکرد، اکنون به دلیل پیچیدگیهای حملات هوایی و نداشتن برنامه عملیاتی از پیش تعیین شده همانند عملیات پیجری علیه حزبالله، تاکتیک خاصی برای مقابله با یمن ندارد. البته این بهمعنای آن نیست که اسرائیل اقدامی نخواهد کرد.
💢 ایران
🔹دومین پسلرزه محتمل به ایران مربوط میشود. ایران پس از حملات علیه تأسیسات نظامیاش و تضعیف نیروهای نیابتی خود دچار ضعف شده است، اما این ضعف به معنای کاهش خطر ایران نیست؛ چرا که ممکن است منجر به هستهای شدن آن شود. ایران با افزایش دو برابری برنامه هستهای خود میتواند تهدیدی جدی نه تنها برای اسرائیل بلکه برای ایالات متحده و کشورهای غربی نیز باشد. اگرچه احتمال دارد ترامپ سیاست فشار حداکثری را دوباره اعمال کند، اما این تحریمها ممکن است به اندازه کافی سریع نباشند و نتوانند مانع هستهای شدن ایران شوند.
💢صحنه سیاسی سوریه
🔹وضعیت سوریه هنوز به ثبات نرسیده و خطر بازگشت جنگ داخلی و فرقهای و همچنین ظهور مجدد داعش وجود دارد. اگر جنگ ترکیه با متحد کردی ایالات متحده دلیل کافی برای مداخله آمریکا فراهم نکند، احتمال فرار هزاران نیروی داعشی در زندانهای تحت کنترل کردها و شعلهور شدن دوباره آتش داعش در منطقه و درگیر کردن کشورهایی نظیر عراق و اردن، دلیل خوبی برای ورود آمریکا است.
🌐https://institutetehran.com/art/149
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹عملیات نظامی پاکستان در ولایت پکتیکا افغانستان در پاسخ به حمله گروه مسلح تحریک طالبان پاکستان (TTP) به یک ایست بازرسی در شمال این کشور، تنشهای میان دو کشور را تشدید کرده است. وزیر دفاع پاکستان اعلام کرده است که حملات نظامی به عنوان بخشی از عملیات نظامی جدید با هدف مقابله با تروریسم ادامه خواهد داشت. در مقابل دولت افغانستان این حملات را نقض حاکمیت خود دانسته و نسبت به عواقب ادامه این حملات هشدار داده است.
🔸پس از قدرتیابی طالبان در افغانستان، پاکستان امیدوار بود که از ارتباط تاریخی خود برای مهار فعالیتهای گروه شبه نظامی تحریک طالبان استفاده کند؛ با این حال، گزارش مرکز تحقیقات و مطالعات امنیتی در اسلامآباد نشان میدهد تعداد تلفات حملات تروریستی در پاکستان در سال ۲۰۲۳ در مقایسه با سال ۲۰۲۲ بیش از ۵۶ درصد افزایش یافته است.
💢علل و عوامل رشد تنشها
🔸 علل و عوامل متعددی در افزایش تنشها و درگیریهای در خطوط مرزی دو کشور دخیل میباشند. یکی از مهمترین علل شکلگیری تنشهای اخیر، خط مرزی دیورند است که در دوران استعمار توسط بریتانیا ترسیم شده است. این خط مرزی با جدا سازی مردم پشتون ساکن در کشور افغانستان و هند و سپس افغانستان و پاکستان (از سال ۱۹۴۸)، بستر شکلگیری تنشها در دو سوی مرز را فراهم کرده است. این موضوع پس از قدرتیابی طالبان در افغانستان (به دلیل حضور پشتونها در این منطقه به عنوان پایگاه اصلی طالبان) تقویت شده است.
🔸از دیگر بسترهای توسعه تنش، فشار جامعه پاکستان به ویژه در مناطق خیبر پختونخوا و بلوچستان، برای انجام اقدامات قاطع علیه گروههای تروریستی در این منطقه است. به نحوی که حملات هوایی علیه گروه تحریک طالبان به عنوان یک سیگنال برای مخاطبان داخلی مبنی بر تعهد دولت پاکستان به حفاظت از حاکمیت و امنیت مرزهای خود است. همچنین برخی معتقدند که این درگیری به دلیل دخالت و فشار احتمالی چین بر ارتش برای افزایش تدابیر امنیتی به منظور پیشبرد پروژههای زیربنایی و اقتصادی از جمله طرح «کمربند و یک جاده» است.
🔸علاوه بر موارد فوق، عملیات متقابل از دو منظر داخلی و بینالمللی برای دولت افغانستان نیز حائز اهمیت است. از منظر داخلی، اقدام متقابل در دفاع از قلمرو ملی منجر به افزایش حمایت داخلی (به ویژه پشتونها به عنوان پایگاه اصلی اجتماعی) از دولت طالبان و تثبیت رهبران خواهد شد. از منظر بینالمللی نیز نمایش قدرت در برابر پاکستان، جایگاه دولت افغانستان را از یک گروه جنگجو به یک دولت ملی ارتقا داده و عدم وابستگی به پاکستان و استقلال راهبردی این کشور را پر رنگتر خواهد کرد.
💢چشمانداز آینده
🔸پیشبینی چشماندازهای آینده تنشهای موجود میان دو کشور مشکل است؛ با اینحال بسترهای موجود به ویژه در منطقه پشتوننشین دیورند، امکان تداوم تنشها را تقویت میکند. ادامه تنشها میتواند تبعات متعددی برای دو طرف، کشورهای همسایه و حتی فراتر از منطقه به همراه داشته باشد. نخست اینکه موقعیت پاکستان در میان طالبان و جمعیت افغانستان به شدت در حال تضعیف است. این امر میتواند علاوه بر چالشهای بزرگ در درون سرزمین پاکستان و افزایش عملیاتهای تروریستی، زمینهساز تقویت گرایش افغانستان به سمت هند را فراهم آورد. گزارشها حاکی از آن است که کابل ممکن است به دنبال تقویت روابط با هند باشد. همچنین این امر میتواند منجر به تضعیف جایگاه دیپلماتیک پاکستان در صحنه جهانی شده و روابط این کشور را با متحدان کلیدی بینالمللی از جمله آمریکا و چین را تحت تاثیر قرار دهد.
🔸پیامد دیگر ادامه تنشها، تبعات این وضعیت برای افغانستان است. این کشور برای مسیرهای تجاری و تدارکاتی به شدت به پاکستان وابسته است. اکثریت قریب به اتفاق کالاهای اساسی و کمکهای بشردوستانه از جمله مواد غذایی، سوخت و کمکهای خارجی از طریق پاکستان ارسال میشوند. تنش با پاکستان میتواند این خطوط عرضه را مختل کرده و پیامدهای اقتصادی شدیدی را برای افغانستان به همراه داشته باشد. هر گونه اختلال قابل توجه در این مسیرهای تدارکاتی، افغانستان را وارد یک بحران اقتصادی وخیم میکند که تبعات فراوانی برای امارت اسلامی افغانستان به همراه خواهد داشت.
🌐https://institutetehran.com/art/150
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹ایران و روسیه به زودی سند موافقتنامه مشارکت راهبردی همه جانبه را امضا خواهند کرد که از این پس مبنا و اساس روابط دو کشور در نظر گرفته خواهد شد. امضای این سند بین تهران و مسکو نمایانگر رویکردی مهم در روابط دوجانبه است که چشمانداز مشترکی را برای همکاریهای در حوزههای مختلف ترسیم میکند.
🔸پیشتر نیز دو کشور همزمان با تحولات مرتبط با رویداد یازدهم سپتامبر، توافق مشابهی را امضا کرده بودند. «معاهده اساس روابط متقابل و اصول همکاری بین جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه» که در سفر محمد خاتمی، رئیسجمهور وقت ایران به مسکو در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۳۷۹ (دوازدهم مارس ۲۰۰۱) به امضا رسید، سنگ بنای مناسبات جدید دو کشور در بیش از دو دهه گذشته بود.
🔸تصویب آن معاهده در مجلس در شرایطی صورت گرفت که چندماه از واقعه یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ گذشته بود و ایالات متحده اقدام به لشکرکشی به افغانستان کرده بود. این وضعیت از سوی بسیاری از تحلیلگران غربی به عنوان پیامی مستقیم و معنادار از سوی ایران و روسیه به آمریکا تعبیر شد. در آن زمان، بسیاری بر این باور بودند که تهران و مسکو قصد دارند برای کاهش نفوذ ایالات متحده در خاورمیانه از طریق راههای دیپلماتیک و حتی نظامی همکاری کنند.
🔸جدا از واکنشهای منفی در غرب، این معاهده دارای مفاد نسبتاً مهمی در آن زمان بود. بااینحال آن معاهده بر مبنای مسائل اساسی دو کشور در همان زمان تنظیم شده بود. طی سالهای اخیر، هم تحولات بیشماری در سطح منطقه و نظام بینالملل رخ داده و هم ماهیت روابط ایران و روسیه دگرگون شده است. بنابراین دو کشور ناگزیر به بازنگری در این معاهده، به روز کردن و گنجاندن مفاد جدیدی در آن هستند.
🔸بر این اساس، توجه به چند نکته درباره موافقتنامه جدید حائز اهمیت است:
1️⃣موافقتنامه مشارکت راهبردی همه جانبه ایران و روسیه که در میان تغییرات مهم ژئوپولیتیک امضا خواهد شد، به دنبال تقویت شراکت دو کشور در حوزههای مختلف است. برخلاف فضاسازیهای رسانههای غربی و تعبیرهای ضدغربی، محتوای آن صرفاً مبتنی بر توسعه روابط دوجانبه و همکاریهای منطقهای و بینالمللی است و علیه هیچ طرف سومی تنظیم نشده است. حتی تمایل طرفین برای همکاری نزدیکتر در زمینه دفاعی، بیانگر تعامل در راستای برقراری صلح و امنیت در سطوح منطقهای و جهانی است.
2️⃣در دنیای امروز که با سرعتی بیسابقه دستخوش دگرگونی است، کشورهایی موفق خواهند بود که بتوانند همکاریهای خود را ساختارمند کنند تا از آسیبهای تحولات ناگهانی در امان بمانند. این ساختارمندی نهتنها شامل توافقات اقتصادی و تجاری میشود، بلکه باید به حوزههای فرهنگی، علمی و فناوری نیز گسترش یابد. از اینرو، علاقه دو کشور به انعقاد سندی بلندمدت و راهبردی، ناشی از ضرورتهای سیاست خارجی تهران و مسکو است. تمایل به ایجاد یک چارچوب قانونی و عملی برای همکاریهای آتی، نشاندهنده درک عمیق هر دو کشور از شرایط پیچیده و متغیر جهانی است.
3️⃣هر دو کشور دارای منافع همسو و تهدیدهای مشترک در سطوح منطقهای و بینالمللی هستند. این منافع مشترک در شرایط کنونی، بهویژه در برابر چالشهایی نظیر تروریسم، تحریمهای اقتصادی و فشارهای سیاسی از سوی قدرتهای غربی، اهمیت بیشتری پیدا کرده است. موافقتنامه مشارکت راهبردی همه جانبه میتواند مبنایی مؤثر برای توسعه و تقویت روابط دو کشور در زمینههای مختلف باشد. به عنوان مثال، ایران و روسیه با تحریمهای اقتصادی قابل توجهی از سوی کشورهای غربی مواجه هستند. این سند میتواند با ایجاد یک چارچوب اقتصادی جایگزین، تابآوری اقتصادی طرفین را تقویت کند و به آنها اجازه دهد تا از سیستمهای مالی سنتی دوری کنند و تأثیرات تحریمها را کاهش دهند.
4️⃣روسیه در سالهای اخیر نگاهی کاملاً مثبت نسبت به توسعه همکاری با ایران داشته است. تلاش مسکو برای عضویت ایران در بریکس و سازمان همکاری شانگهای و همچنین حضور ناظر ایران در اتحادیه اقتصادی اوراسیا، از مصادیق رویکرد راهبردی مسکو به تهران به شمار میآیند. ایران نیز در سیاست خارجی خود بهدقت مراقب است که ضمن برقراری روابط مستحکم با تمامی کشورهای دوست، استقلال و اهداف منطقهای و بینالمللی خود را حفظ کند.
🌐https://institutetehran.com/art/151
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️نقش ترکیه در بازسازی سوریه و احیای پروژه خط لوله گاز قطر
◼️مرکز المصری للفکر و الدراسات الاستراتیجیة
📝احمد سلطان
#رویة_العربیة
🔹ترکیه در تلاش است به قطب اصلی انرژی منطقه تبدیل شود و در نوامبر ۲۰۲۴ برای تحقق این منظور در رویدادی مهم در استانبول، میزبان وزرای کشورهای تولیدکننده گاز مانند آذربایجان و لیبی و نمایندگان کشورهای ترانزیتی نظیر گرجستان و مصرفکنندگان اروپای شرقی بود. هدف اصلی ترکیه ایجاد یک نقطه ترانزیت بین تولیدکنندگان گاز شرق و جنوب و بازارهای غرب است. این کشور با زیرساختهای قوی شامل خط لوله ترانس آناتولی، ۷خط لوله گاز، ۵ پایانه LNG، سه واحد ذخیرهسازی شناور، دو تأسیسات ذخیرهسازی زیرزمینی و ظرفیت واردات مازاد، موقعیت خود را برای تحقق این چشمانداز تقویت میکند و نقشی کلیدی در تجارت گاز منطقهای ایفا میکند.
💢ژئوپلیتیک سوریه و نظریه خط لوله
🔹دمشق برخلاف بسیاری از کشورهای خاورمیانه، تولیدکننده بزرگ نفت و گاز طبیعی نیست و ذخایر انرژی محدودی دارد. اما موقعیت جغرافیایی ویژه سوریه آن را در نقشه ترانزیت و توزیع انرژی متمایز میکند، چنانکه میتواند بهعنوان یک گذرگاه استراتژیک، هزینههای انتقال انرژی از کشورهای منطقه به مدیترانه که دروازه آسیایی به غرب محسوب میشود را کاهش دهد.
🔹ترکیه در سالهای اخیر تلاش کرده موقعیت استراتژیک خود بهعنوان قطب ترانزیت انرژی از آسیا و خاورمیانه به اروپا را تقویت کند و میزبانی از خط لوله ترکاستریم و ارائه پیشنهاد خط لوله بین دوحه و آنکارا نیز در این چارچوب است. این پروژهها باعث تقویت جایگاه ترکیه بهعنوان یک بازیگر مهم در بازار جهانی انرژی شدهاند. پس از سقوط دولت بشار اسد، ترکیه به دنبال احیای پروژههای انرژی خود، بهویژه خط انتقال گاز از دوحه است. باوجود خطرات در مسیرهای جایگزین مانند عراق، مسیر سوریه برای آنکارا گزینهای آسانتر و جذابتر به نظر میرسد.
💢احیای پروژه خط لوله ایستمید
🔹پروژه خط لوله گاز ایستمید که قرار بود اسرائیل را از طریق خط لولهای ۱۹۰۰ کیلومتری به قبرس و یونان متصل کند، به دلیل عقبنشینی آمریکا از حمایت از این پروژه در سال ۲۰۲۲ متوقف شد. از سوی دیگر، ایجاد مسیری زمینی از سوریه به ترکیه، گزینهای مقرونبهصرفهتر است و برقراری ثبات در این کشور میتواند به احیای پروژه خط لوله قطر-ترکیه از طریق عربستان، اردن و سوریه کمک کند. پروژهای که پیشتر به دلیل نگرانیهای سوریه درباره تحت تأثیر قرار گرفتن صادرات گاز روسیه به اروپا متوقفشده بود.
💢احیای پروژه خط لوله گاز قطر-ترکیه
🔹خط لوله گاز قطر-ترکیه یک پروژه انرژی مهم است که در اوایل دهه ۲۰۰۰ توسط کنسرسیومی از شرکتهای انرژی اروپایی و ترکیهای پیشنهاد شد. این خط لوله با طول ۱۵۰۰ کیلومتر و هزینه پیشبینی شده بیش از ۱۰ میلیارد دلاری، در صورت اجرا، تأثیرات ژئوپلیتیک و اقتصادی زیادی بر منطقه خاورمیانه خواهد داشت و میتواند اتحادها و تغییرات قدرت در کشورهای منطقه را دستخوش تغییر نماید. این خط لوله گاز طبیعی از میدان گازی شمالی قطر به کشورهای مانند اسپانیا، ایتالیا و لهستان منتقل میشود.
