#تحلیل_کوتاه
🔹درگیریهای شمال سوریه به مرحلهای حساس رسیده و شهر حلب، يكي از پایگاههای اصلی دولت سوریه و محور مقاومت، در آستانه سقوط قرار گرفته است. این تحول، حاصل مجموعهای از عوامل منطقهای و بینالمللی است که به تضعیف موقعیت محور مقاومت در سوریه منجر شده است. در این یادداشت، به تحلیل دقیق این تحولات پرداخته میشود.
💢نقشهخوانی ایران و آغاز تغییرات
🔸در هفتههای پایانی جنگ لبنان و اسرائیل، تحلیلهای اطلاعاتی ایران حاکی از آن بود که ترکیه قصد دارد نقش محوری در تحولات سوریه ایفا کند. آنکارا، در تلاش بوده تا با گسترش نفوذ در شمال سوریه، مناطقی حائل برای مقابله با گروههای کردی ایجاد کند. این طرح، با هدف ایجاد «حوزه نفوذ ترکیه» و هموارسازی مسیر برای حضور نظامی گستردهتر طراحی شده بود.
🔸ایران با درک این موضوع، تلاش کرد تا با اقدامات دیپلماتیک و فشار سیاسی، ترکیه را از این مسیر بازدارد. سفر علی لاریجانی به دمشق و چراغ سبز ایران به حزبالله برای آتشبس، بخشی از این اقدامات بود. اما سماجت ترکیه و تأکید اردوغان بر اهداف بلندمدت، باعث شد این تلاشها به نتیجه مطلوب نرسد.
💢وضعیت میدانی: سقوط قریبالوقوع حلب
🔸شهر حلب، که روزی قلب اقتصادی و استراتژیک سوریه بود، اکنون تقریباً بهطور کامل سقوط کرده است. نیروهای مدافع حرم، بهویژه فاطمیون و زینبیون، به دلیل کمبود تجهیزات و کاهش توان عملیاتی، نتوانستند مقاومت مؤثری در برابر پیشروی گروههای مسلح انجام دهند.
🔸بر اساس گزارشهای میدانی:
⬅️خطوط دفاعی حلب تقریباً از بین رفته و نیروهای ارتش سوریه در حال عقبنشینی به السفیره هستند.
⬅️گروههای مسلح همچون «هیئة تحریر الشام» با پشتیبانی مستقیم ترکیه، پیشروی گستردهای در ریف حلب داشتهاند.
⬅️طرح دفاع از شهر به دلیل عدم هماهنگی فرماندهی ارتش و ضعف تجهیزاتی نیروها، غیرممکن شده است.
💢 دلایل تغییر معادلات در ۷۲ ساعت
🔸چرخش سریع معادلات میدانی نتیجه مجموعهای از عوامل است:
1️⃣حملات هوایی اسرائیل: حملات مداوم اسرائيل به پایگاههای مستشاری ایران و زیرساختهای نظامی سوریه، انتقال تجهیزات و نیروهای جدید را به میدان جنگ دشوار کرده و موجب تضعیف مقاومت در سوریه شده است.
2️⃣کاهش حمایت هوایی روسیه: درگیری روسیه در جنگ اوکراین، باعث شده تا مسکو توانایی پشتیبانی هوایی از دولت سوریه را به حداقل برساند و این امر قدرت مانور ارتش سوریه را کاهش داده است.
3️⃣نبود فرماندهی منسجم در ارتش سوریه: ارتش سوریه، بهویژه در حلب، با ضعفهای ساختاری و عدم انسجام فرماندهی مواجه است. این امر باعث فروپاشی سریع خطوط دفاعی شد.
4️⃣حمایت لجستیکی ترکیه از گروههای مسلح: ترکیه نهتنها از گروههای مخالف دولت سوریه حمایت مالی و تسلیحاتی کرده، بلکه با اعزام مستشاران نظامی به میدان، پیشروی آنان را تسهیل کرده است.
💢سناریوهای پیشرو: آیا راهی برای تغییر ورق وجود دارد؟
🔸سقوط احتمالی حلب و گسترش نفوذ گروههای مسلح به مناطق دیگر، دولت سوریه و محور مقاومت را در شرایطی بحرانی قرار داده است. در چنین شرایطی، سناریوهای زیر قابلتصور است:
1️⃣ایجاد اتحاد بین دولت سوریه و نیروهای کردی: دولت سوریه میتواند با ارائه پیشنهاداتی چون مشارکت سیاسی و تقسیم منابع، نیروهای کرد را به همکاری برای مقابله با تروریستها ترغیب کند. این اتحاد میتواند نیروی تازهای به میدان بیاورد.
2️⃣تقویت خطوط دفاعی در مناطق حیاتی: اگرچه محور مقاومت زمان کافی برای بازسازی سریع ندارد، اما باید با تمرکز بر مناطق حیاتی مانند دمشق و حمص، از پیشروی تروریستها جلوگیری کند.
3️⃣تقویت هماهنگی بین ایران و روسیه: محور مقاومت باید با مذاکره و فشار بر روسیه، حمایتهای هوایی و زمینی مسکو را بار دیگر به میدان جنگ بازگرداند.
💢 پیامدهای منطقهای تغییر معادلات
🔸اگر محور مقاومت نتواند کنترل شرایط را به دست گیرد، پیامدهای زیر اجتنابناپذیر خواهد بود:
⬅️ترکیه نفوذ خود را تا عمق شمال سوریه گسترش خواهد داد و با ایجاد منطقه حائل، حضور کردها را بهطور کامل محدود خواهد کرد.
⬅️اسرائیل با ادامه حملات هوایی خود، سعی خواهد کرد توازن قوا را به نفع مخالفان محور مقاومت تغییر دهد.
⬅️کشورهای حاشیه خلیج فارس، بهویژه عربستان و امارات، از تضعیف محور مقاومت برای گسترش نفوذ خود در سوریه بهرهبرداری خواهند کرد.
💢نتیجهگیری
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️پروندهای برای تعامل با ونزوئلا
📝فرانسیسکو رودریگز
◾️فارن افرز
#تهران_ریویو
🔹وضعیت ونزوئلا در میان پیچیدهترین چالشهای سیاست خارجه دولت جدید آمریکا قرار دارد. در طول ۱۲ سال گذشته، ونزوئلا از یک دموکراسی متزلزل به یک رژیم اقتدارگرای تثبیتشده تبدیل شده است که یکی از شدیدترین فروپاشیهای اقتصادی و بحرانهای مهاجرت در تاریخ مدرن را تجربه میکند. در سالهای اخیر، این مشکلات به طور فزایندهای بر ایالات متحده اثر گذاشته است. در پنج سال گذشته، مقامات آمریکایی بیش از ۹۰۰ هزار ونزوئلایی را شناسایی کردهاند که تلاش میکردند از مرزهای جنوبی عبور کنند.
🔸بسیاری انتظار دارند که ریاستجمهوری دونالد ترامپ به معنای بازگشت رویکرد فشار حداکثری علیه ونزوئلا خواهد بود که در دوره نخست او طراحی شده بودند؛ وقتی که واشنگتن تحریمهای مالی و نفتی جامعی را اعمال کرد، از یک قیام نظامی {در ونزوئلا} حمایت کرد و حتی احتمال اقدام مستقیم نظامی نیز مطرح شد. سناتور مارکو روبیو، نامزد انتخابی ترامپ برای وزارت امور خارجه، در یک گردهمایی در فلوریدا بیان کرد که در دولت جدید، "ما موضعی کاملاً متفاوت و بسیار سختگیرانهتر و واضحتر نه فقط نسبت به ونزوئلا، بلکه کوبا و نیکاراگوئه اتخاذ خواهیم کرد."
🔸اما بازگشت به راهبرد شکست خوردۀ فشار حداکثری توسط دولت جدید اشتباه بزرگی خواهد بود. تحریمها در تغییر رژیم به ندرت اثرگذار هستند و ونزوئلا از این قاعده مستثنی نیست. تحریمهای آمریکا به جای تزلزل مادورو، به او کمک کردند تا کنترل خود را تحکیم بخشد و عدم توازن قدرت میان دولت و جامعه مدنی ضعیف و فقیرشده را افزایش دهد. بیش از هفت میلیون ونزوئلایی از سال ۲۰۱۴ از کشور مهاجرت کردهاند و افزودن بر فشارها میتواند وضعیت زندگی آنهایی که باقیماندهاند را بدتر کند.
🔸ایالات متحده باید به محکومکردن دولت اقتدارگرای مادورو به خاطر نقض حقوق بشر و برچیدن نهادهای دموکراتیک ادامه دهد. اما ترامپ و دولتش باید راهبرد تعامل هدفمند با مقامات ونزوئلا را به کار ببرند. چنین راهبردی حفظ یا تقویت روابط اقتصادی و دیپلماتیک میان ایالات متحده و ونزوئلا را اولویت قرار میدهد – نوعی از ارتباط که میتواند به ذینفعانی که متعهد به انتقال دموکراتیک هستند قدرت ببخشد.
🔸در ۲۰۲۲، دولت بایدن مجدداً ارتباطاتی را با دولت مادورو برقرار کرد که هدفش توافق دوجانبهای بود تا تدریجاً تحریمها را کاهش دهد و {مادورو را} برای تجدید مذاکرات با اپوزیسیون تشویق کند. در نوامبر همان سال، خزانهداری آمریکا مجوزی را به شورون –تنها شرکت نفتی آمریکا که در ونزوئلا ظرفیت تولید دارد- داد تا نفت ونزوئلا را به ایالات متحده صادر کند. این با از سرگیری گفتگوها میان دولت مادورو و اپوزیسیون مصادف شده بود.
🔸سیاست خارجی واقعگرایانه در قبال ونزوئلا باید با پذیرش این نکته آغاز شود که واشنگتن حوزۀ اثر محدودی بر پویاییهای سیاسی در کشورهای اقتدارگرا دارد. در جهانی که ۷۱٪ مردمش تحت رژیمهای استبدادی زندگی میکنند؛ هدفقراردادن گزینشی کشورهایی –همچون کوبا و ونزوئلا- برای تغییر رژیم نه تنها بیهوده بلکه خطرناک است. جداکردن رژیمهای خاص خطر اتحاد میان آنها و تضعیف صلاحیت اخلاقی آمریکا را در پی دارد و تأییدی بر این ادعای اقتدارگرایان میشود که واشنگتن در امور داخلی دیگر کشورها دخالت میکند.
✅ اگر دولت ترامپ سیاست تعامل محدود را در پیش بگیرد، این بهنوعی پذیرش واقعیت خواهد بود. سیاستهای تنبیهی ممکن است برای سیاستگذاران جذاب باشند، اما معمولاً رژیمها را در گوشهای قرار میدهند و تغییر رفتار را غیرممکن میکنند. حکومتی که رهبرانش از تعقیب قضایی آمریکا هراس دارند، برای باقی ماندن در قدرت به هر کاری، از جمله تقلب در انتخابات، متوسل میشوند. در مقابل، تعامل استراتژیک میتواند تغییرات مثبت را تشویق کرده و بازیگران محلی حامی راهحلهای مذاکرهای را تقویت کند. طبق تحقیقات «لویتسکی و وی»، کشورهایی که روابط اقتصادی، اجتماعی و نهادی با غرب دارند، بیشتر به سمت دموکراسی حرکت میکنند تا کشورهایی که صرفاً تحت فشار تنبیهی قرار گرفتهاند.
✅ اندیشکده تهران✅
✅ @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
📝فرانسیسکو رودریگز
◾️فارن افرز
#تهران_ریویو
🔹وضعیت ونزوئلا در میان پیچیدهترین چالشهای سیاست خارجه دولت جدید آمریکا قرار دارد. در طول ۱۲ سال گذشته، ونزوئلا از یک دموکراسی متزلزل به یک رژیم اقتدارگرای تثبیتشده تبدیل شده است که یکی از شدیدترین فروپاشیهای اقتصادی و بحرانهای مهاجرت در تاریخ مدرن را تجربه میکند. در سالهای اخیر، این مشکلات به طور فزایندهای بر ایالات متحده اثر گذاشته است. در پنج سال گذشته، مقامات آمریکایی بیش از ۹۰۰ هزار ونزوئلایی را شناسایی کردهاند که تلاش میکردند از مرزهای جنوبی عبور کنند.
🔸بسیاری انتظار دارند که ریاستجمهوری دونالد ترامپ به معنای بازگشت رویکرد فشار حداکثری علیه ونزوئلا خواهد بود که در دوره نخست او طراحی شده بودند؛ وقتی که واشنگتن تحریمهای مالی و نفتی جامعی را اعمال کرد، از یک قیام نظامی {در ونزوئلا} حمایت کرد و حتی احتمال اقدام مستقیم نظامی نیز مطرح شد. سناتور مارکو روبیو، نامزد انتخابی ترامپ برای وزارت امور خارجه، در یک گردهمایی در فلوریدا بیان کرد که در دولت جدید، "ما موضعی کاملاً متفاوت و بسیار سختگیرانهتر و واضحتر نه فقط نسبت به ونزوئلا، بلکه کوبا و نیکاراگوئه اتخاذ خواهیم کرد."
🔸اما بازگشت به راهبرد شکست خوردۀ فشار حداکثری توسط دولت جدید اشتباه بزرگی خواهد بود. تحریمها در تغییر رژیم به ندرت اثرگذار هستند و ونزوئلا از این قاعده مستثنی نیست. تحریمهای آمریکا به جای تزلزل مادورو، به او کمک کردند تا کنترل خود را تحکیم بخشد و عدم توازن قدرت میان دولت و جامعه مدنی ضعیف و فقیرشده را افزایش دهد. بیش از هفت میلیون ونزوئلایی از سال ۲۰۱۴ از کشور مهاجرت کردهاند و افزودن بر فشارها میتواند وضعیت زندگی آنهایی که باقیماندهاند را بدتر کند.
🔸ایالات متحده باید به محکومکردن دولت اقتدارگرای مادورو به خاطر نقض حقوق بشر و برچیدن نهادهای دموکراتیک ادامه دهد. اما ترامپ و دولتش باید راهبرد تعامل هدفمند با مقامات ونزوئلا را به کار ببرند. چنین راهبردی حفظ یا تقویت روابط اقتصادی و دیپلماتیک میان ایالات متحده و ونزوئلا را اولویت قرار میدهد – نوعی از ارتباط که میتواند به ذینفعانی که متعهد به انتقال دموکراتیک هستند قدرت ببخشد.
🔸در ۲۰۲۲، دولت بایدن مجدداً ارتباطاتی را با دولت مادورو برقرار کرد که هدفش توافق دوجانبهای بود تا تدریجاً تحریمها را کاهش دهد و {مادورو را} برای تجدید مذاکرات با اپوزیسیون تشویق کند. در نوامبر همان سال، خزانهداری آمریکا مجوزی را به شورون –تنها شرکت نفتی آمریکا که در ونزوئلا ظرفیت تولید دارد- داد تا نفت ونزوئلا را به ایالات متحده صادر کند. این با از سرگیری گفتگوها میان دولت مادورو و اپوزیسیون مصادف شده بود.
🔸سیاست خارجی واقعگرایانه در قبال ونزوئلا باید با پذیرش این نکته آغاز شود که واشنگتن حوزۀ اثر محدودی بر پویاییهای سیاسی در کشورهای اقتدارگرا دارد. در جهانی که ۷۱٪ مردمش تحت رژیمهای استبدادی زندگی میکنند؛ هدفقراردادن گزینشی کشورهایی –همچون کوبا و ونزوئلا- برای تغییر رژیم نه تنها بیهوده بلکه خطرناک است. جداکردن رژیمهای خاص خطر اتحاد میان آنها و تضعیف صلاحیت اخلاقی آمریکا را در پی دارد و تأییدی بر این ادعای اقتدارگرایان میشود که واشنگتن در امور داخلی دیگر کشورها دخالت میکند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹جی ۲۰ (G20) مجمعی متشکل از ۱۹ کشور دارای بزرگترین اقتصادهای جهان و اتحادیه اروپاست که در سال ۱۹۹۹ در پاسخ به بحران مالی آسیا(۱۹۹۷) شکل گرفت و اتحادیه آفریقا نیز از سال ۲۰۲۳ به آن پیوست. هر سال، رهبران اعضای گروه ۲۰ برای بحث در مورد مسائل اقتصادی و مالی و همچنین هماهنگی در سایر سیاستهای مربوطه یکدیگر را ملاقات میکنند.
🔸امسال در حالی اجلاس سران جی ۲۰ در برزیل برگزار شد که جهان به سرعت در حال طیکردن تحولات سیاسی، امنیتی و اقتصادی است. ریاست این اجلاس که سالانه میان اعضا تغییر پیدا میکند، در سال ۲۰۲۳ از هند به برزیل و امسال نیز از برزیل به آفریقای جنوبی انتقال پیدا کرد. با مقایسه بیانیه ۲۰۲۳ دهلی نو با ۲۰۲۴ ریو دو ژانیرو میتوان متوجه تغییرات در زمینههای اقتصادی و سیاسی شد که بخشی از آن ناشی از تحولاتی است که جهان در یک سال گذشته تجربه کرده است.
💢بحرانهای بینالمللی
🔸دو جنگ اوکراین با روسیه و جنگ اسرائیل با حماس و لبنان، مهمترین بحرانهای سیاسی/امنیتی بودند که در بیانیه پایانی ۲۰۲۴ به آنها اشاره شد. هر دو بیانیه امسال و سال گذشته به جنگ اوکراین توجه داشتند. با وجود اینکه در هیچکدام از آنها روسیه صراحتاٌ محکوم نشد؛ اما در مجموع لحن بیانیه ریو دو ژانیرو نسبت به بیانیه دهلی نو ملایمتر شده بود. در حالی که بیانیه سال گذشته، اظهار داشت که کشورها باید از استفاده از زور علیه خاک دیگر کشورها خودداری کنند؛ بیانیه امسال، تنها از هرگونه ابتکار برای برقراری صلح پایدار و جامع استقبال کرد. علاوهبراین، بیانیه ۲۰۲۴ از قطعنامه ۲۷۳۵ شورای امنیت (که در چارچوب طرح آتشبس سه مرحلهای بایدن بود) برای پایاندادن به جنگ کنونی در جنوب غرب آسیا استقبال کرد.
🔸علاوهبر این دو جنگ، بحث مربوط به سلاح هستهای از موضوعاتی بود که هر دو بیانیه به آن اشاراتی داشتند؛ هرچند با لحن و زاویهدیدی متفاوت. در حالی که بیانیه دهلی نو، اظهار داشت که هرگونه استفاده یا تهدید به استفاده از سلاح هستهای غیرقابل پذیرش است؛ بیانیه امسال، تنها اشاره کرد که به هدف جهانی عاری از سلاح هستهای پایبند است.
💢اقتصاد دیجیتال
🔸یکی از محورهای اصلی بیانیه ۲۰۲۳، دهلی نو، اقتصاد و تجارت دیجیتال بود. این موضوع شامل ایجاد و گسترش دسترسی به زیرساختها و خدمات دیجیتالی، تنظیمگری در حوزه ارزهای دیجیتال، دیجیتالیکردن اسناد تجاری و تمرکز بر سایر تکنولوژیهای دیجیتال میشد. با این حال چرخش ریاست اجلاس از هند به برزیل، باعث تغییراتی در بیانیه ۲۰۲۴ شد. این بیانیه به بحث زیرساختهای دیجیتالی پرداخت، اما در مورد سایر بخشهای مذکور اشارهای نکرد.
💢افزایش مالیات و مبارزه با فقر
🔸اثر دیگر تغییر ریاست، در برجستهترشدن سیاستهای چپگرایانه این اجلاس بود. بیانیه پایانی اجلاس ۲۰۲۴، بر اعمال مالیات ترقیخواهانه بر افراد با ثروت خالص بسیار بالا در جهت کاهش نابرابری در جوامع تأکید داشت که با توجه به سیاستهای چپگرایانه دولت لولا دا سیلوا در برزیل کاملاً قابل فهم است.
🔸علاوهبراین، به بحث مربوط به مبارزه با بحران گرسنگی و فقر در هر دو اجلاس اشاره شد؛ اما در اجلاس ۲۰۲۴، برجستگی و نمود بیشتری داشت که باز هم میتوان آن را در چارچوب ریاست دولت لولا بررسی کرد. اجلاس امسال، بر لزوم اتحاد جهانی و بسیج همه منابع لازم در جهت مبارزه با گرسنگی تأکید داشت.
💢چشمانداز
🔸امسال ریاست این اجلاس از برزیل به آفریقای جنوبی انتقال پیدا کرد. این انتقال در حالی صورت میگیرد که پیشبینی میشود برخی کشورهای قاره آفریقا با انفجار جمعیت و جهش تولید روبرو هستند و از این جهت چشمانداز مثبتی برای آنها دیده میشود.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️عملیات «ردع العدوان»؛ تغییر تاکتیک از دفاع به حمله
◼️عمران للدراست الاستراتيجية-تركيه
📝فاضل خانجي
#رویة_العربیة
🔹در تاریخ ۲۷ نوامبر۲۰۲۴ عملیات «ردع العدوان» که از «اتاق عملیات نظامی» واقع در ادلب مدیریت میشود با پیشروی سریع از چندین محور بهسوی شهر حلب آغاز شد و درگیری سوریه وارد سطح جدیدی از بحران شد. وضعیت فعلی ممکن است منجر به تغییر معادلات درگیری و پایان توافقات آتشبس بین دولت سوریه و گروههای مسلح در ادلب شود.
🔹اتاق عملیات نظامی هدف خود را جلوگیری از حمله مجدد دولت سوریه به مناطق شمال غرب این کشور و بازگشت آوارگان به روستاهایشان اعلام کرده است. پس از برخی مقاومتهای جسته و گریخته ارتش سوریه، سرعت فروپاشی خطوط دفاعی موجب شد گروههای مسلح بهطور غیرمنتظرهای پیشروی کرده و بیش از ۶۰ روستا و نقطه استراتژیک را تصرف کنند. محیط سوریه همواره پتانسیل بازگشت درگیریها را داشته اما کنترل آن تاکنون عمدتاً تحت تأثیر توافقات آستانه قرار داشته است اما بهنظر میرسد با تغییر سایر مناسبات میدان، شرایط برای آغاز عملیات مهیا شده است.
💢چرایی انتخاب این برهه زمانی
🔹مهمترین عاملی که باعث شکلگیری نبرد فعلی و بازگشت شرایط به وضعیت پیش از مارس ۲۰۲۰ شده است را میتوان تمایل بازیگران مختلف به کنترل، تثبیت و تقویت مواضع خود در مناطق تحت نفوذ و گسترش این مناطق به نفع خود عنوان نمود. دولت سوریه همواره با استفاده از «صبر راهبردی» بهدنبال دور زدن هرگونه راهکار سیاسی بوده است و هیئت تحریرالشام هرگز راهبرد نظامی خود را کنار نگذاشته است.
🔹با این حال، شواهد نشان میدهد که تصمیم برای اجرای این عملیات در این موقعیت زمانی، با توجه ویژه به ضربههای وارده به نیروهای وابسته به ایران در لبنان و سوریه اخذ شده است. همچنین، درگیری پیشینی روسیه در جنگ اوکراین، بهویژه با شدت گرفتن نبرد در جبهه کورسک و نیز چراغ سبز غرب به اوکراین برای استفاده از موشکهای غربی در هدف قرار دادن عمق خاک روسیه نیز نقش مؤثری در این تصمیم داشته است. همچنین نمیتوان ارتباط این عملیات با کندی مذاکرات عادیسازی روابط میان آنکارا و دمشق را انکار نمود که به دلیل اصرار حکومت بشار اسد و پیششرطهای مذاکراتی به بنبست رسیده بود.
💢تحولات میدانی و محاسبات استراتژی
🔹سرعت پیشرفت عملیات نظامی اعجابآور بود. ارتش سوریه که از حمایتهای ایران و نیروی هوایی روسیه بهره میبرد در برابر گروههایی مانند تحریر الشام در حلب و ادلب ضعیف عمل کرد. در مقابل، هماهنگی بالای مخالفین در سطح میدانی و استفاده آنها از رسانه برای کنترل روایتها تأثیرگذار بود.
🔹هیئت تحریر الشام با ایجاد یک اتاق عملیات ویژه، امکان پیوستن برخی گروههای «ارتش ملی» را فراهم کرده و عملیات را بهعنوان یک عملیات اپوزیسیون سوری معرفی میکند. این تغییر روابط میان هیئت تحریر و سایر گروهها، عملیات را وارد مرحله جدیدی میکند. هدف تحریر الشام از ایجاد اتاق عملیات جدید این است که خود را بهعنوان مهمترین عامل تعیینکننده در تصمیمگیری جنگ علیه نظام سوریه معرفی نماید.
🔹با این پیشفرض که کوچاندن جمعی خط قرمز ترکیه است، بدترین سناریو از نظر فرماندهان عملیات بازگشت به آرامش شکننده قبلی است. هر دستاورد تاکتیکی میتواند به دستیابی به نتایج راهبردی کمک کند. بااینحال، تسلط بر روستاها یا موقعیتهای خاص بهتنهایی پیروزی استراتژیک نیست و تنها پیشرفت تاکتیکی بهحساب میآید. هدف استراتژیک اصلی تسلط بر مناطق کلیدی مانند حلب است.
💢سناریوهای محتمل
🔹این جنگ با اهداف محدود آغاز شد و موقعیت میدانی فرصت را برای گسترش آن فراهم نمود، اما هنوز در مراحل ابتدایی قرار دارد. احتمال گشایش محورهای جدید وجود دارد که تحولات آینده منطقه را با دو سناریو مواجه خواهد کرد.
1️⃣بازگشت به تفاهمات کاهش تنش: عملیات با اهداف محدود برای گسترش مساحتهای کنترلشده نزدیک به ادلب، توقف حملات ارتش سوریه و تأمین بازگشت آوارگان آغاز شد. این عملیات بهگونهای طراحی شد که مساحت کنترلشده در محدوده مناطق کاهش تنش باقی بماند و سازوکارهای آستانه حفظ شود. با گذر زمان، فرصت تحقق این اهداف کاهشیافته و نتایج نبردها در غرب حلب تعیینکننده خواهد بود. درنهایت، منطقه به وضعیت عدم قطعیت پیش از مارس ۲۰۲۰ بازخواهد گشت.
2️⃣پایان تفاهمات قبلی: با ورود گروههای مسلح به حلب، توقف تنش و نظارت آستانه پایان مییابد و سوریه وارد دور جدیدی از درگیری خواهد شد. این وضعیت یا منجر به توافقات جدید ترکیه-روسیه بر اساس وضعیت میدانی میشود، یا موجب شروع درگیریهای طولانیمدت میگردد که پیشبینی نتایج آن هنوز دشوار است.
✅ اندیشکده تهران✅
✅ @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◼️عمران للدراست الاستراتيجية-تركيه
📝فاضل خانجي
#رویة_العربیة
🔹در تاریخ ۲۷ نوامبر۲۰۲۴ عملیات «ردع العدوان» که از «اتاق عملیات نظامی» واقع در ادلب مدیریت میشود با پیشروی سریع از چندین محور بهسوی شهر حلب آغاز شد و درگیری سوریه وارد سطح جدیدی از بحران شد. وضعیت فعلی ممکن است منجر به تغییر معادلات درگیری و پایان توافقات آتشبس بین دولت سوریه و گروههای مسلح در ادلب شود.
🔹اتاق عملیات نظامی هدف خود را جلوگیری از حمله مجدد دولت سوریه به مناطق شمال غرب این کشور و بازگشت آوارگان به روستاهایشان اعلام کرده است. پس از برخی مقاومتهای جسته و گریخته ارتش سوریه، سرعت فروپاشی خطوط دفاعی موجب شد گروههای مسلح بهطور غیرمنتظرهای پیشروی کرده و بیش از ۶۰ روستا و نقطه استراتژیک را تصرف کنند. محیط سوریه همواره پتانسیل بازگشت درگیریها را داشته اما کنترل آن تاکنون عمدتاً تحت تأثیر توافقات آستانه قرار داشته است اما بهنظر میرسد با تغییر سایر مناسبات میدان، شرایط برای آغاز عملیات مهیا شده است.
💢چرایی انتخاب این برهه زمانی
🔹مهمترین عاملی که باعث شکلگیری نبرد فعلی و بازگشت شرایط به وضعیت پیش از مارس ۲۰۲۰ شده است را میتوان تمایل بازیگران مختلف به کنترل، تثبیت و تقویت مواضع خود در مناطق تحت نفوذ و گسترش این مناطق به نفع خود عنوان نمود. دولت سوریه همواره با استفاده از «صبر راهبردی» بهدنبال دور زدن هرگونه راهکار سیاسی بوده است و هیئت تحریرالشام هرگز راهبرد نظامی خود را کنار نگذاشته است.
🔹با این حال، شواهد نشان میدهد که تصمیم برای اجرای این عملیات در این موقعیت زمانی، با توجه ویژه به ضربههای وارده به نیروهای وابسته به ایران در لبنان و سوریه اخذ شده است. همچنین، درگیری پیشینی روسیه در جنگ اوکراین، بهویژه با شدت گرفتن نبرد در جبهه کورسک و نیز چراغ سبز غرب به اوکراین برای استفاده از موشکهای غربی در هدف قرار دادن عمق خاک روسیه نیز نقش مؤثری در این تصمیم داشته است. همچنین نمیتوان ارتباط این عملیات با کندی مذاکرات عادیسازی روابط میان آنکارا و دمشق را انکار نمود که به دلیل اصرار حکومت بشار اسد و پیششرطهای مذاکراتی به بنبست رسیده بود.
💢تحولات میدانی و محاسبات استراتژی
🔹سرعت پیشرفت عملیات نظامی اعجابآور بود. ارتش سوریه که از حمایتهای ایران و نیروی هوایی روسیه بهره میبرد در برابر گروههایی مانند تحریر الشام در حلب و ادلب ضعیف عمل کرد. در مقابل، هماهنگی بالای مخالفین در سطح میدانی و استفاده آنها از رسانه برای کنترل روایتها تأثیرگذار بود.
🔹هیئت تحریر الشام با ایجاد یک اتاق عملیات ویژه، امکان پیوستن برخی گروههای «ارتش ملی» را فراهم کرده و عملیات را بهعنوان یک عملیات اپوزیسیون سوری معرفی میکند. این تغییر روابط میان هیئت تحریر و سایر گروهها، عملیات را وارد مرحله جدیدی میکند. هدف تحریر الشام از ایجاد اتاق عملیات جدید این است که خود را بهعنوان مهمترین عامل تعیینکننده در تصمیمگیری جنگ علیه نظام سوریه معرفی نماید.
🔹با این پیشفرض که کوچاندن جمعی خط قرمز ترکیه است، بدترین سناریو از نظر فرماندهان عملیات بازگشت به آرامش شکننده قبلی است. هر دستاورد تاکتیکی میتواند به دستیابی به نتایج راهبردی کمک کند. بااینحال، تسلط بر روستاها یا موقعیتهای خاص بهتنهایی پیروزی استراتژیک نیست و تنها پیشرفت تاکتیکی بهحساب میآید. هدف استراتژیک اصلی تسلط بر مناطق کلیدی مانند حلب است.
💢سناریوهای محتمل
🔹این جنگ با اهداف محدود آغاز شد و موقعیت میدانی فرصت را برای گسترش آن فراهم نمود، اما هنوز در مراحل ابتدایی قرار دارد. احتمال گشایش محورهای جدید وجود دارد که تحولات آینده منطقه را با دو سناریو مواجه خواهد کرد.
1️⃣بازگشت به تفاهمات کاهش تنش: عملیات با اهداف محدود برای گسترش مساحتهای کنترلشده نزدیک به ادلب، توقف حملات ارتش سوریه و تأمین بازگشت آوارگان آغاز شد. این عملیات بهگونهای طراحی شد که مساحت کنترلشده در محدوده مناطق کاهش تنش باقی بماند و سازوکارهای آستانه حفظ شود. با گذر زمان، فرصت تحقق این اهداف کاهشیافته و نتایج نبردها در غرب حلب تعیینکننده خواهد بود. درنهایت، منطقه به وضعیت عدم قطعیت پیش از مارس ۲۰۲۰ بازخواهد گشت.
2️⃣پایان تفاهمات قبلی: با ورود گروههای مسلح به حلب، توقف تنش و نظارت آستانه پایان مییابد و سوریه وارد دور جدیدی از درگیری خواهد شد. این وضعیت یا منجر به توافقات جدید ترکیه-روسیه بر اساس وضعیت میدانی میشود، یا موجب شروع درگیریهای طولانیمدت میگردد که پیشبینی نتایج آن هنوز دشوار است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹در انتخابات زودهنگام مجلس سریلانکا، ائتلاف قدرت ملی مردم (NPP) به رهبری «آنورا کومارا دیسانایاکه» موفق به کسب یک پیروزی تاریخی شده و ۱۵۹ کرسی از ۲۲۵ کرسی پارلمان را به خود اختصاص داده است. با این پیروزی «هرینی آماراسوریا» با پیشینهای بیشتر دانشگاهی و اجتماعی، به کرسی نخستوزیری تکیه خواهد زد. ریشههای این پیروزی را بیش از هر چیز باید در بحران مالی ۲۰۲۲ و نارضایتی گسترده عامه مردم از جریانات و نخبگان سیاسی گذشته جستجو کرد.
🔸بحران مالی ۲۰۲۲ بدترین بحران اقتصادی تاریخ سریلانکا از زمان استقلال به حساب میرود. طی این بحران تخفیفات بیحساب مالیاتی، چاپ بیرویه پول، انباشت بدهی خارجی معادل کل تولید ناخالص داخلی و کمبود منابع ارزی سریلانکا را در وضعیت تورم و نکول بدهیهای خارجی قرار داد و کشور با کمبود سوخت و مواد غذایی مواجه شد و در نتیجه اعتراضات گسترده موسوم به «آراگالایا» منجر به سقوط دولت «راجاپاکسا» و انتصاب نخستوزیر وی، «ویکرامسینگه»، به ریاستجمهوری شد.
🔸«ویکرامسینگه» برای خروج از بحران از صندوق بینالمللی پول و سایر کشورها درخواست کمک کرد. صندوق بینالمللی پول در ازای اجرای برنامه تعدیل اقتصادی، با اعطای مرحله به مرحله وامی ۲.۹ میلیارد دلاری به سریلانکا موافقت کرد. هند نیز با اعطای خط اعتباری ۴ میلیارد دلاری به کمک دولت «ویکرامسینگه» شتافت. با اینهمه، فشار برنامههای تعدیل صندوق منجر بروز نارضایتی عمومی شده است و مذاکره مجدد شرایط با صندوق بینالمللی پول یکی از وعدههای کلیدی چپگرایان پیروز به شمار میرود.
💢مسائل داخلی
🔸پیروزی NPP به مدد مجموعهای از وعدهها همچون اصلاحات اقتصادی، اقدامات ضد فساد و تحقق عدالت اجتماعی به دست آمد که با مطالبات «آراگالایا» و انتظارات رأیدهندگان در تمامی طیفهای اجتماعی و قومی انطباق داشت. سریلانکا برای دههها شاهد جنگهای داخلی خونبار قومی بود و همین مسئله بر اهمیت گفتمان عدالتخواهی در سریلانکا میافزاید.
🔸تفاوتهای قابلتوجهی در اندیشهها و وعدههای رقبای اصلی انتخابات، یعنی «دیسانایاکه» منتخب و سلف او، «ویکرامسینگه» وجود دارد. «دیسانایاکه» خود را مارکسیست میداند و وعدههایی برای مبارزه با فساد، احقاق حقوق عامه، اجرای عدالت و بازپسگیری مبالغ اختلاس شده از منابع عمومی داده است و از این حیث، درست در نقطه مقابل رویکرد اقتصادی نئولیبرال دولت قبلی قرار میگیرد.
💢آثار منطقهای
🔸در سطح منطقهای، پیروزی NPP نشاندهنده تغییر احتمالی در توازن قدرت در جنوب آسیا است، به طوری که این کشور ممکن است-برخلاف تمایل دولت پیشین- با دیگر دولتهای چپگرا در منطقه از جمله ویتنام، لائوس و چین همسوتر شود و اهمیت این ماجرا زمانی خود را بیشتر مینمایاند که تحرکات و تنشهای جهانی را در مقیاس تکاپوی قطبهای شرق و غرب- چین و آمریکا- در تعریف نظام جدید جهانی بنگریم.
🔸علاوه بر این، تأکید NPP بر حاکمیت ملی، سوسیالیسم و خودکفایی اقتصادی میتواند به تقویت گفتمانهای چپگرا در کشورهای جنوب و جنوب شرق آسیا بینجامد که هر یک به طرق مختلف تحت فشارهای اقتصادی مختلف قرار دارند.
💢آثار بینالمللی
🔸ائتلاف «دیسانایاکه» به همان اندازه که در مبارزات سوسیالیستی و داخلی سبقه دارد، فاقد تجربه اجرایی شاخص در عرصه بینالمللی است و همین مسئله در شعارها و مبارزات انتخاباتی حزب نیز مشهود بود.
🔸پیروزی NPP به عنوان یک جریان چپگرا، قادرست سیاست خارجی سریلانکا را متحول کند و پیشبینی میشود که دولت وی به مراتب بیشتر از «ویکرامسینگه» به چین و روسیه نزدیک شود. این تغییر بالاخص بر دینامیسم روابط در اقیانوس هند تأثیری ویژه دارد؛ چرا که دو رقیب تاریخی و ژئوپولتیکی یعنی چین و هند، به گسترش نفوذ خود در این جزیره کوچک چشم دوخته اند.
🔸سریلانکا، کشوری است که به صورت تاریخی و پیش از استقلال خود به علت اهمیت سوقالجیشی در آبراههای جهانی، زمین رقابت بسیاری از دول استعمارگر بوده و امروز نیز همین رقابتها بر سر سریلانکا ادامه دارد. شاید بارزترین مثال این مسئله رقابت تنگاتنگی باشد که میان چین و چهار کشور آمریکا، هند، ژاپن و استرالیا ( QUAD) در جغرافیای پیرامونی سریلانکا جریان دارد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحليل_کوتاه
🔹با تحولات اخیر سوریه به نظر میرسد که یک پرده از انگیزههای اسرائیل در توافق آتشبس در جنوب لبنان کنار رفته است. در حالی که با برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و پیروزی ترامپ تصور این بود که رژیم صهیونیستی در مدت باقیمانده تصدی بایدن عملیات خود علیه حزبالله را در جنوب لبنان گسترش دهد اما به عکس این رژیم علیرغم عدم تحقق اهداف مهم خود در رابطه با حزبالله به آتشبس در جنوب لبنان رضایت داد و به نظر میرسد به زودی در غزه نیز توافق مبادله اسرا و آتشبس انجام شود. این یادداشت به دلایل این تصمیم رژیم صهیونیستی میپردازد.
🔸اسرائیل با آغاز جنگ علیه حزبالله اهداف پلکانی متعددی را دنبال میکرد. نخستین و کمترین هدف منفک کردن جبهه لبنان از جبهه غزه بود. رژیم صهیونیستی پیش از آغاز جنگ لبنان به این نتیجه رسیده بود که تداوم جنگ غزه بیفایده است اما پایان دادن به آن پیش از یک آتشبس جداگانه با حزبالله به معنی پذیرفتن یک معادله جدید در قواعد درگیری با محور مقاومت بود و جایگاه آن را در معادلات پس از جنگ به شدت تضعیف میکرد.
🔸هدف بعدی رژیم کاهش جدی توان تهاجمی حزبالله و رفع بلندمدت تهدید بر مناطق بر شمالی این رژیم به منظور جلوگیری از وقوع عملیاتهای مشابه طوفان الاقصی توسط حزبالله بود که لازمه آن عقب راندن حزبالله به پشت رودخانه لیتانی و عبور از لایههای دفاعی حزبالله و رسیدن به زیرساختهای تهاجمی بود که در صورت تحقق میتوانست رسیدن به هدف سوم یعنی برچیدن حزبالله یا تقلیل آن به یک گروه ضعیف سیاسی و در نتیجه ایجاد تغییر اساسی در معادلات سیاسی-امنیتی لبنان را با بهرهگیری از جریانهای مسیحی و سنی که مترصد فرصتهایی برای تضعیف حزبالله بودهاند تسهیل کند.
🔸 این پلکان نهایتاً باید به تغییر نظم منطقه در چارچوب مطلوبیتهای ایالات متحده و در چارچوب یک طرح منطقهای برای مقابله با ایران و جلوگیری از افزایش نفوذ قدرتهای جهانی رقیب ایالات متحده ختم میشد؛ طرحی که نظم نوین نامیده شد.
🔸روند تحولات میدانی اما در جنوب لبنان نشان داد که اسرائیل به سختی میتواند از پله اول عبور کند و تداوم جنگ میتوانست همین کوچکترین هدف را نیز با چالش مواجه کند. از یک طرف محدودیتهای توانایی ارتش این رژیم، فقدان مشروعیت بینالمللی و آثار زیانبار جنگ طولانیمدت و از طرف دیگر اقدامات تهاجمی حزبالله وجود داشت. حملات به تلآویو که در صورت ادامه جنگ ممکن بود اهدافی مهم را مورد اصابت قرار دهند، حمله به خانه نتانیاهو و همچنین فرمانده نیروی هوایی در صورت تداوم و موفقیت، هر کدام میتوانست دستاوردهای رژیم را بر باد دهد.
🔸در واقع رژیم با آتشبس به دنبال تثبیت گام نخست بوده و میخواهد اهداف دیگر را در برنامهای بلندمدت و از طرق سیاسی با بازیگری در سطح سیاست داخلی لبنان و سطح منطقهای محقق کند. در رابطه با مفاد آتشبس اگر چه روی کاغذ از شرایط آتش بس ۲۰۰۶ ضعیفتر به نظر میرسد اما از دیدگاه اسرائیل ضعف قطعنامه ۱۷۰۱ نه به دلیل عبارتها، بلکه به دلیل عدم اجرا بود و اکنون این رژیم گمان میکند میتواند باعث اجرای متفاوت همان مفاد شود.
🔸نکته دیگر این است که رژیم قدرت تسلیحاتی حزبالله را بیشتر نه در انبارهای تسلیحاتی که بتوان آنها را نابود کرد بلکه در شبکه گسترده لجستیک میبیند که بدون از بین بردن آن حملات هوایی برای از بردن قدرت تسلیحاتی آب در هاون کوبیدن خواهد بود. تواناییهای حزبالله در این جنگ رژیم را به این نتیجه رساند که کارزار چندساله آن موسوم به «نبرد بین جنگها» کارایی موثری نداشته و باید با راهبردی جدید شبکه لجستیک حزبالله را از کار اندازد. در واقع رژیم صهیونیستی به این نتیجه رسیده است باید انباشت دستاوردهای تاکتیکی در کوتاهمدت را به نفع یک پیروزی راهبردی در بلندمدت رها کند. تحولات اخیر سوریه بخشی از این تغییر راهبرد است که در هماهنگی رژیم با دیگر بازیگران ذی نفوذ در این محیط عملیاتی اجرا میشود.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹تحولات اخیر در صحنه نبرد سوریه، بهویژه در مناطق شمالی و مرکزی، بار دیگر نشان داده که جنگهای معاصر بیش از هر زمان دیگری به استراتژیهای منعطف، تجهیزات پیشرفته، و توان فرماندهی کارآمد وابستهاند. سقوط پایگاهها و شهرهای کلیدی نظیر نبل، الزهراء، و کویرس و افزایش فشار تروریستها در استانهای حلب، ادلب، و درعا ضرورت بازنگری در رویکرد محور مقاومت برای تغییر معادلات میدانی را آشکار ساخته است. این تحولات، بر اهمیت بازیابی توان نظامی، تقویت پشتیبانی مردمی، و بهرهگیری از تاکتیکهای جنگ نامتقارن تأکید دارد.
💢بازتعریف استراتژی: چگونه تغییر تاکتیکها معادله نبرد را دگرگون میکند؟
🔸شکستهای اخیر در حلب و کویرس، ضعف در سازماندهی دفاعی و فرماندهی را برجسته کرده است. سقوط پایگاه کویرس بدون مقاومت، نشاندهنده خستگی نیروهای مستقر و کمبود پشتیبانی است. محور مقاومت برای تغییر معادله به نفع خود، باید استراتژیهای خود را در سه محور اصلی بازتعریف کند:
1️⃣تزریق نیروهای تازهنفس: افزایش توان انسانی از طریق جذب نیروهای محلی و نیروهای بینالمللی وابسته به مقاومت همچون فاطمیون و زینبیون ضروری است.
2️⃣تقویت خطوط دفاعی: مناطق حیاتی نیازمند بازسازی زیرساختهای دفاعی و آموزش نیروها برای مقابله با حملات غافلگیرانه هستند.
3️⃣ نوآوری در تاکتیکها: از جمله استفاده گسترده از پهپادهای انتحاری برای مختل کردن خطوط تدارکاتی دشمن و کاهش توان رزمی آنها.
💢جغرافیای استراتژیک: اهمیت موقعیت بومی در تغییر روند نبردها
🔸شمال سوریه با موقعیت استراتژیک خود، به میدان رقابت بازیگران داخلی و خارجی تبدیل شده است. تسلط بر مناطقی چون حلب و ادلب، علاوه بر دسترسی به خطوط ارتباطی، کنترل بر مرزهای ترکیه و توانایی در ایجاد توازن منطقهای را به همراه دارد. شکست در نبل و الزهراء نشان داد که عدم حمایت هوایی و زمینمحور کافی، دفاع از این مناطق را غیرممکن کرده است.
💢از تاکتیک تا استراتژی: الزامات نوآوری نظامی در جنگهای معاصر
1️⃣پشتیبانی هوایی مداوم: تمرکز بر عملیات هوایی بهویژه حملات هدفمند علیه مقرهای فرماندهی گروههای تروریستی (مانند هدفگیری مقر تحریرالشام در ادلب) ضروری است.
2️⃣جنگ نامتقارن: استفاده از تاکتیکهای غیرمتعارف، شامل عملیات نفوذ و استفاده از پهپادهای انتحاری برای هدفگیری ستونهای نظامی دشمن.
3️⃣مختلسازی خطوط تدارکاتی: انهدام مسیرهای لجستیکی و پایگاههای ذخیرهسازی سلاح و مهمات تروریستها.
💢نقش روحیه و حمایت مردمی
🔸جنگ سوریه، با اتکا به نیروهای مردمی و شبهنظامی در کنار ارتش این کشور، نیازمند افزایش مشارکت عمومی و تقویت همبستگی ملی است. تلاش برای خنثیسازی عملیات روانی دشمن مانند شایعهپراکنی درباره کودتا در دمشق، از الزامات تقویت روحیه نیروهاست. در همین راستا لازم است نهادهای مدنی و بسیج مردمی برای پشتیبانی از جبههها بازسازی شده و با نفوذ گروههای تروریستی در مناطق آرامتر مانند درعا و گسترش بیثباتی مقابله شود.
💢جمعبندی: چه باید کرد؟
🔸محور مقاومت برای بازگرداندن ابتکار عمل به میدان نبرد، باید از ترکیب عوامل زیر بهره ببرد:
1️⃣تقویت پشتیبانی لجستیکی: ارسال پهپادهای انتحاری پرسهزن برای هدفگیری نقاط کلیدی تروریستها.
2️⃣سازماندهی مجدد نیروها: ایجاد فرماندهی واحد برای هماهنگی بهتر بین جبهههای مختلف و جلوگیری از شکستهای پراکنده.
3️⃣ گسترش حملات دقیق: تمرکز بر نابودی مراکز فرماندهی و تجهیزات پیشرفته دشمن.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔵 طرح کلان ژئواکونومیک روسیه برای افغانستان
◾️آسیا تایمز
📝اندرو کوریبکو
#اکوتهران
🔸«آسیا تایمز» در یادداشتی به طرح کلان ژئواکونومیکی پرداخته است که در تعاملات روسیه با افغانستان و سایر بازیگران در مرکز و جنوب آسیا دنبال میشود. به باور «کوریبکو» در هفته جاری و با سفر دبیر شورای امنیت روسیه به افغانستان تلاش این کشور در راستای تقویت طرح کلان «شراکت بزرگتر آسیایی» (GEP) تداوم یافته است. این شراکت را میتوان نسخه روسی سیاست «چرخش به آسیا» ایالات متحده دانست و محتوای آن بیش از هر چیز، بازتاب تمایل روسیه به تقویت مسیرهای تجاری و توسعه پیوندهای نهادی با همسایگان آسیایی است.
🔹نگارنده خاطر نشان میکند که مهمترین هدف «شایگو» در این سفر بهبود و تقویت ارتباطات نظامی-فنی با طالبان در خصوص مقابله با داعش خراسان و وعده خارج کردن طالبان از لیست تروریستی روسیه به منظور تسهیل هماهنگیهای بهتر بود. همزمان، پیشبینی میشود روسیه به دنبال ترغیب مجموعه کشورهای شانگهای برای ارتقای همکاریهای ضدتروریستی و تبادل اطلاعات با طالبان باشد.
🔹با اینحال نباید از طرح کلان روسیه برای افغانستان غافل شد. پس از تحریمهای سنگین غرب در سایه جنگ اوکراین، روسیه پروژههای کلانی همچون کریدور بینالمللی شمال-جنوب با مشارکت ایران و هند را در اولویت خود قرار داده و همزمان کوشیده است تا نقش خود را در سازمان همکاری شانگهای تقویت نماید که افغانستان نیز در زمره اعضای ناظر آن به شمار میرود. در این میان، موقعیت راهبردی افغانستان، چنانچه طالبان قادر به تامین ثبات داخلی باشد و روابط را با پاکستان بهبود بخشد، میتواند به مثابه مسیر تجارت روسیه و جنوب آسیا مورد استفاده قرار گیرد.
🔹روابط روسیه و پاکستان در سالهای اخیر به سرعت گسترش یافته است و معاون نخستوزیر روسیه، الکسی اورچوک، در ماه سپتامبر سفری دو روزه برای تبادل نظر به پاکستان داشت. در ماه اکتبر نیز اولین گفتگوهای تجارت و سرمایهگذاری میان روسیه و پاکستان در مسکو برگزار گردید. ولادیمیر پوتین در حاشیه اجلاس سالیانه سازمان همکاری شانگهای در تاشکند (۲۰۲۲) به شهباز شریف اطلاع داده بود که روسیه قصد دارد گاز را با خط لوله به پاکستان برساند. این مسئله بالاخص به سبب موجود بودن بخشی از زیرساخت در روسیه، قزاقستان و ازبکستان عملی خواهد بود. حتی اگر طرح خط لوله پوتین بلندپروازانه هم باشد، روسیه به راحتی میتواند کابل را مبدل به هاب منطقهای نفت نماید و طالبان نیز نسبت به این مسئله تمایل نشان داده است.
🔹نورالدین عزیزی، سرپرست وزارت صنعت و تجارت افغانستان، در گفتگویی با اسپوتنیک در اوت ۲۰۲۲ از تمایل کابل به تهاتر منابع سرشار معدنی خود با نفت خبر داد. افغانستان منابع قابلتوجهی در این حوزه دارد و برآورد ایالات متحده از ارزش منابع دستنخورده معدنی در افغانستان معادل یک تریلیون دلار و شامل لیتیوم بوده است.
🔹از همین روست که میتوان از احتمال سوآپ نفت با مواد معدنی میان افغانستان و روسیه سخن گفت و پس از آن، چنانچه روسیه بتواند به میانجیگری موثر میان افغانستان و پاکستان بپردازد، زمینه برای صادرات نفت روسیه از این مسیر نیز فراهم گردد. بالاخص که تفاهمنامه اولیه کریدور حمل و نقل موسوم به کریدور اوراسیای مرکزی (CEC) یا کریدور سازمان شانگهای (SCOC) در اوت ۲۰۲۳ میان بلاروس، روسیه، قزاقستان، ازبکستان، پاکستان و افغانستان توافق شده است و تفاهمنامه دوجانبه پاکستان و روسیه نیز به این کریدور اشاره نموده است. این مستندات چندجانبه و ایدههای کریدوری، میتواند زمینه ساز توسعه خط ریلی مهمی میان پاکستان-افغانستان-ازبکستان با عنوان اختصاری پاکافوز (PAKAFUZ) به عنوان هسته اصلی کریدور مورد بحث نیز گردد.
✅ باید توجه داشت که افغانستان نقشی کلیدی در تامین هدف بزرگتر روسیه، یعنی تنوع بخشی به شراکتهای خود و کاستن از وابستگی یکجانبه به چین ایفا میکند. با اینحال، تحقق این هدف در گروی شکست داعش خراسان و حل و فصل مناقشات منطقهای از جمله اختلافات طالبان و پاکستان است. به عنوان مثال، اگر روسیه بخواهد هند را به این منظومه جدید ژئوپولیتیک اضافه کند، مناقشه دیرپای کشمیر و تنشهای پاکستان و هند در مقابلش خواهند بود.
✅ اندیشکده تهران✅
✅ @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◾️آسیا تایمز
📝اندرو کوریبکو
#اکوتهران
🔸«آسیا تایمز» در یادداشتی به طرح کلان ژئواکونومیکی پرداخته است که در تعاملات روسیه با افغانستان و سایر بازیگران در مرکز و جنوب آسیا دنبال میشود. به باور «کوریبکو» در هفته جاری و با سفر دبیر شورای امنیت روسیه به افغانستان تلاش این کشور در راستای تقویت طرح کلان «شراکت بزرگتر آسیایی» (GEP) تداوم یافته است. این شراکت را میتوان نسخه روسی سیاست «چرخش به آسیا» ایالات متحده دانست و محتوای آن بیش از هر چیز، بازتاب تمایل روسیه به تقویت مسیرهای تجاری و توسعه پیوندهای نهادی با همسایگان آسیایی است.
🔹نگارنده خاطر نشان میکند که مهمترین هدف «شایگو» در این سفر بهبود و تقویت ارتباطات نظامی-فنی با طالبان در خصوص مقابله با داعش خراسان و وعده خارج کردن طالبان از لیست تروریستی روسیه به منظور تسهیل هماهنگیهای بهتر بود. همزمان، پیشبینی میشود روسیه به دنبال ترغیب مجموعه کشورهای شانگهای برای ارتقای همکاریهای ضدتروریستی و تبادل اطلاعات با طالبان باشد.
🔹با اینحال نباید از طرح کلان روسیه برای افغانستان غافل شد. پس از تحریمهای سنگین غرب در سایه جنگ اوکراین، روسیه پروژههای کلانی همچون کریدور بینالمللی شمال-جنوب با مشارکت ایران و هند را در اولویت خود قرار داده و همزمان کوشیده است تا نقش خود را در سازمان همکاری شانگهای تقویت نماید که افغانستان نیز در زمره اعضای ناظر آن به شمار میرود. در این میان، موقعیت راهبردی افغانستان، چنانچه طالبان قادر به تامین ثبات داخلی باشد و روابط را با پاکستان بهبود بخشد، میتواند به مثابه مسیر تجارت روسیه و جنوب آسیا مورد استفاده قرار گیرد.
🔹روابط روسیه و پاکستان در سالهای اخیر به سرعت گسترش یافته است و معاون نخستوزیر روسیه، الکسی اورچوک، در ماه سپتامبر سفری دو روزه برای تبادل نظر به پاکستان داشت. در ماه اکتبر نیز اولین گفتگوهای تجارت و سرمایهگذاری میان روسیه و پاکستان در مسکو برگزار گردید. ولادیمیر پوتین در حاشیه اجلاس سالیانه سازمان همکاری شانگهای در تاشکند (۲۰۲۲) به شهباز شریف اطلاع داده بود که روسیه قصد دارد گاز را با خط لوله به پاکستان برساند. این مسئله بالاخص به سبب موجود بودن بخشی از زیرساخت در روسیه، قزاقستان و ازبکستان عملی خواهد بود. حتی اگر طرح خط لوله پوتین بلندپروازانه هم باشد، روسیه به راحتی میتواند کابل را مبدل به هاب منطقهای نفت نماید و طالبان نیز نسبت به این مسئله تمایل نشان داده است.
🔹نورالدین عزیزی، سرپرست وزارت صنعت و تجارت افغانستان، در گفتگویی با اسپوتنیک در اوت ۲۰۲۲ از تمایل کابل به تهاتر منابع سرشار معدنی خود با نفت خبر داد. افغانستان منابع قابلتوجهی در این حوزه دارد و برآورد ایالات متحده از ارزش منابع دستنخورده معدنی در افغانستان معادل یک تریلیون دلار و شامل لیتیوم بوده است.
🔹از همین روست که میتوان از احتمال سوآپ نفت با مواد معدنی میان افغانستان و روسیه سخن گفت و پس از آن، چنانچه روسیه بتواند به میانجیگری موثر میان افغانستان و پاکستان بپردازد، زمینه برای صادرات نفت روسیه از این مسیر نیز فراهم گردد. بالاخص که تفاهمنامه اولیه کریدور حمل و نقل موسوم به کریدور اوراسیای مرکزی (CEC) یا کریدور سازمان شانگهای (SCOC) در اوت ۲۰۲۳ میان بلاروس، روسیه، قزاقستان، ازبکستان، پاکستان و افغانستان توافق شده است و تفاهمنامه دوجانبه پاکستان و روسیه نیز به این کریدور اشاره نموده است. این مستندات چندجانبه و ایدههای کریدوری، میتواند زمینه ساز توسعه خط ریلی مهمی میان پاکستان-افغانستان-ازبکستان با عنوان اختصاری پاکافوز (PAKAFUZ) به عنوان هسته اصلی کریدور مورد بحث نیز گردد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹«بسیرو دیو مای فای»، رئیسجمهور سنگال در ۱۲ سپتامبر سال جاری مجلس ملی را منحل کرد و انتخابات زودهنگام در ۱۷ نوامبر برگزار شد که طی آن حزب حاکم «پاستف» با کسب ۱۳۰ کرسی از ۱۶۵ کرسی، اکثریتی مجلس را به دست آورد. چنین پیروزی قاطعی میتواند دست فای را برای اجرای برنامه اصلاحات اقتصادی بلندپروازانه با تمرکز برافزایش اشتغال، کاهش قیمتها و بهبود خدمات عمومی باز نگه دارد.
🔹تحولات اخیر سنگال میتواند فرصت مناسبی برای حضور ایران در این کشور غرب آفریقا داشته باشد. بهویژه که اخیراً، رئیسجمهور این کشور اعلام کرد که فرانسه باید تمام پایگاههای نظامی خود در این کشور را تخلیه کند. البته این روند به دنبال رویکرد دولتهای برآمده از کودتاهای ساحل در نیجر، مالی و بورکینافاسو است. درمجموع، این اظهارات نشاندهنده تغییر رویکرد این کشور غرب آفریقا است که میتواند بستر مناسبی برای همکاری اقتصادی با ایران باشد.
💢حجم تجارت ناچیز ایران-سنگال
🔹همواره نوسانات سیاسی در روابط دو کشور سایه سنگینی بر روابط اقتصادی دوجانبه انداخته است. هرچند آغاز روابط سیاسی و اقتصادی با سنگال به قبل از انقلاب اسلامی برمیگردد، اما در دهههای اخیر این روابط گاهاً با تنشهایی همراه بوده است. البته در سال ۲۰۰۰ که «عبدالله واده» در سنگال به قدرت رسید، همکاری نزدیکی با ایران بهویژه در بخش سرمایهگذاری برقرار کرد.
🔹نماد این رابطه، راهاندازی کارخانه مشترک خودرو بین سنگال و ایرانخودرو موسوم «سنیران» بود. افزون بر آن مقامات دو کشور با احداث کارخانه تراکتورسازی موافقت کرده و از برنامههای سرمایهگذاری در زیرساختهای نفت و گاز سنگال با یک پالایشگاه جدید نفت و یک تأسیسات پتروشیمی خبر دادند؛ اما با پیروزی «مکی سال» و فاصله گرفتن از ایران، بسیاری از این طرحها را روی کاغذ ماندند. البته، کارخانه «سنیران اتو» نیز به دلیل مشکل تأمین برق در حال حاضر بهصورت نیمه فعال درآمده که احتمال ازسرگیری آن در صورت بهبود روابط وجود دارد.
🔹اکنون باوجود تعاملات و تمایلات قبلی سطح تجارت دوجانبه به رقم مطلوب نرسیده است، بهطوریکه حجم صادرات ایران به سنگال در سال ۲۰۲۲ به ۱۷.۴ میلیون دلار رسید که نسبت به ۵ سال گذشته کاهش ۱۴.۷ درصدی داشت، یعنی از ۳۸.۶ میلیون دلار در سال ۲۰۱۷ به ۱۷.۴ میلیون دلار در سال ۲۰۲۲ کاهشیافته است. همچنین در همین سال، سنگال ۶۷ هزار دلار به ایران صادر کرد که عمدهترین محصولات صادراتی از سنگال به ایران ماهی منجمد و ضایعات آهن بود. طی ۵ سال گذشته صادرات سنگال به ایران با نرخ سالانه ۴۲.۲ درصد کاهشیافته است.
💢سنگال تشنه خدمات فنی-مهندسی ایرانی
🔹البته مسیر دولت جدید میتواند این روند را تغییر و این کشور را بهعنوان دروازه ورودی کالاهای ایرانی به غرب آفریقا معرفی کند. در این میان، صادرات خدمات فنی و مهندسی بهویژه بخش نفت میتواند زمینه نفوذ اقتصادی در این کشور آفریقایی باشد که کارنامه مناسبی در ونزوئلا نیز ثبت کرده است. ایران یکی از کشورهای مهم در صادرات خدمات فنی و مهندسی بوده که در دورهای، رقم آن به ۱۰ میلیارد دلار نیز رسید و در مقابل سنگال سالانه از ۱۰ میلیارد دلار واردات خود، بیش از ۲ میلیارد دلار را به واردات خدمات فنی و مهندسی اختصاص میدهد. درواقع، در این بخش دو کشور میتوانند مکمل همدیگر باشند. صادرات خدمات فنی ایران میتواند طیف وسیعی نیازهای سنگال از صنایع و فناوری اطلاعات گرفته تا مخابرات و مدیریت زیستمحیطی را در بربگیرد.
💢ظرفیت کشت فرا سرزمینی سنگال
🔹یکی دیگر از بخشهای بالقوه برای همکاری ایران و سنگال کشت فرا سرزمینی است که هماکنون ایران در غرب آفریقا این تجربه را با غنا دارد. بنابراین، این همکاری میتواند به سنگال نیز تعمیم یابد که این امر ظرفیت تأمین نهادههای دامی ایران بهویژه ذرت را دارد. باید توجه داشت که سنگال در این زمینه ظرفیت لازم ازجمله نیروی کار جوان و ارزان، زمین مناسب، آب کافی و اقلیم مناسب را دارد. اخیراً نیز کشورهای همسایه ایران بهویژه عربستان و امارات خیز بلندی در این حوزه از همکاری با آفریقا برداشتهاند که میتوان به توافق عربستان و ساحلعاج برای کشت برنج اشاره کرد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️دونالد ترامپ در سال ۲۰۲۵ با خاورمیانه چه خواهد کرد؟
◾️موسسه خاورمیانه
📝برایان کاتولیس، آتنا ماستوف
#تهران_ریویو
🔸بازگشت دوباره ترامپ به قدرت در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ در شرایطی خواهد بود که دولت او در منطقه خاورمیانه با آشوب و آشفتگی تمام عیاری مواجه خواهد بود. بیش از یک سال درگیری در نوار غزه و لبنان، همچنین بحران اخیر در سوریه از جمله مسائلی است که امتداد آن به دولت او نیز خواهد رسید. تهدیدهای ایران و شبکه نیابتی منطقهای آن همچنان ادامه خواهد داشت. در این میان رویکرد احتمالی ترامپ و ونس نسبت به خاورمیانه میتواند در برآوردهای آینده بازیگران تاثیرگذار باشد. مطالب زیر چکیده و خلاصهای از مواضع ترامپ و ونس نسبت به مسئله ایران و مسئله فلسطین-اسرائیل و سناریوهای محتمل آن است.
💢مسئله ایران
🔹بررسی مجموعه مواضع ترامپ و ونس در خصوص ایران نشان میدهد که ترامپ معتقد است در دولت او با کاهش درآمدها و ورشکسته نمودن ایران، افزایش حمایتها از اسرائیل و ایجاد بازدارندگی، ایران توانایی اقدامات تهاجمی علیه اسرائیل را نخواهد داشت. همچنین تهدید هستهای ایران را بسیار جدی میداند و بهصورت جدی مانع دسترسی ایران به بمب هستهای خواهد شد. وی همچنین امکان توافق با ایران را حتی در حد توافقی مثل ابراهیم نیز کاملا محتمل میداند.
💢مسئله فلسطین-اسرائیل
🔹ترامپ در این مسئله خود را به شدت حامی اسرائیل نشان داده است. او بر ضرورت حمایت شدید از اسرائیل، حمایت همهجانبه از حق دفاع اسرائیل و فراهم کردن زمینه برای اسرائیل جهت «تمام کردن کار» تاکید کرده است. همچنین اشاره تفاخرآمیز او به قرارداد ابراهیم نشاندهنده تمایل ترامپ بر تداوم سیاست عادیسازی روابط است.
💢 دوراهی سیاست خارجی حزبی یا فراحزبی
🔹در بلندمدت دو سناریو برای سیاست خارجی ایالات متحده در خاورمیانه وجود دارد:
1️⃣ سناریو اول (تداوم وضع موجود): این سناریو که بیشتر محتمل است، به دلیل تداوم اختلافات حزبی و ایدئولوژیک بین جمهوریخواهان و دموکراتها، سیاست خارجی ایالات متحده بهویژه در خاورمیانه به یک موضوع قطبی و حزبی تبدیل خواهد شد. این وضعیت که در ۲۵سال گذشته وجود داشته، مانع از اتخاذ سیاستهای پایدار و هماهنگ در منطقه خاورمیانه شده و به اختلال و آشفتگی در عملکرد ایالات متحده در منطقه منجر خواهد شد. هرچند نمایش قدرتمند حزب جمهوریخواه در رقابتهای کنگره از جمله بازپسگیری سنا ممکن است منجر به تقویت بیشتر نقش جمهوریخواهان شود.
2️⃣ سناریو دوم (همکاری فراحزبی): در این سناریوی کمتر محتمل، هر دو حزب به این نتیجه میرسند که دشمنان ایالات متحده از جمله ایران، در تلاش هستند تا اختلافات داخلی آمریکا را تشدید و از آن بهرهبرداری کنند. در این صورت، ممکن است دو حزب به سمت همکاریهای بیشتر در زمینه سیاست خارجی، بهویژه در قبال ایران و خاورمیانه حرکت کنند که منجر به رویکردی موثر و پایدارتر در سیاستخارجه بلند مدت ایالاتمتحده خواهد شد.
💢نتیجهگیری
✅ مواضع ترامپ نشاندهنده رویکردی تهاجمی وی در حمایت از اسرائیل و تلاش او برای محدود کردن نفوذ ایران است. با این حال، آینده سیاست ایالاتمتحده در خاورمیانه بستگی به تحولات داخلی آمریکا و چگونگی تعامل دو حزب در این زمینه خواهد داشت. البته شایان ذکر است که ترامپ و ونس تاکنون برنامه عملی مشخصی برای رسیدن به این اهداف اعلام نکردند و تنها به بیان کلی اهداف خود اکتفاء کردهاند.
✅ اندیشکده تهران✅
✅ @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◾️موسسه خاورمیانه
📝برایان کاتولیس، آتنا ماستوف
#تهران_ریویو
🔸بازگشت دوباره ترامپ به قدرت در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ در شرایطی خواهد بود که دولت او در منطقه خاورمیانه با آشوب و آشفتگی تمام عیاری مواجه خواهد بود. بیش از یک سال درگیری در نوار غزه و لبنان، همچنین بحران اخیر در سوریه از جمله مسائلی است که امتداد آن به دولت او نیز خواهد رسید. تهدیدهای ایران و شبکه نیابتی منطقهای آن همچنان ادامه خواهد داشت. در این میان رویکرد احتمالی ترامپ و ونس نسبت به خاورمیانه میتواند در برآوردهای آینده بازیگران تاثیرگذار باشد. مطالب زیر چکیده و خلاصهای از مواضع ترامپ و ونس نسبت به مسئله ایران و مسئله فلسطین-اسرائیل و سناریوهای محتمل آن است.
💢مسئله ایران
🔹بررسی مجموعه مواضع ترامپ و ونس در خصوص ایران نشان میدهد که ترامپ معتقد است در دولت او با کاهش درآمدها و ورشکسته نمودن ایران، افزایش حمایتها از اسرائیل و ایجاد بازدارندگی، ایران توانایی اقدامات تهاجمی علیه اسرائیل را نخواهد داشت. همچنین تهدید هستهای ایران را بسیار جدی میداند و بهصورت جدی مانع دسترسی ایران به بمب هستهای خواهد شد. وی همچنین امکان توافق با ایران را حتی در حد توافقی مثل ابراهیم نیز کاملا محتمل میداند.
💢مسئله فلسطین-اسرائیل
🔹ترامپ در این مسئله خود را به شدت حامی اسرائیل نشان داده است. او بر ضرورت حمایت شدید از اسرائیل، حمایت همهجانبه از حق دفاع اسرائیل و فراهم کردن زمینه برای اسرائیل جهت «تمام کردن کار» تاکید کرده است. همچنین اشاره تفاخرآمیز او به قرارداد ابراهیم نشاندهنده تمایل ترامپ بر تداوم سیاست عادیسازی روابط است.
💢 دوراهی سیاست خارجی حزبی یا فراحزبی
🔹در بلندمدت دو سناریو برای سیاست خارجی ایالات متحده در خاورمیانه وجود دارد:
1️⃣ سناریو اول (تداوم وضع موجود): این سناریو که بیشتر محتمل است، به دلیل تداوم اختلافات حزبی و ایدئولوژیک بین جمهوریخواهان و دموکراتها، سیاست خارجی ایالات متحده بهویژه در خاورمیانه به یک موضوع قطبی و حزبی تبدیل خواهد شد. این وضعیت که در ۲۵سال گذشته وجود داشته، مانع از اتخاذ سیاستهای پایدار و هماهنگ در منطقه خاورمیانه شده و به اختلال و آشفتگی در عملکرد ایالات متحده در منطقه منجر خواهد شد. هرچند نمایش قدرتمند حزب جمهوریخواه در رقابتهای کنگره از جمله بازپسگیری سنا ممکن است منجر به تقویت بیشتر نقش جمهوریخواهان شود.
2️⃣ سناریو دوم (همکاری فراحزبی): در این سناریوی کمتر محتمل، هر دو حزب به این نتیجه میرسند که دشمنان ایالات متحده از جمله ایران، در تلاش هستند تا اختلافات داخلی آمریکا را تشدید و از آن بهرهبرداری کنند. در این صورت، ممکن است دو حزب به سمت همکاریهای بیشتر در زمینه سیاست خارجی، بهویژه در قبال ایران و خاورمیانه حرکت کنند که منجر به رویکردی موثر و پایدارتر در سیاستخارجه بلند مدت ایالاتمتحده خواهد شد.
💢نتیجهگیری
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹 ترامپ علاقه خاصي در گماردن افراد با سوابق نظامی به پستهای سیاسی-امنیتی حیاتی دارد و از چهار مشاور امنیت ملی در دوره نخست ترامپ، تنها رابرت اوبرایان سابقه نظامی نداشت. انتخاب جدید او برای این سمت، مایک والتز، سرهنگ نیروی ویژه ارتش آمریکا در افغانستان است. نمیتوان انکار کرد که روحیه نظامیگری او بر نوع نگاهش نسبت به مسائل کنونی آمریکا در جهان تأثیر گذار است. والتز همچون بسیاری از سیاستمداران آمریکا، چین، روسیه و ایران را محور اصلی تهدیدات علیه آمریکا میداند و راهکارهایی را برای مقابله با آنها بیان کرده است.
💢صلح از طریق قدرت و بازدارندگی
🔸والتز در قبال ایران معتقد است که تنها راه ثبات در خاورمیانه این است که پاسخ هرگونه اقدام ایران و گروههای همسو علیه نیروهای آمریکا را با قدرت و شدت داد تا بازدارندگی مؤثر تحقق یابد. او اخیراً بیان داشته که آتشبس در غزه، راه حل نهایی نیست و اسرائیل باید بر روی ایران تمرکز کند. شاید در بلندمدت، آمریکا به رویکرد فشار حداکثری یه جای تقابل نظامی بازگردد؛ اما از دیدگاه تیم ترامپ و مخصوصاً والتز، جنگ کنونی در منطقه این پنجره فرصت را برای آمریکا باز کرده است تا برای همیشه مسئله هستهای ایران را حل کند.
🔸والتز در قبال چین -به عنوان مهمترین تهدید آمریکا- هم رویکرد مشابهی دارد. اگرچه ترس از نبرد هستهای باعث میشود که او مخالف اقداماتی باشد که ممکن است به درگیری نظامی با چین بیانجامد اما چند راهکار را برای مقابله با این قدرت نوظهور ارائه میدهد؛ از جمله افزایش کمکهای تسلیحاتی به اوکراین و نوسازی ارتش آمریکا برای منصرف کردن چین از اشغال تایوان و همچنین تقویت ائتلاف با کشورهای حوزۀ اقیانوسیه. در مورد مسئله جنگ اوکراین، او از حامیان کمک نظامی به کییف بوده و بایدن را به علت سستی در ارسال تجهیزات پیشرفته به اوکراین مورد انتقاد قرار میدهد. او معقتد است که عدم ارسال چنین کمکهایی باعث آغاز جنگ شد؛ هرچند که بر غیرمنصفانهبودن سهم کمکهای آمریکا نیز تأکید میکند.
💢تمرکز بر ناآرامیهای داخلی
🔸یکی از راهکارهای او در کتابش، «حقایق سخت»، برای مقابله با ایران و چین، یکسان است: تمرکز بر جنبشها و ناآرامیهای داخلی برای انحراف تمرکز این دو کشور. والتز معقتد است برای تضعیف توان سپاه پاسداران در منطقه، باید به جنبشهای حقوق بشری و قومی (همچون کردها، بلوچها و اعراب) در داخل ایران کمک کرد و معتقد است که دولت بایدن نتوانست از اعتراضات ۱۴۰۱ در ایران استفاده درستی بکند. از نظر او «هر چه رژیم بیشتر در داخل متمرکز شود، انرژی و منابع کمتری برای خرج کردن در خارج دارد.»
🔸والتز باور دارد که حزب کمونیست چین هم آسیبپذیری مشابهی دارد. تبتیها و اویغورها از منظر او پتانسیل بالایی برای مبارزه با حزب کمونیست چین دارند؛ چراکه به گفته او به دنبال حقوق بشر و آزادیهای اساسی هستند و آمریکا میتواند از آنها حمایت کند. «چیزی که حزب کمونیست چین بیش از همه از آن می ترسد، مردم این کشور است، نه نیروی هوایی ایالات متحده.» البته او تاکنون به طور علنی به تغییر رژیم در هر دو کشور اشاره نکرده است و بیشتر هدف بهرهبرداری از مسائل داخلی برای تضعیف دشمنان آمریکا را دارد.
💢جمعبندی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️روسیه چگونه با درگیریهای سوریه روبهرو میشود؟
◼️شرق الاوسط_ عربستان
📝رائد جبر
#رویة_العربیة
🔹کرملین روز جمعه به صحنه درگیریهای داغ سوریه وارد شد. تحلیلگران روسی معتقدند این درگیریها به دنبال فشار بر مسکو در بحبوحه جنگ اوکراین است. سخنگوی کرملین، وضعیت در حلب را تجاوز به حاکمیت سوریه توصیف و بر حمایت روسیه از بازگشت نظم تأکید کرد. این اظهارات همزمان با ورود نیروی هوایی روسیه به میدان نبرد نشاندهنده تغییر رویکرد مسکو از نظارت به مداخله مستقیم است.
💢درگیری در اوکراین
🔹تحولات سوریه با تشدید رویارویی روسیه و ناتو، بهویژه پس از حمایت غرب از اوکراین برای هدفگیری خاک روسیه با موشکهای دوربرد مرتبط است. کارشناسان نظامی، معتقدند رویارویی بین روسیه و ناتو به مرحله مستقیم رسیده است و استفاده روسیه از موشک اوریشنیک درواقع تبادل ضربه با ناتو بشمار میرود؛ بنابراین، روسیه عملاً درگیر یک رویارویی گستردهتر با گروههای نظامی همپیمان ناتو ازجمله گروههایی که در خاورمیانه حضور دارند، شده است.
🔹دولت بایدن در پایان دوره خود تلاش میکند تا بیشترین آسیب را به منافع روسیه وارد کند. سوریه بهدلیل میزبانی از دو پایگاه نظامی روسیه و بهعنوان کشوری در حوزه منافع روسیه، گزینه مناسبی برای تحقق این هدف محسوب میشود.
💢ابهام در خصوص سفر اسد
🔹با توجه به تحولات سریع میدانی در سوریه، کرملین از اظهارنظر درباره گزارشهایی که از سفر غیرمنتظره رئیسجمهور سوریه به مسکو خودداری کرد. یک دیپلمات روس اعلام کرد اسد برای ادامه درمان همسرش به مسکو سفر میکند و بهاینترتیب، ارتباطی با وضعیت میدانی پیچیده در شمال غرب سوریه ندارد.
🔹در آغاز عملیات «ردع العدوان» رسانههای دولتی روسیه بهطور مختصر به حملات تروریستی علیه مناطق تحت کنترل دولت سوریه پرداختند و بهطور غیرمستقیم ترکیه را مسئول تشدید تنشها دانستند. نکته قابلتوجه این است که پیشروی مخالفان از ضعف نیروهای تحت حمایت ایران نشأت گرفته و ممکن است این حملات با هماهنگی ایالاتمتحده و ترکیه انجامشده باشد تا فشار بر ایران و ارتش سوریه افزایش یابد و شرایط مذاکراتی برای مخالفان بهبود یابد.
💢نفوذ ترکیه
🔹دمشق با شدیدترین حمله گروههای مسلح وابسته به ترکیه در سالهای اخیر روبهرو است. این حمله با هدف مهار ارتش سوریه و شبهنظامیان شیعه متحد آن صورت گرفته است. همزمانی این حمله با توقف درگیریها در لبنان و رکود مذاکرات ترکیه و سوریه، نشان از برنامهریزی دقیق این تحولات دارد. درحالیکه منابع ترکیهای تأکید دارند آنکارا در تلاش است تا از تشدید تنشها در خاورمیانه بهویژه نوار غزه جلوگیری کند اما این تلاشها تاکنون نتیجهبخش نبوده است.
🔹عملیات ردع العدوان که انتظار میرفت محدود باشد با عقبنشینی نیروهای دولتی سوریه و فروپاشی خطوط دفاعی گسترش یافت. مسکو در تلاش بود ارزیابی دقیقی از ابعاد نبرد داشته باشد و دریابد که آیا این حرکت به رهبری ترکیه انجامشده یا اینکه تحتفشار ایالاتمتحده برای بهرهبرداری از ضعف دولت سوریه و متحدان ایرانی آن بوده است.
🔹این مسأله توضیحی برای سکوت اولیه روسیه است. با تشدید نگرانیها درباره فروپاشی خطوط دفاعی دمشق، روسیه دخالت کرد تا از تصرف شهرهای راهبردی توسط اپوزیسیون جلوگیری کند. بااینحال، تحلیلها نشان میدهند که آنکارا تاکنون از این وضعیت بیشترین بهره را برده است. روسیه این تحولات را بخشی از رویارویی خود با غرب میبیند، زیرا ممکن است در آستانه خروج آمریکا از سوریه و پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ، نقشههای جدیدی برای این کشور ترسیم شود.
💢گزینههای محدود
🔹کارشناسان معتقدند مسکو که از پیشروی سریع نیروهای مخالف غافلگیر شده است، حملات خود را به مواضع تحرک و خطوط پشتیبانی شدت بخشد تا پیشروی را متوقف کرده و فضایی برای بهبود خطوط دفاعی در مناطق مختلف، بهویژه شهر حلب، فراهم کند.
✅ روسیه تلاش دارد در تعامل با ترکیه، گروههای مسلح سوری را به وضعیت آتشبس بازگرداند. بااینحال، مسکو از مداخله نظامی گسترده اجتناب میکند تا از اعزام نیروهای اضافی و آسیب به روابط با ترکیه جلوگیری کند. درنتیجه، گزینههای مسکو محدود است و ترجیح میدهد به توافقی سریع با ترکیه دست یابد که با اجرای توافقات قبلی، دولت سوریه را به اقدامات فوری برای تقویت روابط با آنکارا سوق دهد.
✅ اندیشکده تهران✅
✅ @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◼️شرق الاوسط_ عربستان
📝رائد جبر
#رویة_العربیة
🔹کرملین روز جمعه به صحنه درگیریهای داغ سوریه وارد شد. تحلیلگران روسی معتقدند این درگیریها به دنبال فشار بر مسکو در بحبوحه جنگ اوکراین است. سخنگوی کرملین، وضعیت در حلب را تجاوز به حاکمیت سوریه توصیف و بر حمایت روسیه از بازگشت نظم تأکید کرد. این اظهارات همزمان با ورود نیروی هوایی روسیه به میدان نبرد نشاندهنده تغییر رویکرد مسکو از نظارت به مداخله مستقیم است.
💢درگیری در اوکراین
🔹تحولات سوریه با تشدید رویارویی روسیه و ناتو، بهویژه پس از حمایت غرب از اوکراین برای هدفگیری خاک روسیه با موشکهای دوربرد مرتبط است. کارشناسان نظامی، معتقدند رویارویی بین روسیه و ناتو به مرحله مستقیم رسیده است و استفاده روسیه از موشک اوریشنیک درواقع تبادل ضربه با ناتو بشمار میرود؛ بنابراین، روسیه عملاً درگیر یک رویارویی گستردهتر با گروههای نظامی همپیمان ناتو ازجمله گروههایی که در خاورمیانه حضور دارند، شده است.
🔹دولت بایدن در پایان دوره خود تلاش میکند تا بیشترین آسیب را به منافع روسیه وارد کند. سوریه بهدلیل میزبانی از دو پایگاه نظامی روسیه و بهعنوان کشوری در حوزه منافع روسیه، گزینه مناسبی برای تحقق این هدف محسوب میشود.
💢ابهام در خصوص سفر اسد
🔹با توجه به تحولات سریع میدانی در سوریه، کرملین از اظهارنظر درباره گزارشهایی که از سفر غیرمنتظره رئیسجمهور سوریه به مسکو خودداری کرد. یک دیپلمات روس اعلام کرد اسد برای ادامه درمان همسرش به مسکو سفر میکند و بهاینترتیب، ارتباطی با وضعیت میدانی پیچیده در شمال غرب سوریه ندارد.
🔹در آغاز عملیات «ردع العدوان» رسانههای دولتی روسیه بهطور مختصر به حملات تروریستی علیه مناطق تحت کنترل دولت سوریه پرداختند و بهطور غیرمستقیم ترکیه را مسئول تشدید تنشها دانستند. نکته قابلتوجه این است که پیشروی مخالفان از ضعف نیروهای تحت حمایت ایران نشأت گرفته و ممکن است این حملات با هماهنگی ایالاتمتحده و ترکیه انجامشده باشد تا فشار بر ایران و ارتش سوریه افزایش یابد و شرایط مذاکراتی برای مخالفان بهبود یابد.
💢نفوذ ترکیه
🔹دمشق با شدیدترین حمله گروههای مسلح وابسته به ترکیه در سالهای اخیر روبهرو است. این حمله با هدف مهار ارتش سوریه و شبهنظامیان شیعه متحد آن صورت گرفته است. همزمانی این حمله با توقف درگیریها در لبنان و رکود مذاکرات ترکیه و سوریه، نشان از برنامهریزی دقیق این تحولات دارد. درحالیکه منابع ترکیهای تأکید دارند آنکارا در تلاش است تا از تشدید تنشها در خاورمیانه بهویژه نوار غزه جلوگیری کند اما این تلاشها تاکنون نتیجهبخش نبوده است.
🔹عملیات ردع العدوان که انتظار میرفت محدود باشد با عقبنشینی نیروهای دولتی سوریه و فروپاشی خطوط دفاعی گسترش یافت. مسکو در تلاش بود ارزیابی دقیقی از ابعاد نبرد داشته باشد و دریابد که آیا این حرکت به رهبری ترکیه انجامشده یا اینکه تحتفشار ایالاتمتحده برای بهرهبرداری از ضعف دولت سوریه و متحدان ایرانی آن بوده است.
🔹این مسأله توضیحی برای سکوت اولیه روسیه است. با تشدید نگرانیها درباره فروپاشی خطوط دفاعی دمشق، روسیه دخالت کرد تا از تصرف شهرهای راهبردی توسط اپوزیسیون جلوگیری کند. بااینحال، تحلیلها نشان میدهند که آنکارا تاکنون از این وضعیت بیشترین بهره را برده است. روسیه این تحولات را بخشی از رویارویی خود با غرب میبیند، زیرا ممکن است در آستانه خروج آمریکا از سوریه و پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ، نقشههای جدیدی برای این کشور ترسیم شود.
💢گزینههای محدود
🔹کارشناسان معتقدند مسکو که از پیشروی سریع نیروهای مخالف غافلگیر شده است، حملات خود را به مواضع تحرک و خطوط پشتیبانی شدت بخشد تا پیشروی را متوقف کرده و فضایی برای بهبود خطوط دفاعی در مناطق مختلف، بهویژه شهر حلب، فراهم کند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔵 تحول حمل و نقل هند با احداث کریدورهای اختصاصی بار
#اکوتهران
🔸حمل و نقل ریلی با توجه به گستردگی جمعیت و پهنه سرزمینی یکی از بنیانهای لجستیکی هند است و بخش قابلتوجهی از حمل و نقل مسافر و بار در این کشور از طریق ریل انجام میپذیرد. در واقع، شبکه ریلی هند چهارمین شبکه وسیع جهان پس از آمریکا، روسیه و چین به حساب میرود.
💢تاریخچه
🔹با افزایش تقاضای مسافری و توسعه اقتصادی بالنسبه سریع در این کشور در دهههای اخیر معضلات متعددی از قبیل پدیدار شدن گلوگاههای ظرفیتی، ازدحام مزمن و تاخیرهای طولانی در راه آهن مشاهده شد. در سال ۲۰۰۵ دولت هند برای رفع این معضلات و به منظور روانسازی حمل بار، پیشنهاد طراحی و اجرای یک پروژه عظیم زیرساختی را ارائه نمود که از آن با عنوان کریدورهای اختصاصی بار (DFCs) یاد میشود.
🔹طرح کریدورهای اختصاصی بار در هند، پیشنهاد احداث دو کریدور ریلی غربی و شرقی را به موازات بزرگراههای ملی کلیدی موسوم به چهارگوشه طلایی (GQ) ارائه مینمود که شهرهای کلیدی هند همچون بمبئی، دهلی، کلکته، بنگلور و چنای را به یکدیگر متصل میکند. کریدورهای ریلی پیشنهادی دو ویژگی متمایز داشتند: ترافیک در آنها منحصر به بار بود و احداث و بهرهبرداری آن نیز به یک شرکت دولتی تخصصی با عنوان DFCCIL انتقال مییافت.
🔹طراحی و مطالعات اولیه احداث این کریدورها در سال ۲۰۰۶ انجام پذیرفت و مطالعات امکانسنجی آنها به آژانس همکاریهای بینالمللی ژاپن (JICA) واگذار شد. در نهایت، پروژه احداث دو کریدور اصلی (کریدور شرقی و غربی) به طول بیش از ۳ هزار کیلومتر مصوب گردید. آژانس ژاپنی در همان سال تامین مالی کریدور شرقی را بر عهده گرفت و هند پس از سه سال مذاکره، بانک جهانی را به تامین مالی کریدور غربی مجاب کرد.
🔹علیرغم هدفگذاری اولیه برای تکمیل تا سال ۲۰۱۳، موانع بودجهای و سایر موانع همچون تملک اراضی، احداث تقاطعها با خطوط اصلی و... منجر به کندی قابلتوجه پیشرفت در پروژه گردید. سرانجام در ابتدای سال جاری احداث کریدور شرقی به پایان رسید و پیشرفت در احداث کریدور غربی تا ماه گذشته قریب به ۸۵ درصد بوده است. از نظر مالیُ برآوردها از مجموع هزینه احداث این کریدورهای ریلی رقمی نزدیک به ۱۵ میلیارد است.
💢آثار عملی و اهداف سیاستی
🔹با وجود پیشرفت کند در عملیات اجرایی، قطعات تکمیل شده این کریدور تاثیر بسزایی در حمل و نقل ریلی هند داشته اند. مطالعات نشان داده که قطارها در کریدورهای اختصاصی بار به طور میانگین با سرعتی دو برابر نسبت به مسیرهای عادی فعالیت کردهاند و به عنوان مثال، زمان حمل زغال سنگ از معادن شرقی به نیروگاههای شمالی از ۳۵ ساعت به ۲۰ ساعت کاهش یافته است. با توجه به اتصال بنادر اصلی هند به این شبکه اختصاصی، تجارت خارجی هند نیز همچون داخل از بهرهوری بالاتری برخوردار شده است.
🔹یکی از اهداف سیاستی این شبکه را باید افزایش دوباره سهم ریل از بار دانست که از ابتدای دهه ۹۰ و با توجه به موانع پیشگفته به شکلی مداوم در حال کاهش است. در حال حاضر، سهم ریل از بار ۲۶ درصد است و راهآهن هند این شبکه را یکی از ابزارهای مهم خود برای نیل به هدف حمل ۴۵ درصدی تا سال ۲۰۵۰ میداند. هند همچنین به دنبال رساندن سهم لجستیک به بالاتر از ده درصد تولید ناخالص داخلی است که این کریدورها نقشی مهم در این مسئله ایفا میکنند.
🔹شرکت تخصصی تاسیس شده برای این کریدورها، با بهرهبرداری متمرکز و یکپارچه این شبکه موفق به کاهش هزینهها و ارائه قیمتی رقابتی شده است. همچنین، تعاملات تخصصی خود برای جذب بار شرکتهای بزرگ همچون ماروتی سوزوکی، شرکتهای خردهفروشی همچون آمازون و کسب و کارهای اینترنتی دیگر را گسترش داده است تا بتواند در زنجیرههای تامین محلی، حمل و نقل ریلی را به درستی جانمایی کند. به عنوان مثال، یکی از خدمات ارائه شده توسط این شرکت حمل به صورت کامیون روی قطار (Truck-on-Train) است که ۳۰ کامیون را بر یک قطار باری سوار کرده و ظرف ۱۲ ساعت، در یک مسیر ۶۳۰ کیلومتری جابهجا میکند. این خدمت بالاخص توسط شرکتهای لبنیات همچون آمول مورد استقبال قرار گرفته است.
💢جمعبندی
✅ علیرغم نگرانیها در خصوص عدم بازدهی کافی و هزینه سنگین احداث، به نظر میرسد این پروژه عظیم توانسته است دستکم بخشی از اهداف خود را محقق سازد. ترافیک باری این کریدورها در سال جاری نسبت به سال گذشته دو برابر شده و به بیش از ۶۲ میلیارد تن کیلومتر خالص رسیده است که این سهم با تکمیل شدن اتصالات تلسکوپی و قطعات باقیمانده بیشتر خواهد شد. مهمتر این که این کریدورها به مجادله مداوم انتخاب میان بار و مسافر در مسیرهای اصلی پایان بخشیده اند.
✅ اندیشکده تهران✅
✅ @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#اکوتهران
🔸حمل و نقل ریلی با توجه به گستردگی جمعیت و پهنه سرزمینی یکی از بنیانهای لجستیکی هند است و بخش قابلتوجهی از حمل و نقل مسافر و بار در این کشور از طریق ریل انجام میپذیرد. در واقع، شبکه ریلی هند چهارمین شبکه وسیع جهان پس از آمریکا، روسیه و چین به حساب میرود.
💢تاریخچه
🔹با افزایش تقاضای مسافری و توسعه اقتصادی بالنسبه سریع در این کشور در دهههای اخیر معضلات متعددی از قبیل پدیدار شدن گلوگاههای ظرفیتی، ازدحام مزمن و تاخیرهای طولانی در راه آهن مشاهده شد. در سال ۲۰۰۵ دولت هند برای رفع این معضلات و به منظور روانسازی حمل بار، پیشنهاد طراحی و اجرای یک پروژه عظیم زیرساختی را ارائه نمود که از آن با عنوان کریدورهای اختصاصی بار (DFCs) یاد میشود.
🔹طرح کریدورهای اختصاصی بار در هند، پیشنهاد احداث دو کریدور ریلی غربی و شرقی را به موازات بزرگراههای ملی کلیدی موسوم به چهارگوشه طلایی (GQ) ارائه مینمود که شهرهای کلیدی هند همچون بمبئی، دهلی، کلکته، بنگلور و چنای را به یکدیگر متصل میکند. کریدورهای ریلی پیشنهادی دو ویژگی متمایز داشتند: ترافیک در آنها منحصر به بار بود و احداث و بهرهبرداری آن نیز به یک شرکت دولتی تخصصی با عنوان DFCCIL انتقال مییافت.
🔹طراحی و مطالعات اولیه احداث این کریدورها در سال ۲۰۰۶ انجام پذیرفت و مطالعات امکانسنجی آنها به آژانس همکاریهای بینالمللی ژاپن (JICA) واگذار شد. در نهایت، پروژه احداث دو کریدور اصلی (کریدور شرقی و غربی) به طول بیش از ۳ هزار کیلومتر مصوب گردید. آژانس ژاپنی در همان سال تامین مالی کریدور شرقی را بر عهده گرفت و هند پس از سه سال مذاکره، بانک جهانی را به تامین مالی کریدور غربی مجاب کرد.
🔹علیرغم هدفگذاری اولیه برای تکمیل تا سال ۲۰۱۳، موانع بودجهای و سایر موانع همچون تملک اراضی، احداث تقاطعها با خطوط اصلی و... منجر به کندی قابلتوجه پیشرفت در پروژه گردید. سرانجام در ابتدای سال جاری احداث کریدور شرقی به پایان رسید و پیشرفت در احداث کریدور غربی تا ماه گذشته قریب به ۸۵ درصد بوده است. از نظر مالیُ برآوردها از مجموع هزینه احداث این کریدورهای ریلی رقمی نزدیک به ۱۵ میلیارد است.
💢آثار عملی و اهداف سیاستی
🔹با وجود پیشرفت کند در عملیات اجرایی، قطعات تکمیل شده این کریدور تاثیر بسزایی در حمل و نقل ریلی هند داشته اند. مطالعات نشان داده که قطارها در کریدورهای اختصاصی بار به طور میانگین با سرعتی دو برابر نسبت به مسیرهای عادی فعالیت کردهاند و به عنوان مثال، زمان حمل زغال سنگ از معادن شرقی به نیروگاههای شمالی از ۳۵ ساعت به ۲۰ ساعت کاهش یافته است. با توجه به اتصال بنادر اصلی هند به این شبکه اختصاصی، تجارت خارجی هند نیز همچون داخل از بهرهوری بالاتری برخوردار شده است.
🔹یکی از اهداف سیاستی این شبکه را باید افزایش دوباره سهم ریل از بار دانست که از ابتدای دهه ۹۰ و با توجه به موانع پیشگفته به شکلی مداوم در حال کاهش است. در حال حاضر، سهم ریل از بار ۲۶ درصد است و راهآهن هند این شبکه را یکی از ابزارهای مهم خود برای نیل به هدف حمل ۴۵ درصدی تا سال ۲۰۵۰ میداند. هند همچنین به دنبال رساندن سهم لجستیک به بالاتر از ده درصد تولید ناخالص داخلی است که این کریدورها نقشی مهم در این مسئله ایفا میکنند.
🔹شرکت تخصصی تاسیس شده برای این کریدورها، با بهرهبرداری متمرکز و یکپارچه این شبکه موفق به کاهش هزینهها و ارائه قیمتی رقابتی شده است. همچنین، تعاملات تخصصی خود برای جذب بار شرکتهای بزرگ همچون ماروتی سوزوکی، شرکتهای خردهفروشی همچون آمازون و کسب و کارهای اینترنتی دیگر را گسترش داده است تا بتواند در زنجیرههای تامین محلی، حمل و نقل ریلی را به درستی جانمایی کند. به عنوان مثال، یکی از خدمات ارائه شده توسط این شرکت حمل به صورت کامیون روی قطار (Truck-on-Train) است که ۳۰ کامیون را بر یک قطار باری سوار کرده و ظرف ۱۲ ساعت، در یک مسیر ۶۳۰ کیلومتری جابهجا میکند. این خدمت بالاخص توسط شرکتهای لبنیات همچون آمول مورد استقبال قرار گرفته است.
💢جمعبندی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹طی ماههای اخیر اخبار متعددی در محافل سیاسی و رسانهای مراکش(مغرب) و ایران در زمینه امکان احیای مجدد روابط تهران و رباط مطرح شد. بر اساس این اخبار، جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی مراکش در حال انجام بعضی مذاکرات با وساطت کشورهای ثالث (به ویژه عربستان¬سعودی، امارات و عمان) برای حل مسائل فیمابین و احیای روابط هستند.
🔸 این امر سبب شد که سخنگوی وزارت خارجه ایران در کنفرانس خبری خود به این اخبار واکنش نشان دهد و اعلام کند که جمهوری اسلامی ایران همیشه از بهبود و گسترش روابط با کشورهای همسایه، منطقه و اسلامی استقبال کرده است. وی همچنین افزود: «تاریخچه روابط ما و مراکش روشن است. ایران هیچگاه پیشگام قطع روابط نبوده است». این اظهارات در حالی که از یک سو وجود مذاکرات را نفی نمیکند اما از موضعی بالا تلویحاً بیان می کند که این مراکش است که در صورت تمایل به احیای روابط باید اقدامات و تغییرات لازم را انجام دهد.
🔸با اینحال جمهوری اسلامی ایران نیز در راستای استمرار سیاست همسایگی، تغییر فضای منطقهای به سمت کاهش تنش میان کشورهای مسلمان و با توجه اهمیت مراکش در معادلات منطقه شمال آفریقا، تمایل دارد روابط خود را با رباط بهبود بخشد. از جانب دیگر مراکش نیز به دنبال این است که از فرصت پیش آمده برای بهبود روابط به منظور حل برخی مسائل فیمابین و رفع اختلافات استفاده کند.
🔸در این راستا بسیاری از تحلیلگران مراکشی بهبود روابط میان تهران و رباط را مرتبط با پروندههایی ادعایی همچون عدم حمایت ایران از جبهه پولیساریو [ادعای مراکش]، عدم تلاش برای ترویج مذهب شیعی در مراکش و عدم دخالت در امور داخلی این کشور دانستهاند. علاوه بر این، برخی منابع دیگر همچنین مسائلی همچون احترام به وحدت سرزمینی (به معنای شناسایی حاکمیت مراکش بر صحرا) و همچنین عدم کنشگری ایران در کشورهای ساحل و صحرا را به عنوان پروندههای روی میز مطرح کردهاند. هرچند به نظر میرسد مطرح کردن دو پرونده اخیر به دلیل حساسیتهای ایران بعید باشد.
🔸با نگاه به تاریخچه روابط میان تهران و رباط میتوان گفت اتهامات مراکش بر ضد ایران مبنی بر حمایت از پولیساریو و ترویج مذهب تشیع از ابتدا بیاساس بودند و مغرب در سال ۲۰۱۸ از این اتهامات به عنوان دستاویزی برای همراهی با عربستان و قطع رابطه با ایران استفاده کرد. از این رو با بهبود روابط میان عربستان سعودی و ایران یکی از مهمترین موانع احیای روابط میان تهران و رباط برطرف شده است و اتهامات بیاساس سابق عملا مانعی بر سر این امر نخواهند بود.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹دولت عربستان سعودی اعلام کرد که امسال میزان بومیسازی تجهیزات نظامی به ۱۹.۳۵ درصد رسیده است. این در حالی است که در سال ۲۰۱۸ این میزان تنها 4 درصد بوده است. بر اساس سند چشمانداز ۲۰۳۰ که سال ۲۰۱۷ از سوی ولیعهد سعودی بهعنوان یک سند بالادستی ابلاغ شد، این میزان باید به ۵۰٪ برسد. تحولی که در صورت تحقق میتواند ساختار دفاعی عربستان و فراتر از آن الگوهای ائتلافساز این کشور بهویژه با ایالاتمتحده را تحت تأثیر قرار دهد. پرسش مهمی که در ارتباط با این تغییر راهبردی مطرح می¬گردد این است که چرا عربستان به این سمت حرکت کرده است؟ در پاسخ باید به چند متغیر اشاره کرد:
🔸متغیر اول؛ رهایی از اعتیاد امنیتی به ایالاتمتحده حتی در سطح تسلیحات ابتدایی و غیر پیشرفته چون سلاحهای سبک و نیمه سنگین مانند اسلحه، خودروهای زرهی و ... بوده است که در چارچوب معادله نفت در برابر امنیت برای دههها بخشی از ستون امنیتی-دفاعی عربستان را تشکیل داده است؛ بنابراین ریاض همچنان در سطح سلاحهای پیشرفته و سنگین وابستگی بیشازحدی به آمریکا خواهد داشت و بومیسازی شامل این بعد از تسلیحات نخواهد شد.
🔸متغیر دوم؛ ایجاد یک ساختار تحقیقاتی-آموزشی بومی ذیل وزارت دفاع تحت عنوان SAMI است که بتواند در موضوع نیازسنجی و تحقیق و توسعه ارتباطات خود را با کشورهای تولیدکننده سلاح در جهان تقویت کند.
🔸متغیر سوم؛ همانگونه که در سایر بخشهای چشمانداز ۲۰۳۰ بر ایجاد شغل تأکید شده، بومیسازی تسلیحاتی و ایجاد چنین ساختاری میتواند به این موضوع کمک کند. با توجه به بکر و بدیع بودن این حوزه و با نظر به حجم بالای بودجه نظامی عربستان، این حوزه میتواند یکی از پیشرانهای ایجاد شغل برای ویژن سعودی باشد.
🔸فراتر از این تصویر در حال تغییر، عربستان سعودی همچنان نیازهای امنیتی خود را از طریق دو ستون دیگر برآورده خواهد کرد. به عبارت بهتر؛ گزینههای استراتژیک دیگری برای عربستان برای بازدارندگی و دفاع در برابر تهدیدات نظامی در دسترس است. همانطور که ناظران درک و استدلال میکنند، تفکر امنیتی حاکم در ریاض و حتی در ابوظبی و دوحه این است که دفاع ملی ازاینپس بر سهپایه استوار خواهد بود:
1️⃣ توسعه قابلیتهای دفاعی در داخل که بهخودیخود بخش عمدهای از استراتژی تحول دفاعی گستردهتر را تشکیل میدهد و در چارچوب بومیسازی تسلیحاتی بر اساس سند چشمانداز ۲۰۳۰ در حال دنبال کردن است.
2️⃣ تفاهم با ایران تا حد ممکن که از سال ۲۰۱۹ پس از انفجارهای آرامکو در دستور کار عربستان قرار گرفت و در مارس ۲۰۲۳ منجر به احیای روابط دیپلماتیک با ایران شد. از این منظر ریاض دیگر بخشی از جبهه ائتلافسازی علیه ایران نخواهد بود.
3️⃣ بهبود روابط دفاعی با ایالاتمتحده و یا دیگر قدرتهای خارجی. این راهبرد دوسویه به این معنا است که عربستان تلاش خواهد کرد پیمان دفاعی با ایالاتمتحده را امضا کند و یا اگر این مسیر ممکن نباشد، به توافقات محدودتر باهدف دستیابی به تسلیحات پیشرفته نائل شود. سویه دوم متنوع سازی خریدهای تسلیحاتی از رهگذر متنوع سازی شرکای بینالمللی در حوزه تسلیحاتی است. چین، روسیه، فرانسه، اسپانیا و بریتانیا پنج حوزهای است که ریاض برخی از نیازهای خود را از این کشورها تأمین میکند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️بازگشت شورشیان سوریه: نه پیشبینیناپذیر و نه آخرین بار
◼️ نشنال اینترست
📝 آرمان محمودیان
🔸پیروزیهای ناگهانی هیئتالتحریر الشام در شمال سوریه، جرقهای دیگر برای آغاز جنگ داخلی این کشور بود. این پیشرویها نهتنها غیرمنتظره و بیسابقه نبودند، بلکه نتیجه طبیعی آسیبپذیریهای دولت سوریه به شمار میروند. اما چرا این اتفاق افتاد؟
💢 آسیبپذیری ارتش سوریه
🔹تلاشهای ارتش در طول یک دهه گذشته برای دستیابی به برتری در جنگ داخلی، به تضعیف روحیه و تواناییهای نظامی آن منجر شده است. همچنین اقداماتی که با هدف تثبیت وضعیت کشور رخ داده، موجب شده که ارتش هرگز نتواند فرصتی برای بازسازی خود پیدا کند. حضور و فعالیت نیروهای خارجی نیز به تضعیف روحیه نیروها دامن زده است. حضور نیروهای خارجی، هدف ارتش از جنگیدن که حفظ حاکمیت دولت بر کشور است را با شک و تردید مواجه نموده است. افزون بر این، حملات مکرر اسرائیل به زیرساختها، مراکز فرماندهی و پایگاههای ارتش، مزید بر علت شده و کارایی نیروهای نظامی را بیشتر تضعیف کرده است. مجموعه این عوامل باعث وارد آمدن ضربات شدیدی بر کارآمدی ارتش سوریه شده است.
💢 کاهش تمرکز روسیه
🔹عامل دوم به «سردرگمی اوکراینی» یا فشار ناشی از جنگ طولانیمدت روسیه در اوکراین مربوط میشود. بهعنوان یکی از اصلیترین متحدان، روسیه با حملات هوایی خود در سال 2015 نقش حیاتی در حفظ و بقای دولت سوریه ایفا کرد. اما اخیراً به دلیل درگیریهای خود در جبهه اوکراین، تسلیحات و تمرکز اصلی خود را از سوریه خارج کرده است. این تغییر تمرکز علاوه بر ضعف نظامی، موجب کاهش روحیه سوریها و افزایش اعتماد به نفس شورشیان نیز شده است.
💢 کاهش حمایت محور مقاومت
🔹با توجه به جنگهای اخیر در غزه و لبنان، توان عملیاتی حزبالله و محور مقاومت بیشتر به سمت این دو منطقه معطوف شده و این امر منجر به کاهش تمرکز و حضور آنها در سوریه گردیده است. اسرائیل با حملات خود به لبنان موجب شده تا بسیاری از نیروهای حزبالله و فرماندهی آن آسیب ببیند و در نتیجه حزبالله توان لازم برای حضور در سوریه را نداشته باشد.
💢 وضعیت داخلی سوریه
🔹عامل آخر به شرایط داخلی سوریه بازمیگردد. دولت تا پیش از حملات غافلگیرانه شورشیها نسبت به حدود ۳۰ درصد از سرزمین خود حاکمیت نداشت. همچنین دولت سوریه در طول سالهای گذشته با چالشهای متعدد اقتصادی، از جمله تورم، کاهش ارزش پول ملی و ناتوانی از تأمین برق برای مناطق تحت کنترل خود، مواجه بوده است. این وضعیت باعث افزایش اعتراضات حتی در بین طرفداران دولت شده است. مجموع این عوامل به شدت بیثباتی را افزایش داده و حمایت مردمی از دولت سوریه را کاهش داده است.
💢 راهحل
✅ با این حال، هیچ یک از این موارد به معنای پایان دولت اسد نیست. برای تداوم بقا، دولت اولا باید کنترل خود بر ترتیبات و تشکیلات سیاسی را تثبیت کند تا مانع هرگونه کودتایی شود. دوما با کند کردن پیشروی شورشیان، باید فرصتی برای استقرار نیروهای ایرانی و عراقی فراهم کند و علاوه بر این، زمان لازم برای روسیه جهت معطوف کردن منابع خود به سوریه را فراهم نماید. در نهایت، برای تضمین بقای دولت سوریه، ایران و روسیه باید به یک درک مشترک با ترکیه دست یابند تا هماهنگی و همکاری متقابل را برقرار کنند.
✅ اندیشکده تهران✅
✅ @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◼️ نشنال اینترست
📝 آرمان محمودیان
🔸پیروزیهای ناگهانی هیئتالتحریر الشام در شمال سوریه، جرقهای دیگر برای آغاز جنگ داخلی این کشور بود. این پیشرویها نهتنها غیرمنتظره و بیسابقه نبودند، بلکه نتیجه طبیعی آسیبپذیریهای دولت سوریه به شمار میروند. اما چرا این اتفاق افتاد؟
💢 آسیبپذیری ارتش سوریه
🔹تلاشهای ارتش در طول یک دهه گذشته برای دستیابی به برتری در جنگ داخلی، به تضعیف روحیه و تواناییهای نظامی آن منجر شده است. همچنین اقداماتی که با هدف تثبیت وضعیت کشور رخ داده، موجب شده که ارتش هرگز نتواند فرصتی برای بازسازی خود پیدا کند. حضور و فعالیت نیروهای خارجی نیز به تضعیف روحیه نیروها دامن زده است. حضور نیروهای خارجی، هدف ارتش از جنگیدن که حفظ حاکمیت دولت بر کشور است را با شک و تردید مواجه نموده است. افزون بر این، حملات مکرر اسرائیل به زیرساختها، مراکز فرماندهی و پایگاههای ارتش، مزید بر علت شده و کارایی نیروهای نظامی را بیشتر تضعیف کرده است. مجموعه این عوامل باعث وارد آمدن ضربات شدیدی بر کارآمدی ارتش سوریه شده است.
💢 کاهش تمرکز روسیه
🔹عامل دوم به «سردرگمی اوکراینی» یا فشار ناشی از جنگ طولانیمدت روسیه در اوکراین مربوط میشود. بهعنوان یکی از اصلیترین متحدان، روسیه با حملات هوایی خود در سال 2015 نقش حیاتی در حفظ و بقای دولت سوریه ایفا کرد. اما اخیراً به دلیل درگیریهای خود در جبهه اوکراین، تسلیحات و تمرکز اصلی خود را از سوریه خارج کرده است. این تغییر تمرکز علاوه بر ضعف نظامی، موجب کاهش روحیه سوریها و افزایش اعتماد به نفس شورشیان نیز شده است.
💢 کاهش حمایت محور مقاومت
🔹با توجه به جنگهای اخیر در غزه و لبنان، توان عملیاتی حزبالله و محور مقاومت بیشتر به سمت این دو منطقه معطوف شده و این امر منجر به کاهش تمرکز و حضور آنها در سوریه گردیده است. اسرائیل با حملات خود به لبنان موجب شده تا بسیاری از نیروهای حزبالله و فرماندهی آن آسیب ببیند و در نتیجه حزبالله توان لازم برای حضور در سوریه را نداشته باشد.
💢 وضعیت داخلی سوریه
🔹عامل آخر به شرایط داخلی سوریه بازمیگردد. دولت تا پیش از حملات غافلگیرانه شورشیها نسبت به حدود ۳۰ درصد از سرزمین خود حاکمیت نداشت. همچنین دولت سوریه در طول سالهای گذشته با چالشهای متعدد اقتصادی، از جمله تورم، کاهش ارزش پول ملی و ناتوانی از تأمین برق برای مناطق تحت کنترل خود، مواجه بوده است. این وضعیت باعث افزایش اعتراضات حتی در بین طرفداران دولت شده است. مجموع این عوامل به شدت بیثباتی را افزایش داده و حمایت مردمی از دولت سوریه را کاهش داده است.
💢 راهحل
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️رویکرد متفاوت چین و روسیه در برابر حوثیهای یمن
◼️معهد الشرق الاوسط _ آمریکا
📝صموئيل راماني
#رویة_العربیة
🔹روسیه با تقویت روابط خود با حوثیها، موضعی ثابت در جنگ یمن اتخاذ کرده است. این کشور از رأی دادن به قطعنامه ۲۲۱۶ سازمان ملل علیه حوثیها (خواستار خلع سلاح و ترک مناطق تحت کنترل خود) خودداری کرده و از مداخله نظامی عربستان نیز انتقاد نموده است. همچنین با معرفی حوثیها بهعنوان سازمان تروریستی از سوی آمریکا نیز مخالفت کرده است. باوجود انتقاد از اقدامات گذشته حوثیها، مانند ترور علی عبدالله صالح و حملات موشکی به عربستان و امارات، روسیه همچنان نزدیکترین عضو دائم شورای امنیت به این گروه محسوب میشود.
🔹روسیه با راهحل نظامی برای مقابله با حملات حوثیها مخالف است و ائتلاف امنیتی به رهبری آمریکا در دریای سرخ را ناکارآمد میداند. سفیر روسیه در سازمان ملل، حملات موشکی آمریکا و بریتانیا علیه حوثیها را «تجاوز مسلحانه آشکار» خوانده و تأکید کرده که نزدیکی عربستان و انصارالله نتایج مثبتی داشته است. بااینحال، ادامه حملات غربی ممکن است حوثیها را از سازش دور کند. این مواضع بیانگر حمایت ضمنی روسیه از حوثیها و انتقاد از راهبردهای نظامی غرب در یمن است.
🔹با افزایش تنشها میان روسیه و غرب بر سر جنگ اوکراین، ملیگرایان روس حوثیها را نیرویی مقاوم علیه غرب میدانند. در واکنش به ارسال سلاحهای ناتو به اوکراین، برخی مقامات روسی پیشنهاد مسلح کردن حوثیها را مطرح کردند. ادعاشده که پوتین بررسی ارسال موشکهای ضد کشتی به حوثیها را آغاز کرده بود، اما این طرح پس از سفر وی به ریاض در دسامبر 2023 و مخالفت عربستان لغو شد. این نشان میدهد که همکاری روسیه و حوثیها همچنان در چارچوب خطوط قرمز سعودیها محدود است.
💢روابط نزدیک چین و حوثیها در راستای کاهش تهدیدات
🔹در جریان سفر شی جین پینگ به ریاض در سال ۲۰۱۶، چین ضمن حمایت از وحدت یمن، از مداخله نظامی عربستان در این کشور نیز پشتیبانی کرد. این موضع باعث شد روابط چین با حوثیها محدودتر از روسیه باشد. پکن نگرانی خود را از تشکیل دولت حوثیها در صنعا اعلام کرده و باوجود کاهش درگیریها در مارس ۲۰۲۲، رویکردش تغییر نکرد. در مه ۲۰۲۳، حوثیها با یک شرکت چینی برای سرمایهگذاری نفتی توافق کردند که بهسرعت لغو شد. در مارس ۲۰۲۴، یک کشتی چینی هدف حمله حوثیها قرار گرفت این امر سبب شد تا چین به دلیل وابستگی به کانال سوئز برای ۶۰ درصد از صادراتش به اروپا و هزینههای بالای جایگزینی مسیر(دماغه امید نیک) از تهدیدات حوثیها به کشتیهای تجاریاش نگران باشد.
🔹چین برای مدیریت بحران دریای سرخ، از دیپلماسی محتاطانه و رویکردی غیرنظامی بهره میبرد. این کشور در محکومیت حوثیها جانب احتیاط را رعایت کرده و همراه با روسیه و برخی کشورها به قطعنامه شورای امنیت برای محکومیت حوثیها رأی نداد و بهجای رویکرد نظامی، بر احترام به حاکمیت یمن تأکید دارد. بااینحال، نیروی دریایی چین عملیات اسکورت کشتیها را عادی و تمرینی عنوان کرده و از طریق ارتباطات محرمانه با حوثیها و مذاکره با ایران، امنیت کشتیهای خود را تضمین میکند. در مقابل، روسیه میزبانی علنی از حوثیها را انتخاب کرده است. این رویکرد محرمانه مانع از ایفای نقش چین در کاهش بحران امنیتی گستردهتر در دریای سرخ میشود.
💢دیدگاه حوثیها نسبت به چین و روسیه
🔹حوثیها همواره روسیه و چین را بهعنوان شرکای بالقوه در مقابله با آمریکا میبینند، باوجود تفاوتها در رویکردشان در جنگ داخلی یمن در مارس ۲۰۱۵، آنها سعی کردند همکاری اقتصادی با روسیه و چین در پروژههای انرژی تقویت کنند و معتقدند همکاری با این کشورها به تضعیف ایالاتمتحده و غرب منجر میشود. حوثیها به دنبال جذب روسیه بهعنوان شریک در مقابله با آمریکا هستند.
🔹پس از موفقیت چین در تسهیل توافق سعودی-ایرانی در مارس ۲۰۲۳، حوثیها تلاش کردند با چین روابط ضد غربی برقرار کنند و از پکن خواستند نقش خود را در منطقه بازیابی کند. بااینحال، رسانههای چین همانند رسانههای روسی فرصت ابراز نارضایتی در مورد سیاستهای غرب در نشستهای گروه "بریکس" را به حوثیها ندادهاند.
💢نتیجه گیری
✅ بحران حملونقل دریایی در دریای سرخ تفاوتهای تاکتیکی چین و روسیه در خاورمیانه را نشان میدهد. روسیه به مواضع ضد غربی خود تکیه دارد و توانایی زیادی در تحمل ناآرامیها دارد، درحالیکه چین بیشتر بر دیپلماسی پنهان و حفظ منافع اقتصادی خود تمرکز دارد. این تفاوتها روابط همزمان حوثیها با روسیه و چین را پیچیده میکند.
✅ اندیشکده تهران ✅
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◼️معهد الشرق الاوسط _ آمریکا
📝صموئيل راماني
#رویة_العربیة
🔹روسیه با تقویت روابط خود با حوثیها، موضعی ثابت در جنگ یمن اتخاذ کرده است. این کشور از رأی دادن به قطعنامه ۲۲۱۶ سازمان ملل علیه حوثیها (خواستار خلع سلاح و ترک مناطق تحت کنترل خود) خودداری کرده و از مداخله نظامی عربستان نیز انتقاد نموده است. همچنین با معرفی حوثیها بهعنوان سازمان تروریستی از سوی آمریکا نیز مخالفت کرده است. باوجود انتقاد از اقدامات گذشته حوثیها، مانند ترور علی عبدالله صالح و حملات موشکی به عربستان و امارات، روسیه همچنان نزدیکترین عضو دائم شورای امنیت به این گروه محسوب میشود.
🔹روسیه با راهحل نظامی برای مقابله با حملات حوثیها مخالف است و ائتلاف امنیتی به رهبری آمریکا در دریای سرخ را ناکارآمد میداند. سفیر روسیه در سازمان ملل، حملات موشکی آمریکا و بریتانیا علیه حوثیها را «تجاوز مسلحانه آشکار» خوانده و تأکید کرده که نزدیکی عربستان و انصارالله نتایج مثبتی داشته است. بااینحال، ادامه حملات غربی ممکن است حوثیها را از سازش دور کند. این مواضع بیانگر حمایت ضمنی روسیه از حوثیها و انتقاد از راهبردهای نظامی غرب در یمن است.
🔹با افزایش تنشها میان روسیه و غرب بر سر جنگ اوکراین، ملیگرایان روس حوثیها را نیرویی مقاوم علیه غرب میدانند. در واکنش به ارسال سلاحهای ناتو به اوکراین، برخی مقامات روسی پیشنهاد مسلح کردن حوثیها را مطرح کردند. ادعاشده که پوتین بررسی ارسال موشکهای ضد کشتی به حوثیها را آغاز کرده بود، اما این طرح پس از سفر وی به ریاض در دسامبر 2023 و مخالفت عربستان لغو شد. این نشان میدهد که همکاری روسیه و حوثیها همچنان در چارچوب خطوط قرمز سعودیها محدود است.
💢روابط نزدیک چین و حوثیها در راستای کاهش تهدیدات
🔹در جریان سفر شی جین پینگ به ریاض در سال ۲۰۱۶، چین ضمن حمایت از وحدت یمن، از مداخله نظامی عربستان در این کشور نیز پشتیبانی کرد. این موضع باعث شد روابط چین با حوثیها محدودتر از روسیه باشد. پکن نگرانی خود را از تشکیل دولت حوثیها در صنعا اعلام کرده و باوجود کاهش درگیریها در مارس ۲۰۲۲، رویکردش تغییر نکرد. در مه ۲۰۲۳، حوثیها با یک شرکت چینی برای سرمایهگذاری نفتی توافق کردند که بهسرعت لغو شد. در مارس ۲۰۲۴، یک کشتی چینی هدف حمله حوثیها قرار گرفت این امر سبب شد تا چین به دلیل وابستگی به کانال سوئز برای ۶۰ درصد از صادراتش به اروپا و هزینههای بالای جایگزینی مسیر(دماغه امید نیک) از تهدیدات حوثیها به کشتیهای تجاریاش نگران باشد.
🔹چین برای مدیریت بحران دریای سرخ، از دیپلماسی محتاطانه و رویکردی غیرنظامی بهره میبرد. این کشور در محکومیت حوثیها جانب احتیاط را رعایت کرده و همراه با روسیه و برخی کشورها به قطعنامه شورای امنیت برای محکومیت حوثیها رأی نداد و بهجای رویکرد نظامی، بر احترام به حاکمیت یمن تأکید دارد. بااینحال، نیروی دریایی چین عملیات اسکورت کشتیها را عادی و تمرینی عنوان کرده و از طریق ارتباطات محرمانه با حوثیها و مذاکره با ایران، امنیت کشتیهای خود را تضمین میکند. در مقابل، روسیه میزبانی علنی از حوثیها را انتخاب کرده است. این رویکرد محرمانه مانع از ایفای نقش چین در کاهش بحران امنیتی گستردهتر در دریای سرخ میشود.
💢دیدگاه حوثیها نسبت به چین و روسیه
🔹حوثیها همواره روسیه و چین را بهعنوان شرکای بالقوه در مقابله با آمریکا میبینند، باوجود تفاوتها در رویکردشان در جنگ داخلی یمن در مارس ۲۰۱۵، آنها سعی کردند همکاری اقتصادی با روسیه و چین در پروژههای انرژی تقویت کنند و معتقدند همکاری با این کشورها به تضعیف ایالاتمتحده و غرب منجر میشود. حوثیها به دنبال جذب روسیه بهعنوان شریک در مقابله با آمریکا هستند.
🔹پس از موفقیت چین در تسهیل توافق سعودی-ایرانی در مارس ۲۰۲۳، حوثیها تلاش کردند با چین روابط ضد غربی برقرار کنند و از پکن خواستند نقش خود را در منطقه بازیابی کند. بااینحال، رسانههای چین همانند رسانههای روسی فرصت ابراز نارضایتی در مورد سیاستهای غرب در نشستهای گروه "بریکس" را به حوثیها ندادهاند.
💢نتیجه گیری
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تحلیل_کوتاه
🔹تحولات اخیر در سوریه و اوکراین، صحنهای پیچیده از رقابتهای ژئوپلیتیک را رقم زده که در آن، بازیگران جهانی و منطقهای به دنبال تثبیت جایگاه خود و تغییر معادلات قدرت هستند. گسترش نفوذ بازیگران خارجی در سوریه و اقدامات تحریکآمیز در اوکراین، به وضوح تلاشهای غرب برای گشودن جبهههای جدید تقابلی علیه بازیگران مخالف نظم غرب محور را نشان میدهد.
1️⃣ سوریه: زمین تقابل قدرتها
🔸سوریه از سال ۲۰۱۱ همچنان بهعنوان یکی از مهمترین کانونهای تضاد منافع میان قدرتهای جهانی و منطقهای باقی مانده است. گزارشهای اخیر درباره نقش افسران اطلاعاتی اوکراینی در ادلب و پشتیبانی آنها از گروههای مسلح به خوبی نشان دهنده نقش غرب در بحران سوریه در امتداد رقابتهای جهانی قدرت است.
💢حضور اوکراین در سوریه: اهداف و پیامدها
🔸حضور نظامی و اطلاعاتی اوکراین در سوریه، که با حمایت ترکیه و همراهی گروههایی همچون هیأت تحریر الشام همراه شده، نهتنها باعث پیچیدگی بیشتر بحران در این کشور شده، بلکه بهوضوح بخشی از راهبرد غرب برای تضعیف دولت سوریه و همپیمانانش است. شباهت روشهای جنگی بهکاررفته در ادلب با تاکتیکهای ارتش اوکراین در نبرد با روسیه، شاهدی بر این همگرایی عملیاتی است.
🔸در این چارچوب، تلاش برای گسترش تنش در مرزهای سوریه را باید بخشی از سیاست کلان غرب برای افزایش هزینههای محور مقاومت در منطقه دانست. بازیگرانی که خواهان حفظ حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه هستند، با چنین اقداماتی در مقابل چالشی دوگانه مواجه شدهاند: از یک سو، ضرورت مقابله با تهدیدات مستقیم نظامی، و از سوی دیگر، مدیریت پیامدهای سیاسی و اقتصادی این بحران.
2️⃣ اوکراین: صحنهای دیگر برای فشار ژئوپلیتیک
🔸بحران اوکراین همچنان یکی از جدیترین چالشهای ژئوپلیتیک برای مسکو و دیگر دولتهای مخالف نظم غربمحور است. در حالی که واشنگتن با تغییر دولت خود بهدنبال ارائه ظاهری از کاهش تنشها در این پرونده است، شواهد حاکی از آن است که سیاست کلان ایالات متحده در قبال اوکراین، همچنان بر محور تقابل با روسیه و حامیانش استوار است.
💢سیاست آمریکا: مدیریت بحران یا تقویت تقابل؟
واشنگتن با اتخاذ رویکردی دوگانه، از یک سو فشار بر دولت اوکراین برای ورود به مذاکرات را مطرح میکند، و از سوی دیگر، حمایت لجستیکی و نظامی خود از کییف را بهعنوان ابزاری برای افزایش هزینههای مسکو ادامه میدهد. این سیاست دوگانه، بهویژه در شرایطی که غرب با چالشهای اقتصادی داخلی مواجه است، تلاشی برای مدیریت بحران بدون تغییر در اهداف کلان خود محسوب میشود.
💢پیوند سوریه و اوکراین در معادلات قدرت
بحرانهای سوریه و اوکراین، اگرچه در ظاهر دو موضوع مستقل به نظر میرسند، اما در عمل بهعنوان جبهههایی مکمل در معادلات ژئوپلیتیک قدرتهای بزرگ عمل میکنند. حضور نظامی و اطلاعاتی بازیگران غربی در سوریه و حمایت از گروههای مسلح، تلاشی آشکار برای گشودن جبههای دیگر در برابر مسکو است. در همین راستا، نقش دولتهای مستقل در مقاومت برابر این سیاستها، نقشی کلیدی در حفظ توازن قدرت به شمار میرود.
3️⃣ چشمانداز و چالشهای پیش رو
🔸 تلاش غرب برای گسترش دامنه بحرانهای نیابتی، هزینههای سیاسی و امنیتی قابلتوجهی را بر دولتهای مستقل تحمیل میکند. مدیریت این هزینهها و همزمان بهرهبرداری از فرصتها، نیازمند راهبردی دقیق و هماهنگ است. با وجود چنین چالشهایی، تشدید رقابتهای قدرتهای جهانی و تمرکز قدرتها بر جبهههای خاص، فضای بیشتری برای دولتهای منطقهای ایجاد میکند تا با تقویت ائتلافهای محلی، نقش خود را در معادلات منطقهای ارتقا دهند.
🔸تلاقی بحرانهای سوریه و اوکراین در نگاه استراتژیک قدرتهای بزرگ، تحولی مهم در معادلات ژئوپلیتیک جهانی است. در این میان، کشورهایی که به دنبال حفظ حاکمیت و تقویت نقش منطقهای خود هستند، باید با درک ابعاد این تحولات، به اتخاذ راهبردهایی هوشمندانه بپردازند.
💢نتیجهگیری: راهبردی فراتر از تقابلهای جاری
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️ بازگشت جنگ فراگیر: درک و آمادگی برای عصر جدید درگیریهای جامع
#روندهای_استراتژیک
🔸 مارا کارلین استاد دانشکده مطالعات بینالمللی دانشگاه جان هاپکینز و دستیار ویژه وزیر دفاع ایالات متحده در بین سال های ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۳ در مقالهای که در نشریه فارن افرز، بازگشت جنگ فراگیر در آینده را محتمل میداند. هر دوره چالشهای امنیتی منحصر به فردی را دارد. دوران جنگ سرد بر بازدارندگی هستهای و درگیریهای نیابتی تأکید داشت، دوران پسا ۱۱ سپتامبر بر محور مقابله با بازیگران غیر دولتی و تروریسم استوار بود. پس از تهاجم روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ تغییر قابل توجهی رقم خورد و احیای درگیریهای بزرگمقیاس و جنگ تمامعیار را در پی داشته است.
💢 ماهیت در حال تحول درگیریهای جهانی
🔹نقش آفرینی بیشتر ابزارهای هوشمند و ابزارهای تخریبی خودکار مانند پهپادها تغییرات جدید در ماهیت درگیریها محسوب میشوند. پایداری تهدیدات هستهای و پیچیدگیهایی که به واسطه بهروزرسانیهای هستهای چین به وجود آمده چالشهایی را در پی داشته است. درگیریهای کنونی شامل ترکیبی از عناصر جنگهای سنتی و مدرن هستند.
💢 تقویت ائتلافها در برابر تهدیدات جهانی و منطقهای
🔹ریسک درگیر شدن در بحرانها و جنگهای جهانی و منطقهای دولت محور بهطور قابل توجهی بیشتر از دوران پسا ۱۱ سپتامبر است. در این چارچوب، تقویت محور پشتیبان نظم حاکم به موازات تلاش رقبا برای ایجاد یک نظم جایگزین ضروری می نماید. ایالات متحده اهمیت تقویت اتحادها را دریافته و اقداماتی را در این راستا اتحاذ کرده است.
🔹دولت بایدن تلاشها برای تقویت تایوان را تسریع نمود و تأمین مالی نظامی این کشور را در سال ۲۰۲۳ پیگیری کرد. ساخت ائتلافهای منطقهای برای حمایت آمریکا از تایوان در برابر تهاجم چین بسیار حیاتی است. این امیدواری وجود دارد که متحدان اروپایی بهطور فزایندهای به اهمیت تثبیت نظم و ایجاد امنیت مطلوب در مناطق پی بردهاند، بهویژه اینکه خود با حمایت چین از اقدامات بیثباتکننده روسیه روبه رو هستند.
💢 احیای بازدارندگی در مواجهه با تهدیدات جهانی
🔹مفهوم بازدارندگی در سیاست خارجی ایالات متحده بهویژه در زمینه مدیریت درگیریها در اوکراین و خاورمیانه در دستورکار قرار گرفته است. پس از دو دهه تمرکز بر بازیگران غیردولتی، استراتژیهای سنتی بازدارندگی از طریق انکار به معنای ایجاد موانع در دستیابی دشمنان به اهدافشان (مانند اقدامات اسرائیل در برابر ایران) و بازدارندگی از طریق مجازات (همانند تهدید صریح پوتین درباره عواقب فاجعهبار تشدید تهدیدات هستهای) به کار گرفته شده است.
💢سیگنالدهی در بحرانهای جهانی
🔹بازگشت جنگ تمامعیار، اهمیت سیگنالدهی در بحرانها را در پی دارد. دولت بایدن بهمنظور نشان دادن مسئولیت پذیری هستهای، آزمایش موشکهای بالستیک بینقارهای را پس از حمله روسیه به اوکراین به تعویق انداخت. پس از حمله حماس در ۷ اکتبر، بایدن به رهبری ایران هشدار داد و نیروی دریایی آمریکا را به منطقه اعزام کرد تا از ورود ایران به درگیری جلوگیری کند. افزایش نیروی نظامی آمریکا در خاورمیانه تاکنون مؤثر بوده، اما با گذر زمان، ارزش بازدارندگی این تحرکات کاهش مییابد و دشمنان به تهدیدات عادت میکنند.
💢 چالشها و فرصتهای اتحادها در امنیت جهانی
🔹متحدان آمریکا ممکن است به پشتوانه اتحاد با آمریکا در برابر رقبای خود رفتارهای پرخطر انجام داده و تنشها را افزایش دهند. ضمنا، همکاری نزدیکتر میان متحدان میتواند توسط رقبا به عنوان یک تهدید تفسیر شود و احساس ناامنی میان آنان را افزایش دهد و رقبا را به اتخاذ پاسخهای تهاجمی وادار کند.
🔹علیرغم این چالشها، تقویت اتحادهای پشتیبان روندی گریزناپذیر است. تقویت همکاری آمریکا و شرکا، میتواند جبههای قویتر در برابر کسانی که به دنبال مختل کردن نظم حاکم هستند، ایجاد نماید. همکاریهای تقویتشده نه تنها بازدارندگی را تقویت میکند بلکه ثبات بیشتری را در دنیایی که با عدم قطعیت و تغییرات قدرت روبه رو است، در پی دارد.
💢ضرورت آمادگی ایالات متحده در مواجهه با جنگ تمام عیار
✅ برای مدیریت پیچیدگیهای جنگهای مدرن، ایالات متحده باید اقدامات عاجلی اتخاذ نماید. درگیریهای سنتی پس از ۱۱ سپتامبر تکامل یافتهاند و به یک استراتژی نظامی جدید نیاز دارد. استراتژیهای کلیدی شامل تقویت حمایت نظامی از تایوان، تحویل کمکهای بیشتر و ایجاد اصلاحات نظامی معنادار در این کشور است. تقویت اتحادها، بهویژه با هند در میان افزایش تنشها با چین، حیاتی است. بی تردید چشمانداز امنیت جهانی کنونی پیچیدهترین وضعیت از زمان جنگ سرد است و برای ایالات متحده ضروری است که برای جنگ تمامعیار در آینده آماده شود.
✅ اندیشکده تهران ✅
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#روندهای_استراتژیک
🔸 مارا کارلین استاد دانشکده مطالعات بینالمللی دانشگاه جان هاپکینز و دستیار ویژه وزیر دفاع ایالات متحده در بین سال های ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۳ در مقالهای که در نشریه فارن افرز، بازگشت جنگ فراگیر در آینده را محتمل میداند. هر دوره چالشهای امنیتی منحصر به فردی را دارد. دوران جنگ سرد بر بازدارندگی هستهای و درگیریهای نیابتی تأکید داشت، دوران پسا ۱۱ سپتامبر بر محور مقابله با بازیگران غیر دولتی و تروریسم استوار بود. پس از تهاجم روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ تغییر قابل توجهی رقم خورد و احیای درگیریهای بزرگمقیاس و جنگ تمامعیار را در پی داشته است.
💢 ماهیت در حال تحول درگیریهای جهانی
🔹نقش آفرینی بیشتر ابزارهای هوشمند و ابزارهای تخریبی خودکار مانند پهپادها تغییرات جدید در ماهیت درگیریها محسوب میشوند. پایداری تهدیدات هستهای و پیچیدگیهایی که به واسطه بهروزرسانیهای هستهای چین به وجود آمده چالشهایی را در پی داشته است. درگیریهای کنونی شامل ترکیبی از عناصر جنگهای سنتی و مدرن هستند.
💢 تقویت ائتلافها در برابر تهدیدات جهانی و منطقهای
🔹ریسک درگیر شدن در بحرانها و جنگهای جهانی و منطقهای دولت محور بهطور قابل توجهی بیشتر از دوران پسا ۱۱ سپتامبر است. در این چارچوب، تقویت محور پشتیبان نظم حاکم به موازات تلاش رقبا برای ایجاد یک نظم جایگزین ضروری می نماید. ایالات متحده اهمیت تقویت اتحادها را دریافته و اقداماتی را در این راستا اتحاذ کرده است.
🔹دولت بایدن تلاشها برای تقویت تایوان را تسریع نمود و تأمین مالی نظامی این کشور را در سال ۲۰۲۳ پیگیری کرد. ساخت ائتلافهای منطقهای برای حمایت آمریکا از تایوان در برابر تهاجم چین بسیار حیاتی است. این امیدواری وجود دارد که متحدان اروپایی بهطور فزایندهای به اهمیت تثبیت نظم و ایجاد امنیت مطلوب در مناطق پی بردهاند، بهویژه اینکه خود با حمایت چین از اقدامات بیثباتکننده روسیه روبه رو هستند.
💢 احیای بازدارندگی در مواجهه با تهدیدات جهانی
🔹مفهوم بازدارندگی در سیاست خارجی ایالات متحده بهویژه در زمینه مدیریت درگیریها در اوکراین و خاورمیانه در دستورکار قرار گرفته است. پس از دو دهه تمرکز بر بازیگران غیردولتی، استراتژیهای سنتی بازدارندگی از طریق انکار به معنای ایجاد موانع در دستیابی دشمنان به اهدافشان (مانند اقدامات اسرائیل در برابر ایران) و بازدارندگی از طریق مجازات (همانند تهدید صریح پوتین درباره عواقب فاجعهبار تشدید تهدیدات هستهای) به کار گرفته شده است.
💢سیگنالدهی در بحرانهای جهانی
🔹بازگشت جنگ تمامعیار، اهمیت سیگنالدهی در بحرانها را در پی دارد. دولت بایدن بهمنظور نشان دادن مسئولیت پذیری هستهای، آزمایش موشکهای بالستیک بینقارهای را پس از حمله روسیه به اوکراین به تعویق انداخت. پس از حمله حماس در ۷ اکتبر، بایدن به رهبری ایران هشدار داد و نیروی دریایی آمریکا را به منطقه اعزام کرد تا از ورود ایران به درگیری جلوگیری کند. افزایش نیروی نظامی آمریکا در خاورمیانه تاکنون مؤثر بوده، اما با گذر زمان، ارزش بازدارندگی این تحرکات کاهش مییابد و دشمنان به تهدیدات عادت میکنند.
💢 چالشها و فرصتهای اتحادها در امنیت جهانی
🔹متحدان آمریکا ممکن است به پشتوانه اتحاد با آمریکا در برابر رقبای خود رفتارهای پرخطر انجام داده و تنشها را افزایش دهند. ضمنا، همکاری نزدیکتر میان متحدان میتواند توسط رقبا به عنوان یک تهدید تفسیر شود و احساس ناامنی میان آنان را افزایش دهد و رقبا را به اتخاذ پاسخهای تهاجمی وادار کند.
🔹علیرغم این چالشها، تقویت اتحادهای پشتیبان روندی گریزناپذیر است. تقویت همکاری آمریکا و شرکا، میتواند جبههای قویتر در برابر کسانی که به دنبال مختل کردن نظم حاکم هستند، ایجاد نماید. همکاریهای تقویتشده نه تنها بازدارندگی را تقویت میکند بلکه ثبات بیشتری را در دنیایی که با عدم قطعیت و تغییرات قدرت روبه رو است، در پی دارد.
💢ضرورت آمادگی ایالات متحده در مواجهه با جنگ تمام عیار
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️برهم خوردن نقشههای جنگی آمریکا توسط چین و کرهشمالی
📝رافائل اس.کوهن
◾️فارن پالیسی
#تهران_ریویو
🔹صحنۀ ژئوپلتیک جهانی در ماه نوامبر آبستن دو اتفاق مهم بود که میتواند معادلات را تغییر دهد. سربازان کره شمالی برای اولین بار در ماه گذشته در نبرد روسیه و اوکراین حضور پیدا کردند. مدت کوتاهی پس از آن، ارتش دانمارک یک کشتی فلهبر با پرچم چین (یی پنگ ۳) را در دریای بالتیک به اتهام اینکه دو کابل داده را قطع کرده است توقیف نمود. هر دو واقعه، نمایانگر تحولی اساسی در محیط راهبردی هستند. برای اولین بار، دشمنان آمریکا تمایل دارند حتی در آنسوی جهان نیز به یکدیگر کمک مستقیم نظامی بکنند.
🔸استقرار نیروهای کره شمالی و متهمبودن محمولههای چینی به قطع کابلها از ناکجاآباد سر بر نیاوردهاند. سالهاست که میلیونها گلوله توپخانه کرهشمالی و هزاران پهباد ایرانی در نبرد اوکراین حضور داشتهاند و این در حالی است که کمکهای اقتصادی چین، پشتیبان اقدامات جنگی روسیه بوده است. چین و روسیه در فوریه ۲۰۲۲ و تنها چند روز پیش از اشغال اوکراین، دوستی بدون محدودیت خود را اعلام کردند. برای اینکه بهتر بفهمیم چرا این اتفاقات همه چیز را برای ایالات متحده تغییر میدهد؛ لازم است در راهبرد دفاعی آمریکا و برنامهریزی این کشور برای نیروهایش کنکاش کنیم.
🔸طراحی ایالات متحده برای ورود به جنگ جهانی دوم به گونهای بود قادر باشد همزمان در دو جبهه بجنگد –یک جنگ در اقیانوسیه علیه امپراتوری ژاپن و دیگری در اروپا علیه آلمان نازی. پس از جنگ سرد، ارتش آمریکا حداقل بر روی کاغذ، ساختار نیروهای خود را برای "دو جنگ" حفظ کرد، هرچند اینکه ایالات متحده در عمل میتوانست در دو جنگ همهجانبه مبارزه کند سوالی بدون جواب باقی ماند.
🔸درگیری اولیه هیچ وقت چالش اصلی نبوده است چرا که ایالات متحده به اندازه کافی نیرو دارد تا در دو جبهه بجنگد. اما ثابت شده که حفظ نیروها برای جنگهای طولانیمدت بسیار دشوار است. با وجود این واقعیت که دو جنگ عراق و افغانستان جنگهای نسبتاٌ محدودی بودند، نه نوع شدیدتری از جنگ متعارف نظیر آنچه در اوکراین میبینیم؛ اما فشار پشتیبانی در دو جنگ مذکور نیروهای آمریکا را به درون خود کشید. از آنجا که قدرت نظامی چین به طور فزایندهای در حال افزایش است و آمریکا تلاش کرده تا کسری نوسازی ارتش را که از جنگ علیه ترویسم باقی مانده است کاهش دهد، حفظ ساختار "دو جنگ" غیرقابل دفاعتر میشود.
🔸دستورالعمل راهبردی دفاعی دولت اوباما در سال ۲۰۱۱، شکستدادن تجاوز هر دشمن احتمالی و اعمال هزینۀ غیرقابل قبول بر متجاوز دیگری شد – که لقب راهبرد یک جنگ و یک نیمجنگ را دریافت کرد. دولتهای نخست ترامپ و بایدن یک قدم فراتر رفتند و از آن نیمجنگ نیز خلاص شدند: راهبردهای دفاعی ۲۰۱۸ و ۲۰۲۲ به ارتش دستور میداد که برای نبرد و پیروزی در یک جنگ برنامهریزی کند و سایر دشمنان را بدون یک نبرد بزرگ باز دارد. هدف این برنامه تفکیک و محلیکردن منازعه بود.
🔸در حال حاضر محیط کنونی تغییر راهبردی داشته است و مدیریت آن نیاز به برنامه دارد. این برنامه یک احتمال واقعی را در بر میگیرد که در آن آمریکا باید با بیش از یک دشمن به طور همزمان بجنگد. به همین دلیل کمیسیون راهبرد دفاع ملی –گروهی دو حزبی از متخصصین که وظیفۀ بازنگری در راهبردهای ملی دفاع را دارند- در گزارش اخیر خود خواستار این شد که آمریکا ساختار نیروهایش را به حالت "سه جنگ" ارتقا دهد که تأییدی است بر این واقعیت که آمریکا با چالشهایی همزمان، در هند-اقیانوسیه، اروپا و خاورمیانه روبروست.
✅ حتی با افزایش هزینهها، ایالات متحده همچنان نخواهد توانست بهتنهایی اقدام کند. هرچند ایالات متحده ممکن است بر سیاست «اول آمریکا» تأکید کند، اما اگر واشنگتن بتواند از قدرت مشترک شبکه جهانی متحدان و شرکای خود بهره بگیرد؛ تأمین امنیت و رفاه این کشور بسیار ارزانتر و مؤثرتر خواهد بود.
✅ اندیشکده تهران✅
✅ @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
📝رافائل اس.کوهن
◾️فارن پالیسی
#تهران_ریویو
🔹صحنۀ ژئوپلتیک جهانی در ماه نوامبر آبستن دو اتفاق مهم بود که میتواند معادلات را تغییر دهد. سربازان کره شمالی برای اولین بار در ماه گذشته در نبرد روسیه و اوکراین حضور پیدا کردند. مدت کوتاهی پس از آن، ارتش دانمارک یک کشتی فلهبر با پرچم چین (یی پنگ ۳) را در دریای بالتیک به اتهام اینکه دو کابل داده را قطع کرده است توقیف نمود. هر دو واقعه، نمایانگر تحولی اساسی در محیط راهبردی هستند. برای اولین بار، دشمنان آمریکا تمایل دارند حتی در آنسوی جهان نیز به یکدیگر کمک مستقیم نظامی بکنند.
🔸استقرار نیروهای کره شمالی و متهمبودن محمولههای چینی به قطع کابلها از ناکجاآباد سر بر نیاوردهاند. سالهاست که میلیونها گلوله توپخانه کرهشمالی و هزاران پهباد ایرانی در نبرد اوکراین حضور داشتهاند و این در حالی است که کمکهای اقتصادی چین، پشتیبان اقدامات جنگی روسیه بوده است. چین و روسیه در فوریه ۲۰۲۲ و تنها چند روز پیش از اشغال اوکراین، دوستی بدون محدودیت خود را اعلام کردند. برای اینکه بهتر بفهمیم چرا این اتفاقات همه چیز را برای ایالات متحده تغییر میدهد؛ لازم است در راهبرد دفاعی آمریکا و برنامهریزی این کشور برای نیروهایش کنکاش کنیم.
🔸طراحی ایالات متحده برای ورود به جنگ جهانی دوم به گونهای بود قادر باشد همزمان در دو جبهه بجنگد –یک جنگ در اقیانوسیه علیه امپراتوری ژاپن و دیگری در اروپا علیه آلمان نازی. پس از جنگ سرد، ارتش آمریکا حداقل بر روی کاغذ، ساختار نیروهای خود را برای "دو جنگ" حفظ کرد، هرچند اینکه ایالات متحده در عمل میتوانست در دو جنگ همهجانبه مبارزه کند سوالی بدون جواب باقی ماند.
🔸درگیری اولیه هیچ وقت چالش اصلی نبوده است چرا که ایالات متحده به اندازه کافی نیرو دارد تا در دو جبهه بجنگد. اما ثابت شده که حفظ نیروها برای جنگهای طولانیمدت بسیار دشوار است. با وجود این واقعیت که دو جنگ عراق و افغانستان جنگهای نسبتاٌ محدودی بودند، نه نوع شدیدتری از جنگ متعارف نظیر آنچه در اوکراین میبینیم؛ اما فشار پشتیبانی در دو جنگ مذکور نیروهای آمریکا را به درون خود کشید. از آنجا که قدرت نظامی چین به طور فزایندهای در حال افزایش است و آمریکا تلاش کرده تا کسری نوسازی ارتش را که از جنگ علیه ترویسم باقی مانده است کاهش دهد، حفظ ساختار "دو جنگ" غیرقابل دفاعتر میشود.
🔸دستورالعمل راهبردی دفاعی دولت اوباما در سال ۲۰۱۱، شکستدادن تجاوز هر دشمن احتمالی و اعمال هزینۀ غیرقابل قبول بر متجاوز دیگری شد – که لقب راهبرد یک جنگ و یک نیمجنگ را دریافت کرد. دولتهای نخست ترامپ و بایدن یک قدم فراتر رفتند و از آن نیمجنگ نیز خلاص شدند: راهبردهای دفاعی ۲۰۱۸ و ۲۰۲۲ به ارتش دستور میداد که برای نبرد و پیروزی در یک جنگ برنامهریزی کند و سایر دشمنان را بدون یک نبرد بزرگ باز دارد. هدف این برنامه تفکیک و محلیکردن منازعه بود.
🔸در حال حاضر محیط کنونی تغییر راهبردی داشته است و مدیریت آن نیاز به برنامه دارد. این برنامه یک احتمال واقعی را در بر میگیرد که در آن آمریکا باید با بیش از یک دشمن به طور همزمان بجنگد. به همین دلیل کمیسیون راهبرد دفاع ملی –گروهی دو حزبی از متخصصین که وظیفۀ بازنگری در راهبردهای ملی دفاع را دارند- در گزارش اخیر خود خواستار این شد که آمریکا ساختار نیروهایش را به حالت "سه جنگ" ارتقا دهد که تأییدی است بر این واقعیت که آمریکا با چالشهایی همزمان، در هند-اقیانوسیه، اروپا و خاورمیانه روبروست.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM