✔️انجمن علمی فلسفهٔ غرب دانشگاه اصفهان برگزار میکند:
🔘موضوع نشست: بحثی دربارۀ عقلانیت در پدیدهشناسی هوسرل
🔘 ارائهدهنده: عابد کانور؛ پژوهشگر و مدرس فلسفه؛ دانشگاه توبینگن؛ کولژ بینالمللی فلسفه پاریس
🔘 زمان برگزاری: دوشنبه ۸ مرداد، ساعت ۲۰
🔘جلسه مجازی و با ظرفیت محدود است.
🔘 جهت ثبت نام به آیدی تلگرام @N_R202 پیام دهید.
✔️ @Philosophy_Society_98
🔘موضوع نشست: بحثی دربارۀ عقلانیت در پدیدهشناسی هوسرل
🔘 ارائهدهنده: عابد کانور؛ پژوهشگر و مدرس فلسفه؛ دانشگاه توبینگن؛ کولژ بینالمللی فلسفه پاریس
🔘 زمان برگزاری: دوشنبه ۸ مرداد، ساعت ۲۰
🔘جلسه مجازی و با ظرفیت محدود است.
🔘 جهت ثبت نام به آیدی تلگرام @N_R202 پیام دهید.
✔️ @Philosophy_Society_98
🔺شارح صدرایی یا متکلم تکفیرگر
🔸 این روزها صحبتهای آقای فیاضی دست به دست میشود. فیاضی سابقا هم این صحبتها را علنی گفته بود، اما شاید نه به این صراحت. از جمله این سخنرانی او را بشنوید:
https://eitaa.com/haghani/1888
کانال ایتا خلاصه صحبتهای ایشان را اینطور نوشتهاند:
عنوان: علامه طباطبایی و امر سیاسی
- نقد به مرحوم محمدرضا حکیمی به علت نقل مطلب خلاف واقع آن هم از اهل نفاق! 13:20
- خاطره آیتالله فیاضی از زمان تحصیل در مدرسه مبارکه حقانی 14:54
- تلاشهای علامه طباطبایی و آیتالله میلانی برای حفظ جان امام خمینی 17:59
- نگارش مقاله دربارهی حکومت اسلامی توسط علامه طباطبایی، وقتی کسی فکرش را هم نمیکرد! 19:07
- رد آزادی لیبرالی و ادعای رئیس دولت دوم خرداد 28:10
- زیر سؤال بردن اساس تشیع توسط محمد خاتمی 31:28 - اگر کسی در مقابل ولی فقیه نق بزند، مشرک است 40:01
- نقد تند آیتالله فیاضی به کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی شریعتی 42:03
- معرفی منبع جهت شناخت سیاست علامه طباطبایی و همراهی ایشان با حرکت امام خمینی 43:48
🔸 ریشهی این نگاه تند و خشونتآمیز آقای فیاضی را شاید بتوان در نوع نگاه ایشان به فلسفه دانست. برای ایشان فلسفه جز یک ابزار برای دفاع از دین چیزی نیست و فلسفه وقتی ابزار باشد از هر چیز خطرناکتر است!
@JAZAVAAT
🔸 این روزها صحبتهای آقای فیاضی دست به دست میشود. فیاضی سابقا هم این صحبتها را علنی گفته بود، اما شاید نه به این صراحت. از جمله این سخنرانی او را بشنوید:
https://eitaa.com/haghani/1888
کانال ایتا خلاصه صحبتهای ایشان را اینطور نوشتهاند:
عنوان: علامه طباطبایی و امر سیاسی
- نقد به مرحوم محمدرضا حکیمی به علت نقل مطلب خلاف واقع آن هم از اهل نفاق! 13:20
- خاطره آیتالله فیاضی از زمان تحصیل در مدرسه مبارکه حقانی 14:54
- تلاشهای علامه طباطبایی و آیتالله میلانی برای حفظ جان امام خمینی 17:59
- نگارش مقاله دربارهی حکومت اسلامی توسط علامه طباطبایی، وقتی کسی فکرش را هم نمیکرد! 19:07
- رد آزادی لیبرالی و ادعای رئیس دولت دوم خرداد 28:10
- زیر سؤال بردن اساس تشیع توسط محمد خاتمی 31:28 - اگر کسی در مقابل ولی فقیه نق بزند، مشرک است 40:01
- نقد تند آیتالله فیاضی به کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی شریعتی 42:03
- معرفی منبع جهت شناخت سیاست علامه طباطبایی و همراهی ایشان با حرکت امام خمینی 43:48
🔸 ریشهی این نگاه تند و خشونتآمیز آقای فیاضی را شاید بتوان در نوع نگاه ایشان به فلسفه دانست. برای ایشان فلسفه جز یک ابزار برای دفاع از دین چیزی نیست و فلسفه وقتی ابزار باشد از هر چیز خطرناکتر است!
@JAZAVAAT
Eitaa
ایتا - مدرسه علمیه حقانی قم
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
جَذوات
استاد فياضي – تخصصي - فلسفه - الاشارات و تنبيهات
آقای فیاضی:
🔹 فلسفه را اگر کسی می خواند برای خود فلسفه، بهتر این است که نخواند، فلسفه وسیله ای است برای پاسداری از سنگر های عقیده...
🔸دروس اشارات دقیقه 12:59 ،
🔹 فلسفه را اگر کسی می خواند برای خود فلسفه، بهتر این است که نخواند، فلسفه وسیله ای است برای پاسداری از سنگر های عقیده...
🔸دروس اشارات دقیقه 12:59 ،
✔️انجمن علمی فلسفهٔ غرب دانشگاه اصفهان برگزار میکند:
🔘موضوع نشست: امکان و امتناع شکلگیری سوژه در غرب و اسلام؛ خوانش بلومنبرگی از تأملات دکارت و المنقذ غزالی
🔘 ارائهدهنده: زانیار ابراهیمی؛ مترجم و پژوهشگر فلسفه و اندیشهٔ سیاسی
🔘 زمان برگزاری: دوشنبه ۲۲ مرداد، ساعت ۱۷
🔘جلسه مجازی و با ظرفیت محدود است.
🔘 جهت ثبت نام به آیدی تلگرام @N_R202 پیام دهید.
✔️ @JAZAVAAT
🔘موضوع نشست: امکان و امتناع شکلگیری سوژه در غرب و اسلام؛ خوانش بلومنبرگی از تأملات دکارت و المنقذ غزالی
🔘 ارائهدهنده: زانیار ابراهیمی؛ مترجم و پژوهشگر فلسفه و اندیشهٔ سیاسی
🔘 زمان برگزاری: دوشنبه ۲۲ مرداد، ساعت ۱۷
🔘جلسه مجازی و با ظرفیت محدود است.
🔘 جهت ثبت نام به آیدی تلگرام @N_R202 پیام دهید.
✔️ @JAZAVAAT
Forwarded from سید مسعود حسینی (سید مسعود حسینی)
آرش اباذری، که مشتاق بود در کشور خودش به پژوهش در فلسفهی آلمانی ادامه دهد، در نهایت عضو هئیت علمی دانشگاه Emory شد. ما ماندیم و افسوسِ از کف رفتنِ یک پژوهشگرِ جدی و دغدغهمند. ما ماندیم و غفاریها و خاتمیها و گلشنیها و خیل سُفلهها و طفیلیهایی که سرازیر شدهاند به دانشگاهها.
🔺 دیروز این مطلب را توئیت کردم که سال گذشته در بخش ترجمه دکتر شکری السعدی برای ترجمهی کتاب "Expression and Meaning" جان سرل برندهی جایزهی شیخ زائد شد.
ارزش جایزه 7,750,000درهم امارات، تقریبا حدود ۱ میلیارد و ۲۴۰ میلیون تومان است.
یادم افتاد که سال گذشته یکی از اساتیدی را که مترجم آثار سرل بود، اخراج کردند.
ارزش جایزه 7,750,000درهم امارات، تقریبا حدود ۱ میلیارد و ۲۴۰ میلیون تومان است.
یادم افتاد که سال گذشته یکی از اساتیدی را که مترجم آثار سرل بود، اخراج کردند.
Forwarded from انجمن علمی فلسفهٔ دانشگاه اصفهان
با کمال تأسف مطلع شدیم که خانم فاطمه مؤمنی، دانشجوی کارشناسی ارشد و عضو انجمن علمی فلسفهٔ غرب، دار فانی را وداع گفتهاند. درگذشت ایشان را به دوستان و خانوادهٔ محترمشان تسلیت میگوییم و آرزوی رحمت و مغفرت برای آن مرحومه و صبر و شکیبایی برای بازماندگان داریم.
مجالس ختمی روز جمعه ۶/۱۶ از ساعت ۹ تا ۱۱ صبح و ۴ تا ۶ بعد از ظهر در مسجد جامع فروشان واقع در خمینیشهر، دوشنبه بازار برگزار میگردد.
مجالس ختمی روز جمعه ۶/۱۶ از ساعت ۹ تا ۱۱ صبح و ۴ تا ۶ بعد از ظهر در مسجد جامع فروشان واقع در خمینیشهر، دوشنبه بازار برگزار میگردد.
جَذوات
فلسفة العصر الوسيط.pdf
🔺آقای alain de libera از مهمترین پژوهشگران قرون وسطی در فرانسه است. تا جایی که میدانم اولین ترجمه مدرن از شرح کبیر ابنرشد بر دربارهی نفس ارسطو را او انجام دادهاست و کتابی مستقل هم در مورد ابنرشد و ابنرشد گرایی نوشتهاست. آثار او در زمینه قرون وسطی بسیار درخور توجه است اما متاسفانه چندان به انگلیسی ترجمه نشدهاست. ترجمهی عربی این اثرش برای ما هم قابل استفاده است، امیدوارم آثارش به فارسی ترجمه شوند.
Forwarded from |بررسیهای کلامی|
محور و اساس فلسفه فارابی: نظریه صدور، عقل فعال
... با از بین رفتن این دو محور کلیت فلسفه فارابی از بین خواهد رفت
#قوامصفری | #تاریخ_فلسفه_اسلامی
@kalam_shia
... با از بین رفتن این دو محور کلیت فلسفه فارابی از بین خواهد رفت
#قوامصفری | #تاریخ_فلسفه_اسلامی
@kalam_shia
جَذوات
محور و اساس فلسفه فارابی: نظریه صدور، عقل فعال ... با از بین رفتن این دو محور کلیت فلسفه فارابی از بین خواهد رفت #قوامصفری | #تاریخ_فلسفه_اسلامی @kalam_shia
🔺جدلی بیهوده
من همیشه کمابیش در نقد فلسفهی اسلامی، مخصوصا جریانهای معاصر مطالبی نوشتهام، اما از خواندن برخی نقدهای دوستان تعجب کردم. نمیدانم انگیزه از این جدلها و فایدهی آنها چیست. استناد به صحبتهای امثال دکتر قوام صفری، دکتر داوری، دکتر حکمت و ... جدلی بیفایده و خالی از اغراض عقلانی است، چرا که اولا این افراد هیچ اثر درخور پژوهشیای در اثبات نقدهایشان بر فلسفه اسلامی ننوشتهاند. هرکسی اندکی مطالعه در تاریخ فلسفه اسلامی داشته باشد، به راحتی متوجه میشود که کتاب آقای داوری اردکانی فاقد ارزش پژوهشی است. کتابی برگرفته از مشهورات ژیلسون، کربن و جابری است و تا حدی گرد اشتراوسی دارد. کافیست شما فصل مربوط به ابنرشد را بخوانید تا ببینید ایشان حتی اندک آشنایی هم با آثار ابنرشد و تاثیر آن در عالم اسلام ندارد.
آقای حکمت هم که سالهاست پشت آه واویلای مستشرقین پنهان شدهاند. کافیست شما کتاب "فارابی فیلسوف غریب" ایشان را بخوانید یک روضه تمام عیار! این روضه خوانی با افت و خیز همچنان در کلام ایشان ادامه دارد. هنوز هم پرسش من روی کانال ایشان وجود دارد که سالها پیش وقتی کتابشان، "متافیزیک ابنسینا" را میخواندم پرسیدم، ابنرشد هم صریحا غایت دین و فلسفه را یکی میداند، اما چرای ماجرای ایمان پیشافلسفی و ... - که ایشان در تحلیل فلسفهی بوعلی صرفا در استناد به یک عبارت که غایت فلسفه شناخت خداست، مطرح میکنند- وجود ندارد؟ اما این سوال همچنان بی پاسخ است! چون اتفاقا افق فهم این اساتید از ابنرشد صرفا جابری و کربن و رنان است.
آقای قوام هم علیرغم اینکه در معلمی فلسفه بسیار توانا هستند و شاگردانی تربیت میکنند که از نگاه تقلید گرایانه حاکم بر فلسفه اسلامی پرهیز کنند، اما ایشان هیچ وقت ادعاهای خود در نقد فلسفه اسلامی را مکتوب و پژوهشگرانه مطرح نکردند. صرفا رتوریکی دارند در تربیت دانشجو، هرچند که تاملات ایشان در نسبت فلسفه اسلامی و جریان نوافلاطونی جدی است و پیشتر از ایشان هم آقای یثربی- و بطور کلی مستشرقین- این موضع را اتخاذ کردهاند، اما هنوز در زبان فارسی هیچ پژوهش درخوری در این زمینه تالیف نشدهاست و البته که این وضعیت به کام حوزویان است!
بحث پیرامون آراء هریک از این عزیزان مفصل است، اینجا صرفا میخواهم این را بگویم که روش دوستان کانال "بررسیهای کلامی" جدلی خارج از اغراض عقلانی است، چون استناد به این افراد و اقوال و آثارشان یک بحث پژوهشی نیست که به کار پژوهشگران بدون تعصب بیاید. زیرا آثار و اقوال این افراد فاقد استانداردهای پژوهشی است و بیشتر خطابه است. و همچنین نه به کار جدل میآید چون آن طلبه حوزوی متعصب پیشاپیش فلسفه برایش خلاصه شده است در آراء علامه طباطبایی و شهید مطهری و سایر اساتید حوزوی. پیشاپیش برایش صحبتهای آقای قوام و ... فاقد ارزش است. من به دوستان پیشنهاد میکنم به جای این بحثهای بیهوده و جنگ با دشمن فرضی کارهای اساسی انجام دهند. چنانکه مینماید دوستان اهل فضل و اهل دانش هستند، پس بجای وقت گذاشتن روی دروس آقای قوام و کتب آقای حکمت و ... به پژوهش در آثار اصلی خود فیلسوفان مسلمان بپردازند. هنوز یک تصحیح انتقادی و یک ترجمه مناسب و قابل اعتماد از اثولوجیا وجود ندارد، در حالی که این کتاب کلید حل بسیاری از مباحث است. هنوز فلسفهی میرداماد و تاثیر او بر حکمت متعالیه در سایهی ابهام است. هنوز بسیاری از آثار ابنرشد، ابن باجه، ابن طفیل، ابن جبیرول، ابن میمون و ... نزد طلبهها و دانشجوها و حتی برخی اساتید ما ناشناختهاند. هنوز نقش ابوالبرکات بغدادی در شکلدهی جریانهای پساسینوی ناشناخته است. هنوز پژوهشهای بسیار زیادی در مورد جریانهای یونانی رسیده به عالم اسلام در زبانهای دیگر وجود دارد که شایسته ترجمهاست. هنوز ...
به نظرم اگر کسی دغدغه کار علمی دارد به جای وقت گذاشتن برای آثار داوری و ... باید به مطالب مهمتری بپردازد.
من همیشه کمابیش در نقد فلسفهی اسلامی، مخصوصا جریانهای معاصر مطالبی نوشتهام، اما از خواندن برخی نقدهای دوستان تعجب کردم. نمیدانم انگیزه از این جدلها و فایدهی آنها چیست. استناد به صحبتهای امثال دکتر قوام صفری، دکتر داوری، دکتر حکمت و ... جدلی بیفایده و خالی از اغراض عقلانی است، چرا که اولا این افراد هیچ اثر درخور پژوهشیای در اثبات نقدهایشان بر فلسفه اسلامی ننوشتهاند. هرکسی اندکی مطالعه در تاریخ فلسفه اسلامی داشته باشد، به راحتی متوجه میشود که کتاب آقای داوری اردکانی فاقد ارزش پژوهشی است. کتابی برگرفته از مشهورات ژیلسون، کربن و جابری است و تا حدی گرد اشتراوسی دارد. کافیست شما فصل مربوط به ابنرشد را بخوانید تا ببینید ایشان حتی اندک آشنایی هم با آثار ابنرشد و تاثیر آن در عالم اسلام ندارد.
آقای حکمت هم که سالهاست پشت آه واویلای مستشرقین پنهان شدهاند. کافیست شما کتاب "فارابی فیلسوف غریب" ایشان را بخوانید یک روضه تمام عیار! این روضه خوانی با افت و خیز همچنان در کلام ایشان ادامه دارد. هنوز هم پرسش من روی کانال ایشان وجود دارد که سالها پیش وقتی کتابشان، "متافیزیک ابنسینا" را میخواندم پرسیدم، ابنرشد هم صریحا غایت دین و فلسفه را یکی میداند، اما چرای ماجرای ایمان پیشافلسفی و ... - که ایشان در تحلیل فلسفهی بوعلی صرفا در استناد به یک عبارت که غایت فلسفه شناخت خداست، مطرح میکنند- وجود ندارد؟ اما این سوال همچنان بی پاسخ است! چون اتفاقا افق فهم این اساتید از ابنرشد صرفا جابری و کربن و رنان است.
آقای قوام هم علیرغم اینکه در معلمی فلسفه بسیار توانا هستند و شاگردانی تربیت میکنند که از نگاه تقلید گرایانه حاکم بر فلسفه اسلامی پرهیز کنند، اما ایشان هیچ وقت ادعاهای خود در نقد فلسفه اسلامی را مکتوب و پژوهشگرانه مطرح نکردند. صرفا رتوریکی دارند در تربیت دانشجو، هرچند که تاملات ایشان در نسبت فلسفه اسلامی و جریان نوافلاطونی جدی است و پیشتر از ایشان هم آقای یثربی- و بطور کلی مستشرقین- این موضع را اتخاذ کردهاند، اما هنوز در زبان فارسی هیچ پژوهش درخوری در این زمینه تالیف نشدهاست و البته که این وضعیت به کام حوزویان است!
بحث پیرامون آراء هریک از این عزیزان مفصل است، اینجا صرفا میخواهم این را بگویم که روش دوستان کانال "بررسیهای کلامی" جدلی خارج از اغراض عقلانی است، چون استناد به این افراد و اقوال و آثارشان یک بحث پژوهشی نیست که به کار پژوهشگران بدون تعصب بیاید. زیرا آثار و اقوال این افراد فاقد استانداردهای پژوهشی است و بیشتر خطابه است. و همچنین نه به کار جدل میآید چون آن طلبه حوزوی متعصب پیشاپیش فلسفه برایش خلاصه شده است در آراء علامه طباطبایی و شهید مطهری و سایر اساتید حوزوی. پیشاپیش برایش صحبتهای آقای قوام و ... فاقد ارزش است. من به دوستان پیشنهاد میکنم به جای این بحثهای بیهوده و جنگ با دشمن فرضی کارهای اساسی انجام دهند. چنانکه مینماید دوستان اهل فضل و اهل دانش هستند، پس بجای وقت گذاشتن روی دروس آقای قوام و کتب آقای حکمت و ... به پژوهش در آثار اصلی خود فیلسوفان مسلمان بپردازند. هنوز یک تصحیح انتقادی و یک ترجمه مناسب و قابل اعتماد از اثولوجیا وجود ندارد، در حالی که این کتاب کلید حل بسیاری از مباحث است. هنوز فلسفهی میرداماد و تاثیر او بر حکمت متعالیه در سایهی ابهام است. هنوز بسیاری از آثار ابنرشد، ابن باجه، ابن طفیل، ابن جبیرول، ابن میمون و ... نزد طلبهها و دانشجوها و حتی برخی اساتید ما ناشناختهاند. هنوز نقش ابوالبرکات بغدادی در شکلدهی جریانهای پساسینوی ناشناخته است. هنوز پژوهشهای بسیار زیادی در مورد جریانهای یونانی رسیده به عالم اسلام در زبانهای دیگر وجود دارد که شایسته ترجمهاست. هنوز ...
به نظرم اگر کسی دغدغه کار علمی دارد به جای وقت گذاشتن برای آثار داوری و ... باید به مطالب مهمتری بپردازد.
Forwarded from |بررسیهای کلامی|
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
جَذوات
متاسفانه دوباره جدلهای بیهوده تکرار شدهاست که گرچه تمایلی به پرداختن به آن ندارم، اما فهرستوار به آنها پاسخی میدهم تا اگر دوستان بدنبال حقیقت هستند اندکی متوجه مطلب شوند.
۱. مسئله امر شفاهی یا کتبی نیست، بسیاری از متون مهم فلسفی حتی در غرب مکتوب شدهی درسگفتارهای فلاسفه است، بلکه مسئله روش پژوهش است! بگذارید یک مثال ساده بگویم د.قوام همواره از تاثیر فلسفه نوافلاطونی در فلسفه اسلامی میگویند، اما تا جایی که من آثار ایشان را خواندهام و سرکلاس ایشان بودهام ایشان روشننکردند که پروکلوس و کتاب العلل (فی خیر المحض) چه تاثیری بر فلسفه اسلامی داشته؟ اصلا نسبت این کتاب با کتاب اصلی پروکلوس یعنی "اصول الهیات" چیست؟ آیا صرفا یک تلخیص است؟ یا در تلخیص و ترجمه تغییرات محتوایی ایجاد شده؟ این کتاب بر کدام فیلسوف مسلمان تاثیر داشته؟ در چه مبحثی تاثیر داشته؟ و سوالات بسیار دیگر. حال اگر دوستان مطلبی از د.قوام در این زمینه در دست دارند منتشر کنند تا ماهم بخوانیم و یادبگیریم. برای اینکه بهتر روشن شدن مطلب بد نیست دوستان به کارهای آقای د.ساکت مراجعه کنند تا متوجه شوند منظور ما از کار پژوهشی-چه شفاهی و چه کتبی چیست.
۲. پرسیدهاند انگیزهی من از نقد ف.اسلامی چیست؟ اینکه انگیزه من چیست بماند اما دستکم من سعی میکنم قواعد جدل را رعایت کنم، یعنی بر اساس مفروضات خصم بحث کنم. یعنی به دوستان بگویم اگر شما قائل هستید آقای فیاضی یک فیلسوف است، من نشان میدهم ایشان یک متکلم متعصب جزمگرای تکفیری است! نه اینکه با دکتر د.قوام بخواهم جدل کنم.
۳. در مورد ابنرشد و د.داوری سابقا روی کانال نوشته بودم و لینک مطلب را میگذارم تا دوستان ببینند، کتاب ایشان تا چه حد دور از پژوهش است.
(https://www.tgoop.com/JAZAVAAT/3218)
۴. حقیقتا جدلهای دوستان خستهکننده و ملالآور است!
نویسندهی گرامی! بنده نگفتم چون من سوالی پرسیدم و د.حکمت جواب نداد پس ... بلکه گفتم ایشان نظریهای در مورد کلیت ف.اسلامی دارند، آن هم با شاهد گرفتن عبارتی خاص، حال من یک مثال نقض از همان عبارت به ایشان نشان دادم، کما اینکه مثال نقضهای بسیار دیگری هم وجود دارد ولی ایشان نه این نقض را حل کردند و نه نظریه را تصحیح. حالا اگر شما علاقه دارید ذیل نظریهای درباب ف.اسلامی که قدرت توضیح دهندگی کلیت جریان تاریخی ف.اسلامی را ندارد، به نقد ف.ا بپردازید مختارید!
۵. بد نیست دوستان بدانند که کانال جذوات کانالی بود که فایلهای صوتی اساتید را منتشر میکرد و همین درسهای د.قوام را هم من منتشر کردم :)
۶. مابقی مطالب دوستان جدلهایست چندان ارزش پاسخگویی ندارد. صرفا فقط به برخی مطالب د.قوام از همین جلسهی آخر که گذاشتهاند میپردازم که شاید سرنخی برای پژوهش علاقهمندان باشد.
۷. خلق از عدم و کندی
بد نیست برای اینکه دوستان با روش کارپژوهشی آشنا شوند، به سخنرانی آقای عسگری در مورد کندی و نظریه خلق از عدم مراجعه کنند تا متوجه شوند روش پژوهش بجای خطابهی" در عالم فقط من و کندی قائل به خلق از عدم هستیم" ما را متوجه این میکند که کندی توامان قائل به نظریه صدور و خلق از عدم بوده است.
(https://www.tgoop.com/Philosophy_Society_98/1339)
۸. اتمام فلسفه کندی
درست است که جریان اصلی فلسفه اسلامی تداوم فارابی است، اما خلاف قول د.قوام کندی یگانه نیست، هم بر فیلسوفان یهودی جهان اسلامی و هم بر برخی فیلسوفان گم نام مسلمان تاثیرگذاشتهاست. آقای عسگری به این مطالب اشاره میکنند.
۹. اختلاف ارسطو و افلاطون
استناد به کتاب الجمع همراه با تاملاتی است. برخی پژوهشگران در انتساب این کتاب به فارابی تردید قائل شدند.
۱۰. اثولوجیا و کندی
در اظهار نظر عجیب و شگفت انگیزی د.قوام میگوید اثولوجیا به دست کندی نیفتاد! این حالیست که مقدمهای کوتاه کندی بر اثولوجیا نوشته است!
۱۱. ابن سینا و اثولوجیا
در این قول مباحثات که ابنسینا انتساب اثولوجیا به ارسطو را رد کردهاست، اختلاف است. ثانیا اگر هم درست باشد، ابنسینا تنها فیلسوفی نیست که اثولوجیا را منتسب به ارسطو نمیداند، سهروردی آن را منتسب به افلاطون میداند و ابنرشد هم هیچجا از اثولوجیا به عنوان اثری از ارسطو اشاره نمیکند، در حالیکه او اکثر آثار ارسطو را شرح کردهاست و ثالثا اینکه گرچه در نویسنده الجمع اختلاف است و اما در آن رساله به اختلاف اثولوجیا و متافیزیک صریحا اشارهشدهاست و دیگر فیلسوفان مسلمان الجمع را خوانده بودند، حتی میرداماد این فقره را صریحا نقل میکند.
۱۲. الواحد
خود د.قوام در دروس دیگرشان تبیین دیگری از منشاء قاعده الواحد دارند و به جای فلوطین آن را به طبیعیات ارسطو برمیگردانند، یعنی سنخیتی که ارسطو در فاعل طبیعی در نظر میگیرد مبنای سنخیت در هر علتی میشود و در خاطرم هست جایی هم ابنرشد اینگونه تفسیر میکند، البته مطلب ابنرشد را باید جستجو کنم.
۱. مسئله امر شفاهی یا کتبی نیست، بسیاری از متون مهم فلسفی حتی در غرب مکتوب شدهی درسگفتارهای فلاسفه است، بلکه مسئله روش پژوهش است! بگذارید یک مثال ساده بگویم د.قوام همواره از تاثیر فلسفه نوافلاطونی در فلسفه اسلامی میگویند، اما تا جایی که من آثار ایشان را خواندهام و سرکلاس ایشان بودهام ایشان روشننکردند که پروکلوس و کتاب العلل (فی خیر المحض) چه تاثیری بر فلسفه اسلامی داشته؟ اصلا نسبت این کتاب با کتاب اصلی پروکلوس یعنی "اصول الهیات" چیست؟ آیا صرفا یک تلخیص است؟ یا در تلخیص و ترجمه تغییرات محتوایی ایجاد شده؟ این کتاب بر کدام فیلسوف مسلمان تاثیر داشته؟ در چه مبحثی تاثیر داشته؟ و سوالات بسیار دیگر. حال اگر دوستان مطلبی از د.قوام در این زمینه در دست دارند منتشر کنند تا ماهم بخوانیم و یادبگیریم. برای اینکه بهتر روشن شدن مطلب بد نیست دوستان به کارهای آقای د.ساکت مراجعه کنند تا متوجه شوند منظور ما از کار پژوهشی-چه شفاهی و چه کتبی چیست.
۲. پرسیدهاند انگیزهی من از نقد ف.اسلامی چیست؟ اینکه انگیزه من چیست بماند اما دستکم من سعی میکنم قواعد جدل را رعایت کنم، یعنی بر اساس مفروضات خصم بحث کنم. یعنی به دوستان بگویم اگر شما قائل هستید آقای فیاضی یک فیلسوف است، من نشان میدهم ایشان یک متکلم متعصب جزمگرای تکفیری است! نه اینکه با دکتر د.قوام بخواهم جدل کنم.
۳. در مورد ابنرشد و د.داوری سابقا روی کانال نوشته بودم و لینک مطلب را میگذارم تا دوستان ببینند، کتاب ایشان تا چه حد دور از پژوهش است.
(https://www.tgoop.com/JAZAVAAT/3218)
۴. حقیقتا جدلهای دوستان خستهکننده و ملالآور است!
نویسندهی گرامی! بنده نگفتم چون من سوالی پرسیدم و د.حکمت جواب نداد پس ... بلکه گفتم ایشان نظریهای در مورد کلیت ف.اسلامی دارند، آن هم با شاهد گرفتن عبارتی خاص، حال من یک مثال نقض از همان عبارت به ایشان نشان دادم، کما اینکه مثال نقضهای بسیار دیگری هم وجود دارد ولی ایشان نه این نقض را حل کردند و نه نظریه را تصحیح. حالا اگر شما علاقه دارید ذیل نظریهای درباب ف.اسلامی که قدرت توضیح دهندگی کلیت جریان تاریخی ف.اسلامی را ندارد، به نقد ف.ا بپردازید مختارید!
۵. بد نیست دوستان بدانند که کانال جذوات کانالی بود که فایلهای صوتی اساتید را منتشر میکرد و همین درسهای د.قوام را هم من منتشر کردم :)
۶. مابقی مطالب دوستان جدلهایست چندان ارزش پاسخگویی ندارد. صرفا فقط به برخی مطالب د.قوام از همین جلسهی آخر که گذاشتهاند میپردازم که شاید سرنخی برای پژوهش علاقهمندان باشد.
۷. خلق از عدم و کندی
بد نیست برای اینکه دوستان با روش کارپژوهشی آشنا شوند، به سخنرانی آقای عسگری در مورد کندی و نظریه خلق از عدم مراجعه کنند تا متوجه شوند روش پژوهش بجای خطابهی" در عالم فقط من و کندی قائل به خلق از عدم هستیم" ما را متوجه این میکند که کندی توامان قائل به نظریه صدور و خلق از عدم بوده است.
(https://www.tgoop.com/Philosophy_Society_98/1339)
۸. اتمام فلسفه کندی
درست است که جریان اصلی فلسفه اسلامی تداوم فارابی است، اما خلاف قول د.قوام کندی یگانه نیست، هم بر فیلسوفان یهودی جهان اسلامی و هم بر برخی فیلسوفان گم نام مسلمان تاثیرگذاشتهاست. آقای عسگری به این مطالب اشاره میکنند.
۹. اختلاف ارسطو و افلاطون
استناد به کتاب الجمع همراه با تاملاتی است. برخی پژوهشگران در انتساب این کتاب به فارابی تردید قائل شدند.
۱۰. اثولوجیا و کندی
در اظهار نظر عجیب و شگفت انگیزی د.قوام میگوید اثولوجیا به دست کندی نیفتاد! این حالیست که مقدمهای کوتاه کندی بر اثولوجیا نوشته است!
۱۱. ابن سینا و اثولوجیا
در این قول مباحثات که ابنسینا انتساب اثولوجیا به ارسطو را رد کردهاست، اختلاف است. ثانیا اگر هم درست باشد، ابنسینا تنها فیلسوفی نیست که اثولوجیا را منتسب به ارسطو نمیداند، سهروردی آن را منتسب به افلاطون میداند و ابنرشد هم هیچجا از اثولوجیا به عنوان اثری از ارسطو اشاره نمیکند، در حالیکه او اکثر آثار ارسطو را شرح کردهاست و ثالثا اینکه گرچه در نویسنده الجمع اختلاف است و اما در آن رساله به اختلاف اثولوجیا و متافیزیک صریحا اشارهشدهاست و دیگر فیلسوفان مسلمان الجمع را خوانده بودند، حتی میرداماد این فقره را صریحا نقل میکند.
۱۲. الواحد
خود د.قوام در دروس دیگرشان تبیین دیگری از منشاء قاعده الواحد دارند و به جای فلوطین آن را به طبیعیات ارسطو برمیگردانند، یعنی سنخیتی که ارسطو در فاعل طبیعی در نظر میگیرد مبنای سنخیت در هر علتی میشود و در خاطرم هست جایی هم ابنرشد اینگونه تفسیر میکند، البته مطلب ابنرشد را باید جستجو کنم.
Telegram
جَذوات
🔹 از طرف دیگر نباید ابن رشد را شبیه یک متفکر مدرن تصور کرد، شاید ابن رشد در «الضروری فی السیاسة» در مورد حقوق زنان صحبت می کند اما باید ساختار کل کتاب را در نظر گرفت که به دنبال سخنان افلاطون این مطلب را می گوید وگرنه اگر به آثار فقهی او نگاه کنیم در مسئله…
جَذوات
متاسفانه دوباره جدلهای بیهوده تکرار شدهاست که گرچه تمایلی به پرداختن به آن ندارم، اما فهرستوار به آنها پاسخی میدهم تا اگر دوستان بدنبال حقیقت هستند اندکی متوجه مطلب شوند. ۱. مسئله امر شفاهی یا کتبی نیست، بسیاری از متون مهم فلسفی حتی در غرب مکتوب شدهی…
در ادامهی گفتگو مطالبی را مجددا ادمین کانال "بررسیهای کلامی" گفتهاند که حقیقتا هم فاقد ارزش است و هم یا نشان از دانش اندک ایشان از ادبیات پژوهشی مربوط به این مباحث و یا اطلاع ایشان اما غلبهی روحیه جدلی و کلمه پراکنی است. به هرحال صحبت با افرادی که تمایز این دوسخن که
- در جدل با حوزویان استناد به د.قوام بی فایده است.
- برای دسترسی دانشجویان درسهای د.قوام را منتشر کردم.
را نمیفهمند و بین این دو تناقض میبینند، بیهوده است.
اما در ادامه فقط به یک نکته اشاره میکنم که اگر نویسنده اندکی با بحث آشنا بود یا دستکم صداقت در گفتگو داشت، متوجه این نکته بود که این سخن که ابنسینا متوجه عدم انتساب اثولوجیا شده بوده، سخنی است که پاول کراوس از تحلیل جملهای در مباحثات میگوید. اگر نویسنده بجای شیفتگی عجیبشان به نشان تناقضهای خیالی در کلام دیگران حداقل مدخل اثولوجیای دکتر شرف در دایره المعارف را میخواندند متوجه میشدند که گرچه کراوس از جمله چنینی منظوری استنباط میکند اما زیمرمان استنباط کراوس را رد میکند یا حتی اگر به مصنفات ابنسینا تالیف د.مهدوی (ص ۴۵) مراجعه کردهبودند، میدانستند که د.مهدوی در مقابل عبدالرحمن بدوی که سخن کراوس را رد میکند، اجمالا آن را میپذیرد. پس بهتر است بجای عجله در پرسیدن سوالهای پرت که اختلاف در نسخه است یا ... و ذوق زدگی ازین که اشکالی به حرف مقابل واردکردیم، کمی با ادبیات پژوهشی بحث آشنا شوید یا اگر آشنا هستید صداقت در گفتگو داشته باشید.
پایان.
- در جدل با حوزویان استناد به د.قوام بی فایده است.
- برای دسترسی دانشجویان درسهای د.قوام را منتشر کردم.
را نمیفهمند و بین این دو تناقض میبینند، بیهوده است.
اما در ادامه فقط به یک نکته اشاره میکنم که اگر نویسنده اندکی با بحث آشنا بود یا دستکم صداقت در گفتگو داشت، متوجه این نکته بود که این سخن که ابنسینا متوجه عدم انتساب اثولوجیا شده بوده، سخنی است که پاول کراوس از تحلیل جملهای در مباحثات میگوید. اگر نویسنده بجای شیفتگی عجیبشان به نشان تناقضهای خیالی در کلام دیگران حداقل مدخل اثولوجیای دکتر شرف در دایره المعارف را میخواندند متوجه میشدند که گرچه کراوس از جمله چنینی منظوری استنباط میکند اما زیمرمان استنباط کراوس را رد میکند یا حتی اگر به مصنفات ابنسینا تالیف د.مهدوی (ص ۴۵) مراجعه کردهبودند، میدانستند که د.مهدوی در مقابل عبدالرحمن بدوی که سخن کراوس را رد میکند، اجمالا آن را میپذیرد. پس بهتر است بجای عجله در پرسیدن سوالهای پرت که اختلاف در نسخه است یا ... و ذوق زدگی ازین که اشکالی به حرف مقابل واردکردیم، کمی با ادبیات پژوهشی بحث آشنا شوید یا اگر آشنا هستید صداقت در گفتگو داشته باشید.
پایان.