🔹اسد در ۲۰۰۹ بهمنظور حفظ منافع روسیه از عبور خط لوله گاز از سوریه امتناع کرد، زیرا مسکو نگران از دست دادن بخش زیادی از صادرات گاز به اروپا و تهدید سلطه خود بر بازار گاز طبیعی بود. سهم گاز روسیه در واردات اتحادیه اروپا از بیش از ۴۰ درصد در ۲۰۲۱ به کمتر از ۱۵ درصد در ۲۰۲۳ کاهش یافت. گاز قطر تنها ۵ درصد واردات اتحادیه را تشکیل میدهد. ترکیه امیدوار است با سقوط دولت بشار اسد رویای خود در احداث خط لوله گاز قطر- ترکیه را به سرانجام برساند اما تحقق این امر به دلیل وجود چالشهای متعدد در کوتاه مدت دور از انتظار است.
🔹چالشهای زیادی در اجرای پروژه خط لوله وجود دارد که عبارتاند از:
1️⃣ نیاز به بازسازی زیرساختها
2️⃣حل مناقشات داخلی و خارجی که بیش از ۵۴ سال گریبانگیر سوریه بوده است
3️⃣فقدان وحدت سرزمینی بهویژه با حضور گروههای کردی
4️⃣جلب رضایت کشورهایی که خط لوله باید از آنها عبور کند و همچنین پروژههای رقیب.
💢نقش ترکیه در بازسازی سوریه
✅ ترکیه با ارائه راهحلهای عملی در زمینه تأمین برق و نفت، به تقویت موقعیت خود به عنوان یک بازیگر کلیدی در بازسازی سوریه میپردازد. همکاری ترکیه و سوریه ممکن است به پروژههای بلند مدت مانند ساخت خطوط لوله جدید برای انتقال نفت و گاز از سوریه به بنادر ترکیه در سواحل دریای سیاه نیز گسترش یابد. با این حال مهمترین چالش ترکیه در سوریه، ایجاد یک دولت با ثبات است که توسط بازیگران بینالمللی شناسایی شود. موضوعی که باعث تضعیف جایگاه رقبایی نظیر ایران و روسیه خواهد شد.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/152
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◼️مرکز المصری للفکر و الدراسات الاستراتیجیة
📝احمد سلطان
#رویة_العربیة
🔹ترکیه در تلاش است به قطب اصلی انرژی منطقه تبدیل شود و در نوامبر ۲۰۲۴ برای تحقق این منظور در رویدادی مهم در استانبول، میزبان وزرای کشورهای تولیدکننده گاز مانند آذربایجان و لیبی و نمایندگان کشورهای ترانزیتی نظیر گرجستان و مصرفکنندگان اروپای شرقی بود. هدف اصلی ترکیه ایجاد یک نقطه ترانزیت بین تولیدکنندگان گاز شرق و جنوب و بازارهای غرب است. این کشور با زیرساختهای قوی شامل خط لوله ترانس آناتولی، ۷خط لوله گاز، ۵ پایانه LNG، سه واحد ذخیرهسازی شناور، دو تأسیسات ذخیرهسازی زیرزمینی و ظرفیت واردات مازاد، موقعیت خود را برای تحقق این چشمانداز تقویت میکند و نقشی کلیدی در تجارت گاز منطقهای ایفا میکند.
💢ژئوپلیتیک سوریه و نظریه خط لوله
🔹دمشق برخلاف بسیاری از کشورهای خاورمیانه، تولیدکننده بزرگ نفت و گاز طبیعی نیست و ذخایر انرژی محدودی دارد. اما موقعیت جغرافیایی ویژه سوریه آن را در نقشه ترانزیت و توزیع انرژی متمایز میکند، چنانکه میتواند بهعنوان یک گذرگاه استراتژیک، هزینههای انتقال انرژی از کشورهای منطقه به مدیترانه که دروازه آسیایی به غرب محسوب میشود را کاهش دهد.
🔹ترکیه در سالهای اخیر تلاش کرده موقعیت استراتژیک خود بهعنوان قطب ترانزیت انرژی از آسیا و خاورمیانه به اروپا را تقویت کند و میزبانی از خط لوله ترکاستریم و ارائه پیشنهاد خط لوله بین دوحه و آنکارا نیز در این چارچوب است. این پروژهها باعث تقویت جایگاه ترکیه بهعنوان یک بازیگر مهم در بازار جهانی انرژی شدهاند. پس از سقوط دولت بشار اسد، ترکیه به دنبال احیای پروژههای انرژی خود، بهویژه خط انتقال گاز از دوحه است. باوجود خطرات در مسیرهای جایگزین مانند عراق، مسیر سوریه برای آنکارا گزینهای آسانتر و جذابتر به نظر میرسد.
💢احیای پروژه خط لوله ایستمید
🔹پروژه خط لوله گاز ایستمید که قرار بود اسرائیل را از طریق خط لولهای ۱۹۰۰ کیلومتری به قبرس و یونان متصل کند، به دلیل عقبنشینی آمریکا از حمایت از این پروژه در سال ۲۰۲۲ متوقف شد. از سوی دیگر، ایجاد مسیری زمینی از سوریه به ترکیه، گزینهای مقرونبهصرفهتر است و برقراری ثبات در این کشور میتواند به احیای پروژه خط لوله قطر-ترکیه از طریق عربستان، اردن و سوریه کمک کند. پروژهای که پیشتر به دلیل نگرانیهای سوریه درباره تحت تأثیر قرار گرفتن صادرات گاز روسیه به اروپا متوقفشده بود.
💢احیای پروژه خط لوله گاز قطر-ترکیه
🔹خط لوله گاز قطر-ترکیه یک پروژه انرژی مهم است که در اوایل دهه ۲۰۰۰ توسط کنسرسیومی از شرکتهای انرژی اروپایی و ترکیهای پیشنهاد شد. این خط لوله با طول ۱۵۰۰ کیلومتر و هزینه پیشبینی شده بیش از ۱۰ میلیارد دلاری، در صورت اجرا، تأثیرات ژئوپلیتیک و اقتصادی زیادی بر منطقه خاورمیانه خواهد داشت و میتواند اتحادها و تغییرات قدرت در کشورهای منطقه را دستخوش تغییر نماید. این خط لوله گاز طبیعی از میدان گازی شمالی قطر به کشورهای مانند اسپانیا، ایتالیا و لهستان منتقل میشود.
🔹اسد در ۲۰۰۹ بهمنظور حفظ منافع روسیه از عبور خط لوله گاز از سوریه امتناع کرد، زیرا مسکو نگران از دست دادن بخش زیادی از صادرات گاز به اروپا و تهدید سلطه خود بر بازار گاز طبیعی بود. سهم گاز روسیه در واردات اتحادیه اروپا از بیش از ۴۰ درصد در ۲۰۲۱ به کمتر از ۱۵ درصد در ۲۰۲۳ کاهش یافت. گاز قطر تنها ۵ درصد واردات اتحادیه را تشکیل میدهد. ترکیه امیدوار است با سقوط دولت بشار اسد رویای خود در احداث خط لوله گاز قطر- ترکیه را به سرانجام برساند اما تحقق این امر به دلیل وجود چالشهای متعدد در کوتاه مدت دور از انتظار است.
🔹چالشهای زیادی در اجرای پروژه خط لوله وجود دارد که عبارتاند از:
1️⃣ نیاز به بازسازی زیرساختها
2️⃣حل مناقشات داخلی و خارجی که بیش از ۵۴ سال گریبانگیر سوریه بوده است
3️⃣فقدان وحدت سرزمینی بهویژه با حضور گروههای کردی
4️⃣جلب رضایت کشورهایی که خط لوله باید از آنها عبور کند و همچنین پروژههای رقیب.
💢نقش ترکیه در بازسازی سوریه
🌐https://institutetehran.com/art/152
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️درسهای لیبی ۲۰۱۱ برای امروز سوریه
📝 چتمهاوس
◾️تیم ایستون
#تهران_ریویو
🔹دامنه چالشهایی که سوریه اکنون با آن مواجه است، به مراتب بیشتر از مسائلی است که لیبی در سال ۲۰۱۱ با آن روبهرو بود. در زمان مرگ معمر قذافی، رهبر سابق لیبی، بیشتر زیرساختهای این کشور بدون آسیب باقیمانده بود. شورشیان لیبیایی حتی قبل از سقوط قذافی، نفت صادر میکردند. در مقابل، پیروزی انقلاب سوریه بیش از یک دهه بهطول انجامید، و کشور شاهد جنگ داخلی، مرگ صدها هزار انسان، پناهندگی میلیونها نفر و ویرانی زیرساختها بود. شکاف و چنددستگی در سوریه به شدت عمیقتر از لیبی است. زیرساختهای نفتی سوریه عمدتاً در مناطق تحت اختیار کردها قرار دارد، در حالی که این کشور به جز نفت، هیچ منبع ملی دیگری برای صادرات ندارد؛ وضعیتی که برعکس آن در لیبی وجود داشت.
💢چشمانداز امنیتی متزلزل
🔸 دولت انتقالی سوریه اکنون با چالش انحلال مجموعهای از گروههای مسلح مختلف، از کردها تا نیروهای ارتش آزاد وابسته به ترکیه، روبهرو است. در لیبی تلاشها برای قرار دادن گروههای مسلح تحت نظر وزارت دفاع ناموفق بوده است. آنچه در لیبی اتفاق افتاد برعکس بود؛ یعنی به جای این که گروههای مسلح تحت کنترل نهادهای دولتی قرار داشته باشند، بر آنها نفوذ و تسلط پیدا کردند. به این ترتیب، رقبای سیاسی تلاش کردند تا با ارائه منابع و ایجاد اتحادهای غیررسمی، گروههای مسلح را به سمت خود جذب کنند. هرچند رئیس دولت انتقالی سوریه وعده داده است که گروههای مسلح را تحت نظارت دولت ادغام کند، اما تجربه لیبی نشان میدهد که چنین اقدامی بسیار چالشبرانگیز و مستعد بروز درگیریهای بیشتر خواهد بود.
💢مداخلات خارجی
🔸 دولت انتقالی سوریه با چالشهای ناشی از مداخلات خارجی نیز مواجه است. در لیبی، بازیگران خارجی از طریق شراکت با طرفهای داخلی توانستند قوانین سازمان ملل برای برگزاری انتخابات را نادیده بگیرند و این امر منجر به شکلگیری کانونهای قدرت رقیب شد. درس مهمی که میتوان از لیبی آموخت این است که بدون اجماع میان بازیگران خارجی، توافقهای شکننده بین گروههای مختلف سوری بیاثر شده و حکومت را تضعیف خواهد کرد.
💢ارتباط سیاست و امنیت
🔸 آخرین درس از وضعیت لیبی پیامدهای قطع ارتباط میان رهبری سیاسی و گروههای مسلح است. رهبری سیاسی پسا ۲۰۱۱ در لیبی، با جناحهای مختلف مسلح که قذافی را سرنگون کردند و یا در دوره پسا قذافی شکل گرفتند، ارتباط نداشت و این موضوع باعث شد که این گروهها بر عرصه سیاسی تسلط یابند. در سالهای اخیر، خلیفه حفتر در لیبی به صورت مستقیم بر نهادهای دولتی مناطق تحت کنترل خود تسلط پیدا کرده و فرماندهان در دیگر نقاط کشور نیز به تدریج به سمت اعمال قدرت مستقیم پیش رفتهاند. «ائتلاف ملی سوریه» بهعنوان یک جنبش سیاسی فراگیر، برای مخالفت با بشار اسد در طول جنگ داخلی تشکیل شد؛ اما مدتهاست که از گروههای مسلح فاصله گرفته و رئیس دولت انتقالی نیز تحت فرمان آن عمل نمیکند. باید دید آیا یک رهبری سیاسی مدنی میتواند دوباره کنترل امور را به دست گیرد یا خیر.
💢 نتیجهگیری
✅ سوریه ۲۰۲۴ و لیبی ۲۰۱۱ با چالشهای مشترکی روبرو هستند، اما سوریه از چنددستگی عمیقتر، مداخلات خارجی بیشتر، دولت و زیرساختهای ورشکستهتر و بیارتباطی بیشتری میان گروههای مسلح و سیاست رنج میبرد. به طور کلی، سوریه چالشهای بزرگتری نسبت به لیبی دارد تا بتواند به کشوری با ثبات و دموکراتیک تبدیل شود و باید دید آیا رهبران سوری میتوانند بر این چالشهای فائق آیند یا خیر.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/153
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
📝 چتمهاوس
◾️تیم ایستون
#تهران_ریویو
🔹دامنه چالشهایی که سوریه اکنون با آن مواجه است، به مراتب بیشتر از مسائلی است که لیبی در سال ۲۰۱۱ با آن روبهرو بود. در زمان مرگ معمر قذافی، رهبر سابق لیبی، بیشتر زیرساختهای این کشور بدون آسیب باقیمانده بود. شورشیان لیبیایی حتی قبل از سقوط قذافی، نفت صادر میکردند. در مقابل، پیروزی انقلاب سوریه بیش از یک دهه بهطول انجامید، و کشور شاهد جنگ داخلی، مرگ صدها هزار انسان، پناهندگی میلیونها نفر و ویرانی زیرساختها بود. شکاف و چنددستگی در سوریه به شدت عمیقتر از لیبی است. زیرساختهای نفتی سوریه عمدتاً در مناطق تحت اختیار کردها قرار دارد، در حالی که این کشور به جز نفت، هیچ منبع ملی دیگری برای صادرات ندارد؛ وضعیتی که برعکس آن در لیبی وجود داشت.
💢چشمانداز امنیتی متزلزل
🔸 دولت انتقالی سوریه اکنون با چالش انحلال مجموعهای از گروههای مسلح مختلف، از کردها تا نیروهای ارتش آزاد وابسته به ترکیه، روبهرو است. در لیبی تلاشها برای قرار دادن گروههای مسلح تحت نظر وزارت دفاع ناموفق بوده است. آنچه در لیبی اتفاق افتاد برعکس بود؛ یعنی به جای این که گروههای مسلح تحت کنترل نهادهای دولتی قرار داشته باشند، بر آنها نفوذ و تسلط پیدا کردند. به این ترتیب، رقبای سیاسی تلاش کردند تا با ارائه منابع و ایجاد اتحادهای غیررسمی، گروههای مسلح را به سمت خود جذب کنند. هرچند رئیس دولت انتقالی سوریه وعده داده است که گروههای مسلح را تحت نظارت دولت ادغام کند، اما تجربه لیبی نشان میدهد که چنین اقدامی بسیار چالشبرانگیز و مستعد بروز درگیریهای بیشتر خواهد بود.
💢مداخلات خارجی
🔸 دولت انتقالی سوریه با چالشهای ناشی از مداخلات خارجی نیز مواجه است. در لیبی، بازیگران خارجی از طریق شراکت با طرفهای داخلی توانستند قوانین سازمان ملل برای برگزاری انتخابات را نادیده بگیرند و این امر منجر به شکلگیری کانونهای قدرت رقیب شد. درس مهمی که میتوان از لیبی آموخت این است که بدون اجماع میان بازیگران خارجی، توافقهای شکننده بین گروههای مختلف سوری بیاثر شده و حکومت را تضعیف خواهد کرد.
💢ارتباط سیاست و امنیت
🔸 آخرین درس از وضعیت لیبی پیامدهای قطع ارتباط میان رهبری سیاسی و گروههای مسلح است. رهبری سیاسی پسا ۲۰۱۱ در لیبی، با جناحهای مختلف مسلح که قذافی را سرنگون کردند و یا در دوره پسا قذافی شکل گرفتند، ارتباط نداشت و این موضوع باعث شد که این گروهها بر عرصه سیاسی تسلط یابند. در سالهای اخیر، خلیفه حفتر در لیبی به صورت مستقیم بر نهادهای دولتی مناطق تحت کنترل خود تسلط پیدا کرده و فرماندهان در دیگر نقاط کشور نیز به تدریج به سمت اعمال قدرت مستقیم پیش رفتهاند. «ائتلاف ملی سوریه» بهعنوان یک جنبش سیاسی فراگیر، برای مخالفت با بشار اسد در طول جنگ داخلی تشکیل شد؛ اما مدتهاست که از گروههای مسلح فاصله گرفته و رئیس دولت انتقالی نیز تحت فرمان آن عمل نمیکند. باید دید آیا یک رهبری سیاسی مدنی میتواند دوباره کنترل امور را به دست گیرد یا خیر.
