(فراخوان سراسری گاهنامۀ جدال)
گاهنامۀ جدال به صاحب امتیازی انجمن علمی علومسیاسی دانشگاه شهید بهشتی، در جهت انتشار دومین شمارۀ خود از دانشجویان و علاقهمندان دعوت به عمل میآورد تا مطالب علمی خود را در مطابق محورهای ثبت شده در پوستر و همگام با آئیننامه نگارشی مندرج در کانال تلگرامی نشریه، حداکثر تا تاریخ ۳۱ شهریورماه ۱۴۰۱، به پست الکترونیک نشریه، ارسال نمایند:
[email protected] : 📥 آدرس
✅ مدیرمسئول: علی رحمتی
✅ سردبیر: سپهر خدابندهلو
✅@Jedal_pub
گاهنامۀ جدال به صاحب امتیازی انجمن علمی علومسیاسی دانشگاه شهید بهشتی، در جهت انتشار دومین شمارۀ خود از دانشجویان و علاقهمندان دعوت به عمل میآورد تا مطالب علمی خود را در مطابق محورهای ثبت شده در پوستر و همگام با آئیننامه نگارشی مندرج در کانال تلگرامی نشریه، حداکثر تا تاریخ ۳۱ شهریورماه ۱۴۰۱، به پست الکترونیک نشریه، ارسال نمایند:
[email protected] : 📥 آدرس
✅ مدیرمسئول: علی رحمتی
✅ سردبیر: سپهر خدابندهلو
✅@Jedal_pub
Forwarded from مجلهٔ ایرانخرد
دوفصلنامهٔ علمی - تخصصی «ایرانخرد» با هدف گسترش مطالعات و پژوهشهای تاریخی در حوزهٔ تاریخ ایران، فعالیت خود را آغاز نموده و در این راه تلاش بر این است که با بهرهگیری از ظرفیتها و تواناییهای دانشجویان تاریخ سراسر کشور و علاقهمندان به این حوزه، محفلی پرشور و صاحب اندیشه ایجاد نماید. در این راستا، تیم مجلهٔ «ایرانخرد» با تمام توان در تولید محتوای باکیفیت تاریخی در حوزهها و اعصار گوناگون تاریخ ایران، که مورد استقبال جامعهٔ دانشگاهی و غیردانشگاهی قرار بگیرد، خواهد کوشید و از تجربیات اساتید و صاحبنظران این رشته از دانشگاههای سراسر کشور در قالب هیئت تحریریهٔ خود و همچنین به عنوان همکاران نشریه، بهره خواهد برد.
تیم مجلهٔ «ایرانخرد» از آغاز کار، دست یاری تمامی علاقهمندان و متخصصان را برای بهبود و پیشرفت روزافزون نشریه در حوزههای مورد نیاز به گرمی میفشارد و با آغوش باز پذیرای نظرات، انتقادات و پیشنهادات تمامی دانشجویان، اساتید و همراهان گرانقدر مجله خواهد بود.
فراخوان دریافت مقالات به همراه شیوهنامهٔ نگارش در مجله، به زودی بر روی صفحات اجتماعی نشریه قرار خواهد گرفت.
با ما همراه باشید.
🆔 @IranKheradJ
تیم مجلهٔ «ایرانخرد» از آغاز کار، دست یاری تمامی علاقهمندان و متخصصان را برای بهبود و پیشرفت روزافزون نشریه در حوزههای مورد نیاز به گرمی میفشارد و با آغوش باز پذیرای نظرات، انتقادات و پیشنهادات تمامی دانشجویان، اساتید و همراهان گرانقدر مجله خواهد بود.
فراخوان دریافت مقالات به همراه شیوهنامهٔ نگارش در مجله، به زودی بر روی صفحات اجتماعی نشریه قرار خواهد گرفت.
با ما همراه باشید.
🆔 @IranKheradJ
#سال_اول #شماره_دوم 📝
اینجا مشاهده کنید.
گاهنامۀ علمی #جدال
#پاییز_۱۴۰۱
مدیر مسئول:
#علیرضا_رحمتی
سردبیر:
#سپهر_خدابندهلو
ویراستار:
#ارشیا_هفت_برادران
هیئت تحریریه:
#علیرضا_رحمتی #سپهر_خدابندهلو #ارشیا_هفت_برادران #محمد_حسین_جمالی_زواره
۱_ پساتجددگرایی در ایران و بازاندیشی جنسیتی در عصر پست مدرن
#مجید_سلطان_آبادی
۲_ رویایی که محقق نشد، اتفاقی که نیفتاد
#محمدرضا_محمدی
۳_ پیامدهای اقتصادی عضویت ایران در سازمان همکاریهای شانگهای در دوره ریاست جمهوری رئیسی
#فاطمه_دشت_رو #مهدیه_جلمبادانی
۴_ مروری بر اندیشه سیاسی و اجتماعی سید اشرف الدین گیلانی
#آرمیتا_پری_پور
۵_ فمینیسم و سینمای ایران
#الهه_داوری_پور
۶_ مروری بر هفتمین نشست شورای همکاریهای سطح عالی ایران و ترکیه
#امیرحسین_تیموری
✅@Jedal_pub
اینجا مشاهده کنید.
گاهنامۀ علمی #جدال
#پاییز_۱۴۰۱
مدیر مسئول:
#علیرضا_رحمتی
سردبیر:
#سپهر_خدابندهلو
ویراستار:
#ارشیا_هفت_برادران
هیئت تحریریه:
#علیرضا_رحمتی #سپهر_خدابندهلو #ارشیا_هفت_برادران #محمد_حسین_جمالی_زواره
۱_ پساتجددگرایی در ایران و بازاندیشی جنسیتی در عصر پست مدرن
#مجید_سلطان_آبادی
۲_ رویایی که محقق نشد، اتفاقی که نیفتاد
#محمدرضا_محمدی
۳_ پیامدهای اقتصادی عضویت ایران در سازمان همکاریهای شانگهای در دوره ریاست جمهوری رئیسی
#فاطمه_دشت_رو #مهدیه_جلمبادانی
۴_ مروری بر اندیشه سیاسی و اجتماعی سید اشرف الدین گیلانی
#آرمیتا_پری_پور
۵_ فمینیسم و سینمای ایران
#الهه_داوری_پور
۶_ مروری بر هفتمین نشست شورای همکاریهای سطح عالی ایران و ترکیه
#امیرحسین_تیموری
✅@Jedal_pub
فراخوان جذب هیئت تحریریۀ گاهنامۀ علمی دانشجویی جدال
ویژۀ دانشجویان رشتههای علوم سیاسی، اقتصاد و جامعهشناسی
با سلام و احترام
نشریۀ علمی_دانشجویی «جدال» به آگاهی میرساند که در جهت پیشبرد اهداف علمی و آکادمیک و عضویت در هیئت تحریریه، از علاقهمندان به مسائل تخصصی دعوت به عمل میآید تا در صورت تمایل به همکاریهای مربوطه، به مدیرمسئول نشریه (آقای علی رحمتی) مراجعه نموده و رزومه خود (مقاله منتشر شده، تسلط به فنون مصاحبه، ویراستاری و نویسندگی) را ارسال نمایند.
تعداد پذیرش: ۳ نفر.
✅@Jedal_pub
ویژۀ دانشجویان رشتههای علوم سیاسی، اقتصاد و جامعهشناسی
با سلام و احترام
نشریۀ علمی_دانشجویی «جدال» به آگاهی میرساند که در جهت پیشبرد اهداف علمی و آکادمیک و عضویت در هیئت تحریریه، از علاقهمندان به مسائل تخصصی دعوت به عمل میآید تا در صورت تمایل به همکاریهای مربوطه، به مدیرمسئول نشریه (آقای علی رحمتی) مراجعه نموده و رزومه خود (مقاله منتشر شده، تسلط به فنون مصاحبه، ویراستاری و نویسندگی) را ارسال نمایند.
تعداد پذیرش: ۳ نفر.
✅@Jedal_pub
Telegram
Ali Rahmati
You can contact @Rahmati_alir right away.
Forwarded from 📚✏️ندای سیاست
پوستر انتخابات.pdf
272.1 KB
🔴 معرفی اسامی کاندیدهای ائتلاف «جدال» در انتخابات انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی:
آرمیتا پریپور
مجید سلطانآبادی
سپهر خدابندهلو
علیرضا رحمتی
محمدپارسا مرادی
ارشیا هفتبرادران
فاطمه دشترو
✅ در انتخابات روز دوشنبه ۱۴۰۱/۰۸/۰۹ با مراجعه به سامانۀ فرهنگ بهشتی به نشانی comments.sbu.ac.ir قسمت مسابقات فرهنگی، انتخاب انجمن علمی مربوطه، که به صورت مجازی از ساعت ۸ صبح لغایت ۱۸ برگزار خواهد شد، شرکت نمایند.
نکات مهم:
۱. برای اینکه رأی شما به عنوان رأی صحیح ثبت شود، باید قبل از شرکت در انتخابات در سامانه comments.sbu.ac.ir ثبت نام کرده باشید و در هنگام انتخابات با شمارۀ دانشجویی و کد ملّی خود وارد سامانه شوید.
۲. با توجه به اینکه فقط یکبار حق رای در سیستم برای شما لحاظ شده است، پس هنگام ثبت رأی دقت کنید فرم انجمن علمی رشتۀ خود را انتخاب کرده باشید.
⭕️ انجام تبلیغات از تاریخ ۱۴۰۱/۰۸/۰۴ لغایت ۱۲ شب ۱۴۰۱/۰۸/۰۸ مجاز میباشد.
@Nedaye_siyasat
آرمیتا پریپور
مجید سلطانآبادی
سپهر خدابندهلو
علیرضا رحمتی
محمدپارسا مرادی
ارشیا هفتبرادران
فاطمه دشترو
✅ در انتخابات روز دوشنبه ۱۴۰۱/۰۸/۰۹ با مراجعه به سامانۀ فرهنگ بهشتی به نشانی comments.sbu.ac.ir قسمت مسابقات فرهنگی، انتخاب انجمن علمی مربوطه، که به صورت مجازی از ساعت ۸ صبح لغایت ۱۸ برگزار خواهد شد، شرکت نمایند.
نکات مهم:
۱. برای اینکه رأی شما به عنوان رأی صحیح ثبت شود، باید قبل از شرکت در انتخابات در سامانه comments.sbu.ac.ir ثبت نام کرده باشید و در هنگام انتخابات با شمارۀ دانشجویی و کد ملّی خود وارد سامانه شوید.
۲. با توجه به اینکه فقط یکبار حق رای در سیستم برای شما لحاظ شده است، پس هنگام ثبت رأی دقت کنید فرم انجمن علمی رشتۀ خود را انتخاب کرده باشید.
⭕️ انجام تبلیغات از تاریخ ۱۴۰۱/۰۸/۰۴ لغایت ۱۲ شب ۱۴۰۱/۰۸/۰۸ مجاز میباشد.
@Nedaye_siyasat
نشریۀ جدال
#سال_اول #شماره_دوم 📝 اینجا مشاهده کنید. گاهنامۀ علمی #جدال #پاییز_۱۴۰۱ مدیر مسئول: #علیرضا_رحمتی سردبیر: #سپهر_خدابندهلو ویراستار: #ارشیا_هفت_برادران هیئت تحریریه: #علیرضا_رحمتی #سپهر_خدابندهلو #ارشیا_هفت_برادران #محمد_حسین_جمالی_زواره ۱_ پساتجددگرایی…
«ایدئولوژی، آگاهی دروغین است. با مطالعه، به آگاهی راستین خواهید رسید. حرکت بدون آگاهی راستین، مختل خواهد شد.»
نام دانشجو با متن و نشریه پیوند خورده است. در شمارۀ قبل به سقوط نشریات اشاره کردیم. اگر گفتند دانشجو مرده است، میشود گفت که نشریات سقوط کردهاند. باید سطح مطالعه را بالا برد تا با قدرت بگوییم: زنده باد دانشجو! ما برای تشکیل و نگهداری نشریۀ جدال، از تمام توان مالی و فنی خود، بدون هیچگونه سود مالی و چشمداشتی، مایه گذاشتیم و هنوز این بذر به تمامی جوانه نشده است که تبرهای جهل به آن چشم دوختهاند. برای درک بهتر سرانۀ مطالعه در کشور، نیازی به مراجعه به اینترنت نیست. چند مشاهدۀ میدانی ساده از محیطهای آکادمیک که از آنها انتظاری هست، برای ما کافیست. سطح شهر که جای بحث هم ندارد. ما در این نشریه نه متن زرد میخواهیم، نه قالب سفت و سخت، بلکه تنها میخواهیم هرکس برای هر متنی که مینویسد، کتاب یا کتابهایی مطالعه کرده باشد. شاید این هم تشویقی لازم دارد که حتما مالی نخواهد بود. نشریۀ جدال، از طراحی لوگو تا به اینجا، بدون هیچگونه هزینۀ مادی برپا شده است و نتیجۀ همبستگی دانشجویی میباشد، کیفیت آن هم، در همین سطح است.
«نوشتن» یکی از بهترین راهها برای بیان و انتقال افکار، احساسها و اعتراضها به دنیای بیرون میباشد. "در اهمیت و ستایش نوشتن" خود از جمله موضوعهایی است که صدها صفحه را برای شرح، بسط و نقد میطلبد. ناگفته پیداست که آزادی از آگاهی حاصل میشود، آگاهی زاییده مطالعه است و مطالعه چیزی نیست جز نتیجه خواندنِ نوشتن. رسالت نویسنده حفظ اعتدال در جدالِ میان افراط و تفریط است؛ نه آنچنان بنویسد که از حرارت زیاد آرامش و امنیت را مختل کند و نه آنقدر سکوت پیشه کند که در فضای سرد و تاریک، روح نوشتن را از بین ببرد.
جای خرسندی است که امروزه در نشریههای علمی، پژوهشی و تخصصی شاهد استقبال پرشور علاقهمندان و حمایت روزافزون جامعه علمی کشور از این امر و گسترش تقاضا برای مهارتهای نویسندگی (که خود مبین اهمیت بسزای نوشتن است) هستیم. پیرو انتشار نخستین شماره از گاهنامه جدال باید گفت نظر بر اینکه در جامعه ایران، مسائل مهم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، پیوند تنگاتنگی با یکدیگر داشته و نه تنها در دورهمیهای غیرتخصصی، بلکه در مباحثهها و محفلهای علمی و آکادمیک نیز احتمال لغزش از هر موضوع به موضوع دیگر بسیار است که بیشک یکی از دلیلهای آن را میتوان در اهمیت کافی قائل نشدن برای علوم انسانی به گونهای عام و علوم سیاسی به طور خاص دانست. در نتیجه لازم دانستیم تا در این شماره با مدد از دانشجویانِ پرتلاش، یک طبقهبندی مختصر و مفید در باب مسئلههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به مخاطبان ارائه دهیم.
✅@Jedal_pub
نام دانشجو با متن و نشریه پیوند خورده است. در شمارۀ قبل به سقوط نشریات اشاره کردیم. اگر گفتند دانشجو مرده است، میشود گفت که نشریات سقوط کردهاند. باید سطح مطالعه را بالا برد تا با قدرت بگوییم: زنده باد دانشجو! ما برای تشکیل و نگهداری نشریۀ جدال، از تمام توان مالی و فنی خود، بدون هیچگونه سود مالی و چشمداشتی، مایه گذاشتیم و هنوز این بذر به تمامی جوانه نشده است که تبرهای جهل به آن چشم دوختهاند. برای درک بهتر سرانۀ مطالعه در کشور، نیازی به مراجعه به اینترنت نیست. چند مشاهدۀ میدانی ساده از محیطهای آکادمیک که از آنها انتظاری هست، برای ما کافیست. سطح شهر که جای بحث هم ندارد. ما در این نشریه نه متن زرد میخواهیم، نه قالب سفت و سخت، بلکه تنها میخواهیم هرکس برای هر متنی که مینویسد، کتاب یا کتابهایی مطالعه کرده باشد. شاید این هم تشویقی لازم دارد که حتما مالی نخواهد بود. نشریۀ جدال، از طراحی لوگو تا به اینجا، بدون هیچگونه هزینۀ مادی برپا شده است و نتیجۀ همبستگی دانشجویی میباشد، کیفیت آن هم، در همین سطح است.
«نوشتن» یکی از بهترین راهها برای بیان و انتقال افکار، احساسها و اعتراضها به دنیای بیرون میباشد. "در اهمیت و ستایش نوشتن" خود از جمله موضوعهایی است که صدها صفحه را برای شرح، بسط و نقد میطلبد. ناگفته پیداست که آزادی از آگاهی حاصل میشود، آگاهی زاییده مطالعه است و مطالعه چیزی نیست جز نتیجه خواندنِ نوشتن. رسالت نویسنده حفظ اعتدال در جدالِ میان افراط و تفریط است؛ نه آنچنان بنویسد که از حرارت زیاد آرامش و امنیت را مختل کند و نه آنقدر سکوت پیشه کند که در فضای سرد و تاریک، روح نوشتن را از بین ببرد.
جای خرسندی است که امروزه در نشریههای علمی، پژوهشی و تخصصی شاهد استقبال پرشور علاقهمندان و حمایت روزافزون جامعه علمی کشور از این امر و گسترش تقاضا برای مهارتهای نویسندگی (که خود مبین اهمیت بسزای نوشتن است) هستیم. پیرو انتشار نخستین شماره از گاهنامه جدال باید گفت نظر بر اینکه در جامعه ایران، مسائل مهم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، پیوند تنگاتنگی با یکدیگر داشته و نه تنها در دورهمیهای غیرتخصصی، بلکه در مباحثهها و محفلهای علمی و آکادمیک نیز احتمال لغزش از هر موضوع به موضوع دیگر بسیار است که بیشک یکی از دلیلهای آن را میتوان در اهمیت کافی قائل نشدن برای علوم انسانی به گونهای عام و علوم سیاسی به طور خاص دانست. در نتیجه لازم دانستیم تا در این شماره با مدد از دانشجویانِ پرتلاش، یک طبقهبندی مختصر و مفید در باب مسئلههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به مخاطبان ارائه دهیم.
✅@Jedal_pub
نشریۀ جدال
پوستر انتخابات.pdf
با درود و احترام خدمت همراهان گرامی گاهنامه «جدال»؛
خشنود هستیم تا به آگاهی شما برسانیم که ائتلاف «جدال» با بیشترین تعداد رای و به انتخاب دانشجویان علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی، وارد انجمن علمی شد. تیم جدال از ابتدا برنامه و هدفهای خود را اعلام کرده بود که با تمام توان به آن پایبند است و آن را انجام خواهد داد. در صورت محققنشدن برنامهها نیز، علت آن اعلام خواهد شد.
سپاس از مهر و همراهیتان.
عطار نیشابوری:
دور باش ای خواجه از اهل نفاق
در جهنم دان منافق را وثاق
سه علامت در منافق ظاهرست
زان سبب مقهور قهر قاهرست
وعدههای او همه باشد خلاف
قول او نبود بغیر از کذب ولاف
مؤمنان را کم رعایت میکند
هم امانت را خیانت میکند
نیست در وعده منافق را وفا
زان نباشد در رخش نور و صفا
تا نپنداری منافق را امین
نیست بادا تخمش از روی زمین
از منافق ای پسر پرهیز کن
تیغ را از بهر قتلش تیز کن
با منافق هر که همره میشود
منزل او در تک چَه میشود
✅@Jedal_pub
خشنود هستیم تا به آگاهی شما برسانیم که ائتلاف «جدال» با بیشترین تعداد رای و به انتخاب دانشجویان علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی، وارد انجمن علمی شد. تیم جدال از ابتدا برنامه و هدفهای خود را اعلام کرده بود که با تمام توان به آن پایبند است و آن را انجام خواهد داد. در صورت محققنشدن برنامهها نیز، علت آن اعلام خواهد شد.
سپاس از مهر و همراهیتان.
عطار نیشابوری:
دور باش ای خواجه از اهل نفاق
در جهنم دان منافق را وثاق
سه علامت در منافق ظاهرست
زان سبب مقهور قهر قاهرست
وعدههای او همه باشد خلاف
قول او نبود بغیر از کذب ولاف
مؤمنان را کم رعایت میکند
هم امانت را خیانت میکند
نیست در وعده منافق را وفا
زان نباشد در رخش نور و صفا
تا نپنداری منافق را امین
نیست بادا تخمش از روی زمین
از منافق ای پسر پرهیز کن
تیغ را از بهر قتلش تیز کن
با منافق هر که همره میشود
منزل او در تک چَه میشود
✅@Jedal_pub
(فراخوان سراسری گاهنامۀ جدال)
گاهنامۀ جدال به صاحب امتیازی انجمن علمی علومسیاسی دانشگاه شهید بهشتی، در جهت انتشار سومین شمارۀ خود از دانشجویان و علاقهمندان دعوت به عمل میآورد تا مطالب علمی خود را در مطابق محورهای ثبت شده در پوستر و همگام با آئیننامه نگارشی مندرج در کانال تلگرامی نشریه، حداکثر تا تاریخ ۳۰ آذرماه ۱۴۰۱، به پست الکترونیک نشریه، ارسال نمایند:
[email protected] : 📥 آدرس
✅ مدیرمسئول: علی رحمتی
✅ سردبیر: سپهر خدابندهلو
✅@Jedal_pub
گاهنامۀ جدال به صاحب امتیازی انجمن علمی علومسیاسی دانشگاه شهید بهشتی، در جهت انتشار سومین شمارۀ خود از دانشجویان و علاقهمندان دعوت به عمل میآورد تا مطالب علمی خود را در مطابق محورهای ثبت شده در پوستر و همگام با آئیننامه نگارشی مندرج در کانال تلگرامی نشریه، حداکثر تا تاریخ ۳۰ آذرماه ۱۴۰۱، به پست الکترونیک نشریه، ارسال نمایند:
[email protected] : 📥 آدرس
✅ مدیرمسئول: علی رحمتی
✅ سردبیر: سپهر خدابندهلو
✅@Jedal_pub
🔴 با درود و احترام، به آگاهی میرسانیم که نشریۀ جدال به صاحب امتیازی انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی تهران، به مناسبت روز پرافتخار دانشجو، پذیرای یادداشتهای دانشجویان گرامی در قالب توصیه به دانشجویان، بیان تجربههای دانشجویی و انتظارات از دانشگاه و رشتۀ علوم انسانی و سیاسی میباشد.
تعداد واژگان: ۴۰۰-۶۰۰ کلمه
نوشتۀ خود را به آیدی زیر ارسال کنید:
✅@jedal_virastar
✅@Jedal_pub
تعداد واژگان: ۴۰۰-۶۰۰ کلمه
نوشتۀ خود را به آیدی زیر ارسال کنید:
✅@jedal_virastar
✅@Jedal_pub
اگر دانشگاه محل تلاقی افکار و خواستههای نسل قدیم و جدید اندیشهورزان کشور برای رسیدن به اهداف و آرزوهای جامعه است، در عالم خیال دانشجوست که امکان تحول و چگونگی تغییر رقم میخورد. خیالی که برآمده از شرایط گذشته و اکنون است. پس دانشجو با فهم سنت موجود و تلاش برای حفظ آن و ایجاد خلاقیت و روزآمد ساختن سنت، بار این امانت را بر دوش میکشد. دانشجو تنها مسئول آینده شخصی خود نیست، بلکه نمایندۀ خواستههای نسل خود در پیوند با سنتها، ارزشها و دستاوردهای موجود جامعه است. با فهم پیوستگی این دو با یکدیگر است که چگونگی تغییرات آینده رقم میخورد. فردیت، استقلال، آزادی و حق انتخاب فردی هیچ یک نباید چشم دانشجو را به حقایق موجود و مسئولیت او در قبال آنچه از پس تلاشهای فکری و عملی دورانهای مختلف کشور به دست او رسیده ببندد. او محمل، شتاب بخش و در عین حال معمار و مدبر جدید سنتهای موجود است.
ارزشهای فرهنگی و اجتماعی ما همچون هنر و ادب و فرزانگی، پاسداشت علم و عالمان، بزرگ منشی، وطن دوستی، مردم داری، انصاف، جوانمردی، خویشتنداری و دیگر ملکات و منشهای موجود در هستیشناسی و معرفتشناسی ایرانیان، در مخیلۀ اجتماعی افراد جامعه حضور دارند و ما بخواهیم یا نخواهیم، آگاه باشیم یا نباشیم، با چشمانداز سنت به جهان مینگریم و در آن میاندیشیم. شادی و ناخوشی ما در ارتباط با سنت ما معنا میشود. هر پیشرفت و تحولی در زمینۀ همین سنت، امکانپذیر است. هر گشودگی و انفتاحی از دل همین سنت برمیخیزد، جوانه میزند و شکوفا میگردد. پس بر دانشجوست که به این امانت آگاه باشد، بدان ارج نهد و با بهترین صورت آن را تحویل آیندگان دهد.
روز دانشجو بر همۀ دانشجویان عزیزم مبارک
✅ دکتر نجمه کیخا (استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی)
ارزشهای فرهنگی و اجتماعی ما همچون هنر و ادب و فرزانگی، پاسداشت علم و عالمان، بزرگ منشی، وطن دوستی، مردم داری، انصاف، جوانمردی، خویشتنداری و دیگر ملکات و منشهای موجود در هستیشناسی و معرفتشناسی ایرانیان، در مخیلۀ اجتماعی افراد جامعه حضور دارند و ما بخواهیم یا نخواهیم، آگاه باشیم یا نباشیم، با چشمانداز سنت به جهان مینگریم و در آن میاندیشیم. شادی و ناخوشی ما در ارتباط با سنت ما معنا میشود. هر پیشرفت و تحولی در زمینۀ همین سنت، امکانپذیر است. هر گشودگی و انفتاحی از دل همین سنت برمیخیزد، جوانه میزند و شکوفا میگردد. پس بر دانشجوست که به این امانت آگاه باشد، بدان ارج نهد و با بهترین صورت آن را تحویل آیندگان دهد.
روز دانشجو بر همۀ دانشجویان عزیزم مبارک
✅ دکتر نجمه کیخا (استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی)
دانشجو به مثابه پدیدۀ اجتماعی حامل هویتی سه لایه است: علمی، اجتماعی و انسانی. وجه آشکار هویت دانشجو با رسالت علمیاش در پیوند است. همین رسالت علمیست که به ظهور هویت دانشجویی مدد میرساند. اما، این رسالت علمی، بدون پیوند با یک اجتماع خاص معنایی انضمامی نمییابد. علم همیشه در خدمت رشد جامعه است و رسالت علمی دانشجو بخشی از وظایف گستردهتر شهروندیست که هر شهروندی با توجه به جایگاه و توان خود میبایست برای میهن و کشورش انجام دهد. در نهایت، این دانشجو مستقل از پیوندش با معرفت علمی و اجتماع خاص، از هویتی انسانی برخوردار است که به او حقوقی ویژه میبخشد، که هر انسانی مستقل از هویت اقتضاییاش واجد آن بوده، غیرقابل سلب است؛ هدف این حقوق ذاتی، تأمین کرامت نوع بشر مستقل از رنگ، نژاد، زبان، طبقه و یا هر خصوصیت عارضی است که محصول مناسبات اجتماعی میباشد. کنش دانشجو در حوزۀ عمومی بیشتر ناظر بر کاربست معرفت و بینش علمی برای انجام وظایف شهروندی و دفاع از حقوق انسانی است. این دو لایۀ هویتی چنان با هویت علمی دانشجو ممزوج است که نمیتوان نقشهای علمی دانشجویان و اساتید را از دو لایۀ اجتماعی و انسانی آنها منفک نمود.
✅ دکتر مهدی کاظمی زمهریر (مدرس و پژوهشگر اندیشۀ سیاسی و استادیار سابق گروه علوم سیاسی دانشگاه مفید قم)
✅ دکتر مهدی کاظمی زمهریر (مدرس و پژوهشگر اندیشۀ سیاسی و استادیار سابق گروه علوم سیاسی دانشگاه مفید قم)
کارهای سخت و آسان
نکتههایی برای نو دانشجویان علوم سیاسی بر اساس تجربیات شخصی
✅ سید نوید کلهرودی، دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه تهران
هر دانشجویی در آغاز ورودش به دانشگاه آن هم در مقطع لیسانس با تصوری از دانشگاه و احتمالا هدفی به دانشگاه قدم میگذارد. دانشجویان در دو دهۀ اخیر معمولا به چند گروه تقسیم میشوند. دستۀ اوّل کسانی هستند که صرفاً به دانشگاه آمدهاند که آمده باشند. زمانی را بگذرانند و بروند. این رشته نشد، رشتهای دیگر، این دانشگاه نشد، دانشگاهی دیگر! تمام چهار سال دانشجوییشان نیز به رفت و آمدی میان کلاس، سلف و خوابگاه میگذرد. این دسته کوچکترین دغدغه، فکر، مسأله یا سوالی در ذهن ندارد، هیچ وقت کتاب و جزوه و حتی یک خودکار همراهش نیست و مهمترین چیزی که همراه داشتنش را هیچ وقت فراموش نمیکند، شارژر تلفن همراهش است و البته قرار تفریحی که با اکیپ دوستانشان دارند!
دستۀ دوّم دانشجویان کسانی هستند که به هر دلیلی نمیخواستند علوم سیاسی بخوانند، بلکه به دلیل نیاوردن رتبه مورد نیاز (مثلاً برای حقوق یا روانشناسی) به سراغ این رشته آمدهاند. در میان این دانشجویان، معدود افرادی پیدا میشوند که به این رشته علاقهمند شده و تحصیل در آن را به شکل جدّی ادامه میدهند و معمولاً باقی این افراد سرنوشتی شبیه دستۀ اوٌل دارند و اگر نه؛ معمولاً انصراف میدهند یا تغییر رشته داده و خلاصه علاقهای به تحصیل در رشته علوم سیاسی ندارند.
گروه آخر را معدود افرادی تشکیل میدهند که با علاقه و انتخابی مشخص به سراغ این رشته آمدهاند. معمولاً تصوری اوّلیه یا مجموعه مطالعاتی عمومی و پراکنده در مورد مسائل تاریخی و سیاسی ایران دارند و خلاصه ذهنشان درگیر سؤالات مشخصی بوده که با توجه به آن قصد تحصیل کردهاند. این دسته سوم ممکن است دو رفتار را در پیش بگیرد و متعاقب آن آینده را برای خودش رقم بزند. من اسم رفتار اوّل را گذاشتهام رفتاری شامل کارهای آسان و رفتار دوّم را رفتاری همراه با انجام کارهای سخت.
دستۀ اوّل پر از شور و انرژی و دغدغهاند. آنها مسئولیتپذیر، شجاع و بی باکاند و رویکردی مدنی به مسائل دارند. دلشان میخواهد ده کار را همزمان با هم انجام دهند، معمولاً در انجمنها و تشکلات دانشجویی فعالاند و هر کدام در دورۀ تحصیلشان افرادی جریانساز هستند. این دانشجویان بیشتر از تحصیل در رشتۀ علوم سیاسی جذب فعالیتهای سیاسی شده و به کارهایی از قبیل چاپ نشریات دانشجویی و مجموعه مسائل مرتبط با جنبش دانشجویی علاقهمند میشوند. معمولاً با دانشجویان سیاسی دیگر و مسئولان دانشگاه درگیرند و خلاصه پر سر و صدایند.
من معتقدم ضمن آنکه این رویه به خصوص در این سالها (که دانشگاه عملا بیمعنا شده و اکثر افرادی که در آن حضور دارند هر چه که باشند حداقل دانشجو به معنی واقعیاش نیستند) امری پسندیده و واجد ستایش و قابل درک است؛ اما عملاً در مجموع آیندهای ندارد و فرصتی طلایی را از یک دانشجوی جوان علوم سیاسی سلب میکند. در مقابل، یک دانشجوی علوم سیاسی واقعی بر روی یک پروژۀ فکری مشخص از ابتدای دوران تحصیلش متمرکز میشود، کتابهایی را لیست کرده و آنها را تا انتهای دورۀ چهار ساله تحصیلش میخواند، تلاش میکند تا مهمترین ایده و مسائل مرتبط با رشتهاش را در حد آشنایی اولیه بداند و مهارتهای رایانهای و زبان انگلیسیاش را به حد حرفهای برساند. این دانشجو عمل سیاسی خویش را بر پایۀ نظر بنا کرده و از جایی که در آن ایستاده و با اتکا به پشتوانهای علمی سخن میگوید.
در حقیقت خواندن کتابهای مهم این رشته و حضور در مجامع علمی و بحثهایی که از یک چارچوب نظری محکم برخوردار باشد، امری است سخت، و نیازمند زمان و استمرار در مطالعه و درگیری با متون و... و در مقابل نگارش یک یادداشت در یک نشریۀ دانشجویی که عمر و اعتبار چندانی ندارد، امریست آسان.
جور دیگری بگوییم: ایدههای یک دانشجو زمانی مهماند که حرفی با استدلال بزند، این استدلال نیاز به پشتوانهای علمی دارد و این پشتوانه از دل مدتها مطالعه و تعمق و خواندن کارهای پیش از ما فراهم میآید. اینکه ما هر روز در باب مسائل سیاسی و مشکلات کشور اظهار نظر کنیم حق ماست؛ اما یک دانشجو باید توجه داشته باشد که وظیفه او صرفا توصیف وضعیت یا اتخاذ موضع سیاسی در باب آن نیست، بلکه از یک دانشجو توقع میرود که بتواند قدمی رو به جلو در آن زمینه بردارد و تغییری محسوس ایجاد کند. مثلا اینکه من به عنوان دانشجو عملکرد شورای نگهبان یا فرایند انتخابات در ایران را نقد کنم، فینفسه مشکلی ندارد؛ اما وظیفۀ مهمتر من این است که مشکلات حقوقی و بنیانهای نظری سیستم حکمرانی کشورم را درک نمایم و سپس به قدر وسع برای حل مشکلات آن مطالعه کرده و نظری علمی دهم.
ادامه در متن دوم
#۱
نکتههایی برای نو دانشجویان علوم سیاسی بر اساس تجربیات شخصی
✅ سید نوید کلهرودی، دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه تهران
هر دانشجویی در آغاز ورودش به دانشگاه آن هم در مقطع لیسانس با تصوری از دانشگاه و احتمالا هدفی به دانشگاه قدم میگذارد. دانشجویان در دو دهۀ اخیر معمولا به چند گروه تقسیم میشوند. دستۀ اوّل کسانی هستند که صرفاً به دانشگاه آمدهاند که آمده باشند. زمانی را بگذرانند و بروند. این رشته نشد، رشتهای دیگر، این دانشگاه نشد، دانشگاهی دیگر! تمام چهار سال دانشجوییشان نیز به رفت و آمدی میان کلاس، سلف و خوابگاه میگذرد. این دسته کوچکترین دغدغه، فکر، مسأله یا سوالی در ذهن ندارد، هیچ وقت کتاب و جزوه و حتی یک خودکار همراهش نیست و مهمترین چیزی که همراه داشتنش را هیچ وقت فراموش نمیکند، شارژر تلفن همراهش است و البته قرار تفریحی که با اکیپ دوستانشان دارند!
دستۀ دوّم دانشجویان کسانی هستند که به هر دلیلی نمیخواستند علوم سیاسی بخوانند، بلکه به دلیل نیاوردن رتبه مورد نیاز (مثلاً برای حقوق یا روانشناسی) به سراغ این رشته آمدهاند. در میان این دانشجویان، معدود افرادی پیدا میشوند که به این رشته علاقهمند شده و تحصیل در آن را به شکل جدّی ادامه میدهند و معمولاً باقی این افراد سرنوشتی شبیه دستۀ اوٌل دارند و اگر نه؛ معمولاً انصراف میدهند یا تغییر رشته داده و خلاصه علاقهای به تحصیل در رشته علوم سیاسی ندارند.
گروه آخر را معدود افرادی تشکیل میدهند که با علاقه و انتخابی مشخص به سراغ این رشته آمدهاند. معمولاً تصوری اوّلیه یا مجموعه مطالعاتی عمومی و پراکنده در مورد مسائل تاریخی و سیاسی ایران دارند و خلاصه ذهنشان درگیر سؤالات مشخصی بوده که با توجه به آن قصد تحصیل کردهاند. این دسته سوم ممکن است دو رفتار را در پیش بگیرد و متعاقب آن آینده را برای خودش رقم بزند. من اسم رفتار اوّل را گذاشتهام رفتاری شامل کارهای آسان و رفتار دوّم را رفتاری همراه با انجام کارهای سخت.
دستۀ اوّل پر از شور و انرژی و دغدغهاند. آنها مسئولیتپذیر، شجاع و بی باکاند و رویکردی مدنی به مسائل دارند. دلشان میخواهد ده کار را همزمان با هم انجام دهند، معمولاً در انجمنها و تشکلات دانشجویی فعالاند و هر کدام در دورۀ تحصیلشان افرادی جریانساز هستند. این دانشجویان بیشتر از تحصیل در رشتۀ علوم سیاسی جذب فعالیتهای سیاسی شده و به کارهایی از قبیل چاپ نشریات دانشجویی و مجموعه مسائل مرتبط با جنبش دانشجویی علاقهمند میشوند. معمولاً با دانشجویان سیاسی دیگر و مسئولان دانشگاه درگیرند و خلاصه پر سر و صدایند.
من معتقدم ضمن آنکه این رویه به خصوص در این سالها (که دانشگاه عملا بیمعنا شده و اکثر افرادی که در آن حضور دارند هر چه که باشند حداقل دانشجو به معنی واقعیاش نیستند) امری پسندیده و واجد ستایش و قابل درک است؛ اما عملاً در مجموع آیندهای ندارد و فرصتی طلایی را از یک دانشجوی جوان علوم سیاسی سلب میکند. در مقابل، یک دانشجوی علوم سیاسی واقعی بر روی یک پروژۀ فکری مشخص از ابتدای دوران تحصیلش متمرکز میشود، کتابهایی را لیست کرده و آنها را تا انتهای دورۀ چهار ساله تحصیلش میخواند، تلاش میکند تا مهمترین ایده و مسائل مرتبط با رشتهاش را در حد آشنایی اولیه بداند و مهارتهای رایانهای و زبان انگلیسیاش را به حد حرفهای برساند. این دانشجو عمل سیاسی خویش را بر پایۀ نظر بنا کرده و از جایی که در آن ایستاده و با اتکا به پشتوانهای علمی سخن میگوید.
در حقیقت خواندن کتابهای مهم این رشته و حضور در مجامع علمی و بحثهایی که از یک چارچوب نظری محکم برخوردار باشد، امری است سخت، و نیازمند زمان و استمرار در مطالعه و درگیری با متون و... و در مقابل نگارش یک یادداشت در یک نشریۀ دانشجویی که عمر و اعتبار چندانی ندارد، امریست آسان.
جور دیگری بگوییم: ایدههای یک دانشجو زمانی مهماند که حرفی با استدلال بزند، این استدلال نیاز به پشتوانهای علمی دارد و این پشتوانه از دل مدتها مطالعه و تعمق و خواندن کارهای پیش از ما فراهم میآید. اینکه ما هر روز در باب مسائل سیاسی و مشکلات کشور اظهار نظر کنیم حق ماست؛ اما یک دانشجو باید توجه داشته باشد که وظیفه او صرفا توصیف وضعیت یا اتخاذ موضع سیاسی در باب آن نیست، بلکه از یک دانشجو توقع میرود که بتواند قدمی رو به جلو در آن زمینه بردارد و تغییری محسوس ایجاد کند. مثلا اینکه من به عنوان دانشجو عملکرد شورای نگهبان یا فرایند انتخابات در ایران را نقد کنم، فینفسه مشکلی ندارد؛ اما وظیفۀ مهمتر من این است که مشکلات حقوقی و بنیانهای نظری سیستم حکمرانی کشورم را درک نمایم و سپس به قدر وسع برای حل مشکلات آن مطالعه کرده و نظری علمی دهم.
ادامه در متن دوم
#۱
در واقع اگر به مجموعۀ فعالین دانشجویی قدیمی به خصوص از دهۀ هفتاد به این سو نگاه کنیم، به این نکته میرسیم که هیچ کدام آنها نهایتاً از یک فعال سیاسی یا یک روزنامهنگار مخالف حکومت بالاتر نرفتهاند و هنوز با وجود گذر سالها از تحصیلشان در همان فضای دانشجویی سیر میکنند.
اینکه من به عنوان یک دانشجو با ساخت پادکست، مجلۀ دانشجویی، مناظره و توئیت کردن و یا مجری برنامهها بودن و حتی مصاحبه با افراد مهم و سیاسیون و خلاصه هر فعالیت این چنینی شناخته شوم، فینفسه بد نیست؛ اما در انتهای دوران لیسانس و به خصوص در مقاطع بالاتر از من توقع میرود که حرف علمی دقیقی بزنم، در حوزهای به عنوان متخصص شناخته شوم، پیشینۀ مطالعاتی قوی داشته باشم و خلاصه بتوانم اعتباری اولیه برای خودم در جامعۀ دانشگاهی پیدا کنم. صرف دغدغهمند بودن و انرژی داشتن نمیتواند به ما کمک نماید، بلکه باید این انرژی را کانالیزه و هدایت کنیم. در زیر چند نمونه از این مقایسه کارهای سخت و آسان را آوردهام:
کار آسان: توییتر، اینستاگرام، تلگرام
کار سخت: کتاب، مقاله، مجله
کار آسان: اظهار نظر روزانه همچون یک روزنامه نگار یا مجری خبری در مورد همه چیز
کار سخت: سکوت و تامل و انتخاب یک حوزۀ کاری و تمرکز بر روی آن و تمرین برای گفتن اینکه " در این حوزه تخصصی ندارم"
کار آسان: نشریۀ دانشجویی و نوشتن مطلب روزمره با تاریخ مصرف کوتاه
کار سخت: تلاش برای نوشتن مقاله علمی و ماندگار
کار آسان: فعالیت سیاسی و هشتگ زدن روزانه
کار سخت: فعالیت دانشگاهی مستمر برای پیدا کردن راهی که صرف فعالیت سیاسی هیچ وقت فراهمش نخواهد ساخت.
کار آسان: خواندن مطالب خلاصه و مینیمال در مورد مطلب مربوط به درس در فضای مجازی، گروههای تلگرامی و...
کار سخت: مطالعۀ جدی و متمرکز اندیشۀ متفکران و شرحهای نوشته شده بر آنها
کار آسان: اکتفا به مباحث تلگرامی و کم ارزش روزانه
کار سخت: دنبال کردن مقالات و مطالب مهم و علمی در نشریات معتبر داخلی و خارجی یا سخنرانیهای اساتید خارجی در یوتیوب
کار آسان: تکبعدی بودن و صرفاً خواندن کتابهای درسی
کار سخت: چند بعدی بودن و خواندن کتابهای جدید و مهم در این رشته به علاوه خواندن آثار کلاسیک و مدرن ادبیات ایران و جهان و تماشای مهم ترین فیلمهای ایران و جهان با یک برنامه ریزی مشخص
کار آسان: لایو اینستاگرام
کار سخت: شرکت در کنفرانسهای علمی خارجی به عنوان مخاطب یا سخنران
کار آسان: برگزاری برنامههای سیاسی و روزمره در مناسبتهایی همچون روز دانشجو و دعوت از یک سخنران و بعد اتمام ماجرا
کار سخت: انتخاب یک حوزه پژوهشی به شکل جدی، مطالعه در آن حوزه، یادداشت کردن مهمترین سوّالات و ایدهها و سپس گفتگوهای ممتد و متعدد با اساتید و افراد شاخص در آن حوزه.
لازم به ذکر است نگارندۀ این متن خود بسیاری از راههای اشتباه ذکر شده در بالا را رفته است. کارهایی که لزوماً نه بدند و نه غیر مفید اما معتقدم از یک جایی به بعد، نه کارآمدند و نه متضمن پیشرفت یک دانشجو که قصد کار دانشگاهی و علمی را دارد. بهتر است از هر آنچه به نام فعالیت سیاسی و دانشجویی در حالت مرسومش در طول این پنج دهه تعریف شده، کناره بگیریم؛ چراکه اگر این مدل کنشگری فایدهای داشت، امروز باید شاهد نتایج مثبت آن بودیم. راه و کار ما جای دیگر و چیز دیگریست، راهی که اگر درست برویم، به نتایج و اهدافی خواهیم رسید که هدف فعالیت مورد احترام؛ اما عبث دانشجویی نیز بوده است. این کارهای سخت برای ما نه شهرت فراهم میآورند، نه فالوئر و نه خاطراتی از درگیری با کمیتۀ انضباطی و خلاصه هر امر هیجان انگیز دیگری! اما اگر نتیجه چند سال تأمل و مطالعۀ روشمند ما، شکلگیری ایدهای باشد که جامعه را گامی به جلو ببرد. باید به طرف این راه حرکت کرد.
#۲
✅ سید نوید کلهرودی، دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه تهران
اینکه من به عنوان یک دانشجو با ساخت پادکست، مجلۀ دانشجویی، مناظره و توئیت کردن و یا مجری برنامهها بودن و حتی مصاحبه با افراد مهم و سیاسیون و خلاصه هر فعالیت این چنینی شناخته شوم، فینفسه بد نیست؛ اما در انتهای دوران لیسانس و به خصوص در مقاطع بالاتر از من توقع میرود که حرف علمی دقیقی بزنم، در حوزهای به عنوان متخصص شناخته شوم، پیشینۀ مطالعاتی قوی داشته باشم و خلاصه بتوانم اعتباری اولیه برای خودم در جامعۀ دانشگاهی پیدا کنم. صرف دغدغهمند بودن و انرژی داشتن نمیتواند به ما کمک نماید، بلکه باید این انرژی را کانالیزه و هدایت کنیم. در زیر چند نمونه از این مقایسه کارهای سخت و آسان را آوردهام:
کار آسان: توییتر، اینستاگرام، تلگرام
کار سخت: کتاب، مقاله، مجله
کار آسان: اظهار نظر روزانه همچون یک روزنامه نگار یا مجری خبری در مورد همه چیز
کار سخت: سکوت و تامل و انتخاب یک حوزۀ کاری و تمرکز بر روی آن و تمرین برای گفتن اینکه " در این حوزه تخصصی ندارم"
کار آسان: نشریۀ دانشجویی و نوشتن مطلب روزمره با تاریخ مصرف کوتاه
کار سخت: تلاش برای نوشتن مقاله علمی و ماندگار
کار آسان: فعالیت سیاسی و هشتگ زدن روزانه
کار سخت: فعالیت دانشگاهی مستمر برای پیدا کردن راهی که صرف فعالیت سیاسی هیچ وقت فراهمش نخواهد ساخت.
کار آسان: خواندن مطالب خلاصه و مینیمال در مورد مطلب مربوط به درس در فضای مجازی، گروههای تلگرامی و...
کار سخت: مطالعۀ جدی و متمرکز اندیشۀ متفکران و شرحهای نوشته شده بر آنها
کار آسان: اکتفا به مباحث تلگرامی و کم ارزش روزانه
کار سخت: دنبال کردن مقالات و مطالب مهم و علمی در نشریات معتبر داخلی و خارجی یا سخنرانیهای اساتید خارجی در یوتیوب
کار آسان: تکبعدی بودن و صرفاً خواندن کتابهای درسی
کار سخت: چند بعدی بودن و خواندن کتابهای جدید و مهم در این رشته به علاوه خواندن آثار کلاسیک و مدرن ادبیات ایران و جهان و تماشای مهم ترین فیلمهای ایران و جهان با یک برنامه ریزی مشخص
کار آسان: لایو اینستاگرام
کار سخت: شرکت در کنفرانسهای علمی خارجی به عنوان مخاطب یا سخنران
کار آسان: برگزاری برنامههای سیاسی و روزمره در مناسبتهایی همچون روز دانشجو و دعوت از یک سخنران و بعد اتمام ماجرا
کار سخت: انتخاب یک حوزه پژوهشی به شکل جدی، مطالعه در آن حوزه، یادداشت کردن مهمترین سوّالات و ایدهها و سپس گفتگوهای ممتد و متعدد با اساتید و افراد شاخص در آن حوزه.
لازم به ذکر است نگارندۀ این متن خود بسیاری از راههای اشتباه ذکر شده در بالا را رفته است. کارهایی که لزوماً نه بدند و نه غیر مفید اما معتقدم از یک جایی به بعد، نه کارآمدند و نه متضمن پیشرفت یک دانشجو که قصد کار دانشگاهی و علمی را دارد. بهتر است از هر آنچه به نام فعالیت سیاسی و دانشجویی در حالت مرسومش در طول این پنج دهه تعریف شده، کناره بگیریم؛ چراکه اگر این مدل کنشگری فایدهای داشت، امروز باید شاهد نتایج مثبت آن بودیم. راه و کار ما جای دیگر و چیز دیگریست، راهی که اگر درست برویم، به نتایج و اهدافی خواهیم رسید که هدف فعالیت مورد احترام؛ اما عبث دانشجویی نیز بوده است. این کارهای سخت برای ما نه شهرت فراهم میآورند، نه فالوئر و نه خاطراتی از درگیری با کمیتۀ انضباطی و خلاصه هر امر هیجان انگیز دیگری! اما اگر نتیجه چند سال تأمل و مطالعۀ روشمند ما، شکلگیری ایدهای باشد که جامعه را گامی به جلو ببرد. باید به طرف این راه حرکت کرد.
#۲
✅ سید نوید کلهرودی، دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه تهران
عدالت اجتماعی یا سود شخصی...
شاید تنها در بهشت باشد که انسان نفعطلبی و طمعکاری خود را کنار نهاده و فزونطلبی درونیاش خاموش گردد. انسان بر گستره زمینی که با ماهیت حقیقی آن آشنایی ندارد سقوط کرده و هنوز هم نتوانسته شناخت صحیحی از آن بدست آورد و ناامنی، هر لحظه او را تهدید میکند. طبیعی است که قبل از هر چیز خود، حفظ و تقویت خود را در نظر بگیرد و بدین صورت است که خودمحوری در نهاد انسان شکل میگیرد. تجربه زیست هر انسانی و تجربه زیسته گذشتگان به ما میآموزد که هر آنکه منافع خویشتن را در الویت قرار نداده، زیان دیده و هر آنکه منافع خود را نسبت به منافع دیگران مقدم شمرده زیان کمتری شامل حال او شده است. این یک حقیقت تاریخی و عینی است. به همین جهت است که گفتههای خلاف این را فقط در کتابها، فیلمها و سخنرانیهای پوپولیستان و خلاصه جهان ذهنیمان مشاهده نمودهایم و در عمل و جهان عینی، همین روال ادامه دارد. انسانهایی که تلاش کردهاند گفتار و رفتار خود را خلاف آنچه که معمول است تنظیم نمایند شکست خوردهاند. چرا که در هر برهه تاریخی و محدوده جغرافیایی شامل افراد انگشت شماری میشدند. حتی در زمانهایی که ظلم به نهایت خود میرسیده و این افراد با چنین نظراتی حکم منجی را برای مردم جامعهای پیدا میکردند تجربه نشان داده که بعد از به قدرت رسیدن نظم نوینی که وعده آن را به خلق تحت ستم میدادند و بهشت برینی که توصیف مینمودند به وقوع نپیوسته و از بیرون تنها ماکتی از آن را به نمایش گذاردهاند. چرا که این خصیصه قدرت است که بین شخص حاکم یا الیت حاکم با تودهها دیواری علم میکند که حکومت در تصمیم گیریها و قانونگذاریهای سیاسی-اقتصادی خود عموماً طبقه حاکمه را، یعنی خود را میبیند و آن دیوار نقش آیینه را بازی میکند که تنها نمایانگر طبقه حاکمه است و پشت آن آیینه را که تودههای مردم قرار دارند جیوه پوشانده است. با این تفاسیر اقتصاد سوسیالیستی هیچگاه در طول تاریخ به معنای واقعی آن در هیچ جامعهای اجرا نشده است و نظامهای کمونیستی برآمده در طول تاریخ که ادعای سوسیالیستی بودن داشتهاند تنها کاریکاتورهایی از آنچه واقعاً سوسیالیسم هست و باید باشد بودهاند. سوسیالیسم راستین حتی برای کمونیستها هم قفل است چرا که آنان نیز براستی همه را با هم و خصوصاً با خودشان برابر نمیدانند. این را میتوان به طور نمونه با نگاهی ژرف به ساز و کار نظامهای کمونیستی چین و کوبا و همچنین تغییر شکلی که از ابتدای کار به بعد دادند متوجه شویم. در مقابل، نظام کاپیتالیستی با همه زشتیها و نقایص که آیینه تمام قد ماهیت حقیقی ناقص و نازیبای خودمان است بدون رویه ریاکارانه و پوپولیستی که از خود نشان میدهیم نیز هرچند برساخته جبری است که بر سرنوشت بشر تحمیل گشته، اما تداومبخش مفهومی است که از ابتدای تاریخ جان و روح انسانها را آزار داده و صیقل دهنده و شکل دهنده چیزی است که ما امروز از خود میبینیم و مینماییم. و آن حفظ، تداوم و گسترش بیعدالتی است. بیعدالتی از انسانها موجوداتی خواهد ساخت که از این چیزی که هستند بیشتر غیرقابل تحمل خواهند شد. شاید اگر همین الان جای محکومان با حاکمان، جای پرولتاریا با بورژوازی، جای مظلومین با ظالمین دگرگون شود اکثریت حاکمان جدید در موقعیت اقلیت محکومان قدیم اعتراضی نداشته باشند. و قاعدتاً در مقام انتقام و عقدهگشایی نیز برآیند. بشر هنوز نیاموخته که ظلم در هر شکل و به هر نحوش درست نیست. هرگاه کارد به استخوان خودش رسیده دادش در آمده اما در برابر سلاخی شدن دیگری واکنشی نشان نمیدهد. به خود تلقین میکند به من که ظلم نشده و اینگونه به نظم ظالمانه مشروعیت میبخشد. آنچه که واضح و مبرهن است آن است که جهان کنونی جهان مناسبی برای زندگی انسانی نیست و بشر کنونی نسبت به گذشتگان خود وحشیتر شده. این توحش وجود دارد و تمدن، پیشرفت، فناوری، تکنولوژی، علم و... نمیتواند منکر آن شود. مسئله آن است که فقط شکل آن فرق کرده و بشر به طرق متمدنانه و مدرن و نوآورانهای توحش درونی خود را که از ذات حیوانیاش نشأت میگیرد ارضا میکند. گذشتگان ما بنا به نیازشان دولتهایی را پدید آوردند که تمرکز را بر رفع نیازهای معنوی جامعه قرار میدادند و فرزندانشان دولتهایی را به وجود آوردند که تمرکز را بر رفع نیازهای مادی قرار دادند. فارغ از آنکه انسان موجودی است دارای دو بعد که دولت باید پاسخگوی هر دو بعد او باشد و شرایط را به گونهای فراهم کند که این موجود در هر دو بعد خود امکان رشد و ارتقاء را داشته باشد. بالانس برقرار نکردن بین این دو، از افراد انسانهای بیماری میسازد که دیگرانی را که سعی در حفظ سلامتی خود دارند را نیز بیمار میکند.
فوقع ما وقع
سنگ را بردار و آیینه را بشکن
بگذار دروغی که هر دو گروه به خودشان میگویند فرو ریزد
✅ ابوالفضل پهالی، دانشجوی کارشناسی علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی
شاید تنها در بهشت باشد که انسان نفعطلبی و طمعکاری خود را کنار نهاده و فزونطلبی درونیاش خاموش گردد. انسان بر گستره زمینی که با ماهیت حقیقی آن آشنایی ندارد سقوط کرده و هنوز هم نتوانسته شناخت صحیحی از آن بدست آورد و ناامنی، هر لحظه او را تهدید میکند. طبیعی است که قبل از هر چیز خود، حفظ و تقویت خود را در نظر بگیرد و بدین صورت است که خودمحوری در نهاد انسان شکل میگیرد. تجربه زیست هر انسانی و تجربه زیسته گذشتگان به ما میآموزد که هر آنکه منافع خویشتن را در الویت قرار نداده، زیان دیده و هر آنکه منافع خود را نسبت به منافع دیگران مقدم شمرده زیان کمتری شامل حال او شده است. این یک حقیقت تاریخی و عینی است. به همین جهت است که گفتههای خلاف این را فقط در کتابها، فیلمها و سخنرانیهای پوپولیستان و خلاصه جهان ذهنیمان مشاهده نمودهایم و در عمل و جهان عینی، همین روال ادامه دارد. انسانهایی که تلاش کردهاند گفتار و رفتار خود را خلاف آنچه که معمول است تنظیم نمایند شکست خوردهاند. چرا که در هر برهه تاریخی و محدوده جغرافیایی شامل افراد انگشت شماری میشدند. حتی در زمانهایی که ظلم به نهایت خود میرسیده و این افراد با چنین نظراتی حکم منجی را برای مردم جامعهای پیدا میکردند تجربه نشان داده که بعد از به قدرت رسیدن نظم نوینی که وعده آن را به خلق تحت ستم میدادند و بهشت برینی که توصیف مینمودند به وقوع نپیوسته و از بیرون تنها ماکتی از آن را به نمایش گذاردهاند. چرا که این خصیصه قدرت است که بین شخص حاکم یا الیت حاکم با تودهها دیواری علم میکند که حکومت در تصمیم گیریها و قانونگذاریهای سیاسی-اقتصادی خود عموماً طبقه حاکمه را، یعنی خود را میبیند و آن دیوار نقش آیینه را بازی میکند که تنها نمایانگر طبقه حاکمه است و پشت آن آیینه را که تودههای مردم قرار دارند جیوه پوشانده است. با این تفاسیر اقتصاد سوسیالیستی هیچگاه در طول تاریخ به معنای واقعی آن در هیچ جامعهای اجرا نشده است و نظامهای کمونیستی برآمده در طول تاریخ که ادعای سوسیالیستی بودن داشتهاند تنها کاریکاتورهایی از آنچه واقعاً سوسیالیسم هست و باید باشد بودهاند. سوسیالیسم راستین حتی برای کمونیستها هم قفل است چرا که آنان نیز براستی همه را با هم و خصوصاً با خودشان برابر نمیدانند. این را میتوان به طور نمونه با نگاهی ژرف به ساز و کار نظامهای کمونیستی چین و کوبا و همچنین تغییر شکلی که از ابتدای کار به بعد دادند متوجه شویم. در مقابل، نظام کاپیتالیستی با همه زشتیها و نقایص که آیینه تمام قد ماهیت حقیقی ناقص و نازیبای خودمان است بدون رویه ریاکارانه و پوپولیستی که از خود نشان میدهیم نیز هرچند برساخته جبری است که بر سرنوشت بشر تحمیل گشته، اما تداومبخش مفهومی است که از ابتدای تاریخ جان و روح انسانها را آزار داده و صیقل دهنده و شکل دهنده چیزی است که ما امروز از خود میبینیم و مینماییم. و آن حفظ، تداوم و گسترش بیعدالتی است. بیعدالتی از انسانها موجوداتی خواهد ساخت که از این چیزی که هستند بیشتر غیرقابل تحمل خواهند شد. شاید اگر همین الان جای محکومان با حاکمان، جای پرولتاریا با بورژوازی، جای مظلومین با ظالمین دگرگون شود اکثریت حاکمان جدید در موقعیت اقلیت محکومان قدیم اعتراضی نداشته باشند. و قاعدتاً در مقام انتقام و عقدهگشایی نیز برآیند. بشر هنوز نیاموخته که ظلم در هر شکل و به هر نحوش درست نیست. هرگاه کارد به استخوان خودش رسیده دادش در آمده اما در برابر سلاخی شدن دیگری واکنشی نشان نمیدهد. به خود تلقین میکند به من که ظلم نشده و اینگونه به نظم ظالمانه مشروعیت میبخشد. آنچه که واضح و مبرهن است آن است که جهان کنونی جهان مناسبی برای زندگی انسانی نیست و بشر کنونی نسبت به گذشتگان خود وحشیتر شده. این توحش وجود دارد و تمدن، پیشرفت، فناوری، تکنولوژی، علم و... نمیتواند منکر آن شود. مسئله آن است که فقط شکل آن فرق کرده و بشر به طرق متمدنانه و مدرن و نوآورانهای توحش درونی خود را که از ذات حیوانیاش نشأت میگیرد ارضا میکند. گذشتگان ما بنا به نیازشان دولتهایی را پدید آوردند که تمرکز را بر رفع نیازهای معنوی جامعه قرار میدادند و فرزندانشان دولتهایی را به وجود آوردند که تمرکز را بر رفع نیازهای مادی قرار دادند. فارغ از آنکه انسان موجودی است دارای دو بعد که دولت باید پاسخگوی هر دو بعد او باشد و شرایط را به گونهای فراهم کند که این موجود در هر دو بعد خود امکان رشد و ارتقاء را داشته باشد. بالانس برقرار نکردن بین این دو، از افراد انسانهای بیماری میسازد که دیگرانی را که سعی در حفظ سلامتی خود دارند را نیز بیمار میکند.
فوقع ما وقع
سنگ را بردار و آیینه را بشکن
بگذار دروغی که هر دو گروه به خودشان میگویند فرو ریزد
✅ ابوالفضل پهالی، دانشجوی کارشناسی علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی
Forwarded from روزنامه نگاری در نشریات دانشجویی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❎تیزر تبلیغاتی اختتامیه دهمین دوره جشنواره نشریات دانشجویی دانشگاه
⏪یکشنبه ۲۰ آذر ماه ساعت ۱۱:۳۰
⏪تالار شهید بهشتی دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی
⏪ در این دوره، حدود ۱۴۰۰ اثر و نشریه توسط ۳۸۰ فعال مطبوعاتی به جشنواره ارسال شد. در این برنامه تقریبا از ۸۰ اثر و نشریه تقدیر خواهد شد.
💢ضمن تشکر از دوستانمان در نشریه پرایمر به خاطر تهیه تیزر، لطفا در خصوص اطلاع رسانی برنامه اختتامیه به دوستانتان همراهی کنید.
https://www.tgoop.com/StudentJournals_SBU
⏪یکشنبه ۲۰ آذر ماه ساعت ۱۱:۳۰
⏪تالار شهید بهشتی دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی
⏪ در این دوره، حدود ۱۴۰۰ اثر و نشریه توسط ۳۸۰ فعال مطبوعاتی به جشنواره ارسال شد. در این برنامه تقریبا از ۸۰ اثر و نشریه تقدیر خواهد شد.
💢ضمن تشکر از دوستانمان در نشریه پرایمر به خاطر تهیه تیزر، لطفا در خصوص اطلاع رسانی برنامه اختتامیه به دوستانتان همراهی کنید.
https://www.tgoop.com/StudentJournals_SBU