اوضاع در حدی خرابه که حتی اگه روزبه "بمانی" هم بودم، نمیموندم!
-مذموم
اوضاع در حدی خرابه که حتی اگه روزبه "بمانی" هم بودم، نمیموندم!
-مذموم
پاییز با مهر میآید؛ اما به هنگام رفتن، با آذر بدرقه میشود!
-ایمان
پاییز با مهر میآید؛ اما به هنگام رفتن، با آذر بدرقه میشود!
-ایمان
از پنجره به پیادهرویِ مملو از جمعیّت نگاه کرد.
گفت: میبینی؟ لباسهایی هستند که راه میروند، دروغ میگویند، عاشق میشوند، میمیرند. کمتر لباسی آن بیرون است که درونش انسان وجود داشته باشد! بهراستی که این دنیا یک رختکنِ بزرگ است.
-رختکنِ بزرگ | رومن گاری
از پنجره به پیادهرویِ مملو از جمعیّت نگاه کرد.
گفت: میبینی؟ لباسهایی هستند که راه میروند، دروغ میگویند، عاشق میشوند، میمیرند. کمتر لباسی آن بیرون است که درونش انسان وجود داشته باشد! بهراستی که این دنیا یک رختکنِ بزرگ است.
-رختکنِ بزرگ | رومن گاری
رانندهی تاکسی کنار خیابان داد میزند آزادی دونفر آزادی. به ماشینهایی که از آزادی به سمت میدان امام حسین میآیند و توی هیچکدامشان تو نیستی نگاه میکنم. به ماشینهایی که از میدان امام حسین به سمت آزادی میروند و توی هیچکدامشان من نیستم نگاه میکنم. هیچکداممان نمیرویم؛ به سمت قراری که با هم نداریم! آزادی دو نفر آزادی. ما آزادی تکنفره را به آزادی دونفره ترجیح دادیم آقای راننده...
-ویلهلم
رانندهی تاکسی کنار خیابان داد میزند آزادی دونفر آزادی. به ماشینهایی که از آزادی به سمت میدان امام حسین میآیند و توی هیچکدامشان تو نیستی نگاه میکنم. به ماشینهایی که از میدان امام حسین به سمت آزادی میروند و توی هیچکدامشان من نیستم نگاه میکنم. هیچکداممان نمیرویم؛ به سمت قراری که با هم نداریم! آزادی دو نفر آزادی. ما آزادی تکنفره را به آزادی دونفره ترجیح دادیم آقای راننده...
-ویلهلم
با این وضعیتی که از دلار میبینم، نوک پدافندا بیشتر به سمت مائه تا اسرائیل
-مذموم
با این وضعیتی که از دلار میبینم، نوک پدافندا بیشتر به سمت مائه تا اسرائیل
-مذموم
میخواستم بگم توو قلبتم؛ ولی متاسفانه سوشال انگزایتی دارم و از مکانهای عمومی خوشم نمیاد.
-شما در تئاتر هستید
میخواستم بگم توو قلبتم؛ ولی متاسفانه سوشال انگزایتی دارم و از مکانهای عمومی خوشم نمیاد.
-شما در تئاتر هستید