💢 نتیجهگیری
🌐https://institutetehran.com/art/153
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹 در روز یکشنبه ۹ دی/۲۹ دسامبر، انتخابات ریاستجمهوری کرواسی برگزار شد. در این انتخابات، هشت نامزد به رقابت پرداختند که رئیسجمهور فعلی، زوران میلانوویچ، با نمایندگی از حزب سوسیال دموکرات، موفق به کسب ۴۹ درصد آراء شد. با این حال، از آنجا که او نتوانست اکثریت مطلق را به دست آورد، انتخابات به دور دوم کشیده است. با توجه به محبوبیت بالای میلانوویچ و وجود اختلافات میان احزاب میانهرو و راست، احتمال پیروزی او در دور دوم بسیار زیاد است و پیروزی او یعنی ثبات بیشتر در تمایل کرواسی به شرق به جای غرب.
💢 سابقه میلانویچ
🔸 زوران میلانوویچ، سیاستمداری با سابقه نخستوزیری، دارای گرایشهای ضد اتحادیه اروپا و مخالف هرگونه حمایت از اوکراین است. او با سبک سیاستورزی پوپولیستی، ترامپ را یکی از الگوهای خود میداند و به شدت با سیاستمداران اوکراینی مشکل دارد؛ به گونهای که انقلاب رنگی ۲۰۱۴ اوکراین را کودتا خوانده بود. در سال ۲۰۲۲، به دلیل سقوط یک پهپاد ناتو در زاگرب، پایتخت کرواسی، میلانویچ فرمان ممنوعیت پرواز هواپیماهای ناتو در حریم هوایی کرواسی را امضاء کرد و اختلافات بین کرواسی و ناتو را بیش از پیش کرد. میلانوویچ در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۲۰ موفق به کسب ۲۹ درصد آراء شد و کسب آراء ۴۹ درصدی کنونی میتواند نمادی از موفقیتهای دوره اول ریاستجمهوری او و همراهی مردم با اظهارات ضدغربیاش باشد.
💢 حزب سوسیال دموکرات؛ناکام در پارلمان اما در حال صعود
🔸 حزب سوسیال دموکرات با گرایش چپ و شرقگرا و همچنین اتحاد دموکراتیک کرواسی با گرایش محافظهکار و غربگرا، دو حزب بزرگ کشور هستند که رقابتی شدید با یکدیگر دارند. هرچند میلانوویچ در سال ۲۰۲۰ نیز پیروز انتخابات شد، اما حزب او نتوانسته است در پارلمان کرواسی اکثریت را به دست آورد. در انتخابات آوریل ۲۰۲۴ و جولای ۲۰۲۰، حزب اتحاد دموکراتیک پیروز این دو انتخابات بود. درحالی که حزب دموکراتیک کرواسی نتوانسته محبوبیت خود را در طول چهار سال اخیر ازدیاد بخشد اما محبوبیت حزب سوسیال دموکرات به بالاترین حد خود از سال ۲۰۲۰ رسیده است.
💢 جایگاه مقام ریاستجمهوری در کرواسی
🔸 با وجود آنکه مقام ریاستجمهوری در کرواسی عمدتاً تشریفاتی است و تصمیمات اصلی همراه با موافقت پارلمان و نخستوزیر اتخاذ میشود، اما رئیسجمهور همچنان دارای آمریت سیاسی و فرماندهی کل قوا است. برخی تحلیلگران بر این باورند که این انتخابات در واقع انتخابی میان گرایش به غرب (پریموراک) یا شرق (میلانوویچ) بوده است. صحنه سیاسی کرواسی اکنون بسیار چالشبرانگیزتر شده است، زیرا اکثریت نسبی پارلمان متمایل به اتحادیه اروپا است، در حالی که اکثریت نسبی مردم و رئيسجمهور تمایل بیشتری به روسیه دارند. این وضعیت میتواند منجر به چالشها و تقابلهایی در تعیین مسیر سیاست خارجی کرواسی شود.
💢 تأثیر ترامپ بر کرواسی
🔸 نکته قابل توجه دیگر تأثیر ترامپ بر کرواسی است. ترامپ با شیوههای پوپولیستیاش الهامبخش بسیاری از رهبران جهانی، از جمله میلانوویچ، بوده است. میلانوویچ با تقلید از تاکتیکهای او، توانسته است پیروزی قویتری را کسب کند. همچنین انتخاب ترامپ به عنوان رئیسجمهور آمریکا موجب افزایش تمایل مردم اروپا به نامزدهای مخالف ایده اتحادیه اروپا شده است چرا که راه رسیدن به صلح در اوکراین را اکنون هموارتر از هر زمان دیگری میبینند.
💢جمعبندی
🌐https://institutetehran.com/art/154
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️برد و باخت آمریکا، چین و قدرت های متوسط در مسابقه هوش مصنوعی
📝 فارن افرز
◾️ریوا گوجون
#روندهای_استراتژیک
🔹رقابت جهانی در فناوری، به ویژه در حوزه هوش مصنوعی، به طور فزایندهای به عنوان عرصه بازی با حاصل جمع صفر بدل شده به این معنا که تفوق یک قدرت لاجرم زیان رقبا را در پی خواهد داشت. رقابت قدرتها در صنعت هوش مصنوعی نه صرفا برای تفوقیابی در فناوری بلکه با هدف بازتعریف نظم جهانی مطلوب صورت میگیرد. آمریکا استراتژی هوش مصنوعی خود را بر تقویت نوآوریها و اعمال محدودیتهای سختگیرانه بر صنایع چین مبتنی ساخته تا از این رهگذر برتری جهانی خود را حفظ نماید. این راهبرد شامل اجرای کنترلهای صادراتی و تشدید محدودیتهای سرمایهگذاری در صنایع فناوری محور چین استوار است.
🔸در پسینه ذهن آمریکاییها این خوشبینی وجود دارد که اقتصاد چین به دلیل رویکرد دولت محور با معضل کاهش نوآوری همراه بوده و در آینده نزدیک توان رقابت خود را از دست خواهد داد لذا محدود ساختن دسترسی شرکتهای چینی به ابتکارات روز راهگشا خواهد بود. واشنگتن بر این باور است که برتری آمریکا در فناوری، متحدان و مدافعان نظم کنونی را وادار خواهد نمود ضمن اولویت بخشی به منافع این کشور، همکاریهای خود با چینیها را کاهش دهند. ضمنا آمریکا سرمایهگذاریهای قابل توجهی را به منظور توسعه صنعت هوش مصنوعی انجام داده تا موقعیت خود در هرم قدرت و رقابت را تقویت نماید. در مقابل، چین علیرغم محدودیتها، در توسعه صنایع مرتبط با هوش مصنوعی پیشرفتهای چشمگیری داشته است و شرکتهای چینی به واسطه حمایتهای مالی دولتی نوآوریهای قابل توجهی در این عرصه کسب کردهاند با این حال بیم آن را دارند که در صورت توسعه بیشتر، با تحریمهای سختگیرانه تر غربیها روبهرو شوند.
💢رقابت چین و ایالات متحده در توسعه هوش مصنوعی
🔸 چین در یک نظم جهانی خود را در موقعیت ژئوپلیتیکی برابر با ایالات متحده فرض میکند و توسعه هوش مصنوعی را به عنوان راهی برای حفظ برابری و حتی پیشی گرفتن بر آمریکا میداند. این کشور از جمعیت بزرگ و صنایع عظیم بهرهمند است و امکان کاربست ابتکاری هوش مصنوعی در صنایع را دارد. شرکتهای چینی به منظور توسعه هوش مصنوعی از سرمایهگذاریهای قابل توجه دولتی بهره میبرند. با این حال، چین به واسطه تحریم ها و محدودیت های صادراتی آمریکا با چالشهایی روبهرو است و این موضوع شرکتهای چینی پایبند به حزب کمونیست را با مشکلاتی در عرصه سرمایهگذاری و نوآوری روبهرو ساخته است. اگر ایالات متحده سیاست های کنترلی و محدود کننده خود علیه شرکت های چینی را تشدید نماید احتمالا چین از ائتلافهای فناوری تحت رهبری ایالات متحده خارج خواهد شد.
💢موضع قدرتهای متوسط در رقابت جهانی هوش مصنوعی
🔸 سایر قدرتها دیدگاه متفاوتی نسبت به رقابت جهانی در حوزه هوش مصنوعی دارند. بسیاری از قدرت ها توسعه این صنعت را راهی برای ورود به عصر چندقطبی میدانند. در حالی که ایالات متحده و چین در رقابت برای برتری در عرصه هوش مصنوعی هستند، سایر قدرت ها مانند فرانسه، عربستان سعودی، سنگاپور و امارات شروع به ساخت سیستمهای هوش مصنوعی مستقل و ملی کردهاند تا قدرت درونی خود را افزایش دهند. برای نمونه کشور کوچک امارات در نظر دارد برای تبدیل شدن به یک کشور پیشرو در زمینه هوش مصنوعی، تا سال ۲۰۳۱، بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار در این صنعت سرمایهگذاری کند. این هدف بلندپروازانه نشاندهنده نگرانی دیگر قدرتها از وضعیت خود در هرم قدرت و همچنین بهره برداری از فرصتها برای ایجاد تثبیت جایگاه خود در میانه رقابت ایالات متحده و چین هستند.
💢هوش مصنوعی بستری برای افزایش تنشهای سیاسی
🔸 رقابت بین ایالاتمتحده و چین در زمینه فناوری هوش مصنوعی در حال تشدید است و این موضوع تأثیرات قابل توجهی بر پویاییهای قدرت جهانی دارد .اگر ایالاتمتحده احساس کند که فاصله فناوری هوش مصنوعی بین دو کشور در حال کاهش است، ممکن است به اقدامات تنبیهیتر علیه چین از جمله علیه شرکتهای فناوری محور چینی مانند هوآوی روی آورد.
✅ این سیاست، چینی ها را به واکنشهای تهاجمی در سایر حوزهها وادار می کند و تنشها در مناطقی پیرامونی تایوان را تشدید مینماید. در حالی که مهندسان و دانشمندان نسبت به ظرفیتهای تحولآفرین هوش مصنوعی خوشبین هستند اما سیاستمداران به طور فزایندهای بر روی ریسکهای ژئوپلیتیکی آن تمرکز کردهاند و نمیخواهند از رقبای خود عقب بمانند لذا ناآرامیهای ژئوپلیتیکی ناشی از این رقابت احتمالا بر پیشرفتهای مثبت ناشی از هوش مصنوعی سایه افکند.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/155
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
📝 فارن افرز
◾️ریوا گوجون
#روندهای_استراتژیک
🔹رقابت جهانی در فناوری، به ویژه در حوزه هوش مصنوعی، به طور فزایندهای به عنوان عرصه بازی با حاصل جمع صفر بدل شده به این معنا که تفوق یک قدرت لاجرم زیان رقبا را در پی خواهد داشت. رقابت قدرتها در صنعت هوش مصنوعی نه صرفا برای تفوقیابی در فناوری بلکه با هدف بازتعریف نظم جهانی مطلوب صورت میگیرد. آمریکا استراتژی هوش مصنوعی خود را بر تقویت نوآوریها و اعمال محدودیتهای سختگیرانه بر صنایع چین مبتنی ساخته تا از این رهگذر برتری جهانی خود را حفظ نماید. این راهبرد شامل اجرای کنترلهای صادراتی و تشدید محدودیتهای سرمایهگذاری در صنایع فناوری محور چین استوار است.
🔸در پسینه ذهن آمریکاییها این خوشبینی وجود دارد که اقتصاد چین به دلیل رویکرد دولت محور با معضل کاهش نوآوری همراه بوده و در آینده نزدیک توان رقابت خود را از دست خواهد داد لذا محدود ساختن دسترسی شرکتهای چینی به ابتکارات روز راهگشا خواهد بود. واشنگتن بر این باور است که برتری آمریکا در فناوری، متحدان و مدافعان نظم کنونی را وادار خواهد نمود ضمن اولویت بخشی به منافع این کشور، همکاریهای خود با چینیها را کاهش دهند. ضمنا آمریکا سرمایهگذاریهای قابل توجهی را به منظور توسعه صنعت هوش مصنوعی انجام داده تا موقعیت خود در هرم قدرت و رقابت را تقویت نماید. در مقابل، چین علیرغم محدودیتها، در توسعه صنایع مرتبط با هوش مصنوعی پیشرفتهای چشمگیری داشته است و شرکتهای چینی به واسطه حمایتهای مالی دولتی نوآوریهای قابل توجهی در این عرصه کسب کردهاند با این حال بیم آن را دارند که در صورت توسعه بیشتر، با تحریمهای سختگیرانه تر غربیها روبهرو شوند.
💢رقابت چین و ایالات متحده در توسعه هوش مصنوعی
🔸 چین در یک نظم جهانی خود را در موقعیت ژئوپلیتیکی برابر با ایالات متحده فرض میکند و توسعه هوش مصنوعی را به عنوان راهی برای حفظ برابری و حتی پیشی گرفتن بر آمریکا میداند. این کشور از جمعیت بزرگ و صنایع عظیم بهرهمند است و امکان کاربست ابتکاری هوش مصنوعی در صنایع را دارد. شرکتهای چینی به منظور توسعه هوش مصنوعی از سرمایهگذاریهای قابل توجه دولتی بهره میبرند. با این حال، چین به واسطه تحریم ها و محدودیت های صادراتی آمریکا با چالشهایی روبهرو است و این موضوع شرکتهای چینی پایبند به حزب کمونیست را با مشکلاتی در عرصه سرمایهگذاری و نوآوری روبهرو ساخته است. اگر ایالات متحده سیاست های کنترلی و محدود کننده خود علیه شرکت های چینی را تشدید نماید احتمالا چین از ائتلافهای فناوری تحت رهبری ایالات متحده خارج خواهد شد.
💢موضع قدرتهای متوسط در رقابت جهانی هوش مصنوعی
🔸 سایر قدرتها دیدگاه متفاوتی نسبت به رقابت جهانی در حوزه هوش مصنوعی دارند. بسیاری از قدرت ها توسعه این صنعت را راهی برای ورود به عصر چندقطبی میدانند. در حالی که ایالات متحده و چین در رقابت برای برتری در عرصه هوش مصنوعی هستند، سایر قدرت ها مانند فرانسه، عربستان سعودی، سنگاپور و امارات شروع به ساخت سیستمهای هوش مصنوعی مستقل و ملی کردهاند تا قدرت درونی خود را افزایش دهند. برای نمونه کشور کوچک امارات در نظر دارد برای تبدیل شدن به یک کشور پیشرو در زمینه هوش مصنوعی، تا سال ۲۰۳۱، بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار در این صنعت سرمایهگذاری کند. این هدف بلندپروازانه نشاندهنده نگرانی دیگر قدرتها از وضعیت خود در هرم قدرت و همچنین بهره برداری از فرصتها برای ایجاد تثبیت جایگاه خود در میانه رقابت ایالات متحده و چین هستند.
💢هوش مصنوعی بستری برای افزایش تنشهای سیاسی
🔸 رقابت بین ایالاتمتحده و چین در زمینه فناوری هوش مصنوعی در حال تشدید است و این موضوع تأثیرات قابل توجهی بر پویاییهای قدرت جهانی دارد .اگر ایالاتمتحده احساس کند که فاصله فناوری هوش مصنوعی بین دو کشور در حال کاهش است، ممکن است به اقدامات تنبیهیتر علیه چین از جمله علیه شرکتهای فناوری محور چینی مانند هوآوی روی آورد.
🌐https://institutetehran.com/art/155
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️معماهای اسرائیل در رابطه با کردها
◾️مؤسسه مطالعات امنیت ملی
📝گالیا لینداشتراوس
#تهران_ریویو
🔹سقوط بشار اسد توسط نیروهای شورشی در سوریه، این کشور را تکان داده و باعث شده است دولت خودمختار در شمال و شرق سوریه که تحت کنترل کردها (حزب اتحاد دموکراتیک (PYD)، شاخه سوری حزب کارگران کردستان یا همان پ.ک.ک) است وضعیت اضطراری اعلام کند. از زمان سقوط اسد، درگیریهایی در شمال سوریه و مخصوصاً غرب فرات بین ارتش ملی سوریه که مورد حمایت ترکیه هستند و نیروهای دموکراتیک سوریه که مورد حمایت آمریکا هستند رخ داده است.
🔸سیاست ترکیه در قبال سوریه پیچیده است؛ زیرا رویکرد این کشور در قبال کردها که یکپنجم جمعیت ترکیه هستند را نیز در بر میگیرد. پیش از شکست اسد، تلاشها برای تجدید گفتگوها با رهبر پ.ک.ک، عبدالله اوجالان، آغاز شده بود. دولت ترکیه باور دارد که تضعیف حزب اتحاد دموکراتیک در سوریه، قدرت چانهزنی پ.ک.ک را از بین میبرد. به نظر میرسد ترکیه برای از بین بردن دستاوردهای کردها از زمان جنگ داخلی سوریه، به ویژه سرزمینهایی که در نتیجه مشارکت نیروهای دموکراتیک سوریه در شکست داعش بهدست آمده است، چه از طریق عملیات مستقیم نظامی توسط ارتش ترکیه و یا عملیات غیرمستقیم از طریق ارتش ملی سوریه، اقدام جدی خواهد نمود.
💢سه معمای اسرائیل در نتیجه تحولات شمال شرق سوریه
🔸اولین معما، نگرانی نسبت به لزوم تداوم حضور تقریباً ۲۰۰۰ سرباز آمریکایی در سوریه است. منافع اسرائیل حکم میکند نیروهای آمریکایی در سوریه باقی بمانند. بخشی از آن بخاطر این است که این نیروها به قطع مسیر زمینی ایران از عراق و سوریه به حزبالله در لبنان کمک کردهاند. علیرغم تعداد کم آنها، این نیروها در حفظ ثبات آن مناطق مؤثر بودهاند. همچنین ایالات متحده منافع مهمی در این منطقه دارد که شامل جلوگیری از تجدید حیات دولت اسلامی [داعش] و احترام به تعهد اخلاقی به نیروهای دموکراتیک سوریه میشود که علیه دولت اسلامی جنگیدند. همچنین در کنگره، هر دو حزب از حفظ استقلال کردها در مقابل برنامههای ترکیه در منطقه حمایت میکنند. با این حال، دونالد ترامپ در دوره نخست خود نزدیک بود که تمامی نیروها را از سوریه خارج کند اما با تلاشهای دقیقه نودی پنتاگون از آن جلوگیری شد.
🔸معمای دوم، نگرانی در مورد روابط میان اسرائیل و ترکیه با توجه به تحولات سوریه است. با وجود اینکه روابط به دلیل وضعیت نوار غزه و حمایت بیچونوچرای ترکیه از حماس تحتالشعاع قرار گرفته است، تحولات سوریه اسرائیل را وا میدارد که به موضع ترکیه توجه بیشتری کند. در طول جنگ داخلی سوریه، اسرائیل بر جنوب سوریه تمرکز داشت و منافعش با منافع ترکیه در شمال سوریه در تضاد نبود. افزایش نفوذ ترکیه در سرتاسر سوریه این پویایی را تغییر میدهد. از آنجا که نیروهای دموکراتیک سوریه احتمالاً در آینده نزدیک به حمایت بیشتری نیاز پیدا خواهند کرد، کمک اسرائیل به این نیروها ممکن است از دید ترکیه چرخش بزرگی در سیاست اسرائیل محسوب شود.
🔸معمای سوم، شکافهای درونی کردها (به عنوان اقلیتی که در ترکیه، عراق، ایران و سوریه پراکنده هستند) و پیامدهای آن برای سیاستهای اسرائیل است. اسرائیل حامی دیرین حزب دموکراتیک کردستان در شمال عراق بوده که بهصورت سنتی روابط پرتنشی با پ.ک.ک و حزب اتحاد دموکراتیک در سوریه داشته است. ترکیه بر حزب دموکراتیک کردستان فشار آورده است تا از پشتیبانی حزب اتحاد دموکراتیک خودداری و به جای آن از شورای ملی کردی (که ائتلافی از گروههای کرد است که با حزب اتحاد دموکراتیک ارتباطی ندارد) حمایت کند. پشتیبانی اسرائیل از حزب اتحاد دموکراتیک سوریه احتمالا منجر به افزایش فشارها به حزب دموکراتیک کردستان عراق خواهد شد و اسرائیل باید با در نظر گرفتن منافع خود در رابطه با حزب دموکراتیک کردستان، نسبت به این تحولات حساس باشد.
✅ صرفنظر از سیاست اسرائیل، ترکیه قبلاً اسرائیل را به حمایت از حزب اتحاد دموکراتیک و پ.ک.ک برای آسیب رساندن به ترکیه متهم کرده است. به نظر میرسد اظهارات اخیر اسرائیل در حمایت از کردها در سوریه، بهویژه از سوی گیدئون سعر، وزیر امور خارجه، با هدف تحت فشار قرار دادن ایالات متحده برای حفظ حضورش در شمال شرق سوریه بیان شده باشد. با این حال، اگر ایالات متحده در نهایت تصمیم به خروج نیروهایش از آن منطقه بگیرد، این اظهارات احتمالاً چیزی بیش از شعار نخواهد بود و بنابراین اسرائیل باید در ادامه چنین اظهاراتی احتیاط کند. اگر اسرائیل قصد حمایت از کردها در شمال شرقی سوریه را دارد، میتواند به روند دیپلماتیک میان غرب، ترکیه و PYD کمک کند که شامل گفتوگوهایی در مورد سطح خودمختاری کردها در سوریه در دوران پس از اسد خواهد بود.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/156
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◾️مؤسسه مطالعات امنیت ملی
📝گالیا لینداشتراوس
#تهران_ریویو
🔹سقوط بشار اسد توسط نیروهای شورشی در سوریه، این کشور را تکان داده و باعث شده است دولت خودمختار در شمال و شرق سوریه که تحت کنترل کردها (حزب اتحاد دموکراتیک (PYD)، شاخه سوری حزب کارگران کردستان یا همان پ.ک.ک) است وضعیت اضطراری اعلام کند. از زمان سقوط اسد، درگیریهایی در شمال سوریه و مخصوصاً غرب فرات بین ارتش ملی سوریه که مورد حمایت ترکیه هستند و نیروهای دموکراتیک سوریه که مورد حمایت آمریکا هستند رخ داده است.
🔸سیاست ترکیه در قبال سوریه پیچیده است؛ زیرا رویکرد این کشور در قبال کردها که یکپنجم جمعیت ترکیه هستند را نیز در بر میگیرد. پیش از شکست اسد، تلاشها برای تجدید گفتگوها با رهبر پ.ک.ک، عبدالله اوجالان، آغاز شده بود. دولت ترکیه باور دارد که تضعیف حزب اتحاد دموکراتیک در سوریه، قدرت چانهزنی پ.ک.ک را از بین میبرد. به نظر میرسد ترکیه برای از بین بردن دستاوردهای کردها از زمان جنگ داخلی سوریه، به ویژه سرزمینهایی که در نتیجه مشارکت نیروهای دموکراتیک سوریه در شکست داعش بهدست آمده است، چه از طریق عملیات مستقیم نظامی توسط ارتش ترکیه و یا عملیات غیرمستقیم از طریق ارتش ملی سوریه، اقدام جدی خواهد نمود.
💢سه معمای اسرائیل در نتیجه تحولات شمال شرق سوریه
🔸اولین معما، نگرانی نسبت به لزوم تداوم حضور تقریباً ۲۰۰۰ سرباز آمریکایی در سوریه است. منافع اسرائیل حکم میکند نیروهای آمریکایی در سوریه باقی بمانند. بخشی از آن بخاطر این است که این نیروها به قطع مسیر زمینی ایران از عراق و سوریه به حزبالله در لبنان کمک کردهاند. علیرغم تعداد کم آنها، این نیروها در حفظ ثبات آن مناطق مؤثر بودهاند. همچنین ایالات متحده منافع مهمی در این منطقه دارد که شامل جلوگیری از تجدید حیات دولت اسلامی [داعش] و احترام به تعهد اخلاقی به نیروهای دموکراتیک سوریه میشود که علیه دولت اسلامی جنگیدند. همچنین در کنگره، هر دو حزب از حفظ استقلال کردها در مقابل برنامههای ترکیه در منطقه حمایت میکنند. با این حال، دونالد ترامپ در دوره نخست خود نزدیک بود که تمامی نیروها را از سوریه خارج کند اما با تلاشهای دقیقه نودی پنتاگون از آن جلوگیری شد.
🔸معمای دوم، نگرانی در مورد روابط میان اسرائیل و ترکیه با توجه به تحولات سوریه است. با وجود اینکه روابط به دلیل وضعیت نوار غزه و حمایت بیچونوچرای ترکیه از حماس تحتالشعاع قرار گرفته است، تحولات سوریه اسرائیل را وا میدارد که به موضع ترکیه توجه بیشتری کند. در طول جنگ داخلی سوریه، اسرائیل بر جنوب سوریه تمرکز داشت و منافعش با منافع ترکیه در شمال سوریه در تضاد نبود. افزایش نفوذ ترکیه در سرتاسر سوریه این پویایی را تغییر میدهد. از آنجا که نیروهای دموکراتیک سوریه احتمالاً در آینده نزدیک به حمایت بیشتری نیاز پیدا خواهند کرد، کمک اسرائیل به این نیروها ممکن است از دید ترکیه چرخش بزرگی در سیاست اسرائیل محسوب شود.
🔸معمای سوم، شکافهای درونی کردها (به عنوان اقلیتی که در ترکیه، عراق، ایران و سوریه پراکنده هستند) و پیامدهای آن برای سیاستهای اسرائیل است. اسرائیل حامی دیرین حزب دموکراتیک کردستان در شمال عراق بوده که بهصورت سنتی روابط پرتنشی با پ.ک.ک و حزب اتحاد دموکراتیک در سوریه داشته است. ترکیه بر حزب دموکراتیک کردستان فشار آورده است تا از پشتیبانی حزب اتحاد دموکراتیک خودداری و به جای آن از شورای ملی کردی (که ائتلافی از گروههای کرد است که با حزب اتحاد دموکراتیک ارتباطی ندارد) حمایت کند. پشتیبانی اسرائیل از حزب اتحاد دموکراتیک سوریه احتمالا منجر به افزایش فشارها به حزب دموکراتیک کردستان عراق خواهد شد و اسرائیل باید با در نظر گرفتن منافع خود در رابطه با حزب دموکراتیک کردستان، نسبت به این تحولات حساس باشد.
🌐https://institutetehran.com/art/156
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔵 دیپلماسی سبز: جایگاه «مصدر» در نقشآفرینی بینالمللی امارات
#اکوتهران
🔸انرژیهای تجدیدپذیر و توسعه سازگار با محیط زیست در سالهای اخیر اهمیتی ویژه یافته اند و به موازات آن، دیپلماسی سبز مبدل به یکی از حوزههای پرمراجعه در پیوند روابط خارجی و فناوری گردیده است. در این میان، امارات متحده عربی به خوبی نقش خود را در بازار انرژیهای تجدیدپذیر گسترش داده و بازیگری شناخته شده و مشهور در این عرصه به شمار میرود. شهرتی که بیش از هر چیز، مولود فعالیتهای گسترده شرکت «مصدر» در داخل و خارج امارات متحده عربی با درآمد نزدیک به یک میلیارد دلاری در سال ۲۰۲۳ بوده و پیوندی ناگسستنی نیز با سرمایهگذاری بیش از ۳۰ میلیارد دلاری «مصدر» در نزدیک به ۲۰ گیگاوات نیروگاههای سبز دارد.
💢 بنیانگذاری و مالکیت مصدر
🔹شرکت «مصدر» در سال ۲۰۰۶ به عنوان زیرمجموعه شرکت سرمایهگذاری مبادله با تمرکز بر گذار سبز تاسیس شد و یکی از اولین ماموریتهای آن، طراحی و توسعه «مصدرسیتی» در ابوظبی به مثابه شهری نمونه برای زندگی شهری پایدار و مبتنی بر منابع سبز و تجدیدپذیر بود. مصدرسیتی در سال ۲۰۰۸ با ارائه مشوقها و پیشنهادهای متعددی همچون بورسیه در «انستیتو علوم و فناوری مصدر» و اجاره بهای رایگان برای دفاتر، موفق شد مقر اصلی «سازمان جهانی انرژی تجدیدپذیر» (ایرِنا) را در مصدرسیتی مستقر کند. به مرور شرکتهایی چون زیمنس نیز دفاتر منطقهای خود را به مصدرسیتی منتقل کردند.
🔹در حال حاضر، مالکیت «مصدر» در اختیار سه غول اقتصادی اماراتی یعنی «مبادله» (صندوق ثروت ملی امارات)، «آدنوک» (شرکت ملی نفت ابوظبی) و «طاقه» (شرکت ملی انرژی ابوظبی) است. این شرکت، باتکای این پشتوانه مالی قابلتوجه اقدام به سرمایهگذاریهای گسترده در طراحی و اجرای پروژههای بینالمللی مختلف در چهارگوشه جهان نموده است که در حال حاضر در 40 کشور مختلف در جریان است و مجموع ظرفیت آنها به ۳۱.۵ گیگاوات میرسد.
💢 سرمایهگذاریهای بینالمللی
🔹کشورهای شورای همکاری خلیج فارس یکی از مقاصد مهم فعالیت «مصدر» هستند و این شرکت بیش از ۷۵۰ مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر در عربستان و عمان احداث نموده است. فعالیتهای این شرکت در اردن نیز قابلتوجه بوده و دو نیروگاه ۲۰۰ مگاوات خورشیدی و ۱۱۷ مگاوات بادی توسط «مصدر» در اردن ساخته شده است. یکی از ویژگیهای شاخص این شرکت فعالیتهای گستردهای است که در مناطق توسعهیافته جهان دارد. به عنوان مثال «مصدر» در اروپا بیش از ۱۰ پروژه، در آمریکای شمالی بیش از ۸ پروژه و در اقیانوسیه دستکم ۵ پروژه دارد و شراکت در ساخت نیروگاه بادی فراساحلی ۶۳۰ مگاواتی در بریتانیا یکی از نمونههای موفق در این خصوص است. گفتنی است این شرکت اخیرا پروژه بلندپروازانه مشابهی را با ظرفیت ۳ گیگاوات با نام دوگربنک در انگلستان کلید زده است. با اینهمه، تجلی نقشآفرینی دیپلماتیک «مصدر» را باید در سایر نقاط جهان جستجو کرد.
💢 فناوری در خدمت توسعه نفوذ
🔹«مصدر» از ظرفیتهای خود در آفریقا، برای تعمیق همکاریهای دوجانبه امارات و کشورهای مختلف استفاده نموده و پروژههای متعددی را در این قاره راهبری کرده که مطرحترین آنها نیروگاه خورشیدی ۸۰۰ مگاواتی «نور» در مراکش است. همین مسئله در خصوص آسیای میانه نیز صدق میکند و «مصدر» در سالهای اخیر چندین پروژه در این منطقه آغاز کرده است که بزرگترین و شاخصترین آنها نیروگاه خورشیدی ۱۰۰ مگاواتی «نور ناوای» در ازبکستان است. از نیروگاه خورشیدی قره باغ در آذربایجان تا پنلهای شناور اندونزی، «مصدر» ردپای خود را در بازار انرژی تجدیدپذیر دیگر نقاط قاره پهناور آسیا گسترده است.
🔹نمود آشکار کارکرد دیپلماتیک «مصدر» را میتوان در صندوقهای شراکت امارات و سایر مناطق جهان مانند اقیانوس آرام (UAE-PPF) و کارائیب (UAE-CREF) مشاهده نمود. این صندوقها در ارقام کوچک به تامین مالی پروژههای تجدیدپذیر میپردازند و تیم خدمات «مصدر» با توانمندیهای فنی خود بازیگر اصلی در تحقق این سرمایهگذاریهاست.
💢چشمانداز مصدر
✅ در مجموع، منصفانه است که ادعا شود امارات یکی از پیشگامان انرژی تجدیدپذیر و دیپلماسی سبز در منطقه است و این پیشگامی بعلاوه پشتوانه مالی سه غول اقتصادی از ابوظبی، «مصدر» را به بازیگری قابل اتکا در بازار تامین مالی و خدمات فنی-مهندسی تبدیل کرده است. همین جایگاه، این خوشبینی و بلندپروازی را به «مصدر» داده که برنامه خود را نصب ۱۰۰ گیگاوات ظرفیت تجدیدپذیر در سراسر جهان تا پایان سال ۲۰۳۰ اعلام نماید و برای دستیابی به آن بکوشد.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/157
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#اکوتهران
🔸انرژیهای تجدیدپذیر و توسعه سازگار با محیط زیست در سالهای اخیر اهمیتی ویژه یافته اند و به موازات آن، دیپلماسی سبز مبدل به یکی از حوزههای پرمراجعه در پیوند روابط خارجی و فناوری گردیده است. در این میان، امارات متحده عربی به خوبی نقش خود را در بازار انرژیهای تجدیدپذیر گسترش داده و بازیگری شناخته شده و مشهور در این عرصه به شمار میرود. شهرتی که بیش از هر چیز، مولود فعالیتهای گسترده شرکت «مصدر» در داخل و خارج امارات متحده عربی با درآمد نزدیک به یک میلیارد دلاری در سال ۲۰۲۳ بوده و پیوندی ناگسستنی نیز با سرمایهگذاری بیش از ۳۰ میلیارد دلاری «مصدر» در نزدیک به ۲۰ گیگاوات نیروگاههای سبز دارد.
💢 بنیانگذاری و مالکیت مصدر
🔹شرکت «مصدر» در سال ۲۰۰۶ به عنوان زیرمجموعه شرکت سرمایهگذاری مبادله با تمرکز بر گذار سبز تاسیس شد و یکی از اولین ماموریتهای آن، طراحی و توسعه «مصدرسیتی» در ابوظبی به مثابه شهری نمونه برای زندگی شهری پایدار و مبتنی بر منابع سبز و تجدیدپذیر بود. مصدرسیتی در سال ۲۰۰۸ با ارائه مشوقها و پیشنهادهای متعددی همچون بورسیه در «انستیتو علوم و فناوری مصدر» و اجاره بهای رایگان برای دفاتر، موفق شد مقر اصلی «سازمان جهانی انرژی تجدیدپذیر» (ایرِنا) را در مصدرسیتی مستقر کند. به مرور شرکتهایی چون زیمنس نیز دفاتر منطقهای خود را به مصدرسیتی منتقل کردند.
🔹در حال حاضر، مالکیت «مصدر» در اختیار سه غول اقتصادی اماراتی یعنی «مبادله» (صندوق ثروت ملی امارات)، «آدنوک» (شرکت ملی نفت ابوظبی) و «طاقه» (شرکت ملی انرژی ابوظبی) است. این شرکت، باتکای این پشتوانه مالی قابلتوجه اقدام به سرمایهگذاریهای گسترده در طراحی و اجرای پروژههای بینالمللی مختلف در چهارگوشه جهان نموده است که در حال حاضر در 40 کشور مختلف در جریان است و مجموع ظرفیت آنها به ۳۱.۵ گیگاوات میرسد.
💢 سرمایهگذاریهای بینالمللی
🔹کشورهای شورای همکاری خلیج فارس یکی از مقاصد مهم فعالیت «مصدر» هستند و این شرکت بیش از ۷۵۰ مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر در عربستان و عمان احداث نموده است. فعالیتهای این شرکت در اردن نیز قابلتوجه بوده و دو نیروگاه ۲۰۰ مگاوات خورشیدی و ۱۱۷ مگاوات بادی توسط «مصدر» در اردن ساخته شده است. یکی از ویژگیهای شاخص این شرکت فعالیتهای گستردهای است که در مناطق توسعهیافته جهان دارد. به عنوان مثال «مصدر» در اروپا بیش از ۱۰ پروژه، در آمریکای شمالی بیش از ۸ پروژه و در اقیانوسیه دستکم ۵ پروژه دارد و شراکت در ساخت نیروگاه بادی فراساحلی ۶۳۰ مگاواتی در بریتانیا یکی از نمونههای موفق در این خصوص است. گفتنی است این شرکت اخیرا پروژه بلندپروازانه مشابهی را با ظرفیت ۳ گیگاوات با نام دوگربنک در انگلستان کلید زده است. با اینهمه، تجلی نقشآفرینی دیپلماتیک «مصدر» را باید در سایر نقاط جهان جستجو کرد.
💢 فناوری در خدمت توسعه نفوذ
🔹«مصدر» از ظرفیتهای خود در آفریقا، برای تعمیق همکاریهای دوجانبه امارات و کشورهای مختلف استفاده نموده و پروژههای متعددی را در این قاره راهبری کرده که مطرحترین آنها نیروگاه خورشیدی ۸۰۰ مگاواتی «نور» در مراکش است. همین مسئله در خصوص آسیای میانه نیز صدق میکند و «مصدر» در سالهای اخیر چندین پروژه در این منطقه آغاز کرده است که بزرگترین و شاخصترین آنها نیروگاه خورشیدی ۱۰۰ مگاواتی «نور ناوای» در ازبکستان است. از نیروگاه خورشیدی قره باغ در آذربایجان تا پنلهای شناور اندونزی، «مصدر» ردپای خود را در بازار انرژی تجدیدپذیر دیگر نقاط قاره پهناور آسیا گسترده است.
🔹نمود آشکار کارکرد دیپلماتیک «مصدر» را میتوان در صندوقهای شراکت امارات و سایر مناطق جهان مانند اقیانوس آرام (UAE-PPF) و کارائیب (UAE-CREF) مشاهده نمود. این صندوقها در ارقام کوچک به تامین مالی پروژههای تجدیدپذیر میپردازند و تیم خدمات «مصدر» با توانمندیهای فنی خود بازیگر اصلی در تحقق این سرمایهگذاریهاست.
💢چشمانداز مصدر
🌐https://institutetehran.com/art/157
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹از زمانی که ترامپ در ۲۰۱۶ قدرت را در کاخ سفید بدست آورد، آغاز جنگ تجاری و تعرفهای با چین یکی از برجستهترین اقدامات سیاست خارجی او دیده میشد. حال که ترامپ پس از چهار سال دوباره به کاخ سفید بازگشته است، زمزمههایی برای تشدید جنگ تجاری با چین شنیده میشود. ترامپ نیز چین را به اعمال تعرفههای ۶۰٪ تهدید کرده است. با این حال اگر جنگ تجاری صرف نظر کنیم، ترامپ برای مهار چین چه گزینهها و چالشهای دیگری دارد؟
💢تداوم حمایت نظامی از تایوان
🔸یکی از گزینههای روی میز ترامپ، افزایش حمایت تسلیحاتی از تایوان است. از آنجا که تسلط چین بر این جزیره میتواند شکستی هژمونیک برای آمریکا تلقی شود، ایالات متحده میتواند به دنبال ارتقای توانمندیهای دفاعی تایوان باشد تا از این طریق چین را از حمله به تایوان منصرف کند. مارکو روبیو و مایک والتز بشدت از چنین گزینهای حمایت میکنند. از آنجا که چین دارای سلاح هستهای است و نمیتوان به طور مستقیم با آن وارد درگیری نظامی شد، این گزینه مطلوبیت بالایی برای سیاستمداران آمریکایی دارد. همچنین آمریکا میتواند حضور نظامی را در دریای چین جنوبی افزایش دهد (که از ۲۰۲۱ کاهش یافته بود).
🔸با این حال، حمایت تسلیحاتی از تایوان، محدودیتهای خاص خود را نیز دارد. ممکن است افزایش چنین کمکهایی حساسیت چین را برانگیزد. از منظر چین، ناممکنشدن حمله به تایوان یا تبدیلشدن آن به باتلاق (همچون اوکراین برای روسیه) به دلیل توانمندی دفاعیاش بشدت نامطلوب است. ناممکنشدن حمله به تایوان تفاوتی با اعلام استقلال تایوان ندارد؛ چراکه در هر دو حالت چین این جزیره را از دست خواهد داد. تبدیلشدن تایوان به باتلاق نیز ممکن است منجر به شکست چین در رقابت هژمونیک با آمریکا شود. بنابراین حمایت تسلیحاتی ممکن است چین را وادار به اقدام نظامی پیشدستانه بکند و آمریکا نیز برای حفظ تایوان وارد نبرد نظامی مستقیم با چین شود.
🔸ورود آمریکا به نبرد نظامی مستقیم با چین لزوماً به معنای جنگ هستهای نیست؛ اما خطر آن را افزایش میدهد و نگهداشتن آن زیر آستانه هستهای بشدت سخت خواهد بود. به همین دلیل، راهکاری که برخی تحلیلگران برای رفع این محدودیت ارائه میدهند، توانمندکردن تایوان برای ساخت تسلیحات خود است. این راهکار خطر افزایش تنش را کاهش میدهد، اما باز هم میتواند وضعیت تایوان را به سطحی برساند که برای چین غیرقابل قبول باشد. علاوه بر این، برای ترامپ این محدودیت وجود دارد که برخی از جمهوریخواهان با چنین راهکاری (بعضاً به دلایل انزواطلبانه) مخالف کنند.
💢حمایت از اویغورها و تبتیها
🔸مزیت اقدامات امنیتی، در انکارپذیری آنهاست که از تشدید تنش جلوگیری میکند. گزینه پیشنهادشده دیگر به ترامپ، حمایت از اویغورها و تبتیهاست تا آنها به دلیل وضعیت نامساعد زندگی خود، جنبشها یا فعالیتهای جداییطلبانه در چین ایجاد کنند و از این طریق، تمرکز حزب کمونیست چین معطوف به سرکوب آنها شود. چنین راهکاری خطرات گزینه نخست را ندارد؛ اما محدودیتهای دیگری دارد.
🔸تجربه نبرد اطلاعاتی آمریکا با شوروی نشان میدهد که ایالات متحده ضعفهای جدی در اقدام اطلاعاتی درون خاک برخی از دشمنانش دارد. کشورهای کمونیستی (همچون شوروی، چین، کوبا و ...) به دلیل ساختارهای کاملاً بستهای که دارند، به سختی قابل نفوذ هستند و امکان فعالیت اطلاعاتی درونشان دشوار است. تاریخ جنگ سرد مملو از شکستهای اطلاعاتی از آمریکا در ضربه به شوروی یا آگاهنبودن از جزئیات تحولات سیاسی درون آن بوده است و این نکته میتواند مجدداً تکرار شود.
💢ائتلافهای منطقهای
🔸یکی دیگر از گزینهای ترامپ، تقویت ائتلاف آمریکا با متحدان خود در حوزۀ هند-اقیانوسیه (همچون فیلیپین، هند، نیوزلند و...) یا شرق آسیا (همچون ژاپن) است تا بتواند هژمونی منطقهای چین را مهار کند. چنین گزینهای میتواند مواردی همچون همکاریهای امنیتی (مانند آکوس یا کواد)، پیمانهای دفاعی دوجانبه –هرچند که هنوز چنین اتفاقی نیافتاده است- و فعالیت در حوزۀ توسعه باشد. این گزینه که ایالات متحده تاکنون اقداماتی را در چارچوب آن انجام داده است خطرات دو گزینه بالا را ندارد؛ اما مشخص نیست تا چه حد میتواند هژمونی چین را مهار کند.
💢جمعبندی
🌐https://institutetehran.com/art/158
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️تحولات سوریه و آینده اسلام سیاسی در جهان عرب
◼️ايجبشن اينتربرايز للسياسات و الدراسات الاستراتيجية -مصر
📝ياسمين محمود حامد البوني
#رویة_العربیة
🔹سقوط اسد در سال 2024، همزمان با تحولات گسترده در منطقه عربی، دگرگونیهای پیچیدهای را به همراه داشت که فراتر از مرزهای سوریه تأثیر گذاشت. در این میان، اسلام سیاسی با سابقه حضور و نفوذ طولانی در جهان عرب و علیرغم انحطاط سالهای اخیر، بهعنوان بازیگری بالقوه مطرح میشود.
💢اسلام سیاسی در سوریه: گذشته پیچیده و حال متلاطم
🔹اخوان المسلمین؛ از مخالفت تا مقاومت: در دهه 1970، روابط میان و اخوان و حکومت وقت با تنشآلود بود که با شدت گرفتن تنشها، حافظ اسد اقدام به سرکوب مخالفان کرد. در 1982، اخوان انقلاب مسلحانهای در حماه به راه انداخت که با سرکوب خونین حکومت و کشته شدن هزاران نفر همراه بود. این رویداد نقطه عطفی در روابط اخوان و حکومت اسد بود. با وجود این شکست، اخوان از فعالیت زیرزمینی دست نکشید و شبکهای از روابط با قدرتهای منطقهای و بینالمللی را بهویژه با قطر و ترکیه حفظ کرد.
🔹انقلاب سوریه 2011؛ بازگشت به صحنه سیاسی: با آغاز انقلاب سوریه در ۲۰۱۱، صحنه سوریه برای ظهور اخوانالمسلمین بهعنوان یک نیروی میانهرو آماده بود و رقابت بین نیروهای اسلامی نا همگون باعث شد تا این گروه در موقعیت ویژهای قرار بگیرد. اخوان تلاش کرد تا نیروهای مختلف اسلامی را متحد کرده و امید داشت با ایجاد «شورای ملی سوری»، رهبری سیاسی مخالفین را در اختیار بگیرد. در نهایت، اعمال فشارها گروههای جهادی برای افزایش نفوذ خود، بروز اختلافات بر سر اولویتهای رهبری و اقدامات سیاسی میان افراد و جنبشهای مختلف درون گروه، نشان داد چالشهای سیاسی فراتر از تصورات اخوانالمسلمین است.
🔹نقش اخوان در آینده سوریه؛ بین مقاومت سیاسی و اقدام مدنی: علیرغم تمام این اتفاقات، اخوانالمسلمین سوریه همچنان نفوذ سیاسی خود را در برخی مناطق بهویژه شمال غرب سوریه با حضور در ائتلاف مخالفان از طریق «هیئت تحریر الشام» حفظ کرده است. این گروه با تلاش برای حرکت فراتر از ایدئولوژی جهادی خود، همچنان بخشی از معادله سیاسی سوریه باقی مانده است و در تلاش است از یک جنبش اسلامگرای معارض به جنبش اجتماعی تبدیل شود که در سوریه پسا اسد، به دنبال راه حل مشکلات مردم است.
💢فرصتهای بازگشت اسلام سیاسی
🔹علیرغم چالشهایی که جنبشهای اسلام سیاسی در سوریه و جهان عرب با آن روبرو هستند، فضای منطقهای کنونی فرصتهایی را برای بازآرایی صفوف آنها فراهم میکند. این فرصتها را میتوان از سه محور اصلی نخست خلاء سیاسی و امنیتی، دوم بحران های اقتصادی و اجتماعی و سوم، فقدان دموکراسی و کثرت گرایی سیاسی تحلیل کرد.
💢سناریوهای احتمالی
1️⃣ادامه زوال اسلام سیاسی: جنبشهای اسلام سیاسی به دلیل کاهش محبوبیت و تجربههای ناکام در مصر و تونس، با بحران مشروعیت سیاسی مواجهاند. رژیمهای حاکم در منطقه با حمایتهای منطقهای و بینالمللی موفق به اعمال سیاستهای طرد سیاسی و محدود کردن فضای این جنبشها شدهاند. هرچند مهمترین چالش پیش روی این سیاستها آن است که نتیجه معکوس داده و برای ابراز وجود ناگزیر به واکنشهای زیرزمینی یا اقدامات خشونتآمیز روی آورند.
2️⃣اسلام سیاسی بهعنوان جایگزین عملی: جنبشهای اسلام سیاسی در تلاشند تا از طریق بسط گفتمان حکمرانی خوب و توسعه اقتصادی، و رها کردن شعارهای شکست خورده، خود را بهعنوان جایگزینی قابل قبول معرفی کنند. این جنبشها برای نشان دادن توانمندی حل بحرانها نیاز به تغییر ایدئولوژیک و همکاری با نیروهای مختلف سیاسی دارند. با این وجود چالشهای زیادی مانند میراث منفی تجربیات قبلی و توانایی اندک آنها در ایجاد اتحاد و ائتلاف با سایر نیروها همچنان پابرجاست.
3️⃣لغزش به سمت افراط گرایی: در محیطهایی مانند سوریه و لیبی که دولتها شکنندهاند، برخی جنبشهای اسلامی ممکن است برای بازپسگیری نفوذ خود به خشونت روی آورند. خلاء سیاسی و امنیتی فرصت ظهور گروههای افراطی را ایجاد میکند که تهدیدی برای ثبات منطقهاند. با این حال، از دست دادن حمایت مردمی و بینالمللی و افزایش مداخلات خارجی، مانع گسترش این جنبشها میشود.
4️⃣ادغام با جنبش های مدنی: جنبشهای اسلامی میتوانند به سمت ادغام به عنوان بخشی از جنبشهای ملی مدنی حرکت کنند. برای این کار نیاز است گفتمان سنتی بهنفع ارزشهای دموکراتیک، شهروندی و پلورالیزم کنار گذاشته شود. هرچند این تغییرات فرصتی برای اصلاح نقش اسلام سیاسی فراهم میکند، اما نیازمند یک تغییر هویتی در ذات اسلام سیاسی و نیز پذیرش داخلی و خارجی در میان جنبشهای اسلامگرا است که با توجه به شکافهای موجود، چالش بزرگی محسوب میشود.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/159
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◼️ايجبشن اينتربرايز للسياسات و الدراسات الاستراتيجية -مصر
📝ياسمين محمود حامد البوني
#رویة_العربیة
🔹سقوط اسد در سال 2024، همزمان با تحولات گسترده در منطقه عربی، دگرگونیهای پیچیدهای را به همراه داشت که فراتر از مرزهای سوریه تأثیر گذاشت. در این میان، اسلام سیاسی با سابقه حضور و نفوذ طولانی در جهان عرب و علیرغم انحطاط سالهای اخیر، بهعنوان بازیگری بالقوه مطرح میشود.
💢اسلام سیاسی در سوریه: گذشته پیچیده و حال متلاطم
🔹اخوان المسلمین؛ از مخالفت تا مقاومت: در دهه 1970، روابط میان و اخوان و حکومت وقت با تنشآلود بود که با شدت گرفتن تنشها، حافظ اسد اقدام به سرکوب مخالفان کرد. در 1982، اخوان انقلاب مسلحانهای در حماه به راه انداخت که با سرکوب خونین حکومت و کشته شدن هزاران نفر همراه بود. این رویداد نقطه عطفی در روابط اخوان و حکومت اسد بود. با وجود این شکست، اخوان از فعالیت زیرزمینی دست نکشید و شبکهای از روابط با قدرتهای منطقهای و بینالمللی را بهویژه با قطر و ترکیه حفظ کرد.
🔹انقلاب سوریه 2011؛ بازگشت به صحنه سیاسی: با آغاز انقلاب سوریه در ۲۰۱۱، صحنه سوریه برای ظهور اخوانالمسلمین بهعنوان یک نیروی میانهرو آماده بود و رقابت بین نیروهای اسلامی نا همگون باعث شد تا این گروه در موقعیت ویژهای قرار بگیرد. اخوان تلاش کرد تا نیروهای مختلف اسلامی را متحد کرده و امید داشت با ایجاد «شورای ملی سوری»، رهبری سیاسی مخالفین را در اختیار بگیرد. در نهایت، اعمال فشارها گروههای جهادی برای افزایش نفوذ خود، بروز اختلافات بر سر اولویتهای رهبری و اقدامات سیاسی میان افراد و جنبشهای مختلف درون گروه، نشان داد چالشهای سیاسی فراتر از تصورات اخوانالمسلمین است.
🔹نقش اخوان در آینده سوریه؛ بین مقاومت سیاسی و اقدام مدنی: علیرغم تمام این اتفاقات، اخوانالمسلمین سوریه همچنان نفوذ سیاسی خود را در برخی مناطق بهویژه شمال غرب سوریه با حضور در ائتلاف مخالفان از طریق «هیئت تحریر الشام» حفظ کرده است. این گروه با تلاش برای حرکت فراتر از ایدئولوژی جهادی خود، همچنان بخشی از معادله سیاسی سوریه باقی مانده است و در تلاش است از یک جنبش اسلامگرای معارض به جنبش اجتماعی تبدیل شود که در سوریه پسا اسد، به دنبال راه حل مشکلات مردم است.
💢فرصتهای بازگشت اسلام سیاسی
🔹علیرغم چالشهایی که جنبشهای اسلام سیاسی در سوریه و جهان عرب با آن روبرو هستند، فضای منطقهای کنونی فرصتهایی را برای بازآرایی صفوف آنها فراهم میکند. این فرصتها را میتوان از سه محور اصلی نخست خلاء سیاسی و امنیتی، دوم بحران های اقتصادی و اجتماعی و سوم، فقدان دموکراسی و کثرت گرایی سیاسی تحلیل کرد.
💢سناریوهای احتمالی
1️⃣ادامه زوال اسلام سیاسی: جنبشهای اسلام سیاسی به دلیل کاهش محبوبیت و تجربههای ناکام در مصر و تونس، با بحران مشروعیت سیاسی مواجهاند. رژیمهای حاکم در منطقه با حمایتهای منطقهای و بینالمللی موفق به اعمال سیاستهای طرد سیاسی و محدود کردن فضای این جنبشها شدهاند. هرچند مهمترین چالش پیش روی این سیاستها آن است که نتیجه معکوس داده و برای ابراز وجود ناگزیر به واکنشهای زیرزمینی یا اقدامات خشونتآمیز روی آورند.
2️⃣اسلام سیاسی بهعنوان جایگزین عملی: جنبشهای اسلام سیاسی در تلاشند تا از طریق بسط گفتمان حکمرانی خوب و توسعه اقتصادی، و رها کردن شعارهای شکست خورده، خود را بهعنوان جایگزینی قابل قبول معرفی کنند. این جنبشها برای نشان دادن توانمندی حل بحرانها نیاز به تغییر ایدئولوژیک و همکاری با نیروهای مختلف سیاسی دارند. با این وجود چالشهای زیادی مانند میراث منفی تجربیات قبلی و توانایی اندک آنها در ایجاد اتحاد و ائتلاف با سایر نیروها همچنان پابرجاست.
3️⃣لغزش به سمت افراط گرایی: در محیطهایی مانند سوریه و لیبی که دولتها شکنندهاند، برخی جنبشهای اسلامی ممکن است برای بازپسگیری نفوذ خود به خشونت روی آورند. خلاء سیاسی و امنیتی فرصت ظهور گروههای افراطی را ایجاد میکند که تهدیدی برای ثبات منطقهاند. با این حال، از دست دادن حمایت مردمی و بینالمللی و افزایش مداخلات خارجی، مانع گسترش این جنبشها میشود.
4️⃣ادغام با جنبش های مدنی: جنبشهای اسلامی میتوانند به سمت ادغام به عنوان بخشی از جنبشهای ملی مدنی حرکت کنند. برای این کار نیاز است گفتمان سنتی بهنفع ارزشهای دموکراتیک، شهروندی و پلورالیزم کنار گذاشته شود. هرچند این تغییرات فرصتی برای اصلاح نقش اسلام سیاسی فراهم میکند، اما نیازمند یک تغییر هویتی در ذات اسلام سیاسی و نیز پذیرش داخلی و خارجی در میان جنبشهای اسلامگرا است که با توجه به شکافهای موجود، چالش بزرگی محسوب میشود.
🌐https://institutetehran.com/art/159
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹طی هفتههای اخیر و همزمان با نزدیک شدن به تاریخ ۲۰ ژانویه و استقرار دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور آمریکا در کاخ سفید، اخبار پراکندهای درباره فشار واشینگتن به دولت عراق برای انحلال حشدالشعبی منتشر شده است؛ چهاینکه اخیراً برخی گمانهزنیهایی نیز مطرح شده که ترامپ پیام مستقیمی خطاب به شیاع السودانی نخستوزیر عراق برای انحلال حشدالشعبی ارسال کرده است. تحولات مربوط به این مسئله از چند منظر قابل بررسی است. پرسش اساسی اما این است که چرا آمریکا در این مقطع زمانی بهدنبال انحلال حشدالشعبی است؟
🔸رصد اظهارات، مواضع و تحلیلهای عرصه رسمی و عمومی در آمریکا و رژیم صهیونیستی نشان میدهد ادراک واشینگتن و تلآویو این است که محور مقاومت در ضعیفترین وضعیت خود پس از جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ قرار دارد و اکنون با تضعیف توان رزمی و سازمانی حماس و حزبالله از یکسو و سقوط دولت بشار اسد ازسوی دیگر، زمان مناسبی برای حذف یا دستکم تضعیف حداکثریِ حشدالشعبی بهعنوان یکی دیگر از اجزای محور مقاومت است.
🔸شکلدهی به نظم تحولیابنده منطقهای ازجمله اهدافی است که بارها در اظهارات بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی تکرار شده است. ایالات متحده نیز اگرچه غیرصریح، اما بهصورت غیرمستقیم بهدنبال جهتدهی به پویشهای منطقهای درراستای منافع خود و متحدان منطقهای است. در اینچهارچوب، نیروهایِ معارضِ نظمِ منطقهایِ مطلوبِ واشینگتن باید دستکم، تغییر ماهیت یا مأموریت دهند. تلاش برای انحلال حشدالشعبی در این چهارچوب قابل ارزیابی است.
🔸مهمترین کشور منطقه غرب آسیا از برخی جنبهها برای جمهوری اسلامی ایران، عراق است؛ حدود یکچهارم صادرات ایران به عراق صورت میگیرد و ایران منافع مشترکی در حوزههای فرهنگی، امنیتی، مسئله کُردی و ... با عراق دارد. میزانی از بیثباتی سیاسی بهنحوی که دولت مرکزی در بغداد ناگزیر شود روابط خود را با تهران براساس دستورِکار واشینگتن تنظیم کند، مطلوب آمریکاست. انحلال یا تضعیف حشدالشعبی میتواند آمریکا را به این هدف برساند.
🔸طی سالهای اخیر و بهویژه پس از جنگ غزه، «وحدت ساحات» ازجمله مهمترین ابزارهای فشار سیاسی و میدانی محور مقاومت به رژیم صهیونیستی بوده است. با برقراری آتشبس در لبنان باوجود تداوم جنگ در غزه، هدف رژیم اشغالگر برای جدایی دو جبهه غزه و لبنان محقق شد. اگرچه طی هفتههای اخیر و پس از فشار آمریکا بر دولت السودانی و میانجیگری برخی طرفها، گروههای مقاومت عراقی، تاحدود بسیاری از عرصه تقابل نظامی با رژیم صهیونیستی کنار رفتند، اما طرح انحلال حشدالشعبی میتواند گام دیگری در راستای به شکست کشاندن طرح وحدت ساحات باشد.
🌐https://institutetehran.com/art/160
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔵 سوریه جدید: مسیری از ویرانه
◾️نشریه اکونومیست
#اکوتهران
🔸«اکونومیست» در آخرین شماره خود در یادداشتی به وضعیت اقتصادی موجود و چالشهای پیشرو در سوریه برای رشد و بازسازی پرداخته است و ضمن برشمردن تحریمهای متعدد منجمله قانون سزار به عنوان یکی از مهمترین موانع جذب سرمایه و بازسازی، خاطرنشان میسازد که تحریمها آسان وضع شده و به سختی از میان میروند؛ حتی در زمانی که حکومت هدف در آن تحریمها سقوط کرده باشد.
🔹گزارش مذکور با اشاره به انتصاب «میساء صابرین»، معاون پیشین بانک مرکزی در دوره بشار اسد، به عنوان رئیس بانک مرکزی سوریه در دوره جدید بر این نکته تاکید دارد که تحریرالشام به نظر نسبت به نیاز خود به تکنوکراتها، حتی تکنوکراتهای دوره بشار اسد، آگاهی دارد. در خصوص وخامت وضعیت بانک مرکزی سوریه، این گزارش به ذخیره ارزی ۲۰۰ میلیون دلاری (معادل کمتر از یکماه واردات) و سقوط ۹۹ درصدی ارزش پوند سوریه طی ۱۴ سال گذشته تاکیدی ویژه دارد. براساس این گزارش، تولید ناخالص داخلی ۹۰ میلیارد دلاری سوریه در سال ۲۰۱۰ در فاصله چهارده سال به کمتر از ۹ میلیارد دلار رسیده است. همچنین، برآورد بانک جهانی حاکی از آن است که حدود ۶۹ درصد از سوریها با رقمی کمتر از ۳.۶۵ دلار در روز گذران میکنند.
🔹این گزارش اولین چالش رهبران جدید سوریه را تامین مالی دانسته و خاطر نشان میکند که معضل نفت بهترین نمود این مشکل است. تا سال ۲۰۱۱، سوریه روزانه ۴۰۰ هزار بشکه نفت استخراج میکرد که بیش از مصرف داخلی کشور بود و مازاد آن به اروپا صادر میشد. عواید فروش نفت ۳۰ الی ۴۵ درصد از واردات سالانه ۱۲ میلیارد دلاری سوریه را پشتیبانی میکرد و در حال حاضر، تولید به کمتر از یکصد هزار بشکه در روز رسیده است.
🔹براساس این یادداشت، بخش کشاورزی نیز یکی از بخشهای آسیبدیده اقتصاد سوریه است. سطح تولید گندم در سوریه به نصف رسیده و این کشور که زمانی به طور خالص صادرکننده گندم به شمار میرفت، اکنون نیازمند واردات ۱.۶ میلیون تن گندم سالانه است. در این میان، صنعت گردشگری با درآمد سالانه 4 میلیارد دلار نیز تعطیل شده است.
🔹افزایش تولید نفت (فارغ از اینکه میادین اصلی در اختیار مسلحین کرد است)، بازسازی زیرساخت کشاورزی و احیای صنعت گردشگری جملگی زمانبر هستند و سوریه در کوتاه مدت باید به کمکهای خارجی و وجوه ارسالی مهاجران تکیه کند. مقامات جدید امیدوارند که از امتیاز سپردهگذاری کشورهای عربی در بانک مرکزی سوریه نیز برخوردار شوند و سفر وزیر خارجه جریان حاکم به عربستان با محوریت مذاکرات این چنینی انجام میپذیرد.
🔹به باور «اکونومیست»، احیای رشد اقتصادی در سوریه طبعا از بازسازی تخریبهای جنگ و آشوب در چهارده سال گذشته آغاز میشود و ابعاد خرابی واقعا وسیع است. برآورد بانک جهانی در سال ۲۰۲۲ از حلب نشان داده که حدود ۱۳۷ هزار خانه از مجموع ۶۶۰ هزار خانه آسیب دیده اند؛ ۲۵ درصد پلها غیرقابل استفاده اند و ۳۵ درصد بیمارستانها تخریب شده اند. نیروگاه حلب، بزرگترین نیروگاه کشور، از دور خارج است.
🔹بازسازی این حجم وسیع تخریب اشتغال قابلتوجهی فراهم خواهد کرد و دولت ترکیه، به عنوان متحد حاکمان کنونی، در حوزه ساخت و ساز توانمندی و پیوند سیاسی گستردهای دارد؛ با این حال، سرمایهگذاری ۲۵۰ تا ۴۰۰ میلیارد دلاری لازم برای این بازسازی از توان ترکیه خارج است. بعید است آمریکای ترامپ یا اروپای گرفتار در اوکراین پیشقدم سرمایهگذاری در سوریه شوند و تنها گزینه باقیمانده کشورهای حاشیه خلیج فارس هستند. این در حالی است که به زعم بسیاری، این کشورها تزریق وجوه را به پروژهها و گروههای نورچشمی خود محدود خواهند کرد.
🔹به هر تقدیر، شرایط تحریمی سرمایهگذاری در سوریه را برای هر بازیگر فرضی سخت خواهد کرد. ایالات متحده ۷۰۰ شخص و شرکت سوری را در لیست سیاه قرار داده و علاوه بر آن، قانون سزار مصوب سال ۲۰۱۹ کل کشور سوریه را اعم از بخش انرژی و ساختمان هدف میگیرد. بزرگترین شرکت هواپیمایی و مخابراتی سوریه تحریم هستند و شخص احمد الشرع و گروه تحریر الشام در ایالات متحده، بریتانیا و اروپا به مثابه گروه تروریستی شناخته میشوند.
✅ جمعبندی یادداشت را میتوان در دو جمله خلاصه کرد: اول اینکه اظهارنظر احمد الشرع مبنی بر بهبود یکساله وضعیت خوشبینانه و غیرواقعی است. دوم اینکه تحریمها به عنوان چالشی کلیدی در مسیر احیای اقتصاد سوریه، آسان به وجود آمده اند و علیرغم سقوط دولت اسد به سختی از میان خواهند رفت.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/161
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◾️نشریه اکونومیست
#اکوتهران
🔸«اکونومیست» در آخرین شماره خود در یادداشتی به وضعیت اقتصادی موجود و چالشهای پیشرو در سوریه برای رشد و بازسازی پرداخته است و ضمن برشمردن تحریمهای متعدد منجمله قانون سزار به عنوان یکی از مهمترین موانع جذب سرمایه و بازسازی، خاطرنشان میسازد که تحریمها آسان وضع شده و به سختی از میان میروند؛ حتی در زمانی که حکومت هدف در آن تحریمها سقوط کرده باشد.
🔹گزارش مذکور با اشاره به انتصاب «میساء صابرین»، معاون پیشین بانک مرکزی در دوره بشار اسد، به عنوان رئیس بانک مرکزی سوریه در دوره جدید بر این نکته تاکید دارد که تحریرالشام به نظر نسبت به نیاز خود به تکنوکراتها، حتی تکنوکراتهای دوره بشار اسد، آگاهی دارد. در خصوص وخامت وضعیت بانک مرکزی سوریه، این گزارش به ذخیره ارزی ۲۰۰ میلیون دلاری (معادل کمتر از یکماه واردات) و سقوط ۹۹ درصدی ارزش پوند سوریه طی ۱۴ سال گذشته تاکیدی ویژه دارد. براساس این گزارش، تولید ناخالص داخلی ۹۰ میلیارد دلاری سوریه در سال ۲۰۱۰ در فاصله چهارده سال به کمتر از ۹ میلیارد دلار رسیده است. همچنین، برآورد بانک جهانی حاکی از آن است که حدود ۶۹ درصد از سوریها با رقمی کمتر از ۳.۶۵ دلار در روز گذران میکنند.
🔹این گزارش اولین چالش رهبران جدید سوریه را تامین مالی دانسته و خاطر نشان میکند که معضل نفت بهترین نمود این مشکل است. تا سال ۲۰۱۱، سوریه روزانه ۴۰۰ هزار بشکه نفت استخراج میکرد که بیش از مصرف داخلی کشور بود و مازاد آن به اروپا صادر میشد. عواید فروش نفت ۳۰ الی ۴۵ درصد از واردات سالانه ۱۲ میلیارد دلاری سوریه را پشتیبانی میکرد و در حال حاضر، تولید به کمتر از یکصد هزار بشکه در روز رسیده است.
🔹براساس این یادداشت، بخش کشاورزی نیز یکی از بخشهای آسیبدیده اقتصاد سوریه است. سطح تولید گندم در سوریه به نصف رسیده و این کشور که زمانی به طور خالص صادرکننده گندم به شمار میرفت، اکنون نیازمند واردات ۱.۶ میلیون تن گندم سالانه است. در این میان، صنعت گردشگری با درآمد سالانه 4 میلیارد دلار نیز تعطیل شده است.
🔹افزایش تولید نفت (فارغ از اینکه میادین اصلی در اختیار مسلحین کرد است)، بازسازی زیرساخت کشاورزی و احیای صنعت گردشگری جملگی زمانبر هستند و سوریه در کوتاه مدت باید به کمکهای خارجی و وجوه ارسالی مهاجران تکیه کند. مقامات جدید امیدوارند که از امتیاز سپردهگذاری کشورهای عربی در بانک مرکزی سوریه نیز برخوردار شوند و سفر وزیر خارجه جریان حاکم به عربستان با محوریت مذاکرات این چنینی انجام میپذیرد.
🔹به باور «اکونومیست»، احیای رشد اقتصادی در سوریه طبعا از بازسازی تخریبهای جنگ و آشوب در چهارده سال گذشته آغاز میشود و ابعاد خرابی واقعا وسیع است. برآورد بانک جهانی در سال ۲۰۲۲ از حلب نشان داده که حدود ۱۳۷ هزار خانه از مجموع ۶۶۰ هزار خانه آسیب دیده اند؛ ۲۵ درصد پلها غیرقابل استفاده اند و ۳۵ درصد بیمارستانها تخریب شده اند. نیروگاه حلب، بزرگترین نیروگاه کشور، از دور خارج است.
🔹بازسازی این حجم وسیع تخریب اشتغال قابلتوجهی فراهم خواهد کرد و دولت ترکیه، به عنوان متحد حاکمان کنونی، در حوزه ساخت و ساز توانمندی و پیوند سیاسی گستردهای دارد؛ با این حال، سرمایهگذاری ۲۵۰ تا ۴۰۰ میلیارد دلاری لازم برای این بازسازی از توان ترکیه خارج است. بعید است آمریکای ترامپ یا اروپای گرفتار در اوکراین پیشقدم سرمایهگذاری در سوریه شوند و تنها گزینه باقیمانده کشورهای حاشیه خلیج فارس هستند. این در حالی است که به زعم بسیاری، این کشورها تزریق وجوه را به پروژهها و گروههای نورچشمی خود محدود خواهند کرد.
🔹به هر تقدیر، شرایط تحریمی سرمایهگذاری در سوریه را برای هر بازیگر فرضی سخت خواهد کرد. ایالات متحده ۷۰۰ شخص و شرکت سوری را در لیست سیاه قرار داده و علاوه بر آن، قانون سزار مصوب سال ۲۰۱۹ کل کشور سوریه را اعم از بخش انرژی و ساختمان هدف میگیرد. بزرگترین شرکت هواپیمایی و مخابراتی سوریه تحریم هستند و شخص احمد الشرع و گروه تحریر الشام در ایالات متحده، بریتانیا و اروپا به مثابه گروه تروریستی شناخته میشوند.
🌐https://institutetehran.com/art/161
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️آیا پس از اسد، نوبت حوثیهاست؟
◾️نشنال اینترنست
📝آری هِیشتاین، ناتانائیل رابکین
#تهران_ریویو
🔸با سقوط رژیم اسد در سوریه و شکست حزبالله در لبنان، توجهها به سمت حوثیهای یمن جلب شده است. حوثیها به عنوان قویترین نیروی نیابتی باقیمانده ایران در منطقه، در حمله به اسرائیل و کشتیرانی بینالمللی دریای سرخ فعالتر از سایرین هستند. با رویارویی میان حوثیها و اسرائیل و احتمالاً آمریکا که به نظر میرسد به تصاعد تنش خواهد انجامید، این سوال مطرح میشود که آیا رژیم صنعا همچون شریک سابقش در دمشق ضعیف خواهد بود؟
🔹تفاوتهای مهمی میان رژیم اسد و حوثیها وجود دارد که مسیرهایشان را از یکدیگر جدا میکند. رهبری حوثیها جوانتر و پرانرژیتر از کارکنان مسن رژیم اسد است. به عنوان مثال، رئیس سرویس اطلاعاتی حوثیها، عبدالحکیم الخیوانی زیر چهل سال است، در حالی که همتای سوری او، حسام لوکا، پیش از سقوط اسد ۶۵ ساله بود. علاوه بر این، حوثیها ۱۰ سال پس از تصرف صنعا همچنان در مرحله جنبش انقلابی خود باقی ماندهاند اما بر خلاف آنها، رژیم اسد پس از پنجاه سال در دست داشتن قدرت به یک سلسله خموده و بدون ایدئولوژی تبدیل شده بود.
🔹یک تفاوت دیگر رهبران حوثی با اسد نیز در نحوه مواجهه آنها با چالشها است. برخلاف اسد که در نهایت به روسیه گریخت، رهبران حوثی ممکن است به جای رهاکردن جنبش از دست رفته خود، به تاکتیکهای نبرد چریکی در مناطق کوهستانی بازگردند. تعداد اندکی از فرماندهان حوثی سابقه خروج از یمن را دارند و این نکته، آنها را بیش از پناهندگی به خارج به مقاومت متمایل میکند.
🔹اقدام قاطع توسط بازیگران جهانی و منطقهای که مخالف اقدامات حوثیها هستند میتواند باعث تسریع در سقوط آنها شود. ایالات متحده، اسرائیل و سایر متحدان باید فشار سیاسی، مالی و نظامی بر حوثیها را افزایش دهند. قطع دسترسی آنها به کمکهای بشردوستانه میتواند موقعیت مالی آنها را بهشدت تضعیف کند. به جای کمک مالی به رژیمی که به ترور و بیثباتی در منطقه تداوم میبخشد، جامعه بینالمللی باید منابع را برای کمک به مخالفان و کسانی که در جنوب این کشور در برابر آن مقاومت میکنند اختصاص دهد.
🔹بحران کنونی که سپاه قدس ایران و حزبالله لبنان با آن مواجه هستند فرصت خوبی برای فشار به حوثیها ایجاد کرده است. هرچند ممکن است حوثیها زمانی به حمایتهای تهران دلگرم بودند، به احتمال زیاد در پرتو رویدادهای اخیر سوریه، ارزیابی خود را مورد بازبینی قرار میدهند. این موضوع فرصتی ایجاد میکند تا با فشار بر حوثیها، حملات آنها در دریای سرخ را متوقف کنیم. البته حتی این نیز تنها یک شانس موقت است، نه راهحلی بلند مدت برای تهدیدی که حوثیها بر دیگر دولتهای منطقه اعمال میکنند.
🔹در نهایت باید دانست تغییر واقعی معادلات در یمن مستلزم سه تحول است:
1️⃣ افزایش خشم عمومی و ایجاد نارضایتی میان مردم یمن با فشارهای اقتصادی و تفاوت نگاههای مذهبی
2️⃣ از دست رفتن حمایت نخبگان کلیدی خود اعم از بوروکراتهای حوثی و قبایل متحد
3️⃣ ایجاد بیثباتی از طریق اعمال فشارهای بیرونی و ایجاد نبردهای درونی قدرت در طبقه رهبری انصارالله
✅ این سه عامل در کنار هم میتوانند حکومت حوثیها را در وضعیت هرجومرج و غیرقابل بازگشت قرار دهد. چگونگی گسترش این روند تحت کنترل هیچکس نیست و حتما از اختیار نیروهای خارجی نیز بیرون است. هرچند تجربه سوریه نشان میدهد که ادامه فشارها و هماهنگی با نیروهای مخالف، موثرتر از تلاش برای مذاکره با حکومتی شبیه به حوثیهای یمن است.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/162
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◾️نشنال اینترنست
📝آری هِیشتاین، ناتانائیل رابکین
#تهران_ریویو
🔸با سقوط رژیم اسد در سوریه و شکست حزبالله در لبنان، توجهها به سمت حوثیهای یمن جلب شده است. حوثیها به عنوان قویترین نیروی نیابتی باقیمانده ایران در منطقه، در حمله به اسرائیل و کشتیرانی بینالمللی دریای سرخ فعالتر از سایرین هستند. با رویارویی میان حوثیها و اسرائیل و احتمالاً آمریکا که به نظر میرسد به تصاعد تنش خواهد انجامید، این سوال مطرح میشود که آیا رژیم صنعا همچون شریک سابقش در دمشق ضعیف خواهد بود؟
🔹تفاوتهای مهمی میان رژیم اسد و حوثیها وجود دارد که مسیرهایشان را از یکدیگر جدا میکند. رهبری حوثیها جوانتر و پرانرژیتر از کارکنان مسن رژیم اسد است. به عنوان مثال، رئیس سرویس اطلاعاتی حوثیها، عبدالحکیم الخیوانی زیر چهل سال است، در حالی که همتای سوری او، حسام لوکا، پیش از سقوط اسد ۶۵ ساله بود. علاوه بر این، حوثیها ۱۰ سال پس از تصرف صنعا همچنان در مرحله جنبش انقلابی خود باقی ماندهاند اما بر خلاف آنها، رژیم اسد پس از پنجاه سال در دست داشتن قدرت به یک سلسله خموده و بدون ایدئولوژی تبدیل شده بود.
🔹یک تفاوت دیگر رهبران حوثی با اسد نیز در نحوه مواجهه آنها با چالشها است. برخلاف اسد که در نهایت به روسیه گریخت، رهبران حوثی ممکن است به جای رهاکردن جنبش از دست رفته خود، به تاکتیکهای نبرد چریکی در مناطق کوهستانی بازگردند. تعداد اندکی از فرماندهان حوثی سابقه خروج از یمن را دارند و این نکته، آنها را بیش از پناهندگی به خارج به مقاومت متمایل میکند.
🔹اقدام قاطع توسط بازیگران جهانی و منطقهای که مخالف اقدامات حوثیها هستند میتواند باعث تسریع در سقوط آنها شود. ایالات متحده، اسرائیل و سایر متحدان باید فشار سیاسی، مالی و نظامی بر حوثیها را افزایش دهند. قطع دسترسی آنها به کمکهای بشردوستانه میتواند موقعیت مالی آنها را بهشدت تضعیف کند. به جای کمک مالی به رژیمی که به ترور و بیثباتی در منطقه تداوم میبخشد، جامعه بینالمللی باید منابع را برای کمک به مخالفان و کسانی که در جنوب این کشور در برابر آن مقاومت میکنند اختصاص دهد.
🔹بحران کنونی که سپاه قدس ایران و حزبالله لبنان با آن مواجه هستند فرصت خوبی برای فشار به حوثیها ایجاد کرده است. هرچند ممکن است حوثیها زمانی به حمایتهای تهران دلگرم بودند، به احتمال زیاد در پرتو رویدادهای اخیر سوریه، ارزیابی خود را مورد بازبینی قرار میدهند. این موضوع فرصتی ایجاد میکند تا با فشار بر حوثیها، حملات آنها در دریای سرخ را متوقف کنیم. البته حتی این نیز تنها یک شانس موقت است، نه راهحلی بلند مدت برای تهدیدی که حوثیها بر دیگر دولتهای منطقه اعمال میکنند.
🔹در نهایت باید دانست تغییر واقعی معادلات در یمن مستلزم سه تحول است:
1️⃣ افزایش خشم عمومی و ایجاد نارضایتی میان مردم یمن با فشارهای اقتصادی و تفاوت نگاههای مذهبی
2️⃣ از دست رفتن حمایت نخبگان کلیدی خود اعم از بوروکراتهای حوثی و قبایل متحد
3️⃣ ایجاد بیثباتی از طریق اعمال فشارهای بیرونی و ایجاد نبردهای درونی قدرت در طبقه رهبری انصارالله
🌐https://institutetehran.com/art/162
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹 اخیراً لیبی بهعنوان پنجاه و سومین عضو افرکسیمبانک (AfreximBank) پذیرفته شد که گامی مهم در فرآیند یکپارچهسازی آفریقا از طریق تجارت و سرمایهگذاری محسوب میشود. افرکسیمبانک بهعنوان نهادی پانآفریقایی نقش کلیدی در تأمین مالی پروژههای زیرساختی و گسترش تجارت درونآفریقایی دارد. عملکرد مالی قوی افرکسیمبانک در سهماهه سوم ۲۰۲۴، شامل نقدینگی مناسب، بهبود کیفیت داراییها و سطح بالای کفایت سرمایه سبب شده است تا این بانک موقعیت مالی مستحکمی برای حمایت از پروژههای مهم و بزرگ در لیبی داشته باشد و بتواند نقش مهمی در کمک به بهبود وضعیت این کشور ایفا کند.
💢توسعه منطقه آزاد مصراته
🔸مناطق آزاد اقتصادی بهعنوان ابزارهای توسعه و جذب سرمایهگذاری در بسیاری از کشورها مورداستفاده قرار میگیرند. منطقه آزاد مصراته، نخستین منطقه آزاد لیبی، بر اساس قانون سال ۲۰۰۰ تأسیسشده و هدف آن تقویت تجارت و جذب سرمایهگذاری خارجی است. این منطقه با مساحت ۳۵۰۰ هکتار شامل بندر مصراته است و نقش مهمی در تجارت لیبی، بهویژه با کشورهای همسایه مانند مصر، ایفا میکند. بااینحال، کمبود بودجه اجرای پروژهها را متوقف کرده است.
🔸برای رفع این مشکل، در نوامبر ۲۰۲۳ منطقه آزاد مصراته تفاهمنامهای با بزرگترین اپراتور بندر چین برای مطالعه سرمایهگذاری در پروژههای زیربنایی امضا کرد. پیوستن به افرکسیم بانک نیز میتواند مسیر توسعه این منطقه را هموار و درآمدهای لیبی را متنوع کند. این منطقه بااتصال بنادر شمال آفریقا، مانند بنادر مصر، تونس و الجزایر، به توسعه تجارت منطقهای کمک خواهد کرد.
🔸نمونهای از این تلاشها توافق تونس و لیبی برای ایجاد یک خط دریایی از طریق مصراته است. همچنین، منطقه آزاد مصراته به توسعه صادرات به کشورهای جنوب صحرای آفریقا و تقویت همکاریهای اقتصادی با این کشورها کمک خواهد کرد. این اقدامات میتوانند مصراته را به یکقطب اقتصادی و تجاری مهم در منطقه تبدیل کنند.
💢ساخت کریدور ریلی لیبی- چاد- نیجر
🔸کشورهای آفریقای مرکزی و ساحل مانند چاد و نیجر به دنبال اتصال به بنادر شمال آفریقا برای افزایش تجارت هستند. چاد اخیراً یادداشت تفاهمی با گروه پیمانکاران مصری برای مطالعه ساخت جادهای بین چاد، لیبی و مصر امضا کرده است که به دلیل دسترسی به کانال سوئز از اهمیت استراتژیکی برای چاد برخوردار است. همچنین، لیبی، نیجر و چاد در حال بررسی پروژهای ریلی هستند که ارتباط میان این کشورها را برقرار کند. این راهآهن ۳ هزار کیلومتری با سرعت ۲۵۰ کیلومتر در ساعت، حمل مسافر و کالا را از شرق تا غرب لیبی پوشش میدهد و یک مسیر ترانزیتی برای اتصال سواحل مدیترانه به آفریقای مرکزی فراهم میکند و در نهایت منجر به ارتقای اقتصاد لیبی و آفریقا خواهد شد.
🔸این پروژه بخشی از کریدور بزرگ ترانس-صحرا محسوب میشود و تجارت آفریقا و اروپا را از طریق بنادر شمال آفریقا تسهیل خواهد کرد. حمایت از این پروژه نیز جزو اهداف افرکسیم بانک عنوانشده که نشاندهنده اهمیت استراتژیک این پروژه برای اقتصاد منطقه است. راهآهن پیشنهادی، مسیر ترانزیتی حیاتی بین سواحل مدیترانه و آفریقای مرکزی ایجاد میکند و جایگاه لیبی را در کریدورهای تجاری بینالمللی ارتقا میدهد.
💢حمایت از هدف نفتی لیبی
🔸بر اساس دادههای رسمی تولید نفت لیبی در اواخر سال ۲۰۲۴ نزدیک به یکمیلیون و ۴۰۰ هزار بشکه در روز بوده است. بر اساس برنامهریزیهای دولتی، ظرف ۳ سال آینده تولید نفت لیبی به حدود دو میلیون بشکه در روز افزایش مییابد که شامل رسیدن به میزان تولید روزانه یکمیلیون و ۴۰۰ هزار بشکه نفت و میعانات گازی تا پایان سال ۲۰۲۴ بود. برای دستیابی به این اهداف، شرکت نفت لیبی در حال تلاش برای اجرای یک برنامه راهبردی باهدف افزایش نرخ تولید شرکتهای تابعه خود است. این امر شامل حفاری چاههای جدید، انجام عملیات تعمیر و نگهداری لازم برای چاههای تولیدی، همچنین راهاندازی مجدد میادین ویرانشده است. بنابراین با توجه به شرایط مالی کشور، حمایت بانک صادرات و واردات از پروژههای نفتی میتواند تولید این کشور را افزایش و درنتیجه درآمدهای این کشور را افزایش دهد. در این راستا، اخیراً ترکیه و لیبی در این زمینه توافقهایی انجام دادهاند.
💢جمعبندی
🌐https://institutetehran.com/art/163
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️آینده اوکراین پس از پیروزی روسیه در جنگ
▪️شورای روابط خارجی روسیه
📝دیمیتری ترنین
🔹 یک قانون همیشگی وجود دارد که در زمان صلح آماده جنگ باش و در زمان جنگ در پی صلح. حال با نزدیک شدن جنگ اوکراین به نتیجه محتوم خود که همان پیروزی روسیه است، نگاهها باید به آینده و صلحی که پس از آن خواهد آمد معطوف شود، چنانکه استالین جایی گفته بود: «بَندِرایتیها (پیروان استفان بندرا، همکار نازیها در جنگ جهانی دوم) میآیند و میروند، اما این مردم اوکراین هستند که باقی میمانند».
💢 نقشه آینده اوکراین
🔸اوکراینِ سال ۱۹۹۱ دیگر وجود نخواهد داشت. کریمه، دونباس و دو منطقه از اوکراین از طریق رفراندوم به روسیه ملحق شدهاند و احتمالاً مناطق دیگری چون خارکف و اودسا نیز به آنها خواهند پیوست. این البته در خصوص تمامی مناطق صدق نخواهد کرد، چرا که روسیه تنها مناطقی را تصرف میکند که قادر به ادغام یا دفاع از آنها باشد. توسعه باید منطق استراتژیک داشته باشد و نه صرفا از روی احساسات.
💢رسالت رهاییبخشی روسیه
🔸از لحاظ تمدنی، فرهنگی و تاریخی، بیشتر بخشهای اوکراین به روسیه تعلق دارد. روسیه نه به منظور فتح امپریالیستی، بلکه برای تأمین امنیت ملی خود باید تمامی اوکراین را از رژیم نئونازی بندرا و حامیان خارجیاش رها کند. اگرچه اوکراین متعلق به مردم آن است، اما روسیه عمیقاً با این سرزمین پیوند دارد و پس از جنگ، باید در بازسازی یک اوکراین صلحطلب و متحد نقشآفرینی کند. همانطور که در چچن و آلمان شرقی پس از جنگ مشاهده شد، روسیه تجربه موفقی در تبدیل دشمنان سابق به متحد داشته است.
💢سناریوهای پسا جنگ
🔸کارشناسان روسی سناریوهای مختلفی برای آینده اوکراین متصور هستند:
1️⃣ ادغام کامل: روسیه تمام اوکراین را تحت تصرف خود درآورده و هممرز با ناتو میشود. این به معنای اتحاد دوباره و پایان استقلال اوکراین خواهد بود. با این حال، ادغام چنین سرزمینی و بازسازی آن هزینههای هنگفتی به همراه دارد.
2️⃣ اوکراین غربگرا: بدترین سناریوی ممکن، یک اوکراین به شدت ضد روسیه و تحت کنترل غرب است که تنها به دنبال ضربه زدن به روسیه در فرصت مناسب خواهد بود. بههر نحو ممکن باید از تحقق این سناریو پیشگیری نمود.
3️⃣ دولت ورشکسته: یک اوکراین تکهتکه شده که از جانب غرب رها شده و به روسیه وابستگی دارد، ممکن است به هرج و مرج دچار شود. در این حالت، هم روسیه و هم غرب میتوانند در آن دستکاری و مداخله کنند که سناریویی نامطلوب خواهد بود.
4️⃣ اوکراین تقسیم شده: واقعبینانهترین و مطلوبترین نتیجه، تقسیم اوکراین به دو بخش خواهد بود: نیروهای ضد روسی در غرب تحت حمایت ناتو در «اوکراین آزاد» و واحد جدیدی بهنام «اوکراین جدید» که عاری از عناصر افراطی ناسیونالیست، کوچکتر اما باثبات، از نظر اقتصادی با روسیه یکپارچه و از نظر سیاسی بیطرف خواهد بود. روسیه میتواند این چشمانداز را به اوکراینیها ارائه و سودمندی چنین سناریویی را به آنها توضیح دهد.
💢 آمادهسازی برای آینده
🔸برای آغاز بازسازی نیازی به پایان جنگ نیست. بسیاری از اوکراینیهای میهنپرست حاضر در روسیه آماده کمک هستند. در عین حال، روسیه باید جنایتکاران جنگی را شناسایی کند و همچنین میهنپرستان، افسران و رهبرانی را که آماده همکاری در بازسازی اوکراین هستند، جذب نماید. علاوه بر این، روسیه باید سوءاستفاده و استثمار غرب از اوکراین و منابع آن را که موجب تضعیف فرهنگ آن توسط مصرفگرایی خارجی و ایدئولوژیهای رادیکال شده است، افشا کند.
💢جنگی برای آینده روسیه
✅ این جنگ تنها مربوط به اوکراین نیست. پیروزی در آن به معنای شکست کارزار غرب برای تضعیف روسیه و همچنین پایان دادن به رژیم «بندرایتی» و تضمین آینده ملت روسیه خواهد بود. و ثبات، امنیت و قدرت را برای نسلهای آینده روسیه به ارمغان خواهد آورد. پیروزی روسیه برای اوکراینیها نیز نماد رهایی از یک رژیم فاسد و تحمیلی خارجی خواهد بود.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/164
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
▪️شورای روابط خارجی روسیه
📝دیمیتری ترنین
🔹 یک قانون همیشگی وجود دارد که در زمان صلح آماده جنگ باش و در زمان جنگ در پی صلح. حال با نزدیک شدن جنگ اوکراین به نتیجه محتوم خود که همان پیروزی روسیه است، نگاهها باید به آینده و صلحی که پس از آن خواهد آمد معطوف شود، چنانکه استالین جایی گفته بود: «بَندِرایتیها (پیروان استفان بندرا، همکار نازیها در جنگ جهانی دوم) میآیند و میروند، اما این مردم اوکراین هستند که باقی میمانند».
💢 نقشه آینده اوکراین
🔸اوکراینِ سال ۱۹۹۱ دیگر وجود نخواهد داشت. کریمه، دونباس و دو منطقه از اوکراین از طریق رفراندوم به روسیه ملحق شدهاند و احتمالاً مناطق دیگری چون خارکف و اودسا نیز به آنها خواهند پیوست. این البته در خصوص تمامی مناطق صدق نخواهد کرد، چرا که روسیه تنها مناطقی را تصرف میکند که قادر به ادغام یا دفاع از آنها باشد. توسعه باید منطق استراتژیک داشته باشد و نه صرفا از روی احساسات.
💢رسالت رهاییبخشی روسیه
🔸از لحاظ تمدنی، فرهنگی و تاریخی، بیشتر بخشهای اوکراین به روسیه تعلق دارد. روسیه نه به منظور فتح امپریالیستی، بلکه برای تأمین امنیت ملی خود باید تمامی اوکراین را از رژیم نئونازی بندرا و حامیان خارجیاش رها کند. اگرچه اوکراین متعلق به مردم آن است، اما روسیه عمیقاً با این سرزمین پیوند دارد و پس از جنگ، باید در بازسازی یک اوکراین صلحطلب و متحد نقشآفرینی کند. همانطور که در چچن و آلمان شرقی پس از جنگ مشاهده شد، روسیه تجربه موفقی در تبدیل دشمنان سابق به متحد داشته است.
💢سناریوهای پسا جنگ
🔸کارشناسان روسی سناریوهای مختلفی برای آینده اوکراین متصور هستند:
1️⃣ ادغام کامل: روسیه تمام اوکراین را تحت تصرف خود درآورده و هممرز با ناتو میشود. این به معنای اتحاد دوباره و پایان استقلال اوکراین خواهد بود. با این حال، ادغام چنین سرزمینی و بازسازی آن هزینههای هنگفتی به همراه دارد.
2️⃣ اوکراین غربگرا: بدترین سناریوی ممکن، یک اوکراین به شدت ضد روسیه و تحت کنترل غرب است که تنها به دنبال ضربه زدن به روسیه در فرصت مناسب خواهد بود. بههر نحو ممکن باید از تحقق این سناریو پیشگیری نمود.
3️⃣ دولت ورشکسته: یک اوکراین تکهتکه شده که از جانب غرب رها شده و به روسیه وابستگی دارد، ممکن است به هرج و مرج دچار شود. در این حالت، هم روسیه و هم غرب میتوانند در آن دستکاری و مداخله کنند که سناریویی نامطلوب خواهد بود.
4️⃣ اوکراین تقسیم شده: واقعبینانهترین و مطلوبترین نتیجه، تقسیم اوکراین به دو بخش خواهد بود: نیروهای ضد روسی در غرب تحت حمایت ناتو در «اوکراین آزاد» و واحد جدیدی بهنام «اوکراین جدید» که عاری از عناصر افراطی ناسیونالیست، کوچکتر اما باثبات، از نظر اقتصادی با روسیه یکپارچه و از نظر سیاسی بیطرف خواهد بود. روسیه میتواند این چشمانداز را به اوکراینیها ارائه و سودمندی چنین سناریویی را به آنها توضیح دهد.
💢 آمادهسازی برای آینده
🔸برای آغاز بازسازی نیازی به پایان جنگ نیست. بسیاری از اوکراینیهای میهنپرست حاضر در روسیه آماده کمک هستند. در عین حال، روسیه باید جنایتکاران جنگی را شناسایی کند و همچنین میهنپرستان، افسران و رهبرانی را که آماده همکاری در بازسازی اوکراین هستند، جذب نماید. علاوه بر این، روسیه باید سوءاستفاده و استثمار غرب از اوکراین و منابع آن را که موجب تضعیف فرهنگ آن توسط مصرفگرایی خارجی و ایدئولوژیهای رادیکال شده است، افشا کند.
💢جنگی برای آینده روسیه
🌐https://institutetehran.com/art/164
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹رزمایش بزرگ نظامی نیروهای مسلح ایران، با عنوان «پیامبر اعظم۱۹» و با ابعادی گسترده و طراحی پیچیده، در نقاط مختلف کشور آغاز شده و بهنظر میرسد که هدف اصلی آن، آزمایش توانمندیهای نظامی در شرایط واقعی و پاسخ به تهدیدات احتمالی باشد. این رزمایش که در زمین، دریا و هوا برگزار میشود، با استفاده از نیروهای زمینی، دریایی و هوایی همراه بوده و با بهرهگیری از تجهیزات پیشرفته و فناوریهای نوین، تمریناتی نزدیک به شرایط جنگ واقعی را در بر دارد.
🔸در این رزمایش، نیروهای مسلح ایران بهطور ویژه بر آزمایش سامانههای پدافند هوایی و تجهیزات الکترونیکی تمرکز داشتهاند. طبق گزارشها، استفاده از پهپادها و جنگندههای پیشرفته، بهویژه در شبیهسازی سناریوهای دفاعی و تهاجمی، نشاندهنده توان بالای این نیروها در مدیریت تهدیدات هوایی و تقویت قدرت بازدارندگی است. در سطح دریایی، ناوگان دریایی ایران اقدام به تمرین تسلط بر آبهای خلیج فارس و مناطق حساس راهبردی کرده و مانورهایی در تنگه هرمز انجام داده است که تسلط بر این نقطه حیاتی را برجسته میسازد.
🔸بخش زمینی این رزمایش نیز با حضور گسترده یگانهای عملیاتی و استفاده از تجهیزات سنگین و سبک، شامل تانکها و موشکاندازها، به مقابله با تهدیدات زمینی و سناریوهای دفاعی و تهاجمی پرداخته است. نکته قابلتوجه، هماهنگی بالای نیروها و آزمایش عملیات ترکیبی است که با هدف شبیهسازی شرایط جنگی واقعی انجام شده است.
🔸رزمایش مذکور در حالی برگزار میشود که نیروهای مسلح ایران تأکید کردهاند این تمرینات کاملاً دفاعی بوده و بهمنظور تقویت آمادگی داخلی و نمایش تواناییهای استراتژیک صورت میگیرد. همزمان با این تحرکات، آزمایش موشکهای دوربرد و سامانههای موشکی پیشرفته نیز بخشی از این تمرینات بوده است. این اقدامات نشان از توانایی ایران در پاسخ به تهدیدات فرامنطقهای دارد و بر قدرت بازدارندگی نیروهای مسلح تأکید میکند.
🔸این رزمایش همچنین فرصتی برای ارزیابی هماهنگی میان ارتش و سپاه بوده است. بهنظر میرسد این تمرینات، با تمرکز بر همکاری مشترک میان این دو نهاد نظامی، به بررسی نقاط قوت و ضعف در شرایط عملیاتی پرداخته و قدرت واکنش سریع را در برابر سناریوهای مختلف بهبود میبخشد.
🔸رزمایش گسترده ایران، در زمانی حساس برگزار میشود؛ زمانی که منطقه درگیر تحولات پیچیدهای است و تهدیدات امنیتی از سوی بازیگران مختلف، از جمله نیروهای مداخلهگر فرامنطقهای، همچنان وجود دارد. علاوه براین در آستانه استقرار ترامپ در کاخ سفید و همچنین نظر به انتظارات برای پاسخ ایران به حمله ۵ آبان رژیم صهیونیستی این رزمایش اهمیتی ویژه مییابد.
🌐https://institutetehran.com/art/165
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM