کارآمدی بمب اتم احتمالی ما
چندی پیش شیرین هانتر عضو شورای روابط خارجی ایالات متحده آمریکا در باره تصمیم جمهوریاسلامی به مذاکره نکردن با ایالاتمتحده چند گزاره برتر ارائه داد، که دو موردش بسیار تکان دهنده است:
۱- رفتن به دنبال بمب اتمی تنگنای امنیتی ایران را حل نمی کند؛
۲- حتی چنان چه جمهوریاسلامی چند بمب هم بسازد، باز توانایی پاسخگویی به حمله دوم را نخواهد داشت.
در فضای پیچیده و فرا دقیق جنگ هستهای، مفهوم «حمله دوم» حیاتی است. این استراتژی بازگو کننده توانایی یک کشور در انجام حمله تلافیجویانه پس از دریافت ضربه اول است. هدف استراتژیک حمله دوم جلوگیری و بازماندگی از حمله اول است. بنیاد دکترین حمله دوم بر ۶ پایه نهاده شده و اغلب دکترینی است که از سوی کشورهای برتر برگزیده می شود:
۱-توانایی بازماندگی
نخست آنکه حکومت باید ۱۰۰٪ مطمئن باشد که پس از حمله اول پابرجا مانده و توانایی پاسخ تلافی جویانه به حمله اول دشمن را داراست. چنین اطمینانی مستلزم وجود سیستمهای هشدار اولیه نسل پنجمی، پناهگاههای مستحکم برای همه شهروندان، پرسنل و تجهیزات و ارتباطات است؛
۲- سیستمهای پرتابی گوناگون
حکومت های گزیننده حمله دوم، در جهت افزایش توانایی بازدارندگی و بازماندگی، ناگزیرند دارای سیستمهای پرتابگر گوناگون و کارآمدی باشند. مانند موشکهای بالستیک قارهپیما (ICBMs) زمین به زمین، موشکهای بالستیک آبی-خشکی (SLBMs) و انواع بمبافکنهای استراتژیک مانند B.2, F.22و... پراکندگی و استتار این سیستمها، توانایی نابودی آنها را در حمله اول کاهش می دهد؛
۳- دکترین هستهای
همان گونه که پیشتر آمد، کشورهای برتر دکترین «حمله دوم» را بر می گزینند. چنین گزینشی به رغم خطرات دریافت عواقب مهیب حمله اول، ناشی از اطمینان ۱۰۰٪ به بازماندگی ناشی از حمله اول است؛
۴-اطلاع از حمله اول
گرچه تشخیص دقیق کمتر از ۶۰ ثانیه ای از حمله اول برای انجام عملیات حمله دوم چالش محسوب می شود، ولی توانایی سیستمهای هشدار اولیه چنان است که از لحظه اقدام و پرتاب آگاهی کسب خواهد شد. زیرا در همین مدت ناچیز سیستم ها افزون بر هشدار باید قادر به تشخیص و تحلیل سریع نوع، حجم، ابعاد و اندازه مقابله به مثل باشند؛
۵- تصمیمگیری سریع
استراتژی حمله دوم به دلیل حیاتی بودن واکنش به حمله اول، نیازمند ساختارهای کارآمد و برتر فرماندهی و کنترل و توانایی ارزیابی سریع وضعیت است.
۶- پیامدهای پیشبینی ناپذیر
بهره گبری از تسلیحات هستهای، قرین است با پیامدهای پیشبینی ناپذیر و دوزخ گونه آخرالزمانی، به ویژه برای کشورهای شروع کننده.
به گمانتان جمهوری اسلامی از حد توانایی برخوردار است؟! آیا توانایی دستیازی بهحمله دوم را خواهد داشت؟!
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
چندی پیش شیرین هانتر عضو شورای روابط خارجی ایالات متحده آمریکا در باره تصمیم جمهوریاسلامی به مذاکره نکردن با ایالاتمتحده چند گزاره برتر ارائه داد، که دو موردش بسیار تکان دهنده است:
۱- رفتن به دنبال بمب اتمی تنگنای امنیتی ایران را حل نمی کند؛
۲- حتی چنان چه جمهوریاسلامی چند بمب هم بسازد، باز توانایی پاسخگویی به حمله دوم را نخواهد داشت.
در فضای پیچیده و فرا دقیق جنگ هستهای، مفهوم «حمله دوم» حیاتی است. این استراتژی بازگو کننده توانایی یک کشور در انجام حمله تلافیجویانه پس از دریافت ضربه اول است. هدف استراتژیک حمله دوم جلوگیری و بازماندگی از حمله اول است. بنیاد دکترین حمله دوم بر ۶ پایه نهاده شده و اغلب دکترینی است که از سوی کشورهای برتر برگزیده می شود:
۱-توانایی بازماندگی
نخست آنکه حکومت باید ۱۰۰٪ مطمئن باشد که پس از حمله اول پابرجا مانده و توانایی پاسخ تلافی جویانه به حمله اول دشمن را داراست. چنین اطمینانی مستلزم وجود سیستمهای هشدار اولیه نسل پنجمی، پناهگاههای مستحکم برای همه شهروندان، پرسنل و تجهیزات و ارتباطات است؛
۲- سیستمهای پرتابی گوناگون
حکومت های گزیننده حمله دوم، در جهت افزایش توانایی بازدارندگی و بازماندگی، ناگزیرند دارای سیستمهای پرتابگر گوناگون و کارآمدی باشند. مانند موشکهای بالستیک قارهپیما (ICBMs) زمین به زمین، موشکهای بالستیک آبی-خشکی (SLBMs) و انواع بمبافکنهای استراتژیک مانند B.2, F.22و... پراکندگی و استتار این سیستمها، توانایی نابودی آنها را در حمله اول کاهش می دهد؛
۳- دکترین هستهای
همان گونه که پیشتر آمد، کشورهای برتر دکترین «حمله دوم» را بر می گزینند. چنین گزینشی به رغم خطرات دریافت عواقب مهیب حمله اول، ناشی از اطمینان ۱۰۰٪ به بازماندگی ناشی از حمله اول است؛
۴-اطلاع از حمله اول
گرچه تشخیص دقیق کمتر از ۶۰ ثانیه ای از حمله اول برای انجام عملیات حمله دوم چالش محسوب می شود، ولی توانایی سیستمهای هشدار اولیه چنان است که از لحظه اقدام و پرتاب آگاهی کسب خواهد شد. زیرا در همین مدت ناچیز سیستم ها افزون بر هشدار باید قادر به تشخیص و تحلیل سریع نوع، حجم، ابعاد و اندازه مقابله به مثل باشند؛
۵- تصمیمگیری سریع
استراتژی حمله دوم به دلیل حیاتی بودن واکنش به حمله اول، نیازمند ساختارهای کارآمد و برتر فرماندهی و کنترل و توانایی ارزیابی سریع وضعیت است.
۶- پیامدهای پیشبینی ناپذیر
بهره گبری از تسلیحات هستهای، قرین است با پیامدهای پیشبینی ناپذیر و دوزخ گونه آخرالزمانی، به ویژه برای کشورهای شروع کننده.
به گمانتان جمهوری اسلامی از حد توانایی برخوردار است؟! آیا توانایی دستیازی بهحمله دوم را خواهد داشت؟!
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
سرانجام فرا رسیده است
به گمانم روزگار حکومت های ایدئولوژیک، مذهبی و فرقه گرا رو به پایان نهاده و در مقیاس تاریخی، آخرین دقایق خود را سپری می کند. بعید است در دهه سوم سده جاری، دیگر اثری از چند رژیم باقیمانده از این دست، چیزی باقیمانده باشد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
به گمانم روزگار حکومت های ایدئولوژیک، مذهبی و فرقه گرا رو به پایان نهاده و در مقیاس تاریخی، آخرین دقایق خود را سپری می کند. بعید است در دهه سوم سده جاری، دیگر اثری از چند رژیم باقیمانده از این دست، چیزی باقیمانده باشد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
ترامپ یا امریکا؟!
به این دو جمله بنگرید: موقعیت جغرافیایی استان البرز؛ وضعیت اقتصادی استان البرز. این دو خیلی متفاوتند. اولی(موقعیت) ناظر به محل قرارگیری پدیده ای در فضا و زمان است؛ ولی دومی به حالت یا شرایط کنونی پدیده اطلاق می شود. مثلا گفته می شود، کاوه صاحب موقعیت خوبی در شرکت است؛ یعنی جایگاه شغلی او خوب است. ولی ممکن است توامان در باره او گفته شود، این روزها کاوه در وضعیت روحی مناسبی نیست.
راستش به گمانم مدیران و تصمیم سازان جمهوریاسلامی در استراتژی سیاست خارجی از درک تفاوت این دو عاجز بوده اند. وقتی گفته می شود که برقراری مناسبات استراتژیک میان ایران-آمریکا بایسته، شایسته و بلکه محتوم و گریزناپذیر است، این گزاره از دیدگاه موقعیتی بیان می شود. ولی رهبران و مدیران جمهوری اسلامی اغلب این گزاره را از دیدگاه رئیسجمهور وقت ایالات متحده می سنجند. یعنی گرفتار و اسیر وضعیت هستند و موقعیت را به طاق نسیان می سپارند و یا اصلا درکی از آن ندارند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
به این دو جمله بنگرید: موقعیت جغرافیایی استان البرز؛ وضعیت اقتصادی استان البرز. این دو خیلی متفاوتند. اولی(موقعیت) ناظر به محل قرارگیری پدیده ای در فضا و زمان است؛ ولی دومی به حالت یا شرایط کنونی پدیده اطلاق می شود. مثلا گفته می شود، کاوه صاحب موقعیت خوبی در شرکت است؛ یعنی جایگاه شغلی او خوب است. ولی ممکن است توامان در باره او گفته شود، این روزها کاوه در وضعیت روحی مناسبی نیست.
راستش به گمانم مدیران و تصمیم سازان جمهوریاسلامی در استراتژی سیاست خارجی از درک تفاوت این دو عاجز بوده اند. وقتی گفته می شود که برقراری مناسبات استراتژیک میان ایران-آمریکا بایسته، شایسته و بلکه محتوم و گریزناپذیر است، این گزاره از دیدگاه موقعیتی بیان می شود. ولی رهبران و مدیران جمهوری اسلامی اغلب این گزاره را از دیدگاه رئیسجمهور وقت ایالات متحده می سنجند. یعنی گرفتار و اسیر وضعیت هستند و موقعیت را به طاق نسیان می سپارند و یا اصلا درکی از آن ندارند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k