سفر ناصرالدینشاه به برلین!
یک امکان فوقالعاده برای زندهسازی رخدادهای تاریخی!
کاری زیبا و هنرمندانه توسط #هوش_مصنوعی_ایرانی @LOOKSWISE_AI که با دقت و جزئیات بالا، صحنههای مهم تاریخی را بازآفرینی میکند و بیننده را به گذشتههای دور میبرد.
Eine großartige Möglichkeit, historische Ereignisse zum Leben zu erwecken
Ein wunderschönes und kunstvolles Werk der iranischen künstlichen Intelligenz, das mit hoher Genauigkeit und Detailtreue bedeutende historische Szenen nachbildet und uns in die ferne Vergangenheit entführt.
@iranistik_deutschland
یک امکان فوقالعاده برای زندهسازی رخدادهای تاریخی!
کاری زیبا و هنرمندانه توسط #هوش_مصنوعی_ایرانی @LOOKSWISE_AI که با دقت و جزئیات بالا، صحنههای مهم تاریخی را بازآفرینی میکند و بیننده را به گذشتههای دور میبرد.
Eine großartige Möglichkeit, historische Ereignisse zum Leben zu erwecken
Ein wunderschönes und kunstvolles Werk der iranischen künstlichen Intelligenz, das mit hoher Genauigkeit und Detailtreue bedeutende historische Szenen nachbildet und uns in die ferne Vergangenheit entführt.
@iranistik_deutschland
#از_میان_کتاب
🔺 یادنامه دیپلمات آلمانی که 9 سال در ایران حضور داشت: فریدریش-ورنر گراف فون در شولنبورگ
Friedrich-Werner von der Schulenburg
✍ تالیف: پروفسور اشتفان پیاسِکی
فردریش-ورنر گراف فون در شولنبورگ به عنوان یک دیپلمات آلمانی، نقش مهمی در سیاست خارجی آلمان در نیمه اول قرن بیستم ایفا کرد. او پس از شکست کودتای ۲۰ ژوئیه علیه هیتلر، دستگیر شد و به عنوان یکی از اعضای مقاومت آلمان اعدام شد.
دوران کاری او را میتوان به سه مرحله مهم تقسیم کرد: از سال ۱۹۱۱ تا ۱۹۲۰ در تفلیس گرجستان فعالیت داشت، جایی که روابط پرتنش بین قدرتهای بزرگ اروپایی قبل از جنگ جهانی اول را تجربه کرد و از جنبش استقلال گرجستان حمایت نمود.
به عنوان سفیر در ایران (۱۹۲۳-۱۹۳۱)، او ماهرانه در فضای ژئوپلیتیک پیچیدهای بین حوزههای نفوذ روسیه و بریتانیا حرکت کرد. در این دوره، او موفق به پیشبرد پروژههای اقتصادی مهمی مانند ساخت راهآهن و راهاندازی حمل و نقل هوایی شد و تبادلات فرهنگی را نیز ترویج داد. در طول این مدت، او علاقه شدیدی به هنر ایرانی پیدا کرد و مجموعه قابل توجهی از برنزهای لرستان را جمعآوری کرد که امروزه در موزه باستانشناسی فرانکفورت نگهداری میشود. او با همکاری نزدیک با باستانشناس ارنست هرتسفلد، درک عمیقتری از فرهنگ و تاریخ ایران پیدا کرد.
آخرین مرحله مهم او به عنوان سفیر در مسکو (۱۹۳۴-۱۹۴۱) تحت تأثیر ظهور نازیسم و تنشهای فزاینده بین آلمان و اتحاد جماهیر شوروی قرار داشت. علیرغم هشدارهای جدی او در مورد حمله به اتحاد جماهیر شوروی، او نتوانست از شروع جنگ جلوگیری کند. شولنبورگ در طول دوران خدمت خود، دیپلماتی ماهر نشان داد که حتی در زمانهای دشوار تلاش میکرد منافع آلمان را نمایندگی کند و در عین حال اصول انسانی را حفظ نماید.
علاقه به فرهنگ و تاریخ ایران
شولنبورگ علاقه شدیدی به فرهنگ ایران داشت که از طریق ارتباط نزدیک با باستانشناس برجسته، ارنست هرتسفلد، تقویت شد. شولنبورگ علاقه زیادی به صنایع دستی و آثار باستانی ایران داشت. در دوران اقامتش در تهران، مجموعه قابل توجهی از برنزهای لرستان را جمعآوری کرد که متعلق به عصر برنز از منطقه لرستان در غرب ایران بودند. بخش عمدهای از این مجموعه امروزه در موزه باستانشناسی فرانکفورت نگهداری میشود. علاوه بر برنزهای لرستان، او فرشهای ایرانی، نقره و دیگر صنایع دستی را نیز خریداری کرد.
هرتسفلد، که یکی از متخصصان برجسته جهانی در باستانشناسی خاور نزدیک بود، نقش مهمی در پرورش علاقه شولنبورگ ایفا کرد. این دو مرد علاقه مشترکی به تمدنهای باستانی خاور نزدیک داشتند و بیش از ۱۵ سال تبادل نظر فعالی با یکدیگر داشتند.
هرتسفلد در دهه ۱۹۲۰ کاوشهای چشمگیری در پاسارگاد و تخت جمشید، دو تا از مهمترین مکانهای تاریخی ایران، انجام داد. شولنبورگ در سفر به این مکانها هرتسفلد را همراهی میکرد و درباره تاریخ و فرهنگ ایران مطالب زیادی از او آموخت.
هرتسفلد نیز از موقعیت شولنبورگ به عنوان سفیر آلمان در تهران بهرهمند شد. شولنبورگ از تلاشهای هرتسفلد برای تصویب قانون حفاظت از آثار باستانی ایران و انتقال ایمن یافتههای باستانشناسی به برلین حمایت کرد.
🔺 یادنامه دیپلمات آلمانی که 9 سال در ایران حضور داشت: فریدریش-ورنر گراف فون در شولنبورگ
Friedrich-Werner von der Schulenburg
✍ تالیف: پروفسور اشتفان پیاسِکی
فردریش-ورنر گراف فون در شولنبورگ به عنوان یک دیپلمات آلمانی، نقش مهمی در سیاست خارجی آلمان در نیمه اول قرن بیستم ایفا کرد. او پس از شکست کودتای ۲۰ ژوئیه علیه هیتلر، دستگیر شد و به عنوان یکی از اعضای مقاومت آلمان اعدام شد.
دوران کاری او را میتوان به سه مرحله مهم تقسیم کرد: از سال ۱۹۱۱ تا ۱۹۲۰ در تفلیس گرجستان فعالیت داشت، جایی که روابط پرتنش بین قدرتهای بزرگ اروپایی قبل از جنگ جهانی اول را تجربه کرد و از جنبش استقلال گرجستان حمایت نمود.
به عنوان سفیر در ایران (۱۹۲۳-۱۹۳۱)، او ماهرانه در فضای ژئوپلیتیک پیچیدهای بین حوزههای نفوذ روسیه و بریتانیا حرکت کرد. در این دوره، او موفق به پیشبرد پروژههای اقتصادی مهمی مانند ساخت راهآهن و راهاندازی حمل و نقل هوایی شد و تبادلات فرهنگی را نیز ترویج داد. در طول این مدت، او علاقه شدیدی به هنر ایرانی پیدا کرد و مجموعه قابل توجهی از برنزهای لرستان را جمعآوری کرد که امروزه در موزه باستانشناسی فرانکفورت نگهداری میشود. او با همکاری نزدیک با باستانشناس ارنست هرتسفلد، درک عمیقتری از فرهنگ و تاریخ ایران پیدا کرد.
آخرین مرحله مهم او به عنوان سفیر در مسکو (۱۹۳۴-۱۹۴۱) تحت تأثیر ظهور نازیسم و تنشهای فزاینده بین آلمان و اتحاد جماهیر شوروی قرار داشت. علیرغم هشدارهای جدی او در مورد حمله به اتحاد جماهیر شوروی، او نتوانست از شروع جنگ جلوگیری کند. شولنبورگ در طول دوران خدمت خود، دیپلماتی ماهر نشان داد که حتی در زمانهای دشوار تلاش میکرد منافع آلمان را نمایندگی کند و در عین حال اصول انسانی را حفظ نماید.
علاقه به فرهنگ و تاریخ ایران
شولنبورگ علاقه شدیدی به فرهنگ ایران داشت که از طریق ارتباط نزدیک با باستانشناس برجسته، ارنست هرتسفلد، تقویت شد. شولنبورگ علاقه زیادی به صنایع دستی و آثار باستانی ایران داشت. در دوران اقامتش در تهران، مجموعه قابل توجهی از برنزهای لرستان را جمعآوری کرد که متعلق به عصر برنز از منطقه لرستان در غرب ایران بودند. بخش عمدهای از این مجموعه امروزه در موزه باستانشناسی فرانکفورت نگهداری میشود. علاوه بر برنزهای لرستان، او فرشهای ایرانی، نقره و دیگر صنایع دستی را نیز خریداری کرد.
هرتسفلد، که یکی از متخصصان برجسته جهانی در باستانشناسی خاور نزدیک بود، نقش مهمی در پرورش علاقه شولنبورگ ایفا کرد. این دو مرد علاقه مشترکی به تمدنهای باستانی خاور نزدیک داشتند و بیش از ۱۵ سال تبادل نظر فعالی با یکدیگر داشتند.
هرتسفلد در دهه ۱۹۲۰ کاوشهای چشمگیری در پاسارگاد و تخت جمشید، دو تا از مهمترین مکانهای تاریخی ایران، انجام داد. شولنبورگ در سفر به این مکانها هرتسفلد را همراهی میکرد و درباره تاریخ و فرهنگ ایران مطالب زیادی از او آموخت.
هرتسفلد نیز از موقعیت شولنبورگ به عنوان سفیر آلمان در تهران بهرهمند شد. شولنبورگ از تلاشهای هرتسفلد برای تصویب قانون حفاظت از آثار باستانی ایران و انتقال ایمن یافتههای باستانشناسی به برلین حمایت کرد.
Diplomat, Kunstliebhaber, Widerstandskämpfer: Das facettenreiche Leben von Friedrich-Werner Graf von der Schulenburg
✍ Stefan Piasecki: Verrat und Treue
Gedenkschrift zum 80. Todestag des deutschen Ausnahmediplomaten Friedrich-Werner Graf von der Schulenburg
Friedrich-Werner Graf von der Schulenburg prägte als deutscher Diplomat maßgeblich die deutsche Außenpolitik in der ersten Hälfte des 20. Jahrhunderts. Seine Karriere lässt sich in drei zentrale Phasen einteilen: Zunächst wirkte er von 1911 bis 1920 in Tiflis, Georgien, wo er die komplexen Beziehungen der europäischen Großmächte vor dem Ersten Weltkrieg miterlebte und sich für die georgische Unabhängigkeit einsetzte.
In seiner zweiten Phase als Gesandter in Persien (1923-1931) gelang es ihm trotz der schwierigen geopolitischen Lage zwischen Russland und Großbritannien, bedeutende wirtschaftliche und kulturelle Erfolge zu erzielen. Er förderte deutsche Unternehmen beim Eisenbahnbau, in der Luftfahrt und im Waffenarsenal. Während dieser Zeit entwickelte er auch eine große Leidenschaft für persische Kunst und baute eine bedeutende Sammlung von Luristan-Bronzen auf, die heute im Archäologischen Museum Frankfurt zu finden ist. Sein enger Kontakt zum Archäologen Ernst Herzfeld vertiefte sein Verständnis für die persische Kultur.
In seiner dritten und letzten Phase als Botschafter in Moskau (1934-1941) arbeitete er während des Aufstiegs des Nationalsozialismus und des Großen Terrors in der UdSSR. Trotz seiner Bemühungen um deutsch-sowjetische Verständigung und seiner Warnungen vor einem Angriff auf die Sowjetunion konnte er den späteren Kriegsausbruch nicht verhindern. Schulenburg erwies sich durchweg als geschickter Diplomat, der versuchte, deutsche Interessen zu vertreten und dabei humanitäre Grundsätze zu bewahren.
Friedrich-Werner Graf von der Schulenburg hatte ein starkes Interesse an der persischen Kultur, das durch seinen engen Kontakt zu dem renommierten Archäologen Ernst Herzfeld noch verstärkt wurde. Schulenburg war ein leidenschaftlicher Sammler von persischem Kunsthandwerk und historischen Artefakten. In den Teheraner Jahren baute er eine beachtliche Sammlung von Luristan-Bronzen auf, bronzezeitliche Funde aus der Region Luristan im Westen Persiens. Ein Großteil dieser Sammlung befindet sich heute im Archäologischen Museum Frankfurt/M. Neben den Luristan-Bronzen erwarb er auch persische Teppiche, Silber und anderes Kunsthandwerk.
Schulenburgs Sammelleidenschaft war eng mit seinem Interesse an der persischen Geschichte und Kultur verbunden. Herzfeld, ein weltweit führender Spezialist für die Archäologie des Vorderen Orients, spielte eine wichtige Rolle bei der Förderung von Schulenburgs Interesse. Die beiden Männer teilten die Leidenschaft für die alten Kulturen des Vorderen Orients und pflegten über mehr als 15 Jahre hinweg einen regen Austausch.
Herzfeld führte in den 1920er Jahren spektakuläre Grabungen in Pasargad und Persepolis durch, zwei der wichtigsten historischen Stätten Persiens.
Schulenburg begleitete Herzfeld auf Reisen zu diesen Stätten und lernte viel von ihm über die Geschichte und Kultur Persiens.
Herzfeld profitierte auch von Schulenburgs Position als deutscher Gesandter in Teheran. So unterstützte Schulenburg Herzfeld bei seinen Bemühungen, ein Gesetz zum Schutz iranischer Antiken zu erlassen und archäologische Funde sicher nach Berlin zu transportieren.
✍ Stefan Piasecki: Verrat und Treue
Gedenkschrift zum 80. Todestag des deutschen Ausnahmediplomaten Friedrich-Werner Graf von der Schulenburg
Friedrich-Werner Graf von der Schulenburg prägte als deutscher Diplomat maßgeblich die deutsche Außenpolitik in der ersten Hälfte des 20. Jahrhunderts. Seine Karriere lässt sich in drei zentrale Phasen einteilen: Zunächst wirkte er von 1911 bis 1920 in Tiflis, Georgien, wo er die komplexen Beziehungen der europäischen Großmächte vor dem Ersten Weltkrieg miterlebte und sich für die georgische Unabhängigkeit einsetzte.
In seiner zweiten Phase als Gesandter in Persien (1923-1931) gelang es ihm trotz der schwierigen geopolitischen Lage zwischen Russland und Großbritannien, bedeutende wirtschaftliche und kulturelle Erfolge zu erzielen. Er förderte deutsche Unternehmen beim Eisenbahnbau, in der Luftfahrt und im Waffenarsenal. Während dieser Zeit entwickelte er auch eine große Leidenschaft für persische Kunst und baute eine bedeutende Sammlung von Luristan-Bronzen auf, die heute im Archäologischen Museum Frankfurt zu finden ist. Sein enger Kontakt zum Archäologen Ernst Herzfeld vertiefte sein Verständnis für die persische Kultur.
In seiner dritten und letzten Phase als Botschafter in Moskau (1934-1941) arbeitete er während des Aufstiegs des Nationalsozialismus und des Großen Terrors in der UdSSR. Trotz seiner Bemühungen um deutsch-sowjetische Verständigung und seiner Warnungen vor einem Angriff auf die Sowjetunion konnte er den späteren Kriegsausbruch nicht verhindern. Schulenburg erwies sich durchweg als geschickter Diplomat, der versuchte, deutsche Interessen zu vertreten und dabei humanitäre Grundsätze zu bewahren.
Friedrich-Werner Graf von der Schulenburg hatte ein starkes Interesse an der persischen Kultur, das durch seinen engen Kontakt zu dem renommierten Archäologen Ernst Herzfeld noch verstärkt wurde. Schulenburg war ein leidenschaftlicher Sammler von persischem Kunsthandwerk und historischen Artefakten. In den Teheraner Jahren baute er eine beachtliche Sammlung von Luristan-Bronzen auf, bronzezeitliche Funde aus der Region Luristan im Westen Persiens. Ein Großteil dieser Sammlung befindet sich heute im Archäologischen Museum Frankfurt/M. Neben den Luristan-Bronzen erwarb er auch persische Teppiche, Silber und anderes Kunsthandwerk.
Schulenburgs Sammelleidenschaft war eng mit seinem Interesse an der persischen Geschichte und Kultur verbunden. Herzfeld, ein weltweit führender Spezialist für die Archäologie des Vorderen Orients, spielte eine wichtige Rolle bei der Förderung von Schulenburgs Interesse. Die beiden Männer teilten die Leidenschaft für die alten Kulturen des Vorderen Orients und pflegten über mehr als 15 Jahre hinweg einen regen Austausch.
Herzfeld führte in den 1920er Jahren spektakuläre Grabungen in Pasargad und Persepolis durch, zwei der wichtigsten historischen Stätten Persiens.
Schulenburg begleitete Herzfeld auf Reisen zu diesen Stätten und lernte viel von ihm über die Geschichte und Kultur Persiens.
Herzfeld profitierte auch von Schulenburgs Position als deutscher Gesandter in Teheran. So unterstützte Schulenburg Herzfeld bei seinen Bemühungen, ein Gesetz zum Schutz iranischer Antiken zu erlassen und archäologische Funde sicher nach Berlin zu transportieren.
🔺 شاهکاری از هنر زرگری در ایران باستان
موزه آنتیک برلین
Antikensammlung Berlin
این دستبند هخامنشی بینظیر با سرهای آهو که به زیبایی حکاکی شدهاند، با ظرافت و هنر چشمگیر خود انسان را شگفتزده میکند. این جواهر گرانبها از طلا در حدود ۴۰۰ پیش از میلاد، در گذر از قرن پنجم به چهارم پیش از میلاد ساخته شده است.
دستبند دارای ارتفاع ۶.۵ سانتیمتر، عرض ۷.۱۴ سانتیمتر و وزنی معادل ۱۰۱ گرم است. شاهکاری شگفتانگیز که هنر ظریف هخامنشی را به نمایش میگذارد.
زمینه تاریخی:
آثار فلزی هخامنشی، از جمله ظروف نوشیدنی و جواهرات ظریف، پیش از لشکرکشیهای اسکندر مقدونی از طریق شهرهای ساحلی آسیای صغیر به یونان منتقل شده و به نمادی از سبک زندگی مجلل شرقی تبدیل شدند. این دستبندهای سرحیوانی هخامنشی نیز فراتر از قلمرو قدرت ایران گسترش یافتند و الهامبخش تولیدات محلی در مناطقی مانند دریای سیاه، قبرس، آسیای صغیر و یونان شدند.
#هخامنشی #باستانشناسی
Dieser außergewöhnliche achämenidische Armreif mit kunstvoll gearbeiteten Antilopenköpfen an den Enden fasziniert durch seine feine Ziselierung und meisterhafte Handwerkskunst. Gefertigt wurde dieses wertvolle Schmuckstück aus Gold um 400 v. Chr. – am Übergang vom 5. zum 4. Jahrhundert v. Chr.
Der Armreif misst 6,5 cm in der Höhe, 7,14 cm in der Breite und wiegt beeindruckende 101 g. Ein wahres Meisterwerk, das die Raffinesse der persisch-achämenidischen Kunstfertigkeit widerspiegelt.
Historischer Kontext:
Persisch-achämenidische Arbeiten aus Edelmetall, darunter feines Trinkgeschirr und Schmuck, gelangten bereits vor den Feldzügen Alexanders des Großen über die kleinasiatischen Küstenstädte nach Griechenland. Sie avancierten zum Symbol für luxuriösen Lebensstil und beeinflussten lokale Produktionen in Regionen wie dem Schwarzmeergebiet, Zypern, Kleinasien und Griechenland.
Der Armreif wurde 1978 für die Antikensammlung erworben.
#Achämeniden #Kunstgeschichte #Goldschmiedekunst #Archäologie #PersischeKunst #Antikensammlung
موزه آنتیک برلین
Antikensammlung Berlin
این دستبند هخامنشی بینظیر با سرهای آهو که به زیبایی حکاکی شدهاند، با ظرافت و هنر چشمگیر خود انسان را شگفتزده میکند. این جواهر گرانبها از طلا در حدود ۴۰۰ پیش از میلاد، در گذر از قرن پنجم به چهارم پیش از میلاد ساخته شده است.
دستبند دارای ارتفاع ۶.۵ سانتیمتر، عرض ۷.۱۴ سانتیمتر و وزنی معادل ۱۰۱ گرم است. شاهکاری شگفتانگیز که هنر ظریف هخامنشی را به نمایش میگذارد.
زمینه تاریخی:
آثار فلزی هخامنشی، از جمله ظروف نوشیدنی و جواهرات ظریف، پیش از لشکرکشیهای اسکندر مقدونی از طریق شهرهای ساحلی آسیای صغیر به یونان منتقل شده و به نمادی از سبک زندگی مجلل شرقی تبدیل شدند. این دستبندهای سرحیوانی هخامنشی نیز فراتر از قلمرو قدرت ایران گسترش یافتند و الهامبخش تولیدات محلی در مناطقی مانند دریای سیاه، قبرس، آسیای صغیر و یونان شدند.
#هخامنشی #باستانشناسی
Dieser außergewöhnliche achämenidische Armreif mit kunstvoll gearbeiteten Antilopenköpfen an den Enden fasziniert durch seine feine Ziselierung und meisterhafte Handwerkskunst. Gefertigt wurde dieses wertvolle Schmuckstück aus Gold um 400 v. Chr. – am Übergang vom 5. zum 4. Jahrhundert v. Chr.
Der Armreif misst 6,5 cm in der Höhe, 7,14 cm in der Breite und wiegt beeindruckende 101 g. Ein wahres Meisterwerk, das die Raffinesse der persisch-achämenidischen Kunstfertigkeit widerspiegelt.
Historischer Kontext:
Persisch-achämenidische Arbeiten aus Edelmetall, darunter feines Trinkgeschirr und Schmuck, gelangten bereits vor den Feldzügen Alexanders des Großen über die kleinasiatischen Küstenstädte nach Griechenland. Sie avancierten zum Symbol für luxuriösen Lebensstil und beeinflussten lokale Produktionen in Regionen wie dem Schwarzmeergebiet, Zypern, Kleinasien und Griechenland.
Der Armreif wurde 1978 für die Antikensammlung erworben.
#Achämeniden #Kunstgeschichte #Goldschmiedekunst #Archäologie #PersischeKunst #Antikensammlung
🔺 سینی صفوی با صحنههای شکار
موزه تاریخ فرهنگ و هنر قصر گُتُرف / در نزدیکی شهر شلسوین
این سینی زیبا متعلق به اواسط قرن هفدهم و دوره صفویه است، عصری که هنر و فرهنگ ایرانی در اوج شکوفایی خود قرار داشت. ساخته شده از مس و تزئین شده با حکاکیهای استادانه. این اثر نه تنها مهارت بینظیر صنعتگران را نشان میدهد، بلکه ثروت و غنای فرهنگی مالک آن را نیز بازتاب میدهد.
این سینی گرد و مسطح با قطر ۵۲ سانتیمتر، در سطح داخلی خود تزئینات غنی از صحنههای شکار و طرحهای اسلیمی را به نمایش میگذارد. در مرکز آن، امضای هنرمند با عنوان «اثر علی نقی / تقی» حکاکی شده است که توسط سه شیر که در حال شکار هستند احاطه شده است. یک حاشیه باریک با نقشهای گیاهی، مرکز سینی را از صحنههای دیگر که زندگی درباری و سرگرمیهای اشرافی را نشان میدهند، جدا میکند.
در دیواره بیرونی، کتیبهای به صورت جداگانه حک شده است که به مالک آن اشاره دارد:
«عبده محمد حسین بن مالک» – «بنده خدا، محمد حسین بن مالک».
این اثر خارقالعاده، نه تنها نمایانگر هنر صنعتگران دوره صفویه است، بلکه یادآور فرهنگ درباری این دوره نیز میباشد. فضایی باشکوه که در دربار شاه صَفوی در اصفهان وجود داشت و توسط هیئت دیپلماتیک معروف به "سفارت ایرانی" (۱۶۳۳-۱۶۳۹) تجربه شد. این فضای باشکوه در سفرنامه آدام اولئاریوس در سال ۱۶۴۷ به تفصیل توصیف شده است.
@Iranistik_Deutschland
موزه تاریخ فرهنگ و هنر قصر گُتُرف / در نزدیکی شهر شلسوین
این سینی زیبا متعلق به اواسط قرن هفدهم و دوره صفویه است، عصری که هنر و فرهنگ ایرانی در اوج شکوفایی خود قرار داشت. ساخته شده از مس و تزئین شده با حکاکیهای استادانه. این اثر نه تنها مهارت بینظیر صنعتگران را نشان میدهد، بلکه ثروت و غنای فرهنگی مالک آن را نیز بازتاب میدهد.
این سینی گرد و مسطح با قطر ۵۲ سانتیمتر، در سطح داخلی خود تزئینات غنی از صحنههای شکار و طرحهای اسلیمی را به نمایش میگذارد. در مرکز آن، امضای هنرمند با عنوان «اثر علی نقی / تقی» حکاکی شده است که توسط سه شیر که در حال شکار هستند احاطه شده است. یک حاشیه باریک با نقشهای گیاهی، مرکز سینی را از صحنههای دیگر که زندگی درباری و سرگرمیهای اشرافی را نشان میدهند، جدا میکند.
در دیواره بیرونی، کتیبهای به صورت جداگانه حک شده است که به مالک آن اشاره دارد:
«عبده محمد حسین بن مالک» – «بنده خدا، محمد حسین بن مالک».
این اثر خارقالعاده، نه تنها نمایانگر هنر صنعتگران دوره صفویه است، بلکه یادآور فرهنگ درباری این دوره نیز میباشد. فضایی باشکوه که در دربار شاه صَفوی در اصفهان وجود داشت و توسط هیئت دیپلماتیک معروف به "سفارت ایرانی" (۱۶۳۳-۱۶۳۹) تجربه شد. این فضای باشکوه در سفرنامه آدام اولئاریوس در سال ۱۶۴۷ به تفصیل توصیف شده است.
@Iranistik_Deutschland
Safawidisches Tablett mit Jagdszenen
Museum für Kunst und Kulturgeschichte Schloss Gottorf
Dieses beeindruckende Tablett aus der Mitte des 17. Jahrhunderts ist ein faszinierendes Zeugnis der Safawiden-Epoche, einer Blütezeit der iranischen Kunst und Kultur. Gefertigt aus verzinntem Kupfer und mit meisterhafter Gravurtechnik verziert, spiegelt es nicht nur handwerkliche Exzellenz wider, sondern auch den Wohlstand und den kulturellen Reichtum seines Besitzers.
Das 52 cm große, flache und runde Tablett zeigt auf seiner Innenfläche ein reiches Dekor aus Jagdszenen und ornamentalen Verzierungen. Im Zentrum ist die Signatur des Künstlers, *„Werk des Ali Nagi / Tagi“*, eingraviert, umgeben von drei Löwen, die Wild erlegen. Ein schmaler Bordürenring mit pflanzlichen Motiven trennt die Mitte von weiteren kunstvollen Szenen, die höfisches Leben und Vergnügungen darstellen. Auf der Außenwand wurde nachträglich eine Inschrift hinzugefügt, die auf den Besitzer verweist: *„abdahu Muhammad Husain bin Malik“* – „Dein Gottes-Diener Muhammad Husain bin Malik“.
Dieses außergewöhnliche Kunstwerk steht nicht nur für die Handwerkskunst der Safawiden, sondern erinnert auch an die höfische Kultur dieser Zeit. Die prächtige Atmosphäre am Hof von Scheich Sadi in Isfahan, die von der "Persianischen Gesandtschaft" (1633–1639) erlebt wurde, ist ein Zeugnis des kulturellen Austauschs, wie er in Adam Olearius’ Reiseberichten von 1647 beschrieben wird.
Das Tablett ist ein Meisterwerk, das die Schönheit, Eleganz und symbolische Bedeutung der Kunst dieser Epoche auf einzigartige Weise vereint.
Museum für Kunst und Kulturgeschichte Schloss Gottorf
Dieses beeindruckende Tablett aus der Mitte des 17. Jahrhunderts ist ein faszinierendes Zeugnis der Safawiden-Epoche, einer Blütezeit der iranischen Kunst und Kultur. Gefertigt aus verzinntem Kupfer und mit meisterhafter Gravurtechnik verziert, spiegelt es nicht nur handwerkliche Exzellenz wider, sondern auch den Wohlstand und den kulturellen Reichtum seines Besitzers.
Das 52 cm große, flache und runde Tablett zeigt auf seiner Innenfläche ein reiches Dekor aus Jagdszenen und ornamentalen Verzierungen. Im Zentrum ist die Signatur des Künstlers, *„Werk des Ali Nagi / Tagi“*, eingraviert, umgeben von drei Löwen, die Wild erlegen. Ein schmaler Bordürenring mit pflanzlichen Motiven trennt die Mitte von weiteren kunstvollen Szenen, die höfisches Leben und Vergnügungen darstellen. Auf der Außenwand wurde nachträglich eine Inschrift hinzugefügt, die auf den Besitzer verweist: *„abdahu Muhammad Husain bin Malik“* – „Dein Gottes-Diener Muhammad Husain bin Malik“.
Dieses außergewöhnliche Kunstwerk steht nicht nur für die Handwerkskunst der Safawiden, sondern erinnert auch an die höfische Kultur dieser Zeit. Die prächtige Atmosphäre am Hof von Scheich Sadi in Isfahan, die von der "Persianischen Gesandtschaft" (1633–1639) erlebt wurde, ist ein Zeugnis des kulturellen Austauschs, wie er in Adam Olearius’ Reiseberichten von 1647 beschrieben wird.
Das Tablett ist ein Meisterwerk, das die Schönheit, Eleganz und symbolische Bedeutung der Kunst dieser Epoche auf einzigartige Weise vereint.
#از_میان_کتاب
🔺 ارتباطات و تحولات فرهنگی در لرستان (غرب ایران) در هزاره سوم پیش از میلاد
لرستان (غرب ایران) در هزاره سوم پیش از میلاد شاهد تحولات فرهنگی گوناگونی بوده است. موضوع این پژوهش بررسی توسعه فرهنگی جوامع اولیه و شبکه روابط آنها، یعنی تماسهای فرهنگیشان، میباشد. برای ساختاربندی این روابط متنوع، منطقه به شش حوزه (با مجموع ۴۶ محوطه بررسیشده) و سه دوره زمانی تقسیم شده است:
- دوره اول: پس از فروپاشی مجموعههای اواخر کالکولیتیک (عصر مس)
- دوره دوم: همزمان با دولت-شهرهای سومری و "گسترش" اقتصادی
- دوره سوم: عصر نخستین دولتهای سرزمینی بزرگ در بینالنهرین
با تحلیل یافتههای کاوشها و بررسیهای سطحی، همراه با استفاده از منابع مکتوب، تصویری جامع، مبتنی بر دادهها، از نظر جغرافیای فرهنگی معنادار از این منطقه به دست آمده است.
برای مقایسه بهتر این حجم گسترده از دادهها، لازم بود واژگان مفهومی یکپارچهای بر اساس معیارهای عینی تدوین شود که بتواند با گاهنگاری EWI توسعهیافته در چارچوب پروژه ARCANE ارتباط پیدا کند. از این طریق، گاهنگاری لرستان تثبیت شد و تحلیلهای تطبیقی دیاکرونیک (دورهای) امکانپذیر گردید.
بر اساس یافتههای لرستان در هزاره سوم پیش از میلاد، مشخص میشود که «تماسهای فرهنگی» این منطقه در پیچیدگی خود تحت تأثیر شبکههای اقتصادی و اجتماعی متفاوتی بوده که گاه بر یکدیگر تأثیر متقابل داشتهاند. همچنین «تحولات فرهنگی» این منطقه مبتنی بر همین روابط بوده و به طور همزمان از توسعههای سیاسی و اقتصادی داخلی و خارجی تأثیر پذیرفته است.
علاوه بر این، پژوهش نشان داده است که بررسیای که توپوگرافی محلی یک منطقه را به درستی در نظر بگیرد، میتواند شناسایی حوزههای استقراری را تسهیل کند، یافتههای باستانشناسی را بهتر به یکدیگر مرتبط سازد و در نتیجه، تحولات تاریخی (توپوگرافیکی) و فرهنگی مرتبط را به طور دقیقتری مشخص کند.
@Iranistik_Deutschland
🔺 ارتباطات و تحولات فرهنگی در لرستان (غرب ایران) در هزاره سوم پیش از میلاد
لرستان (غرب ایران) در هزاره سوم پیش از میلاد شاهد تحولات فرهنگی گوناگونی بوده است. موضوع این پژوهش بررسی توسعه فرهنگی جوامع اولیه و شبکه روابط آنها، یعنی تماسهای فرهنگیشان، میباشد. برای ساختاربندی این روابط متنوع، منطقه به شش حوزه (با مجموع ۴۶ محوطه بررسیشده) و سه دوره زمانی تقسیم شده است:
- دوره اول: پس از فروپاشی مجموعههای اواخر کالکولیتیک (عصر مس)
- دوره دوم: همزمان با دولت-شهرهای سومری و "گسترش" اقتصادی
- دوره سوم: عصر نخستین دولتهای سرزمینی بزرگ در بینالنهرین
با تحلیل یافتههای کاوشها و بررسیهای سطحی، همراه با استفاده از منابع مکتوب، تصویری جامع، مبتنی بر دادهها، از نظر جغرافیای فرهنگی معنادار از این منطقه به دست آمده است.
برای مقایسه بهتر این حجم گسترده از دادهها، لازم بود واژگان مفهومی یکپارچهای بر اساس معیارهای عینی تدوین شود که بتواند با گاهنگاری EWI توسعهیافته در چارچوب پروژه ARCANE ارتباط پیدا کند. از این طریق، گاهنگاری لرستان تثبیت شد و تحلیلهای تطبیقی دیاکرونیک (دورهای) امکانپذیر گردید.
بر اساس یافتههای لرستان در هزاره سوم پیش از میلاد، مشخص میشود که «تماسهای فرهنگی» این منطقه در پیچیدگی خود تحت تأثیر شبکههای اقتصادی و اجتماعی متفاوتی بوده که گاه بر یکدیگر تأثیر متقابل داشتهاند. همچنین «تحولات فرهنگی» این منطقه مبتنی بر همین روابط بوده و به طور همزمان از توسعههای سیاسی و اقتصادی داخلی و خارجی تأثیر پذیرفته است.
علاوه بر این، پژوهش نشان داده است که بررسیای که توپوگرافی محلی یک منطقه را به درستی در نظر بگیرد، میتواند شناسایی حوزههای استقراری را تسهیل کند، یافتههای باستانشناسی را بهتر به یکدیگر مرتبط سازد و در نتیجه، تحولات تاریخی (توپوگرافیکی) و فرهنگی مرتبط را به طور دقیقتری مشخص کند.
@Iranistik_Deutschland
#new_books
Kulturkontakte und Kulturentwicklungen in Lorestān (West-Iran) im 3. Jahrtausend v. Chr.
Lorestān (West-Iran) ist im 3. Jt. v. Chr. durch vielfältige kulturelle Entwicklungen geprägt. Gegenstand der vorliegenden Arbeit sind die kulturelle Entwicklung früher Gesellschaften und deren Beziehungsgeflecht, also ihrer Kulturkontakte. Zur Strukturierung der Vielfalt dieser Beziehungen wird die Region eingeteilt in 6 Zonen (mit insgesamt 46 ausgewerteten Fundorten) und drei zeitliche Phasen – Phase 1: Zeit nach dem Zusammenbruch spätchalkolithischer Komplexe; Phase 2: Zeit der sumerischen Stadtstaaten und der wirtschaftlichen „Expansion“; Phase 3: Zeit der ersten größeren Territorialstaaten in Mesopotamien. Durch die Auswertung sowohl der Grabungen als auch der Survey-Befunde und unter Einbeziehung schriftlicher Quellen ist es gelungen, ein umfassendes, datenbasiertes und kulturgeografisch aussagekräftiges Bild der Region zu erstellen. Um eine Vergleichbarkeit des umfangreichen Materials zu erreichen, war es erforderlich, ein einheitliches, auf objektiven Kriterien beruhendes Begriffsvokabular zu erarbeiten, das mit der im Rahmen des ARCANE-Projekts entwickelten EWI-Chronologie verbunden werden konnte. Dadurch war es möglich, die Chronologie Lorestāns zu stabilisieren und diachron vergleichende Analysen zu erstellen. Insgesamt wird auf der Grundlage der Funde und Befunde in Lorestān im 3. Jt. v. Chr. deutlich, dass die spezifischen „Kulturkontakte“ in ihrer Komplexität durch unterschiedliche ökonomische und soziale Netzwerke geprägt sind, die sich z.T. überlagern und gegenseitig beeinflussen. Auch den jeweiligen „Kulturentwicklungen“ liegt ein solches Beziehungsgeflecht zugrunde, das von internen und externen politischen und ökonomischen Entwicklungen gleichermaßen beeinflusst ist. Darüber hinaus konnte gezeigt werden, dass eine Untersuchung, die die lokale Topografie einer Region in entsprechender Weise berücksichtigt, es zudem erleichtert, Siedlungskammern zu erschließen, archäologische Befunde besser miteinander in Bezug zu setzen und dementsprechend historische (topografische) und sich damit verbindende kulturelle Entwicklungen fassbar zu machen.
Kulturkontakte und Kulturentwicklungen in Lorestān (West-Iran) im 3. Jahrtausend v. Chr.
Lorestān (West-Iran) ist im 3. Jt. v. Chr. durch vielfältige kulturelle Entwicklungen geprägt. Gegenstand der vorliegenden Arbeit sind die kulturelle Entwicklung früher Gesellschaften und deren Beziehungsgeflecht, also ihrer Kulturkontakte. Zur Strukturierung der Vielfalt dieser Beziehungen wird die Region eingeteilt in 6 Zonen (mit insgesamt 46 ausgewerteten Fundorten) und drei zeitliche Phasen – Phase 1: Zeit nach dem Zusammenbruch spätchalkolithischer Komplexe; Phase 2: Zeit der sumerischen Stadtstaaten und der wirtschaftlichen „Expansion“; Phase 3: Zeit der ersten größeren Territorialstaaten in Mesopotamien. Durch die Auswertung sowohl der Grabungen als auch der Survey-Befunde und unter Einbeziehung schriftlicher Quellen ist es gelungen, ein umfassendes, datenbasiertes und kulturgeografisch aussagekräftiges Bild der Region zu erstellen. Um eine Vergleichbarkeit des umfangreichen Materials zu erreichen, war es erforderlich, ein einheitliches, auf objektiven Kriterien beruhendes Begriffsvokabular zu erarbeiten, das mit der im Rahmen des ARCANE-Projekts entwickelten EWI-Chronologie verbunden werden konnte. Dadurch war es möglich, die Chronologie Lorestāns zu stabilisieren und diachron vergleichende Analysen zu erstellen. Insgesamt wird auf der Grundlage der Funde und Befunde in Lorestān im 3. Jt. v. Chr. deutlich, dass die spezifischen „Kulturkontakte“ in ihrer Komplexität durch unterschiedliche ökonomische und soziale Netzwerke geprägt sind, die sich z.T. überlagern und gegenseitig beeinflussen. Auch den jeweiligen „Kulturentwicklungen“ liegt ein solches Beziehungsgeflecht zugrunde, das von internen und externen politischen und ökonomischen Entwicklungen gleichermaßen beeinflusst ist. Darüber hinaus konnte gezeigt werden, dass eine Untersuchung, die die lokale Topografie einer Region in entsprechender Weise berücksichtigt, es zudem erleichtert, Siedlungskammern zu erschließen, archäologische Befunde besser miteinander in Bezug zu setzen und dementsprechend historische (topografische) und sich damit verbindende kulturelle Entwicklungen fassbar zu machen.
🔺 تصویری 400 ساله از تخت جمشید
در سال ۱۶۲۵، یوهان آلبرشت فون ماندلسلو به فرمان فریدریش، فرمانروای شلسویگ و هولشتاین، برای مذاکره دربارهی تجارت به ایران سفر کرد. او به اصفهان رفت، سپس از هیأت خود جدا شد و به تنهایی به کشف سرزمین پرداخت.
در سال ۱۶۳۸، مسیرش او را به پاسارگاد و تخت جمشید کشاند، جایی که نام خود را بر روی دروازه ملل حک کرد. از بندرعباس به سوی هند سفر دریایی خود را آغاز کرد.
📖 سفرنامهی جذاب او با عنوان «سفرنامهی ماندلسلو» در سال ۱۶۵۸ توسط آدام اولئاریوس منتشر شد و به چندین زبان اروپایی ترجمه گردید.
تصویر فوق برگرفته از این سفرنامه است.
#Mandelslo #ایران #تخت_جمشید #پاسارگاد #تاریخ #سفرنامه #سفرهای_تاریخی
@Iranistik_Deutschland
در سال ۱۶۲۵، یوهان آلبرشت فون ماندلسلو به فرمان فریدریش، فرمانروای شلسویگ و هولشتاین، برای مذاکره دربارهی تجارت به ایران سفر کرد. او به اصفهان رفت، سپس از هیأت خود جدا شد و به تنهایی به کشف سرزمین پرداخت.
در سال ۱۶۳۸، مسیرش او را به پاسارگاد و تخت جمشید کشاند، جایی که نام خود را بر روی دروازه ملل حک کرد. از بندرعباس به سوی هند سفر دریایی خود را آغاز کرد.
📖 سفرنامهی جذاب او با عنوان «سفرنامهی ماندلسلو» در سال ۱۶۵۸ توسط آدام اولئاریوس منتشر شد و به چندین زبان اروپایی ترجمه گردید.
تصویر فوق برگرفته از این سفرنامه است.
#Mandelslo #ایران #تخت_جمشید #پاسارگاد #تاریخ #سفرنامه #سفرهای_تاریخی
@Iranistik_Deutschland
Persepolis vor 400 Jahren
Im Jahr 1625 reiste Johann Albrecht von Mandelslo im Auftrag von Friedrich, dem Herrscher von Schleswig & Holstein, nach Persien, um Handelsverhandlungen zu führen. Er besuchte Isfahan, trennte sich später von seiner Delegation und erkundete das Land auf eigene Faust.
1638 führte ihn sein Weg nach Pasargadae & Persepolis, wo er seinen Namen auf das berühmte Tor der Nationen ritzte. Von Bandar Abbas aus segelte er nach Indien.
Sein faszinierender Reisebericht wurde 1658 unter dem Titel 📖 „Mandelslo, Johann Albrecht von: Morgenländische Reise-Beschreibung“ veröffentlicht und in mehrere europäische Sprachen übersetzt.
#Mandelslo #Persien #Persepolis #Pasargadae #Geschichte #Reisebericht #HistorischeReisen
Im Jahr 1625 reiste Johann Albrecht von Mandelslo im Auftrag von Friedrich, dem Herrscher von Schleswig & Holstein, nach Persien, um Handelsverhandlungen zu führen. Er besuchte Isfahan, trennte sich später von seiner Delegation und erkundete das Land auf eigene Faust.
1638 führte ihn sein Weg nach Pasargadae & Persepolis, wo er seinen Namen auf das berühmte Tor der Nationen ritzte. Von Bandar Abbas aus segelte er nach Indien.
Sein faszinierender Reisebericht wurde 1658 unter dem Titel 📖 „Mandelslo, Johann Albrecht von: Morgenländische Reise-Beschreibung“ veröffentlicht und in mehrere europäische Sprachen übersetzt.
#Mandelslo #Persien #Persepolis #Pasargadae #Geschichte #Reisebericht #HistorischeReisen
🔺 کنفرانس و کارگاه «تحول کتابت: طراحی گرافیک و تایپوگرافی عربی و فارسی»
با همکاری مرکز مطالعات فرهنگهای خطی دانشگاه هامبورگ و موزه هنر و صنایع هامبورگ
حضوری/برخط، ٢۴-٢۶ آپریل
جزئیات کامل:
https://www.csmc.uni-hamburg.de/en/register/workshop67
Conference and workshops:
“Shifting Scripts”:
Contemporary Arabic and Persian Graphic Design
24-26 April 2025
@Iranistik_Deutschland
با همکاری مرکز مطالعات فرهنگهای خطی دانشگاه هامبورگ و موزه هنر و صنایع هامبورگ
حضوری/برخط، ٢۴-٢۶ آپریل
جزئیات کامل:
https://www.csmc.uni-hamburg.de/en/register/workshop67
Conference and workshops:
“Shifting Scripts”:
Contemporary Arabic and Persian Graphic Design
24-26 April 2025
@Iranistik_Deutschland