طلایی گنبدت حنایِ خورشید را بی رنگ کرده...
زمین به گرمای توست که میچرخد هنوز...
حالا من
این شب جمعهای
از گرمای محبتت دور ماندهام...
جاماندهام، از دور سلام!✋️
#شبهای_جمعه
شب مخصوص زیارتی امام حسین علیه السلام
@KarbobalaLiterature
زمین به گرمای توست که میچرخد هنوز...
حالا من
این شب جمعهای
از گرمای محبتت دور ماندهام...
جاماندهام، از دور سلام!✋️
#شبهای_جمعه
شب مخصوص زیارتی امام حسین علیه السلام
@KarbobalaLiterature
♦️شمشیر، مرهم دردهای علی (ع)♦️
این ساعتهای آخر زیاد حواسش به زمین نبود.😔
نگاهش را از آسمان بر نمی داشت.
او دیگر زمینی نبود.
او ۲۵ سال بود که زمینی نبود.
ولی قبل از آن،
آن ۹ سال رویایی،
در کنار فاطمه سلاماللهعلیها،
زمین، بلندتر و وسیعتر از آسمان بود.
برای علی علیهالسلام، دنیا مساوی بود با فاطمه (س).
و بعد از او دنیای علی (ع) تمام شد.
و حالا بعد از ۲۵ سال لحظهشماری،
تحمل زخمی کهنه و انتظار،
مردی به نام ابن ملجم آمده بود و با شمشیرش مرهمی گذاشته بود بر زخمهای علی (ع).
و آن زهری که توان شمشیر ابن ملجم، برای کشتن هر موجود زندهای را چند برابر کرده بود،
دردهای علی (ع) را میکاست.
و حالا علی (ع) بدون هیچ نگرانی میرود تا دوباره یاد آن ۹ سال را با لیلهالقدر خود، یعنی فاطمه (س) زنده کند.
بدون هیچ نگرانی؟ صبر کن!
زینب (س)...
زینب (س)، تنها نگرانی پدر بود
و عباس (ع) این تنها نگرانی را برطرف میکرد.
کاش عباس (ع) بماند برای زینب (س).
برای همیشه...
#امیرالمومنین
#دلنوشته
@KarbobalaLiterature
این ساعتهای آخر زیاد حواسش به زمین نبود.😔
نگاهش را از آسمان بر نمی داشت.
او دیگر زمینی نبود.
او ۲۵ سال بود که زمینی نبود.
ولی قبل از آن،
آن ۹ سال رویایی،
در کنار فاطمه سلاماللهعلیها،
زمین، بلندتر و وسیعتر از آسمان بود.
برای علی علیهالسلام، دنیا مساوی بود با فاطمه (س).
و بعد از او دنیای علی (ع) تمام شد.
و حالا بعد از ۲۵ سال لحظهشماری،
تحمل زخمی کهنه و انتظار،
مردی به نام ابن ملجم آمده بود و با شمشیرش مرهمی گذاشته بود بر زخمهای علی (ع).
و آن زهری که توان شمشیر ابن ملجم، برای کشتن هر موجود زندهای را چند برابر کرده بود،
دردهای علی (ع) را میکاست.
و حالا علی (ع) بدون هیچ نگرانی میرود تا دوباره یاد آن ۹ سال را با لیلهالقدر خود، یعنی فاطمه (س) زنده کند.
بدون هیچ نگرانی؟ صبر کن!
زینب (س)...
زینب (س)، تنها نگرانی پدر بود
و عباس (ع) این تنها نگرانی را برطرف میکرد.
کاش عباس (ع) بماند برای زینب (س).
برای همیشه...
#امیرالمومنین
#دلنوشته
@KarbobalaLiterature
روزیام کن، سحری گوشه بین الحرمین!
داشتم فکر میکردم سحرِ بین الحرمین چقدر خوب است، اما افطار در بین الحرمین...
چه کسی میتواند جایی که زمین همسایه آسمان است، به تشنگی تو فکر کند و آب بنوشد؟!
السلام علیک یا اباعبدالله
#میهمانی_دوشنبه_ها
از میان روزهای هفته، دوشنبه منسوب است به امام حسن و امام حسین علیهما السلام
@KarbobalaLiterature
داشتم فکر میکردم سحرِ بین الحرمین چقدر خوب است، اما افطار در بین الحرمین...
چه کسی میتواند جایی که زمین همسایه آسمان است، به تشنگی تو فکر کند و آب بنوشد؟!
السلام علیک یا اباعبدالله
#میهمانی_دوشنبه_ها
از میان روزهای هفته، دوشنبه منسوب است به امام حسن و امام حسین علیهما السلام
@KarbobalaLiterature
♦️خداحافظ پدر عالم♦️
جای تعجب است که بعد از تو هنوز که هنوز است دنیا روی پای خودش ایستاده است. خورشید که با دیدن روی تو فروغ میگرفت هنوز از مشرق طلوع میکند و ماه که با دیدن جمال تو هر بار به دونیمه میشد هنوز در آسمان خودنمایی میکند.😔
عجب از کوهها که بعد از خراب شدن ستونهای هدایت باید متلاشی میشدند. عجب از ستارگان که آن شبِ پس از تو تیره نشدند و دریاها که جوشان نگشتند.
شگفتا که پس از تو دنیا دنیا است و قیامت به پا نشده است.
و عجیبتر از این مردم که بدون تو نفس میکشند و زندگی میکنند.
چقدر تلاش کردی برایشان. حیف از آنهمه جوانمردی که برای یک زن یهودی به خرج دادی، حیف از آنهمه اصرار برای اینکه از تو بپرسند، حیف!
امشب سکوت مرگ همه عالم را فراگرفته است. من که یقین دارم آنکه تو را نمیشناسد هم امشب یک بغضی در اعماق وجودش حس میکند.
در آسمانها چه خبر است، خدا میداند.
برای تو اما چه شبی ست امشب. تو که همان روز پشت در نه یکبار که هزاربار کشته شدی؛ آن زمان که در کوچه نبودی؛ اما تمام روحت مجروح از زخمهای کوچه بود.
برای تو اما چه خجسته شبی ست که دیگر چاههای کوفه را نمیبینی، دیگر گلهی گوسالههای سامری را نمیبینی.
برای تو چه خوب شبی ست که زهرا سلاماللهعلیها به استقبالت میآید. شاید سریعتر از همیشه به مسجد رفتی، شاید بیشتر از همه در تمام این سالها انتظار ابنملجم را کشیدی.
ما هنوز درد یتیمی داریم. کاسه شیر که امشب به دردتان نمیخورد؛ اما تا دلتان بخواهد کاسه کاسه اشک داریم برای غربتتان. برای دردهای سرتان که ابنملجم کمترین آنها را وارد کرد.
ما اسم شما را همهجا دنبال خود میکشیم، تا پایان دنیا.
امشب عالمی را داغدار خودکردهاید.
امشب انگار غمانگیزترین و عجیبترین شب دنیاست.
خداحافظ پدر عالم!
#امیرالمومنین
#دلنوشته
@KarbobalaLiterature
جای تعجب است که بعد از تو هنوز که هنوز است دنیا روی پای خودش ایستاده است. خورشید که با دیدن روی تو فروغ میگرفت هنوز از مشرق طلوع میکند و ماه که با دیدن جمال تو هر بار به دونیمه میشد هنوز در آسمان خودنمایی میکند.😔
عجب از کوهها که بعد از خراب شدن ستونهای هدایت باید متلاشی میشدند. عجب از ستارگان که آن شبِ پس از تو تیره نشدند و دریاها که جوشان نگشتند.
شگفتا که پس از تو دنیا دنیا است و قیامت به پا نشده است.
و عجیبتر از این مردم که بدون تو نفس میکشند و زندگی میکنند.
چقدر تلاش کردی برایشان. حیف از آنهمه جوانمردی که برای یک زن یهودی به خرج دادی، حیف از آنهمه اصرار برای اینکه از تو بپرسند، حیف!
امشب سکوت مرگ همه عالم را فراگرفته است. من که یقین دارم آنکه تو را نمیشناسد هم امشب یک بغضی در اعماق وجودش حس میکند.
در آسمانها چه خبر است، خدا میداند.
برای تو اما چه شبی ست امشب. تو که همان روز پشت در نه یکبار که هزاربار کشته شدی؛ آن زمان که در کوچه نبودی؛ اما تمام روحت مجروح از زخمهای کوچه بود.
برای تو اما چه خجسته شبی ست که دیگر چاههای کوفه را نمیبینی، دیگر گلهی گوسالههای سامری را نمیبینی.
برای تو چه خوب شبی ست که زهرا سلاماللهعلیها به استقبالت میآید. شاید سریعتر از همیشه به مسجد رفتی، شاید بیشتر از همه در تمام این سالها انتظار ابنملجم را کشیدی.
ما هنوز درد یتیمی داریم. کاسه شیر که امشب به دردتان نمیخورد؛ اما تا دلتان بخواهد کاسه کاسه اشک داریم برای غربتتان. برای دردهای سرتان که ابنملجم کمترین آنها را وارد کرد.
ما اسم شما را همهجا دنبال خود میکشیم، تا پایان دنیا.
امشب عالمی را داغدار خودکردهاید.
امشب انگار غمانگیزترین و عجیبترین شب دنیاست.
خداحافظ پدر عالم!
#امیرالمومنین
#دلنوشته
@KarbobalaLiterature
به خون شستند بیت ذات پاک حق تعالی را
الا ای اهل عالم عاقبت کشتند مولا را
چه دیدید از علی جز مهربانی مردم دنیا
چرا کشتید آن تنهاترین تنهای دنیا را
شما با کشتن مولا امیرالمؤمنین کشتید
محمّد را علی را انبیا را بلکه زهرا را
بگرد ای ماه از خون جگر اخترفشانی کن
خبر کن زین مصیبت چاه و نخلستان خرما را
الا ای داغداران علی آیید در کوفه
تسلا در غم مولا دهید آن پیر اعما را
ز پا افتاد با رخسار خونین بتشکن مردی
که در بیت خدا بگذاشت بر دوش نبی پا را
فلک یک زخم بر فرق امیرالمؤمنین دیدی
ندیدی بر دل مجروح او زخم زبانها را؟
طبیبا جای مرهم اشک ریز از دیدگان خود
علی از دست رفته کن رها دیگر مداوا را
علی روز ولادت بوسه زد بر دست عباسش
شب قتل علی عباس بوسد دست بابا را
اگر آلودهای میثم چه غم داری علی داری
خدا بخشد به روی غرقه در خون علی، ما را
شاعر: غلامرضا سازگار
#امیرالمومنین
#شعر
@KarbobalaLiterature
الا ای اهل عالم عاقبت کشتند مولا را
چه دیدید از علی جز مهربانی مردم دنیا
چرا کشتید آن تنهاترین تنهای دنیا را
شما با کشتن مولا امیرالمؤمنین کشتید
محمّد را علی را انبیا را بلکه زهرا را
بگرد ای ماه از خون جگر اخترفشانی کن
خبر کن زین مصیبت چاه و نخلستان خرما را
الا ای داغداران علی آیید در کوفه
تسلا در غم مولا دهید آن پیر اعما را
ز پا افتاد با رخسار خونین بتشکن مردی
که در بیت خدا بگذاشت بر دوش نبی پا را
فلک یک زخم بر فرق امیرالمؤمنین دیدی
ندیدی بر دل مجروح او زخم زبانها را؟
طبیبا جای مرهم اشک ریز از دیدگان خود
علی از دست رفته کن رها دیگر مداوا را
علی روز ولادت بوسه زد بر دست عباسش
شب قتل علی عباس بوسد دست بابا را
اگر آلودهای میثم چه غم داری علی داری
خدا بخشد به روی غرقه در خون علی، ما را
شاعر: غلامرضا سازگار
#امیرالمومنین
#شعر
@KarbobalaLiterature
تاریکم! به تاریکی شب!
سالهاست که در تاریکی و میان دو راهیم!
قبولم میکنی ای سرور شهیدان عالم؟
#شبهای_جمعه
شب مخصوص زیارتی امام حسین علیه السلام
@KarbobalaLiterature
سالهاست که در تاریکی و میان دو راهیم!
قبولم میکنی ای سرور شهیدان عالم؟
#شبهای_جمعه
شب مخصوص زیارتی امام حسین علیه السلام
@KarbobalaLiterature
نمیدانم ولی فکر میکنم خودم را گول میزنم که میگویم منتظر دوشنبهام تا به شما سلام کنم!
شاعر از زبان من گفت که:
هرگز دمی ز یاد تو غافل نبودهایم
یا گفتهایم نام تو را، یا شنیدهایم
#میهمانی_دوشنبه_ها
از میان روزهای هفته، دوشنبه منسوب است به امام حسن و امام حسین علیهما السلام
@KarbobalaLiterature
شاعر از زبان من گفت که:
هرگز دمی ز یاد تو غافل نبودهایم
یا گفتهایم نام تو را، یا شنیدهایم
#میهمانی_دوشنبه_ها
از میان روزهای هفته، دوشنبه منسوب است به امام حسن و امام حسین علیهما السلام
@KarbobalaLiterature
همیشه وقت خداحافظی دلم تنگ است
و پای بندگی ما هنوز هم لنگ است😔
گاهی دیدن پایان راه، در اولین قدمها، مسیر را تغییر میدهد.
دوستی میگفت باید دعای وداع ماه رمضان امام سجاد (ع) را، در اولین روزهای ماه رمضان خواند!
دانستن اینکه وقت خداحافظی چه باید گفت، میتواند چشمانمان را باز کند که چه روزهای خاصی پیش روی ماست!
وقتی از زبان سیدالساجدین (ع) بگوییم:
خداحافظ ای بهترین ماهها که در کنار تو قلبها نرم شد، گناهان کم شد، راه احسان کردن هموار شد و بسیاری از آتش آزاد شدند.
خداحافظ ای ماهی که با برکت بر ما وارد شدی و آلودگیهای گناهانمان را شستی.
چه بدیهایی که به وسیله تو از ما دور شد و چه خوبیهایی که با تو چون جاری باران به سوی ما روان شد...
امروز برای کسانی که این قصه را از آخر شروع کردهاند، روز پایانی نیست.
امروز روزیست که میتوان زندگی را، از نو شروع کرد!
#دلنوشته
#عید_فطر
@KarbobalaLiterature
و پای بندگی ما هنوز هم لنگ است😔
گاهی دیدن پایان راه، در اولین قدمها، مسیر را تغییر میدهد.
دوستی میگفت باید دعای وداع ماه رمضان امام سجاد (ع) را، در اولین روزهای ماه رمضان خواند!
دانستن اینکه وقت خداحافظی چه باید گفت، میتواند چشمانمان را باز کند که چه روزهای خاصی پیش روی ماست!
وقتی از زبان سیدالساجدین (ع) بگوییم:
خداحافظ ای بهترین ماهها که در کنار تو قلبها نرم شد، گناهان کم شد، راه احسان کردن هموار شد و بسیاری از آتش آزاد شدند.
خداحافظ ای ماهی که با برکت بر ما وارد شدی و آلودگیهای گناهانمان را شستی.
چه بدیهایی که به وسیله تو از ما دور شد و چه خوبیهایی که با تو چون جاری باران به سوی ما روان شد...
امروز برای کسانی که این قصه را از آخر شروع کردهاند، روز پایانی نیست.
امروز روزیست که میتوان زندگی را، از نو شروع کرد!
#دلنوشته
#عید_فطر
@KarbobalaLiterature
در حرم تو
آدم خجالت میکشد با آب روزهاش را باز کند
یاد آن ظهر
که تو لبت کویر شده بود
شب جمعه دلم همش تو را میخواهد، چه کنم؟
#شبهای_جمعه
شب مخصوص زیارتی امام حسین علیه السلام
@KarbobalaLiterature
آدم خجالت میکشد با آب روزهاش را باز کند
یاد آن ظهر
که تو لبت کویر شده بود
شب جمعه دلم همش تو را میخواهد، چه کنم؟
#شبهای_جمعه
شب مخصوص زیارتی امام حسین علیه السلام
@KarbobalaLiterature
میخواستم رو به حرمتان بایستم و با دستهایم یک قلب درست کنم، اما سرخی پرچمتان شکست این قلب قلابی را!
این جا دیگر حرف، حرف دل است...
دلی که هیچ وقت گول نمیخورد.
السلام علیک یا اباعبدالله✋
#میهمانی_دوشنبه_ها
از میان روزهای هفته، دوشنبه منسوب است به امام حسن و امام حسین علیهما السلام
@KarbobalaLiterature
این جا دیگر حرف، حرف دل است...
دلی که هیچ وقت گول نمیخورد.
السلام علیک یا اباعبدالله✋
#میهمانی_دوشنبه_ها
از میان روزهای هفته، دوشنبه منسوب است به امام حسن و امام حسین علیهما السلام
@KarbobalaLiterature
رويای نوكران شما خواب كربلاست
معنی كنيد واژهی «من عازمم...» حسين
امشب زيارت تو برايم حياتی است
شبهای جمعه كرب و بلا لازمم حسين...
«حامد فلاحی راد»
#شبهای_جمعه
شب مخصوص زیارتی امام حسین علیه السلام
@KarbobalaLiterature
معنی كنيد واژهی «من عازمم...» حسين
امشب زيارت تو برايم حياتی است
شبهای جمعه كرب و بلا لازمم حسين...
«حامد فلاحی راد»
#شبهای_جمعه
شب مخصوص زیارتی امام حسین علیه السلام
@KarbobalaLiterature
خاکستر وجود مرا گر دهى به باد
از اشتیاق، رو به ره کربلا کند...
یک دل ناقابل کجا و عظمت یادت کجا
به قول قدیمیها "ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟!"
اینها به کنار... چطور میشود که دستم را میگیری و می بری تا بهشت؟! باز هم به قول قدیمیها "عقلم قد نمیدهد!"
السلام علیک یا ابا عبدالله✋️
#میهمانی_دوشنبه_ها
از میان روزهای هفته، دوشنبه منسوب است به امام حسن و امام حسین علیهما السلام
@KarbobalaLiterature
از اشتیاق، رو به ره کربلا کند...
یک دل ناقابل کجا و عظمت یادت کجا
به قول قدیمیها "ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟!"
اینها به کنار... چطور میشود که دستم را میگیری و می بری تا بهشت؟! باز هم به قول قدیمیها "عقلم قد نمیدهد!"
السلام علیک یا ابا عبدالله✋️
#میهمانی_دوشنبه_ها
از میان روزهای هفته، دوشنبه منسوب است به امام حسن و امام حسین علیهما السلام
@KarbobalaLiterature
کاش از آن بالای ضریح
که پولها را میاندازند
دلم را میانداختم بین ضریح
میخواهم هرجا که هستم دلم پیش تو باشد
#شبهای_جمعه
شب مخصوص زیارتی امام حسین علیه السلام
@KarbobalaLiterature
که پولها را میاندازند
دلم را میانداختم بین ضریح
میخواهم هرجا که هستم دلم پیش تو باشد
#شبهای_جمعه
شب مخصوص زیارتی امام حسین علیه السلام
@KarbobalaLiterature
🏴به مناسبت وفات حضرت عبدالعظیم حسنی
♦️دیدار با شاه عبدالعظیم حسنی با طعم چای نبات♦️
بسمالله میگی و راه میفتی. میری و میری تا به خیابون نواب میرسی، شلوغی خیابون و مجسمه سر چهارراه رو که میبینی مطمئن میشی که درست اومدی، نواب رو میری پایین و از ترافیک جمهوری رد میشی و میگذری از نازیآباد و جوادیهای که تا حالا فقط نقل صفا و جوونمردی مردمش رو شنیدی. به مسیرت ادامه میدی تا اینکه تابلوی شهرری رو میبینی، شهری که اگه توی تمام نقشههای دنیا و صفحههای روزنامهها هم اسمش رو نوشته باشن "ری" واسه تو "شابدلعظیمه"! وارد شهر میشی و همین که گنبد رو میبینی دستت رو میذاری رو سینه و سلام میدی. ماشین رو پارک میکنی، پیاده میشی که یاد دایی میفتی، دایی همون پیرمرد خمیده با بساط چایی ذغالی و زعفرون و نباتهای رو هم چیده شده و آبلیموی تازه، یه چای زعفرونی با نبات اضافه ازش میگیری و خرمایی که یکی نذر کرده واسه فاتحه امواتش برمیداری. میری ورودی در شمالی میایستی و دائم چشم میگردونی دنبال اون تابلویی که شب جمعه رواومدی اینجا که دلخوشیت باشه، بالاخره تابلو رو سمت راست در پیدا میکنی که روش نوشته "من زار عبدالعظیم بری کمن زار الحسین بکربلا"، همین که میای سرمست بشی از اینکه شب جمعه داری ثواب زیارت اباعبدالله رو میبری نمیدونی از کجا یهدفعه یه بغضی میاد و چنگ میندازه به گلوت، سرت رو میندازی پایین وارد صحن می شی، زیارتنامه میخونی و میری میچسبی به ضریح، یه گوشه رو پیدا میکنی، میشینی رو زمین و همینطور که یه دستت رو گره زدی به شبکههای ضریح با اون یکی دستت کتاب دعا رو میگیری و شروع میکنی به زیارت عاشورا خوندن. زیارتت که تموم میشه سرت رو میذاری رو ضریح و میگی: همسایه، شاه، شاه عبدالعظیم، درست که زیارتتون ثواب زیارت امام حسین رو داره ولی حسرت کربلا من رو میکشه، بیا مردی کن و سفارش ما رو به آقا بکن و اشک به تو اجازهی حرف زدن نمیده و دستات خداحافظی میکنن از ضریح و تویی که عقب عقب دور میشی.
#دلنوشته
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
@KarbobalaLiterature
♦️دیدار با شاه عبدالعظیم حسنی با طعم چای نبات♦️
بسمالله میگی و راه میفتی. میری و میری تا به خیابون نواب میرسی، شلوغی خیابون و مجسمه سر چهارراه رو که میبینی مطمئن میشی که درست اومدی، نواب رو میری پایین و از ترافیک جمهوری رد میشی و میگذری از نازیآباد و جوادیهای که تا حالا فقط نقل صفا و جوونمردی مردمش رو شنیدی. به مسیرت ادامه میدی تا اینکه تابلوی شهرری رو میبینی، شهری که اگه توی تمام نقشههای دنیا و صفحههای روزنامهها هم اسمش رو نوشته باشن "ری" واسه تو "شابدلعظیمه"! وارد شهر میشی و همین که گنبد رو میبینی دستت رو میذاری رو سینه و سلام میدی. ماشین رو پارک میکنی، پیاده میشی که یاد دایی میفتی، دایی همون پیرمرد خمیده با بساط چایی ذغالی و زعفرون و نباتهای رو هم چیده شده و آبلیموی تازه، یه چای زعفرونی با نبات اضافه ازش میگیری و خرمایی که یکی نذر کرده واسه فاتحه امواتش برمیداری. میری ورودی در شمالی میایستی و دائم چشم میگردونی دنبال اون تابلویی که شب جمعه رواومدی اینجا که دلخوشیت باشه، بالاخره تابلو رو سمت راست در پیدا میکنی که روش نوشته "من زار عبدالعظیم بری کمن زار الحسین بکربلا"، همین که میای سرمست بشی از اینکه شب جمعه داری ثواب زیارت اباعبدالله رو میبری نمیدونی از کجا یهدفعه یه بغضی میاد و چنگ میندازه به گلوت، سرت رو میندازی پایین وارد صحن می شی، زیارتنامه میخونی و میری میچسبی به ضریح، یه گوشه رو پیدا میکنی، میشینی رو زمین و همینطور که یه دستت رو گره زدی به شبکههای ضریح با اون یکی دستت کتاب دعا رو میگیری و شروع میکنی به زیارت عاشورا خوندن. زیارتت که تموم میشه سرت رو میذاری رو ضریح و میگی: همسایه، شاه، شاه عبدالعظیم، درست که زیارتتون ثواب زیارت امام حسین رو داره ولی حسرت کربلا من رو میکشه، بیا مردی کن و سفارش ما رو به آقا بکن و اشک به تو اجازهی حرف زدن نمیده و دستات خداحافظی میکنن از ضریح و تویی که عقب عقب دور میشی.
#دلنوشته
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
@KarbobalaLiterature
دوشنبهها روز شماست و چه میزبان مهربانی هستید!
اما... اما دل من به امید دوشنبهای نشسته است که مهمان حرمتان باشم، چشم بدوزم به آن پرچم سرخ و زمزمه کنم: امیری حسینٌ و نعم الامیر
#میهمانی_دوشنبه_ها
از میان روزهای هفته، دوشنبه منسوب است به امام حسن و امام حسین علیهما السلام
@KarbobalaLiterature
اما... اما دل من به امید دوشنبهای نشسته است که مهمان حرمتان باشم، چشم بدوزم به آن پرچم سرخ و زمزمه کنم: امیری حسینٌ و نعم الامیر
#میهمانی_دوشنبه_ها
از میان روزهای هفته، دوشنبه منسوب است به امام حسن و امام حسین علیهما السلام
@KarbobalaLiterature
من به جا ماندن از این قافله عادت کردم
و شما را فقط از دور زیارت کردم
نوش جانش بشود هر که حرم رفت حسین
خودمانیم، ولی، گاه، حسادت کردم
#شبهای_جمعه
شب مخصوص زیارتی امام حسین (ع)
@KarbobalaLiterature
و شما را فقط از دور زیارت کردم
نوش جانش بشود هر که حرم رفت حسین
خودمانیم، ولی، گاه، حسادت کردم
#شبهای_جمعه
شب مخصوص زیارتی امام حسین (ع)
@KarbobalaLiterature
به مناسبت شهادت امام صادق علیه السلام🏴
پر از شمیم بهشت است منبرت آقا
به برکت نفحات معطرت آقا
هنوز عطر و شمیم محمدی دارد
گلِ دمیده ز لبهای أطهرت آقا
شبیه حضرت خاتم، مدینه العلمی
علوم میچکد از خاک معبرت آقا
چهار هزار حکیم و فقیه و دانشمند
رهین مکتب اندیشه گسترت آقا
اشارههای نگاهت زُراره میسازد
شنیدنی است کرامات محضرت آقا
و دیدهایم به وقت جهاد اندیشه
هزار مرتبه ما فتح خیبرت آقا
ببین که شیعۀ صبح نگاه تو هستیم
در آسمان همیشه منورت آقا
هنوز شیعه و «قال الامامُ صادق» هست
کنار چشمۀ جاری ِ کوثرت آقا
سبد سبد گل لاله به باغ دل دارم
به احترام دل داغ پرورت آقا
نبود غیر گل آه و غنچۀ شیون
به باغ بغض گلوگیر حنجرت آقا
مگر نه شیعۀ تو در تنور آتش رفت
چگونه سوخت بهشت معطرت آقا
در آن شبی که تو را پا برهنه میبردند
بهشت عاطفهها بود پرپرت آقا
چه کرد با دل تو کوچۀ بنی هاشم
چه کرد با دل تو داغ مادرت آقا
هنوز غربت و غم ارث خاندان علی است
طناب و کوچه و دست مطهرت آقا
من از حضور شریفت اجازه میخواهم
که روضه خوان شوم امشب برابرت آقا
اگر چه حرمتتان را شکستهاند آن شب
نبستهاند ولی دست خواهرت آقا
چه خوب شد که نشد در مقابل چشمت
کبود، چهرۀ معصوم دخترت آقا
گل گلوی تو را دشنهای نبوسیده
و ماهِ نیزه نشینان نشد سرت آقا
به حرمت لب تو، چوب پا نزد آنجا
و داغ نعل ندیده است پیکرت آقا
شاعر: یوسف رحیمی
#امام_صادق
#شعر
@KarbobalaLiterature
پر از شمیم بهشت است منبرت آقا
به برکت نفحات معطرت آقا
هنوز عطر و شمیم محمدی دارد
گلِ دمیده ز لبهای أطهرت آقا
شبیه حضرت خاتم، مدینه العلمی
علوم میچکد از خاک معبرت آقا
چهار هزار حکیم و فقیه و دانشمند
رهین مکتب اندیشه گسترت آقا
اشارههای نگاهت زُراره میسازد
شنیدنی است کرامات محضرت آقا
و دیدهایم به وقت جهاد اندیشه
هزار مرتبه ما فتح خیبرت آقا
ببین که شیعۀ صبح نگاه تو هستیم
در آسمان همیشه منورت آقا
هنوز شیعه و «قال الامامُ صادق» هست
کنار چشمۀ جاری ِ کوثرت آقا
سبد سبد گل لاله به باغ دل دارم
به احترام دل داغ پرورت آقا
نبود غیر گل آه و غنچۀ شیون
به باغ بغض گلوگیر حنجرت آقا
مگر نه شیعۀ تو در تنور آتش رفت
چگونه سوخت بهشت معطرت آقا
در آن شبی که تو را پا برهنه میبردند
بهشت عاطفهها بود پرپرت آقا
چه کرد با دل تو کوچۀ بنی هاشم
چه کرد با دل تو داغ مادرت آقا
هنوز غربت و غم ارث خاندان علی است
طناب و کوچه و دست مطهرت آقا
من از حضور شریفت اجازه میخواهم
که روضه خوان شوم امشب برابرت آقا
اگر چه حرمتتان را شکستهاند آن شب
نبستهاند ولی دست خواهرت آقا
چه خوب شد که نشد در مقابل چشمت
کبود، چهرۀ معصوم دخترت آقا
گل گلوی تو را دشنهای نبوسیده
و ماهِ نیزه نشینان نشد سرت آقا
به حرمت لب تو، چوب پا نزد آنجا
و داغ نعل ندیده است پیکرت آقا
شاعر: یوسف رحیمی
#امام_صادق
#شعر
@KarbobalaLiterature
بی سبب نیست اگر ذکر تو بر لب داریم!
از کودکی با نام تو زندگی کردهایم، همان روزگاری که تمام دلشوره هایمان، با یک لبخند مادر حل می شد... یا با یک "یا حسین" پدر!
السلام علیک یا ابا عبدالله✋
#میهمانی_دوشنبه_ها
از میان روزهای هفته، دوشنبه منسوب است به امام حسن و امام حسین علیهما السلام
@KarbobalaLiterature
از کودکی با نام تو زندگی کردهایم، همان روزگاری که تمام دلشوره هایمان، با یک لبخند مادر حل می شد... یا با یک "یا حسین" پدر!
السلام علیک یا ابا عبدالله✋
#میهمانی_دوشنبه_ها
از میان روزهای هفته، دوشنبه منسوب است به امام حسن و امام حسین علیهما السلام
@KarbobalaLiterature
✅ادبیات عاشورایی در شعر معاصر چه شاخصههای مهمی دارد؟
ابتدای کربلا مدینه نیست، ابتدای کربلا غدیر بود
ابرهای خونفشان نینوا، اشکهای حضرت امیر بود
یکی از شاخصههای ادبیات انقلاب اسلامی توجه ویژه شاعران این دوره به مفاهیم و فرهنگ اسلامی است. از جمله این مفاهیم و مضامین فرهنگ عاشوراست که در قالبهای متنوع با اوزانی مختلف سروده شده است؛ اگر چه در گذشته منظومههای عاشورایی در قرنهای مختلف به صورت پراکنده از شاعران شیعی مذهب در دست داریم؛ ولی توجه به فرهنگ عاشورا در شعر که از دغدغهها و حساسیتهای ویژه شاعران باشد فقط در دوره انقلاب آن هم از طرف شاعران متعهد و مذهبی سراغ داریم.
ادبیات عاشورایی که میتواند نوعی ادبیات مقاومت و پایداری محسوب شود از ارکان و پایههای اساسی ادبیات انقلاب اسلامی به شمار میآید؛ که اگر آن را جدای از ادبیات انقلاب اسلامی بدانیم، شاید دیگر نتوان ویژگی بارزی که این ادبیات را متمایز از ادبیات گذشته از لحاظ درونمایه و محتوا نشان دهد، داشته باشیم.
مقاله حاضر علاوه بر تبیین جلوههای ادبیات عاشورایی در شعر معاصر، به سابقه این نوع ادبیات در زبان پارسی و عربی پرداخته است.
🌐مقاله کامل را از اینجا بخوانید.
@KarbobalaLiterature
ابتدای کربلا مدینه نیست، ابتدای کربلا غدیر بود
ابرهای خونفشان نینوا، اشکهای حضرت امیر بود
یکی از شاخصههای ادبیات انقلاب اسلامی توجه ویژه شاعران این دوره به مفاهیم و فرهنگ اسلامی است. از جمله این مفاهیم و مضامین فرهنگ عاشوراست که در قالبهای متنوع با اوزانی مختلف سروده شده است؛ اگر چه در گذشته منظومههای عاشورایی در قرنهای مختلف به صورت پراکنده از شاعران شیعی مذهب در دست داریم؛ ولی توجه به فرهنگ عاشورا در شعر که از دغدغهها و حساسیتهای ویژه شاعران باشد فقط در دوره انقلاب آن هم از طرف شاعران متعهد و مذهبی سراغ داریم.
ادبیات عاشورایی که میتواند نوعی ادبیات مقاومت و پایداری محسوب شود از ارکان و پایههای اساسی ادبیات انقلاب اسلامی به شمار میآید؛ که اگر آن را جدای از ادبیات انقلاب اسلامی بدانیم، شاید دیگر نتوان ویژگی بارزی که این ادبیات را متمایز از ادبیات گذشته از لحاظ درونمایه و محتوا نشان دهد، داشته باشیم.
مقاله حاضر علاوه بر تبیین جلوههای ادبیات عاشورایی در شعر معاصر، به سابقه این نوع ادبیات در زبان پارسی و عربی پرداخته است.
🌐مقاله کامل را از اینجا بخوانید.
@KarbobalaLiterature
من که بهشت را ندیدهام
اما حتما
بهشت جاییست در حوالی بین الحرمینِ تو
#شبهای_جمعه
شب مخصوص زیارتی امام حسین علیه السلام
@KarbobalaLiterature
اما حتما
بهشت جاییست در حوالی بین الحرمینِ تو
#شبهای_جمعه
شب مخصوص زیارتی امام حسین علیه السلام
@KarbobalaLiterature