♦️ ۷۶ روز خطرناک میان انتخابات و تحلیف
◾️ اندیشکده رند
📝 برایان مایکل جنکینس
#تهران_ریویو
🔹 خطرناکترین بازهای که آمریکا از منظر خشونت انتخاباتی با آن مواجه است، پیش از روز انتخابات نیست؛ بلکه در ۷۶ روزی است که بین روز انتخابات در پنجم نوامبر تا روز تحلیف در بیستم ژانویه قرار دارد. به عقیده برخی، زمانهای سخت، اقدامات سخت را نیز توجیه میکند.
🔹 بسیاری از آمریکاییها عهد کردهاند که اگر نامزد مورد نظرشان شکست بخورد، نتایج انتخابات را نپذیرند. تعداد قابل توجهی نیز باور دارند که خشونت برای نجات کشور مجاز است. تهدید به خشونت علیه مقامات در تمامی سطوح و همچنین فعالیتهای خشونتآمیز سیاسی در داخل افزایش یافته است. مهم نیست نتیجه چه بشود، این موضوع به طور ناگهانی در روز انتخابات به پایان نمیرسد.
🔹 در شمارش، به چالش کشیدن، شمارش مجدد و اعتراض به آرا میتواند تأخیر بوجود بیاید. ممکن است با اعتراض به تأیید نتایج توسط ایالتها و سپس توسط کنگره در ۶ ژانویه، جدال بالا بگیرد. برخوردها میتوانند به صورت همزمان در سطوح مختلف رخ دهند. دسیسهچینیهای قانونی در سطح ایالت و محلی میتوانند مبارزههای خیابانی را تحریک کنند.
🔹 متعصبان حزبی که در سطح وسیع بوسیله اطلاعات غلط تحریک شدهاند، ممکن است تلاش کنند تا شمارش آرا را زیر سوال ببرند، شمارندگان آرا را تهدید کنند، دشمنان خود را از ادارات بیرون بیاورند یا کمپینهای محلی را برای عملیاتی کردن اهداف سیاسی خود به راه بیاندازند. این تهدیدات که میتواند از سمت تعدادی از بازیگران در پاسخ به طیفی از محرکهای بالقوه رخ دهد میتواند شامل موارد زیر باشد:
1️⃣ در روز انتخابات، متعصبین حزبی احتمالاً اقداماتی رادیکال را انجام میدهند تا پیروزی نامزد خود را تضمین کنند. آنها ممکن است سیلی از مکانهای نظرسنجی، مراکز شمارش آرا با ناظرانی که خودشان منصوب کردهاند (و احتمالاً مسلح هستند) را به راه بیاندازند تا بر تقلب، تهدید قشر مشخصی از رأیدهندگان، حفاظت از آرا، مقابله با ناظران رقیب و مسئولیت شمارش نظارت کنند.
2️⃣ پس از آن، کسانی که با نتایج واضح انتخابات مخالفت کردهاند تلاش میکنند تا شمارش آرا را متوقف کنند و از تأیید نتایج توسط مقامات محلی و مجالس قانونگذاری ایالتی جلوگیری بکنند.
3️⃣ افراطیها در جناح راست و چپ، آنارشیستها، شتابگرایان [گروهی از مارکسیستها که به تسریع در فرایندهای بیثبات کننده نظام سرمایهداری برای تغییرات اجتماعی اعتقاد دارند.] و دیگران ممکن است بههمریختگی پس از انتخابات را فرصتی برای انجام خشونت بیشتر در راستای اهداف خود ببینند.
4️⃣ افراد و گروههای کوچکی که توسط ایدئولوژیهای خارجی و اتفاقات اخیر خاورمیانه رادیکال شدهاند، ممکن است از این موقعیت بهره برده تا حملات تروریستی با تلفات بالا را انجام دهند.
✅ فارغ از احتمال بروز خشونت در جریان شمارش و تأیید آرای انتخابات، کشور ممکن است شاهد تحولات ناخوشایندی در انتظار هر یک از نامزدهای پیروز برای به دست گرفتن قدرت باشد. دوستان و دشمنان ایالات متحده منتظر مراسم تحلیف نخواهند ماند تا سیاستهای خود را تنظیم کرده یا از وضعیت آشفته آمریکا بهرهبرداری کنند. ممکن است بحرانها و تحریکات بینالمللی حواسپرتکنندهای رخ دهند. انتخابات به اختلافات عمیق سیاسی و فرهنگی آمریکا پایان نخواهد داد. هر کس پیروز شود، طرفداران هر دو جناح ممکن است از نتیجه به عنوان بهانهای برای تغییرات و مقاومت خشونتآمیز استفاده کنند. این ممکن است به هنجار جدیدی تبدیل شود.
✅ اندیشکده تهران✅
✅ @InstituteTehran
◾️ اندیشکده رند
📝 برایان مایکل جنکینس
#تهران_ریویو
🔹 خطرناکترین بازهای که آمریکا از منظر خشونت انتخاباتی با آن مواجه است، پیش از روز انتخابات نیست؛ بلکه در ۷۶ روزی است که بین روز انتخابات در پنجم نوامبر تا روز تحلیف در بیستم ژانویه قرار دارد. به عقیده برخی، زمانهای سخت، اقدامات سخت را نیز توجیه میکند.
🔹 بسیاری از آمریکاییها عهد کردهاند که اگر نامزد مورد نظرشان شکست بخورد، نتایج انتخابات را نپذیرند. تعداد قابل توجهی نیز باور دارند که خشونت برای نجات کشور مجاز است. تهدید به خشونت علیه مقامات در تمامی سطوح و همچنین فعالیتهای خشونتآمیز سیاسی در داخل افزایش یافته است. مهم نیست نتیجه چه بشود، این موضوع به طور ناگهانی در روز انتخابات به پایان نمیرسد.
🔹 در شمارش، به چالش کشیدن، شمارش مجدد و اعتراض به آرا میتواند تأخیر بوجود بیاید. ممکن است با اعتراض به تأیید نتایج توسط ایالتها و سپس توسط کنگره در ۶ ژانویه، جدال بالا بگیرد. برخوردها میتوانند به صورت همزمان در سطوح مختلف رخ دهند. دسیسهچینیهای قانونی در سطح ایالت و محلی میتوانند مبارزههای خیابانی را تحریک کنند.
🔹 متعصبان حزبی که در سطح وسیع بوسیله اطلاعات غلط تحریک شدهاند، ممکن است تلاش کنند تا شمارش آرا را زیر سوال ببرند، شمارندگان آرا را تهدید کنند، دشمنان خود را از ادارات بیرون بیاورند یا کمپینهای محلی را برای عملیاتی کردن اهداف سیاسی خود به راه بیاندازند. این تهدیدات که میتواند از سمت تعدادی از بازیگران در پاسخ به طیفی از محرکهای بالقوه رخ دهد میتواند شامل موارد زیر باشد:
1️⃣ در روز انتخابات، متعصبین حزبی احتمالاً اقداماتی رادیکال را انجام میدهند تا پیروزی نامزد خود را تضمین کنند. آنها ممکن است سیلی از مکانهای نظرسنجی، مراکز شمارش آرا با ناظرانی که خودشان منصوب کردهاند (و احتمالاً مسلح هستند) را به راه بیاندازند تا بر تقلب، تهدید قشر مشخصی از رأیدهندگان، حفاظت از آرا، مقابله با ناظران رقیب و مسئولیت شمارش نظارت کنند.
2️⃣ پس از آن، کسانی که با نتایج واضح انتخابات مخالفت کردهاند تلاش میکنند تا شمارش آرا را متوقف کنند و از تأیید نتایج توسط مقامات محلی و مجالس قانونگذاری ایالتی جلوگیری بکنند.
3️⃣ افراطیها در جناح راست و چپ، آنارشیستها، شتابگرایان [گروهی از مارکسیستها که به تسریع در فرایندهای بیثبات کننده نظام سرمایهداری برای تغییرات اجتماعی اعتقاد دارند.] و دیگران ممکن است بههمریختگی پس از انتخابات را فرصتی برای انجام خشونت بیشتر در راستای اهداف خود ببینند.
4️⃣ افراد و گروههای کوچکی که توسط ایدئولوژیهای خارجی و اتفاقات اخیر خاورمیانه رادیکال شدهاند، ممکن است از این موقعیت بهره برده تا حملات تروریستی با تلفات بالا را انجام دهند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔆 آخرین تلاشهای بایدن برای آتشبس پیش از انتخابات
#تحلیل_کوتاه
🔹 در دو هفتۀ اخیر، دولت بایدن تلاش کرد نشان دهد میخواهد تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری، جنگ در غزه و لبنان را پایان دهد. در راستای این تلاش، نخست آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه از ۳۰ مهر تا ۴ آبان به اسرائیل، قطر، عربستان سعودی و انگلستان سفر کرد تا در مورد آتشبس مذاکره کند. در هفتهای هم که گذشت، آموس هوکشتاین (فرستاده ویژه بایدن در لبنان) و برت مکگورک (هماهنگکننده کاخ سفید در امور خاورمیانه) به تلآویو و بیروت سفر کردند و ویلیام برنز، رئیس سیا به قاهره رفت تا آتشبس هر چه زودتر محقق شود. در این میان، مذاکرات دوحه هم در جریان بود. با این حال تمامی این تلاشها به شکست انجامید.
🔸 محور اصلی این گفتگوها، بحث در مورد «روز پس از جنگ» بوده است. با حمله پیجرها، ترور فرماندهان حزبالله و در نهایت سیدحسن نصرالله، نمیتوان منکر شد که رژیم صهیونیستی در دو ماه گذشته، به لحاظ تاکتیکی ضربات جدی را به حزبالله وارد کرده است. حال اسرائیل و آمریکا در تلاش هستند تا این دستاوردها را قبل از این که بیشتر تحتالشعاع ناکامی و تلفات سنگین در هفتههای اخیر به ویژه در جنوب لبنان قرار گیرد به پیروزی راهبردی و سیاسی با محوریت قطعنامه ۱۷۰۱ تبدیل کنند و حتی فراتر از آن بروند. در حقیقت هدف اسرائیل و آمریکا این است واقعیتهای سیاسی و نظامی در لبنان را تغییر داده و یکبار برای همیشه تهدید حزبالله را از بین ببرند.
🔸 خواستههایی که اسرائیل و آمریکا در مذاکرات اخیر داشتهاند کاملاً مبتنی بر همین موضوع بوده است. در نهم مهر ماه امسال، متیو میلر، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا بیان داشت که خروجی مدنظر آمریکا اجرای کامل قطعنامه ۱۷۰۱ است. این قطعنامه که برای پایان جنگ ۳۳ روزه در ۲۰۰۶ تصویب شد، خلع سلاح حزبالله و خروج آن از مناطق جنوبی لبنان را الزامی میکند. همزمان با این مذاکرات، آمریکا در تلاش بوده است تا به گمان خود از ضعف نظامی حزبالله استفاده بکند و آن را به انزوای سیاسی در لبنان بکشاند. در حالی که برخی از مقامات لبنانی بیمیل به تضعیف حزبالله نیستند و تمایل خود به اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ را نشان دادند، اما نکته مهم اینجاست که اسرائیل خواهان تعهداتی فراتر از قطعنامه مذکور است.
🔸 طبق گزارشها، ران درمر، وزیر امور راهبردی اسرائیل، پیشنهاد آتشبس ۶۰ روزهای را به کابینه رژیم داد که طبق آن علاوهبر اجرای قطعنامه ۱۷۰۱، هر زمانی که اسرائیل نیاز به رفع تهدید داشته باشد میتواند آزادانه به عملیات در لبنان بپردازد تا از تسلیح مجدد حزبالله جلوگیری کند. یک منبع اسرائیلی هم به جروزالم پست گفت که اسرائیل هیچ آتشبسی را که راه حل دائمی برای تهدید حزبالله را درنظر نگیرد نخواهد پذیرفت. فرایند کنونی مذاکرات برای آتشبس در لبنان با همین فرایند برای آتشبس غزه شباهت مهمی وجود دارد: گذاشتن خواستههای غیرقابل پذیرش بر روی میز و رد توسط طرف مقابل.
🔸 مذاکرات اخیر بار دیگر مشخص کرد که دولت بایدن اراده فشار بر اسرائیل ندارد. در حالیکه بلینکن، در سفر خود به تلآویو گفت که در تلاش است تا مسیر جدیدی برای آتشبس هم در جنوب لبنان و هم در غزه ایجاد کند، گالانت بیان کرد اسرائیل به عملیات سیستماتیک خود علیه حزبالله ادامه خواهد داد تا ساکنین شمال اسرائیل به خانههای خود بازگردند. در مذاکرات این هفته نیز اسرائیل پیشنهاد آتشبس لبنان را رد کرد و هوکشتاین مجبور شد از طرف لبنانی بخواهد که آتشبس را بهصورت یکجانبه بپذیرند. لبنان و حزبالله هم این را نپذیرفتند.
🔸 علاوه بر این نکات، تأکید بر خواستههای مذکور برای نتانیاهو یک بازی دو سر برد است. اگر با آن موافقت شود، اسراییل پیروزی راهبردی بزرگی کسب میکند. اگر هم با آنها مخالفت گردد، نتانیاهو میتواند روزهای باقیمانده به انتخابات را به امید پیروزی ترامپ سپری کند، بنابراین دلیلی ندارد تسلیم فشارهای دیپلماتیک آمریکا شود.
✅ این مذاکرات نشان داد که آمریکا و اسرائیل در مورد غزه و لبنان در یک مورد همنظر هستند و در یک مورد اختلاف نظر دارند: هر دوی آنها موافق بهرهبرداری راهبردی از موفقیتهای تاکتیکی هستند، اما چگونگی آن محل اختلاف است. آمریکا همچون اسرائیل در غزه خواستار نابودی حکومت حماس و در لبنان خواستار اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ و انزوای حزبالله در معادلات سیاسی است. نقطه اختلاف اینجاست که آمریکا نمیخواهد غزه مجدداً توسط اسرائیل اشغال شود و خواستار اداره آن توسط یک نهاد فلسطینی یا کشورهای عربی است. در آتشبس لبنان نیز اینگونه است، با این تفاوت که نقاط اشتراک اسرائیل و آمریکا در مورد حزبالله بیشتر است. بر این اساس مذاکرات اخیر بیش از آنکه یک تلاش واقعی برای آتشبس باشد اقدامی است که در آمریکا مصرف انتخاباتی دارد.
✅ اندیشکده تهران✅
✅ @InstituteTehran
#تحلیل_کوتاه
🔹 در دو هفتۀ اخیر، دولت بایدن تلاش کرد نشان دهد میخواهد تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری، جنگ در غزه و لبنان را پایان دهد. در راستای این تلاش، نخست آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه از ۳۰ مهر تا ۴ آبان به اسرائیل، قطر، عربستان سعودی و انگلستان سفر کرد تا در مورد آتشبس مذاکره کند. در هفتهای هم که گذشت، آموس هوکشتاین (فرستاده ویژه بایدن در لبنان) و برت مکگورک (هماهنگکننده کاخ سفید در امور خاورمیانه) به تلآویو و بیروت سفر کردند و ویلیام برنز، رئیس سیا به قاهره رفت تا آتشبس هر چه زودتر محقق شود. در این میان، مذاکرات دوحه هم در جریان بود. با این حال تمامی این تلاشها به شکست انجامید.
🔸 محور اصلی این گفتگوها، بحث در مورد «روز پس از جنگ» بوده است. با حمله پیجرها، ترور فرماندهان حزبالله و در نهایت سیدحسن نصرالله، نمیتوان منکر شد که رژیم صهیونیستی در دو ماه گذشته، به لحاظ تاکتیکی ضربات جدی را به حزبالله وارد کرده است. حال اسرائیل و آمریکا در تلاش هستند تا این دستاوردها را قبل از این که بیشتر تحتالشعاع ناکامی و تلفات سنگین در هفتههای اخیر به ویژه در جنوب لبنان قرار گیرد به پیروزی راهبردی و سیاسی با محوریت قطعنامه ۱۷۰۱ تبدیل کنند و حتی فراتر از آن بروند. در حقیقت هدف اسرائیل و آمریکا این است واقعیتهای سیاسی و نظامی در لبنان را تغییر داده و یکبار برای همیشه تهدید حزبالله را از بین ببرند.
🔸 خواستههایی که اسرائیل و آمریکا در مذاکرات اخیر داشتهاند کاملاً مبتنی بر همین موضوع بوده است. در نهم مهر ماه امسال، متیو میلر، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا بیان داشت که خروجی مدنظر آمریکا اجرای کامل قطعنامه ۱۷۰۱ است. این قطعنامه که برای پایان جنگ ۳۳ روزه در ۲۰۰۶ تصویب شد، خلع سلاح حزبالله و خروج آن از مناطق جنوبی لبنان را الزامی میکند. همزمان با این مذاکرات، آمریکا در تلاش بوده است تا به گمان خود از ضعف نظامی حزبالله استفاده بکند و آن را به انزوای سیاسی در لبنان بکشاند. در حالی که برخی از مقامات لبنانی بیمیل به تضعیف حزبالله نیستند و تمایل خود به اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ را نشان دادند، اما نکته مهم اینجاست که اسرائیل خواهان تعهداتی فراتر از قطعنامه مذکور است.
🔸 طبق گزارشها، ران درمر، وزیر امور راهبردی اسرائیل، پیشنهاد آتشبس ۶۰ روزهای را به کابینه رژیم داد که طبق آن علاوهبر اجرای قطعنامه ۱۷۰۱، هر زمانی که اسرائیل نیاز به رفع تهدید داشته باشد میتواند آزادانه به عملیات در لبنان بپردازد تا از تسلیح مجدد حزبالله جلوگیری کند. یک منبع اسرائیلی هم به جروزالم پست گفت که اسرائیل هیچ آتشبسی را که راه حل دائمی برای تهدید حزبالله را درنظر نگیرد نخواهد پذیرفت. فرایند کنونی مذاکرات برای آتشبس در لبنان با همین فرایند برای آتشبس غزه شباهت مهمی وجود دارد: گذاشتن خواستههای غیرقابل پذیرش بر روی میز و رد توسط طرف مقابل.
🔸 مذاکرات اخیر بار دیگر مشخص کرد که دولت بایدن اراده فشار بر اسرائیل ندارد. در حالیکه بلینکن، در سفر خود به تلآویو گفت که در تلاش است تا مسیر جدیدی برای آتشبس هم در جنوب لبنان و هم در غزه ایجاد کند، گالانت بیان کرد اسرائیل به عملیات سیستماتیک خود علیه حزبالله ادامه خواهد داد تا ساکنین شمال اسرائیل به خانههای خود بازگردند. در مذاکرات این هفته نیز اسرائیل پیشنهاد آتشبس لبنان را رد کرد و هوکشتاین مجبور شد از طرف لبنانی بخواهد که آتشبس را بهصورت یکجانبه بپذیرند. لبنان و حزبالله هم این را نپذیرفتند.
🔸 علاوه بر این نکات، تأکید بر خواستههای مذکور برای نتانیاهو یک بازی دو سر برد است. اگر با آن موافقت شود، اسراییل پیروزی راهبردی بزرگی کسب میکند. اگر هم با آنها مخالفت گردد، نتانیاهو میتواند روزهای باقیمانده به انتخابات را به امید پیروزی ترامپ سپری کند، بنابراین دلیلی ندارد تسلیم فشارهای دیپلماتیک آمریکا شود.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️اجلاس اسمره؛ تلاش مصر برای نفوذ در شاخ آفریقا
◼️ عروبه 24 –لبنان
📝خالد محمود
#رویة_العربیة
🔹اجلاس سهجانبه مصر، سومالی و اریتره در اکتبر گذشته به میزبانی اسمره، پایتخت اریتره برگزار شد. برگزاری این اجلاس در میانه تنشهای روز افزون میان سومالی و اتیوپی بر سر توافق دریایی غیرقانونی اتیوپی با منطقه خودمختار سومالیلند، نشان از شکلگیری یک اتحاد سهجانبه در مقابل اتیوپی بهمنظور اعمال فشار بر این کشور دارد. هرچند سومالی اعلام کرده است که این نشست صرفاً برای همکاری میان سه کشور و فارغ از هرگونه تلاش برای تحریک آدیسآبابا بوده اما در بیانیه پایانی نشست به وضوح به جاهطلبیهای اتیوپی اشاره و بر «احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها» تأکید شده است.
🔹مصر نیز که در موضوع سد النهضه و مسائل مرتبط با مدیریت آب رود نیل با اتیوپی دچار اختلاف است، نسبت به جلوگیری از جاهطلبیهای اتیوپی برای خروج از وضعیت جغرافیاییاش به عنوان کشوری محصور در خشکی و دستیابی به سواحل دریای سرخ تأکید دارد. هرچند حمایت قاهره از سومالی ارتباطی با اتیوپی ندارد، اما اتیوپی حضور نظامی مصر در سومالی را تهدیدی مستقیم برای منافع ملی خود میداند.
💢بلند پروازی اتیوپی در تغییر مرز جغرافیایی خود
🔹پیشتر نخست وزیر اتیوپی بهصراحت از اهداف جاهطلبانه خود برای دسترسی به دریای سرخ سخن گفته و در اکتبر 2023 آن را «مرز طبیعی» کشورش دانسته است. او اعلام کرد که دسترسی به دریای سرخ یک «مسئله وجودی است و برای آن مبارزه خواهند کرد». اتیوپی با منطقه خودمختار سومالی لند توافقی امضا کرده که براساس آن، یک منطقه 20 کیلومتری در سواحل دریای سرخ از سوی سومالیلند برای احداث پایگاه نظامی و تجاری در اختیار اتیوپی قرار میگیرد و در مقابل، اتیوپی این منطقه را به عنوان کشوری مستقل شناسایی خواهد نمود.
💢نزاع هویتی مصر و اتیوپی
🔹اتیوپی قصد دارد از طریق جنگ، مرزهای بینالمللی را تغییر دهد. هدف سیاسی آن از ساخت سد «النهضه» نیز تسلط بر آبهای رود نیل و ایفای نقش رهبری در حوضه نیل و شاخ آفریقا است. این موضوع تضادی جدی با مصر ایجاد کرده است؛ چراکه آنچه برای اتیوپی یک ضرورت وجودی است، برای مصر یک تهدید وجودی تلقی میشود. این اختلاف به منازعهای هویتی بین دو کشور تبدیل شده است.
🔹نشست سران کشورهای حوزه نیل که قرار بود در ماه جاری با موضوع سد النهضه در اوگاندا برگزار شود، به دلیل این اختلافات ایجاد شده به اوایل سال آینده موکول شد. توافق تاریخی که در سال 2010 میان کشورهای حوزه نیل شامل اتیوپی، روآندا، اوگاندا، تانزانیا و بوروندی درباره مدیریت عادلانه و پایدار آب رودخانه به امضاء رسیده بود بهرغم عدم پذیرش توسط مصر و سودان و مخالفت مصر، اجرایی شد. وزیر آبیاری و منابع آب مصر بهصراحت اعلام کرد کشورش این توافق را به رسمیت نمیشناسد و آن را «اقدامات یکجانبه» توصیف کرد.
💢نتیجه گیری
🔹مجموعه این اتفاقات باعث شده است وقوع درگیری نظامی میان مصر و اتیوپی قطعی باشد چنانکه رهبران مصر اعلام کردهاند برای حفاظت از سهم آب رود نیل حاضرند از زور استفاده کنند. با این وجود، اتیوپی سد النهضه را پروژهای ضروری برای توسعه ملی میداند و خود را به عنوان بازیگری مسئول و آیندهنگر معرفی میکند. این دیدگاه با روایتی که مصر از سد النهضه بهعنوان تهدیدی علیه امنیت ملی خود دارد، متفاوت است.
✅ علی رغم همه این مسائل بهنظر میرسد قاهره همچنان میتواند از ابزارهای دیپلماتیک و نظامی خود برای مقابله با چالشهای منطقهای استفاده کند و با رد راهحل نظامی، به دنبال گسترش نفوذ خود به عنوان نیروی مؤثر در شاخ آفریقا است تا اتیوپی را در محدوده جغرافیایی خود نگاه دارد.
✅ اندیشکده تهران✅
✅ @InstituteTehran
◼️ عروبه 24 –لبنان
📝خالد محمود
#رویة_العربیة
🔹اجلاس سهجانبه مصر، سومالی و اریتره در اکتبر گذشته به میزبانی اسمره، پایتخت اریتره برگزار شد. برگزاری این اجلاس در میانه تنشهای روز افزون میان سومالی و اتیوپی بر سر توافق دریایی غیرقانونی اتیوپی با منطقه خودمختار سومالیلند، نشان از شکلگیری یک اتحاد سهجانبه در مقابل اتیوپی بهمنظور اعمال فشار بر این کشور دارد. هرچند سومالی اعلام کرده است که این نشست صرفاً برای همکاری میان سه کشور و فارغ از هرگونه تلاش برای تحریک آدیسآبابا بوده اما در بیانیه پایانی نشست به وضوح به جاهطلبیهای اتیوپی اشاره و بر «احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها» تأکید شده است.
🔹مصر نیز که در موضوع سد النهضه و مسائل مرتبط با مدیریت آب رود نیل با اتیوپی دچار اختلاف است، نسبت به جلوگیری از جاهطلبیهای اتیوپی برای خروج از وضعیت جغرافیاییاش به عنوان کشوری محصور در خشکی و دستیابی به سواحل دریای سرخ تأکید دارد. هرچند حمایت قاهره از سومالی ارتباطی با اتیوپی ندارد، اما اتیوپی حضور نظامی مصر در سومالی را تهدیدی مستقیم برای منافع ملی خود میداند.
💢بلند پروازی اتیوپی در تغییر مرز جغرافیایی خود
🔹پیشتر نخست وزیر اتیوپی بهصراحت از اهداف جاهطلبانه خود برای دسترسی به دریای سرخ سخن گفته و در اکتبر 2023 آن را «مرز طبیعی» کشورش دانسته است. او اعلام کرد که دسترسی به دریای سرخ یک «مسئله وجودی است و برای آن مبارزه خواهند کرد». اتیوپی با منطقه خودمختار سومالی لند توافقی امضا کرده که براساس آن، یک منطقه 20 کیلومتری در سواحل دریای سرخ از سوی سومالیلند برای احداث پایگاه نظامی و تجاری در اختیار اتیوپی قرار میگیرد و در مقابل، اتیوپی این منطقه را به عنوان کشوری مستقل شناسایی خواهد نمود.
💢نزاع هویتی مصر و اتیوپی
🔹اتیوپی قصد دارد از طریق جنگ، مرزهای بینالمللی را تغییر دهد. هدف سیاسی آن از ساخت سد «النهضه» نیز تسلط بر آبهای رود نیل و ایفای نقش رهبری در حوضه نیل و شاخ آفریقا است. این موضوع تضادی جدی با مصر ایجاد کرده است؛ چراکه آنچه برای اتیوپی یک ضرورت وجودی است، برای مصر یک تهدید وجودی تلقی میشود. این اختلاف به منازعهای هویتی بین دو کشور تبدیل شده است.
🔹نشست سران کشورهای حوزه نیل که قرار بود در ماه جاری با موضوع سد النهضه در اوگاندا برگزار شود، به دلیل این اختلافات ایجاد شده به اوایل سال آینده موکول شد. توافق تاریخی که در سال 2010 میان کشورهای حوزه نیل شامل اتیوپی، روآندا، اوگاندا، تانزانیا و بوروندی درباره مدیریت عادلانه و پایدار آب رودخانه به امضاء رسیده بود بهرغم عدم پذیرش توسط مصر و سودان و مخالفت مصر، اجرایی شد. وزیر آبیاری و منابع آب مصر بهصراحت اعلام کرد کشورش این توافق را به رسمیت نمیشناسد و آن را «اقدامات یکجانبه» توصیف کرد.
💢نتیجه گیری
🔹مجموعه این اتفاقات باعث شده است وقوع درگیری نظامی میان مصر و اتیوپی قطعی باشد چنانکه رهبران مصر اعلام کردهاند برای حفاظت از سهم آب رود نیل حاضرند از زور استفاده کنند. با این وجود، اتیوپی سد النهضه را پروژهای ضروری برای توسعه ملی میداند و خود را به عنوان بازیگری مسئول و آیندهنگر معرفی میکند. این دیدگاه با روایتی که مصر از سد النهضه بهعنوان تهدیدی علیه امنیت ملی خود دارد، متفاوت است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔆 یک روز تا پایان؛ نظرسنجیها کدام نامزد را برنده انتخابات آمریکا میدانند؟
#تحلیل_کوتاه
🔹 یک روز مانده به برگزاری انتخابات آمریکا، دونالد ترامپ در میانگین نظرسنجیهای ۵ ایالت از ۷ ایالت چرخشی پیشتاز است. در دو هفتۀ گذشته، او توانست فاصله خود را در سطح ملی و ایالتهای چرخشی با کامالا هریس کمتر کند. با این وجود رقابت نزدیک و زیر یکدرصدی دو نامزد همچنان سرنوشت انتخابات را در هالهای از ابهام نگه داشته است.
🔸 ترامپ در ایالت آریزونا، به طور میانگین با بیش از ۲٪ اختلاف از هریس در نظرسنجیها پیش است. در میان نظرسنجیهای قابل اعتمادتر، اطلس اینتل، در آخرین نظرسنجی خود تخمین زده است که ترامپ با اختلاف ۵٪ هریس را شکست خواهد داد. مؤسسه یوگاو ترامپ را با اختلاف ۱٪ پیشتاز و نظرسنجی ماریست کالج با همین میزان اختلاف ترامپ را برنده ایالت دانسته است. تعداد اندکی از نظرسنجیها نیز در ۲۰ روز گذشته هریس را پیروز آریزونا اعلام کردهاند.
🔸 در ایالت کارولینای شمالی، رقابت نزدیکتر است و ترامپ تنها با ۱.۳٪ از هریس در میانگین نظرسنجیها پیش است. نظرسنجی اطلس اینتل ترامپ را با ۴٪ اختلاف پیروز این ایالت میداند. موسسه کالج امرسون نیز با ۲٪ اختلاف به نفع ترامپ نتایج را تخمین زده است. ماریست کالج و اینسایدر ادونتج هم با همین میزان فاصله، ترامپ را برنده کارولینای شمالی میدانند؛ اما نظرسنجی سی ان ان پیشبینی میکند که هریس با اختلاف ۱٪ ترامپ را شکست دهد.
🔸 وضعیت دو نامزد در جورجیا مشابه کارولینای شمالی است و ترامپ با ۱.۵٪ اختلاف به طور میانگین از هریس پیش است. مؤسسه یوگاو پیشبینی کرده ترامپ در این ایالت با ۲٪ اختلاف پیروز خواهد شد. سی ان ان نیز ترامپ را با ۱٪ اختلاف پیروز جورجیا میداند. نطرسنجی مورنینگ کانسالت هم با ۱.۵٪ فاصله، ترامپ را پیشتاز این ایالت میداند. تنها نظرسنجیهای ماریست کالج و دیتا فور پراگرس هریس را با ۱٪ اختلاف جلوتر از ترامپ میدانند.
🔸 در ایالت نوادا، ترامپ توانست در هفته اخیر، اندکی از هریس(به میزان پنج دهمدرصد) پیشی بگیرد. نظرسنجیهای مطرح نیز آمارهای متضادی را نشان میدهند. در حالی که مؤسسۀ اینسایدر ادونتج آرای دو نامزد را برابر اعلام کردهاست، نظرسنجی سی ان ان ترامپ را با ۱٪ اختلاف و موسسه یوگاو و امرسون کالج هریس را با همین میزان پیشتاز ایالت نشان میدهند.
🔸 در سه ایالت چرخشی شمالی (پنسیلوانیا، میشیگان و ویسکانسین) رقابت بسیار نزدیکتری میان دو نامزد برقرار است. در ایالت بسیار حساس پنسیلوانیا، به طور میانگین ترامپ تنها با دو دهمدرصد اختلاف از هریس پیش است. در این ایالت نیز همچون نوادا، تفاوت تخمین نظرسنجیها بسیار بالاست. مؤسسه یوگاو، هریس را با ۲٪ اختلاف، پیشتاز نشان میدهد و نظرسنجی دانشگاه کوئینیپیاک، ترامپ را با ۱٪ اختلاف جلوتر میداند. واشنگتن پست نیز در نظرسنجی خود، هریس را با همین اختلاف پیشتاز ایالت اعلام کرده و نظرسنجی سی ان ان نیز وضعیت دو نامزد را برابر دانسته و آخرین نظرسنجی نیویورک تایمز نیز ترامپ را با ۱٪ فاصله برنده این ایالت نشان داده است.
🔸 در دو ایالت میشیگان و ویسکانسین هریس به ترتیب با میانگینهای ۰.۸٪ از ترامپ جلوتر است. در ایالت میشیگان، نظرسنجی واشنگتن پست نشان میدهد که هریس با ۱٪ از ترامپ جلوتر است. نظرسنجی یوگاو نیز با ۲٪ اخلاف هریس را پیروز میشیگان میداند. نظرسنجی امرسون کالج برخلاف نظرسنجیهای قبلی، ترامپ را با ۱٪ اختلاف برنده اعلام کرده است. در ایالت ویسکانسین نیز نظرسنجیهای واشنگتن پست، سی ان ان، یوگاو و ماریست کالج هریس را به عنوان برنده پیشبینی کردهاند. تنها نظرسنجیهای مورنینگ کانسالت و کالج امرسون ترامپ را با ۱٪ اختلاف پیشتاز نشان دادهاند. نظرسنجی نیویورک تایمز نیز هریس را با ۳٪ اختلاف پیروز ویسکانسین میداند. هرچند که همین نظرسنجی، ترامپ را جلوتر از هریس در میشیگان نشان میدهد.
✅ در صورتی که میانگین نظرسنجیها درست باشد، ترامپ در ۵ ایالت کلیدی پیروز و سرانجام رئیسجمهور خواهد شد. هرچند که در ایالتهایی همچون نوادا و پنسیلوانیا رقابت به حدی نزدیک است که احتمال خطای نظرسنجیها بالا میرود. اخیرا یک نظرسنجی هم خبر از پیشتازی هریس در ایالت جمهوریخواه آیووا داده است. البته از آنجا که سایر نظرسنجیها این ایالت را با اختلاف بالا به نفع ترامپ نشان دادهاند، بعید است هریس در آن پیروز گردد. ایالت پنسیلوانیا برای هر دو نامزد بسیار حیاتی است. از یک سو، هریس که در دو ایالت میشیگان و ویسکانسین پیشتاز است، تنها با پیروزی در پنسیلوانیا میتواند برنده انتخابات شود. از سوی دیگر، ترامپ با پیشتازی خود در سه ایالت کارولینای شمالی، جورجیا و آریزونا در شرایطی است که اگر تنها یکی از ایالتهای چرخشی شمالی را بدست آورد، پیروز انتخابات خواهد گردید.
✅ اندیشکده تهران✅
✅ @InstituteTehran
#تحلیل_کوتاه
🔹 یک روز مانده به برگزاری انتخابات آمریکا، دونالد ترامپ در میانگین نظرسنجیهای ۵ ایالت از ۷ ایالت چرخشی پیشتاز است. در دو هفتۀ گذشته، او توانست فاصله خود را در سطح ملی و ایالتهای چرخشی با کامالا هریس کمتر کند. با این وجود رقابت نزدیک و زیر یکدرصدی دو نامزد همچنان سرنوشت انتخابات را در هالهای از ابهام نگه داشته است.
🔸 ترامپ در ایالت آریزونا، به طور میانگین با بیش از ۲٪ اختلاف از هریس در نظرسنجیها پیش است. در میان نظرسنجیهای قابل اعتمادتر، اطلس اینتل، در آخرین نظرسنجی خود تخمین زده است که ترامپ با اختلاف ۵٪ هریس را شکست خواهد داد. مؤسسه یوگاو ترامپ را با اختلاف ۱٪ پیشتاز و نظرسنجی ماریست کالج با همین میزان اختلاف ترامپ را برنده ایالت دانسته است. تعداد اندکی از نظرسنجیها نیز در ۲۰ روز گذشته هریس را پیروز آریزونا اعلام کردهاند.
🔸 در ایالت کارولینای شمالی، رقابت نزدیکتر است و ترامپ تنها با ۱.۳٪ از هریس در میانگین نظرسنجیها پیش است. نظرسنجی اطلس اینتل ترامپ را با ۴٪ اختلاف پیروز این ایالت میداند. موسسه کالج امرسون نیز با ۲٪ اختلاف به نفع ترامپ نتایج را تخمین زده است. ماریست کالج و اینسایدر ادونتج هم با همین میزان فاصله، ترامپ را برنده کارولینای شمالی میدانند؛ اما نظرسنجی سی ان ان پیشبینی میکند که هریس با اختلاف ۱٪ ترامپ را شکست دهد.
🔸 وضعیت دو نامزد در جورجیا مشابه کارولینای شمالی است و ترامپ با ۱.۵٪ اختلاف به طور میانگین از هریس پیش است. مؤسسه یوگاو پیشبینی کرده ترامپ در این ایالت با ۲٪ اختلاف پیروز خواهد شد. سی ان ان نیز ترامپ را با ۱٪ اختلاف پیروز جورجیا میداند. نطرسنجی مورنینگ کانسالت هم با ۱.۵٪ فاصله، ترامپ را پیشتاز این ایالت میداند. تنها نظرسنجیهای ماریست کالج و دیتا فور پراگرس هریس را با ۱٪ اختلاف جلوتر از ترامپ میدانند.
🔸 در ایالت نوادا، ترامپ توانست در هفته اخیر، اندکی از هریس(به میزان پنج دهمدرصد) پیشی بگیرد. نظرسنجیهای مطرح نیز آمارهای متضادی را نشان میدهند. در حالی که مؤسسۀ اینسایدر ادونتج آرای دو نامزد را برابر اعلام کردهاست، نظرسنجی سی ان ان ترامپ را با ۱٪ اختلاف و موسسه یوگاو و امرسون کالج هریس را با همین میزان پیشتاز ایالت نشان میدهند.
🔸 در سه ایالت چرخشی شمالی (پنسیلوانیا، میشیگان و ویسکانسین) رقابت بسیار نزدیکتری میان دو نامزد برقرار است. در ایالت بسیار حساس پنسیلوانیا، به طور میانگین ترامپ تنها با دو دهمدرصد اختلاف از هریس پیش است. در این ایالت نیز همچون نوادا، تفاوت تخمین نظرسنجیها بسیار بالاست. مؤسسه یوگاو، هریس را با ۲٪ اختلاف، پیشتاز نشان میدهد و نظرسنجی دانشگاه کوئینیپیاک، ترامپ را با ۱٪ اختلاف جلوتر میداند. واشنگتن پست نیز در نظرسنجی خود، هریس را با همین اختلاف پیشتاز ایالت اعلام کرده و نظرسنجی سی ان ان نیز وضعیت دو نامزد را برابر دانسته و آخرین نظرسنجی نیویورک تایمز نیز ترامپ را با ۱٪ فاصله برنده این ایالت نشان داده است.
🔸 در دو ایالت میشیگان و ویسکانسین هریس به ترتیب با میانگینهای ۰.۸٪ از ترامپ جلوتر است. در ایالت میشیگان، نظرسنجی واشنگتن پست نشان میدهد که هریس با ۱٪ از ترامپ جلوتر است. نظرسنجی یوگاو نیز با ۲٪ اخلاف هریس را پیروز میشیگان میداند. نظرسنجی امرسون کالج برخلاف نظرسنجیهای قبلی، ترامپ را با ۱٪ اختلاف برنده اعلام کرده است. در ایالت ویسکانسین نیز نظرسنجیهای واشنگتن پست، سی ان ان، یوگاو و ماریست کالج هریس را به عنوان برنده پیشبینی کردهاند. تنها نظرسنجیهای مورنینگ کانسالت و کالج امرسون ترامپ را با ۱٪ اختلاف پیشتاز نشان دادهاند. نظرسنجی نیویورک تایمز نیز هریس را با ۳٪ اختلاف پیروز ویسکانسین میداند. هرچند که همین نظرسنجی، ترامپ را جلوتر از هریس در میشیگان نشان میدهد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔵 رشد اقتصادی در سایه بیطرفی در شکافهای ژئوپولیتیک
♦️اساندپی گلوبال
📝ناتان هانت
#اکوتهران
🔻تجارت به شکل فزایندهای در حال تبدیل شدن به ابزار حکمرانی است. «حمایتگری» در کنار رقابتهای ژئوپولیتیک منجر به ایجاد موانعی در مسیر تجارت شده که در دوره پس از برتونوودز بیسابقه بوده است. با اینهمه، همین مسئله میتواند فرصتهایی را برای آربیتراژ فراهم کند. برخی اقتصادهای در حال ظهور بر بیطرفی میان دشمنان ژئوپولیتیک اصرار ورزیده اند و همین موقعیت زمینه تجارت با دو طرف یک مناقشه را برای آنها فراهم کرده است؛ در برخی موارد این تجارت در قالب واسطهگری و در برخی موارد، استفاده از واردات ارزان برای صادرات با حاشیه سود بیشتر است. این کشورها را میتوان دولتهای آستانهای (liminal states) نامید، چرا که جایگاه و موقعیتشان در آستانه و مرز دو سمت تعریف میشود.
🔹رشد اقتصادی ویتنام از رهگذر تجارت با کشورها در دو سمت شکاف ژئوپولیتیک افزایش یافته است و پیش بینی میشود که باتکای صادرات قدرتمند، رشدی ۶ درصدی در سال جاری تجربه نماید. ویتنام به عنوان دومین مبدا واردات کانتینری ایالات متحده سهم خود را از بازار در سال گذشته از ۸.۲ به ۸.۷ درصد رساند که این افزایش با توجه به افزایش برون سپاری تولید محصولات الکترونیک، کفش و پوشاک پدیدار شد.
🔹براساس دادههای ارزیابی شاخص مدیران خرید که توسط «اساندپی گلوبال» انجام پذیرفته، ۳۷ درصد از تولیدکنندگان در ویتنام در ۱۲ ماه گذشته افزایش تقاضای ناشی از بازسپاری (reshoring) را تایید نموده اند. برخی از شرکتهای چینی در حال سرمایهگذاری در شرکتهای ویتنامی و ساختن واحدهای تولیدی در این کشور هستند که هدف تعرفههای ایالات متحده و اتحادیه اروپا در خصوص کالاهای چینی قرار نمیگیرد.
🔸مکزیک نیز به سبب مجاورت جغرافیایی از موقعیت دولت آستانهای برخوردار است. براساس دادههای بررسی پیشگفته، بیشتر شرکتهای مکزیکی به موجب روند نزدیکسپاری (nearshoring) انتظار رشد در سال جاری را دارند. این رقم در خصوص صنایع ماشینآلات و تعمیرات ۸۲ درصد، تجهیزات الکتریکی و الکترونیکی ۷۴ درصد و محصولات شیمیایی و دارویی ۵۳ درصد بوده است.
🔸مکزیک همچنین سرمایهگذاری وسیعی از سوی شرکتهای خودروسازی چینی به خود جذب نموده است. با همه این خوشبینی، رشد اقتصادی مکزیک کندتر از روندهای عمومی رشد در اقتصادهای نوظهور است. «اساندپی گلوبال» بخشی از این کندی را ناشی از نگرانیهای موجود در خصوص نتیجه انتخابات آمریکا میداند. در اینجاست که یکی از نگرانیهای دولتهای غیرمتعهد ظهور مییابد؛ چرا که آنها ممکن است مزایای خود را به سبب اعمال محدودیتهای تجاری توسط یک بازار وسیع از دست بدهند.
🔹ترکیه سومین مثال از دولتهای آستانهای است که تجارت خود را با طرفهای مناقشه در محیط همسایگی به توازن و موازات ادامه داده است. تجارت ترکیه با روسیه در سایه اعمال محدودیتهای تجاری توسط ایالات متحده، اروپا و متحدان آنها به سبب جنگ اوکراین رشد نموده است.
🔹ترکیه به شکل قابلتوجهی در واردات گاز طبیعی از طریق خط لوله با هدف صادرات مجدد به کشورهای جنوب اروپا فعال شده است. در واقع، بخش قابلتوجهی از گاز صادراتی ترکیه از روسیه فراهم میشود و شرکتهای اروپایی علیرغم اینکه تمایل به خرید گاز از روسیه ندارند، صادرات مجدد گاز از ترکیه را به راحتی میپذیرند؛ چرا که منطقا این گاز میتواند منشاهای متعددی داشته باشد. در مقابل، ترکیه تامینکنندهای کلیدی در محصولات و قطعات تولیدی در غرب برای روسیه گردیده است.
✅ اندیشکده تهران✅
✅ @InstituteTehran
♦️اساندپی گلوبال
📝ناتان هانت
#اکوتهران
🔻تجارت به شکل فزایندهای در حال تبدیل شدن به ابزار حکمرانی است. «حمایتگری» در کنار رقابتهای ژئوپولیتیک منجر به ایجاد موانعی در مسیر تجارت شده که در دوره پس از برتونوودز بیسابقه بوده است. با اینهمه، همین مسئله میتواند فرصتهایی را برای آربیتراژ فراهم کند. برخی اقتصادهای در حال ظهور بر بیطرفی میان دشمنان ژئوپولیتیک اصرار ورزیده اند و همین موقعیت زمینه تجارت با دو طرف یک مناقشه را برای آنها فراهم کرده است؛ در برخی موارد این تجارت در قالب واسطهگری و در برخی موارد، استفاده از واردات ارزان برای صادرات با حاشیه سود بیشتر است. این کشورها را میتوان دولتهای آستانهای (liminal states) نامید، چرا که جایگاه و موقعیتشان در آستانه و مرز دو سمت تعریف میشود.
🔹رشد اقتصادی ویتنام از رهگذر تجارت با کشورها در دو سمت شکاف ژئوپولیتیک افزایش یافته است و پیش بینی میشود که باتکای صادرات قدرتمند، رشدی ۶ درصدی در سال جاری تجربه نماید. ویتنام به عنوان دومین مبدا واردات کانتینری ایالات متحده سهم خود را از بازار در سال گذشته از ۸.۲ به ۸.۷ درصد رساند که این افزایش با توجه به افزایش برون سپاری تولید محصولات الکترونیک، کفش و پوشاک پدیدار شد.
🔹براساس دادههای ارزیابی شاخص مدیران خرید که توسط «اساندپی گلوبال» انجام پذیرفته، ۳۷ درصد از تولیدکنندگان در ویتنام در ۱۲ ماه گذشته افزایش تقاضای ناشی از بازسپاری (reshoring) را تایید نموده اند. برخی از شرکتهای چینی در حال سرمایهگذاری در شرکتهای ویتنامی و ساختن واحدهای تولیدی در این کشور هستند که هدف تعرفههای ایالات متحده و اتحادیه اروپا در خصوص کالاهای چینی قرار نمیگیرد.
🔸مکزیک نیز به سبب مجاورت جغرافیایی از موقعیت دولت آستانهای برخوردار است. براساس دادههای بررسی پیشگفته، بیشتر شرکتهای مکزیکی به موجب روند نزدیکسپاری (nearshoring) انتظار رشد در سال جاری را دارند. این رقم در خصوص صنایع ماشینآلات و تعمیرات ۸۲ درصد، تجهیزات الکتریکی و الکترونیکی ۷۴ درصد و محصولات شیمیایی و دارویی ۵۳ درصد بوده است.
🔸مکزیک همچنین سرمایهگذاری وسیعی از سوی شرکتهای خودروسازی چینی به خود جذب نموده است. با همه این خوشبینی، رشد اقتصادی مکزیک کندتر از روندهای عمومی رشد در اقتصادهای نوظهور است. «اساندپی گلوبال» بخشی از این کندی را ناشی از نگرانیهای موجود در خصوص نتیجه انتخابات آمریکا میداند. در اینجاست که یکی از نگرانیهای دولتهای غیرمتعهد ظهور مییابد؛ چرا که آنها ممکن است مزایای خود را به سبب اعمال محدودیتهای تجاری توسط یک بازار وسیع از دست بدهند.
🔹ترکیه سومین مثال از دولتهای آستانهای است که تجارت خود را با طرفهای مناقشه در محیط همسایگی به توازن و موازات ادامه داده است. تجارت ترکیه با روسیه در سایه اعمال محدودیتهای تجاری توسط ایالات متحده، اروپا و متحدان آنها به سبب جنگ اوکراین رشد نموده است.
🔹ترکیه به شکل قابلتوجهی در واردات گاز طبیعی از طریق خط لوله با هدف صادرات مجدد به کشورهای جنوب اروپا فعال شده است. در واقع، بخش قابلتوجهی از گاز صادراتی ترکیه از روسیه فراهم میشود و شرکتهای اروپایی علیرغم اینکه تمایل به خرید گاز از روسیه ندارند، صادرات مجدد گاز از ترکیه را به راحتی میپذیرند؛ چرا که منطقا این گاز میتواند منشاهای متعددی داشته باشد. در مقابل، ترکیه تامینکنندهای کلیدی در محصولات و قطعات تولیدی در غرب برای روسیه گردیده است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔆پاسخ قطر به چالشهای جهانی؛ تنوعبخشی به توافقات امنیتی
#تحلیل_کوتاه
🔹 قطر طی دو هفته اخیر تفاهمنامههای امنیتی متعددی با کشورهای ایتالیا (احداث پایگاه آموزشی در دوحه)، قزاقستان (مبارزه با جرم و جنایت) و آلمان (آموزش و تبادل تجربیات امنیتی) منعقد نمود. در این رابطه ذکر برخی نکات حائز اهمیت است.
💢 راهبرد خرید امنیت
🔸 کشورهای کوچک حاشیه جنوبی خلیج فارس از بدو شکلگیری، به دلیل مواجهه با محدودیتهایی از جمله وسعت و جمعیت کم و قرارگیری در موقعیت مهم ژئوپلتیک، برای جبران تنگناهای خود و تأمین امنیت، استراتژی اتکا به منابع امنیتی خارجی را در پیش گرفتند. ایفای نقش منبع امنیت در اواخر قرن بیستم به بریتانیا واگذار شده بود و پس از آن، با ورود آمریکا به منطقه، این نقش به واشنگتن انتقال یافت.
🔸 آمریکا در هر شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس حضور نظامی مستقیم داشته و برای دستکم دو دهه تأمینکننده بلامنازع امنیت این کشورها به شمار میرفت. این رویه، اما، در سالهای اخیر با قدرتی بسیار کمتر از گذشته دنبال میشود و دلایل آن را باید در هر دو سمت ماجرا؛ هم در واشنگتن و هم در کشورهای جنوب خلیج فارس جستجو کرد.
💢 کاهش اعتماد به ایالت متحده
🔸 سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا از زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ تغییرات مهمی را تجربه کرده است؛ راهبرد آمریکا در بسیاری از موارد متحول شده و بهعنوان مثال، حضور نظامی مستقیم واشنگتن در افغانستان پایان یافته است. در سوی دیگر جهان، اما، افزایش عمق استراتژیک تا مرزهای چین برای آمریکا اهمیت بیشتری یافته و میتوان چنین تبیین کرد که در این دوره سیاست خارجی آمریکا با یک تحول پارادایمی، بهجای خاورمیانه بر جنوب شرق آسیا متمرکز شده است. این مسئله سبب شد تا کشورهای حوزه خلیج فارس به این نتیجه برسند که مانند گذشته قادر به اتکای صرف به توان نظامی آمریکا نخواهند بود.
💢نقاط عطف سیاست دفاعی قطر
🔸 در رابطه با کشور قطر این موضوع ابعاد پیچیدهتری نیز به خود گرفته است. در ابتدای امر، تغییر سیاست خارجی آمریکا در زمان ترامپ و عدم تمایل دولت بایدن به ورود مستقیم به تنشهای خاورمیانه، حاکمان قطر را متقاعد کرد تا به فکر شرکای امنیتی دیگری نیز باشند تا در بلندمدت از تأمین امنیت سرزمین خود باز نمانند.
🔸 با این حال، نقاط عطف دیگری نیز در این تصمیم از جانب دوحه نقش داشته است. در حقیقت، تغییر رویکرد یک کشور یکشبه اتفاق نمیافتد و مجموعهای از رویدادها سبب بازبینی در تاکتیکها و استراتژیها خواهند شد؛ قطر پس از آنکه در سال ۲۰۱۷ از جانب همسایگان خود تحریم شد، سیاست برقراری امنیت چندجانبه و کاهش وابستگی مطلق به یک قدرت خارجی را با اراده بیشتری دنبال کرد. بهعبارت دیگر، راهبرد کلی دفاعی قطر، برقراری توازن میان شرکای امنیتی است تا در مواقع بحرانی تنها به یک قدرت متکی نباشد.
💢 تنوعبخشی به شرکای نظامی و امنیتی
🔸 در حال حاضر، باوجود آنکه بزرگترین پایگاه هوایی آمریکا در منطقه (العدید) در قطر واقع شده و دوحه متحد اصلی خارج از ناتو ایالات متحده به شمار میرود، اما از برقراری روابط نظامی با دیگر کشورها نیز غافل نمانده است. ارتش قطر طی توافقات امنیتی اخیر خود اکنون شناورهای دفاعی خود را از ایتالیا، سیستمهای ضدپهپاد و جنگندههای رافال را از فرانسه، تانکهای دفاع پیشرفته لئوپارد 2A7 را از آلمان، جتهای جنگنده BAE Hawk را از بریتانیا و خودروهای زرهی و قایقهای نظامی بدون سرنشین را از ترکیه خریداری میکند.
🔸 در سایه تحولات جدید و با شروع جنگ غزه، سیاست عدم اتکای صرف به آمریکا حتی بیش از گذشته در قطر شدت گرفته است؛ دوحه به دنبال ایفای نقشی است که اولاً روابط خود با حماس را همچنان حفظ کند، مانع از آن شود که از خاک کشورش برای حملات علیه ایران استفاده شود و نیز ناگزیر از اقدامی بر ضد آرمان فلسطین نباشد. چنین مواردی تنها در صورتی امکانپذیر است که انحصار تأمین امنیت قطر در اختیار ایالات متحده نبوده و سیاستگذاران دوحه قادر به اتخاذ تصمیماتی مستقل باشند.
💢جمعبندی
✅ بهنظر میرسد قطر، باوجود آنکه در هماهنگی با آمریکا در حال میانجیگری در بحران اخیر غزه است و همکاری امنیتی اخیر آن با برخی کشورها ماهیتاً جایگزینی برای روابط نظامی و امنیتی با ایالات متحده نیست اما بهگونهای هوشمندانه فضایی را ایجاد کرده است تا در خلال آن قادر به اقدامات خودمختار و در مواردی مغایر با تمایلات رهبران ایالات متحده آمریکا باشد.
✅ اندیشکده تهران✅
✅ @InstituteTehran
#تحلیل_کوتاه
🔹 قطر طی دو هفته اخیر تفاهمنامههای امنیتی متعددی با کشورهای ایتالیا (احداث پایگاه آموزشی در دوحه)، قزاقستان (مبارزه با جرم و جنایت) و آلمان (آموزش و تبادل تجربیات امنیتی) منعقد نمود. در این رابطه ذکر برخی نکات حائز اهمیت است.
💢 راهبرد خرید امنیت
🔸 کشورهای کوچک حاشیه جنوبی خلیج فارس از بدو شکلگیری، به دلیل مواجهه با محدودیتهایی از جمله وسعت و جمعیت کم و قرارگیری در موقعیت مهم ژئوپلتیک، برای جبران تنگناهای خود و تأمین امنیت، استراتژی اتکا به منابع امنیتی خارجی را در پیش گرفتند. ایفای نقش منبع امنیت در اواخر قرن بیستم به بریتانیا واگذار شده بود و پس از آن، با ورود آمریکا به منطقه، این نقش به واشنگتن انتقال یافت.
🔸 آمریکا در هر شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس حضور نظامی مستقیم داشته و برای دستکم دو دهه تأمینکننده بلامنازع امنیت این کشورها به شمار میرفت. این رویه، اما، در سالهای اخیر با قدرتی بسیار کمتر از گذشته دنبال میشود و دلایل آن را باید در هر دو سمت ماجرا؛ هم در واشنگتن و هم در کشورهای جنوب خلیج فارس جستجو کرد.
💢 کاهش اعتماد به ایالت متحده
🔸 سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا از زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ تغییرات مهمی را تجربه کرده است؛ راهبرد آمریکا در بسیاری از موارد متحول شده و بهعنوان مثال، حضور نظامی مستقیم واشنگتن در افغانستان پایان یافته است. در سوی دیگر جهان، اما، افزایش عمق استراتژیک تا مرزهای چین برای آمریکا اهمیت بیشتری یافته و میتوان چنین تبیین کرد که در این دوره سیاست خارجی آمریکا با یک تحول پارادایمی، بهجای خاورمیانه بر جنوب شرق آسیا متمرکز شده است. این مسئله سبب شد تا کشورهای حوزه خلیج فارس به این نتیجه برسند که مانند گذشته قادر به اتکای صرف به توان نظامی آمریکا نخواهند بود.
💢نقاط عطف سیاست دفاعی قطر
🔸 در رابطه با کشور قطر این موضوع ابعاد پیچیدهتری نیز به خود گرفته است. در ابتدای امر، تغییر سیاست خارجی آمریکا در زمان ترامپ و عدم تمایل دولت بایدن به ورود مستقیم به تنشهای خاورمیانه، حاکمان قطر را متقاعد کرد تا به فکر شرکای امنیتی دیگری نیز باشند تا در بلندمدت از تأمین امنیت سرزمین خود باز نمانند.
🔸 با این حال، نقاط عطف دیگری نیز در این تصمیم از جانب دوحه نقش داشته است. در حقیقت، تغییر رویکرد یک کشور یکشبه اتفاق نمیافتد و مجموعهای از رویدادها سبب بازبینی در تاکتیکها و استراتژیها خواهند شد؛ قطر پس از آنکه در سال ۲۰۱۷ از جانب همسایگان خود تحریم شد، سیاست برقراری امنیت چندجانبه و کاهش وابستگی مطلق به یک قدرت خارجی را با اراده بیشتری دنبال کرد. بهعبارت دیگر، راهبرد کلی دفاعی قطر، برقراری توازن میان شرکای امنیتی است تا در مواقع بحرانی تنها به یک قدرت متکی نباشد.
💢 تنوعبخشی به شرکای نظامی و امنیتی
🔸 در حال حاضر، باوجود آنکه بزرگترین پایگاه هوایی آمریکا در منطقه (العدید) در قطر واقع شده و دوحه متحد اصلی خارج از ناتو ایالات متحده به شمار میرود، اما از برقراری روابط نظامی با دیگر کشورها نیز غافل نمانده است. ارتش قطر طی توافقات امنیتی اخیر خود اکنون شناورهای دفاعی خود را از ایتالیا، سیستمهای ضدپهپاد و جنگندههای رافال را از فرانسه، تانکهای دفاع پیشرفته لئوپارد 2A7 را از آلمان، جتهای جنگنده BAE Hawk را از بریتانیا و خودروهای زرهی و قایقهای نظامی بدون سرنشین را از ترکیه خریداری میکند.
🔸 در سایه تحولات جدید و با شروع جنگ غزه، سیاست عدم اتکای صرف به آمریکا حتی بیش از گذشته در قطر شدت گرفته است؛ دوحه به دنبال ایفای نقشی است که اولاً روابط خود با حماس را همچنان حفظ کند، مانع از آن شود که از خاک کشورش برای حملات علیه ایران استفاده شود و نیز ناگزیر از اقدامی بر ضد آرمان فلسطین نباشد. چنین مواردی تنها در صورتی امکانپذیر است که انحصار تأمین امنیت قطر در اختیار ایالات متحده نبوده و سیاستگذاران دوحه قادر به اتخاذ تصمیماتی مستقل باشند.
💢جمعبندی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔴جمهوریخواهان کنترل سنا را به دست گرفتند
🔸 با شمارش آرای انتخاباتی در ۲۴ ایالت، جمهوریخواهان توانستند با کسب ۵۱ کرسی، اکثریت سنا را کسب کنند. دموکراتها نیز ۴۲ کرسی را بدست آوردهاند و هنوز تکلیف ۷ کرسی مشخص نیست.
✅ اندیشکده تهران✅
✅ @InstituteTehran
🔸 با شمارش آرای انتخاباتی در ۲۴ ایالت، جمهوریخواهان توانستند با کسب ۵۱ کرسی، اکثریت سنا را کسب کنند. دموکراتها نیز ۴۲ کرسی را بدست آوردهاند و هنوز تکلیف ۷ کرسی مشخص نیست.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🟢 بروزرسانی نتایج انتخابات ریاستجمهوری
🔴ترامپ: ۲۴۸
🔵هریس: ۲۱۶
🔸 هریس در ایالتهای غیرچرخشی، رودآیلند، نیوهمپشایر و مین پیروز شد. همچنین یک الکترال از حوزه انتخاباتی اول نبراسکا کسب کرد.
🔸 ترامپ نیز یک الکترال از حوزه انتخاباتی دوم در ایالت دموکرات مین و حوزه انتخاباتی اول در ایالت نبراسکا را کسب کرد.
🔸 از ایالتهای غیرچرخشی، تنها نتیجه ایالت مینهسوتا (دموکرات) اعلام نشده است.
🔸با شمارش ۹۸٪ ارا، دونالد ترامپ با ۵۰.۸٪ رأی در مقابل هریس با ۴۸.۳٪، در ایالت چرخشی جورجیا با ۱۶ الکترال پیروز شد. هم اکنون ترامپ تنها ۲۲ الکترال تا پیروزی فاصله دارد.
✅ اندیشکده تهران✅
✅ @InstituteTehran
🔴ترامپ: ۲۴۸
🔵هریس: ۲۱۶
🔸 هریس در ایالتهای غیرچرخشی، رودآیلند، نیوهمپشایر و مین پیروز شد. همچنین یک الکترال از حوزه انتخاباتی اول نبراسکا کسب کرد.
🔸 ترامپ نیز یک الکترال از حوزه انتخاباتی دوم در ایالت دموکرات مین و حوزه انتخاباتی اول در ایالت نبراسکا را کسب کرد.
🔸 از ایالتهای غیرچرخشی، تنها نتیجه ایالت مینهسوتا (دموکرات) اعلام نشده است.
🔸با شمارش ۹۸٪ ارا، دونالد ترامپ با ۵۰.۸٪ رأی در مقابل هریس با ۴۸.۳٪، در ایالت چرخشی جورجیا با ۱۶ الکترال پیروز شد. هم اکنون ترامپ تنها ۲۲ الکترال تا پیروزی فاصله دارد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔴 ترامپ در ایالت پنسیلوانیا نیز پیروز شد
🔸با شمارش نزدیک به ۹۱٪ برگههای رأی در پنسیلوانیا، ترامپ ۵۱.۲۴٪ و هریس ۴۷.۸۰٪ آراء را کسب کردند. بدین ترتیب ترامپ توانست در این ایالت با ۱۹ رأی الکترال به پیروزی برسد. ترامپ اکنون تنها به ۳ رأی الکترال برای پیروزی نیاز دارد.
✅ اندیشکده تهران✅
✅ @InstituteTehran
🔸با شمارش نزدیک به ۹۱٪ برگههای رأی در پنسیلوانیا، ترامپ ۵۱.۲۴٪ و هریس ۴۷.۸۰٪ آراء را کسب کردند. بدین ترتیب ترامپ توانست در این ایالت با ۱۹ رأی الکترال به پیروزی برسد. ترامپ اکنون تنها به ۳ رأی الکترال برای پیروزی نیاز دارد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔴دونالد ترامپ، چهل و هفتمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا شد
🔸 به نقل از خبرگزاری فاکسنیوز (نزدیک به جمهوریخواهان) با شمارش نزدیک به ۹۰٪ آرا در ایالت ویسکانسین ترامپ با ۵۱.۳۳٪ در برابر هریس با ۴۷.۲۲٪ توانست ۱۰ رأی الکترال این ایالت را کسب کرده و چهل و هفتمین رئیسجمهور آمریکا شود. با پیروزی در این ایالت، الکترالهای ترامپ به عدد ۲۷۷ رسید.
🔸 هریس نیز در ایالت مینهسوتا پیروز شد و الکترالهای او به عدد ۲۲۶ رسید.
🔸طبق اعلام خبرگزاری فاکسنیوز تنها ایالتهای چرخشی میشیگان، نوادا و آریزونا هنوز نتایج نهایی را منتشر نکردهاند. گرچه ایالت غیرچرخشی و جمهوریخواه آلاسکا (۳ رای الکترال) نیز نتایج نهایی را اعلام نکرده است اما نتایج فعلی به نفع ترامپ است. ترامپ هم اکنون در تمامی چهار ایالت باقیمانده دیگر پیشتاز است و با توجه به حدنصاب ۲۷۰ الکترال، وی عملا رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا شده است.
✅ اندیشکده تهران✅
✅ @InstituteTehran
🔸 به نقل از خبرگزاری فاکسنیوز (نزدیک به جمهوریخواهان) با شمارش نزدیک به ۹۰٪ آرا در ایالت ویسکانسین ترامپ با ۵۱.۳۳٪ در برابر هریس با ۴۷.۲۲٪ توانست ۱۰ رأی الکترال این ایالت را کسب کرده و چهل و هفتمین رئیسجمهور آمریکا شود. با پیروزی در این ایالت، الکترالهای ترامپ به عدد ۲۷۷ رسید.
🔸 هریس نیز در ایالت مینهسوتا پیروز شد و الکترالهای او به عدد ۲۲۶ رسید.
🔸طبق اعلام خبرگزاری فاکسنیوز تنها ایالتهای چرخشی میشیگان، نوادا و آریزونا هنوز نتایج نهایی را منتشر نکردهاند. گرچه ایالت غیرچرخشی و جمهوریخواه آلاسکا (۳ رای الکترال) نیز نتایج نهایی را اعلام نکرده است اما نتایج فعلی به نفع ترامپ است. ترامپ هم اکنون در تمامی چهار ایالت باقیمانده دیگر پیشتاز است و با توجه به حدنصاب ۲۷۰ الکترال، وی عملا رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا شده است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️ چین در حال گسترش نفوذ خود در منابع معدنی است
◼️ نشریه اکونومیست
#اکوتهران
🔻شماره اخیر «اکونومیست» در یادداشتی به گسترش نفوذ چین در حوزه منابع معدنی پرداخته است. با توجه به کربنزدایی از اقتصاد جهانی و مسئله ایجاد مراکز داده بزرگ برای مدلهای پیشرفتهتر هوش مصنوعی، جهان به مقدار بسیار زیادی از محصولات معدنی نیاز خواهد داشت و برای چین مهم است که دست بالا را در دسترسی به مواد معدنی داشته باشد. از این روست که در سال گذشته، شرکتهای چینی فارغ از خرید سهام خرد و غیر مدیریتی در چهارگوشه دنیا، قریب به ۱۶ میلیارد دلار در معادن خارجی سرمایهگذاری کردند. این رقم سه برابر بیشتر از سرمایهگذاری ۵ میلیارد دلاری سال گذشته در همین بخش است.
🔹در یک ماه گذشته دستکم چهار مورد برنامه سرمایهگذاری کلان چین در صنایع معدنی اعلام شده است: ۱- برنامه سرمایهگذاری بیش از ۵ میلیارد دلاری در یک معدن مس افغانستان؛ ۲- برنامه سرمایهگذاری یک میلیارد دلاری «زیجین» در یک معدن طلا در غنا؛ ۳- تعهد گروهی از شرکتهای چینی برای سرمایهگذاری ۵ میلیارد دلاری در معادن زامبیا ظرف ۵ سال آینده؛ ۴- برنامه «چینالکو» برای خریداری سهم بزرگترین معدن مس فیلیپین.
🔹شرکتهای معدنی چینی سهمی کلان و رو به رشد از منابع معدنی جهان را در اختیار دارند؛ اعم از نزدیک به نیمی از نیکل و لیتیوم، بیش از دو پنجم کبالت و یک پنجم مس که بیشتر این منابع در خارج از چین استخراج میشود. الگوی خرجکرد متاخر چینیها نشان میدهد که آنها میکوشند نفوذ خود بر منابع معدنی جهان را گسترش دهند و در میان فلزات، به عنوان فلزی اساسی در برقیسازی تمرکز بر مس است.
🔹در سال ۲۰۲۳، معادن مس قریب به سه پنجم سرمایهگذاریهای خارجی چین را در حوزه معدنی شامل میشدند. در سال گذشته یک شرکت چینی اعلام نمود که معدن مسی را در بوتسوانا به ارزش ۲ میلیارد دلار خریداری میکند و با سرمایهگذاری ۸۰۰ میلیون دلار در آن، تولید را به دو برابر میرساند. همزمان، سایر شرکتهای معدنی چینی به سرمایهگذاری در مواد لازم برای باتری خودروهای برقی ادامه داده اند و شرکت «گانفنگ لیتیوم» که مالک معادن متعددی از آرژانتین تا استرالیاست، سهم شریک خود را در یکی از بزرگترین معادن لیتیوم مالی خریداری کرد.
🔹به لطف همین سرمایهگذاریها «زیجین» با گستره فعالیت از صربستان تا سورینام سال گذشته معادل سه پنجم ارزندهترین شرکت معدنی جهان یعنی «بیاچپی» مس تولید کرده و اکنون نیز به دنبال فتح بازار لیتیوم است. ارزش این شرکت در پنج سال گذشته ۵۰۰ درصد رشد کرده و به ۶۰ میلیارد دلار رسیده که بیشتر از ارزش «ویل»، ابرشرکت معدنی برزیل، است.
🔹شرکت «سیاماوسی» نیز با حمایت دولت چین یکی از پروژههای بزرگ کبالت در جمهوری دموکراتیک کنگو را در اختیار گرفته و در حال حاضر مبدل به بزرگترین تولیدکننده این فلز گردیده است. علیرغم اینکه بخشی از آنچه شرکتهای معدنی چین در خارج از کشور حفاری میکنند در سرزمین مبدا باقی مانده و یا راه به بازارهای غربی پیدا میکند، کماکان سهم قابلتوجهی از خروجی معدنی چین در خارج از کشور با زنجیره تامین خارجی تولیدکنندگان محصولاتی همچون باتری و پنل خورشیدی در هم تنیده شده است و عمده سنگهای معدنی به چین حمل میشوند.
🔹در مواد معدنی فرآوری شده، چین عرضهکننده حدود ۶۰ درصد از لیتیوم باتری، ۶۵ درصد از نیکل، ۷۰ درصد از کبالت و حدود ۹۰ درصد از عناصر کمیاب همچون نئودیموم است. در ۹ ماهه ابتدایی سال جاری چین ۱۲ درصد بیشتر مس، ۲۱ درصد بیشتر کبالت و ۲۰ درصد بیشتر بوکسیت نسبت به سال گذشته وارد نموده است و همه این سنگهای معدنی در واقع پایه تولید صنعتی-معدنی چین را به عنوان بزرگترین صنعت معدنی در جهان را به وقفه تغذیه میکنند.
🔹تسلط بیشتر چین بر منابع معدنی جهان، به نگرانیها در غرب -بالاخص ایالات متحده- درباره وابستگی به رقیب راهبردی خود دامن زده است. آمریکا بیش از نیمی از مواد معدنی مورد نیاز خود را وارد میکند و چین یکی از تامینکنندگان عمده این کشور است. لذا سیاستمدارانی که به دنبال تقویت صنایع تولیدی آمریکا در داخل هستند، با گذشت زمان دریافته اند که هدف آنها ممکن است با عدم دسترسی به فلزات پایه در کارخانههای جدید پیشنهادی آنها به بن بست بخورد.
🔸بازتاب این نگرانی را میتوان در اظهارات کامالا هریس در خلال تبلیغات انتخاباتی خود دید که از ضرورت انبارش مواد معدنی به منظور کسب اطمینان از امنیت ملی و اقتصادی ایالات متحده سخن گفت؛ هدفی که به نظر میرسد مورد اقبال هر دو حزب باشد. با اینهمه، «اکونومیست» شراکت امنیت معدنی با متحدان و توسعه معادن داخلی را ابزاری به مراتب تاثیرگذارتر در موضوع مورد بحث میداند.
✅ اندیشکده تهران✅
✅ @InstituteTehran
◼️ نشریه اکونومیست
#اکوتهران
🔻شماره اخیر «اکونومیست» در یادداشتی به گسترش نفوذ چین در حوزه منابع معدنی پرداخته است. با توجه به کربنزدایی از اقتصاد جهانی و مسئله ایجاد مراکز داده بزرگ برای مدلهای پیشرفتهتر هوش مصنوعی، جهان به مقدار بسیار زیادی از محصولات معدنی نیاز خواهد داشت و برای چین مهم است که دست بالا را در دسترسی به مواد معدنی داشته باشد. از این روست که در سال گذشته، شرکتهای چینی فارغ از خرید سهام خرد و غیر مدیریتی در چهارگوشه دنیا، قریب به ۱۶ میلیارد دلار در معادن خارجی سرمایهگذاری کردند. این رقم سه برابر بیشتر از سرمایهگذاری ۵ میلیارد دلاری سال گذشته در همین بخش است.
🔹در یک ماه گذشته دستکم چهار مورد برنامه سرمایهگذاری کلان چین در صنایع معدنی اعلام شده است: ۱- برنامه سرمایهگذاری بیش از ۵ میلیارد دلاری در یک معدن مس افغانستان؛ ۲- برنامه سرمایهگذاری یک میلیارد دلاری «زیجین» در یک معدن طلا در غنا؛ ۳- تعهد گروهی از شرکتهای چینی برای سرمایهگذاری ۵ میلیارد دلاری در معادن زامبیا ظرف ۵ سال آینده؛ ۴- برنامه «چینالکو» برای خریداری سهم بزرگترین معدن مس فیلیپین.
🔹شرکتهای معدنی چینی سهمی کلان و رو به رشد از منابع معدنی جهان را در اختیار دارند؛ اعم از نزدیک به نیمی از نیکل و لیتیوم، بیش از دو پنجم کبالت و یک پنجم مس که بیشتر این منابع در خارج از چین استخراج میشود. الگوی خرجکرد متاخر چینیها نشان میدهد که آنها میکوشند نفوذ خود بر منابع معدنی جهان را گسترش دهند و در میان فلزات، به عنوان فلزی اساسی در برقیسازی تمرکز بر مس است.
🔹در سال ۲۰۲۳، معادن مس قریب به سه پنجم سرمایهگذاریهای خارجی چین را در حوزه معدنی شامل میشدند. در سال گذشته یک شرکت چینی اعلام نمود که معدن مسی را در بوتسوانا به ارزش ۲ میلیارد دلار خریداری میکند و با سرمایهگذاری ۸۰۰ میلیون دلار در آن، تولید را به دو برابر میرساند. همزمان، سایر شرکتهای معدنی چینی به سرمایهگذاری در مواد لازم برای باتری خودروهای برقی ادامه داده اند و شرکت «گانفنگ لیتیوم» که مالک معادن متعددی از آرژانتین تا استرالیاست، سهم شریک خود را در یکی از بزرگترین معادن لیتیوم مالی خریداری کرد.
🔹به لطف همین سرمایهگذاریها «زیجین» با گستره فعالیت از صربستان تا سورینام سال گذشته معادل سه پنجم ارزندهترین شرکت معدنی جهان یعنی «بیاچپی» مس تولید کرده و اکنون نیز به دنبال فتح بازار لیتیوم است. ارزش این شرکت در پنج سال گذشته ۵۰۰ درصد رشد کرده و به ۶۰ میلیارد دلار رسیده که بیشتر از ارزش «ویل»، ابرشرکت معدنی برزیل، است.
🔹شرکت «سیاماوسی» نیز با حمایت دولت چین یکی از پروژههای بزرگ کبالت در جمهوری دموکراتیک کنگو را در اختیار گرفته و در حال حاضر مبدل به بزرگترین تولیدکننده این فلز گردیده است. علیرغم اینکه بخشی از آنچه شرکتهای معدنی چین در خارج از کشور حفاری میکنند در سرزمین مبدا باقی مانده و یا راه به بازارهای غربی پیدا میکند، کماکان سهم قابلتوجهی از خروجی معدنی چین در خارج از کشور با زنجیره تامین خارجی تولیدکنندگان محصولاتی همچون باتری و پنل خورشیدی در هم تنیده شده است و عمده سنگهای معدنی به چین حمل میشوند.
🔹در مواد معدنی فرآوری شده، چین عرضهکننده حدود ۶۰ درصد از لیتیوم باتری، ۶۵ درصد از نیکل، ۷۰ درصد از کبالت و حدود ۹۰ درصد از عناصر کمیاب همچون نئودیموم است. در ۹ ماهه ابتدایی سال جاری چین ۱۲ درصد بیشتر مس، ۲۱ درصد بیشتر کبالت و ۲۰ درصد بیشتر بوکسیت نسبت به سال گذشته وارد نموده است و همه این سنگهای معدنی در واقع پایه تولید صنعتی-معدنی چین را به عنوان بزرگترین صنعت معدنی در جهان را به وقفه تغذیه میکنند.
🔹تسلط بیشتر چین بر منابع معدنی جهان، به نگرانیها در غرب -بالاخص ایالات متحده- درباره وابستگی به رقیب راهبردی خود دامن زده است. آمریکا بیش از نیمی از مواد معدنی مورد نیاز خود را وارد میکند و چین یکی از تامینکنندگان عمده این کشور است. لذا سیاستمدارانی که به دنبال تقویت صنایع تولیدی آمریکا در داخل هستند، با گذشت زمان دریافته اند که هدف آنها ممکن است با عدم دسترسی به فلزات پایه در کارخانههای جدید پیشنهادی آنها به بن بست بخورد.
🔸بازتاب این نگرانی را میتوان در اظهارات کامالا هریس در خلال تبلیغات انتخاباتی خود دید که از ضرورت انبارش مواد معدنی به منظور کسب اطمینان از امنیت ملی و اقتصادی ایالات متحده سخن گفت؛ هدفی که به نظر میرسد مورد اقبال هر دو حزب باشد. با اینهمه، «اکونومیست» شراکت امنیت معدنی با متحدان و توسعه معادن داخلی را ابزاری به مراتب تاثیرگذارتر در موضوع مورد بحث میداند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔆 نمایشگاه بینالمللی واردات چین: اهداف و ظرفیتها
#تحلیل_کوتاه
🔹نمایشگاه بین المللی واردات چین (CIIE) به عنوان یکی از مهمترین رویدادهای تجاری دنیا مانند هفت سال گذشته از تاریخ ۵ تا ۱۰ نوامبر در شهر شانگهای برگزار میشود. این نمایشگاه با هدف معرفی بازارهای داخلی چین به شرکتهای خارجی و افزایش مصرف داخلی برگزار میگردد. این نمایشگاه اولین نمونه از نمایشگاهها در سطح ملی با موضوع واردات است و از این منظر، ابتکاری جالب توجه محسوب میشود؛ چرا که حتی پیشرفتهترین کشورهای غربی هم برای معرفی ظرفیتهای وارداتی خود به رقبای خارجی چنین رویدادی را در چنین سطحی برگزار نمیکنند.
💢 اهداف پیدا و پنهان
🔸اهداف پیدا و پنهان مختلفی برای برگزاری این نمایشگاه میتوان متصور شد، اما چین عمدتاً در راستای سیاست کاهش مازاد تجاری با شرکای تجاری این رویداد را برگزار مینماید؛ رهبران سیاسی این کشور تلاش دارند فراتر از صرف واردات کالاهای مصرفی و کشاورزی، این کشور را به یک ابرقدرت تولیدی در زنجیره صنعتی جامع و متنوع با دنیا (از طریق تعمیق ارتباط شرکا و ذینفعان داخلی و خارجی) تبدیل نمایند و از این طریقُ پویایی روند رشد و توسعه اقتصادی این کشور را حفظ کنند؛
🔸در عین حال، برخلاف روند نسبتاً غالب حمایتگرایی تجاری و اقتصادی کشورها در سالهای اخیر که به ویژه با ظهور ترامپ در سراسر دنیا حاکم شد، اقدامات این چنینی در تلاشاند تا پیام و تعهد صریح چین به جهانی شدن و تجارت آزاد را به سراسر دنیا مخابره کنند.
🔸علاوه بر این، چینیها در سالهای اخیر همواره بر سهیمکردن دیگر ملل در فرآیند رشد و توسعه اقتصادی خود با حجم عظیم ذخیره ارزی بیش از ۳ تریلیون دلاری، تجارت سالانه کالایی بیش از ۵ تریلیون دلاری و توان خدمات فنی و مهندسی تأکید داشتهاند. ضرب المثل جالبی هم در ادبيات چینیها با این مضمون وجود دارد: «وقتی همه هیزم به آتش بریزند، شعلهها ارتفاع بالاتری میگیرند.»
🔸نمایشگاه بین المللی واردات چین به دنیا این پیام را میدهد که این کشور نه تنها مایل به فروش است، بلکه مایل به خرید محصولات و خدمات از جهان است. سهم واردات چین در تجارت خارجی ۴.۵۴ تریلیون دلاری نه ماه نخست سال ۲۰۲۴ این کشور ۴۲ درصد بوده است و در این خصوص، هرکشوری در نمایشگاه بین المللی واردات چین میتواند ظرفیت ارائه کالا و خدمات خود به بازار چین را مورد سنجش قرار دهد.
💢 ایران و نمایشگاه واردات چین
🔸همکاری نمایشگاهی، یکی از پیشنهادهای ثابت طرف چینی به کشورمان بدون هیچگونه ملاحظه تحریمی در این سالها بوده است. به نظر میرسد که سهم بردن از کیک رشد و توسعه چینی، ابتکاری مجزا از سوی ایران را طلب میکند و محدود کردن مناسبات دو کشور به صادرات سنتی (صادرات پای مرغ، میگو، زعفران یا صنایع دستی) و یا حتی فروش نفت یکی از ابتداییترین روندها در تعاملات آتی دو کشور باشد. در واقع، لازم است از فرصت این نمایشگاه برای افزایش کیفیت و تنوع سبد صادراتی کشورمان با عرضه کالاهای دانش بنیان و خدمات جدید و پیوند زنجیرههای تأمین دو کشور بهره برد.
✅ تداوم رشد و توسعه اقتصادی چین و سرمایهگذاریهای داخلی و حتی خارجی این کشور نیازمند واردات کالا، تجهیزات و خدمات از تمامی نقاط دنیا است. برآوردها نشان می دهد که چین در ۱۵ سال آتی به ۳۰ تریلیون دلار کالا و ۱۰ تریلیون دلار خدمات نیاز خواهد داشت؛ منطقی است که تعاملات تجاری دو کشور و به ویژه صادرات ایران به چین در یک چارچوب قاعدهمندتر برای سهم بری بیشتر از این ارقام قابلتوجه خیز بردارد.
✅ اندیشکده تهران✅
✅ @InstituteTehran
#تحلیل_کوتاه
🔹نمایشگاه بین المللی واردات چین (CIIE) به عنوان یکی از مهمترین رویدادهای تجاری دنیا مانند هفت سال گذشته از تاریخ ۵ تا ۱۰ نوامبر در شهر شانگهای برگزار میشود. این نمایشگاه با هدف معرفی بازارهای داخلی چین به شرکتهای خارجی و افزایش مصرف داخلی برگزار میگردد. این نمایشگاه اولین نمونه از نمایشگاهها در سطح ملی با موضوع واردات است و از این منظر، ابتکاری جالب توجه محسوب میشود؛ چرا که حتی پیشرفتهترین کشورهای غربی هم برای معرفی ظرفیتهای وارداتی خود به رقبای خارجی چنین رویدادی را در چنین سطحی برگزار نمیکنند.
💢 اهداف پیدا و پنهان
🔸اهداف پیدا و پنهان مختلفی برای برگزاری این نمایشگاه میتوان متصور شد، اما چین عمدتاً در راستای سیاست کاهش مازاد تجاری با شرکای تجاری این رویداد را برگزار مینماید؛ رهبران سیاسی این کشور تلاش دارند فراتر از صرف واردات کالاهای مصرفی و کشاورزی، این کشور را به یک ابرقدرت تولیدی در زنجیره صنعتی جامع و متنوع با دنیا (از طریق تعمیق ارتباط شرکا و ذینفعان داخلی و خارجی) تبدیل نمایند و از این طریقُ پویایی روند رشد و توسعه اقتصادی این کشور را حفظ کنند؛
🔸در عین حال، برخلاف روند نسبتاً غالب حمایتگرایی تجاری و اقتصادی کشورها در سالهای اخیر که به ویژه با ظهور ترامپ در سراسر دنیا حاکم شد، اقدامات این چنینی در تلاشاند تا پیام و تعهد صریح چین به جهانی شدن و تجارت آزاد را به سراسر دنیا مخابره کنند.
🔸علاوه بر این، چینیها در سالهای اخیر همواره بر سهیمکردن دیگر ملل در فرآیند رشد و توسعه اقتصادی خود با حجم عظیم ذخیره ارزی بیش از ۳ تریلیون دلاری، تجارت سالانه کالایی بیش از ۵ تریلیون دلاری و توان خدمات فنی و مهندسی تأکید داشتهاند. ضرب المثل جالبی هم در ادبيات چینیها با این مضمون وجود دارد: «وقتی همه هیزم به آتش بریزند، شعلهها ارتفاع بالاتری میگیرند.»
🔸نمایشگاه بین المللی واردات چین به دنیا این پیام را میدهد که این کشور نه تنها مایل به فروش است، بلکه مایل به خرید محصولات و خدمات از جهان است. سهم واردات چین در تجارت خارجی ۴.۵۴ تریلیون دلاری نه ماه نخست سال ۲۰۲۴ این کشور ۴۲ درصد بوده است و در این خصوص، هرکشوری در نمایشگاه بین المللی واردات چین میتواند ظرفیت ارائه کالا و خدمات خود به بازار چین را مورد سنجش قرار دهد.
💢 ایران و نمایشگاه واردات چین
🔸همکاری نمایشگاهی، یکی از پیشنهادهای ثابت طرف چینی به کشورمان بدون هیچگونه ملاحظه تحریمی در این سالها بوده است. به نظر میرسد که سهم بردن از کیک رشد و توسعه چینی، ابتکاری مجزا از سوی ایران را طلب میکند و محدود کردن مناسبات دو کشور به صادرات سنتی (صادرات پای مرغ، میگو، زعفران یا صنایع دستی) و یا حتی فروش نفت یکی از ابتداییترین روندها در تعاملات آتی دو کشور باشد. در واقع، لازم است از فرصت این نمایشگاه برای افزایش کیفیت و تنوع سبد صادراتی کشورمان با عرضه کالاهای دانش بنیان و خدمات جدید و پیوند زنجیرههای تأمین دو کشور بهره برد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️رقابت الجزایر و مراکش بر سر انتقال گاز نیجریه به اروپا
◼️نشریه لکم- مراکش
#رویة_العربیة
🔸آفریقا بهعنوان قارهای سرشار از منابع فسیلی، به صحنه رقابت شدید میان دو پروژه بزرگ خط لوله گاز، به رهبری الجزایر و مراکش تبدیل شده که هدف آنها تأمین نیازهای بازار اروپا است. جنگ اوکراین در سال ۲۰۲۲ منجر به اوجگیری این رقابت شد، زیرا هر یک از طرفین در تلاشاند تا خود را بهعنوان جایگزین آفریقایی برای گاز روسیه به اروپا مطرح نمایند. این رقابت که یکی از پیامدهای جانبی ناشی از تنشهای میان دو کشور است، تأثیر قابلتوجهی بر دیپلماسی آفریقایی گذاشته است. با وجود اهداف متعدد مطرحشده از سوی این دو کشور، هر دو پروژه هنوز در مرحله نظری و مطالعات امکانسنجی باقیمانده و هیچ اقدام عملیاتی بر روی زمین انجام نشده است.
💢پروژه انتقال گاز الجزایر
🔹پروژه انتقال گاز از مسیر الجزایر قدیمیترین پروژهای است که در سال ۲۰۰۱ از طریق یک توافقنامه اولیه بین الجزایر و نیجریه مطرح شد. برآوردها نشان میدهد هزینه این پروژه بین ۱۰ تا ۲۰ میلیارد دلار خواهد بود. این خط لوله که حدود ۴۲۰۰ کیلومتر طول دارد از میادین گازی نیجریه آغاز و پس از عبور از نیجر به الجزایر میرسد و سپس از سواحل الجزایر از طریق دو مسیر زیردریایی (Medgas برای اسپانیا و TransMed برای ایتالیا) به اروپا متصل میشود. طبق پیشبینیها میشود سالانه تا ۳۰ میلیارد مترمکعب گاز به اروپا صادر کند.
💢پروژه رقیب: خط لوله گاز نیجریه – مراکش (NMGP)
🔹پادشاه مراکش در سفر خود به نیجریه در سال 2016 پیشنهاد احداث خط لوله گاز نیجریه-مراکش (NMGP) را به رئیسجمهور این کشور ارائه داد. هزینه این پروژه حدود ۲۵ میلیارد دلار برآورد شده و طول آن تقریباً ۵۶۰۰ کیلومتر است که از سواحل یازده کشور عبور میکند و به مراکش میرسدو از طریق خط لوله گاز مراکش-اروپا به اسپانیا متصل میشود و پیشبینی میشود سالانه حدود ۱۸ میلیارد مترمکعب گاز به اروپا صادر کند.
🔹وزیر امور خارجه مراکش در اعلام رسمی پروژه که در این کشور به «خط لوله گاز آفریقا-آتلانتیک» معروف است، تأکید کرد که این پروژه «بزرگترین پروژه زیربنایی در آفریقا» است. چشمانداز آفریقایی که توسط رباط پایتخت مراکش اتخاذ شده، بر خطوط گاز موجود در غرب آفریقا که نیجریه را به بنین، توگو و غنا متصل میکند، متکی است. وجود ذخایر گازی در میدان "Grand Tortue Ahmeem" (GTA) واقع در سواحل سنگال و موریتانی نیز به عنوان یک نقطه مثبت برای پروژه مراکش تلقی میشود، با این وجود، استفاده از این میدان با چالشهای قانونی و سیاسی متعددی مواجه است.
💢نتیجهگیری
🔹با وجود اینکه نیجریه با ۵.۲ تریلیون متر مکعب ذخایر اثباتشده نهمین دارنده ذخایر گاز جهان بهشمار میرود اما توانایی آن در تأمین نیازهای گاز اروپا همچنان محل سؤال است. بیثباتی مداوم در منطقه دلتای نیجر و حکمرانی ضعیف مانع بهرهبرداری کامل از این پتانسیل میشود و دسترسی پایدار به منابع نیجریه را تضمین نمیکند.
✅ کشورهای مختلف و شرکتهای بزرگ انرژی پس از جنگ اوکراین ترجیح میدهند که باتوجه به وابستگیپذیری واردات بلند مدت از طریق خط لوله، و همچنین مزیت الانجی در عقد قراردادهای منعطفتر به سمت واردات الانجی حرکت کنند. همچنین، از دیگر دشواریهای پیش روی این پروژهها، حرکت بازار اروپا به سمت کربنزدایی تا سال ۲۰۵۰ و سختگیری در برابر مصرف سوختهای فسیلی است.
✅ اندیشکده تهران✅
✅ @InstituteTehran
◼️نشریه لکم- مراکش
#رویة_العربیة
🔸آفریقا بهعنوان قارهای سرشار از منابع فسیلی، به صحنه رقابت شدید میان دو پروژه بزرگ خط لوله گاز، به رهبری الجزایر و مراکش تبدیل شده که هدف آنها تأمین نیازهای بازار اروپا است. جنگ اوکراین در سال ۲۰۲۲ منجر به اوجگیری این رقابت شد، زیرا هر یک از طرفین در تلاشاند تا خود را بهعنوان جایگزین آفریقایی برای گاز روسیه به اروپا مطرح نمایند. این رقابت که یکی از پیامدهای جانبی ناشی از تنشهای میان دو کشور است، تأثیر قابلتوجهی بر دیپلماسی آفریقایی گذاشته است. با وجود اهداف متعدد مطرحشده از سوی این دو کشور، هر دو پروژه هنوز در مرحله نظری و مطالعات امکانسنجی باقیمانده و هیچ اقدام عملیاتی بر روی زمین انجام نشده است.
💢پروژه انتقال گاز الجزایر
🔹پروژه انتقال گاز از مسیر الجزایر قدیمیترین پروژهای است که در سال ۲۰۰۱ از طریق یک توافقنامه اولیه بین الجزایر و نیجریه مطرح شد. برآوردها نشان میدهد هزینه این پروژه بین ۱۰ تا ۲۰ میلیارد دلار خواهد بود. این خط لوله که حدود ۴۲۰۰ کیلومتر طول دارد از میادین گازی نیجریه آغاز و پس از عبور از نیجر به الجزایر میرسد و سپس از سواحل الجزایر از طریق دو مسیر زیردریایی (Medgas برای اسپانیا و TransMed برای ایتالیا) به اروپا متصل میشود. طبق پیشبینیها میشود سالانه تا ۳۰ میلیارد مترمکعب گاز به اروپا صادر کند.
💢پروژه رقیب: خط لوله گاز نیجریه – مراکش (NMGP)
🔹پادشاه مراکش در سفر خود به نیجریه در سال 2016 پیشنهاد احداث خط لوله گاز نیجریه-مراکش (NMGP) را به رئیسجمهور این کشور ارائه داد. هزینه این پروژه حدود ۲۵ میلیارد دلار برآورد شده و طول آن تقریباً ۵۶۰۰ کیلومتر است که از سواحل یازده کشور عبور میکند و به مراکش میرسدو از طریق خط لوله گاز مراکش-اروپا به اسپانیا متصل میشود و پیشبینی میشود سالانه حدود ۱۸ میلیارد مترمکعب گاز به اروپا صادر کند.
🔹وزیر امور خارجه مراکش در اعلام رسمی پروژه که در این کشور به «خط لوله گاز آفریقا-آتلانتیک» معروف است، تأکید کرد که این پروژه «بزرگترین پروژه زیربنایی در آفریقا» است. چشمانداز آفریقایی که توسط رباط پایتخت مراکش اتخاذ شده، بر خطوط گاز موجود در غرب آفریقا که نیجریه را به بنین، توگو و غنا متصل میکند، متکی است. وجود ذخایر گازی در میدان "Grand Tortue Ahmeem" (GTA) واقع در سواحل سنگال و موریتانی نیز به عنوان یک نقطه مثبت برای پروژه مراکش تلقی میشود، با این وجود، استفاده از این میدان با چالشهای قانونی و سیاسی متعددی مواجه است.
💢نتیجهگیری
🔹با وجود اینکه نیجریه با ۵.۲ تریلیون متر مکعب ذخایر اثباتشده نهمین دارنده ذخایر گاز جهان بهشمار میرود اما توانایی آن در تأمین نیازهای گاز اروپا همچنان محل سؤال است. بیثباتی مداوم در منطقه دلتای نیجر و حکمرانی ضعیف مانع بهرهبرداری کامل از این پتانسیل میشود و دسترسی پایدار به منابع نیجریه را تضمین نمیکند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
اندیشکده تهران | Tehran Institute
🔆 یک روز تا پایان؛ نظرسنجیها کدام نامزد را برنده انتخابات آمریکا میدانند؟ #تحلیل_کوتاه 🔹 یک روز مانده به برگزاری انتخابات آمریکا، دونالد ترامپ در میانگین نظرسنجیهای ۵ ایالت از ۷ ایالت چرخشی پیشتاز است. در دو هفتۀ گذشته، او توانست فاصله خود را در سطح…
🔆 انتخابات آمریکا؛ ترامپ چگونه پیروز شد؟
#تحلیل_کوتاه
🔹 با نهاییشدن نتایج انتخابات در اکثر ایالتها و پیشتازی در دو ایالت باقیمانده (آریزونا و نوادا)، به نظر میرسد ترامپ توانسته است قاطعانه با ۳۱۲ الکترال در برابر هریس با ۲۲۶ الکترال چهل و هفتمین رئیسجمهور آمریکا شود. او نه تنها توانست ایالتهای چرخشی را که در ۲۰۲۰ از دست داده بود (میشیگان، پنسیلوانیا، ویسکانسین، جورجیا و آریزونا) دوباره بدست بیاورد، بلکه در ایالت نوادا نیز که در ۲۰۱۶ شکست خورده بود پیروز شد. از این پیروزی میتوان برداشتهای متعددی داشت.
💢نظرسنجیها عملکرد بهتری داشتند
🔸 الگوی خطای نظرسنجیها در سه دهه گذشته مؤید این نکته بود که هنگامی که نظرسنجیها در یک انتخابات تخمین ضعیفی داشتند، در انتخابات بعدی آن را جبران میکردند. در انتخابات ۲۰۲۴، درصد خطای نظرسنجیها نسبت به انتخابات پیشین در سطح ملی و ایالتی تا حد زیادی کاهش پیدا کرده بود، اما در هر دو سطح برخی از آنان برنده را اشتباه پیشبینی کردند. تنها در دو ایالت جورجیا و کارولینای شمالی، نظرسنجیهای نسبتاً دقیقی وجود داشت. شمارش آرا در آریزونا همچنان ادامه دارد، اما با روند فعلی میتوان حدس زد که نظرسنجیهای این ایالت نیز موفق عمل کردهاند. بیشتر خطاها برای ایالتهای دیوار آبی بود.
💢 اقتصاد آمریکا و رأیدهندگان آمریکایی
🔸 همانطور که پیشتر در تحلیلی بیان شده بوده، شهروندان ایالتهای چرخشی، اقتصاد را مسئله نخست خود میدانستند. در نظرسنجیهای پس از رأیگیری (Exit poll) در این ایالتها اکثریت مردمی که وضعیت اقتصاد را نامساعد توصیف میکردند، گفتند که به ترامپ رأی دادهاند. به عنوان مثال در پنسیلوانیا، ۶۷٪ از مردم با چنین باوری به ترامپ و تنها ۳۰٪ به هریس رأی دادند. در کارولینای شمالی، ۵۴٪ از مردمی که وضعیت اقتصاد کشور را بد میدانستند به ترامپ و ۴۴٪ به هریس رأی دادند. در باقی ایالتهای چرخشی نیز اکثریت مردمی که وضعیت اقتصاد را نامساعد یا ضعیف توصیف کرده بودند، به ترامپ رأی دادند.
💢 افزایش حمایت محافظهکاران و میانهروها
🔸 با مقایسه نظرسنجیهای پس از رأیگیری در ۲۰۲۰ و ۲۰۲۴، متوجه سه نکته بسیار مهم میشویم:
1️⃣ علیرغم حمایت علنی جمهوریخواهان برجسته از هریس در ۲۰۲۴، میانگین میزان حمایت محافظهکاران از ترامپ نسبت به ۲۰۲۰ نزدیک به ۵٪ در ایالتهای چرخشی افزایش یافت.
2️⃣ با وجود اینکه در هر دو انتخابات، اکثریت رأیدهندگان میانهرو به نامزد دموکرات رأی دادند؛ اما سهم ترامپ از این قشر به طور قابلتوجهی افزایش یافت.
3️⃣ با توجه به اینکه اکثریت میانهروها در این ایالات به دموکراتها رأی میدهند؛ اما ترامپ در این ایالات پیروز میشود یا با اختلاف اندکی میبازد، میتوان نتیجه گرفت که ایالتهای چرخشی محافظهکاران بسیار بیشتری نسبت به لیبرالها دارند. آمار نیز چنین چیزی را نشان میدهد.
💢 جنگ غزه ضربه خود را به هریس زد
🔸 در سطح ملی، به نظر میرسد هریس توانست تقریباٌ همان میزان رأی را از مسلمانان بدست بیاورد که بایدن در ۲۰۲۰ کسب کرده بود. ۶۱٪ از مسلمانان آمریکایی به هریس رأی دادند. این رقم برای بایدن ۶۳٪ در ۲۰۲۰ بود. با این حال نظرسنجیهای پس از رأیگیری در دیربورن –جایی که بیشترین تراکم جمعیتی مسلمان در میشیگان را داراست- نشان داده است که ۴۵٪ از مسلمانان به ترامپ رأی دادند. این درحالی بود که در ۲۰۲۰، ۸۰٪ آنان به هریس رأی دادند. اگرچه هریس باز هم در شهرستان وینی –که دیربورن و دیترویت در آن واقع شدهاند- پیروز شد، اما به نظر میرسد رأی مسلمانان میشیگان به ترامپ در مجموع رأی ایالت به کمپین هریس آسیب جدی زد.
🔸 این انتخابات به دموکراتها نشان داد که عدم حمایت از جانب مسلمانان این ایالت چقدر میتواند هزینه گزافی برایشان داشته باشد. البته نباید فراموش کرد که شکست هریس در میشیگان را نمیتوان تنها با رأی مسلمانان توضیح داد. در این ایالت نیز، مسئله نخست بیش از نیمی از شهروندان اقتصاد و مهاجرت بوده است.
💢 جمعبندی
✅ این نکته صحیح است که اقتصاد، ناامنی در مرزها، جنگ غزه و... در پیروزی ترامپ نقش زیادی داشتند؛ اما لازم به ذکر است که عوامل دیگری نیز در شکست هریس دخیل بودند. هریس نتوانست آنطور که باید، خود را از دولت بایدن جدا کند. به همین خاطر چالشهای اقتصادی دوران بایدن به پای او نیز نوشته شد. او همچنین در ایجاد تصویر یک رهبر قدرتمند در ذهن رأیدهندگان ناکام و ترامپ در این امر موفق بود. تنها مزیت او در پشتیبانی افکار عمومی از حق سقط جنین و مسائل محیط زیستی بود که نتوانست به نحو خوبی آنها را برجسته کند. تمامی این عوامل انتخابات آمریکا را به پیروزی ترامپ سوق دادند.
✅ اندیشکده تهران✅
✅ @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#تحلیل_کوتاه
🔹 با نهاییشدن نتایج انتخابات در اکثر ایالتها و پیشتازی در دو ایالت باقیمانده (آریزونا و نوادا)، به نظر میرسد ترامپ توانسته است قاطعانه با ۳۱۲ الکترال در برابر هریس با ۲۲۶ الکترال چهل و هفتمین رئیسجمهور آمریکا شود. او نه تنها توانست ایالتهای چرخشی را که در ۲۰۲۰ از دست داده بود (میشیگان، پنسیلوانیا، ویسکانسین، جورجیا و آریزونا) دوباره بدست بیاورد، بلکه در ایالت نوادا نیز که در ۲۰۱۶ شکست خورده بود پیروز شد. از این پیروزی میتوان برداشتهای متعددی داشت.
💢نظرسنجیها عملکرد بهتری داشتند
🔸 الگوی خطای نظرسنجیها در سه دهه گذشته مؤید این نکته بود که هنگامی که نظرسنجیها در یک انتخابات تخمین ضعیفی داشتند، در انتخابات بعدی آن را جبران میکردند. در انتخابات ۲۰۲۴، درصد خطای نظرسنجیها نسبت به انتخابات پیشین در سطح ملی و ایالتی تا حد زیادی کاهش پیدا کرده بود، اما در هر دو سطح برخی از آنان برنده را اشتباه پیشبینی کردند. تنها در دو ایالت جورجیا و کارولینای شمالی، نظرسنجیهای نسبتاً دقیقی وجود داشت. شمارش آرا در آریزونا همچنان ادامه دارد، اما با روند فعلی میتوان حدس زد که نظرسنجیهای این ایالت نیز موفق عمل کردهاند. بیشتر خطاها برای ایالتهای دیوار آبی بود.
💢 اقتصاد آمریکا و رأیدهندگان آمریکایی
🔸 همانطور که پیشتر در تحلیلی بیان شده بوده، شهروندان ایالتهای چرخشی، اقتصاد را مسئله نخست خود میدانستند. در نظرسنجیهای پس از رأیگیری (Exit poll) در این ایالتها اکثریت مردمی که وضعیت اقتصاد را نامساعد توصیف میکردند، گفتند که به ترامپ رأی دادهاند. به عنوان مثال در پنسیلوانیا، ۶۷٪ از مردم با چنین باوری به ترامپ و تنها ۳۰٪ به هریس رأی دادند. در کارولینای شمالی، ۵۴٪ از مردمی که وضعیت اقتصاد کشور را بد میدانستند به ترامپ و ۴۴٪ به هریس رأی دادند. در باقی ایالتهای چرخشی نیز اکثریت مردمی که وضعیت اقتصاد را نامساعد یا ضعیف توصیف کرده بودند، به ترامپ رأی دادند.
💢 افزایش حمایت محافظهکاران و میانهروها
🔸 با مقایسه نظرسنجیهای پس از رأیگیری در ۲۰۲۰ و ۲۰۲۴، متوجه سه نکته بسیار مهم میشویم:
1️⃣ علیرغم حمایت علنی جمهوریخواهان برجسته از هریس در ۲۰۲۴، میانگین میزان حمایت محافظهکاران از ترامپ نسبت به ۲۰۲۰ نزدیک به ۵٪ در ایالتهای چرخشی افزایش یافت.
2️⃣ با وجود اینکه در هر دو انتخابات، اکثریت رأیدهندگان میانهرو به نامزد دموکرات رأی دادند؛ اما سهم ترامپ از این قشر به طور قابلتوجهی افزایش یافت.
3️⃣ با توجه به اینکه اکثریت میانهروها در این ایالات به دموکراتها رأی میدهند؛ اما ترامپ در این ایالات پیروز میشود یا با اختلاف اندکی میبازد، میتوان نتیجه گرفت که ایالتهای چرخشی محافظهکاران بسیار بیشتری نسبت به لیبرالها دارند. آمار نیز چنین چیزی را نشان میدهد.
💢 جنگ غزه ضربه خود را به هریس زد
🔸 در سطح ملی، به نظر میرسد هریس توانست تقریباٌ همان میزان رأی را از مسلمانان بدست بیاورد که بایدن در ۲۰۲۰ کسب کرده بود. ۶۱٪ از مسلمانان آمریکایی به هریس رأی دادند. این رقم برای بایدن ۶۳٪ در ۲۰۲۰ بود. با این حال نظرسنجیهای پس از رأیگیری در دیربورن –جایی که بیشترین تراکم جمعیتی مسلمان در میشیگان را داراست- نشان داده است که ۴۵٪ از مسلمانان به ترامپ رأی دادند. این درحالی بود که در ۲۰۲۰، ۸۰٪ آنان به هریس رأی دادند. اگرچه هریس باز هم در شهرستان وینی –که دیربورن و دیترویت در آن واقع شدهاند- پیروز شد، اما به نظر میرسد رأی مسلمانان میشیگان به ترامپ در مجموع رأی ایالت به کمپین هریس آسیب جدی زد.
🔸 این انتخابات به دموکراتها نشان داد که عدم حمایت از جانب مسلمانان این ایالت چقدر میتواند هزینه گزافی برایشان داشته باشد. البته نباید فراموش کرد که شکست هریس در میشیگان را نمیتوان تنها با رأی مسلمانان توضیح داد. در این ایالت نیز، مسئله نخست بیش از نیمی از شهروندان اقتصاد و مهاجرت بوده است.
💢 جمعبندی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔆 برکناری وزیر جنگ اسرائیل در سایه انتخابات آمریکا
#تحلیل_کوتاه
🔹اختلافات گالانت وزیر جنگ رژیم صهیونیستی با نتانیاهو نخستوزیر این رژیم سرانجام منجر به برکناری او درست در روز برگزاری انتخابات آمریکا شد. نتانیاهو دلیل این تصمیم را «شکافهای قابلتوجه درباره مدیریت جنگ» عنوان کرد. در مقابل گالانت دلیل این اقدام را اختلاف بر سر سه موضوع سربازی حریدیها، توافق آزادی اسرا با حماس و درخواست برای آغاز کمیته تحقیق درباره شکست اطلاعاتی امنیتی پیرامون حمله ۷ اکتبر حماس بیان کرده است.
🔸نتانیاهو قبلاً چندبار تصمیم به برکناری نتانیاهو گرفته بود اما به دلیل اعتراضات اجتماعی در مخالف با این امر و همچنین فشار دولت بایدن از تصمیم خود منصرف شده بود. اختلافات گالانت و نتانیاهو قبل از عملیات طوفان الاقصی به دلیل مخالفت با طرح اصلاحات قضایی آغاز شده بود. پس از طوفان الاقصی این اختلاف با دیدگاههای متفاوت درباره مسائل مرتبط با مدیریت جنگ از جمله توافق آتشبس و خروج از غزه تشدید شد. ناكامی نتانیاهو در پیشبرد اهداف جنگی به ویژه در لبنان که گالانت نقش مهمی در تصمیم به آغاز جنگ در این جبهه داشت باعث شده است نتانیاهو تلاش کند با برکناری گالانت این ناکامی را متوجه او و نقش خود را کم رنگ جلوه دهد.
🔸یک موضوع مهم مورد اختلاف نتانیاهو و گالانت موضوع خدمت سربازی حریدیها بود. در حالی که گالانت به دلیل نیازمندی جبهههای جنگ مخالف لایحه معافیت حریدیها از خدمت سربازی بوده نتانیاهو به دلیل موضع احزاب افراطی و ارتدکس متحد خود و به منظور حفظ ائتلاف به دنبال تمدید معافیت حریدیها بوده است. یک روز قبل از برکناری، گالانت دستور اعزام به خدمت ۷ هزار حریدی را صادر کرده بود. این امر در حالی که مقاومت حریدیها و اعتراضات آنها ادامه داشت یکی از عوامل مهم در برکناری گالانت با هدف جلوگیری از فروپاشی کابینه و ایجاد انسجام در ائتلاف حاکم بوده است.
🔸موضوع دیگر درز اطلاعات در دفتر نخستوزیر و بازداشت چند نفر در این رابطه است که با موضوع توافق تبادل اسرا با حماس نیز مرتبط است. گفته میشود این درز اطلاعات به صورت عمدی و با هدف جلوگیری از توافق تبادل اسرا از طریق القای این تصور بوده که حماس دنبال توافق نبوده است. به نظر میرسد نتانیاهو با برکناری گالانت به دنبال به حاشیه این بردن موضوع و کاهش انتقادات در این رابطه علیه خود بوده است.
🔸نکته دیگر همزمانی برکناری با روز انتخابات آمریکاست. در حالی که بر خلاف برخی تحلیلها این اقدام نمیتوانست تاثیر خاصی به نفع ترامپ بر نتایج انتخابات داشته باشد اما به نظر میرسد با توجه به حمایت دولت بایدن از گالانت این اقدام مبتنی بر یک پیشبینی از پیروزی ترامپ و با هدف ابراز نارضایتی نتانیاهو از دموکراتها و استقبال پیشاپیش از ترامپ انجام شده باشد. با توجه به اعتراضات پیشین در رابطه با برکناری گالانت، مهمترین هدف انتخاب چنین زمانی استفاده از فرصت معطوف شدن توجهات افکار عمومی به انتخابات آمریکا برای کاهش آثار اعتراضی این اقدام بود.
🔸سرانجام به نظر میرسد این اقدام بیارتباط با پاسخ نظامی احتمالی ایران به رژیم صهیونیستی نیست. در حالی که گمانهزنیهای زیادی حکایت از این داشته که ایران پاسخ خود را به بعد از روز انتخابات آمریکا موکول کرده است در حقیقت ممکن است یکی از اهداف نتانیاهو ایجاد تاخیر بیشتر در پاسخ ایران با این تصور بوده باشد که ایران با هدف ارزیابی تاثیرات چنین تغییری ممکن است در پاسخ خود درنگ بیشتری به خرج دهد.
🔸برکناری گالانت هماکنون موجی از خشم را در میان افکار عمومی صهیونیستها به دنبال داشته و میتواند جریان تضعیف شده اپوزیسیون را که احیا کند. یائیر لاپید رهبر جریان اپوزیسیون، گانتز رئیس حزب اردوگاه ملی رژیم صهیونیستی، لیبرمن رئیس حزب «اسرائیل خانه ما» و بسیاری دیگر از شخصیتهای سیاسی شدیداً علیه برکناری گالانت موضع گرفتهاند. موشه یعلون وزیر جنگ اسبق رژیم صهیونیستی دعوت به نافرمانی مدنی تا سرنگونی دولت نتانیاهو کرده است و بخشی از ارتش صهیونیستی در اعتراض به برکناری گالانت شورش کردهاند. به طور کلی این استدلال تقویت شده است که وقتی در میانه جنگ میتوان وزیر جنگ را عوض کرد نخستوزیر را نیز میتوان به خاطر کوتاهی پیرامون عملیات ۷ اکتبر محاکمه کرد.
✅ به هر حال تغییر وزیر دفاع و گماردن یسرائیل کاتس به جای گالانت نشانگر برخی تغییرات در بحث مدیریت جنگ و موضوعات مرتبط خواهد بود. این اقدام همچنین میتواند در مدت باقی مانده از دوره ریاستجمهوری بایدن روابط دو طرف را با چالشهایی روبرو سازد.
✅ اندیشکده تهران✅
✅ @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#تحلیل_کوتاه
🔹اختلافات گالانت وزیر جنگ رژیم صهیونیستی با نتانیاهو نخستوزیر این رژیم سرانجام منجر به برکناری او درست در روز برگزاری انتخابات آمریکا شد. نتانیاهو دلیل این تصمیم را «شکافهای قابلتوجه درباره مدیریت جنگ» عنوان کرد. در مقابل گالانت دلیل این اقدام را اختلاف بر سر سه موضوع سربازی حریدیها، توافق آزادی اسرا با حماس و درخواست برای آغاز کمیته تحقیق درباره شکست اطلاعاتی امنیتی پیرامون حمله ۷ اکتبر حماس بیان کرده است.
🔸نتانیاهو قبلاً چندبار تصمیم به برکناری نتانیاهو گرفته بود اما به دلیل اعتراضات اجتماعی در مخالف با این امر و همچنین فشار دولت بایدن از تصمیم خود منصرف شده بود. اختلافات گالانت و نتانیاهو قبل از عملیات طوفان الاقصی به دلیل مخالفت با طرح اصلاحات قضایی آغاز شده بود. پس از طوفان الاقصی این اختلاف با دیدگاههای متفاوت درباره مسائل مرتبط با مدیریت جنگ از جمله توافق آتشبس و خروج از غزه تشدید شد. ناكامی نتانیاهو در پیشبرد اهداف جنگی به ویژه در لبنان که گالانت نقش مهمی در تصمیم به آغاز جنگ در این جبهه داشت باعث شده است نتانیاهو تلاش کند با برکناری گالانت این ناکامی را متوجه او و نقش خود را کم رنگ جلوه دهد.
🔸یک موضوع مهم مورد اختلاف نتانیاهو و گالانت موضوع خدمت سربازی حریدیها بود. در حالی که گالانت به دلیل نیازمندی جبهههای جنگ مخالف لایحه معافیت حریدیها از خدمت سربازی بوده نتانیاهو به دلیل موضع احزاب افراطی و ارتدکس متحد خود و به منظور حفظ ائتلاف به دنبال تمدید معافیت حریدیها بوده است. یک روز قبل از برکناری، گالانت دستور اعزام به خدمت ۷ هزار حریدی را صادر کرده بود. این امر در حالی که مقاومت حریدیها و اعتراضات آنها ادامه داشت یکی از عوامل مهم در برکناری گالانت با هدف جلوگیری از فروپاشی کابینه و ایجاد انسجام در ائتلاف حاکم بوده است.
🔸موضوع دیگر درز اطلاعات در دفتر نخستوزیر و بازداشت چند نفر در این رابطه است که با موضوع توافق تبادل اسرا با حماس نیز مرتبط است. گفته میشود این درز اطلاعات به صورت عمدی و با هدف جلوگیری از توافق تبادل اسرا از طریق القای این تصور بوده که حماس دنبال توافق نبوده است. به نظر میرسد نتانیاهو با برکناری گالانت به دنبال به حاشیه این بردن موضوع و کاهش انتقادات در این رابطه علیه خود بوده است.
🔸نکته دیگر همزمانی برکناری با روز انتخابات آمریکاست. در حالی که بر خلاف برخی تحلیلها این اقدام نمیتوانست تاثیر خاصی به نفع ترامپ بر نتایج انتخابات داشته باشد اما به نظر میرسد با توجه به حمایت دولت بایدن از گالانت این اقدام مبتنی بر یک پیشبینی از پیروزی ترامپ و با هدف ابراز نارضایتی نتانیاهو از دموکراتها و استقبال پیشاپیش از ترامپ انجام شده باشد. با توجه به اعتراضات پیشین در رابطه با برکناری گالانت، مهمترین هدف انتخاب چنین زمانی استفاده از فرصت معطوف شدن توجهات افکار عمومی به انتخابات آمریکا برای کاهش آثار اعتراضی این اقدام بود.
🔸سرانجام به نظر میرسد این اقدام بیارتباط با پاسخ نظامی احتمالی ایران به رژیم صهیونیستی نیست. در حالی که گمانهزنیهای زیادی حکایت از این داشته که ایران پاسخ خود را به بعد از روز انتخابات آمریکا موکول کرده است در حقیقت ممکن است یکی از اهداف نتانیاهو ایجاد تاخیر بیشتر در پاسخ ایران با این تصور بوده باشد که ایران با هدف ارزیابی تاثیرات چنین تغییری ممکن است در پاسخ خود درنگ بیشتری به خرج دهد.
🔸برکناری گالانت هماکنون موجی از خشم را در میان افکار عمومی صهیونیستها به دنبال داشته و میتواند جریان تضعیف شده اپوزیسیون را که احیا کند. یائیر لاپید رهبر جریان اپوزیسیون، گانتز رئیس حزب اردوگاه ملی رژیم صهیونیستی، لیبرمن رئیس حزب «اسرائیل خانه ما» و بسیاری دیگر از شخصیتهای سیاسی شدیداً علیه برکناری گالانت موضع گرفتهاند. موشه یعلون وزیر جنگ اسبق رژیم صهیونیستی دعوت به نافرمانی مدنی تا سرنگونی دولت نتانیاهو کرده است و بخشی از ارتش صهیونیستی در اعتراض به برکناری گالانت شورش کردهاند. به طور کلی این استدلال تقویت شده است که وقتی در میانه جنگ میتوان وزیر جنگ را عوض کرد نخستوزیر را نیز میتوان به خاطر کوتاهی پیرامون عملیات ۷ اکتبر محاکمه کرد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌐 تزلزل در پایههای سنتی قدرت آمریکا
#روندهای_استراتژیک
🔸 امی زگارت، عضو ارشد موسسه هوش مصنوعی دانشگاه استنفورد و نویسنده کتاب «جاسوسها، دروغها و الگوریتمها: تاریخچه و آینده اطلاعات آمریکا» با انتشار مقالهای در نشریه فارنافرز این ایده را مطرح میسازد که معیارهای سنتی قدرت با دگردیسی اساسی روبه رو شده و دانش و تکنولوژی مبتنی بر هوش مصنوعی به شاخص قدرت دولتها بدل شده است؛ عرصهای که ایالات متحده در حال از دست دادن آن است.
💢 ارزیابی نادرست آمریکا از میزان قدرت روسیه و اوکراین
🔹در اوایل سال ۲۰۲۲، در حالی که به نظر میرسید حمله روسیه به اوکراین قریبالوقوع است، مقامات اطلاعاتی ایالات متحده به قدری از پیروزی سریع روسیه مطمئن بودند که سفارت ایالات متحده در کییف را تخلیه کردند. این ارزیابی بر اساس معیارهای سنتی قدرت نظامی بود که بر اساس آن روسیه در رتبه ۵ قدرت جهانی از نظر میزان هزینههای دفاعی قرار داشت، در حالی که اوکراین در جایگاه ۳۶ بود. اما با گذشت دو سال از جنگ، این درگیری همچنان ادامه دارد و به پیروزی قطعی هیچیک از طرفین منجر نشده است. این واقعیت بروز تغییرات قابلتوجه در ماهیت قدرت دولتها را نشان میدهد.
💢 تکیه بر دانش بومی یکی از دلایل استقامت اوکراین
🔹مقاومت غیرمنتظره اوکراین به چندین عامل متکی بوده است. یکی از مهمترین این عوامل، جمعیت تحصیلکرده و بخش فناوری در حال رشد این کشور بود که امکان نوآوری سریع در ساخت تجهیزات نظامی را فراهم آورد. این کشور توانست پهپادها و دیگر تسلیحات داخلی را به سرعت تولید کند و با بهرهگیری از این پهپادها حتی جنگ دریایی را نیز بدون داشتن نیروی دریایی سنتی پیگیری نموده و موفقیتهایی به دست آورد. اوکراین با استفاده از این تجهیزات ساخت داخل، موفق شده تعداد زیادی از کشتیهای روسی را هدف قرار دهد و کنترل روسیه بر دریای سیاه را با چالش روبه رو سازد.
💢 عصر دگردیسی در مفاهیم سنتی قدرت ملی
🔹بهطور تاریخی، مفهوم قدرت ملی بر منابع ملموس استوار بود که دولتها میتوانستند به راحتی آن را اندازهگیری و کنترل نمایند. به عنوان مثال، قدرت بریتانیا در قرن ۱۹ بر ناوگان دریایی و پیشرفتهای صنعتی استوار بود. در قرن ۲۰ نیز ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی هر دو دارای زرادخانههای هستهای وسیع بودند و اساس قدرت آنان بر توان هستهای متکی بود. امروزه، پویاییهای قدرت به طور فزایندهای توسط منابع ناملموس مانند دانش و فناوری تعریف میشوند. نوآوریها در زمینه هوش مصنوعی و دیگر حوزهها به رشد اقتصادی و تقویت قابلیتهای نظامی کشورها کمک میکنند.
💢 کاهش کنترل دولت بر منابع جدید قدرت
🔹انحصار بر دانش و نوآوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی به مثابه منابع اصلی قدرت در عصر حاضر امری دشوار است و به چالش اساسی برای دولتها بدل شده است. به عنوان مثال، مقامات ایالات متحده نمیتوانند دانشی که محققان خارجی در این کشور کسب کردهاند را کاملا کنترل کند. ضمنا، شرکتهای خصوصی نیز نقش حیاتی در این انحصارشکنی ایفاء میکنند. منافع این شرکتها همیشه با اهداف ملی و برداشت دولتها همراستا نیست. آنها میتوانند مسیری برای انتقال دانش و تکنولوژی باشد، کمااینکه شرکتهای تجاری آمریکایی با شرکتهای چینی ارتباط دارند.
💢 کاهش توان آمریکا برای مقابله با این پویاییها و حفظ قدرت سنتی خود
🔹با توجه به دگردیسی در مبانی قدرت، ظرفیت آمریکا برای حفظ قدرت سنتی خود در حال کاهش است. در این چارچوب، آمریکا برای تقویت دانش و نوآوری مبتنی بر هوش مصنوعی باید منبع تحقیقاتی ملی هوش مصنوعی را دائمی نماید. اقدامات زیر برای حفظ قدرت و امنیت ایالات متحده در آینده حیاتی هستند و باید به سرعت انجام شوند:
1️⃣ اصلاح مهاجرت: باید سیاستهای مهاجرتی به گونهای تغییر یابد که استعدادهای بینالمللی، به ویژه فارغالتحصیلان دانشگاههای آمریکایی، در این بخشها جذب و مشغول به کار شوند.
2️⃣ بودجه دفاعی: اصلاح فرآیند تأمین سلاح پنتاگون ضروری است تا ناکارآمدیها بر امنیت ملی تأثیر نگذارد.
3️⃣ سرمایهگذاری در تحقیق: افزایش بودجه تحقیقاتی مبتنی بر هوش مصنوعی برای جبران کمبودهای گذشته و تقویت نوآوریها در این حوزه الزامی است.
4️⃣اصلاح آموزش: بهبود کیفیت آموزشی و ایجاد مشوقهای مبتنی بر عملکرد برای معلمان و سوق دادن آنان به تحریک خلاقت و ابتکار دانشآموزان در این حوزه ضروری است.
✅ اندیشکده تهران✅
✅ @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#روندهای_استراتژیک
🔸 امی زگارت، عضو ارشد موسسه هوش مصنوعی دانشگاه استنفورد و نویسنده کتاب «جاسوسها، دروغها و الگوریتمها: تاریخچه و آینده اطلاعات آمریکا» با انتشار مقالهای در نشریه فارنافرز این ایده را مطرح میسازد که معیارهای سنتی قدرت با دگردیسی اساسی روبه رو شده و دانش و تکنولوژی مبتنی بر هوش مصنوعی به شاخص قدرت دولتها بدل شده است؛ عرصهای که ایالات متحده در حال از دست دادن آن است.
💢 ارزیابی نادرست آمریکا از میزان قدرت روسیه و اوکراین
🔹در اوایل سال ۲۰۲۲، در حالی که به نظر میرسید حمله روسیه به اوکراین قریبالوقوع است، مقامات اطلاعاتی ایالات متحده به قدری از پیروزی سریع روسیه مطمئن بودند که سفارت ایالات متحده در کییف را تخلیه کردند. این ارزیابی بر اساس معیارهای سنتی قدرت نظامی بود که بر اساس آن روسیه در رتبه ۵ قدرت جهانی از نظر میزان هزینههای دفاعی قرار داشت، در حالی که اوکراین در جایگاه ۳۶ بود. اما با گذشت دو سال از جنگ، این درگیری همچنان ادامه دارد و به پیروزی قطعی هیچیک از طرفین منجر نشده است. این واقعیت بروز تغییرات قابلتوجه در ماهیت قدرت دولتها را نشان میدهد.
💢 تکیه بر دانش بومی یکی از دلایل استقامت اوکراین
🔹مقاومت غیرمنتظره اوکراین به چندین عامل متکی بوده است. یکی از مهمترین این عوامل، جمعیت تحصیلکرده و بخش فناوری در حال رشد این کشور بود که امکان نوآوری سریع در ساخت تجهیزات نظامی را فراهم آورد. این کشور توانست پهپادها و دیگر تسلیحات داخلی را به سرعت تولید کند و با بهرهگیری از این پهپادها حتی جنگ دریایی را نیز بدون داشتن نیروی دریایی سنتی پیگیری نموده و موفقیتهایی به دست آورد. اوکراین با استفاده از این تجهیزات ساخت داخل، موفق شده تعداد زیادی از کشتیهای روسی را هدف قرار دهد و کنترل روسیه بر دریای سیاه را با چالش روبه رو سازد.
💢 عصر دگردیسی در مفاهیم سنتی قدرت ملی
🔹بهطور تاریخی، مفهوم قدرت ملی بر منابع ملموس استوار بود که دولتها میتوانستند به راحتی آن را اندازهگیری و کنترل نمایند. به عنوان مثال، قدرت بریتانیا در قرن ۱۹ بر ناوگان دریایی و پیشرفتهای صنعتی استوار بود. در قرن ۲۰ نیز ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی هر دو دارای زرادخانههای هستهای وسیع بودند و اساس قدرت آنان بر توان هستهای متکی بود. امروزه، پویاییهای قدرت به طور فزایندهای توسط منابع ناملموس مانند دانش و فناوری تعریف میشوند. نوآوریها در زمینه هوش مصنوعی و دیگر حوزهها به رشد اقتصادی و تقویت قابلیتهای نظامی کشورها کمک میکنند.
💢 کاهش کنترل دولت بر منابع جدید قدرت
🔹انحصار بر دانش و نوآوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی به مثابه منابع اصلی قدرت در عصر حاضر امری دشوار است و به چالش اساسی برای دولتها بدل شده است. به عنوان مثال، مقامات ایالات متحده نمیتوانند دانشی که محققان خارجی در این کشور کسب کردهاند را کاملا کنترل کند. ضمنا، شرکتهای خصوصی نیز نقش حیاتی در این انحصارشکنی ایفاء میکنند. منافع این شرکتها همیشه با اهداف ملی و برداشت دولتها همراستا نیست. آنها میتوانند مسیری برای انتقال دانش و تکنولوژی باشد، کمااینکه شرکتهای تجاری آمریکایی با شرکتهای چینی ارتباط دارند.
💢 کاهش توان آمریکا برای مقابله با این پویاییها و حفظ قدرت سنتی خود
🔹با توجه به دگردیسی در مبانی قدرت، ظرفیت آمریکا برای حفظ قدرت سنتی خود در حال کاهش است. در این چارچوب، آمریکا برای تقویت دانش و نوآوری مبتنی بر هوش مصنوعی باید منبع تحقیقاتی ملی هوش مصنوعی را دائمی نماید. اقدامات زیر برای حفظ قدرت و امنیت ایالات متحده در آینده حیاتی هستند و باید به سرعت انجام شوند:
1️⃣ اصلاح مهاجرت: باید سیاستهای مهاجرتی به گونهای تغییر یابد که استعدادهای بینالمللی، به ویژه فارغالتحصیلان دانشگاههای آمریکایی، در این بخشها جذب و مشغول به کار شوند.
2️⃣ بودجه دفاعی: اصلاح فرآیند تأمین سلاح پنتاگون ضروری است تا ناکارآمدیها بر امنیت ملی تأثیر نگذارد.
3️⃣ سرمایهگذاری در تحقیق: افزایش بودجه تحقیقاتی مبتنی بر هوش مصنوعی برای جبران کمبودهای گذشته و تقویت نوآوریها در این حوزه الزامی است.
4️⃣اصلاح آموزش: بهبود کیفیت آموزشی و ایجاد مشوقهای مبتنی بر عملکرد برای معلمان و سوق دادن آنان به تحریک خلاقت و ابتکار دانشآموزان در این حوزه ضروری است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️مخاطرات جنگ طولانیمدت در اوکراین برای آلمان و اروپا
▪️ موسسه کینسی
📝 مولی اونیل
#تهران_ریویو
🔹سیاست آتی آمریکا در مقابل اوکراین باید بهدقت چگونگی حفظ دستاوردهای نظم شکلگرفته پس از جنگ جهانی دوم در اروپا (نظم صلح) را ارزیابی و مدنظر قرار دهد؛ نظمی که بقای آن برای امنیت این منطقه پس از جنگ اوکراین حیاتی است. ثبات دموکراتیک و شکوفایی اقتصادی اروپای غربی و مرکزی همواره به عنوان یک از منافع حیاتی ایالات متحده شناخته شده است و فقدان این دو عامل در اروپا، خطر غیرلیبرال و ضدآمریکایی شدن این کشورها را به همراه داشته است.
💢پیامدهای سیاستهای آمریکا بر اروپا
🔹سیاست ایالات متحده در خصوص اوکراین، تهدیدات قابل توجهی در زمینه تشدید تنش برای اروپا به همراه داشته است که موجب تأثیرات منفی اقتصادی، بیثباتی سیاسی و رشد گرایشهای سیاسی غیرلیبرال شده است. بیتوجهی آمریکا به مسائل اروپا یک خطای راهبردی محسوب میشود زیرا تشدید مشکلات در این کشورها ممکن است به جدایی آنها از ائتلاف آمریکایی علیه روسیه بینجامد.
💢وضعیت شکننده داخلی آلمان و کشورهای اروپایی
🔹اثرات منفی اقتصادی و بیثباتی سیاسی در آلمان و دیگر نقاط اروپا بهطرز شگفتی موجب تقویت و ترویج جریانهای راست پوپولیستی در سراسر اروپا شده است. همچنین شکاف و قطبیت در نظامهای حزبی اروپایی، ائتلافهای حکومتی شکننده و متفرقی را ایجاد کرده است. با توجه به اینکه اوکراین پس از پایان جنگ قصد پیوستن به ناتو و اتحادیه اروپا را دارد، ضروری است که اتحادیه اروپا تا آن زمان بهعنوان یک نهاد شکوفا و لیبرال-دموکرات باقی بماند تا بتواند پذیرای عضویت اوکراین باشد.
💢محدودیتهای اقتصادی حمایت از اوکراین
🔹رهبران اروپا به اهمیت افزایش آمادگی نظامی اروپا اذعان دارند. با این حال، محدودیتهای مالی ناشی از بدهیها و رشد اقتصادی ضعیف، مانع از تحقق هزینههای دفاعی وعده داده شده میشود. با توجه به این محدودیتها، یک دوگانه اجتنابناپذیر حفظ سطح ارسال تسلیحات و تجهیزات به اوکراین و یا پرداختن به مسئولیت مهمتر تجدید توان تسلیحاتی و نظامی برای دفاع از سرزمین خود میان اعضاء اروپایی ناتو بهوجود آمده است.
🔹پس از حمله روسیه به اوکراین، اولاف شولتس یک سخنرانی تحت عنوان نقطه عطف (Zeitenwende) ایراد و بر لزوم افزایش هزینههای نظامی به بالای ۲ درصد تا سال ۲۰۲۸ تاکید کرد. تحقق این امر نیازمند اراده سیاسی قوی و تغییر در جهتگیری اقتصادی است که ممکن است تحت تأثیر شرایط بد اقتصادی و تقویت پوپولیسم محقق نشود.
💢آسیبپذیری اقتصاد آلمان و اروپا در برهه کنونی
🔹موفقیت اقتصادی آلمان وابسته به صادرات صنعتی این کشور به اروپا و جهان است و ایالات متحده و چین به عنوان بازارهای اصلی آن شناخته میشوند. تعرفههای احتمالی از سوی این دو کشور ممکن است شوک عظیمی به اقتصاد آلمان وارد کند که در برابر آن بسیار آسیبپذیر است. همچنین عوامل دیگر نظیر کندی در پذیرش فناوری اطلاعات، سرمایهگذاری ناکافی در بخش خصوصی و دولتی، پیری جمعیت و کمبود نیروی کار نیز بر آسیبپذیری اقتصاد آلمان افزوده است.
🔹ضعف نسبی اقتصادی اروپا نیز ناشی از عوامل متعددی از جمله چرخش جهانی به سمت حمایتگرایی تجاری بیشتر است. علاوهبراین در موضوع جنگ اوکراین با توجه به اینکه طبق نظرسنجیها حدود ۶۳ درصد از مردم اروپا معتقدند تسلیحات تأمین شده برای اوکراین تاکنون ناکافی یا ناکارآمد بوده است و همچنین ۵۳ درصد اروپاییها نیز موافق واگذاری سرزمینهای تسخیر شده برای دستیابی به صلح هستند؛ بهنظر میرسد شرایط خیلی برای تداوم حمایت اروپا از اوکراین مساعد نباشد.
💢جمعبندی
✅ با توجه به دورنمای رشد ضعیف اروپا، آمریکا لازم است سیاستهایی برای تقویت و توانمندسازی ستون اروپایی ناتو را در اولویت قرار دهد. در غیر این صورت، نه تنها اروپا قادر نخواهد بود به تنهایی از اوکراین دفاع کند، بلکه ممکن است به ائتلاف حامی روسیه نیز بپیوندد. بحران کنونی مستلزم تجدید نظر اساسی در سیاست ایالات متحده است تا اروپاییها را از پیرو به شریک تبدیل کند. از آنجا که آلمان قویترین قدرت اروپا محسوب میشود، چنین اصلاحاتی باید تا حدی با ترجیحات سیاست خارجی آلمان و نگرانیهای آن درباره خطرات تشدید تنش در اوکراین منطبق باشد.
✅ اندیشکده تهران✅
✅ @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
▪️ موسسه کینسی
📝 مولی اونیل
#تهران_ریویو
🔹سیاست آتی آمریکا در مقابل اوکراین باید بهدقت چگونگی حفظ دستاوردهای نظم شکلگرفته پس از جنگ جهانی دوم در اروپا (نظم صلح) را ارزیابی و مدنظر قرار دهد؛ نظمی که بقای آن برای امنیت این منطقه پس از جنگ اوکراین حیاتی است. ثبات دموکراتیک و شکوفایی اقتصادی اروپای غربی و مرکزی همواره به عنوان یک از منافع حیاتی ایالات متحده شناخته شده است و فقدان این دو عامل در اروپا، خطر غیرلیبرال و ضدآمریکایی شدن این کشورها را به همراه داشته است.
💢پیامدهای سیاستهای آمریکا بر اروپا
🔹سیاست ایالات متحده در خصوص اوکراین، تهدیدات قابل توجهی در زمینه تشدید تنش برای اروپا به همراه داشته است که موجب تأثیرات منفی اقتصادی، بیثباتی سیاسی و رشد گرایشهای سیاسی غیرلیبرال شده است. بیتوجهی آمریکا به مسائل اروپا یک خطای راهبردی محسوب میشود زیرا تشدید مشکلات در این کشورها ممکن است به جدایی آنها از ائتلاف آمریکایی علیه روسیه بینجامد.
💢وضعیت شکننده داخلی آلمان و کشورهای اروپایی
🔹اثرات منفی اقتصادی و بیثباتی سیاسی در آلمان و دیگر نقاط اروپا بهطرز شگفتی موجب تقویت و ترویج جریانهای راست پوپولیستی در سراسر اروپا شده است. همچنین شکاف و قطبیت در نظامهای حزبی اروپایی، ائتلافهای حکومتی شکننده و متفرقی را ایجاد کرده است. با توجه به اینکه اوکراین پس از پایان جنگ قصد پیوستن به ناتو و اتحادیه اروپا را دارد، ضروری است که اتحادیه اروپا تا آن زمان بهعنوان یک نهاد شکوفا و لیبرال-دموکرات باقی بماند تا بتواند پذیرای عضویت اوکراین باشد.
💢محدودیتهای اقتصادی حمایت از اوکراین
🔹رهبران اروپا به اهمیت افزایش آمادگی نظامی اروپا اذعان دارند. با این حال، محدودیتهای مالی ناشی از بدهیها و رشد اقتصادی ضعیف، مانع از تحقق هزینههای دفاعی وعده داده شده میشود. با توجه به این محدودیتها، یک دوگانه اجتنابناپذیر حفظ سطح ارسال تسلیحات و تجهیزات به اوکراین و یا پرداختن به مسئولیت مهمتر تجدید توان تسلیحاتی و نظامی برای دفاع از سرزمین خود میان اعضاء اروپایی ناتو بهوجود آمده است.
🔹پس از حمله روسیه به اوکراین، اولاف شولتس یک سخنرانی تحت عنوان نقطه عطف (Zeitenwende) ایراد و بر لزوم افزایش هزینههای نظامی به بالای ۲ درصد تا سال ۲۰۲۸ تاکید کرد. تحقق این امر نیازمند اراده سیاسی قوی و تغییر در جهتگیری اقتصادی است که ممکن است تحت تأثیر شرایط بد اقتصادی و تقویت پوپولیسم محقق نشود.
💢آسیبپذیری اقتصاد آلمان و اروپا در برهه کنونی
🔹موفقیت اقتصادی آلمان وابسته به صادرات صنعتی این کشور به اروپا و جهان است و ایالات متحده و چین به عنوان بازارهای اصلی آن شناخته میشوند. تعرفههای احتمالی از سوی این دو کشور ممکن است شوک عظیمی به اقتصاد آلمان وارد کند که در برابر آن بسیار آسیبپذیر است. همچنین عوامل دیگر نظیر کندی در پذیرش فناوری اطلاعات، سرمایهگذاری ناکافی در بخش خصوصی و دولتی، پیری جمعیت و کمبود نیروی کار نیز بر آسیبپذیری اقتصاد آلمان افزوده است.
🔹ضعف نسبی اقتصادی اروپا نیز ناشی از عوامل متعددی از جمله چرخش جهانی به سمت حمایتگرایی تجاری بیشتر است. علاوهبراین در موضوع جنگ اوکراین با توجه به اینکه طبق نظرسنجیها حدود ۶۳ درصد از مردم اروپا معتقدند تسلیحات تأمین شده برای اوکراین تاکنون ناکافی یا ناکارآمد بوده است و همچنین ۵۳ درصد اروپاییها نیز موافق واگذاری سرزمینهای تسخیر شده برای دستیابی به صلح هستند؛ بهنظر میرسد شرایط خیلی برای تداوم حمایت اروپا از اوکراین مساعد نباشد.
💢جمعبندی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️«همکار در حوزههای رسانهای و دفتری» ♦️
💢مهارتها و شرایط:
- آقا، توانمند در امور دفتری و نامهنگاری
- مسلط به اخبار و مدیریت فضای مجازی
- سابقه کار بهعنوان ادمین شبکههای اجتماعی
- تسلط به آفیس
- دارای روحیه کار تیمی
بدینوسیله از علاقمندان برای همکار دعوت بهعمل میآید رزومه خود را از مسیرهای زیر برای ما ارسال نمایند:
شناسه کاربری تلگرام: @InstituteTehranAdmin
ایمیل: InstituteTehran1@gmail.com
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM