🎥 قومیت و قومگرایی در ایران از منظرِ احسان هوشمند، جامعهشناس و پژوهشگر تاریخ ایران
✍️ افشین جعفرزاده پیرامون این گفتوگو نوشت:
قومگرایی افراطی پدیدۀ ناهنجاری است که در سدۀ اخیر، سپهر سیاسی - اجتماعی ایرانِ معاصر، مواردی از آن را تجربه کرده است. عرصۀ تاریخی - اجتماعی ایران هیچگاه محلِّ نزاع بینالاقوامی نبوده و تأکید بر امر قومی به جای صورتبندی طبیعی - تاریخی همزیستی مسالمتآمیز بین ایرانیان، مفهومی نوپدید و بیشتر وارداتی است.
احسان هوشمند، جامعهشناس و تاریخپژوه برجستۀ ایرانی که بیش از سه دهه در این حوزه کوششها و آفرینشهای متعدد و درخوری داشته، در این گفتوشنود کوتاه، اما دقیق و جامع و به دور از آفاتی چون سیاستزدگی، تبلیغات و سطحینگری، بر آن است تا وجوهاتِ مختلفِ قومگرایی را فارغ از سوگیریهای سیاسی مورد داوری و سنجش علمی و روشمند قرار دهد.
حاصل این گفتوگوی ارزشمند، چکیدهایست دانشمندانه از ریشههای تاریخی، علل و عواملِ بروز قومگرایی افراطی و آسیبشناسی متودولوژیک و سرانجام ارایۀ الگوها و روشهای مدیریتِ پیشگیری از عوارض نابهنجار که بایسته است، مورد توجه اهالی علم و علاقمندانِ آشنایی دقیق با ظرایف و جزئیاتِ این مقولۀ مهم، قرار گیرد.
🔴 این گفتوگو را میتوان از طریق یوتیوب هم تماشا کرد.
🔴 متن پیادهشدۀ این گفتوگو را از اینجا بخوانید.
@IranDel_Channel
💢
🎥 قومیت و قومگرایی در ایران از منظرِ احسان هوشمند، جامعهشناس و پژوهشگر تاریخ ایران
✍️ افشین جعفرزاده پیرامون این گفتوگو نوشت:
قومگرایی افراطی پدیدۀ ناهنجاری است که در سدۀ اخیر، سپهر سیاسی - اجتماعی ایرانِ معاصر، مواردی از آن را تجربه کرده است. عرصۀ تاریخی - اجتماعی ایران هیچگاه محلِّ نزاع بینالاقوامی نبوده و تأکید بر امر قومی به جای صورتبندی طبیعی - تاریخی همزیستی مسالمتآمیز بین ایرانیان، مفهومی نوپدید و بیشتر وارداتی است.
احسان هوشمند، جامعهشناس و تاریخپژوه برجستۀ ایرانی که بیش از سه دهه در این حوزه کوششها و آفرینشهای متعدد و درخوری داشته، در این گفتوشنود کوتاه، اما دقیق و جامع و به دور از آفاتی چون سیاستزدگی، تبلیغات و سطحینگری، بر آن است تا وجوهاتِ مختلفِ قومگرایی را فارغ از سوگیریهای سیاسی مورد داوری و سنجش علمی و روشمند قرار دهد.
حاصل این گفتوگوی ارزشمند، چکیدهایست دانشمندانه از ریشههای تاریخی، علل و عواملِ بروز قومگرایی افراطی و آسیبشناسی متودولوژیک و سرانجام ارایۀ الگوها و روشهای مدیریتِ پیشگیری از عوارض نابهنجار که بایسته است، مورد توجه اهالی علم و علاقمندانِ آشنایی دقیق با ظرایف و جزئیاتِ این مقولۀ مهم، قرار گیرد.
🔴 این گفتوگو را میتوان از طریق یوتیوب هم تماشا کرد.
🔴 متن پیادهشدۀ این گفتوگو را از اینجا بخوانید.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
🔴 پاسخی کوتاه به برخی دیدگاهها در مورد یادداشتِ «ترکیه امروزی، میراثِ ترکان یا رومیانِ مسلمان؟»
✍️ منتشره در حساب کاربری «فلات ایران» در شبکۀ ایکس
پس از انتشار یادداشتی که در پی مصاحبه جلال شنگور پیرامون DNA مردم آناتولی منتشر شد، عدهای سعی کردند از راه سفسطه، منکرِ اصل موضوع شده و به بهانۀ اینکه موضوع "ترکیّت و تُرکگرایی بر محور نژاد نیست"، از زیربارِ مسئولیت فرار کنند.
باید بگوییم اتفاقاً موضوع" ترکیّت و تُرکگرایی" نه از نظر ما، ولی از نظر بنیادگذارانِ کشور ترکیه، بر "محورِ نژاد" شکل گرفت. اهمیت مسأله که آن را به موضوعی درخورِ بحث تبدیل میکند همینجاست؛ والا دیدگاه کاربرانِ فضای مجازی که ملاک نیست. منظور از بنیادگذارانِ ترکیه نوین، مصطفی کمال و عصمت اینونو است که در زمان حیاتِ هر دوی آنها بیش از ۶٠٠٠ جمجمۀ انسان از زیر خاک استخراج و اندازهگیری شد. تبِ مسأله به قدری زیاد شد که حسین نیهال آتسیز از افراطیترین مفسرانِ تُرکگرایی نیز جمجمه خودش را آزمایش کرد و هنگامی که دید با اندازه براکیسفال (شاخص ۸۱) یکسان نیست، عصبانی شد.
موضوع این است که بنیادگذاران ترکیه (نه چند کاربر ساده) مفهوم هویّتِ ترک (نه حتی ناسیونالیسم ترک) را بر مبنای نژاد استوار کردند اما به مرور قافیه را باختند. حتی اردوغان نیز در دهۀ گذشته چندین بار به این رویۀ آتاترک اشاره و از آن انتقاد کرده بود که جدّیت مسأله را دو چندان میکند. بنابراین، کسانی نمیتوانند بگویند "ما از ابتدا هم نژادگرا نبودیم و حرفی از نژاد نزده بودیم". چون مسأله شما نیستید، مسأله «بنیادگذاران» هستند.
نه فقط آتاترک، حتی اعضای کمیتۀ اتحاد و ترقی هم عاشقِ یکطرفۀ نازیها بود. با اینکه نازیها، تُرکها و مغولها را به شکل تحقیرآمیز و غیرانسانی، "موجوداتی مادونِ انسان و جزو نژادهای غیرمفید" تقسیمبندی کرده بودند، اما انورپاشا و نوری پاشا و سپس محمدامین رسولزاده، همکاری گستردۀ خود را با آنها ادامه دادند و نقشه این بود که گروههای تُرک آسیای میانه (هم تباران تورانی نژادش) را به گوشت دم توپِ نازیها در جنگ علیه روسها، مورد استفاده نازیها قرار بگیرد (برای اطلاعات بیشتر، نک: «آلمان نازی، پانترکیسم و «ترکستان بزرگ»).
بنابراین کسی نمیتواند بگوید که من ترکگرا (تورکچو) هستم ولی با تزهای آتاترک، اینونو، انور و نوری پاشا مخالفم. در این بین یا حق با آتاترک است یا اینکه اردوغان در خصوص او دروغ گفته است (که نگفته).
#توییت_خوانی
🔴 پینوشت:
بازنشر یادداشتِ منتشره در یک حساب کاربری، به معنای تأیید کل فعالیتهای آن حساب کاربری در فضای مجازی نیست.
@IranDel_Channel
💢
🔴 پاسخی کوتاه به برخی دیدگاهها در مورد یادداشتِ «ترکیه امروزی، میراثِ ترکان یا رومیانِ مسلمان؟»
✍️ منتشره در حساب کاربری «فلات ایران» در شبکۀ ایکس
پس از انتشار یادداشتی که در پی مصاحبه جلال شنگور پیرامون DNA مردم آناتولی منتشر شد، عدهای سعی کردند از راه سفسطه، منکرِ اصل موضوع شده و به بهانۀ اینکه موضوع "ترکیّت و تُرکگرایی بر محور نژاد نیست"، از زیربارِ مسئولیت فرار کنند.
باید بگوییم اتفاقاً موضوع" ترکیّت و تُرکگرایی" نه از نظر ما، ولی از نظر بنیادگذارانِ کشور ترکیه، بر "محورِ نژاد" شکل گرفت. اهمیت مسأله که آن را به موضوعی درخورِ بحث تبدیل میکند همینجاست؛ والا دیدگاه کاربرانِ فضای مجازی که ملاک نیست. منظور از بنیادگذارانِ ترکیه نوین، مصطفی کمال و عصمت اینونو است که در زمان حیاتِ هر دوی آنها بیش از ۶٠٠٠ جمجمۀ انسان از زیر خاک استخراج و اندازهگیری شد. تبِ مسأله به قدری زیاد شد که حسین نیهال آتسیز از افراطیترین مفسرانِ تُرکگرایی نیز جمجمه خودش را آزمایش کرد و هنگامی که دید با اندازه براکیسفال (شاخص ۸۱) یکسان نیست، عصبانی شد.
موضوع این است که بنیادگذاران ترکیه (نه چند کاربر ساده) مفهوم هویّتِ ترک (نه حتی ناسیونالیسم ترک) را بر مبنای نژاد استوار کردند اما به مرور قافیه را باختند. حتی اردوغان نیز در دهۀ گذشته چندین بار به این رویۀ آتاترک اشاره و از آن انتقاد کرده بود که جدّیت مسأله را دو چندان میکند. بنابراین، کسانی نمیتوانند بگویند "ما از ابتدا هم نژادگرا نبودیم و حرفی از نژاد نزده بودیم". چون مسأله شما نیستید، مسأله «بنیادگذاران» هستند.
نه فقط آتاترک، حتی اعضای کمیتۀ اتحاد و ترقی هم عاشقِ یکطرفۀ نازیها بود. با اینکه نازیها، تُرکها و مغولها را به شکل تحقیرآمیز و غیرانسانی، "موجوداتی مادونِ انسان و جزو نژادهای غیرمفید" تقسیمبندی کرده بودند، اما انورپاشا و نوری پاشا و سپس محمدامین رسولزاده، همکاری گستردۀ خود را با آنها ادامه دادند و نقشه این بود که گروههای تُرک آسیای میانه (هم تباران تورانی نژادش) را به گوشت دم توپِ نازیها در جنگ علیه روسها، مورد استفاده نازیها قرار بگیرد (برای اطلاعات بیشتر، نک: «آلمان نازی، پانترکیسم و «ترکستان بزرگ»).
بنابراین کسی نمیتواند بگوید که من ترکگرا (تورکچو) هستم ولی با تزهای آتاترک، اینونو، انور و نوری پاشا مخالفم. در این بین یا حق با آتاترک است یا اینکه اردوغان در خصوص او دروغ گفته است (که نگفته).
#توییت_خوانی
🔴 پینوشت:
بازنشر یادداشتِ منتشره در یک حساب کاربری، به معنای تأیید کل فعالیتهای آن حساب کاربری در فضای مجازی نیست.
@IranDel_Channel
💢
Forwarded from ایراندل | IranDel
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 خوانش چکامهای با نامِ "سرودِ آفرینِ ایران" از زندهیاد استاد بهمن سرکاراتی توسط جواد رنجبر درخشیلر در شبِ بهمن سرکاراتی از مجموعه شبهای بخارا در روز سوم تیر ۱۳۹۸ خورشیدی در شهرِ تبریز
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
Forwarded from ایراندل | IranDel
🔴 دوازدهم شهریورماه، زادروز استاد بهمن سرکاراتی
زادهی ۱۲ شهریور ۱۳۱۶ تبریز
درگذشتهی ۲۹ خرداد ۱۳۹۲ تبریز
استاد زبانهای باستانی ایران در دانشگاه تبریز
و عضو پیوستهی فرهنگستان زبان و ادب فارسی
🔴 بهمن سرکاراتی:
"به عقیدۀ من نخستین، ناگزیرترین و بدیهیترین شرطِ لازم برای شناخت ایران، دوست داشتن ایران است... دوست داشتن ایران یعنی حرمت این مرز و بومِ کهن و مردم آن را نگه داشتن، گذشتۀ خود را خوار نشمردن، میراث فرهنگی خود را از بین نبردن و زبان فارسی را که از ارکانِ هویّت ملّی است به الفاظ بیگانه نیالودن. دوست داشتن ایران یعنی از مرزهای میهن خود در برابر تُرکتازی دشمنان دفاع کردن و از آن مهمتر از مرزهای ذهن و جان خود و ذهن و جان فرزندانمان در برابر تهاجمهای فرهنگی حفاظت کردن."
🔴 منبع:
سخنرانیها و گزارشهای جلسۀ افتتاحیه، عمومی و اختتامیۀ نخستین همایش ملّی ایرانشناسی، «برای شناخت ایران چه باید کرد؟»، تهران، انتشارات دایرۀ سبز، ۱۳۸۱، ص ۴۹.
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
زادهی ۱۲ شهریور ۱۳۱۶ تبریز
درگذشتهی ۲۹ خرداد ۱۳۹۲ تبریز
استاد زبانهای باستانی ایران در دانشگاه تبریز
و عضو پیوستهی فرهنگستان زبان و ادب فارسی
🔴 بهمن سرکاراتی:
"به عقیدۀ من نخستین، ناگزیرترین و بدیهیترین شرطِ لازم برای شناخت ایران، دوست داشتن ایران است... دوست داشتن ایران یعنی حرمت این مرز و بومِ کهن و مردم آن را نگه داشتن، گذشتۀ خود را خوار نشمردن، میراث فرهنگی خود را از بین نبردن و زبان فارسی را که از ارکانِ هویّت ملّی است به الفاظ بیگانه نیالودن. دوست داشتن ایران یعنی از مرزهای میهن خود در برابر تُرکتازی دشمنان دفاع کردن و از آن مهمتر از مرزهای ذهن و جان خود و ذهن و جان فرزندانمان در برابر تهاجمهای فرهنگی حفاظت کردن."
🔴 منبع:
سخنرانیها و گزارشهای جلسۀ افتتاحیه، عمومی و اختتامیۀ نخستین همایش ملّی ایرانشناسی، «برای شناخت ایران چه باید کرد؟»، تهران، انتشارات دایرۀ سبز، ۱۳۸۱، ص ۴۹.
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
ایراندل | IranDel
🔴 زیر سایۀ شبحِ سنگینِ دولتِ هخامنشی ✍️ سالار سیفالدینی الهام علیاف در نشستِ هفتۀ پیش که با تحلیلگران و رسانههای غربی در شهرِ اشغال شدۀ شوشی برگزار کرده، گفته است، رسانههای ایران به من میگویند دیکتاتور و یا «ساتراپ» و الخ! (ویدئوی پیوست) ساتراپ…
🔴 چرا دولتِ هخامنشی برای هگل، مهم شد؟
✍️ سالار سیفالدینی
اهمیت دولت هخامنشی در فلسفۀ تاریخ هگل، نه به دلیلِ قدمت، عظمت یا قدرت آن، بلکه به خاطر تطابقِ عملکردِ این دولت با منطقِ فلسفی هگل است.
آنها به جای نابودی تمدنهای مغلوب، دستاوردهای آنها را حفظ کرده و با ارتقاء به سطحی بالاتر، روح خود را در آنها میدمیدند.
این عملکرد با فلسفۀ هگلی همخوان بود. زیرا هگل، نگاه ایستای سنتی را به منطق در یک حرکتِ پویا بهسوی کل، منحل میکند، پس «امر عام»، هرچه را مغلوب شده، حفظ میکند و به جزئی از خود بدل میسازد، ولی از بین نمیبَرد. در این نظام، هیچچیز، گم یا تباه نمیشود، مگر اینکه ترفیع یا حفظ گردد. این منطقِ استعلایی، نه مکانیک، بلکه ارگانیک است و در عمل قابلِ مشاهده است. به گفتۀ لوید اسپنسر، اصطلاحِ خاصِّ هگل برای این تناقض «مغلوب کردن» و در عین حال «حفظ نمودن» Aufhebung یا ارتقا است. البته هگل Aufhebung را در معنای رایج لغوی به کار نمیبرد و همانطور که عادت داشت به کلمات معمولی، معنای فلسفی پیچیده میداد، مانند پیچیدگی اجزای صدف یا حلزونِ ساده.
هخامشیان دقیقاً چنین کاری با تمدنها و ملل مغلوب میکردند. یعنی پس از غلبه، آنها را از هستی ساقط نمیکردند، بلکه دستاوردهای تمدنیشان را به شکل دیگری درون یک امرِ عام universal به عنوان یکی از اجزای خود به کار میگرفتند و با دادن معنای بهتر، آنها را یک مرتبۀ دیگر به بالا، ارتقا میدادند، زیرا شاید در عمل میدانستند که تمدنِ مغلوب نیز بخشی از هستی خود را از تمدنِ دیگری به ارث، بُرده است و ارزشی تاریخی و ماندگار دارد. برای مثال نمادِ فروهر، از تمدنِ آریایی میتانی و هیتی به معماری آشور رسید و از آنجا به ایرانِ هخامنشی آمد و معنای دیگری یافت. برای همین، هخامنشیان دیالکتیکی بینظیر از وحدتِ کثرتها به نمایش گذاشتند. کثرتها و اجزایی که فقط درونِ آن امرعام، معنا پیدا میکرد. اگر ایرانِ امروز میتواند این کثرتها را به طور طبیعی حفظ کند، به دلیل فلسفۀ چنین تأسیسی در بنیادِ خود است که «در عمل» شکل گرفته است. این اصطلاحِ «در عمل» نیز دقیقاً با منطقِ دیالکتیکِ هگل، سازگار است، زیرا این منطق یا حکمتِ عملی را فقط در عمل، میتوان «مشاهده» و کشف کرد.
در منطقِ هگل فقط «امرِ عام» است که حقیقی است و هر مرحله یا لحظه، «جزئی» است و از اینرو غیرِ اصیل. بنابراین ایدۀ مهمِ او، تمامیت یا امرِ عام است، تمامیتی که هر مرحله یا ایدهای را که مغلوب یا مشمول خود ساخته، حفظ میکند. در این ساختارِ ترفیعی، مغلوب یا مشمول شدن، فرایندی در حال پیشرفت است که از دورهها درست شده و تمامیتِ آن محصول، فرایندی است که تمامِ لحظههایش را بسانِ عناصرِ یک ساختار و نه در مراحل و دورهها، حفظ میکند.
هخامنشیان به همین دلیل، اولین مرحلۀ ورود به تاریخ است و از همینرو بر مبنای هگل، هخامنشیان، امپراطوری نبودند، بلکه یک اشتات (دولت) بودند، که از نظر هگل به جهت ماندگاری، با مفهومِ «واقعیت مؤثر» همخوان است.
@IranDel_Channel
💢
🔴 چرا دولتِ هخامنشی برای هگل، مهم شد؟
✍️ سالار سیفالدینی
اهمیت دولت هخامنشی در فلسفۀ تاریخ هگل، نه به دلیلِ قدمت، عظمت یا قدرت آن، بلکه به خاطر تطابقِ عملکردِ این دولت با منطقِ فلسفی هگل است.
آنها به جای نابودی تمدنهای مغلوب، دستاوردهای آنها را حفظ کرده و با ارتقاء به سطحی بالاتر، روح خود را در آنها میدمیدند.
این عملکرد با فلسفۀ هگلی همخوان بود. زیرا هگل، نگاه ایستای سنتی را به منطق در یک حرکتِ پویا بهسوی کل، منحل میکند، پس «امر عام»، هرچه را مغلوب شده، حفظ میکند و به جزئی از خود بدل میسازد، ولی از بین نمیبَرد. در این نظام، هیچچیز، گم یا تباه نمیشود، مگر اینکه ترفیع یا حفظ گردد. این منطقِ استعلایی، نه مکانیک، بلکه ارگانیک است و در عمل قابلِ مشاهده است. به گفتۀ لوید اسپنسر، اصطلاحِ خاصِّ هگل برای این تناقض «مغلوب کردن» و در عین حال «حفظ نمودن» Aufhebung یا ارتقا است. البته هگل Aufhebung را در معنای رایج لغوی به کار نمیبرد و همانطور که عادت داشت به کلمات معمولی، معنای فلسفی پیچیده میداد، مانند پیچیدگی اجزای صدف یا حلزونِ ساده.
هخامشیان دقیقاً چنین کاری با تمدنها و ملل مغلوب میکردند. یعنی پس از غلبه، آنها را از هستی ساقط نمیکردند، بلکه دستاوردهای تمدنیشان را به شکل دیگری درون یک امرِ عام universal به عنوان یکی از اجزای خود به کار میگرفتند و با دادن معنای بهتر، آنها را یک مرتبۀ دیگر به بالا، ارتقا میدادند، زیرا شاید در عمل میدانستند که تمدنِ مغلوب نیز بخشی از هستی خود را از تمدنِ دیگری به ارث، بُرده است و ارزشی تاریخی و ماندگار دارد. برای مثال نمادِ فروهر، از تمدنِ آریایی میتانی و هیتی به معماری آشور رسید و از آنجا به ایرانِ هخامنشی آمد و معنای دیگری یافت. برای همین، هخامنشیان دیالکتیکی بینظیر از وحدتِ کثرتها به نمایش گذاشتند. کثرتها و اجزایی که فقط درونِ آن امرعام، معنا پیدا میکرد. اگر ایرانِ امروز میتواند این کثرتها را به طور طبیعی حفظ کند، به دلیل فلسفۀ چنین تأسیسی در بنیادِ خود است که «در عمل» شکل گرفته است. این اصطلاحِ «در عمل» نیز دقیقاً با منطقِ دیالکتیکِ هگل، سازگار است، زیرا این منطق یا حکمتِ عملی را فقط در عمل، میتوان «مشاهده» و کشف کرد.
در منطقِ هگل فقط «امرِ عام» است که حقیقی است و هر مرحله یا لحظه، «جزئی» است و از اینرو غیرِ اصیل. بنابراین ایدۀ مهمِ او، تمامیت یا امرِ عام است، تمامیتی که هر مرحله یا ایدهای را که مغلوب یا مشمول خود ساخته، حفظ میکند. در این ساختارِ ترفیعی، مغلوب یا مشمول شدن، فرایندی در حال پیشرفت است که از دورهها درست شده و تمامیتِ آن محصول، فرایندی است که تمامِ لحظههایش را بسانِ عناصرِ یک ساختار و نه در مراحل و دورهها، حفظ میکند.
هخامنشیان به همین دلیل، اولین مرحلۀ ورود به تاریخ است و از همینرو بر مبنای هگل، هخامنشیان، امپراطوری نبودند، بلکه یک اشتات (دولت) بودند، که از نظر هگل به جهت ماندگاری، با مفهومِ «واقعیت مؤثر» همخوان است.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
🔴 زیر سایۀ شبحِ سنگینِ دولتِ هخامنشی
✍️ سالار سیفالدینی
الهام علیاف در نشستِ هفتۀ پیش که با تحلیلگران و رسانههای غربی در شهرِ اشغال شدۀ شوشی برگزار کرده، گفته است، رسانههای ایران به من میگویند دیکتاتور و یا «ساتراپ» و الخ! (ویدئوی پیوست)
ساتراپ…
🔴 زیر سایۀ شبحِ سنگینِ دولتِ هخامنشی
✍️ سالار سیفالدینی
الهام علیاف در نشستِ هفتۀ پیش که با تحلیلگران و رسانههای غربی در شهرِ اشغال شدۀ شوشی برگزار کرده، گفته است، رسانههای ایران به من میگویند دیکتاتور و یا «ساتراپ» و الخ! (ویدئوی پیوست)
ساتراپ…
🔴 چرا کوروش برای ماکیاوللی مهم شد؟
✍️ سالار سیفالدینی
ماکیاوللی مهمترین و نخستین اندیشمندِ دورۀ رنسانس و از حلقۀ اولیۀ اومانیستهای فلورانس است. نویسندۀ بیبدیلی که نوشتنِ او چونان جواهرسازی ماهر که دقت در چینش گوهرها دارد، دقیق و ظریف و هر کلمهای در جای خودش بود. همانطور که لئو اشتراوس به درستی گفته است، ماکیاوللی اولین ضربۀ موجِ تجدّد بر کِشتی سُنّت بود. یکی از مفاهیمی که او در دو کتابِ مهمِ خود، «شهریار» و «گفتارها»، بر روی آنها کار کرده، مفهومِ بنیادگذاری و تأسیس است. فلسفۀ وحدت و استراتژی تأسیسِ اولیه از نظر ماکیاوللی مهماند و در مسیرِ تحولِ تاریخی، الزامات خود را بر شهر/کشور تحمیل میکنند.
آنچه ماکیاوللی تحلیل میکرد بر مبنای عمل بود، یعنی ابتدا روایتی از تاریخِ تأسیسِ رُم (به نقل از تیتوس لیویوس) نقل میکرد و سپس نظریهای نسبتاً کلی، ولی پیچیدهای را بر مبنای آن، استخراج میکرد. البته او از روایتِ تاریخی سرزمینهای دیگر نیز غافل نیست، همچنان که در گفتارها، چندین بار از وقایعِ نظامی و سیاسی دوران کوروش و داریوش نام برده است.
از نظر ماکیاوللی، جهانِ آن عصر، سه بنیادگذار بزرگ داشت: تتئوس (بانی آتن)، روملوس (بانی رُم) و کوروش (مؤسسِ ایران).
در فصلِ ششم شهریار از این سه نام میبرد که با فضیلت و مردانگی خود (ویرتوی خود) به شهریاری رسیدند و نه فقط به یاری فرشتۀ بخت (فورتونا)؛ زیرا بخت صرفاً «فرصتی» به آنها بخشیده بود. سپس اشاره میکند که بزرگی آنها در تأسیس ترتیبات (اوردینی) نوآئینی است که استواری دولتِ نوبنیاد به آن وابسته است و کاری دشوارتر از تأسیسِ نظمِ جدید نیست، زیرا بنیادگذاری نظم جدید همه برخورداران از نظمِ قدیم را میتواند به دشمن تبدیل کند.
اهمیت این بنیادگذاران در آن است که میتوان از عمل آنها تقلید کرد. از منظرِ ماکیاوللی، تقلید مجاز نیست، مگر اینکه تقلید از تأسیس باشد. زیرا از تأسیس نمیتوان تقلید کرد، مگر اینکه منطق آن را فهمید و این خود، عینِ تأسیس است.
ماکیاوللی در شهریار یکبار دیگر به سراغ کوروش میرود. آنجا که با اغراقهای خاص و عامدانه خود میگوید، شهریار نباید هیچ هدفی جز مطالعه در بابِ جنگ و استراتژیهای نظامی و نیز مطالعۀ تاریخ داشته باشد. به نظر او، پس از جنگ، دومین کاری که یک شهریار باید انجام دهد «مطالعۀ تاریخ» است. «برای اینکه کردارِ مردانِ بزرگ را دریابد و ببیند به هنگامِ جنگ چه میکردهاند و دلیل شکستها و پیروزی آنها چه بوده است» تا از آن بپرهیزد و از این عبرت بگیرد و مهمتر از همه، چنان کُند که مردانِ بزرگ ِپیشین کردهاند. همانطور که اسکندر از آشیل، ژولیوس سزار از اسکندر و اسکیپیو از کوروش تقلید کرد. او سپس شرحی از تجربۀ کشورداری کوروش با جزئیات و ذکر ویژگیهایش، روایت میکند و اهمیت آن را در این میداند که «هرکس شرح زندگی کوروش به قلم گزنفون را بخواند، خواهد دید اسکیپیو تا چه اندازه نیکنامی خود را مدیون پیروی از کوروش است و در عفت، مدارا و انسانیت و آزادگی تا چه مایه خود را با تصویری که گزنفون از کوروش داده بود، همسان کرده است».
به طور خلاصه باید گفت، اهمیت کوروش در اندیشۀ سیاسی ماکیاوللی در منطقِ نظامِ تأسیس و خصلتهای خوب یک فرمانروا، نهفته است که شجاعت، تدبیر و پاکدامنی در کنارِ «سلحشوری» (فصل ششم کتابِ شهریار) موجب تأسیسِ بینظیر «کشوری» شده که نمونهای از واقعیّتِ مؤثر verità effettuale dela cosa را تداعی میکند:
«از آنجا که آهنگ آن دارم، برای آنکه گوش فرادارد، مطلب سودمندی بنویسم، به نظرم مناسبتر رسیده است که حقیقتِ مؤثر را دنبال کنم تا خیالی از آن را.
بسیارند، آنانکه طرح خیالی از پادشاهیها و جمهوریها به دست دادهاند، بیآنکه کسی هرگز، آنها را به واقع، دیده یا دربارۀ آن سخنی شنیده باشد».
بعدها هگل خواهد گفت که واقعیتِ مؤثر Wirklichkeit واقعیتی است که ماندگار است، نه زودگذر و دولتهای خوب «ایدۀ اخلاقی واقعیتِ مؤثر» هستند، و او نیز دولتِ هخامنشی را اولین تداعی آن میداند و سپس به یونان و رُم و در نهایت به فرهنگِ نوردیک میرسد.
@IranDel_Channel
💢
🔴 چرا کوروش برای ماکیاوللی مهم شد؟
✍️ سالار سیفالدینی
ماکیاوللی مهمترین و نخستین اندیشمندِ دورۀ رنسانس و از حلقۀ اولیۀ اومانیستهای فلورانس است. نویسندۀ بیبدیلی که نوشتنِ او چونان جواهرسازی ماهر که دقت در چینش گوهرها دارد، دقیق و ظریف و هر کلمهای در جای خودش بود. همانطور که لئو اشتراوس به درستی گفته است، ماکیاوللی اولین ضربۀ موجِ تجدّد بر کِشتی سُنّت بود. یکی از مفاهیمی که او در دو کتابِ مهمِ خود، «شهریار» و «گفتارها»، بر روی آنها کار کرده، مفهومِ بنیادگذاری و تأسیس است. فلسفۀ وحدت و استراتژی تأسیسِ اولیه از نظر ماکیاوللی مهماند و در مسیرِ تحولِ تاریخی، الزامات خود را بر شهر/کشور تحمیل میکنند.
آنچه ماکیاوللی تحلیل میکرد بر مبنای عمل بود، یعنی ابتدا روایتی از تاریخِ تأسیسِ رُم (به نقل از تیتوس لیویوس) نقل میکرد و سپس نظریهای نسبتاً کلی، ولی پیچیدهای را بر مبنای آن، استخراج میکرد. البته او از روایتِ تاریخی سرزمینهای دیگر نیز غافل نیست، همچنان که در گفتارها، چندین بار از وقایعِ نظامی و سیاسی دوران کوروش و داریوش نام برده است.
از نظر ماکیاوللی، جهانِ آن عصر، سه بنیادگذار بزرگ داشت: تتئوس (بانی آتن)، روملوس (بانی رُم) و کوروش (مؤسسِ ایران).
در فصلِ ششم شهریار از این سه نام میبرد که با فضیلت و مردانگی خود (ویرتوی خود) به شهریاری رسیدند و نه فقط به یاری فرشتۀ بخت (فورتونا)؛ زیرا بخت صرفاً «فرصتی» به آنها بخشیده بود. سپس اشاره میکند که بزرگی آنها در تأسیس ترتیبات (اوردینی) نوآئینی است که استواری دولتِ نوبنیاد به آن وابسته است و کاری دشوارتر از تأسیسِ نظمِ جدید نیست، زیرا بنیادگذاری نظم جدید همه برخورداران از نظمِ قدیم را میتواند به دشمن تبدیل کند.
اهمیت این بنیادگذاران در آن است که میتوان از عمل آنها تقلید کرد. از منظرِ ماکیاوللی، تقلید مجاز نیست، مگر اینکه تقلید از تأسیس باشد. زیرا از تأسیس نمیتوان تقلید کرد، مگر اینکه منطق آن را فهمید و این خود، عینِ تأسیس است.
ماکیاوللی در شهریار یکبار دیگر به سراغ کوروش میرود. آنجا که با اغراقهای خاص و عامدانه خود میگوید، شهریار نباید هیچ هدفی جز مطالعه در بابِ جنگ و استراتژیهای نظامی و نیز مطالعۀ تاریخ داشته باشد. به نظر او، پس از جنگ، دومین کاری که یک شهریار باید انجام دهد «مطالعۀ تاریخ» است. «برای اینکه کردارِ مردانِ بزرگ را دریابد و ببیند به هنگامِ جنگ چه میکردهاند و دلیل شکستها و پیروزی آنها چه بوده است» تا از آن بپرهیزد و از این عبرت بگیرد و مهمتر از همه، چنان کُند که مردانِ بزرگ ِپیشین کردهاند. همانطور که اسکندر از آشیل، ژولیوس سزار از اسکندر و اسکیپیو از کوروش تقلید کرد. او سپس شرحی از تجربۀ کشورداری کوروش با جزئیات و ذکر ویژگیهایش، روایت میکند و اهمیت آن را در این میداند که «هرکس شرح زندگی کوروش به قلم گزنفون را بخواند، خواهد دید اسکیپیو تا چه اندازه نیکنامی خود را مدیون پیروی از کوروش است و در عفت، مدارا و انسانیت و آزادگی تا چه مایه خود را با تصویری که گزنفون از کوروش داده بود، همسان کرده است».
به طور خلاصه باید گفت، اهمیت کوروش در اندیشۀ سیاسی ماکیاوللی در منطقِ نظامِ تأسیس و خصلتهای خوب یک فرمانروا، نهفته است که شجاعت، تدبیر و پاکدامنی در کنارِ «سلحشوری» (فصل ششم کتابِ شهریار) موجب تأسیسِ بینظیر «کشوری» شده که نمونهای از واقعیّتِ مؤثر verità effettuale dela cosa را تداعی میکند:
«از آنجا که آهنگ آن دارم، برای آنکه گوش فرادارد، مطلب سودمندی بنویسم، به نظرم مناسبتر رسیده است که حقیقتِ مؤثر را دنبال کنم تا خیالی از آن را.
بسیارند، آنانکه طرح خیالی از پادشاهیها و جمهوریها به دست دادهاند، بیآنکه کسی هرگز، آنها را به واقع، دیده یا دربارۀ آن سخنی شنیده باشد».
بعدها هگل خواهد گفت که واقعیتِ مؤثر Wirklichkeit واقعیتی است که ماندگار است، نه زودگذر و دولتهای خوب «ایدۀ اخلاقی واقعیتِ مؤثر» هستند، و او نیز دولتِ هخامنشی را اولین تداعی آن میداند و سپس به یونان و رُم و در نهایت به فرهنگِ نوردیک میرسد.
@IranDel_Channel
💢
ایراندل | IranDel
🔴 کارگاه شاهنامهخوانی تبریز نشستِ یکصد و ششم آموزگار: جواد رنجبر درخشیلر، دکترای علوم سیاسی و شاهنامهپژوه زمان: شنبه ۱۰ شهریور ماه ۱۴۰۳ خورشیدی، ساعت ۱۷ مکان: تبریز، خیابان ثقهالاسلام، کوی سرخاب، خانۀ تاریخی شربتاوغلی، بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان…
🔴 کارگاه شاهنامهخوانی تبریز
نشستِ یکصد و هفتم
آموزگار:
جواد رنجبر درخشیلر، دکترای علوم سیاسی و شاهنامهپژوه
زمان:
شنبه ۱۷ شهریور ماه ۱۴۰۳ خورشیدی، ساعت ۱۷
مکان:
تبریز، خیابان ثقهالاسلام، کوی سرخاب، خانۀ تاریخی شربتاوغلی، بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی
شرکت برای عموم آزاد و رایگان است.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
نشستِ یکصد و هفتم
آموزگار:
جواد رنجبر درخشیلر، دکترای علوم سیاسی و شاهنامهپژوه
زمان:
شنبه ۱۷ شهریور ماه ۱۴۰۳ خورشیدی، ساعت ۱۷
مکان:
تبریز، خیابان ثقهالاسلام، کوی سرخاب، خانۀ تاریخی شربتاوغلی، بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی
شرکت برای عموم آزاد و رایگان است.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 باز هم نمایش موسیقایی سیصد و باز هم ایران
✍️ احسان هوشمند
در سالهای اخیر بیش از گذشته، «ایران» به موضوع کنسرت نمایشهای هنری بدل شده است. برادران پورناظری یعنی سهراب و تهمورس پورناظری بهعنوان یکی از مجربترین استادان و هنرمندان موسیقی ایران دراینباره ایفاگر نقش اثرگذار و ویژهای هستند. در سال ۱۳۹۶ کنسرت نمایش سی با هنرنمایی سهراب پورناظری و آواز همایون شجریان توجه بسیاری از هنردوستان و علاقهمندان را به خود جلب کرد. این نمایش موسیقایی توانست رکورد بالاترین بازدیدکننده را به نام خود ثبت کند. پس از آن در سال ۱۴۰۱ نمایش سیصد اجرا شد که با هنرنمایی گروهی از هنرمندان کشور مخاطبان درخورتوجهی را به خود جلب کرد و زمان پخش برنامه بارها تمدید شد. از خردادماه امسال نیز سری جدید نمایش موسیقایی سیصد با هنرنمایی تعدادی از هنرمندان کشور در کاخموزۀ سعدآباد در حال اجراست و تاکنون به جز وقفۀ ایام محرم این اجرا همچنان با استقبال علاقهمندان روبهروست. طراحی مناسب صحنهها و دکور، روایت و قصه مناسب و بازی خوب هنرمندانی مانند نوید محمدزاده، بهرام رادان و بهرام افشاری و بانو گوهر خیراندیش و قطعات دلپذیر موسیقی ازجمله نقاط قوت این اثر هنری است. داستان این نمایش موسیقایی دربارۀ هجوم مغول به شیراز و تخریب تختجمشید و تصاحب جامجم است که با مقاومت مردم شیراز روبهرو میشود. در لابهلای داستان نیز موسیقی هنرمندانهای بر جذابیت حالوهوای نمایش میافزاید.
۱) اگر تأکید شود که از ابتدا تا انتهای برنامه نمایشی و موسیقایی این کار فاخر یعنی سیصد گات، همچنان ایران و منافع ملی ایرانیان و پاسداشت زبان تمدنی و فرهنگی و ملی یعنی زبان فارسی مورد توجه قصه و نمایش و موسیقی این اثر هنری است، سخنی به گزاف گفته نشده است. گوران، رحمانیان، پورناظریها در کنار بازیگران برجسته سینمای کشور نیز بهخوبی از عهدۀ به فرجام رساندن اهداف این اثر هنری برآمدند. بازی عالی نوید محمدزاده در نقش فردوسی که در رستاخیزی از خاک برآمده و دلنگران ایران و زبان فارسی است، از بخشهای بهیادماندنی این اثر هنری است. استقبال موج گسترده تماشاگران از سیصد گات، نشانهای از موفقیت این برنامه در جذب گستردۀ مخاطبان است.
۲) در بخشهایی از نمایش قوم مهاجم و خونریز مغول به صورت نمادین به شکل مفتونان گرگ خاکستری نمایان میشود؛ نمادی که در تاریخ معاصر در کشوری همسایه با ترور و آدمکشی و رویکرد فاشیستی و با افراط در پی رواج ایدئولوژی الحاقگرایانه فعال شد و هرچند نتوانست به گفتار مسلط بدل شود اما اثرات این جریان به دیگر جریانهای الحاقگرا نیز سرایت کرد. این نمادسازی بهخوبی دلمشغولی نویسنده و کارگردان و عوامل سیصد گات را نشان میدهد. افراطگری قومی با استفاده از سستی دستاندرکاران در توجه به بنیانهای انسجام ملی و هویت ملی در عرصههای فرهنگی و آموزشوپرورش فرصت و مجالی یافته تا منافع ملی را نشانه رود و بذر نفرت بکارد، هرچند دیرپایی تاریخ و فرهنگ این دیار و تنومندی بنیانهای همزیستی ایرانیان موجب شده تا اقدامات مذبوحانه ضد ایرانی نتواند جای خوش کند اما نگرانی درباره فعالیتهای ضد ایرانی موضوع بااهمیتی است که در این اثر نمایشی بر دل مینشیند و مخاطب را متوجه اینهمانیها و این تشبیه میکند.
۳) در سالهای گذشته، اعلام بازخوانی صوتی یک اثر ضد ایرانی از طرف یکی از هنرمندان کشور موجب بروز نگرانیهایی دراینباره شد، اما بازی با احساس جدی نوید محمدزاده در نقش فردوسی مانند آبی زلال موجب شد تا آن گمانه به هیچ بدل شود. نوید محمدزاده در نقش فردوسی با چنان حرارتی از ایران و ایرانیان و زبان فارسی گفت که تماشاگران بیشمار این اثر فاخر را بارها به وجد آورد. پورناظریها بهویژه سهراب پورناظری با خلق چنین آثار هنری به سهم خود نقش مشهودی در تحکیم انسجام و همبستگی ملی ایفا کرده و ایفا میکنند. به این ایراندوستان هنرمند پیشنهاد میشود برای جذب مخاطبان بیشتری از میان اقشار مختلف اجتماعی و نیز اجرای برنامه در دیگر نقاط ایران برنامهریزی کنند تا بیشازپیش چنین آثار فاخری بتواند در سطحی وسیعتر مخاطب بیابد. در غیاب توجه رسانه ملی که دربارۀ چنین تولیدات هنری فاخر راه سکوت در پیش گرفته و قاب تلویزیون را به جای همدلی ملی به عرصهای برای پیشبرد اهداف سیاسی بدل کرده، آثاری مانند سیصد گات بار سنگینی بر دوش گرفتهاند. عوامل نمایش موسیقایی سیصد و دستاندرکاران این اثر نمایشی قدم در راهی سخت و دشوار گذاشتهاند و تا اینجای کار با استفاده از ظرفیتهای هنر اصیل موسیقی ملی و ایرانی و موسیقی نواحی و نیز همراهی هنرمندان کشور درخشیدهاند. امید است در ادامه راه نیز این سنت نیکو را استمرار دهند و همواره پیامآور همدلی و صلح و وطنخواهی باشند.
🔴 بُنمایه:
روزنامۀ شرق، شمارۀ ۱۷ شهریور ۱۴۰۳ خورشیدی
@IranDel_Channel
💢
🔴 باز هم نمایش موسیقایی سیصد و باز هم ایران
✍️ احسان هوشمند
در سالهای اخیر بیش از گذشته، «ایران» به موضوع کنسرت نمایشهای هنری بدل شده است. برادران پورناظری یعنی سهراب و تهمورس پورناظری بهعنوان یکی از مجربترین استادان و هنرمندان موسیقی ایران دراینباره ایفاگر نقش اثرگذار و ویژهای هستند. در سال ۱۳۹۶ کنسرت نمایش سی با هنرنمایی سهراب پورناظری و آواز همایون شجریان توجه بسیاری از هنردوستان و علاقهمندان را به خود جلب کرد. این نمایش موسیقایی توانست رکورد بالاترین بازدیدکننده را به نام خود ثبت کند. پس از آن در سال ۱۴۰۱ نمایش سیصد اجرا شد که با هنرنمایی گروهی از هنرمندان کشور مخاطبان درخورتوجهی را به خود جلب کرد و زمان پخش برنامه بارها تمدید شد. از خردادماه امسال نیز سری جدید نمایش موسیقایی سیصد با هنرنمایی تعدادی از هنرمندان کشور در کاخموزۀ سعدآباد در حال اجراست و تاکنون به جز وقفۀ ایام محرم این اجرا همچنان با استقبال علاقهمندان روبهروست. طراحی مناسب صحنهها و دکور، روایت و قصه مناسب و بازی خوب هنرمندانی مانند نوید محمدزاده، بهرام رادان و بهرام افشاری و بانو گوهر خیراندیش و قطعات دلپذیر موسیقی ازجمله نقاط قوت این اثر هنری است. داستان این نمایش موسیقایی دربارۀ هجوم مغول به شیراز و تخریب تختجمشید و تصاحب جامجم است که با مقاومت مردم شیراز روبهرو میشود. در لابهلای داستان نیز موسیقی هنرمندانهای بر جذابیت حالوهوای نمایش میافزاید.
۱) اگر تأکید شود که از ابتدا تا انتهای برنامه نمایشی و موسیقایی این کار فاخر یعنی سیصد گات، همچنان ایران و منافع ملی ایرانیان و پاسداشت زبان تمدنی و فرهنگی و ملی یعنی زبان فارسی مورد توجه قصه و نمایش و موسیقی این اثر هنری است، سخنی به گزاف گفته نشده است. گوران، رحمانیان، پورناظریها در کنار بازیگران برجسته سینمای کشور نیز بهخوبی از عهدۀ به فرجام رساندن اهداف این اثر هنری برآمدند. بازی عالی نوید محمدزاده در نقش فردوسی که در رستاخیزی از خاک برآمده و دلنگران ایران و زبان فارسی است، از بخشهای بهیادماندنی این اثر هنری است. استقبال موج گسترده تماشاگران از سیصد گات، نشانهای از موفقیت این برنامه در جذب گستردۀ مخاطبان است.
۲) در بخشهایی از نمایش قوم مهاجم و خونریز مغول به صورت نمادین به شکل مفتونان گرگ خاکستری نمایان میشود؛ نمادی که در تاریخ معاصر در کشوری همسایه با ترور و آدمکشی و رویکرد فاشیستی و با افراط در پی رواج ایدئولوژی الحاقگرایانه فعال شد و هرچند نتوانست به گفتار مسلط بدل شود اما اثرات این جریان به دیگر جریانهای الحاقگرا نیز سرایت کرد. این نمادسازی بهخوبی دلمشغولی نویسنده و کارگردان و عوامل سیصد گات را نشان میدهد. افراطگری قومی با استفاده از سستی دستاندرکاران در توجه به بنیانهای انسجام ملی و هویت ملی در عرصههای فرهنگی و آموزشوپرورش فرصت و مجالی یافته تا منافع ملی را نشانه رود و بذر نفرت بکارد، هرچند دیرپایی تاریخ و فرهنگ این دیار و تنومندی بنیانهای همزیستی ایرانیان موجب شده تا اقدامات مذبوحانه ضد ایرانی نتواند جای خوش کند اما نگرانی درباره فعالیتهای ضد ایرانی موضوع بااهمیتی است که در این اثر نمایشی بر دل مینشیند و مخاطب را متوجه اینهمانیها و این تشبیه میکند.
۳) در سالهای گذشته، اعلام بازخوانی صوتی یک اثر ضد ایرانی از طرف یکی از هنرمندان کشور موجب بروز نگرانیهایی دراینباره شد، اما بازی با احساس جدی نوید محمدزاده در نقش فردوسی مانند آبی زلال موجب شد تا آن گمانه به هیچ بدل شود. نوید محمدزاده در نقش فردوسی با چنان حرارتی از ایران و ایرانیان و زبان فارسی گفت که تماشاگران بیشمار این اثر فاخر را بارها به وجد آورد. پورناظریها بهویژه سهراب پورناظری با خلق چنین آثار هنری به سهم خود نقش مشهودی در تحکیم انسجام و همبستگی ملی ایفا کرده و ایفا میکنند. به این ایراندوستان هنرمند پیشنهاد میشود برای جذب مخاطبان بیشتری از میان اقشار مختلف اجتماعی و نیز اجرای برنامه در دیگر نقاط ایران برنامهریزی کنند تا بیشازپیش چنین آثار فاخری بتواند در سطحی وسیعتر مخاطب بیابد. در غیاب توجه رسانه ملی که دربارۀ چنین تولیدات هنری فاخر راه سکوت در پیش گرفته و قاب تلویزیون را به جای همدلی ملی به عرصهای برای پیشبرد اهداف سیاسی بدل کرده، آثاری مانند سیصد گات بار سنگینی بر دوش گرفتهاند. عوامل نمایش موسیقایی سیصد و دستاندرکاران این اثر نمایشی قدم در راهی سخت و دشوار گذاشتهاند و تا اینجای کار با استفاده از ظرفیتهای هنر اصیل موسیقی ملی و ایرانی و موسیقی نواحی و نیز همراهی هنرمندان کشور درخشیدهاند. امید است در ادامه راه نیز این سنت نیکو را استمرار دهند و همواره پیامآور همدلی و صلح و وطنخواهی باشند.
🔴 بُنمایه:
روزنامۀ شرق، شمارۀ ۱۷ شهریور ۱۴۰۳ خورشیدی
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
💚
🤍
❤️
همه عالم تن است و ایراندل
این کانال دغدغهاش، ایران است و گرداننده آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است
🤍
❤️
همه عالم تن است و ایراندل
این کانال دغدغهاش، ایران است و گرداننده آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 سرت سلامت شهریارِ فوتبالِ ایران..
✍️ رضا کدخدازاده
فخرِ ورزشِ ایران، همو که نمودی از وطنخواهی ما آذریها نیز هست؛ علی دایی است. مردی که همیشه پای ایران و ملتِ ایران ایستاده است. او دیشب زبانِ گویای اغلبِ ما ایرانیان بود و گفت:
«ما همیشه به عشق یک چیز نفس میکشیم؛ آن هم ایران است...!»
علی دایی نمونهای از یک میهنپرستِ واقعی است. او در روزهایی که طوفانِ قومیّتگرایی با فتنۀ «تیراختور» تازه داشت، وارد فوتبال ایران میشد، میتوانست قهرمانِ «ملّتِ جعلی تورک» باشد؛ اما از قضا اولین کسی شد که جلوی پانتُرکیسم قد عَلَم کرد!
سرت سلامت شهریار فوتبال ایران..
🔴 پینوشت:
شامگاه آدینه ۱۶ شهریور ۱۴۰۳ خورشیدی، تندیس کنسرتنمایش «سیصد» به علی دایی، اسطورۀ فوتبال ایران، تقدیم شد.
علی دایی در مورد این نمایش گفت: «خسته نباشید میگویم به هنرمندان عزیز که ما و بچههایمان را با تاریخ ایران آشناتر میکنند؛ امشب برای من شب آموزندهای بود؛ ما همیشه به عشقِ یکچیز نفس میکشیم و آن «ایران» است.»
نمایش «سیصد» کاری از سهراب پورناظری به تهیهکنندگی تهمورس پورناظری در کاخ سعدآباد تهران به روی صحنه میرود.
@IranDel_Channel
💢
✍️ رضا کدخدازاده
فخرِ ورزشِ ایران، همو که نمودی از وطنخواهی ما آذریها نیز هست؛ علی دایی است. مردی که همیشه پای ایران و ملتِ ایران ایستاده است. او دیشب زبانِ گویای اغلبِ ما ایرانیان بود و گفت:
«ما همیشه به عشق یک چیز نفس میکشیم؛ آن هم ایران است...!»
علی دایی نمونهای از یک میهنپرستِ واقعی است. او در روزهایی که طوفانِ قومیّتگرایی با فتنۀ «تیراختور» تازه داشت، وارد فوتبال ایران میشد، میتوانست قهرمانِ «ملّتِ جعلی تورک» باشد؛ اما از قضا اولین کسی شد که جلوی پانتُرکیسم قد عَلَم کرد!
سرت سلامت شهریار فوتبال ایران..
🔴 پینوشت:
شامگاه آدینه ۱۶ شهریور ۱۴۰۳ خورشیدی، تندیس کنسرتنمایش «سیصد» به علی دایی، اسطورۀ فوتبال ایران، تقدیم شد.
علی دایی در مورد این نمایش گفت: «خسته نباشید میگویم به هنرمندان عزیز که ما و بچههایمان را با تاریخ ایران آشناتر میکنند؛ امشب برای من شب آموزندهای بود؛ ما همیشه به عشقِ یکچیز نفس میکشیم و آن «ایران» است.»
نمایش «سیصد» کاری از سهراب پورناظری به تهیهکنندگی تهمورس پورناظری در کاخ سعدآباد تهران به روی صحنه میرود.
@IranDel_Channel
💢
🔴 کوتاه دربارۀ روابطِ ایران و روسیه
✍️ حامد میرزاحسینی
روسیه هیچوقت خود را "شریک" ایران ندانسته و در برنامۀ خود هیچ مناسبتِ استراتژیکِ پایداری را با ایران نداشته است. پس از انقلاب هم اغلب با نگاهی از بالا به پایین به ایران نگریسته است.
بیشترین استفادۀ ایران از ظرفیتِ اقتصادی، تکنولوژی و نظامی روسیه، اتفاقاً در زمانهایی محقق شده است که ایران روابطِ نزدیکی با غرب داشته و چشمانداز حسنهای از این روابط دیده میشده است.
روسها فقط در شرایطی حاضر بودهاند وارد مناسبات جدیتر با ایران بشوند که دسترسی ایران به صنعت و امکاناتِ نظامی غرب را ببینند. یک نمونۀ موفق چنین رویکردی، اخذِ تکنولوژی ذوبآهن از شوروی در دهۀ ۱۹۶۰ میلادی بود.
امروز با همین قاعده میتوان با اطمینان بیشتری گفت که روسیه وقتی به ایران سوخو ۳۵ خواهد فروخت که چشماندازی از دسترسی ایران به جنگنده نسل پنجم و ششم غربی دیده شود!
@IranDel_Channel
💢
✍️ حامد میرزاحسینی
روسیه هیچوقت خود را "شریک" ایران ندانسته و در برنامۀ خود هیچ مناسبتِ استراتژیکِ پایداری را با ایران نداشته است. پس از انقلاب هم اغلب با نگاهی از بالا به پایین به ایران نگریسته است.
بیشترین استفادۀ ایران از ظرفیتِ اقتصادی، تکنولوژی و نظامی روسیه، اتفاقاً در زمانهایی محقق شده است که ایران روابطِ نزدیکی با غرب داشته و چشمانداز حسنهای از این روابط دیده میشده است.
روسها فقط در شرایطی حاضر بودهاند وارد مناسبات جدیتر با ایران بشوند که دسترسی ایران به صنعت و امکاناتِ نظامی غرب را ببینند. یک نمونۀ موفق چنین رویکردی، اخذِ تکنولوژی ذوبآهن از شوروی در دهۀ ۱۹۶۰ میلادی بود.
امروز با همین قاعده میتوان با اطمینان بیشتری گفت که روسیه وقتی به ایران سوخو ۳۵ خواهد فروخت که چشماندازی از دسترسی ایران به جنگنده نسل پنجم و ششم غربی دیده شود!
@IranDel_Channel
💢
ایراندل | IranDel
🔴 نقدی بر یک نوشتۀ هوشمندانه ✍️ علی حسینیراد نقدِ مورخ پنجم شهریور جناب آقای هوشمند در روزنامۀ شرق، بر غفلت دفتر رئیسجمهور و نفوذ یک فعال شناختهشدۀ قومگرا به نهاد ریاستجمهوری و اقدام او برای «ملتسازی» از مردم آذربایجان در حضور رئیسجمهور و عدم واکنش…
🔴 در حاشیۀ مصاحبۀ آقای رئیسجمهور
✍️ حسین نورینیا
اینکه ایران دارای تاریخ چندهزارساله است و این قدمت، موجبِ آمیختگی و درهمتنیدگی بسیار بالای ساکنان آن با یکدیگر در طولِ قرونِ متمادی شده است و این ساکنان در تعامل و ارتباطاتِ غنی پایدار با یکدیگر، تاریخ و فرهنگ آن را در ارتباط یا تقابل با نیروهای بیرونی شکل دادهاند، امری بدیع و نکتهای غامض نیست. اگر به شرّ برخی از ایدئولوژیهای معاصر،دچار نشویم، پذیرفتن اینکه ایرانیان با تمام خُردهفرهنگهای متفاوت و افتوخیزهای زیاد در طول تاریخ، بهمثابه یک ملت و از هر قوم و تیره و طایفه و گروه شهری و روستایی و کوچنشین خود را ایرانی و ملتِ ایران میدانستند، نیازی به اقامۀ دلیل و بحثهای تاریخی و اجتماعی و سیاسی نداشته است. این هویتِ عام، مانند هوایی لطیف و بهاری، جان و روح آنان را در هر نقطه از خاک این دیار در بر گرفته و هستی اجتماعی و فرهنگی آنان را مملو از عناصری کرده که تفکیک آنان را از یکدیگر ناممکن کرده است. در دورۀ معاصر و در مواجهه با تمدنِ غرب و ورود ایدئولوژیهایی که ماهیتِ آن بر دیگری و غیریتسازی است، بخشی از آن تعاملاتِ نمادین و عمیقِ تاریخی با مداخله احزاب و گروههای مبلّغ آن ایدئولوژیها، دچار آسیب شد؛ تا جایی که به قول عبدالحسین نوایی در خاطرهای که منوچهر آشتیانی در کلاس درس برایمان تعریف کرد، دیگریسازی سمتوسوی افراطی به خود گرفت و خشونتهای خونین و گلوله جای فضای گفتوگو و آن تعاملاتِ نمادین را گرفت. نزاعهای خونین و ترورهای دورانِ مشروطه، تا مبارزۀ مسلحانه با پهلوی و تا نزاعهای گروههای مارکسیستی ایرانی در کُردستان و آذربایجان و گلستان و خوزستان و دیگریسازیهای قومگرایانه همه در یک جهت و با نادیدهگرفتن سنتِ تاریخی ایرانیان، هم انسجام ملی و هم توسعۀ ایران را هدف قرار دادهاند. از اینرو گامنهادن در فضای سیاسی و اجتماعی ایران از یک سو با توجه به غرقشدن نیروهای سیاسی در اندیشههای چپ بهویژه در چندین دهه و تقدیس آن و بهرهگیری از واژگان و مفاهیمِ مارکسیستساخته و از سوی دیگر بیتوجهی به مناسباتِ تاریخی ساکنانِ نقاط مختلفِ ایران با یکدیگر، راهرفتن در میدان مین است. ازاینرو ضروری است که سیاستمدارِ ایرانی، فضای این مینگذاری را بهخوبی بشناسد تا گامهای او موجب ایجاد سوءاستفاده در مناسبات اجتماعی و تاریخی زخمخورده ایرانیان در قرن اخیر نشود. برای همین ایران امروز برای رسیدن به وفاق ملی و گامنهادن در مسیر توسعه به سیاستمداران و مدیرانی نیاز دارد که درکی تاریخی از این مناسبات داشته باشند و بتوانند منافعِ ملّی ایران را چه در مناسباتِ داخلی و چه در مناسباتِ خارجی در پرتو این درکِ تاریخی، بفهمند و به زبان آورند. وقتی چنین اشرافی وجود داشته باشد، هنگامی که سیاستمدارِ مسئول در مصاحبه با ترمینولوژی قومگرایی مواجه میشود، شاخکهایش تیز میشود و در برابر آن به شیوههای مختلف، موضع میگیرد، نه اینکه برای حفظِ موقعیتِ مصاحبه و ناراحتنکردن مصاحبهکننده، در مقابل آن ترمینولوژی سکوت کند که شائبه همراهی همدلانه از سوی سیاستمدارِ مسئول به دست آید. اگر آن نگاه ملّی به مناسباتِ اجتماعی و تاریخی ایرانیان وجود داشته باشد، آنگاه سیاستمدارِ مسئول در پاسخ به درخواست اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی، با صراحت و قدرت به اجرای دقیق این اصل در چهار دهه گذشته اشاره میکند و اجازه نمیدهد این دروغِ بزرگ در حضورش تکرار شود، آنگاه سیاستمدارِ مسئول در پاسخ به معادن موجود در مناطق مختلف ایران، نگاه ملّی را تقویت میکند و مخاطبِ خود را در هر جایگاه و موضعی، در برابر تمام ایرانیان میبیند و دراینصورت از بیانِ پاسخ به زبان محلی دوری میکند. در غیراینصورت این شیوۀ عمل، نقضِ آشکارِ شعارِ وفاق ملّی است؛ چراکه سیاستمدارِ مسئول، بخش درخورتوجهی از ایرانیان را از فهمیدنِ گفتارِ خود حذف کرده است. واژگانی در تقابل با درهمتنیدگی ملتش را شنیده و استوار پاسخ نداده و آهنگِ محلیگرایی را کوک کرده است.
🔴 بُنمایه:
روزنامۀ شرق، شمارۀ ۱۱ شهریور ۱۴۰۳ خورشیدی
@IranDel_Channel
💢
🔴 در حاشیۀ مصاحبۀ آقای رئیسجمهور
✍️ حسین نورینیا
اینکه ایران دارای تاریخ چندهزارساله است و این قدمت، موجبِ آمیختگی و درهمتنیدگی بسیار بالای ساکنان آن با یکدیگر در طولِ قرونِ متمادی شده است و این ساکنان در تعامل و ارتباطاتِ غنی پایدار با یکدیگر، تاریخ و فرهنگ آن را در ارتباط یا تقابل با نیروهای بیرونی شکل دادهاند، امری بدیع و نکتهای غامض نیست. اگر به شرّ برخی از ایدئولوژیهای معاصر،دچار نشویم، پذیرفتن اینکه ایرانیان با تمام خُردهفرهنگهای متفاوت و افتوخیزهای زیاد در طول تاریخ، بهمثابه یک ملت و از هر قوم و تیره و طایفه و گروه شهری و روستایی و کوچنشین خود را ایرانی و ملتِ ایران میدانستند، نیازی به اقامۀ دلیل و بحثهای تاریخی و اجتماعی و سیاسی نداشته است. این هویتِ عام، مانند هوایی لطیف و بهاری، جان و روح آنان را در هر نقطه از خاک این دیار در بر گرفته و هستی اجتماعی و فرهنگی آنان را مملو از عناصری کرده که تفکیک آنان را از یکدیگر ناممکن کرده است. در دورۀ معاصر و در مواجهه با تمدنِ غرب و ورود ایدئولوژیهایی که ماهیتِ آن بر دیگری و غیریتسازی است، بخشی از آن تعاملاتِ نمادین و عمیقِ تاریخی با مداخله احزاب و گروههای مبلّغ آن ایدئولوژیها، دچار آسیب شد؛ تا جایی که به قول عبدالحسین نوایی در خاطرهای که منوچهر آشتیانی در کلاس درس برایمان تعریف کرد، دیگریسازی سمتوسوی افراطی به خود گرفت و خشونتهای خونین و گلوله جای فضای گفتوگو و آن تعاملاتِ نمادین را گرفت. نزاعهای خونین و ترورهای دورانِ مشروطه، تا مبارزۀ مسلحانه با پهلوی و تا نزاعهای گروههای مارکسیستی ایرانی در کُردستان و آذربایجان و گلستان و خوزستان و دیگریسازیهای قومگرایانه همه در یک جهت و با نادیدهگرفتن سنتِ تاریخی ایرانیان، هم انسجام ملی و هم توسعۀ ایران را هدف قرار دادهاند. از اینرو گامنهادن در فضای سیاسی و اجتماعی ایران از یک سو با توجه به غرقشدن نیروهای سیاسی در اندیشههای چپ بهویژه در چندین دهه و تقدیس آن و بهرهگیری از واژگان و مفاهیمِ مارکسیستساخته و از سوی دیگر بیتوجهی به مناسباتِ تاریخی ساکنانِ نقاط مختلفِ ایران با یکدیگر، راهرفتن در میدان مین است. ازاینرو ضروری است که سیاستمدارِ ایرانی، فضای این مینگذاری را بهخوبی بشناسد تا گامهای او موجب ایجاد سوءاستفاده در مناسبات اجتماعی و تاریخی زخمخورده ایرانیان در قرن اخیر نشود. برای همین ایران امروز برای رسیدن به وفاق ملی و گامنهادن در مسیر توسعه به سیاستمداران و مدیرانی نیاز دارد که درکی تاریخی از این مناسبات داشته باشند و بتوانند منافعِ ملّی ایران را چه در مناسباتِ داخلی و چه در مناسباتِ خارجی در پرتو این درکِ تاریخی، بفهمند و به زبان آورند. وقتی چنین اشرافی وجود داشته باشد، هنگامی که سیاستمدارِ مسئول در مصاحبه با ترمینولوژی قومگرایی مواجه میشود، شاخکهایش تیز میشود و در برابر آن به شیوههای مختلف، موضع میگیرد، نه اینکه برای حفظِ موقعیتِ مصاحبه و ناراحتنکردن مصاحبهکننده، در مقابل آن ترمینولوژی سکوت کند که شائبه همراهی همدلانه از سوی سیاستمدارِ مسئول به دست آید. اگر آن نگاه ملّی به مناسباتِ اجتماعی و تاریخی ایرانیان وجود داشته باشد، آنگاه سیاستمدارِ مسئول در پاسخ به درخواست اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی، با صراحت و قدرت به اجرای دقیق این اصل در چهار دهه گذشته اشاره میکند و اجازه نمیدهد این دروغِ بزرگ در حضورش تکرار شود، آنگاه سیاستمدارِ مسئول در پاسخ به معادن موجود در مناطق مختلف ایران، نگاه ملّی را تقویت میکند و مخاطبِ خود را در هر جایگاه و موضعی، در برابر تمام ایرانیان میبیند و دراینصورت از بیانِ پاسخ به زبان محلی دوری میکند. در غیراینصورت این شیوۀ عمل، نقضِ آشکارِ شعارِ وفاق ملّی است؛ چراکه سیاستمدارِ مسئول، بخش درخورتوجهی از ایرانیان را از فهمیدنِ گفتارِ خود حذف کرده است. واژگانی در تقابل با درهمتنیدگی ملتش را شنیده و استوار پاسخ نداده و آهنگِ محلیگرایی را کوک کرده است.
🔴 بُنمایه:
روزنامۀ شرق، شمارۀ ۱۱ شهریور ۱۴۰۳ خورشیدی
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
💚
🤍
❤️
همه عالم تن است و ایراندل
این کانال دغدغهاش، ایران است و گرداننده آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است
🤍
❤️
همه عالم تن است و ایراندل
این کانال دغدغهاش، ایران است و گرداننده آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 محمد بن سلمان:
اسلامِ افراطی از عربستان برچیده میشود
ولیعهد عربستان سعودی که از زمان به قدرت رسیدن "طرح مدرنیزاسیون کشور" و برچیدن نظام سنتی و ایدئولوژیک آن را پیش گرفته است و روابطِ متوازنی با شرق و غرب برقرار کرده در سخنرانی اخیرش که با تشویق و استقبال چشمگیر حاضران همراه شد گفت که برای جامعۀ جوان عربستان، خواهان زدودن اسلام افراطی از جامعه هست.
بنسلمان گفت:
"هفتاد درصد جمعیت عربستان کمتر از سی سال سن دارند. ما قرار نیست، سی سال از عمر مردم را برای مدارا با اسلامگرایان افراطی تلف کنیم و به نقطه امروزی برسیم. ما همین امروز افراطگرایان را نابود میکنیم.
ما به دنبال زندگی معمولی و رابطه با دنیا هستیم. ما روی پیشرفتِ کشورمان متمرکز میشویم و اجازه نمیدهیم اسلامگرایان افراطی ما را به عقب برگردانند."
🔴 بنمایه: کانالِ مطالعاتِ راهبردی آمریکا
@IranDel_Channel
💢
اسلامِ افراطی از عربستان برچیده میشود
ولیعهد عربستان سعودی که از زمان به قدرت رسیدن "طرح مدرنیزاسیون کشور" و برچیدن نظام سنتی و ایدئولوژیک آن را پیش گرفته است و روابطِ متوازنی با شرق و غرب برقرار کرده در سخنرانی اخیرش که با تشویق و استقبال چشمگیر حاضران همراه شد گفت که برای جامعۀ جوان عربستان، خواهان زدودن اسلام افراطی از جامعه هست.
بنسلمان گفت:
"هفتاد درصد جمعیت عربستان کمتر از سی سال سن دارند. ما قرار نیست، سی سال از عمر مردم را برای مدارا با اسلامگرایان افراطی تلف کنیم و به نقطه امروزی برسیم. ما همین امروز افراطگرایان را نابود میکنیم.
ما به دنبال زندگی معمولی و رابطه با دنیا هستیم. ما روی پیشرفتِ کشورمان متمرکز میشویم و اجازه نمیدهیم اسلامگرایان افراطی ما را به عقب برگردانند."
🔴 بنمایه: کانالِ مطالعاتِ راهبردی آمریکا
@IranDel_Channel
💢
🔴 ادای دین به استاد خالقی مطلق
[به بهانۀ بیستم شهریور ماه، زادروزِ استاد جلال خالقی مطلق]
✍️ جواد رنجبر درخشیلر، دکترای علوم سیاسی و شاهنامهپژوه
تکتک آدمهایی که در هزار و صد سال گذشته شاهنامه خوانده، نوشته، پژوهیده و ترویج کردهاند، ارجمند و دوست داشتنی و بزرگاند.
شاهنامه اغلب، نانی بر سفره نمیآورده، که نان از سفره میبُرده. سفرۀ خالی حضرت استاد فردوسی هشداری بوده برای همه کسانی که در این راه گام برمیدارند. قرار نبوده، شاهنامه، ناندانی باشد. با عشق بر آستانِ آن باید سر گذاشت و او میراند تا خلوصنیتِ شاهنامهدوست را بیازماید.
شاهنامهدوستی ما، فخری بر شاهنامه نیست. فخر بر ماست که شاهنامه را به زبان اصلی آن میخوانیم و از چشمۀ حکمت آن سیراب میشویم.
صفِ شاهنامهخوانان تاریخ، صفی دراز است و همه مفتخر به شاهنامهدانی. در این میان برخی کسان، قلههای بلندی هستند [و] یکی از قلههای شاهنامهشناسی معاصر ما، استاد دکتر جلال خالقی مطلق.
اگر بگوییم شاهنامه را ایشان با بهرهگیری از روش علمی دقیق خود زنده گرداندند و به شاهنامه فردوسی نزدیکتر، بیراه نگفتهایم.
در صف شاهنامه، زنان و مردانی بودهاند و هستند که گاه فقط عشق داشتهاند و علم نه. شرحها و توصیفها و تصحیح کردهاند بیآنکه به ژرفای شاهنامهشناسی دست یافته باشند. بیراه رفتهاند.
استاد خالقی مطلق همیشه در راه درست گام برداشتهاند که، خود راهی را کوبیده و هموار کردهاند. این راه، نه تنها به شاهنامهشناسی درستتر میرسد بلکه کمک بزرگی است به سایر حوزههای پژوهش در ادبیات فارسی که به ندرت روششناسی علمی را تجربه کرده است. همچنین روش استاد میتواند در علوم انسانیِ سخت بیراه ما هم، کمکی باشد. شاید ما را از نظریاتِ چپ و جامعهشناسی بازیهای مارکسیستی رها کند.
این به معنای فقدان اشتباه در نظریات و تصحیحِ استاد خالقی نیست. اما این اشتباهات هم در پرتو روش علمیی که استاد به کار بردهاند به باز شدن راههای نو در شاهنامهپژوهی انجامیده است.
ادعای بزرگی نیست که اگر شاهنامهشناسی را امروز پیشروترین علم در ایران بدانیم، بدون کمترین آمیختگی با علوم انسانی مارکسیستی و ایرانشناسی از نوع غلطانداز آن.
زادروز استاد خالقی مطلق روز مبارکی است برای همه ما و کوشندگان علوم انسانی و فرهنگ و ادبِ ایرانشهری. خجسته باد.
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🔴 ادای دین به استاد خالقی مطلق
[به بهانۀ بیستم شهریور ماه، زادروزِ استاد جلال خالقی مطلق]
✍️ جواد رنجبر درخشیلر، دکترای علوم سیاسی و شاهنامهپژوه
تکتک آدمهایی که در هزار و صد سال گذشته شاهنامه خوانده، نوشته، پژوهیده و ترویج کردهاند، ارجمند و دوست داشتنی و بزرگاند.
شاهنامه اغلب، نانی بر سفره نمیآورده، که نان از سفره میبُرده. سفرۀ خالی حضرت استاد فردوسی هشداری بوده برای همه کسانی که در این راه گام برمیدارند. قرار نبوده، شاهنامه، ناندانی باشد. با عشق بر آستانِ آن باید سر گذاشت و او میراند تا خلوصنیتِ شاهنامهدوست را بیازماید.
شاهنامهدوستی ما، فخری بر شاهنامه نیست. فخر بر ماست که شاهنامه را به زبان اصلی آن میخوانیم و از چشمۀ حکمت آن سیراب میشویم.
صفِ شاهنامهخوانان تاریخ، صفی دراز است و همه مفتخر به شاهنامهدانی. در این میان برخی کسان، قلههای بلندی هستند [و] یکی از قلههای شاهنامهشناسی معاصر ما، استاد دکتر جلال خالقی مطلق.
اگر بگوییم شاهنامه را ایشان با بهرهگیری از روش علمی دقیق خود زنده گرداندند و به شاهنامه فردوسی نزدیکتر، بیراه نگفتهایم.
در صف شاهنامه، زنان و مردانی بودهاند و هستند که گاه فقط عشق داشتهاند و علم نه. شرحها و توصیفها و تصحیح کردهاند بیآنکه به ژرفای شاهنامهشناسی دست یافته باشند. بیراه رفتهاند.
استاد خالقی مطلق همیشه در راه درست گام برداشتهاند که، خود راهی را کوبیده و هموار کردهاند. این راه، نه تنها به شاهنامهشناسی درستتر میرسد بلکه کمک بزرگی است به سایر حوزههای پژوهش در ادبیات فارسی که به ندرت روششناسی علمی را تجربه کرده است. همچنین روش استاد میتواند در علوم انسانیِ سخت بیراه ما هم، کمکی باشد. شاید ما را از نظریاتِ چپ و جامعهشناسی بازیهای مارکسیستی رها کند.
این به معنای فقدان اشتباه در نظریات و تصحیحِ استاد خالقی نیست. اما این اشتباهات هم در پرتو روش علمیی که استاد به کار بردهاند به باز شدن راههای نو در شاهنامهپژوهی انجامیده است.
ادعای بزرگی نیست که اگر شاهنامهشناسی را امروز پیشروترین علم در ایران بدانیم، بدون کمترین آمیختگی با علوم انسانی مارکسیستی و ایرانشناسی از نوع غلطانداز آن.
زادروز استاد خالقی مطلق روز مبارکی است برای همه ما و کوشندگان علوم انسانی و فرهنگ و ادبِ ایرانشهری. خجسته باد.
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🔴 تبِ تغییرِ الفبا!
تقلید یا تأسیس
✍️ سالار سیفالدینی
الفبای جدیدِ تُرکی با خلاقیتِ بسیار و کاملاً متفاوت با الفبای لاتین اختراع شده است!!
اما این تبِ مضحک تغییرِ الفبا از کجا میآید؟
اولین بار فتحعلی آخوندزاده، کارمند دولتِ روسیه تزاری و متجددمآب، ایدۀ تغییر الفبا را مطرح کرد. میدانیم که تغییر الفبا در تمدنهای بزرگ نوعی گسست از قدیم و ورود به دورانِ جدید نیز هست. برای همین در ایرانِ عصرِ قاجار و پهلوی کسی ایدۀ تغییر الفبا را جدی نگرفت، زیرا انتقالِ کتابهای مهمِ تمدنِ ایرانی و نیز سنتِ فرهنگی عظیمِ ایران به الفبای لاتین ممکن نبود. تصور کنید شاهکارهایی مثل کلیله و دمنه، شاهنامه فردوسی، سیاستنامهها، ویس و رامین، تاریخ بیهقی، تاریخ جهانگشای جوینی، دیوان حافظ، گلستان و بوستان سعدی، پنج گنج نظامی، غزلیات شمس و مثنوی مولوی، آثار عطار نیشابوری و .. به الفبای لاتین خوانده شود.
اما کشورهای دیگر منطقۀ ما، از جمله ترکیۀ نوین چنین فکر نمیکردند.
برای زبانِ تُرکی اصلاً فرقی نمیکند که با چه الفبایی نوشته شود. چنانچه وقتی مصطفی کمال آتاتُرک، الفبا را از الفبای ایرانی به الفبای لاتین تغییر داد، آب از آب تکان نخورد و کسی اعتراص نکرد. تغییر الفبای چندباره در باکو و حومه هم به آسانی انجام شد. دلیلش آن است که زبانِ تُرکی فاقدِ نصِّ ملی است و اصولاً نصِّ مهم و جدی در این زبان وجود ندارد. برای همین اهمیتی ندارد به چه الفبایی نوشته شود یا اصولاً کتابت نشود، زیرا در طولِ تاریخ هم، زبانِ کتابت نبود. در همه این زبانهای قزاقی، قزقیزی، ازبکی و ترکمنی- که زبانِ عوام هستند - حتی یک اثر متوسطِ ادبی یا متنِ تاریخی، خلق نشده است. زبانِ کتابت این سرزمینها فارسی و عربی و بعدها روسی بوده است. حتی پس از فروپاشی شوروی و استقلال این کشورها و موج ناسیونالیسم، زبان روس فرادست و زبانِ نوشتار بود، برای همین هیچ اثرِ ادبی مهمِ قابل ذکری در این زبانها خلق نمیشود.
در کل خلافتِ عثمانی نیز برخلاف موفقیتهای سیاسی و نظامی مهم، یک شاهکارِ متوسط ادبی خلق نشد تا جایی که ضیا گوگ آلپ (همرزم مصطفی کمال آتاتُرک و از نظریهپردازان پانتُرکیسم) فرهنگ و ادب دورانِ عثمانی را با شدیدترین لحن تحقیر میکرد.
تمدنهای بزرگ بر یک یا چند نصِّ مهم و بنیادین استوار هستند و آن تمدن، شرح و بسط همان نصوص است. برای همین کار تغییر الفبا در تُرکی یا توهم اختراع الفبا ممکن و آسان است، زیرا زبانِ ترکی، فاقد نصِّ مهم و بنیادین است و به آسانی میتوان در هر دوره با الفبایی آن را نوشت و کسی هم معترض نخواهد شد.
شورای کشورهای به اصطلاح تُرکزبان که یک مجموعۀ برساخته است، تصور میکند با اختراع الفبای جدید آن هم به این شکل مضحک و به صورتِ مکانیکی از نوع ابلاغیههای استالین، میتوان ماهیّتِ زبان را دستکاری کرد.
ولی عجیب آن است که پروفسورها و دانشمندانِ جهان به اصطلاح «تُرک» هنوز فرقِ تأسیس و تقلید را نمیدانند، اما در عین حال میخواهند ماهیتِ امور را هم تغییر دهند.
@IranDel_Channel
💢
🔴 تبِ تغییرِ الفبا!
تقلید یا تأسیس
✍️ سالار سیفالدینی
الفبای جدیدِ تُرکی با خلاقیتِ بسیار و کاملاً متفاوت با الفبای لاتین اختراع شده است!!
اما این تبِ مضحک تغییرِ الفبا از کجا میآید؟
اولین بار فتحعلی آخوندزاده، کارمند دولتِ روسیه تزاری و متجددمآب، ایدۀ تغییر الفبا را مطرح کرد. میدانیم که تغییر الفبا در تمدنهای بزرگ نوعی گسست از قدیم و ورود به دورانِ جدید نیز هست. برای همین در ایرانِ عصرِ قاجار و پهلوی کسی ایدۀ تغییر الفبا را جدی نگرفت، زیرا انتقالِ کتابهای مهمِ تمدنِ ایرانی و نیز سنتِ فرهنگی عظیمِ ایران به الفبای لاتین ممکن نبود. تصور کنید شاهکارهایی مثل کلیله و دمنه، شاهنامه فردوسی، سیاستنامهها، ویس و رامین، تاریخ بیهقی، تاریخ جهانگشای جوینی، دیوان حافظ، گلستان و بوستان سعدی، پنج گنج نظامی، غزلیات شمس و مثنوی مولوی، آثار عطار نیشابوری و .. به الفبای لاتین خوانده شود.
اما کشورهای دیگر منطقۀ ما، از جمله ترکیۀ نوین چنین فکر نمیکردند.
برای زبانِ تُرکی اصلاً فرقی نمیکند که با چه الفبایی نوشته شود. چنانچه وقتی مصطفی کمال آتاتُرک، الفبا را از الفبای ایرانی به الفبای لاتین تغییر داد، آب از آب تکان نخورد و کسی اعتراص نکرد. تغییر الفبای چندباره در باکو و حومه هم به آسانی انجام شد. دلیلش آن است که زبانِ تُرکی فاقدِ نصِّ ملی است و اصولاً نصِّ مهم و جدی در این زبان وجود ندارد. برای همین اهمیتی ندارد به چه الفبایی نوشته شود یا اصولاً کتابت نشود، زیرا در طولِ تاریخ هم، زبانِ کتابت نبود. در همه این زبانهای قزاقی، قزقیزی، ازبکی و ترکمنی- که زبانِ عوام هستند - حتی یک اثر متوسطِ ادبی یا متنِ تاریخی، خلق نشده است. زبانِ کتابت این سرزمینها فارسی و عربی و بعدها روسی بوده است. حتی پس از فروپاشی شوروی و استقلال این کشورها و موج ناسیونالیسم، زبان روس فرادست و زبانِ نوشتار بود، برای همین هیچ اثرِ ادبی مهمِ قابل ذکری در این زبانها خلق نمیشود.
در کل خلافتِ عثمانی نیز برخلاف موفقیتهای سیاسی و نظامی مهم، یک شاهکارِ متوسط ادبی خلق نشد تا جایی که ضیا گوگ آلپ (همرزم مصطفی کمال آتاتُرک و از نظریهپردازان پانتُرکیسم) فرهنگ و ادب دورانِ عثمانی را با شدیدترین لحن تحقیر میکرد.
تمدنهای بزرگ بر یک یا چند نصِّ مهم و بنیادین استوار هستند و آن تمدن، شرح و بسط همان نصوص است. برای همین کار تغییر الفبا در تُرکی یا توهم اختراع الفبا ممکن و آسان است، زیرا زبانِ ترکی، فاقد نصِّ مهم و بنیادین است و به آسانی میتوان در هر دوره با الفبایی آن را نوشت و کسی هم معترض نخواهد شد.
شورای کشورهای به اصطلاح تُرکزبان که یک مجموعۀ برساخته است، تصور میکند با اختراع الفبای جدید آن هم به این شکل مضحک و به صورتِ مکانیکی از نوع ابلاغیههای استالین، میتوان ماهیّتِ زبان را دستکاری کرد.
ولی عجیب آن است که پروفسورها و دانشمندانِ جهان به اصطلاح «تُرک» هنوز فرقِ تأسیس و تقلید را نمیدانند، اما در عین حال میخواهند ماهیتِ امور را هم تغییر دهند.
@IranDel_Channel
💢
🔴 درسگفتارها و سخنرانیهای دکتر جواد طباطبایی، فیلسوف سیاسی ایران
● درسگفتارها:
■ بررسی و نقدِ اندیشۀ نیکولا ماکیاوللی (با تمرکز بر کتاب شهریار)
■ بررسی و نقدِ اندیشۀ منتسکیو
■ بررسی و نقدِ اندیشۀ ژان ژاک روسو
■ بررسی و نقدِ اندیشۀ امانوئل کانت
■ اندیشۀ دولت در فلسفۀ هگل
■ فلسفۀ حقِّ هگل (ایدهآلسیم آلمانی)
■ درسگفتارِ تفسیرِ «پدیدارشناسی روح» هگل
■ بررسی و نقدِ اندیشۀ مارکس
(بخشِ نخست - بخشِ دوم و پایانی)
■ بررسی و نقدِ اندیشۀ اشتراوس
■ درسگفتارِ بررسی و نقدِ اندیشۀ ابن خلدون
● سخنرانیها:
■ سخنرانی دکتر جواد طباطبایی پیرامونِ پیدایشِ مفهوم «مشروطه» در ایران
ایراد شده در مرکز مطالعاتِ ایرانی ساموئل جردن کالیفرنیا در اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ خورشیدی
■ قانون اساسی و دولت مشروطه در ایران (دولتِ با اساس)
سخنرانی دکتر جواد طباطبایی در دانشگاه تبریز در سال ۱۳۹۶ خورشیدی
■ سخنرانی دکتر جواد طباطبایی، در همایشِ دولتپژوهی مشهد:
تاریخِ اندیشهٔ دولت - حکومت
اندیشۀ مشروطهخواهی
حقوق و مشروطیت
دربارۀ مفهومِ دولت در زبانِ فارسی
■ ایران چیست؟
سخنرانیِ دکتر جواد طباطبایی در همایش بینالمللی تاریخ و فرهنگ جنوب ایران (فارسِ تاریخی) در سال ۱۳۹۶ خورشیدی
اندیشۀ ایرانشهری و تداومِ تاریخی ایران
بنبستِ کنونی شیوههای تاریخنگاری دربارۀ ایران
■ شهرسازی و نظامِ توسعه
سخنرانی دکتر جواد طباطبایی در مشهد در تیرماه ۱۳۹۶ خورشیدی
نظری به «بحران» کنونی
پیرامون اندیشۀ ایرانشهری
توسعه در ایران کنونی
■ اندیشۀ ایرانشهری چیست؟
سخنرانی دکتر جواد طباطبایی در خانۀ گفتمانِ شهر و معماری در ۱۱ مهر ۱۳۹۶ خورشیدی
■ سخنرانی در روز بزرگداشت سعدی:
ادبِ فارسی و اندیشیدن ایرانی
سخنرانی دکتر جواد طباطبایی، در یکم اردیبهشت ماه ۱۳۹۵ خورشیدی، در بنیاد سعدی شیراز
■ زبان فارسی، ایران و جهان اسلام
سخنرانی دکتر جواد طباطبايی، فیلسوف سیاسی ایران در آرامگاه فردوسی در سال ۱۳۹۵ خورشیدی
■ تبارشناسی اندیشۀ ایرانشهری
سخنرانی دکتر جواد طباطبایی در انجمنِ حافظِ دانشگاه نوشیروانی بابل
■ سخنرانی دکتر جواد طباطبایی دربارۀ سُنت در ایران در دانشگاه پتسدام آلمان در سال ۱۴۰۱ خورشیدی
(یکی از آخرین سخنرانیهای دکتر طباطبایی)
موضوع: نظام سنت ایران، حقوق، دولت، مشروطه
■ «ایران اینجاست که ایستادهایم»
سخنرانی دکتر جواد طباطبایی در سالنِ فردوسی خانۀ اندیشمندان علوم انسانی در ۱۵ دی ماه ۱۳۹۵ خورشیدی
چرا دانشگاه تهران تأسیس شد؟
چگونه ایدئولوژی، نظامِ علمی ایران را نابود کرد؟
چرا جواد طباطبایی از دانشگاه تهران اخراج شد؟
موضوع «دانشگاه ایران» چیست؟
رنسانس دوم ایران
مشروطیت و حقوق
■ «دانشگاه ایرانی»
سخنرانی دکتر جواد طباطبایی در همایش سالانۀ انجمن علوم سیاسی در سال ۱۳۹۶ خورشیدی
■ دو نظامِ تولید علم در ایران و نقشِ دارالسلطنهٔ تبریز در گسست از سنّت
سخنران: دکتر جواد طباطبایی
دربارۀ نظام علمی ایران
دربارۀ «حوزه» و «دانشگاه»
■ جلسۀ پرسش و پاسخ از دکتر جواد طباطبایی، در میان دانشجویان دكتریِ علومسياسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد در سال ۱۳۹۵ خورشیدی
برای خواندن «اندیشۀ سیاسی» باید از کجا شروع کرد؟
آیا شما «روششناسی» خاصی دارید؟
چگونه میتوان مرز «مُد» و «ضرورت» را در خواندن فلسفه و اندیشۀ سیاسی را فهمید؟
تفسیر حقوقی مشروطیت
و...
■ سخنرانی در مراسم یادبود دکتر بزرگ نادرزاد
برگزار شده توسط مجلۀ بخارا در کانون زبان فارسی، ۲۹ شهریور ۱۳۹۶ خورشیدی
🔴 درنگ:
با ضربه زدن روی عنوانِ هر درسگفتار یا سخنرانی (کنار شکلکِ ■ و به رنگِ آبی) به پوشۀ صوتی آن درسگفتار یا سخنرانی دسترسی پیدا میکنید.
🔴 پینوشت:
درسگفتارها و سخنرانیهای دکتر جواد طباطبایی در برخی تارنماهای تخصصی، یوتیوب و کانالهای تلگرامی منتشرکنندۀ آثار و اندیشههای دکتر جواد طباطبایی، رایگان در دسترس همگان بود. ولی کانالِ تلگرامی ایراندل، این درسگفتارها و سخنرانیها را از کانالِ تلگرامِ «یادمانِ فیلسوف» اخذ و به شکل بستۀ کامل بازنشر نمود تا علاقمندان بتوانند دسترسی سریع و راحتی داشته باشند.
@IranDel_Channel
💢
🔴 درسگفتارها و سخنرانیهای دکتر جواد طباطبایی، فیلسوف سیاسی ایران
● درسگفتارها:
■ بررسی و نقدِ اندیشۀ نیکولا ماکیاوللی (با تمرکز بر کتاب شهریار)
■ بررسی و نقدِ اندیشۀ منتسکیو
■ بررسی و نقدِ اندیشۀ ژان ژاک روسو
■ بررسی و نقدِ اندیشۀ امانوئل کانت
■ اندیشۀ دولت در فلسفۀ هگل
■ فلسفۀ حقِّ هگل (ایدهآلسیم آلمانی)
■ درسگفتارِ تفسیرِ «پدیدارشناسی روح» هگل
■ بررسی و نقدِ اندیشۀ مارکس
(بخشِ نخست - بخشِ دوم و پایانی)
■ بررسی و نقدِ اندیشۀ اشتراوس
■ درسگفتارِ بررسی و نقدِ اندیشۀ ابن خلدون
● سخنرانیها:
■ سخنرانی دکتر جواد طباطبایی پیرامونِ پیدایشِ مفهوم «مشروطه» در ایران
ایراد شده در مرکز مطالعاتِ ایرانی ساموئل جردن کالیفرنیا در اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ خورشیدی
■ قانون اساسی و دولت مشروطه در ایران (دولتِ با اساس)
سخنرانی دکتر جواد طباطبایی در دانشگاه تبریز در سال ۱۳۹۶ خورشیدی
■ سخنرانی دکتر جواد طباطبایی، در همایشِ دولتپژوهی مشهد:
تاریخِ اندیشهٔ دولت - حکومت
اندیشۀ مشروطهخواهی
حقوق و مشروطیت
دربارۀ مفهومِ دولت در زبانِ فارسی
■ ایران چیست؟
سخنرانیِ دکتر جواد طباطبایی در همایش بینالمللی تاریخ و فرهنگ جنوب ایران (فارسِ تاریخی) در سال ۱۳۹۶ خورشیدی
اندیشۀ ایرانشهری و تداومِ تاریخی ایران
بنبستِ کنونی شیوههای تاریخنگاری دربارۀ ایران
■ شهرسازی و نظامِ توسعه
سخنرانی دکتر جواد طباطبایی در مشهد در تیرماه ۱۳۹۶ خورشیدی
نظری به «بحران» کنونی
پیرامون اندیشۀ ایرانشهری
توسعه در ایران کنونی
■ اندیشۀ ایرانشهری چیست؟
سخنرانی دکتر جواد طباطبایی در خانۀ گفتمانِ شهر و معماری در ۱۱ مهر ۱۳۹۶ خورشیدی
■ سخنرانی در روز بزرگداشت سعدی:
ادبِ فارسی و اندیشیدن ایرانی
سخنرانی دکتر جواد طباطبایی، در یکم اردیبهشت ماه ۱۳۹۵ خورشیدی، در بنیاد سعدی شیراز
■ زبان فارسی، ایران و جهان اسلام
سخنرانی دکتر جواد طباطبايی، فیلسوف سیاسی ایران در آرامگاه فردوسی در سال ۱۳۹۵ خورشیدی
■ تبارشناسی اندیشۀ ایرانشهری
سخنرانی دکتر جواد طباطبایی در انجمنِ حافظِ دانشگاه نوشیروانی بابل
■ سخنرانی دکتر جواد طباطبایی دربارۀ سُنت در ایران در دانشگاه پتسدام آلمان در سال ۱۴۰۱ خورشیدی
(یکی از آخرین سخنرانیهای دکتر طباطبایی)
موضوع: نظام سنت ایران، حقوق، دولت، مشروطه
■ «ایران اینجاست که ایستادهایم»
سخنرانی دکتر جواد طباطبایی در سالنِ فردوسی خانۀ اندیشمندان علوم انسانی در ۱۵ دی ماه ۱۳۹۵ خورشیدی
چرا دانشگاه تهران تأسیس شد؟
چگونه ایدئولوژی، نظامِ علمی ایران را نابود کرد؟
چرا جواد طباطبایی از دانشگاه تهران اخراج شد؟
موضوع «دانشگاه ایران» چیست؟
رنسانس دوم ایران
مشروطیت و حقوق
■ «دانشگاه ایرانی»
سخنرانی دکتر جواد طباطبایی در همایش سالانۀ انجمن علوم سیاسی در سال ۱۳۹۶ خورشیدی
■ دو نظامِ تولید علم در ایران و نقشِ دارالسلطنهٔ تبریز در گسست از سنّت
سخنران: دکتر جواد طباطبایی
دربارۀ نظام علمی ایران
دربارۀ «حوزه» و «دانشگاه»
■ جلسۀ پرسش و پاسخ از دکتر جواد طباطبایی، در میان دانشجویان دكتریِ علومسياسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد در سال ۱۳۹۵ خورشیدی
برای خواندن «اندیشۀ سیاسی» باید از کجا شروع کرد؟
آیا شما «روششناسی» خاصی دارید؟
چگونه میتوان مرز «مُد» و «ضرورت» را در خواندن فلسفه و اندیشۀ سیاسی را فهمید؟
تفسیر حقوقی مشروطیت
و...
■ سخنرانی در مراسم یادبود دکتر بزرگ نادرزاد
برگزار شده توسط مجلۀ بخارا در کانون زبان فارسی، ۲۹ شهریور ۱۳۹۶ خورشیدی
🔴 درنگ:
با ضربه زدن روی عنوانِ هر درسگفتار یا سخنرانی (کنار شکلکِ ■ و به رنگِ آبی) به پوشۀ صوتی آن درسگفتار یا سخنرانی دسترسی پیدا میکنید.
🔴 پینوشت:
درسگفتارها و سخنرانیهای دکتر جواد طباطبایی در برخی تارنماهای تخصصی، یوتیوب و کانالهای تلگرامی منتشرکنندۀ آثار و اندیشههای دکتر جواد طباطبایی، رایگان در دسترس همگان بود. ولی کانالِ تلگرامی ایراندل، این درسگفتارها و سخنرانیها را از کانالِ تلگرامِ «یادمانِ فیلسوف» اخذ و به شکل بستۀ کامل بازنشر نمود تا علاقمندان بتوانند دسترسی سریع و راحتی داشته باشند.
@IranDel_Channel
💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 کُشتن با هزار ضربه چاقو؛ استراتژی اسرائیل برای تجزیۀ ایران چیست؟
[ گزارش تحلیلی از پایگاه خبری - تحلیلی انتخاب ]
🔴 پینوشت:
بازنشرِ یک ویدئو به معنای تأیید کلِّ محتوای آن نیست.
@IranDel_Channel
💢
🎥 کُشتن با هزار ضربه چاقو؛ استراتژی اسرائیل برای تجزیۀ ایران چیست؟
[ گزارش تحلیلی از پایگاه خبری - تحلیلی انتخاب ]
🔴 پینوشت:
بازنشرِ یک ویدئو به معنای تأیید کلِّ محتوای آن نیست.
@IranDel_Channel
💢
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 تنوعِ قومی و مذهبی در ایران و مسئلۀ قومگرایی / گفتگویی با احسان هوشمند، جامعهشناس و ایرانشناس
ایران، کشوری تاریخی، کهن و از نظر مردمشناسی پیچیده و متنوع است.
آیا میتوان مردم این سرزمین را تنها بر اساسِ نظمِ قومی، زبانی یا جغرافیایی صورتبندی کرد؟
قومگرایی و سیاسیشدنِ "اقوام" در ایران چگونه شکل گرفته است؟
بعد از انقلاب اسلامی چه سیاستهایی از جانبِ حاکمیت باعث رواجِ قومگرایی و شکلگیری جریانهای گریز از مرکز شدهاست؟
■ در همین راستا در آسیانیوز و مؤسسهٔ آتوسا گفتگویی انجام شده است با احسان هوشمند، جامعهشناس و ایرانشناس
@IranDel_Channel
💢
🎥 تنوعِ قومی و مذهبی در ایران و مسئلۀ قومگرایی / گفتگویی با احسان هوشمند، جامعهشناس و ایرانشناس
ایران، کشوری تاریخی، کهن و از نظر مردمشناسی پیچیده و متنوع است.
آیا میتوان مردم این سرزمین را تنها بر اساسِ نظمِ قومی، زبانی یا جغرافیایی صورتبندی کرد؟
قومگرایی و سیاسیشدنِ "اقوام" در ایران چگونه شکل گرفته است؟
بعد از انقلاب اسلامی چه سیاستهایی از جانبِ حاکمیت باعث رواجِ قومگرایی و شکلگیری جریانهای گریز از مرکز شدهاست؟
■ در همین راستا در آسیانیوز و مؤسسهٔ آتوسا گفتگویی انجام شده است با احسان هوشمند، جامعهشناس و ایرانشناس
@IranDel_Channel
💢